عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 37

743 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1347 روز

    سلام به همگی

    خیلی تبریک میگم به دوست عزیزم بخاطر این همه نتایج عالی و تعهد به این مسیر

    کامنت شما باعث ایمان قلبی در همه ما شد و چقدر شکرگزاری ک انجام دادید قدرتمند بوده و درها رو براتون باز کرده

    با شروع پروژه خانه تکانی ذهن خیلی چیزا توی زندگیم تغییر کرد

    خیلی آروم و پیوسته

    همه چیز از توحید عملی ک در گام اول گفته شد شروع شد من مسئول صددرصد زندگیم هستم

    دیگه با دوستام برای وقت گذرونی حتی برای ی ساعت هم در طی این پروژه بیرون نرفتم چون قبول کردم شادی در قلب آدم هاست و خوشبختی ولذت بردن یه حس درونیه ک نیاز ب هیچ عامل بیرونی نداره پس من برای تفریح نیاز ب هیچکس ندارم همینکه روی خودم کار کنم و احساسم خوب باشه خوشبختم، حس خوب با تکرار مدام باورهای درست بوجود میاد و اینطوری سعی کردم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم

    در کارهای جزئی زندگیم سعی کردم توحید عملی رو اجرا کنم کسی مسئول حتی شستن ظرف غذای من نیست، کسی مسئول انجام پایان نامه من نیس هرچند ک ازش هم می ترسی ب سمتش برو

    توحید عملی خیلی از موانع رو کنار زد و منو روبرو کرد با چیزهایی ک ازشون میترسیدم

    باعث شد هرطور شده شغلی رو با کمترین سرمایه با 400 هزار تومن شروع کنم و به خودم قول دادم عمل کنم و به فکر چگونگی انجامش نباشم

    برای اولین بار در طول زندگیم با پولی ک از دو روز کار کردن بدست آورده بودم تونستم شهریه کلاس سازم رو پرداخت کنم و حس انجام اینکار غیر قابل توصیفه، حس اینکه تونستم، خلقش کردم، مولدش شدم و این بدهی که به آموزشگاه باید پرداخت میشد صفر شد

    من با این پروژه در تاریخ 15 مهر ب سمت شغلی هدایت شدم ک خیلی خیلی راحت تر از بیشترشغل ها هست و دستان خدا رو میبینم ک برای کمک ب من میان و بیشتر از تصورم دارم سود میکنم

    دور اطرافم خلوت شده و تمام تمرکزم روی خودم هست و وقتی دور تو خلوت میکنی صدای خدارو بهتر میشنوی

    ایمان و امید زیادی دارم برای ادامه مسیر و رسیدن به خواسته هام

    خداروشکر میکنم واقعا حس میکنم با این پروژه در حال ساخت یه دنیای بهشتی برای خودم هستم

    از استاد بی نهایت سپاس گزارم بابت این پروژه که به صورت هدیه در اختیارمون قرار داده

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    لیلا نادعلی پور گفته:
    مدت عضویت: 2099 روز

    به نام خداوند شگفتی ها

    من بعد دیدن این فایل و کامنت لیلای عزیز که هم اسم خودم هم هست به احساس آرامش خیلی خوبی رسیدم، در صورتیکه همین امروز بعد از بیدار شدن حالم اصلا خوب نبود و از همه شرایط شاکی بودم، شرایط خودم و خونم، بعد از دیدن این فایل تصمیم گرفتم که بیام و بنویسم، شکر گزار باشم بابت نکات مثبت خونه کوچیکم، که تلاش کردم از خونه قبلی بیام به این خونه چون نکات مثبت زیادی داشت ولی ذهن انسان بعد از قرار گرفتن و بدست آوردن خواسته ها اونارو بی اهمیت جلوه میده و دنبال اینه که برات خواسته و چالش جدید ایجاد کنه و تورو میندازه تو یه سیکل باطل، که هیچ وقت حال دلت با داشته هات خوب نباشه، اولین باره که میام و می نویسم، همیشه کامنت هارو میخوندم و به خودم میگفتم چه توانابی دارن اونهایی که می نویسن و از دلشون می گن و خودشون رو شفاف بیان می کنن، الان می بینم که اصلا سخت نیست، چقدر این نوشتن به ادامه مسیر کمک می کنه، خدایا شکرت، تصمیم گرفتم یه دوره رو خریداری کنم و به صورت جدی شروع کنم و تمام یافته های قلبیم رو بنویسم، از لیلا چقدر یاد گرفتم، یاد گرفتم که هر چقدر رو خودت کار کنی همونقدر نتیجه می گیری، مطمئن هستم استارت معجزات و اتفاقای خوب شروع شده، استاد عزیز خدارو سپاسگزارم که هستید و اینهمه آرامش بخشید، خدارو شکر که هدایت شدم به سمت این فایل زیبا، خدارو هزاران بار سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    اریا خانی گفته:
    مدت عضویت: 2581 روز

    سلام خدمت استاد اعظم و خانوم شایسته که واقعا مقاله هاشون اثبات میکنه که فامیلشون برازندشونه و تمامی بروبچ عباسمنشی.

    استاد من7ساله ک در قانون جذب با ازمون و خطاهام پیش رفتم و خب هر ساله اگاهیا ومدارم داره تغییر میکنه بفضل خدا.

    و درین فایل من یه اگاهی بهم دست داد ک گفتم ب اشتراک بزارم با طرح یک سوال و جواب از خودم:

    سوال اینه ک بعضا فکر دوستان اینه ک چرا هدایت ک بخاهم از خدا اون هدایت منو ب شرایط تلخ تر و سختتر میبره و کلا نتیجه بدتر میشه!!! مگه نباید وقتی رو خدا حساب میکنم خدا هدایتم بکنه ب سمت بهبود پیدا کردن!؟؟

    و جواب از نظر من:

    استاد بنظر من خداوند مارو هدایت میکنه اما ن ب خیر و شر ،بلکه هدایت ما براساس مداریه ک داریم.

    یعنی بهتراست بگوییم خداوند مارو در هر

    مداری ک هستیم

    هدایت میکنه!!

    یک خط افقی محوری( در مقطع دبستان اینو داشتیم البته)ک مرکز این محور، عدد صفر هست و

    از سمت راست عددصفر ، با مثبت 1 مثبت 2 ومثبت 3 و..

    و از سمت چپ عدد صفر با منفی 1 منفی 2 ومنفی 3 و…

    عددهارو مینوشتیم .خب؟

    حالا اگر من بدلیل عدم کنترل ورودیهام روی مدار منفی 1 باشم و هدایتی بخاهم از خدا ،قطعا اون اجابتم میکنه که مدار من تند تر پیش بره و میرم مدار بالاتر ولی مدار بالاتراز منفی1 مدار منفیه 2 هست !!! انگار تو سرازیری ام و هدایت ک بخام ،خدا هولم میده تا با سرعت بیشتر برم جلو ک یعنی باسرعت پایینتر برم!!

    اگر در سربالایی ام خدا منو میکشه بسمت قله ..

    این یعنی اگر من روی خودم کار نمیکنم و هیچ کنترلی ندارم روی ورودی ها و همون ادم سابقم وتغییری در رفتار و شخصیت وکلام و …ندادم و هدایتم بخام از خدا،اونوقت خداوند دربهترین حالت کاری میکنه دور فلکه بچرخم( ینی تقلای بیهوده وبی ثمر) یا میرم پایینتر و شرایط بدتر میشه.

    قدیمیا میگفتن هرچی سنگه مالِ پای لنگه مثال خوبیه درمورد این موضوع..کسی ک لنگ بزنه در کنترل ذهنش،و هدایت میخاد،سنگهای بیشتری درمسیرش بوجود میاد و هی شرایط بدتر وبدتر میشه!

    هدایت خداوند بر اساس مدار منه.اگر من روی ورودیها کنترل داشته باشم و هدایت بخام،بدلیل داشتن احساس خوب ، قطعا نشانه ها ونتایج رو به بهبود برام بوجود خواهد امد …

    تنها ملاک تشخیص اینکه ایا مدارم خوبه الان یانه،دیدن احساسمون در طول روزمره ست..

    اگر رو خودم کار میکنم ( فایل گوش میدم مینویسم شکر گذاری قلبی وتجسم و..دارم)

    خب محاله ک حسم بد باشه و این یعنی احساس خوب ،هدایتهای خیر و بهبود شرایط و ارتقا پیدا کردن ب مدار بالاتراست..

    مثال

    من درمدار رو به سقوط ام.بشدت رو منفیها تمرکز دارم و حالم بده، از خدا هدایت میخام تو این شرایط.خب خدا ب زبان بی زبانی میگه ک قوانینمو داری اجرا میکنی؟ایا کنترل ذهن یا تقوا داری؟ من میگم نه ندارم،و خدا میگه اوکی هدایتت میکنم پس!! و منی ک مثلا ی پراید 100میلیونی دارم یهو یکی پیدا میشه میگه که یه ماشین پارس دارم بهت میفروشم با قیمت 600میلیون! و توام ی وام میگیری و پراید هم بفروشی و طلا بفروشی و….تا بتونی نصف پولشو بدی و نصفشم چک بدی و …بالاخره پارس رو بخری!

    خب بظاهر از بیرون،همه میگن چ پیشرفت خوبیه!!!

    اما دراصل این هدایت خاستنه طبق مدار تو،داره تورو با سرعت ب سمت پایینتراز الانت میکشه و خودت حالیت نیس!! این پیشرفت ظاهری در اصل یک پسرفت بسیار بزرگ بوده چون ماشین بشدت تعمیرات پیدا میکنه و تمام سرمایه ت رو دادی رفته براش،کلی چک هم داری ک پاس کنی و…واین یعنی خودتو از چاله به چاه انداختی…

    استاد بنظرم من اگر میخام هدایت به خیر و ثروت ونعمت و…بشم باید رو خودم کار بکنم بصورت مستمر ،عین غذاخوردن هرروزه م! وگرنه هدایت خاستن در مدار منفی (ودرحالتی ک هییییچ کنترلی در ورودی ندارم و احساس بد دارم اکثر اوقات ،) فقط منو بیچاره تر میکنه..

    اینجاست ک معنی عدالت خدا پیدا میشه ،

    اینجاست ک معنی ما به همتون کمک میکنیم مشخص میشه

    اینجاست ک میفهمم باید مستمر رو خودم‌کارکنم تا ابد.

    خداوند ب مدار من نگا میکنه ن کلامم!!

    انگار وقتی درخاست هدایت میخام

    خداوند از بین میلیاردها مدار ،یهو دوربینش میاد سمت تو،و میگه یکی هدایت میخاد ولی ب مداری ک هسی نگا میکنه و طبق اون مدار بهت هدایت میده! اینکه مدارت منفیه یا مثبت بخودت بستگی داره ک ایا با کنترل ورودیها و ساخت باورمناسب،ایا احساس خوبی داری یا بد!!!

    حالا اگر بخاهم از مدار وشرایط فعلیم به سمت خیر بره هدایتهام،باید شروع کنم ب تغییر رفتار و کنترل ورودیهام و اجرای قوانین مثل شکرگذاری و …بمحض اینکه واقعا از منفیها دور بشیم و بسمت تمرکز برمثبتها بریم و هدایت بخاهیم ارام ارام شرایط بهبود پیدا میکنه و نشانه های تغییر رو احساس میکنیم.

    پیشنهاد هم میکنم کامنتی ک یکسال پیش در دوره ی 12 قدم جلسه 2ازقدم اول رو گذاشتم رو بخونید که خالی از لطف نیست.

    abasmanesh.com

    دوستان من فکر میکنم این نگاه ،خیلی کمک میکنه ک بفهمیم کجاییم و چجور هدایتی میشیم در اون لحظه.

    درپناه خدا باشید…مخلصتون آریا خانی از اصفهان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    نسیم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1640 روز

    سلام سلام به استادای عزیزم و سلام به دوستای همکلاسی

    این دفه صدای منو از ایران میشنوید:) بعد از سه سال و سه ماه خداروشکر بالاخره جور شد و یه سفر اومدم ایران

    چقدددددددررر فایل خوبی بود:) چقدر لذت بردم ازش هر دفه.. تا حالا چهار پنج بار گوش دادم و سه روزه دارم سعی میکنم کامنت بنویسم که خداروشکر امروز موفق شدم

    عمل به قوانین

    خیلی وقتا ما شرایط سختی رو تجربه میکنیم به دلیل ندونستن قوانین یا عمل نکردن به قوانین

    خداوند آزادی بی حد و حصری به ما داده که آنچه که دوست داریم در زندگیمون خلق کنیم، چه خوب چه بد

    حالا ما اگه ندونیم این آزادی رو داریم فقط تحت تاثیر شرایط و جامعه، افکار و فرکانسهایی شبیه بقیه مردم به جهان ارسال میکنیم، با باورهای محدود کننده، که نتیجه ش شرایط سخته

    پس اگر کسی رو میبینیم که داره شرایط سختی رو میگذرونه، به این معنی نیست که حتما باید سختی بکشه تا بیدار بشه، بلکه به این معناست که اجازه داده برگی باشه در باد و افکار و نظرات جامعه اونو رهبری کنن به هر سمتی که میخوان

    شرایط فعلی ما به خاطر افکار و باورهای گذشته مونه، و شرایط آینده ی ما میتونه تغییر کنه و کاملا متفاوت باشه اگه در حال حاضر، افکار و باورها و کانون توجه‌مون رو عوض کنیم.

    اگه تو مسیر درست باشیم و کارها و افکار و اعمالمون طبق قوانین باشه… حتی اگر کسی بخواد ما رو خراب کنه، اقدامی بکنه برای بد جلوه دادن ما، همون هم به نفع ما میشه، کلا همه چی برامون خیر میشه

    مثال حضرت نوح که به دشمنانش میگه

    هرکاری از دستتون برمیاد انجام بدین… با چنین ایمان و اطمینانی به خدا

    اگر قرار باشه به چیزی یا کسی هدایت بشیم، حتی از طریق مخالفینش ممکنه هدایت بشیم

    چقدر این باور تو روتین و زندگی روزمره و شغل و کسب و کارمون میتونه کمک کننده باشه

    اگر در مسیر درست هستید و دارید درست کار میکنید اصلا نگران نباشین که دیگران چیکار میکنن و چه کارشکنی ممکنه بکنن

    عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

    هیچکس هیچ قدرتی و تاثیری در زندگی ما نداره مگر اینکه خود ما باور کنیم و قبول کنیم که آره تاثیر داره

    ما کنترلی در اینکه دیگران چه فکری در مورد ما بکنن نداریم

    چیزی که روش کنترل نداریم، هیچ کاری نباید براش انجام بدیم، و هیچ توجهی بهش نکنیم

    من کنترل دارم که به چه چیزی توجه کنم

    کنترل دارم در اینکه از چه جنبه ای به موضوعات نگاه کنم

    اگر احساس ارزشمندیمون رو گره نزدیم به اینکه دیگران چه فکری در مورد ما میکنن، دیگه تلاشی نمیکنم برای اینکه اونا در مورد من خوب فکر کنن…

    ببینیم رفتارهایی که داریم میکنیم، چقدرش برای اینه که دیگران درباره مون فکر خوب کنن یا حرف خوب بزنن، چقد حواسمون همش به اینه که دیگران چی فکر میکنن و چی میگن

    انتخاب هامون چقدر از رو علاقه ی خودمونه، چقدر برای حرف مردم و اینکه دیگران در مورد ما چجوری فکر میکنن (از انتخاب پوشش و تیپ و لباس گرفته تا شغل و تحصیل و غیره)

    پس در کل درگیر حرفای حاشیه ای نشیم و حتی نخوایم از خودمون و مثلا طرز تفکرمون و مسیرمون دفاع کنیم یا به کسی ثابت کنیم که ما درست میگیم، فقط اعراض کنیم و کلا راجع به این مسیر و قوانین با دیگران حرف نزنیم

    اگر مسیر من درسته، اگر من خودم دارم زندگی خودم رو رقم میزنم… خب دیگه اصن مهم نیست دیگران چی فکر میکنن، چرا باهاشون بحث کنم اصلا؟

    اگر میخوایم ببینیم چقدر تغییر کردیم باید رفتارها و واکنش هامون به مسائل رو با قبل مقایسه کنیم، اگه همون واکنش های قبلی رو هنوزم نشون میدیم.. خب عملا تغییری نکردیم، و وقتی رفتارامون تغییر نکنه نتایج هم تغییر نمیکنه

    باید مواظب باشیم حتی به تعریف شنیدن از دیگران هم معتاد نشیم، که اونوقت باعث میشه کارهایی که میکنیم برای تعریف و تمجید شنیدن باشه

    مثل خود استاد که اگه به هر دلیلی چند ماه فایل جدید نذاره نگران نمیشه از این موضوع، و نمیاد صرفا برای اینکه مردم دوباره تعریف و تمجید کنن یه فایل بذاره

    این جمله ی استادو خیلی دوست داشتم:

    دوست ندارم بگم اینجوری باشین..دوست دارم خودم اینجوری باشم در اجرا الگویی باشم از اونچه که میگم

    ادامه کامنت لیلا جان

    وقتی آگاهی رو دریافت میکنیم که آرامش بهمون میده ینی از طرف خداست، وقتی فکری بهمون نگرانی میده از طرف شیطانه

    خوندن کامنتا رو جدی بگیریم، کلی ازشون درس میگیریم و به تثبیت باورها کمک میکنن

    از همچون شرایطی لیلا شروع کرده، و شده

    گذشته هر طور بوده اصلا ربط نداره و دلیل نمیشه که آینده هم شبیه همون باشه

    از حالت گله و شکایت و ناراحتی، رفت سراغ سپاسگزاری برای چیزهایی که آلردی داره

    برای کوچیکترین چیزایی که داریم خدا رو شکر کنیم

    و حتی برای چیزایی که دیگران دارن و ما هم دوس داریم داشته باشیم.. برای اونا هم شکرگزاری کنیم

    -از شکایت به سپاسگزاری و از دل آشوبی به آرامش رسید

    -شبها زمان میذاشت سپاسگزاری می‌کرد

    -فایلها رو گوش میداد و در زندگی به اونها عمل می‌کرد

    -الهامات و ایده های قابل انجام، متناسب با شرایطش، رو انجام میداد و عمل میکرد

    -توجه رو از ناخواسته ها و نداشته ها برداشت و رو داشته ها و زیبایی ها گذاشت

    -حواسش به ورودی های ذهنش بود

    در وهله اول تمام بدهی ها پرداخت شد

    اول و قبل از هرکاری باید بدهی ها رو پرداخت کنیم، اون آرامشِ بعدش خودش کلی ذهن بازتر و ایده های بیشتر میده به آدم، خود استاد حتی برای خودش کفش و لباس نمیخرید تا بدهی هاش رو بده

    مسیر رسیدن به خواسته ها فقط از توجه به و سپاسگزاری از داشته ها میگذره

    -قدم های کوچک اما مستمر

    -به الهامات عمل کردم

    -خودم رو لایق دریافت ایده ها و الهامات میدونستم

    -سپاسگزار بودم حتی در تضادها،

    با هر سختی آسانیست و در هر اتفاقی خیری نهفته

    خداوند عاشق منه، نمیخواد برای من دردسر ایجاد کنه، میخواد منو سوق بده به سمت خواسته ها

    با تضادها خواسته هامون روشن‌تر و انگیزه هامون بیشتر میشه

    -فقط رو خودمون کار کنیم، کاری به بیرون نداشته باشیم

    -راه حل هر مسئله ای تو همون مسئله ست

    عجب فایلی بود چقدر عشق کردم واقعا

    لیلا جان بازم بهت تبریک میگم، چقدر زیبا و ارزشمنده که شاگردی انقدر درسشو خوب پس داده باشه که استاد موقع خوندن کامنتش همش لبخند رضایت و تحسین رو صورتش باشه، قشنگ معلوم بود استاد از ته دل داشت لذت میبرد و تحسینت می‌کرد

    نوش جونت نتایجت و انشالا همینجوری تصاعدی بری بالا دوست قشنگم:) عاشقتم

    شب و روز همگی به خیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    مهسا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1673 روز

    ای آن که طلب کار خدایی، به خود آ

    از خود بطلب، کز تو خدا نیست جدا

    اول به خود آ چون به خود آیی به خدا

    اقرار بیاری به خدایی خدا.

    سلام به استاد عزیز و شایسته جانم و دوستان هم فرکانسی ام…

    راستش حدود دوساعت پیش میخواستم کامنت بزارم اما یه اتفاقی افتاد که یکمی احساسم بد شد…

    یکی دوروز پیش یه کامنتی راجب حرف مردم و اثبات خود به دیگران و کمبود عزت نفس و… گذاشتم

    دو سه ساعت پیش دیدم یه دوستی به کامنتم پاسخی داده که نمیخوام اینجا مطرحش کنم ولی حسم بد شد جوری که شروع کرد به نجوا نکنه مهسا همینی هستی که بقیه میگن، نکنه برا جلب توجه داری کامنت میزاری، نکنه دنبال تایید و تشویقی، نکنه اصلا داری زیاد کامنت میزاری، نکنه داری زیادی خود افشای میکنی، بسه بیخیال کامنت گذاشتن و کنسل کن….

    القصه… شروع کردم یکم دلایل منطقی بیارم که خب نه طبیعیه وقتی کامنت میزاری یسری موافق داشته باشه یسری مخالف…

    حتی قرار نیست همه ی حرفا و باورهات درست باشه بلکه تو از زیر پله شروع کردی و الان هنوز پله اولی قرار نیست نتایجت یا حتی نوع افکار و باورهات مثل اونی باشه که رو پله ی صده…. قراره ذره به ذره به آگاهی برسی و باورهات تغییر بدی و تکاملت رو طی کنی….

    اگر مهسای یماه قبل بودم قطعا در پاسخ به اون دوست عزیز یک طومار تایپ میکردم و شروع میکردم به اثبات خودم که من منظورم این بوده اون بوده و شما اشتباه متوجهه شدید….. تنها کاری که از دستم بر اومد اعراض و اندکی کنترل ذهن بود که خودش برای من کلی ارزش داره….

    یهویی گفتم بزار بزنم رو نشانه ی امروزم یه فایل اومد با همچی عنوانی فکنم عمل گرایی در عزت نفس که من دهنم باز مونده بود و مات و مبهوت بودم ازین همزمانی و هدایت که دوست خوبم سودا یه کامنت پر باری گذاشته بود و شروع کردم به خوندن بعد وسطای کامنت به یه جمله رسیدم…

    (ذهن هرکاری رو که در انجامش مقاومت میکنه و میخواد ترو عقب بکشه فارغ از هر موضوعی که داره حتما انجامش بده و این مقاومت و ترس رو بشکون)

    و این تیر خلاص بود برای اینکه من بیام کامنتم رو بزارم و برم تو دل ترسا و باورای مخربم…

    این فایل 75 دیقه ای برای من به شخصه هر بخشش یه دورس و خیلی نکات میتونم از توش دربیارم…

    امروزم رسیدم به قسمت

    (عدو سبب خیر شود اگر خدا بخواهد)

    وقتی این جملرو یه جایی میبینم یا می‌شنویم باید یکم مکث کنیم یه فلش بک بزنیم و برگردیم به عقب،،،، درست به همون موقعیت هایی که اتفاقاتی رو توسط شرایط و یسری افراد تجربه کردیم که به ظاهر ضرر ده و زیان بار بوده و به نوعی باعث عصبانیت و دل شکستگی ما شده اما در نهایت به پیروزی ختم شده و ورق برگشته و همه چی به نفع ما تموم شده…..

    دوستان من اگر خیلی راجب روابط مثال میزنم بخاطر اینکه در این باره خیلی پاشنه آشیل دارم و فعلا دارم لیزری رو این مسیر تمرکز میکنم…

    مثال شخصی بخام بزنم،،،،حدود یکسال پیش یه فردی از اقوام درجه یک ما که چند سالی هم بزرگ تر از من بود سر مسائل شخصی و خانوادگی که هیچ ارتباطی بمن نداشت خیلی بهم زنگ و پیام میداد و یجورایی آرامش رو از من گرفته بود (میدونم جذب خودم بوده و قطعا فرکانس و ارتعاش ناسالمی فرستادم به جهان) من هم به احترام بزرگ تر بودن همیشه سکوت میکردم و سعی می‌کردم نادیده بگیرم اما مدام تو ذهنم با این شخص جنگ داشتم و همش میگفتم چرا داره اینجوری رفتار میکنه خدایا من چیکار کنم یه راهی نشون بده یه حرکتی بزن… انقد این ماجرا ادامه دار شد ک تاب و توان رو از من گرفت…. اما هی سعی می‌کردم اعراض کنم و ذهنمو اروم کنم که بیخیالش شو….

    یشب که باهام تماس گرفت سر یه چیز الکی بحث شد و و بحث بالا گرفت و من بعد اینک تلفن رو قط کردم کلا این شخص برای همیشه از زندگیم حذف کردم و گذاشتم کنار

    جسارت و شجاعت پیدا کرده بودم انگار یه حسی بهم میگفت امشب قراره تموم شه جریان و همونطور هم شد….

    خداوند به درخواست من پاسخ داد نمیگم بحث و دعوا این حرفا خوبه اما اون مقطع زمانی برای من مفید بود باعث شد جسارت پیدا کنم و شخصی که دشمن بود و احساس بد میداد یجورایی بعد رفتنش ازش درسای بزرگی گرفتم و یه پله ی کوچیک عزت نفسم تقویت شد که من لایق آرامشم من نباید افراد سمی رو تو زندگیم داشته باشم….

    اما امروز که به فایل استاد دقت کردم استاد می‌فرمود که نباید به این اشخاص توجه نشون داد تمرکز گذاشت روشون باید ایگنور کرد و اعراض کرد….

    و قطعا این درست ترین شیوه ی برخوردی با این جور مسائل و افراده

    قطعا احساس خوب =اتفاق های خوب

    تو این دنیای بزرگ و دو قطبی و پر تضاد قطعا انسان ها و شرایطی هستن که مخالف ما باشن،،، حتی یذره مارو دوست نداشته باشن،،،، بخان مارو تخریب کنند،،،، و….

    (هرچند وقتی به قانون آگاه تر میشی میفهمی حتی جذب این دشمن ها و تضاد ها به نوعی به خودت مربوطه)

    ولی اگر قانون رو بلد باشی،،، اگر خودت رو قبول داشته باشی…. اگر به مسیر درست خودت ادامه بدی،،، اگر تمرکز رو خودت باشه و سرت به زندگی خودت،،،، قطعا ازین دست مسائل کمتر تجربه میکنیم…..

    چون طبق فهم و درک من از قوانین بنظرم ناخواسته ها و تلخی های زندگی و شکست ها و حرف های نامناسب و آدم ها و شرایط نامطلوب،،،، در حقیقت بد نیستن اتفاقا اگر به درک و آگاهیش برسیم مثل استاد ازین شرایط برای رسیدن به خواسته هامون استفاده می‌کنیم و یجورایی میشن سوخت منبع ما….

    چه بسا بارها برای بعضی از ادما ورشکستگی رخ داده به زیر صفر رسیدن اما با کنترل ذهن و احساس خوب و استفاده از تجربیات (به طور خودآگاه یا ناخودآگاه) دوباره رشد کردن و اینبار خیلی قوی تر ظاهر شدن….. و بعضی از افراد هستن با همون ورشکستگی از دنیا نا امید میشن و درس نمیگیرن و روز به روز حالشون بدتر میشه….

    یا افرادی بودن که طلاق گرفتن و جدا شدن و بعد جدایی چون احساس خوبی داشتن چون به خدا ایمان و اعتماد داشتن چون در صلح و احترام جدا شدن،،،،چون از دل تضادها خواسته هاشون رو کشیدن بیرون و تجربه بیشتری کسب کردن و در نهایت ازدواج موفق تری نسبت به ازدواج اولشون داشتند (عدو حالا ممکنه همسرشون بوده خانواده همسرشون شرایط و اتفاقات اما در نهایت باعث خیر شده)

    اما در مقابل ادمایی هم هستن که بعد جدایی دچار افسردگی میشن

    دچار بی ارزشی میشن دیگ فک میکنن دنیا به آخر رسیده و زن و مرد خوب وجود نداره و… (ازون عدو استفاده نمیکنن که براشون خیر بیاره)

    اونقد مثال هست و قطعا هممون یبار این موردو تجربه کردیم تو زندگی اما اون دیدگاه و زاویه نگاه ما باعث شده که برامون ماجرایی ختم بخیر بشه یا نشه…

    چون میدونیم این جهان بر پایه ی خیره، الخیر فی ما وقع…..

    این درک نادرست ما از مسائل و شرایط و انسان هاست که باعث میشه گاهی اون عدو باعث خیر نشه بلکه باعث بدبختی بیشترم بشه….

    بقول استاد فقط تمرکز تمرکز تمرکز رو مسیر خودتون

    بیخیال فلانی چی گفت پشت سرت

    بیخیال تو محل کار زیرابتو زدن

    بیخیال باعث شدن ورشکست بشی

    بیخیال کار و کسبتو بردن زیر سوال

    (همش جذب خودت بوده)

    (اما اگر دیدگاه درست رو حفظ کنی قطعا عدو سبب خیر میشه و برات معجزه رخ میده)

    شغل بهتری راه میندازی

    با شخص مناسب تری ازدواج میکنی

    افراد سمی از زندگیت حذف میکنی

    به نظرات موافق و مخالفت توجه نمیکنی

    دوستای بهتری جذب میکنی…

    اما شرط داره

    اونم اینه که تو مسیر درست ثابت قدم باش،،،، افسار ذهنت رو بدست بگیر،،، احساس خوب خودت رو حفظ کن،،،، به قدرت و هدایت خداوند ایمان و اعتماد داشته باش،،،، تمرکز لیزری بزار رو پیدا کردن پاشنه آشیل هات و جایگزین کردن اونها با باور های مناسب،،،،عملگرا باش،،،، اونوقته که هر اتفاقی در جهان بیفته صد در صد خیر میشه برات حتی بدترین اتفاق،،،، سخت ترین اتفاق،،،،

    باز به پایان آمد این دفتر اما حکایت همچنان باقیست….

    خدایا سپاسگزارم بخاطر هم مسیر و هم فرکانس شدن و بودن با استادم

    خدایا سپاسگزارم بخاطر وجود مریم عزیز و تمام خدمت رسانی هایی که در این سایت با عشق و جان و دل انجام میدهد

    خدایا سپاسگزارم بخاطر وجود تمام دوستان خوب و مهربانم چه آنهایی که هم اکنون در پله ی اول تغییر و تکامل هستند چه آنهایی که در پله صدم اما همچنان ثابت قدم در مسیر برای تغییر بیشتر و پیشرفت بیشتر

    خدایا سپاسگزارم بخاطر هدایت های توحیدی وار، بخاطر همزمانی های بجا و به موقع

    خدایا سپاسگزارم بخاطر در مدار قرار گرفتن و شنیدن نتایج لیلای عزیز که بار اول با شنیدن نتایجش یک پاشنه آشیل مخرب بنام حسادت و مقایسه پیدا کردم اما تو پاسخ به درخواست من دادی، من خواستم تغییر کنم و تو مرا هم سو و هم مدار کردی که عیب ها و ضعف ها و باور های مخربم را از بین کامنت دوستان،،، فایل های استاد،،،پیدا کنم و در صدد تغیر آنها بر آیم

    خدایا سپاسگزارم که اکنون و در این لحظه توانایی نوشتن، توانایی خواندن، توانایی تغییر کردن، توانایی در مسیر ثابت قدم ماندن را بمن عنایت کردی

    خدایا از تو سپاسگزارم بخاطر وجود دو دوست گرانقدر جناب ابراهیم و آقای ابودردایی که بعد از استاد سهم بزرگی با کامنت های پر بار در قسمت عقل کل در تغییر یکسری باورهای من داشتند از خداوند بزرگ برای وجود تک تک شما عزیزان سلامتی و ارامش خواستارم

    خدایا سپاسگزارم بخاطر دو خانه ی 3 خواب لیلای عزیز، برای یخچالی که پر از وفور و نعمت است، برای مغازه هایی که که درآمد ماهی 500 ملیون را رقم می‌زند، برای پرسنلی که مشغول به کار هستند، برای خانواده ی توحیدی و قانون مند و ثروتمند لیلای عزیز،برای الهامی و هدایت گونه عمل کردن لیلای عزیز، برای عشق و سلامتی و حال خوب و ارامش لیلای عزیز،، برای امکانات تفریحی و رفاهی لیلای عزیز،،، باشد که ماهم روزی در جایگاه خود به تمام خواسته هایی که داریم به لطف و هدایت و حمایت تو برسیم

    خدایا از تو سپاسگزارم که انگشتان سالمم می‌تواند بنویسد

    خدایا از تو سپاسگزارم که چشمان زیبایم می‌تواند ببینید

    خدایا از تو سپاسگزارم که گوش های شنوایم می‌تواند بشنود

    خدایا از تو سپاسگزارم بخاطر اینکه هربار از مسیر دور شدم مرا به خانه ام برگرداندی،،، مرا به اصل و ریشه ام برگرداندی،، خواستی تا مجدد به منبع وصل بشوم و چه خوش است این وصل شدن

    خدایا از تو سپاسگزارم که کم‌کم کمکم میکنی تا به این درک برسم که باید در این مسیر ثابت قدم بمانم،،، باید عملگرا باشم،،، باید تکاملم را طی کنم،،،، به این درک می رسانی که صفت عجول بودن برازنده ی اشرف مخلوقات نیست و باید با خودمان در صلح و آرامش باشیم

    خدایا از تو سپاسگزارم بخاطر اینکه هنوز مدت کمی است در دوره ی دوازده قدم شرکت کردم اما نتایج ریز ریز دارد می آید و این ثابت می‌کند که قوانین جهان همیشه استوار است و جهان همیشه پاسخ می‌دهد

    خدایا از تو سپاسگزارم که اصلا همچین سایتی وجود دارد که برایمان مانند یک تراپی عمل کند،،، با کامنت دوستان تجربه کسب کنیم و ارامش بگیریم و لذت ببریم و با کامنت گذاشتن قوانین را مرور کنیم و بیشتر بیاموزیم

    خدایا به راستی که اگر تمام دریا ها مرکب شود و تمام درختان قلم شود حتی نمی‌شود شکر یکی از نعمت هایت را به جا آورد….

    خدایا مارا به راه راست هدایت کن

    به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای، و نه راه گمراهان و غضب شوندگان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    یوسف و سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1180 روز

    درود و سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربون و لیلای عزیز و تمام همراهان دوست داشتنیم در این سایت الهی…

    خدارو هزاااااااران بار شکر بخاطر دیدن و شنیدن این فایل و این نکات طلایی و بی نظیر از زبون استاد عزیزم…

    خدارو هزااااااااران بار شکر بخاطر حضورم در این سایت و آشناییم با شما استاد عزیز و آموزشهای گوهربارتون…

    خدارو هزاااااااران بار شکر بخاطر تغییرات ریز و درشت خودم در این دو سال و نیم عضویتم در سایت…

    چقدر از شنیدن کامنت لیلا جون و نتایجشون ناخواسته به پهنای صورت اشک ریختم و شکرگزاری کردم، چقدر خوبه که دوستان کامنت مینویسن و بهمون انگیزه و انرژی بیشتر میدن، چقدر حال الانم نسبت به یک ساعت قبل بهتره، چقدر ایمانم بیشتره…

    به قول استاد نتایج باید عملی باشه، فقط با حرف زدن و منم منم گفتن هیچی ثابت نمیشه، وقتی در عمل بتونم افکارمو کنترل کنمو رفتارهای قبلم رو تکرار نکنم و برای تک‌تک داشته هام شکرگزار باشم و از زندگیم در لحظه لذت ببرم و نگران اینده نباشم، اون وقته که نتایج مالی هم خیلی طبیعی و راحت تو زندگیم سرازیر میشه…

    من چهار ماهه که سرکار نمیرم و درآمد زیادی نداشتم ولی حال دلم بهتر از قبله، آرامشم بیشتره چون میدونم دارم تو مسیر درستی حرکت میکنمو دارم ایمان و توحیدم رو در عمل میسنجم و باورهامو قوی تر میکنم…

    و مطمئنم که خیلی زود اتفاقات عالی و بی نظیر بزرگی تو زندگیم میفته که کل شرایط رو صدوهشتاد درجه تغییر میده و نتایج فوق العاده عالی رو در پیش داره…

    من تو این چند ماه تازه تونستم قوانین رو بهتر درک کنم و ترس و نگرانی هام کمتر شدن و به جاش ایمان و توکلم بیشتر شده، و میدونم که هرچیزی اتفاق بیفته به خیر و صلاح منه چون من در هدایت و ایمنی کامل پروردگارم هستم، و من آسون میشم برای آسونی ها چون من خالق زندگی خودم هستم…

    و ایمان دارم که با هر سختی آسانیست، و سختی ها دشمن من نیستن بلکه اومدن تا من الان رو برای آینده عالی آماده تر کنن…

    پروردگارا هزااااااااران بار شکرت بخاطر تمام این آگاهی ها و آرامشی که بهم عطا میکنی…

    پروردگارا نور ایمان و توحید و توکلمون رو هر روز بیشتر کن و مارو در راه راست محفوظ بدار، و شادی و سلامتی و سعادت دنیا و آخرت رو برامون رقم بزن…

    الهی آمین

    با عشق سپیده️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    فاطمه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 523 روز

    ب نام خدای مهربان

    سلام ب استاد جان

    سلام ب همه دوستان

    خدا رو سپاس بابت این فایل زیبا ،ک با گوش دادن بهش و عملکردن بهش دوباره تو مسیر درست قرار می‌گیریم

    چقدر استاد قشنگ گفتن ک مغرور نشید از تایید شدن توسط دیگران ، فقط شکر گزاری ،تمرکز روی داشته‌ها

    از وقتی شروع ب سپاسگزاری کردم و هرروز داشته هامو ب خودم گوش زد کردم ،روزای قشنگی برام بوده با اتفاقاتی زیبا ،سالمتر،سر حال تر ،پر انرژی تر

    چقدر لیلا جان قشنگ وصف کرده بودن

    اینکه برای داشته های دیگران شکر گزار باشیم ک روزی داشته ما میشه ،

    واقعاً انسان فراموش کار است طوری ک حتی داشته های کوچکی ب چشمش نمیاد اما با این فایل یه تلنگر ب جایی برای من بود

    ک سپاسگزار تر باشم

    استاد از شما ممنونم بابت این فایل زیبا

    خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    صنم گفته:
    مدت عضویت: 485 روز

    سلام استاد باارزش چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم فایل جدید در سایت گذاشتید و چقدر مسیر لیلا جان زیبا بود و من هر لحظش رو درک کردم.. همه ماهایی که برای شروع مسیر بهبود به سمت شما هدایت شدیم و با شما رشد کردیم احساس میکنم یک جنس خالص و بسیار معنوی از تغییر رو تجربه کردیم.تجربه ای که هر روزش معنوی بوده در حالی که شما عوض تجویز مسکن به ما برای فراموشی دردهامون دست ما رو در دست گرفتین و کمک کردید تا از رودخانه عبور کنیم.تا یاد بگیریم چطور توانمند باشیم.چطور در مقابل فرمانروای جهان هستی سجده کنیم و در زندگی دنیویمون هر روز مسلط تر بر لحظه حال قدم های درست برداریم.تا متوجه بشیم عمل شایسته یعنی تک تک کارهایی که در طول روز انجام میدیم و در ما احساس شکرگزاری و پاسخ به خداوند رو ایجاد می‌کنه.تا متوجه بشیم نقطه پایان و فراغتی وجود ندارد و تا روزی که در این دنیا زندگی میکنیم هر لحظه باید ذهنمون رو کنترل کنیم و انتخاب کنیم که فکر ی رو می‌خوایم تبدیل به باور بکنیم در خودمون… من با این جمله از شما که روند طبیعی جهان هستی بهبودی و رشد هست هزاران گره و ترمز رو در ذهنم برطرف کردم.با این جمله از شما که تمام آنچه میخوای از قبل هست.. اون هست.. فقط تغییر کن تا بهش برسی برای خودم تمرینها ایجاد کردم.فقط همین دو جمله از شما حاصلش برای من پر کردن چند دفتر بود چون با هر رشد و تکاملی که کسب کردم آگاهی های درون این جملات برام وسیع تر و خالص تر شد. اولش حرف هاتون رو برای خودم تبدیل به جملات تاکیدی میکردم تا ورودی هام رو کنترل کنم و ذهنم رو با صحبتاتون بمباران میکردم تا باورهایی که توی ناخداگاهم بودن رو بتونم هرس کنم و تغییر برام ممکن بشه.اما هرچقدر که پیش میرم از همون صحبت‌ها سطح بالاتری از آگاهی رو درک میکنم.فکر کنم من هم جزو کسانی هستم که در شرایط بسیار سخت به سمت شما هدایت شدم.شرایط درونی نامناسبی که دنیای اطرافم رو هم سخت کرده بود.. از زخم معده و پانیک اتک هایی که منو بسیار تضعیف کرده بود تا روابط بی کیفیت.. و گرفتار بودنم در خاطراتی از گذشته که فقط منو زنجیر کرده بودن و هر روز رنج هایی که مربوط به سالها پیش بود در من مرور میشد ترس جزوی از من بود.احتیاج جزوی از من بود.. در حدی که یک سرماخوردگی از بچم منو از پا در میآورد آنقدر که ضعیف بودم.. اما رسیدم به نقطه ای که پسر 9 سالم ناگهان مشخص شد که چشمش داره عصب های بیناییش رو با سرعت از دست میده.تقریبا همه دکترا میگفتن عصبهای بیناییش تا حد زیادی رفته و کاریش نمیشه کرد..بر خلاف اون چیزی که تا قبلش از من انتظار می‌رفت توی همون لحظات من اشک شکر گزاری میریختم و از خداوند سپاسگزار بودم که داره منو دستی قرار میده برای کمک به نجات چشم بنده اش.. شاید از دید اطرافیان من دیوونه به نظر میومدم چون با گریه میومدن پیشم یا زنگ میزدن بهم اما من با قلب باز اونا رو آروم میکردم میگفتم جای نگرانی نیست خیره.. با همین باور قلبی که از ایمان و توکل من ایجاد شده بود،وقتی کامل تسلیم بودم و افکار و احساسات غلط رو از میان راه برداشتم پروردگارم منو به مسیری هدایت کرد که هرگز هرگز با دنیایی تحقیق و بدو بدو من نمی‌رسیدم بهش و در نهایت پسرم به دست اون پزشکی رسید که این اعتماد رو به خودش داشت که از پس جراحییش برمیاد چون هیچ دکتری قبول نمی‌کرد جراحیش کنه و میگفتن بسیار خطرناکه…. پسرم جراحی شد و از نابینایی کامل نجات پیدا کرد.من هرگز مغلوب این فکر نشدم که ای کاش طوری میشد که اینقدر آسیب رو هم بیناییش نمی‌دید.بلکه هر دم فقط سپاسگزار بودم و توی اون لحظات متوجه شدم که چطور وقتی شخصی گره از کارمون باز می‌کنه عمیقا ازش متشکر هستیم و تقدیرش میکنیم اما به یاد داریم که خداوند چطور از طریق بندگانش برامون قفل ها رو باز می‌کنه.اون روز فهمیدم که من تغییر کردم.اگر آدم سابق بودم به جای کمک به پسرم یک خانواده باید بسیج میشدن منو از شوک و بدحالی نجات بدن.و رسما نمی‌تونستم برای پسرم دستی باشم از دستان خدا چون دسترسی به الهامات و هدایت او نداشتم..

    این یک مثال بود و من هر روز زندگیم وقتی میبینم چقدر رفتارم و تفکرم نسبت به همه اون چیزایی که اطرافم بودن و الآنم هستن تغییر کرده متوجه میشم که در مسیر درس هستم و مدام بازمیگردم و بازمیگردم..

    شاید نزدیک ترین آدمهای زندگیم نفهمیدن که دقیقا چه اتفاقی درون من رخ داد اما وقتی میبینم که در تمام موارد چقدر بهبود پیدا کردم و این بهبودی خودش رو در زندگیم به آهستگی تبدیل به شرایط و امکان‌ها کرد بیشتر احساس شایستگی برای دریافت آنچه خداوند به من بخشیده رو میکنم.

    از شما خیلی سپاسگزارم که سالها پیش به صدای قلبتون گوش کردید و مسیر قم به بندر عباس،بندرعباس به تهران.. کلوپ بازیهای کامپیوتری به کشتی.. کشتی به پارک ملت.. پارک ملت به مهاجرت و….. رو پیمودید تا آموزگاری باشید برای اون آدمهایی که به دنبال تغییر و بهبودی و رسیدن به حقیقت هستن.امیدوارم همیشه تندرست و سعادتمند باشید استاد باارزشم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  9. -
    مهدی ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1162 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استادبزرگواروخانم شایسته عزیزوهمراهان گرامی خدایا شکروسپاسگزارم

    واقعا خانه تکانی ذهن گامهای کوچک اما پروژهای بزرگ هستش درواقع یعنی قدمهای کوچک تغییری بسیاربزرگ،به قول عزیزدل لیلاجان وتوضیحات مویرگی استادبزرگوار چقدراین فایل پرازآگاهی هستش مثل فایلهای دیگه استاد،همین که ازگله وشکایت دست بکشم وسپاسگزاری کنم وای وای وایییییییییی

    خداالله اکبر،سبحان الله ،الحمدلله استادکی میگه اینا فایلهای رایگانه استاداین حرفها برای دانش آموزانی مثل ما هدیه ای هستش ازطرف شما به ما استادعاشقتم وعاشقانه دوست دارم خدا به اندازه دلت بهت بده ازت سپاسگزارم ازخانم شایسته عزیزلیلاوهمراهان گرامی آقاابراهیم خانم فرهادی … خدایا سپاسگزارم دارم کامنت مینویسم وازتصادهادورمیشم این همون لطف خداوند…

    خدایا شکرررررررررررروسپاسگزارممممممممممم

    خدایا همین لحضه مورخ 19/مهرماه/1403داخل بازارتهران مهربون روی موتورزیردرخت خوشگل برای ردپام احساس سپاسگزاری میکنم خدایا عاشقتم حالم خیلی خوبه خدایا شکروسپاسگزارم درسال 90 منفی 500 میلیون شدم خدایا شکررررررر وسپاسگزارم همه اینا به خاطراین بودبااستادبزرگوارآشنابشم تا(رب) روبشناسم استادیه فقره ازچک هام براسال 94 هستش پاس نشده مبلغ 8میلیون والان بادیرکرد درشورای حل اختلاف شده 80میلیون وخودم روموتوردارم تهران مسافرکشی میکنم وحسابهام مسدوده وپروندهای دیگه بامبلغ های مختلف درشعبه های دیگر اشغال نداره استادحالم خیلی خوبه آرومم سپاسگزارم یکی ازبچه ها توهمین سایت یباربرام دعاکرده به اسم حسین ازکشوراسپانیا گفته مهدی من دوره دیدم ازاستاد همیشه بگو خدایا برای تعهدادمالیم که پرداخت کردی سپاسگزارم خیلی دلگرم شدم ومن هروزمیگم یه چک 15 میلیون داشتم باجریمه 150 میلیون شده بودومن هرروزسپاسگزاری میکردم برای اون شخص ومیگفتم خدایا دلشو نرم کن گره ازکارش بگشا دقیقعا یکی فرستادم 15میلیون فرستادم ودرمحضررضایت دادوپرونده دوهفته پیش بسته وازخدا خواسته بودم اون شخص رونبینم وهیمینطورشدواون موقع من قانون رونمیدونستم واین چک روامانت داده بودم اشغال نداره تکاملم طی شد خدایاشکروساسگزارم اگه استادباشماآشنانشده بودم این حال خوبوازکجاپیدامیکردم استادحسابشو بکنین چک های سنگین برای 13سال پیش والان درسال 1403شده 10برابرومن باموتوردارم مسافرکشی میکنم پرداخت کنم صحبت میلیاردهستش به هرکی میگم می خنده حتی خانواده ام وهمین باعث شده باخومم درددل نکنم ازشما یادگرفتم ووو… خدایا شکروساسگزارم استادبزرگوارچون شما گفتین کامنت بنویسین نوشتم آخه می خوام بانتیجه بیام بنویسم راستی 150م شده15م خدایا شکررررررروسپاسگزارممممم حال فهمیدم استاد شما چرامیگین کامنت کنم همین باعث سپاسگزاری هستش خانم شایسته عزیزبرای پروژه خانه تکانی ذهن سپاسگزارم استاداستاد استادعاشقتم تکی تکی تک خدایادوست دارم .

    استاد الان این کامنت رودربهشت زهرای تهران سرقبرپدرم مینویسم چرا؟؟؟؟!!!!! استادچون که صبح داشتم به پدرفکرمیکردم که ازاین دنیا رفته 30 سال پیش الان ساعت 11ظهر تهران هستش داشتم کامنت روموتور داخل بازار مینوشتم یه دفعه یکی اومدگفت بریم باموتور بهشت زهرا تهران 400هزارتومان میدم والان مبلغ دریافت کردم وفاتحه هم دادم سرقبرپدر…

    این یعنی اینکه استاد خدامیگه نگران نباش من هستم استادوهرکسی که این کامنت رومی خونه من دلی به صورت آنلاین درسرکارم که انجام میدم نوشتم استاددمت گرم بااین سایتت من حالم خیلی خوبه انشااله خواب یوسف ببینی خوشحال بشی منوخوشحال کردی خانم شایسته،لیلاوووو….چیکارکردین خدایا سپاسگزارم این کامنت برامن ردپای محکمی شدتاآخرعمرم خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      نجمه گفته:
      مدت عضویت: 656 روز

      آقا مهدی سلام

      حال خبت خریداریم

      چقد این حال خب من حس کردم

      ذوق وجودیت

      انگیزه ات برای ادامه زندگی

      تلاشت برای حل مسئله زندگی

      14 سال پیشت ستودنی پسر

      خدا یارت هست

      و خداروشکر که امید وارانه میری جلو

      الگوی خبی میشی برا دیگران

      و ممنون از خدا که به من از طریق شما

      درس دوباره و سه بار داد

      برای برادر منم دعا کن که یه روزی مثه شما بیاد از خودش ردپای به جا بزاره و موفقیت هاشو مثه شما فریاد بزنه

      حال خوبت با تمام وجودم حس کردم و چقدر دلنشین بود این احساس خواهری من به شما

      احساس میکردم داداش منم که دردهاش خیلی خیلی کمتر از شماست اما بهانه هاش زیاد

      اینارو نوشته و ذوق کردم که اونم یه روزی میاد اینجا

      ممنونم ازت و خدا حافظت باشه

      امیدت هر لحظه به خدا بیشتر مرد میدان …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مهدی ملکی گفته:
        مدت عضویت: 1162 روز

        سلام گرم به خواهرعزیزمهربونم نجمه عزیزم

        این احساس خواهری من به شما بااین جمله ات خیلی حال کردم به دلم نشست نجمه جان همینه حال خوبه سیمت وصله به قول قرآن ما ازیک زن ومرد آفریده شده ایم فقط درقبیله های مختلف مایکی هستیم بایدقدرخودمونوبدونیم به خودمون ارزش قائل بشیم خدایا گره ازکارهمه بگشا پدرها،مادرها،برادرها،خواهرها وو…خدایاشکروسپاسگزارم که خواهرم نجمه رابه من رسوندی خواهرعزیزم خیلی خوشحالم کردی منم حس خوهرانه ات رااحساس کردم وبرای برادرم دعای خیرپشت پناهش وپرازحال خوب واتفاقات خوب درپناه الله یکتا شادوسالم خدایا شکروسپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          نجمه گفته:
          مدت عضویت: 656 روز

          ممنونم داداشی و خدا با هر نفست کنارته و منتظر ذره ذره رسیدنات هستیم

          دیروز نشان هایی برام آمد که دست از تلاش برا برادرت بردار

          انرژی و تمرکزت بزار برا خودت

          هر کی در هر فرکانس باشه در جای حق خودشه و زمانش باید برسه تا فرکانس بهتر بیاد .

          و ممنون که دعا کردید قطعا

          دعا در حق همدیگه نتایج بهتر رقم میزنه

          مثه حال دیروز من

          الهی شکر

          در پناه حق حرکت مستدام …

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سمیره شاویپور گفته:
    مدت عضویت: 3099 روز

    سلام به استاد عزیز و خانواده عزیز عباس منش

    استاد عزیر من جز گروهی هستم که سالهاست همه من به عباس منشی می‌شناسند ولی خیلی کم کامنت گذاشتم

    خیلی سعی میکنم ولی یه مقاومت ذهنی دارم که باید شکسته شود

    استاد عزیز شاید 10 بار این فایل را گوش دادم دوبار نت برداری کردم ومثل مشق شب جلوم گذاشتم و جملات نابش را تکرار کردم

    مثل باور من در مسیر ثروت و نعمت هستم و خداوند عاشقه منه و این تضاد در دلش عشقی و ثروت است

    استاد عزیزمن در این مسیر خیلی موفقیتها کسب کرد ولی هر بار موفقیت کسب میکردم رها میکردم و دوباره شروع میکردم 4 سأل پیش از اهواز به کرج مهاجرت کردم در کرج دوتا خانه خریدم شادی حال خوب کوهنوردی سفر با ماشین من ودختر م تک او تنها تو جادها همه از ف آیند وجود شما بود وووو…. خیلی اتفاقات عالی

    تا اینکه تصمیم به مهاجرت کرفتیم و پارسال برج 8 میلادی به عمان مهاجرت کردیم با باورهای عالی خدا هست خدا کارهایمان را ردیف میکندخدا خانه بر ایمان آماده کردماشین برایمان آماده کرده ووو……

    دقیقا همان طور شد طی یک هفته خانه بافرنیچر و ماشین تویوتا روا زیر پایمان بود

    خانه کوچک بود ما خانواده مرفهی بودیم تضاد ها باز هم شکر گزاری از 5 صبح تا ساعت 8 صبح روی طبقه هفتم ساختمان انگار هر چه بالاتر میرفتم به خدا نزدیکتر میشدم تراس یک در یک لیلا منو یاد اون تراس می‌انداخت که چشم اندازش مسجد بودخلاصه شش ماه طول نکشید که بک خانه ویلایی دوخوابه که باغچه دارد والان درون بهشت کوچکم در حال نوشتن این مطالب هستم

    لیلای عزیز خیلی ازت متشکرم بابت دیدگاهت واقعا بیشتر متحول شدم هروز تیکه آخر را بریدم هر روز گوش میدهم کره درون یخچالمان منو یاد شکر گزاری شما می‌اندازد وشروع به شکر گزاری میکنم جملات نابی که بکار بردی واقعا کاربردی است

    خیلی حرف تو ذهنم هست ولی

    ترجیح میدم کم کم شروع کنم به کامنت گذاشتن و کم کم حرفهایم را بگویم

    در آخر از استاد عزی، و شایسته مهربان که در این مسیر یار ویاور استاد بزرگوارم است تشکر میکنم

    سمیره دختر خانواده بزرگ عباس منش

    عاشق همه اعضای این خانواده هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      آذر نادران گفته:
      مدت عضویت: 1404 روز

      سلام سمیره جان

      براتون بسیار مسرورم و کاملا از نوشتنت معلوم چقدر خوشحالی از شرایطی که داری

      دوست همفرکانسی من لطفا با جزئیات بیشتر بنویس چطور عمان رفتی

      چطور کرج دوتاخونه خریدین

      لطقا ازباورهات وحل مسائلت بیشتر برامون بگو

      منتظرکامنتهاتون هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: