توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال: چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
افراد معمولا به من می گویند:
- آدم خوبی هستی اما خیلی بدقول هستی و نمی توان روی حرف و قول شما حساب کرد؛
- آدم خوبی هستی اما نامنظم هستی یا به بهداشت فردی خود اهمیت نمی دهی؛
- آدم خوبی هستی اما در مراوده با دیگران، دوست داری فقط درباره خودت صحبت کنی و مجالی به دیگران برای صحبت کردن نمی دهی؛
- آدم خوبی هستی اما هر بار کارهایی که باید انجام دهی را فراموش می کنی و می گویی: “یادم رفت”
- و…
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10181MB22 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1021MB22 دقیقه
به نام خدا
.
الگوی تکرار شونده ای که چندین و چند سال است
یعنی در طی سالهاست داره من را اذیت می کنه و من دیگه اون رو صد در صد پذیرفتم این هست که:
من خودم را میگم مثلاً به یه مهمونی حالا این مهمونی که ما همه هفته ای همدیگرو می بینیم
یا اینکه به یه عروسی اقوام و فامیل من خودم نمی رفتم به اون عروسی یا به اون مهمونی حالا به دلایلی بعد چی میشد ؟؟ اون طرفی که صاحب مجلس بود را توی خیابون در مهمونی بعدی یا یه جایی می دیدم
و بعد با رفتار پرخاشگرانه و تند و ناسزا گویی و
حتی و حتی تهدیدهای زیاد و خلاصه اینکه با
بدرفتاری خیلی زشت و ناپسندی از اون طرف
روبرو میشدم
و من خودم این را پذیرفتم و به خودم گفتم که دیگه آره دیگه باید این رفتار را داشته باشد
یا اینکه به خودم می گفتم واقعا چرا این رفتار را دارد ؟
یادمه به یه عروسی از فامیل نرفته بودم
از قضا اون صاحب مجلس منظورم همون فردی که دعوتم کرده بود در عروسی بعدی اومد و میز بغلی ما نشست
بعد از یه مدتی یکی از اقوام اومد پیش ایشون و معذرت خواهی کرد و گفت ببخشید من عروسی پسرت نیومدم و ایشون با روی خوش و خوشی به ایشون گفت نه بابا اختیار دارید اشکالی ندارد..
و بعد من با روی خوش و خنده به ایشون همین حرف دقیقا یادمه همین حرف را زدم
و چنان بدرفتاری با من در اون مجلس کرد که من هیچی نگفتم و سکوت کردم
هیچ وقت یادم نمی رود ….
البته این مثالها برای من زیاده ولی الآن به خودم میگم که دلیل این بدرفتاری چیه ؟؟؟
آیا اون فردی که چند دقیقه قبل از من اومد و همون حرف را زد بعد من زدم فرقی با من دارد ؟؟؟
و جواب این هست که فرق در باورهای ما دو نفر است
خیلی ها هستند در خیلی از برنامه ها مثل عروسی.
عزا . مهمونی. جشن تولد وووو شرکت نمی کنند
چطور است که شخص من که نمی روم این برخورد
زشت و بیجا با من میشود ؟؟
من اون فردی که اومد معذرت خواهی کرد و رفت
را الگو برای خودم قرار می دهم و میگم وقتی با ایشون رفتار خوب شده است پس باید برای من هم
باید که هست و اگر نیست چون من باورش کرده ام که با من بدرفتاری خواهد شد و همین هم می شود و اتفاق می افتد.
یا اینکه فارغ از اینکه دیگران چه هستند یا چه رفتاری من ویژگی های خوب همه ی افراد نه یه فرد خاص ویژگی های خوب همه ی افراد را همیشه و در هر لحظه برای خودم بگم و تکرارش کنم فارغ از اینکه در جمعی دارند از دیگران بدگویی هایی می کنند…..
چرا باید من خوبیها و ویژگی های خوب افراد را بگم و تکرار کنم؟؟
چون من می خواهم نتیجه بگیرم
چون من می خواهم وجه خوب آدمها را ببینم و لذت ببرم
چون من می خواهم چه در رودرو و چه در پشت سر
همه با من خوب باشند
چون من می خواهم نه دیگران از من رنجور باشند و نه خودم برای دیگران رنج آور باشم
چون می خواهم همیشه و همه جا در هر مکان و در هر زمان همه با خوشرویی و با زبان نرم با من صحبت کنند
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
به نام خدا
الهی به امید تو
خدایا شکرت
خدایا شکرت برای سلسله فایل های الگوهای تکرار شونده چون خیلی کارساز است
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم.
.
من فکر می کنم اونقدر باورهای محدود
کننده دارم که وارد هر بیزینسی هم شوم
موفقیت های سراسری و پیوسته را کسب
نمی کنم چون باید رفع شود بصورت نهادینه تا موفقیت های پایدار و همیشگی
در زندگیم نمود پیدا کنند وگرنه همیشه
سوسو هستم و دو دل
.
چند شب پیش بهم گفته شد برو بیرون ساعت یک بامداد بود و الان می فهمم
چقدر ترسهایم از حرف مردم . نظر دیگران . ترس از تاریکی . ترس از بیماری چون بهم گفته شد برو داخل یک بیمارستان و من رفتم و حدود نیم ساعت نشستم چون بهم قشنگ گفته میشد بعد من اومدم خونه
و الان می فهمم که صدای هدایت را بهتر از قبل میشنوم خدا را شکر
.
.
چرا من بیماری را باور کردم ؟؟؟
چون خیلی شنیدم که همه بیمار هستند . خیلی بیماری زیاد شده .
فلانی فلان بیماری ناعلاج را گرفته
و همین طور ورودی نامناسب را به مغز و ذهن عزیزم وارد کردم
معلومه که من باور می کنم
که الان دل درد دارم طبیعی است
که الان هست دیگه می خواهی
یه دل درد هم نگیری
در حالیکه همه ی افراد از اقوام از همسایه ووو همه بیماری دارند
و باید جراحی کنند؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
نه اصلا بیماری وجود ندارد
نباید من باور کنم
اگر کسانی هستند که بیمارن
اگر کسانی هستند که بیماری ناعلاج دارند
برای باورهای خودشون هست
به من مربوط نیست . من نباید
باور کنم تا برای خودم جذبش کنم
چون من سلامتی دایمی را
می خواهم .
من بیماری های جورواجور را نمیخواهم . چی رو می خواهم سلامتی که طبیعیه که روند جهانه
که باید باشه ووو
خدایا شکرت
.
.
.
من دارم خدا را شکر در مورد داشتن ملک . خونه . باغ . خونه باغ. ویلا . پنت هاوس وو کار می کنم .
هنوز بدستش نیاوردم برای ترمزهای بی نهایت
و چرا برای من نیست
چطور این همه قصر ساخته میشه
پس من خودم دارم هدفم را پس
می زنم
زندگی در قصر امکان پذیره . شدنیه . وجود دارد . میشه صد در میلیارد میشه
هنوز اثری از اثرات این هدفم من نیست
ولی امیدم را می برم بالا
باید امید را ببرم بالا
انگیزه ی خودمو ببرم بالا
وقتی إن شاله برین آوردم بدونم باورهای در مسیرم را
وقتی إن شاله بدستش آوردم بدونم
که نباید به فکر فروش باشم تا سود کنم . نه اصلا فروشی در کار نیست
خدایا شکرت