خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 1 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

540 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نیما کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    سلام به همگی.

    من الان یه ترمز پیدا کردم که حسم گفت بیام اینجا بنویسمش. داشتم اهرم رنج و لذت رو میخوندم یه جا نوشته شده بود که ثروت یعنی شادی و خنده با یاد الله. من یه لحظه این به فکر به ذهنم اومد که نه بابا چرا به یاد خدا بیوفتیم شادی رو خراب کنیم بعد از چند ثانیه که این فکر یهویی (impulse) رد شد منطقم اومد گفت نه منظور اینه که شکرگزاری کنیم خدا رو واسه ی اون تفریح یا لذت یا سفر. سوالی که پیش میاد چرا من تو ناخودآگاهم اینه که خدا متضاد شادی و خوش گذرونی و ثروته؟ احتمالا به این خاطر که از بس سر کلاس های دینی و مسائل مذهبی بهمون گفتند که لذت تو این دنیا اصلا خوب نیست لذت اصلی اون دنیاست و … اتفاقا خدا میخواد که ما ثروتمند و شاد باشیم و از این دنیا حسابی لذت ببریم و خوش بگذرونیم و شکرگزار این همه نعمت باشیم. چرا باید فکر کنم که خدا و لذت مخالف هم دیگه هستند؟ مگه خدا رو نشناختی؟ مگه نمیدونی که خدا یه سیستمه که به انرژی ما پاسخ میده و وقتی من همچین فکری میکنم ناخودآگاه و ناآگاهانه دارم لذت و ثروت رو از خودم دور میکنم و این ریشه در این فکر داره که ثروت معنوی نیست و اگه من ثروتمند بشم و یا لذت ببرم از خدا دور میشم و بالعکس اگه بخوام به خدا نزدیک بشم از ثروت و خوشبختی این دنیا دور میشم. باوری که باید جایگزین بشه اینه که ثروتمند شدن معنوی ترین و خیرخواهانه ترین کاره و کافیه که من در زمینه ای که علاقه دارم پیش برم و مهارت هام رو افزایش بدم و بتونم تضادها رو حل کنم و در جهت گسترش جهان قدم بردارم (کار عملی) در نتیجه خدا هم در مسیر به من کمک میکنه که ثروتمند بشم و من خوشبختی و ثروت رو در مسیر تجربه میکنم (اشاره به ترمز حرکت برای رسیدن به یه جایی) به شرطی که من خودم جلوشو نگیرم. اگه باورهام درست نباشه امکان نداره من به ثروت پایدار هدایت بشم.

    باید بیشتر باور درست رو با خودم تکرار کنم و برای خودم منطقیش کنم تا حسابی بره تو پوست و استخونم (ناخودآگاهم) و شما هم اگه منطقی قوی واسه این باور دارید بنویسید. با آرزوی بهترینا برای همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1396 روز

    سلام

    خداوند یه سیستم هست

    خدا انرژی هست که جهان از اون بوجود آمده و به وسیله اون مدیریت میشه

    همون مهبانگ که میگن انفجاری عظیمی رخ انرژی آزاد شده و ذرات زیر اتمی و سپس جهان بوجود آمده

    همه چیز انرژی هست

    این انرژی احساسات بشری نداره

    نه شادی و نه غم رو می‌دونه اصلا نمیدونی احساسات چی هستن

    این انرزی همه چیزه

    همه چیز در اطراف من از انرژی از ذرات زیر اتمی بوجود آمده

    انرژی از شکلی به شکل دیگه تغییر شکل میده

    انرژی از بیماری میشه سلامتی

    از نگرانی میشه آرامش

    از فقر میشه ثروت

    خدا همه چیزه

    این سیستم یه سری قوانین داره

    مهم ترین قانون اینه که احساس خوب مساویه با اتفاقات خوب و احساس بد مساویه با اتفاقات بد

    حالا اگه من با گریه و زاری به خدا بگم سلامتی بهم بده اون اصلا نمی دونه غم چیه گریه چیه فقط اینو میدونه احساس بد مساویه با اتفاقات بد حالا که من احساس بد دارم اتفاقات بد بیشتری وارد زندگیم میشه

    ولی اگه احساس خوب و آرامش داشته باشم طبق قانون جهان اتفاقات خوب رو تجربه میکنم این قانونه

    جهان به این شکل کار میکنه چه من بپذیرم چه نپذیرم

    می تونیم افراد مختلف ببینیم اونایی که احساس خوب دارن چه زندگی دارن

    اونایی که احساس بد دارن چه زندگی دارن

    احساسات ما انرژی است

    انرژی های مشابه هم دیگه رو جذب میکنن

    جهان طوری ساخته شده که به احساسات هر فرد واکنش نشون بده

    همون قانون که میگه هر کنشی به واکنشی رو به همراه داره اگه شادی بفرستی به همون اندازه که فرستادی بهت بر میگرده

    اگه غم بفرستی به همون اندازه که فرستادی بهت بر می گرده

    این انرژی مثل یه اینه اس

    شادی بهش نشون بدی شادی بهت نشون میده

    نگرانی بهش نشون بدی نگرانی بهت نشون بدی

    هر چی بهش نشون بدی همونو بهت نشون میده

    مثل جهان هر چی بهش بفرستی همونو بهت بر می گردونه

    این جهان کوه هست فعل ما ندا

    سوی ما آید ندا ها را صدا

    یا این ضرب المثل که میگه از هر دستی بدی از همون دست میگیری

    اینا همه این قانون رو میگن که هر چی دورنت هست جهان اونو بیشتر و بیشتر بهت میده

    اگه از درون حس بد داری این ذات جهانه قانون جهانه که غم بیشتری برات بفرسته برات مهیا کنه

    شرایطی رو بوجود بیاره که غم بیشتری تجربه کنی

    اگه حال خوب داشته باشی حال خوب برات مهیا میکنه

    اگه اسون بگیریم جهان هم اسون میگیره

    اسم انرژی هم هست خدا

    خدا هر چی بهش بفرستی رو بهت بر می‌گردونه

    حس خوب = اتفاقات خوب( اتفاقاتی که حس خوب بیشتری رو تجربه کنم )

    حس بد= اتفاقات بد( اتفاقاتی که حس بد بیشتری رو تجربه کنم)

    خدا عادله

    خدا قوانینی داره که جهان به وسیله اون قوانین پیش میره

    راه کنترل احساسات کنترل ذهن هست

    چون افکار ما احساسات رو بوجود می یارن

    مثلا اگه الان به چیزای بد فکر کنم حس بدی دارم ولی اگه مثلا به این فکر کنم که الان ماشین دلخواهم تو حیاط خونه ام هست حس خوب دارم

    پس افکار احساسات رو بوجود می یارن

    جهان به احساسات غالب ما واکنش نشون میده

    احساسات غالب ما هم نتیجه افکار غالب ما هستند افکار غالب ما طی سال ها زندگی از مدرسه ،پدر و مادر،تجربه ها ،مثال های و غیره بوجود آمدن

    افکار غالب ما اسمش باور هست

    باید باور های مناسب ایجاد کنیم تا احساس خوب داشته باشیم

    باید همون جور که باور های منفی ایجاد شدند باورهای مثبت ایجاد کنیم

    باور های منفی طی سال ها تکرار جز افکار غالب ما شدن پس باور های مثبت هم باید بارها تکرار بشه

    هر بار که اون باور و اون طرز تفکر تکرار میشه اون باور قوی تر میشه

    دیده ها ،شنیده ها، اینا ورودی های ما هستند که افکار رو بوجود می یارن و ذهن بهشون فکر میکنه اگه اینا به ما احساس خوب میدن پس تکرارشون کنیم ولی اگه احساس بد میدن این ورودی ها رو قطع کنیم و به جاش ورودی های خوب به ذهنمون بدیم

    چیزای که به ما احساس خوب میدن

    چون طبق قانون احساس خوب مساویه با اتفاقات خوب

    خدایا شکرت که هدایتم کردی به این فایل ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 1841 روز

    روز دوازدهم 7 بهمن ماه

    خدایاا شکرتتتت، خدایا شکرت، خدایا شکرت

    خدایا شکرت که انقدر لذتبخش نفس می کشم، انقدر آرومم! خدایا شکرت که انقدر هوا خوبه! انقدر آسمون صاف و قشنگه! انقدر هوا تمیزه! خدایا شکرت بابت این رطوبت عالی که پوستو نوازش می کنه! خدای من ازت ممنونم بابت پدر مادر قشنگ و نازنینم که اتقدر دوست داشتی ان! شکرت بابت حضورت توی زندگیم! ازت سپاسگزارم بابت این آگاهی ها! بابت این چشمای قشنگم ک می بینن! بابت گوش های نازنیم که می شنون! بابت دستام ک عالین و الان دارن این کلماتو تایپ میکنن! بابت پاهام که انقدر قوی ان!

    میدونم تو یک انرژی هستی و سیستمی داری که این احساسات بشری در اون جایی نداره و طبق سیستمی که خودت ساختی کارها انجام میشه، از کوچیکترین اتفاقات گرفته تا بزرگترین اتفاقات… میدونم که تو دلت نمیسوزه و فقط به اعمال خودم، به افکار خودم به فرکانس های خودم پلسخ میدی!!! میخوان بگم بابت اینم ازت ممنونم! این عین عدالته که!!! این یعنی همه چی دست خودمه که؟ این یعنی تمان اتفاقاا زندگیمو خودم رقم میزنم ک؟

    من از بجگی یه تضاد تو ذهنم نقش بسته بود که بالاخره خدا رحمن و رحیمه ، بخشندس مهربونه یا غذاب میده و ….!؟ بالاخره کدومه!؟ اینه یا اون؟ تا با این فایل آشنا شدم. قبل از این دیدگاه های زیادی شنیده بودم که یا تمرکز داشتن روی عذاب و یا تمرکزشون روی وجه رحمانیت خدا بود! اما هیچکدوم منطقی نبود! هیچکدوم منو قانع نمیکرد! به قلبم نمی نشست، اما این دیدگاه به طرز فوق العاده ای با درونم هماهنگی داره! انگار خود خود خودشه! میگه درسته که خدا رحمانه ولی فقط برای مومنان! و برعکس برای کافران خودشو یک خدای انتقام جو و سخت کیفر معرفی کرده! اینجا اتفاقی که میوفته اینه که آدم به خودش میگه ؛ اون خدا که انقدر منعطفه، میتونه همه جوره تغییر کنه، میتونع به هر شکلی در بیاد،،، پس من بیام رفتار خودم رو جوری تنظیم کنم که بهترین وجه خدا رو ببینم! بیام رحمن بودن و رحیم بودن اون رو ببینم، بیام مهربون بودن، حامی بودن، هدایتگر بودن اوت رو ببینم! و همه چی رو بسته به خودش میدونه و این قدم اول برای خوشبختیه!!

    اما جهان به ظاهر تو کاری نداره. مهم نیست به ظاهر چه کارهایی انجام میدی! اصلا مهم نیست. مهم اینه کارها رو با چه احساسی انجام میدی! میگه صدقه های خودتون رو با منت و آزار به کسی ندید ک اگه ایتطور باشه هیچ سودی نداره به حالتون! مگه صدقه خوب نیست!؟ پس چرا هیچ سودی به حال اون طرف نداره!؟ چون احساس خوبی به بخشیدن نداره. با باور کمبود می بخشه! با این نیت می بخشه که حالا اینو بدم خدا ولمون کنه. پس به ظاهر نیست، به ادا در اوردن نیست ، باید مرد باشم و اولا عمل کنم و ثانیا با نیت درست با باور خوب اون کارو انجام بدم!!

    بنابراین رفتار این سیستم چطوره؟؟ چطوری کار می کنه؟؟ دریافت فرکانس و تبدیل اون به اتفاقات… کل کارش همینه.. این جهان کوه است و فعل ما ندا ،،، دقیقا مثل آینه ای که هر کاری بکنی طبق کار تو عکس العمل نشون میده!

    این دیدگاه چه ارامشی ایجاد می کنه، چه درکی میده به آدم، منجر به چه حرکت هایی میشه، چقدر به ادم قدرت میده، شجاعت میده! ایمان میده که همه چی تویی آقاا! بیرون که خبری نیست. پس هر چه می خواهی عزیزم ذکر کن! فقط بخواه و برو بدستش بیار. هیچ مانعی نیست. هیچ اتفاق غیر منتظره ای قرار نیست رخ بده. همشو خودت رقم میزنی! پیش برو و نترس ،، نترس و آگاه باش….

    عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد // بو العجب من عاشق این هر دو ضد

    سپاس ای خدای لامکان و بی زمان! همو که بقدر فهم من کوچک می شود و به اندازه نیاز من فرود می آید. همو که یتیمان را پدر می شود. محتاجان به عشق را عشق می شود‌ … همو که همه چیز می شود همه کس را!!! سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    پریسا پارسا گفته:
    مدت عضویت: 830 روز

    سلام به استاد گرامی و تمام عزیزان

    این یک کامنت نیست، بلکه یک اعتراف هست

    نزدیک به سه سال هست که اسم استاد عباسمنش رو شنیده بودم و حتی پیجشون رو فالو داشتم… اما حتی یکبار هم پست هاشون رو تا آخر ندیده بودم

    به دلیل برخی از اتفاقات متعدد شغلی و روزمره ، دچار آشفتگی ذهنی شدم، عدم تمرکز، خستگی، کسالت، روحیه خراب….

    یک شب به صورت کاملا از پیش تعیین نشده، وارد سایت استاد شدم.. نمیدونم چرا ؟؟

    تا ساعت پنج صبح داشتم فایل ها رو میدیدم و گوش میدادم…هاج و واج… وارد دنیای دیگه شدم

    دیدم خدای من!!! اینهمه استرس و نگرانی داره با من چیکار میکنه و من کجام!!

    از لطف خدا، وارد بخش« روز شمار تحول زندگی من شدم» تا روز نهم اومدم… روز نهم همه مخاطبش انگار من بودم.. ده بار گوش کردم و لذت بردم و شوک بودم از عملکردم و خدارو شکر کردم بابت آگاهیم، روز دهم درس بزرگی داد و وقتی به روز یازدهم رسیدم این فایل «خداوند را بهتر بشناسیم» پیشنهاد شد

    خدایا شکرت… خدایا فقط شکر که من رو در مسیر نجات قرار دادی تا درست بشناسمت

    درگیر چه توهمات و چه افکار پوچی بودم…

    اعتراف میکنم که منِ منفی بافِ پر استرس وارد یک دنیای جدیدی شدم به هدایت خدا و مدیریت استاد عباسمنش که راه جدیدی رو قطعا و مطمئنا برای من رغم خواهد زد…. راهی که در کامنت های بعدی به عنوان اعترافات میام و میگم

    مرسی خدا، مرسی استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 598 روز

    بنام خداوندبخشنده ومهربان چقدر با این صحبت ها راحت تر می تونم کامنت مو بنویسم ودرکم ازخداوند بهتر شده واز خداوند درخواست میکنم همان طور که استاد فرمودن چیزی بهش رسیدن وعمل کرد موجود هست خداوند کمکم کن قوانینیش،رو همان طور که هست یاد بگیریم وتا بهرعشق وآزادی ورهای برسم تا الان هر چند اتفاقاتی در زندگیم افتاده که نتیحه اش،بودن در مسیر بوده ولی همان تصور گذشته نسبت به خداوند که مثل من فکر میکنه وهمان کار کردن از خداوتداز روی ترس اصلن حال مرا خوب نکرد همیشه در حال عصبانیت حال خراب بعد ار یک مدت کوتاهی خارج شدن از همان منبع انرژی،که پور شور شوق انگیزه بودم واز اون انرژی خارج شدم وباز با اون تصور گذشته واون خدای گذشته که هیج حال مرا خوب نکرد می پذیرم که خداوند وسیستم هست واین سیستم آنچنان هوشمند عمل میکنه وکاملا می پذیرم هر جا صبحت از عذاب مشرکان شده خودت عذاب از طرف همان فرد خودش هست اگر ذهن فقر هست از طرف همان فرد هست ولی این در این مسیر هستم خدارو شکر میکنم دارم تلاشم رو میکنم که ذهنم رو کنترل کنم وقوانین خداوند رو اون طوری که هست بهفهم وبه خدای در مسیر برسم که برای من خدای کنه با حال خوب ثروت وسعادت خوشبختی من بشود باعث رابط خوب من بشود من پیش از این که اصلن این قوانین رو نمی شناختم با همین درخواست ها خداوند هدایت کرد به این مسیر همیشه آروزی یک رابط خوب داشته باشم ولی از خداوند در خواست میکنم حالا که هدایت کرده قوانینش رو همان طور که هست به من بیاموزد که باعث بشه حال درونی من خوب بشه تبدیل بشود به پرستش خداوند از روی عشق من دوست دارم خداوند وعدم خداوند رو اونطور که قوانین میگه درک کنم نه اونطور که پیشینیانم به من گفتن اون چیزی که پیشینیانم از عدل خداوند به من گفتن چیزی نیست جز اینکه مرا از خداوند دور میکنه خدایا مرا با آشنای با عدل خودت در قوانین ات به آرامش درونی برسون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهـرا خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2534 روز

    سلام دوستان، دیروز این فایل روگوش دادم حسم عالی شدمرسی استاد دلسوزم، تا شب عمیقا رفتم توفکر ،تو کانال نظرات دوستان رو بطور اتفاقی خوندم یکی ازعزیزان راجب حس نزدیکیش بخداوند بعداز دوره جهان بینی نوشته بود چقد این نوشته پر ازعشق بود و آشنا ،یک آن دیدم اشکام سرازیر شد ،من تو بازار دنیا خداوند رو بارها و بارها ازگوشه و اطراف دیده بودم و عاشقش بودم اما دیدنای من فقط واسه چند ثانیه بود دائمی نبود ،وقتی نوشته این خانم رو دیدم داخل کانال برام آشنا بود ،گفته بودن بخدانزدیک شدم و حسم عالیه،برام اون عشقشون آشنا بود همون عشقی ک تو بازار دیده بودمش و گمش کرده بودم و فکر کرده بودم توهمه، باخدا گفتم خدایا من واسه چند ثانیه دیدمتو حست کردم اینجوری عاشقت شدم و دنبالتم امااین خانم تورو داره پیدات کرده ظاهر شدی براش ،اشکام بند نمی اومد ،خدایا من تو رو میخوام ،دنیا و خواسته دنیا یی رو نمیخام من تورومیخوام دورت بگردم توروو و و و و و میخوام ازش نشانه خواستم ازش خواستم باهام حرف بزنه نمیگم ی طومار دوخط باهام حرف بزن دورت بگردم ک دیوونت شدم،این اشک ها اشک غم نبود اشک شوق بود اشک دیدن همون عشق اینبار نه چند ثانیه اینبار ده دقیقه ،باتمام وجود حسش میکردم ،دلم بهم گفت زهرا برو همون کانال دیدم یک آیه جلو دیدم اومد واون این بود :

    قل الحمدلله سیریکم ایته ی فتعرفونها و ما ربک بغافل عما تعملون (سوره نمل – آیه 93)

    و بگو ستایش مخصوص خداست ، بزودی نشانه هایش را به شما نشان می دهد تا آن را بشناسید ، و پروردگار تو از آنچه انجام میدهید غافل نیست .سپاس سپاس خالق من سپاس سپاس ای رب من

    من با این ایه خیلی خیلی خیلی اشک شوق ریختم .

    سپاس سپاس استاد دلسوز م فایل شما عالی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    علیرضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    سلام سعادت مند باشید استاد اول از خدا بابت اینکه مرا با شما اشنا کرد تا بتوانم زندگی پر از حس و حال خوب برای خودم بسازم و دوم از شما بابت اموزش و آگاه کردن ما سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2176 روز

    “به نام خدای مهربان”

    به نام خداوند متعال

    چقدر خوب شد متوجه شدم این فایل صوتی که شاید بیش از ۵۰ بار یا ۱۰۰ بار گوش دادمش از پارسال. مثل یک آهنگ. اما از سایت تا حالا دانلود نکرده بودم ونمیدونستم که کلا صوتی هست. یادم نیست از کجا داشتمش… حالا این موضوع رو بگذریم…

    خداوند را بهتر بشناسیم قسمت ۱

    واقعا چقدر لازم داریم تا خدا رو بهتر بشناسیم و همینطور که خودمون رو بهتر و درست تر میشناسیم خداوند رو هم باید بهتر بشناسیم.

    خداوند کیه؟ اصلا چرا ما لازم داریم داریم تا خدا رو بشناسیم؟ چه کار هایی میتونیم انجام بدیم تا خدا رو بشناسیم؟

    یادمه قبلا که خیلی تو مباحث خودشناسی در دوران دبیرستانم فرو رفته بودم، به جایی رسیدم که اصلا به وجود و اون ماهیتی که از خدا تو کتاب دینی در ذهنم تصویر شده بود شک کرده بودم و در این مسیر کلا به خدا شک کردم. اصلا از نماز خوندن و تکرار های بیخودی خوشم نمیومد. بنظرم میومد ما مدل جدید جاهل هستیم فقط منتهی سرمون رو میذاریم روی خاک و مهر و مثلا قبله داریم. اصلا از کجا معلوم بود که مکه رو خدا گفته که بسازن. اصلا چرا خدا خونه داشته باشه؟ چرا میگیم خونه خدا؟ چرا تو قرآن خیلی از خودش نگفته تا بشناسیم؟ نکنه قرآن هم یک دروغه…..

    خلاصه که کلی سوال و شک و تردید برای من ایجاد شده بود.

    اما پاسخ هام رو من یک روز گرفتم با تمام شک ها و تردیدها…چند ماهی به با همه چی کلنجار بودم و همش در حال فکر کردن بودم. دیگه واقعا قاطی کرده بودم و یک فرد عصبی بودم.اما این تلاقی و پیگیر بودن من و سوال هایی که کسی درست بهش جواب نداد مصادف شد با واژه عشق (البته من میگفتم خدا کینه به دل میگیره که عذاب میده و کلی از جهنم و گناه و … تو ذهنم بود)

    کنجکاو شدم برای پیدا کردن واژه عشق مصادف شد با بی نهایت چنده؟

    گیر دادم به مطالعه و تحقیق روح و جن(با خودم میکفتم پس شاید خدا یکجور روحه)

    یکم درباره ابعاد دیگه غیر از جسم خودمون مطالعه میکردم. یادمه جسم و اعضای بدن رو بررسی میکردم و برام قلب و مغز خیلی جالب بود و هست.

    کلی موضوع مختلف در ذهن من میچرخید و یک جایی بود که برای آرامشم نمیدونم چطور رفتم سراغ یک نوارکاستی که یادم نمیاد پیدا کردم. خواستم برم به روحم وصل بشم ،یا روحم رو ببینم تا شاید در اون عالم خدا رو ببینم و جواب سوال هام رو بده. من یک روز با کلی تمرکز و تلاش تونستم انگار به عالم خلسه یا شاید مراقبه رفتم. با ذهنم پرواز کردم. حس جالبی رو تجربه کردم روح رو قلبا باور کردم.

    (نماز هام رو یک مدت فارسی میخوندم(آخه چرا عربی مگه خدا زبون منو نمیفهمه) اصلا زیاد قبول نداشتم. یک تمرین تو کتاب دین وزندگی درباره نماز چیست و ….بود یک تمرین اضافه برای تحقیق. منم که عاشق تحقیق و تو حاشیه رفتن. منم که شک کرده بودم به همه چی. گفتم من این تحقیق رو انجام میدم. یادمه انجام دادم و یک شعر هم فلبداهه درباره نماز در انتهای تحقیقم نوشتم.)

    من یک روزی سر سجاده نمازم از خدا خواستم که اگر واقعا نماز خوندن یعنی صحبت کردن با خودش، خودشو به من نشون بده تا بتونم بشناسمش. اگر صدای منو میشنوه. اگر منم بنده اونم…

    (همه ی این سوال ها و تحقیق ها و موضوعاتی که تو چندماه برام اتفاق افتاده بود انگار داشت منو آماده میکرد تا اول خودم رو بهتر بشناسم و بعد خدای خودم. اول تمام تانایی های خودم رو بشناسم و بعد بکار بگیریم برای شناخت خدا. انگار باید اول من به عنوان یکی از مخلوقات باید مکانیزم خودم روکشف میکرد بعد متوجه میشدم که خدا چطوری منو ساخته یا اون کیه…..)

    بله تمام این اتفاق ها مثل یک پازل کنار هم چیده بشن، مثل این میمونه مسیری بودن برای بدست آوردن شناخت بیشتر و صاحب یک فکر و اندیشه شدن بود.

    حالا برگردیم به داستان اتفاق جالب من سر نماز

    دستاورد من این بود (نمازی که واقعی ترین نماز عمرم بود) خلاصه خلاصه میگم…. خدا فقط نور بود و آگاهی و عشق و هر آنچه خوبیه. چیزی که مناز اون نماز یادمه و یادگاری در ذهن و قلب من هک شده.

    برای همین من این فایل رو با پوست و استخونم درک میکنم.

    من این دیدگاه و این زاویه نگاه رو دوست دارم. چون قلبم تاییدش میکنه.

    پس اگر خدا برای من نور بوده و نور هم یعنی انرژی. پس مسئله چیه؟

    اینکه به خودم زحمت بدم قران رو الان با دیدگاه بهتر بخونم و عربی خودم رو قوی کنم. چون الان میفهمم که فصیح ترین زبان عربی است و مثل زبان انگلیسی که یک زبان بین المللی هست خداوند این زبان رو برای بیان حقایق و فهموندن قوانینش انتخاب کرده.

    راستی الان من نماز میخونم به شیوه ایی که به ما یاد دادن اما اگر نخونم احساس گناه ندارم، سعی میکنم در زمان و مکان درست بخونم نه اینکه برای رفع تکلیف. نماز برای من مثل کنترل ذهن و تمرکز به پرستش خداست. نماز برای من مثل مراقبه و بی فکری هست… نماز معراج مومن میتونه باشه به شیوه خودش. من نماز جماعت رو دوست ندارم من مایل هستم تنهایی و به خلوت نماز بخونم. اگر شرایط مناسب نباشه ترجیح میدم نخونم. نمیدونم چقدر درسته اما حتی برای نوع پوشش تو نماز که برای خانم ها تعریف شده شاید سبک خودمو پیدا کنم نمیدونم. اما مهم اینه من در درونم خدا رو باید پیدا کنم. واسه همین همیشه نیت مهمه………(یادمه موقعی که این حالت خاص و بیهوش شدن و دیدن و ارتباط با خدا رو تجربه کردم بعد از اون اتفق یک مقدار مونده بود به اذان من بی جهت تپش قلب میگرفتم. منی که نماز صبح به زور پامیشدم خود به خود خودم پامیشدم. پس حتما در این ساعات مشخص شده برای نماز چیزی نهفته هست که نه از روی عادت و رفع تکلیف بلکه قلب من میگفت و من انجام میدادم و آروم میشدم.) پس اگر واقعا نماز یا صلاه برای ارتباط با خدا هست باید راهش رو خودمون پیدا کنیم با تحقیق و بررسی رفتار گذشتگان ونتایج اون ها و گذاشتن در اقتضای زمان حاضر و حال و شرایط خودم…

    واقعا که باید خدا بهتر بشناسیم و بازهم بهتر…

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      امیر رکنی گفته:
      مدت عضویت: 1533 روز

      سلام نماز به شیوه همونجوری که علما و مراجع گفتند انجام باید دهید چون آن ها علم بیشتری دارند و بهتر به مسائل آگاهند و از آنان تقلید کرد چون آنان درس خوانده اند و بررسی کرده اند و.. شیوه وضو و نماز و… را از آنان باید تقلید کرد و انجام داد و شیوه وضو و نماز صحیح در اینترنت و رساله مراجع هست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        آمیتیس گفته:
        مدت عضویت: 4015 روز

        سلام

        کلا در راه خود شناسی و به دنبال آن خداشناسی هیچ تقلیدی وجود ندارد و هرکس شیوه ی خودش را دارد. نمازی که شما از آن صحبت میکنید که باید طبق گفته و روش یک سری آدم دیگه که هیچ فرقی با بقیه ندارند باید خوانده شود حتی در قرآن اشاره ای هم نشده. نماز واقعی یعنی توجه به نعمت های پروردگار و این توجه و تمرکز میتواند به هر روش و شیوه ای باشد. امیدوارم این تقلیدها و باید ها و قواعدی که فقط و فقط ساخته ذهن انسان است روزی به پایان برسد و تفکر و تامل پیرامون پروردگار و نعمت های خداوند جایگزین آن شود.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          امیر رکنی گفته:
          مدت عضویت: 1533 روز

          سلام خواندن نماز یک وظیفه شرعی و دینی هست که وظیفه هر مسلمانی است که به صورت اصولی و درست انجام بده و اشاره خدا در قرآن به نماز شده و اشاره به وجوب نماز شده و زمانش هم اشاره شده یک وظیفه شرعی و موضوع مسلم است که در قرآن به آن اشاره شده و آیاتی در رابطه با وجوب و زمانش و وضو گرفتن هم شده و روایات معتبر هم وجود دارد لطفا تحقیق درست کنید و زندگی خودتون رو درست پیش ببرید و گمراه نشید

          در رابطه با وجوب و زمان که تعدادی از آیات این هست

          «إِنَّنی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی‏ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری»؛ من اللَّه هستم معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار. طه(20)آیه14.

          و اوقات نماز یکی از آیات هم این آیه

          -«أَقِمِ الصَّلاهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی‏ غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسی‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکی شب برپادار، و [نیز] نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان‏] است. و پاسی از شب را زنده بدار، تا برای تو [به منزله‏] نافله‏ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند.اسراء(17)آیات78و79.

          یا این آیه

          وَ أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری‏ لِلذَّاکِرینَ»(4)؛ و در دو طرف روز و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبی ها بدی ها را از میان می‏برد. این برای پندگیرندگان، پندی است.

          هود(11)آیه114.

          منبع سه آیه و معنی

          سایت پاسخگو

          و یا آیه 6 سوره مائده اشاره به وضو

          یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ۚ وَإِنْ کُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ وَإِنْ کُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ مِنْهُ ۚ مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَٰکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

          ای اهل ایمان! هنگامی که به [قصدِ] نماز برخیزید، صورت و دست هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان و روی پاهایتان را تا برآمدگی پشت پا مسح کنید و اگر جُنُب بودید، غسل کنید و اگر بیمار هستید یا در سفر می باشید یا یکی از شما از قضای حاجت [دستشویی] آمده، یا با زنان آمیزش کرده اید و آبی [برای وضو یا غسل] نیافتید، به خاکی پاک، تیمم کنید و از آن بخشی از صورت و دست هایتان را مسح نمایید. خدا نمی خواهد [با احکامش] بر شما تنگی و مشقت قرار دهد، بلکه می خواهد شما را [از آلودگی ها] پاک کند و نعمتش را بر شما تمام نماید، تا سپاس گزارید.

          برداشته آیه و معنی از سایت ویکی اهل البیت

          و موارد دیگه که هم اشاره به اصل وجوب نماز دارد و هم به اوقات نماز خواندن همه این موارد اشاره شده

          اصول کلی در قرآن گفته شده است لطفا خودتان را گمراه نکنید به اصول کلی اشاره شده در قرآن به آیات بالا نگاه کنید زمان هست وضو هست و کیفیت نماز هم پیامبر گفته و گفتن جزئیات به عهده پیامبر بوده اصول کلی در قرآن هست

          تعدادی آیات در رابطه با

          وجوب نماز و زمان نماز و وضو گرفتن در آیاتی که بالا هست قرار دادم

          آیات دیگری هم هست که میتونید در

          سایت های معتبر دینی ببینید که توضیح دادند میتونید مثلا  سایت پاسخگو بپرسید سوالاتتون را و جواب میدن

          لطفا درست تحقیق کنید و از افراد آگاه و عالم و کسانی که درسش را خواندند و افرادی باسواد و معتبر و سایت های دینی تحقیق کنید

          مواظب عاقبت خودتون باشید

          تشکر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    آرمین اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2374 روز

    بنام خداوند باورها

    سلام برپیامبر زمانه

    قدم14

    استاد عزیزم خیلی لذت بردم از توضیحاتتون

    بااینکه سالهای قبل با وجود آموزشها شما خوب خدا وقوانینش را آموختم

    ولی بار دیگر باجان دلم گوش دادم ولذت بردم

    وباورهایم وایمانم قویتر شد

    خدایا شکرت شکر

    ازاینکه قوانین بی تغییری داری واین یعنی عدالت

    این یعنی قوت دل

    یعنی خیالت جمع هست از اینکه

    احساس ورفتار وایمانت در یک مسیر باشه

    معجزه ها رخ میدهد

    چه ابراهیم باشی

    چه عباس منش

    طبق قوانین بی تغییرجهان عمل کنی به بالاترین سطح میری

    دیگه این مثال یکی از گذشته نیست که

    استاد خودمون سالهای گذشته باچه ایمانی حرف میزد وچه نتایجی میگرفت وحالا چقدر اون نتایج گسترش پیدا کرده

    وهمانند خودش نداره

    واین خیلی مهم هست که متوجه بشیم موضوع شکل ظاهر ایمان نیست

    خدا چه احتیاجی به نماز من داره

    نمیخوام بگم نماز نخون نه

    اگر نمازت تو یک انسان آرام نمیسازد مسیرت اشتباه است

    (نماز یعنی خدا را احساس کردن باتمام وجود وآنوقت با احساس خوب ازش درخواست کردن)

    تمرین فایل شماره14:

    1-به زمانی هایی فکر کن که وقتی با احساس بد ازخدا چیزی خواستیم اما نتیجه حاصل نشدهیچ تازه بدترهم شد

    2-داستان حضرت ابراهیم(ع)رابخوانیم

    خیلی خیلی ممنونم ازتون استاد عزیزم بخاطر فایلهای زیباتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1580 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزای دلم

    شکر نعمت نعمتت افزون کند

    کفر نعمت از کفت بیرون کند

    چقدر زیبا عزیزی میگفت«از ناسپاسان گرفته میشه ،دو دستی ،دو دستی به شکرگزاران داده میشه»

    زندگی همراه با آرامش و لذت و احساس خوب یک نوع شکر گزاری هست این نوع زندگی یعنی ایمان ،یعنی توکل ،به قول عزیزی یعنی« سرپرست زندگیت رو خداوند انتخاب کردی» ،پس نه غمی دارم و نه ترسی

    ناراحتی و غر زدن یک نوع کفر در زندگیه، یعنی ندیدن نعمتها در زندگیمون،یعنی ناسپاسی ،چقدر در قران خداوند گمراهان و کافران رو به عنوان ناسپاسان یاد کرده

    خدایا توانم بده که آنی از یاد نعمتهایت غافل نباشم مهربانم شکرت به خاطر تمام نعماتت

    چقدر برام حالب بود با این‌که بارها این فایل رو شنیدم حتی کامنت هم در مورد صحبتهای استاد نوشتم حتی صحبتهای استاد رو نوشتم اما اینبار درک و اگاهی بهتر و بیشتری داشتم بهتر فهمیمدم که وقتی استاد میگه خداوند سیستم هست و احساسی عمل نمی کنه منظور چیه؟!

    اولین باری که این سیستمی بودن خداوند رو از استاد شنیدم خیلی مقاومت داشتم نمیتونستم قبول کنم خداوند مهربان، خداوند عادل، خداوند بخشنده، سیستم باشه، اما بعد مدتی که باز به این فایل رسیدم مقاومتم کمتر شده بود و….حالا اینبار موافق با صحبتهای استاد هستم چون تازه درک کردم و فهمیدم منظور استاد چیه و هرچند باز سالهای بعد حتما بهتر و بیشتر درک میکنم و اگاهتر میشم

    خداوند رحمان هست، رحیم هست، عادل هست، خیر مطلقه، شادی و لذت هست اما همون خدا جبار هم هست این منم که انتخاب میکنم خدای من کدوم خدا باشه خدایی که مهربان و رفیق و یار و همراهمه و هر لحظه با لبخندی زیبا در کنارم احساس میکنم گاهی کنار هم دارز میکشیم و من میگم و خداوند با لبخند گوش میکنه و گاهی من رو در آغوش میگیره و نوازش میکنه یا خدایی که اینقد دوره که باید فریاد بزنم تا شاید صدای من رو بشنوه .

    چقدر خدای خودم رو دوست دارم خدایی که عاشق منه و عاشقانه منتظر رشد و شادی و نشاط و ثروتمند شدن منه، خدایی که هر لحظه با ایمان و توکل من ،من بهش نزدیکتر میشم و خداوند راهها رو برام هموارتر میکنه و معجزه ها رو وارد زندگی من میکنه

    خداوندی که خودش گفته«من نزدیکم و اجابت میکنم خواسته هاتون رو به شرطی که از من بخواین »و چقدر مهربان و بخشنده و عادل و رعوف هست این خدایی که فقط به من گفته از من بخواه نه چیز دیگه ای،

    فقط از من ایمان خواسته، ایمان به خودش، توکل به خداوند که آینده درخشانی در راه هست فقط امید و استمرار و ایمان داشته باشه

    واکنشگرا نبودن خداوند و احساساتی بودن خداوند یعنی همین انتخاب من، انتخاب خوبی و لذت و شادی و احساس خوب که میشه خوده خداوند یا انتخاب غر زدن و نا امیدی و ناسپاسی و احساس بد که مسیری هست که خداوند در اون نیست و اما خداوند عاشقانه منتظره تا صداش کنیم و به سمتش برگردیم و همراهیمون کنه

    خدایا شکرت به خاطر هدایتهای بینظیرت ،شکرت به خاطر صحبتها وحرفها و دلگرمیهای هر لحظه ات، خدای مهربانم کمکم کن هر لحظه از شکرگزارانت باشم

    مهربان خدای من، ما را هدایت کن به راه راست، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان ،آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: