پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9 - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-01 06:29:012024-08-04 11:28:57پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام فرمانروای جهانیان
درود فراوان خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته گرامی و دوستان گلم
چه دلایلی وجود دارد که من به هدفهایم نمی رسم
عجول بودن من برای رسیدن به هدف هایم آدم عجولی هستم وقتی به هدف هام نمیرسم نا امید میشدم و ذهنم شروع می کرد به نجوا کردن که هدفت بزرگه این هدف خوبی نیست فایده نداره رهاش کن و….. و تمام
یک دلیل دیگر مشورت کردن با کسانی که اصلا آگاهی نداشتند و به جای اینکه بگویند نمی دانم هزارتا راه بهم میگفتند برای رسیدن به هدفم منم خدارا فراموش کرده بودم و گوش به اون ها میدادم و هدف تمام
دلیل دیگر اینکه به تعهد هام عمل نمی کردم با اینکه می نوشتم امضا می کردم ولی عمل نمی کردم
مثلا تعهد می دادم که پنج درصد درآمدم را در یک حساب دیگه پس انداز کنم و به هیچ قیمتی برداشت نکنم از حساب مگر برای مسافرت و با ذوق و شوق ادامه می دادم و بعد از سه ماه یهوو ذهنم قانعم میکرد که ازش استفاده کن و منم تا ریال آخرش را خرج می کردم بدون توجه به تعهدم
مهمترین دلیل نرسیدن به اهدافم این هست که روی خدا حساب نمی کردم و فکر میکردم خودم میتونم ولی زهی خیال باطل……. به هدف هام نمی رسیدم
دوستتون دارم
در پناه حق
بنام خداوند هدایتگر مهربان
سلام استاد عزیزم وهمه ی دوستان
خواستهی من درآمد بالا بوده ثروت که همیشه انتخاب میشه ولی بهش نمیرسم تکراری ترین الگویی که میتونم بگم اینه که مشتری میاد نسیه میخواد میگه چندروز مهلت بده بعد چندروز میشه چند ماه حتی چندباری به فکر جمع کردن مغازه وتغییر شغل افتادم ولی به لطف این دوره مشکل گشا فهمیدم ایراد از خودمه هرکار دیگه ای هم که شروع کنم تا وقتی باور من اینه که پول کم مشتری توان خرید نقدی نداره واقعا میبینم که نیست میبینم چون باور دارم واین حقیقت نیست اگه بود باید برای بقیه هم همینطوری بود فکرکردم الگو پیدا کنم رفتم تو شهر باخودم گفتم اگه واقعا مردم توان خرید ندارن فقط باید چیزهای ضروری بخرن مثل خوراک در کمال ناباوری دیدم خریدهای میلیونی از لوازم آرایشی ها دارن از لباس های مجلسی که شاید فقط یکبار ازش استفاده کنند فعلا تو ایران طلا قیمت بالایی داره بنظر من ولی من تاحالا طلا فروشی بیکار ندیدم تو یک خیابون کلا طلا فروشی هست تو شهر ما بازار طلا فروشا هست یک روز از قصد خیابون رو پیاده رفتم وبرگشتم همه مشتری داشتن بجز اون چندتایی که تازه مغازه شونو باز کرده بودن یعنی همه اومده بودن قیمت بگیرن قیمت رو به لطف اینترنت تو خونه هم میشه گرفت به ذهنم گفتم یعنی همه اومدن بفروشن بعد دوباره انگار کسی جواب داد اگه اینجوری بود که الان کل این مغازه ها باید جمع می کردن پس چرا هرروز ویترین مغازه شون نو میشه
یه الگو تکراری دیگه که خدارو شکر سال یکی دو بار شده اونم آگاهانه برخورد میکنم مشاوره دادن من اوایل خیلی دوست داشتم به نزدیکانم کمک کنم اگه مالی بود که دیگه خیلی عالی ولی متاسفانه هربار از کارخود پشیمون میشدم چون کلا انرژی من تخلیه میشد آرامشم گرفته میشد در گیر مشکلات میشدم و از همه مهمتر خودم به مشکل مالی میخوردم و باور کمبود مرا تشدید می کرد وقتی همه چیز خوب شد که من تصمیم گرفتم فقط بجای خودم زندگی کنم نه جای کس دیگه تصمیم بگیرم یاکار خدارو واسش انجام بدم همه چیز عالی شد به لطف الله یکتا دیگه مشکل مالی نداشتم آرامشم برقرار زندگی روان اصلا شوق داشتم واسه بیدار شدن از وقتی که دارم روی این باور که من فقط مسئول زندگی خودم هستم وفقط قادر به خودم هستم فقط شخص خودم الگو های تکراری کم وکم وکمتر شدند تا جایی که خیلی هاشون دیگه یادم نمیاد واین فقط با آگاهانه خواستن فقط برای خودم اتفاق افتاد
من بارها امتحان کردم که وقتی عملکرد من در برخورد با الگو یی آگاهانه تغییر میکرد نتیجه تغییر میکرد هرکجا مثل قبل برخورد میکردم همون نتیجه قبل رو میگرفتم
خدارو شکر که این موضوع مهم رو درک کردم چون هر چیزی رو درک کنم محال یادم بره سریع ذهنم یادآوری میکنه مگر اینکه من آگاهانه بخوام مثل قبل رفتار کنم اونوقت دوباره باورهای مخرب مثل علف هرز رشد میکنن وانگار من هیچ کاری نکردم
یه مثال دیگه وقتی میخوام به زور بچه هام با نظم باشن خیلی جاها دعواشون میکردم حتی گاهی سرشون داد میزدم و پیش خودم میگفتم این لازمه در صورتی که نتیجه عکسش اتفاق می افتاد بدتر که میشدن هیچ منم با اون میدان فرکانسی ناجالبی که بوجود آوردم خودم درگیر میشدم قراری یادم می رفت لباسی رو یادم می رفت آماده کنم ونظم خودم هم بهم میخورد
هر چند خیلی جاها هنوز باید خیلی تلاش کنم ولی خدا روشکر الان خیلی بهترم وآگاه تر
به نام انرژی قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیکترِ و به خوشبختی و ثروتمندی من بیشتر از خودم مشتاقِ
و اینطور خواسته که من به واسطه افکار و باورهام، تمام اتفاقات و شرایط زندگیم رو اونطوری که میخوام خلق کنم.
به نام خداوند مهربان و بخشندهای که هر روز و هر لحظه میخواد من رو به سمت راه درست و بهرهمندی از نعمتهاش هدایت کنه
و میخواد که من از راههای بسیار آسون و لذتبخش به تمام خواستههای کوچیک و بزرگم برسم.
به نام سیستم قانونمندی که جهانی بسیار زیبا، پر از خوبی و نعمت و فرصت و ثروت و فراوانی و آدمهای خوب رو آفریده
و من رو از بدو تولد موجودی بسیار ارزشمند خلق کرده که لیاقت تجربه بهترین نوع زندگی و رسیدن به تمام آرزوها و رویاهام رو دارم.
بله، من همان کودکی هستم که از روز اول تولدش، بدون هیچ شرط و شروطی، لایق عشق و محبت و خوشبختی و تمام چیزهای خوب است.
سلام
سلام به تمام خوبیها، زیباییها و آدمهای خوب
—————————————————————————————————————————————————————————————————————-
تمام اتفاقات زندگیمون رو با افکار و باورها و کانون توجهمون بوجود میارم.
یعنی هر آنچه در زندگی ما اتفاق میافته (چه خوب چه بد، چه خواسته و چه ناخواسته)، داره توسط خودِ ما بوجود میاد (نه هیچ عامل بیرونی دیگهای).
هر اتفاقی که میافته، هر شرایطی که پیش میاد، خودمون داریم خلق میکنیم.
واکنشهای ما به اتفاقات و شرایط هم باعث میشه که اون جنس اتفاقات یا بیشتر بشه یا کمتر.
وقتی که صبح ذهنمون رو کنترل میکنیم، توجه میکنیم به زیباییها، سپاسگزاری میکنیم، بعدش میبینیم که کانون توجه ما داره یکسری اتفاقات رو رقم میزنه که خیلی شادتر و مثبتترِ.
اگر یک اتفاق یا یک الگوی تکرارشونده در زندگی ما هست، یعنی خودِ ما داریم با افکارمون فرکانسی رو ارسال میکنیم که داره اون اتفاق یا شرایط رو بوجود میاره؛ یعنی یکسری باورها در مورد یکسری مسائل در ذهن ما هست (باورهای بنیادین) و اونقدر قوی هستند که هر بار دارن این فرکانسها رو ارسال میکنن و اون الگوهای تکرارشونده رو بوجود میارن و ما داریم یواشیواش میپذیرین که این اتفاقات جزئی از زندگی ماست؛ مثلا اینکه بگیم خب بالاخره آدم هر چند وقت یکبار باید مریض بشه (مثلا سرما بخوره).
اگر یک اتفاقی داره هی تکرار میشه در زندگی من، باید از خودم بپرسم که چه فکری، چه باوری توی مغز من داره کار میکنه که این شرایط رو بوجود میاره؛
چرا؟ چون تمام اتفاقات و شرایط زندگی رو خودمون داریم با افکار و باورهامون ایجاد میکنیم.
باور چیه؟ باور یک فکریِ که بارها و بارها تکرار میشه؛ باور ی فکریِ که (خصوصا در سن کودکی) توسط والدین و جامعه و برنامههای تلویزیونی و … دیدیم و به ما گفته شده و ما اونها رو باور کردیم و بعد ما شروع کردیم به تکرار اونها در ذهنمون و در نهایت، ما داریم اتفاقات و شرایطی رو وارد زندگیمون میکنیم که با باورهای بنیادین ما هماهنگ هست.
یکی از راههایی که ما میتونیم متوجه بشیم که چه باروهایی داریم این هست که ببینیم چه اتفاقات مشابهی دارند توی زندگیمون تکرار میشن.
قدم مهم اینِ که ما بفهمیم الگوهای تکرارشونده رو، بفهمیم که اینها وجود دارن، بفهمیم اینها طبیعی نیستن و بدونیم که ما داریم این الگوها رو خلق میکنیم.
من یکسری افکار و باورهایی دارم که چون اونها دارن توی ذهن من تکرار میشن، چون اوها رو تغییر ندادم، جهان داره شرایط و اتفاقات و موقعیتهایی رو بوجود میاره که هماهنگ باشه با باورهای من؛ چون من تغییر نکردم، اتفاقات بیرونی هم تغییر نمیکنه و هر بار داره به یک شکلی برای من تکرار میشه.
اگر یک اتفاقی داره برای من تکرار میشه، بدون شک باورها و برنامه ذهنی من داره اونها رو رقم میزنه.
یک اتفاقی که داره هی تکرار میشه من دارم با باورهام خلقش میکنم.
—————————————————————————————————————————————————————————————————————-
خدایا برای اینکه من رو به این فایل مفید هدایت کردی تا ازش چیزهای خوب یاد بگیرم، ازت ممنونم.
خدایا من پیوسته آمادگی دریافت برکات، نعمات، هدایتها و هر خیر و خوبی رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همه چیزهای خوبی که به من میبخشی ازت هزاران بار ممنونم.
خدایا شکرت که کمکم میکنی هر روز به اون شخصیت ایدهآلی که میخوام بهش تبدیل بشم و همچنین اون زندگی ایدهآل و شرایط دلخواه و رویایی که در آرزوش هستم، نزدیکتر بشم.
من باور دارم که به این جهان سخاوتمند آمدم تا زندگی فوقالعاده عالی و زیبایی رو تجربه کنم
و به گسترش این جهان زیبا کمک کنم
و اثر خوبی از خودم به جا بزارم
و در آخر کار، هم خودم از خودم راضی باشم و هم خدا از من راضی باشه.
خدایا شکرت
سلام به همه دوستان و استاد عزیز و مریم خانم،
من چند وقته دچار یه مسئله ای شدم که بسیار فکر و ذهنم رو درگیر کرده،دلایلی که فکر میکنم باعث حل نکردن این مسئله شده به نظرم اینه که نمیتونم اون مسئله رو به صورت کامل حل کنم یا به قول استاد میترسم که دوباره اشتباه کنم،فکر میکنم نیاز دارم به اون کار این باور رو چون خیلی از بقیه بچه ها و دوستانم دریافت کردم دارم میگم،
این باور هایی بود که فکر میکنم باعث میشه این مسئله رو حل نکنم و دنبال چالش های جدید باشم،انشالا خداوند مثل همیشه کمک کنه تا بتونم این مسئله رو هم پشت سر بگذارم.
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
خداروشکر من در زندگیم هدف های زیادی داشتم که تونستم به لطف خدا بهشون برسم مثلاً روزهایی که هنوز قانون سلامتی متولد نشده بود یعنی حدود سال 98 من تونستم با یک هدف گذاری عالی 35 کیلو وزن کم کنم و شدم یک الگو برای تمام فامیل و همکاران و…حتی دخترخاله ام که به واسطه چاقی مفرط نمیتونست بچه دار بشه با دیدن من و راهنمایی هایی که بهش گفتم و لطف خدا تونست کلی وزن کم کنه و خدا هم بعد از دوازده سال یه دختر خوشگل بهش داد یا همیشه هدفم این بود که در تهران زندگی کنم یا کلی هدف کوچیک و بزرگ دیگه که خداروشکر به همش رسیدم اما هدف های زیادی هم هست که هنوز نتونستم بهشون برسم و هرسال مینویسم و امیدوارم امسال دیگه این هدف رو تیک بزنم اما بازهم موفق نمیشم و انشالله بتونم با کارکردن روی این فایل ها و طلب هدایت از خداوند به ایراد کارم پی ببرم.
درباره هدف هایی که هر بار به عنوان هدف سالانه یا هدف کوتاه مدت انتخاب می کنید اما به آنها نمی رسید، فکر می کنید چه دلایلی باعث می شود که شما باز هم به آن اهداف تعیین شده، نرسید؟؟؟
یکی از بزرگترین اهداف و آرزوهای هرساله من خرید خونه یا حداقل جابجایی از خونه ای است که الان در آن مستاجر هستم هست و هرسال هم به این هدف نمیرسم و باز اون رو موکول میکنم به سال آینده به نظرم بزرگترین دلیلی که نمیتونم به این هدف برسم بی ایمانی است و صد البته فکر کردن به چگونگی…
هرسال عید میام مینویسم که امسال دیگه از این خونه بلند میشم و میرم به خونه ای که امکانات مدنظرم رو داره خیلی هم مصمم عزمم رو جزم میکنم اما هرچقدر بیشتر به موعد قرارداد خونه میرسم نگرانی ام هم بیشتر میشه و همش میگم من که پول ندارم روی پول پیشم بزارم و الان هم هرروز خونه داره گرون تر میشه چطور میتونم اون خونه دلخواهم رو بخرم یا حداقل رهن کنم وقتی فایل آقا رضا عطار روشن رو دیدم که گفت به راحتی خونه مدنظرش با کل وسایل رو خریده و ایشون اسباب کشی نکرده و فقط لباساش رو با خودش برده و کلید انداخته و وارد خونه جدید شده میگم برای اون شده برای من نمیشه گاهی هم ذهنم همین باور عامیانه رو تحویلم میده که قبلاً میشد خونه خرید زمان فلانی راحت بود خونه ارزون بود اما الان دیگه خونه خریدن یه رویا شده حتی اومدم به تقلید از آقارضا که گفتن من یک هزارتومانی توی جیبم نبود اما هرروز میرفتم بنگاه و خونه میدیدم اومدم با خودم گفتم من هم بیام و این تمرین رو انجام بدم و برم بنگاه خونه ببینم اما از اول سال تا الان که 9 ماه از سال گذشته حتی یک بنگاه هم نرفتم حتی یک خونه هم ندیدم الان که این فایل رو دیدم از خودم سوال پرسیدم که واقعاً چرا نرفتم؟ چرا نرفتم بنگاه و بگم اومدم خونه بخرم ؟ جوابی که ذهنم داره میده اینه که چطوری؟؟میگم نمیدونم ولی حداقل برم تمرین کنم برم ببینم حس خونه خریدن چطوریه؟؟ اما ذهنم میگه اینا کارای بیهودهایه و من بهش میگم ولی نتیجه داده آقا رضا نتیجه گرفته ذهنم دوباره میگه اون موقع میشد الان نمیشه و اون شانس آورد یا توی هزارتا مورد حالا یکی اینطور شانس آورده و…این بازی و گفتگوی پینگ پنگ طور من با ذهنم ادامه پیدا میکنه تا جایی که ایشون پیروز میشه و من دیگه احساسم بد میشه و غمگین میشم .
یا هدف انتخاب میکنم که کسب و کار شخصی خودم رو دوباره راه اندازی کنم اما چون یکبار شکست خوردم ذهنم من رو میترسونه و میگه نمیشه یا میگه چه فایده دوباره تلاش میکنی تا یه جای خوبی رشد میکنی اما باز دوباره سقوط میکنی و اونقدر در ابعاد مختلف این بالا و پایین شدن ها برام اتفاق افتاده که دیگه هییییچ انگیزه ای برای دوباره بلند شدن و دوباره رشد کردن ندارم در واقع دلیل اصلی اینکه هربار هدف انتخاب میکنم و بهشون نمیرسم این موارد هست که:
در شروع کار خیلی انگیزه دارم اما رفته رفته انگیزه ام رو از دست میدم(بی ایمانی،عدم توکل،عدم شناخت صحیح خداوند و نحوه کارکرد جهان،عدم خودباوری)
خیلی خوب میشینم هدف انتخاب میکنم قدم هایی که باید بردارم رو مینویسم همه چیز رو مشخص میکنم اما هربار برداشتن اون قدم ها رو به تعویق میندازم و بعد چند وقت دیگه کلا بیخیال اون هدف میشم(ترس که از از بی ایمانی میاد،شرک،باور کمبود)
ناامیدی در رسیدن به هدف حتی قبل از برخورد با مانع هم یکی از دلایل نرسیدن به اهدافم هست
ترس از شکست یکی دیگر از دلیل هایی است که باعث میشه من پیگیر رسیدن به اهدافم نباشم(امروز دخترم داشت یک کارتون خارجی میدید یکی از شخصیت ها گفت اگر فلان چیز رو بردارم و اشتباه باشه چی؟و اون آدم عاقل داستان گفت هیچ اتفاقی نمی افته و باعث میشه تو بفهمی در انتخاب های بعدی دیگه نباید اون چیز رو برداری ومیشه یه تجربه خوب برات)
در توضیحات سوال هم استاد یه نکته جالب گفت که دیدم من اون رو هم دارم و اون این نکته بود که من حتی میترسم به اهدافم برسم و برای من این نکته این ترس رو داره که نکنه به هدفم برسم و بعد چند وقت دوباره از دستش بدم یا وقتی به اون هدف برسم بعدش چی قدم بعدی چیه ؟
کوتاه بودن سقف آرزوها هم دلیل دیگر نرسیدن به اهدافم هست یعنی وقتی به هدفی میرسم میگم خوب دیگه تموم شد همین بود و دیگه انگیزه ای برای اهداف بعدی ندارم
تعیین نکردن هدف بعدی هم دلیل نرسیدن به اهدافم هست چون دیگه انگیزه ای برای ادامه دادن ندارم
«ما بدون استثنا خالق شرایط زندگی خودمان هستیم» این جمله ایه که من بهش ایمان ندارم و همین ایمان نداشتن وباور نداشتن به این جمله بزرگترین پاشنه آشیل و دلیل من برای نرسیدن به اهدافم هست.
این ها دلایل نرسیدن من به اهدافم هست که وقتی ریزتر دنبال دلیل این دلیل ها میگردم به این جواب ها میرسم:
نداشتن ایمان و توکل
عدم درک صحیح خداوند و نحوه کارکرد جهان
عدم خودباوری و نداشتن عزت نفس و اعتماد به نفس
عدم کنترل ذهن
عدم سپاسگزاری و ندیدن نعمت های کنونی
ننوشتن موفقیت هایی که بهش رسیدم و جدی نگرفتن این تمرین مهم جهت ترمیم احساس لیاقت و خودباوری
و بزرگترین پاشنه آشیلم عمل نکردن و حرکت نکردن و قدم برنداشتن
من باید یه بار دیگه با جدیت شروع کنم به یادگیری موارد پایه یعنی یاد بگیرم ایمان چیه عمل چیه خودم کی هستم…کنترل ذهن چیه و…
آره باید از نو شروع کنم…
ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا
ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی
به نام خدا
سلام برادر خوبم
بسیار از دیدگاهتان لذت بردم از ایمان وعمل بعد از آن، از تعهد بالایتان، آفرین به شما
من چند بار از شما راهنمایی خواستم وهمیشه با جان ودل جوابم را دادید
برای همین امروز هم از شما خواستم مشاوره بگیرم
باتوجه به پیشنهادویژه سایت برای خرید دوره با یه دوراهی مواجه شدم
یکی دوره ارزش لیاقت ودیگری قانون سلامتی
هر دوتاش را خیلی میخوام داشته باشم از نظر سلامتی خدارا شکر خوبم هیچ دارویی مصرف نمیکنم فقط در حد 4کیلو اضافه وزن دارم اما انرژی پایینی دارم زود خسته میشم خیلی دلم میخواد سر کار که برمیگردم بتونم با انرژی وقت بزارم روی دوره هام وفایلهای دانلودی کار کنم ولی بعد ناهار بلافاصله باید بخوابم به خاطر خستگی
از شما میخوام راهنمایی ام کنید باتوجه به اینکه شما با روش خودتون هم موفق شدید وزن کم کنید وهم دوره قانون سلامتی را هم خریدید آیا به نظر شما بگیرم ؟
میترسم تعهد لازم را نداشته باشم یا باتوجه به وضعیت مالیم نتوانم مواد غذایی دوره را تهیه کنم
خواهرم وشوهرش دوره را تهیه کردن وچند ماه انجام دادن به قدری خواهرم لاغر ونحیف شده بود که خود همسرش ازش خواست دوره را رها کنه هر دو الان مراعات میکنن ولی نان وبرنج هم میخورند
در کامنت یکی از دوستان هم خواندم که نوشته بود این روش را نمیتوان برای همیشه ادامه داد
اما نتایج خیلی از دوستان در برابرش خیلی خیره کننده وعالی است لطفا راهنمایی ام کنید ممنونم
در پناه رب العالمین باشید
سلام خدمت خانم حکیمیان عزیز
ممنونم که برام نوشتید و بسیار لذت بردم .
خواهش میکنم باعث افتخار من هست که با دوستان عزیز این سایت همکلام باشم چون بچه های این سایت متمایز از افراد جامعه هستند و هم صحبتی باهاشون بسیار لذت بخش و آموزنده است.
خدمت خواهر عزیزم عرض کنم خود صاحب این سایت و خالق دور ه ها که استاد هستن هم نمیتونن بهتون بگن چه دوره ای رو تهیه کنید کما اینکه خود استاد هم بارها به این موضوع اشاره کردن.
اما میتونم این راهنمایی رو بهتون بکنم از دو راه میتونید که متوجه بشید الان به چه دوره ای نیاز دارید
راه اول اینه که در صفحه اول سایت از طریق دکمه نشانه من دنبال جواب بگردید یعنی اول از خدا هدایت بخواهید که بهتون بگه چه دوره ای براتون مناسبه و روی دکمه بزنید به احتمال بالای 99 درصد به جواب درست هدایت میشید من بارها از این طریق به جواب درست سوالم هدایت شدم
راه دوم هم اینه که ببینید الان توی زندگیتون چه چیزی بیشتر ازهمه اولویت داره به نتایج تون نگاه کنید به روابط عاطفی به اوضاع مالی به وضع سلامتی به رابطه خودتون با خودتون نگاه کنید از طریق دیدن نتایج و دقت در اون ها هم قطعا میشه به جواب رسید.
امیدوارم که بهترین تصمیم رو بگیرید و ما رو هم از نتیجه خوبتون مطلع کنید.
موفق باشید.
سلام استاد عزیزم صبح شما بخیر
سپاس گزارم برای آگاهی های این فایل که دلیل اصلی نرسیدن به هدفم با وجود تلاش های فراوانی که کردم رو بوسیله اش با فکر کردن و تعمق کردن فهمیدم
دلایلی که باعث شده به هدفم نرسم:
/ انتظار داشتم که زود نتیجه دلخواهم رو به دست بیارم ( ترمز عجله)
/ عجله باعث شد نتایج کوچکی رو که در مسیر برام اتفاق میفتاد رو نبینم وتمرکزم ازم گرفته بشه و هی از این شاخه به اون شاخه بپرم و به برای این که به اون نتیجه دلخواهم برسم هی به دنبال مسیر های جدید باشم و تغییر مسیر بدم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تمام اتفاقات زندگی ما:
به واسطه ی افکار باورها و کانون توجه ما به وجود می آید
هر آن چیزی که در زندگی خود تجربه می کنیم چه خوب چه بد خواسته یا ناخواسته:
توسط خود ما نه هیچ عامل بیرونی دیگری رخ می دهد
هیچ عامل بیرونی نیست که:
زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد
هر شرایط و اتفاقی را: تنها خودمان خلق می کنیم
واکنش های ما به اتفاقات و شرایط باعث می شود:
از آن جنس اتفاقات بیشتر یا کمتر برای ما رخ دهد فارغ از اینکه اتفاقات:
جالب یا ناجالب باشند
به هر چیزی توجه کنیم: از جنس همان بیشتر و بیشتر خواهد شد
کافی است به موضوع خاصی توجه کنیم:
نشانه های آن را بیشتر و بیشتر در زندگی خود می بینیم
زمانی که احساس بد داریم:
نارضایتی بیشتر را تجربه می کنیم
زمانی که به خاطر نعمت های خود سپاسگزاریم به زیبایی ها و نکات مثبت توجه داریم:
کانون توجه ما اتفاقات بهتر و مثبت تری برای ما رقم می زند
اگر الگوهای تکرار شونده داریم:
-افکارو فرکانس خاصی را همواره به جهان هستی ارسال می کنیم
-باورهای بنیادین و اساسی ما که قدرت بسیار زیادی دارند هر بار فرکانس یکسانی را به جهان هستی ارسال کرده:
الگوهای تکرار شونده را به وجود می آورند
الگوهای تکرار شونده: می تواند در تمام حوزه ها و زمینه ها باشد
شرایط و اتفاقاتی در زندگی ما به صورت متناوب تکرار شده تا جایی که آنها را:
به عنوان جزئی از زندگی خود پذیرفته ایم رخ دادن آنها را طبیعی تلقی می کنیم و اغلب دیگران را مقصر رخ دادن آنها می دانیم
به شدت:
مراقب اتفاقات تکرار شونده باشیم
اگر اتفاقی هر چند وقت یکبار در زندگی ما تکرار شده و افرادی که وارد زندگی ما می شوند ویژگی های یکسانی دارند:
به دنبال افکار و باورهای مخرب و نادرست در ذهن خود باشیم
تمام شرایط و اتفاقات زندگی ما:
به واسطه ی افکار و باورهایمان خلق می شوند
باورها:
-افکاری است که بارها و بارها در ذهن ما تکرار می شوند
-توسط والدین جامعه شبکه های اجتماعی در دوران کودکی در ذهنمان ایجاد شده و با باور کردن و تکرار مکرر آنها:
اتفاقاتی را وارد زندگی خود می کنیم که با باورهای بنیادین و اساسی ما هماهنگ است
یکی از راه های تشخیص باورها:
بررسی اتفاقات مشابه در زندگی ماست
قدم اساسی برای تغییر الگوهای تکرار شونده:
تشخیص و طبیعی ندانستن آنها و این که بدانیم ما با افکار و باورهای خود آنها را خلق کرده ایم است
اگر باورهای مناسب در هر زمینه ای داشته باشیم:
*الگوهای تکرار شونده مثبت داریم
*از دیدگاه خود و دیگران: افراد خوش شانسی هستیم
اگر باورهای نامناسب در هر زمینه ای داشته باشیم:
*الگوهای تکرار شونده منفی داریم
*از دیدگاه خود و دیگران: افراد بد شانسی هستیم
افکار و باورهایی در ذهن ماست که چون آنها را تغییر نداده و مرتبا در ذهنمان تکرار می شود:
جهان شرایط اتفاقات و موقعیت هایی هماهنگ با باورهای ما را برایمان به وجود می آورد
اگر اتفاقی برای ما تکرار می شود:
بدون شک باورها و برنامه ی ذهنی ما چنین شرایطی را برایمان رقم می زند
از خود سوال کنیم:
چرا برای دیگران چنین اتفاقی رخ نمی دهد؟
چرا تنها برای ما این اتفاق رخ می دهد؟
اتفاقات تکرار شونده را: با باورهای خود خلق می کنیم
برای پی بردن به الگوهای تکرار شونده به سوال زیر پاسخ دهیم:
چه اهدافی را هر بار برای خود انتخاب کرده اما به آن دست نیافته ایم؟ چه دلایلی برای عدم تحقق اهداف خود داریم؟
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام وخدا قوت استاد
الگوی تکرار شونده هدف
استاد من هر سال هدف را مینویسم ولی هنوز بهش نرسیدم
هدفم رسیدن به استقلال مالی است
من فکر میکنم دلیل اینکه به هدفم نرسیدم این است یا خیلی عجله میکنم یا هدفم را بزرگ قرار دادم یا هنوز تعهد کافی به هدفم ندارم
خدایا اگر این ضعف ها را دارم که باعث پیشرفت مالی ام میشود از من بر طرف کن امین
سلام استاد،
من معمولا هفته ای 2یا 3روزی اهدافی میذارم، خیلی پرانگیزه میشم و خیلی انگار آتیش خواستن در من گر میگیره اما بعد چند روز درگیر روطمرگیمیشم و زندگی هم روی سختش رو به من نشون میده تا اینکه دوبازه باز بعد از تضادها برمیگردم به مسیر اهداف اما دوباره این مسائل تکرارمیشه.
دقیقا الان میتونم از الگو تکراری خواب ،از مسائل سلامتی که خیلی بیهوده و بی دلیلی اتفاق میفته و حتی انواع احساس بد مثل استرس و اضطراب هم جزوی از بیهدفیه بنظرم.
دوستدارم همینجا این درخوشات رو از خدا کنم و مداومت در مسیر اهداف و توحیدی هدایتم کنه، در مداومت در ایمان و سرسپردگی بهش هدایتم کنه.
به نام خدا
داشته آشیل بزرگ من : هدف امسالم را انتخاب می کنم اول سال حرکت می کنم . خیلی ذوق و شوق و انگیزه دارم
ولی همین که چند ماهی می گذره و خبری از نتیجه نیست کم کم و رفته رفته یادم میرود
البته این که یادم می ره و فراموشکار هستم هم یه ترمزه و همیشه برام تکرار میشه که این را هم باید حلش کنم
هدف را انتخاب می کنم و بعد هدف های دیگه میاد می روم سراغ اپن هدف ها و اون هدف اصلی سال جدیدم را دنبال نمی کنم
من تعهد می دهم که حتما هدف اصلی امسالم را دنبال کنم همیشه یادم باشه و حالم را خوب کنم تا رسیدن به هدف و بعد از اون
12:12