عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 14

743 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2138 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم وعزیز دلشون که باعث تکامل ما شدن طی 12 گام برای شنیدن این فایل جدید

    عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند

    سلام به دوستان عزیزم که با کامنتای پر محتوا شون مثل لیلای عزیزم باعث خلق چنین فایلهایی میشن

    یاد دوره احساس لیاقت افتادم که استاد قبلاً جلسات رو ضبط کرده بودند اما هر جلسه‌ای که روی سایت می‌اومد با مطالعه کامنت‌ها توضیحات تکمیلی به هر جلسه اضافه کردن و چقدر این دوره به خاطر همین توضیحات تکمیلی پرمحتوا و عالی شد

    استاد خیلیییی این فایلتون عالی بود مثل بقیه فایل‌هاتون مخصوصاً فایل‌های توحید عملی

    خیلی توش آرامش بود

    بسیار صحبت‌های خوبی بود، حس خیلی خوبی گرفتم.

    خداروشکر میکنم که شاگرد استاد فهیمی مثل شما هستم وقتی گوش می‌دادم خیلی آرامش پیدا می‌کردم.

    خیلی خدا را شکر کردم.

    ممنونم از لیلای عزیز که این کامنتو نوشت باعث شد شما بیاید از عمق وجودتون ،

    برای ما صحبت کنید از الهامات قلبیتون برامون بگید

    وقتی ما با حرف‌های شما آرامش پیدا می‌کنیم قطعاً تو مسیر درست هستیم و قطعاً کلام از جانب خداست .

    به قول خودتون چیزی که بهت آرامش میده مطمئن باش از طرف خداست چون صحبت اگر از طرف شیطان باشه اون موقع است که نگران میشی ترس میاد تو دلت.

    یاد گرفتیم که هر وقت با یک تضادی روبرو بشیم نشینیم غصه بخوریم.

    به خودمون بگیم که باید چی رو تغییر بدم باید چه کاری انجام بدم ،

    چه قانونی رو باید یاد بگیرم و چه قانونی تو جهان هست که من باید به واسطه اون قانون این شرایط را برای خودم تغییر بدم

    ما هیچ کنترلی بر روی اینکه دیگران در مورد ما چه فکری می‌کنند نداریم و

    آخ که چقد نیاز به شنیدن این جملات دارم

    و

    چون هیچ کنترلی روی افکار دیگران نداریم

    پس هیچ کاری هم نمی‌تونیم بکنیم

    پس بهترین کار اینه که هیچ توجهی بهش نکنیم

    پس آنچه که روش کنترلی نداری هیچ کاری براش انجام نده

    روی چیزی تمرکز کن که روش کنترل داری

    که می‌تونی کنترلش کنی

    من فقط روی ذهن خودم کنترل دارم که از چه زاویه‌ای به قضایا نگاه کنم من فقط می‌تونم ذهن خودم رو کنترل کنم پس هیچ کاری نمی‌کنم بذار هرکی هرچی می‌خواد بگه ،

    جدیدا با یه تضاد کوچولویی مواجه شدم و با شنیدن این فایل واقعاً راهکار دستم اومد که باید چه کار کنم و

    مطمئنم که خودش درست میشه اگر توجهی بهش نکنم اگر ذهنم رو کنترل کنم

    به این صورت که

    اگه توجهی بهش نکنم

    و در مسیر درست باشم روی افکار خودم کار کنم همه چی خودش درست میشه

    اگه در مورد اون فرد مورد نظر غصه نخورم که چرا این رفتارو با من داره

    همه چیز خودش درست میشه

    استاد عباس منش در این فایل میگن :

    اگر احساس ارزشمندیتون رو گره نزدید به اینکه دیگران در موردشما

    چه فکری می‌کنند

    اگر من برای خودم ارزش قائل باشم فارغ از اینکه دیگران و بقیه در مورد من چه فکری می‌کنند بقیه منظورم زن، شوهر، پدر ،مادر، فرزند ، دوست ،جامعه، مردم، همسایه ،

    همه و همه

    اون وقت تلاشی نمی‌کنم اونا در مورد من خوب فکر کنند اون وقت تلاش نمی‌کنم

    که اونا در مورد من به به و چه چه کنند

    احساس ارزشمندیم رو بر پایه نگاه دیگران در مورد خودم بنا نمی‌کنم

    این خیلی مهمه که رفتاری رو که انجام میدی

    احساس ارزشمندیت

    چقدر برای تو مهمه که دیگران در موردت حرف خوب بزنن یا لااقل حرف بد نزنن

    ما اینطور بزرگ شدیم که

    اصلاً

    تو مهم نیستی اهدافت مهم نیست افکارت مهم نیست اینکه دیگران در مورد تو چه جور فکر کنند

    این مهمه

    بنابراین ما

    ظاهر مون

    رفتارمون

    و

    افکار مونو

    طوری تنظیم می‌کنیم که بقیه از ما خوششون بیاد نه اینکه چیزی که خودمون دوست داریم رو بخوایم بروز بدیم،

    بقیه یا به به چه چه کنند

    یا اگرم نمی‌کنن لااقل پشت سرمون حرف بد نزنن

    این پاشنه آشیل همه ما مخصوصاً ایرانی‌هاست مثلاً اگر کسی مخالفمونه سعی می‌کنیم براش توضیح بدیم دلیل بیاریم که اشتباه در مورد من فکر نکن من اینجوری نیستم من اونجوری نیستم همش تو این فکریم که یه راهی پیدا کنیم که نگاه طرف مقابل نسبت به ما مثبت باشه

    به خدا استاد من اینارو بلدم میفهمم وانجام دادم ونتیجه هم گرفتم

    اما انگار بازم نیاز هست بشنومشون

    و وقتی باصدای شما میشنوم اولا که همش شمارو تحسین میکنم وبعد واقعا به آرامش میرسم آرامشی که اصلا نمیتونم با چیزی عوضش کنم

    خدایا شکر بخاطر حضورم در این سایت خداروشکر بخاطر این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1482 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فتح:4

    هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا

    اوست که آن آرامش را در دل‌های مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین تنها از آنِ خداست و خدا دانایی فرزانه است.

    سلام سلام رفیق نازنینم… سلام تنها فرمانروای جهانیان، صاحب اختیار وهاب من… مرررسی که هستی… عاشقانه دوستدارم… خدایا در این کیهان و کهکشان من کسی نیستم… من چیزی نیستم… تو بودی که منو خلق کردی… بهم چشم و گوش و قلب دادی… تو هستی که بهم رزق میدی… حتی نفس کشیدن و ضربان قلبمم با من نیست که اگر بود، من فراموش می کردم و میمردم… خدایا من هیچی از خودم ندارم… هر چی دارم از توعه… از فضل توعه، ای رب العالمین … ای خالق همه چی… ای که همه چی مال توعه… تویی که همه چی رو بدون سرسوزن خطایی داری اداره می کنی… تویی که ممات و حیات دست توعه… هدایت و گمراهی فقط دست توعه… عاقبت امور فقط دست توعه… تویی که به همه چی محیطی و علم داری… تویی که هرگز خوابت نمیبره، هرگز چرتت نمی گیره، هرگز احساساتی نمیشی، هرگز خسته نمیشی، هرگز فراموش نمی کنی، هرگز ظلم نمی کنی… تو غنی و حمیدی، تو سمیع و بصیری، تو از رگ گردن بهم نزدیکتری، تو غفور و رحیمی، انت خیر المنزلین ، انت الوهاب ، انت الغفور الرحیم ، انت خیر الراحمین ، انت حی القیوم، انت رب العرش العظیم ، انت رب العالمین… خدایا تو صاحب اختیار منی… حمد و ستایش فقط منحصر به توست… تو لایق ایاک نعبد و ایاک نستعین… خدایا من با ذهن خالی بدون هیچ کویری ، آماده ام، محیام و اجازه میدم هدایتم کنی به مسیر مستقیم ، به مسیر انعمت علیهم، به مسیر پر از زیبایی و خوبی و آسان شدن برای آسانی ها، به مسیر رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِـحِینَ،

    به مسیر وَکَفَى بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا فَلِلَّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ… (خدایا نورافکن هدایتت رو بر مسیر من بتاب تا راه برام مشخص بشه)،

    به مسیر وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ

    و من کار خود به خدا وامی‌گذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست.

    به مسیر حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ

    «خدا ما را بس است به زودى خدا و پیامبرش از کرم خود به ما مى‌دهند و ما به خدا مشتاقیم»، به مسیر الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ…

    خدایا شکرت… شکرت

    سلام به استاد عزیزم… سلام به مریم جاااانم

    سلام به لیلای عزیز که با کامنتش باعث شد این آگاهی های مثل در و گوهر بر قلب استاد جاری بشه

    سلام به دوستان مدار بهشت

    سلام به نسخه بهبود یافته و در حال رشد سارای عزیزم

    ===================================

    «عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کنه»

    ایمانی که استمرار در عمل میاره… توانایی کنترل ذهن… توانایی شکرگزاری… بهبود های کوچک اما پیوسته

    چرا برخی از افراد شرایط سختی دارند؟

    +شرایط سخت، نتیجه ناآگاهی از قوانین خداوند و در نتیجه، عمل نکردن به آنهاست…. نتیجه یکسری باورهای غلطه… شرایط فعلی من حاصل باورها و افکار قبل منه و اگر اینا تغییر کنن، شرایط آینده هم تغییر می کنه… انرژی جنس خودشو گسترش میده مگر اینکه تغییر کنه… سختی ها⬅️ وضوح خواسته ها، بیدار شدن، جمع کردن حواس، در جست و جوی جواب باشیم، اما به محض آگاهی از قوانین و اجرای آنها، شرایط زندگی از همه لحاظ، متحول می شود؛…قوانین خداوند به گونه ای تعبیه شده که به ما آزادی کامل برای خلق شرایط دلخواه در زندگی را داده است خلق بهشتی که خدا در قران توصیف کرده؛… تا زمانیکه در مسیر هماهنگ با قوانین حرکت می کنی و کانون توجه خود را کنترل می کنی، هر اتفاقی با هر ظاهری و هر فردی با هر نیّتی، به نفع شما کار می کند مثل ایمان نوح که می گفت هر کسی رو که فکر می کنید جمع کنید و هر کاری بر علیه کن می تونید بکنید،منتظر باشید منم منتظرم؛… اعراض کردن از ناخواسته ها، یکی از مهم ترین ارکان هماهنگی با قوانین خداوند است؛…

    مثال ها:

    1. شرایط سختم در مدرسه غیر انتفاعی باعث شد این خواسته در من شکل بگیره که معلم رسمی بشم و به فضل خدا خلقش کردم… و ویژگی های ناخواسته در کلاس درس، این خواسته رو در من شکل داد که می خوام نقش راهنما باشم و به فضل خدا الان در مرکز مشاوره مشغول فعالیت هستم

    2. شرایط سخت زندگی در زیر زمین خونه مادرشوهرم این خواسته رو در من شکل داد که در آپارتمان دو خوابه زندگی کنم… وقتی خلقش کردم به فضل خدا، مشکل تمیز کردن پله ها و فرهنگ آپارتمان نشینی و مشکل نبود پارکبنک، خواسته زندگی در خونه ویلایی رو برام ایجاد کرد که به فضل خدا خلقش کردم… الان این خواسته در من شکل گرفته که در منطقه سرسبز و پر از امنیت و آرامش و با فرهنگ بالا و امکانات عالی زندگی کنم

    3. زندگی و محدودیت های خونه پدرم خواسته ازدواج رو برام ایجاد کرد و وقتی با فرکانس های داغون خلقش کردم، تضادهای بسیار وحشناکی که تجربه کردم و اتفاق اذر 99 تولد دوباره من به زندگی بود، و محصولش خودشناسی بیشتر بود و خواسته هایی که برام واضح شد و بی نهایت برام ارزشمند و الان می خوام با زوجی در رابطه باشم که الگوی عملی اجرای قانون باشه، با خودش در صلح باشه، ذهن مولد داشته باشه، اصل و اساس زندگیش توحید باشه و همواره با معیار توحید اصل رو از فرع تشخیص بده، آرامش و خال خوب پایدار داشته باشه، هدفمند زندگی کنه، خط قرمز هامون شبیه هم باشه، و کلی خواسته واضح شده که اگر این رابطه رو تجربه نمی کردم برام واضح نمیشد… و خدا نی دونه چقدر ترمز در خودم شناسایی کردم و سعی کردم رفعش کنم

    3. شرایط سخت تابستان امسال و اتفاق 25 خرداد و تضاد سلامتی همسرم باعث شد پی ببرم که من همواره در حال ارسال فرکانس حامی و ناحی بودن، بودم و اگه درستش نکنم مدام درگیر این اتفاق ها خواهم بود

    4. شرایط سخت مالی ابتدای ازدواج باعث شد این خواسته در من شکل بگیره که خودم مولد باشم و خلق ثروت کنم و از همسرم پول نگیرم

    5. روابط پر از حاشیه با همکارانم کمکم کرد بیدار بشم و فرکانس هایی ارسال کنم که همکاران مناسب تر بیان تو مدارم

    6. وقتی تو اینستا کار می کردم و تعریف و تمجید میشدم، من نمی دونستم معتاد شدم و دارم خلأ ارزشمندیم رو دارم با این عامل بیرونی پر می کنم و به فضل خدا اینستا رو حذف کردم

    7‌. مشکلاتی که در انتخاب لباس داشتم و سایز لباس، این خواسته رو در من شکل داد که متناسب بسم و به فضل خدا و دوره سلامتی خلقش کردم

    ====================================

    + آگاهی هایی که کمک می کند شرایط بسیار سخت، تبدیل به بهشت دلخواه شود؛… آگاهی وقتی به عمل بیاد شرایط رو تغییر میده وگرنه در تاریکی فقط داری تلاش های بیهوده می کنی

    +اتفاقات به خودی خود معنایی ندارند، نحوه نگاه ما به آن اتفاقات، به آنها معنا می بخشد. بنابراین، کار ما کنترل عملکرد دیگران نیست، کنترل کانون توجه خودمان است؛

    ===================================

    چقدر از دلیل رفتارهای خود آگاه هستی؟!

    + چقدر نگران دیدگاه دیگران درباره خودت هستی؟! ما کنترلی روی اینکه دیگران در مورد ما چی فکر میکنن نداریم… آنچه که کنترلی براش نداری، هیچ کاری براش انجام نده… من کنترل دارم که از چه زاویه ای نگاه کنم… اعراض… بزار هر کی ، هر چی دلش می خواد بگه… اگر من در مسیر درست باشم، هر چقدر بقیه بخوان بهم ضربه بزنن، به نفع من میشه… اگر احساس ارزشمندیم رو گره نزدم به اینکه بقیه در مورد من چی فکر می کنن… تلاش های بیهوده حذف میشه … منطق پشت این رفتارم چی بود؟ به قول قرآن: فراموشی خدا⬅️ خلأ ارزشمندی⬅️ وابستگی به عوامل بیرونی⬅️ تلاش برای رضایت عوامل بیرونی که فکر می کنی می تونن برات نفعی داشته باشن یا ضرر بزنن⬅️ فراموشی خود⬅️ فسق یعنی نه هیچ وقت راضی میشی و نه به فلاح میرسی چون در مسیر شرک و تاریکی هستی و طبق قانون انرژی جنس خودشو گسترش میده…

    ولی وقتی خلأ نداری و با معیار توحید داری جلو میری، آرامش داری و احساساتی نمیشی، رفتارهای احمقانه نمی کنی، بحث نمی کنی، خودتو ثابت نمی کنی،

    «««اگر مسیر من درسته (قطب نمای احساس) و اگه من دارم زندگیم رو خلق می کنم، اصلاً مهم نیست بقیه در مورد من چه فکری می کنن… چرا من باید نگران باشم؟ چرا باید بترسم؟ چرا باید بحث کنم؟ »»»»… انرژی جنس خودشو گسترش میده… من باید به قانون عمل کنم، من باید تمرکزم رو بزارم روی خودم، من باید تمرکزم رو بزارم رو چیزی که احساسم رو خوب کنه… اگر من توجه ام رو بزارم روی انتقادها، تو این مسیر غرق میشم هی بیشتر و بیشتر میشه… میام به جاش اون یه دونه نقد، توجه می کنم به این همه تحسین ها که ازم میشه…

    حتی باید حواسم باشه که معتاد نشم به تعریف دیگران که برای شنیدنش مجبور باشم امتیاز بدم و باج بدم و خدمات بدم… یعنی خلأ ات رو با اون داری پر می کنی…

    تو روابط دو اصل خیلی مهمه: 1. اصل آزادی و اختیار 2. توجه به نور اون شخص و اعراض از تاریکی هاش( خداوند اعلم به تاریکی هاشه)

    ===================================

    +می خوای ببینی چقدر بنیادین تغییر کردی؟؟ ببین تو شرایط مشابه قبلی چه واکنش هایی داری… اگه رفتارهات تغییر کرده، معلومه تغییر کردی وگرنه اگه مثل قبل داری عمل می کنی، پس تغییر نکردی… بعد ادامه این مسیر نتایج رو به همراه داره .. پس تغییرات ابتدا خودشو در رفتار نشون میده وقتی ثبات پیدا کرد، نتایج تغییر می کنه …

    1. چند روز پیش داشتیم می رفتیم خرید، ذهنم گفت به فلانی هم با خودت ببر… گفتم چرا؟؟ گفت تا عوضش فلان کار رو برات بکنه… وقتی دیدم بوی شرک میاد انجامش ندادم

    2. چند روز پیش سر کلاس دخترم که چه کسی معلمش باشه، ذهنم داشت تلاش می کرد حواشی رو برام بزرگ کنه که اون معلم مدیر حرفش رو می خونه، تعداد دانش اموزاش کمتر، و کلی عامل دیگه که اصل نبود، متوجه تغیرات خودم شدم که با معیار توحید اصل رو تشخیص دادم و به صلح رسیدم

    3. وقتی می خوام خرید کنم سعی می کنم نظر خودم اولویت باشه

    4. چند روز پیش مهمون داشتم، با اینکه خونه مرتب بود ولی داشت یه جنگی درونم به پا میشد، دیدم به حای اینکه باهاش همکاری کنم با منطق هایی به صلح رسیدم که … مگه فلانی داور بین اللملی که بیاد نظر بده… مگه اینجا رستورانه … مگه من گارسونم… اصل لذت … اگه اون هدف دیگه ای داره به من ربطی نداره

    تغییر باورها، به خوبی خود را در تغییر عملکرد و رفتار ما نسبت به قبل، نشان می دهد؛

    ادامه یافتن رفتارهای درست در مسیر درست، هر شرایطی با هر درجه از نادلخواهی را، تغییر می دهد؛

    ==================================

    + من واقعاً دوست دارم الگویی باشم از اجرای قانون… دوست ندارم حرف بزنم که اینطوری باشید… دوست دارم اونجوری باشم و فرکانس هام، کارها رو انجام بدن نه کلامم…

    ===================================

    + تشخیص هدایت های خداوند و پیروی از آنها ⬅️وقتی فایلی رو گوش می کنی و ارامش میاد سراغت، یعنی اون از طرف خداوند… وقتی فکری به سرت میاد که نگرانت می کنه یعنی از طرف شیطانه… قانون درک ورودی ها همینه… می خوای بدونی قلبت باهات حرف میزنه یا ذهنت… به قطب نمای احساست توجه کن…

    ====================================

    +خواندن کامنت ها⬅️ نقش کلیدی برای تثبیت باورها

    + طبق قانون، به هر چه توجه کنی، اساس آن جنس از توجه را به زندگی ات دعوت می کنی؛

    + کنترل کانون توجه = توجه به خواسته ها + اعراض از ناخواسته ها؛ … محافظت و مراقبت از صلات که در قران 4 بار اومده یعنی همین

    + تا وقتی در آرامش قلبی به سر می بری- که نتیجه کنترل ذهن است- هر قدمی در این مسیر، به اندازه ««هزاران قدم»»، سازندگی دارد؛

    + مهم ترین قدم برای شروع سازندگی⬅️ الان چی دارم که بابتش سپاسگزار باشم؟… لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

    شکر نعمت به جای آرید شما رو می‌افزایم

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    ===================================

    + چگونه با عمل به یک اصل ساده از قوانین، به احساس بی نیازی برسیم؟⬅️ اصل سپاسگزاری از داشته ها… رسیدن به احساس بی نیازی قبل از بی نیازی… مسیر رسیدن به خواسته ها از دل “توجه کردن به داشته ها” پدید می آید؛… الان چی دارم که باید بهش توجه کنم و از عمق وجودم سپاسگزارش باشم؟ همین فرکانس درهایی از نعمت و خواسته ها رو به روم باز می کنه مثل 98 که در مامت های قبلی بهش اشاره کردم… سپایگزاری بابت سلامتی، یه تیکه نون تو یخچال ، زیبایی چشمان فرزندانم، صدای پرنده ها، طلوع قشنگ، ستاره ها، اسکناس تو کیفم، برای نعمتی که اطرافیانم دارن، و باور و یقین که همین توجه و سپاسگزاری جنس خودشو گسترش میده…

    اگه از نارضایتی و گله و شکایت، دل آشوبی و ترس و نگرانی، رسیدی به «آرامش» و سپاسگزاری ⬅️ «همین کافیه» و این قدم خیلی بزرگیه… احساس بی نیازی قبل از بی نیازی از همینجا میاد … بعد الهامات میاد…‌ و عمل کردن به الهامی که با شرایط همخوانی داره، نتایج رو با خودش میاره… اولین قدم پرداخت بدهی ها چون بعدش مثل موشک میری بالا…

    +تنها معیار برای تشخیص مسیر درست⬅️ آرامش

    ====================================

    + باور الخیر فی ما وقع⬅️ حفظ ارامش حتی در شرایط بحرانی مثل 25 خرداد امسال من.. خداوند عاشق منه… منو دوست داره… نمی خواد برای من دردسر درست کنه ولی با این تضاد مشکل رو شناسایی می کنم… فرکانس مخرب رو شناسایی می کنم و حذفش می کنم و با فرکانس و باور خوب جایگزین می کنم…

    « مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ پروردگارت هرگز فراموشت نکرده و با تو دشمنی نکرده»

    + همه ما دستان خداییم برای پیشرفت جهان و به اندازه ای که مشارکت کنیم، نعمت دریافت می کنیم.

    رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ

    پروردگارا! ما ایمان آوردیم؛ ما را پاک کن و بر ما رحم کن؛ و تو بهترین رحم کنندگانی!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    سمیه حسنلو گفته:
    مدت عضویت: 1617 روز

    سلام استاد عزیزم چقدددددر دلم براتون تنگ شده بود خوشحال شدم تا اومدم سایت دیدم شما هستید بلافاصله بازش کردم یه کم تصویری دیدمتون تا سیراب بشم از دیدنتون بعد دانلود کردم تا تو فرصت مناسب گوش کنم .الان جمعه ساعت 12 و 16 دقیقه تازه فایل تموم شد و چقددددر برای من بود انگاری این فایل فقط و فقط برای من ضبط شده چون همش برای من بود.

    من چند وقتی هست که با استاد عزیزم ولی خوب تا تو فرکانسش نباشی فقط گوش میکنی و پیشرفت خیلی کمه.

    تقریبا یک سال و نیم پیش بود اگر اشتباه نکنم یه کامنتی گذاشتم که من آرایشگر بودم و مدتی کار نمیکردم و فقط داشتم کوتاهی بصورت مجازی آموزش می دیدم بدون اینکه بخوام کار کنم گفتم الان این به من گفته شده و من انجامش میدم تا ببینیم چی میشه تا الان که دوستم از هلند اومد و پیشنهاد کار به من داد و تازه فهمیدم علتش چی بوده .

    و اینکه میگم این فایل برای من بوده به خاطر اینکه من مدتی بصورت جدی تصمیم گرفتم تمرکزم روی کارم باشه این چی گفت و اون چی گفت رو بزارم کنار و توجه کنم به داشته هام و شکرگزار باشم برای داشته هام تا اینکه مریم جون فایل خانه تکانی ذهن رو گذاشت هروز یه فایل گوش میکردم و تعهدم محکمتر میشد تا این فایل گرانقدر و باارزش استادم اومد و واقعا همش منم تازه تمرکز دقیق کردم روی خودم که حالم خوب بشه .قبل از این اگر کسی بهم چیزی میگفت عصبانی میشدم و چند روز فکرشو میکردم الان دقیقا 3 روز پیش اتفاقی افتاد که اگر من قبلم بود خیلی ناراحت میشدم ولی اصلا عکس العملی نشون ندادم حتی به همسرم گفتم راجب این قضیه به خانوادت هم چیزی نگو و بیا کلا فراموشش کنیم و با هیچ کس صحبتی نکنیم که دیشب بود که فردی که بی احترامی کرده بود خودش اومد و صحبت کرد و من بدون هیچ گله و شکایتی فقط گوش کردم و در آخر خداحافظی و تمام و چقدر از خودم ممنونم که این طور پیشرفت کردم و میخوام حتما این روش رو ادامه بدم و بی ارزش بشه برام حرفها و حرکات بقیه.

    و خدارو سپاسگزارم که تازه مشغول شدم و میدونم که خداوند مشتریهامو میفرسته.

    فقط از دوستان میخوام راهنماییم کنید چطور ستاره قطبی رو انجام بدم .خوندم تو کامنت بچه ها ولی اگر توصیه ای دارید برای جذب مشتری بهم بگید.

    از لیلای عزیزم ممنونم که این طور شفاف و واضح اوضاعش رو شرح داد.

    من هم تصمیم گرفتم که تغییر کنم تا زندگیم تغییر کنه.

    سپاس بیکران از استاد مهربونم خدا کنه استاد جان بیشتر بیان و بیشتر ببینیمشون انقدر که برای ما عزیز هستی .و واقعا کسی که خدا بکشه بالا احدی نمیتونه بکشه پایین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    مریم واعظ گفته:
    مدت عضویت: 3091 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    چقدر خوشحال و خرسندم که خداوند مهربان دیگر بار به من فرصت داد

    استاد عباسمنش چقدر ما انسان های خوشبخت و سعادتمندی هستیم که به کم از بهترین خودمان قانع نبوده و نیستیم، گاهی آرام می شویم، شیطان ما را از این آرامش می ترساند اما او باید بداند یک آتشفشان همیشه آتشفشان است، گاهی خاموشی و یا بهتر است بگویم اختیار این خاموشی در این هیاهوهای دنیای امروز زیباست و نشان از عظمت روح متعالی در جسم ما دارد.

    دلم می خواست اینها را برای خودم بنویسم، استاد روزگاری که قلب من با سایت استاد عباسمنش کوک شد، 26 ساله بودم، اما حالا 34 سال دارم. استاد من سرمایه گذاری بلند مدت را با سایت شما یاد گرفتم، من دنبال یک شبه ها، مسکن ها و خوشی های زود گذر نبودم، من به دنبال یافتن پاسخ بنیادی ترین های سوال های زندگی ام بوده و هستم.

    من کسی بودم که تمام دارایی های علمی خود را با جرات کنار گذاشت چون حرف های شما را باور کرد، که می شود تغییر داد، می شود ساخت، وقتی به مسیری که پیموده ام می نگرم، زمانی که به تصویر کلی امروز خودم می نگرم که در این 8 سال از کجا به کجا رسید، به خودم میبالم و این استمرار در موفقیت به شما نیز باز می گردد، چون هر بار با دوره های فوق العاده شما همراه بودم، بی نهایت بار ولی آرام آرام رشد کردم.

    استاد همین پارسال دقیقا در چنین روزهایی درگیر بدهی ناخواسته شدیم، اما من برای خدا در دفتر فانوس دریایی ام نوشتم پناهی جز تو ندارم، چاره ام باش، آخر من همواره بیچاره اویم.

    استاد تنها در یکسال که خالی از لطف نیست این را هم بگویم، من پارسال با تنها باقیمانده حسابم دوره احساس لیاقت را خریدم و بعد در یک بحران مالی که من تنها موهبت می دانم گرفتار آمدیم، اما نتیجه موهبت پارسال که ظاهرش یک بدهی سنگین بود

    1. امروز من به همراه خانواده ام در دبی ثبت شرکت کردیم، و کارت بانکی بین المللی داریم بدون یک ریال هزینه اضافی برای گرفتن کارت بانکی، تنها به قدرت قلبی که به سوی خداوند باز شد.

    2. خداوند از داشته هایمان برای ما ثروت ساخت، آنچه که بود ولی ما نمی دیدیم، او به ما فقری بخشید تا چشم باز کنیم، آنچه نادیدنی است آن بینیم.

    3. استاد مهربانم از شما درخواست می کنم باز هم با کلام فوق العاده تان جانی دوباره بخشید، روح را تازه تر کنید، دیگر جریان ما و شما تنها یک دوره نیست، یک بده بستان قلبی است، یک حمایت روحی و عاطفی دو طرفه، جریان فکری مکتبی که ما را سالهاست به این مسیر کشانده که تنها خدا می داند چه انسانهای پر افتخاری در این سایت تربیت شدند، استاد من هم به خودم و هم به شما و هم به تیم گروه تحقیقاتی عباسمنش میبالم.

    4. استاد منتظر دوره فوق العاده بعدی شما هستم با هم دیگر بار در دوره جدید در پرادایس جمع شیم، در هر جلسه هم اندیشی کنیم، نظر بنویسیم، تفکر کنیم و این مسیر را ادامه بدهیم و یک نسخه عالی تر از قبل خودمان بسازیم.

    دوستون دارم

    با تمام قلبم در آغوشتون می گیرم و از راه دور برای مریم عزیزم هم آرزوی شدن هر آنچه که قلب نازنینش دوست می دارد را دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    فرشته شاهدی گفته:
    مدت عضویت: 304 روز

    سلام و عرض احترام به جناب عباس منش عزیز

    استاد فوق العاده ای که در این چند روز با دیدن فایلهای شما زندگیم زیر و رو شده من چند روزیه که با شما در یوتیوب آشنا شدم خیلی تصادفی

    خدا رو بابت این روزی ارزنده ای که نصیبم کرده هزاران بار حمد و سپاس و تقدس

    انرژی و مدار من تو این چند روز آنچنان تغییر کرده که کلاهبردای که جنس تقلبی رو به من فروخته بود وقتی بهش پیام دادم که متوجه این تقلب شدم خیلی محترمانه از من شماره کارت خواست تا مبلغ رو به من عودت کنه و کرد

    وقتی متوجه تقلبی بودن خریدم شدم اصلا اوقات خودمو تلخ نکردم فقط به خودم گوشزد کردم که اشتباه از خودم بوده که بی جهت اعتماد کردم ،وقتی بهشون پیام دادم یک حس اطمینانی به من میگفت که پول برمیگرده و من اصلا نگران این موضوع نبودم

    استاد عزیز شما یک محقق قرآنی هستید ممنون میشم در مورد سوره های نساء و نور هم صحبت کنید و نطر و دیدگاهتون رو در مورد آیات این دو سوره بفرمایید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    به نام خدا

    سلام

    خدایا سپاس گزارم بابت این فایل زیبا و این همه نتیجه ای که لیلای عزیز گرفته

    کلی ذهنم آروم شد با این فایل

    اولا مسیری جدید برای کارکردن روی خودم یاد گرفتم اینکه بیام در کنار اینکه یادداشت برمیدارم از نکات فقط نویسنده و شنونده نباشم همون لحظه بیام خودم رو مخاطب قرار بدم به ذهنم و باور های نادرستم حمله کنم

    دوما اینکه باورکنم اگر لیلا از اون شرایط به این همه نتایج رسیده منم می تونم اگه همون کار کردن باشه اگه همون سپاس گزاری باشه

    یادگرفتم :

    ارزشی برای دیدگاه دیگران قائل نباشم برام مهم نباشه دیگران چه فکری می کنند اصلا برام مهم نباشه

    هرکس ذهن خودش رو داره اصلا حق قضاوت هم داره ولی برای من دیگه مهم نیست حالا هرچی که میخواد باشه

    اگه مثبت فکر می کنه که داره به خودش کمک می کنه اگه منفی که اصلا به من اسیبی نمی زنه خودش رو داره محروم میکنه از خوشبختی

    همه ما وقتی قضاوت می کنیم که می خواهیم به احساس بهتری برسیم و حالمون رو بهتر کنیم در اون لحظه بگیم ببین من هزار تا اشتباه دارما ولی این دیگه ته اشتباهه که من انجام ندادم یکی دیگه انجام داده این آدم بد بختیه

    و اینجوری ذهن میخواد خودش رو آروم کنه و به احساس خوب برسه ولی این فقط چند لحظه شاید حالت و بهتر میکنه که اصلا طبق قانون شرایط بد رو برات فراهم می کنه

    پس من دیگه نیاز نیست نگران قضاوت مردم و بقیه باشم اگه مطمئنم مسیرم درسته که قطعا این آموزه های توحیدی مسیر درست رسیدن به خواست هاست پس من اهمیت و ارزشی به نظر دیگران نمیدم

    از اون ور محتاج نظر مثبت مردم هم نباشم که بگن آفرین کارت درسته دمتگرم ترکوندی

    من نیازی به اینم ندارم که زمان هایی هم که کار اشتباه انجام میدم چون بقیه دارن تایید میکنند ادامه بدم

    و واقعا چه زمانی کار هایی رو دوست نداشتیم ولی چون قبلا از دیگران تایید گرفتیم ادامه میدم

    مثل فیلم هایی که توی فضای مجازی میبینم طرف کاری می کنه چه میدونم مثلا یه چیزی توی سر خودش میکوبه خودش رو وسط خیابون پخش زمین میکنه آب روی سر خودش میریزنه بعد این فیلم پخش میشه همه هم مبینن حالا یا می خندن یا حالا اون آدم معروف میشه به این واسطه و چون داره تایید میشه اون ادم این کار رو ادامه میده درصورتی ادم از هزارتا روش درست میتونه معروف بشه نیاز نیست این همه خودت و بزنی خودت و جلوی مردم پست نشون بدی

    واقعا برای مردم این کارا ارزش داره واقعا ارزش داره که شب رو با درد بخوابی چون صحبش به خاطر اینکه برات دست بزنن خودت و زدی

    نکته دیگه ای که یاد گرفتم اینه که عجله نکنم من مسیری رو شروع می کنم اما خیلی عجله دارم می خوام همون هفته اول به نتیجه برسم مثلا میخوام مهارتی رو یاد بگیرم اما چون عجله دارم که از اون مهارت پول در بیارم وقتی میبینم از اون مهارت با این دانش نمی تونم پول دربیارم نا امید میشم و کم کم رها میکنم و این کار باور هامو نابود میکنه مثلا نتوانستن من نیست مسئله اینه که من چون عجولم و می خوام سریع به یه چیزی برسم فورا دل سرد میشم و نمیذارم دانشم تکمیل بشه وخودمو مقایسه میکنم با سایر افراد و توی ذهنم این می چرخه من هیچ وقت نمی تونم به این همه خلاقیت برسم توی این کار و کم کم ذهن جلوی ادامه دادن رو میگره

    در صورتی اگه یه نفر تونسته پس منم می تونم من هم توان هستم خلاقم فقط باید یک گام کوچک بردارم براش که متوالی هم باشه اینجوری دری از ثروت و نعمت برام باز میشه خدایا سپاس گزارم

    چقدر این فایل به من آرامش داد چقدر لذت بردم خدایا شکرت و سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    حسين روح نواز گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    سلام استادعزیزم ودوستان گرامی

    مطالب این جلسه رو وقتی که شنیدم اولین چیزی که یادم افتاد تماس تلفنی همین امروزصبح ام بودکه بابرادرم داشتم وبرای تفریح وخوش گذرونی که رفتن به خونه باغی که دراردبیل داریم واتفاقی که افتاده این هستش که شیرآب ظرفشویی یک هفته بوده که بازبوده واب پرشده ودقیقانصف خونه روهمراه باکل فرش وهرچی که روزمین بوده روکلا غرق دراب کرده

    چیزی که من درمکالمه بابرادم گفتم واصلا حواسم نبوداینه که گفتم

    داداش اون مسیرخروجی اب ظرفشویی که سمت باغچه میره ویه نحربازکردیم حالا درطول این یه هفته که کلی آب بهش خورده وماکلی گل کاغذی صورتی رنگ وپونه کاشتیم چطوری رشدکردن!بنظرم که خیلی خشگل شدن مگه نه؟

    واین حرفم واقعاخنده داداشمو ازته دلش درآورد ومنم اصلا توجهی به اینانداشتم تا این فایل رو دیدم

    خیلی به فکرفرورفتم و دیدم همین اتفاق مثلا اگه این اتفاق تقریبا یک سال ونیم دوسال پیش میافتادمن رفتارم چطوری بود؟

    مگه میشدکه نصف خونه رواب ورداره ومن بازهم به دنبال دیدن زیبایی های این اتفاق باشم؟

    چشمام ازاشک پرشد وسپاسگذارخداوندشدم که این طوری منو هدایتم کرد وبا استفاده ازآگاهی های این سایت الهی این نوع نگرش رو نسبت به اتفاقات اطرافم دارم و واقعا وقتی فکرکردم که چطوری میشه که من اصلا در مکالمه با برادرم اصلا به جای نگرانی وعصبانیت وغر زدن که بله چرا شیراب رو چک نکردید قبلا و…

    اومدم وبدون فکر کردن راجع به رشدبیشترگل هایی که احتمال دادم به خاطراب خوردن بیشترشدن صحبت کردم

    خدایاسپاسگذارم که منو درمسیردرست هدایتم میکنی

    استاد واقعاتشکرمیکنم ازتون این فایل به تنهایی یک دوره هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 930 روز

    قَالَ وَمَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ(حجر56)

    گفت: چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید میشود؟!

    خدایا گوشه‌ی چشمی از تو کافیست

    تا هر رنجی به رحمت،هر غصه ای به شادی

    هر بیماری به سلامتی،هر گرفتاری به آسایش و آسانی تبدیل شود.

    از رحمتت مایوس نمیشوند

    مگـر گمراهـان.

    سلامی با تمام عشقم نثار قلب پاکتان استاد عزیزم ومریم جونم

    وهمه دوستانِ عالیم

    خدایاشکرت که چقدر لبریز از انرژی وحال عالیم، عالی نه ها عالییییی ،گفتم بیام وبا شما عزیزانم تقسیم کنم وبشینه به اون قلب پاکتون

    خدایا چقدر این‌مکان لبریز از توحید است که به واسطه آن وجودم لبریز شده از وجودت وسراسر شوق هستم وشکرگزار درگاهت ، خدایا به جای اتصال به درگاهِ

    این بانک و درگاه اون بانک،

    ما رو به درگاه خودت متصل کرده ای عجییییب ….

    صبح به لطف خداوند ساعت پنج برای عبادت کردن بیدار شدم ومصطفی رو هم باعشق بیدار کردم چون می خواست بره به مادر معصومه یه سر بزنه وبیاد که بریم برای کافه وخونه لبریز از عشق مان خرید کنیم ،

    براش لقمه ای آماده کردم و زیر قرآن ردش کرده وسوار بر شانه های امن خداوند گذاشته وبا خواندن آیه الکرسی حرکت و من کلی با خداوند صحبت وسر به آسمان وزمین وکلی شکرگزاری وعشق بازی با خداوند و بعد رفتم با نام خدای مهربانم کافه ومقداری جمع وجور وشستن وجارو و بعدش اومدم در حیاط باصفا نشستم ودیدن گلها ودرختان وذوق وشوق وشکرگزاری ویک به یک کامنت های دوستانم را باعشق خواندن ومنتظر طلوع زیبای خورشید وبعد کمی دراز کشیده وادامه مطالعه وااای چقدر فول انرژی شدم کافی بود جرقه ای تا به فضا پرت بشما در این حد وچقدر لذت بردم از نتایج عالیه دوستان وعزیزانم خدایا شکرت …..

    دوستان عزیزم، بخدا من در این 630 روز طلاییه زندگیم هر روزش نسبت به روز قبل شیداتر وشیفته تر وارد سایت می شوم، ،دیگر صدای استاد نبود که با من صحبت می کرد دیگر احساس می کردم خداوند نامحسوس در گوشم پیام هایش را می فرستد ،انرژی کلام استاد….. خدایا اشک شوقم دوباره جاری شد آخه چقدر این بنده خالص توحیدی ات تواتسته دنیای مرا به گلستانی از تمام نعمت ها وزیبایی هایت لبریز کند که من هرروزم که نه ، هر لحظه ام حالم عالی باشد وتو را شکرگزار باشم واین نتایجِ هرروز بودنم در این سایت جادویی ومعجزه آور است ونوشتن هایی که مرا تشویق می کرد وتعهدی برای عملکردی درست ،طبق قوانین الهی وهرروز سعی کردم عملگرا باشم …

    از امروز بگویم که از زمین وآسمان فقط روزی می آید مبلغ نقدی وخرمای امسال که خواهر مصطفی جان سهم ما رو به مادر لطف کرده و داده بودند این مادر معصومه که به او مادرشوهر نمی گویم ، واقعا مادر واقعی من هستند عاشقشم خدایاشکرت که مثل استادم دستانی از دستان پرقدرت خداوند در زندگیم هستند …..خدایا درها را بستی وچه در هایی برویم گشودی، بهشت در مقابل دیدگانم قرار داده ای …..

    بسلامتی مصطفی هم آمدو قهوه ای نوش جان کرده ورفتیم کلی خرید کردیم ودر هر خرید شکر خداوند واین همه فراوانی در همه چیز وبعد بسلامتی برگشت مان و ناهار هم که امروز دعوت برادر بزرگ محترم مصطفی جان، جاتون سبز دلتون نکشه کله پاچه که دیروز صحبتش می کردیم واز جگر می گفتیم وانرژی جگرهای لیلا جووونم ومزه عالی جگرها که بوی آن تا خانه باغ می آمد ودیشب قشنگ بوی جگر استشمامم می کردم ومصطفی در باز کرد گفت نه بوی جگر نمیاد ، گفتم نمی دونم بوی آن را احساس می کنم ،خلاصه این شد که خداوند گفت فعلا کله پاچه براتون آماده کردم بخورید تا بعد جگرش و قرار هست ظهر خودشان سهم من ومصطفی را لطف کرده وبیاورند ،

    همینه کلی نعمت وثروت وفراوانی نتیجه بودن کنار استاد وجذب انرژی خالص وتوحیدی ایشان که بر تارک وجودمان نهادینه شده است .

    دوستان عزیزم اون دوساعت که مریم جان عزیزدلم در پروژه لاکچری فرمودند برای خودمان وبهبودی مان با تمرکز صدرصد حتما وقطعا جا خالی کنیم که خود نشانه ای از هزاران نشانه است که خداوکیلی پیشنهاد می کنم ارزشش بالاتر از هر چیزی‌ست وبعد شاهد باشید چطور از احساس وآرامش عالی وایمان ،توکل وصبر و امید لبریز می شوید که دیگربدون هیچ تقلایی به تک تک خواسته هایمان می رسیم چون دیگر با اطمینان قلبی وبا کسب این آگاهی های ناب توسط استاد گرانقدرمان با ذهن بازوپاک ومحتاطانه وبدون عجله ودودلی، دیگر سعی می کنیم تصمیمات عالی گرفته که در روند رشدوپیشرفت مان در تمام زمینه ها مثمر ثمر است ومن با این روش که شده سبک زندگیمان به نتایج عالی رسیده ام وهرروز معجزه پشت معجزه ….

    خدایی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    دوست داشتم تجربه به روز خود را با شما عزیزانِ دلم در میان بگذارم چون همه در یک دایره الهی هستیم و وصل به یک منبع عظیم قدرت که آرام آرام با بالا رفتن مدارمان نزدیک ونزدیک تر می شویم به این منبع خیرونیکی و…….

    در پناه خداوند مهربانم هر نفس شاد، سلامت وعالی باشید و هر لحظه بدرخشید،عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  9. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1359 روز

    به نام خالق هستی

    سلام و خدا قوت به کل خانواده ام

    امیدوارم هر روز ی کم بهتر قانون رو درک کنیم و عمل کنیم.

    هر روز ی کم از شخصیت قبلیمون به سمت شخصیت جدیدمون تغییر پیدا کنیم.

    خدا رو شکر میکنم که در مدار شنیدن و خوندن این گوهر های گران بها هستم.

    استاد عزیزم انقدر توی این پروژه خانه تکانی و این فایل شما مطالب زیادی میگید که واقعا هر جمله اش میتونه آدمی که آماده باشه رو بیدار کنه و زندگی اش رو تغییر بده.

    نمیدونم چی بگم و چطور بگم قصدم یک جور تشکر از ته دلم از تک تک شما خانوادهام هست.چون بودن من در این جا گوش دادن حرف های شما خوندن کامنت های دوستان کلی به من ایده و امید برای بهتر شدن میده

    کلی من رو به فکر فرو میبره بعضی موقع ها

    کلی با شنیدن این آگاهی ها به تجربه های زندگی ام فکر میکنم و تایید میکنم حرف هاتون رو

    چقدر حرف شما درسته که بهترین معلم انسان تجربه های گذشته اش هست.

    بودن تک تک ما در این خانواده همش هدایت خدای مهربانه.

    از لیلای عزیزم واقعا تشکر میکنم که باعث شدن این فایل به یاد ماندی آماده بشه.خدایا شکرت.

    استاد نمیدونید چرا برای ما بچه ها لذت بخش و شیرینه که شما رو خواب میبینیم .من چند بار تجربه کردم و واقعا لذت بردم و کلی راه برام روشن شده.

    استاد هرچی جلوتر میرم میبینم ای بابا چقدر این باور های محدود کننده ریشه های عمیقی داره و واقعا جهاد اکبر میخواد.

    استاد انگار اصلا ذهنم هیچ جوره نمیتونه قبول کنه که بابا اصلا نیاز نیست بدبختی بکشی تا آدم بشی .اصلا نیاز نیست بری ته دره بعد بیدار بشی.انگار ذهنم این باور رو با هزار تا دلیل و منطق و شاهد در خودش محکم نگه داشته که اصلا راهی جز بدبختی کشیدن و موفق شدن نیست این تنها راهشه.اصلا انگار این قانون جهانه انگار خود خدا اینطور برنامه نویسی کرده که ما بدبختی باید بکشیم .

    انگار خدا حال میکنه و دوست داره که ما بدبختی بکشیم و بعد بریم سمتش توبه کنیم و بعد به ما چیزی بده.

    انگار ذهنم حروم میدونه که من به جای برسم به راحتی پول بسازم .اصلا اصلا چی بگم باور هام از ریشه خرابه اونم به خاطر شرایطی که توش بزرگ شدم و میلیارد ها بار شنیدم دیدم تایید کردم که تنها راه موفق شدن بدبختی کشیدن سختی کشیدن تحمل کردن …هست جز این راهی نیست.

    الان بیشتر برام قابل درک میشه که وقتی از خدا میخوایم ما رو به راه راست هدایت کنه یعنی چی.

    یعنی اون راهی که اصلا من فکر نمیکنم وجود داشته باش.

    خدایا همه مارو به راه راست هدایت کن

    همه ما رو آسون کن به آسونی ها

    به همه ما کمک کن درس هامون رو بهتر یاد بگیرم

    به همه ما کمک کن خودت رو بیشتر بفهمیم درک کنیم و باورت کنیم که تو تنها قدرت حاکم براین عالمی.

    حالم در این صبح جمعه عالی و روزی پر برکت برای تک تک شما از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    وحید گلباف گفته:
    مدت عضویت: 2299 روز

    سلام وارادت

    خدمت شما استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز بابت تهیه ی دوره ی بجا ،شگفت انگیز و پر محتوای خانه تکانی ذهن

    و شما دوستان عباس منشی

    من وحید هستم یکی از بندگان عاجز خداوند

    به این دلیل که هر روی عقل خودم حساب کردم و عمل کردم توی هر زمینه ای برعکس نتیجه گرفتم البته نتیجه ها سینوسی بود

    تا اینکه حدود 1/5ماه پیش تر بطور جدی دنبال دلیلش بودم و بشدت خسته از این وضع تو تمام جنبه های زندگیم به عجز رسیده بودم

    و درخواست کمک داشتم از خداوند دقیقا با این گفته:

    (ای خدایی که نمیشناسمت و نمیدونم کی هستی) و درخواست هایی که ازش داشتم

    بعد فردای اون روز خودم نشستم و اون را خوندم و به چند تا مورد کلیدی رسیدم!

    1- بااین همه خدا خدا کردن ذهنت به راحتی میگه نمشناسه خدا را ؟

    2- ذهنت میگه نمیدونه خدا کیه ؟

    ای داد بی داد

    3- من اصلا ادم شکر گزاری نبودم !

    دلیل کمبود هایی که توی زندگیم موج میزد

    4- وقت گذاشتن برای تغییر دیگران از چیزهایی که میدونستم (نشتی انرژی )

    بجای اینکه روی خودم وقت بزارم و به دانسته هام عمل کنم

    5- گفتن ایده هام به بقیه قبل از اینکه قدمی در موردش بردارم واقعا ایده های ناب وپولساز

    و نتیجه این میشد که چون افراد هم فرکانس ایده نبودن اون ایده را درک نمیکردن و جالب اینجا که من چون احساس لیاقت نمیکردم با حرفهای اونها به کل منصرف میشدم یا می افتادم توی شک وتردید( شرک به خدا)

    6-به جای اینکه دنبال دلیل باشم برای تغییر دنبال بهونه میگشتم برای حفظ وضیعت موجود

    7- باور خودم و ایده هام (تحت تاثیر نظر دیگران بودن )

    (عزت نفس)(احساس لیاقت)

    و الان چند روزی گذشته بود از اضار عجز من از خداوندی که نمیشناختمش

    یکم شکرگزارتر شده بودم یکم حالم بهتر شده بود

    اتفاق های خوب داشت بلافاصله پشت سر هم می افتاد

    مثلا یکی داشت رد میشد از در مغازه میومد قرارداد مینوشت با کمیسیون نقدی

    یکی از تهران تماس میگرفت میگفت من فلانی ام دو روز دیگه یزدم یه خونه میخوام با این مشخصات شما اوکی کن من فقط بیام امضا کنم بازم کمیسیون نقدی

    زن دادشم میگفت بیاین بریم مسافرت در جواب بهش میگفتم من شرایطش را ندارم ؛ پولش را ندارم (بدهکارم ) پولی هم باشه اول باید بدم بابت بدهی طی چند روز بعد دادشم تماس گرفت که بیا بریم یطوری میشه بهش گفتم بابا من پول یه باک بنزین هم ندارم خلاصه صبح بعد یه مبلغی واریز کرد و گفت بیا بریم (تا اینجا را داشته باشین)

    اون اقا که قرار بود از تهران بیاد رسید قرار داد را نوشتم فقط مالک تهران بود و ماباید برای گفتن امضا میرفتیم تهران ؟؟؟؟؟؟؟

    نکته اول : یطرف قرار داد از تهران میاد یزد !!

    نکته دوم: یطرف قرارداد از یزد میره تهران !! (مالک)

    نکته سوم: ما قرار شد برای مسافرت دعوتی بریم شمال

    نکته چهارم : برای تکمیل قرار داد من حتما باید میرفتم تهران

    نکته پنجم: هم زمانی درست و برنامه ریزی بیظیر خداوند

    اینجا بود که فهمیدم خداوند چقدر نزدیکه چقدر مهربونه

    البته که این وسط تا دلتون بخواد نجواهای شیطون هم بود

    تا اینجا نمیدونم چند روز شد ولی بعد از مسافرت یه دیدم خانم شایسته دوره خانه تکانی ذهن را استارت زدن میتونم قسم بخورم که این دوره به ظاهر ساده و پر محتوا و البته رایگان به درخواست شخص من بوده

    هر روز فایلها را پیگیری میکردم !!

    گوش میدادم ؛

    کامنتها را میخوندم؛

    و در موردش با خودم حرف میزدم

    ودیدم فایلهای جدید دقیقا با فرکانسی که من فرستادم یکی هست

    باز همین حین یکی اومد گفت دوتا ملک هست برای فروش من هم به یکی دیگه گفتم

    فرداش جلسه گذاشتیم و براحتی معامله انجام شد یعنی بینهایت راحتر از اون شما فکر بکنید

    نکته این معامله برای من فارغ از کمیسیون

    طرفین قرار داد بود

    فروشنده : هم بازرگان بود هم سازنده ملک

    خریدار : سازنده ملک + اینکه یه دلال قدر

    که به من خیلی ایده های خوبی برای اجرای ایده ام برای انلاین کردن کارم دادن

    نکته : تو مسیر درست باش همه میان بهت کمک کنن

    چون من (1/5 ماه پیش) تصمیم گرفته بودم که کسب و کارم را انلاین کنم

    البته دیگه درموردش با کسی صحبت نکردم

    جز افرادی توی حوضه برنامه نویسی

    همزمان با این فایل طرف برام پیش قرارداد شروع کار را برام فرستاد

    تا رسیدم به این فایل از استاد در مورد کامنت بسیار زیبا و انگیزشی لیلا خانم عمل گرا و پیروی کننده از قوانین اجرای درست اونها

    استاد وخانم شایسته عزیز اندازه فهمم از شما و اموزه هاتون سپاسگزارم

    از شرایطی توی سایت فراهم شده برای رشدمون سپاسگزارم

    الان که این کامنت را جا نوشتم دارم متوجه خیلی چیزها میشم

    خدایا سپاسگزارم از اینکه هستی

    اینهم بهم این کامنت نه را نه به گفته ی استاد نوشتم نه به اختیار خودم فقط یه با صدای خیلی واضح گفت بنویس

    ای قربونت برم من خدایا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: