چرا خداوند بیشتر از ما می خواهد که ثروتمند شویم؟ - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

464 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Hootan گفته:
    مدت عضویت: 2543 روز

    سلام

    جهان را یک سیستم کل یکپارچه و قوانین بدون تغییر ببینیم

    وقتی جهان را به عنوان یک سیستم کل‌نگر و دارای قوانین ثابت ببینیم، درک قوانین آن به ما امکان می‌دهد که با آگاهی و هوشمندی بیشتری زندگی کنیم. درست مانند انیشتین که سعی داشت «فکر خدا» را بخواند، یعنی به دنبال درک قوانین بنیادی طبیعت بود، ما هم می‌توانیم با مطالعه و درک قوانین الهی و کیهانی، زندگی‌مان را با آنها همسو کنیم.

    در این نگاه، همه چیز بر اساس نظم و قانون است و تصادف و شانس جایگاهی در آن ندارد. وقتی بتوانیم این قوانین را درک کنیم و در زندگی روزمره خود به کار بگیریم، می‌توانیم نتایج مورد نظرمان را خلق کنیم. همان‌طور که جهان بر اساس یک سیستم بی‌نقص و بدون تغییر به جلو حرکت می‌کند، زندگی ما نیز وقتی با این سیستم هماهنگ باشد، مسیر روشن‌تر و قابل پیش‌بینی‌تری خواهد داشت.

    1.استیو جابز:

    استیو جابز با درک عمیق از هماهنگی میان تکنولوژی و نیازهای انسانی، سیستم‌های پیچیده و ساده را با هم ترکیب کرد تا محصولاتی مانند آیفون را خلق کند که نه‌تنها زندگی روزمره را تغییر داد بلکه جهان را متحول کرد. این رویکرد خلاقانه او به وضوح در آیه «وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِلْمُوقِنِینَ» (ذاریات: 20) منعکس شده است، که به ما یادآوری می‌کند که در سراسر طبیعت نشانه‌ها و قوانین الهی وجود دارد و کسانی که به این نشانه‌ها یقین دارند، می‌توانند موفقیت‌های بزرگی به دست آورند.

    شخصیت قرآنی حضرت نوح (ع) نیز نمونه‌ای از کسی است که بر اساس قوانین الهی عمل کرد و با ساختن کشتی به نجات قومش پرداخت. نوح (ع) با درک عمیق از دستورهای خداوند و سیستم‌های طبیعی، توانست در برابر چالش‌ها مقاومت کند و نجات را برای قومش به ارمغان بیاورد.

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت استیو جابز در خلق محصولات نوآورانه نظیر آیفون نه‌تنها به دلیل نبوغ و خلاقیت اوست، بلکه به درک عمیق او از ارتباط میان تکنولوژی و نیازهای انسانی و نیز توجه به نشانه‌های خداوند در طبیعت برمی‌گردد. جابز و حضرت نوح (ع) هر دو با پیروی از قوانین و نشانه‌های الهی، به ایجاد تغییرات بزرگ و مؤثر در دنیای خود پرداختند.

    2.ایلان ماسک :

    ایلان ماسک با نگاه سیستمی به انرژی‌های پایدار و فضای بین‌المللی، شرکت‌هایی مانند تسلا و اسپیس ایکس را توسعه داد که مأموریت‌شان هماهنگی با قوانین طبیعت است. این رویکرد او به وضوح با آیه «وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ» (جاثیه: 13) هم‌خوانی دارد. این آیه نشان می‌دهد که خداوند آسمان‌ها و زمین را برای استفاده انسان‌ها مهیا کرده و کسانی که این نعمت‌ها را درک کرده و از آن‌ها بهره‌برداری می‌کنند، به موفقیت‌های بزرگی دست می‌یابند.

    شخصیت قرآنی حضرت داود (ع) نیز مثالی از کسی است که با علم و توانایی‌های خود، از نعمت‌های الهی بهره‌برداری کرده و ابزارهای آهنی ساخت که به پیشرفت جامعه کمک کرد. داود (ع) با درک درست از منابع طبیعی و توانایی‌های خود، به موفقیت‌های بزرگی دست یافت.

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت ایلان ماسک در ایجاد شرکت‌های نوآورانه مانند تسلا و اسپیس ایکس نه‌تنها به دلیل خلاقیت و نبوغ اوست، بلکه به درک عمیق او از قوانین طبیعت و بهره‌برداری از منابع الهی بازمی‌گردد. همان‌طور که حضرت داود (ع) از نعمت‌های الهی برای بهبود زندگی استفاده کرد، ماسک نیز با پیروی از این اصول، در تلاش است تا آینده‌ای پایدار و هماهنگ با طبیعت برای بشریت فراهم آورد.

    3.مارک زاکربرگ

    مارک زاکربرگ با دیدگاه سیستم جهانی به اینترنت، فیس‌بوک را به‌عنوان یک شبکه اجتماعی طراحی کرد که میلیاردها نفر را به یکدیگر متصل کرده است. این ابتکار او یادآور آیه «وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» (حجرات: 13) است که به ما یادآوری می‌کند ارتباط و همبستگی بین مردم از نشانه‌های خداوند است و زاکربرگ با ایجاد فیس‌بوک این ارتباطات را تقویت کرد.

    شخصیت قرآنی حضرت سلیمان (ع) نیز مثالی از حکمت و توانایی در برقراری ارتباطات گسترده است. او به دلیل تسلطش بر موجودات مختلف و توانایی برقراری ارتباط با آنها، قادر بود روابط و هماهنگی‌های مؤثری را در جامعه خود ایجاد کند.

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت زاکربرگ در ایجاد فیس‌بوک نه‌تنها به دلیل خلاقیت و نوآوری اوست، بلکه به درک عمیق او از اهمیت ارتباطات انسانی و نشانه‌های الهی برمی‌گردد. همان‌طور که حضرت سلیمان (ع) با حکمت خود روابط مؤثری برقرار کرد، زاکربرگ نیز با طراحی فیس‌بوک، فضایی را فراهم کرد که ارتباطات انسانی را به شیوه‌ای جدید و کارآمد تقویت کرد و به ما یادآوری کرد که در دنیای مدرن نیز می‌توان به اصول الهی در ارتباطات انسانی پایبند بود.

    4.بیل گیتس

    بیل گیتس با درک سیستماتیک از تکنولوژی و نحوه تعامل آن با جوامع، مایکروسافت را به بزرگترین شرکت نرم‌افزاری جهان تبدیل کرد. این موفقیت او نشان‌دهنده توانایی در ایجاد نظم و برنامه‌ریزی دقیق است که به وضوح در آیه «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ» (سجده: 4) نیز بیان شده است. این آیه به ما یادآوری می‌کند که خلقت جهان بر اساس برنامه‌ریزی دقیق و نظم خاصی انجام شده و گیتس نیز با بهره‌برداری از این اصول توانسته است مایکروسافت را به اوج برساند.

    شخصیت قرآنی حضرت یوسف (ع) نیز نمونه‌ای از کسی است که با برنامه‌ریزی دقیق و هوشمندانه توانست مصر را از قحطی نجات دهد. یوسف (ع) با درک عمیق از شرایط و نیازها، توانست به‌طور مؤثری منابع را مدیریت کند و زندگی مردم را نجات دهد

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت بیل گیتس در ایجاد مایکروسافت نه‌تنها به دلیل نبوغ و خلاقیت اوست، بلکه به درک عمیق او از نظم و برنامه‌ریزی بازمی‌گردد. همان‌طور که حضرت یوسف (ع) با تدبیر و برنامه‌ریزی خود بر مشکلات غلبه کرد، گیتس نیز با پیروی از این اصول توانست در دنیای تکنولوژی موفقیت‌های بزرگ و مؤثری را به دست آورد.

    5.آنگلا مرکل

    با درک عمیق از ساختارهای پیچیده سیاسی و اقتصادی، توانست آلمان را به یکی از قوی‌ترین اقتصادهای جهان تبدیل کند. موفقیت او در مدیریت کشور به وضوح در آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» (حجرات: 10) مشهود است، که نشان می‌دهد همبستگی و اتحاد بین مردم، همراه با مدیریت سیاسی صحیح، می‌تواند به موفقیت‌های بزرگ کشورها منجر شود. این آیه تأکید می‌کند که اتحاد و برادری میان مؤمنان می‌تواند به ایجاد جامعه‌ای قوی و با ثبات کمک کند.

    شخصیت قرآنی حضرت شعیب (ع) نیز نمونه‌ای از یک رهبر است که قوم خود را به عدالت و نظم اقتصادی دعوت کرد. او با تشویق به رفتارهای درست اقتصادی و اجتماعی، تلاش کرد تا جامعه‌ای پایدار و موفق بسازد. شعیب (ع) نشان داد که چگونه مدیریت صحیح و توجه به اصول اخلاقی می‌تواند به شکوفایی اقتصادی و اجتماعی منجر شود.

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت آنگلا مرکل در تبدیل آلمان به یک قدرت اقتصادی بزرگ نه‌تنها ناشی از توانایی‌های فردی اوست، بلکه به درک عمیق او از اهمیت همبستگی و اتحاد در جامعه و مدیریت سیاسی صحیح نیز برمی‌گردد. همان‌طور که حضرت شعیب (ع) با دعوت به عدالت و نظم اقتصادی بر جامعه خود تأثیر گذاشت، مرکل نیز با رهبری عاقلانه خود توانست به رشد و پیشرفت آلمان کمک کند.

    6.نلسون ماندلا

    با درک عمیق از قوانین اجتماعی و حقوق بشر، توانست با اتحاد مردم آفریقای جنوبی، آپارتاید را از بین ببرد. موفقیت او در این مسیر به وضوح با آیه «وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» (ابراهیم: 42) مرتبط است، که نشان می‌دهد خداوند از ظلم غافل نیست و ماندلا با این باور به عدالت اجتماعی و حقوق بشر دست یافت. این آیه به ما یادآوری می‌کند که عدالت الهی همیشه در حال نظارت بر اعمال ظالمین است

    شخصیت قرآنی حضرت موسی (ع) نیز مثالی بارز از قیام علیه ظلم و ستم است. موسی (ع) با رهبری خود، قومش را از ستم فرعون نجات داد و بر سر ظلم ایستاد. او به اصول اخلاقی و حقوق بشر پایبند بود و این امر به او کمک کرد تا به اهدافش دست یابد.

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت نلسون ماندلا در نابودی آپارتاید نه‌تنها ناشی از اراده و توانمندی او بود، بلکه به درک عمیق او از اهمیت عدالت و حقوق بشر نیز برمی‌گردد. همان‌طور که حضرت موسی (ع) با قیام علیه ظلم، به نجات قومش کمک کرد، ماندلا نیز با اتحاد و رهبری خود، نه‌تنها به حقوق مردم آفریقای جنوبی احترام گذاشت، بلکه نمونه‌ای از مبارزه برای عدالت در سطح جهانی ارائه داد.

    7.مهاتما گاندی

    با دید سیستمی به نافرمانی مدنی و اتحاد مردم هند، بدون خشونت به استقلال هند کمک کرد. او با تأکید بر همکاری و همبستگی، پیامی از صلح و مقاومت در برابر ظلم را به جهانیان منتقل کرد. این موفقیت او به وضوح با آیه «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى» (مائده: 2) مرتبط است، که بیان می‌کند همکاری در جهت نیکی و تقوا می‌تواند به پیروزی و موفقیت منجر شود. گاندی با جلب حمایت و همکاری مردم هند، به تحقق این پیروزی بزرگ دست یافت.

    شخصیت قرآنی حضرت یوسف (ع) نیز نمونه‌ای از استقامت و مدیریت بحران است. او با برنامه‌ریزی دقیق و تکیه بر اصول اخلاقی، توانست بحران قحطی را در مصر مدیریت کند و زندگی مردم را نجات دهد. هر دو شخصیت نشان‌دهنده قدرت همکاری و نیکی در رسیدن به اهداف بزرگ هستند.

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت گاندی در دستیابی به استقلال هند نه‌تنها به دلیل رهبری و نبوغ او بود، بلکه به درک عمیق او از اهمیت همکاری و اتحاد در راستای نیکی نیز برمی‌گردد. همان‌طور که حضرت یوسف (ع) با استقامت و برنامه‌ریزی بحران را مدیریت کرد، گاندی نیز با تکیه بر اصول اخلاقی و همکاری مردم، توانست راهی بدون خشونت برای دستیابی به آزادی پیدا کند. این درس از تاریخ به ما یادآوری می‌کند که پیروزی در برابر ظلم نیازمند اتحاد، همکاری و نیکی است.

    8.فرانکلین روزولت

    با درک عمیق از سیستم اقتصادی جهانی، با برنامه نیودیل توانست ایالات متحده را از رکود بزرگ نجات دهد. موفقیت او در این زمینه به وضوح با آیه «یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» (روم: 19) مرتبط است، که نشان می‌دهد احیای دوباره و نجات از بحران‌ها بخشی از سنت الهی است. این آیه بیان می‌کند که خداوند قادر است زمین را پس از مرگ زنده کند، و روزولت نیز با برنامه‌های خود به احیای اقتصادی کشورش کمک کرد.

    شخصیت قرآنی حضرت نوح (ع) نیز نمونه‌ای از برنامه‌ریزی دقیق و نجات در برابر نابودی است. او با ساخت کشتی و دعوت قومش به ایمان، توانست آنها را از طوفان نجات دهد. هر دو شخصیت نمایانگر اهمیت برنامه‌ریزی و درک شرایط پیچیده برای نجات و احیای جوامع هستند.

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت فرانکلین روزولت در نجات ایالات متحده از رکود بزرگ نه‌تنها به دلیل رهبری و بینش او بود، بلکه به درک عمیق او از ضرورت احیای اقتصادی و اجتماعی نیز برمی‌گردد. همان‌طور که حضرت نوح (ع) با برنامه‌ریزی و ایمان به خداوند، قومش را از نابودی نجات داد، روزولت نیز با استراتژی‌های مؤثر خود، توانست کشورش را از بحران نجات دهد. این درس از تاریخ به ما یادآوری می‌کند که در زمان‌های بحران، برنامه‌ریزی دقیق و درک عمیق از شرایط می‌تواند به نجات و احیای جوامع منجر شود.

    9.وینستون چرچیل

    با درک سیستماتیک از شرایط جنگ جهانی و اهمیت اتحاد ملی، توانست بریتانیا را از شکست حتمی نجات دهد. او با رهبری قوی و ایجاد همبستگی میان مردم، انگیزه و اراده را برای مقابله با چالش‌ها افزایش داد. موفقیت او در این زمینه به وضوح با آیه «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا» (صف: 4) مرتبط است، که تأکید می‌کند اتحاد و همبستگی در راه درست، به پیروزی و نجات منجر می‌شود. این آیه نشان می‌دهد که خداوند از تلاش و کوشش کسانی که در راه حق مبارزه می‌کنند، حمایت می‌کند.

    شخصیت قرآنی حضرت ابراهیم (ع) نیز نمونه‌ای از استقامت و ایستادگی در برابر ظلم و بت‌پرستی است. او با نایستادن در برابر فشارهای اجتماعی و فرهنگی، به حقیقت ایمان خود پایبند ماند و در نهایت به موفقیت رسید. هر دو شخصیت نشان‌دهنده قدرت ایمان و اتحاد در مواجهه با چالش‌ها هستند.

    در نتیجه، می‌توان گفت که موفقیت وینستون چرچیل در نجات بریتانیا از شکست در جنگ جهانی دوم نه‌تنها به دلیل رهبری قوی او بود، بلکه به درک عمیق او از اهمیت اتحاد و همبستگی ملی نیز برمی‌گردد. همان‌طور که حضرت ابراهیم (ع) با استقامت و ایمان به حقیقت، بر چالش‌ها فائق آمد، چرچیل نیز با رهبری خود و تشویق مردم به اتحاد، توانست کشورش را از یک بحران جدی نجات دهد. این درس از تاریخ به ما یادآوری می‌کند که در زمان‌های بحرانی، اتحاد و همکاری می‌تواند به پیروزی و موفقیت منجر شود.

    نتیجه گیری:

    تمام این مثال‌ها از شخصیت‌های تاریخی، نشان‌دهنده این حقیقت هستند که قوانین کیهانی به گونه‌ای عمل می‌کنند که به توجه و واکنش ما به آن‌ها بستگی دارد. هر یک از این رهبران با درک عمیق از شرایط محیطی، اتحاد و همکاری را در جوامع خود تقویت کردند و با استفاده از ابزارها و توانایی‌های موجود، بر چالش‌ها فائق آمدند.

    این امر ما را به این نتیجه‌گیری می‌رساند که قوانین کیهانی، همچون یک سیستم با دقت ریاضی‌وار، به فرکانس‌های ما و نیت‌های ما واکنش نشان می‌دهد. همان‌طور که شخصیت‌هایی چون استیو جابز، ایلان ماسک، وینستون چرچیل و دیگران به چالش‌ها پاسخ داده و با هماهنگی با قوانین طبیعی و اجتماعی، به موفقیت‌های بزرگ دست یافتند، ما نیز باید به درک این قوانین و هماهنگی با آن‌ها توجه کنیم.

    در واقع، هر عمل و تصمیم ما می‌تواند به شکل قابل‌توجهی بر زندگی‌مان و حتی بر سرنوشت جوامع تأثیر بگذارد. این قوانین به ما یادآوری می‌کنند که وقتی با نیت و اراده‌ای خالص و همبسته عمل کنیم، می‌توانیم به نتایج مثبت و پایداری دست یابیم. بنابراین، بیایید با شناخت و درک این قوانین کیهانی، از توانایی‌ها و امکانات خود بهره‌برداری کنیم و در راستای تحقق اهداف بزرگ‌تر گام برداریم.

    به این ترتیب، با جمله معروف انیشتین به پایان می‌رسانم:

    “خدا تاس نمی‌اندازد.”

    این جمله به این موضوع اشاره دارد که جهان بر اساس نظم و قوانین دقیق کیهانی اداره می‌شود و هیچ‌چیز به صورت تصادفی یا بر اساس شانس رخ نمی‌دهد. در این دیدگاه، تمام پدیده‌ها، نتایج و اتفاقات از قوانینی پیروی می‌کنند که اگر آن‌ها را بشناسیم و به درستی با آن‌ها همگام شویم، می‌توانیم از نتایج آن‌ها مطمئن باشیم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      علی میرفخررجایی گفته:
      مدت عضویت: 1513 روز

      سلام هوتن عزیزم

      خدارو شکر که خداوند با نشانه های هدایتم‌میکنه و قشنگ داره بهم میگه که مسیرم درسته و با شجاعت و ایمان حرکت کنم و قدم برای خلق چیزی که بهم گفته شده بردارم،

      چقدر زیبا مثال هارو آورده بودی و دقیقا با اهداف و افکار و برنامه های این روز های من هم جهت و همخونی داشت و با هر کدوم از مثال های رهبرانی که زده بودی ایده هایی که بهم گفته شد بود داشت مهر تایید بر روش میخورد، و من درسته داشتم نوشته های شمارو می‌خوندم اما رفتم تو دنیای خودم و این هم هدایت خودشه حتما،

      هوتن جان خیلی ازت ممنونم و خوشحالم که خداوند خیلی هدایتی منو هدایت کرد به این فایل و کامنت شما خدارو شکر

      سپاسگذارم ازت

      در پناه خداوند یکتا شاد و خوشحال و سعادتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    شهاب فلاح نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1428 روز

    خداوند یکتا رو شاکرم که فرصت داد تا این فایل رو هم ببینم و من رو هدایت کرد تا بهتر جهان درک کنم همیشه از خداوند میخواهم که گوش من رو شنوا تر چشم من رو بینا تر و قلب من رو روشن تر کنه تا بهتر بشنوم و ببینم و درک کنم خداروشکر هروز هدایت میشم به این سمت مستقیم خدایا شکرت عاشقانه دوست دارم خدایا شکرت بخاطر قوانین زیبای الهی خدایا همه چیز سر حساب کتاب هست و هرچیزی سر جای خودش این خوب هست که خلق زندگی سپرد دست خودمون همیشه از بچگی مشکل داشتم خداوند فرموده قدرت انتخاب دادم فرق بین ما با بقیه موجودات اینه که ما قدرت انتخاب داریم من نمیفهمیدم همش میگفتم خدایا چه قدرت انتخابی به من دادی که من تو این خانواده بدنیا اومدم چه انتخابی داشتم تو این منطقه جغرافیایی بدنیا اومد و به قول استاد فلان و بهمان البته چند وقتی هست که میدونم قدرت انتخاب یعنی چی..این همون قدرت انتخابی هست که خداوند داده تا زندگی خودت بسازی میخوای تو یه چادر زندگی یا تو یه قصر شیشه ایی یا باغ ایران یا آمریکا کجا دوست داری چه طور میخوای باشه زندگیت ماشین چی چی دوست داری به قول فیلم راز تو انتخاب میکنی جهان میگه فرمانبردارم سرورم الهی شکرت نمیدونم خدایا تا ابد شکرت خدایا شکرت ممنون سپاس گذارم خدای خوبم خدای زیبا من خدای وهاب خدای عظیم عاشقانه دوست دارم عاشقانه می پرستمت تنها تورا و تنها عاشقانه از تو یاری میجویم من به هر خیری که از سوی تو به من برسد فقیرهستم خدایا شکرت ❤❤😙😙❤❤💜💙💚💛💟💝💖💚💙💜💛

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    صادق حسینی گفته:
    مدت عضویت: 489 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان.

    سلام میکنم به استاد عباسمنش و تمامی دوستان عزیز.

    چرا خداوند بیشتر از ما میخواهد که ثروتمند شویم :

    1_ خیلی از ما ها ، خدا رو مثل یه آدم توی ذهنمون تصور کردیم با عواطف و احساسات بشری.

    2_ خداوند اصلا احساساتی را که ما انسان ها تجربه میکنیم مثل نگرانی ها ، ترس ها ، غم ها ، استرس ها ، عصبی شدن ها و حتی شادی ها ، لذت ها ، عشق و…. رو در وجودش نداره.

    3_ جهان بر اساس قوانین و قانون مندی ها حرکت میکنه ، خداوند قوانیتی رو در جهان وضع کرده که جهان طبق اون قوانین داره حرکت میکنه و گسترش پیدا میکنه.

    4_ و به هیچ عنوان احساسات در این قوانین دخیل نیست.

    5_ خداوند یک انسان نیست ، و احساسات بشری رو در وجودش نداره ، یعنی اگر شما صبح تا شب گریه کنی ، التماس کنی ، زجه بزنی که خداوند بهت کمکی بکنه با این ویژگی نمیتونی هیچ احساس دلرحمی و دلسوزی در خداوند به وجود بیاری.

    6_ چون که میزان نعمت هایی که وارد زندگی تو میشه بر اساس یه سری قوانینه نه بر اساس گریه و زاری.

    7_ وقتی که در مسیر ناخواسته هاتون قرار می گیرد ، وقتی که در فرکانس بد قرار می گیرید ، لاجرم اتفاقات بد براتون به وجود میاد ، لاجرم بلا سرتون میاد ، لاجرم به مشکلات بیشری بر میخورید.

    8_ و این اصلا کار خدا نیست ، یعنی اینجوری نیست که خدا شخصا برا تو مشکلات رو به وجود بیاره یا شخصا برا تو موفقیت به وجود بیاره.

    9_ سیستم داره این کارو انجام میده ، یک سیستم کاملا قانونمند و بدون تغییر ، سیستمی که به هیچ عنوان احساسات و عواطف در اون دخیل نیست.

    10_ هر چقدر که نگاهتون سیستمی تر باشه ، هر چقدر که جهان رو یک سیستم کل و یکپارچه با قوانین بدون تغییر ببینید خیلی راحت تر میتونید آینده خودتونو پیش بینی کنید ، خیلی راحت تر میتونید زندگی خودتونو رقم بزنید ، خیلی راحت تر میتونید فکر خدا رو بخونید.

    11_ این سیستم در حال گسترش جهان هستی در تمام ابعادشه ، از کهکشان ها و ستاره ها گرفته تا تعدد گونه های جانوری ، تعدد گونه های گیاهی ، هوش بیشتر فرزندان ما نسبت به ما ، هوش بیشتر ما نسبت به پدرانمون و ….کلا جهان در تمام ابعادش در حال گسترش و پیشرفته.

    12_ حالا شما اگر در مسیر گسترش و پیشرفت جهان هستی قدم بردارید. مورد حمایت سیستم ، مورد حمایت پروردگار قرار میگیرید.

    13_ دلیل اینکه خداوند بیشتر از شما میخواهد که ثروتمند شوید اینه که با ثروتمند شدن شما جهان گسترش پیدا میکنه چون وقتی شما ثروتمند میشوید ، افراد بیشتری رو به خدمت میگیرید ، شرکت بزرگتری رو تاسیس میکنید ، ایده های بیشتری رو به تحقق میرسونید ، خونه های بیشتری رو می خرید ، ساختمون های بزرگتری رو میسازید ، در کل با ثروتمند شدن شما جهان گسترش پیدا میکنه.

    14_ و هر کسی در این مسیر حرکت کنه تحت حمایت خداونده ، هر چقدر که شما حرکت کنید و قدم بردارید در راستای قصد و نیت خداوند هستید.

    15_ سیستم در حال پیشرفته در تمام ابعادش ، هر کسی که با سیستم حرکت کنه سیستم پیشرفتش میده و هرکسی بر خلاف سیستم حرکت کنه ، نه سیستم ناراحت میشه ، نه عصبانی میشه ، نه گریه میکنه ، طبق قوانین این سیستم اگر بر خلافش عمل کنی بدبخت میشی. هم در این دنیا هم در اون دنیا.

    16_ هر اتفاقی که بیفته این جهان همیشه در حال پیشرفته ، یعنی فکر نکنید اگر شما توقف کنید ، کاری انجام ندید ، کافر باشید ، مشرک باشید ، دزد باشید ، نماز نخونید ، روزه نگیرید هر کاری هر کاری….. بکنید نمیتونید به این سیستم ضربه بزنید ، سیستم داره راه خودشو میره تو فقط میتونی یه کار کنی یا باهاش هماهنگ باشی و مثل خودش پیشرفت کنی یا باهاش هماهنگ نباشی و ضربه بخوری.

    17_ سیستم با ثروتمند شدن موافقه ، شما آمار ها رو بخونید ، هر روز داره تعداد افراد ثروتمند بیشتر و بیشتر میشه ، با سرعت بیشتری جهان داره ثروتمند میشه ، با سرعت بیشتری داره ساخت و ساز بیشتر میشه ، با سرعت بیشتری داره گونه ها به وجود میاد ، این نظام جهان هستیه ، با پیشرفت موافقه با گسترش موافقه.

    18_ این سیستم مدافع پیشرفته ، ولی این سیستم رو نمیشه بهش ضربه زد ، نمیشه کاری کرد که پیشرفت نکنه ، نمیشه چوب لای چرخش کنی ، نمیشه متوقفش کرد ، این سیستم کارشو انجام میده چه تو بخوای همراهش باشی چه تو نخوای همراهش باشی.

    19_ هر کسی که با این سیستم حرکت نکنه فاسد میشه ، میگنده و از بین میره.

    هر کسی که حرکت نکنه ، تقلا نکنه ، به دنبال ایده های جدید نباشه ، به دنبال حرکت های بزرگ نباشه. فاسد میشه ، میگنده و از بین میره.

    و بدون هیچ دل رحمی و دل سوزی این سیستم کنارش میزنه.

    20_ هر کسی که تلاش میکنه ، به دنبال پیشرفته ، هر روز کار های جدید انجام میده ، هر روز قدم های جدید بر میداره ، هر روز به دنبال مطالعات جدیده ، این سیستم باهاش هماهنگه ، ایده های بیشتر ، راه های بهتر ، اتفاقات بهتر ، افراد بهتر ، ثروت بیشتر ، موفقیت بیشتر ، رو براش به وجود میاره.

    موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    بهاره گفته:
    مدت عضویت: 1419 روز

    استاااااااااادم عزیزم فرشته خدا سلام

    بخدا من نمیدونم چی بگم من واقعا خودم خودمو میبینم تعجب میکنم…چقدر هرروز نکته جدید یادمیگیرم وازشون توزندگیم استفاده میکنم….استادجان شما واقعا خیلی خوب قوانین جهان هستی روبیان میکنید من بیشتر حرفاتون روکاملا وباتمام وجود متوجه میشم ودرک میکنم…بعضاشونم که هنوز درکش برام سخته چون چندین ساله که من با باورهای محدودکننده بزرگ شدم وطول میکشه تاتغییر کنم‌‌….آینده خیلی روشنی روبرای خودم میبینم….مطمئنم که خدابهم کمک میکنه….خداروصدهزار مرتبه شکر که خدای مهربونم منودرچنین حالی وچنین وضعیتی قرار داده واین آگاهی ها روازطریق استاد عباسمنش عزیز به گوش من رسونده….باتمام وجود احساس خوشحالی ونشاط میکنم….آمادم تازندگیمو بسازم…وبرم جلو‌….به استعدادهام وعلاقه هام توجه کنم ودنبالشون روبکیرم

    ازچیزهایی که میترسم وارد اون ترسهام بشم وزندگیمو قشنگتر کنم….

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدا به استادعزیزم ومریم جان عمرباعزت وبسیارطولانی همراه باسلامتی وعاقبت بخیری هدیه کنه….واقعا متشکرم (بهاره۱۴۰۰/۶/۲۸)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    امیرحسین صفری گفته:
    مدت عضویت: 785 روز

    …… به نام خدای مهربان …..

    چرا خداوند بیشتر از ما میخواهد که ثروتمند شویم ؟

    خیلی از ما خدارو مثل یه آدم توی ذهنمون تصور کردیم با عواطف و احساسات بشری یعنی مثلا میگیم چون خداوند بندهاشو دوست داره و نمیتونه ناراحتی بندهاشو ببینه و بیشتر از همه نگران بندهاش هست میخواد که بندهاش ثروتمند بشن .

    اما اینـــــطور نیست

    جهان هستی به این شکل عمل نمیکنه و اصلا چیزی به عنوان احساسات و عواطف در خداوند وجود نداره و این جهان بر اساس قوانین ( مشیت ) و قانون مندی هایی داره حرکت میکنه . هر چقدر ما خداوند رو بهتر بفهمیم زندگیمون در این دنیا توام با زیبایی و قشنگی بیشتری هست .

    خیلی وقتا افراد تو زندگی به مشکلی بر میخورن که از چشم خدا میبینن و حتی آهنگ هایی هم با همین موضوعیت ساخته میشه که خدایا مگه منو نمیبینی ، چرا دست منو نمیگیری ، تا کی باید زجه بزنم و فکر میکنیم که هر چقدر ما بیشتر ناراحت باشیم و زجه بزنیم خدا برای ما دلسوزی میکنه و مثل یه مادر عاشق میاد میگه آخ بندم داره اذیت میشه برم کمکش کنم و وقتی بهشون کمک نمیشه میگن خدایا تو اصلا مارو دوست نداری ، مارو فراموش کردی و از این حرفا

    اصلا اینـــطور نیست

    چیزی به عنوان عاطفه و احساسات بشیری در خداوند و این جهان وجود نداره . و اگر قوانین رو بدونیم متوجه میشیم که وقتی در مسیر ناخواستهامون قرار میگیریم لاجرم اتفاقات بد برای ما به وجود میاد و این کار خدا نیست بلکه قانون مندی جهانه ( سیستم جهانه ) یه سیستم کاملا قانونمند و بدون تغییر .

    به قول قرآن هیچ تغییری درسنت الهی نخواهی یافت .

    ما هر چقدر بتونیم جهان رو به شکل یک سیستم بدون تغییر ببینیم خیلی راحت تر میتونیم آینده خودمون رو پیش بینی کنیم ، زندگی خودمون رو خلق کنیم . خیلی راحت تر میتونیم بفهمیم که خداوند چطور این جهان رو داره اداره میکنه .

    اما جواب این سوال که چرا خداوند بیشتر از ما میخواد که ما ثروتمند بشیم ؟

    جواب اینه که این سیستم در حال گسترش جهان در همه ی ابعادش هست یعنی از کهکشانها گرفته تا جانوران و گیاهان و همه و همه در تمام ابعاد . حالا اگر ما در مسیر گسترش و پیشرفت جهان قدم برداریم مورد حمایت این سیستم ، مورد حمایت پروردگار هستیم و دلیل اینکه خداوند بیشتر از ما میخواد که ثروتمند بشیم اینه که با ثروتمند شدن ما جهان گسترش پیدا میکنه و وقتی ما ثروتمند میشیم افراد بیشتری رو به خدمت میگیریم ، شرکت بزرگتری رو تاسیس میکنیم ، ایده های بیشتریو به تحقق میرسونیم خونه های بیشتری رو میخریم ، ساختمان های بزرگتری رو میسازیم و با ثروتمند شدن ما جهان گسترش پیدا میکنه و تمام پیشرفت های بشر نیاز به چیزی داره به نام پول و هر چقدر پول بیشتر باشه در یک مجموعه اون مجموعه بهتر و سریعتر عمل میکنه خلاقانه عمل میکنه و کارهای بزرگتری انجام میده و طبق قانون هستی هر کسی که در این مسیر حرکت کنه ( باعث رشد جهان بشه ) تحت حمایت پروردگار قرار میگیره .

    یعنی هر چقدر در راستای بهتر شدن حرکت کنیم ، قدم برداریم در راستای حمایت و هدایت پروردگار هستیم و اینطور نیست که خداوند بخواد همه اینطور باشن سیستم در حال پیشرفت هست در همه ی جهات و هر کس با سیستم حرکت کنه جهان ازش حمایت میکنه و هر کس که خلاف جهت حرکت کنه نه سیستم ناراحت میشه نه عصبانی میشه و نه خداوند میشینه گریه میکنه که بندگان من چرا اینطور زندگی میکنید بلکه حتی خداوند در قرآن قسم خورده که جهنم رو از جن و انس کافر پر کنم و خداوند هیچ احساسی به افراد نداره .

    ما هر کاری بکنیم نمیتونیم به این سیستم ضربه بزنیم و سیستم راه خودش رو داره میره و تو میتونی یا باهاش هماهنگ بشی و پیشرفت کنی یا باهاش هماهنگ نباشی و ضربه بخوری .

    ما برای اینکه بتونیم بهتر زندگی کنیم :

    باید نگاهمون رو به جهان هستی تغییر بدیم ، باید دیدگاهمون رو تغییر بدیم تا بتونیم خوشبخت تر زندگی کنیم

    پس : همیشه به دنبال پیشرفت باش و بدون که پیشرفت تو چون همجهت هست با حرکت جهان پس به سرعت اتفاق میفته و این سیستم با ثروتمند شدن افراد بسیار موافق هست و تایید این حرف افزایش هر روزه ی تعداد ثروتمندان جهان هست و همه چیز با سرعت بسیار زیادی در حال پیشرفت هست .

    ثروت نه فقط به معنی پول :

    بلکه هر نوع اختراع ، اکتشاف ، بررسی علمی ، موفقیت های جدید و هر حرکت رو به جلو

    سیستم جهان به این شکل کار میکنه :

    یه معلمی رو فرض کنیم که در یک کلاس داره درس میده و یک سری با دقت دارن گوش میدن و تمرین هارو انجام میدن و یک سری بازیگوشی میکنن و درس نمیخونن و معلم هم فقط کارش رو انجام میده و میره . فارغ از اینکه توجه بکنه که کی درس میخونه یا نه .

    میرسیم به آخر ترم : کسی که خوب درس خونده میشه بیست و معلم بدون احساس میگه تو درس خوندی نمرت میشه بیست و کسی که خوب درس نخونده میشه دو و معلم هم بدون احساس بهش میده دو و این نتیجه ی طبیعی اون تلاش اون افراد هست

    این جهان مثل قطاری هست که داره حرکت میکنه و ما میتونیم سوارش بشیم و دنبالش کنیم و همراهش باشیم و یا سوار نمیشیم و خلافش میریم و در نهایت میپوسیم و از بین میریم و هر کس که در زندگی تلاشی نکنه ، پیشرفتی نکنه از بین میره بدون هیچ گونه دل رحمی و هر کس که تلاش میکنه این جهان باهاش هماهنگه و ازش حمایت میکنه . کافیه نگاه بکنیم به کسایی که در زندگیشون اهداف دارن و این افراد معمولا خیلی زیاد عمر میکنن ، خیلی سالم هستن ، مثل دانشمندا مراجع تقلید و کسایی که هدف ندارن خیلی زود مریض میشن و زمین گیر میشن و از دنیا میرن .

    خلاصه اینه که :

    باید تفکر کنیم تا بتونیم فکر خدارو بخونیم ، و از اتفاقات پیرامونمون بتونیم قوانین خداوند رو درک کنیم ، موضوع اینه که بفهمیم چه فرکانسی رو ارسال کنیم و چه نتایجی رخ بده . شرایط و اتفاقات زندگیمون بسنجیم با افکار و باورهای چند روز پیشمون چون اونها نتیجه ی باورهای ما هستن .

    ما باید ارتباط بین شرایط ، اوضاع و نتایج زندگیمون با ورهامون رو پیدا کنیم و هر چقدر که تیز بین تر باشیم بهتر میتونیم فکر خدارو بخونیم ، بهتر میتونیم زندگیمون رو رقم بزنیم و بشیم پادشاه زندگی خودمون . بهتر میتونیم بشیم همون چیزی که خداوند انسان رو خلق کرده و زمین و آسمون رو در اختیارش گذاشته .

    …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

    ما وقتی که قوانین رو درک میکنیم خیلی زود زندگیمون متحول میشه .

    …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

    در پناه الله مهربان شاد ، سالم ، ثروتمند ، و خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید خدا نگهدار .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2915 روز

    سلام

    استاد چقدر این فایل بمن کمک کرد مخصوصا قسمت دومش

    راستش مدتیه مسئله ی مرگ ذهنم رو درگیر کرده و یجورایی نگران این بودم که قبل از تجربه آرزوهام نکنه بمیرم و حسرت به دل بمونم!

    توی این فایل توضیح دادید که هدف جهان گسترشه و خدا اینو میخواد و هرکس تا وقتی که داره حرکت میکنه و انگیزه داره و «میخواد خودش رو تجربه کنه» زنده میمونه و جهان بهش اجازه ی زندگی میده و حمایتش میکنه…

    این باور خیلی آرامش بخشه…

    و کسی که ناامید باشه و انگیزه ای نداشته باشه و باور نداشته باشه به اینکه به آرزوهاش میرسه، خب این آدما همیشه مریضن، افسردن، حالشون بده و خیلی هم کم عمر میکنن

    اصلا همه چی بهم وصله…

    کسی که انگیزه و باور و امید و شور و شوق داره و حرکت میکنه، حالش خوبه، و همین حال خوب جسمش رو هم خوب نگه میداره و سالم نگه میداره

    اما کسی که افسرده و ناراحته، از لحاظ جسمی هم بیمار میشه!

    اصلا مرگ هم کاملا دست ماست…تمام زندگی ما دست خودمونه، پس مرگ هم دست ماست، وگرنه خدا چیو واسه ما دلبخواهی انتخاب کرده که بخواد مرگمون رو دلبخواهی رقم بزنه؟ خدا چه نیازی داره مثلا من بمیرم یا نمیرم… خدا بهم اجازه ی زندگی میده تا وقتی که خودم میخوام

    حتی کسایی که خودکشی میکنن خودشون مرگ خودشون رو رقم زدن…خدا کاری نداشته…کسایی که خودکشی میکنن تقریبا همشون باورهای بد داشتن، افسرده بودن، ناامید بودن، به خدا ایمان نداشتن، باور نداشتن که زندگیشون دست خودشونه و این افکار و ناراحتی ها باعث شد که دست به خودکشی بزنن

    وگرنه مگه کسی که انگیزه داره و شور و شوق داره و ایمان داره و باور داره که به هرچی بخواد میرسه و حرکت میکنه و موفق میشه اصلا فکر خودکشی هست؟

    هرکس خودکشی کرده یا به پوچی رسیده و دنبال هدفی نرفته و سیر شده، یا کلا از اول باور نداشته به هیچی و افسرده بوده و افکار شرک آلود زندگیش رو خراب کرده

    کسی که همیشه انگیزه داره، هدف داره، حرکت میکنه، تا هروقت بخواد و اینجوری باشه و بخواد که تجربه کنه خودش رو زنده میمونه

    وگرنه خدا چه نیازی داره که مارو بخواد بکشه دلبخواهی؟!

    خدا چه دخالتی تو زندگی ما داره که مرگ و زندگیمون رو بخواد دلبخواهی تعیین کنه

    هروقت ما واقعا از ته دل سیر شده باشیم از زندگی، خب مرگمون فرا میرسه…هروقت بخوایم تجربه کنیم و لذت ببریم و موفق بشیم، خب این طبق سیستم جهان هستیه و هدف جهان گسترشه و ماهم زنده میمونیم و سالم میمونیم

    این مورد که خدا میگه مرگ هرکس دست منه و هرکس مرگش فرا برسه یک لحظه پیش و پس نمیفته، دقیقا قانون جهانه…مثل اینکه خدا بگه احساس خوب داشته باشی حتما اتفاقات خوب میفته…

    به این معنی نیست که خدا دلبخواهی انتخاب میکنه کی بمیره کی زنده باشه

    همه چی طبق قانونه

    من وقتی انگیزه داشته باشم، دنبال موفقیت باشم، سلامتیم و زندگیم برام مهم باشه و حالم خوب باشه، خود به خود به مسیر های خوب و سلامتی هدایت میشم و حتی تغذیه ی من هم به سمتی میره که زندگیم طولانی باشه

    خودم دیدم دیگه، آدمایی هستن که اصلا هیچی رو مراعات نمیکنن و بهشون میگی مثلا یکم به فکر سلامتیت باش و مراعات کن، میگه ولش کن بابا!!!

    یعنی طرف اصلا امید و انگیزه ی خاصی نداره و برای خودشم مهم نیست سلامتیش

    اما برای کسایی مثل ما و بچه های این سایت و خود شما استاد، اگه امید و انگیزه و هدف داشته باشیم، هدایت میشیم به سمت بهترین چیزها و طول عمر بالا با سلامتی کامل تا وقتی که وااااقعا خودمون بخوایم بمیریم…

    یه برنامه ای از تلوزیون ایران یکی دوساله نشون میده و با کسایی که تجربه نزدیک به مرگ داشتن مصاحبه میکرد، تقریبا 90 درصدشون میگفتن وقتی ما رفتیم اون دنیا به ما گفتن که برگرد وقتت نیست، تو هنوز کارهایی داری که باید انجام بدی، تو بچه داری، تو جوونی، یا تو زوده برات…

    حتی کسی که رفته به حالت کما و هیچکس امیدی بهش نداشته زنده میشه، چون انگیزه و هدف و کار انجام نشده داره تو زندگیش… و اون دنیا هم اگه کسی دلیلی برای زنده بودن داشته باشه واقعا نمیزارن طرف بمیره…

    مگه ما ندیدیم هزاران نفری که معجزه آسا از مرگ نجات پیدا کردن…خب یعنی وقتش نیست

    اینا چیه؟

    اینا همش اجرای قانونه…این یعنی مرگ انسان هم همینجوری شانسی نیست و قانون داره…همه چی قانون داره…

    میگم هرکس اگه تو فامیلا و نزدیکای خودش نگاه کنه میبینه که خیلیاشون معجزه آسا از مرگ نجات پیدا کردن…معجززززه آساااا واقعا…هیچکس باورش نمیشد…

    یا حتی کسایی هم که تقریبا مردن هم خدا اونارو برگردونده، چون دلیلی داشتن برای زندگی..چون دوست داشتن زنده بمونن…

    خدا هیچ ظلمی به کسی نمیکنه… میگه هرکس دوست داره زندگی کنه و حرکت کنه و موفق بشه و لذت ببره و خودش رو تجربه کنه خیلی هم عالیه بهش اجازه زندگی میدیم و سلامتیش رو هم بیشتر و بیشتر میکنیم و حمایتش هم میکنیم چون اینا تماما موافق با هدف خداست که گسترش جهانه

    وگرنه خدا چرا باید بخواد کسی بمیره؟ خدا مگه ظالمه؟ مگه دلبخواهی تصمیمی برای ما میگیره؟

    نه…

    همش انتخاب ماست…

    آقا کسی که تو مسیر درست باشه و احساس خوب داشته باشه که این احساس خوب از انگیزه و باور و ایمان و شور و شوق میاد، اون آدم سالمه همیشه…حتی اگه نیاز باشه جهان هدایتش میکنه که تغذیه و سبک زندگیش رو هم تغییر بده تا زنده بمونه…

    مثل خود شما استاد که در این زمان هدایت شدید که آقا دیگه باید وضعیت جسمیت رو تغییر بدی… خب این هدایت چیه؟ این یعنی خدا شمارو حمایت کرد و راهنمایی کرد شمارو که سالم بمونید… سر وقت و در زمان مشخصش به شما علامت داد که الان وقت تغییره…اگه میخوای سالم بمونی و ادامه بدی و بیشتر و بیشتر موفق بشی الان وقت تغییره و شما هدایت شدید به دوره سلامتی

    همه چی دست ماست…حتی مرگ ما…

    خدا هیچ ظلمی به هیچکس نمیکنه…

    اگه ما بخوایم زنده بمونیم و تجربه کنیم خودمون رو و دنبال موفقیت باشیم یعنی تحت حمایت کامل خدا هستیم و خدا مارو هدایت میکنه به سلامتی و امنیت و طول عمر بالا…

    خودمون یه نگاهی به دور و برمون بندازیم میبنیم که کسایی که افسرده و ناراحت هستن خیلی زیاد بیمار میشن، از در و دیوار بلا سرشون میاد و جهان انگار میخواد اینارو حذف کنه و داره لهشون میکنه…واقعا هم اگه تغییر نکنن و بیدار نشن از بین میرن

    کسایی رو هم میبینیم که به ندررررت بیمار میشن، همیشه سالمن، زمین و زمان دست به دست هم میده که کارای اینو انجام بده و راحت کنه براش… همه چی بر وفق مرادشونه…

    بی انگیزگی و افسردگی= بیماری و در نهایت به سمت نابودی

    امید و باور و ایمان و شوق= سلامتی و حمایت خداوند و طول عمر بالا

    یعنی تا وقتی که ما بخوایم زنده باشیم زنده میمونیم…

    اصلا کی میخواد که زنده بمونه؟ کسی که «باور» داره به یچیزایی…کسی که باور داره خوشبختی هست…لذت هست…میشه داشت… میتونم تجربه کنم و لذت ببرم… میتونم موفق باشم… خب این آدما طبیعتا دلشون میخواد زنده بمونن و میمونن

    همه چی آخرش برمیگرده به باور

    کسایی که خودکشی میکنن یا زود میمیرن، این یعنی باور نداره طرف… آدم افسرده و کسی که خودکشی میکنه یعنی من نمیتونم موفق بشیم، من ناتوانم، نمیشه موفق شد…زندگیم دست بقیه ست… من هیچ کاری از دستم بر نمیاد… این آدما به سمت خودکشی و مرگ میرن… اصلا این باور ها و افکار طرف رو میندازه تو مدار نامناسب که همه ی گناهان هم اونجاست… کسی که افسرده باشه قطعا تو مدار نامناسبیه و تو مدار نامناسب کارهای نامناسب هم هست…

    اصلا کسایی که تو مدار مناسب باشن کارهاشون هم درست و خداییه… واقعا همینطوره

    ما هروقت حالمون خوبه، همرو میبخشیم، همرو دوست داریم، لطف و محبت میکنیم، کمتر انتظار داریم، خودمون رو دوست داریم، خدارو دوست داریم و ایمان داریم بهش… با همه چی در صلحیم…

    اما کسایی که تو مدار نامناسب باشن، با همه بدرفتاری میکنن، با خودشون بدرفتاری میکنن، هدایت میشن به سمت رفتارهای نامناسب، گناه میکنن، تهمت و غیبت انجام میدن، شرک میورزن…

    شاید اینکه گفتن گناه های زیاد باعث مرگ میشه دلیلش همین باشه نمیدونم…

    چون کسی که در مدار نامناسب باشه به سمت بدی کشیده میشه و انقدر غرق میشه که آرزوی مرگ میکنه… به قول امام علی تو دعای کمیل یا نامه 31 بود که میگفت خدایا گناهایی که باعث میشه امیدم رو از دست بدم ببخش…

    اینا چیزاییه که درونم گفته میشه…

    امروز که داشتم پیاده روی میکردم این صحبت ها اومد تو ذهنم که مرگ هم دست خودته…تو با رفتارات و اعمالت مرگ رو رقم میزنی واسه خودت… با «باورهات»..

    وگرنه منِ خدا چه نیازی به زنده بودن یا مرگ تو دارم؟

    برای خدا چه فرقی میکنه که تو زنده باشی یا نباشی؟

    خدا اصلا تصمیمی برای تو نمیگیره…

    در مسیر جهان و قوانین باشی زنده میمونی و سلامتی

    در مسیر خلاف قوانین باشی از بین میری…

    دست خودته…

    استاد مثال بازنشستگی رو زدید… واقعا هم همینطوره… من چندین نفر رو دیدم که به محض بازنشسته شدن یا کسایی که سالهای آخر کارشون بوده، به طرز عجیبی میمیرن یا مریض میشن… بارها دیدم این الگو رو توی اطرافیان و آشنایان… واقعا همینه…همون آدم تا وقتی انگیزه داشته و شوق داره و بازنشسته نشده بوده به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات پبدا کرده بود…!!

    اصلا استاد این خواننده هایی که بعد انقلاب از ایران رفتن اینهمه عمر میکنن شاید خیلیاشون دلیلش این باشه که میخوان یه روزی بیان ایران و این انگیزه و آرزو زنده نگهشون داشته…خیلیاشون هم هزاران بار گفتن من آرزوی ایران رو دارم…شاید دلیل طول عمر خیلی از این افراد همین باشه…چون به ثروت و شهرت و محبوبیت و همه ی لذت ها رسیدن ولی این اومدن به ایران ته دلشون مونده و هنوز نرسیدن بهش…میبینیم که طرف مثلا 30 سال 40 ساله از ایران میخونه…

    یا اینکه خدا تو قران میگه اگه از کاری فارغ شدی سریع برو سراغ یکی دیگه..چون اینجوری انگیزه ت از بین نمیره… یا خود شما استاد هزار بار گفتید که وقتی نزدیک شدیم به هدفمون و به زودی بهشون میرسیم، هدف های دیگه رو شروع کنیم…

    استاد اینا چیزایی بود که امروز حس کردم بهش گفته شده و جاری شد تو وجودم..موقع پیاده روی و موقع نوشتن این کامنت…

    *

    *

    *

    طبق تعهدم 3 تا از ویژگی های مثبتم رو مینویسم:

    28.خیلی ذهن خوبی دارم و اسم هم کلاسی های دوران دبستانمم یادمه…کاملا اسم و فامیلی و چهره و خیلی جزییات و اطلاعات افرادی که باهاشون بودم سالهای پیش رو یادمه..ذهن بسیار قوی و قدرتمندی دارم…

    29.بسیار بسیار بسیار عالی وسایل رو خوب نگه میدارم…یعنی هر وسیله یا لباس یا هرچیزی که داشته باشیم تقریبا اصلا خراب نمیشه و از بین نمیره!!! تا وقتی که خودم بندازمش دور…خیلی تو این مورد خوبم جوری که هر وسیله و هرچیزی که زیر دست منه اصلا یادم نمیاد خراب شده باشه…حتی تجربه اینو دارم که من و یک نفر دیگه یک وسیله رو 2 تا ازش خریدیم یکی برای من و یکی برای اون… و اون فرد خیلی زود خرابش کرد و من هنوز که هنوزه دارمش و سالمه…این تجربه رو بارها داشتم

    30.کار و رفتاری که بدونم درسته و باید انجام بشه رو انجام میدم، یعنی از خودم مقاومت شدیدی ندارم و بحث و جدل نمیکنم…اگه بفهمم و درک کنم که این رفتار و این باور و این کار درسته و باید برای پیشرفت انجام بشه میرم تو دلش و تمرینش میکنم و انجامش میدم و تمام سعیم برای انجام اونکاره…تعصب ندارم به چیزی و نمیزارم باورهای گذشته منو محدود کنه…چیزی که باید تغییر بدم رو اقدام میکنم برای تغییرش..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    ::. محمــد فلاحــ میبدیــ .:: گفته:
    مدت عضویت: 3773 روز

    با سلام خدمت آقای عباس منش و دوستان مدیریت سایت . .

    ثروتمند شدن :

    بنظر دوستان ثروتمند شدن یعنی چی؟ بنظرم دوستان برداشت اشتباه داشتن یا آقای عباس منش میتونست واضح تر در مورد ثروت ، مسئله رو بازش کنه . . ثروت شاخه های بسیاری داره.اینو میدونم که همتون آگاهی دارین بهش.واسه یاداوری میگم خدمتتون و اصلا قصدم نقض یا رد کردن صحبتهای ایشون نیست چون همیشه صحبتهای آقای عباس منش واسه بنده بسیار مفیده.

    امیدوارم آقای عباس منش هم این متن رو بخونن!!!

    ثروت : آرامش واقعی یک ثروته . . یک فرزند خوب یک ثروته . . یک زندگی عالی یک ثروته . . پولدار بودن یک ثروته . . خیلی عنوان ها ثروته در زندگی ما . . جوری که تو یکی از آموزشگاههای تهران تو یه بحثی من به رئیس شرکت گفتم من خیلی ثروتمندم . . برداشت اشتباه اون رئیس یا بازگو کردن ناواضح من باعث شد که طرف فک کنه من پولدارم.این باعث شد مدرک منو نده چون موقع ثبت نام تخفیف داده بود بهم و میخواست تلافی کنه. :D

    کار ندارم به این موضوع.اما پیش فرض تعریف ثروت واسه اکثر افراد ، پوله !!!

    بدن سالم واقعا ثروت بزرگیه . . !!! ما باید بخاطر ثروتهامون شکر گذار باشیم از خداوند . . .

    دو باور بسیار مهم در زندگی همه ماها وجود داره.دو باور کلیدی و طلایی و بسیار بسیار مهم:

    اول باور نسبت به خداست.

    دوم باور نسبت به خودمون.

    سوال آقای عباس منش دقیقا برمیگرده به باور ما نسبت به خدا . خدا رو چجوری شناختیم.باور هم یعنی چیزی که ما باهاش بزرگ شدیم.چیزی که از بچگی شنیدیم یا دیدیم یا . .

    یعنی باورها قابل تغییره . . خیلی از افراد ناموفق به تغییر پذیر بودن باورهاشون ، باور ندارن.بخاطر همین موضوع هرگز ثروتمند یا بهتره بگم پولدار نمیشن.این سیستمی که آقای عباس منش فرمودند خیلی راحت میتونیم بهش دست پیدا کنیم.چطور؟

    خداوند فرموده: هرکه از ما سوال کند ما راه را به او نشان خواهیم داد . .

    بنده ایمان دارم هرکی الان این سایت یا سایتهای امثال روانشناسی موفقیت و …. داره میخونه یک جایی تو زندگیش از خدا سوال کرده که چطور موفق بشم ، یا افکار خداوند تو چه مسیریه . . خدا ناخوداگاه و ازجایی که فکرشو نمیکنیم راه رو به ما نشون میده.مثل خودم که دقیقا زمان بسیار بسیار کوتاهی بعد از سوال کردن از خداوند خدا راه رو بهم نشون میده چون ایمان دارم به “ادعونی استجبلکم”.یکیش مثلا سایت آقای عباس منش.من اصلا نمیدونستم همچون سایتی هست.

    و پاسخ سوال آقای عباس منش از نظر بنده دقیقا مثل پاسخ خودشونه.چرا که خداوند در قرآن فرموده که تمام کائنات(هرچیزی غیر از خودت و خدا) رو برای تو آفریدم.برای تو مسخر کردم.این یعنی ثروت که شناخت و در مسیر پیشرفت قرار گرفتن جهان هستی جزئی از این ثروت عظیم و بزرگه.

    ثروت واقعی در مسیر خدا قرار گرفتنه.چون خدا گفته همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم.

    و بعد از اینکه باور هامون رو نسبت به خداوند تغییردادیم بعد باید باور نسبت به خودمون رو تغییر بدیم و ثروت و موفقیت بیشتر برسیم.امیدوارم چند خط بنده مفید باشه و یاداوری خوبی باشه برای همه . .

    در پایان ممنونم که با حوصله متن بنده رو خوندین.شاد و پیروز باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 1703 روز

    به نام رب هدایتگر و وهابم.

    سلام به استاد عزیزم و مریم نازنین و تمامی دوستان در این بهشت.

    کسی که خداوند را نشناخته و قوانین را نمی شناسند و ذهنش پر شده از باورهایی محدود کننده چه ذهنیتی از ثروت و ثروتمند شدن دارد؟

    خدا فقیران را دوست دارد.

    خدا مستضعفان را دوست دارد.

    خدا از من انتظار دارد به همین پولی که دارم قانع شوم.

    اگر من در این دنیا سختی بکشم اگر فقیر باشم و تحمل کنم در آن دنیا پاداش بزرگی در انتظار من است.

    مصلحت من در دنیا این است که ثروتمند نباشم.

    اگر ثروتمند شوم از خدا دور میشوم.

    فقر سرنوشت من است و باید تسلیم باشم.

    صبح تا شب زحمت میکشم وضع تغییر نمی کند چون خدا صلاح نمیداند من ثروتمند شوم.

    ثروت کم است و دیگر چیزی برای من نمانده است.

    و….

    جالب است که افرادی که خود را با ایمان میدانند اکثرا همین افکار را دارند در صورتی که داشتن این باورها خود بی ایمانی است ریشه همه این باورها را میتوان در شناخت نادرست از خداوند و جهان دانست.

    در لایق ندانستن خود برای دریافت نعمت های بیشتر.

    در محدود دانستن نعمت های خداوند.

    دلیل شناخت نداشتن درست از خداوند:

    قدرت تعقل و تفکر را از خود گرفته و چشم و گوش بسته از پدران و گذشتگان و دیگرانی که اهل ایمان میدانیم پیروی کنیم.

    خدا را دارای احساسات و عواطف انسانی بدانیم که با این کار خداوند را محدود کرده عدل خداوند را نادیده گرفته و نظام جهان را زیر سوال میبریم.

    در صورتی که :

    توحیدی بودن یعنی ایمان داشته باشیم خداوند نه انسان نه هیچ موجود دیگری که دارای احساس باشد نیست بلکه انرژی هست که بوده هست خواهد بود و نه از بین میرود نه به وجود می آید بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر میکند و این انرژی طبق قوانینی که ثابت و بدون تغییر هستند عمل میکند .

    توحیدی بودن یعنی نگاه سیستمی به خداوند.

    توحیدی بودن یعنی پذیرفتن اینکه قوانینی در جهان حاکم هست.

    توحیدی بودن یعنی من باور دارم خداوند خودم را خالق زندگیم قرار داده.

    توحیدی بودن یعنی ثروتمند بودن.

    یعنی هر چقدر توحیدی تر باشم و به ایمانم عمل کنم ثروتمند تر میشود و هر چقدر ثروتمند تر بشوم به گسترش خداوند به گسترش خودم و جهان کمک میکنم.

    چرا خداوند بیشتر از ما میخواهد که ثروتمند شویم؟

    بهتر است دید بزرگتر و درستی به جهان خداوند و خودمان داشته باشیم .خداوند دارای احساسات انسانی نیست و جهان بر اساس قوانین عمل می‌کند هر چقدر خداوند را بهتر درک کنیم زندگی زیباتری در جهان تجربه خواهیم کرد .

    در واقع نداشتن نگاه درست به خداوند و شناخت نداشتن از او باعث می‌شود افراد خداوند را دارای احساس بدانند که با گریه کردن ناراحت بودن می‌خواهند خداوند دلش به رحم بیاید و اجابتشان کند آنها را از بیماری فقر گرفتاری مشکلات رها کند غافل از اینکه انرژی که جهان را فرا گرفته نه تنها دارای احساسات انسانی نیست بلکه دارای قوانینی تخلف ناپذیر و محکم است و همواره بر اساس آن عمل می‌کند قانون می‌گوید هر چقدر احساست بد باشد اتفاقات بدی را تجربه می کنید و لاغیر.قانون یعنی تو خالق زندگی خودت هستی به وسیله فرکانس هایی که در هر لحظه ارسال می کنی.

    کافی است اکنون به خود توجه کنی کانون توجه ات به چه موضوعی هست چه احساسی داری این احساس فرکانسی را به جهان ارسال می‌کند که پاسخش تجربه شرایط و اتفاقاتی است که با اساس آن احساس یکی است.

    نگاه درست به خداوند نگاه سیستمی است یعنی جهان بر اساس قوانین بر اساس سیستم عمل می‌کند این سیستم بر اساس قانون عمل می‌کند و قوانینی دارد که طبق آن فقیر باشی یا غنی کوچک باشد یا بزرگ زیبا باشی یا خیر پیامبر باشی یا پادشاه سفیدپوست یا سیاه پوست باشی این سیستم کاری به آن ندارد تنها به احساست توجه میکند اگر به زیبایی ها توجه کنی به خوبی ها و هر چیزی که به تو احساس خوبی می دهد توجه کنی فرکانسی به جهان ارسال می‌کنی که نتایجش تجربه دوباره آن احساس است .

    وقتی سیستم خدا و جهان را نشناسی قانون را نشناسی زندگیت پر از چراها میشود چرا خداوند به آن کمک کرد تا بتواند دزدی کند چرا جلوی آن را نگرفت چرا خداوند که می‌دانست از این اتفاق بد است و من دوست ندارم برایم رقم زد چرا خداوند به آن کمک کرد تا بتواند دزدی کند چرا خداوند جلوی حادثه را نگرفت جلوی اتفاقات ناخوشایندی چون زلزله سیل ….را نگرفت با اینکه می‌دانست عده زیادی از بین می‌روند چرا خداوند که می‌دانست من انسان با ایمانی هستم خ

    فرزندی به من داد که کارهای انجام دهد که نادرست است یا چرا همسری دارم که نا دلخواه من است چرا برخورد خوبی از رئیسم دوستم و افراد دیگر ندارم چرا من که تلاشم را کردم نتیجه دلخواهم را نگرفتم چرا فلانی که نماز نمی خواند روزه نمیگیرد زندگی خوبی دارد چرا خداوند به افراد بی ایمان ثروت بیشتری می‌دهد و هزار چرای دیگر وقتی که قوانین را بشناسی جواب تمامی چراهای زندگی ات را می‌گیری خداوند انسان نیست خداوند سیستم است که بر اساس قوانین عمل می‌کند و کاری به اینکه تو چه کسی هستی ندارد .

    سیستم هر روز در حال گسترش است هر روز جهان هستی در تمام ابعاد در حال گسترش است اگر ما در راستای گسترش سیستم قدم برداریم مورد حمایت خداوند قرار می‌گیریم .

    با ثروتمند شدنمان جهان را گسترش می دهیم چون با ثروت مند شدن به گسترش این انرژی کمک میکنیم.این سیستم کار خودش را می‌کند اگر با آن همراه شوی حمایتت می‌کند فارغ از اینکه تو چه کسی باشی به خاطر همین است که سرعت پیشرفت هر روز بیشتر میشود چون سیستم با پیشرفت و گسترش موافق است پس حرکت رو به جلو را کمک و حمایت می‌کند یا با آن همراه می شوی و از زندگی خود لذت می بری یا حرکت نمی کنی و فاسد می شوی و از بین می روی.

    سیستم همواره حمایت می‌کند از افرادی که برنامه و هدف برای خود مشخص می‌کند وقتی به هدفی می‌رسی به دنبال هدف دیگری باش تا حمایت شوی .اگر موقعی که به هدفت رسیدی هدف دیگری را مشخص نکنی مشکلات بیماری گرفتاری‌ها… برایت می آیند.

    موضوع اصلی این است که توجه داشته باشیم چه فرکانسی را ارسال می کنیم و چه اتفاقاتی را تجربه میکنیم .

    اگر ارتباط بین نتایجمان و فرکانسمان را پیدا کنیم بهتر می توانیم فکر خدا را بخوانیم در زندگی خودمان بررسی کنیم اتفاقات، و ارتباطش با قوانین و موفقیتمان در زندگی را پیدا کنیم.

    درک کنیم جهان بر اساس قوانین عمل می‌کند با قوانین همراه شویم و لذت ببریم و پادشاه زندگی خود باشیم.

    از رب مهربان و هادیم برایتان سلامتی، نعمت ،موفقیت ،شادی و سعادت در دنیا و آخرت را میخواهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    واقع چرا خدا بیشتر از من دلش می خواد من ثروتمند شم ؟

    چرا ثروت الهیه ؟

    چرا ثروتمند شدن با شکوهه ؟

    چرا باید ثروتمند شم ؟

    ثروتمند شدن چه مزایایی داره و فقط چه معایبی ؟؟

    چرا باید به ثروت برسم ؟

    با ثروت چه چیزهایی بدست میارم از نظر مادی و معنوی ؟

    به نظرم ذهن باید بمباران شه با سوالات مثبت این چنینی در مورد ثروت

    مخصوصا ذهن من که تازگی متوجه شدم آهرم رنج و لذتش راجع به ثروت برعکسه

    من یه بار موفق شدم اهرم رنج و لذت رو راجع به قربانی بودن و خالق بودنم درست کنم

    همون قسمت توی عزت نفس و ازون موقع فرد فعالی شدم و موندن تو احساس بد و ناتوانی و نتونستن برام کمرنگ شد

    الان می خوام این کار رو تو زمینه ثروت انجام بدم

    هر چقد بیشتر بتونم دلیل و منطق واسه ذهنم بیارم بیشتر میتونم ذهنم رو با خودم همراه کنم ، وقتی ذهنم رو قانع نمیکنم انگار دارم با فشار یا اینکه انگار یه وزنه سنگین پشتمه میرم سمت ورزش و انرژی زیادی میزارم با اینکه مسیر رو‌ هم میرم چون تعهد دادم

    ولی وقتی به ذهنم‌حمله میکنم با این سوالات و حسابی تحت فشار قرارش میدم میگه تسلیم راحت تر میرم سمت ثروت انگار اون وزنه سنگین که به زور میکشیدمش میره کنار

    دقیقا همچین حسی دارم

    وقتی به باورهای قبلیتون حمله میکنیم و نمیپذیریم وقتی نسبت به همه چیز فکر میکنیم همون مطلبی که تو قدم 6 جلسه 5 استاد گفتن

    چرا باید اون چیزی که شنیدم و تا الان داشتم رو بپذیرم

    من می خوام افکار ذهنم رو دستی کنم

    چرا قبلی ها باید درست باشن ؟ اگه درست بودن نتیجه چرا درست نیست ؟

    پس من واسه نتیجه جدید باید افکار جدید به خورد ذهنم بدم و تو این کار استمرار به خرج بدم

    من می خوام ثروتمند شم ولی ذهن عزیزم این مسئله برای تو انگار واجب نیست ؟؟

    چطور سلامتی تو بالاترین حد ممکن برات واجب و ضروریه و کوچکترین مریضی و حس ناخوشایند رو نمیپذیری ؟ پس چطور نبود ثروت رو میپذیری و فکر میکنین یه امر عادیه حالا ثروتمند هم نباشم چی میشه ؟

    الان که می نویسم ذهنم میگه

    چون سخته ، بهت فشار میاد ، حس خوبت رو از دست میدی ؟ مشغله ایجاد میشه ، باید قید همه چیز رو بزنی

    حالا واجب هم نیست ، مهم حس خوبه که بدون ثروت هم داریش. حالا خواسته هات هم نباشن چه فرقی داره ، به فشاری نمی ارزه به زحمتش نمی ارزه

    پس من اینجا دستشو خوندم می خواد منو تو منطقه امنم نگه داره

    منطقه امن بی پولی ؟؟؟؟

    منطقه امن تجربه نکردن خواسته هام

    منطقه امن حسرت و فرار از واقعیت ؟.

    این ها لذت بخشه که می خوای من بمونم

    پس میگم براش که ثروتمند شدن چقد زیباست

    مهم‌ترین فایده ثروت احساس لیاقت خودباوری قدرت آزادی تجربه خواسته ها، حس راحت زندگی کردن هست

    من به عنوان یه دختر می دونم اگه استقلال مالی نداشته باشم به هر حال رابطه عاطفی آینده ام به مشکل می خوره

    من حتی نمی تونم رابطه خوبی رو تجربه کنم! چرا ؟ چون حس کافی نبودن ، حس نیازمند بودن حس عدم توانایی و … دارم و باید منتظر همسرم باشم همیشه میرم تو موضع ضعف ناخودآگاه و اون موقع رابطه از نظر عاطفی افت پیدا میکنه چون تمرکز میره جای دیگه

    من اگه ثروتمند شم می تونم حس سلامتی بهتری رو تجربه کنم

    می تونم برم باشگاه های جدید ، غذاهای بهتر با کیفیت تر بخورم و اینطوری حس خوب سلامتی تو وجودم تقویت میشه

    من با ثروت می تونم احساس بهتری تو زندگیم داشته باشم

    وقتی مسائلم رو‌ با خرید ابزار های مناسب حل میکنم و زندگی واسم راحت تر میشه حس بهتری بهم دست میده وقتی خواسته هامو به واسطه ثروت تجربه میکنم حس فوق العاده ای دارم وقتی به اهداف مالیم ‌‌کاریم میرسم احساس اعتماد به نفس خوبی رو تجربه میکنم حس لیاقتم افزایش پیدا میکنه و می دونم تمام حس های خوب دیگه بر پایه حس لیاقت اتفاق میوفته

    من با ثروت می تونم‌به خواسته های معنویم هم برسم خواسته هایی که از بچگی داشتم ، عشق هدیه دادن کمک کردن ، به خانواده ام رسیدن و ……..

    اگه ثروتمند نباشم تو ارتباطات اجتماعی باید با افراد سطح پایین در ارتباط باشم و این خودش عزت نفس آدم رو زیر سوال میبره

    الان واقعا میدونم که رسیدن به سلامتی

    رابطه عاطفی

    رابطه اجتماعی

    تجربه نزدیکی با خدا

    همش به ثروت ربط داره

    اینکه نمی تونم این ها رو به همین راحتی نوشتنم باور کنم و همین الان پاشم برم با اشتیاق دنبالش اینه که من و اطرافیانم اصلا به واسطه ثروت این ها رو تجربه نکردیم به اون صورت تا تو‌وجودمون‌ نهادینه بشه

    پس من بادی باید با ساخت ثروت از مقیاس کم هم شروع کنم به تیک زدن خواسته هام

    شروع کنم به بخشش و

    تا این حس رو از کوچیک تو وجود خودم بوجود بیارم و ماهیچه اش رو قوی کنم و اینطوری به خودم ثابت کنم ببین چقد لذت بخشه پس ادامه بده هر دفعه بزرگ‌تر و بهتر

    متمرکز باش

    استمرار داشته باش

    تو می تونی

    تو مقیاس کوچیک تونستی

    هر چیزی غیر اینا ذهنم بهم بگه دروغه نمی خوام اصلا بشنوم‌

    افراد ثروتمند احساس با کیفیت تری به زندگیشون دارن

    آزادی بیشتر

    راحتی بیشتر

    نمی دونم از کجا تو ذهنم اومده که افراد فقیر زندگی عاشقانه تر و خاکی تر دارن همدیگه رو بیشتر دوست دارن و …. یه مشت چرت پرت

    وقتی جلسه 5 قدم 6 استاد گفت فکر نکنین این شخصیتی که الان دارین با این افکار و‌نتایج یه شخصیت خودساخته ای هست !! اینا نسل به نسل بهتون رسیده ….. همه چیز تو ذهنم تغییر کرد

    من‌ می خوام ثروتمند شم

    و‌ می دونم وقتی تو‌مسیر درست باشم و‌تکاملم رو‌طی کنم براحتی به ثروت می رسم ‌‌نیازی به زجر نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    Ayda Zinati گفته:
    مدت عضویت: 1501 روز

    سلاااام میکنمممم به همممه ی کساییکه در این مسیر قدم میذارن

    و همچنین بسیار سپاسگزارم از استاد و خانوم شایسته گرامی بخاطر مطالب و آگاهیای نابتون

    با گوش دادن این فایل اگاهیای ناقص من بیشتر تکمیل شد

    در جهان هرچیزی سیستم خاص خودش رو داره از کوچیک ترین چیزا ها گرفته تا بزرگترین ها

    مثل سیستم ایمنی،سیستم وسایل هوشمند و…

    و هرکدوم ازین سیستم ها با ورودی های مشخص ساخته شدن برای هدفی خاص

    مسلما اگر ما برخلاف این سیستم ها کاری انجام بدیم چیزی که انتظار داریم رو دریافت نخواهیم کرد

    اگر خدا رو مسیری برای پیشرفت بدونیم تنها فقط همین جمله رو جزو اگاهیهای وجود خودمون قرار بدیم خود به خود اگاهیهای دیگه ای برای ما روشن میشه

    وقتی گفته میشه که خداوند هدفی داره و هدفش پیشرفت جهانه

    و تا وقتی که ما و این جهان وجود داریم جزو این قانونمندی ها هستیم و خواهیم بود

    اینجاست که میگن ما خدا هستیم و خدا ماست ما یکی هستیم

    بنابراین وقتی هدف خداوند از خلق جهان و خلق ما یکی باشه باید مقصد هم یکسان باشه در غیر این صورت چیزی نخواهیم بود و چیزی نخواهیم شد

    زیرا ما ابزار و دستانی از دستان خداوند هستیم

    اگر خداوند از روح خودش در ما دمیده یعنی لاجرم باید جزوی از او باشیم در غیر این صورت ازین جهان جدا خواهیم شد

    وقتی هدف سیستمی به این قدرتمندی پیشرفت باشد دیگه چه فرقی میکنه که مال کجا هستی و چه کسی هستی برو و پیشرفت کن بفکر خودت باش

    پس وقتی میگیم سیستم دیگه نباید دنبال احساس باشیم باید دنبال قوانین باشیم

    بهترین صفت برای قوانین جهان هوشمند بودنه و نه مهربون بودن نه دل رحم و دلسوز بودن !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: