توجه:
فایل تصویری و صوتی توضیحات استاد عباس منش و مریم شایسته در انتهای توضیحات این صفحه قرار گرفته است که می توانید دانلود نمایید.
بالاترین دلگرمی و عظیمترین سپاسگزاری ما- یعنی موجوداتی که کمال یافتهتر شدن دربارهی آنها هرگز تمامی ندارد- قوانین بدون تغییری است که بر جهانمان حکمفرماست.
قوانینی که این جهان را با تمام تعلقاتش خلق کرده و به سمت گسترشی همیشگی هدایت میکند.
قوانینی که به هر موجود، ایده، راهکار یا علاقهای- که با رشد و گسترش هم-مدار بشود- نه تنها امکان رشد میدهد، بلکه در این مسیر، هدایت و حمایتِ ویژه از او را تضمین میکند.
زیرا رشد و گسترش، هدف این جهان است و کارآمدترین ایدهی این سیستم برای رشد و گسترش خودش، پاسخ به درخواستهای ما و حمایت و هدایتمان در مسیرِ کانون توجهمان است.
بنابراین درباره هماهنگی با قوانین این سیستم، 2 موضوع اهمیت حیاتی دارد:
قوانین همواره ثابت است، اما این درک ما از قوانین است که با هر بار «دست به عمل شدن» برای تجربهی آنچه درک کرده ایم_از طریقِ به اجرا گذاشتنِ آن آگاهیهای درک شده_ واضحتر می شود.
آنچه به فرایند تکاملیِ رشدمان در این «مسیرِ گسترش همیشگی» سرعت میبخشد، جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجهمان و مراقبت و نظارت همیشگی بر نقطهی تمرکزمان در هر لحظه است.
قصدم از این یادآوری کوتاه درباره قوانین ثابت جهان و رابطهای ما با این قوانین این است که بگویم: همین اساس نیز، داستانِ پشتِ صحنهی فرایند «بروزرسانی بخش دانلودها در سایت» بوده است.
مهمترین انگیزهی من از به کار بستنِ تمام همتم و «تمرکزِ لیزریِ تقویت شدهام با عشق و اشتیاقی سوزان»، برای بروزرسانی فایلهای بخش دانلودها در سایت، همین اصلِ «بدون تغییر بودنِ قوانین خداوند» اما «متغیر بودنِ درک ما از این قوانین ثابت» بوده است.
زیرا هر بار که فایلی از استاد در بخش دانلودها را دوباره گوش دادم، گویی اولین بار است که اساس مهمی را در آنجا مییابم که گرانبهاتر از هر گنجی است.
اقرار میکنم که قبل از این پروسهی بروزرسانی و شروعِ این سفر اعجاب برانگیز به دل این آگاهیهای ناب و تعمق در آنها، هرگز تا این حدّ از ارزش و نقش فایلهای موجود در بخش دانلودها در «پرورشِ ظرف وجودم» و «شناختن خودم به خودم» از طریق:
افشاگری و پرده-برداری از ترمزهای مخفی ذهنم»
و «برملا ساختنِ پاشنههای آشیلی که مانع دریافت درخواستهایم شده بود»،
باخبر نبودم. به همین دلیل وقتی از ارزش این گنج گرانبها با خبر شدم، با عشق فرایندی چندماهه را برای بازچینی و بازآفرینی این آگاهیها آغاز کردم تا این آگاهیهای ناب، هدایتگر افرادی چون خودم باشد که به دنبال رشدِ بیشتر و درک عمیقتر از برکتهای جهان اطراف خود هستند و برای فاستجیبوالی شدن و اجابت کردن خداوند، کمر همت بستهاند و عهدی غیر قابل مذاکره با قلبشان بستهاند.
زیرا محتوایی که استاد عباسمنش در سایت- خواه در قالب فایلهای دانلودی و خواه در قالب محصول تولید میکند:
هرگز برای یک دورهی خاص از زندگی نیست
هرگز برای یک دین یا مذهب خاص نیست
هرگز مختصِ پیشرفت یک شغل یا کسب و کار خاص یا تحقق یک هدف خاص نیست
هرگز مشمول تاریخ یا تکنولوژی نمیشود که با تغییر تکنولوژی یا پیشرفت بشر قدیمی بشود یا با تغییر مسائل بشر، ناکارآمد بشود.
بلکه آنچه که تولید شده و در قالب فایل دانلودی یا محصول در اختیار شما قرار گرفته:
آگاهیهایی خالص و ناب درباره ی «اصل و اساسی بدون تغییر» است که جهان را خلق کرده و به سمت گسترشی دائمی هدایت میکند.
همان اصل و اساسی که جانمایه و عصارهی رشد و پیشرفت در هر جنبهای از وجودمان و زندگیمان است.
و برای همین است که از همه زمانها و همه تکنولوژیها عبور میکند و ردپای آن در هر پیشرفتی مشاهده میشود که در طول تاریخ بشریت انجام گرفته و خواهد گرفت.
بنابراین نه فقط ما اعضای این خانواده، بلکه همهی نسل بشر با هر دین و مذهب و عقیده و علاقهای، برای خلقِ زندگیِ مورد دلخواه خود در هر جنبهای، باید و قطعا باید این جنسِ ناب و خالص از آگاهی را درک کند و بتواند با آنها هماهنگ و هم-مسیر بشود. یعنی بتواند آنها در جزئیات مسائل زندگیاش به اجرا درآورد و جزئی جدایی ناپذیر از شخصیت و رفتارش نماید.
اولین روزی که با قصدِ سر و سامان دادنِ دوباره به بخش دانلودها در سایت، کار را شروع کردم، اصلا نمیدانستم که خداوند چه برنامهی بابرکتی برایمان چیده و مرا وارد چه سفر شگفت انگیز، شخصیت ساز و تعیینکنندهای گردانده و در این مسیر هدایتگرم شده است.
اما از آنجا که «هدایت»، همیشه کار خودش را میکند و خداوند همیشه سمت خودش را انجام میدهد، قصد من را از «یک ویرایشِ یک روزه در این بخش»، تبدیل به سفری زندگی ساز کرد که نقطهی عطف زندگیام شد. یعنی اول از همه به رشد خودم کمک کرده و میتوانم بگویم در این دوره از زندگیام به اندازهی دوباره ایمان آوردنم به آن آگاهیها، نسخهای جسورتر، متوکلتر، کممقاومتتر و پذیراتر از من ساخته است که آگاهانه تلاش میکند با همه چیز در صلح قرار بگیرد. یا شاید تمام این پروسه و تغییراتی که در طی این فرایند انجام شد، جوابی به فرکانسها و درخواستهای اعضای این خانواده بوده که خداوند آن را از طریقِ هدایت من برای بروزرسانی آگاهیهای ناب این بخش، اجابت کرده است.
زیرا بعید می دانم هیچ کسب و کاری در جهان، چنین تعهد و عشقی برای بروزرسانی محتوای قبلی- که آنهم به رایگان در اختیار کاربرانش گذاشته- به خرج دهد. اما کاری که دربارهی بروزرسانی بخش دانلودها در سایت انجام شده، فراتر از هر تکنیک یا اصل دربارهی یک کسب و کار موفق است.
اینجا بحث بحثِ گسترش جهان است. بحث بحثِ اصول زندگیِ صاحب این کسب و کار یعنی استاد عباسمنش- نه تنها دربارهی کسب و کار خود، بلکه دربارهی جزئیترین مسائل زندگیاش- است.اصلی که میگوید:
همیشه نقطهای در زندگیمان نیاز به بازبینی و تغییرات اساسی دارد؛
همیشه باید آمادهی استقبال از تغییرات باشیم؛
همیشه باید برنامهای برای بهبودِ هرچند کوچک-اما همیشگی، داشته باشیم؛
همیشه بخشی از وجود ما آمادهی رشد بیشتر است و بخشی از توانمندیهایمان آمادهی بیشتر خدمت کردن به ما از طریقِ «اجازه دادن به آن نیروی درونی برای قدم برداشتن در جهتِ ایجاد یک تغییر اساسیتر و تحققِ یک خواستهی دیگر» است.
و همانطور که در اول این متن اشاره شد، جهان حامیِ هر فرکانس و درخواستی میشود که نتیجهاش، گسترشِ بیشتر این جهان بشود. منظورم درخواستی که فقط حرف نیست، بلکه قدمهای عملی و ایمانی عمل آوردنده را نیز با خود دارد و البته که جهان بیشترین پاداشها را به افرادی میبخشد که بانی ایجادِ بیشترین رشد میشوند و تعهد بیشتری برای هماهنگتر شدن با قوانین بدون تغییر، به خرج میدهند.
دلیل اینکه طی این چندین ماهه اخیر با تمرکز بسیار بالا برای اینکار وقت گذاشتم – گاه در روز بیش از 15 ساعت کار مفید میرسید- آگاهیهای ناب و سرنوشت-سازی بود که احساس کردم در برخی از فایلها آنطور که باید، شنیده و دیده نشده است. آگاهیهای هدایتگری که میتواند نقطهی عطف زندگی فرد باشد و از او یک ایلان ماسک، بیل گیتس، پروفسور سمیعی، انوشه انصاری و… دیگری بسازد.
وقتی در حال بررسی فایلهای بخش دانلود بودم، متوجه شدم:
برخی از فایلهای قدیمی با وجودِ آگاهیهای ناب و هدایتگر، به دلایل متعددی از قبیل: طرح یک مسابقه یا …از سایت حذف شدهاند.
برخی از فایلهای حذف شده نیز هیچ پروژهای نداشتند
برخی از فایلها هیچ عنوانی نداشتند یا عنوانی کاملا غیر مرتبط با محتوای ارزشمند آن فایل داشتند که سبب شده بود آن فایل از سایت حذف شود یا دیده نشود.
و دلایل بسیار دیگری که نهایتا موجب شد تا این سفر عظیم به دل این آگاهیها را با عشق شروع کنم. البته باید تأکید کنم که تمام این فرایند را فقط و فقط و فقط جریان هدایت انجام داد و چقدر هدایت وار برخی از فایلهای گم-شده را پیدا میکردم. حتی همین حالا نیز که یادم میآید تمام وجودم از فرق سر تا انگشتان پا، به وجد میآید.
و اما کارهایی که انجام شده و اکنون ثمرهی آن در بخش دانلودها در سایت در اختیار شما قرارگرفته، به اختصار شامل:
تمام فایلهای بخش دانلود به جز سریالهای مستند (سفر به دور آمریکا- زندگی در بهشت و برخی از سریال تمرکز بر نکات مثبت) مجددا با دقت بالا بازبینی شد.
برای فایلهای بدون عنوان یا فایلهایی با عنوان غیر مرتبط با آگاهیهای آن فایل، عناوینی مرتبط با آن آگاهیها در نظر گرفته شد. البته من بسیار سعی کردم در این خصوص، به خداوند اجازهی هدایت شدنم را بدهم و نامها اکثرا هدایتی بودهاند.
اصلیترین خروجیِ این دقت بالا در بازبینی محتوای فایلها شامل 2 موضوع است:
- دسته بندی های جدید بر اساس محتوا
- اضافه شدن بخش کلیدها
دسته بندی تمام فایلها بر پایه «اصل و اساسی» است که نه فقط آموزشهای استاد عباسمنش بلکه زندگی ایشان بر آن استوار است.
من به منظور کمک به دوستان متعهدی که مشتاق تغییرات اساسی هستند، فایلها را در دسته بندی مرتبط با آگاهیهای آن فایل قرار دا دادهام. لذا ممکن است یک فایل یکسان در بیش از یک «دسته بندی» یا «کلید» حضور داشته باشد که دلیلش این است که:
استاد عباسمنش در هر فایل، چند موضوع اساسی را توضیح میدهد- به طوریکه اگر ما در هر فایل فقط یکی از آن نکات اساسی را درک کنیم و به کار ببندیم، زندگیمان یک معجزهی واقعی میشود- و من سعی کردم، اساسیترین موضوعات را به عنوان یک آیتم از دستهبندی در نظر بگیرم و سپس فایلهایی که آن اساس را توضیح میدهد را در آن دستهبندی یا کلید مربوطه بگنجانم
بنابراین هر آیتمی که در دسته بندی بخش دانلودها مشاهده میکنید، شامل فایلهایی است که آن اصل و اساس را از جنبههای مختلف و متفاوت توضیح میدهد که مثل یک دورهی آموزشی میتواند شما را درباره درک آن اصل به درجهی استادی برساند. آنها نه فقط در حرف زدن و اطلاعات جمع کردن، بلکه در عمل کردن و زندگیِ دلخواه را ساختن و تجربه کردن.
به عنوان مثال: دسته بندیِ «توانایی تشخیص اصل از فرع»:
فایلهای موجود در این دسته بندی به شما کمک میکند تا «مفهوم تشخیص اصل از فرع» را درک کنی. یعنی بدانی که:
بالاترین اولویت زندگیات چه باید باشد
و با کیفیتترین تمرکزت را با توجه به و مسائلی که با آنها روبرو شدهای و خواستههایی که داری، باید کجا و چگونه خرج کنی
و چگونه در اینباره از عهدهی مدیریت و نظارت بر کانون توجهات برآیی تا به قول قرآن مصداق ان سعیکم لشتی نشوی.
و بتوانی تمرکزی لیزری بر اولویتهای اساسی زندگیات بگماری بطوریکه منجر به تصمیمات اساسی و زندگی ساز بشود.
وقتی آگاهیهای تمام فایلهای موجود در این دسته بندی را با هم دربارهی آن موضوع لحاظ میکنی و از آگاهیها و برکات همهی آن فایلها بهره میبری، آنوقت است که این توانایی یعنی «توانایی تشخیص اصل از فرع» در شخصیتات شکل میگیرد:
همان فرایندی که آرام آرام پاشنههای آشیلات را به تو میشناساند
و نشتی های فرکانسیات را یکی پس از دیگری میبندد تا نتایج جمع شده پشت سدِّ آن نشتیها، رخصتِ ورود به زندگیات بیابد.
زیرا موفقیت- به معنای واقعیت دادن به خواستههایی که داری- ترکیبی است از :
انجام دادن یک سری کارها و ایجاد یک سری ویژگیها + انجام ندادن یک سری کارها و حذف یک سری ویژگیها
و لازمه ی این کار، «توانایی تشخیص اصل از فرع» هست.
و این فایلها به شما این موضوع را نه تنها می شناسانند بلکه فرایند ساختن این شخصیت رو در وجودت فراهم می کنه تا با توجه به خواسته ها و مسائلت اصل از فرع تشخصی و فرکانس هات رو در اون مسیر جهت دهی کنی.
هر فایل، این موضوع رو از جنبه ای متفاوت توضیح می ده که باعث میشه شما مفهوم این موضوع و چگونگی اجراش در مسائلت رو بفهممی و درک کنی.
درکی که منجر به تصمیمات و اقدامات عملی میشود و نتایج مدّ نظر را رقم میزند.
و به همین ترتیب این فرایند و این اصل را دربارهی سایر دسته بندیها در بخش دانلودها لحاظ کن.
- فایلهایی که از سایت حذف شده بود، مجددا بازبینی شد و آگاهیهای ارزشمند آن فایلها دوباره ویرایش شد و با کیفیت بالا در بخش دانلودها قرار داده شد و نام برخی از فایلها باز هم با توجه به آگاهیهای آن فایل در فرایند ویرایش، تغییر کرد.
یکی از اعجازهای این سفر برایم این بود که فیلمهای خامِ برخی از فایلهای بسیار تأثیرگزار اما بدون پروژه که از سایت حذف شده بودند را به صورت کاملا هدایتی پیدا کردم و از اول برای آنها پروژه تولید شد، ویرایش شد و با کیفیت بالا در سایت قرار گرفت. البته که همان نیرویی که این آگاهیها را بر زبان استاد عباسمنش جاری ساخته، همان نیرو نیز مسئولِ گسترش این آگاهی و مسئول هدایت افراد بسیاری از طریق این آگاهیهاست.
و اما دربارهی بخش کلیدها:
- به دلیل محدودیت حجمی که برای دسته-بندی فایلها در بخش دانلودها وجود داشت، بخشی بنام «کلیدها» به این بخش افزوده شد و به نوعی این بخش ادامهی دسته-بندی فایلها بر اساس محتواست.
در بخش کلیدها من سعی کردم تجربهی 5 سالهام از پاسخ به پرسشهای شما در بخش ایمیلهای سایت را لحاظ کنم. زیرا خیلی از ما خیلی وقتها آگاهیهایی را از زبان استاد عباسمنش شنیدهایم که هنوز قادر به درکِ مفهوم آنها نشدهایم، چه برسد به اینکه بخواهیم آن اصول را-آنطور که باید- در زندگیِ خود عملی کنیم و از ثمرهی آنها بهره ببریم.
زیرا تنها راه برای درک بهتر یک موضوع، رسیدن به شناختِ کاملتر درباره آن موضوع از طریقِ «دیدنِ آن موضوع از جنبهها و زاویههای متعدد و متفاوت» است. این تنها راهی است که در وجودمان هنرِ «از دیدِ وسیعتر دیدن» را ایجاد میکند
هر آیتم موجود دربخش کلیدها، همانطور که از نامش پیداست، حاوی فایلهایی است که آگاهیهای هر کدام، یک کلید در دستت میگذارد. کلیدی درباره:
درک یک اصل و اساس مشخص؛
نتیجهای که اجرای آن اصل در زندگیات دارد؛
و مهمتر از همه، چگونگیِ به کار بستن آن اصل در زندگیات و استفاده از موهبتها و برکتهایش برای حل مسائلات، اصلاح ضعفهای شخصیتیات، تحقق خواستههایت و رشد ظرف وجودت و به قول قرآن «لعک ترضی شدن» دربارهی کلّیت زندگیات؛
به عنوان مثال فایلهای موجود در کلیدی چون: «اجرای توکل در عمل»:
میتواند یک راهبر باشد برای شما در مواقعی که نزدیک است به خاطر ترسها و نجواهای ذهن از مسیر اصلی گمراه شوید و به جریان هدایت اعتماد نکنید.
در واقع آگاهیهای فایلهای موجود در این کلید، به شما «توانایی نگاه کردن از دیدِ وسیعتر» به مسائل و تضادهایی میبخشد که اکنون درگیرشان هستی و آنها را بزرگترین مشکل واصلی ترین دلیل نارضایتی و ناشادیمانی از زندگیات میدانی، تا بتوانی موهبتهای آن تضاد را ببینی و میوههایش را بچینی.
زیرا ما آدمها به دلیلِ دیدِ محدود انسانیمان و درک ناپختهمان از قوانین زندگی و فرایند تکاملی رشد، وقتی در تضادی گیر میافتیم، خصوصاً تضادی که اصلیترین ارزشهای زندگیمان را به مخاطره میاندازد، به اندازهی مهمبودنِ آن موضوع در زندگیمان و وصل بودنش به حیات و مماتمان، به خاطر دفاع از اعتبارِ آن ارزش یا حفظ آن، آنقدر به تقلا میافتیم و آنقدر روی وجه نادلخواه مسئله بزرگنمایی میکنیم و آنقدر کانون توجهمان درگیر وجه ناخواستهی آن مسئله میشود که گمراه میشویم و از مسیر رشد خارج میشویم. در نتیجه قادر به دیدن موهبتهای آن تضاد نمیشویم.
یعنی وقتی درون تضادی شدید گیر افتادهای که تنها راه خروج از آن، «توکل و جسارتی است که از ایمان میآید»،
یا وقتی در دوراهی تصمیمات سرنوشت ساز زندگیات قرار گرفتهای که پشتوانهی اخذ آن تصمیم و به اجرا گذاشتنش، «فقط و فقط توانایی اجرای توکل در عمل» است، آگاهیهای فایلهای این کلید (اجرای توکل در عمل) مثل یک کاتالیزور عمل میکند و حلقهی گم-شدهی ماجرا را در دستت قرار میدهد و ایمانت را به گونهای تغذیه میکند تا قادر شوی تمرکز خود را از آن تضاد برداری.منظورم از برداشتن تمرکز در این مواقع یعنی، زوم بک کردن و از دید وسیعتر به آن تضاد نگاه کردن است.
یا دیدِ وسیعتری که شما را قادر به دیدنِ ثمرهی آن تصمیم سرنوشت ساز و درک ضررهای بسیار بزرگتر و غیر قابل جبرانِ حاصل از نگرفتنِ آن تصمیم اساسی در زندگیات میکند و به این شکل:
ترسها و نگرانیهایت را کم
و بر توکل و جسارتات برای حمله به آن تضاد و اقدام برای حل آن مسئله یا اخذ آن تصمیم، فزونی میبخشد؛
زیرا به کمک آن آگاهیها به مرحلهای از درک میرسی و با آگاهیهای هم-فرکانس میشوی که دیگر مسائلت را آنقدرها بزرگتر از آنچه هست، نمیبینی. اما توانایی درونیات و حمایتی که خداوند از تو در طی این ماجرا دارد را به اندازهی واقعیاش میبینی:
و همین است که میتوانی بر این نیروی درونی توکل کنی و برای حل این مسئله رویش حساب کنی.
و با رسیدن به این درک، راه را برای توکل کردن و قدم برداشتن، بر خودت آسان کنی.
اینجاست که میتوانی به کمک درک مفهوم توکل، آن را در عمل اجرا کنی. آنوقت است که:
ترس از تغییر تبدیل به «استقبال از تغییر میشود». چون میتوانی «روی قدرت و توانایی توکل حساب کنی» و میفهمی که خداوند و سیستم تغییر نمی کند قوانین ثابت است و باید به این جسارت پاسخ دهد
نتایج وقتی میآید که قدرت این ترس ها کم میشود و به همان اندازه نتایج رشد می کند.
توکل یعنی حساب کردن روی جریان هدایت و اجازه دادن به خداوند و دستان او را برای قرار دادنِ تو در زمان مناسب در مکان مناسب. اما به دست آوردن این توانایی نیازمندِ، استقامت و مداومت بر تمرین و اجرای این آگاهیها در عمل است.
به اندازهای که بتوانی آگاهیهای این فایلها را جدّی بگیری و با آنها زندگی کنی که نشانه اش احساس امید، آرامش و دست به عمل شدن برای تغییر است، به همان اندازه توکل را در عمل اجرا میکنی و به همان اندازه از زندگیات و نتایجی که خلق میکنی، راضی میشوی.
ما برای بروزرسانی این فایلهای زندگی ساز، وقت و انرژی بسیاری خرج کردهایم آنهم با عشق.
اما بقیهاش دیگر با خودت است که چقدر از ثمرهی این کار میخواهی دریافت کنی؟!
چقدر مشتاقِ اجابتِ نعمتهایی هستی که خدوند در هر لحظه روانهی زندگیات کرده است؟!
بقیهاش با خودت است که چقدر مشتاقانه به استقبالِ برکتهایی میآیی که از طریق آگاهیهای این فایلها میتواند وارد زندگیات بشود.
بقیهاش با خودت است که برای چیدنِ میوههای این بخشها (بخش دانلودها و بخش کلیدها)تمرکز، زمان، انرژی و اولویت خرج میکنی.
اگر من جای شما باشم،فارغ از اینکه چند محصول از سایت خریدهام و چند دوره از استاد گذراندهام، بالاترین اولویت و خالصترین تمرکز و انرژیام را اختصاص میدهم تا حتی در کنار آگاهیهای محصولات، آگاهیهای هرکدام از این دسته-بندیها یا کلیدها را مثلی دورهای زندگیساز میبینم که هر یک ساعت زمان و انرژی گذاشتن برای درک آنها و اجرای آنها در زندگیام میتواند به اندازهی یک سال تلاش شدید فیزیکی با درک و باورهای فعلیام، نتیجهی قابل توجه برایم به ارمغان بیاورد.
تقدیم با عشق- مریم شایسته
نکته:
فایلهای هر دسته بندی را میتوانید از طریق بخش دانلودها در منوی سایت مشاهده و استفاده نمایید.
برای دیدن فایلهای آگاهی بخش و زندگی ساز بخش «کلیدها»، کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD661MB81 دقیقه
- فایل صوتی ثمرهی بروزرسانی بخش دانلودها در سایت74MB81 دقیقه
به نام حق
سلام
ظاهر قضیه درمورد من اینجوری به نظر میرسه که فعالیتی ندارم تو سایت ولی زهی خیال باطل من به صورت آفلاین همش توسایتم
میخام بگم یه خورده از خودم و این مسیری که انتخاب کردم و امروز یه تصمیماتی گرفتم تصمیم که نه یه حسی یه جریانی بهم داره میگه که باش تو سایت
راستش یه جمله ای خانم شایسته گفتن که یه گنج دست نخورده تو قسمت فایلای رایگان هست که اصلا هیچکی ازش خبر نداره
میخام بگم همچین دست نخورده هم نیست
به خاطر این میگم این گنج دست خوردست چون من به دلیل اینکه اتاقم تو زیرزمینه و دسترسی به اینترنت راحت نیست و از اونجایی که استاد خیلی تاکید دارن رو خوندن نظرات من تمام کامنتای فایلای دانلودی رو همشونو کپی کردم تو ورد. میگم تمام کامنتا یعنی تمام کامنتا یعنی من الان هرچی فایل رایگان دارم فایل وردو کامنتاشم دارم و الان هر فایلی رو که میبینم بعدش فایل ورد کامنتشم میخونم
الانی که این متنو مینویسم تو دور جدیدی که شروع کردم قسمت 32 سفر به دور امریکا هستم و از روز اول که شروع کردم این سفرو وقتی فایلو میبینم و کامنتارو میخونم برداشت خودم، درسی که برام داشته رو واسه خودم مینوشتم آخر همون ورد ولی خدایی روزای اول با این قصد که بیام بنویسم و یه جوری انگار که بخام به بقیه بگم که باید اینجوری باشه اونجوری باشه مینوشتم ولی تو ادامه ی مسیر دیدم باااااابااااا چرا تو اینجوری هستی فقط برای خودت بنویس فقط بخواه که زندگی خودت با درک این آگاهی ها بهتر بشه و تمرکزم از رو بقیه برداشته شد و زوم شد رو خودم و چقدر بعد از این، همه چی برام راحت تر شد
من یه پاشنه آشیل بزرگ به اسم کمالگرایی دارم که اتفاقا مث خانم شایسته فکر میکردم نقطه قوتمه اصلا باید همینجوری باشه اول باید تو هرکاری تو هر چیزی عالی باشی بعد بری شروع کنی خدایی تازه داره یخ این پاشنه آشیله آب میشه حالا چرا از این پاشنه آشیل صحبت کردم چون من از یه جایی تصمیم گرفتم که تا وقتی نتیجه عالی نگرفتم نیام کامنت بزارم و غافل از اینکه خیلی از افراد دیدن نتیجه عالی رو شاید نخان و خواسته شون مثل خود من طی کردن این مسیره که چه جوری گذشت
الان که بهتر دارم فکر میکنم این تصمیم شاید به خاطر ایمان کامل نداشتن به این مسیر بود چون اگه من ایمان کامل میداشتم به این قوانین و خدای این قوانین که از دیدن نتیجه مطمعن بودم میومدم و مسیرمو میگفتم با اطمینان یعنی الان خودمو بررسی میکنم میبینم علاوه بر کمالگرایی یه رگه هایی از بی ایمانی هم بوده
من یه چیزیو متوجه شدم که تمام این قوانین و این صحبتهای استاد یه وجه تمایزی داره
یه تفاوت ریزی هست که باید متوجه ش بشیم
مثلا همین ایمان و کمالگرایی. یه تفاوت خیلی ریزی بین این دو تا هست که باید تشخیص داده بشه کدوم ترمزمون به ایمان برمیگرده کدوم به کماگرایی
بین همه چیزایی که استاد میگن باید دقت کنیم و این تفاوت هارو بفهمیم
حالا همه ی اینارو گفتم که میخام این مسیرو بگم و بیام اون کامنتایی که آخر ورد هر فایل نوشتم رو تو سایت هم بزارم
و دیگه نگران نتیجه نباشم
همین الانشم میتونم بگم چند تا از نتایجی که گرفتم
من تو تمام عمرم همیشه به همه چی فکر میکردم تماااااام عمر، و یه جایی از زندگیم سوالات انقدر زیادو بی جواب بود که اصلا آرامش فکری نداشتم نمیدونم این حالتو چه جوری توضیح بدم ولی خیلی پریشون این واژه مناسبه خیلی سرگردون
سرگردونی که هیچ راهی پیدا نمیکنه و نمیتونه هم یه جا بشینه و قبول کنه شرایط همینه
میخام بگم الان یه ذهن آروم یه نظم یه قانون مندی یه آرامش خالص و ناب که بابا همه چی سرجاشه و همه ی سوالات جواب داره و تو فقط باید از منبع درستی سوالاتو بپرسی
این برای منی که یک ذهن پرسشگر دارم بزرگترین نتیجه ست چه نتیجه ای بهتر از این برای شخص من
نتیجه دیگه رشد شخصیتم بوده
یعنی من افراد و قضاوت میکردم همش میگفتم باید اینجوری باشی اونجوری نباشی
فک میکردم بقیه هیچی نمیفهمن من علامه ی دهرم. اینا رو علنی کسی نمیفهمید. درون خودم بود و خودم میفهمیدم که من دارم از بالا نگاه میکنم به افراد
و دلیل علنی نبودنش هم عزت نفس پایینم بود. من همون قدر که فک میکردم از یه سری افراد خیلی بهترم از یه ورم فک میکردم خیلی از افراد هستن که من هیچی نیستم در مقابلشون
و اینکه بقیه برای حرفهای من و کارای من ارزشی قائل نیستن و یه بی ارزشی ریزی تو وجودم داشت همه چیو خراب میکرد یعنی خراب کرده بود
من تو این مسیر پا رو ترسام گذاشتم
من از تاریکی به اون صورت خیلی نمیترسم ولی از تاریکی مطلق بدون هیچ روزنه ای از نور خیلی میترسم و اینم به خاطر اینه که اتاقم تو زیر زمینه و وقتی لامپو خاموش میکنی هیچی نمیبینی هیچی فقط افکار دهشناک بهت هجوم میارن
الان ماه هاست که تو همین اتاقم میخوابم آرووم البته با لامپ خواب خب طبیعیه به نظرم. این درصورتیه که من قبلا اگه لامپ220 ولتم روشن بود امکان نداشت بتونم تو این زیرزمین بخوابم
ترس دیگه ای که از بچگی باهاش خیلی درگیر بودم ترس از مرده ها و قبرستون بود. خواهر بزرگم خیلی شخصیت اینجوری داشت که هی بخاد بقیه رو بترسونه و لذت میبرد از این کاراش یعنی تو اگر کنار یه پرتگاهی بودی میومد و تورو هل میداد البته نگه میداشت ولی چه فایده تو زهره ت ترکیده بوددیگه
به هرحال از بچگی بهم میگفت از کنار قبرستون که رد بشی مرده ها پاتو میگیرن و میکشنت تو قبر
خود منم از بس یه دختربچه کنجکاوی بودم یادمه مادر همسایمون که به رحمت خدا رفت من رفته بودم رو دیوار و جسد کفن کردشو دیدم و نمیدونم چرا ولی انگار حواسشون به انگشت شست پاش نبوده و بیرون بود
من ازون به بعد از نزدیک خونه ی همسایمون رد میشدم میمردم و ترس همه ی وجودمو میگرفت این قضیه مال شش سالگیمه
ولی اون مکالمه استاد با مدیر فنی سایت اصلا یه شجاعتی بهم داد منی که تو روز هم نمیتونستم از کنار قبرستون رد بشم ولی همون چند دقیقه آگاهی باعث شد که این ترس رو بزارم کنار و اتفاقا همونجور که برای خانم شایسته از تولید به مصرف میشد واسه منم همین اتفاق افتاد اینجوری بود که پدر من برای زمین زعفرونش نیاز به کمک داشت و این مسیر از تو قبرستون رد میشد و چندین روز موقع غروب که گرگ و میش میشد و به قول خواهرم همون موقعی که مرده ها به تکاپو میافتن تنهایی تمام طول قبرستون رو از وسطش رد شدم وسطش نشستم البته که روز اول با خواهر کوچیکم که 5سالشه رد شدم و انگار جلوی بقیه آدما حتی بچه نمیخام بفهمه که من میترسم و شجاع میشم شجاعت واقعی که نه شجاعت پوشالی همون مثال معروفه جیب خالی پز عالی
اصلا دفعه اول و دوم که رد شدم تو ساق پاهام یه احساس گرمی یه حس عجیب حس میکردم که نگو. یعنی قدرت ذهنو داشته باش که چقدر فک کردن به یه قضیه ای به صورت مکرر واسش با واقعیت فرقی نداره و واکنش نشون میده
به هر حال که این ترس هم باهاش مواجه شدم البته با منطق، اونم این حرف استاد که نه اونا به من از لحاظ فرکانسی دسترسی دارند و نه من
این خیلی واسم منطقی کرد و اون ترس بزرگ رو پوچش کرد و فهمیدم فقط تو ذهنم بوده همین
شاید اینا به نظر نیاد ولی همینا آدمو رشد میده قوی ت میکنه و آدمو میبره یه پله بالاتر
نتیجه دیگه اینکه یه اتفاقی افتاد به ظاهر نادلخواه اگه من الان تعریفش کنم نه تنها شما بلکه تمام قاضی های تو کل دوران تاریخ از اول تا الان و هر قاضی که در آینده میخاد بیاد حکمو به نفع من صادر میکنه
من تو این قضیه گوش دادن به ندای قلبم و اینکه خدا بهم با قرآنش قبل از این اتفاق بارها گفته بود که ما رو به عنوان نگهبان و وکیل خودت قرار بده رو به عینه درک کردم
نمیخام تعریفش کنم درهمین حد بدونین احتمال مرگم بود و همه ی آدما اون روزا بهم میگفتم باید بری شکایت کنی و فلان و بهمان ولی قلب من میگفت نه
خودش درست میشه
و شاید باورتون نشه بدون اینکه من کاری کنم همون نتیجه ای شد که اون آدما بهم توصیه میکردن بدون دخالت من اصلا بهش فکر میکنم یه سکوتی همه ی وجودمو میگیره که فریاد میزنه تسلیم خدای خودت باش
تو این قضیه من معنی صبر کردن تسلیم بودن ایمان به اینکه خدا از من حفاظت میکنه وقتی اونو به عنوان نگهبان خودم انتخاب کنم و کنترل نجواهای ذهنم رو یاد گرفتم و اینا نمیدونین چه ایمان و شهامتی برای ادامه ی راه بهم داده
نتیجه دیگه میخاستم سه تار داشته باشم و الان رو کمدمه
میخاستم گوشی داشته باشم چون گوشیمو خواهر گرامی زد ترکوند و الان یه گوشی بهتر از اون دارم
میخاستم قدم اولو بخرم و خریدمش به راحتی
و میخواستم وزنم کم بشه الان 8 کیلو وزن کم کردم اونم تو خونه اونم تو همین اتاقم زیرزمین تو همون اوج قرنطینه. یعنی یکی ازم بپرسه تو اون ایام قرنطینه چیکار کردی میگم در حالی که خیلی از افراد گرم گرم به وزنشون اضافه میشد من برعکس کم کردم و خوشتیپ دوران شدم باز و تمام لباسایی که دوسشون داشتم و نمیشد بپوشم میپوشم و لذتشو میبرم و چقدر از سبک شدن لذت میبرم چون من تمام طول عمرم غیر از این چند سال اخیر همیشه متناسب بودم و اصلا این سبکی که الان دارم میفهممش رو نمیفهمیدم و چه قدر راضی ام الان هم از اینکه وزنو خیلی راحت و به صورت تکاملی و هدایتی کم کردم و هم از اینکه چاق بودم و تفاوت این دوتارو الان حس میکنم و چه قدر همش سپاسگزار خدا هستم به خاطر این سبکی
رفته بودیم کوه با بابام اصلا شده بودم غزال تیزپا تو کوه، خیلی سبک انگار که از شدت سبکی بتونی پرواز کنی خیلی حس بینظیریه
نتیجه دیگه حذف شدن یه سری آدم که اصلا امکان حذفشون غیر ممکن به نظر میرسید خیلی راحت و ساده حذف شدن. اینو یادم رفت بگم
من تو تمام عمرم با یه نفر خیلی مشکل داشتم میگم خیلی به اندازه 20 سال مشکل.همیشه این آدمو قضاوت میکردم همیشه ازش بدم میومد. در این حد که انکارش میکردم حتی اسمشم صدا نمیکردم ،یه ویژگی دارم وقتی از کسی ناراحت باشم دادو بیداد نمیکنم تنها کاری که میکنم اینه که نگاهش نمیکنم و شما فکرش رو بکن که من 20 سال به این آدم نگاهم نکردم و آرزوهای جالبی براش نداشتم. کلا از لحاظ شخصیتی اینجوری نیستم که انقدر بد باشم با یکی. وقتی با رفیقم در مورد این حس حرف میزدم اصلا باورش نمیشد من بتونم از یه شخصی اینجوری بدم بیاد و متنفر باشم از وجودش . دیگه باید صادق باشم دقیقا همین قدر بد
و در مقابل اونم همینجوری بود
وای خدای من
باورتون نمیشه که چقدر ساده و البته تکاملی رابطمون بعد از این همه سال خوب شد
در این حد که واسم بستنی میخرید میاورد تو زیرزمین یه بستنی خاصی رو دوست دارم و اون همونو میخرید
میتونید باور کنید اینو که در این حد باهاش خوب بشم که اسمشو صدا بزنم و باهاش برم خیابون
فارغ ازاینکه چقدر کاراش ناپسند بوده زندگی خودش بوده تصمیمات خودش بوده به من ربطی نداره و دلیل این همه نفرت این بود که من فکر میکردم کارایی که اون میکنه تو سرنوشت من تاثیر داره. بله شرررررررررررررررک
وقتی شروع کردم به این باور توحیدی که هیچکس جز من نمیتونه تاثیری تو زندگی من داشته باشه این مساله من حل شد و این رابطه درست شد
و چقدر من سبک شد روحو ذهنو قلبم
یه توصیه دارم برای ساخته شدن و درک توحید.
من کلا زیاد قرآن میخونم. وقتی ام از استاد شنیدم که از نرم افزار نور استفاده میکنن. رفتم خریدمش( من قبلا این جور چیزارو رایگان دانلود میکردما که این نقطه ضعفو درست کردم)
قبلتر ها هم یه کتاب ممنوعه که تو ایران البته ممنوعست رو کاملا به صورت هدایتی به دستم رسید و خوندمش و خیلی بهم کمک کرد واقعا ، نه اینکه تمام مطالب اون کتاب درست باشه ولی وقتی شما قانونو بدونی دیگه اصلو از فرع میتونی تشخیص بدی. تو اون کتاب یه ترتیبی از نزول سوره های قرآن بودکه من طبق اون شروع کردم با اون نرم افزاره به خوندن
بعدش یه دور که تموم شد یه فکری اومد تو سرم که چون این نرم افزار ترجمه های زیادی داره نزدیک 48 تا ترجمه فارسی شروع کن هر سوره رو طبق ترتیب همون کتابه هرکدوم از سوره هارو 48 بار با ترجمه های مختلف بخون یه چیزایی میفهمی اصلو بهتر تشخیص میدی
الان که دارم مینویسم 53 امین سوره هستم و باورتون نمیشه چه چیزایی که نفهمیدم اصلا زندگی به معنای واقعی کلمه
اینارو گفتم که بگم اگه میخواید توحید رو بفهمید که قدرت دست کیه و همه ی قدرتایی که تو ذهنتونه پوچه پوچه پوچ بشه برید سوره ذاریات رو 48 بار پشت سر هم بخونین
من بعد این سوره حدود دوهفته اصلا نتونستم برم سوره ی بعدی و تمام این دوهفته همش به خودم میگفتم پادشاه کس دیگیه
و همه ابهت و قوانینی که آدما وضع کردن همش فروریخت و تازه فهمیدم استاد تو فایلای مختلف که در مورد توحید میگه یعنی چی
تازه درک کردم مکالمه مریمو با خدای خودش تو قسمت آبشار نیاگارا که هیچ مرزی وجود نداره یعنی چی
برید بخونید خودتون میفهمید تو اون سوره داد میزنه که آقا پادشاه یکی دیگست قدرت دست یکی دیگست و این چیزایی که تا الان به اسم قدرت بهمون گفتن و ما چقدر ترسیدیم و حساب بردیم و زندگی نکردیم همش پوشالیه همشششش
48 بار خوندن این سوره شاید ازتون دو سه ساعت زمان بگیره ولی این سه ساعت میارزه که شما بدونی با کی طرفی تو این جهان
که آرامش محضو درک کنی که تکلیفت با خودت و این جهان مشخص بشه
میارزه این توحیدی که استاد میگه رو کامل درکش کنی و فکر نکنی اینا یه سری حرف خوبه و شنیدنش مثل مسکنه ولی درک این حرفای توحیدی تمام درد رو از ریشه درمان میکنه و خودت میمونی و خودت که تصمیم بگیری زندگیتو به اون شکلی که میخای خلق کنی
میارزه که دوهفته هی قدرتایی که توذهنت به هرچیزی و هر شخصی دادی رو یکی یکی بکشی پایین و هی بگی یعنی اونم هیچی اون یکیم هیچی
و قلبت بگه آره همشون باهم یه جا هیچی
و قدرت واقعی رو بکشی بالا و بشونی رو تخت سلطنت این جهان پادشاه حقیقی رو
هرچی بگم تا خودتون نرید و نخونید و درکش نکنید هیچ فایده ای نداره
فقط گفتم بدونید که این تجربه این آگاهی برای من خیلی بزرگ بود و هست و آرامش مطلق بهم داد خیالمو از هر جهتی راحت کرده و ایمانمو به این جمله که منم خالق جهان خودم رو صد چندان کرده…
نتیجه دیگه اینکه تو ذهنم یه سوالای از استاد داشتم و واسم مبهم بود که چه جوری بپرسم بعد مدیر فنی سایت میومد همون سوالو خیلی واضح و روشن و از جنبه های که منم به ذهنم نمیرسید رو پرسیده بود و من به همین راحتی به درخواستهام جواب داده میشد
این خیلی جالبه اینو میبینید چون تصمیم گرفتم که بزارم اون نوشته هامو
من یه حسی به خانم شایسته دارم که اصلا واسه خودم قابل درک نیست، واقعا نمیفهمم چیه؟ یه ارتباطی یه چیزه خاصه خیلی زیباست خیلی. نمیدونم رو این حس چه اسمی بزارم که توصیف بشه خیلی واسه خودم مبهمه ولی تنها چیزی که ازش میفهمم اینه که خیلی حس زیباییه خیلی زیباست بااینکه من اصلا ندیدمشون
به هر حال تو قسمت 29 سفر به دور امریکا برای ششمین باری که میدیدم این قسمتو تنها چیزی که توجه منو جلب کرده بود شنیدن صدای خانم شایسته بود بااینکه تو اون 5بار گذشته که دیدم این فایلو خیلی برام درس داشت حتی از صحبتای خود خانم شایسته درسها یادگرفتم ولی این بار انگار گوشم و تمام وجودم فقط صداشو میشنید. نمیدونم چرا ولی تجربه مبهم باحالی بود. این میچرخید تو سرم که بابا تو اینو آدمو تا حالا ندیدی چرا اینجوریه همه وجودت انگار شده گوش
احتمالا تو زندگیم یه ماجرایی با خانم شایسته داشته باشم
به هرحال که فرداش این فایل اومد و خانم شایسته جلو دوربین
بازم هست ولی دیگه همین قد کافیه
حالا
اول به خودم میگم
اینا اگر نتیجه نیست
پس چیه؟؟
این دیگه نکته آخره
منم قبل از اینکه خانم شایسته رو فایلای رایگان کارشو شروع کنه
تمام فایلا رو تو یه پوشه به اسم فایلای رایگان همونشون همینجور بهم ریخته داشتم و دقیقا منم همه ی فایلارو دسته بندی موضوعی کردم
اینو گفتم که بگم اسم اون پوشه مرتب شده فایلای رایگان بعد این فایل شد گنجینه
حالا دیگه تصمیم با شماست…
شاد باشید
در پناه حق
سلام دوست عزیزم
نرم افزار جامع التفاسیر نور
میتونید از سایت نور شاپ بخریدش
شاد باشید
در پناه حق