خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 1

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

تصور شما از خداوند چگونه است؟
آیا تصویری که از او در ذهنتان ترسیم نموده‌اید، خداوند را مثل یک انسان، احساساتی، واکنش گرا، قضاوت کننده یا دل رحم تصور نموده‌اید؟
آیا خداوند را مثل خودتان می‌بینید؟ یعنی مانند موجودیت یک انسان داری احساسات اما بسیار قدرتمند و با سخاوت؟!!!

اگر نگاهی اینچنین دارید، پیشنهاد ما دیدنِ این فایلِ صوتی است.

من می خواهم تعریفی دیگر از خداوند ارائه دهم.
نگاه من به خداوند، یک نگاه اساسی تر و جامع تر  است.  من خداوند را خالقِ سیستمی می دانم  که در حالِ هدایت و گسترشِ  جهان است. یک انرژی هوشمند که فقط و تنها فقط در راستای قوانینی حرکت می‌کند که خودش وضع نموده و این قوانین تا ابد غیر قابل تغییر است.

و تاکید می‌کنم که:
میزان نعمت‌هایی که به زندگی‌ات سرازیر می‌شود، بر اساس قوانین است و نه بر اساسِ یک سری احساسات! بر طبقِ قوانین طبیعی و بدونِ تغییر و قدرتمند الهی، برای هر نگاه و دیدگاهی یک بازخورد مشخص وجود دارد و باورهای تو مشخص کننده بهره ای است که از این قدرتِ بی انتها خواهی داشت.

و به شما هشدار می‌دهد که احساساتی نگاه کردن به خداوند، شما را از مسیر صحیح دور می‌کند. زیرا سیستم حاکم بر جهان و انرژی حاکم بر جهان هرگزاحساساتِ بشری را تجربه نکره و تحت تاثیراحساساتِ بشری قرار نمی‌گیرد

جالب است بدانید که، قوانینِ خداوند غیر احساساتی و غیر واکنش گرا، بر این اصلِ اساسی حاکم است:
اگر حالتان بد باشد، اتفاقاتِ بد را تجربه می‌کنید و تاکید می‌ورزد که احساسِ خوب داشتن از همه چیز مهم تر است. اکنون و تا ابد. یعی احساس خوب، همواره مترادف است با اتفاقاتِ خوب!

اگر انسانی با هوش باشیم، حال که قوانین طبیعی که بر جهان حکم فرماست، غیرِ قابلِ تغییر می‌باشد، به جای عجز و لابه و تضرع در برابرِ خداوند، قوانینِ او را کشف و زندگی مان و خواسته‌هایمان و باورهایمان را بر اساس آن قوانین بچینیم!

برای شناختِ بهترِ قوانین بدونِ تغییر و درکِ سیستم حاکم بر جهان و نقشِ خداوند در هدایت و راهنمایی ما، با من همراه باشید…
من در این برنامه، دلایلِ مهمِ تاکید بر “تغییر دیدگاهِ تان در مورد خداوند” و نتایجی شگفت انگیز که به واسطه این تغییر نگرش در زندگی‌تان کسب می‌نمایید، را توضیح می هم.

سید حسین عباس منش

 

این فایل فقط در قالب نسخه صوتی است
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

540 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آمیتیس» در این صفحه: 3
  1. -
    آمیتیس گفته:
    مدت عضویت: 4011 روز

    قسمت 2

    به قول قرآن میگه هر اتفاقی در زندگیت میفته “بما کسبت ایدیهم” هست، “بما قدمت ایدیهم” هست، “بما کانوا یعملون” هست، یعنی ما داریم نتیجه ی فرکانس ها، نتیجه ی افکار، نتیجه ی اعمال شما رو به شما برمیگردونیم، این سیستم کار دیگه ای انجام نمیده. هرچقدر بتونید خداوند رو به عنوان یک سیستم بدون تغییر، یک سیستم هوشمند که سرش کلاه نمیره، نمیشه براش فیلم بازی کرد، نمیشه گولش زد ببینید، زندگی بهتری دارید. بهتون گفتم دوستان قرآن رو مطالعه کنید، این سیستم میگه که آقا اگر محزون باشی، اگر غمگین باشی اتفاقات بدی رو تجربه میکنی میخوای پیامبر باش، میخوای هر کس دیگه ای باش. این سیستم داره اینو میگه. یعنی این سیستم نمیاد برای نوح پیامبر دلسوزی کنه بگه اااا نوح من دلم سوخت برات، تو خیلی آدم خوبی هستی حالا میخوای بچه ت نجات پیدا کنه؟ ما بچه ی تو رو نجات میدیم چون تو رو دوست داریم، بالاخره تو خیلی آدم خوبی بودی، خیلی برای ما زحمت کشیدی. نه، این سیستم به نوح در پاسخ به درخواستش برای نجات دادن بچه ش میگه: “ای نوح از جاهلان مباش اون اصلا بچه ی تو نیست!” این سیستم در مقابل درخواست ابراهیم برای اینکه از ذریه اش پیامبران رو انتخاب کنه پاسخ میده که: “ای ابراهیم هرگز پیامبری به نااهلان نمیرسه” حالا تو میخوای آدم خوبی باش، میخوای آدم بدی باش، نمیتونی یه درخواستی بکنی که با مقررات و با قوانین این سیستم در تضاد باشه. حضرت ابراهیم درخواستش این بود که آقا مثلا آرزو میکنم، دعا میکنم که تمام پیامبران رو از بچه های من انتخاب کنی، از ذریه ی من انتخاب کنی. ولی جواب خداوند این نبود که باشه تو گفتی ما هم میگیم چشم! میگه نه آقا این طبق قوانین اتفاق میفته، پیامبری که مبعوث میشه به پیامبری میرسه بر اساس عملکرد خودش این اتفاق میفته نه بر اساس آرزوی تو، نه بر اساس درخواست تو. هرکسی بر اساس عملکرد خودش اتفاق براش میفته. شما داستان حضرت یونس رو ببینید، این سیستم جوری عمل میکنه که حضرت یونس درخواست عذاب میکنه برای قومش، این سیستم یونس رو عذاب میده نه قوم یونس رو. نمیاد این سیستم خیلی دلسوزانه بگه نه مثلا حالا دیگه پیامبر ما تلاششو کرده، خسته شده، زحمت کشیده، زجر کشیده بذار حالا ما هم درخواستش رو عملی کنیم و بیایم قومش رو عذاب بدیم. یعنی این احساساتی نگاه کردن به خداوند کاملا باعث میشه که ما از مسیر صحیح دور بشیم.

    حالا شما تو قسمت های مختلف توی قرآن می بینید بارها و بارها در مورد موسی می بینید، در مورد فرعون می بینید، این خداوندی که ما داریم در موردش صحبت میکنیم داره به صورت سیستماتیک عمل میکنه، سیستمی که به هیچ عنوان احساسات بشری رو تجربه نمیکنه، به هیچ عنوان تحت تاثیر احساسات بشری قرار نمیگیره، به هیچ عنوان تحت تاثیر دلسوزی و ترس قرار نمیگیره، یعنی آنچه که ما احساس میکنیم به عنوان یک انسان، اون نداره! ترس ها، تردیدها، عصبانی شدن ها، نگران شدن ها یا حتی لذت ها، شادی ها، عشق و اینایی که ما فکر میکنیم و تو وجود ما هست در وجود خداووند نیست. اینو بهتر میتونید درک کنید وقتی که قرآن رو واضح و کامل بخونید. در جای جای قرآن داره به این موضوع اشاره میشه به شکل های مختلف.

    این سیستم داره به این شکل عمل میکنه که فرکانس شما رو دریافت میکنه، اتفاقات مشابه با فرکانس شما رو وارد زندگیتون میکنه، هیچ فرقی هم نمیکنه که شما چه آدمی باشید. در مورد پیامبر یا افراد معمولی هم همین نتیجه اتفاق میفته. در مورد پیامبر اسلام هم وقتی که پیامبر اسلام داره تلاش میکنه که مردم رو به دین اسلام دعوت کنه، کافران رو دعوت کنه، خداوند در جواب این تلاش میگه تو اگر نردبان بذاری بری بالای آسمون یا بیای بری تو قعر زمین نمیتونی افرادی که ایمان ندارند رو با ایمانشون کنی، نمیتونی این کار رو بکنی. اونا باید خودشون بخوان. یعنی تلاش تو، زحمت تو، انرژی تو نمیتونه فرکانس اونا رو عوض کنه مگر اینکه اونا خودشون بخوان فکانسشون رو عوض کنن. بارها و بارها به شکل های مختلف شما این سیستمی عمل کردن خداوند رو در قرآن می بینید.

    دوستان من تاکید میکنم قرآن تنها کتابیه که میشه این ویژگی ها رو از خداوند دید. شما تو کتاب های دیگه مثلا توی تورات، توی انجیل اصلا یه چیز دیگه ای از خدا می بینید. یکی از دلایلی هم که ما خیلی در مورد خدا اشتباه فکر میکنیم اینه که یه جورایی اون کتاب ها در فرهنگ ما، در دین ما، در باورهای ما تاثیر گذاشتن. شما توی تورات خدایی رو می بینی که میره مثلا با یعقوب کشتی میگیره و شکست میخوره از یعقوب! خدایی رو می بینی که مثلا میخواد فرعون رو مجازات کنه، هر بار یه بلایی سرشون میاره که فرعون مثلا بنی اسرائیل رو آزاد کنه. یه بار با قورباغه، یه بار با پشه، یه بار با ماهی مرده و … هر بار با یه چیزی. آخرین باری که دیگه بدترین فشار رو بهشون میاره بچه های فرعونیان رو میکشه تا مثلا اینا قبول کنن که بنی اسرائیل رو از بردگی آزاد کنن و برن سرزمین کنعان سراغ زندگی خودشون! یعنی انگار که خدا یه آدمیه که زورش زیاده، دلشم به حال بنی اسرائیل سوخته (حالا توی فیلم خدا رو در قالب یه بچه نشون میده که حالا یه جاهایی موسی میره توی کوه باهاش صحبت میکنه) بعد نشون میده که خدا عصبانیه، موسی دلش میسوزه توی اون عذاب آخر که میخواد بچه های فرعون رو بکشه، موسی میگه بابا دمت گرم اینکارو نکن دیگه این خیلی نامردیه! بعد خدا اونجا در قالب یک بچه برآشفته میشه میگه این نامردی نیست که چند سال شما رو به بردگی کشیدن؟ این نامردی نیست که با شما این کار رو کردن؟ یعنی نشون میده که خدا داره یک واکنش احساسی رو به رفتار فرعون نشون میده و میخواد دیگه به هر ترتیبی شده حالشونو بگیره، پدرشونو دربیاره. این وسطم موسی داره التماس میکنه که بابا دمت گرم دیگه این بلا رو سرشون نیار، این دیگه خیلی عذاب بزرگیه! اینا واقعا توی تورات هست ها، یعنی توی توراتی که دست اینا هست این داستان ها هست. این فیلم ها بر اساس توراتی که الان دست این افراد هست ساخته شده، نه تورات واقعی و به همین دلیله که ما خیلی خیلی اشتباه میکنیم. یا داستان نوح، ما یک خدایی رو می بینیم که به شکل های مختلف داره احساسی عمل میکنه. یک پیامبری می بینیم مثل نوح که نگاهش به خداوند یک نگاه کاملا اشتباهه و این دیدگاه از تورات داره نشات میگیره، از کتاب مقدس، از عهد عتیق.

    یعنی میخوام بگم که اگر شما در مورد خداوند دارید اشتباه فکر میکنید خیلی از این اشتباهات به خاطر اون دیدگاه هاست ولی توی قرآن شما اگر قرآن رو کامل بخونید اصلا ما یه همچین موضوعی نداریم در مورد خداوند. اصلا دیدگاهی که مثلا عصبانی بشه، بخواد حال بگیره، بخواد درگیر بشه، بخواد حالا که اینجوری شد جواب بده و … اصلا نه. همواره میگه این طبق قوانینه. اینه که من انقدر در مورد “و لو شاالله” صحبت میکنم که میگه اگر خدا میخواست این اتفاق میفتاد ولی جزو قوانین خدا نیست. بارها و بارها میگه “و لو شاالله” میگه اگر خدا میخواست همه ی شما ایمان می آوردید اما خدا اینو نمیخواد، جزو قوانین نیست. چون ایمان آوردن زوری نیست که من تصمیم بگیرم همه ایمان بیارن. یا میگه اگر خدا میخواست همه ی شما امت واحد بودید، اما نه، اینکه شما متفاوت باشید، جور دیگه ای فکر کنید، با همدیگه متضاد فکر کنید، این جزو قوانین الهیه، جزو سنت الهیه.

    خیلی خیلی دوست دارم در مورد این موضوع بیشتر تحقیق کنید، بررسی کنید، اگر که حرفی رو از من می شنوید زحمت بدید به خودتون برید توی قرآن تحقیق کنید در مورد این موضوع، توی قرآن، نه تو سایت های اینترنتی. زحمت بدید به خودتون رو زبان عربیتون کار کنید یه ذره کلمات رو، واژه هاش رو بهتر درک کنید، خیلی به ترجمه هایی که توی قرآن اومده اکتفا نکنید، خیلی از ترجمه ها ناقصه، خیلی از ترجمه ها حتی اشتباهه، از افراد خیلی معروفی که کتاب قرآن رو ترجمه کردن حتی اشتباه ترجمه کردن، حتی برعکس ترجمه کردن، بعضیاشون ناقص ترجمه کردن. نمیخوام بگم آگاهانه این اتفاق افتاده ولی به علت اینکه زبان فارسی خیلی از کلمات رو ساپورت نمیکنه تو زبان عربی این اتفاق افتاده. در هر صورت خودتون باید زحمت به خودتون بدید برید فکر کنید، از قوه ی الهامتون کمک بگیرید. نمیخوام بگم که هرچی من میگم رو قبول کنید. دوست دارم که افرادی که دارن با من کار میکنن، با من در ارتباطن رو مجبورشون کنم، وادارشون کنم به فکر کردن، به اندیشیدن، به بررسی کردن، به اینکه نپذیرن هر چیزی رو که بهشون گفته میشه، به اینکه نپذیرن هر چیزی رو که از طریق پدر و مادرشون ارث رسیده بهشون، هر دیدگاه، هر باوری که بهشون رسیده. فکر کنن، تحقیق کنن، برن بررسی کنن.

    من اینا رو بررسی کردم. من با این دیدگاه به زندگی خیلی خوبی رسیدم. من حال خودم رو خیلی خوب می بینم. اگر اینقدر تاکید میکنم که نگاهمون رو به خداوند درست کنیم بخاطر اینکه این نگاه به من خیلی احساس آرامش میده، این نگاه خیلی به من کمک میکنه که حالم بهتر بشه، که پیشرفت کنم، که قوانین خداوند رو کشف کنم، که به جای اینکه بیام جلوی خدا عز و ناله کنم، براش فیلم بازی کنم، خودمو بدبخت و ذلیل نشون بدم، بیام قوانین رو کشف کنم و از قوانین استفاده کنم، بیام راه درست رو پیدا کنم، بیام بگم که آقا این سیستم داره طبق قوانین خودش عمل میکنه تو اگر میخوای نتیجه ی خوبی از این سیستم بگیری که اسمشو گذاشتی خدا بیا قوانینشو کشف کن، به قول انیشتین بیا ذهن خدا رو بخون، بیا ببین که تو فکرش چیه؟ ببین چه سنتی داره؟ چه راه و روشی داره؟ چه قوانینی داره حالا که قوانینش تغییر نمیکنه؟ به این شکل تونستم زندگی خودمو اونجوری که دوست دارم رهبری کنم، به هرچی که خواستم برسم، هرچی که دوست داشتم رو به دست بیارم.

    دوست دارم که تو هم به این موضوع فکر کنی. امیدوارم که به این حرفا فکر کنید، امیدوارم که یه ذره عمیق تر به مسائل نگاه کنید، یه ذره از تجربیات زندگی خودتون، از تجربیات زندگی دیگران استفاده کنید. یواش یواش متوجه میشید که سیستم به چه شکله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    آمیتیس گفته:
    مدت عضویت: 4011 روز

    قسمت 1

    متن کامل فایل ارزشمند “خدا را بهتر بشناسیم 1” تقدیم به دوستان عزیز هم فرکانسی:

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت شما دوستان عزیز

    من یه فایلی رو چندوقت پیش گذاشتم روی سایت، یه قسمتی از اون فایل من در مورد این موضوع صحبت کردم که به خدا بهتره که به شکل یه سیستم نگاه کنیم، یک انرژی، یک انرژی اندیشمند و اینطوری خیلی بهتر خدا رو درک میکنیم. خیلی از دوستان متوجه منظور من نشده بودن و انتقاد داشتن. ببینید دوستان اگر که شما خدایی رو که در قرآن معرفی شده باشه قبول داشته باشید خیلی بهتر حرف های منو درک میکنید. همه فکر میکنن که خداوند یک انسانه، یه جورایی همه ی ما ته دلمون دوست داریم فکر کنیم که خدا یه انسانه ولی قدرتمندتر، ولی خیلی مهربون تر، ولی خیلی عظیم تر. همه ی اشتباهاتی که ما در مورد خداوند داریم، همه ی دیدگاه های غلطی که در مورد خداوند داریم از اینجا نشات میگیره که ما خدا رو مثل خودمون می بینیم، از نگاه خودمون بهش نگاه میکنیم و مثل خودمون قضاوتش می کنیم. اما اتفاقی که داره واقعا در جهان میفته اینه که خداوند یک انرژیه، یک انرژیه که تمام جهان از اون انرژی شکل گرفته. تمام جهان، تمام هستی از اون انرژی به وجود اومده. این انرژی دارای احساس نیست، این انرژی مثل ما آدما آدم احساساتی نیست. ببینید منظورم از دارای احساس نبودن اینه که احساساتی نیست، واکنش گرا نیست. اینجوری نیست که اگر مثلا بهش بدی کردی بخواد بهت بدی کنه. این انرژی یک سری قوانین داره که توی قرآن ازش به عنوان مشیت نام میبره یا مثلا میگیم “ان شاءالله” “اگر خدا بخواهد” یا در قرآن “ان تشاالله” بارها و بارها در موردش صحبت کرده، یا “ولوشاالله” هایی که توی قرآن در موردش صحبت کرده.

    موضوع اینه که این خدایی که جهان رو داره رهبری میکنه، جهان رو خلق کرده و جهان رو داره اداره میکنه یک انسان نیست، ویژگی های انسانی نداره، نگاهش به جهان نگاه واکنشی نیست، اون احساساتی که ما تجربه میکنیم رو نداره توی وجودش، یک انرژیه که بر یک سری قوانینی که خودش طرح کرده داره حرکت میکنه. به قول قرآن سنت الهی هرگز تغییری نمیکند. دقیقا داره به همین شکل عمل میکنه. این انرژی فقط و فقط بر اساس قوانین حاکم بر جهان حرکت میکنه و کار میکنه. منظورم چیه؟ منظورم اینه که اگر شما صبح تا شب گریه و زاری و التماس کنی به خدا که فلان کار رو برات انجام بده این گریه و زاری هیچ احساس دل رحمی در خدا به وجود نمیاره. یعنی فکر نکن که مثلا اگر بشینی گریه کنی، اگر بگی که خدایا کمکم کن من بدبختم، من بیچاره م، چرا این بلا سرم اومده؟ چرا اینجوری شده؟ شاید یه آدمی تو خیابون بتونی دلشو به رحم بیاری، شاید بتونی دل رئیست رو به رحم بیاری، شاید بتونی دل یه فرد خیلی ثروتمند رو با این ویژگی به رحم بیاری اما خدا این ویژگی رو نداره که دلش با این حرفا به رحم بیاد. یعنی میزان نعمت هایی که وارد زندگی تو میشه بر اساس یک سلسله قوانینه نه بر اساس دل رحمی، دلسوزی و التماس و برعکسش هم همینجوره. میزان اتفاقات بدی که وارد زندگی افراد میشه هم بر اساس قوانینه، هم در این دنیا هم در اون دنیا.

    حالا بعضی از دوستان گفته بودن که خداوند اینهمه خودش رو به عنوان “رحمان”، “رحیم”، “صاحب فضل عظیم” معرفی کرده. شما چجوری داری میگی احساس نداره؟ دوستان اگر خداوند خودشو “رحمان” و “رحیم” معرفی کرده برای بندگان مومن این ویژگی رو معرفی کرده نه برای افراد کافر، افراد مشرک. برعکس خودشو در مقابل افراد مشرک “بسیار انتقام گیر”، “عذاب دهنده” و “منتقم” معرفی کرده. یعنی نگاهتون اگر یه ذره بهتر به خدا باشه، اگر قرآن رو یه ذره با دید بازتر نگاه کنید متوجه میشید که این خداوند درسته که رحمان و رحیمه اما رفتار ما اون قسمت رحمان و رحیم بودن خداوند رو می بینه. اعمال ما، باورهای ما، ایمان ما باعث میشه ما با اون قسمت از وجود خداوند ارتباط برقرار کنیم، وگرنه این انرژی که جهان رو شکل داده برای هر نگاهی، برای هر دیدگاهی طبق قانون یک بازخورد مشخصی داره. یعنی اگر شما یک رفتار، یک باور نادرست داشته باشی، یک بی ایمانی داشته باشی، ترس داشته باشی تو وجودت نتیجه ای که از همین خدای مهربان زیبای دارای فضل عظیم می بینی کاملا متفاوته با کسی که ایمان داره، خدا رو باور داره، اشتیاق داره. من میخوام یه ذره این موضوع رو بهتر درک کنید. اگر نگاه ما به جهان یک نگاه سیستمی باشه، اگر ما خدا رو خوب بشناسیم بسیار بسیار راحت تر میتونیم زندگی کنیم.

    این تجربه ی شخصی خودمه ها، یعنی من نگاهم به خداوند قدرت بی انتهاییه که کاملا باورهای من مشخص میکنه که چه نتیجه ای از این قدرت بگیرم. من اگر ایمان داشته باشم، اگر آرامش داشته باشم، اگر حالم خوب باشه این جهان به من اتفاقات، شرایط، افراد و ویژگی های خوب رو نشون میده. اگر من احساسم بد باشه، حالم بد باشه، ترسیده باشم، عصبی باشم، خشمگین باشم، این جهان شرایط، اتفاقات و افراد بد رو برای من به وجود میاره حالا هرچقدرم من التماس کنم. یعنی من احساسم بد باشه، من افسرده باشم، داغون باشم، صبح تا شب بشینم برای خدا گریه کنم “خدایا کمکم کن، خدایا من بدبختم، خدایا من بیچاره م، خدایا من فلک زده م، دستمو بگیر” این هیچ اتفاق جدیدی غیر از بلای بیشتر، مصیبت بیشتر، بدبختی بیشتر برای من به وجود نمیاره. چون جهان، خداوند، این انرژی هوشمند جوری برنامه ریزی کرده خودش رو، جوری قوانین گذاشته که به احساسات من داره واکنش نشون میده.

    اینکه من میگم اگر ما باورمون قوی باشه خیلی کارای بزرگ میتونیم انجام بدیم، خداوند با ماست. یا توی قرآن خداوند بارها و بارها میفرمایند که افرادی که ایمان دارند 200 برابر بقیه قدرت دارند، در جنگ پیروز میشن، هر یک نفری که ایمان داره بر 200 نفر پیروزه، این مشیت حاکم بر جهانه. خداوند به هرکسی که ایمان داشته باشه کمک میکنه حالا اون فرد چه التماس کنه چه گریه کنه چه زاری کنه چه زاری نکنه اگر ایمان داشته باشه به خداوند، این انرژی در خدمتش به حرکت درمیاد. اما اگر ایمان نداشته باشه این انرژی هیچ کاری براش انجام نمیده حالا هرچقدر میخواد گریه و زاری کنه. به خاطر همین خیلی موقع ها شما افرادی رو می بینید که به ظاهر از اون فاکتورهایی که ما به اسم ایمان میشناسیم مثل ریش بلند، مثل جای مهر روی پیشونی، مثل (در مورد خانم ها) حجاب خیلی سفت و سخت، می بینی اون فاکتورها رو ندارند اما زندگیشون خیلی خوب پیش میره. اما مثلا شرایط مالیشون خیلی خوبه، شرایط روحیشون خیلی خوبه، سلامتن، همیشه حالشون خوبه یا خیلی جسم سالمی دارن، دوستای خیلی خوبی دارن، حتی چهره ی زیبایی دارن و برعکس افرادی رو می بینیم که به ظاهر اون شکل هایی از ایمان رو دارن مثلا حجاب خیلی محکمی دارن یا در مورد آقایون مثلا محاسنشون بلنده یا مثلا انقدر نماز میخونن که جای مهر روی پیشونی شون حک میشه اما در عمل می بینیم که انگار اون خدا خیلی بهشون کمک نمیکنه. زندگی سختی دارن، روابط سختی دارن، هرروز مریضن از این دکتر به اون دکتر، خانواده شون از هم پاشیده س، عصبی هستن، ناراحت هستن. بعد این سوال برامون پیش میاد که بابا چرا خدا به اینا کمک نمیکنه؟ اینا که ایمانشون بیشتره به ظاهر، اینا که خدا رو انگار بیشتر دوست دارن، اینا که خیلی بیشتر عبادت میکنن اما موضوع این نیست. موضوع ظاهر نیست، موضوع در واقع شکل ظاهری ایمان نیست. ما نمیتونیم این انرژی رو گول بزنیم، این انرژی فقط و فقط در راستای قوانین خودش کار میکنه.

    اگر بخوام خیلی ساده تر بگم قوانین حاکم بر جهان اینه که اگر احساس خوبی داشته باشی این انرژی که اسمشو میذاریم خدا اتفاقات خوب رو که مترادف و هم فرکانسه با فرکانس وجودی تو برات به وجود میاره. اگر احساس بدی داشته باشی فرقی نمیکنه که تو چقدر نماز میخونی، چقدر روزه میگیری، چقدر ریشتو بلند میکنی، چقدر حجابتو محکم نگه میداری، اگر حالت خوب نباشه، اگر از درون آرامش نداشته باشی، اگر احساس خوبی نداشته باشی اتفاقات بد رو تجربه میکنی، فقر رو تجربه میکنی، بیماری رو تجربه میکنی. خیلی از افراد تعجب میکنن میگن بابا من هرروز دارم نمازمو میخونم، همیشه دارم روزه مو میگیرم، همیشه دارم فلان کار رو انجام میدم، پس چرا انقدر بدبختم؟ چرا انقدر بیچاره ام؟ چرا انقدر فقیرم، چرا انقدر بیمارم؟ موضوع اینجاس که اون نمازه اصلا براش آرامش ایجاد نمیکنه، موضوع اینجاس که اون روزه اصلا بهش احساس خوبی نمیده، موضوع اینجاس که درسته که به ظاهر داره این کارا رو انجام میده اما این کارا به خاطر ترس از خداس نه به خاطر عشق به خدا. یعنی نتیجه ی رفتارهاش، نتیجه ی عبادت هاش، نتیجه ی اعمال دینی که داره انجام میده احساس خوب نیست. به قول قرآن “علی بذکر الله تطمئن القلوب” این قلبش آروم نمیشه با این کارا داره خودشو گول میزنه. فکر میکنه که خدا وایساده اونجا نگاه میکنه کی داره عبادت میکنه، کی داره صبح تا شب دولا و راست میشه؟ کی داره ضجه و زاری میزنه؟ به اون نعمت بیشتری بده، اصلا این طور نیست. شما به راحتی میتونید این موضوع رو در زندگی افراد ببینید.

    برعکس نگاه میکنیم افرادی که خیلی به ظاهر مثلا عبادت نمیکنن اما خدا رو در درون خودشون قبول دارن، باهاش راحتن، باهاش رفیقن، بهش ایمان دارن و چون ایمان دارن، چون باورش دارن، چون درکش میکنن نتیجه ی احساسی شون احساس خوبه، به همون نسبت اتفاقات خوبی رو دارن تجربه میکنن، به همون نسبت شرایط خوبی رو دارن تجربه میکنن. خیلیا تعجب میکنن مخصوصا افرادی که مذهبی ترن تعجب میکنن. من میخوام بگم که خدا رو مثل یک آدم نبینیم. یه آدمی که داره نگاه میکنه میگه تو داری مثلا عبادت میکنی؟ من باید بهت نعمت بیشتری بدم.

    خدا یک سیستمیه که با توجه به فرکانس هایی که ما ارسال میکنیم به جهان هستی پاسخ میده به اون فرکانس ها. هر فرکانسی رو به جهان هستی ارسال کنی همون فرکانس رو پاسخ میده. مثل آینه می مونه، شما هرچی که به آینه نشون بدی همونو بهت برمیگردونه، نه قضاوت میکنه، نه دلسوزی میکنه، نه دل رحمی میکنه. اگر که ما می بینیم در مورد مشرکان اینقدر هم توی قرآن محکم صحبت میکنه که عذاب خوار کننده دارن، می بینیم این احساسی نداره نسبت به اینکه عذاب خوار کننده بده به اون افراد، این نتیجه ی اون فرکانس رو داره بهشون میگه. یعنی اینجوری نیست که مثلا بهشون بگیم نه خدا عصبانی شد، الان دیگه کفرش دراومد، دیگه گفت آقا من حال اینا رو باید بگیرم حالا پوست اینا رو من میکنم! اصلا اینطور نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    آمیتیس گفته:
    مدت عضویت: 4011 روز

    سلام

    کلا در راه خود شناسی و به دنبال آن خداشناسی هیچ تقلیدی وجود ندارد و هرکس شیوه ی خودش را دارد. نمازی که شما از آن صحبت میکنید که باید طبق گفته و روش یک سری آدم دیگه که هیچ فرقی با بقیه ندارند باید خوانده شود حتی در قرآن اشاره ای هم نشده. نماز واقعی یعنی توجه به نعمت های پروردگار و این توجه و تمرکز میتواند به هر روش و شیوه ای باشد. امیدوارم این تقلیدها و باید ها و قواعدی که فقط و فقط ساخته ذهن انسان است روزی به پایان برسد و تفکر و تامل پیرامون پروردگار و نعمت های خداوند جایگزین آن شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: