عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کند - صفحه 40
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-03 03:57:242024-10-03 04:02:26عمل به قوانین خداوند، چگونه زندگیمان را متحول می کندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
عمل به قوانین خداوند چگونه زندگیمان را متحول می کند؟
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان همسینرژی،
سوال!!؟؟
آیا آزادی تمام و کمال یک انسان میتونه خودش باعث زندانی شدن انسان بشه؟
آیا ذاتا خود آزادی میتونه آزادی انتخاب در زندانی شدن و بودن باشه؟؟
استاد فایل رو اینطور شروع می کنن که اکثر انسان ها در اغلب اوقات این زندگی دنیایی، به دلیل ناآگاهی از قوانین بدون تغییر جهان هستی، خودشون رو در دام ناخواسته ها انداختن و دارن نتایج نادلخواهی رو تجربه می کنن!
اگر بخام ساده تر بگم: تضادهای فعلی من به دلیل عدم رعایت قانون بوده، قانونی که به خوبی فرا نگرفتم و به خوبی اون رو اجرا نکردم!
عده زیادی منجمله خود بنده به نوبه خودم! به دلیل عدم اطلاع کافی و مسلط بودن نسبت به قانون، به نتایج عموم جامعه نگاه کردم و باور کردم و ارتعاشی رو فرستادم که نتایج مثل عموم جامعه واسم محقق میشه و خودم رو اینطوری ناخودآگاه در دام مشکلات انداختم!
استاد در ابتدای دقیقه 4 فایل یک کلید رو ارائه می کنن:
اگر یک فردی داره سختی می کشه و درگیر مشکلات فراوانه، برای اینکه بیدار بشه نیاز نیست یه عالمه سختی بکشه و حسابی له و لورده بشه!! فقط به این دلیله که قانون رو نمیدونه! (کنایه به خودم)
کلید بعدی!!!
همین مشکلات میتونه به آدم این هشیاری رو بده که چطوره یه عده توی ناز و نعمت و سلامتی هستن و به راحتی پول و ثروت می سازن، توی روابط شاد و سالم و سلامتی کامل قوطه ور هستن…
این تضادها به وضوح اعلام می کنه که چیا رو میخام و اگر ایمان داشته باشم و به دنبال جوابش برم، خدا هدایتم می کنه و جواب سوالاتم رو میده و اگر آدم به هدایت ها عمل کنه زندگی واسش میشه بهشت.
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
چقدر زیباست که نگاهمون رو از روی دیگران و حرف دیگران و قدرت دیگران برداریم و فقط متمرکز بشیم روی قدرت بی نهایت و سر راست خودمون با خدای خودمون
طرف داشته انرژی صرف می کرده استاد رو بکوبه تا احساسات خودش رو تامین کنه، استاد هم کاملا بی مسئولیت بوده و به دنبال عشق و حال خودش بوده توی پارادایس، توی برج یا ویلای تمپا، یا شایدم توی ایالت یوتاه با اون موتور آبی و اون تیپ لباس ارتشی که داشته… با موتور می چرخیده و لیلا خانم از طریق دشمن یا حداقل منتقد استاد به سایت وصل شده!
این خیلی خیلی کلید بزرگیه واسه منه!
چون من از طریق دیجیتال مارکتینگ و بالاخص سوشال مارکتینگ بیزنسم رو توسعه می دم و چقدر این رویکرد استاد می تونه باعث پیشرفت من بشه و چقدر گوش دادن به حرف اساتید سوشال که میگن اینگیجمنت درست کن و تعمدا فیلم بازی کن، تعمدا لایک کن، تعمدا این کار رو بکن یا نکن در میان مدت چقدر سختی ها و اذیت ها و بیماری ها رو میتونه واسم ایجاد کنه…
یه جورایی این احساس درونم برانگیخته شده که برای ادامه مسیر باید به صورت تکاملی، یک قدم یک قدم، آهسته آهسته مثل استاد فکر کنم، مثل استاد عمل کنم و خدا خودش با دوست و دشمن واسه من توی سوشال مارکتینگ مشتری میاره…
اسم دوره توحید عملی یاد شد، به قول استاد، خدا خودش میشه راه و روش جذب مشتری، خودش میشه مشتری، خودش میشه مشتری لاکچری پولدار دست به نقدر زیاد بخر وفادار! خودش میشه از اون مشتری ها که ده تا دیگه با خودش میاره… خدا خودش میشه پول، میشه سود، میشه ثروت، میشه برکت…
خدا یک طیف رنگی بی نهایته که هر چقدر بیشتر بشناسمش کمتر می تونم با زبان توصیفش کنم و بیشتر می تونم درکش کنم!
استرهیکس در یکی از ورتکس هاش جمله ای می گفت که همیشه توی ذهن من حک شده!
بیل گیتس چطور میتونه اینقدر بی مسئولیت باشه و دانشگاه رو ترک کنه و بره دنبال علاقه و استعداد و آنچه دوسش داره و میلیاردها ثروت بسازه؟؟؟
بسکتبالیست ها، فوتبالیست ها و… چطور حق دارن این قدر بی مسئولیت باشن درس نخونن برن دنبال عشقشون و شب و روز بهش بپردازن و از راه عشق و علاقه شون میلیون ها دلار پول بسازن؟؟
حالا من میگم، استاد عباس منش چطور حق داره از زندگیش لذت ببره، قوانین رو کشف کنه و بهشون عمل کنه و زندگی شو دقیقا اونطوری که میخاد تجربه کنه؟؟؟ در حالی که بقیه بر علیهش صحبت می کنن!!!!
خیلی تامل برانگیزه نه؟؟
استفاده از آموزش ها و عمل کردن بهشون یعنی قدم گذاشتن جای پای استاد روی زمین، یعنی کمترین خطا رو کردن و رسیدن به خواسته ها در مدت زمان کوتاه تر…
دقیقه 10:10 مثل گلدن کی می مونه واسم!!
اگر در مسیر درست قدم بردارم، اصلا و ابدا مهم نیست بقیه چطور من رو میبینن و در موردم صحبت می کنن و چی به دیگران میگن و چه برداشتی از من دارن و الی آخر… اگر نترسم اگر بهشون توجه نکنم اگر بی خیالشون بشم اگر روی توانایی های خودم متمرکز بشم اگر کنترل ذهن داشته باشم و توحید رو در عمل اجرا کنم… در نهایت همه و همه دارن به من خدمت می کنن…
میدونی چرا؟؟ چون مسیر درست مسیر اعتماد به خداست و اعتماد به خدا نردبان رسیدن به هر بلندایی است!
اعتماد به خدا یعنی دست خدا رو باز گذاشتن، یعنی نشستن روی دوش خدا، یعنی اجازه دادن به برترین و یکتا نیروی هستی که بشه اون شکلی که من انتظارشو دارم!
حالا عمل به قانون چه شکلیه؟
یعنی با احساسم نجنگم
یعنی به زور نیام توی سوشال و کلا در فضای مارکتینگم کاری بکنم که خودم باهاش راحت نیستم و فقط به خاطر حرف یک سری افرادی که تدریس می کنن، بیام به زور نقش بازی کنم… بلکه کارهای صحیحی که به من هم احساس خوب میده رو انجام بدم و اجازه بدم هدایت های خدا رو از بی نهایت روش بینهایت روش بی نهایت روش دریافت کنم و بهشون عمل کنم و (به اصطلاح بی مسئولیت باشم) و به شیوه خودم به موفقیت برسم و مثل استاد از زندگیم در تمامی جنبه ها لذت ببرم…
ادامه صحبت های استاد یک کلید خیلی ارزشمند داشت که میخام اینجا ردپا بزارم تا در آینده متوجه بشم که ادامه حرکت در مسیر درست، به صورت تکاملی و تصاعدی نتایج رو متجلی می کنه!
من بارها و بارها در کامنت های محصولات بالاخص نوشتم که چندین بار به شکست های بسیار بزرگ در بیزنس برخوردم و همه چی رو از دست دارم و طراز مالی من منفی شده بود و چقدر بدبختی ها رو متحمل شدم…
الان حدود 4 ساله که فقط دارم پیشرفت می کنم و بالاترین حد تارگت های خودم و خانواده مو زدم و بسیار از این بابت خوشحال و سپاسگزارم…
اما در این چندین ماه اخیر به تضادی برخوردم که ریشه در باورهای بنیادین من داره و غفلت من اینبار باز مشکلاتی رو مثل قبل رقم زده… البته که شدت اون کمتر شده و اندازه من هم بزرگتر شده! ایمان دارم خیلی راحتر تر اصلاح میشه و میوه شو دریافت می کنم و لول آپ میشم…
حالا من بسیار کوتاه در احساس بد باقی می مونم و می پذیرم که برای تغییر قسمت نادلخواه نتایجم؛ برای رفع این تضادها باید خودم را کاوش کنم و تغییر کنم و مدارم رو بالاتر ببرم و در مدار بالاتر لاجرم لاجرم لاجرم با اتفاقات دلخواه بیشتری برخورد برخورد برخورد می کنم!
من خیلی ریلکس تر، مسلطتر، آرام تر، متوکل تر، متقی تر، دارم مسیر رو پیش می رم و همون طور که خدا وعده فزونی میده دارم به تدریج تغییر می کنم و به تدریج هم میوه تضادها رو دریافت می کنم
من ایمان دارم بزودی از این تضادها عبور می کنم، همون طور که آسان شدم برای این سختی ها! آسان میشم برای آسانی ها و میوه شو دریافت می کنم و بزرگتر میشم و لول آپ میشم و نتایج بعدی به صورت تصاعدی گوم گوم گوم در زندگی من متجلی میشه… و بعدش میام شادی مو با شما تقسیم می کنم…
توی دقیقه 44 استاد به چگونگی محقق شدن ها به شیوه درست اشاره می کنن! آخ که چقدررر زیباست… چون من با پوست و گوشت و استخوانم درکش کردم!!!!
وقتی استاد ماه ها فایلی رو نمی زاره و میره روی خودش کار می کنه و یک فایل درست می کنه که تاثیر اون هزاران برابر بیشتر از فایل های زورکیه! خیلی تعریفش قشنگ بود…
آقا من با دیجیتال مارکتینگ و بالاخص سوشال مارکتینگ بیزنسم رو پروموت می کنم، تکنولوژیه رایگان در اختیارمه به جای ده ها نیروی بازاریابی و فروش، از سوشال مدیا استفاده می کنم کیف می کنم خدا رو هم میلیاردها مرتبه شکر، جهان پر از فراوانی و آسانیه و دیگه نیاز نبوده نیروی های فروش زیادی استخدام کنم… این عالیه و سپاسگزار خدا هم هستم…
اماااااااااا
اوایل که سوشال مدیا من فقط یک نقطه بود، ایمان من به خدا موجب شده بود که مشتری ها از این ور و اون ور میومدن بدون اینکه من بدونم چطوری! با کارهای خیلییی ساده و بدیهی… به قول استاد همون یه کار با این نیت که نیاز به عجله و کارهای عجیب و غریب نیست… همین نیت صحیح واسه من ثروت و نعمت رو میاورد!
حالا من با “همون نیت در سوشال مدیا باید ادامه مسیر رو به صورت لذت بخش طی” کنم… اون موقع چقدر راحت تر و سریعتر و بیشتر پیشرفت می کنم… خیلی زیباست که راه موفق شدن لذت بردن باشه! لذت بردن خیلی کنترل ذهن می خاد نه؟؟
کلید بعدی که به نظرم بزرگترین قفل ها و درها رو باز میکنه، کلید سپاسگزاریه… به نظرم سپاسگزاری بلندترین و قوی ترین و موثرترین ارتعاشات رو میفرسته…
ولی متاسفانه من همیشه نوع معیوب این کلید رو دارم
دفترها پر کردم و نت های متعدد توی موبایلم رو با سپاسگزاری پر کردم اما کافی نبوده و نیست…
قشنگ میفهمم وقتی که حالم بده و اتفاقات نادلخواه رخ داده برام، مدتیه که قدردان داشتههام نیستم و کفور شدم و دارم به تضادها تمرکز میکنم…
قشنگ اون موقعیه که اونجا دنیا چند تا چک و لقد بهم زده بعد دوباره شروع میکنم به تکرار باورهای توحیدی و سپاسگزاری کردن صورتمو میذارم روی دیوار دفترم و به خاطر این دفتر بینظیری که دارم سپاسگزاری میکنم اشکم جاری میشه
خیلی جالبه که معمولاً از همون شبش یا مثلاً از فرداش یا یکی دو روز بعدش اتفاقات خیلی خوب دوباره به جریان میافته
میدونی سپاسگزاری کردن یک عادت قلبیه یک عادت قلبییییی
بعضی وقتا میبینم مثلاً وقتی من عمداً میشینم سپاسگزاری میکنم و توی دفترم مینویسم کلی اتفاقات خوب رخ میده… و این فکر رو میکنم که اگر من قلبا سپاسگزار بودم چقدر جریانات خفن واسم رخ میداد!
اما خوب مسئله اینه که من برای اینکه به همون بچه سپاسگزار قلبی تبدیل بشم باید عمداً و به صورت مداری و تکاملی سپاسگزاری بکنم با اینکه چند ساله دارم این کارو میکنم باید اینو انقدر ادامه بدم تا قلبا آدم سپاسگزاری بشم و اینو بهتون بگم وقتی که یه سری تضادها واسم پیش میاد و من عمداً شروع میکنم به سپاسگزاری کردن چقدر احساسم خوب میشه و آروم میشم تازه ذهنم اجازه ورود ایدهها رو و فرصتها رو میده
آخه من از استاد یاد گرفتم که جریان هدایت الزاماً این نیست که من به سمت یک فرصت هدایت بشم بلکه غالبا این فرصتها و نعمتها و اتفاقات خوب و حتی نتایج هدایت میشن به سمت من!!!!
مثالم چیه؟؟؟ مثلاً دیدی یه موقعهایی توی خیابون وایسادی بعد مثلاً یه ماشین میاد کنارت یه لبخند بهت میزنه یا یه موزیک قشنگیو پخش میکنه؟؟ یا هر اتفاق ناخواسته خوشایندی…
معکوسشم هست توی خیابون پشت چراغ قرمز وایسادی یه ماشین محکم از پشت بهت میزنه و اوقاتت رو تلخ تر میکنه و این زنجیره اتفاقات و تجربه احساس بد بیشتر تکرار میشه تا اینکه تسلیم میشی…
ما برای هیچ کدوم از این دوتا اقدام خودآگاهی نکردیم اما خدا اون اتفاقات خوبو به سمت ما هدایت کرده اینکه من رفتم اونجا تو اون نعمت نصیبم بشه هستا منم با اونجا هدایت شدم اما من واسش عمداً کاری نکردم و یا حتی شاید عمداً نخواستمش اما اون نعمت به سمت من هدایت شده
اما سپاسگزاری کردن داشتههایی که دیگران دادن خیلی اتفاقاً به من حال میده یکی از عادتهایی که من دارم اینه که همیشه به بالاترین قسمت شهر که گرونترین خونه ها رو داره… شمال تهران که ثروتمندترین و موفقترین شرکتها هستند و میبینی که خیلی راحت هر فرد ماشین 10-20 میلیارد تومانی سوار میشه
میبینی که چقدر حالشون خیلی خوبه به هم میخندن خیلی سادهان مسائل خیلی ساده میگیرن خیلی عادی و نرمال رفتار میکنن و خیلی برای من جذابیت داره و من سپاسگزاری میکنم که میبینم انقدر راحت میشه در ثروت و نعمت و آسانی در اوج لذت بود
قطعاً منم یه جایی توی ناخودآگاهم مثلاً فاصله فرکانسی خیلی خیلی زیادی رو میبینم تا به اونجا برسم حتی ناخودآگاه که نه حتی خودآگاه این رو دارم میبینم اما خیلی راحت میتونم سپاسگزار باشم که میبینم اونا توی چنین جایگاهی هستند و چنین تجربیات بینظیری دارند همین دیدنش برای من جذابه و من سپاسگزاری میکنم من احساس خوشحالی میکنم .
با تشکر
به نام فرمانروای مطلق جهانیان
سلام به استاد عزیز و مریم نازنین و همه بچه های سایت
چند روزه کامنت های این فایل رو میخونم و لذت میبرم از نتایج.
هر کامنت مثل یک داستان جذابه که فراز و نشیب های مسیر تغییر هر کس رو بیان میکنه.
به خودم نگاه کردم و دیدم خیلی از مواردی که امروز دارم زندگی شون میکنم رو یه روزی به شدت از خدا طلب میکردم.
و نفهمیدم کی و چه جوری بهشون رسیدم. این خودش یک امید به اینده ست که به تمام خواسته هات میرسی همون طور که به یک سری هاشون راحت و بدیهی رسیدی و الان داری زندگی شون میکنی. هر چند شیطان ذهن میگه خوب که چی!!
هنوز به پول که نرسیدی؟ و سعی داره نتایج حاصل شده رو کمرنگ جلوه بده.
ولی من میدونم برای جهان خواسته های ما فرقی نداره و اگر یه سری موارد محقق شده پس بازم میشه.
منم در حد خودم نتیجه گرفتم و میدونم این مسیر جواب میده.
مدتی ست میخام منم مث بقیه بیام کامنت این فایل
ارزشمند را بنویسم فایلی که در اون استاد عزیزمون درخواست کردن که کامنت بنویسیم و از نتایج مون بگیم که ایمان همه مون قوی تر بشه به این مسیر تغییر. استاد نگفتن کسانی بنویسن که پول زیادی ساختن یا حتما نتیجه مالی گرفتن. و من با این جمله ذهنمو قانع کردم که منم بنویسم.
بارها این فایل رو گوش دادم و ازش یاد گرفتم و بهش فکر کردم. خیلی قبل تر از این با لیلا بشارتی عزیز اشنا بودم و کامنت های عالی شون میخوندم. و از کسب و کارش و مسیر تغییرش خونده بودم برای من به عنوان یک خانم و داشتن 2تا بچه الگوی عالی بود.
اره منم نتیجه گرفتم خیلی مدت عضویتم بالاست ولی از 13تیر1402 متعهد شدم و نوشتم و امضا کردم و قول دادم به خودم و خدای خودم که دیگه توی این مسیر بمونم. و با تمام وجودم ادامه بدم. و من هنوزم در مسیر هستم به لطف حق حدودا یکسال و 3ماهه. تو این مدت چقد مسیر بالا و پایین داشت گاهی ترسناک بود و گاهی به شدت لذت بخش.
به طور کلی میبینم که چقدر توی این مدت جنس دغدغه هام عوض شده و شخصیت من بهبود یافته. موضوعاتی که به شدت منو میترسوند و درگیرم میکرد چقد زورش کم تر شده. ولی هنوزم هست.
از همه مهم تر از جنس احساسم مطلع شدم
و وقتی حسم ناخوب باشه سریع باید پیدا کنم عاملش رو و دست به کار بشم برای کنترل ذهن. و گاهی مینویسم و بامنطق ساکتش میکنم.
در حالی که قبلا سریع به دیگران میگفتم و باز تمرکز بیشتر به ناخاسته ها و دلهره بیشتر و نتیجه اش وابستگی به افراد.
ولی الان یک تکاپو درونی و یک جدال ذهنی و منم و منطق های ذهنم.
با نوشتن ستاره قطبی و شکرگذاری روزانه و خوندن کامنت ها دیدم که کم کم باورهام عوض شد و رابطه ام با خدا بهتر شد و
از بستن ورودی ها و حذف رفت و آمدها و حذف تلویزیون و…
تونستم از حاشیه امنم بیام بیرون. تونستم پا رو ترسهام بزارم
تونستم کنترل ذهن رو تمرین کنم تونستم به رها کردن فکر کنم.
از خونه داری و درامد صفر با هر انچه داشتیم یک کسب و کار کوچیک توی مغازه 9متری راه انداختیم. و الان حدودا 9ماه میگذره. و من موقع نجواها به ذهنم میگم من توی جریان این مغازه دست خدا رو دیدم که چجوری برامون جورش کرد و همه چیز رو هماهنگ کرد.
اون هدایت خدا و هدیه خدا بود.
و فقط من باید باورهای مالی مو درست کنم.
و امشب یک نگاه کردم به اوضاع مالی و عاطفی و سلامتی
و دیدم اوضاع سلامتی و عاطفی خیلی بهتره.
مثلا در مورد رابطه منو همسرم مدت هاست که حتی بحث خاصی نداشتیم و مث دو تا رفیق با هم مسیر هستیم. ساعت ها در مورد قانون و قران باهم حرف میزنیم و از اینکار لذت میبریم.
در صورتی که قبلا اصلا رابطه خوب نبود.
استاد توی همین فایل گفتن که اگر نتیجه توی یک حوزه ای اومده پس یعنی شما تو اون حوزه تغییر کردی و حرف زدن نیس بلکه نتیجه پایدار مهمه که نشون میده باورها درونی شده.
به خودم گفتم چرا تو دنیای من اوضاع رابطه خوبه! یهو حسم گفت
چون چالش هاشو گذروندی و درس هاشو پاس کردی و دنبال جواب بودی و هدایت شدی. و بعد حسم گفت
پس توی بحث مالی و درامد چرا عجله داری، چرا اجازه نمیدی که مث روابط اونم پایه ها و اساسش محکم بیاد بالا، جوری که با تند بادها نشکنه.
این مغازه برای من جدای از درامد و پول خیلی فایده ها داشته
افزایش خود باوری که میتونم بفروشم و افزایش اعتماد به نفس به صورت تکاملی
احساس مولد بودنم و حذف کامل رفت و امد هایی که قبلا باید زور میزدم نروم ولی الان غیبت من موجه شده.
از حاشیه های بی اهمیت خارج شدم و به پول ساختن به عنوان امری الهی و وظیفه انسانی نگاه کردم.
یک ایراد شخصیتی 15 ساله به خاطر باورهای مذهبی (وسواس تمیزی) داشتم که توی این مدت میبینم چقدر بهبود یافته در صورتی که من اصلا ایده ای برای حلش نداشتم.
و چقدر به خاطرش در وجودم احساس بی ارزشی میکردم و احساس گناه (به خاطر اتلاف اب) به لطف اگاهی های 12قدم
و کامنت ها و این مغازه کوچک تا حد بسیار زیادی حل شده.
و من چه مکان عالی و راحتی برای کار کردن روی خودم پیدا کردم
چیزی که مدت ها دنبالش بودم مث اقا رضا عطار روشن که مسیر تغییرشون از کارکردن توی همون مغازه ابزارو یراق شروع شد.
به میزانی که روی خودم کار کردم نتیجه گرفتم. و دیگه مطمعنم این مسیر جواب میده. و بهتر بگم راهی جز این برای موفقیت وجود ندارد.
ممنونم از همه اعضا هم خانواده ام.
و خدایی که در این نزدیکی است…
استاد عزیزم سلام!
بانو شایسته همراه و همدل سلام!
و سلام به همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
وقتی قدیم ترا قرآن رو می خوندم، هر زمان که میدیدم قوم بنی اسرائیل از موسی درخواست معجزه ای برای ایمان آوردن به خدا می کردن و اون معجزه رخ میداد و اون ها ایمان نمیآوردن متعجب میشدم.
قوم بنی اسرائیل هربار درخواست معجزه های بزرگتر می کردن تا ایمان بیارن. و هر بار درخواستشون توسط خداوند اجابت میشد. ولی باز بهونه جویی می کردن و ایمان نمیاوردن. (اصلا عبارت «بهونه بنی اسرائیلی» از همین جا باب شد.)
اینقدر این قوم پیش رفتند تا به موسی گفتن ما تا خود خدارو به چشم نبینیم، اصلا ایمان نمیاریم…
وقتی که سنم کمتر بود، با خودم میگفتم چقدر این قوم بنی اسرائیل ابله بودن! خب بشر! تو که می بینی هرچی می خوای رخ میده! خب ایمان بیار دیگه. چته واقعا؟!
اما الان می بینم خودم خیلی بدتر از قوم بنی اسرائیلم…
میام توی سایت و می بینم هزاران هزار کامنت از تاثیراتی که بچه ها از اجرای قانون در زندگیشون دیدن و اتفاقات مثبتی که خلق کردن وجود داره، اما باز باور نمی کنم که میشه با ذهن، زندگی رو خلق کرد…
اصلا زندگی بقیه هیچی! بارها و بارها خودم کمی نسبت به اجرای قانون جدی تر بودم و دیدم نتایجشو! نتایج ریز و درشتی که تا پیش از اون اصلا تجربه مشابهش در زندگیم وجود نداشته. اما باز ایمان نمیارم!
ایمان یعنی چی؟! یعنی به قول خانومم، کار کردن روی ذهنت برات از کار کردن روی سایتت مهم تر باشه! از کار کردن با دانش آموزانت مهم تر باشه. یعنی اولویت اولت این باشه که هر روز روی ذهنی که جایگاه شیطانه کار کنی تا به هماهنگی با قلبی که جایگاه پروردگاره برسه…
به لطف رب، خیلی از گذشته خودم در مورد این موضوع بهتر شدم اما هنوز بسیار جای کار دارم… هنوز خودم می دونم که تا یکم شرایط سخت میشه از مسیر خارج میشم. میزنم تو جاده خاکی! این نباید باشه…
کار کردن روی ذهن مثل خوردن غذاست… مثل نوشیدنه آبه… مثل خوابیدنه… باید همیشه باشه. حتی از این ها هم مهم تره.
کار ذهنی همه چیز رو با هم در زندگی من ایجاد میکنه. تجربه 2 ماه اخیر زندکی من همین رو بهم نشون میده…
دو ماه پیش خیلی چیزا نداشتم. اما از وقتی با هدایت خدا و به خاطر وجود یک تضاد تصمیم گرفتم کمی جدی تر باشم، زندگی من از این رو به اون رو شد…
اما امان از دل غافل که با وجود این همه معجزه باز دارم اهمال می کنم…
خداروشکر که سایت استاد هست… خداروشکر که میشه اومد اینجا و در این آب روان چرک از سر و تن شست…
خداروهزاران بار شکر…
ممنونم استاد برای همه چیز… شما ورای تصور، در روح و جان همه ما شاگرداتون نفوذ کردین… خدا عزتتون رو بیشتر کنه…
1403/7/23
22:00
خدایا شکرت به خاطر وجود این سایت و استاد عباسمنش و خانواده ای که اینجا حضور دارند ،به شدت برام این فایل مفید بوده و هست ، به یاد گذشته افتادم که با سایت استاد آشنا شده بودم و فایلها رو گوش میکردم و در همون حین با کتاب معجزه سپاسگزاری آشنا شدم و شروع کردم به سپاسگزاری و اول از همه تجربه ای از شکر گزاری رو داشتم که تا اون موقع تا جایی که یادمه به این شکل با نماز خوندن تجربه نکرده بودم و احساس باز شدن قلبم و هیمنطور حال خوب که در ادامش اومد و باعث شد تو زندگیم تغییراتی ایجاد بشه ،الان سالها گذشته و باز در شرایطی قرار گرفتم که فراموش کردم این موضوع به شدت مهم رو و زمانی که سپاسگزاری رو فراموش کنی حال خوب رو باید فراموش کنی ، واقعا ممنونم به خاطر صحبتهای لیلا خانم عزیزو همینطور استاد عباسمنش که منو به فکر فرو برد تا به خودم بیام و به گذشته فکر کنم ، همینطور سپاسگزارم بابت درسهای دیگه ای که این فایل برام داشت تا بیشتر باور کنم که سپاسگزار مسایلی که در زندگیم پیش میاد باشم نه سازگار و تحمل کننده ،بلکه شاکرتر و امید وار تر باشم که دارم رشد میکنم ،خدایا شکرت شکرت شکرت به خاطر دستانت .
اگر رفتارات تغییر کرده یعنی تو تغییر کردی
جمله ایکه ازوقتی این فایلو گوش کردم تو گوشم صدا کرد
صدف
ایا تو واقعا رفتارات تغییر کرده
اره یکم تغییر کرده
ایا اونقدی که خودت فک میکنی تغییر کردی ؟؟
نه
هنوز جا دارم خیلی خیلی بهتر شم
عهه
اصلا تو یه سری چیزا حس میکردم خیلی خفنم ولی هیچ تغییری نکردم
اگه یکی همون نقطه حساستو فشار بده همون واکنش قبلی و نشون میدی پس تغییر نکردی:)
بله
پس من هنوزم کار دارم
خیلی
عه
پس فهمیدم باید بیشتر تمرکز بزارم
عه پس فهمیدم چرا به تمرکز بیشتری برای تغییر احتیاج دارم
پس فهمیدم چرا باید هر دیقه تو سایت باشم و ورودی مثبت به ذهنم بدم ….
مخصوصا تو زمانای حساسای زندگی که ذهنم راحت میتونه کنترل شرایطو دست بگیره
تنها سپر بلای من تنها سنگر امن من
که تازه جز سنگر بودن تو شرایط سخت
یه سوپر جت برای رسیدن به خواسته هاست
همین سایته
پس پس پس
ما از رفتارهامون میقهمیم تغییر کردیم
وقتی رفتار درست ادامه پیدا میکنه نتایج خودشو نشون میده …
عاقا من ی چیزی بگم
من 6 ساله که دارم رو خودم کار میکنم
و یک ساله که به صورتتت کاملا جدی این اتفاق افتاده
قبلشم جدی بوده برام ولی قوانین و نمیدونستم
و از زمانی که با اولین ورودی مالی خودم قدم 1 و 2 رو خریدم تاززززه فهمیدم اصلا چیزی به نام قوانین جهان ینی چی
و ما باید چی کار کنیم که بیفتیم تو اون راه درست و از قوانین چطور به درستی استفاده کنیم
همه ی اینا تا یکسال با تمرکز و عمل به اموزه های 12 قدم و عمل متعهدانه به تمرین ستاره قطبی اتفاق افتاد
خیلی سعی میکنم حواسم باشه خدا چی میخواد بهم بگه
و خدارو شکر خیلی ام تو این زمینه عالی شدم نسبت به قبلم
و واقعا نسبتتت به قبلم
و وقتی هر روز به امروز خودم نگاه میکنم
میبینم عهههههه
بابا من انگار روز اولیه که دارم رو خودم کار میکنم و انگار هیچی نمیدونم هنوز
و این به من انگیزه برای شروع مجددد میده
یکی از تلنگرایی که به من زده شد روزی بود که استاد تو اون فایل اشتراکی با اقای عرشیانفر بعد اتفاقات 2 سال پیش گفتن هر کی بیاد بگه تو اشتباه داری میکنی من نتایجو میکوبم تو دهنش میگم من دارم با نتایج حرف میزنم
من ازونموقع تصمیم گرفتم خودم زمانی دهن باز کنم که نتایج تو دستم بود و بدون نتیجه پیش خودمم ساکت شم چه برسه بقیه
و از همون موقع تصمیم گرفتم به صورت جدی جدی جدی روی خودم کار کنم و نتایجی که میخوام و رقم بزنم
و تا اون موقع سکوت پیشه کنم و حتی اگه میخوام ذهنمو ساکت تر کنم از همین نتایج استفاده کنم
که تو این یکسال یواش یواش اینکارو انجام دادم .
من شروع کردم به قدم برداشتن
و خداوند هم از طریق دستانش راه رو برای من باز کرد
به صورت معجزه اسا
من قدم 1 و 2 رو خریده بودم و متعهد به انجام تمرینات همین 2 قدم بودم و فایل های دانلودی رم هر روز گوش میکردم
که درها همینطور باز میشد
و اتفاقاتی افتاد که باعث شد منی که از پس هزینه های ادامه دوره بر نمیومدم
تونستم ادامه دوررو تو حساب کاربریم داشته باشم حالا از چه طریق اینطور که برادرم این هزینه رو پرداخت کرد و و ما باهم روی دوره کار کردیم البته من هنوز تو قدمای اولم فایلارو همرو ی بار گوش دادم ولی حس میکنم 10000000 بار اگه گوش بدم بازم کمه و همیشه حرفی برای گفتن دارن
میخوام بیشتر از نتایج دقیقم توی کامنت محصولات کامنت بزارم ولی خب چون تو این یک سال که فقط قدم های یک 2 و 1 داشتم از فایلای دانلودی استفاده میکردم ( هنوزم بنظرم باید روشون کار کنم) یکسری نتایجمو مجبورم که اینجا بنویسم که دیگران هم استفاده کنن و در جریان باشن این فایلا در کنار محصولات مثه بمب جت عمل میکنه ..
به نام خدای هدایتگر و عاشق
استاد عزیزم چه آرامشی چه حس رهایی در صدای شماست در این فایل… خدایا شکرت
دیروز حسم گفت این فایل رو دانلود کنم با اینکه چند روزی بود منتشر شده بود اما اجازه بهم داده نمیشد که برم سمتش
دیروز این فایل رو دانلود کردم اما نگاه نکرده بودم، وقتی دفترمو برداشتم و شروع کردم به نوشتن اگاهی ها جاری شد و نقاط ضعفم رو نقص هام رو برام واضح کرد که باید چه قدم هایی بردارم و اصلی ترین تغییر که باعث تغییر چند جانبه زندگیم میشه چیه…
بعد از نوشتن این اگاهی ها گفتم حالا هدایتم کن به فایلی که این اگاهی هارو تایید کنه و ذهنم رو آماده کنه و هدایتم کرد به این فایل ارزشمند…
استاد چه توضیحات نابی دادین و روند تغییر دوستمون چه درس ها برام داشت و چقدر براش خوشحالم و شکرگذار الله هستم که زندگی لیلا جان اینطور تغییر کرده
استاد من تازه رسیدم به نقطه شروع انگاری تازه مدارم به جایی رسیده که گوش هام باز شده برای شنیدن صحبت هاتون
چقدر خوشحالم و شکر گذارم که دارم تکاملی جلو میرم دارم اعتماد کردن به خدا رو تمرین میکنم و درحال حاضر دارم فایل هایی رو گوش میدم که مربوط به شناخت قانون و اصل جهانه و میخوام اول باور کنم که این منم که با باورهام دارم زندگیم رو خلق میکنم
دیروز اومدم تمام نجواها و سوالاتی که اجازه نمی داد این اصل رو باور کنم نوشتم
سوالاتی مثل اگر تو داری خلق میکنی پس اراده خدا چی میشه پس خواست خدا چی میشه؟
مثلا ازدواجت رو با این شخص تو خلق کردی؟ زمان بچه دار شدنت رو تو خلق کردی؟ و کلی سوال و نجوای دیگه
گفتم خب ذهن عزیز بیا از اول با هم شروع کنیم به بررسی کردن و ببینیم من خلق کردم یا خدا از قبل برام نوشته…
یه نمونه از اتفاق های بزرگ زندگیم رو اینجا می نویسم که چطور به قضیه نگاه کردم
اومدم نوشتم خب قضیه ازدواج من خیلی سریع و راحت جور شد و طوری پیش رفت که انگار خدا داشت همه کارهارو پیش میبرد و این میتونه به ذهن من بگه دیدی خدا میخواست و تو خلقش نکردی
اما برگردیم به قبل از این ازدواج، من خیلی دوست داشتم برم دانشگاه اما خانوادم کاملا مخالف بودن و میگفتن که دختر دانشگاه نمیره و این حرفا…
اونروزا دعای همیشگی من این بود که خدایا اگر دانشگاه رفتن به صلاحمه برام درستش کن اما اگر ازدواج کردن به صلاحمه یه همسر سالم و صالح قسمتم کن…
این درخواست همیشگی من بود
پس اینجا یه نکته خیلی خیلی مهم هست که داره میگه من خواستم که خدا هدایتم کنه و به نوعی بهش اجازه دادم که بهترین رو برام انتخاب کنه…
بله این شد که دانشگاه رفتن کنسل شد و همسری سالم و صالح قسمتم شد
اما خب ته ذهنم همیشه حسرت دانشگاه رفتن و زندگی مجردی تو دلم بود و از سر فراموشی و نااگاهی به خدا گله میکردم که چرا همسن و سالای من دارن تو مجردی عشق و حال میکنن اما من زود ازدواج کردم:))
بعدها خدای عزیزم هدایتم کرد و بهم اگاهی داد که خوشگلم مگر نخواستی که اونچه که به خیر و صلاحته برات پیش بیارم، ازدواج به صلاحت بود چون تو اگر دانشگاه میرفتی و بیشتر تو اون خونه و خانواده زندگی میکردی عصبی تر میشدی باورهای سمی محدود کننده بیشتر تو وجودت ریشه میدووند و البته که با سخت گیری های شدید خانواده مواجه بودی و دانشگاه رفتن هم برات زهرمار میشد، این به صلاحت بود که از اون خونه بیای بیرون فاصله بگیری و آرامش داشته باشی…
بله اینجوری شد که من با بیشتر فکر کردن دیدم که کاملا درسته و ازدواج به صلاحم بوده و خداوند بهترین رو برام میخواد که بعد ها هم با تضادهای دیگه هدایت شدم به مسیر تغییر و رشد که اگر مجرد بودم و توی اون فضا میموندم فکر نمیکنم به این زودیا به این مسیر هدایت میشدم
خلاصه که این بررسی کردن و به گذشته برگشتن بهم یاد داد که 1/ هرموقع من هدایت خواستم از خدا کمک خواستم و راه رو باز کردم خدا وارد شده و هدایت کرده و طبق سوره حمد که خدا خودش یادمون داده که هدایت بطلبیم و بدون خواست ما خدا کاری نمیکنه
2/ فهمیدم و بهم ثابت شد که هدایت خداوند همیشه به نفع ما تموم میشه و خداوند همیشه به سمت بهترین ها و خیر مطلق هدایت میکنه
3/ یاد گرفتم اگر ناخواسته ای هم در رابطم هست این من بودم که با باورهای منفیم با کمبود عزت نفس و عدم احساس لیاقتم خلقش کردم
و کلی مثال دیگه از زندگیم که تو دفتر خودم حسابی بازش کردم و جزئی بهش نگاه کردم و به ذهنم ثابت کردم که این منم که دارم شرایط زندگیم رو خلق میکنم و اینطوری نجواها آرام تر شدن و من الان بهتر میتونم فایل هایی که درمورد خلق زندگی هست رو بهتر بفهمم و درکش کنم
امیدوارم که این مثال اوردن و گفتن این تجربه به دوستانم کمک کنه تا اونها هم بیشتر تو مسائلشون و گذشتشون دقیق بشن و ردپای خواست خودشون در خلق مسائلشون رو ببینند…
خدای شکرت برای حرکت در این مسیر الهی…
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان شایسته، سلام به دوستان هم فرکانسی قشنگم در این سایت بهشتی و سلام میگم به لیلا بانوی عزیز ،لیلا جان بهت تبریک میگم بابت دوستی با خدا، تبریک میگم که خدا رو ؛ در واقع خودت رو پیدا کردی و به صلح رسیدی با خودت ،تبریک میگم به باورهای درست و جدیدت به توحیدی شدنت به زندگی جدید و زیبات ،تبریک میگم و تحسینت میکنم که آنقدر زیبا تونستی چرخ های گاری زهوار در رفته زندگیت رو روغن کاری کنی و تبدیلش کنی به یک بنز آخرین مدل، من تحسینت میکنم و برات قلبن خوشحالم عزیزم ، شما الگوی بسیار مناسبی برای من هستی ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر ..
چی بگم از معجزه سپاسگزاری که زندگی آدم رو زیر رو میکنه ، چی بگم از ایمان به خداوند و سیستم جهانش که حال خوب = با اتفاقات خوب.
باشنیدن زندگی لیلا جان یاد خودم افتادم که با سپاسگزاری از خونه ای در زیر زمینی تاریک و کم نور و لذت بردن ازش رسیدم به خونه ای با پنجره های بزرگ و نوری که هر روز به زندگیم می تابه ،
با سپاسگزاری از یخچال ساده ام فرش های کهنه ام پرده های قدیمی وسایل قدیمی رسیدم به نو ترین و زیبا ترینشون ، با سپاسگزاری و نگهداشتن حال خوب از قرض وام بدهی رسیدم به نقد خرید کردن طلا و مواد غذایی و لباس برای خودم و بچه هام و همسرم ، از پراید رسیدیم به ماشین خارجی ، با سپاسگزاری از بی کاری و غر زدن رسیدم به کسب و کار راحت و مورد علاقه ام توی خونه و درامد خوبی که هر روز داره بهتر میشه ،با سپاسگزاری رسیدیم (منو همسرم ) به رابطه خوب و رفیق هم بودن ، هر چی از فرکانس ناب سپاسگزاری بگم کم گفتم …خدارو صد هزار مرتبه شکر ، من اعتبار هیچ چیز رو در زندگیم به خودم نمیدم و همیشه باید یادمون باشه که هر چی داریم در هر موقعیتی هستیم همه کارها رو خدا انجام داده ،
بنظرم سپاسگزاری یعنی ایمان به خداوند، چقدر این حرف لیلا رو خوب درک کردم چون وقتی آدم خدا رو پیدا میکنه وقتی قلبت اروم هست تو همون خونه به ظاهر بد و اوضاع داغون حست خوبه و وقتی حست خوبه وقتی خدا رو بغل میکنی کم کم شرایط شروع میکنه به تغییر کردن ..
وقتی شرایط تغییر میکنه هدایت میشی به دوره ها ، خود من باورم نمیشد یه روزی بتونم به راحتی با درآمد خودم دوره ها رو تهیه کنم اونم با نعمتی که خودم به لطف الله ساختم و این چقدر لذت بخش برای من ، خدایا شکرت.
سپاسگزاری دریایی از نعمت و برکت رو وارد زندگی آدم میکنه ،باعث میشه از در دیوار برات برکت بیاد
و چقدر من این خدای بخشنده مهربان رو این سیستم جهان رو دوست دارم و سعی میکنم آگاهانه بهش عمل کنم ، هر روز یه قدم کوچیک بردارم و خودم رو رشد بدم.
هر روز با تمرکز ذهن و سپاسگزاری دهانه ظرف مون رو برای باران رحمت الهی بازتر کنیم و لذت ببریم از لحظه به لحظه زندگی .
همین فایل خودش موهبتی از طرف خداست
یک هدیه ناب برای کسانی که تشنه این آگاهی ها هستند و قصد تغییر دارند
خدایا هزاران بار سپاسگزارم برای این مسیر درست الهی .
سلام مجدد به استاد دل ها ، چقدر دلمون برای روی ماهتون تنگ شده بود استاد ،
اندام زیبا صدای زیبا آگاهی های ناب و آر وی زیبا و لاکچری که دل منو برده و حتما باید یه آر وی خفن بخرم باید امتحانش کنم لمسش کنم باید باهاش مسافرت ها برم لذت ها ببرم ، اگه شما تونستید بخرید پس منم میتونم … تحسینتون میکنم .
این فایل ارزشمند رو من اولین ساعتی که روی سایت قرار گرفت دیدم شنیدم و دانلود کردم و بارها بارها گوش دادم لذت بردم و درس ها بیرون آوردم برای رشد و پیشرفت خودم،
من تازه اول راهم اما می دونم که روزهای عالی در راه هست پس بدون عجله با حس خوب و کار کردن روی خودم این مسیر رو ادامه میدم
ممنون از چشم های قشنگتون که کامنت منو خوندین و ممنونم از کامنت های عالی همه تون که باعث رشد من میشه ، دوستتون دارم
سلام به استاد عزیزم
من بعنوان یکی از قدیمی ترین اعضای سایت، باید بگم که کاملا در جریان اتفاقات و روند پیشرفت شما بودم، مخصوصا این موردی که اشاره کردین.
قشنگ اون روزها رو یادمه که این آقای سخنران ش. ف. ، با چه لحن تندی صحبت کرد که واقعا من و تمام دوستداران شما در ابتدا بسیار ناراحت شدیم از این صحبت ها. تاکید میکنم در ابتدا. اما خیلی جالبه که بگم من هم مثل همین دوست عزیزی که پیامش رو در ابتدای ویدیو خوندید، این حرفها در آخر به نفع شما شد. برای من نوع واکنش شما اهمیت پیدا کرده بود. دائما فایل های رایگانی که تند تند مثل الان، منتشر میکردید رو با جون و دل چک میکردم و اینقدر اینقدر اینقدر اینقدر لذت میبردم که علی رغم کامنت هایی که برای شما میومد که استاد چرا سکوت کردین، چرا جواب بی احترامیشون رو نمیدین و… شما هیچ واکنشی نشون ندادید.
به به، خدای من! مگه میشه یک انسان به این حد از درک قوانین جهان هستی برسه؟! مگه میشه یک آدم تا این حد به حرف هایی که میزنه و تدریسشون میکنه عمل کنه؟! دقیقا در اینجا بود که من و امثال من که دانشجو و دنبال کننده شما بودیم، بیشتر از قبل عاشق شما شدیم. اینکه اون آقای سخنران حتی به نیمی از حرفها و مطالبی که تدریس میکردن نه تنها پایبند نبودن بلکه ناسزا هم میگفتن و فقط یک سری مباحث روانشناسی رو تدریس میکردن اما، من و دانشجویان شما دیدیم و لمس کردیم که شما چقدر زیبا و چقدر عالی، مثل همیشه با توجه به قانون عمل کردید. بعید میدونم کسی اگر جای شما میبود و این حرف ها بر علیهش زده میشد، بی جواب میذاشت. استاد شما واقعا یک عملگرا هستی.
به نظر من این اتفاق و این رفتار شما، بیشترین تاثیر رو در محبوبیت هرچه بیشتر شما ایجاد کرد. یکی این مورد و یکی هم مرگ فرزند اولتون. من تمام فایلهای شمارو از همون موقع می دیدم و میبینم، بعید میدونم به تعداد انگشتان یک دست درباره فرزند اولتون حرف زده باشین، که اگر هم زدین برای اثبات مباحث موفقیت و قوانین آفرینش بوده، یا ازتون مثل لایو پارسال سوال شده باشه.
و در آخر استاد عزیزم، از خدای بزرگ فقط سلامتی و سعادت و ثروت و آرامش رو برای شما میخوام. این آرزوی من شاید یک نوع خودخواهی محسوب بشه چون واقعا عاشق و ارادتمند شما هستم.
استاد وقتی فقط به عکستون روی فایلا نگاه میکنم عکسای جدیدتون عکسای این روزاتون
عکسای سالای اخر
عکسای بعد قانون سلامتی
بعد دوره احساس لیاقت
فقط وقتی نگاه ممیکنم
کلی امید تو دلم جوونه میزنه
انگار صدای شیطان اروم میشه
و صدای خداوند رسا
انگار ی چیزی بلننند تو وجودم فریاد میزنه این یک اسوه حسنه است
خدای من
ممنونتم بابت این الگوی زیبا که مقابل چشمانم قرار دادی
الگویی که هر وقت نا امید میشم کافیه که نگاش کنم
و کافیه که یکی از فایلهاش پلی بشه امکان نداره جایی که صدای اون باشه صدای شیطان و بتونی بشنوی
چقدر صدای خدا رساست
چقدر شما خود اون صدا شدی
حتی صدا و لحنتون هم ….
خدایا
صد هزار بار شکرت
بخاطر وجود این عشق روی زمین
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم.
…
وقتی از قوانین استفاده نکنم وقتی حواسم به فرکانسم نباشه و فرکانسهای ناجالب به جهان هستی بفرستم، این باعث میشه شرایط رو برای خودم سخت تر و سخت تر کنم.
اینجا یه مثال واضح از خودم بزنم، تا همین هفته پیش بود که به هر کدوم از اوستا کارها زنگ میزدیم که بیان کارای خونه رو تموم کنم ولی هیچکدوم نمیومدن، اما از زمانی که من روی این دوره شروع به کار کردم خدا شاهده از شنبه همین هفته فروش و معاملاتم که بیشتر شد هیچ، تمام اوستا کارها دونه دونه خودشون زنگ زدن اومدن کار رو انجام دادن و هر روز این هفته برای من پر بود از برکت و نعمت و معجزه و حال خوب، حتی یکی دوبار که سمت فرکانسهای نامناسب میرفتم به خودم میگفتم نه فرزانه، الان باید حالت رو خوب نگهداری حیفه این هفته به این قشنگی که بخوای ناجور تمومش کنی، و تا الان که رسیدم به روز جمعه بهتون بگم که تمام کارهایی که دو سه ماه بود انجام نمیشد، تماما انجام شد به راحتی، فقط من باید در رو باز میکردم تا به سمت من سرازیر بشن. الهی شکرت.
…
من در این جهان هستی آزادی بی حدی دارم که میتونم زندگی خودم رو خلق کنم.اگه کسی شرایط سختی داره به این معنا نیست که حتما باید این شرایط رو بگذرونه تا بیدار بشه، بلکه به این معنیه که قانون رو نمیدونه و به راحتی خودش رو دست باد سپرده و منم قبل درک قانون این شرایط رو داشتم.
البته که سختی های زندگی باعث میشه که به فکر فرو بریم که چرا این زندگی من اینطوریه، چرا دارم درد میکشم، چیکار باید کنم که زندگیم بهتر بشه و… و اگه توی مسیر درست قرار بگیرم و تغییر بدم ذهنیتم رو به جوابش هدایت میشم و بهشت رو توی این دنیا تجربه کنم. من با باورهای قبلی خودم شرایط فعلی رو رقم زدم، با تغییر افکار میتونم شرایط آینده رو به خوبی و همانطور که میخوام بسازم.
خداوند دستای بینهایتی داره که بتونه جواب بده به خواسته های ما. اگه من در مسیر درست قرار دارم اصلا مهم نیس که بقیه چه فکری میکنن در مورد من و اونا هیچ قدرتی ندارن. اگه بترسم اگه نگران باشم اگه خشم داشته باشم به این معناست که یه فرد دیگه توانایی و قدرت خراب کردن من رو داره، اما اگه مسیر درست رو پیش بگیرم و مطمئن باشم هیچکس هیچ قدرتی برای تغییر زندگی من نداره.
خدای من حضرت نوح چه دیدگاه و چه ایمان قوی داشته که نترسید و حتی درخواست کرد که اگه قدرتی دارید برای نابودی من، پس ازش استفاده کنید.
الله اکبر، هیچ کس هیچ قدرتی نداره توی زندگی ما مگه اینکه ما بترسی، باهاش بجنگیم، نگران باشیم، هییییییییییییچکس به جان خودت فرزانه هیچکس هیچ قدرتی توی خلق زندگی تو نداره، اینارو بکن تو گوشت، هرکی هرچی گفت هرجور رفتار کرد تو با تغییر باور خودت میتونی رفتار اون فرد رو با خودت تغییر بدی. این جمله رو چندین بار بنویس که بره توی گوشت، هیچکس هیچ قدرتی توی زندگی من نداره، هیچکس هیچ کاری توی زندگی من نمیتونه کنه، من با باورهای خودم شرایط رو رقم میزنم، هیچکس هیچ احدی هیچ بنی بشری نمییییییییتونه توس زندگی من خلل ایجاد کنه، هیچکس به هیچ روشی با هیچ نیرویی هیچ قدرتی برای خراب کردن روز های من نداره، من با باورهای خودم با نیروی درونی خودم با خدای درون خودم زندگی خودم رو میسازم، از امروز وظیفه اصلی من اینه که افراد مناسب، باورهای مناسب رو سمت خودم جذب کنم. من خالق زندگی خودم هستم و تمام کارها طبق زمانبندی دقیق الله مهربان انجام میشه، پس بگو که هیچ کس هیچ قدرتی توی زندگی من ندااااااااااااااااره، تهدیدم کردن؟ خب بکنن، من وصلم به نیروی لایتناهی کائنات و هرآنچه توی ذهنم ساخته باشم همون برام اتفاق میوفته به بهترین شکل ممکن.
الهی شکرت.
…
من کنترلی روی اینکه بقیه چه فکری درموزدم میکنن ندارم پس بهش توجه نمیکنم، من تنها روی خودم کنترل دارم، پس به همین توجه میکنم و کار درست خودم رو انجام میدم.
اگه احساس ارزشمندی رو به این گره نزدم که بقیه چی درموردم فکر میکنن، پس تلاشی نمیکنم برای جلب توجه اونا و مسیر درست رو میرم و زندگیم رو خلق میکنم.
وقتی تغییر میکنم که رفتارم توی شرایط مشابه قبل تغییر کرده باشه و وقتی رفتار درست ادامه پیدا کنه نتایج تغییر میکنه.
خداوند به من آزادی داده که هرجور که دوست دارم فکرکنم،بنابراین نباید نگران افکار بقیه باشم.
نه تنها تخریب دیگران باید برام مهم نباشه، بلکه تعریف و تمجید کردنشون هم نباید اهمیتی داشته باشه چون ممکنه توی یک دامی بیفتم که معتاد بشم به نظر بقیه.
وقتی باور کنم که من ارزشمندم، خودمو دوست داشته باشم، وقتی باور کنم که هیچ تقلای خاصی برای ماندگاری توی کارم نیاز نیست، وقتی بدونم انجام یک کار با حس و باور خوب 100برابر هزار کار دیگه نتیجه میده، اونموقع نتایج عالی بدست میاد.
…
وقتی آگاهی دریافت میکنم که آرامش بهم میده، این یعنی از طرف خداست، اما اگه فکری میاد که بهم حس استرس و ناراحتی میده این قطعا از طرف شیطانه.
به جای حسادت به بقیه، باورکنم و سپاسگزار نعمت هاشون باشم تا جریان ثروت و موفقیت هم توی زندگی من جاری بشه. اگه اونا تونستن داشته باشند پس امکان پذیری که توی زندگی منم باشه.
اگه به جای غر زدن و ناسپاسی برسم به مرحله ای که شکرگزاری کنم این یعنی یه قدم بزرگی برداشتم و تغییرات درونم اتفاق افتاده و به دنبال اون نعمت و فراوانی توی زندگیم وارد میشه. اگه از نگرانی و دل آشوبی به آرامش رسیدم یعنی در مسیر درست قرار دارم و این تنها روشی هست که متوجه میشم توی مسیر درست قرار دارم.
…
مهم ترین قدم برای شروع اینه که تمام بدهی هارو صاف کنم، با این کار مثل موشک توی کارم پیشرفت میکنم. چون آرامش ذهنی که بعدش دارم باعث میشه درآمدم بیشتر بشه و ثروت بیشتری توی زندگیم وارد میشه و اتفاقات بزرگ تری منتظرمه.
…
خداوند همواره به ما قدم های بعدی رو میگه فقط باید گوش شنوا داشته باشم و بهشون عمل کنم. خودم را لایق دریافت الهامات و ایده ها بدونم.
استاد من الان دقیقا همین لحظه که دارم تایپ میکنم دچار یک ناخواسته و تضاد به شدت ناجالب هستم، به صورتی که بین منطق و احساسم جنگه، شدیدا دارم تلاش میکنم که ذهنم رو کنترل کنم، امشب گفتم خدایا کنترل این موضوع دیگه از دست من خارجه، کمکم کن آزاد بشم از این وضعیت، کمکم کن بتونم روی ذهنم کار کنم و توجهم رو ببرم سمت هزاران هزار زیبایی و نعمتی که دارم. استاد نمیدونم چه درسی رو قراره توی این تضاد بگیرم اما میدونم که این قسمت رو دقیقا با من صحبت میکردید. الهی شکرت
وای این قسمت رو چقدر قشنگ گفت لیلا جان که باید روی خودم کار کنم و کاری به بیرون نداشته باشم، با هر مسئله ای جوابش داخلش هست.
…
الهی شکرت در پناه الله یکتا