هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی

در دوره ۱۲ قدم، من هدفی مشخص کردم با عنوان: افزایش سطح انرژی جسمانی.
به خاطر استمراری که برای تحقق این هدف داشتم و ذهنم را برای هدایت به ایده های بهتر باز گذاشتم، به مسیر تحقیقاتی‌ای هدایت شدم تا نحوه عملکرد سیستم بدن را بشناسم؛ ناهماهنگی بین سبک زندگی امروزه را با ساختار ژن های بدن تشخیص دهم؛ رابطه بین این ناهماهنگی و بیماری های قرن اخیر را بفهمم؛ نقش حیاتی هورمون ها را در عملکرد اندامهای حیاتی بدن را درک کنم و بر این اساس، هدایت شوم به طراحی سبکی از زندگی که هماهنگ با عملکرد بدن و ساختار ژن هاست. سبکی که بدن را در حالت تعادل نگه می دارد و به بدن فرصت میدهد تا هر روز خودش را پاکسازی و ترمیم کند.
دوره قانون سلامتی” نتیجه‌ی این هدفگذاری و استمرار من در تحقق این هدف بود.

این هدف نه فقط زندگی من بلکه زندگی میلیونها نفر را متحول کرده است. آنهم نه فقط در حوزه سلامتی بلکه درباره نگاه آن‌ها به امکان پذیر بودن هر خواسته‌ای.

ما در دوره قانون سلامتی، شاهد نتایج معجزه آسای دانشجویان این دوره بوده ایم؛ شاهد امکان پذیر شدنِ ناممکن های بسیار بوده ایم:
از خانم‌هایی که از نعمت مادر شدن محروم بودند، اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی رویای مادر بودن را تجربه کردند.
افرادی که بیماری خود ایمنی خود را غیر درمان می‌دانستند و پذیرفته بودند که تا پایان عمر باید درگیر دکتر و دارو باشند تا این بیماری کنترل کنند اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی درمان شده اند.
افرادی که به خاطر باور جامعه پزشکی، با مشکل دیابت نوع ۲ کنار آمده بودند و تزریق انسولین جزئی از  زندگی روزمره آنها بود اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به زندگی طبیعی و سلامت خود برگشته اند.
افرادی که بارها سراغ رژیم‌های غذایی یا ورزش های سنگین رفتند تا مشکل چربی‌های اضافه را حل کنند اما نه تنها به نتیجه پایدار نرسیدند بلکه حتی به مفاصل خود آسیب زده بودند و در نهایت چاقی را به عنوان مشکلی غیر قابل حل پذیرفته بودند اما در دوره قانون سلامتی بدون ورزش سنگین و بدون گرسنگی کشیدن، فقط با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی آب خوردن به تناسب اندام و سلامتی کامل رسیده‌اند.

سفری که از ۱۲ قدم تا دوره قانون سلامتی طی کردم، درس‌های سازنده‌ای برایم داشت درباره هدفگذاری و نقش سازنده‌ی آن در زندگی. می‌توانی این درس‌ها را در مسیر هدف‌گذاری و تحقق اهداف خود به کار ببری:

درس اول:  وقتی هدف واضحی برای خود مشخص می‌کنی و برای تحقق آن هدف متعهد می شوی، به افرادی قابل اعتماد، مثبت نگر و آنهایی که قضاوت‌گر نیستند، آن هدف را اعلام کن. این کار باعث می‌شود در زمان‌هایی که انگیزه‌های شما کم می‌شود یا نزدیک است ناامید شوی و می‌خواهی بی‌خیال تحقق آن هدف شوی، به یاد بیاوری که به دیگران اعلام کرده‌ای و باید به عهد خود وفادار بمانی.

درس دوم: با ایده‌های اولیه، قدم اول را بردار اما به آنچه عقل تو از قبل مشخص کرده نچسب. ذهنت را برای هدایت به راهکارهای بهتر باز بگذار و به جریان هدایت اجازه بده تو را به مسیری هدایت کند که عقل تو توانایی درک آن را ندارد. این نگرش موجب می‌شود به ایده ها و فرصت‌هایی هدایت شوی که در ابتدای مسیر هیچ ایده‌ای درباره آن‌ها نداشتی و نمی‌دانستی این راهکارهای ساده و عالی هم می‌تواند وجود داشته باشد.

درس سوم: وقتی ادامه می‌دهی، نتایج خیلی زود پدیدار می شود. اول به شکل احساسات خوب مثل: حس پیشرفت، شور و شوق، هدفمند زندگی کردن و… وقتی این احساسات سازنده را به چشم نتیجه نگاه می‌کنی، به آنها قدرت می‌دهی تا قوی تر شوند و آرام آرام در زندگی‌ات ظاهر شوند. سپس همین نتایج کوچک، موتور انگیزه شما می‌شود برای ادامه دادن مسیر. سپس این استمرار ورزیدن نتایج را بزرگتر می‌کند و نتایج بزرگتر دوباره انگیزه‌ها را تغذیه می‌کنند و نتایج را باز هم بزرگتر می‌کند.

درس چهارم: آگاهی از الگوهای سازنده: خیلی مهم است که آگاه باشی که این نتایج از چه مسیری رخ می‌دهد تا بتوانی با تکرار آن الگوها، نتایج را تکرار کنی.

درس پنجم: برای اینکه به مسیر قبلی بر نگردی و آدم قبلی نشوی، باید الگویی که شما را به این هدف رسانده، تبدیل شود به عادت رفتاری شما و شخصیت شما. چون اگر به عادت‌های آدم قبلی برگردی دوباره نتایج از دست می‌رود. این رمز پایداری نتایج است.

درس ششم: وقتی به هدف می‌رسی، فقط این شما نیستی که از نتیجه آن هدف بهره‌مند می‌شوی، بلکه جهان اطرافت را نیز از آن نتیجه بهره‌مند می‌کنی. مثل دوره قانون سلامتی که به آرزوی صدها هزار نفر برای زندگی در سلامتی و تناسب اندام، واقعیت بخشیده است.
وقتی شما به موفقیت مالی می‌رسی، الگویی از امکان‌پذیری می‌شوی برای دیگران؛ شغل ایجاد می‌کنی برای دیگران؛ آسایش فراهم می‌کنی برای خانواده و …


برای بهره برداری از پیام این فایل، به سوال زیر فکر کن و در بخش نظرات به آن جواب بده:

سوال: چند هدف که در زندگی خود به آن‌ها رسیده‌ای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟ مواردی مثل:

  • چطور انگیزه‌هایت را حفظ می‌کردی؟
  • چطور ذهنت را برای ایده‌های بهتر باز می‌گذاشتی؟
  • چه نگاهی کمک می‌کرد تا بتوانی هدایت‌ها و نشانه‌ها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟
  • چطور نجواهای ذهن را کنترل می‌کردی و در مسیر می‌ماندی؟
  • دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت می‌کرد؟

یا استفاده از قوانینی مثل:

  • تجسم نتیجه‌‌ی نهایی؛
  • دیدن کوچکترین نکات مثبت و پیشرفتها در مسیر و سپاسگزاری برای آنها؛
  • مقایسه نکردن نتایجم با دیگران و رعایت قانون تکامل؛
  • پرسیدن سوالات جادویی‌ای چون: چطور از این بهتر، چطور از این ساده تر؛

سپس بنویس چطور می‌توانی از این الگوها برای رسیدن به هدف فعلی خود استفاده کنی؟


منابع بیشتر درباره پیام این فایل:

دوره 12 قدم

دوره قانون سلامتی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
    361MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
    22MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

602 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده شهریاری» در این صفحه: 16
  1. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام به فرشته ی فرشته

    قلب سلیم و‌روح توحیدی عزیزت رو میبوسم که انقدر خوب سعی میکنی به قانون عمل کنی.

    کامنتت رو که خوندم قلبم بهم دستور نوشتن داد،اگر میخوای خوابت رو کم کنی اولین کاری که خودت هم خوب بلدی و تو جلسه 2 ثروت استاد کامل توضیح داده،اهرم رنج و لذته،اینو خوب بنویس و بعد اگر دوره قانون سلامتی رو نداری حداقل بشین فایل های رایگانش رو نگاه کن،سعی کن سمت خودتت رو خوب انجام بدی مثل کم کردن کربوهیدارت و قند و بیشتر کردن خوردن پروتئین حیوانی و چربی و کره

    شامت رو‌ زودتر بخور تا بتونی صبح زودتر بیدار شی.

    پیاده روی و ورزش رو حتما تو فعالیت های روزانه ت بذار…

    منِ 50 کیلویی،یک زمانی مثبت 70کیلو بودم و با خواب وحشتناک زیاد…دوره قانون سلامتی که اومد سه میلیون بود!من سه میلیون نداشتم بخرمش!

    ولی وقتی سمت خودم رو خوب انجام دادم،همون کارهایی که بالا بهت گفتم،میدل آف نووِر 8 میلیون پول برام جور‌شد که بتوم دوره رو بخرم!

    و‌بعد کاهش وزن کوآنتومی و آزاد شدن انرژی فوق العاده شروع شد…

    فرشته ی قشنگم،راستش ایده ای برای نوشتن پاسخ برات نداشتم،فقط از قلبم اطاعت کردم و امیدارم برات بنفیتی داشته باشه.

    دوستت دارم دختر قشنگ سایت

    قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان برای تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 75 رای:
  2. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    مریم!

    خدا نقطه های آبیت رو‌برای من نگه داره!

    مرسی از‌مکالمه ی بینظیرت با خدای درونت!

    چندین بار خوندم!بازم میخونمش!

    از فردا تمرین اصلیم همینه!

    تصور میکنم تو همون موقعیتی هستم که میخوامش الان:)

    بعد احساس رهایی و آرامش رو تمرین میکنم…و شکرگزاری برای هر نعمت فراوانی که همین الان توی زندگیم هست!

    مریم به خدا کل بازی همینه!کل بازی همینه!

    توجهت رو از چیزی که نمیخوای بردار،و‌بزار روی چیزی که میخوای و تو هدااااایت میشی :)

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ ﴿١٢﴾

    بی تردید هدایت کردن بر عهده ماست.

    وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَىٰ ﴿١٣﴾

    و به یقین دنیا و آخرت در سیطره مالکیّت ماست

    همه چیز خودشه! به عظمت فرمانرواییش قسم،همه چیییز خودشه!

    فقط یکم! فقط یکم!

    یکم رها بشیم کارهااا انجام میشه…

    چه جووریش رووو ول کن!

    ببینی اینو کسی داره بهت میگه همین الان از گرگان رسیده فریدونکنار:)))

    تا بهم گفت برو !گفتم چشم!

    من چه میدونم چه اتفاقی قراره بیفته؟؟؟اووون میدونه!!!! اوووون میدددونه!!!اوووون بلده!!!!

    فقط اون میتونه منو از مسیری به خواسته هام برسووونه که بهترین مسیره!

    من فقط بااااید تسلیییم باشم! فقط!

    عاشقتم مریم مقدس مطلق:)

    بووووس به کله ت که شدی تمرین ستاره ی قطبی امشب من!

    قراره اتفاقات عالی بیفته:)

    به امید الله…به زودی…لاجرم:)

    به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان یارغار حرای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
  3. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    هِلووووو داااداش علی

    چطووووری؟!

    صدای مارو میشنوی از شماااال! وسط آب و هوای بهشتی :)

    چه میکنی با هوای دم کرده ی جنوب:)))خوووش میگذره:)

    داداش خداشاهده ایده ی خووودم بود!قبلا هم ازین کارا کردم!خیلی حال میده!

    انشالله یک سال بعد یک تلگراف دیگه به سعیده ی سعیده ی سعیده تررررررر

    داداش تو جنوب تر،خاک و‌خون به پا کردم فرار کردم اومدم شمال:)))) منتظرم گردو خاک ها بشینه برگردم:))))

    شایدم برگردم که باز برگردم!:)

    گرفتی چی شد؟!

    مسیر معرفت و خودشناسی داره به جاهای خووووبی میرسه!

    زیر درخت انجیر معابد یا درخت های سر به فلک کشیده ی شمال!؟!نمیدونم!

    تنها چیزی که میدونم اینکه کاغذ و قلم مراااا میخواند!

    میدونی که؟!فرمون دست ارباااابه!!!!

    من فقط روو دوشش نشستم:)

    دوش سواری حال میده!

    به زودی بهتون خبر میدم جییییمبووووو بالاخره کجا فرود اومد:)

    خووووشبخت

    و

    خووووش شااااانس

    و

    خووووش پووول

    و

    خووووشح حاااال

    و

    خووووش احوال باشی!

    یک دونه ای داداش!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  4. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام به برادر توحیدی زاگرس نشین من،آقا اسدالله

    این جریان هدایت خیلی باحاله نه!؟!

    دقیقا همون تایمی که شما داشتی برای من کامنت مینوشتی،منم به پیروی از ندای قلبم هدایت قرآنی براتون فرستادم!

    واقعا کی میتونه همه چیز رو انقدر دقیق برنامه ریزی کنه؟!

    جز انرژی ای که خودش اول و آخر و ظاهر و باطنه؟!

    وقتی تلگراف توحیدی شما رسید ناخوداگاه نیشم تا بناگوش باز شد و به خدا گفتم بگو پس!بگو پس چرا بهم گفتی اون آیه هارو براش بفرستم!خیلی باحالی خدا! عاشقتم!

    مطمئنم شماهم با دیدن اون تلگراف لبخند به لبتونه نشسته که چطور خداوند قبل از ارسال کامنتتون،،بهش پاسخ داده!

    پرده ی شک‌ را برانداز از میان!

    تا ببینی سود کردی یا زیان!

    ما گرفتیم آنچه را انداختی!

    دست حق را دیدی و نشناختی؟!:)))

    خلاصه که عاااشق توحیدم!عاشق زندگی هدایتی!

    خانه بر دوش غزل هستم و می چرخم من

    هاچ زنبور عسل هستم و می چرخم من

    برود هر که دلش خواست شکایت بکند

    شهر باید به منِ هدایتی عادت بکند:)))

    در پناه نوووور باشی همیشه داداش!

    به امید دیدارتون در بهترین زمان ومکان!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام به دوست عزیز و مهربونم

    مرسی که برام نوشتی،قلب مهربونت رو میبوسم دختر!

    قلبم منو دعوت کرد برای نوشتن برات و‌ میخوام ازش تبعیت کنم.

    میخوام بگم حواست باشه،توی شرایط سخت،شرایطی که راه حلی براش نداری،و زیر فشار ذهن داری خورد میشی تنها مسئله اینکه تموم تلاشت رو بکنی فقط توجهت رو ازون مسئله برداری!

    سخته!خیلی سخته!

    من توی این شرایط بارها بودم و میدونم در رفتن از زیر فشار ذهن خیلی سخته!ولی اگر بدونی این مهم ترین کاری که باید بتونی انجامش‌ بدی،حتما یک راهی براش پیدا میکنی!

    فقط توجهت رو از روی چیزایی که نمیخوای بردار همین!توی شرایط سخت اصلا نمیشه به فرکانس شکرگزاری دسترسی داشت،هرچقدر میخوای زور بزنی به فرکانس شکرگزاری وصل بشی،نمیتونی،بعد خود سرزنشی ها شروع میشه و این سیکل منفی هی تورو میبره پایین تر و‌پایینتر!

    مثل اینکه تو مردابی و‌داری دست و پا میزنی!وقتی افتادی تو مرداب تنها کاری که باید بکنی اینکه دست و‌پا نزنی تا پایینتر نری،و وقتی بتونی یکم،یکم رها باشی،روز بعد رها شدن راحت تر میشه …و بعد همینجوری یکم یکم از فشار ذهن کم میشه و میرسی به مدار های بالاتر!

    بعد ایده ها،کمک ها،شرایط رو خودِ خودِ الله برات جوری میچینه که به راحتی از مرداب دربیای!

    این‌ یک چکیده ی خلاصه ی آگاهی های جلسه 5 قدم هشته!

    و من بارها و بارها ازین نسخه ی پرکتیکال نتیجه گرفتم!

    هرکاری بلدی انجام بده،راهش رو باید خودت پیداکنی

    مثلا من میرم پیاده روی،کتاب هری پاتر میخونم،قرآن گوش میدم و….تا فقط به مسئله ی حل نشونده ی زندگیم فکر نکنم،و به چیزهایی توجه کنم که بهم احساس بهتری میده…

    به محض اینکه تو آروم آروم توجهت رو از شرایط ناخواسته برمیداری ،تو هدایت میشی! هدایت میشی به مدارهای بالاتر و فرکانس های بهتر و بهتر….

    بعد به خودت میای میبینی مسئله حل شد!مسئله از دل جایی که فکرش رو‌نمیکنی حل شد!

    استاد تو همون جلسه میگه: حدس و گمان هم نزنید که مسئله چطور میخواد حل بشه،نه تو،هزارتا آدم هم فکرشون رو بزارن روی هم نمیتونند حدس بزنن مسئله چه جوری میخواد حل بشه!

    این‌تیکه ش رو خیلی دوست دارم: مغز ما از پس یک سری چیزها برنمیاد!خدا فقط ازش برمیاد:))

    خیلی آرامش بخشه نه؟!

    اگر این دوره رو نداری روزی هزار بار این جمله هارو با خودت تکرار کن تا بتونی ذهنت رو‌کنترل کنی!و بعد اوضاع خیلی زودتر و راحت تر از چیزی که فکرش رومیکنی تغییر میکنه!

    بوس به کله ت رفیق!

    امیدوارم این تلگراف به کارت بیاد.

    درپناه نوووور باشی همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 83 رای:
  6. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام به برادر عزیزم آقا مجید

    سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله برای شما و خانوم قشنگتون،سلام گرم من رو بهش برسونید.

    بینهایت تحسینتون میکنم،این هم مداری و این رابطه‌ی توحیدی رو،این تعهد به آموزش ها و اجرای توحید در عمل،خداروصدهزار مرتبه شکر که تو مسیر سعادت دنیا و آخرت بال پرواز هم هستید.الهی که در پناه نور آسمون ها وزمین همیشه خوشبخت و سعادتمند باشید.

    از شما سپاسگزارم که به ندای قلبتون گوش کردید و برام نوشتید و طولانی هم نوشتید،من به این تلگراف ها میگم نقطه ی آبی پربرکت،هر روز صبح تو تمرین ستاره ی قطبیم از خداوند درخواست میکنم برام نقطه های آبی پربرکت بفرست که نور تورو برام بیاره،ازت ممنونم داداش که نور خدا رو برام آوردی.

    نکته هایی که نوشتید خیلی برام ارزشمند بود و چند بار با دقت خوندم تا درسشو بگیرم،مهم نیست اگر تکرار حرفای من بوده،مهم اینکه قانون بود و برای من یادگیری از قانون هیچ انتهایی نداره…

    یک چیزی درمورد نتیجه ی مالی نوشتید،که دلم خواست بهتون بگم من هم هنوز به نتیجه ی مالی پایدار نرسیدم،من هنوز و هنوز دارم شخصیت توحیدیم رو رشد میدم و تلاش میکنم تسلیم بودن رو تمرین کنم و فرمون زندگیم رو بدم به دست الله تا قدم به قدم همه چیز رو با توحید بسازم.

    این به این معنی نیست که توحید جدا از ثروت یا ثروت ساختن جدا از توحید عملیه!نه اتفاقا ،توحید خود خود ثروت ،و ثروت خود خود توحیده!

    اما من دنبال موفقیت یک شبه نیستم،دنبال اینکه به هرقیمتی پول بیاد توی زندگیم،،دنبال اینکه یک تلاش بیرونی بکنم تا ثروت بیاد نیستم که بعد بگم حالا حالم رو باهاش خوب کنم!

    من دنبال خلق ارزشم،دنبال اصل توحید،دنبال عشق خدا …

    من دارم قدم به قدم این مسیر رو میام.

    من هنوز نتیجه ی مالی دلخواه ندارم ،چون هنوز به اندازه ی کافی باور هام تغییر نکرده و همچنین عملکردم!

    اما نتیجه ی توحید چرا!

    رشد شخصیت توحیدی چرا!

    عمل به قانون و تسلیم بودن چرا!

    این اون چیزی بود که بعد از انصراف از شغل رسمیم درخواستش کردم،کمک به گسترش جهان توحیدی.

    اگر ابراهیم وارد ترس هاش نمیشد و نمیپرید توی آتیش ،آیا هیچ آتیشی تبدیل به گلستان میشد که توحید رو به ما یاد بده ؟

    اگر ابراهیم بچه رو توی صحرا رها نمیکرد،هیچ چشمه ی زمزمی از زیر پای بچه درمیومد که قدرت خدا رو به رخ بکشه؟

    اگر ابراهیم چاقو رو زیر گلوی بچه نمیزاشت،ایا هیچ قوچی میومد که بگه ابراهیم تو از این امتحان سربلند بیرون اومدی؟

    اگر وقتی خدا به قلب من الهام کرد برو کیش،من با هزارتا بهونه که دستم بود میگفتم نه امکانش نیست و نمی‌رفتم.

    آیا اون خواب مادربزرگ فاطمه جان به کمکم میومد که الان بشه یک فکت محکم دست بچه های سایت که بیشتر سعی کنن توی مسیر حرکت کنند و فقط از خدا و توحید کمک بخوان؟

    همین الان داداش!همین الان!

    زندگی در کیش! این کار راحت و عزت مندانه،این شرکت بزرگ و پر اعتبار ،این مدیرعامل توحیدی بی نظیر،این همکار فوق العاده ….

    خدا گفت رها کن…

    گفتم چشم …

    چشمی که از سر تسلیم بود

    سخت بود ولی انجامش دادم.

    به الله ای که میپرستم قسم میخورم همین الان هیچی نمیدونم،نه می‌دونم قدم بعدی چیه،کجا باید برم،چه کاری انجام بدم،کجا میخوام زندگی کنم،تو کیش میمونم؟برمیگردم شمال ؟یا مهاجرت دیگه ای در پیشه؟

    من هیچی نمی‌دونم.

    فقط دارم تلاش میکنم مثل همیشه روی خودم کار کنم،روی ایمان و توکلم کار کنم،قلبم رو روشن نگه دارم تا الهام بعدی از راه برسه …

    و بخاطر تموم نتایجی که از قبل بخاطر حرکت کردن هام به دست آوردم ،الان به دست گردن افسار ذهن و کنترل نجواهای شیطان از دفعه های قبل امکان پذیر تره….

    چرا؟

    چون من حرکت کردم،من ایده هارو تست کردم،من عمل کردم،از همون اول هر ایده ای میومد میرفتم تو دلش …ایده های کوچیک کوچیک …نتیجه های کوچیک کوچیک،ایمانم رو پله پله ساخت.

    به قول استاد ایمان و باور فقط منطقی می‌ره بالاتر،حتی ایمان حضرت ابراهیم هم منطقی رفت بالا و آخرش شد خلیل الله.

    موقعیتی که الان توش هستم خیلی از ترنینگ پوینت های قبلی بزرگتره!اما منم خیلی بزرگترم!خیلی با ایمان ترم،خیلی متوکل ترم…

    و روزی هزار بار تکرار میکنم:

    قراره اتفاقات عالی بیفته …

    و تموم تلاشم رو میکنم فقط تمرکزم رو از روی مسائلی که هیچ راه حلی براش ندارم بردارم و بزارم روی زیبایی ها و نکات مثبت و هرچیزی که بهم احساس بهتری میده…

    و منتظرم درها باز بشه…وعده‌ی خداست که حقه و چه کسی از خداوند به عهدش وفادارتر …

    ازتون بینهایت ممنونم که برام نوشتید و باعث شدید این تلگراف توحیدی رو بنویسم و خودم قلبم باهاش روشن و روشن تر بشه …

    به امید دریافت یک نقطه‌ی آبی پربرکت دیگه ای ازتون

    در پناه نور باشید همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای: