توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال: چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
افراد معمولا به من می گویند:
- آدم خوبی هستی اما خیلی بدقول هستی و نمی توان روی حرف و قول شما حساب کرد؛
- آدم خوبی هستی اما نامنظم هستی یا به بهداشت فردی خود اهمیت نمی دهی؛
- آدم خوبی هستی اما در مراوده با دیگران، دوست داری فقط درباره خودت صحبت کنی و مجالی به دیگران برای صحبت کردن نمی دهی؛
- آدم خوبی هستی اما هر بار کارهایی که باید انجام دهی را فراموش می کنی و می گویی: “یادم رفت”
- و…
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10181MB22 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1021MB22 دقیقه
سلام دوست عزیز
دمت گرم که اینقدر بدون ترس از قضاوت دیگران داری خودتو نقد میکنی و خواهان پیشرفتی،
استاد تو دوره کف قوانین در مورد شخصیت پدرشون صحبت میکنن که میگن بیرون یه شخصیت داشت و تو خونه یه شخصیت،
که این دو شخصیت زمین تا آسمون با هم متفاوت بود،
اینکه بیرون، مردم از ما تعریف و تحسین کنن خیلی عالیه ولی شخصیت واقعی ما اونیه که درون خونه داریم،
مخصوصا اگر تو خونه بدونیم که در امانیم و زورمونم میرسه و هر جوری بخوایم میتونیم بتازونیم،
شخصیت واقعی ما رو کسانی میتونن بفهمن که با ما زندگی میکنن،
اونا میتونن بگن که ما چجور آدمی هستیم،
البته گاها نمیتونن درست بیان کنن چون آگاهی که ما در اختیار داریم اونا باهاش معمولا غریبه هستند،
مثلا همسرم میگی چقدر غر میزنی و من بهم بر میخوره و میگم چرا با من بد حرف میزنی،
همسر من نمیتونه درست به من بگه که ایرادم چیه…
ولی موضوع مهم اینه که ایشون از بعضی از رفتارهای من شاکیه،
من باید بیام ببینم چرا غر میزنم؟؟
چون توقع دارم همه باب میل من رفتار کنن و این یعنی غرور دارم،
فکر میکنم دنیا رو به سفارش من ساختن و همه باید حول محور من بچرخن وگرنه من ناراحت میشم،
اینجا نیاز به پذیرش دیگران همونطوری که هستند دارم،
یعنی من وقتی دیگران رو بپذیرم قطعا دیگه دنبال تغییر دیگران هم نیستم و به طرز عجیبی دیگران اون رفتاری که مورد آزار من میشده رو ترک میکنن،
این نیاز به شناسایی رفتارهای خودم داره و هر اعتراضی که به رفتارهای من میشه بهترین کمکیه که اونا دارن به من میکنن و من بجای ناراحت شدن باید ازشون تشکر کنم که دارن ایرادات منو بهم میگن تا من بیام بصورت ریشهای حلشون کنم،
یه مثال بزنم،
مثلا من قبلا خیلی دیگران رو مسخره میکردم و تو جمع دوستام معروف بودم،
یادمه یبار یکی پدر منو مسخره کرد و من میخواستم طرف رو تیکه تیکه کنم،
بعد یکی از دوستام بهم گفت چقدر تو خودخواهی؟؟
خودت که صد بار اینکار رو با ما کردی حالا یکی یه شوخی خیلی جزیی باهات کرد اینقدر بهم ریختی!!
اونجا بود که فهمیدم آررررره
من خودخواهم و فقط من حق دارم اشتباه کنم و دیگران اصلا حق ندارن اشتباه کنن،
از اون تاریخ به بعد یادم نمیاد کسی رو مسخره کرده باشم،
یعنی بعضی وقتا میرفتم پاره بشم که به یکی یه چیزی بگم ولی جلو خودمو میگرفتم و میگفتم دوباره شروع نکن الان جوری شدم که واقعا نه مسخره میکنم نه میبینم کسی مسخره کنه،
ما خیلی ایرادات رو تو شخصیت خودمون داریم ولی اینقدر باهاشون صمیمی شدیم که اصلا ایراد نمیبینیم،
بنابراین اگر کسی بخواد رو خودش کار کنه اولین قدمش اینه که بپذیره که منم انسانم و حتما یه سری ایراداتی دارم و با ایراداتم اوکی بشم و بشناسمشون و در صدد رفع اونا بر بیام،
در مورد تنهایی هم باید بگم که منم مثل شما خیلی تنها شدم،
من یه دوست صمیمی دارم که عضو سایتم هست و با ایشون فقط حرف میزنم دوستان زیادی هم دارم که سابقه دوستی زیادی هم با هم داریم اما نکته اینجاست که من اصلا حرفی ندارم با اونا بزنم و اگرم ببینمشون بجز سلام و احوالپرسی واقعا هیچی نداریم با هم بگیم،
بنابراین من وقتی ندارم که اینجوری تو این جمعها تلف کنم،
من اینقدر کار دارم و باید بشینم ترمزهام رو دونه دونه بکشم بیرون و حلشون کنم که اصلا بفکر اینکه برم پیش اونا هم نمیوفتم،
واقعا قبلا که میرفتم تو جمع دوستام احساس خفگی میکردم،
الان که مدتهاست تو هیچ جمعی نمیرم رو خودم کار میکنم و واقعا این برام لذت بخشه،
ما خیلی کار داریم دوست عزیز،
وقت رو نباید تلف کنیم،
باید از این 4 روزه عمرمون استفاده کنیم و زندگی رو تو همه ابعادش تجربه کنیم،
اگر خواستهای داری ولی اتفاق نمیوفته یعنی ترمز داری،
من جای شما باشم دوره کشف قوانین رو شروع میکنم به کار کردن تا چند سال دیگه با حسرت به زندگیم نگاه نکنم،
امیدوارم که تونسته باشم کمکت کنم
موفق باشی