در دوره ۱۲ قدم، من هدفی مشخص کردم با عنوان: افزایش سطح انرژی جسمانی.
به خاطر استمراری که برای تحقق این هدف داشتم و ذهنم را برای هدایت به ایده های بهتر باز گذاشتم، به مسیر تحقیقاتیای هدایت شدم تا نحوه عملکرد سیستم بدن را بشناسم؛ ناهماهنگی بین سبک زندگی امروزه را با ساختار ژن های بدن تشخیص دهم؛ رابطه بین این ناهماهنگی و بیماری های قرن اخیر را بفهمم؛ نقش حیاتی هورمون ها را در عملکرد اندامهای حیاتی بدن را درک کنم و بر این اساس، هدایت شوم به طراحی سبکی از زندگی که هماهنگ با عملکرد بدن و ساختار ژن هاست. سبکی که بدن را در حالت تعادل نگه می دارد و به بدن فرصت میدهد تا هر روز خودش را پاکسازی و ترمیم کند.
“دوره قانون سلامتی” نتیجهی این هدفگذاری و استمرار من در تحقق این هدف بود.
این هدف نه فقط زندگی من بلکه زندگی میلیونها نفر را متحول کرده است. آنهم نه فقط در حوزه سلامتی بلکه درباره نگاه آنها به امکان پذیر بودن هر خواستهای.
ما در دوره قانون سلامتی، شاهد نتایج معجزه آسای دانشجویان این دوره بوده ایم؛ شاهد امکان پذیر شدنِ ناممکن های بسیار بوده ایم:
از خانمهایی که از نعمت مادر شدن محروم بودند، اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی رویای مادر بودن را تجربه کردند.
افرادی که بیماری خود ایمنی خود را غیر درمان میدانستند و پذیرفته بودند که تا پایان عمر باید درگیر دکتر و دارو باشند تا این بیماری کنترل کنند اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی درمان شده اند.
افرادی که به خاطر باور جامعه پزشکی، با مشکل دیابت نوع ۲ کنار آمده بودند و تزریق انسولین جزئی از زندگی روزمره آنها بود اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به زندگی طبیعی و سلامت خود برگشته اند.
افرادی که بارها سراغ رژیمهای غذایی یا ورزش های سنگین رفتند تا مشکل چربیهای اضافه را حل کنند اما نه تنها به نتیجه پایدار نرسیدند بلکه حتی به مفاصل خود آسیب زده بودند و در نهایت چاقی را به عنوان مشکلی غیر قابل حل پذیرفته بودند اما در دوره قانون سلامتی بدون ورزش سنگین و بدون گرسنگی کشیدن، فقط با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی آب خوردن به تناسب اندام و سلامتی کامل رسیدهاند.
سفری که از ۱۲ قدم تا دوره قانون سلامتی طی کردم، درسهای سازندهای برایم داشت درباره هدفگذاری و نقش سازندهی آن در زندگی. میتوانی این درسها را در مسیر هدفگذاری و تحقق اهداف خود به کار ببری:
درس اول: وقتی هدف واضحی برای خود مشخص میکنی و برای تحقق آن هدف متعهد می شوی، به افرادی قابل اعتماد، مثبت نگر و آنهایی که قضاوتگر نیستند، آن هدف را اعلام کن. این کار باعث میشود در زمانهایی که انگیزههای شما کم میشود یا نزدیک است ناامید شوی و میخواهی بیخیال تحقق آن هدف شوی، به یاد بیاوری که به دیگران اعلام کردهای و باید به عهد خود وفادار بمانی.
درس دوم: با ایدههای اولیه، قدم اول را بردار اما به آنچه عقل تو از قبل مشخص کرده نچسب. ذهنت را برای هدایت به راهکارهای بهتر باز بگذار و به جریان هدایت اجازه بده تو را به مسیری هدایت کند که عقل تو توانایی درک آن را ندارد. این نگرش موجب میشود به ایده ها و فرصتهایی هدایت شوی که در ابتدای مسیر هیچ ایدهای درباره آنها نداشتی و نمیدانستی این راهکارهای ساده و عالی هم میتواند وجود داشته باشد.
درس سوم: وقتی ادامه میدهی، نتایج خیلی زود پدیدار می شود. اول به شکل احساسات خوب مثل: حس پیشرفت، شور و شوق، هدفمند زندگی کردن و… وقتی این احساسات سازنده را به چشم نتیجه نگاه میکنی، به آنها قدرت میدهی تا قوی تر شوند و آرام آرام در زندگیات ظاهر شوند. سپس همین نتایج کوچک، موتور انگیزه شما میشود برای ادامه دادن مسیر. سپس این استمرار ورزیدن نتایج را بزرگتر میکند و نتایج بزرگتر دوباره انگیزهها را تغذیه میکنند و نتایج را باز هم بزرگتر میکند.
درس چهارم: آگاهی از الگوهای سازنده: خیلی مهم است که آگاه باشی که این نتایج از چه مسیری رخ میدهد تا بتوانی با تکرار آن الگوها، نتایج را تکرار کنی.
درس پنجم: برای اینکه به مسیر قبلی بر نگردی و آدم قبلی نشوی، باید الگویی که شما را به این هدف رسانده، تبدیل شود به عادت رفتاری شما و شخصیت شما. چون اگر به عادتهای آدم قبلی برگردی دوباره نتایج از دست میرود. این رمز پایداری نتایج است.
درس ششم: وقتی به هدف میرسی، فقط این شما نیستی که از نتیجه آن هدف بهرهمند میشوی، بلکه جهان اطرافت را نیز از آن نتیجه بهرهمند میکنی. مثل دوره قانون سلامتی که به آرزوی صدها هزار نفر برای زندگی در سلامتی و تناسب اندام، واقعیت بخشیده است.
وقتی شما به موفقیت مالی میرسی، الگویی از امکانپذیری میشوی برای دیگران؛ شغل ایجاد میکنی برای دیگران؛ آسایش فراهم میکنی برای خانواده و …
برای بهره برداری از پیام این فایل، به سوال زیر فکر کن و در بخش نظرات به آن جواب بده:
سوال: چند هدف که در زندگی خود به آنها رسیدهای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟ مواردی مثل:
- چطور انگیزههایت را حفظ میکردی؟
- چطور ذهنت را برای ایدههای بهتر باز میگذاشتی؟
- چه نگاهی کمک میکرد تا بتوانی هدایتها و نشانهها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟
- چطور نجواهای ذهن را کنترل میکردی و در مسیر میماندی؟
- دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت میکرد؟
یا استفاده از قوانینی مثل:
- تجسم نتیجهی نهایی؛
- دیدن کوچکترین نکات مثبت و پیشرفتها در مسیر و سپاسگزاری برای آنها؛
- مقایسه نکردن نتایجم با دیگران و رعایت قانون تکامل؛
- پرسیدن سوالات جادوییای چون: چطور از این بهتر، چطور از این ساده تر؛
سپس بنویس چطور میتوانی از این الگوها برای رسیدن به هدف فعلی خود استفاده کنی؟
منابع بیشتر درباره پیام این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی361MB34 دقیقه
- فایل صوتی هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی22MB22 دقیقه
سلام خدمت اساتید عزیزم
سلام به دوستان خوبم
این فایل چند روز پیش فایل نشانه من بود ولی الان فرصت کردم کامنتش رو بنویسم…
این نشانه بعد از یه تحویل پروژه مهم برای من اومد و توی کامنت قبلی که درمورد اون پروژه نوشتم، توضیح دادم که در روند انجام اون کار من سعی کردم کاملا با روشهایی که استاد آموزش دادن و طبق قوانین و آگاهیهایی که یاد گرفتم پیش برم و چقدر هم خوب جواب گرفتم ازشون.
بعد از تحویل پروژه، چون من فرصت نکرده بودم همه کار رو تکمیل کنم، با اینکه دیگه اصلا نیازی به تکمیلش نبود، یه حسی در درونم دلش میخواست که بشینم کار رو ادامه بدم و تکمیلش کنم….
این احساس، درکنار مطالبی که استاد توی این فایل نشانه گفتن، اطمینان من رو برای انجام این کار بیشتر کرد و بعدش یه لیست تهیه کردم از کارهایی که میتونم برای بهتر شدن اون پروژه انجام بدم و از دیروز استارت کار رو زدم.
امیدوارم که با یاری و هدایت خدا دوباره از نتیجه کار شگفت زده بشم.
والبته متوجه شدم که این روشی که در انجام این کار پیش گرفتم رو باید در بقیه کارهام هم استفاده کنم و هر بار نتایجی که میاد رو تایید و تحسین کنم و این روش رو دیگه تبدیل کنم به عادت و سبک زندگی خودم.
استاد عزیزم سپاسگزارم.
آگاهی های این فایل:
وقتی که شما به یک موفقیتی میرسید، راه رسیدن به موفقیتهای بعدی رو پیدا میکنید؛ چون الگوش یکیه…. راهش یکیه…. روشش یکیه…. حالا میخواد ثروت باشه، روابط باشه یا اندام مناسب، یادگیری زبان جدید، مهاجرت، بیزینس یا هر چیز دیگه ای که باشه. یعنی برای رسیدن به اهداف مختلف، همشون یک راه یکسانی رو دارن.
حالا وقتی که شما به هدفهای زیادی میرسید، دیگه راه رو از چاه بهتر میفهمید و کمتر اشتباه میکنید…. کمتر آزمون و خطا انجام میدید.
نکات این فایل:
+ اگر خیلی مطمئن باشی و متعهد باشی که میخوای به هدفت برسی، میتونی بیای جلوی مردم اعلامش کنی: کار راحتی نیست، کار ذهنی پیچیدهایه، ولی اگر به اون حد از آمادگی، به اون حد از تعهد به اون حد از ایمان رسیده باشی که من میخوام به این هدفم برسم، اون وقت اون شجاعت و جسارت رو داری که بیای جلوی بقیه اعلامش کنی و بگی که من میخوام به این هدف برسم. بنابراین اگر یک هدفی رو دارید و میخواید خودتون رو متعهد کنید، به یه سری افراد از دوستان نزدیک و کسانی که انسانهای قضاوتگری هم نباشن، انسانهای منفی نگری نباشن، یعنی انسانهایی نباشن که بخوان توی سرت بزنن، بلکه انسانهایی باشن که ساپورت کنن، بیا به اونا اعلام کن…. بیا اعلام کن که من میخوام این هدف رو پیگیری کنم و بهش برسم.
این بهت کمک میکنه در روزهایی که یه ذره شل میگیری، یادت بیاد که آقا من اینو یه جایی اعلام کردم و الان باید پیگیرش باشم و باید ادامه بدم.
+ مورد بعدی اینکه: وقتی حرکت میکنی و ایمان داری و باور داری، خداوند هدایتت میکنه: اونم از مسیرهایی که شاید اولش هیچ ایدهای براش نداشتی.
یعنی خیلی موقعها هست وقتی ما یه هدفی رو انتخاب میکنیم، یه سری ایده داریم برای رسیدن به اون هدف. ولی احتمالاً وقتی که به الهاماتمون گوش میکنیم، وقتی که از خداوند هدایت میطلبیم، چیزهایی به ما گفته میشه و مسیرهای جدیدی به ما گفته میشه که با ایده اولیه ما اصلاً در ارتباط نیست و آدم باید ذهنش رو برای الهامات و برای تغییر این مسیر باز بزاره و نباید بچسبه بگه: آقا من میخوام به این هدفم برسم و فقط هم از این مسیر میخوام به هدفم برسم!!! نه…. بجاش بگه:
««من میخوام به هدفم برسم، از هر مسیری که هدایت بشم. حالا من اولین چیزی که به ذهنم میاد حرکت میکنم، بعد منتظرم که هدایتها گفته بشه و من ادامه بدم»».
بنابراین اول اعلام میکنی…
(وقتی خیلی مطمئنی که میخوای به هدفت برسی به یه سری افراد نزدیکت به کسایی که بهت قدرت میدن، اعلام میکنی که من میخوام به این هدف برسم).
دوم راههای رسیدن به هدف رو باز میذاری…. یعنی ذهنت رو در مورد انتخابهایی که ممکنه برای رسیدن به هدفت داشته باشی و برای مسیرهایی که ممکنه برای رسیدن به هدفت بهت گفته بشه، باز میذاری.
و اجازه میدی که خداوند تو رو هدایت کنه…. باز میزاری برای این مسیر….. نمیچسبی به یک مسیر خاص، و بعد میبینی از چه راههایی که اصلاً به فکرت هم نمیرسید، هدایت میشی.
+ مورد بعدی اینکه وقتی نتیجهها داره میاد (و نتیجهها هم آروم آروم میاد و یه دفعه همه چیز عوض نمیشه)، همون خود نتیجه میتونه بهت انگیزه بده برای ادامه دادن مسیر درست. یعنی از یه جایی به بعد، خود نتیجهها کمکت میکنن. و وقتی نتیجههای اولیه رو میبینی به خودت بگو:
««همینه…. داره جواب میده….. تموم شد…. من فقط باید ادامه بدم»». و باید به یه Life Style جدید برسم. به یه سبک زندگی برسم، و اون رو روی خودم پیاده کنم.
یعنی نتیجهها کمک میکنه که شما مسیر رو ادامه بدی و بعد که مسیرو ادامه بدی، نتیجهها بزرگتر میشه. نتیجهها که بزرگتر میشه، کمک بیشتری میکنه که مسیر رو ادامه بدی و مسیر رو که ادامه بدی، باز نتیجهها بزرگتر میشه و این توی یه سیکل مثبت میافته.
ولی مهمه که بدونی از چه مسیری نتیجهها رخ داده. یعنی مثلاً استاد الان Crystal Clear میدونن که دقیقاً به چه شکلی این نتیجه (یعنی قانون سلامتی و نتایجش )رخ داده…. مخصوصاً توی بحث جسمی، دقیقه دقیق… وااااااضح میدونن که از چه مسیری رفتن. و برای اینکه برنگردیم به شیوه قبلی زندگیمون، برای اینکه تبدیل نشیم به اون آدم قبلی که اون نتایج نامناسب رو گرفته بود، بیا روی ذهنت کار کن که این مسیر جدید رو تبدیل کنی به عادت. نه به یک رفتاری که الان دارم انجام میدم تا به نتیجه برسم و وقتی به نتیجه رسیدم بگم خب دیگه تموم شد! من به هدفم رسیدم حالا برمیگردم به حالت قبلی! چون دیگه ما میدونیم اگر برگردیم به حالت قبلی نتایج قبلی دوباره اتفاق میافته.
دلیل اینکه نتایج عوض شده اینه که تو، مسیر متفاوتی رو رفتی و رفتارهات رو عوض کردی. حالا برای اینکه اون رفتارهای تغییر یافته که منجر شده به نتایج مناسبتر، ادامه پیدا کنه و بشینه توی وجودت، باید اون رفتارها تبدیل بشه به عادت. این اون چیزیه که ما باید دنبالش باشیم…..
دنبال نتایج کوتاه مدت نباش. دنبال موفقیت کوتاه مدت نباش. دنبال یه مسیری باش که فقط رو بهبود باشه. برای اینکه رو به بهبود باشه، من باید رفتارهام همیشه بهتر و بهتر بشه…. من باید توی مسیر درست، استوار ادامه بدم.
به خاطر همین، بیا این مسیری رو که بهت کمک کرد به نتیجه برسی رو، تبدیل کن به عادت. یعنی:
منطقش رو درک کن
و تمرینش کن
و دیگه یک بار هم به مسیر قبلیت برنگرد
و دیگه یک بار هم شیوه قبلی رو ادامه نده
و فقط توی این مسیر باش
و اگر خوب روی ذهن خودت کار کنی، حتی وسوسه هم نمیشی که برگردی به اون مسیر قبلی، و توی مسیر درست حرکت میکنی.
یعنی وقتی که ما نتیجه میگیریم، نتایج به ما کمک میکنه که باورت قویتر بشه برای اینکه ادامه بدی؛ و وقتی که ادامه میدی، باید یادت باشه که از چه مسیری داری نتیجه میگیری و اون مسیرو تبدیل کنی به عادت تبدیل کنی……. به عادت، نه یک بار…. نه اینکه بگی حالا من نتیجه گرفتم و دوباره برگردیم به آدم قبلی!!!
ممکنه یه عدهای توی بیزینسشون یا روابط عاطفیشون، یه مسیر درستی رو میرن و یه نتیجهای میگیرن. بعد میگن خب دیگه ما نتیجه گرفتیم، حالا بزار یه ذره حال کنیم!!! بزار یه ذره فان داشته باشیم!!! بزار یه ذره برگردیم به همون حالت قبلی!!!
پس کاری که باید بکنم اینه که: من وقتی یه نتیجهای رو گرفتم و میفهمم که چه مسیری اون نتیجه رو داده، حککککککش کنم توی مغزم، که بره توی وجودم. که آقا اگر میخوام نتایج پایدار باشه، فقط توی این مسیر باید حرکت کنم.
باید سعی کنی زندگیت سینوسی نباشه (یه بالا و پایین نداشته باشه). باید همیشه توی مسیر درست حرکت کنی. یعنی:
هر روز باید بهتر باشه
هر روز باید بهتر باشه
هر روز باید بهتر باشه
برای اینکه هر روز باید بهتر باشه، من باید هر روز بهتر باشم. من یه مسیر درستی رو پیدا میکنم، و یه سری نتایج میگیرم؛ حالا باید توی اون مسیر استوارتر بشم…. اون مسیر رو بهتر کنم…. باید توی اون مسیر بمونم.
مرور مطالب گفته شده:
1- برای اینکه به هدفت متعهدتر باشی، بیا اعلامش کن. وقتی که حرکت میکنی، نچسب به یه مسیر ثابت و از پیش تعیین شده قبلی که فکر میکنی مسیر رسیدن به هدفته….
اجازه بده
اجازه بده خداوند هدایتت کنه. وقتی که خداوند هدایتت کرد و مسیرو پیدا کردی و نتایج رو گرفتی، نتایج اولیه باید بهت انگیزه بده برای ادامه دادن. نه اینکه مثلاً یه نفر بگه من که حالا اون خونه رویاییم رو نخریدم! حالا فقط تونستم یه خونهای رهن کنم!
نه!!! اینطور نیست!! تو همون خونه رهنی رو هم نداشتی…
باید اون نتایج بهت انگیزه بده که بفهمی مسیرت درسته و باید ادامه بدی…..
ادامه میدی و نتایج کوچیک باید بهت انگیزه بده برای ادامه دادن.
وقتی که ادامه دادی، نتایج بزرگتر میشه و نتایج بزرگتر باید انگیزههای تو رو بیشتر کنه برای ادامه دادن و در نهایت باید پایدار باشی در مسیری که نتایج رو داره برات رقم میزنه.
باید این رفتارهایی رو که باعث شده نتایج جدید به وجود بیاد رو تبدیل کنی به عادت…
تبدیل کنی به شخصیت
تبدیل کنی به لایف استایل
تبدیل کنی به وجود خودت
اگر میخوای نتایج پایدار باشه.
و وقتی که تو به نتایج خوب و پایداری میرسی، فقط خودت ازش استفاده نمیکنی…. تو تنها کسی نیستی که ازش سود میبری…. هزاران نفر، شاید میلیونها نفر، و شاید میلیاردها نفر، از نتایج تو سود میبرن… الگو میشی برای بقیه…
اینسپایر میکنی بقیه رو برای اینکه اونا هم به هدفهاشون برسن….
به بینهایت طریق، مثل دوره قانون سلامتی استاد
شما وقتی به هر هدفی میرسی، (مثلاً به یه هدف مالی میرسی مثلاً یه خونه جدید میخری) کمک میکنی به کلی کارگر و شرکت ساختمانی و شرکت لوازم خانگی و به بینهایت طریق به شرکتهای حمل و نقل و غیره که میان براتون اون خونه رو میسازن و باور ایجاد میکنی برای فرزندت، برای دوستت، برای خواهر و برادر و فامیلت: که میشود.
الگو میشی برای دیگران که باور میکنن میشود…
که میشود این اتفاق بیفته.
این چقدر ارزشمنده…. غیر از اینکه، به هر حال اگر شما یه خونه خوب داشته باشی، خانوادت دارن ازش لذت میبرن و استفاده میکنن. یعنی اون هدفهایی که شما انتخاب میکنید و بهش میرسید، فقط به شما سود نمیده…. بلکه به جهان داره سود میده. بنابراین خیلی مهمه که وقتی که هدفت رو انتخاب میکنی و اعلامش میکنی:
دست خدا رو باز بذاری برای اینکه هدایتت کنه…
و نتایج کوچیک رو که میبینی، تحسین کنی، جشن بگیری براشون و باعث بشه بهت انگیزه بده.
و بعد
مسیری رو که داره بهت نتیجه میده رو تبدیل کنی به عادت.
و بعد که نتیجه گرفتی، توی اون مسیر بمونی.
و بدونی…
بدونی که داری با این کار به جهان خدمت میکنی،
غیر از اینکه داری به خودت خدمت میکنی.
نتایج استاد در قانون سلامتی ببین که چه تاثیری رو میتونی توی دنیای اطرافت بذاری وقتی که تو به نتیجه میرسی…
تمرین این فایل
برای بهره برداری از پیام این فایل، به سوال زیر فکر کن و در بخش نظرات به آن جواب بده:
سوال: چند هدف که در زندگی خود به آنها رسیدهای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟
برای انجام این بخش از تمرین میخوام رفتارها و تکنیکهایی رو که برای انجام همین پروژه اخیرم استفاده کردم رو بگم.
چطور انگیزههایت را حفظ میکردی؟
یکی از کارهایی که کمک میکرد انگیزه هام رو حفظ کنم خوندن عبارات و جملاتی بود که روی دیوار روبروی میزم چسبونده بودم. بعضی هاشون آیه هایی از قرآن بود… بعضی هاش از صحبتهای استاد و قوانین بود. بعضی هاش از کامنتهای سایت بود… خلاصه هر جمله ای که بهم قوت قلب میداد…
مثلا:
+ نترس…. پیش برو…. خدا با ماست
+ تو سهم خودت رو انجام بده، خدا کارش رو خوب بلده…. مسیر رو برات هموار میکنه. چه وعده ای بالاتر از وعده خدا؟! وعده خدا حقه…
+ من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست.
+ فرمانروای مشرق و مغرب… هیچ خدایی جز او نیست… اورا کارساز خویش برگزین.
بعضی از اینها رو هم به صورت صوتی هم با صدای خودم ضبط کرده بودم و بعضی شبها میرفتم پیاده روی و مدام گوششون میدادم.
چند تا ویس هم رکورد کرده بودم که تشکر و سپاسگزاری برای نتیجه عالی کارم بود و اونا هم خیلی بهم عالی بودن و تاثیر فوق العاده ای داشتن. به خصوص که یکیشون خیلی کوتاه و مختصر بود و به قول استاد قله پایانی رو میدید و میگفتم: خدایا شکرت پروژه فلان عالی شد.
چطور ذهنت را برای ایدههای بهتر باز میگذاشتی؟
اول اینکه یه دفتر خریده بودم و هر ایده ای راجع به کارم به ذهنم میرسید داخلش مینوشتم. بعد حتی توی یکی دو روز آخر هم چند تا ایده هی به ذهنم میرسید که درواقع باید یه سری چیزها رو توی کار تغییر میدادم که بتونم اون ایده ها رو اجرا کنم. یادمه یه همچین چیزی از ذهنم گذشت که اگر این ایده ها الهامی باشه و خدا میخواد که انجامشون بدم پس خیلی راحت و آسون انجام میشن و این نشونه رو برای خودم گذاشته بودم. و واقعا هم همینطور شد.
جالبیش اینه که در روز ارائه استادم دقیقا از همون قسمتهای کارم برای بقیه بچه ها مثال زد به عنوان اینکه چقدر خوب انجام شدن.
کلا هم گوش دادن و تکرار عبارتهای تاکیدی قبل از شروع کار، خیلی توی نتیجه و بازدهی اون روزم تاثیر میذاشت و همه چیز خیلی آسون و روون پیش میرفت.
چه نگاهی کمک میکرد تا بتوانی هدایتها و نشانهها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟
یکیش همین مورد که توی سوال قبل گفتم. یعنی دیگه از بس استاد تکرار کردن که راه هدایت راه آسونیه، اگر یه راه حل یک کاری رو سریع و آسون پیدا میکردم میدونستم که الهامه.
چطور نجواهای ذهن را کنترل میکردی و در مسیر میماندی؟
با یادآوری اینکه من در تمام مدت این کلاس حال خوبی داشتم پس در مسیر درست هستم چون این مدت لذت بردم از کلاس. پس این راهیه که خدا برای من میخواد و اینکه وقتی جایی گیر میکردم میگفتم همون خدایی که تمام راه حل های تا اینجای کار رو بهم گفته از اینجا به بعدش رو هم بهم میگه. و بعدش گاهی میرفتم یه فیلم شاد نگاه میکردم و سرحال میومدم و برمیگشتم ادامه میدادم.
اواخر هم یاد گرفته بودم که اگر راه حل کاری رو پیدا نمیکنم یا از مسیر سختی داره انجام میشه، طبق آموزه های دوره شیوه حل مسائل، من دارم از مسیر اشتباهی میرم و باید مسیرم رو عوض کنم.
دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت میکرد؟
مثلا چندین بار پیش اومد که رفتم فایلهای جلسات قبلی که آماده کرده بودم رو دوباره نگاه کردم و خودم رو تشویق و تایید کردم و به خودم یادآوری کردم که همون خدایی که ایده انجام اینها رو بهت الهام کرد، این یکی رو هم به نتیجه میرسونه.
و اینکه امکان نداره خدایی که منو تا اینجا آورده، اینجا رهام کنه و کمکم نکنه.
درکل هم همش سعی میکردم کارهای بقیه بچه های کلاس رو که شر میکردن رو تحسین کنم و آگاهانه حواسم بود که نرم توی حس رقابت و سعی کنم ایده ها و سبک شخصی خودم رو داشته باشم و خیلی نرم توی این فاز که بقیه چیکار کردن.
تمرین ستاره قطبی رو هم مرتب انجام میدادم. به خصوص اون اواخر دیگه اینجوری بود که اون لحظه ای هم که میخواستم فایلم رو باز کنم قبلش میرفتم توی ستاره قطبی برای خدا مینوشتم و ازش طلب هدایت میکردم که خودش بهم بگه که چیکار کنم و راه رو بر من هموار کنه.
سپس بنویس چطور میتوانی از این الگوها برای رسیدن به هدف فعلی خود استفاده کنی؟
هدف فعلی من تکمیل همون پروژه است. چون برای اون کلاس نیازی نبود که حتما تا مرحله آخر پیش بریم. ولی یه حسی دارم که دلم میخواد تمومش کنم. فقط تفاوتی که با اون موقع هست اینه که دیگه ددلاین و زمان خاصی برای تحویل پروژه ندارم ولی دلم میخواد منظم و با دیسپلین پیش برم و تکمیلش کنم. شاید یه مهارت و تکنیک جدید که قرار هست یاد بگیرم هم همینه که بدون وجود ددلاین بتونم به تصمیمی که گرفتم متعهد بمونم و تا آخر تکمیلش کنم.
فکر میکنم تک تک کارهایی که دفعه قبل استفاده کردم رو الانم میتونم استفاده کنم به خصوص یادآوری اینکه همون خدایی که دفعه قبل کار رو با اون کیفیت برات انجام داده، از اینجا به بعدش رو هم بهت میگه که چیکار کنی.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز، خانم شایسته دوستداشتنی و دوستان عزیز سایت
من مدتی هست که همزمانی های جالبی در رابطه با فایلهای سایت (نشانه یا فایلی که اون روز آپلود میشه روی سایت) برام پیش میاد. یکی دوبار قبلا توی سایت درموردشون نوشتم ولی میخوام حتی اگر به نظرم جزئی هم اومد، سعی کنم که بنویسمش.
حالا ماجرا اینه که من بخش زیادی از دیروز رو در حال جواب دادن به سوالات جلسه دوم دوره شیوه حل مسائل بودم و تا سوال 9 رو انجام دادم و دقیقا توی فایل وردم نوشتم که شاید دوره قانون سلامتی به حل این بخش از مسائل من (خستگی و ….)کمک کنه و دلایلی که چرا تا حالا انجامش ندادم رو هم نوشتم.
امروز صبح وقتی سایت رو چک کردم دیدم که فایل جدید هست روی سایت و وقتی استاد صحبت میکرد حس میکردم یه نفر نوشته های دیروز من رو در مورد خستگی و … غیره داده به ایشون و استاد بعد از خوندن اونها اومدن و این فایل رو ضبط کردن. (وقتی که تا سوال آخر رو جواب دادم توی قسمت نظرات جلسه 2 نوشته هامو میزارم).
میدونم که باید این دوره رو تهیه کنم. ان شا الله خدا کمکم کنه که در زمان مناسب، کار درست رو انجام بدم.
استاد من از روزی که شما رو بعد از عمل کردن به قانون سلامتی دیدم، همش یاد این ویدئویی که توی قدم اول دوره 12 قدم گذاشته بودین، میوفتادم و پیش خودم میگفتم ببین بالاخره تلاشش نتیجه داد، نه از اون راهی که خودش فکر میکرد ولی خدا هدایتش کرد به مسیر. و اینجوری به خودم انگیزه میدم و به خودم میگم شاید مسیر موفقیتم با اون چیزی که من الان توی ذهنم دارم متفاوته ولی من نباید پا پس بکشم و باید توی مسیر درست ادامه بدم.
واقعا شجاعت به خرج دادین که اون ویدئو رو اون زمان گرفتین. امیدوارم من هم بتونم در عملی کردن تصمیمات درست، شجاع و شجاع تر بشم.
خیلی خیلی از شما و خانم شایسته سپاسگزارم و براتون بهترین ها رو آرزو دارم.