پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9

توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است. 

بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)

لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.


و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “

سوال:

درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

اهدافی مثل: رسیدن به وزن دلخواه؛ رسیدن به وضعیت مالی دلخواه و …

بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:

  • فکر می کنم به خاطر اینکه مرتبا قدم هایی که باید برای هدفم بردارم را به تعویق می اندازم
  • چون من در شروع کار، انگیزه دارم اما خیلی زود انگیزه هایم را از دست می دهم
  • چون من هدف هایم را خیلی بزرگ و غیر واقع بینانه انتخاب می کنم
  • چون من از شکست خوردن می ترسم به همین دلیل خیلی پیگیر هدف هایی که انتخاب می کنم نیستم
  • چون من خیلی زود با برخورد با اولین مانع ناامید می شوم
نکته: در فایل صوتی و تصویری، مثالهای بیشتری با جزئیات توضیح داده شده تا مفهوم سوال را بهتر درک کنید و پاسخ‌های دقیق‌تری برای این سوال پیدا کنید.
توضیحات استاد عباس منش پیرامون این سوال را در فایل صوتی یا تصویری بشنوید. سپس پاسخ خود به این سوال را در بخش نظرات این قسمت بنویسید.

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9
    172MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9
    20MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده شهریاری» در این صفحه: 5
  1. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ

    آنان که به خدا ایمان آورده و به کار نیکو پرداختند خوشا بر احوال آنها، و بازگشت و مقام نیکو آنها راست.

    کَذَٰلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّهٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَٰنِ ۚ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ

    ما تو را میان خلقی به رسالت فرستادیم که پیش از این هم (پیغمبران و) امت‌های دیگر به جایشان بوده و در گذشتند (امر تازه‌ای نیست که تو را به رسالت فرستادیم) تا بر آنها آنچه از ما به وحی بر تو رسد تلاوت کنی در حالی که آنها به خدای مهربان کافر می‌شوند، بگو: او خدای من است و جز او خدایی نیست، من بر او توکل کرده‌ام و روی امیدم همه به سوی اوست.

    وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَىٰ ۗ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا ۗ أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا ۗ وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَهٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّىٰ یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ

    اگر بوسیله قرآن، کوه‌ها به حرکت درآیند یا زمینها قطعه قطعه شوند، یا بوسیله آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ایمان نخواهند آورد!) ولی همه کارها در اختیار خداست! آیا آنها که ایمان آورده‌اند نمی‌دانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدایت می‌کند (امّا هدایت اجباری سودی ندارد)! و پیوسته بلاهای کوبنده‌ای بر کافران بخاطر اعمالشان وارد می‌شود، و یا بنزدیکی خانه آنها فرود می‌آید، تا وعده (نهایی) خدا فرا رسد؛ به یقین خداوند در وعد؛ خود تخلّف نمی‌کند!

    چه شود هر چه شود

    صاحب قلب بی قرار من تو باشی

    چه شود هر که ز ما نیست رود

    تا به ابد دار و ندار من تو باشی

    چه شود هر چه که خواهم شود و

    چشم تو برق نگاهم شود و

    خنده ات پشت و پناهم شود و

    از تو خالی نشود زندگی ام

    چه شود قافله غم رود و

    از بهشتم جهنم رود و

    لحظه های پوچ بی هم رود و

    از تو خالی نشود زندگی ام

    بهترین حال جهان را دارم

    با تو پیدا و نهان را دارم

    هر چه خوشبخت شدن میخواهد

    من کنار تو همان را دارم

    —————————-

    سلام به استاد بهشتی ام،سلام به یارِبهشتی استادم ،سلام به دوستان نزدیک به قلبِ غارحرای من

    خداروصدها هزار مرتبه شکر …برای نعمت داشتن استاد ،نعمت این سایت و این صلات های با ارزش

    استاد سپاسگزارم برای تموم سوال هایی که مارو می‌بره جلوی آینه ! و با خودِ خودمون رو به رو می‌کنه !

    یاد تعریف عدالت خداوند از زبان شما افتادم که عدالت خداوند مثل عدالت آینه ست :) هرچی هستی همون رو بهت نشون میده!

    حالا بیا از آینه خواهش کن… توروخدا …بخاطر من …اینبار صورت نشسته ی مارو ،زیبا نشون بده!

    آینه کار خودش رو می‌کنه !

    این عدالتِ بی نقص خداونده …

    اگر سعیده تونسته یک قدم بالاتر از قبلش،توحیدی زندگی کنه،تونسته خداشو پیدا کنه،تونسته بهتر از قبل توکل کنه،بیشتر از همیشه حالش خوبه،همه ی آدم ها براش دست خدا میشن!همه چیز براش عالی پیش میره،سلامت جسمانیش هیچ ربطی به گذشته نداره و…و…

    بخاطر فرکانس هایی که پیشاپیش فرستاده…

    به قول قرآن

    جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ

    بِما قَدَّمَت اَیدیکُم

    بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

    أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ

    حالا همین سعیده !چرا هنوز به آزادی مالی نرسیده ؟

    چرا بیزنس شخصیش رو شروع نکرده؟چرا هنوز یک کارمند ساده ست ؟

    بازم هم عدالت آینه..و همون آیات بالاست …

    برسیم به سوال استاد

    درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟

    توکل بر فرمانروا…عصای موسی رو برمی‌دارم تا هرچی پاشنه ی آشیل هست رو از ته شخصیتم بکشم بیرون …

    اعتراف میکنم ،من قدم اول رو برای رسیدن به هدفبیزنس شخصی برنمیدارم چون نمی‌دونم بعدش قراره چی بشه ؟

    دوماهه یک دوره آموزشی خریدم که عاشقانه دوستش دارم این کارو !

    بعد دقیقا عین حیوان نجیب خدا،یک عدد بزغاله ی خیلی کیوت و دوست داشتنی :) زل زده م به دوره ! دوره زل زده به من !

    انگار مثلا قراره تلپاتی بشه !

    انگار قراره با اشعه ایکس این آموزش ها وارد مغزم بشه!

    انگار اون پولی که دادم برای خرید این دوره قراره معجزه کنه !

    انگار ! انگار !انگار!

    هرچقدر به این فکر میکنم چه دلیلی داره من این همه روی همه چیز راحت تمرکز میزارم ولی روی این اموزش نه !

    جز به بی ایمانی خودم گزینه ی مستدل تری پیدا نمیکنم !

    به قول استاد تو جلسه ١ قدم 6

    وقتی حرکت نمیکنیم،یعنی ایمان نداریم دیگه!تعارف که نداریم با خودمون!

    من همش این سوال ها میاد توی ذهنم!خب فرض کن اینو یاد گرفتی ،چطور؟چطور میخواد بیزنس تو بشه؟چطور میخوای ازش استفاده کنی؟ چطور میخوای ازش پول دربیاری ؟

    خو این سوال ها از کجا میاد؟

    غیر ازینکه بازم به قول استاد من به GPS که با قوانین الله ساخته شده ،بیشتر ایمان دارم و باهاش حرکت میکنم ،تا به هدایت الله …؟

    من باید قدم بردارم که مسیر برام روشن بشه!

    وقتی من قدم برنمیدارم!

    من میترسم!

    من اعتماد نمیکنم!

    من توکل نمیکنم!

    پس این عدالت کاملا بجای خداوندی که هنوز کارمندم!هنوز حقوقم دست کس دیگه ست!هنوز به درآمدی که دلخواهم هست نرسیدم !!!

    من اگر ایمان بیارم کهاگر هدایت رو باور کنم و حرکت کنم،نیرویی که جهان رو خلق کرده و داره هدایت میکنه،ازم حمایت می‌کنه دیگه چه ترسی برام باقی میمونه ..؟

    بازم به قول استاد تو قدم هشت[آموزش های من،قرص مسکن نبوده!آگاهی بوده!هربار که بهش گوش میکنید،سعی کنید به یک تیکه ش عمل کنید!بعد ببینید چقدر زندگیتون متحول میشه]

    پس اگر زندگی من ،تو زمینه ی مالی اون تحول دلخواهم رو نداشته ،منم که به آگاهی های استاد توی این زمینه عمل نکردم…دست تسلیمم بالاست …

    تموم اتفاقات زندگیمون رو،با افکار و باورها و کانون توجهمون به وجود میاریم،یعنی هرآنچه که توی زندگی ما اتفاق میفته،چه خوب چه بد،چه خواسته،چه ناخواسته،داره توسط خود ما به وجود میاد،نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای!یعنی هیچ عامل بیرونی نیست که زندگی شمارو تحت تاثیر قراربده!هراتفاقی که میفته،هرشرایطی که پیش میاد،خودمون داریم خلق میکنیم،واکنش های ما به اتفاقات و شرایط هم باعث میشه که اون جنس اتفاقات بیشتر بشه یا کمتر بشه!

    ٩قسمت از فایل های استاد با این توضیحات شروع شده!نودبارم بهش گوش دادم!هربارم برام یک آگاهی جدید داره!

    اما چقدر بهش عمل کردم؟

    به همون میزانی که عمل کردم ،نتیجه دستمه!

    حالا اگر من با این قسمت نهم پیداکردن الگوهای تکرار شونده با این نیمه تاریک وجودم که پر از ترس و بی ایمانی و بهونه ست رو به رو شدم و یک قدم عملی برنداشتم و همین امروز نرفتم و آموزش رو شروع نکردم !

    نهصد بار نه!نه میلیون بار هم بیام گوش کنم،یا کامنت خوب بنویسم!

    همون سعیده با همون وضعیت مالی ام !

    حاشا و کلا !

    اگر خواهی که این در باز گردد

    سوی این در روان و بی‌ملال آ

    رها کن صدر و ناموس و تکبر

    میان جان بجو صدر معلا

    کلاه رفعت و تاج سلیمان

    به هر کل کی رسد حاشا و کلا

    این مدت خیلی زیاد علاقه پیدا کردم به گوش کردن آیه الکرسی …انگار یکم از بطن ظاهرش عمیق‌تر شدم…

    کلماتش برام مثل نوری که هربار قلبم رو روشنتر می‌کنه …

    قدرت الله رو به رخم می‌کشه …

    توکل رو بهم یاد آوری می‌کنه …

    طعم عشقش رو زیر زبونم میاره …

    خلاصه دنیایی داریم باهم …

    و چند روز پیش این تیکه از آیه من رو بیشتر به فکر فرو برد

    وَلَا یحیطونَ بشی ءٍ مِنْ عِلمِهِ الّا بِما شاءَ

    توی ترجمه های معمول نوشته

    و به علم او جز آنچه خود خواهد، احاطه نتوانند یافت

    ولی ما شاگرد های استاد میدونیم،

    شاء از مشیت میاد نه از اراده !

    مشیت هم ،همون قوانین ثابت خداونده !

    خب ؟

    یعنی شما میتونی با استفاده از این قوانین توی مداری قرار بگیری که به علم خداوند دسترسی داری!

    علمی که این کهکشان رو خلق کرده!

    علمی که مدیریت این کهکشان براش آسونه!

    علمی که میگه عزت همش از منه!

    علمی که میگه

    روزی،ثروت،پول،دلار،یورو،طلا،شمش،از منه! دست منه!

    علمی که سلامتی دست خودشه!

    علمی که عشق دست خودشه!

    پس نتیجه میگیریم

    علم خداوند=سلامتی،عشق،ثروت و…

    و بازم هم طبق تئوری مدارها …

    ما باید از قوانین استفاده کنیم …

    و توی مدار دسترسی به علم خداوند قرار بگیریم

    بعد ایده های ثروت ساز میاد!

    بعد رابطه عاطفی فوق العاده میاد!

    بعد سلامتی میاد!

    بعد تجربه بهشت توی دنیا میاد!

    الگوش هم زندگی خودت استاد!

    استاد همش میگه من جون نکندم برای این نتایج زندگیم!

    من سختی نکشیدم!من پدرم درنیومده!

    من روی خودم کار کردم !

    بعد وارد مداری شدم که ایده ی ثروت ساز اومد!

    من بهش عمل کردم !

    روی باورهام کار کردم!

    وارد مداری شدم که رابطه عاطفی فوق العاده اونجا بود!

    و تموم نتایج فوق العاده ی دیگه استاد مثل نعمت سلامتی و جسم سالم و بدن فوق العاده …

    واقعا این آگاهی چقدر آدم رو روشنتر،امیدوارتر می‌کنه به آینده …؟

    احساسم بهم گفت این درک خودم رو که مطمئنا کامل نیست در حد عقل ناقص خودم هست با دوستان غارحرای خودم به اشتراک بزارم،منم لبیک گفتم…

    امیدوارم مفید واقع بشه

    من از همتون یاد میگیرم رفیق های بهشتی…

    مرسی که هستید وَوَوَ قلب فراوان

    خداوند حافظ استاد باشه که این جهان مجازی توحیدی رو بهمون هدیه داده برای رسیدن به توحید در تموم زمینه ها ….

    عاشقتونم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 147 رای:
  2. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    آقاجواد عزیز،سلام و دروووود

    بی نهایت سپاسگزارم که وقت گذاشتید و برام نوشتید …

    حقیقتا من خودم تغییر فرکانسی رو کاملا حس میکنم،گاها میرم کامنت های قبلیم رو میخونم،به خودم میگم حالا واجب بود هرچی به ذهنت میومد بنویسی؟واجب بود انقدر صادقانه کامنت بزاری؟انقدر شفاف از هر قدمت بگی…؟

    بعد میگم آره سعیده …لازم بود …لازم بود …

    اگر اون قدم های قبلی برداشته نمیشد …اگر اون جسارت به خرج داده نمیشد …

    الان شما اینجا نبودی !

    آقای یوسفی عزیز،بی نهایت ممنونم از کامنتتون…هم آگاه تر شدم،هم کلی به اصغری و اکبری خندیدم،خدااا خیررتون بده:))))))))

    الهی که هر روزتون پر از معجزه های من حیث لایحتسب باشه…

    در پناه الله درکنار خانواده،غرق احساس عمیق خوشبختی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    سلاااام رضواااان جوووونم …سلااااام هم کلااااسی …سلااااام یار غار حراااا…سلااااام بغل دستی قشششنگم …

    چه شوددد هرچهه شود…،بغل دستی من تووو بااااشی؟

    مرررسی عزییزدلم …مرررسی

    دقییقا من اون آدمیم که اگر زور بالاسرم باشه مثل موشک رشد میکنم به سمت بالا …

    ولی به قول استاد ما باید قبل ازینکه جهان مجبورمون کنه …وقتی اوضاع عالیه …خودمون تغییر کنیم….

    پاشنه ی آشیلمه دیگه …پاشنه ی آشیلمه…

    تغییر بدون کتک :) پاشنه ی آشیلمه

    باید بیشتر و بیشتر روی خودم کااار کنم ….

    بِببین همینجوری که داشتم باهات حرف میزدم،یک نصف نارنگی از زیر میز رد کردم برات،صحیح و سالم بگیرش تا کسی نفهمید :)))))))))

    (پناه میبرم به خدا از شر بوی نارنگی و شامه ی قویِ آقا اسداله:))))

    عاشقتم باشه ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ(37نور)

    لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ(38نور)

    حمیدِحنیف عزیز،سلام

    سلام به آتشنشانِ ابراهیم نشانِ عباسمنش دات کام.

    منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

    از خداوند سپاسگزارمممم بینهایت برای اینکه بنده ی حنیفش،من رو مورد لطف و عنایت قرار داده و سخاوتمندانه آگاهی های قرآنیش رو باهام به اشتراک میزاره…

    ممنونم ازت حمید جان،بینهایت …شیرینیِ درک آیه های قرآن اینقدر زیاده که هربار من رو ناک اوت و به سجده میندازه…

    این کامنت رو درحالی برات مینویسم تازه سر از سجده ی شکر برداشتم ، چادر نمازم هنوز سرمه،قرآن جلوم بازه …

    چرا اینو میگم ؟

    برای اینکه همین نیم ساعت پیش،خیلی مثبت نبودم،کلی کار ریخته بود روی سرم ،و دست تنها بودم،خیلی هم دلم میخواست کامنت بزارم و وقتی نبود …

    سپردم به الله

    یکم کنترل ذهن برام سخت شده بود،اما یاد گرفتم که بگم سعیده همین یک ساعت ،همین چند دقیقه تلاش کن ذهنت رو کنترل کنی،بعد همه چیز خود به خود درست میشه …

    از اسماالحسنی کمک گرفتم و آیه الکرسی …

    بعد خداوند ٣تا نقطه‌ی آبی برام فرستاد که بسیار بهبود داد فرکانس هامو…

    دیگه داشتم کم کم مثبت میشم که …

    یک تماس تلفنی برقرار شد و خداوند از طریق بی نهایت دستانش برام وقت آزاد کرد …

    چیزی که فقط از خدا برمیومد و لاغیر…

    این شد که باز هم از قدرتش من رو به سجده ی شکر انداخت …

    هرچند که…

    از دست و زبان که بر آید

    کز عهدهٔ شکرش به در آید

    اِعملوا آلَ داودَ شکراً وَ قلیلٌ مِن عبادیَ الشکور

    بنده همان به که ز تقصیر خویش

    عذر به درگاه خدای آورد

    ور نه سزاوار خداوندیش

    کس نتواند که به جای آورد

    ====================

    حمید عزیز،برام از برکت آگاهی های قرآن نوشتی ،از خداوند کمک می‌خوام تا از هدایت های خودم برات بنویسم

    تا اول به درک بیشتر خودم کمک کنه ،و بعد دعا میکنم برای شما هم مفید باشه …

    دوسه روز پیش،بعد از نوشتنِ چند صفحه شکرگزاری دلچسب،بازهم احساسم من رو به خوندن نماز شکر هدایت کردو من لبیک گفتم و با جریان هدایت هماهنگ شدم….

    بعد نماز از خداوند طلب هدایت کردم ،ازش کمک خواستم تا هرچه زودتر من رو وارد محیط ایزوله ای کنه که غرق توحید باشم .

    گفتم ازت خودت رو میخوام،زندگی توحیدی ،عشق توحیدی،ثروت توحیدی…

    می‌خوام تموم زندگیم من رو فقط یاد شما بندازه …

    قرآن رو باز کردم و به آیه 46سوره نور برخوردم :

    لَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ ۚ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ

    همانا ما آیات و ادله بسیار روشن فرستادیم. و خدا هر که را خواهد به راه راست هدایت می‌کند.

    درک خودم این بود که خدا از من مشتاقتره برای هدایت من ،و خودش داره میگه این همه آیه روشن بهت نشون دادم که من حتما هدایتت میکنم …

    بعد گفتم اوکی خدای قشنگم ،من درخواست هدایت کردم،شما هم لبیک گفتی …

    حالا بگو چیکار کنم؟قدم بعدیم رو بگو الله

    هرچی گفتی بروی چشمم

    تسلیمم تر از هر تسلیمم

    و برای بار دوم قرآن رو باز کردم و اینبار آیه ١6 سوره کهف

    وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا

    و [پس از مشورت و گفتگو با یکدیگر چنین گفتند:] اکنون که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستند، کناره گرفته اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد.

    به لطف الله ،پیام آیه کاملا واضح برام روشن شد،که خداوند ازم میخواد اون مهاجرت صغری رو پیگیر باشم،و برم توی غار تنهایی خودم و ازونجا برام گشایش و رحمت حتما میاد !

    اوکی !اینم دریافت شد!

    اما چه جوری …؟

    پروسه انتقالی من،به طرز معجزه وااار داشت پیش میرفت،که بازهم با یک شرک کوچیک خودم،که بعدا متوجهش شدم که باز قدرت از خدا گرفتم دادم به بنده هاش،متوقف شد!

    بهش گفتم ببین الله ،من حتی برای توی غار رفتن به شما محتاج و فقیرم!

    من ازت معذرت می‌خوام برای تموم ویژگی های انسانیم،برای فراموش کاربودنم،برای ناسپاس بودنم،برای کفور شدنم

    من محدودم،شما نامحدودی

    من ضعیفیم ،شما قدرتمندی

    قدرت دست شماست

    شما میگی برو توی غار،منم میگم چشم

    ولی کاری از دست من برنمیاد،خودت باید درستش کنی …

    و برای بار سوم ،با یک صورت خیس و یک قلب باز شده و احساس تسلیم و فقیر بودن قرآن رو باز کردم و هدایت شدم به این آیات بی نظیر سوره شعرا درمورد نجات نوح و اهل ایمان توسط خداوند :

    قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ

    نوح گفت: پروردگارا، قوم من سخت مرا تکذیب کردند.

    فَافْتَحْ بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِی وَمَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ

    اکنون میان من و آنها جدایی بیفکن؛ و مرا و مؤمنانی را که با من هستند رهایی بخش

    فَأَنْجَیْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ

    ما، او و کسانی را که با او بودند، در آن کشتی که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود، رهایی بخشیدیم!

    ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ

    آنگاه باقى‌ماندگان را غرق کردیم.

    إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَهً ۖ وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ

    همانا در این (نجات مؤمنان و هلاک کافران قوم نوح) آیت عبرتی است، و اکثرشان ایمان نیاوردند.

    وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ

    و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است.

    ببین یک نکته که همین الان نظرم رو جلب کرد رو اول بنویسم!

    دعای حضرت نوح،خطاب به رب! به صورت مفرده!

    اما جوابی که به این دعا میاد به صورت ما و استفاده از سیستمه!

    یعنی خداوند از طریق دستانش،سیستمش،قوانینش

    این نجات رو برای اهل ایمان و عذاب رو برای کافران ایجاد می‌کنه که طبق قانونمندی جهانه!

    و باز در انتها داستان نجات در آیه ١٢٢ از ویژگی مقتدر بودن و عزیز بودن رب میگه!

    باز میرسیم به توحید !

    قدرت دست یکیه!دست فرمانرواست !

    حالا شما درخواست می‌کنی!

    خداوند از طریق بی نهایت دستانش می‌تونه درخواستت رو اجابت کنه

    نباید بشینی با ذهن منطقی تحلیل کنی چه جوری! این باعث میشه دست خدارو با پیش فرض هات ببندی !

    مثلا یک رابطه عاطفی توحیدی میخوای؟

    درخواستشو بده! ولی نگو حتما با اون آدم!

    یک ثروت بی نهایت میخوای ؟

    درخواستشو بده! نگو فقط از طریق این شغل!

    مهاجرت میخوای ؟

    درخواستشو بده!ولی نگو حتما اون شهر!اون کشور!

    خداونده که دید هلیکوپتری داره و می‌دونه چی برای ما خوبه نه ذهن منطقی ما !

    و این خداونده که درخواستت رو اجابت می‌کنه و بعداز طریق سیستم کارها انجام میشه !

    نکته بعدی خداوند میگه توی داستان نجات و عذاب نوح و قومش إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَهً ۖ

    اینجا ی نشانه ست،اینو دریاب ….

    خب من اینو گرفتم که خدا میگه من نجاتت میدم،اما باز ذهن منطقی من می‌گفت چه جوری ؟اون اتفاق چه جوری میخواد رخ بده؟فلانی چه جوری میخواد از زندگی من بره؟یا چه جوری همون‌طور که نوح نجات پیدا کرد،منم بدون هیچ دردسر نجات پیدا کنم ؟چه جوری من ایزوله میشم؟

    قرآن رو بستم و از دوازده قدم هدایت خواستم …

    دوازده قدمی که جمله به جمله ی استاد برگرفته از آیات قرآنه و من رو همیشه مست و مسخ و مدهوش می‌کنه …

    هدایت منو برد جلسه 5 قدم ٩،ده دقیقه آخرش …

    و من باز هم ناک اوت این بینظیری هدایت شدم و صحبت های استاد …

    بچه ها،قرآن رو شما مطالعه کنید،گفتم بهتون،آیه های عذاب هیچ وقت ،هرگز ترو خشک رو باهم نسوزونده ها!که بیایم بگیم مومنان هم گرفتار اون برنامه و بدبختی شدند!ولی بلایی سرشون نیومده!نه بابااصلا نشدند گرفتار اون داستان!

    اون موقعی که عذاب نازل شده،قبلش اونا رفتن ازون منطقه

    نه اینکه توی اون منطقه مونده باشند،بعد عذاب اومده باشه،بعد پدرشون درومده باشه،بعد اون کافران مرده باشند،اینا در حد زنده بودن دیگه دووم آورده باشند!اصلا نبودند تو منطقه ی عذاب،دیگه چه جوری خدا باید قانون رو به ما بگه؟نبودند تو منطقه ی عذاب اصلا!

    این نبوده که،ابراهیم چاقو رو بزاره،گلوی اسماعیل رو ببره،بعد مثلا اسماعیل بیفته اون گوشه،بعد یهویی معجزه آسا،گلو برگرده،خون برگرده،اسماعیل زنده بشه!نههه!قبل ازینکه کار به اینجا برسه،گوسفند رو فرستاده الهام کرده که اینو جاش قربانی کن!تو سربلند بیرون اومدی!

    اینارو درک کنید،اینا قوانین رو داره توضیح میده

    ================================

    وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ مَا هَدانا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلَىٰ مَا أَوْلانا

    حمید عزیزم ،نمیتونی حالم رو توصیف کنی بعد ازین هدایت های پشت هم …دقیقا شبیه تعبیر شما شده بودم …یک سطل کوچیک در مقابل فشار آب آبشار …

    اگر بدونی من چقدر توی خونه بالا و پایین پریدم و جیغ کشیدم از خوشحالی:)))))))

    خداروشکر که همسایه های خوبی داریم :))))

    وگرنه الان از بیمارستان زارع ساری میومدن دنبالم :)))))

    راستی یادم رفت اول کامنتم برات بنویسم آماده ی یک کامنت طولانی باش:))))

    الان دیگه خیلی دیره :))) خیلی :))))

    امیدوارم این وقتی که گذاشتی و لطف کردی نوشته های یک عدد جوجه توحیدی 5٨5روزه رو خوندی ،برات کمی فایده هم داشته باشه …

    ببخشید که نمیتونم کوتاه بنویسم :)باید حق مطلب ادا میشد!

    خدایا شکرت برای تموم وعده های نجاتت…برای تموم اجابت هات …برای بهشتی که تو مدار های بالای خیلی نزدیک مشتاقانه منتظرمه….

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای این احساااس عمیق خوشبختی …

    برات بهترین هارو آرزو دارم بنده ی توحیدی خدا ،مرسی که هستی و مرسی که برام مینویسی

    الهی در بهترین زمان و مکان به دستت برسد!

    به پایان آمد این دفتر،حکایت همچنان باقیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به نام خداوند جان وخرد

    کزین برتر اندیشه برنگذرد

    سلام به رفیقِ جانم،سلام به نورِ پروردگار

    سلام از تلاش آگاهانه سعیده برای دریافت هدایتِ صلات در سایت

    تلگرافت در بهترین زمان و مکان به دستم رسید رفیق بهشتی

    از نور و عشق و زیبایی بی حدو حصرت سپاسگزارم

    ی وقتایی آدم لازمه یک گوشه ی کلاس بشینه و از بقیه ی شاگرد زرنگ ها یاد بگیره …

    ی وقتایی لازمه برای یک جهش و گام خیلی بزرگ …ی خیز به عقب برداری و بعد بپری …

    ی وقتایی به سکوت نیازه برای برنامه ریزی یک شلوغ بازی حسابی ….

    سعیده جانِ دلم،مشترک مورد نظر داره کم کم در دسترس میاد …

    نمیدونی چه اشتیاقی دارم برای نوشتن …

    نمیدونی چقدرررر دلتنگتونم …

    نمیدونی ….نمیدونی …

    دوستت دارم رفیق …

    ارزش این کامنتی که ازت دریافت کردم به کلمات نمیان سعیده

    من خیلی خوشبختم که رفیق های بهشتی مثل شما دارم

    و این احساس خوشبختی رو با هیچی عوض نمیکنم !

    ممنونم ازت سعیده،بی نهایت بی نهایت

    به امید دریافت یک تلگراف بهشتی دیگه از تو …

    به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت

    قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: