هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 1

602 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده شهریاری» در این صفحه: 16
  1. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    قد قامت الصلاه

    قد قامت الصلاه

    الله اکبر

    الله اکبر

    الله اکبر به این سایت…الله اکبر به نشانه ی روزانه…الله اکبر به جریان هدایت …

    زبان قاصره از میزان شگفتی من،مگه میشه ؟ مگه داریم؟

    به محض اینکه من یک قدم برداشتم و برای 3 ماه آینده یک هدف واضح رو نوشتم!

    نشانه ی روزانه من بیاد درمورد هدف گزاری بگه!

    بگه سعیده جان!

    هدف داری؟

    بیا کمکت کنم چطوری قدم برداری!

    الله تو چقدر مهربونی؟چقدر قدرتمندی؟

    یک جو ایمان نشون میدم،یک عالم کار برام انجام میدی بی مزد و منت …

    خدایا به من نعمت بندگی و سپاسگزاری و تسلیم هرچه بیشتر و بیشتر عطا کن ….

    ============================================================================

    اردیبهشت ماه امسال تو کامنت های همین فایل، برای سید علی جان نوشتم:

    خدااایااااا …

    :) I want some thing just like this

    عجب جواااب خفنی از سید علی گرفتم …جواب سیدعلی برای سعیده ی شهریور ماه بود:

    you will get this because you deserve it but it takes a little courage!

    ============================================================================

    بنظرم این فایل خودش به تنهایی که دوره ی کامله!نمیدونم از دیروز چند بار بهش گوش دادم ولی واقعا آگاهی هاش تموم شدنی نیست…

    پس برای درک بیشتر حرفای استاد شروع کردم به نوشتن نکته های اساسی:

    ما خیلی خواسته داریم توی زندگیمون!

    ولی اون اصلی که الان خیلی مهمه!

    که اگر بهش برسی یک عالمه هدف دیگه رو خود به خود درست میکنه!

    خود به خود به محقق شدن بقیه اهداف کمک میکنه!

    اصله!اساسه! اعتماد به نفست رو خیلی میبره بالا!

    اون رو بزار تو اولویت …و تمرکز بالا!

    وقتی شما به یک موفقیتی میرسی!راه رسیدن به بقیه موفقیت هارو پیدا میکنی!چون راهش یکیه!الگوش یکیه!روشش یکیه!

    ======================================================================================

    نکته ی اول:

    اگر خیلی مطمئن باشی و متعهد باشی که میخوای به هدفت برسی،میتونی بیای اعلامش کنی!

    کارراحتی نیست،کار ذهنی پیچیده ایه!

    اما اگربه اون حد ازآمادگی،به اون حد از تعهد،به اون حد از ایمان رسیده باشی که من میخوام به این هدفم برسم!

    اون شجاعت و جسارت رو داری که بیای جلوی بقیه اعلامش کنی!

    کسانی که انسان های قضاوتگر و منفی نگر نباشند و ساپرتت کنند بیا اعلام کن که من میخوام این هدف رو پیگیری کنم و بهش برسم!این بهت کمک میکنه که روزهایی که سخت میشه اوضاع و داری ناامید میشی و داری شل میگیری،روزهایی که میخوای بیخیالش بشی و ولش کنی و دنبالش نری،یادت بیاد من اینو یک جایی اعلامش کردم و الان باید پیگیر باشم و ادامه بدم!

    یک…دو…سه …امتحان میشه!صدا میاد؟از همین تریبون اعلام میکنم من به خودم تعهد دادم تا 3 ماه آینده تمرکز صد در صدی بزارم روی دوره عشق و مودت و پرونده ی بزرگترین نشتی انرژیم رو ببندم و روی خودم کار کنم و اجازه بدم مدیر کیهان و کهکشان ها که قانون مدارهارو روی این جهان پیاده کرده،قانون الطیبین الطیبات رو رعایت کنه،این نوشته یک تعهد رسمی از طرف اینجانب میباشد.و این آیه رو شاهد بین خودم و الله قرار میدم که به عهدم وفا کنم و اجازه بدم به عهدش وفا کنه!

    یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ

    ای بنی اسرائیل، به یاد آرید نعمتهایی که به شما عطا کردم، و به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم، و تنها از من بر حذر باشید.

    =======================================================================================

    نکته دوم:

    وقتی حرکت میکنی و ایمان داری و باور داری،خداوند هدایتت میکنه از مسیر هایی که شاید اولش ایده ای براش نداشتی!

    خیلی موقع ها هست،وقتی یک هدفی رو انتخاب میکنیم،یک سری ایده داریم برای رسیدن به اون هدف ولی احتمالا وقتی به الهاماتمون گوش میکنیم،وقتی از خداوند هدایت میطلبیم،چیزهایی به ما گفته میشه و مسیرهای جدیدی به ما گفته میشه که با ایده اولیه ما در ارتباط نیست!

    و آدم باید باز بزاره ذهنش رو برای الهامات و برای تغییر این مسیر!

    نباید بچسبه بگه من میخوام به این هدفم برسم،فقط هم میخوام ازین طریق به هدفم برسم!

    نه من میخوام به هدفم برسم،از هر مسیری که هدایت بشم!

    من اولین چیزی که به ذهنم بیاد حرکت میکنم ومنتظرم که توی مسیر هدایت ها گفته بشه و من ادامه بدم …

    راه های رسیدن به هدفت و ذهنت رو باز بزار درمورد انتخاب هایی که ممکنه داشته باشی برای رسیدن به هدفت،مسیرهایی که ممکنه گفته بشه برای رسیدن به هدفت!

    و اجازه میدی خداوند تورو هدایت کنه!

    نمیچسبی به یک مسیر خاص!

    و بعد میبینی از چه راه هایی که اصلا به فکرتم نمیرسید هدایت میشی!

    من به خودم تعهد میدم ذهنم رو از هر پیش فرض قبلی،هر کویرِ غیر قابل کشت،هر منطق ذهنی پاک کنم،فقط و فقط روی خودم کار کنم و اجازه بدم خداوند من رو هدایت کنه و از مسیری که بهترین و راحت ترین و قشنگترین مسیر رسیدن به خواسته ست،من رو به هدفم برسونه!میشینم روی دوش خداوند و دیگه هی نمیزنم پس گردنش که نه اینوری نرو!اونوری برو!

    آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ

    پیامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ایمان دارد. و همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان دارند. میان هیچ یک از پیامبرانش فرقى نمى‌نهیم. گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم، اى پروردگار ما، آمرزش تو را خواستاریم که سرانجام همه به سوى توست.

    ======================================================================================

    نکته ی سوم:

    وقتی نتیجه ها میاد،همون نتیجه انگیزه میده برای ادامه ی مسیر درست!

    نتیجه ها کمک میکنه شما مسیررو ادامه بدی بعد که ادامه میدی نتیجه ها بزرگتر میشه،ونتیجه های بزرگتر کمک بیشتری میکنه تا مسیر رو ادامه بدی،و این تو یک سیکل مثبت میفته!

    ولی این مهمه بدونی از چه مسیری این نتیجه ها اتفاق افتاده!

    کریستال کلییر…

    مسیر جدید رو به عادت تبدیل کنید!

    من دنبال نتایج کوتاه مدت نیستم!من دنبال موفقیت کوتاه مدت نیستم!

    من دنبال مسیری ام که فقط رو به بهبود باشه!

    برای اینکه نتایج همیشه روبه بهبود باشه،باید در مسیر درست استوار ادامه بدم.

    خودم رو متعهد میکنم با دیدن نتایج،مسیر رو با قدرت ادامه بدم،هرگز به شیوه های قبل برنگردم،و نزارم مثل تموم روزهای گذشته،یک رابطه ی سینوسی رو تجربه کنم،بلکه فقط و فقط رو به پیشرفت باشم.برای این تعهد از اهرم رنج و لذت کمک میگیرم و همچنین توکل میکنم بر فرمانروای جهان

    رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ

    «پروردگارا، بر [دلهاى‌] ما شکیبایى فرو ریز، و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه کافران پیروز فرماى.»

    =========================================================================================

    نکته ی چهارم:

    وقتی تو به نتایج خوب و پایدار میرسی،تو فقط ازش استفاده نمیکنی،تو تنها کسی نیستی که ازش سود میبری بلکه الگو میشی برای بقیه تا اون ها هم به اهدافشون برسند!باور ایجاد میکنی برای بقیه که میشود!الگو میشوی برای دیگران که باور کنند میشود!که میشود این اتفاق بیفته و این چقدر ارزشمنده!

    پس هدف هایی که شما انتخاب میکنی و بهش میرسی،فقط به شما سود نمیده،به جهان سود میده!

    اهرم لذت ذهن من برای ثابت قدم موندن توی این مسیر همین به جهان سود رسونده،وقتی من میام از قدم اول هدف و مسیرم رو شفاف بین رفیق های سایت اعلام میکنم،شک ندارم رسیدن به هدفم میتونه کلی انگیزه ایجاد کنه برای بقیه که اگر برای سعیده اتفاق افتاده،برای ما هم حتما میشه!پس به امید الله،تموم تلاشم رو میکنم که با توکل برخودش،این هدفم رو تیک مثبت بزنم

    وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ

    بگو: اى پروردگار من، از وسوسه‌هاى شیطان به تو پناه مى‌آورم.

    وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ

    وکارم را به خدا مى‌سپارم؛ خداست که به [حال‌] بندگان [خود] بیناست.

    وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا

    و در کارها بر خدا توکّل کن، و تنها خدا برای مدد و نگهبانی کفایت است.

    =========================================================================================================

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای همینجای زندگیم،همین سوار بر جریان هدایت بودن،همین احساس عشق و امید و رهایی،همین احساس خوشبختی بی قید وشرط

    خدایا خیلی دوستت دارم، باشه؟

    استاد مررررسی که هسسستی مرسسسسسی

    عاشقتم

    به امید دیدار روی ماهت در بهترین زمان و مکان

    قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

    ظهرِ بیست و نه شهریور ماه 1402

    تنهایی دلچسب توحیدی در خانه ی پدری در شهر گرگان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  2. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به هوای تو من

    تو خیال خودم

    بی تو پرسه زدم

    منو برد به همان

    شبی که به چشای تو زل می زدم

    من به دنیای تو با

    این احساس ناب عادت کردم

    عادت کردم

    بعد از آن شب سرد

    هر نگاه تو را عبادت کردم

    سلاااام از هوای اردیبهشتی خنک ،آمیخته با جیک جیک پرنده ها،اینجا icu بیمارستان فریدونکنار ساعت 5صبح !

    داشتم این آهنگ رو‌گوش میکردم یهو‌دلم افتاد پیش شما ،استادای قشنگم‌و‌ رفقای‌توحیدی…

    دعا میکنم امروز هممون پر از تجربه و لمس عشق خدا باشه …

    هر ساعت امروزمون رو زندگی‌کنیم‌ به‌معنای‌واقعیش

    و فکر‌کنیم شاید فردا فرصت نداشته باشیم برای ابراز عشق ،برای محبت ،برای کمک کردن،برای لذت بردن ….

    کسی‌هست بتونه ادعا کنه من حتما تا یکساعت دیگه زنده م ؟

    همین یک ساعت پیش یکی از مریضامون رفت بغل خدا …

    اوایل خیلی برام سخت بود هضم مرگ بیمارام،مخصوصا اگر جوون بودند

    الان میگم فکر‌کن ،مرضیه ،بعد این همه سختی و درد ،یهو از جسمش جدا شد ،پرید بغل خدا …

    احساسم‌خیلی بهتره …

    یک‌جمله برادرم حمید امیری گفت خیلی بهم کمک کرد تو به‌صلح درومدن با محیط کارم

    انی‌وی!من یک آدم اشتباهی تو مکان اشتباهیم :) اعتراضی ندارم …

    منم که باید جامو عوض کنم،وگرنه تموم این چرخ دنده ها باید توی جهان باشه …

    خلاااصه …

    خداروشکر برای تجربه یک روز جدید

    خداروشکر برای عطر هوای بهشتی

    خداروشکر برای نعمت داشتن این سایت توحیدی

    براتون بهترین هارو آرزو‌میکنم

    امروز رو زندگی کنید باشه؟

    بووووس به کله ی همتون

    قلب فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1284 روز

      سلام به سعیده ی سعیده :)

      حتی دقیقا یادمه کجا نشسته بودی و این کامنت رو نوشتی!

      پله های در پشتی icu,یادمه که هیچ وقت توشیفت شبهات، شیفت 1 خوابت نمیبرد و همیشه دوست داشتی شیفت2 بخوابی،اما اون شب هم به دلایلی شیفت خوابت شیفت اول بوده،و مطمئنم این به معنی بیداری کل تایم شیفتت بوده!

      با این حال تو بعد از خونگیری مریض ها،تا زمانی که خدمات آماده بشه برای راند سنگین صبح،رفتی نشستی روی پله ها ،برای خودت آهنگ گذاشتی و مست بوی بهارنارنج درخت های حیاط،قلبت باز شده بود و این کامنت رو نوشتی …

      تو به بیخوابیت فکر نمیکردی!

      تو به پروسه ی راند مریض ها فکر نمیکردی!

      تو‌به انتقالی برگشت خورده فکر نمیکردی!

      تو‌به مشکلاتت توی رابطه ت فکر نمیکردی!

      تو به امید فکر میکردی،به توکل،به رهایی،به نور،به عشق…به الله…

      و کمتر از یکی دو هفته ی بعد از این کامنتت درها پشت هم باز شد…

      خدا همون خداست سعیده!

      تو باید مثل قبل درست به قانون عمل کنی!

      بپذیر که آگاهی تو اندازه ی نوک دماغت هم نیست!اون داره کیهان رو مدیریت میکنه…

      تو فقط باید آروم باشی و کانون توجهت رو کنترل کنی‌تا هدایت ها از راه برسه…

      أَفَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لَا یَخْلُقُ ۗ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿١٧﴾

      بر این اساس آیا کسی که [همه چیز] می آفریند، مانند کسی است که [هیچ چیز] نمی آفریند؟ آیا پند نمی گیرید؟

      وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿١٨﴾

      و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

      وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿١٩﴾

      و خدا آنچه را پنهان می کنید و آنچه را آشکار می سازید، می‌داند.

      چقدر خوبه که انقدر از خودت ردپا گذاشتی دختر!الان همونا شده چراغ راه من،برای ایمان و اطمینان بیشتر ….

      دوستت دارم خب :)

      دیوونه هم خودتی :)

      تا تلگراف دیگر دوصد بدروووود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 122 رای:
  3. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به نام خداوند جان و خرد،کزین برتر اندیشه برنگذرد

    خداوند نام و خداوند جای،خداوند روزی دهنده ی رهنمای

    سلام به زیباترین،خوش هیکلترین،صادقترین،با ایمان ترین،متعهدترین استاد دنیا

    سلامی به زیبایی رنگ دستگاه های حرفه ای پلنت فیتنس

    سلامی به گرمی عضلات تحت فشار

    سلامی به شیرینی کلام شما

    سلامی به زلالی قلبتون

    سلام وسر سلامتی برای شما استاد عباسمنش،خانم شایسته جانم،برای علی آقا رفیق بهشتی و برای تموم دوستان نازنینم

    بارها و بارها دیدم من یا بقیه دوستان یک مسئله داشتیم و با ایمان اینکه خدا جواب میده،از قرآن کمک خواستیم و برای هرکدوم از ما،درمورد هر شرایطی به جواب درستی رسیدیم

    استاد اینکه هر فایلی که شما میزارید دقیقا نیاز همون موقع ماست،دقیقا به همین صحبت ها احتیاج داریم،دقیقا مثل قطعات خالی پازل سرجاش میشینه،نشون دهنده ی اینکه قرآن از قلب و روح و عمل شما جاریه …خیلی شبیهید به قرآن استاد …من دیگه ایمان آوردم

    و به قول شما اگر تموم جهان بیان بگن سعیده اشتباه میکنیمن تک تک نتایجمون رو میکوبم توی صورت جهان

    این اتفاقی نیست وقتی حس میکنم جریان هدایت بهم میگه دوره دوازده قدم رو از اول شروع کن،همون موقع میبینم متن داستان تولد خانواده ی عباسمنش در صفحه ی اول سایت عوض شده و به خط اولش دوره دوازده قدم اضافه شده!که فایل پیشنهادی سایت میشه از دوازده قدم،که تو نشانه ی روزانه م نشونه ش میاد …اینم از امروز که خدا تیر آخر رو زد …و من اگر از همین امروز تمرکز نزارم روی قدم اول به قول قرآن جاهلم …

    استاد اگر اجازه میدی خودم دور سر این عزت نفستون بگردم،ندیدم آدم توی دنیا مثل شما!

    همون روزای اول که با سایت آشنا شدم و قدم 1 رو شروع کردم و رسیدم به فایل هدفگزاری و این فیلم شمارو دیدم دهنم وا مووند که عجبببب اعتماد به نفسسسی!

    مردم بعد رسیدن به نتیجه هم اعتماد به نفسش رو ندارن چه برسه به اینکه نرسیده بیای جلوی دوربین و بگی این منم! و هدفم اینه!

    و ایمان داشته باشی بهش میرسی ….!

    اعتراف میکنم حتی الان هم جرئتشو ندارم به بقیه بگم من تا آخر امسال فلان ماشینو میخرم،نمیتونم از زیر فشار نجوا و کنایه ها سالم در بیام!

    ولی جا نمیزنم،هدف گزاری میکنم،متعهد میمونم،ادامه میدم!

    همون مسیری که من رو به اینجا رسونده،بقیه ش باید خیلی راحت تر پیش بره،چون من خیلی وقته گاری زوار درفته ی افکار و باور های منفی رو فرستادم ته دره و حالا دارم تو جاده جنگلی ستاره قطبی سوت زنان قدم میزنم و فقط لذت میبرم!

    لذت بردن از زندگی=دریافت لذت بیشتر

    استاد این سعیده ای که داره برات مینوسه،جریان انتقالیش که همش با هدایت بوده،تو خونه ی آخر استپ خورده!

    احساسم شبیه وقتی که سایتتون رو فیلتر کردند!

    شبیه وقتی کارت بانکیتون دیگه کار نکرد و بهتون الهام شد دیگه باید برید!دیگه وقتشه !…

    با اینکه هیچ ایده ای ندارم قراره چه اتفاقی بیفته!نمیدونم تکلیف من و دخترا و همسر چی میشه و به کجا ختم میشه ولی ایمان دارم داره یک اتفاقات عالی میفته که من ازش بی خبرم

    تنها کاری که باید بکنم اینکه روی ریل بمونم و بزارم قطار هدایت درست برونه وببره اونجایی که باید …

    باید پارو نزد وا داد،باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت هرجا دلش خواست

    به هرجا برد بدون ساحل همونجاست

    استاد امروز یک قدم عملی دیگه برداشتم بعد دیدن این ویدئو گفتم من باید استارت باشگاه رو بزنم،رفتم برای پیاده روی و توی ذهنم یک باشگاه رو انتخاب کردم برم بپرسم ولی به قول شما دست خدارو باز گذاشتم و خداوند توی مسیر من رو به یک باشگاه دیگه هدایت کرد که زمانش خیلی فلکسیبله و برای من که شغلم شیفیته خیلی مناسبتره …

    بله هدایت خدا همیشه هست …ما باید مقاومت هارو برداریم ..

    تو مثال باشگاه من مقاومتی نداشتم هی نمیگفتم چه جوری از کجا !

    اما تو خرید ماشین شخصی روزی هزار بار ذهنم میگه از کجا چه جوری؟

    من اگر همین یکارو درست انجام بدم و جلوی نجواهارو بگیرم هدایت خدا میاد

    چون به قول استاد

    ثروت مثل اکسیژن هواست!

    اگر نداریمش ما جلوی مجاری تنفسیمون رو گرفتیم!

    وگرنه هوا همه جا هست!

    خدایا کمکمون کن درست بشناسیمت،میدونم بیشتر از ما میخوای ما ثروتمند بشیم …ما لذت ببریم از زندگی

    مثل مادری که کلی غذای خوشمزه درست کرده و عاشقانه غذا خوردن بچه هاشو نگاه میکنه و منتظره تا باز هم براشون جا کنه …

    امروز قران رو توی دستام گرفتم و گفتم خدایا من میخوام توی سایت کامنت بزارم من رو هدایت کن به آیاتی که برای من و برای هم مدارهای من این کامنت رو میخونند،روشنی بخشه …

    و بازهم دوباره …آیه 35 و 36 سوره نور….

    بین این همه صفحه و آیه …؟؟؟؟

    دوباره همون آیه …همون مفهموم …

    خدا …نورآسمون ها و زمینه

    این نور شبیه نور یک چراغی توی یک شیشه ست

    انقدر درخشش داره فکر میکنی ستاره ست

    روغن این چراغ از درخت پربرکت زیتون که نه تو شرق پیدا میشه نه توی غرب

    بدون اینکه آتیش بهش نزدیک شده باشه،روشنی میده

    نوری روی یک نور دیگه

    خدا راه هدایتِ هرکی رو بخواد(یشا) به این نور روشن میکنه

    خدا این مثال هارو برای انسان های هوشمند میزنه

    وخدا به همه کارها دانا و آگاهه

    این نور تو خونه هایی که خدا اجازه داده ترفیع پیداکنند

    خونه هایی که صبح و شب اسم خدا آورده میشه و تسبیح خدارو میگن

    خدایا بهمون کمک کن،قلبمون رو با نور پرفروغ و بی پایانت جلا بدیم ….

    خدایا دستمون رو بگیر مارو غرق توحید کن

    خدایا مارو هدایت کن …به راه راست …به راه بندگانت که به آنها نعمت داده ای …

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 317 رای:
  4. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    علی آقا

    مرسی که هستی

    مرسی که مینوسی

    تحسینت میکنم بی نهایت

    این هوش فوق العاده ت رو

    این تعهدت به مسیر رو

    این رسیدن به خواست هات رو

    خودت شاید ندونی چه جوری نور ایمان رو توی دل ما روشن نگه میداری

    چقدر پای مارو برای قدم های بزرگتر سفت میکنی

    چقدر کمک میکنی تعهدمون رو بیشتر کنیم

    تو فوق العاده ای پسر

    نمیدونی چه چطور داری به گسترش جهان توحیدی عمل میکنی…

    و خواسته های بزرگتر و بزرگترت با سرعت نور درحال رسیدن به شما و خانم زیباتن

    این پاداش طبیعی و به حق جهان به شماست

    دوستت دارم داداش از ته قلبم …از ته قلبم لذت میبرم از خوندن نتایجت…

    صورت مثل ماه عادله رو ببوس

    از خدا میخوام بزودی ببینمتون …

    بنده های خوب خدا …نوش جونتون خوشبختی های بی پایان

    بی صبرانه منتظر خوندن کامنت های بعدیت هستم

    خدااایااااا …

    :) I want some thing just like this

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    فرزانه ی عزیزم سلام به روی ماه نچرالت که بسیار زیبایی

    نمیدونی چقدر خندیدم به جمله اژدها وارد میشود :))))

    مرسی که انقدر خوب مینوسی …تحسینت میکنم که مربی یوگایی…تا حالا امتحانشم نکردم …امیدوارم خیلی زود مسیرم به این راه هم باز بشه …حتما تجربه این جنس ازآرامش هم سعادت میخواد …لیاقت میخواد …

    مرسی واسه عزت نفست…برای تعهدت …برای ادامه دادنت …فوق العاده ای دختر …

    بوس به کله ی قشنگت

    مرسی که هستی …مرسی که مینویسی جانم

    به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    خاااانم اجاااازه ؟؟؟میشه مارو بزاری تونوبت اول؟میشه اول تورلیدر ما بشی؟

    میشه اولین بار مارو ببری بگردونی؟میشه با نگاه قشنگت زیبایی هارو نشونمون بدی و از قدمتشون بگی؟

    میشه لطفا یک اسپیکر هیولا هم داشته باشی شبا بزنیم برقصیم …؟

    خانم اجازه میشه میشه من دستیارتون بشم ؟

    میشه من کادر درمانتون بشم حواسم به سلامتتون توی گردش ها باشششه ؟؟؟؟

    کیف کردددم دختر ….با قدرت پیششش برو…تو فوق العاده ای رضوان جونم

    برات بهترینارو میبینم …با تعهد پیش برو فقط یادددت نره …اولین تورت رو بدددون من نررررری

    عااااششششقتم دختر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    سلام به برادر عزیزم آقا علیرضا،برادر شاه دوماد سایت

    چقدر من خوشحال میشم و ذوق میکنم اعضای یک خانواده انقدر باهم هم فرکانس هستند و روی مدار هدایت الله،بال پرواز هم به سمت توحیدن…

    خیلی خیلی از لطفتون ممنونم برادر عزیزم،از خداوند طلب هدایت و رحمت و کمک میکنم تا کمکم کنه توی این مسیر پایدار بمونم و سه ماه دیگه با دست پر کامنت بزارم.

    سپاسگزارم که برام نوشتید،به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون.

    قلبِ فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    سلام داداش سعید

    مرررررررسی که برام نوشتی !

    پیغام خداوند واضح و روووشن رسسسسید!

    سپاسگزارم که با قلب سلیمتون،نور الله رو برام فرستادید،قلبم روشن شد.

    دعا میکنم نور آسمون ها وزمین تموم زندگیتون رو به عشق خودش روشن کنه…

    نااااااخدا اونهههه! ما چکاره ایمممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  9. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    کهیعص ﴿١﴾

    کاف، هاء، یاء، عَین، صاد

    ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿٢﴾

    [آیاتی که بر تو خوانده می شود] یاد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکریاست.

    إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿٣﴾

    هنگامی که پروردگارش را با دعایی پنهان خواند،

    قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿4﴾

    گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و [مویِ] سرم از پیری سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت [از اجابت] محروم و بی بهره نبودم.

    وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ﴿5﴾

    و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم نازا بوده است، پس مرا از سوی خود فرزندی عطا کن.

    یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿6﴾

    که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! [از هر جهت] مورد رضایت [خود] قرار ده.

    یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا ﴿٧﴾

    ای زکریا! ما تو را به پسری که نامش یحیی است، مژده می دهیم، [و] پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم.

    قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿٨﴾

    گفت: پروردگارا! چگونه برایم پسری خواهد بود در حالی که همسرم نازا بوده است و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده ام؟!

    قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿٩﴾

    گفت: چنین است ،پروردگارت فرمود: این [کار] بر من آسان است، و همانا تو را پیش از این در حالی که چیزی نبودی آفریدم

    ===================================

    حمید حنیف عزیزم سلام

    امیدوارم حال دلت عالی باشه،قلب سلیمت متصل به نور الله و این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه.

    خیلی بی هدف اومدم روی فایل بنر سایت تا ردپای خودم رو بخونم …بعد خوندن کامنت خودم شگفت زده شدم ازین جریان واضح هدایت،ازینکه بعد از یک سال و چند ماه دوباره توی همون موقعیتی هستم که اردیبهشت ١4٠٢ بودم ،و اون موقع نوشتم فکر کنم قراره یک اتفاقات عالی بیفته …درحالی که هیچ اطلاعی نداشتم یکی دو هفته بعد چطور جریان هدایت بازی زندگی من رو عوض می‌کنه!

    [همینجا استاپ کن یک چیزی رو بگم،و بعد کامنتم رو ادامه بدم،من اصلا قصد کامنت نوشتن نداشتم،بعد از خوندن کامنت خودم هم همچنان در حالت بزغاله ی پادشاه یا عسلی استاد بودم اما تا رسیدم به کامنت شما و با آرامش خط به خطش رو خوندم قلبم باز شد و رفتم وضو گرفتم تا وصل بشم و بنویسم،طبق رسم نانوشته برای فرستادن تلگراف توحیدی برای شما،از قرآن هدایت خواستم و سوره ی بی نظیر مریم باز شد!منم نتونستم یکی دوتا آیه جدا کنم!از اول تا اونجایی که الله با یک مثال ساده،ذکریا رو ناک اوت می‌کنه کپی کردم برات!میدونی؟یک احساس مزاحی من توی این آیه ی آخر میبینم،مثل اینکه وقتی ذکریا از خدا پرسیده خو چه جوری بهم بچه میدی؟خدا یک نیشخند زده و گفته خو خودتو چه جوری از هیچی ساختم:)؟همونقدر کار برام آسونه!خیلی این سوره رو دوست دارم،خیلی هم این روزها بهش هدایت شدم!خلاصه که این پرانتز رو برای این باز کردم که بهت بگم آمادگی یک تلگراف طولانی رو داشته باش،خود پرانتز طولانی شد:)دیگه همینه که هست:) میخوای بخواه،نمیخوای هم باید بخوای:) چون بهر حال از سمت من این تلگراف به امید الله ارسال خواهد شد،بریم برای ادامه ی اصل کامنت:)) )

    اردیبهشت ماه 4٠٢ انتقالیِ من کاملا برگشت خورده بود،بچه ها رو از گرگان برگردونده بودم پیش خودم،و الگوهای تکراری در روابط روحم رو خسته کرده بود.

    همون‌روز ها،نشانه ی ارزش تضاد من رو دعوت کردبه جای تمرکز روی شرایط ناخواسته،خواسته هام رو بنویسم،یادمه که واقعا ازینکه چرا بعد این همه مدت کار کردن روی خودم،نتیجه هایی که میخواستم رو خلق نکردم،کلافه بودم.

    یک گریز بزنم به جلسه 5 قدم ٨:

    استاد میگه:

    وقتی تو شرایط سخت هستید که هیچ ایده ای برای حل مسائل ندارید باید بتونید مسئله رو رها کنید،وقتی توی مردابی اگر دست و پا بزنی میری پایینتر!این موضوع به حرف راحته ولی توی عمل رها کردن مشکل خیلی سخته،اما باید بتونی،باید بتونی به مشکل تمرکز نکنی و اجازه بدی خدا کارهارو انجام بده.

    اگر آروم بگیری و دست و پانزنی،خدا یکیو می‌فرسته که خیلی راحت از مرداب میارتت بیرون و میزارتت تو جاده آسفالت میگه حالا راه برو لذت ببر! قانونش اینه!

    برگردم به آخرای اردیبهشت:

    با اینکه کلافه و گیج و سردرگم بودم اما تلاش می‌کردم حالم رو مثبت نگه دارم و به زندگی عادیم ادامه بدم،همچنان پیگیر آموزش ها باشم و با کامنت نوشتن ها ذهنم رو مثبت نگه دارم!

    و دقیقا دو هفته بعد هدایت ها پشت سر هم اومد….هدایت های شگفت انگیز که مثل همون تعبیر قشنگ استاد بود!خدا با هدایت هاش منو از مرداب درآورد و گذاشت توی جاده آسفالته …نتنها من شگفت زده ی جریان هدایت و خوشحال و سرمست بودم …که تیرماه جریان انتقالی خود به خود راه افتاد و ….ادامه ی ماجرا…..

    برسم به امروز خودم :)

    به تاریخ یک شهریورماه هزار و چهارصد وسه!

    من یک بار دیگه استاپ خوردم حمید!این بار مسئله خیلی بزرگتر از اردیبهشت ماهه!

    ولی من هم خیلی بزرگتر از سعیده ی یک سال پیشم،انقدر شخصیت توحیدیم رشد کرده که‌این‌وضعیت منو از پا در نیاره که حتی تلاش کنم بهتر و بیشتر به قانون عمل کنم.

    دقیقا مثل زمانی که کارت بانکی استاد مسدود شد و سایتش رو فیلتر کردن و استاد گفت بیاین بریم لذت ببریم قراره یک اتفاقات عالی بیفته!

    منم بیشتر از یک هفته که شمالم!جریان هدایت نمیزاره برگردم!فکر میکردم دیگه جمعه برمیگردم ولی همچنان هدایت منو توی شمال نگه داشته والبته چندتا موضوع دیگه که فعلا نمی‌خوام چیزی ازش بگم.

    خلاصه که به قول استاد در جلسه ٢ قدم نه ،به جای اینکه بگم شرایط حساس کنونی باید بگم شرایط ثروت آفرین کنونی!شرایط عاشقانه ی کنونی!شرایط سلامتی کنونی!

    نامبرده با تلاش برای تمرکز روی خواسته و اعراض از ناخواسته ها …منتظره خدا دوباره به کمکش بیاد …تا یک بار دیگه از مرداب درش بیاره و بزارتش روی جاده آسفالته…

    خدا همیشه سمت خودش رو عالی انجام میده،این منم که باید تلاش کنم سمت خودم رو خوب انجام بدم.

    هرچند همین الان که دارم برات مینویسم ذهنم میگه باشه بشین تا صبح دولتت بدمد!امامنم بهش جواب میدم،تو کارت همینه که با من دشمنی کنی،من به تو توجه نمیکنم،من به ندای قلبم ایمان دارم که باز هم به کمکم میاد.

    راستی این تیکه از کامنتت خیلی به جانم نشست:

    یه قطار رو تصور کنید که از ریل اصلی خارج بشه و وارد یه ریل اشتباهی بشه. حتی اگه حادثه ای هم نده ولی از اون مناظر همیشگی که داشته محروم میشه. حالا هر چی بگیم آقا من منظره دریا رو میخواستم ، چرا اینجا بیابونه، «از ریل خارج شدی حمید» برگرد به مسیر هدایت الهی.

    این روز ها ،سعیده هم داره تلاش می‌کنه خودش رو روی ریل نگه داره!داره سعیش رو می‌کنه !دعا میکنم خداوند سعی من رو بپذیره….و از در رحمتش به کمک بنده ی ضعیفش بیاد …

    ازت ممنونم حمیدجان،ازت ممنونم که هستی و میتونم فراغ بال برات بنویسم،نه الان،از همون شهریور 4٠١ ،تا کامنت نوشتن برات رو شروع کردم دیگه تموم شدنش دست من نبود،جمله ها پشت هم میومد…ازت ممنونم برای این هم مداری و برای تموم گوش شنوایی که برای تلگراف هام داشتی همیشه.

    برات بهترین هارو آرزو میکنم،از هرچیزی که خودت میخوای،همیشه بهت گفتم من خیلی چیز ها ازت یاد گرفتم از قرآن از قانون از هوا فضا از ….

    تو جامعه ای که نود و نه درصد آدم ها نه از قانون چیزی میدونند و نه اگر بدونن بهش عمل میکنند،بیشتر از ٢ ساله داری تلاش می‌کنی به توحید عمل کنی و ریشه های شرک رو بخشکونی و ریشه های ارزشمندی و لیاقت سرکوب شده رو از نو بسازی.به خودت افتخار کن پسر !

    استاد تو قدم نه میگه نگاه به زندگی الانت نکن،زندگی الانت نتیجه ی باورهای گذشته ی توعه،وقتی باورهات عوض بشن زندگی اینده ی تو هم تغییر میکنه….

    باورهایی که تغییر دادنشون سخته،زمان می‌بره،تلاش و تعهد میخواد ولی میشه عوضشون کرد!

    توی این ٢ سال با یکم تغییر باور هامون چقدر شرایطمون تغییر کرد؟

    خدا همون خداست،قانون همون قانونه.

    ما فقط باید خودمون رو ریل نگه داریم…و بعد اوضاع به صورت بنیادین عوض میشه …وعده ی خداست و فقط وعده‌ی خداست که حقه.

    وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ

    ازت ممنونم که تمرین ستاره ی قطبی امروزم شدی،این یک ساعت پربرکتی که صرف نوشتن تلگراف برای شما شد باعث شد بیشتر روی ریل قرار بگیرم و حتما با نورش میتونم تا شب بهتر ذهنم رو کنترل کنم.

    بزودی با خبرهای خوب برمیگردم!

    قراره اتفاقات عالی بیفته …:)

    در پناه نور میسپارمت پسر!

    نورِ آسمون ها وزمین …

    به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان

    اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

    خدا نور آسمانها و زمین است. مثَل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى باشد، آن چراغ درون آبگینه‌اى و آن آبگینه چون ستاره‌اى درخشنده. از روغن درخت پربرکت زیتون که نه خاورى است و نه باخترى افروخته باشد. روغنش روشنى بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد. نورى افزون بر نور دیگر. خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه مى‌نماید و براى مردم مثَلها مى‌آورد، زیرا بر هر چیزى آگاه است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 108 رای: