خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 1

به نام الله هدایتگر

ایمان یعنی نترسیدن از تنها کسی که قدرت کاینات هستش یعنی عشق ورزیدن بی اندازه به کسی که هم میبخشه هم مهربانه

ایمان یعنی کاری فکری باوری که حالتو خوب کنه احساس خوب بهت بده امیدوارت کنه انگیزه کافی بهت بده برای زندگی برای توحید برای شناخت بیشتر رب و قوانین ثابتش

خدایا شکرت

وقتی به این مهم فکر میکنم و نشونه هاش میاد میگم خدای من کجا چه فکری کردم چه باوری داشتم که اینجوری بهم نشونه میدی اینجوری هدایتم میکنی اینجوری میگی ادامه بده برو همین درسته نترس من هستم

مشیت الهی اینه که من ثروتمند باشم

خواست خدا اینه که من همیشه در سلامتی کامل به سر ببرم و روز بروز اعتماد به نفسم بیشتر باشه

خداوند حامی من است و من فقط ایمانم را به خودم نشان میدهم چرا که خداوند با دل من کار دارد نه ظاهرم

خداوند کسانی که در این مسیر قرار است همراهم باشند به سویم هدایت میکند

من بندگی او را میکنم و فقط از او یاری میجویم

او برای من خدایی میکند و وظیفش خدایی کردن برای منه

من لایق بهترین ها هستم و خداوند بهترین ها را برای من میخواهد

در جهان بی نهایت نعمت فرصت ثروت سلامتی وجود دارد و خداوند بیشتر از هر چیزی برای من میخواهد

خداوند در دل من و است و دل من همواره با او

خدایا بی نهایت سپاسگذارم

خداوند در قلمیست که مینویسم

خداوند در متنیست که عاشقانه ان را میخوانم

خداوند در کلام کودکانه ایست که میشنونم

خداوند در قالب کبوتریست که هرازگاهی بایک کار نیک میاید و بر سر در خانه ام مینشیند و با من سخن میگوید

خداوند بستریست فراهم در کل دنیا که با افکار من شکل میگیرد و پاسخ میدهد

خداوند پاسخیست بر افکار من بر باور من

خداوند خنده ای کودکانه است که بی بهانه میخنند و عشق میورزد

خداوند همت کودکیست برای کشف دنیای اطرافش

خدایا شکرت

در همین حال یاد این موضوع افتادم که ی بچه نه ماهه دارم بهین خانم اسمشه خیلی به رفتارش دقت میکنم چگور تکامل طی میکنه از سینه خیز شروع کرد یادمه چهار دست و پا راه رفتنش برای اولین بار گفتم خدایا این چه فکری داره چه تقاضاهایی داره که داره اینجوری یاد میگیره بیبهانه میخنده هر چی بخواد یا میره پیداش میکنه یا خودشو به اب و اتیش میزنه برای پیدا کردنش تازگیا داره حرف میزنه خیلی حرکاتش جالبه زبونشو درمیاره با دست سرشو میگیره و به ی حالتی که انگار داره میخارونش و کم کم داره با ب شرو میکنه بعدش کلمه بب هستش که یادگرفته در واقع بهش گفته شده که بگه و داره میگه بعضی وقتا میگم ببین خدای من چطور داری بدون نیاز به کسی حرف میزنه این بدون نیاز به کسی راه میره بدون نیاز به کسی میخنده و اینها رو فقط رب من میدونه که کودک من چه فرکانسی فرستاده داره دریافت میکنه

خدایا صد هزار بار شکرت