توجه: توضیحات این فایل شامل یک بخش مقدمه و سپس یک سوال است.
بخش ” مقدمه ” در تمام مجموعه قسمت های ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده ” یکسان است اما در انتهای این توضیحات، در هر قسمت یک ” سوال متفاوت ” پرسیده می شود. (یعنی هر قسمت از این مجموعه، مقدمه یکسان اما سوال متفاوتی دارد)
لازمه درک سوال و پاسخ به آن این است که مقدمه را حتما بشنوید. هرچند در هر قسمت که دوباره مقدمه را می شنویم، از زاویه ی دیگری آن را درک می کنید که در نهایت به درک کلی ما از این اصل کمک می کند و می توانیم پاسخ های دقیق تری برای سوالات پیدا کنیم.
و اما سوال این قسمت از مجموعه ی ” پیدا کردن الگوهای تکرار شونده “
سوال: چه الگوهای تکرار شونده ای در بازخوردهایی که افراد از رفتار و عملکرد تان به شما می دهند، می توانید پیدا کنید؟
بعنوان مثال ممکن است پاسخ فرد این باشد که:
افراد معمولا به من می گویند:
- آدم خوبی هستی اما خیلی بدقول هستی و نمی توان روی حرف و قول شما حساب کرد؛
- آدم خوبی هستی اما نامنظم هستی یا به بهداشت فردی خود اهمیت نمی دهی؛
- آدم خوبی هستی اما در مراوده با دیگران، دوست داری فقط درباره خودت صحبت کنی و مجالی به دیگران برای صحبت کردن نمی دهی؛
- آدم خوبی هستی اما هر بار کارهایی که باید انجام دهی را فراموش می کنی و می گویی: “یادم رفت”
- و…
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 10181MB22 دقیقه
- فایل صوتی پیدا کردن الگوهای تکرار شونده | قسمت 1021MB22 دقیقه
سلام بر استاد متحول کننده دلها و بانوی همدل و همراه
اساتیدی که همه عمر مدیون آموخته هاشونم
خدارو شاکرم برای این هدایت و حمایت که سبب رسیدن از راهی هموار و مستقیمه
منم مثل تمام انسانها پر از ضعف هایی بودم که به لطف آموزههای استاد و هدایت الله برطرف شده و خب هنوز یک سری مونده که باید برطرف بشه و میشه ان شاءالله
اینکه چه بازخوردی داشته، میشه در کلام دیگران کاملاً درک کرد که خب این افراد به دو دسته تقسیم میشن
اونایی که از سر دلسوزی نقدت میکنند و دسته دوم از سر جهالت خوردت میکنند
مهم اینه که من باید از این بازخورد بفهمم مشکلم کجاست و چرا هی داره تکرار میشه و من این جملات ناخوشایند و تمسخر آمیز و نصیحت گونه رو بارها میشنوم
و مهمتر اینکه « افلا تتفکرون و افلا یعقلون»
خب چرا یه ذره ننشستم فکر کنم ببینم واقعا گیر کجاست ؟ نتیجه چی شده؟ و این رفتار چرا باید تکرار بشه ؟
یاد این شعرمیر نجات اصفهانی افتادم که خیلی به رفتار من بی ربط نیست.
بسیار بدی کردی و پنداشتی اش نیک
نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی
عمده و قالب نصایح دوستان حول محور سادگی یا ساده لوحی من میچرخید و هزار بار میشنیدیم و تو زندگی مشترک میشنیدیم که شما چقدر ساده اید و البته تو دلشون چیزای دیگه هم میگفتند وصدای ذهنشون اینقدر بلند بود که میشد بفهمی یک پوزخند همراه با دلسوزی چی شکلیه
و در نهایت این همه فجایع ،برای من درس نشد تا یک روز این آیه از قرآن رو دیدم
« فرشتگان و روح به سوى او عروج مى کنند در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است ( تَعْرُجُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ اِلَیْهِ فى یَوْم کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِیْنَ اَلْفَ سَنَه »
به حساب خودتون برسید قبل از اونکه روزگار به چک و لگد به حسابتون برسه
شروع کردم به آنالیز خودم و دیدم حق با اوناست و محترمانه ترین مترادف احمق همون ساده لوح بود که با ملاحظه به بنده ابلاغ میشد و من واقعا احمق بودم چرا ؟!!!
چون دقیقا تعریف دیوانگی هم شامل حالم میشد«انجام و تکرار یک عمل و انتظار نتیجه متفاوت »
من چه کاری میکردم که لایق این واژه شده بودم؟!.
جواب: از شکست هام درس نمیگرفتم و یک اشتباه رو بارها تکرار میکردم
بذارید چندتا از پرتکرارهاشو بگم که بیشتر ریشه در شرک داشت: شراکت و دوستی با آدمهای نادانتر از خودم
اصرار به انجام کاری که شرایط انجامش نبود و نه سرمایه لازم برای انجامش بود و نه اعتبار برای وام گرفتن پس با قرض و نزول و …نگم که حالم بد میشه…
و جالبه از پیش برای شکست آماده بودم.
به آدمهای بی اعتبار و نامعلوم الحال اعتماد میکردم و تمام سرمایه و زندگیمو مسپردم به اونا و میرفتم دنبال تفریح خودم.
خب من بچه کوچیک خانواده بودم و تمام خانواده 8 نفری ما منتظر سقوط من بودند تا بعدش شروع به نصیحت و سرزنش کنند و این قصه در طول سالیان زندگی من بارها تکرار میشد .
اونا مثل خبرنگارها مترصد لحظه اتفاقات شوم بودند تا رسانه داخلی به سرعت پخش شون کنه.
این ضرب المثل رو خیلی تکرار میکردم « گاو خال پیشونی» این لقب به این دلیل بود که همه علاقه زیادی به اخبار شکست های من داشتند و دائم مستقیم و غیر مستقیم اخبار زندگی منو دنبال می کردند.
هر بار که منو میدیدند منتظر بودند من یک قصه جدید از یک شغل جدید و عواقب نافرجامشو تعریف کنم.
این الگوهای تکرار شونده من بودند که در حالی که همه میگفتن تو چقدر خوبی اما….
خداوندا یاری ام کن تا آنی باشم که برایش آمدم
و از استاد جاااانم سپاسگزارم که دوباره منو شخم زد برای رویشی دوباره.
باشد تا رستگار شویم ( ان شاءالله)
سلام حمید جان
شاید بدون اغراق این بهترین کامنتی بود که به دلم نشست
معمولاً من از سر سپاسگزاری و قدردانی تشکر میکنم اما این تشکر من از شما از همه وجودم میاد
خط به خطش زیبا بود
و خصوصاً این شعر پایانی که انگار برای من بود
منم همیشه داشته و دارم در تمام زندگیم
به خاطر همون عقاید افراطی مذهبی خانواده حتی از کودکی که هنوز بالغ نبودم به من صفت های زشتی دادند که حتی معنیشو نمیدونستم.
ما درد های مشترکی داریم که درمان مشترکی داره
این سایت الهی و توحیدی مثل یک درمانگاه
مرحم دلهای آزرده ماست و طبیبان حاذقی داره که نظیرشون رو نمیشه جایی یافت و انگشت شمارند
از شما دوست عزیزم هزاران مرتبه تشکر می کنم.
برات آرزوی موفقیت و شادکامی و بهروزی دارم.
درود
سلامی در شأن بانوی دلآرام
و سپاسی به عظمت وجود بزرگ و متواضعت
هرچی میگم از وجودم ساتع میشه و خوب میدونی که چابلوسی تو مرامم نیست
این کامنت و بقیه کامنت های شما باید در صدر منتخبیتن قرار میگرفت چون من خیلی خوشم اومد(خخخخخ)
ولی قطعا دوستان هم اینو تایید خواهند کرد که این شیوایی بیان و مصادیق و محتوای مرتبط با موضوع و اشعاری که قلب پر احساس و طبع شاعرانه و عاشقانه میطلبن
موضوعاتی نو و غیرتکراری
خاطراتی شیرین و حکمت آموز
و حکایتی پند دهنده
واقعا این کامنت نباید در صدر بشینه تا همه از خوندنش حظ لازمو ببرن؟
نباید مست شد از این حظ ؟
نباید با همه وجود تشکر کرد از این بنده بینظیر خدا؟
تنها کاری که می تونم بکنم شکر بینهایت این لطف عیم خداونده که منو لایق داشتن چنین بانویی کرده
الهی هزاران هزار بارشکر
و هزارن سپاس از استاد عزیزم و بانوی شایسته و همراهش که چنین شرایط نابی رو برای ما فراهم کردند تا به دوستان هم اهمون بگیم که خدا در دلهای پاک وصادق و عاشقه
برای تمام عزیزانی که این کامنتو میخونند آرزو میکنم با همه وجود عشق پروردگار و هدیه بزرگشو (همسر ) درک و تجربه کنند.
باشد تا رستگار شوند (ان شاءالله)
آمین