همانطور که می دانید، «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» یکی از بخش های فایلهای دانلودی است. در این بخش، دوستانی که آموزش های استاد عباس منش را دنبال می کنند از تجربیات خود درباره نحوه اجرای آن گاهی ها در عمل و نتایجی که کسب کرده اند صحبت می کنند و از این طریق الهام بخش میلیون ها نفری می شوند که می خواهند زندگی بهتری برای خود بسازند.
تا کنون این گفتگو اغلب از طریق clubhouse و به صورت مجازی برگزار شده و فایلهای ضبط شده در بخش «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» قرار گرفته است.
خبر خوب این است که خدا را شکر، فرصتی پیش آمده است که می توانیم این گفتگو را با دوستان به صورت حضوری داشته باشیم.
در این فایل استاد عباس منش جزئیات موضوع را به صورت مفصل توضیح داده است.
موضوع گفتگو:
«تجربیات دوستان در موضوع مهاجرت»
زمان و نحوه برگزاری این گفتگو:
زمان: روز یکشنبه 6 نوامبر سال 2022، ساعت 11 صبح
مکان: شهر لس آنجلس – کالیفرنیا- Lake Balboa/Anthony C. Beilenson Park
چند نکته مهم:
1.لینک دقیق محل این گفتگو در google map:
https://maps.app.goo.gl/BU8LLFtEjzzgzjru6?g_st=ic
2. دوستانی که قصد شرکت در این برنامه را دارند، لطفا یک صندلی قابل حمل و سبک با خود بیاورند.
3. اگر شما نمی تونید در این برنامه شرکت کنید اما افرادی را می شناسید که با آموزه های استاد عباس منش آشنا هستند و علاقه مند به شرکت در این گفتگو هستند، می توانید جزئیات این برنامه را به آنها اطلاع دهید.
منتظر دیدار با شما هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD107MB7 دقیقه
بنام الله یکــتای بی همتا
سلام به شما استاد عزیزم
امروز این فایل “یک خبر خوب درباره گفتگوی حضوری با دوستان در لس آنجلس” به عنوان فایل نشانه ی من اومده. همین کلمات ابتدایی این فایل یعنی “یک خبر خوب” به ذهنم زد تا اینجا منم از یک خبر خوب خودم بنویسم.
خبر خوب من نتیجه ایی که در کنکورکارشناسی ارشد گرفتم.نتایج نهایی اومده و منم قبول شدم در رشته اقتصادی_دانشگاه شهید بهشتی. یکی از بهترین دانشگاه های دولتی تهران. و قراره من این هدایتی که شدم (پارسال این ایده به ذهنم اومد که کنکور ارشد، شرکت کنم اونم بعد از 12 سال فارغ التحصیلی ) همچنان در مسیر این هدایت دارم یواش یواش پیش میرم. استاد به جرات میتونم بگم این قبول شدنم، این نتیجه لطف خداست و به اندازه ایی که در مسیر قانون خدا باهاش هماهنگ دارم پیش میرم داره خودش کارهامو آسان میکنه. من سعی کردم واقعا دارم سعی میکنم فقط سمت خودمو انجام بدم و به بقیه اش کار نداشته باشم. اینکه چی میشه استادها کیا هستن طور هستن، چطور میتونم این چالش دروس تخصصی و یادآوری اونا رو حل کنم، چطور میتونم موفق تر و راحت تر پیش برم واقعا نمیدونم. الان این روزا هم از اون روزایی هست که ذهنم میخواد با نجواها و پیش بینی احتمالات منو بترسونه، راه رو برام سخت کنه و منو میخکوب کنه همین اول مسیر. قشنگ ناظرم بر ذهنم و میبینم که با چه عنوان هایی میخواد منو منصرف کنه و منو میترسونه.ترس و تردید و نگرانی و …همچین احساس هایی رو دارم تجربه میکنم و دارم سعی میکنم فقط توکل کنم به خدا و نظاره گر باشم و خودمو آرام کنم و بعد ذهنم رو هم رام…من میدونم رشته تخصصی که از علوم پایه رو ادامه دادن فقط عشق میخواد و یک انگیزه محکم و هدف قوی. پس من فقط به همین چیزا که دارم میچسبم و امید به خدا میرم جلو تا ببینیم چی پیش میاد و خدا چطور راه ها رو برام باز میکنه.
دلم خواست این ردپا رو از خودم توی پروفایلم توی این بهترین جای دنیام بگذارم. و خوشحال بشم و به خودم افتخار کنم برای این نتیجه، برای قدم هایی که برداشتم و به یاد بیارم که وقتی دیروز به ندتا از دوستانم این خبرخوب رو دادم یکی از اونا با اون استیکرای شادی و ذوقی که فرستاد با اون آهنگ قهرمانه ایی که فرستاد اشک شوق منو هم درآورد. و همونجا یادم اومد من اینقدر چرا خوشحال نبودم چرا به خودم اینقدر افتخار نمیکنم. چرا دارم به خودم سخت میگیرم. فقط چون روزانه نیست.من رشته اقتصادی قبول شدم. اونم تهران. اونم بعد این همه سال. چرا فهیمه به خودت اینقدر سخت میگیری تو کولاک کردی به قول دوستانم ترکوندم. همینکه مجاز شدم و قبول شدم ترکوندم. همین که همت کردم و دوباره میخوام شروع کنم و در یک مسیر پرچالش خودمو قرار دادم ترکوندم حالا همچین نتیجه ایی رو براش چرا اینقدر شاد نیستی و ته ذهنت میگی خب که چی. کار خاصی نکردی که.هنر نکردی که…چرا اینقدر بی انصافانه با خودت برخورد میکنی، را اینقدر سخت میگیری به خودت. آرام باش و شگرگزار. آره شگرگزار باش برای این نتیجه برای تلاش هات، برای اینکه فرصت داری تا دوباره پرقدرت تر ادامه بدی.آره فهیمه عزیز رو باید بغلش کرد و بوسش کرد بخاطر این گلی که کاشته.کنترل ذهن هایی که کرده.آره فهیمه با جسارت تمام داره مسیر علاقه شخصی خودش رو دنبال میکنه و فقط هم توکل وامیدش به خداست.
خلاصه استاد جان خواستم بگم یکی از شاگردات که من باشم خیلی به خودش سخت میکیره و میخواد آسان بشه برای آسانی ها و اومدم از مسیر شنیدن و دیدن این خبر همینجای سایت به شما از همین کوچولو نتیجه خودم براتون بگم.همینجا این خبرخوب رو نوشتم در صفحه ایی که یک خبرخوب بهمون دادین در آبان 1401 و من درشهریور 1403 از نتیجه دیدن این سریال سفر به دور آمریکا دارم میگم.
استاد عزیزم میتونم اینجا صادقانه اعتراف کنم دیدن سریال سفر به دور آمریکا و اون طبیعت و کوه و دشت ها. اون موزه ها و ویزیتور سنترها یواش یواش به سمت علاقه هام این شکلی منو هدایت کرده. هجرت های من از خودم با دیدن این فایل ها شروع شده و همچنان در مسیر این هجرت پیش میرم تا تغییرات بزرگ تر و نتایج بزرگتر…
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام سلام سلام
سلام به شما استاد عزیز و بزرگوار و گرانقدر همه ی ما
وای که چقدر خوشحالم، وای که چقدر هیجان زده ام، وای چه چقدر شگفت زده ام، وای که چقدر استاد خوبین، وای که چقدر این ایده ها و عمل به الهامات جهان رو زیباتر و چرخ زندگی ما و اطرافیان ما رو روان تر میکنه و در این چرخ دنده های هستی همه چی رو میتونه منظم و هماهنگ کنار هم حرکت بده و این قدرت خداستف این قدرت الهامات از طرف حدا و عمل به اون هاست.اصلا نمیدونم چطور بنویم از خوشحالی این خبر، این گردهمایی که قطعا یک جمع شدن دوستانه معمولی نیستف یک جمع شدن صرفا شاگرد و استاد نیستف جمع شدن یک سری ادم موفق و بانگرش نیست. این خبر و این گفتگو شروع داستان های شگفت انگیز و برآوردن هزاران آرزو وشکل گرفتن کلی باور قدرتمند در وجود هزاران نفره که در مسیر هدایت و توحید و الهامات و مسیر راستی و درستی قدم برداشتند یا برخواهند داشت.خدایا شکرت که به من این توانایی رو دادی تا احساساتم رو کنترل کنم. خدایا چقدر این عشقی که در قلبم موج میزنه داره تبدیل به به قطرات اشکی میشه که خوشحالی منو لبریز کرده. استاد نمیدونید چه غوغایی در قلب و جسم و ذهن من شده. چقدر خوشحالم خوشحالم برای این خبر. برای ان گفتگو برای این اتفاق. چقدر تحسین میکنم شما رو برای این موضوع برای دریافت الهاات و عمل به اون. تحسین میکنم تک تک دوستانی که در اون روز میتونن حضور پیدا کنن هرجا که هستن. تحسین میکنم تحسین میکنم و برای همه خوشحالم به طرزی که انگار خودم با شما با استاد عزیزم ملاقات دارم و ازش یک دعوت نامه گرفتم.. استاد یعنی نمیدونید چقدر خوشحالم. جالبه این اتفا همزمان شده با کامنت دیروز و پریروز من وخوندن کامنت فرانک عزیز که از شما دعوت کردن تا هماهنگ کنید یا برین خونشون یا ایشون یکجایی شما رو ببینه. و گفته بود شهر محل زندگیش تا لس آنجلس یکساعت راهه. اینقدر خوشحالم که فرانک به زودی به آرزوی خودش میرسه. هزاران نفر میرسن. و من چقدر غرق این همه شادی و عشقم. خدایا کمکم کن تا از جاهلان نباشم. باور کنید الان به همسرم گفتم بیا از همین تهران پیاده بریم میرسمیا…یعنی اینقدر حاضرم که بکوبم بیام. اما من قرار نیست احساساتم بر من غلبه کنه و مثل یک جاهل عمل کنم. من یاد گرفتم که موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصد اون
آره استاد جان خواسته قلبی من اینه که شما رو ببینم و همچین فضایی رو با شما تجریه کنم و با شما هم صحبت بشم و از قانون بگیم و حرف بزنیم اونم حضوری. و با این خبر و با این خواب هایی که میبینم که شما در اون خواب ها حضور دارین این اتفاق رو نزدیک میبینم و میگم که میشود. آره فهیمه میشود میشود میشود. این یک خواسته ایی هست که در من یواش یواش رشد کرده و امروز بیشتر میبنم که مشتاق داشتن و تجربه کردن این خواسته هستم. خواسته ایی که منو پوش میده هول میده به این سمت که اگر قراره به دیدن استاد بری پر از دستاورد نتیجه باید باشی. راه رسیدن به دیدن و هم صحبت شدن با استاد نتیجه دار تر شدن از عمل به قانونه. حالا من میدونم همین مسیر رسیدن به این خواسته(دیدن شما استاد عزیز) خودش در دلش چقدر توش موفقیت و نتیجه داره هیجان زده میشه از اون فهیمه ایی که در این مسیر تا رسیدن به مقصد ساختته میشه.خدایا شکرت که میتونم خدایا شکرت که امکان پذیره. خدایا شکرت که جاهلانه عمل نمیکنم و فارق از هیجانی که منو در حسرت و احساسات بد ببره منو به سمت خواسته هام و رسیدن به اونا هدایت میکنه و من در این نسیر چقدر بزرگ میشم، چقدر لذت میرم چقدر تجربه کسب میکنم. خدایا شکرت شکرت شکرت
استاد واقعا سپاس گزارم برای ایده عمل به اون
خدایا شکرت چه سفر پر از برکتی میشه، چقدر آرزو و خواسته شکل میگیره و جقدر آرزو و خواسته به تحقق میپونده…
خدایا شکرت که این خبر رو اول صبح شنیدم و اینو ستاره قطبی اول صبحم میبینم برای رسیدن و مکم قدم برداشتن در مسیر خواسته هام و فانوســی میبینم که منو در ادامه مسیر در دریا ها و اقیانوس ها هدایت میکنه به مقصد.خدایا دلم میخواد همیشه ستاره قطبی و فانوس دریایی هامو اینقدر خالصانه و با قلبم باوور کنم و عمل کنم و تمرین کنم تا بینم…خدایا شکرت