سرفصل آگاهی های این فایل شامل:
- شرایط سخت، نتیجه ناآگاهی از قوانین خداوند و در نتیجه، عمل نکردن به آنهاست. اما به محض آگاهی از قوانین و اجرای آنها، شرایط زندگی از همه لحاظ، متحول می شود؛
- قوانین خداوند به گونه ای تعبیه شده که به ما آزادی کامل برای خلق شرایط دلخواه در زندگی را داده است؛
- چرا برخی از افراد شرایط سختی دارند؟
- آگاهی هایی که کمک می کند شرایط بسیار سخت، تبدیل به بهشت دلخواه شود؛
- تا زمانیکه در مسیر هماهنگ با قوانین حرکت می کنی و کانون توجه خود را کنترل می کنی، هر اتفاقی با هر ظاهری و هر فردی با هر نیّتی، به نفع شما کار می کند؛
- اتفاقات به خودی خود معنایی ندارند، نحوه نگاه ما به آن اتفاقات، به آنها معنا می بخشد. بنابراین، کار ما کنترل عملکرد دیگران نیست، کنترل کانون توجه خودمان است؛
- چقدر از دلیل رفتارهای خود آگاه هستی؟!
- چقدر نگران دیدگاه دیگران درباره خودت هستی؟!
- چقدر دلیل رفتارهای شما، تایید شدن توسط دیگران است؟!
- اعراض کردن از ناخواسته ها، یکی از مهم ترین ارکان هماهنگی با قوانین خداوند است؛
- طبق قانون، به هر چه توجه کنی، اساس آن جنس از توجه را به زندگی ات دعوت می کنی؛
- کنترل کانون توجه = توجه به خواسته ها + اعراض از ناخواسته ها؛
- تغییر باورها، به خوبی خود را در تغییر عملکرد و رفتار ما نسبت به قبل، نشان می دهد؛
- ادامه یافتن رفتارهای درست در مسیر درست، هر شرایطی با هر درجه از نادلخواهی را، تغییر می دهد؛
- باورهای ایمان ساز؛
- تا وقتی در آرامش قلبی به سر می بری- که نتیجه کنترل ذهن است- هر قدمی در این مسیر، به اندازه هزاران قدم، سازندگی دارد؛
- چگونه با عمل به یک اصل ساده از قوانین، به احساس بی نیازی برسیم؛
- مهم ترین قدم برای شروع سازندگی؛
- مسیر رسیدن به خواسته ها از دل “توجه کردن به داشته ها” پدید می آید؛
- تشخیص هدایت های خداوند و پیروی از آنها؛
منابع بیشتر درباره آگاهی های این فایل:
منتظر خواندن نظرات و آموخته های شما از این فایل، در بخش نظرات هستیم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند513MB75 دقیقه
- فایل صوتی عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند72MB75 دقیقه
سلام به استاد عزیزم، مریم جان عزیز و همه دوستان در این فضای عرفانی
استاد جان ازت ممنونم که خدا رو به ما شناسوندی، مریم خانم شایسته، تو شایسته تموم خوبی ها هستی، دمتون گرم بابت پروژه جدید.
خدا خیلی سریع جواب میده، خیلییییی زود، و اگر تغییری در شرایط زندگیمون اتفاق نمیفته فقط و فقط باید ایراد رو در خودمون پیدا کنیم.
سپاسگزار خدایی هستم که اینقدر دقیق هر آنچه رو هر موقع که نیاز داشتم و دارم سر راهم قرار میده.
استاد جان میخوام از نتایجم که از سال قبل وارد زندگیم شده بگم: پارسال یه همچین روزایی با یه ذهن خسته از درس، به این فکر میکردم کی پروژه دکترامو تموم میکنم، بسه دیگه میخوام کار کنم، میخوام پول بسازم، میخوام بدهی هامو بدم، میخوام یه تکونی به شرایط مالیم بدم، میخوام برم سفر، میخوام زندگی رو زندگی کنم.
مدرکم رو از دانشگاه همین دو هفته پیش گرفتم، و دکترامو عالیییی دفاع کردم، بدهی هامو حدود 3 ماهه پیش پرداخت کردم و تموم شدن، از اول ژانویه کارم رو به عنوان محقق شروع کردم و حقوقم نسبت به پارسال 4 برابر شده. یه مسافرت توپ با آروی رفتم، و فهمیدم که چقدر این سبک سفر رفتن رو دوست دارم، تو دل همین سفر کلیییییی خواسته جدید برام ایجاد شد. مهمترین هاش آزادی زمانی و مالی و مکانی ای هس که تو زندگی استادم موج میزنه. از اعماق قلبم خواستم که این آزادی ها رو تجربه کنم بیشتر و بیشتر.
تو همون سفر، یه شب در حالی که صدای امواج خلیج سنت لورن رو میشنیدم، و غرق در تجسم خواستم بودم و از طرفی ذهنم هم داشت کار خودش رو میکرد که بگه چطوری آخه میخوای به این آزادی ها برسی، تو حتی وقت پیدا نمیکنی با خدا خلوت کنی، تو حل یه همچین موضوع ساده ای موندی.
وقتی نجواهای ذهنم آشوب به پا کرده بودن که مرضیه تو اصلا وقت پیدا میکنی که رو خودت کار کنی؟ از خدا عاجزانه درخواست کمک کردم. و اونم اینطوری جوابم رو داد،
أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ.
ای جامه بر خود پیچیده.
قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً.
شبها ـ جز (زمان) اندکی ـ (به نماز و عبادت) برخیز؛
نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً.
نیمی از آن را (به عبادت بگذران) یا اندکی (از نصف) کم کن.
أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً.
یا بر نصف بیفزا، و حتماً قرآن را شمرده شمرده بخوان؛
إِنَّ ناشِئَهَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلاً.
دوام و ثبات عبادت شبانه، بیشتر، و گفتار (و اذکاری که در) آن (به کار میرود)، از خطا و لغزش دورتر (و خالصانهتر) است.
إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلاً.
تو در (طول) روز، کار و مشغلهی فراوانی داری.
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلاً.
نام مالک و صاحباختیارت را به زبان آور و از آن یاد کن و بهطور کامل (از همه) دل بکن و (تنها) به او دل ببند؛
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً.
او که مالک و صاحباختیار مشرق و مغرب است. هیچ خدایی جز او نیست. بنابراین، او را وکیل خود بگیر (و کارهایت را فقط به او بسپار).
گفت دنبال وقت میگردی بفرما اینم وقت. اونجا بود که فهمیدم خدا مدت ها داشته با بیدار کردنم در نیمه های شب همینو بهم میگفته و من نمیشنیدم. گفت بهم از همه دل بکن، من خودم بهت مال و مکنت و مقام و زمان و هر چی بخوای میدم، گفت بهم منو وکیل خودت قرار بده، اینو باااااارها بهم گفته. گفت مسیر رسیدن به اون آزادی ها از همین نقطه میگذره، از همین قرآن خوندن ها در دل شب، از درک قدرت توحید، از درک قدرتی که خدا بهت داده.
و موضوع اینجا تموم نشد. درست چن روز بعدش بهم گفت بعد از قرآن خوندن برو پیاده روی، صبح زود، قبل اینکه بخوای بری سر کار، و دقیقا یکی دو روز بعدش بود که خانم شایسته عزیزم پروژه خانه تکانی رو گذاشتن.
همون روزا بهم گفت حال وقتشه بری روی جلسات باور فراوانی از روانشناسی ثروت 1 کار کنی. وقتی داشتم جلسه 14 رو گوش میدادم، گام 12 ام که موضوعش رعایت قانون تکامل=هموار شدن مسیر رو سایت قرار گرفت. من از این حجم از همزمانی دیوانه شدم، چون این موضوع کامل در جلسه 14 روانشناسی ثروت باز شده. و من الان افتادم فقط روی این جلسه و این گام از خانه تکانی ذهنی.
میخوام بگم وقتی ما از خدا یه خواسته ای داریم، به خودش قسم که همون لحظه داره جوابمونو میده، اگه ما نمیشنویم ما تو فازش نیستیم. ما باید خودمونو درست کنیم. که البته اینم تکامل میخواد، عجله نباید کرد. و استاد چقدر استادانه گفتن که همیشه حواست به احساست باشه، احساست نشون میده که چقدر در راه درستی.
در مورد من، ذهنم حتی گاهی از این در که تو به اندازه کافی رو خودت کار نمیکنی، تو اون چیزی که شنیدی رو عمل نمیکنی، تو فقط حرف میزنی، از این درها هم میخواد وارد بشه و احساسمو خراب کنه. ولییییی مهم اینه که با آرامش و حال خوب مسیر تکاملی ساخت شخصیت رو ادامه بدم تا به اون تصاعده برسم.
استاد جان، مریم جان شایسته ی بهترین ها، دمتون گرم، دلتون آروم و خونتون آباد.
دوستون دارم خیلیییییی زیاد.