عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 39 (به ترتیب امتیاز)

743 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشته محجوبی گفته:
    مدت عضویت: 2184 روز

    سلام خدمت استادعزیزم و مریم جان نازنین چقدر این فایل و صحبتهای استاد عزیزم عالی و بی نظیر بود چون من از خداوند هدایت خواسته بودم واحساس میکنم این فایل هدایتی ازطرف خدا برای من بود استاد نازنینم من وهمسرم از سال96با شما آشنا شدیم در شرایطی که خیلی زندگی سخت وبدهکاری واجاره نشینی ومشکلات مالی فراوان داشتیم اما با لطف خدا و فایلهای هدایت بخش شما تمام مشکلات ومسائلی که داشتیم کم کم حل شد وتونستیم تمام بدهیها رو پرداخت کنیم وخانه کوچکی بخریم واجاره یدهیم اما خودمان بدلیل نزدیک بودن به محل کار خودم و همسرم درقسمت دیگری از شهر خانه ای اجاره کردیم من وهمسروفرزندم هیچگونه ناراحتی و مشکلی نداریم بجر مشکل مالی که جدیدا در زندگی ما دوباره ایجاد شده صاحبخانه هرسال از ما مبلغی بعنوان پیش درخواست میکرد و همسرم هرسال به لطف و هدایت خدا این مبلغ وتهیه وبه صاحبخانه بعنوان مبلغ ودیعه پرداخت میکرد تا اینکه دوست همسرم ازش کمک خواست وگفت پولی دارد که میخواهد سرمایه گذاری کند وچون میدانست برادرشوهرم بنگاه ماشین دارد از همسرم خواست که این مبلغ را در بنگاه برایش سرمایه گذاری کند تا بتواند با سود حاصل از خرید وفروش ماشین زندگی راحتتری داشته باشد وهمسرم پذیرفت و قرارشد همسرم با این پول برای مشارکت درخرید وفروش ماشین به دوستش هرزمان که معامله ای انجام شدسودش را پرداخت کند اما متاسفانه بدلیل همزمان شدن موعد تمدید اجاره منزلمان مجبور شد که این پول را به صاحبخانه بعنوان ودیعه بدهد وخودش هر ماه یا هر دو ماه مبلغی را بعنوان سود به دوستش پرداخت میکند استادعزیزم از همان موقع همسرم دست به هرکاری میزند پول از ما فرار میکند وروز به روز اوضاع مالی ما بدتر میشود دیروز با شنیدن این فایل فهمیدم که مشکل ما همین بدهکاری هست که داریم وبه همسرم گفتم که علت این مشکلات مالی همین پولی هست که بعنوان مشارکت گرفته اما او اصلا گوشش بدهکار نیست و میگوید من بدهکار نیستم و این پول را بعنوان مشارکت گرفتم وسودی هم که پرداخت میکنم بابت مشارکت دوستم هست واینکه میخوام به دوستم کمک کنم تازندگی راحتتری داشته باشه هرچقدرهم که تلاش میکنیم تا این پول راتهیه کنیم ودرجایی که قراربود سرمایه گذاری بشه بگذاریم مسئله ای بوجود میاد واون پول خرج میشه همسرم همیشه ازخدا هدایت میخوادتابدونه اشتباهش کجاست که اون درآمدی که میخواد بهش نمیرسه وعقیده داره با کمک به دیگران خدا راههای کسب ثروت و براش باز میکنه نمیدونم چطور قانعش کنم که علت اصلی مشکلات مالی ما همین پولی هست که به عنوان کمک به دوستش گرفته ممنون میشم بهم کمک کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ابوالفضل کهدوئی گفته:
      مدت عضویت: 476 روز

      سلام وقت بخیر

      من هم قبلا همین مشکل رو داشتم وخیلی دوست داشتم به دیگران کمک کنم همیشه تو ذهنم برای حل مشکل دیگران دنبال راه حل میگشتم ولی از روزی که استاد فایل آیا خداوند مثل مادر مهربان است رو گذاشتن روی سایت خیلی خوب شدم و من هم به شما توصیه میکنم

      برای پیدا کردن راه حل فایل آیا خداوند مثل مادر مهربان است؟ رو گوش بدین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا وثوقی گفته:
    مدت عضویت: 1276 روز

    به نام خداوند واحد

    سلامممممم به دوستان عزیزم خانواده گلم و مریم جون و استاد عزیزم

    امیدوارم حال دلتون عالی ترین باشه بهترین هارو برای خودتون خلق کرده باشین

    به به چقدر دلم برای کامنت گذاشتن تنگ شده بود

    دوست دارم کامنتم رو با یه سوره کوتاه ولی پر از آگاهی شروع کنم

    ……………………………………….

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿1﴾

    آیا براى تو سینه‏ ات را نگشاده‏ ایم (1)

    وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿2﴾

    و بار گرانت را از دوش تو برنداشتیم (2)

    الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿3﴾

    بارى که گویى پشت تو را شکست (3)

    وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾

    و نامت را براى تو بلند گردانیدیم (4)

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾

    پس بدان که با دشوارى آسانى است (5)

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾

    آرى با دشوارى آسانى است (6)

    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾

    پس چون فراغت‏ یافتى به طاعت درکوش (7)

    وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾

    و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8)

    ……………………………………….

    میدونی استاد جانم هرچقدر بیشترو بیشتر به قوانین عمل میکنی و نتیجه شو میبنی بیشتر به اون حس بی نیازی، به اون درک که همه چیز توحیده میرسی

    شکرت خداجونم که لایق شنیدن این آگاهی های ناب هستم شکرت

    .

    .

    استاد جانم از نظر بها درسته مالی چیزی پرداخت نمی‌کنیم اما از نظر تکاملی  زمانی باید بها بدیم

    همچنین یه چیز جالب درمورد این دوره :

    من سال آخر تحصیلم هستم از خداوندم خواستم که همینجوری که من رو تا اینجا هدایت کردی تا توی این مسیر زیبا و توحیدی باشم از این به بعد هم هدایتم کنه تا کسب و کارم رو شروع کنم

    خب ذهن هم مثل همیشه میاد میگه چجوری منم تنها چیزی که میگم اینه که من چجوری شو نمیدونم خدا میدونه خودشم من رو هدایت میکنه

    وقتی این دوره اومد ، دستور العملش رو نگاه کردم و بعد قدم های بعدی ش رو دیدم که این دوره کلا یه هدایت برای من اولین هدایت خداوندم توی این مسیر جدیدم و خداوندم رو شکرگزارم برای تک‌تک هدایت هاش که من بدون هدایت هاش هیچم ، یعنی من یه درخواستی داشتم بعد در راستای اون درخواست مریم جون اومده فایل ها ویرایش کرده و یه دوره درست کرده البته بدون اینکه اصلا بدونه ، این کار جهان واقعا زیباس این نظمش این هماهنگیش شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت خدای من شکرت

    .

    .

    میدونین استاد جانم اینکه الان همه مردم ثروت مند باشن و بی نیاز باشن یه چیز عادیه توی جهان ولی نمیدونم چرا نداری یا فقر براشون عادیه

    تا میبینن یکی یه چیزی خریده ماشینی خونه ای میگن که پولشو از کجا آوردی ، یعنی ثروت خلق کردن براشون عجیب و غریبه

    .

    واقعا استاد جانم دیگران نمیتونن ما رو پایین بکشن

    خداونده که به هرکسی خواست عزت میده هرکسی رو هم خواست خار میکنه

    تازه این ها با این انتقاد هاشون داری به نوع تبلیغ میکنن برای ما

    وقتی ما در مسیر درست باشیم حتی دشمن هامونم به نفع ما کار میکنن

    چون کانون توجهم مون روی زیبایی ها و اصل هست

    و نه تنها دشمن هامون بلکه همه ، همه چیز به نفع ما کار خواهند کرد چون یک عامل بیرونی روی زندگی ما هیچ تاثیری نداره ما خالق زندگیمون هستیم بواسطه باورهامون ، کانون توجه مون

    ولی استاد جانم به نظر من اون آدمهایی که میخوان اون طرف مقابل رو خراب کنن نه تنها یک روح سیاه دارن بلکه خودشون هیچوقت به هیچ موفقیتی نمیرسن چون این ترمز رو دارن که نمیتونن موفقیت دیگران رو ببینن

    ما کنترلی که دیگران درمورد ما چی فکر بکنن نداریم

    و نه تنها کنترلی نداریم بلکه اصلا مهمم نیست که چی فکر میکنن نیازی نیست که ما بیاییم اونارو قانع کنیم یا راضی کنیم که آقا من همچین آدمی نیستما تو داری اشتباه فکر میکنی اصلاااااا مهم نیست بزار اونجوری فکر کنه

    مثلا اگر به من بگردن بگن تو دروغ گویی ، نه دردم میاد نه برام اهمیتی داره چون همچین ادمی نیستم پس چرا باید بهش واکنش نشون بدم؟

    ولی آدمی که واکنش میده خودش باور داره که دروغ گوعه

    به عنوان مثال امروز یکی از بچه ها بهم گفت ، تو خیلی بچه مثبتی تا طرف پیشت یه اسکل میگه قیافه ت یجوری میشه نه حرفی زدم نه هیچی ، چرا؟ چون نظرشون مهم نیست

    .

    استاد جانم شما میگین آنچه رو که روش کنترل دارین تمرکز کنین

    ولی جالب اینجاس که مردم چیزی رو که روش کنترل ندارن تمرکز میکنن

    ما خالق زندگی مون هستیم ما مسئول 100 درصد زندگیمون هستیم کنترل زندگیمون توی دستای خودمونه ولی بجای اینکه بیان روی این تمرکز کنن

    روی این تمرکز میکنن که دولت اینجوریه یا سعی دارن که مردم رو راضی کنن و….

    اصلا اون طرف با اون نوع دیدگاهی که نسبت به موضوعات داره با اون باورهایی که داره یه شخصیتی از ما توی ذهنش درست میکنه حالا یا درست یا غلط برای من چه فرقی میکنه وقتی روش کنترلی ندارم؟

    اصلا تو بگو مامانت باشه

    وقتی ما کنترلی روش نداریم کانون توجهمون رو هم خرجش نمیکنم

    .

    .

    اگر احساس ارزشمندی تون گره نزدین به اینکه دیگران درمورد من چی میکنن

    این مورد خیلی مهمه ، وقتی فکر دیگران برات مهم باشه درحدی که سعی داری قانعش کنی که من اینجور آدمی که تو فکر میکنی نیستم ، یعنی تو آدمی هستی که عدم احساس لیاقت و عدم احساس خودارزشمندی داری این دوتا از احساس های مهم و پایه و اساس هرچیزی هستن

    یه مثال

    من یه مدت داداشم بهم میگفت بچه مثبت چون رفتارت تغییر کرده ، گفتم تو فکر من بچه مثبتم برام هم نیست میخوام بگم حتی فکر داداشتم نباید برات مهم باشه ، از کی تاحالا عمل کردن به این قوانین ثابت توحیدی شده بچه مثبت بودن؟؟

    گفتم تو اینجوری فکر کن ، وقتی الان من روی فکر داداشم هیچ کنترلی ندارم چرا باید بهش توجه کنم؟؟

    احساس ارزشمندیم رو برپایه نگاه دیگران به من بنا نمی‌کنم

    چون من ارزشمندم چون خودمم ، با هرچی که هستم

    فارق از اینکه چه موفقیت هایی کسب کردم ارزشمندم چون انسان آفریده شدم

    دهن مردم همیشه بازه (البته ببخشیدا) توهم نمیتونی کاریش کنی چون کنترلی روش نداری اما یه کار رو میتونی انجام بدی اونم

    توجه نکردن بهشه ، اونم مهم نبودن حرفشونه ، اهمیت ندادن بهشونه ‌‌‌‌

    مثلا من یه بار نشسته بودم تلویزیونم روشن بود یه تیکه از یه فیلم رو یکدفعه حواسم بهش جمع شد

    اینجوری بود که یه دختره میخواست برای امام حسین نزری بده البته داشت عروسی می‌گرفت تا نزری بعد

    خواهرش بهش میگه که این ریخت و پاشا احیانا بخاطر این نیست که در رو همسایه چی میگن ، مردم چی میگن ؟؟

    خواهرش گفت نمیخوام خب پشت سرمون حرف بمونه صفحه بزارن ، خواهرش گفت خب بزارن و…

    اینو گفتم که بگم ، اون طرف اون نزری رو بخاطر امام حسین نمی‌داد بخاطر اینکه دهن مردم رو ببنده داد چون کانون توجهش رو گذاشته بود روی اینکه مردم یوقتی درباره ما فکر بدن نکن صفحه نزارن

    تو اگه واقعا به خاطر دلت خودت بخوای این کارو کنی با خیرات دادن یا درست کردن یه اش و… نزرت میدی ولی این بخاطر اون عدم احساس خودارزشمندی هست که اینجوری میکنی

    خب چه اهمیتی داره واقعا؟؟؟؟

    استاد جانم من این موضوع پاشنه آشیلم نبود اما با هدایت خداوندم و آموزش های شما سعی کردم عالی روش کار کنم و هی توش بهترو بهتر بشم

    .

    مثلا همین آدمی که میگین استاد ایشون چجوری قوانین رو درک بود که ، متوجه این نبود که ما نباید دیگران رو تهدید کنیم چون اصلا تاثیری توی زندگیشون نداریم ، چجوری قرآن رو درک نکرده بود؟ اینا فقط توهم میزنن 

    میدونین استاد جانم شما برای این با این حد از اطمینان صحبت کردین که چند سال دیگه اوضاع تغییر میکنه چون می‌دونستین که ما مسئول زندگیمون هستیم چون میدونستین تصمیماتی که میگیرین ، مقداری که به قوانین ثابت عمل میکنین جایگاه شمارو توی چند سال بعد تعیین میکنه

    .

    وقتی کانون توجهمون رو میزاریم روی زیبایی ها ، روی اصل ، وقتی آگاهانه سعی می‌کنیم که به قوانین ثابت عمل کنیم ، وقتی در مسیر درستی باشیم همه چیز و همه کس در این جهان به نفع ما کار خواهند کرد

    واقعا استاد جانم این جواب ندادنه این بی اعتنایی برای بعضی ها سخته ، من پدرم داشت یه کیلیپ رو با صدای بلند میدید ، طرف صاحب رستوران بود یه مشتری بهش میگه که شما غذات بَده اون صاحب رستوران میاد یه پست آماده میکنه میزاره توی پیجش کلی به اون مشتری توهین میکنه که بگه غذای من خوبه چرا؟

    چون درک نکرده این خودش این تبلیغه اصلا ، اصلانم اینجوری بگه نظر اون مگه مهمه؟

    تازه این یک انتقاد ناسازنده هست کاری باید کنیم

    بی توجهی هست تمامممم

    توی سایت استاد جانم فکر نکنم کسی باشه که انتقاد کنه چون مدار این سایت خیلی بالاس و ایزوله هست

    .

    .

    واقعا استادم اینجا باید خیلی خوب ذهن کنترل بشه

    من خودم یه امتحانی دادم سوالای دیگه رو درست نوشتم یه سوال که بلد بودم ننوشتم ذهنم هی میگفت توکه بلد بودی چرا ننوشتی صفر میشی و…

    من گفتم زهرا توکه سوالای دیگه رو هم نوشتی ، درست هم نوشتی پس ترمرکزت رو بزار روی اون درست ها نه این یدونه که اشتباه نوشتی سعی کردم با نوع دیدگاه هم ذهنم رو کنترل کنم که موفق هم بودم

    و چقدر این تغییر زیباس چقدر به آدم آرامش و حس خوب توحیدی میده

    خداونده که به ما عزت میده خداونده که مارو خار میکنه

    وقتی اعتبار همه چیز ما از خداونده ، چرا باید از دیگران بترسیم که یوقت آبروی مارو نبرن؟؟؟؟؟

    من اصلا بعضی ها رو درک نمی‌کنم که تا حد شدیدی حرف دیگران براشون مهمه خب چرا؟؟؟؟

    جز اینکه پرن از عدم احساس لیاقت و خودارزشمندی!!

    .

    .

    استاد جانم همه اینا به ما داره میگه که :

    اعتبار همه چیز از خداونده

    وقتی ما در مسیر درستی باشیم و کانون توجه همون روی زیبایی ها اصل باشه همه چیز به نفع ما خواهد شد

    فکر دیگران برای ما نباید مهم باشه چون کنترلی روش نداریم

    برای نظر دیگران ارزش قائل نشیم

    دقیقا استاد جانم ، وقتی کسی از ما تعریف میکنه نیاز نیست خیلی ذوق کنیم

    من خودم یه خاله دارم بعضی وقتا ازم تعریف میکنه خیلی عادی در جوابش میگم ممنون

    نمیگم وای واقعا میگی دوباره بگو بازم بگو

    تازه اصلا خوشم نمیاد انگار یجورایی جلب توجه

    .

    تازه بعضی ها توی شبکه اجتماعی حاظرن هرکاری کنن تا فقط اون تعریف رو بشنون چون عدم احساس خودارزشمندی دارن

    .

    .

    دقیقا استاد جانم ، من توی تابستون امسال با هدایت خداوندم یه کار گرفتم که خوب براساس یکسری از هدف هام بود این کارش با سوشال مدیا بود

    یعنی تو باید این الگوریتم هاش رو بلد میبودی

    من رفتم که یاد بگیرم اصلاااااا توی کَتم نمی‌رفت میگفتم این واقعا مسخره س پیج تو با باورهات ، کیفیت کارت و… اینا رشد میکنه نه این چیزای بیخود

    نیازی نیست ، به عکسایی های عجیب و غریب یا اینکه هر روز پست بزاریم اصلا اینارو قبول ندارم

    .

    .

    هرکسی تو نوع خودش توی حرفه اش بهترینه ، همه چیز توی این جهان فراوان ترینه ، این که فکر میکنن عقب می‌مونن بخاطر اینکه درک نکردن تنها رقیب ما توی زندگی خودمون هستم ، دیروز خودمون اونم برای بهتر شدن ، برای بهبود دادن

    استاد جانم برای اینکه به قول خودشون عقب نمونن میرن هرکار چرتی رو انجام میدن چون به قول شما

    باور کمبود دارن

    .

    .

    این چیزیه که ما باید همیشه یه خودمون یادآوری کنیم که :

    ما نباید نگران این باشیم که اگر مارو ول کنن برن چی ، اگر مشتری هام رو از دست بدم چی ، چیزی که توی این جهان فراوانه مشتری زمانی که در مدار ما باشه به سمت میاد و همه چیز در این جهان بی نهایت فراوانه

    دستان خداوند فراوان ترینه

    .

    وقتی باور داشتی باشی که تو که خالق زندگیت هستی( باور قلبی) اونوقت مسیری رو میری که قلبت بهت میگه فارق ازاینکه دیگران خوششون بیاد یا نه

    .

    .

    احساس خوب = اتفاقات خوب این بزرگ ترین قانون کیهانه و همچنین وقتی احساست خوب باشه میوفتی توی یه سیکل مثبت و همینجوری هی احساست عالی و عالی تر میشه

    .

    .

    واقعا نباید برای رسیدن به خواسته هامون و… عجله داشته باشیم چون همش مسیره مقصدی وجود نداره و ما باید از مسیر نهایت لذت رو ببریم

    .

    .

    استاد جانممممم هستی صد درصد که هستی شما یک الگوی بی نظیر هستین برای ما

    این سریال های زیبا که مریم جان عزیزم زحمتش رو میکشه برای ما فقط یک سریال نیست

    ما داریم توی این سریال ها استادی رو می‌بینیم که داره آگاهانه به قوانینی عمل میکنه که توی فایل هاش داره به ما آموزشش رو میده

    یعنی این سریال ها داره به ما نتایج عمل به قوانین رو کاملا واضح نشون میده

    من الگویی بهتر از شما توی زندگیم پیدا نکردم الگویی که توی هرجنبه ای برای من بهترین الگوعه

    همیشه این رو به خودم و خداوندم میگم که استاد توی مسیر بهترینشه ، چون اگر بهتر از استاد بود خداوندم قطعا من رو به سمتش هدایت می‌کرد

    فرکانس هامون کارهامون رو انجام بدن نه کلاممون

    یعنی اینکه آگاهانه به قوانین عمل کنیم نه اینکه فقط حرف بزنیم

    ایمانی که عمل نیاورد حرف چرت است

    استاد جانم من دوتا خاله دارم که درمورد خوب این قوانین یجورایی صحبت میکنن و فقط صحبت میکنن اینو از کجا میشه فهمید؟ از نتایجشون خیلی راحت

    چون هیچ نتیجه ای نگرفتن راحت میشه فهمید که فقط حرف میزنن و عمل نمیکنن

    .

    .

    یعنی انقدر این کامنت لیلا جان زیبا و پر بار بود که در استاد یه همچنین صحبت های فوق‌العاده ای رو به وجود اومد

    وقتی یک آگاهی رو می‌شنویم که به ما آرامش میده اون از طرف خداونده ، وقتی یه فکری داریم که به ما نگرانی میده اون از طرف شیطانه

    و این رو خیلییییی راحت میشه تشخیص داد که این فکر الان از طرف خداونده یا شیطان ، با احساسمون میتونیم این رو درک کنیم

    .

    .

    اصلا کامنت های بچه ها به قول استاد خودش یه دوره جداگانه س ، انقدر که پر بار و پر از آگاهی هست

    من خودم یکسری از باورهام با همین کامنت های بچه ها تغییر کرد ، عشقی که بچه ها توی کامنت به هم دارن ، نتایج قشنگشون از عمل کردن آگاهانه به قوانین همه و همه باعث میشه که این باور ها بهتر توی وجودت ثبیت بشه

    .

    .

    .

    لیلای عزیزم چون باورهاش تغییر کرده ، شرایط فعلیشم تغییر کرده ، یعنی لیلا اومد خودش رو تغییر داد ، تا به اصلش نزدیک تر بشه ، تا درک کنه و باور کنه که خودش خالق صد در صد زندگیشه

    .

    .

    واقعا استاد جانم نمیدونم چرا انسان های تا شرایطشون بد میشه خدارو مقصر میدونن ، ولی وقتی یه موفقیتی به دست میارن میگن من به دست اوردم درصورتی که اعتبارش از خداونده نه ما

    روی دست این عدالت الله نیست

    واقعا نیست انقدر که بی عیب و نقصه

    .

    .

    هرکس دیگه ای توی وضعیت لیلا بود میگفت من چی دارم که بخاطرش سپاس گزاری کنم ، چون من یه عده ای رو میشناسم که وضعیت شون از لیلا بهتره ولی بخاطر چیزایی که دارن شکرگزار نیستن

    شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

    وقتی لیلا توی اون وضعیت اومد شکرگزاری کنه بخاطر داشته هاش ، کانون توجهش رو گذاشته روی زیبایی ها ، روی داشته هاش

    .

    .

    کلمات کم میارن برای شکرگزاری این نعمت و ثروت بزرگ سلامتی شکرت خدای من شکرت که سالمم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    .

    .

    واقعا باید برای تک‌تک این نعمت های زیبا شکرگزار باشیم ، من موقع شکرگزاری دوست دارم برای همه چیز شکرگزار باشم حتی این کمد زیبام که انقدر لباس های قشنگی رو توی خودش جا داده حتی بخاطر مدادم که میتونم باهاش بنویسم

    شکرت خدای من شکرت

    درحالت کلی حتی اگرم در شرایط بدی باشیم بازهم چیزی داریم که بخاطرش شکر خدا رو بجای بیاریم قطعا داریم

    این سپاس گزاری اینکه میتونه به راحتی موفقیت دیگران رو ببینه چقدر زیباس چقدر توحیدیهه

    شکرت خدای من شکرت

    اصلا استاد جانم دیدن موفقیت دیگران واقعا حس قشنگی داره ، حسادت  تو رو دور میکنه از چیزی که میخوای ، یک ترمزه برای رسیدن به خواسته

    من با دیدن هرکدوم از خواسته هام که یکنفر دیگه تونسته به دست بیاره میگم پس منم میتونم با توجه به این قانون ثابت منم میتونم به راحتی به دستش بیارم چون اون تونسته ، اون یک الگوعه

    .

    .

    یعنی این آدم هایی که اینجوری تهمت میزنن به دیگران

    نه تنها باور های درستی درمورد ثروت ندارن

    بلکه ، دارن درهای نعمت و ثروت رو ، روبه خودشون میبندن

    دارن احساسشون رو بد میکنن که باعث میشه اتفاقات بد رو تجربه کنن

    ولی واقعا زیباس سپاس گزاری برای موفقیت های دیگران ، دیدن اون فراوانی نعمت و ثروت شکرت خدای من که توی این سایت هستم شکرت که باورهای الهی و توحیدی دارم شکرت برای داشتن این استاد عشققق شکرت که دارمت خداوندم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    .

    .

    تنها معیاری که بدونیم در مسیر درست هستیم میزان آرامش ما هست

    واقعا همین کافیه همین که ارامش داشته باشم این آرامشه باعث میشه که الهامات رو دریافت کنیم نشون دهنده اینکه مسیر رو درست اومدیم

    واییییییییییی لیلا دختر من عاشقتم ، این حس رو من قشنگ تجربه کردم اصلا حس نابیه این حس قشنگ بی‌نیازی شکرت خداجونم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    چقدر این مسیر زیباس چقدر مسیر زیبایی که طی کردم تا الان اینجا باشم و این کامنت رو بنویسم برام مرور شد

    من هم دفتر ها پر کردم نوشتم تا توی ذهنم حک بشه ، عمل کنم و نتایج اومد که چقدر این نتایج توحیدی و زیبا هستن چقدر حس و حالشون توحیدیه شکرت

    .

    .

    ورودی های ذهن به شدت مهم هستن ماها باید تا آخر عمر روی ورودی های ذهنمون کار کنیم

    چون ورودی های ما ، خروجی هایی هم دارن ، ورودی های مناسب باعث میشه که باورهای ما تقویت بشه ، تثبیت بشه

    کنترل ذهن = کنترل زندگی

    وقتی مسیر اشتباه میریم نتایجم اشتباه میاد تا وقتی که مسیر رو اصلاح کنیم

    استاد جانم من هم اصلا از بدهی ، وام اینجور چیزا خوشم نمیاد ، وقتی ما مولد ثروت هستیم چرا باید از یک نفر دیگه مثلا قرض بگیریم؟

    ما باید تماما روی خدا حساب کنیم ، نه اینکه بگیم خوب اگر اینجا گیر کردم فلانی هست ازش قرض میگیرم نه

    یعنی طمع میکنن دیگه که هی میگن نه بیشتر بشه بعد میدم حالا ، ولی درصورتی که اون آرامش ذهنی هست که ایده های جدید بهتر رو به ما میده

    وقتی به سمت خوب پیش میریم به سمت قوانین اوضاع از اون چیزی که هست خیلی سریع خوب میشه و همه چی بهتر میشه و چقدررررر این زیباس

    چون این جهان براساس خیرو خوبی هست

    و همینطور همیشه باید مسیری که اومدیم رو مرور کنیم حالا بعلاوه اون چکاب فرکانسی همیشه به خودمون بگیم

    ببین این بودی ، این شدی ، این تغییرات در تو رخ داده نتایج رو بررسی کنیم این باعث میشه که ببینیم چقدررررررر تغییر کردیم این تغییرات هم در طی چند ماه بوده

    منی که به لطف و هدایت الله دوساله که توی مسیر زیبا هستم کلیییییییی تغییرات کردم درحدی که بنظرم اون زهرای قبلی مرده و این زهرا متولد شده ، و هرروز داره متولد میشه چون یک بهبود دائمی رو داره

    واقعا ازت ته قلبم ازت ممنونم و سپاس گزارم که این کامنت زیبارو ثبت کردی چون من میگم وقتی تو تونستی به دست بیاری منم میتونم به راحت ترین شکل ممکن خلقش کنم

    منم میخوام در آخر این فایل تغییراتی زیبایی که کردم رو ثبت که ایمان و تعهد خودمم هم بیشتر بشه

    .

    .

    خدای قشنگممممممم شکرت برای این همه فراوانی نعمت و ثروت شکرت برای این موفقیت ها شیرین و زیبا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    خدایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    این گریه های قشنگم رو خیلی دوست دارم چون از فوران احساس توحیدیه واقعا زیباس

    این قوانین ثابت

    این جهان

    این خداوندی که براش جون میدم

    شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    مسیر رسیدن به این خواسته ها فقط از راه توجه کردن به داشته ها میگذره

    بین ما و خواسته مون یه فضای فرکانسی وجود داره دیگه که این فضای فرکانسی با احساس خوب پر میشه

    شکرگزاری برای داشته ، توجه به زیبایی ها مارو به احساس خوب میرسونه

    شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند

    شکرتتتتتت خدای من شکرت

    واقعا استاد جانم وقتی چندین قسمت از این سریال های توحیدی رو میبینی ، توی همین ایران هدایت میشی به دیدن زیبایی ها از نزدیک در صورتی که اون زیبایی ها توی آمریکا هست ولی چون به قول شما تمرکز این سریال ها روی زیبایی ها هست ما به دیدن اون زیبایی ها هدایت میشیم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    .

    .

    استاد جانم انقدر که این بدن با این روش فوق‌العاده ای شما گفتین هماهنگ هست که توی تایم کوتاه با اون حجم از چربی این حجم از عضله رو ساختین

    این حجم از عضله رو خیلی از بدن ساز ها با مکمل میسازنش 

    .

    .

    اگر توحیدی باشه ، عشق بی قید شرط باشه که به عشقی میگن توحیدی که توش وابستگی نداشته باشه ، احترام باشه ، احترام به علایق یکدیگر این عشقه و همچنین باورهای درست درمورد روابط 

    .

    .

    و چقدر زیباس این آسون شدن برای آسونی های ، اینکه کارات رو خداوند برات انجام میده و همه چی خیلی راحت انجام میشه

    این زندگی شیرین است و همینقدر شیرین در جریان است

    .

    .

    دوستان عزیزی که این کامنت رو میخونن و کامنت نمیزارن ، شما دوست عزیز لطفا کامنت بزار

    وقتی شروع میکنی به کامنت گذاشتن خداوند کلمه به کلمه شو هدایتت میکنه و کامنتت خیلی زیبا توحیدی میشه هم به خودت کمک میکنی چون ردپا ثبت میکنی هم به ما کمک میکنی خود من گفتم خیلی از باور های ریز و درشتم با کامنت های بچه ها تغییر کرد

    شما دوست عزیز لطفا کامنت گذاشتن رو شروع کن و این حس توحیدی رو با تموم وجودت تجربه کن

    .

    .

    .

    چون وصل بودم شنیدم و عمل کردم

    یکسری ها نمیشنون چون وصل نیستن ، چون آرامش ندارن که الهامات رو بشنون

    خداوند همواره داره به ما قدم هارو میگه

    همینطورم که به من گفت که برم سراغ پروژه خانه تکانی این هدایت خداوند بود برای شروع کارم و من باید این قدم رو بردارم تا قدم بعدی بهم گفته بشه

    .

    .

    دقیقا احساس لیاقت فوق‌العاده مهم هست

    بخاطر همینه که دوره احساس لیاقت پیش نیاز تمام دوره هاس

    در حالت کلی هرچقدر ما خودمون رو لایق بدونیم جهان هم مارو همون قدر لایق میدونه

    ما باید خودمون رو لایق دریافت هدایت های خداوند بدونیم

    یکبار یجا یه اکیپ داشتن یه حرفی میزدن یکی برگشت گفت که مگه تو پیامبری که خداوند هدایتت کنه؟

    خوب مشخصه که این فرد عدم احساس لیاقت داره

    چون مگه فقط پیامبران هدایت های خداوند رو دریافت میکنن؟؟؟ خیر

    ماهم لایق دریافت هدایت ها والهامات خداوند هستیم

    واقعا تضاد ها نعمت های بزرگی هستن چون باعث میشه خیلی دقیق خواسته ها تو درک کنی و بفهمی که چی میخوای

    .

    .

    بچه ها سوره ای که اول کامنتم نوشتم یادتون هست؟؟؟ الان فهمیدم که چقدر هدایتی بود چقدر مرتبط بود با موضوع توحیدی این فایل

    خدایا من برات مُردم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    واقعا این نوع دیدگاه قدرتمنده چون نه تنها حست بد نمیشه بلکه میدونی یه پیشرفت بزرگ میکنی ، اینکه درهرچیزی برای من خیری هست

    خیلی از تضاد به خاطر اینکه حواسمون نبوده که توی مسیر درست حرکت کنیم پیشرفت کنیم به وجود میان

    بخاطر همین هست که همیشه باید این آگاهی ها این باور رو با خودمون مرور کنیم تا اجازه ندیم علف های هرز رشد کنن تا فراموش نکنیم که پیشرفت کنیم

    و وقتی این بهبود دائمی همیشه باشه یادمون نمیره که پیشرفت کنیم و وقتی یادمون نره گوشمون پیچونده نمیشه

    .

    .

    خیلی واقعا راحته از آب خوردن هم راحت تره توی یه جاده زیبا سرسبز پر از زیبایی راه میریم و سوت میزنیم و عشق می‌کنیم و به خواسته قشنگمون می‌رسیم

    این مسیری هست که برای همه خواسته هامون طی میکنیم

    شکرت خدای قشنگم شکرت

    واقعا من پارسال حتی برای تصادف ماشینمون هم شکرگزاری کردم چرا؟ چون یکسری از باورهای من تقویت شد چون نشون داده شد که تغییر کردم و کلیییییی به خودم افتخار کردم

    چون خداوند خیر مطلقه

    خداوند عشق مطلقه برای مونان

    همه ما دستان خداوند هستیم روی این زمین زیبا تجیلی خداوند هستیم برای رشد و گسترش این جهان زیبا

    بخاطر همینه که باید خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم

    جهان فقط و فقط میتونه پیشرفت کنه مثال‌های زیادی در این باره هست

    ماشین ها ، گوشی ها ، خونه ها و….

    هدف این جهان رشد و گسترشه وقتی ما همراستا میشیم با این هدف خداوند مارو هدایت و حمایت میکنه و نعمت و ثروت های بیشتری رو دریافت می‌کنیم

    .

    .

    حل خود همین مسئله ها به رشد ما کمک میکنه و همچنین جواب خود مسئله توی دل خودش هست فقط کافیه باورهای درستی داشته باشم تا بتونیم اون رو به راحتی ببینیم ، و به راحتی حلش کنیم

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    استاد عزیزم انقدر این فایل ها آگاهی های خالصی دارن که دوست دارم اصلا تموم نشن ، دیدن این فایل و گذاشتن کامنت 5 الی 6 ساعت طول کشید که اصلاااا گذر زمان رو احساس نکردم 

    چون دوس دارم فقط غرق بشم توی آگاهی ها

    این تایمم بخاطر این هست که من روی هرکدوم از آگاهی های فایل تک به تکش استپ میزنیم فکر میکنم باورهام رو تکرار میکنم و بعد مینویسم ، اگر هم براش مثال داشتم میزنم

    این قانون ثابت که این فایل ها و دوره ها داره از جنبه های متفاوت برسیش میکنه این استمرار توی مسیر خیلی چیز مهمیه

    خداوندم رو شکرگزارم که شما رو توی زندگی دارم تا این زندگی بهشتی و توحیدی رو داشته باشم تا آرامش داشته باشم تا این آگاهی های توحیدی رو بشنوم

    و توی مدار این سایت ایزوله الهی توحیدی باشم شکرت خداوندم شکرت برای این نعمت بی نهایت بزرگ

    استادجانم عاشقتم

    خداوندم عاشقتم

    مریم جونم عاشقتم

    تک‌تک بچه های سایت که انقدر قشنگ روی خودتون و باور هاتون کار میکنین عاشقتونمممممممممم

    .

    .

    قرار شد تغییراتی که طی این دوسال داشتم رو بنویسم تا ردپایی ثبت کنم البته این ردپارو توی دفتر هم ثبت کردم

    1_توی روابط عمومیم خیلیییی رشد کردم

    … در این مورد باید بگم که من قبلا تو روابطم انقدر خوب نبودم همش خجالتی بودم و از این عذاب میکشیدم اومدم توی یه دفتر نوشتم این رو و ازاونجایی که باور دارم جواب حل مسئله توی دل خودشه جوابش رو پیدا کردم خداوند به من ایده داد که بابت هررفتاری که توی روابطم میکنم به خودم نمره بدم تا این نمره ها برسه به عدد 777 الان رسیده به 300 اینا و من رشد فوق‌العاده ای توی این زمینه کردم

    البته این رو تازه اجرا کردم چون میخواستم ریشه ای این رو حلش کنم یجورایی پاشنه اشیلم هست یا بود:)))

    2_خیلی ادم پاک و حلال خوریم

    3_ارومم

    4_با ادبمم

    5_خیلی ثروت مند شدم

    6_هرچیزی رو که بخوام به راحتی به دستش میارم

    7_با ادب شدم

    8_به شدت روی ورودی هام حساسم

    9_هراهنگی ، هرفیلمی رو نمیبینم

    10_تلویزیون کلا حذف شده

    11_افکارم به صورت ریشه ای تغییر کرده

    12_توجه میکنم به زیبایی

    13_به اصلم (خداوندم) خیلییییییی نزدیکتر شدم

    14_اسون شدم برای آسونی ها

    15_مسئله هام رو راحت حل میکنم

    16_وقتم رو که از طلا هم با ارزش تره صرف اصل میکنم

    17_دوستان توحیدی پیدا کردم که از هم صحبتی باهاشون لذتتتتتت میبرم

    18_کلی بدنم سالم تر شده

    19_کلی باورهام توی هرجنبه ای کن فیکون شده ریشه ای تغییر کرده

    20_کل زندگیم بر مبنای هدایت الله هست

    21_علایقم رو به راحتی تشخیص میدم

    22_به راحتی قشنگی میتونم موفقیت دیگران رو تحسین کنم

    23_به راحتی میتونم باورهای مخرببم رو تشخیص بدم و درستش کنم

    24_به راحتی صدای قلبم رو از ذهنم تشخیص میدم

    25_به راحتی الهامات و هدایت های خداوندم رو تشخیص میدم و بهش عمل میکنم

    26_متواضع  شدم

    27_شکرگزار شدم

    28_مدارم کلی اومده بالا که فقط به زیبایی ها دسترسی دارم

    29_به راحتی خواسته هامو خلق میکنم

    30_محیط زندگیم تغییر کرده و قشنگ تر و توحیدی واقعا توحیدی تر شده ، یعنی توی بهشت زندگی میکنم

    و……….

    واقعا زیادن ریز و درشت:)) ، اینا رو گفتم که هم ردپا باشه هم ایمان مون قوی تر بشه هم الگو داشته باشم که بگیم وقتی اون تونسته منم میتونم به راحتی خلق کنم

    برای تک‌تک شون روزی بی نهایت شکرگزارم که خداوندم من رو هدایت کرد تا توی این مسیر باشم تا این آگاهی هارو دریافت کنم

    تا آگاهانه به قوانین ثابت این جهان که برای خوشبختی ما هست عمل کنم و این نتایج زیبا رو خلق کنم

    خدایاااااااااا عاشقتممممممممممممممممممممممممممم

    استاد جانم عاشقتممممممممممممممممممممممممممم

    بچه ها عاشق تک تک تونم عاشقتونممممممممممممم

    شکرت خدای من برای این کامنت پر محتوا و پر بار

    شکرت برای این فایل توحیدی و شکرت که توی مدار شنیدنش هستم

    شکرت که توی این سایت ایزوله و توحیدی هستم

    شکرت که دارمت خدای من و درست درکت کردم خدای واقعی این جهان شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    شکرت برای این نعمت های بزرگ شکرت برای همه چیز

    شکرت برای این حس های توحیدی ، بی نیازی

    شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتتتتتتت

    عاشقم عاشققققققق ، غرق عشق بازی با خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سهیلا گفته:
    مدت عضویت: 3535 روز

    سلام این فایل هم مثل همیشه عالی بود خدارو شکر من فکر کنم از سال 95 با شما آشنا شدم با باور های داغون از نظر روابط خیلی داغون از نظر مالی هم همین طور اون اولا که حتی گوشی هم نداشتم تو کامپیوتر پسرم هرز چند گاهی گوش میکردم بدون هیچ درکی ولی دوست داشتم الان می فهمم که چقدر زندگیم آروم شد از اون روابطی که شاید هروز بحث دعوا بود بعد ها توانستم یک آپارتمان برای خودم بخرم مقداری طلا وهمیشه تو حسابم پول بودراحت تر خرج میکردم خدارو شکر الان حالم خیلی بهتر من در سن 47 سالگی با این مباحث آشنا شدم خیلی دیر درک میکردم وهمین طور عمل خدارو شکر در حال رشد هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    زهرا خضری گفته:
    مدت عضویت: 2246 روز

    سپاسگزارم از خداوندم که امروز به این ویدیو و این کلام را که لازم داشتم چقدر احساسم عالی تر و ایمان ام قوی تر شد و آرامش بیشتر شد چون بشدت در ترس از قضاوت دیگران‌ نسبت به خودم بودم که در پروژه ام علیرغم تمام تلاش ها موفقیت آمیز نبود چقدر دچار ترس از عملکرد مشتریان در مورد خودم بودم ولی به لطف خداوند به این سایت خیلی حس مثبت پیدا کردم و از کامنت لیلای عزیزم واقعا سپاسگزارم و درس گرفتم که چقدر بجای توکل به خداوندم قدرت را انسان ها دارم میدم و این شرک به خداوندی که برنامه اش اینه که من را قوی‌تر و با ایمان تر کنه .استاد عشق سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 806 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان عزیز.

    خداروشکر میکنم بخاطر این فایل فوق العاده که بر روی سایت گذاشتید. کلی لذت بردم و اشک ریختم از خوشحالی. کلی از تغییرات مثبت دوست عزیزمون لیلا جان لذت بردم و براشون خوشحالی کردم. خدارو صدهزارمرتبه شکر واقعا. چقدر این فایل پر از اگاهی های ناب بود. شکرت خدای عزیزم. تصمیم دارم در اینجا بنویسم که رد پایی باشه از من که سالهای بعد بدونم من قبلا کجا بودم و ببینم چه پیشرفتهایی نسبت به گذشته کردم.

    من حدود یک سال و نیمه استاد عزیزم که با آگاهی های شما آشنا شدم. قبل از اون چندین سال قبلش، چندتا از فایلهای شما رو از طریق یکی از آشنایان که توی تلگرام برام فرستاده بودن گوش داده بودم و درباره قانونی بنام قانون جذب شنیدم. اما اونقدر توی فرکانسش نبودم و خیلی زود رها کردم و فراموش کردم. تا اینکه دو سال پیش با شخصی توی دانشگاه بطور کااااملا هدایتی اشنا شدم. ما به هم علاقه مند شدیم و وارد رابطه عاطفی شدیم. من مجذوب نگاه توحیدی اون شخص شدم. و کم کم با صحبتهایی که راجب قانون میکرد، یاد شما افتادم. یاد اون چندتا فایلی که چندسال قبل از شما شنیده بودم. با اینکه چندسال گذشته بود، اما شما رو خوب یادم بود که انقدر خوب راجب فرکانسها و قانون جذب صحبت کرده بودید. و اصن قبل از اینکه دوستم شما رو به من معرفی کنه میخواستم پیداتون کنم. چون دوستم تصمیم داشت که اول منو بهتر بشناسه و اگر من آمادگی داشتم، راجب شما و سایت تون بهم بگه. و قبل از اون من رفتم دنبال اون فایلها که در تلگرام به دستم رسیده بود و دوباره گوش دادم. چیزهایی رو میشنیدم که اون سالها با گوش دادن بهشون انگار نشنیده بودم. و بعد برای اولین بار رفتم و اسم سایت تون رو توی گوگل سرچ کردم و کلی فایل رایگان دیدم. نشستم از اول همشونو گوش دادم. انگار یه در پیدا کرده بودم به دنیایی پر از شادی خوشبختی. پر از اگاهی که منو به سمت خوشبختی میبرد. نمیدونید چقدر خوشحال بودم. بعد از اینکه دوستم راجب اینکه فایلهای رایگان تون رو پیگیری میکنم فهمید، تصمیم گرفتیم باهم روی خودمون کار کنیم. و خب خیلی فایلهای رایگان کمکم کرد. همیشه باهم راجب قانون و فایلهای شما حرف میزدیم. باهم برنامه شکرگزاری چیده بودیم. و یکی دوماه بعد من دوره 12 قدم رو تهیه کردم به همراه مامانم و تصمیم گرفتم اون دوره شروع کنم. استاد اصلا هیچوقت فکر نمیکردم بعد دوره 12 قدم چقدر تغییر خواهم کرد. من خب دانشجوی معماری بودم و تاحالا کار نکرده بودم. وقتیکه دوره رو شروع کردم هدفم توی ذهنم این بود که من میخوام دفتر معماری خودم رو راه بندازم، میخوام یه معمار توانا و موفق باشم، و کلی پول دربیارم. یادمه خیلی با یادگرفتن نرم افزار مشکل داشتم. در حدی که دو سال بود که کلی دوره آموزش نرم افزار معماری خریده بودم اما هیچکدوم هیچ کمکی نکرده بودن و بازم توی نرم افزار مشکل داشتم. و چون نرم افزار درست حسابی بلد نبودم نمیتونستم برم توی یه دفتر معماری کار کنم. تا اینکه با کنترل ذهن هدایت شدم به یه دفتر معماری که کارآموز میخواستن و مشغول شدم به کارآموزی و توی همون دفتر، یکی از دستان خدا بهم نرم افزار های مورد نیازم رو یاد داد بدون اینکه پولی ازم بگیره. و من اونجا با اینکه استخدام نشده بودم حقوق میگرفتم و دیگه نرم افزار موردنیازم رو هم رایگان یاد گرفته بودم. بعد توی اون دفتر با یسری تضادها روبرو شدم و بعد دوباره هدایت شدم به یه دفتر بهتر با آزادی طراحی بیشتر. چندین ماه هم اونجا کار کردم، دستم توی طراحی ها باز بود. حتی میتونستم برم سر ساختمان. اما کم کم به واقعیتی بزرگ پی بردم. کم کم فهمیده بودم من اصلا این کار رو دوست ندارم و دلم نمیخواد تا اخر عمر این کار رو انجام بدم. طوریکه دیگه انگار فقط بخاطر حقوقی که میگرفتم حاضر بودم برم سرکار، پس اگه حقوقی درکار بود هرگز نمیرفتم. حتی دیگه داشتم به زور اون کار رو انجام می‌دادم. اون موقع حدودا اواسط دوره 12 قدم بودم که از خودم میپرسیدم، اصلا من اون اهداف اوایل دوره برای چی میخواستم؟ چرا میخواستم؟ توی کل زندگیم اولین بار بود این سوالا رو از خودم میپرسیدم. و به جوابی رسیدم که اولش پذیرشش برام خیلی سخت بود. تمامش برای این بود که اطرافیانم بگن من موفق شدم. حتی زمانیکه من کنکور قبول شدم میتونستم برم سراغ چیزی که بیشتر میخواستم یعنی نقاشی، اما چون فکر میکردم پول توی هنر نیست، چون فکر میکردم هنر که کار خاصی نیست فقط سرگرمیه، و آدم باید مهندس یا دکتر بشه تا توی جامعه دیده بشه، و اینکه خانوادم تماااام فکرشون همینه و منم مثل اونا فکر میکردم. بهم گفته بودن برو یه دکتر یا مهندسی بشو مردم تشویقت کنن، کاری رو بکن که بیمه بشی و هرماه حقوق بگیری، اگرم نقاشی رو میخوای خب درکنار شغلت هنر رو ادامه بده. یادمه هنرستان میخواستم برم نقاشی یا گرافیک که بابام گفت برو دبیرستان. و منم باور های خانوادم رو ادامه دادم و زمان کنکور با انتخاب خودم، رفتم مهندسی معماری. با اینکه رتبه 800 کنکور هنر قبول شده بودم. و تصمیم گرفته بودم هدفم رو بزارم اونی که واسه جامعه قشنگتره، باکلاس تره، پرستیژ داره. حتی میخواستم توی همون رشته معماری اپلای کنم و برم خارج درس بخونم. دقیقا تا همین پارسال هدفم همین بود که بعد تموم شدن پایان نامه، شروع کنم کارای اپلای رو انجام بدم. بعد هی با خودم میگفتم چرا نمیتونم تجسم کنم اینکه توی یه کشور دیگه مثلا امریکا، دارم توی دفاتر معماری کار میکنم، برام سوال بود که چرا از همون تجسمش هم میترسم. و الان میفهمم بخاطر این بود که اینو من اصلاااا نمیخواستم. برای همین تجسمش هم برام سخت و ترسناک بود. چون من‌ کار توی دفتر معماری رو دوست ندارم. حتی اگه دفتر خودم باشه. میخواستم هرطور شده برم و اون کارو انجام بدم که مردم پشت سرم بگن آفرین به فرزانه که رفت خارج و یه معمار موفقه. همش برای مردم بود. الان خوب میفهمم چقدر پاشنه آشیلمه این حرف مردم. کل زندگیم اهدافمو بر اساس حرف مردم انتخاب میکردم. حتی اگه گاهی به نقاشی فکر میکردم به خودم میگفتم نه نمیشه، اخه مردم چی میگن. و دوباره مسیر اشتباه رو ادامه میدادم. موقع شروع قدم 1 فکر میکردم بعد تموم شدن دوره به خیلی از اهدافم در معماری میرسم، درحالیکه به هدف بزرگتری رسیدم. اینکه من کی هستم و اصلا چی میخوام از زندگیم. اینکه چجوری از زندگیم بیشتر لذت میبرم. نه اینکه مردم منو چجوری میبینن. خیلی چیزا در وجودم تغییر کرد استاد. این مردمی که میگم اقواممون بودن، پدر و مادرم بودن، دوستان و اشنایان مون بودن، همکارای مامان و بابام بودن، حتی دوست پسرمم بود. من حتی بخاطر شرکی که داشتم استاد، از قضاوت دوست پسرمم میترسیدم. یادمه اوایل رابطمون بهم گفته بود چقدر خوشحاله که منم مثل خودش معماری میخونم و میتونیم باهم رشد کنیم و دفتر بزنیم، و این حرفش تا مدتها توی ذهنم مونده بود. من میترسیدم بهش بگم که فهمیدم علاقه ام به نقاشیه نه معماری، میترسیدم بهش بگم و سرد شه. استاد دوره 12 قدم خیلی کمکم کرد. من وقتی دوره رو شروع کردم حتی اعتماد به نفس نداشتم. افکارم رو نمیشناختم. دلیل افکارم رو نمیدونستم. کنترلی هم بهشون نداشتم. و این بزرگترین شجاعت رو از من میخواست. اما هنوز اونقدر شجاعت نداشتم که از معماری برم سراغ نقاشی. به خانوادمم میترسیدم بگم. بازم بخاطر شرکی که داشتم بود. برام سخت بود از اون دفتر که توی کار میکردم هم برم بیرون. از خدا میخواستم کمکم کنه. که دقیقا دو هفته بعدش خدا کمک کرد و خود رئیسم بهم گفت بخاطر مشکل مالی که باهاش روبرو شده نمیتونه دیگه با من کار کنه. نمیدونید چقدر خوشحال بودم ازینکه دیگه قرار نیست اونجا کار کنم. اینم یه نشونه بود. ترس نمیذاشت برم بیرون. با خودم میگفتم اگه برم و بیخیال معماری شم، چطوری پول دربیارم. من هنوز باید نقاشی رو یاد بگیرم تا بتونم به درامد برسم. اینهمه درس خوندم چی میشه. و وقتی این نشونه رو از خدا گرفتم با خودم گفتم ببین خدا داره میگه هواتو داره، برو تو دل ترسهات، میدونم خیلی ترسناک بنظر میاد چون کاری داری میکنی که تابحال نکردی، تصمیمی رو داری میگیری که بابحال نگرفتی. بزرگترین تصمیم زندگیته تا به الان، چون همیشه به حرف این و اون بودی و دنبال این بودی ببینی مامان و بابا چی دوست دارن، بقیه چی میپسندن، حتی تعریف بقیه از آدم موفق چیه. و با شجاعت تمام رفتم و اول به خانوادم و دوم به دوست پسرم گفتم. همشون خیلی از تصمیم تعجب کرده بودن. ولی من مطمئن بودم که این راه درستیه. قلبم با تمااام وجودم اینو تایید میکرد. انقدر قلبم محکم اینو بهم میگفت که نمیذاشت به چیز دیگه ای فکر کنم. خودمم باور نمیشد چطور رفتم جلو و هرگز به برگشت فکر نکردم. با گوش دادن به فایلها و جلسات توحیدی سعی میکردم شرکم رو کمرنگ و کمرنگ تر کنم. یکی از بزرگترین شرک هایی که داشتم این بود که نظر دوست پسرم راجب خودم برام مهم بود و در طول دوره 12 قدم خیلی رو این موضوع سعی کردم کار کنم. هربار بهتر و بهتر میشدم. اما کم کم حس قضاوت شدن و کنترل شدن از طرف دوست پسرم به همراه زیر ذره بین قرار گرفتن داشت بهم احساس بدی میداد. اونم به این دلیل بود که عزت نفسم داشت بهتر میشد. با اینکه اون شخص بسیار فوق العاده ای بود و خیلی به رشد باورهای مثبت در من کمک کرده بود. و یکی از دستان خداوند بود برام. اما مثل قبلا در کنارش آرامش نداشتم. و رابطه داشت برام سخت میشد. اما میترسیدم که تموم کنم. نگران بودم پشیمون شم. و خدا بازم هدایت کرد و حدود یک هفته بعد از اینکه به دوست پسرم گفتم که علاقه ای به معماری ندارم و میخوام برم سراغ نقاشی، دوست پسرم بهم گفت باید رابطه مون رو تموم کنیم. این برای من یه نشونه خیلی بزرگ بود. اینکه قطعا نفع من توی این مسیره. اون دستی از دستان خدا بود و حالا وقتشه که بره و یه دست دیگه از دستان خدا بیاد. باورتون نمیشه چقدر راحت با رفتن اون شخص کنار اومدم. حتی با اینکه بهم نگفت به چه دلیلی تموم کنیم و میگفت حسش اینو بهش گفته، من میدونستم خدا اینو برام میخواد. تماما هدایتش رو حس میکردم و خداروشکر میکردم که بازم راهو بهم نشون داد. استاد تغییرات خودم رو میدیدم، من قبلا 3 سال پیش وقتی رابطم تموم شده بود تا 6 ماه حالم خیلی بد بود با اینکه فقط 4 ماه توی اون رابطه بودم. اما وقتی این یکی رابطه تموم شد من فقط یه هفته یکم احساس غم داشتم. با اینکه با این شخص حدود یکسال توی رابطه بودم و همش به لطف دوره 12 قدم بود. اون ادم بی اعتماد به نفسی که همش به فکر دیگران بود و ترس از دست دادن داشت، ترس از حرف مردم داشت و به علاقه و خواسته خودش اهمیت نمیداد، تغییر کرده بود. اما میدونستم هنوز خیلی باید بهتر بشم چون هنوز میترسیدم که راجب علاقه ام به نقاشی به اقوام بگم. نمیتونم بگم هنوز کاملا در این مورد خوب شده ام، خیلی خیلی بهتر شدم استاد در حدی که عید امسال میترسیدم از من بپرسن مشغول چکاری و من بگم دارم نقاشی یادمیگیرم بکشم. اما دو سه ماه بعد به خودم قول دادم اگه هرکس پرسید بگم علاقه ام به نقاشی رو پیدا کرده ام و میخوام روی اون تمرکز کنم. و خب الان دیگه همه میدونن که من دارم نقاشی کار میکنم. حتی استاد باورتون میشه من میترسیدم پیج اینستا بزنم برای نقاشیام. با خودم میگفتم بقیه میبینن و چی‌ میگن. چون یکی از ایده هایی که خدا بهم الهام کرده بود و منم با شرایط الانم میتونستم انجامش بدم همین پیج اینستا بود و تولید محتوا در یوتیوب. که خب یوتیوب رو از همون اوایل امسال شروع کردم اما بخاطر اینستا میترسیدم‌ چون میدونستم همه راحت منو پیدا میکنن. همه ی اونایی که بخاطر حرفشون رفته بودم دنبال اهداف دیگه ای. و با شجاعت به ایده هام عمل کردم. و تا حالا چندتا تابلو فروختم از طریق همون پیج. و باورتون نمیشه انقدر سریع توی نقاشی پیشرفت کردم که هیچکس باورش نمیشه من فقط 7 ماهه نقاشی رو یاد گرفتم اونم بطور خودآموز و با کمک ویدیو های یوتیوب. الان نقاشی هایی رو میکشم که 7 ماه پیش خودمم فکر نمیکردم بتونم بکشم. خیلی خوب روی این باور کار کردم که هرچی رو بخوام میتونم یاد بگیرم و استعداد و توانایی شو دارم و از خودم خیلی راضیم. انقدر ارامشم استاد زیاد شده که نمیدونید. خیلی شادترم. یادمه پارسال وقتی توی دفتر معماری کار میکردم از استرس زیاد پروژه ها، خیلی وقتها پلک چشم راستم بی اختیار میپرید. ولی خیلی وقته دیگه خبری ازش نیست. استاد الان هدفهایی دارم از جمله اینکه برای نقاشیام سایت راه اندازی کنم اما میدونم هنوز تکاملم رو طی نکرده ام. و باید اول به درامد بیشتر برسم. و حتی یه هدف دیگه دارم اینکه یه فروشگاه برای تابلوهای نقاشیم راه بندازم، یه گالری همیشگی که کارام رو اونجا بزارم برای دیدن. و خب میدونم باید اروم اروم پیش برم و عجله ای ندارم. گاهی ذهنم نجوا میکنه که سریع به این هدفها برسم، ولی میدونم باید تکامل طی شه. و میدونم یکی دیگه از بزرگترین پاشنه اشیل هام باور کمبوده. هدف دیگم اینه دوره های روانشناسی ثروت رو بخرم. چون این باور کمبود خیلی خیلی ریشه داره در من. چون در خانواده ای بودم که تمام باورشون اینه که توی هنر پول نیست. و تنها چیزی که استاد گهگاهی هنوزم بهم ترس و نگرانی میده همین باور کمبوده ثروته. میدونم خیلی باید روش کار کنم. انشالله که خدا کمکم کنه و منو به راه راست، به اون راه جنگلی که سُر میخورم هدایت کنه. راه کسانی که بهشون نعمت داده. تغییر دیگه ای که کردم استاد، این بود که دیگه تلاش نکردم کسی رو تغییر بدم. اوایل دوره با مامانم شروع کردیم، جلسات رو گوش میدادیم و تمرینات رو انجام میدادیم. اما طولی نکشید که مامانم کلا مسیر رو رها کرد. و من هی تلاش میکردم اونو به مسیر برگردونم. راجب فایلها براش میگفتم و میفرستادم. ولی خیلی زود به حرفهای شما پی بردم، چون کاملا متوجه شدم دارم از مسیر دور میشم. کمک من به مامانم یا هرکس دیگه باعث میشد اونا مقاومت کنن و منم بیشتر بخوام توضیح بدم و بعد میدیدم کلی انرژی ازم کم شده و حالم گرفته شده. فهمیدم چقدر اشتباه کردم و با خودم عهد بستم دیگه هرگز بخاطر تغییر دیگران انرژی خودمو هدر ندم. به قول شما توی هدر دادن انرژیم واسه اثبات حرفم به دیگران خسیس باشم. نخوام بقیه رو تغییر بدم. درسته که دوستشون دارم ولی من مسئول اونا نیستیم. هرکس زندگی خودشو می‌سازه و من خیلی خوب توی این موضوع عمل کردم. بازم به لطف شما و فایلهای فوق العاده تون بود.

    خیلی خوشحال شدم از دیدنتون توی این فایل استاد عزیزم. کلی لذت بردم از صحبت هاتون. سپاسگزارم بخاطر تمام زحماتتون. از مریم جان هم سپاسگزارم. الان دارم فایهای سفر به دور امریکا رو میبینم و خواسته دیگرم اینه که به کشور آزادی مثل امریکا سفر کنم و در شهری سرسبز در کنار دریا زندگی کنم و طبیعت فوق‌العاده ای داشته باشه و من روزها توی اون طبیعت 3 پایه نقاشیم رو بزارم و نقاشی کنم. میدونم به این هدفم میرسم. خداروشکر. بازم ممنونم که این فرصت رو دادین تا ما فایل هارو ببینیم و بتونیم کامنت بزاریم. خیلی خیلی سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2184 روز

      فرزانه عزیزم سلام

      با حوصله کامنت زیبات رو خوندم

      بخشیش خود من بودم

      اینکه ک بخاطر نظر پدر و مادر و عمه و عمو

      عقب نبودن از بچه تنبلایی ک رفتن ریاضی

      منم ب حای هنرستان رفتم رشته ریاضی

      با وجود اینکه درسم عالی بود

      ولی کنکور ریاضی ندادم

      و چون پدرم اجازه نمیداد شهر دیگه دانشگاه بریم

      تو همون شهرمون از بین رشته های موجود زبان انتخاب کردم

      توش موفق بودم

      الان 15 سال تدریس میکنم

      در دوران کاریم خیلی دلم میخواست کلاس نقاشی برم

      ولی بخاطر نیاز مالی من فول تایم‌ کلاس برداشته بودم

      و البته بگم ها

      من حرات و‌جسارت بیرون اومدنم نداشتم‌تا پندمیک شد

      و کلاسها مجازی

      و من اونجا تونستم استعفا بدم

      و با نقاشی توی دفتر پسرم شروع کردم

      و کم کم پول ساختم و دوره نقاشی خریدم

      و دارم کار میکنم

      خداروشکر افتادم تو مسیر موردعلاقه ام ، هنر

      و خانواده ام کارهام رو که میبینن کلی تشویقم میکنن

      تا خالا چندتا تابلو‌فروختم و الانم 4 تا سفارش گرفتم ب لطف خدا

      برات خیلییی خوشحال شدم که اومدی تو مسیر علاقه ات

      کوتاه نیا

      جا نزن

      هنر اتفاقاااا کلی پول توشه

      اوناایی ک ازشون دوره خریدم رو دارم میبینم

      ادامه بده با قدرت و توکل

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1203 روز

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز

    و خانم شایسته نازنین

    استاد چی بگم چی بگم که من دیوانه شدم با این فایل ای کاش در دسته بندی توحید عملی هم قرار بدهید

    دو شب برای خدا در دفتر شکرگذاری مینویسم خدایا معجز های بزرگی رقم بزن که اشک شوق بریزم و سجده کنم. و خداوند اینکار دو شب که برای من رقم میزنه .

    روز پنج شنبه برای کارم زدم روی من را به سوی نشانه ام هدایت کن سریال سفر به دور امریکا قسمت 105 اومد که اصلا” جواب سوالم بود. که وقتی تلاش میکنید و به نتیجه نمی‌رسید رها کنید خداوند دستاش بفرسته براتون

    روز شنبه با اینکه سعی می‌کردم آرام باشم برای صحبت کردن با صاحبخونه چون نزدیک سر سال هست . از خدا خواستم خدایا یک نشانه به من بده که دلم قرص و محکم کنی. شب قبل خیلی با خدا صحبت کردم گفتم ابراهیم هم تو را باور داشت ولی خواست زنده شدن مردگان راببینید اون که ابراهیم بود .قرآن باز کردم آخر سوره هود خدا چنان دلم قرص کرد که نگم قصه های قران را برای تو بازگو میکنم برای ( نثبت فوادک ) . خط آخر بر خدا توکل کن که خداوند کارهای تو را می‌بیند.

    و چند روز که خدا دوباره من به این فایل هدایت کرده چون هم به خاطر کار جدیدم که معجزه خودش و هم سر سال من هست . ( با اینکه الان هر روز گامها ی جدید دانلود میکنم. ) امروز وقتی شما کامنت لیلای عزیز خوندید خداوند قبلش بهم الهام کرد نکته برداری کنم . اگر میخوام مثل لیلای عزیز نتیجه بگیرم

    امشب از خدا خواستم میدونم کارم معجزه توست فقط یک نشانه بده دلم قرص و محکم کن . همانطور که دل ابراهیم قرص کردی دل زکریا دل دل پیامبر قرص کردی دل مریم دل مادر موسی و با موسی سخن گفتی چی بگم چی بگم چی بگم ای کاش این کامت اون لحظه فرکانس من به شما میرسوند که دلم میخواد سر به بیابان بذارم . قرآن باز کردم سوره محمد خط دوم کسانی که به خدا ایمان دارند و به کتابی که به حق نازل شده و عمل صالح انجام می‌دهند . خداوند گناهانشان را میامرزد و امر آنها را اصلاح می‌کند. خدا چنان حجت بر من تمام کرد.که به قول رزای عزیز اگر ما به خدا اعتماد کنیم وا بدیدم. استاد من همیشه اینقدر فرکانس مثبت برای فایل گفتگوی استاد با دوستان 37 رزا می‌فرستادم و اینقدر شکر میکردم که این همه نتایج خوب گرفته و آرزو میکردم اون تلفنی که به رزا شد گفتن ما شما را می‌خواهیم خدا شاهده که برای من حتی خیلی خیلی خیلی راحتر از رزا برای کارم رقم خورد. جالب ربطی هم به کار رزا در انگلیس داره .

    من توی این مدت که حالا بنا به دلایلی که حکمت خداست .

    فابل آزاده عزیز را هم دانلود کردم و گوش میدم چون خیلی خیلی خیلی درس از ازاده جان گرفتم گفتم چه جالب کار من در راستای همین دو عزیز

    استاد یکجا اولین نکته که لیلای عزیز اشاره می‌کنند با فایلهای توحیدی شروع کردند .( که خب من سه روزه دوباره با فایل توحید عملی 1 شروع کردم و البته عید همین سال 1403 و خب نتایج بسیار بسیار بسیار بزرگی گرفتم.)

    گفتند تعهد دادند تمام صحبت‌های شما را مثل وحی نازل شده بپذیرند. و خدا امروز یک نشانه برای من فرستاد که ایمان من قویتر کرد که من هم باید راه لیلای عزیز برم. که کلام شما وحی

    خداجون شکرت شکرت شکرت شکرت صدهزار مرتبه شکر

    خدای عزیزم عاشقانه تو را میپرستم من را در مسیر هدایت خودت قرار دادی و قرآن را به زندگی من آوردی و استاد راهنمایی زندگی من قرار دادی .

    استاد من شدم مثل کرم ابریشم از پیل خودم دارم رها میشم. و این سپاسگذار زحمتهای شما هستم .

    الهی محکم تو بغل رب یگانه باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    علی منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1517 روز

    سلام و رحمت و برکات خدا به تمام عزیزان سایت

    می خوام درمورد یک اگاهی و الهام زیبا صحبت کنم(درمورد نظام خدا)

    ذات خدا(منبع جهان هستی○)=عشق،مهربانی،ثروت ها و نعمت ها،زیبایی ها، به ظاهر بدی ها،فرکانس ها،افکار،احساست…،کهکشان ها،سیارات،جهان هستی ،نور و تاریکی،جز به جز جهان هستی و هر انچه که وجود داره بخاطر اینه که این همه شکوه و عشق و زیبایی در ذات خدا هستن تمامیت جهان هستی به این دلیله که در فطرت خداوند وجود داره که در جهان هستی پدیدار شده………………( اگه میببنیم خورشید بی منت و باعشق نورش رو به ما میبخشه دلیلش اینه که این عشق در ذات خدا هست و ……….یک عالمه موضوع دیگه)(عظمت کهکشان ها و جهان هستی به دلیل عظمت و بزرگی و بی نظیر بودن ذات خداس )

    دنیای اطرافمون به همون صورتی درمیاد که ذات وجودیمون باشه(دقیقا مثل خداوند…چون خودش گفته من از روح خودم ،وجود خودم در تو دمیدم)

    اگه فطرت و ذات و شخصیت وجودیمون رو پر کنیم از زیبایی ها،عشق،محبت،احساسات خوب و …..= دقیقا مثل خداوند ،دنیای اطرافمون هم به همون شکلی در میاد که در ذاتمون هست …

    ما هم میتونیم خالق باشیم، اینکه ما خالق زندگی خودمون هستم خییییلی واضحه،اینکه ما هستیم که زندگیمون رو خلق میکنیم واقعا واضحه،خدا از طریق جهان هستی و طبیعت باهامون حرف میزنه، باید از نعمت چشم و گوش و ذهن و قلب و احساس که بهمون داده استفاده کنیم (بخدا سلامتی و اجزای بدنمون خیلی مهم هستن،تفکر کنیم،اندیشه کنیم) خداوند واقعا بزرگ و بی نظیره. (تلاش کنیم ببینیم و احساس کنیم انچه که همه نمیتونن ببینن و احساس کنن)

    همتون رو دوست دارم…باتمام وجود، ارزو میکنم هممون این منبع و این خدای بی نظیر رو بیشتر بشناسیم…

    هیچ عشقی همانند عشق خدا نیست….هیییییچ عشقی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    جابر عثمانی حسن آبادی گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام میکنم به همه ی دوستان عزیزم و استاد عزیزم

    من جابر هستم. و خوشحالم که دوباره دارم کامنت مینویسم و. کام بکی عالی داشتم و این کامنت یه کامنتی هست تلفیقی و ترکیبی از کنترل ذهنم بعد از برخورد به مسئله ای که روزا داشتم و داره به لطف الله حل میشه و نوشتنش با سوال از خودم بود به این صورت که… بمن خیلی کمک کرد و دوست دارم با دوستان به اشتراک بزارم لذت ببرید…..

    چه نگاهی چه فکری رو بسازم بمن کمک میکنه توی این روزا که احساس آرامش بیشتری داشته باشم؟

    (افکاری که داره میاد اینا هستن و هی مرور میشه)

    اینکه خداوند یک بنده ی پاک، درست، زیبا و بسیار جذاب داره بنام جابر که بشدت عاشقش هست و اونو هدایت میکنه و بشدت این خدا دوست داره که جاده برام آسفالت کنه

    مسیر رو برام جذاب تر کنه

    حالا به هر طریقی ممکن هست که منو از طریق تضاد های زندگیم به وضوح برسونه درواقع این جریان فقط منو به سمت خوشبختی و بهتر شدن زندگیم و نعمت های بیشتر یا همون اقیانوس می‌برد

    و در این مسیر موانعی نیست، عیبی نداره عبور میکنم ازش

    موانعی اگه باشه قطعا کمک کننده اند

    اگه موانع محکم باشه این نیرو قدرتش چیره و حاکم است و برای من خوبه

    و همه ی اتفاق های این مسیر زندگی، برای من خوبه و به نفع من تموم میشه و در آخر سعادت و ثروت و خوشبختی رو برای من فراهم میکنه

    شرایط من و اوضاع زندگی من توی همین کره ی خاکی و در بین همین آدم ها و همین کشور و اقتصاد هر روز بهتر و بهتر میشه و تمام انسان ها و اوضاع زندگی وسیله ای هستن برای رساندن من به خواسته هام و هر چیزی که میاد و انجام میشه و انجام نمیشه و گفته میشه و گفته نمیشه و رد میشه یا رد نمیشه فقط و فقط برای اینه که من به خواسته هام برسم و برای اینه که به رشد من بهتر کمک کنه و نتیجه اش فوق‌العاده است برای من

    خداوند نور آسمان ها و زمین هست که توی این مسیر هیچ وقت تنهام نمیزاره و همواره هدایتگر من هست به مسیری که من دوست دارم

    من زندگی ام روبا افکارم می‌سازم و هیچ چیزی دیگه ای در کار نیست هیچ چیز دیگه ای در کار نیست

    توحیدی ترین باوری که میتونم داشته باشم اینه که خالق زندگیم خودم هستم و این نیرو احساس من رو میگیره و به ماده تبدیل میکنه و وارد زندگی من میشه به سادگی

    و کسی نمیتونه بمن ظلم کنه یا آسیب برساند چون این نیرو خیلی هوشمند و بزرگ و اگاهه و هرچقدر من باهاش هماهنگ باشم همه ی کسانی که حتی میخوان بمن آسیب برسانند هم در آخر به سود من کار میکنن و همه چی تغییر میکنه من چجوری میتونم با این نیرو هماهنگ بشم با تغییر زاویه ی نگاهم و واکنش ندادن به هر اتفاقی و ایجاد فکری بهتر که احساس خوبی بمن بدهد، آقاجان فکری که بمن احساس بهتری بده ناظر باشم به افکارم و ببینم چی برای خودش نشخوار میکنه من قدرت تغییرش دارم چون من قدرتمندم

    و آنچه که اتفاق میفته زندگی من رو خلق نمیکنه نگاهی که من به این اتفاق ها دارم زندگی من رو رقم میزنه و سعی میکنم که نگاه لاقل بهتر از قبل خودم داشته باشم چون من میخوام نتایج دیگه ای بگیرم

    و من شکل میدم به این نیرو به این انرژی و چقدر زندگی زیبایی دارم بخاطر تغییر نگاهم زندگی زیبایی دارم اگه نگاه زشتی داشته باشم زندگی زشتی خواهم داشت پس تصمیم بامنه کدوم وری میخوام باشم

    من به این روزا نگاهم اینه که خیر مطلق هست و چیزی جز زیبایی و رشد و پیشرفت نمیبینم و نتیجه ای عالی برای من داره و منو به شادی بیشتر ثروت و نعمت های بیشتر هدایت میکنه

    این نگاه بمن کمک میکنه که هر اتفاقی و هر چیزی که میبینم و باهاش برخورد میکنم پلی هست برای پرواز کردن من به سمت بالا بالای بالای بالا دور دور خوبه خوب همون بهشته بهشت

    همه چی خوبه درواقع

    حتی من فکر میکنم که درآمد من همیشه خوبه جواب من به جواب ذهنم در لحظه که نجوا کرد و ها چیشد رفت پی کار خودش

    زندگی من دست آقای فلانی بمانی و و و نیست که

    زندگی من دست خودم هست زندگی من دست فرکانس های من هست زندگی من دست افکار تکرارشونده ی من هست درواقع زندگی من رو کانون توجه من داره خلق میکنه

    رزق و روزی من دست خداونده حتی حتی اگه این مسیری که میرفتم و توش بودم متلاشی بشه هم برای من خوبه و در نهایت منو به جایی میبره که راحت تر و لذت بخش پول بسازم

    ذهن من میگه که آدم های جالبی نیستن فلانی ها عزیزم من کاری به درستی کسی ندارم من درست زندگی میکنم خداوند آدم های درست رو برام میاره حتی حتی اگه فلانی ها به ظاهر درست نیستن هم من قضاوت نمی‌کنم و حتما یه ارتباط فرکانسی بوده که هستن و یا اینکه میخوان کمکم کنن تا من تصمیم درستی بگیرم یا حتی باعث میشه به درست بودن مسیر خودم پی ببرم و در هر صورت قراره که من توی این شرایط هنر خودم رو نشون بدم

    یه مدت دیگه که از این پیک و این روزا بگذرم دست نیافتنی میشم بخدا، من حسش میکنم روزای طلایی و نابی که داره میاد و وارد زندگی من میشه

    آدم های ناجالب که توش هستم خیلی بیشتر از آدم های جالب هستن اما اما بازهم اشکال نداره و آنچه که مرا نکشد بمن کمک میکنه و منو قوی تر میکنه من جامعه رو نمیتونم تغییر بدم اما خودم رو تغییر میدم توی همین جامعه جایی میرم که آدم های جالب باشن و آدم های جالب بیان توی زندگی من براحتی این کار خداونده و شکی در اون نیست

    این روزا اگه من بتونم در بین این آدم ها ذهنم رو کنترل کنم و واکنش نشون ندم و خلق کنم یه مدت بعد که خیلی زود میاد من جایی هستم که همه چی اونجا خوبه و هر آدمی که باهاش برخورد میکنم عالیه

    بجای اینکه من بیام آدم ها رو قضاوت کنم و بهشون برچسب بزنم و بشمارم نازیبایی های اونا رو من اینکارو نمی‌کنم من آگاهانه میام میکشم خودم رو کنار و آرامش رو بخودم توی تنهایی خودم و خدای خودم هدیه میدم بخودم و لذت خلق زندگی خودم رو تجربه میکنم

    قشنگی قشنگی و زیبایی دنیا و جهان من اینه که همه ما بصورت مجزا داریم زندگی خودمون رو خلق میکنم با باورهای خودمون با کانون توجه خودمون و این خوبه دیگه چقدر راحت چقدر آسان و چقدر لذت بخش

    حالا بزار یه نفر اصلا خدارو قبول نداشته باشه و اصلا بخواد هم جنس باز باشه یا اصلا اعتقادی داره که با تو فرق داره

    یا اصلا هر اعتقادی داشته باشه نتیجه ی خودش رو میگیره و توی زندگی من تاثیری ندارد

    واینم میدونم که کنترل ذهن کار راحتی نیست اما با تمرین هر چیزی راحته و انجام میشه مثل ورزش بدن سازی که هفته ی اول رد بشه تبدیل میشه به کاری راحت و فوق‌العاده آسان برای تمرین کردن

    و اینم نیست که همیشه اینجوری باشه

    تعداد آدم هایی که فکر سالم و درست دارند و باورهای خوبی دارند خیلی کمه اما بنظر من تعدادشون ب اندازه ای هست که یه مدت بعد من باهاشون برخورد کنم و توی زندگی من باشه

    من همواره در حال هدایت هستم و از کارم( نوشتن، غذا درست کردن، دویدن، راه رفتن، تماشای غروب، با دوستم بیرون رفتن، وزنه زدن، فروش محصولات داشتن، سفر رفتن و….) احساس خوبی دارم و باورم اینه که بهترین کار بوده در این زمان حتما خوب بوده چون خداوند اینو میخواد برای من

    احساس ارزشمندی میکنم و اعتقاد دارم که راهی هست برای اینکه بصورت درست به مسیری عالی و عالی هدایت بشم و خودم رو لایق میدونم و من شاید گذشته باورهایی داشته ام که برای اون موقع بوده و الان باورهایی دارم که برای این موقع من هست و ممکن هست عوض بشه نمیدونم در هر صورت الان حالم با این فکر خوبه نتیجه ای که ایجاد کرده این مسیر هم تایید میکنه این مسیر رو

    اما برای الانم خوبه و فکر می‌کنم که انقدر بزرگ نیست این کنترل نجوای ذهن و طبیعی هست و قابل کنترل هست

    و بازم میگم همه چی کمک میکنه بمن تا من خوشبخت تر بشم

    برای اینکه چیکار کنم و وارد چه کاری بشم هم گفته میشه ایده ها و راهکارها میاد همونجوری که برای اون اتفاق اومد برای فلان قضیه اومد

    من فکر میکنم که خدای من بیش از آنچه که من فکر میکنم و توی ذهن من هست دست داره یا راه داره تا خواسته های من رو بمن بده و حتما اینکارو برای من میکنه و بمن وعده داده که ثروت بسیار زیادی بمن میده

    و منم حرکت میکنم

    اصلا همین حرکت امروز من برای رفتن به دفتر خودش اقدام عملی بود که انجام دادم نتیجه شاید به ظاهر خوب نبود اما خیلی خوب بود اما خیلی خوب میشه کمترین کارش این بود که تونستم تصمیم های خوب بگیرم و نگاه زیبایی داشته باشم

    و اتفاقا منجر به رشد من شد و منجر شد به اینکه من نگاهم به خیلی چیزا تغییر کنه

    اصلا فهمیدم که خداوند چیزی بهتری برای من در نظر گرفته چرا حالا همین آدم همین کار یا از این طریق همین موضوع و همین راه حل باید انجام بشه چرا دست خدا رو باز نمیرارم

    من چمه ها

    چرا این همه زور زدن برای پیش بردن کارها به شیوه ی غلط ها

    چرا این همه فکر مخرب توی سرم هست

    اشکال نداره آرام باش

    یه موقع هایی فقط تماشا کردن هم زیباست عزیزم

    چون ذهن من همین یدونه راه رو میبینه در صورتی که خداوند خیلی آگاهی داره و اینجوری نگاه نمیکنه

    اصلا میدونی چقدر خوب شد که به این درک رسیدم که آدم ها نمیشه روشون حساب کرد و خیلی زود میزنن زیرش به راحتی فراموش میکنن و براحتی لبخند تو میمونه و درست بودن مسیر و حرف های استادت عزیزم

    میدونی استاد عباسمنش میگفت که روی آدم ها حساب نکیند روی خدای اون آدم ها حساب کنید من ما می‌شنویم بعدا بهتر می‌شنویم و بعدا بهتر بهتر می‌شنویم که چی گفت میدونی

    خدایا تو خودت میدونی که من روی خودت حساب میکنم

    فکر میکنم از این امتحان خوب بیرون اومدم از 100 بخودم 75 میدم اما میشه بهترش کرد

    فکر میکنم به اندازه ای این امتحان خوب بود که نتیجه اش عالی باشه. من فکر میکنم همه چی خوبه

    وقتی در مسیر درست باشی خیلی چیزها رو از طریق تضاده ها میگیری و کمک کننده میشه برات

    من نفس میکشم و زنده هستم و ناامیدی کار شیطانه

    انسانی که بخدا ایمان داره و بهش توکل کرده امید باید داشته باشه و سرش بالا باشه و شاد باید باشه اگه شادی یعنی ایمان داری

    حتی در تاریک ترین روزها هم باز خداوند هست و نوری میشه برای من و دری باز میکنه

    این حد از ایمان رو کی و چه موقع میتونه داشته باشم

    من هیج نیازی ندارم به آدم هایی که فکر میکنن اگه اونا نباشن دیگه تمومه

    من هیچ نیازی ندارم به آدم هایی که فکر میکنن کسی دیگه باید کمک کنن بهشون

    من نیاز ندارم به اینکه کسی بیاد توی زندگیم که من خلا هاشو پر کنم

    من نیاز ندارم به چنین آدم هایی که همش وابستگی دارند

    من نیازی ندارم به آدم هایی که توجهشون روی نازیبایی هاست

    من نیازی ندارم به کسی که لق زبونش فوش وفوش فوش وفوشه

    من میخوام زندگی بهتری داشته باشم. من میخوام که خوب زندگی کنم و آدم درست حسابی باشم

    من دوست دارم که آدمی باشم که قوی تر از این حرف ها و این داستان ها و این روزها باشم

    من میخوام ثروتمند واقعی باشم شبیه خودم باشم نقش خودم رو بازی کنم و تقلید گر نباشم

    خدای من کسی هست که آسمان ها و زمین رو خلق کرده و هر روز خورشید رو از شرق طلوع میده دیگه کافیه برات

    اصلا چی بگم از قدرت چنین نیرویی

    خدایا هزارات مرتبه شکرت

    نه من انسان ارزشمندی هستم نزد خدا و تا وقتی که زنده باشم و پایبند هستم و نفسم میره و میاد به این مسیر و توحیدی بودنم ادامه میدم و اینکه تنهایی نمیشه و آدم واقعا کم میاره

    آدم واقعا بدون خدا کم میاره

    آدم واقعا محتاج خداست

    آدم واقعا هیچی نیست بخدا به حرف نیستا و میدونم که تا همینجایی که رسیدم هم خدا کمک کرده و یاری ام کرده

    وگرنه هرچقدر فکر میکنم هم میبینم که درسته این خدا تواناییش برتره از هر چیزی هست

    این خدا بمن میگه راه تغییر افکارم رو بمن میگه

    راه تغییر فکرم از فکر بد به فکر خوب رو بمن میگه

    اگه چیزی باشه که بخوام و باورهایی اشتباه و غلط داشته باشم برای اینکه من باورهای درستی بسازم هم کمکم میکنه به روش های مختلف

    تا همینجا هم اعتبارش رو بخدا میدم

    من فکر میکنم روند تغییر افکارم و همین آدمی که الان هستم رو هم به یاری خدا بوده

    من نگاهم بهتر شد

    مثبت تر شدم

    یعنی خدا کمک کرد واقعا خودم خواستم و خداهم چسبوند و گفت بزن بریم

    حالاهم اعتقاد دارم که توی این مسیر دست منو میگیره و شرایط و اتفاق های خوب و عالی رو برای من رقم میزنه

    عجله ندارم

    حرص ندارم

    حسودی نمیکنم

    مسیر من مجزاست از هر کسی

    من توی مسیر خودم حرکت میکنم با باورهای خودم

    من خدایی دارم که در هر لحظه خیر و خوبی وشر بدی رو بمن میگه

    خدایی دارم که برای من عشق میاره عشق میشه

    خدایی دارم که کارهای من رو انجام میده شب وقتی میخوابم مراقب منه

    خدایی دارم که توان و قدرت حرکت بمن داده و هر چیزی برای خوشبختی من در اختیارم گذاشت.واووو چه موجود فوق‌العاده ای هستم و عجب چیزی خدا خلق کرده و عاشق خودم هستم

    خودم رو دوست دارم چون کم دیدم مثل خودم

    خودم رو دوست دارم چون واقعا مقدس و بهترین هستم

    خوذم رو دوست دارم چون آرامش دارم و نگاه عالی بخدا دارم

    خودم رو دوست دارم با همه ی خطاها و اشتباه هایی که داشتم چون انسانم و طبیعی است

    خودم رو دوست دارم با همین چهره و شکل و شمایل که دارم

    خودم رو دوست دارم بخاطر اینکه فکر میکنم و تعقل میکنم و می اندیشم

    خودم رو دوست دارم برای همه چی ام

    توقع من از خدا و این جهان سخاوتمند و بخشنده بسیار زیاده

    این جایی که هستم اگه چیزی هست که ندارم

    کسی هست که نیست

    و یا هر خواسته ای که میخوام و نیست

    به این معنا هست که دارم آماده و مهیا میشم برای داشتن اونا و قبول دارم که جهان من باید سرشار از فراوانی باشه

    جهان من باید سراسر زیبایی و ثروت و نعمت باشه

    به این معناست که من نبودم و حالا هستم و میخوام زیادشم میخوام

    دادن نعمت ها و خواسته های من برای خدا کار آسان و بسیار راحتی است و من بجای اینکه بیام خواسته هام رو فراموش کنم این دفعه میام باورهام رو عوض میکنم تا داشته باشم

    بخدا نعمت و ثروت های خوب هست و هیچ کس برتری نسبت به کسی نداره و برای از ما بهتر نیست

    فهمیدم که کسی دیگه ای نسیت بخدا و همش خودم هستم و باشه که داشته باشم و اون روز تایید میکنم که دیدی راست گفتم

    بجای اینکه چی میشد

    حاجی آقا ماشین چی شد

    چیکار کنم

    الان فلان کار چی میشه

    چکاری بکنم

    آرامش رو بخودم هدیه میدم و از زندگیم لذت میبرم

    و به آینده فکر نمی‌کنم

    حتی حتی اگه هم فکر میکنم خودم رو توی جایی میبینم که میخوام

    و میام از زندگیم بصورت عالی لذت مییرم

    اصلا فردا رو کی دیده

    خیلی از امروز های ما همون دیروزهایی بود که نگرانش بودی

    امروز همون دیروزی بود که نگرانش بودم و خیلی از آدم ها همین سیکل رو ادامه میدن و. نگران نگران نگرانن

    شاید خود من هم همینجوری باشم

    من فکر میکنم دیدن فلان آدم و فلان فرد عزیز

    باعث شد که من بتونم خودم رو بسنجم و تصمیم هایی بگیرم که در آینده نقطه ی عطف من باشن

    میدونی توی این روزا شاید این آدم ها خوب بودن برای من

    و نمیخوام قضاوت کنم آدم و فردی رو

    بازم میگم و رهایی و گذشتن بهترین هدیه ای هست که بخودممیدم

    خداوند همه رو هدایت میکنه

    واووو حتی فکر کردن به اینکه اینکه چقدر این خدا میتونه کمکم کنه هم احساس من رو. خوب میکنه

    چه نعمت هایی که نصیب من میشه

    چه آدم هایی که وارد زندگی من میشن و کار های من رو انجام میدن

    چه ایده های پولسازی که بعد این حرف ها وارد زندگی من میشه

    در ادامه چه فرد مناسبی میاد رابطه ی زیبا و زیبا شکل میگیره درست درست درست

    زیبایی جهان اینه که زندگی من با افکار من رقم میخوره و زندگی من داره با تغییر زاویه نگاهم ایجاد میشه

    دیگه داشتن نعمت هایی دیگران برای من آرزو نیست

    بلکه حتما دست یافتنی هست و حتما منم خواهم داشت

    من آدم دیگه ای میشم

    شاید داشتن یسری نعمت ها لازم هست که واقعا من همین نگاه های سطحی خودم رو درست کنم

    شاید درست کردن همین باورهای سطحی و روزمره زندگی ما برای ما بهترین قدم باشه

    خدایا چی داری بمن میگی

    درسته آدم اگه نتونه فکرش رو کنترل کنه به بیراهه میره

    جوری بود که کثیف ترین افکار رو توی تایمی از زندگیم و از امروزم داشتم و عبور ازش خیلی هزینه ی زمانی داشت برام اما شد حتی هزینه مالی اما خدا کمک کرد

    و چقدر شیطان نجواهاش در حین کلام تو هم هست

    و چقدر عالی شد که این فکر رو تونستم به کمک تو دفع کنم و آسیب نزنم بخودم ظلم نکنم بخودم شاید که قسمتی از مسیر من از زندگی من همینجا تکمیل می‌شده ولی اینم میدونم که میشه که خوب زندگی کرد همیشه و اصلا قسمتی نباشه که من بخوام براش سختی بکشم و تکمیل کنم و خدا برات این کارو بکنه.

    خدایا من تا این حد ذهنم مریض بوده و طلب بخشش میکنم واقعا ازت و بگذریم که تو سخاوتمند و بخشنده ای برای من و همه ی دوستانم

    انتهایی نداره تغییر افکار هرچقدر فکری بهتر باشه باز در طول زمان میبینی عی بابا این فکر نسبت به اون فکر که اون موقع عالی بود عالی تره و جذاب میکنه این مسیر رو

    راستی اون موقع هایی که کج میرفتم هم باعث خیر برکت هایی شد که روز به روز درهایی باز کرد برام که مات و مبهوت موندم

    شده روزهایی که هیچ خبری از هیچ چیز خوبی نبوده و نبوده

    اما چه کسی میتونه ادامه بده و حالش رو خوب کنه

    آقا من دارم در مورد چیزی حرف میزنم که خیلی ها می‌فهمن الان و خیلی ها هم بعدا می‌فهمن

    یه موقع هایی آدم زور میزنه که نگاهش رو تغییر بده که بگه من قانون رو بهش عمل کنم شاید درست باشه

    اما یه موقع هایی آدم جدای از نتیجه ای که دیر یا زود بیاد به صورت شهودی نگاهش خودکار تغییر میده که همین است و دیگه چیزی نیست خوشا بحالشون

    واووو خوشا بحال افرادی که به درجه ای رسیدن که توی عمل به قانون کنترل ذهن و تغییر نگاه کار راحتی دارند

    فکر میکنم خداوند سخاوتمند تر از اون چیزی بود و هست که من فکر میکردم

    توی حتی تغییر افکار خوب هم او نیز برات گل میشه و گل میاره

    آقا ته نداره

    تهش چی میشه

    و بدو بدو نداره

    خیلی نرم زندگی کنم لاقل

    خیلی سخت نباشم و خیلی منعطف باشم

    خودم رو زندگی کنم و جاهایی باید بشدت رها کنم

    جایی هست در همین کره ی خاکی که شدت و حجم ورودی های خوب بالاست نعمت ها زیاده فراوانی زیاده و سرسبزی در همه چی هست

    من عاشق ورودی های خوب هستم

    مثل ورودی یک ویلای زیبا که با ریموت باز میشه و حیاطی سرسبز و بزرگ داره و بسیار رویایی است

    مثل ورودی حرف های یک دوست خوب که در مورد زیبایی ها صحبت میکنه که نعمته اون فرد

    و مثل…..

    در پناه خدا باشید همواره لذت ببرید و خوش بگذرونید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 951 روز

    به نام الله مهربان

    سلام و درود خدا بر استاد عباس منش عزیزم سلام به مریم بانوی دوست داشتنی ام

    سلام به شما دوست عزیز

    استاد عزیزم وقتی گفتین ک هر روز صبح با عشق کامنت ها رو میخونید اشک از چشمم جاری شد

    الان ک دارم اینو می‌نویسم دستام یخ کرده و پر از ذوقم پر از اشتیاق

    من دارم می‌نویسم با عشق و شما میخونید با عشق

    و این یک دنیا فرکانس عالی

    استاد دارم تلاش میکنم کلمات رو درست انتخاب کنم انگار روبروی شما ایستادم و با شما صحبت میکنم.

    استاد دستتون رو می‌بوسم و همینجور ک شما مرا نگاه میکنید سجده شکر به جا می آورم ک خداوند مرا به مسیر درست هدایت کرد

    که خداوند مرا به یکی از پرسخاوت ترین دستانش هدایت کرد

    استاد هر کلامی از زبان شما بیرون میاد میاد روی قلبم میشینه و میشه حکمران ذهنم

    استاد بچها بسیار قلم های شیوایی دارن ک من کلی تحسینشون میکنم و میگم خدایا ببین چقدر زیبا نوشته

    من کامنت لیلا جان رو نخونده بودم رفتم پیدا کردم و اشک ریختم و ذوق کردم و شکر کردم

    استاد من دارم ورود نعمت ها رو به زندگیم میبینم و هر لحظه شکر گزاری میکنم

    من در اندازه مداری ک توش هستم میتونم بنویسم و برای همینم شکرگزارم چون من لایق نوشتن هستم

    پس اینجور می‌نویسم :

    آهای ایهاالناس

    آهای کسایی ک ایمان نیاوردید هنوز

    من با آموزشهای استاد نتیجه گرفتم

    من دارم ورود نعمتها رو میبینم

    من خدا رو میبینم

    من با خدا صمیمی تر از همیشه هستیم .به خدایی خودش اگر همین لحظه بگه بیا بریم با عشق میرم و می‌دونم دارم از این بهشت به بهشت دیگ اش میرم

    من خوشبختم چون توی آغوش خدا نشستم

    من خوشبختم چون هر زمان ذهنم کنترل کنم هر زمان قانون رو رعایت کنم به هر آنچه بخوام میرسم

    من کسی رو قضاوت نمیکنم چون یادگرفتم از استادم همه آدمها در یک مدار نیستن و هر کسی فقط صحبت کسی رو متوجه میشه ک در یک مدار باشن

    استادم تابستان شبها رو تا صبح با خدا صحبت کردم خواستم رو نوشتم براش حرکت کردم باورهاش رو ساختم و پسرم به لطف خداوند به راحتی می‌ره مدرسه هنوز مدرسه و اولیا اونجا باور نمیکنن شماره مرکز مشاوره رو میخواند

    و منی ک میدانم همه چیز خداست همه کس خداست

    هیچ کس نخواهد توانست نتیجه ای که من گرفتم بگیره از این مرکز مشاوره مگر اینکه مثل من فکر کنه

    مث من زیبایی هایش رو ببینه حرکت کنه و به خدا توکل کنه کنترل ذهن کنه

    ستاره قطبی بنویسه

    هدف گزاری کنه

    و ایمان داشته باشه و به خدا توکل کنه

    چندبار دیدم این کلیپ رو بازم تشنه ام به آگاهی هاش

    استاد به لطف خدا منم ی روز با آیات قرآن می‌نویسم

    خودم این رو خیلی دوست دارم.

    از شما استاد عزیزم سپاسگزارم

    از مریم بانوی عزیزم استاد شایسته سپاسگزارم

    از دوستان گلم چون لیلای عزیزم سپاسگزارم ک الگو میشن برای من

    با دوتا بچه توی سن 39سالگی ک من هستم

    خدایا شکرت سپاسگزارم.

    در پناه الله مهربان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    حامد نظافت گفته:
    مدت عضویت: 3207 روز

    خدایا شکرت به خاطر وجود این سایت و استاد عباسمنش و خانواده ای که اینجا حضور دارند ،به شدت برام این فایل مفید بوده و هست ، به یاد گذشته افتادم که با سایت استاد آشنا شده بودم و فایلها رو گوش میکردم و در همون حین با کتاب معجزه سپاسگزاری آشنا شدم و شروع کردم به سپاسگزاری و اول از همه تجربه ای از شکر گزاری رو داشتم که تا اون موقع تا جایی که یادمه به این شکل با نماز خوندن تجربه نکرده بودم و احساس باز شدن قلبم و هیمنطور حال خوب که در ادامش اومد و باعث شد تو زندگیم تغییراتی ایجاد بشه ،الان سالها گذشته و باز در شرایطی قرار گرفتم که فراموش کردم این موضوع به شدت مهم رو و زمانی که سپاسگزاری رو فراموش کنی حال خوب رو باید فراموش کنی ، واقعا ممنونم به خاطر صحبتهای لیلا خانم عزیزو همینطور استاد عباسمنش که منو به فکر فرو برد تا به خودم بیام و به گذشته فکر کنم ، همینطور سپاسگزارم بابت درسهای دیگه ای که این فایل برام داشت تا بیشتر باور کنم که سپاسگزار مسایلی که در زندگیم پیش میاد باشم نه سازگار و تحمل کننده ،بلکه شاکرتر و امید وار تر باشم که دارم رشد میکنم ،خدایا شکرت شکرت شکرت به خاطر دستانت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: