- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD323MB27 دقیقه
- فایل صوتی اصول اساسی خلق رویاها | قسمت دوم25MB27 دقیقه
اصول اساسی خلق رویاها | قسمت دوم
آگاهیهایی که ،که در جلسه به جلسهی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها در قالب توضیحات و تمرینات عملی طراحی و ارائه شده است، جسارتی مولد، ارزش آفرین و هماهنگ با قوانین بدون تغییرِ خداوند ،در شخصیتات میپرواندکه نه در تئوری و حرفهای قشنگ زدن بلکه در قدمهای سازندهای که برای واقعیت دادن به رویایت برمیداری ظهور یابد.
این «آگاهیهای توضیح داده شده» و این« تمرینات واضح و قابل درک در تک تک جلسات این دوره» دستورالعملی مشخص و قابل اجرا در دستت میگذارد تا بتوانی به آروزها و خواستههایی واقعیت ببخشی که سالها آنها را غیر ممکن و غیر قابل دسترس برای خودت پنداشتهای.
وقتی تصمیم میگیری شرایط کنونی ات را به عنوان سرنوشت غیر قابل تغییرت نپذیری و این منطق را درک کنی که شرایط نابسامان کنونی ات حاصل باورهای محدودکننده و شرک آلود و بیایمانی های قبلی است و با ساختنِ باورهای قدرتمندکنندهتر، تجربیات دلخواهتری وارد زندگیات میشود، آنوقت از همان جایی که هستی- حتی اگر سختترین تضاد زندگیات باشد- به سمت خواستههایت هدایت میشوی؛
به نام الله یکتا
سلام
اصلا قسمت اول و دوم نداره، به خدا هرکردوم واسه خودش یه دوره بود
آگاهی های این دو تا فایل چه کم از دوره پولی دارد؟
اصلایه دید وسیع تری نسبت به ارزش و انگیزه برای خواسته پیدا کردم.
چقدر دقیق که اگر انگیزه برای رسیدن به هدفت فخر فروشی باشه یا کم کردن روی بقیه یا حرف مردم، اولا که به خواسته ات نمیرسی، بعد هم اگر برسی، با زجر و بدبختی رسیدی و مسیر برات یه رنج بی پایان بوده، بعدشم میرسی به پوچی.
پایه های عزت نفس و اعتماد به نفست رو میچینی روی اون تلویزیونی که خریدی، اون ماشینی که خریدی با بدبختی و قسط وام، اون وقت فقط کافیه یه توپ پلاستیکی بخوره تو شیشه تلویزیون، اون وقت همونطور که شیشه داره خرد میشه، پایه های عزت نفس و اعتماد به نفس تو هم باهاش خرد میشه، یه جوری که دیگه سرتو نمیتونی بالا بگیری چون خرد شدی.
فقط کافیه یه لحظه حواست پرت بشه و بزنی پشت یه ماشین دیگه، بعد همونطور که از قیمت ماشینت میفته، از قیمت خودتم میفته. خودتم له میشی، میری تو، مچاله میشی.
ولی اگه بگی من اون تلویزیون مثلا 86 اینچ 8K نانوسل OLED رو میخوام واسه اینکه میخوام فیلمهای با کیفیت تری ببینم یا اصلا یه تلویزیون بزرگ بهم احساس خوبی موقع کار کردن باهاش میده یا راحتترم، اون موقع حتی اگر اون تلویزیون خراب بشه، تو که قصد نداشتی که باهاش فخر بفروشی، تو که به کسی پزشو ندادی، کسی که قرار نیست مسخره ات کنه به خاطر اینکه تلویزیون خفنت رو از دست دادی که، اگه باورهای مناسب به فراوانی و ثروت داشته باشی، و احساس لیاقت بالایی داشته باشی و اعتماد به نفس بالایی، میگی آقا اشکالی نداره، این خراب شد، میرم یه بهترشو میخرم، چون من لایق بهترینهام، این حتما شکسته واسه اینکه من بهترین تلویزیون رو بخرم، این موبایل معمولیم افتاد شکست که من برم یه بهترشو داشته باشم، تصادف کردم که یه ماشین ایمن تر و بهتر و با کیفیت تر داشته باشم.
افسرده نمیشی به این خاطر که کل پولتو دادی واسه خریدن یه گوشی حالا خراب شده و هم گوشیت رفته هم پولت، چون میخواستی چشم اون دوستتو در بیاری چون اونم یه گوشی خفن داره، در صورتی که شاید اون اصلا یه بار هم پز گوشیشو بهت نداده.
یه خلاء های درونی رو نداشتی و نخواستی با یه سری خواسته ها پر کنی که برای به دست آوردنشون توی رنج میفتی، که اگر بهش نرسیدی افسرده بشی، یا اگر هم بهش رسیدی دنیا روی سرت خراب شده باشه و بگی میخوام صد سال سیاه اصلا نداشته باشم اینو که اینقدر داره منو کوچیک میکنه و اینقدر دارم به خاطرش توبیخ و تحقیر میشم.
کسی که پای های عزت نفس و اعتماد به نفسشو توی خودش میسازه، اگه پول یه موبایل پرچمدار خفن رو نداره، میره یه موبایل خوب میخره، یه کامپیوتر خوب میخره که با کیفیت مناسب کارشو راه بندازه و از همون شروع میکنه به انجام دادن کارش و شروع میکنه به پیشرف کردن و اگه با باورهای درست بره جلو، هرچقدر که بهتر میشه، کامپیوتر و موبایلی میخره که کیفیتش بهتره، تا جایی که یه روزی میبینه بهترین امکانات و موبایل ها و سیستم های جهان رو داره واقعا و دیگه براش مهم نیست که چه امکاناتی داره، چون هرآنچه رو که میخواد در اختیارشه، دیگه به فکر جور کردن وسیله نیست، فقط و فقط به این فکره که چطور راحت تر و بهتر و سریعتر و باخدمات بیشتر کارش رو انجام بده که هم خودش لذت ببره، هم مسائل بیشتر و بهتری رو حل کنه و به خلق خدمت بیشتری برسونه.
همون قانون تکامله که از یه جایی به بعد میرسیم به قانون تصاعد، امرسان از یه یخچال کابینتی شروع شد و یه مدت که گذشت رسید به قانون تصاعد و بزرگترین طرح ها و وسایل رو میساخت در هر مقیاس و ابعادی با هرقیمت و کیفیتی خیلی سریع و راحت.
ولی مهم اینه که اگه اون یخچال کابینتی ساخته نمیشد که الان امرسانی وجود نداشت.
اگر اون پلاستیک توی خمیر کیک ریخته نمیشد که الان نایکی وجود نداشت.
اگر اون موتور های بمب روی دوچرخه سوار نمیشد که الان هوندایی وجود نداشت.
اگر آجیل فروختن های در به در خونه ها نبود که الان مانی خوشبینی در کار نبود، گاراژ لاکچری سوپرماشینی وجود نداشت، یه دونه بنزشم نبود چه برسه به چهار تا بوگاتی.
باورهای منطقی و هماهنگ با خواسته اونهایی هستند که تو رو هدایت میکنن به سمت مسیرهای راحت و لذتبخش و ایدههای قابل دسترسی که با شرایط الانت قابل انجام هستند
در مورد منطقی کردن خواسته چقدر استاد جان ایندفعه هم دریچه ای از آگاهی به روی ما گشودید،
در مورد مهاجرت خداروشکر من در این مدت کار کردن روی خودم خداروشکر مقاومتی اصلا به این مسائل ندارم که فرمودید خداروشکر ولی یه ترمز دارم اصلا ضایع.
ترمزی که شما مثل اینکه قبلا در موردش توی دوره هاتون توضیح داده بودید در مورد یکی از دوستاتون،
و اون هم ترمزیه به نام(سرویس بهداشتی فرنگی)
خداروشکر که میدونم این ترمزه!!!
یعنی قشنگ میفهمم که تا من با این بنده خدا راحت نشم مثل سرب به پام میچسبه و اجازه نمیده من برم. جالب اینه که من با این بیچاره تا چند سال قبل هم راحت بودم و اصلا طوری شده بود که میگفتم آقا من فقط سرویس فرنگی میرم دیگه، ولی از یه جایی به بعد ازش دور شدم و الان دیگه کلا باهاش غریبه ام و میدونم که تا وقتی باهاش دوباره آشتی نکنم یه ترمز سفت و سختیه برام.
هی به خودم میگم ای کاش توی قسمت پرسش واسه سفر به دور آمریکا من از استاد میپرسیدم این دستشویی های بین راهی رو شما چیکار میکردید و چجوریه اصلا این بحث شست و شو و اینا ولی خب نپرسیدم دیگه. امیدوارم استاد جان یه فایلی چیزی بذارید یه لایوی چیزی و در مورد این مسئله یه توضیحی بدید خلاص شیم بره پی کارش، آخه فکر میکنم ترمز خیلی هاست، خیلییهاااا. تو عقل کل هم هیشکی چیزی ازش نگفته و فقط همون دوستتون رو مثال زدن( که البته الان میدونم که آمریکا میشه واسه خودت هرشرایطی که میخواهی رو فراهم کنی و خونه ایرانی هم هست و کلی امکانات دیگه، ولی خب یه ورژن آپدیت شده به نظرم فکر بدی نباشه واسه این مسئله)
خدا رو شکر که میدونم این ترمزمه، خداروشکر، امیدوارم که بتونم خیلی راحت باهاش راحت بشم.😁😁😁😁😁
آره خلاصه…
بابا اکانات آمریکا رو نمیبینیم، بعد میگیم چرا مالیات میگیرن؟
اون همه استیت پارک از کجا اومده؟ اون همه خیابون به این خفنی از کجا اومده؟ اون همه زیبایی های شهری، طبیعت زیبا، نگهداری از طبیعت، مراکز بین راهی، مراکز تفریحی، تفرجگاه های طبیعی، اینهمه جا واسه تفریح، این همه امکانات واسه آروی، این همه شهرهای پیشرفته، رودخانه های زیبا و تمیز، اینها رو نمیبینیم بعد میگیم چرا مالیات؟
به قول استاد باورهای ثروت سازتو درست کن بینهایت پول بساز سهم دولتم بده دیگه.
مردم به این آرومی، مسئولیت پذیری، مهربانی، خوش اخلاقی، توحیدی، کجا دیدی شما؟
به خدا اسلام واقعی تو آمریکاست. به خدا کاری که یه مسلمون باید انجام بده همون کاریه که اکثر مردم آمریکا انجام میدن، تازه هیچ ادعایی هم ندارن.
ما که به قول خودمون خیلی گلیم و نژاد پرست نیستیم یه نفر از شهر همسایه مون و ببینیم میگیم فلان جایی ها خیلی فلانن، این فلانیها کلا آدمای فلانین،
هرجایی رو میگی اینا (به خدا همیشه فقط من همینو دیدم) همون لحظه میگن خیلی اینا فلانن، خیلی دزدن، خیلی بدن، خیلی نامردن، همه، همه. بعد میگی پس کی خوبه؟
میگن معلومه ما. یعنی خودش بیست بیسته، بقیه مردود، فقط اینا خوبن، اصلا خدا یه مدرکی به اینا داده که فقط تو خوبی. اینهمه هم شرک میورزی و ناسپاسی میکنی و مستقیم به خدا دری وری میگی تو خوبی؟؟ آمریکایی ها نژادپرستن اون وقت تو خوبی؟؟
اگه اینجوریه پس چرا کسی خودشو نمیکشه بیاد اینا زندگی کنه؟ اگه اینجوریه چرا یه اروپایی نمیاد مهاجرت کنه به این مقصد رویاییش اون وقت همه دنیا از جمله همین آدم خوبه زندگی تو آمریکا واسش یه رویای دوره؟
به خدا ما که اینهمه ساعت ازاین کشور تصویر واقعی دیدیم یه نفر یه فحش نداد.
به خدا یه نفر یه سیگار نکشید.
بله تفنگ داشتن، ولی آیا این تفنگ داشتن با چیزی که تو فکر میکنی فرق نداره؟
اگه فکر میکنی فرق نداره شما رو دعوت میکنم که برید توی پیج اینستاگرام استاد و ببینید که اسلحه توی آمریکا اصلا چجوریه.
غربت؟؟
اصلا چی هست؟؟؟
مگه تا وقتی خدا هست اصلا آدم خلاءی به نام غربت داره؟؟؟؟
مگه خدا نیست که یه عامله دوست و رفیق بینظیر بیاره توی زندگیت که حتی توی مریخ هم بری احساس تنهایی نکنی؟؟؟
غربت؟؟؟
والا اگه اینجوریه من که یه جورایی ارتباطم رو کلا با فامیل قطع کردم و اگر هم ببینمشون خودشون میان باید حس تنهایی کنم، پس چرا اینقدر خوشحالم که نمیبینمشون؟
چرا وقتی میان من خودم دور میشم؟
چرا من احساس غریبی نمیکنم؟
استاد جون چقدر قشنگ مثال زدید اون شخصی رو که میگفت کاشکی تو ایران بودم.
توی یکی از فایلهای دانلودی(که یادم نیست دقیقا کدومه) گفتید که فکر نکن که اگر الان جایی که هستی هیچی نداری بری یه کشور دیگه خوش بخت میشی و ثروتمند میشی و همه چیز بهشت میشه. اگه تونستی همون جایی که هستی به آنچه که میخواهی برسی، جای دیگه هم میتونی، اما اگه همینجا نتونستی جای دیگه ای هم نمیتونی.
و دلم میخواد جملات آخرتون رو تکرار کنم.
اگر به قاون عمل کنیم، میبینیم که زندگی چقدر قشنگ و لذتبخش میشه و حتی به بیش از اون خواسته هایی که الان توی فکرمون هستند میرسیم که الان حتی فکرش رو هم نمیکنیم و به قول استاد ایده عملی واسشون نداریم، حتی ایده غیرعملی هم نداریم ولی یه روزی جزءی از زندگیمون میشن.
خدایاشکرت به خاطر این جهان قانونمندت که همه چیز در اختیار خودمونه.
خدایاشکرت واسه اینهمه ثروت
خدایاشکرت واسه این بنز خوشگل که اینقدر از دیدنش لذت میبرم.
خدایاشکرت که همینطور که استاد جان داره آگاهی های ناب رو بهمون میگه داریم به طور عینی کلی نشانه و الگوی منطقی از ثروت و شادی و زیبایی این کشور توحیدی میبینیم.
خدایاشکرت
دستتون در دست الله یکتا