چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم

در این فایل استاد عباس منش با توضیح آیاتی از سوره اعراف، مفهوم “هدایت” یا “گمراهی” را در عمل توضیح می دهد. گوش دادن به آگاهی های این فایل، از یک طرف ما را از افکار و باورهای محدود کننده ای آگاه می سازد که منجر به گمراهی ما از مسیر نعمت ها شده و به قول خداوند “برای سختی ها آسان کرده است” و از طرف دیگر، باورهای قدرتمند کننده ای را به ما می شناساند که پروراندن آنها در ذهن، موجب ورود به مدار خداوند، دریافت هدایت های این نیرو و ” آسان شدن برای آسانی ها ” می شود.

بخشی از سرفصل آگاهی های این فایل شامل:

  • مفهوم فروتنی در برابر خداوند و ارتباط آن با ” احساس خود ارزشمندی درونی “؛
  • مفهوم غرور مخرب و ارتباط آن با “گمراه شدن از راه راست”؛
  • “مقایسه”، دروازه ورود به مسیر گمراهی است؛
  • “مقایسه”، فرد را از صلح درونی با خودش خارج می کند؛
  • راهکاری برای کنترل افکاری که منجر به “حسادت” یا “مقایسه” می شود؛
  • چقدر از اینکه “چه افکاری منجر به ایجاد چه احساسی در شما می شود”، آگاه هستی؟!
  • چه جنس افکار، احساس خوب را ایجاد می کند و چه افکاری، منجر به احساس بد می شود؛
  • “حسادت”، از کدام باور محدود کننده نشات می گیرد و به چه شکل فرد را از مسیر دریافت نعمت ها خارج می کند؛
  • ریشه “حسادت”، احساس بی ارزشی درونی است و منجر به تصمیمات و رفتارهایی می شود که فرد را به احساس بی ارزشی بیشتر می رساند؛
  • کلیدهایی هدایتگر در آیه 32 سوره نساء؛
  • مفهوم “تسلیم بودن دربرابر خداوند” و نتایج این ویژگی شخصیتی؛
  • “مغرور بودن در برابر هدایت های خداوند” و عواقب این ضعف شخصیتی؛
  • ساختن چه ویژگی های شخصیتی، موجب تشخیص و دریافت هدایت ها می شود؛
  • چرا تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند، نه تنها ضروری بلکه “حیاتی” است؟!
  • نقطه شروع تحول زندگی فرد؛
  • شیطان همواره از در “ناسپاسی”، وارد می شود؛
  • ارتباط “ناسپاسی” با “گمراهی”؛
  • ارتباط “سپاسگزاری” با “هدایت به صراط مستقیم”؛
  • چگونه از مدار شیطان خارج شویم و وارد “مدار خداوند” شویم؛
  • تفاوت فرکانس ” احساس سپاسگزاری ” با سایر احساس های خوب؛

این فایل آگاهی بخش را بشنوید، در آن آگاهی ها تامل کنید، سپس درسهای سازنده آن را در بخش نظرات با سایر دوستان خود به اشتراک بگذارید.

منتظر خواندن نظرات تاثیرگذار تان هستیم


منابع کامل درباره آگاهی های این فایل:

آگاهی های دوره احساس لیاقت

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم
    980MB
    94 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم
    93MB
    94 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

882 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین سیفی» در این صفحه: 1
  1. -
    نسرین سیفی گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    به نام خدای مهربونم

    سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جان عزیز و مهربون

    استاد مهربونم این کامنت شاید خیلی ربطی به محتوای فایل نداشته باشه اما من میخوام برای ردپا بنویسم

    چند وقتی که حالم یویو واره

    یعنی مدارم زیاد اکی نیست ولی باز هم لطفش اینه که نسبت به قبلنا حتی حال بدم هم هزار برابر بهتره

    چندوقتی بود که به شدت احساس تنهایی میکردم

    و علی‌رغم اینکه چند تا کار تو دست اقدام دارم باز هم شیطان تو ذهنم همه اینارو بی‌ارزش نشون میده

    مثلا برای گواهی‌نامه که اقدام کردم آزمون آئین ‌نامه رودفعه اول قبول شدم با احساس خوب رفتم امتحان دادم و اسم هرکسی به عنوان قبولی صدا زده میشد تحسینش میکردم تا اسم من هم صدا کردن و کلی خوشحال شدم

    با دیدن چندتا نشونه و آلارم دوره قانون‌سلامتی رد خریدم 22 روزه‌ دارم بهش عمل میکنم و حدود ده کیلو کم کردم با وجود اینکه دخترم یک‌ونیم سالشه و شیر میخوره چند روز هم هست که فست 24 ساعته میگرم و خیلی راضیم خداروشکر ،زیبایی چهرم داره خودشو بیشتر نشون میده ، پوستم شفاف‌تر شده ، قند خون ناشتام از 215 رسیده به زیر 100

    حالا باز حتی شیطون میاد و اینهارو هم برام بی‌ارزش نشون میده و میگه خوب حالا که چی ؟

    تهش چی؟؟؟

    و با این تفکرات انگار هیچکدوم از دستاوردهای‌ آدم به چشمش نمیاد

    و از طرفی بیکاری هم به شدت اذیتم میکنه من به چیزی که علاقه داشتم آشپزی و شیرینی پزی بود که مدتی هم شیرینی فروختم ولی چون بچه‌هام و خودم به بوی شیرینی حساسیت پیدا کرده بودیم و گلو درد داشتیم دیگه نپختم‌ و خداروشکر که ادامه ندادم چون با قانون سلامتی اصلا هماهنگ نبود و بودنش تو خونه مثل توپ بازی بود که باید ازش دوری کرد

    ولی الان همش میگم خدایا چیکار کنم برای اینکه سرگرم باشم با وجود دوتا بچه کوچیک من که نمیتونم جایی کار کنم ، و هنر خاصی هم بلد نیستم

    و میدونم اگر شغلی داشته باشم ، قطعا حال روحیم خیلی بهتر خواهد شد انشالاکه خدا کمکم کنه

    من و همسرم این روزا خیلی با هم صحبت میکنیم تا حالمون خوب بشه

    ما شغل اصلیمون بازسازی و ساخت خونست و بعد هم فروششون‌

    الان دو تا ملک داریم که قیمتشون هم سنگین نیست ، تو دوتا محله خوب هستن ، ولی با وجود اینکه چندین ماهه برای فروش گذاشتیم هنوز فروخته نشدن

    همه باورهای درست رو تا اونجایی که میدونیم به کار بستیم ولی خوب نمیدونم‌ صلاح در چیه که فروش نرفته

    امروز با همسرم دستاورد‌هامون رو مرور میکردیم

    برای اینکه ذهن رو با منطق جوابش رو بدیم

    ما وقتی ازدواج کردیم یه خونه کوچیک داشتیم تو یه محله‌ای که خوشنام نبود با کلی قرض و وام و بدهی الان با وجود گذشت 6 سال ما دوتا خونه تو دوتا محله‌ی خیلی خیلی بهتر داریم با ماشین ، بدون یک ریال قرض و وام ، وسایل خونه رو عوض کردیم ، دو تا بچه داریم سالم و سرحال که خدا بدون کوچک‌ترین دارو و دکتری بهمون داد

    من به همسرم گفتم تو خوش‌ بینانه‌ترین حالت الان یه کارمند شاید 30 الی 40 میلیون درآمد داشته باشه و قطعا حداقل یه قسطی ، چیزی هم داره

    حالا اگه حتی ما باز هم تصور کنیم هیچ خرجی نکنه باز هم نهایتا سالی چهارصد میلیون درآمدشه ، بدون اینکه آزادی زمانی و مکانی داشته باشه

    ولی خوب مسلما از این چهارصد میلیون درآمد سالانه سیصد میلیونش‌ خرج زندگی و قسطش میشه خیلی خوب بتونه پس‌انداز کنه صدمیلیون میتونه پس انداز کنه

    ولی ما به طور میانگین سالی 400 الی 500 میلیون به داراییمون اضافه کردیم علاوه بر اینکه مسافرت‌های خوب رفتیم ، خوب خرج کردیم و خوب پوشیدیم ، هدیه‌های خوب خریدیم ، مهمونی‌های خوب برگذار کردیم

    اما ذهن میاد همه اینارو عادی جلوه میده و مدام میگه کو پس پول تو حسابت چرا کمه

    امان از بازی‌های ذهن

    خدا انقدر حواسش به ما بوده که مارو همیشه هدایت کرده برای ازدواجمون ، برای خرید خونه ، برای بچه‌دار شدن ، برای پرداخت قرض و بدهی سر موقع

    استاد من قبل از بارداری دخترم یهنی حدود سه سال پیش مصمم شده بودم جراحی مینی بای‌پس کنم شدیدترین و خطرناک‌ترین نوع جراحی و حتی آزمایش و سونوگرافی هم رفتم

    ولی برای جور شدن هزینش که سال 1400 حدود پنجاه میلیون میشد باید چند ماهی صبر میکردم خیلی جدی بودم تو این موضوع (اعتراف میکنم که تاثیر اینستاگرام بود ، که به لطف خدا و شنیدن از زبون شما که دیونه خونست چندماهی میشه که حذفش کردم )

    خلاصه من چند ماه بعد فهمیدم که حامله‌ام کار خدا دو روز بعداز اینکه فهمیدم باردارم پول عمل جور شد ولی اصلا ناراحت نبودم بلکه خیلی خداروشکر کردم برای بارداریم

    وقتی زایمان کردم و برای دومین بار درد سزارین رو کشیدم گفتم من غلط بکنم دیگه سمت جراحی برم و کلا بی‌خیالش شدم

    و الان هدایت شدم به سمت قانون سلامتی

    میخوام بگم خدا چقدر حواسش به ما بوده ، چقدر کمکمون کرده از کوچکترین تا بزرگترین مسائل زندگیمون

    من اگر صبح‌تا شب هم سپاسگذارش باشم بازم کمه خیلی کم

    بمونه برای ردپای من

    درپناه خدای مهربون و یکتا و هدایتگر باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 85 رای: