اصول اساسی خلق رویاها | قسمت اول

دوره راهنمای عملی دستیبابی به رویاها‌، همانطور که از نامش پیداست‌، دستورالعملی جامع برای واقعیت دادن به خواسته‌هایی است که به خاطر تقلاهای بی‌حاصلِ برگرفته از باورهای محدودکننده و ناهماهنگ با آن خواسته‌ها‌، به رویایی دور و دراز و دست نیافتنی بدل شده که نزدیک است این ناامیدی از تقلا کردن و نتیجه نگرفتن‌، ما را مجبور به پذیرش امکان ناپذیر بودنِ رسیدن به آن خواسته یا کوچک کردن خواسته‌ها‌یمان و پذیرفتنِ زندگی در محدودیت‌ها نماید.

راهنمای عملی دستیابی به رویاها‌، دستورالعملی است که عصاره‌ی آن «قوانین بدون تغییر خداوند» است که این نوید را می‌دهد که:

«ما به عنوان موجوداتی خالق‌، ساخته شده ایم تا خالق شرایط زندگی‌مان به وسیله باورها‌، فرکانس‌ها و کانون توجه‌مان باشیم»

راهنمای عملی دستیابی به رویاها‌، آگاهی‌های خالص و نابی است که به ما فرصتِ به یاد آوردن آگاهی‌ها و قوانینی را می‌دهد که به پشتوانه‌اش به این جهان آمدیم تا شرایط دلخواهمان را از طریقِ قدرتِ خلق کنندگی‌مان تجربه کنیم. فرصتی که بتوانیم  از زاویه‌ی این آگاهی‌های خالصِ به یاد آورده شده‌، نگاه دوباره‌ای به  خودمان‌‌، توانایی‌هایمان‌ و خواسته‌هایی که داریم بیندازیم و میزان امکان پذیر بودن‌شان را با آن آگاهی‌های خالصِ به یاد آورده‌، بسنجیم و نه با عقل محدودی که چیزی جز باورها و تجارب محدودکننده نیست.

ارزش‌های هماهنگ با خواسته‌های‌مان را بشناسیم و شهامت پیدا کنیم تا استانداردهای جدیدی بر اساس آن ارزشها برای خود تعیین کنیم که خودمان را راضی می‌کند و نه دیگران را.

راهنمای عملی دستیابی به رؤیاها‌، منطقی قوی است برای زیرا سوال بردنِ استدلالهایی  است که ذهن برای دفاع از باورهای محدودکننده‌، حفظ آنها و تغییر ندادنشان کرده است.

زیرا  تغییر باورهایی که در طی سالیان در ذهن‌مان نهادینه شده‌اند‌، فقط از طریق منطق‌هایی قوی و قانونمند که از عهده‌ی خلع سلاح کردنِ منطق‌های ذهن برمی‌آید‌، امکان‌پذیرند.

اما پیروی از این دستور العمل‌، ایمان و تعهدی یگانه می‌‌طلبد که بتواند خود را نه در حرف‌های قشنگ زدن‌، بلکه در قدم‌های عملی برداشتن برای آن خواسته‌ها نشان بدهد و به حرکت در این مسیر‌، وفادار بماند و استمرار بورزد.

اصول اساسی خلق رویاها | قسمت 2

اطلاعات بیشتر درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    275MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی اصول اساسی خلق رویاها | قسمت اول
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

416 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 3
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    اصول اساسی خلق رویاها قسمت اول.

    سلام به دوبزرگوار عزیز ودوست داشتنی.

    منم اولیلی که شروع به تغییرات فرکانسی خودم کرده بودم ،همه چیو باهم میخاستم وبه هیچ وجه صبور نبودم .فکر میکردم تکاملی که استاددرموردش صحبت میکنن ،چندماهه!

    ولی به مرور زمان که پیش رفتم متوجه شدم که برای رسیدن به هر خواسته ای باید گام به گام قدم برداری.نمیشه جهشی رفت بالا.

    برای هر قدم باید به درکهایی برسی تا بتونی خودتو ،تو اون‌مرحله بشناسی و قدر شناس اون لحظه ها باشی تا قدر لحظات دیگه روبدونی.

    هرچیزی آروم آروم بهت مزه بده بهتر میتونی بفهمی چی بدست اووردی.

    هدف‌گذاری های بزرگمونو کردیم ،میدونیم که کجا قراره برسیم منتهی فکر نکنیم در آغاز حرکتمون باید همه ی اونا رو داشته باشیم .

    از لحاظ مالی دقیقن من اینطور فکر میکردم .میگفتم خب منو و همسرم کلی افکار وباورهامونو نسبت به پول وثروت تغییر دادیم پس چرا به اون چیزایی که میخایم نمی‌رسیم.

    ولی بعد ازیه مدتی البته اونم با درس‌هایی که از جهان گرفتم ،پی بردم که در گذشته چه وضعیتی داشتیم الان در چ شرایطی هستیم؟

    دیدم گذشته بااسترس واضطراب ونگرانی پول خرج میکردیم همش باید ملاحظه ی هرچیو میکردیم.

    اما الان چقدر راحت وبی دنگ و فنگ پول خرج میکنیم.

    راحتی وآسایشمون اصلا قابل مقایسه با دوسال پیشمون نیس‌.

    پس همین خوبه درحال حاضر خوبه .واگرنه که من قانع نیستم .چون خواسته ی مالی من در این حد نیس.

    پس باید صبور باشم ،تسلیم باشم .

    دیگه همه چیو سپردم به خدا.

    من که طبق قوانین جهان پیش میرم.

    حرص نمی‌خورم.

    تقلا نمی‌زنم.

    خونسردشدم.

    به خدا اعتماد کردم.

    فقط برای امروزم زندگی میکنم .

    وقتی باتضادی برمی‌خوریم واقعن خوب کنار میام بدون کوچکترین وحشتی.

    به خودم قول دادم باخت ندم هرچی استادمیگن روانجام بدم تاببینم چه نتایجی عایدم میشه.

    نمیخام بگم خودمو مثل موش آزمایشگاهی مورد آزمایش قراردادم .ولی رهایی ، کمکم می‌کنه حداقل ازالان خودم لذت ببرم.

    گذشته که هیچ ،هرچی بوده ،تر زدیم .

    آینده که هیچ .چون نمی‌دونم تا کی هستم.

    پس الان باید خوب زندگی کنم.

    حالا که من هستم ونفس میکشم دیگه مثل خنگها ،زور چیزایی که وجود ندارن ونمیشه سریع بوجود اووردشون رو نزنم.

    چند سال دیگه نگم این روزا رو هم بد زندگی کردمو بد گذروندم.

    همین باورها و همین افکار بهم انگیزه میده برای درست حرکت کردن.

    میخام طوری باشم که بعد از چند سال فقط به خدا وخودم ثابت کنم که تونستم .

    میخام قدرت خودمو به خودم ،شایدم دیگران نشون بدم ولی الویت خودمم.

    ازخودم راضی هستم نمیگم درجه ی یکم ولی اگه ناهید قبلو میشناختید،شماهم می‌گفتید الان عالی هستی.

    تو زمینه ی سلامتی ازاولم قوی بودم واجازه ورودبیماری رو به بدنم نمیدادم والانم سعی میکنم ندم.

    خداروشکر همیشه هم سلامت بودم .

    واما تو زمینه روابط عاطفی که نگم براتون افتزاح بودم .حتی تو این مسیر ،دنبال تغییر همسرم بودم .

    ومدام عیب ونقصهاشو هم تو ذهنم تداعی میکردم هم به رخ خودش می‌کشیدم وهم به اطرافیانم ودیگران بازگومیکردم.

    طوری بود که میگفتم عیب‌های همسرم خیلی واضح وآشکاره.

    وچ لزومی داره من بااین فرد زیر یه سقف زندگی کنم.

    بااین افکار،تشنجهای زندگیم روز به روز بیشتروبیشتر میشد.

    طوری که همسرم که انقد منو میخاست دیگه اونم کم اوورده بود وراحت بهم پرخاشگری میکرد.

    اونم ازخودش دفاع می‌کرد ومنو مقصر میدید.

    هردو هاپار شده بودیم.

    مدام بهم میپریدیم وباصدا ولحن بد صحبت میکردیم.

    بگردم بچه هامون چقدر اذیت کردم.

    بنده خدا ها ،باسکوتشون منو داغون میکردن ولی حالت غم وناراحتی رو تو چهرشون می‌دیدم.

    میدونید چی تو ذهن من می‌گذشت.

    اینکه این مرد هیچ جوره به درد من نمیخوره وادامه ی زندگی ما فقط وقت تلف کردنه.

    اصلا تمرکزمو برای تغییراتی ازسمت خودم نمیبردم.

    نمی‌دونم چرا دوربینم فقط روی منفی های همسرم روشن بود.

    تا اینکه مدتی گذشت وتصمیم جدیمو گرفتم جدا بشیم.

    همسرم گفت پس ازامروز اتاقمونو جدا کنیم واینکار برای اولین بار کردیم.

    شب اول گذشت .

    شب دوم نه اون تونست ونه من .

    وقتی اومد بقلم کرد من ،منی که دلم پر ازکینه ونفرت بود ،چنان به آغوش کشیدمش وقربون صدقه هایی میرفتم که تا حالا نرفته بودم ، انگار که سالها همدیگرو ندیده بودیم .

    خیلی برام جالب بود دوشب جدا خوابیدن منو انقد متحول کرد.

    من بیشتر ازخودش میگفتم دلم برات تنگ شده بود حتی بهش گفتم خداروشکر که اومدی سمتم .

    این اتفاق یه معجزه و یه تلنگر بزرگی برای من شد.

    ازفردای اون شب ،من شدم یه ناهید دیگه .

    خودمم باورنمیکردم انقد تغییر کنم .

    یه چیزی تو وجودم رفته بود خودم ازرفتارهای خودم واحساسات خودم بی نهایت متعجب بودم.

    همسرم اوایلش فکر میکرد حالا جو گرفتتش ،دوباره چند روز دیگه شروع می‌کنه .

    ولی طبق رفتارهاواحساسات من ،ایشونم خوب وبااحساس عمل میکرد.

    تا اینکه گذشت وگذشت والان 4ماهه که ازاون شب میگذره.

    ومن هرروز بهتروبهتر میشم.

    خداروشکر هزاران هزار بار شکر که هیچکدوم ازاون احساسات قبل رو ندارم.

    برای داشتن همچین مردی، هرروز سپاسگزاری میکنم .هرروز به خاطر وجودش ازخدا تشکر میکنم.

    ب نظرم جواهری دارم که هیچ کس نداشته و نخواهد داشت.

    همسر من یه مرد فوق العاده زن دوست بود اما من خیلی اذیتش کردم ودر آخر اونم کم اوورده بود.

    اون به شخصیت قبلی خودش برگشت .ولی من شخصیت تازه ای پیدا کردم.

    من هیچ وقت باهاش خوب رفتار نکردم .هرجا که خوب بودم فقط فیلم بازی کردم ونقاب زدم.

    شایدم به خاطر نیازهام بوده .

    اما حالا خودم هستم .یه خانمی که باعشق کنار همسرشه.

    برای اینکه به اینجا برسم خیلی ضربه ها زدم وخیلی ضربه ها خوردم.

    یه فکر جدید یه باور خوب چطور منو ازمسیر نادرستی به مسیر درست هدایت کرد.

    راسش اگه صادقانه بهتون بگم اینجا هم به خدا اعتماد کردم.

    گفتم خدایا من تا حالا اشتباه کردم اما ازاین به بعد میخام در لحظه زندگی کنم .وباهمون داشته ی خودم زندگی کنم وازوجود چیزی که دارم لذت ببرم.

    من برای این مسیر بودم.فقط زر میزدم که میتونم جای دیگه برم.

    جای من همین جا بود.من سر جای خودمم .

    جای خوب ودنج.

    جایی که خداوند ازطریق این بندش ازمحبت وعشق سیراب سیرابم می‌کنه.

    همسر من هم باکلام هم در عمل درجه یکه.

    بله صد البته صبوری میکنم تا با هماهنگی هم دنیای قشنگتری بسازیم.

    خودم آرامش گرفتم .همسرم آرامش گرفته.

    بچه هام شاد وبشاش تر شدن.

    کاملا مشخصه که با تغییر من ،چند نفر دیگه هم کنار من از اون لحظات دردناک نجات پیدا کردن.

    امروز حالم خوبه .می‌دونم بهتر هم خواهد شد.

    اینجا هم میگم دیگه به عقب برنمی‌گردم.

    چون خودمو شناختم .من زنی نیستم که برای هوی و هوس بخام زندگی کنم.

    من یه خانوم متشخصی هستم که لیاقتم داشتن مردی بوده که در هر لحظه چنان به من ابراز علاقه می‌کنه ، که هر کی ندونه فکر می‌کنه اول آشناییمونه.

    خداوند نعمتهای زیادی در اختیار من داده بود .حالا به چ علتی وچ عاملی چشمای من بسته بودن که اونا رو نمیدیدم ،نمیدونم .

    فقط الان شاکرش هستم .

    از اینکه منم مثل خانومای دیگه میتونم ابراز احساسات کنم وبه همسرم نشون بدم قدردانش هستم .خیلی خوشحالم.

    همیشه فکر میکردم برای این مرد نمیتونم .ولی تونستم.

    فهمیدم دنیا ارزش بد شدن وبد بودن نداره.

    ازکجا معلوم چقدر وچند سال ما کنار هم هستیم.

    پس حالا که هستیم بهتره خاطرات خوبی برای هم بسازیم.

    این حرف استاد هم خیلی کمک کردکه میگن :اگه خودتو تغییر ندی ورابطه رو کات کنی ولی تو رابطه ی دیگه ،تو باز با همون شکل رابطه فقط باکمی تفاوت مواجه خواهی شد.

    چون تو ازدرون خودتو اصلاح نکردی وباجدایی سرپوش روی نواقص خودت گذاشتی.

    مشکل هرچی که هست باید از ریشه حل بشه .

    سطحی حل کردن باز باعث نشون دادن همون مشکل میشه.

    خدا رو شکر به این درک ها رسیدم.

    به این درک رسیدم که جدایی راه حل من نیس.

    اینکه من خودخواهانه واز یه زاویه به زندگیم نگاه میکردم.

    اینکه به داشته هام دقتی نداشتم.

    اینکه بزرگترین و مهمترین نعمتها رو داشتم ولی قدر دان پروردگارم نبودم.

    خدا رو نمیدیدم وسماجت روی افکارهایی داشتم که ازروی بیماری پرورششون داده بودم.

    فقط خودمو میدیدم اما از راه نادرسش.

    هدایت خدا وسپردن به خدا رو تو این موضوع اصلا بلد نبودم.

    به قول استاد برای رسیدن به خواسته هاتون ازخداوند هدایت بخواهید اما نگید ازکدوم راه .اجازه بدید خودش مسیرو نشونتون بده.

    ومن دقیقن الان در همین نقطه هستم .

    خدا رو وارد زندگیم کردم واجازه دادم خودش هدایتم کنه.

    تسلیم هستم در برابرافکار وباورهای غلطم.

    دستامو بالا گرفتم گفتم من هیچی بلد نیستم خودت همه راه رو نشونم بده.

    من رفتم سمت تغییراتم و همسرم که خوب بود عالی وعالی تر شده.

    من بش میگم دیونه شدی .یه کم خودتو کنترل کن .

    میگه خیلی وقته حس دوست داشته شدن رو ازم گرفته بودی.

    خوشحالم که اونم در کنارم به لذتهایی که میخاسته رسیده.

    استاد جونم ازشما هم ممنونم.

    بله با تکامل تونستم به اینجا برسم.

    فعلن به‌چیز دیگه ای فکر نمیکنم .باید جای پامو مستحکم تر بکنم تا خیال خودمم راحت بشه.

    روابط عاطفیمو تثبیت تثبیت میکنم وبعد به مراحل بعد فکر میکنم.

    استاد عاشقتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    به نام خداوندجهان هستی .

    سلام به استادعزیزومریم عزیز.

    راسش دوره عملی دستیابی به رویاها،روهنوزنخریدم .

    ولی راسش درموردفایلی که استادصحبت کردن .منم تجاربی دارم که خدمتتون عرض میکنم .

    دقیقامنم وقتی عضوخانواده ی شماشدم ومتوجه بعضی ازقوانین شدم ،فکرکردم همه چیزباسرعت بایدتغییرکنه ینی اینطورتوقع داشتم .ولی گذشت زمان یکسال ،باعث شدخیلی به خواسته هام نزدیکتربشم .هنوزبه طورکامل به چیزهایی که میخاستم نرسیدم .خودم میدونم یه چیزایی ،زمان بره وبایدصبورباشم درعینه اینکه خوب وعالی وشادزندگی میکنم .

    اصلن لزومی نداره تمرکزمو،روخواسته هام بزارم ،من درخاستهاموبه جهان دادم ومن بعدسعی میکنم باداشته هام بهترین وبیشترین لذت راببرم .

    تاکم کم به هرآنچه خاستم نزدیکترشم .تواین مسیرحتمن نشانه هایی ازرسیدن به خواسته هامو،می بینم واین خیلی انگیزه ی زیادی بهم میده .

    اولین نتیجش ،وعلائمش ،داشتن آرامش وحس خوب ومثبت به همه چیزه .

    اینکه خیلی شادترازقبل زندگی میکنم.اینکه جروبحثهاومشاجره هام باهمسرم داره ناپدیدمیشه .اینکه پذیرشم به اتفاقات ناجالب ،خیلی بالارفته وجنگ وستیزی باچیزی یاکسی ،ندارم .

    به لحاظ مالی بدون کنترل همسرم ،ومداخله توامورکاریش ،خیلی راحترازقبل نیازهام ازهرلحاظی ،داره رفع میشه .

    بله منم ماشین عالی ،خونه ی بزرگ ویلایی دلم میخادمنم خیلی چیزای دیگه دلم میخاد،اما خودموباپارسال خودم مقایسه میکنم ونتایج راباسال گذشته ،قیاس میکنم وامیدوارمیشم به بهترشدن سال بعدودراخررسیدن به خواسته ها.

    انصافاتمام سعیم رابردرستی اجرای قوانین استاد،دارم میزارم .هرجاهم که مرتکب اشتباهی میشم ،سریع بدون سرزنش خودم ،برمیگردم واحساسموخوب نگه میدارم تابعدبهترعمل کنم ..

    تکراروتکرارگوش کردن فایلهاوتعهدی که خودم به خودم دادم منو،مصمم میکنه که باقانون پیش برم .

    تازه توذهن خودم یه تعهدی هم بااستادبستم که شاگردخوبی باشم .ازچیزی نترسم ونهراسم وزودنبازم .

    درست پیش برم تانتیجه هارا یکی پس ازدیگری ببینم .

    سرم خیلی شلوغه هم جسمی هم روحی وروانی خیلی درگیرم ولی دارم باهاش حال میکنم .این شلوغ بازیارادوست دارم .چون الاف نیستم ووقت وزمانم رابه بطالت نمی گذرونم .

    خداروشکرهمه چی خوبه همه چی عالیه .

    بااین حال که هنوزبه خواسته های بزرگم ،نرسیدم ولی تودل همین خواسته ها،به بعدروحانی ومعنوی زیادی رسیدم وبااین حس خیلی حال میکنم .

    من ازاون دسته هایی هستم که برخلاف ظاهرم که مذهبی نیستم ولی بعدخدایی وروحانی رادوست دارم .استادعزیزم باترفندهاش باآموزشهای ساده وبی آلایشش ،هرروزمنوبه این احساس نزدیک ترمیکنه ومن بی نهایت ممنونش هستم .

    ماها،گاهی دنبال چیزای عجیب و غریبیم .فکرمیکنیم کارای پیچیده وسختی بایدانجام بدیم تاروحمون خدایی بشه .درحالیکه درروزبااتفاقات ساده ی زندگیمون ،میتونیم درون وبیرون ینی روح وجسممون راخدایی کنیم .که همه ی اینهابستگی به پیداکردن آرامش وسکوت وحس خوبه، تودربرابر،همه چی هست .

    سپاسگزارم ازخداوندکه همیشه ودرهمه جا،کمک حالمه .وهرروزدرسهای بزرگی بهم میده .

    ازداشتن استادخوبی مثل عباس منشم که هرروزودرهرلحظه ،سپاسگزاری میکنم .

    وجوداستادهست که منوبه جلومیکشونه وانرژی بهم میده تادربرابرناملایمات ،صبوری کنم .

    سپاس به خاطرهمه ی کسانی که باعث رشدعقلانی مامیشن .

    سپاسگزارم که هرروزبه مسیربهتری ،هدایت میشم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    سلام سارا جان.

    زمانی که ما آگاهانه روی نقاط همسرمون تمرکز می‌کنیم باید به احساس بهتری برسیم.

    حتی استاد تاکید دارن اگه تو لحظاتی که خشمگین هستید نمی‌تونید به نقاط مثبت همسرتون توجه داشته باشید تا جایی که می‌تونید سعی کنید به زیبایی‌های اطراف و نقاط مثبت هر چیز و هر کس دیگه‌ای توجه کنید تا از حالت خشم و عصبانیت یا استرس و نگرانی پایین بیایید.

    شما خیلی خوب نقاط مثبت همسرتونو بازگو کردید واقعاً اگه به این نکات توجه داشته باشید نباید بینتون فاصله یا قهری بوجود بیاد.

    اینکه فکر می‌کنید آستانه ی صبرتون بابت این جریان بیشتر شده از نظر من، نشون دهنده ی نکته ی مثبتی نیست. نکته ی مثبت اینه که اصلاً قهری بینتون بوجود نیاد.

    البته که طبیعیه، بین زن و مرد عقیده‌ها و نظرات و سلیقه‌ها و علایق متفاوت باشه و زن و مرد تفاهم خاصی تو بعضی از موارد نداشته باشن . اما این به این معنا نیس که باید با قهر از هم دور باشن.

    میشه بیان احساس کرد.

    میشه درخواست کرد.

    میشه توقعات رو پایین تر اوورد.

    میشه تغییر نگرش داد.

    میشه با قضایا کنار اومد.

    باید در وقت و زمان ودر شرایط مناسب با همسرتون صحبت کنید.

    هر وقت از دست هم ناراحت هستید قهر بودن رو ملاک رفع اون موضوع ندونید چون بازم تکرار خواهد شد باید مسئله حل بشه تا تکرار نشه.

    شما با قهر کردن صورت مسئله رو پاک می‌کنید و مسئله همچنان باقی میمونه .

    میشه با احترام و درخواست و بیان احساس، مشکل رو به راحتی حل کرد. اگه تو موضوعی اختلاف دارید، یه جاهایی شما باید کوتاه بیاید و یه جاهایی همسرتون .

    باید با هم صحبت کنید تا به حد تعادل هر چیزی برسید نه خودخواهانه ایشون غلبه به شما داشته باشه و نه شما به ایشون .

    ما از تغییر دیگران عاجزیم ما حق نداریم چیزی رو به کسی تحمیل کنیم هر کسی می‌تونه مسیر خودشو بره.

    ولی در مورد روابط مشترک بین زن و مرد، هر جایی که به مشکلی، از هم برمی‌خورن باید با هم صحبت کنن تا حلش کنن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: