عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

743 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرام گفته:
    مدت عضویت: 704 روز

    اذا سئلک عبادی انی فانی قریب

    سلام و درودددد فراوون به استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیزم و به شمایی که کامنتم و می خونی

    استاد این فایل هم مثل تمام فایل های شما کلی نشونه برای من داشت که خیلی خوشحال شدم

    خیلی ممنونم ازتون خیلی خوشحالم خیلی زیاد

    و مهم تر از اون عاشقتم خدای قشنگم خدایا شکرت ، خیلی حس خوبی دارم

    این فایل ایمان من رو بیشتر کرد تا با انرژی و انگیزه ی بیشتری برای خودم وقت بزارم و روی خودم کار کنم و یه تایمی از روز رو خالی کنم براش

    خدارو شکرت من الان واقعا از ته ته قلبم احساس میکنم که در یک مسیر هستم توی این مسیر خدا بهم کمک میکنه همراهمه هدایتم میکنه و خلاصه که یه تکیه گاهی دارم که هیچ چیزی نمی تونه بلرزوندش و سستش کنه

    این تکیه گاه برای من همه کار میکنه و بهم کلی نشونه میده که کمکم کنه

    این خدا همون خداییه که طوری در عرض یک ماه و خورده ای معجزه کرد که من بتونم حرکت کنم و کار کنم و پول در بیارم مطمئنم دوباره هم میتونم بهش تکیه کنم و بزارم خودش مشتری خوب بیاره برام چون شکی ندارم که کار من بسیار باکیفیت و ارزشمنده تا الان هم مشتری اومده انشاالله باز هم میاد و ازش میخام خودت جورش کنی چون کسانی هستند که خیلی اشتیاق دارن به این خدمات من و منم با روی باز میپذیرمش خدایا در زمان و مکان مناسب افراد رو هدایت کن

    من اصلا عجله ندارم و با عشق دارم کار خودمو میکنم به تو هم ایمان دارم قول میدم هر روز رو باورام کار کنم و تو رو بیشتر درک کنم

    مطمئنم عمل به هدایت های اون خیلی میتونه مسیر من رو هموارتر و لذت بخش تر کنه

    خدایاشکرت عاشقتم

    با این فایل خدا بهم گفت که دوره ی دوازده قدم رو پر قدرتتتت شروع کن

    و منم خیلی دلم می خواست که دوباره بشینم پای آگاهی های ناب قدم اول

    سپاس گزارم از فرمانروای تمام جهان و از همه و همه

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    سبحان گفته:
    مدت عضویت: 820 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گل

    سلام به دوستان عزیز خودم

    در مورد این می‌خوام بنویسم که وقتی در مسیر درست باشیم هر اتفاقی به نفع ما در جریانه حتی اگر همون لحظه متوجه نباشیم

    دیروز که به هر دری زدم تا وقتی رو خالی کنم که به فایل گام سیزدهم گوش بدم و نکته برداری کنم تا روی ذهنم کار کنم پیدا نکردم ساعت 7:30دقیقه بود

    کیفمو برداشتم رفتم باشگاه توی باشگاه کسی نبود شروع کردم گرم کردن با دوچرخه

    گوشی رو برداشتم که ببینم حداقل روز سیزدهم چه فایلی گذاشته شده موضوع فایلو حداقل ببینم

    وقتی دیدم که رو بنر سایت که نوشته چند روزی تأخیر داره برای گذاشتن گام سیزدهم و فایلی از استاد بخاطر توضیحات گذاشته شده بسیار خوشحال شدم

    و به خودم گفتم بله

    وقتی در مسیر درست باشی جهان هستی زمان رو هم برات نگه میداره

    واقعا زمان برای من نگه داشته شد تا هم مرور دقیق تری بر فایل های قبلی داشته باشم و با دقت بیشتری توضیحات استاد درباره لیلای عزیز رو گوش بدم

    دیشب که گوش میدادم به فایل خیلی خوشحال شدم بخاطر موفقیت های این شیر زن

    و خیلی درس گرفتم کارای که انجام داده بود

    بله بسیار سخته که در اون شرایط شروع کنی به شکرگزاری داشته هات

    درب یخچال رو باز کنی و بابت کره ای که در یخچاله شکرگزار باشی اونم نه ادا بلکه با تمام وجود

    خیلی کنترل ذهن میخواد شکرگزار داشته های بقیه باشی و خودتو مقایسه نکنی باهاشون شکرگزاری با تمام وجودت

    اینقدر لذت بردم از کامنت لیلای عزیز که استاد خوندن و بابتش سپاسگزار بودم و حس خوب گرفتم که در این کامنت و کلمات نمیشه توصیفش کرد

    و دوستانی که این کامنت منو می‌خونید صدبار استاد گفت یک بارم من میگم

    بیاید از دستاورد هاتون تو پروفایلتون و کامنتا بنویسید لطفا

    و تشکر میکنم از دوستانی که این کارو انجام میدن

    خدایا شکرت بابت این فضای رشد و پیشرفت لذت بخشی که ما داریم

    1403/7/13 روز جمعه

    ساعت:13:50 بعد از ظهر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3806 روز

    استاد عزیز سلام

    چه فایلی بود، اشکم دراومد،به هق هق افتادم. خیلی عالی بود. دلم میخواد از اول بشنوم. چون دقیقا دیروز به شکرگزاری فکر کرده بودم. به نحوه ی شکرگزاری رزای عزیز که یه بار در کلاب هاوس لایو داشتین و ایشون از سپاسگزاری شون گفتن. میدیدم که انگار نعمتها برام عادی شده و مثل 6ماه پیشم نیستم.زنگ خطر به موقعی برام بود. بوی عشق و زندگی میداد این کامنت. یکی از آرزوهام اینه که اینقدر تغییر کنم که براتون ویدئو ضبط کنم. حتی وقتی مدتها فایل نمی‌گذارید بودنتان عمیق تر حس میشه.چون میفهمم دارین یه کار خیلی خیلی مهم انجام میدین.خوشحال و شاکرم که در مدار شما هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    درود بر استاد عزیز و خانم شایسته

    خداروشکر برای این آگاهی های ناب .

    این فایل رو من دو قسمت کردم ۴۵ دقیقه اگاهی های بینظیر استاد و ٣٠ دقیقه کامنت پر از انگیزه خانم لیلا.

    قسمت دوم و ٣٠ دقیقه رو تعهد دادم ١ ماه هر روز گوش بدم تا باعث انرژی روزانه بشه. تعدادی فایل رو برای خودم جدا کردم و هر روز گوش میدم تا قانون هر روز برام تکرار بشه. کامنت خانم لیلا برای من شبیه به نشانه روزانه بود و مهر تایید زد به روش کار من روی قوانین که دارم مسیر رو درست میرم و باید ادامه بدم.

    قسمت اول کامنت خیلی برام اگاهی داشت بخصوص اون قسمت که استاد فرمودن ما معتاد به تشویق میشیم ، دیدم دقیقاً همینطوره ، من یکسال قبل یک کار بزرگ انجام دادم و الان تو این فایل فهمیدم چقدر کارم درست بود و در مسیر درست بودم. سال قبل در یک تصمیم سریع برنامه اینستاگرام خودم رو پاک کردم چون خیلی زمان ارزشمندم رو برای چیزهای الکی میدادم. یک ترمز ذهنی خودم رو که استاد تو این فایل گفتن معتاد به تشویق ، من سال قبل داشتم وقتی پست یا استوری میزاشتم مدام چک میکردم چقدر دیدن یا کامنت چی بوده و … من برای کنترل ورودی ها حذف کردم ولی تاثیر اون خیلی زیاد بود در تمام قسمتهای زندگیم و مهمترین نکته این بود دیگه وقت کم نمیارم چون زمانم مفید شده.

    الان زندگی من دو حالت داره:

    ١- گوشی دستمه و دارم تو سایت استاد میچرخم و لذت میبرم.

    ٢- گوشی دستم نیست و مشغول کارم و دارم فایل گوش میدم و لذت میبرم.

    یکی از جملات ستاره قطبی من هر صبح از بعد از گوش دادن این فایل اینه: خدایاشکرت من رو هدایت میکنی تا بتونم شکرگزار نعمت های تو باشم.

    دیگه انگار ی نفر در هرلحظه چیزی میبینم میگه بهم شکر کن.

    خدارو هزاران بار شکر میکنم با استاد و این اموزه ها اشنا شدم.

    شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    نسترن نظامی گفته:
    مدت عضویت: 1011 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانِ شایسته

    خدا رو سپاسگذارم که دوباره میخوام کامنت بزارم چون مدت هاست کامنت نزاشتم ، حالا که پسرام هر دو به مدرسه میرن فرصت مناسبی پیش آمده که من تایم آزاد داشته باشم تو خونه .

    سپاس از استاد عزیزم که یه بار دیگه فایلی سراسر آگاهی گذاشتین .

    چقدر خوبه این قانون بدون تغییر که من خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم ، که هر زمان کوچکترین اتفاقی رخ میده این رو با خودم مرور میکنم و به یاد میارم که چرا فلان اتفاق برام افتاده ، کجای کار ایراد داره

    که این اتفاق افتاده .

    یه چیز جالبی که برام رخ میده که باعث میشه یادم بیاد مسیر اشتباهه یا دارم اشتباه قدم بر میدارم برای من اینکه

    مثلا یه وقتایی از خواب که بلند میشم میبینم علائم سرما خوردگی دارم تو بدنم مثلا حس گلو درد یا چشمام میسوزه ، سریع میفهمم که دارم از یه چیزی میترسم یا نگران یه مسئله هستم .

    اینم بگم که من مدت هاست که مریض نشدم و سرما خوردگی هم نگرفتم ، البته یه درد مزمن همراهم هست که سالهاست باهامه و هنوز یه وقتایی اوت میکنه .

    زمانی که این حس بهم دست میده نگاه میکنم به اتفاقاتی که افتاده به عکس العمل هام ، نگاهم به موضوعات ، وقتی میفهمم کجاست گره در مورد اون موضوع قوانین رو مرور میکنم نگاهم رو به قضیه تغییر میدم و همه چیز درست میشه حتی علائم سرما خوردگی تو بدنم از بین میره، درست یا غلط این برام شده یه نشونه .

    همین الان یه چیزی بهم گفته شد اینکه این واکنش بدنم یه چیزی شبیه چراغ چک ماشین میمونه یعنی روشن میشه و اخطار میده که راننده جان یه چیزی سر جاش نیست و درست کار نمیکنه و من در پی اینم که بفهمم چرا و بعد حلش میکنم و چراغ در نطفه خاموش میشه .

    مطمعنا اگر من بهتر رسیدگی کنم و در زمان درست به این ماشینم رسیدگی های لازم رو داشته باشم این اتفاق رخ نمیده و هر چقدر من بهتر روی افکار و باورهام کار کنم تازه روغن کاری هم میشه و من سریعتر و بدون توقف به خواسته هام میرسم .

    ممنون از لیلای عزیزم که کامنت زیبایی نوشتن و سبب شد که استاد این فایل سراسر توحید رو بزارن .

    واقعا تحسین بر انگیز هستن ایشون و تبریک میگم بهشون بابت این اراده ای که داشتن و تونستن زندگی خودشون رو کاملا تغییر بدن .

    به نظرم استاد شما بهترین استاد در کل کیهان هستین چون بسیار زیبا اصل رو میگین و من اصلا نمیتونم کس دیگه ای رو گوش کنم که در مورد قوانین حرف میزنه چون متوجه میشم که کلامش آغشته به فرعیات هستش ،

    شما استاد بهترین الگو هستین برای من امیدوارم بتونم به هر آنچه که از طریق شما یاد گرفتم عمل کنم و کاری کنم که خودم هم بدون واسطه دریافت کنم و عمل کنم .

    خدا رو شکر بابت وجود شما استاد عزیز .

    من همین الان خودم رو در بهشت میبینم چون در آرامش و آسایش کامل تو خونم نشستم و دارم کامنت مینویسم ،

    همسرم سر کاره و پسرام مدرسه و من در سکوت کامل تو خونه ای که با عشق دیزاین شده با تمام امکانات رفاهی که در توانمون بوده تمیز و مرتب و با یه فنجون چای لب سوز در کنارم . آشپز خونه قشنگم که هر چی برای آشپزی لازم دارم هست و یخچال مهربون و سخاوتمندمون که هر چی لازم دارم بهم میده . همسر مهربون و دست و دل بازم که تمام تلاششو میکنه که با شغلی که عاشقشه کسب درآمد کنه و مایحتاج ما رو به بهترین شکل میده  ، پسرای با نظم و زرنگ و با هوشم که گرمای این خونه ان و من عاشقانه بهشون کمک میکنم توی درساشون و داشتن نظم و انضباط بیشتر . خواهر و برادر های دوست داشتنیم که هر کدوم دارن عاشقانه زندگی میکنن و در رفاه کامل هستن . خانواده همسرم که با گذشت و با فرهنگ در کنارمون هستن .

    خدا رو شکر میکنم برای این همه دارایی که دارم که بی شک در بهشت هستم چون بی نیازم با این همه دارایی معنوی و مادی که دارم ، خدایا شکرت .

    لیلا جان به یاد دارایی هام انداخت منو .

    در مورد اینکه ترس داریم که دیگران ممکنه برامون مشکل ایجاد کنند ،اتفاقا به تازگی برام رخ داد به همین شکلی که گفتم حس سرما خوردگی داشتم و فکر کردم چرا؟!!

    یادم آمد که من از یه بنده خدایی ترس دارم چون عقیده دارم اون فرد کلام نافذی داره و اثر گذاره حرفش روی دیگران و ممکنه برای من ایجاد مشکل کنه چون من توانایی صحبت کردنم ضعیفه و نمیتونم در زمان مناسب از خودم دفاع کنم و ترس داشتم . وقتی فهمیدم اول که دیدم من قدرت زیادی به این فرد دادم و قدرت رو از پروردگارم گرفتم و با کار کردن روی این موضوع که :

    .اون فرد هیچ قدرتی نداره

    .قدرت در دستان پروردگارمه

    .برگی بدون اذن خداوند بر زمین نمی افته

    .هر اتفاقی بیفته خیره و باعث رشدم میشه

    .نسبت به خداوند گمان بد نبرم

    .خداوند روزی رسان منه و کسی نمیتونه حقی که برای منه ازم بگیره

    .دیدگاه ونظر دیگران برام اهمیت نداره و هر کس که با من برخورد کنه متوجه نیت پاکم میشه و اون فرد خلع صلاح میشه .

    .اصلا همون بهتر که آدمای دهن بین از اطراف من حذف بشن .

    اینا تا حدودی چیزهایی هست که من با خودم کار کردم

    وقتی نگران بودم .

    درسته استاد دقیقا همینه نگرانی در مورد دیدگاه دیگران نسبت به خودمون و یقینا این پاشنه آشیل منه که باید روش کار کنم و دیدم با توجه به صحبت های شما من این ضعف رو دارم در خودم که نشونه کم بودن احساس ارزشمندی در درونم هست .

    به تازگی که دست به عمل شدم تو این قضیه که در خودم کم رنگ ترش کنم این بود که تصمیم گرفتم دیگه عکس پروفایل عوض نکنم تو شبکه های اجتماعی و از گروه های خانوادگی که یه جورایی برام مهم بود زدم بیرون و همینطور آرایش صورتم رو کم کم کردم تا یواش یواش به صفر برسونم ، از قبلا فعالیت تو اینستا و گذاشتن پست از عکسای خانوادگیم حذف کردم چون متوجه شدم که من درگیر نظر دیگران در مورد خودم هستم و خیلی فعالیت های کوچیک دیگه که الان حضور ذهن ندارم .

    راستی خیلی از فعالیت های هنریم رو حذف کردم و انجام نمیدم چون متوجه شدم به دنبال به به و چه چه کردن دیگرانم و حس ارزشمندی در درونم به توجه دیگران گره خورده و کاملا فعالیت هامو تعطیل کردم تا به خودم بگم و کار کنم که من ارزشمندم حتی اگر نقاشی نکشم ، سنتور ننوازم یا گلدوزی نکنم ، من ارزشمندم من یه مادر خانه دار هستم که آشپزی میکنه تو درسای بچه ها بهشون کمک میکنه ، جارو میکنه و لباس میشوره همین .

    من اگر کار هنری نکنم چیزی از ارزش من کم نشده

    هر وقت دلم بخواد و وقت داشته باشم میرم سراغ دفم و میزنم و میخونم و درگیر نظر دیگران نیستم و سعی میکنم فقط به حس خودم توجه کنم .

    امیدوارم بتونم ثابت قدم باشم .

    و چقدر خوب که این باور رو هم در خودم نهادینه کنم که با کسی سر مناظره و توجیه کردن نداشته باشم و نخوام تایید دیگران رو بگیرم با بحث کردن  ، اگر مسیر من درسته اگه من دارم زندگی خودم رو رقم میزنم برام مهم نباشه دیگران در موردم چی فکر میکنن ، هر چند توانایی مناظره کردن رو هم ندارم .

    یه چیزی بگم تازگی ها یه بنده خدایی همسایه ما شده که توانایی بالایی در مناظره و به کرسی نشوندن حرفاش و منطق هاش داره و منی که هیچ حرفی ندارم تو این حوزه اوایل حرفاشو گوش میدادم و یه وقتی یه کلمه هم من میگفتم بعد دیگه دیدم فایده نداره فقط حرفاشو گوش میدادم و سرمو تکون میدادم و حالا دیگه اصلا کاری میکنم شرایط شروع کردن به مناظره نداشته باشه .

    البته رو این حساب دیگه دیدنشم نمیرم و اجازه نمیدم بیاد دیدنم چون به این آگاهی رسیدم که وقتم ارزشمنده و من نیازی ندارم به منطق های اون گوش بدم و یا باهاش به مناظره بپردازم و احترام گذاشتن به ایشون در واقع بی احترامی به خودم هست ، چون مسیر من کاملا مشخصه و دیگران میتونن از نتایجم بفهمن کجای کارم .

    در مورد این صحبتتون که میگین باید ببینی واکنشت نسبت به قبلا چقدر تغییر کرده یاد یه موضوعی افتادم

    چند روز پیش یکی از نزدیکان آمد پیشم که ازم معذرت خواهی کنه چون گویا چند شب قبلش یه حرفی در مورد برادرم جلوی من زده بود و گمان کرده بود که من ناراحت شدم و من همونجا بهش گفتم نه عزیزم چرا ناراحت بشم من اصلا حرف تو رو یادم نیست و بهش توجه نکردم ، خلاصه معذرت خواهی کرد و گفت من به این دلیل و این دلیل این حرفو زدم .وقتی رفت من فک کردم چرا این بنده خدا فک کرده من ناراحت میشم و به خاطرم آمد که من قبلا رو یه سری چیزها حساس بودم و واکنش نشوم میدادم مثلا تو همین موضوع من نسبت به اعضا خانوادم حساس بودم چون خودمو مسئول اونا میدونستم و خودم رو مالک اونا

    و قبول نداشتم هر اتفاقی واسه کسی رخ میده به خاطر ارتعاشات خودشه و دیگران رو مقصر میدونستم ، اعضا خانوادم رو رها کردم و بار مسئولیت رو از رو دوشم برداشتم و اونا رو به خدا سپردم و حالا واکنش های من کاملا متفاوت از گذشته هست به طوری که خودم هم فراموش کرده بودم .

    در مورد اینکه گفتین از روی گفت و گوهای ذهنمون میتونیم درست رو از غلط تشخیص بدیم من اینو بگم

    من خیلی وقتها از آیه هایی که میگه مومنان واقعی نه غمگین میشوند و نه ترسی به دل دارن استفاده میکنم

    هر گفت و گویی ذهنم داره نگاه میکنم ببینم زیر بناش چیه آیا ترس از آینده س یا غم از گذشته و وقتی پیدا میکنم که چرا احساسم بده در مورد اون موضوع باورهای مناسب میدم و احساسم رو از بد به بهتر میرسونم  .

    و دائم به خودم یادآوری میکنم که باید مراقب افکار و احساساتت باشی .

    باوری که باعث شد من تو زمینه مقصر دونستن خداوند خیلی تغییر کنم و باعث شد راحت تر قوانین ثابت جهان رو باور کنم این بود که شما گفته بودین خداوند خودش رو عادل معرفی میکنه و بدبختی رو به یکی دادن و خوشبختی رو به کس دیگه ای دادن با عدل خداوند هماهنگی نداره این با ذهن من خیلی جور بود و منم وقتی ذهنم گله میکرد به خودم یاداوری میکردم که تو مقصر صد در صدی اتفاقات زندگیت هستی و بیخود از کسی گلایه نکن و دیگه هیچ وقت از روی گله تو تنهایی گریه نکردم و دیگه درد و دل نکردم با خدا .

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم در حال حل کردن یکی از چالش هایی هستم که در زندگیم تکرار میشه هرزگاهی ولی این دفعه من خیلی متفاوتم خیلی آرومم

    خیلی وصلم ، خیلی بی دقدقه دارم ازش رد میشم

    نگران نیستم مثل قبلا ، وابسته نیستم و شاکر و سپاسگذارم ، در وجودم عشق موج میزنه و رهایم .

    شاکرم برای هر آنچه که هست که بهترین ها رو دارم در لحظه اکنونم، بهترین ها رو دارم در این لحظه با این باورها و حتما میتونم بهتر و بهترش کنم .

    من از کامنت لیلا جان باورم قوی تر شد که میشه

    و من هم میتونم جهانم رو تغییر بدم فقط کافیه مداومت داشته باشم و دست نکشم از مسیرم .

    من خودم تا به حال دوره ای رو نخریدم ولی همسرم دوره عزت نفس و به صلح رسیدن با خود رو خریداری کرده و منم در کنارش گوش دادم ، تحسین میکنم لیلا جان رو که کاملا مستقل دوره ها رو تهیه کرده و عمل کرده و پیشرفت کرده ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر .

    بابت تمام زیبایی هایی که در زندگی لیلا جان هست و خودش تونسته بسازه شکر گذارم و باور میکنم که میشه  و تصمیم میگیرم که متعهدتر باشم تا سرعت رشدم بالا بره و به خواسته هام برسم .

    سپاسگذارم استاد عزیز بابت این فایل

    فردا انشالله میرم سراغ پروژه خانه تکانی ذهن

    در امان خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3823 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    استاد عزیزم سلام!

    بانو شایسته همراه و همدل سلام!

    و سلام به همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…

    وقتی قدیم ترا قرآن رو می خوندم، هر زمان که میدیدم قوم بنی اسرائیل از موسی درخواست معجزه ای برای ایمان آوردن به خدا می کردن و اون معجزه رخ میداد و اون ها ایمان نمی‌آوردن متعجب میشدم.

    قوم بنی اسرائیل هربار درخواست معجزه های بزرگتر می کردن تا ایمان بیارن. و هر بار درخواستشون توسط خداوند اجابت میشد. ولی باز بهونه جویی می کردن و ایمان نمیاوردن. (اصلا عبارت «بهونه بنی اسرائیلی» از همین جا باب شد.)

    اینقدر این قوم پیش رفتند تا به موسی گفتن ما تا خود خدارو به چشم نبینیم، اصلا ایمان نمیاریم…

    وقتی که سنم کمتر بود، با خودم میگفتم چقدر این قوم بنی اسرائیل ابله بودن! خب بشر! تو که می بینی هرچی می خوای رخ میده!‌ خب ایمان بیار دیگه. چته واقعا؟!

    اما الان می بینم خودم خیلی بدتر از قوم بنی اسرائیلم…

    میام توی سایت و می بینم هزاران هزار کامنت از تاثیراتی که بچه ها از اجرای قانون در زندگیشون دیدن و اتفاقات مثبتی که خلق کردن وجود داره، اما باز باور نمی کنم که میشه با ذهن، زندگی رو خلق کرد…

    اصلا زندگی بقیه هیچی! بارها و بارها خودم کمی نسبت به اجرای قانون جدی تر بودم و دیدم نتایجشو! نتایج ریز و درشتی که تا پیش از اون اصلا تجربه مشابهش در زندگیم وجود نداشته. اما باز ایمان نمیارم!

    ایمان یعنی چی؟! یعنی به قول خانومم، کار کردن روی ذهنت برات از کار کردن روی سایتت مهم تر باشه! از کار کردن با دانش آموزانت مهم تر باشه. یعنی اولویت اولت این باشه که هر روز روی ذهنی که جایگاه شیطانه کار کنی تا به هماهنگی با قلبی که جایگاه پروردگاره برسه…

    به لطف رب، خیلی از گذشته خودم در مورد این موضوع بهتر شدم اما هنوز بسیار جای کار دارم… هنوز خودم می دونم که تا یکم شرایط سخت میشه از مسیر خارج میشم. میزنم تو جاده خاکی! این نباید باشه…

    کار کردن روی ذهن مثل خوردن غذاست… مثل نوشیدنه آبه… مثل خوابیدنه… باید همیشه باشه. حتی از این ها هم مهم تره.

    کار ذهنی همه چیز رو با هم در زندگی من ایجاد میکنه. تجربه 2 ماه اخیر زندکی من همین رو بهم نشون میده…

    دو ماه پیش خیلی چیزا نداشتم. اما از وقتی با هدایت خدا و به خاطر وجود یک تضاد تصمیم گرفتم کمی جدی تر باشم، زندگی من از این رو به اون رو شد…

    اما امان از دل غافل که با وجود این همه معجزه باز دارم اهمال می کنم…

    خداروشکر که سایت استاد هست… خداروشکر که میشه اومد اینجا و در این آب روان چرک از سر و تن شست…

    خداروهزاران بار شکر…

    ممنونم استاد برای همه چیز… شما ورای تصور، در روح و جان همه ما شاگرداتون نفوذ کردین… خدا عزتتون رو بیشتر کنه…

    1403/7/23

    22:00

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    کورش گفته:
    مدت عضویت: 1462 روز

    با سلام و عرض ادب فراوان خدمت استاد عباس منش و سرکر خانم شایسته و همه دوستان عزیز

    سپاس خداوند را که نوح را کشتی بان قرار داد و سپاس فراوان خدمت استاد عباس منش عزیز برای فایل بی نظری که روی سایت قرار دادین و سپاس از لیلا خانم برای کامنت خوبی که نوشتن

    استاد من امروز ساعت 9.30 فایل را دانلود کردم اول یکبار کل فایل را دیدم و بعد مجددا فایل را از اول شورع کردم و نکته برداری کردم شاید باور نکنید الان که دارم این کامنت را می نویسم ساعت 9.12 دقیقه شب هست بطور کامل من امروزم را با این فایل شروع کردم و با این فایل تمام کردم

    استاد باید بگوییم احساس خوب کلید حل تمام گره های زندگی امروزی هست که من از روزی که با سایت عباس منش آشنا شدم این نکته کلیدی را پیدا کردم ولی اوایل متوجه کاربرد آن به خوبی نبودم ولی الان خیلی همیشه و همه حال سعی میکنم که احساس و حالم خودم را خوب نگه دارم و الان مدتیه که واقعا بی دلیل همیشه و همه حال احساس و حالم خوبه و برای همین حال خوب از خواند سپاسگذارم

    اما موردی که فرمودین در مورد سختی ها :

    ” اگر کسی شرایط سختی داره به این معناست که باید سختی بکشه تا بیدار بشه به این معناست که قنوان را نمیدانه و به این معناست که نمیدانه چه قدرتی داره ”

    استاد کاملا درست می فرمایید واقعا من قبلا توی در و دیوار بودم و یه برگی بودم توی باد و واقعا سپاسگذار خداوند هستم که من را با شما آشنا نمود مورد بعدی که در فایل صحبت کردین باید بگوییم که من هم مثل شاید خیلی از افراد دیگر که البته این بخاطر باورهای خانواده و افکار جامعه و شرایط محیطی بوده که توش زندگی کردیم اینجوری برای ماها شکل گرفته که نظر دیگران برامون مهم بوده و دیگران هم همیشه شرایط خودشان را در نظراتشون قید می کردن مثلا من یادمه که توی زمن بچگی توی جمعی جایی که بودیم اونهایی که از ماها چندین چند سال بزرگتر بودن می پرسیدن که کلاس چند هستین درس می خونید یا خیر و اگر کسی از بچه های اون جمع می گفت خیر واقعا وا ویلا بود که آنقدر نصیحتش می کردن

    و همین حالا هم این خاله زنک بازیها هست البته شای به شکل دیگری که دیگرن سرک میکشن توی زندگی کسی دیگه و اگر واقعا یاد بگیریم که به ما مربوط نیست و هواسمان را جمع زندگی خودمان بکنیم زندگی ما خیلی خیلی از قبل بهتر و عالی تر خواهد شد

    و اما در مورد سپاسگذاری که لیلا خانم فرمودن الان مدتیه من که همیشه اول صبح که بیدار میشم و به محض باز کردن چشمام اول سوره حمد را می خونم و بعد میام سپاسگذاری روزم را می نویسم و بعد خواسته های اون روزم را از خدا می نویسم و می خوام که اونها را در طول اون روز به من بده . خدا را شکر خیلی حالم خوبه در طول روز و نجواهای منفی ذهنم خوبخود جاش را داده به نجواهای مثب و اون اتفاقاتی که دوست دارم برام بیفته مثلا اینکه سایتم به در آمد عالی رسیده یا مثلا توی بانک هستم و می خوام پول خانه ای خریدم را واریز کنم و یا اون ماشین چند میلیاردی که دلم می خواد و یا اون سفر خارج از کشوری که دوست دارم برم با همسرم .

    و در آخر سپاسگذارم برای این فایل خوب و عالی

    به امید دیدار مجدد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3132 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به خوشتیپ ترین و توحیدی ترین استاد دنیا و مریم جان شایسته عزیزم در پشت صحنه و دوستان گلم

    خدارو هزاران بار سپاس به خاطر همه چی ممنونم از لیلا جان بابت ردپای قشنگش که باعث تکون خوردن همه شد که میشود مثل استاد متعهد کار کرد و مثل استاد به همه چی رسید

    شکر نعمت نعمتت افزون کنم کفر نعمت از کفت بیرون کنم

    لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

    سپاسگذاری مهم ترین ویژگی یک انسان توحیدیه سپاسگذاری یعنی لذت بردن از یک لبخند کودک لذت بردن از خوردن چای توی هوای سرد لذت رفتن زیر پتو از سرما سپاسگذاری یعنی قدردان بودن از کوچک ترین نعمت هات

    سپاسگذاری یعنی حال خوب سپاسگذاری یعنی دیدن یک پروانه زیبا و تحسین کردن خالق او سپاسگذاری بهت یاد میده در لحظه باشی سپاسگذاری یعنی بابت هر نفسی که میاد و می‌ره ممنون خدات باشی سپاسگذاری دیدن داشته هاست …سپاسگذاری یعنی مقایسه نکردن ….یعنی کنترل کردن ذهن

    سر منشا تمام سخن های استاد میرسه به توحیدی عمل کردن

    زمانی که تو بتونی برای خودت زندگی کنی میتونی بگی ادم توحیدی هستی حرف مردم یک عامل بیرون از ماست که ما بهش قدرت می‌دیم که توی زندگی ما تاثیر بذاره یا نه و ارزشمندی ما اگه منوط باشه به عامل بیرونی این شرک حساب میشه و قابل بخشش نیست و دوره ی احساس لیاقت دوره ایه که بهت یاد میده توحیدی فکر و عمل کنی

    پاشنه آشیل حرف مردم که قطعا در من هم وجود داره و باید تا اخر عمرم روش کار کنم و به نظرم بیشتر برای من برمیگرده به احساس گناه هایی که به ما دادن اگه فلان کارو کنی اول که از درگاه خدا رانده میشی بعد مردم چی میگن مثلاً برداشتن حجاب برای من هم احساس گناهه ایه که دادن هم حرف مردم و این خیلی ریشه در باور های مذهبی من داره

    خدارو سپاسگذارم که در گام ها شرکت کردم و زمانی تکون خوردم که استاد از سپاسگذاری صحبت کردند و متوجه شدم که سرگردان شده بودم مدتی و علتش این بود نعمت هایی که داشتم رو نمی‌دیدم و فقط داشتم حرص میزدم برای آینده و زمانی استپ کردم و دست ازحرص زدن برداشتم و ارامشی که داشتم از دستش میدادم دوباره دارم زندش میکنم به لطف پروردگارم

    و خدارو هزاران سپاس میگم که هر چقدر با گام ها هم قدم شدم بیشتر پی بردم که باید روی احساس لیاقتم کار کنم تا واقعا توحیدی عمل کنم

    و در اخر بگم عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    هاشم برزگر گفته:
    مدت عضویت: 833 روز

    بسم الله الرحمان الرحیم

    سلام به استاد عباس منش عزیز و دوستان هم فرکانسی عزیز

    خدا رو شاکرم بابت این فایل جذاب و فوق العاده که میتونیم با دیدنش کلی اگاهی کسب کنیم و تمرکز کنیم بر روی نکات مثبت

    استاد در مورد این فایل الهی که بسیار جذاب و پر از اگاهی های مثبت و الهی بود و چقدر فوق العده هست که شما سه ماه هست که خودتون گفتید که با خودتون خلوت کردین و از این خلوت با خود احساس خوبی دارین و این برای من جذاب بود

    و در مورد کامنت لیلی عزیز و دوست داشتنی که واقعا کامنتشون الهی و پر از اگاهی های ناب بود و اینکه لیلی عزیز چقدر قانون تکامل رو در رسیدن به خواسته هاشون درست رعایت کرده بودن و چقدر خوب در مورد کوچکترین چیزهایی که در زندگیشون داشتند شگر گذاری میکردند و حتی به خاطر کره در یخچالشون شکر گذاری میکردند

    و چقدر جذاب بود که لیلی عزیز گفتش که از حقوق ماهیانه 2 میلیون و کلی قرض و اجاره نشینی بعد از پنج سال و طی کردن درست تکامل در زندگیشون تونستند به درامد 500 میلیون در ماه برسن و خونه مورد علاقشون و سفر های رویایی داشته باشن

    و این قانون با تمرکز بر داشته هامون خیلی راحت و سریع میتونم به خواسته هامون برسیم

    گر نگهدار من انست که من میدانم

    شیشه را دربغل سنگ نگه میدارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  10. -
    ربابه و محمد و سام گفته:
    مدت عضویت: 1683 روز

    سلام به استاد بینهایت دوست داشتنی و الهی ام استاد عباسمنش و مریم جون دوست داشتنی و دوستان همفرکانسی عباسمنشی ام

    من طبق روال هر روز از خواب بیدار شدم و اولین کاری که میکنم سایت الهی مون را چک کردم واییییییییییییییییی دیدم استاددددددددددددددددد و فایل جدید یه آخ جوووووووووووووووونی گفتم و فایل را پلی کردم .

    استاد جونم با اینکه هر روز و هرلحظه تصویر زیبای شما را از طریق فایلها میبینم و صداتون را میشنوم ولی دلم خیلی تنگ شده بود هم شما و هم مریم جون .هر روز میگفتم کاش استاد یک فایل سفر به دور آمریکا یا زندگی در بهشت بزاره و من مریم جون و استاد را ببینم خلاصه دلتنگی بپایان رسید و من روی ماه شما را دیدم.خیلی خیلی خوشحال شدم و از خداوند تشکر کردم.

    من و همسر جانم از اواسط 99 که سایت شما را پیگیری کردیم و از فایلهای رایگان شما شروع کردیم.راستش اوایل ما فایلهای شما را تو لپ تاپ میدیدیم و این یک تضادی بود و ما یعنی همسر و پسرم هم درخواست تلویزیون با صفحه بزرگ را داشتیم ولی ما ناامید نشدیدم و هرروز از دیدن فایلها شما لذت میبردیم و تحسین میکردیم و فکر کنم اسفند 99 ما تلویزیون 55 اینچ گرفتیم و چقدر از دیدن فایلهای بینظیر شما لذت میبریم و همچنان ادامه دارد و یکبار هم نشده که خسته بشیم .ما همیشه فایلهای شما را بصورت آنلاین میبینیم و من همیشه بخاطر داشتن اینترنت پرسرعتمون از خداوند تشکر میکنم و این جز شکرگزاری های هر روزه من هست.

    من آرزوی خرید دوره ای از شما را داشتم و هیچوقت این محقق نمیشد و من همیشه در دفترم این را مینوشتم و از خدا میخواستم .بعد از 10 سال دوری از کار مکاتبات بازرگانی یهویی یکی از مشتریانمان با من تماس گرفت و سفارشی داد و کار شروع شد با اینکه کارم خوب بود ولی نمیتونستم خرید کنم .ولی یک روز در تاریخ 1401/11/07 من موفق به خرید اولین دوره از شما شدم اون هم قدم اول از 12 قدم .انگار من متولد شدم بعد از پایان تراکنش بانکی و دریافت پیامک از طرف گروه عباسمنش نمیدانید چه ذوقی داشتم از شدت خوشحالی جیغ میزدم و خوشحالی میکردم و از خداوند تشکر میکردم وای که چه لحظه ای بود اصلا هیچوقت نمیتونم اون شادی را وصف کنم.( همسرم خونه نبود و بعد از اینکه اومد و من میخواستم فایلها را پلی کنم نمیشد هی میگفت این چیه و اون موقعی که فهمید خرید شده چهره اش دیدنی بود و چقدر خوشحال و شاد شد).من تا پایان 1401، 3 تا سفارش پرسود انجام دادم و این فقط کار خدا بود و هرلحظه خدا را شکر میکردم .

    بعد از قدم اول که معجزه ای برامون بود به فاصله 15 روز قدم دوم را خریدیم و ما فقط و فقط گوش میکردیم و اونجاهایی که لازم بود عمل میکردیم تحسین کردن را یاد گرفتیم و خیلی خیلی حال زندگیمون فرق کرده بود .در همین گیرودار بود که خانه ی پدری همسرم فروش رفت.(استاد اون نفری که میخواست بخره اولین بار اومده و خونه را دیده بود 500میلیون نخریده بود بعد 800 میلیون نخریده بود و آخرش اومد با یک میلیارد و چهارصد این خانه را خرید)خلاصه که بطور معجزه وار در آخرین روزهای 1401 مبلغی به دست ما رسید.

    استاد یک موردی در مورد قانون سلامتی بگم اون موقعی که تو سایت لانچ شد من نتونستم خرید کنم و اون موقع چندین بار به همسرم گفتم من این دوره ی ارزشمند را حتما و حتما تهیه میکنم من الان میگم و من حتما تهیه میکنم.مقداری از اون مبلغ ارثیه به حساب من واریز شده بود و من در آخرین ساعات از سال 1401 خیلی راحت و خیلی آسان این دوره ارزشمند را تهیه کردم.

    استاد اونجایی که میگید با شنیدن این حرفها تغییراتی در زندگیتون ایجاد میشه برای ما انجام شد و بعدا با این مبلغ ارزشمند خیلی کارهای مفید انجام دادیم .

    قدم های دیگر را یکی پس از دیگری ، جهان بینی توحیدی ، کشف قوانین زندگی ، شیوه حل مسایل و دیگر دوره ها را خریدیم ما که زمانی فقط در آرزوی خرید یک دوره از شما بودیم چنان پیشرفتی کردیم که برامون قابل مقایسه با قبل نیست .

    اکثر بدهی هامون را تسویه کردیم وامها را تسویه کردیم.دیگه نگران هزینه های زندگی نیستیم با اینکه حقوق بالایی نداریم ولی آنچنان راحت و آسان زندگی مان پیش میرود که برایمان قابل باور نیست یعنی آسان شدیم بر آسانیها.

    من درحال حاضر مکاتبات بازرگانی را در خانه خودم انجام میدم و نیازی نیست که برای کار به شرکتی مراجعه کنم و پور سانتم را دریافت میکنم .

    همسرم در حال کار روی سایت یکی از برندهای معروف هستند و تا دو ماه پیش هرروز سرکار میرفتند و برمیگشتند ولی از شرکت گفتند نیازی نیست بیایی شرکت و از خانه همین کارهای سایت را انجام بده ما حقوق را به حسابت واریز میکنیم و این هم باز تایید قانون هست قانون داره دقیق کارمیکنه(مثل شما که در بندرعباس برای شرکت کارمیکردید و حقوق چند برابر به حسابتون واریز میشد).ما آسان شدیم بر آسانیها.

    از طرفی یکی از اون افرادی که با من کارمیکنه پیشنهاد خوبی در مورد تجارت دادند که همسرم هم از لحاظ فنی در این کار خبره هستند و همسرم هم با من همکاری میکنه و این کار هم داره انجام میشه و اصلا نیازی نیست ما سرمایه ای در این کار بگذاریم و مکاتبات و کارهای فنی از ماست و بقیه کارها به عهده مشتری عزیزمون هست .از این طریق هم ما به جای خوبی رسیدیم و این هم خبر خوب دیگری هست.امیدوارم که روزی ببینمتون و از نزدیک در مورد نتایجمون بگم .

    یک آرامشی داریم و اصلا عجله ای برای رسیدن به خواسته هامون نداریم و آرام آرام داریم پیش میریم.

    استاد جونم منم عاشق ماشین سانتافه سفید زیبا هستم و بزودی میام و از خرید این ماشین زیبا براتون مینویسم.

    امروز بعد از دیدن این فایل زیبا و تحلیل زیبای شما از کامنت لیلا جون و شنیدن سخنان ارزشمندتان من رفتم بیرون و داشتم در این مورد فکر میکردم.بعد همسرم اومد دنبالم و با هم رفتیم جاده چالوس و نگم براتوووووووووووووووووون استاد که چقدر خوش گذشت همسرم طوری من سورپرایز کرد که قابل باور نیست .با موتور دوتایی رفتیم و رفتیم و کنار رود چالوس نشستیم و صدای آب پرواز پرنده ها وپروانه ها ، رود جاری کوه روبرویمان و پاهامون را تو آب اندختیم و از خنکی آن به وجد اومدیم انگار داشتم صدای خدا را میشنیدم فقط داشتم گوش میدادم زبانم هم نمیتونست شکرگزاری کنه و خدا میگفت چیزی نگو و فقط گوش بده و چه منظر ه ای بود( فقط حیف لباس اضافی همراهم نبود والا میخواستم بیفتم تو آب و لذت چندبرابری را تجربه کنم مثل شما و مریم جان که تو هوای سرد تو اون منظره زیبا رفتید تو آب و شنا کردیدو آب هم خیلی سرد بود ) .من چندین بار این صحنه ها را تو سریال سفر به دور آمریکا دیده بودم و امروز آن را کاملا تجربه کردم.استاد واقعا با موتور رفتن هم حس و حال عالی خودش داره.یادمه میگفتید با مریم جون با موتور هارلی دیویدسون حدود 6 ساعت رانندگی کرده بودید و چقدر خوش گذشته بود .

    حتی یک بار ساعت 2 نصفه شب با همسرم با موتور رفتیم دور دور و چقدر این تجربه هم زیبا و دلچسب بود و الان میفهمم که میگفتید با مریم جون نصفه شب میرفتید و دنبال رستوران میگشتید و برای ما هم خیلی خیلی تجربه عالی و بینظیری بود.

    دلم گفت این کامنت براتون بنویسم و ازتون تشکر کنم .

    خدا را بخاطر آشنایی ام با شما شکرگزارم و ازتون ممنونم که با حرفهاتون هر روز توحیدی ترم میکنید.

    به امید دیدار شما و مریم جون در پارادایس زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      فاطمه کدخدا گفته:
      مدت عضویت: 2156 روز

      سلام به بانوی خوش قلب

      چقدر لذت بردم از کامنت و نوشته هاتون

      چقدررر عالی که با همسرتون توی این مسیر هستین و متعهدانه روی افکارتون کار میکنید ،موفقیت شغلی تون رو بهتون تبریک میگم ،اینکه ازادانه تو خونه دارین کار می کنین و درامد دارین امیدوارم هر روز هرروز درامدتون بیشتر و بیشتر بشه

      قطعا این شغل و این درامد نتیجه کار کردن مداوم روی باورهاتونه و هر چقدر این مسیر رو با عشق طی کنیم دنیا برامون بهشت میشه

      و چه زیبا که با همسرتون رفتیم تو جاده های سرسبز چالوس و لذت بردین

      یکی از نعمت های زندگیم که همیشه سپاسگزار خدا هستم اینه که همسرم عاشق اینه که همیشه با موتور منو میبره تو دل طبیعت و از زیبایی ها لذت میبریم .و همیشه پایه دور دور رفتنه و چقدر حال دلم خوب میشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ربابه و محمد و سام گفته:
        مدت عضویت: 1683 روز

        سلام بر فاطمه جون زیبا و دوست داشتنی

        خدا رو شکر که همگی در این سایت الهی هستیم و از موفقیت همدیگر لذت میبریم و همدیگر را تحسین میکنیم.خدا را شکر بخاطر این سایت الهی و دوستان عباسمنشی ام مثل شما فاطمه ی زیبا.

        وقتی گوی آبی را کنار اسمم صبح دیدم خیلی خیلی خوشحال شدم یعنی تو پوست خودم نمیگنجیدم.از اینکه کامنتم را خواندید بینهایت سپاسگزارم .

        به شما هم تبریک میگم که با همسرتون این مسیر زیبا و بقول استاد جاده آسفالته (که تو جلسه اول 12 قدم استاد میگه ) را طی میکنید و زندگیتون را هرروز قشنگتر از روز دیگر میکنید و بهترین حسن این با هم بودن اینه که میشه ساعتها در مورد قوانین حرف زد و بعضی مواقع ترمزهایی از این حرفها میاد بیرون که خود آدم باورش نمیشه که چطور اونها را باور کرده بودیم و براحتی بر زندگی ما تاثیرگذار بودند.

        من هم منتظر شنیدن خبرهای عالی از طرف شما هستم.

        آخ که نگم از روزی که استاد کامنت لیلا بشارتی عزیز را تحلیل کردند و چقدر به ما خوش گذشت و ما چقدر با محمد جانم حرف زدیم و تک تک نعمتهایی که خدا به ما داده را بهم گوشزد کردیم و چقدر دوباره ایمانم به این راه محکمتر شد.اون روز با اینکه پنج شنبه بود رفتیم جاده چالوس در راه رفت و برگشت اصلا ترافیکی نبود انگار خدا هم داشت با ما میومد و ما را برد برد جایی که فقط صداش میشنیدیم صدای آب و کوههای اطراف آن و صدای شر شر آب که به سنگها میخورد و گوشمان را نوازش میکرد پرنده ها و حتی تو اون بین یک موش کوچولو از بین اون سنگهایی که نشسته بودیم میومد که از کنارم رد بشه (و من جیغ آرومی زدم و فرار کرد .استیکر خنده). اونجا در بین سنگهای بزرگ جایی که اصلا نوری وجود نداشت گیاهانی دیدم که آرام آرام در حال رشد بودندو خدا داشت همه چیز را برایشان فراهم میکردبقول مریم شایسته ی زیبا خداوند به همه چیز فرصت رشد داده.

        آرزو میکنم شما و همسرجانت هم با موتور برید دور دور تو جاده چالوس و از مناظر زیباش لذت ببریدو حال دلتون را عالی کنید و سپاسگزار باشید و خداست که در اون لحظات هرچی ازش میخواهیم به ما میده و خدا میگه تو فقط وفقط از این لحظات زیبا لذت ببر به بقیه چیزها کاری نداشته باش چون منم که باید فراهم کنم و تو فقط شاد باش.( ببخشید که کامنتم طولانی میشه همین تابستان یک روز ظهر که میخواستم استراحت کنم خدا یک لحظه به من گفت که تو نگران ثبت نام پسرت در مدرسه نباش تو فقط و فقط از لحظاتت لذت ببرو زیباییها را تحسین کن من اونو به آسانترین شکل ممکن حل میکنم (این لحظه اونقدر سریع بود که اصلا نفهمیدم چی شد)از اون به بعد دیگه کاری نداشتم کی ثبت نام میشه و کدوم مدرسه و ما روز 31 شهریور ماه پسرم را در عالیترین مدرسه و روزی که همه جا تعطیل رسمی بود براحتی ثبت نام کردیم و خداوند آسان کرد من را بر آسانیها.حتی یک نفری هم کتابهایش را داد که تا آمدن کتابهای پسرم ازش استفاده کنه و این خداست که داره فقط و فقط شاهکار میکنه).راستش من و همسرجانم از دور دور با موتور زیبامون اونقدر لذت میبریم که حد نداره.

        فاطمه جانم بخاطر این کامنت زیبایی که برام نوشتی باز هم ازت سپاسگزارم و امیدوارم روزی از نزدیک همدیگر را ببینیم یا بقول پسرخاله ام همگی دور هم تو فلوریداری آمریکا در پارادیس زیبا و کنار استاد عباسمنش دوست داشتنی و خوش استایل و مریم شایسته ی نازنین.

        در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: