توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال:
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟
اهدافی مثل: رسیدن به وزن دلخواه؛ رسیدن به وضعیت مالی دلخواه و …
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
- فکر می کنم به خاطر اینکه مرتبا قدم هایی که باید برای هدفم بردارم را به تعویق می اندازم
- چون من در شروع کار، انگیزه دارم اما خیلی زود انگیزه هایم را از دست می دهم
- چون من هدف هایم را خیلی بزرگ و غیر واقع بینانه انتخاب می کنم
- چون من از شکست خوردن می ترسم به همین دلیل خیلی پیگیر هدف هایی که انتخاب می کنم نیستم
- چون من خیلی زود با برخورد با اولین مانع ناامید می شوم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9172MB21 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 920MB21 دقیقه
سلام به استاد و دوستان عزیز در قسمت نهم الگوها
اهداف زیادی هستن که بارها نوشتم و تصمیم گرفتم که بهشون برسم ولی نرسیدم.حالا هرچی یادم اومد مینویسم.
یکیش ورزش کردن. هربار یه چیزی بوده مثلا گفتم میرم شنا یا بدنسازی،کونگفو،کوهنوردی،پیاده روی،رژیم و… . هربار هم یه مقدارشو انجام دادم ولی بیخیال شدم
دوم درست کردن روابطم. اینم هربار یه کتاب میخونم یا چند تا ویدیو میبینم ولی بعد یه مدت سرد میشم و بیخیال میشم
بیرون رفتن از خونه و وقت گذرانی در بیرون. من آدمیم که کلا یا سرکارم یا تو خونه تقریبا اصلا پیش نمیاد که برم مهمونی و یا تو خیابون و اینا. بارها شده گفتم هر شب یه مقدار وقتمو بیرون میگذرونم ولی بعد چند شب دیگه تمومه
خیلی بیشتر از اینان ولی به همینا بسنده میکنم و میرم سراغ دلایل
شاید اولین و مهمترین دلیل این باشه که زیاد جدی نمیگیرم و به اندازه کافی برام مهم نیست هرچند بعضیا اوایل خیلی محکم شروع میکنم ولی اونو پرورش نمیدم در خودم و زود شل میکنم.
به اندازه کافی تعهد ندارم مثلا این نیست که فکر کنم اگه این ورزش رو انجام ندم یه اتفاق بدی میفته و یه نگاهی مثل اینکه خوب که چی؟ دارم
یا مثلا برای همون ورزش دو روز که میرم خسته میشم و بهونه میارم که حال ندارم، یه روز دیگه و یواش یواش یادم میره دیگه
در مورد روابط همیشه این نگاهه هست که مثلا اگه برم با یه غریبه صحبت کنم جواب نده چی؟ اگه رفتم تو یه جمعی منو نپذیرفتن،اگه دختره ردم کرد و این نگاه ها باعث میشه که زود انگیزمو از دست بدم و ول کنم. این همون ترس از شکسته که استادم اشاره کردن حالا در مورد روابط هست کار هست و باعث میشه که آدم قدم برندارد و یا زود خسته بشه.
تو یه سری موارد رعایت نکردن قانون تکامل هم هست.مثلا میرم تو یه کاری و انتظار دارم زود جواب بده.انتظار دارم زود یه بدن عالی داشته باشم، روابطم با همه خوب بشه،ترس هام ناپدید بشن و وقتی میبینم که این اتفاق نمیفته نا امید میشم و دست میکشم.
کمالگرایی. اگه کاری عالی نباشه بی ارزشه
خوب روی اهرم رنج و لذت کار نمیکنم