توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
اهدافی مثل: رسیدن به وزن دلخواه؛ رسیدن به وضعیت مالی دلخواه و …
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
- فکر می کنم به خاطر اینکه مرتبا قدم هایی که باید برای هدفم بردارم را به تعویق می اندازم
- چون من در شروع کار، انگیزه دارم اما خیلی زود انگیزه هایم را از دست می دهم
- چون من هدف هایم را خیلی بزرگ و غیر واقع بینانه انتخاب می کنم
- چون من از شکست خوردن می ترسم به همین دلیل خیلی پیگیر هدف هایی که انتخاب می کنم نیستم
- چون من خیلی زود با برخورد با اولین مانع ناامید می شوم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9172MB21 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 920MB21 دقیقه
به نام رب العالمین
امشب و دیشب یکی از معجزه های الهی توی آسمون باز هم تکرار شد و از اون زمان هایی بود که قرص کامل ماه عالمتاب قلبم رو با خودش برد به ناکجا آبادهای نورانی و نیایشهای خلوتم با عزیزترینم….
من از قدیم الایام شیفته قرص کامل ماه بودم ولی از وقتی در مدار توحیدی استاد نازنینم قرار گرفتم قضیه فرق میکنه. مثل وقتی که از ضریح امام رضا خداحافظی می کردیم و سلام می دادیم و عقب عقب میرفتیم، بعد از کلی غرق شدن تو فضای انعکاس نور پروردگار از طریق ماه که بخاطر وجود دخترم مجبور شدم از پشت بوم برگردم خونه، عقب عقب و تعظیم کنان در برابر نشانه عظمت خدا و تقدس نورش رفتم.
دلم می خواد این شب تموم نشه و من غرقه ی این دریا باقی بمونم.
اومدم سوره قمر رو باز کردم و با پس زمینه موضوع هدف بهش دقت کردم. دیدم سرگذشت چندین قوم رو که از گذشتکانشون عبرت نگرفتند و پرهیزکاری(کنترل ذهن) نکردند رو مثال زده و 6 بار تاکید کرده که
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ
و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
با خودم فکر کردم دیدم داره میگه دقت کن در احوال کسانی که راه اشتباه رفتند و نابود شدن، پند بگیر ازشون. ما هم که قرآن رو برای تذکر و یادآوری برات آسون کردیم.
دیگه چی می خوای؟
اونایی که کنترل ذهن نکردن، به هر کار بیهوده ای دست زدن بدون اینکه بسنجن آیا حس خوب براشون به وجود میاره یا نه.
اونایی که رفتارشون رو نسنجیدن که آیا در جهت رشد و هدف و خواسته هاشون هست یا نه.
دیدم بله تا زمانیکه باری به هر جهت زندگی می کردم نه هدف درستی تعیین می کردم نه قدم درستی در جهتش برمی داشتم نه بررسی می کردم که آیا روندم سودده و در جهت رشد هست یا نه.
متوجه شدم که من اصلا صورت مساله رو درست طرح نکرده بودم.
من در مورد مساله کسب و کار و درآمد مستقل داشتم به چگونگی ها فکر می کردم. یه چشم انداز قشنگ تصور کرده بودم که فرسنگها ازش دور بودم و توی خواب هم نمی دیدم که بهش برسم. پس ذهنم راهی نداشت جز فرار کردن!
اما سال 1402 برام فرق داشت. اولین هدفی که تعیین کردم این بود که روی هیچ چیزی سرسختی نکنم و دست خدا رو باز بگذارم تا هدایتم کنه. اونجا که استاد توی جلسه 2 شیوه حل مسائل میگن: اگر می خوای هدایت بشی باید تمام مولفه ها رو آزاد بگذاری. باید اجازه بدی جریان هدایت تو رو هدایت کنه
پس سعی کردم آگاهانه ذهنم رو از رشته ام که کارشناسی ارشد فیزیک هسته ای بوده و چندین سال مرتبط باهاش کار کرده بودم رها کنم.
اجازه دادم هر ایده ای میاد بپرورونم و انجام پذیریش رو با شرایط الانم بررسی کنم.
چندین ایده اومد. خیلی سعی کردم همزمان با ترمز نداشتن و رها بودن در عین حال عاقلانه و تکامل پذیر عمل کنم.
ایده تحقیق راجع به موضوعات مربوط فیزیک(که انصافا همه کیهان و علوم مختلف رو در برمیگیره) اومد به ذهنم. خوب نیاز داشت که به چندتا مهارت از جمله ساخت سایت و برنامه نویسی مسلط بشم تا بتونم تولید محتوا کنم. شروع کردم دوره آموزشی خریدم و دست بکار شدم ولی متوقف شدم. چون ذهنم می گفت سخته، راهش طولانیه، تا بخوای ازش پول دربیاری سالها طول میکشه. حتما راه آسونتری هم هست. اصلا کی پول میده واسه این چیزا؟ بیا بشین چهارتا سوال فیزیک حل کن پکیج درست کن بفروش. ولی دیدم نه عشق من به شناخت خدا از طریق فیزیک بیشتره و دلم می خواد از طریق علم سپاسگزارتر بشم اما، مساله مالیش آزارم میداد.
ولی سعی می کردم هی این باور رو با خودم تکرار کنم که تو به عشقت بپرداز چگونگی پول ساختنش رو خدا بهت میگه.
از طرفی توی این مدت که من سعی می کردم مساله درآمد شخصیم رو حل کنم همسرم چندین بار بهم اصرار میکرد بیا شغل دوم منو تو خونه انجام بده من فقط برات مشتری پیدا می کنم تو بشین تو خونه با فوتوشاپ کار کن پول دربیار.
منم هی شل برخورد می کردم چون می گفتم این کار اصلی من نیست. ولی بااااشه حالا انجامش میدم.
ته ذهنم می گفتم هدف من فیزیکه نباید ازش دور بشم ولی ترمزهای شدید مالی دارم.
بعد یهو با خودم گفتم مگه تو الان نیاز به دوره روانشناسی ثروت و عزت نفس نداری؟ و همینطور تموم کردن دوره 12 قدم؟ پولشو میخوای از کجا بیاری؟
بعد یادم افتاد استاد یه جایی فکر کنم قدمهای اولیه 12 قدم گفتن بچه ها بیکار نباشید. سعی کنید هرطور شده یه منبع درآمد ایجاد کنید که زندگیتون بگذره و همزمان راحع به کسب و کار مورد علاقه تون هم فکر کنید تا به تکامل و جرأت قدم برداشتن ختم بشه. بی پول نمونید.
یه جا هم توی یه لایو (فکر کنم لایو شماره 18 با یه پیراهن هاوایی قرمز توی برج تمپا بودن) گفتن اگه دوتا کار رو دوست داری خوب خلاقیت به خرج بده و ترکیبشون کن.
گفتم خیلی هم عالی من فوتوشاپ رو انجام میدم شاید بعدا یه جایی هم به دردم خورد. در عین حال که دارم آلردی تو همین لحظه ازش پول هم درمیارم.
اتفاقی که افتاد این بود که عااااااشق فوتوشاپ شدم. از مهارت و سلیقه دیرینه ام توی طراحی و نقاشی هم استفاده می کنم. ( من دبیرستان بودم نقش فرش می کشیدم)
بعد بنا به نیاز اکسل هم یاد گرفتم عین هلو.
ورد و پاورپوینت هم از زمان پایان نامه ارشد یاد گرفته بودم.
همه رو هم بصورت خودخوان. آفرین به من!
با اجازه تون دستگاه مهرساز هم داشتیم همسرجان با استفاده از ویدیوی آموزشی توی یوتیوب سه سوته دوباره راه اندازیش کرد و بنده در یک نصفه روز هم مهر طراحی کردم و هم با دستگاه ساختمش.
اینم یه منبع درآمد دیگه!
امروز که فایل هدف اومد روی سایت (و همزمان شد با انجام دوباره تمرین جلسه 2 شیوه حل مسائل که انصافا خودش به تنهایی یه دوره کامله) دقت کردم دیدم من خودبخود با باز گذاشتن ذهنم و نجسبیدن به چگونگی پول درآوردن هدایت شدم به مسیر خیلی آسونتری که خودم نمی دونستم میتونه انقدر برام لذتبخش هم باشه.
دیدم استاد داره توی اون جلسه میگه من داشتم روی مسائل مربوط به موفقیت کار می کردم ولی کسب و کار تندخوانی رو راه انداختم و پول ساختم. بعد مطالب موفقیت رو در کلاس تندخوانی هم می گفتم. بعدش بواش یواش استاد میرن سراغ علاقه اصلیشون و بعد از چند سال اصلا دوره تندخوانی رو از روی سایت حذف می کنن.
استاد در واقع اجازه دادن دست خداوند هدایتشون کنه و این کار لذتبخش هم بود.
اینو من الان دارم با پوست و گوشت و استخون درک می کنم چون اصلا نفهمیدم کی از فیزیک شیفت شدم به فوتوشاپ! با اینکه عاشق فیزیکم ولی چون هنوز باورهای نادرستی در مورد پول ساختن از اون طریق دارم موکولش کردم به زمانی که از طریق فوتوشاپ پول دوره های مورد نیازم رو بسازم و کار کنم تا در حد اون مدار بشم و تغییر مدار برام دردآور نباشه.
حرف استاد رو خیلی قبول دارم که میگن مسیر سخت و تقلا کردن مسیر اشتباهیه.
من داشتم در مورد فیزیک تقلا می کردم تا نگهش دارم.
در صورتیکه الان متوجه شدم هدفگذاریم از بیخ اشتباه بوده. در واقع هدف اصلی من استقلال مالی بوده نه پول ساختن حتما از رشته فیزیک.
حالا این تعبیر رو متصل کنم به سوره قمر….
باز هم کنترل ذهن، وصل شدن به خداوند برای دریافت هدایت، و بررسی رفتار کسانی که زندگیشون زجر و عذاب بوده و راه اشتباه رفتن که الگوهای تکراری اونها رو نداشته باشم.
الهی شکرت چقدر خالم خوبتر شد!
استاد عاشقتونم. بخصوص وقتی فایلهای آرامش در پرتو آگاهی رو گوش میدم…. دیوانه ام میکنه.
آقای رووووحیییییی سلااااام
چقدر خوشحال شدم که شما برام نوشتید. متشکر و ممنونم از اینهمه لطف و محبتتون.
خدا تلاش هیچکی رو بی پاداش نمی گذاره. وقتی تلاشش در جهات رشد و با توکل و نگاه توحیدی باشه فبها. دیگه بقول معین من از این دنیا چی میخوام….
الهی شکر در مداری قرار گرفتیم که عزت و موفقیت رو در رشد معنوی خودمون جستجو می کنیم. و رودخانه هرچه عمیقتر… آرامتر…
به هر اندازه احساس سبکی و آرامش می کنیم می تونیم امیدوار و خیال جمع باشیم که داریم پلکان رشد رو درست بالا میریم.
الهی شکر… الهی بی نهایت شکر برای وجود بزرگوارانی مثل شما.
سلام وجیهه ناز و مهربون عزیزم
مرسی که برام می نویسی. شما به من لطف داری. خودم می دونم که تازه اول راهم و خیییییلی جا داره تا این نهال تبدیل به درخت و ثمر بشه.
آخیییی چقدر زیبا نوشتی و همه نشانه ها رو تعبیر به عشق الهی کردی. واقعا در چه خواب غفلتی بودم تا الان که این نشانه ها رو نمی گرفتم. هنوز چققققدررررر نشانه دیگه هست که ازشون غافلم و فقط با وصل به ربه که میشه سمیع و بصیر و هُش بود.
باورت میشه بعد از اینهمه مدت امروز تازه فایل توضیحات استاد در مورد نشانه روزانه رو باز کردم و دیدم. (با عرض شرمندگی!) این مرد بی نظیره. در مورد یه دکمه توی سایت اینقدر احساس داره و با تمام وجودش معرفیش میکنه. چون با عشق و با هدف طراحیش کرده.
هدفش هم انتشار آگاهی قلبی، هشیاری روح به جای ذهن و اهمیت دادن به هدایت الهیه. هدفش توحیده. هدفش انتشار عشق الهیه. بخدا که غیر از این نیست.
الهی شکر با تمام وجودم که تقریبا هر روز نصیبی از انعکاس آینه قلب دوستان دارم و دلشاد میشم. بابت حضورم در این جمع خداپرست و خداشناس و خداجو به خودم افتخار می کنم. به داشتن چنین خدایی به خودم می بالم.
به قول امام سجاد: «خدایا من در کلبه ی کوچک خود چیزی دارم که تو در عرش خودت هم نداری، من چون تویی را دارم و تو مثل خودت را نداری!»
برات یه دنیا عشق و نور و شادی آرزو می کنم.
وای سید جان چقدر وجودتون برام روحیه بخشه. سلام به قلب مهربونتون
چطوری تشکر کنم از اینهمه نور و لطف خدا که در وجود کسی مثل شما جلوه گری میکنه و بر من میتابه.
چقدر درست و به جا در مورد تکامل و توکل گفتید. باید قدم برداشت و رها بود.
خود راه بگویدت که چون باید رفت….
وقتی فکر می کنم بزرگترین وبرجسته ترین دستاوردم در همین چند ماه کار کردن روی خودم چی بوده فقط احساس آرامش و خوشبختی بیشتر برام بولد میشه. همونطور که شما هم اشاره کردید.
مرسی که همیشه به من محبت دارید.
در پناه الله شاد و سربلند و رو به نور باشید.
سلااااااااام و عشق و هزارتا قلب بالارونده خدمت دوست جون نازنین شیرینم.
دختر کجااااییی تو؟ چرا چند روزه نیستی؟ جات خیلی سر کلاسها خالیه. درسته هر گلی یه بویی داره ولی باور کن این کلاس بدون سعیده شیطون و شاگرد اول برام صفا نداره. خیلی تو فکرتم و هی میگم نمی دونم کجاست داره چیکار میکنه. شاید تمرکزی داره روی یه چیزی کار میکنه تا بعدش بیاد با نتیجه سورپرایزمون کنه.
باور کن هر فایلی می اومد دنبال کامنتت می گشتم ولی مشترک مورد نظر در دسترس نبود که نبود….
فکر دل ما رو هم بکن که از دوریت لک زده. بشکن قفل این سکوتو. بیا با انرژی نابت دوباره رنگ و بو بده به این غار حرا.
نمی دونم این کامنت تایید میشه یا نه اما من به هر حال فرکانس قوی همدلی و رفاقت واست فرستادم و برات آرزوی سلامتی و دلخوشی و قوت قلب می کنم در هر شرایطی که هستی عزیزدلم.
امیدوارم در بهترین زمان بهترین تصمیم رو بگیری و بهش قدرتمندانه عمل کنی. نور ایمانت هر روز پرفروغتر و تنور دلت گرم به توحید.
دلتنگتم خواهر. و عاشق عکس پروفایل زیبا و دلنشینت.
آن سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند
به نام الله هدایتگرم
سلام و عشق و ارادت به شما وجیهه بانوی زیبای دلنشینم. چقدر دوست دارم دوستانی مثل شما رو از نزدیک ببینم و در آغوش بکشم.
اصلا نمی تونید تصور کنید چقدر اتفاقی و هدایتی به کامنت شما رسیدم و روش میخکوب شدم. الهی شکر که هروقت چیزی از ذهنت خطور کنه به ثانیه نمیکشه که هدایت از راه میرسه.
خیلی از سرگذشت شما درسهای واضحی برداشت کردم. چقدر تر و تمیز و زیبا نوشته بودید. بابت رابطه عاشقانه قشنگتون با همسر عزیزتون بسیار از خداوند سپاسگزارم.
الهی شکر که اون نور ایمان تو سن بسیار پایین تو دل شما پررنگ و قوی بود که پاهاتون شما رو به سمت هدف و عشق حرکت داد و از هیچ چیزی نترسوند.
الهی شکر اون نقطه عطف زندگی رو با ذهن باز و آرامش قلبی دریافت کردید و بهش عمل کردید. اونجایی که اون چراغ روشن شد و گفت سالها روانشناسی و مشاوره رو بگذار کنار(البته به ظاهر) و برو دنبال ورزش. و چقدر شگفت انگیز که هم تدریس و هم مشاوره به شما برگشتن با عمل به هدایت الهی.
الهی شکر این هاله مثبتی که دور شماست و شما رو مثل یه فرشته در بر گرفته (بخدا از توی عکستون پیداست من می بینمش) روی دلهای مردم از هر گوشه و کناری اثر گذاشته و اونا رو بی اختیار به سمت شما جذب کرده و این هم برای شما عزت الهی به ارمغان آورده، هم سلامتی جسم، هم ثروت و فراوانی، هم دوستان و ارتباطات عالی و هم رضایت قلبی…
مگه میشه کسی به راهنمایی و وحی پروردگارش عمل بکنه و ناراضی باشه؟
لذت بردم و حسابی ذوق کردم. الهی شکر که در مدار زندگی شما هستم و از وجودتون بهره می برم.
خداروشکر که این جمع باصفا رو دور هم گرد آورده و عشق پاشیده به این محفل.
عاشقتونم عزیزم