خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است
دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مستانه عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

با سلامی همراه با عشق خدمت استاد و خانم شایسته نازنینم و بهترین دوستان زندگیم❤❤❤❤❤

روز چهل و پنجم از تحول زندگی من..

این فایل بی نظیره استاد…این فایل عالیه..

این جزو فایل هایی هست که من خیلی وقت پیش شنیدم و شاید دهها بار گوش داده بودم ولی الان که دوباره شنیدم و کلمه به کلمه اش رو یادداشت کردم، خییلی بهتر متوجه شدم..خیلی قشنگتر واقعا.

یادمه زمان کودکیم خواهر و برادر بزرگترم سر به سرم میگذاشتن و داخل حیاط می ایستادن که دوتا درخت پرتقال و نارنگی بزرگ هم داخلش بود و بعد میگفتن که ما چون قدمون بلنده داریم خدا رو میبینیم. و اشاره میکردن به بالا و پشت درختا و منم میپریدم بالا و میگفتم منم میخوام ببینم یا میگفتم منم بغل کنین تا ببینم و اونا میگفتن باید خودت بزرگ بشی تا بتونی ببینیش…

خلاصه که این خاطره خیلی تو ذهنم مونده. و من انگار باورم شده بود و هر سال هم که بزرگتر میشدم باز میدیدم نمیتونم بیینمش و منتظر بودم باز بزرگتر بشم

در واقع این نگاه به خداوند که یه جورایی خدا شبیه ما هست..از کودکی و با باورهای غلط در ما شکل گرفته..

خدای من وقتی فکر میکنم که در طول دوران زندگیم چه باورهایی نسبت به خدا داشتم واقعا خنده ام میگیره یا شاید گریه…

چقدر من ذکر گفتم با تسبیح، تا حاجت بگیرمهزاران هزار ذکر که اصلا نه معنیش رو درست میفهمیدم نه احساس لذتی میبردم. فقط دلم میخواس زود تموم شه تا حاجت بگیرم…خخخخخ

چه نمازهای بی کیفیتی چه ناله ها و گریه هایی که من برای خدا نکردم…که شاید دلش رحم بیاد و اوضاعم رو درست کنه…

هر کی هر چی گفت قبول کردیم..چه کتابهای بیخودی که نخوندیم…واقعا من نمیدونم این حدیث های جعلی از کجا اومده بود چطور چاپ میشد و ذهن زودباور ما رو در بچگی شستشو میدادن. چقدر از خدا ترسیدیم همیشه…چقدر برای هرکاری احساس گناه داشتیم..که قراره چه شکلی مجازات بشیم..

فقط الان میتونم خداروشکر کنم بابت این مسیر و این آگاهیها…که بالاخره بزرگ شدم و تونستم خدای واقعی رو ببینم دیگه قدم بلند شده و میتونم خدا و قوانینش رو به طور کامل و واضح ببینم..خدارو شکر

خداروشکر که فهمیدم خداوند انسان نیست و احساسات بشری نداره…

خداروشکر که فهمیدم هر جور خدارو ببینی همون جور میشه برات. اگه خداوند رو رحمان ببینی رحمانه. اگه غفور ببینی غفوره. اگه جبار و ستمگر ببینی ستمگره…

خداروشکر که فهمیدم یه سری چیزا قانونه و هیچوقت تغییر نمیکنه و از بین نمیره مثل قانون جاذبه. و کاری به باور نداره.

خداروشکر که فهمیدم خدا در واقع انرژیه و انرژی همه چیزه. چیزی به غیر از انرژی در جهان وجود نداره و پایه هر چیزی در جهان انرژیه.

قانون پایستگی انرژی میگه انرژی نه به وجود میاد و نه از بین میره. فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر میکنه و در قرآن هم اومده که لم یلد ولم یولد یعنی خدا نه زاییده شده نه می زاید.و دقیقا همون نگاهه که به انرژی داریم.

ما اینجا میخوایم قوانین حاکم بر جهان رو درک کنیم تا بتونیم زندگیمون رو بهتر کنیم. ما نمیخوایم وارد فلسفه بشیم. چون هیچ نتیجه ای نداره فقط یه زندگی پر از بحث و تشنج و نگرانی رو تجربه میکنیم..

خدایا هزاران هزار بار شکرت که قوانینی رو وضع کردی که تغییر نمیکنه. ازت ممنونم که نگران فردا نیستم. و آینده برام روشنه…

گفتی اگه این فرکانس رو ایجاد کنیم مطلقا این جوابو میگیریم.. این قانونه.✔

خدایا شکرت که زندگیم در دست خودمه که به چه شکلی رقمش بزنم.

ما زمانی میتونیم اتفاقات رو اونجوری که میخوایم رقم بزنیم، که در قدم اول باور کنیم جهان یا خداوند داره با یه سیستم بدون تغییر حرکت میکنه.

ما میتونیم فرکانس هایی رو ارسال کنیم به جهان و این انرژی هوشمند با توجه به فرکانس های دریافتی ما، انرژی اطراف ما رو رقم میزنه. که شامل اتفاقات، شرایط، آدمها، وضع مالی، سلامتی و…هست.

خداروشکر که دارم برخلاف 95درصد افراد جامعه حرکت میکنم که قطعه نتیجه اشتیاق و لیاقت خودمه. خدارو هزار بار شکررر.

تمام قرآن در مورد سیستمی بودن خداونده. و حتی رحمانیت خدا که هم رحمانیت عام داریم که شامل همه هست و هم رحمانیت خاص که شامل یه عده هست و اونم جزو سیستمه. مثل معلمی که درسش رو به همه میده و به اونایی که خیلی توجه میکنن و درس رو خوب گوش میدن، توجه ویژه ای داره.

خدارو هزار بار شکر که سیستم طوری عمل میکنه که هر فرکانسی رو بفرستی همون رو برمیگردونه. فارغ از اینکه ظاهرت، ملیتت، جنسیتت، سنت و دینت و حجابت چیه…

واای خدا چه احساس فوق العاده ای میگیرم وقتی اینا رو میشنوم..خدایا شکرت. فقط و فقط فرکانس مهمه…و این یعنی خودعدالت. دیگه نمیتونم بگم اگه ظاهرم جور دیگه بود زندگیم بهتر بود یا اگه تو کشور و خانواده دیگه ای بودم یا دین دیگه ای داشتم زندگیم فرق میکرد. واقعا خدایا شکرت.

خدایا شکرت که چیزی به نام احساس در وجود ما گذاشتی که به وسیله اون بفهمیم فرکانس های ارسالی مون هم راستا با خواسته هامون هست یا نه. راهمون درست هست یا نه.. و به محضی که ببینیم احساسمون بده این یه آلارم باشه که از اون راه برگردیم.خدایا شکرت.

هر چه بتونیم فرکانس های بهتری رو ارسال کنیم، اتفاقات بهتری تجربه میکنیم.

خدایا شکرت که به وسیله استاد عزیزم نگاه سیستمی قرآن رو نسبت به خداوند بهتر متوجه میشم. و همینطور نظریه تکامل که من قبلا ذهنم مقاومت داشت ولی الان خیلی راحت تر پذیرفتم که همه جهان از همون تک سلولی هایی که در فواصل بین آب و خاک(ساحل ) بودن، به وجود اومدن. و در این پروسه ای که ادامه داره همیشه قوی ها زنده میمونن و ضعیف ترها از بین میرن.

خدایا شکرت که از این به بعد که قرآن میخونم بهتر متوجه میشم که هر جا گفتی ما یا انا مثل انا انزلناه یا انا اوحینا، یعنی اون سیستم اون مجموعه. به خاطر این خداوند میگه ما و نمیگه من.

ولی اون جاهایی که باید نگاهمون توحیدی باشه میگه من هیچ جا در قرآن نیست که خداوند بگه ما رو بپرستید و شکرگزار باشید. گفته من رو بپرستید و سپاسگزار باشید.

هر جا خداوند از ما استفاده کرده نگاه، نگاهی سیستمی بوده. یک مجموعه اتفاق باید می افتاده تا اون شرایط به وجود میومده. اگه وحی بوده اگه بارون بوده اگه عذاب بوده یا…

و خداوند در آیه هایی گفته که خداوند هر که را بخواهد هدایت میکند و هر که رو بخواهد نه. (یشاء به معنی خواستن نیست) یعنی هر کس در این قوانین باشه هدایت میشه و هر کس نباشه هدایت نمیشه. این که خدا برا یکی بخواد و برا یکی نخواد نیست.

اولین پاداش فهمیدن قانون آرامش هست. دیگه خیالمون راحته و اگه یه اتفاق بدی برامون بیفته میفهمیم که خودمون به وجودش آوردیم و خدا به وجود نیاورده.

استاد چقدر لذت بردم از این گفته تون و باور کنید ایمانم به شما خیلی بیشتر شد وقتی گفتین: نه نگران اینم که حرفای منو قبول نکنید نه خیلی خوشحال میشم اگه قبول کنید. شما حق دارید که تحقیق کنید. مطالعه و بررسی کنید.

یعنی عاشقتونم استاد

و در مورد عذاب برای اقوام مختلف هم این نبوده که خدا بگه من عصبانی شدم و بذار حال اینو بگیرم…اونام جزو قوانین و سیستم بوده چون نتیجه بی ایمانی احساس ترس و ناامیدیه و نتیجه اون احساس هم این اتفاقات و عذابی هست که به وجود میاد و این سیستم اینقدر هوشمند و دقیقه که تر و خشک رو با هم نمیسوزونه. و اون کسی که فرکانس مثبت فرستاده تو اون موقعیت قرار نمیگیره مثال کشتی نوح.

و وقتی قوانین حاکم بر جهان و این سیستم هوشمند رو درک کنیم نگاهمون در مورد معجزه هم عوض میشه و میفهمیم اینجوری نیست که خداوند قوانین جهان رو عوض کنه و مثلا قوانین چسبندگی مولکولی وقانون جاذبه رو از بین ببره و دریا رو بشکافه برای حضرت موسی. الان ثابت شده که اگه باد از یه زاویه خاصی از رود نیل حرکت کنه و رود نیل در حالت جزر باشه، راه رود باز میشه و میشه حرکت کرد. و مهم اینکه که اون لحظه مقارن شده با لحظه ای که موسی میرسه به رود نیل و هم زمانی اتفاق می افته.

واقعا جالبه من و شاید خیلی هامون بارها فکر کردیم که چرا این معجزات در زمان الان رخ نمیده و همش مال قدیم بوده. یعنی خدا نمیتونه الانم معجزاتش رو نشونمون بده… و الان کاملا متوجه میشیم که منظور از معجزه چی بوده.

خدایا شکرت به خاطر این قوانین بینظیر که هر بار میشنوم بهم آرامش و احساس قدرت میده.

من قبلا که قوانین را نمیدونستم خیلی افسرده بودم و خیلی روزا گریه میکردم و زاری به درگاه خدا که کمکم کنه و شاید خدا دلش رحم بیاد و معجزه ای رخ بده برام. ولی الان فهمیدم که نههه سیستم اینجوری جواب نمیده. با حال بد و ناراحت بودن هر روز حالم بدتر میشه و خداوند ذره ای به حالم دل نمیسوزونه. فقط باید حالم خوب باشه باید سپاسگزار باشم باید به نکات مثبت زندگیم نگاه کنم و فرکانس های خوب بفرستم. تا این سیستم هوشمند طبق فرکانس های من بهم جواب بده..مثل الان که تصمیم گرفتم با حال خوب فرکانس داشتن یه گوشی نو و عالی رو بفرستم. و بابت این گوشی که دستمه هم سپاسگزارم که سالها داشتم و چقدر باهاش کارام رو انجام دادم و وویس گوش دادم و کامنت گذاشتم و لذت بردم.. من شک ندارم به زودی نتیجه فرکانس های مثبتم رو میبینم.

و هر جایی در زندگیم ناراحتی بوده به خاطر خودم بوده(بما کانو یعملون) و خدا هیچوقت به بنده اش ظلم نمیکنه و در قرآن هم بارها گفته اینو.

و سیستم برای همه یکیه حتی اگه حضرت محمد باشی و از قوانین جنگی درست پیروی نکنی شکست میخوری. اینجوری نیست که خداوند نگاه ویژه ای به پیامبر داشته باشه.میگه اگه از قانون پیروی نکنی شکست میخوری. و این یعنی خود عدالت..✔

خدایا فقط میتونم بگم سپاس سپاس سپاس بابت این قوانینی که بر جهان قرار دادی که هر چی بیشتر درکش کنم بیشتر آرامش میگیرم.

ازت ممنونم استاد عزیزم ازت ممنونم مریم عزیزم که شما بهترین معجزات خدا برای من بودین. عاشقتونم❤

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    469MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 2
    36MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

727 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عاطفه» در این صفحه: 1
  1. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 884 روز

    سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم

    روزشمار تحول زندگی ام برگ چهل و پنجم

    استاد جانم فایل امروزتون سراسر آگاهی بودش. من با شما موافقم. وقتی انسان به آگاهی و قوانین حاکم دست پیدا میکنه یک آرامش عجیبی سراسر وجودش فرا میگیره.

    در مورد اینکه گفتین باید اول شک کنی تا به یقین برسی ، واسه خودمم همین صورت بودش.

    داستان از این قراره که من یکروز سر مساله حجاب، بشدت با خواهرم بحث ام شد.

    این ماجرا مربوط به چند سال قبل هستش

    اوایلی بود که تازه وارد قانون جذب شده بودم اما قرآن رو نمی‌شناختم.

    خواهرم بشدت بر این باور بود که باید حجاب داشته باشی و من اصلا این عقیده رو نداشتم. و از اون طرف بعلت باورهای مذهبی کودکی ام بشدت ترس و عذاب وجدان داشتم

    بعد از بحثی که با خواهرم بوجود اومد من بشدت گریه میکردم و از خداوند هدایت میخواستم و بهش میگفتم اگر حجاب حقیقت داره چرا در بطن وجودم نمیتونم بپذیرمش.

    یادمه همون زمان ها بود که به قرآن شک کردم و قرآن رو زمین گذاشتم و گفتم :

    خدایا من به این کتاب شک دارم. و آیه های عذاب اش آرامش منو سلب کرده.

    این کتاب نمیتونه از طرف تو باشه. اون خدای مهربونی که من میشناسم بخاطر 4 تا نخ مو، منو تو گدازه های آتش نمیندازه. چون منی که بنده ات هستم، دلش رو ندارم این کار کنم.

    اگر این کتاب حقیقت داشته باشه، برای من منطقی اش کن.

    سپس کتاب رو که همیشه با یک ترس و احترامی رو بلندی میزاشتم، آوردمش پایین.

    گذاشتمش روی طبقه کتابخونه، یدونه کتاب هم عمدا گذاشتم روش.

    (همیشه مادرم میگف رو سر قرآن چیزی نذار، ابن کار درست نیست، حتی تو کیف مدرسه ام، قرآن همیشه روی همه کتاب ها میزاشتم و حتی مراقب بودم کیفم زمین نیفته)

    زمانی که کتاب دیگه ای رو عمدا رو قرآن گذاشتم، بشددددت عذاب وجدان داشتم

    اون زمان یکی از شاگردهای استاد عباسمنش، استادم بودند. گفتند که عذاب وجدان تون بزارید کنار در بحث مذهب و منم سعی داشتم این کار انجام بدم.

    من بشدت ترسیده بودم. هی میرفتم کتاب برمیداشتم، دوباره کتاب میزاشتم سر جاش. تا صبح چند بار هی اومدم و رفتم

    تا آخر کار بی خیالش شدم و گفتم تا جوابمو نگیرم ول کن نیستم. این کتاب من قبول ندارم.

    اگر حقیقت داشت خدا به کل جهان ارائه میکرد نه فقط مسلمانان . چه خدایی هست که بخواد بین من و اون امریکایی که کتاب قرآن نداره فرق باشه.

    اگه کتاب راهنما هست باید مال همه باشه.

    خون من اصلا رنگین تر اونا نیست.

    مگه من چه کسی ام، که n بار فلان سوره بخونم حاجت بگیرم ولی اون امریکایی، راه حلی نداشته باشه برای رفع مسائل اش

    چرا من باید حجاب بگیرم، ولی اون امریکایی آزادی داشته باشه.

    و کلی سوالات و ابهامات دیگه تو ذهنم بودش.

    از زمانی که بقول انیشتین، کنجکاوی مقدس ام رو ادامه دادم و به همین فرمول به نماز و حجاب و قرآن و مذهب شک کردم، حقیقت جهان برام آشکار شدش.

    از زمانی که ذهنم و قلبم رو برای درک حقیقت باز گذاشتم، خود اون نیرو کمکم کرد که بهتر بشناسمش.

    امکان نداشت اگر تعصبات قبلی نگه میداشتم و توقع درک حقیقت جهان رو میکردم.

    استاد جانم من هدایت شدم به فایل حجاب در قرآن تون، و من از اون زمان نسبت به قرآن کمی نرم تر شدم.

    بازم گارد داشتم، میگفتم بقیه آیه هاش چی ؟

    تا اینکه رابطه کوآنتوم و قرآن رو صراحتا درک کردم و پاسخ تماااااام پرسش هام رو گرفتم.

    اینکه اون امریکایی که کتاب نداره، میتونه با کوآنتوم به درک حقیقت برسه و اصلا مهم نیست قرآن رو بخونه یا نه.

    اینکه آیه های متشابه و آیه های محکم رو چطور باید بررسی کرد

    و….

    تمام سوتفاهم هایی که نسبت به این کتاب متافیزیکی داشتم برطرف شد.

    همه اینها رو نوشتم که بگم :

    یقین که الان به این کتاب دارم، اون زمان ها که با ترس و لرز نگهش میداشتم، نداشتم.

    هر وقت یاد این موهبت کنار گذاشتن خرافات میفتم، قدرت خداوند برام جلوه گری خاصی میکنه.

    چون من باورهای مذهبی ام خیلی قوی بودند.

    بشدت قوی

    یعنی اگر چند سال قبل بهم میگفتند که :

    عاطفه کدومش باور میکنی :

    1. چند سال بعد 4 تا خونه داری

    2. باورهای مذهبی ات از بین میره

    حقیقتا شماره 1 انتخاب میکردم و محکم و با تعصب و ترس میگفتم نههههه من کافر نمیشم.

    اگر الانِ من، وایسه جلوی عاطفه ی مذهبیِ قبلی، اون مذهبیه کلی به الانم دری وری میگه. چون بشدت سرسخت و متعصب بودم .

    اینم بگم که : اگر تویی که داری این کامنت میخونی و مراحل منو طی کردی ، بدون که

    همین الانش بزرگ ترین معجزه زندگی برات اتفاق افتاده.

    چون باور مخرب مذهبی، سُرب هست که به پای انسان میچسبه و نمیزاره هیچ حرکتی کنی.

    تماااام آرامش ات سلب میکنه و تو ذهنت یک خدای جلاد و دروغین میسازه

    خدایی که بی دلیل میخواد تازیانه بزنه و غضب کنه و فقط زمانی آرومه که زیاد بهش سجده کنی و زمانی بهت میده که زیاد اشک بریزی.

    چه کارهایی که من نمیکردم.

    جا نمیشه توی این کامنت که بنویسم.

    چه نمازهایی که با وسواس نمیخوندم

    چه نذرها و چله هایی که بر نمیداشتم.

    خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت آرامشی که در پرتو آگاهی نصیبم شد.

    بزرگ ترین نتیجه زندگی ام میدونم.

    با خودم تو مناجاتم میگم :

    عاطفه همون خدایی که باورهای بنیادین مذهبی ات تیکه تیکه کرد، بقیه باورهای محدود کننده ات هم نابود میکنه.

    خدا همون خداست.

    استاد جانم و مریم عزیزم بابت تهیه ، تدوین، این فایل توحیدی ازتون سپاسگزارم.

    دیدگاه پین شده مرضیه و مستانه عزیزمم عالی بودش. ممنونم عزیزهای دلم، عشقی که پشت کامنت هاتون بود دریافتش میکردم.

    از خداوند مهربونم هم سپاسگزارم که از زبان استاد عزیزم با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.

    عزیزانی که کامنتم مطالعه کردند ازتون سپاسگزارم.

    آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.

    همگی در پناه الله یکتا باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: