چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-23 04:47:072024-11-23 04:49:23چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
امروز که دیدم یه فایل جدید روی سایت اومده یه حسی بهم گفت هدایتی که چند روز پیش یعنی 1آذر ماه داشتم رو اینجا بنویسم
چون مرتبط بود با موضوع فایل ، با اینکه خدا از پیام دوست آگاهم در سایت که به رد پای روز 18 آبانم نوشتن که مثل فرعون نباش بهم فهموند که مراقب باشم و من سعی میکنم عمل کنم
اما 1 آذر انقدر مرحله به مرحله سه تا آیه از سه سوره رو بهم نشونه داد که قشنگ بهم گفت متواضع باش و هر لحظه باید به یادت بیاری که هیچی نیستی و هرآنچا داری از خداست
که با این آیه سوره نازعات شروع شد
وَأَغۡطَشَ لَیۡلَهَا وَأَخۡرَجَ ضُحَىٰهَا
و شامش را تیره و روزش را روشن گردانید
وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ دَحَىٰهَآ
و زمین را پس از آن بگسترانید
ساعت نزدیک 12 شب بود که بشه 1 آذر ماه
کارامو که انجام دادم اومدم اتاقم و بارون خیلی خیلی زیبایی میبارید و رعد و برق میزد
یه لحظه به صدای رعد و برگ ترسیدم
گفتم خدایا چقدر تو عظیم و قدرتمندی
در یک لحظه میتونی همه چی رو نابود کنی
بعد اومدم بشینم یه لحظه به دلم افتاد که 1 آبان که دوره 12 قدم رو قدم اول رو خریدم و تا 7 آبان تا قدم 7 رو خریدم ، برم دفترمو بردارم و بعد یک ماه که من نتونستم جلسه اول رو چکاب فرکانسی رو بنویسم ،دیگه شروعش کنم
قبلش به این فکر بودم که اگر این هفته فروشم خوب باشه قدم 8 رو بخرم و پس ذهنم این بود که الان برای تخفیف قدم بعدی 12 روز مونده اگر نگیرم باید با پول اصلیش تهیه کنم
و مدام داشتم به پولش فکر میکردم
و همه اینا یعنی من باور محدود دارم که دنبال تخفیفم
باید سعی کنم باورای پشتشو پیدا کنم و باورای قوی بسازم و تکرار کنم
و وقتی متوجه شدم گفتم نباید قدم 8 رو بخری
تو از اول شروع کن یکی یکی تمرینات رو انجام بده و عمل کن ، بعد که به قدم 7 رسیدی مطمئن باش که بیشتر از اونچه که فکرشو میکنی خواهی داشت که بتونی چند تا رو رو خرید کنی و عمل کنی به آگاهی هاش
پس عجله نکن
وقتی به دلم افتاد الان پاشم و دفترمو بردارم و بیارم چکاب فرکانسیمو تکمیل بنویسم که نصفه مونده بود و روز 7 آبان نوشته بودم رو ، کامل کنم
ویهویی دیدم مسجد کنار خونه مون قرآن گذاشت
عجیب بود ساعت 12 شب بود و قرآن میذاشت
اولش ترسیدم ، گفتم چرا این وقت شب یهویی قرآن گذاشتن ؟؟
و یه فکری کردم گفتم نکنه قیامت شده
و یاد حرفایی که از بچگی شنیدم افتادم و گفتم میگن وقتی قیامت بشه یه صدای خیلی زیادی میشنویم
و باقی جریاناتش
با خودم گفتم چرا ترسیدی طیبه؟؟؟
و میدونم دلیل ترسم چی بود
اینکه از رفتارها و عمل هایی که داشتم ترسیدم
و این خودش باور محدوده که دارم و باعث ترس در من شد
و من از استاد عباس منش شنیدم که
خدا میبخشه و هر جوری که باشم خدا منو میبخشه اما وقتی اشتباهی از من سر زد خودمو سرزنش نکنم و بدونم که خدا منو بخشیده و احساسمو خوب کنم
البته اینم گفت که به اینم فکر نکنید که هرچی دوست داشتین انجام بدین بعد بگین خدا میبخشه
نه اینجوری نیست ،باید تلاش کنین کنترل کنین ذهنتونو ،اما اگر اشتباهی داشتین خودتونو سرزنش نکنید و احساستونو خوب کنید مطمئن باشید که خدا میبخشه
همه اینارو تو اون چند لحظه که صدای قرآن اومد فکر میکردم
وقتی سکوت کردم تا صدای قرآن رو بشنوم هیچی متوجه نشدم با خودم گفتم هیچ وقت تو این ساعت قرآن پخش نمیکنن ؟!
و حس کردم یه پیامی برای من داره
هرچی دوباره گوش دادم متوجه نشدم واضح تلاوت نمیکرد
بعد دیدم یهویی قطع شد
گفتم خدایا برای من پیام داشتی؟
و بعد که دفترمو باز کردم تا چکاب فرکانسی جلسه اول دوره 12 قدم رو بنویسم ، یهویی از دلم این آیه تلاوت شد
وَأَغۡطَشَ لَیۡلَهَا وَأَخۡرَجَ ضُحَىٰهَا
و شامش را تیره و روزش را روشن گردانید
وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ دَحَىٰهَآ
و زمین را پس از آن بگسترانید
اول فکر کردم چون ضحی داره سوره ضحی هست رفتم سوره ضحی رو باز کردم دیدم نه یه سوره دیگه هست
آیه رو نوشتم و دیدم سوره نازعات آیه 29 هست
معنیشو که خوندم گفتم خب! چه پیامی برای من داشت ،متوجه نشدم
و دیدم من دارم آیات آخر رو میخونم معنی آیات رو
یَسۡـَٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَهِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَا
از تو سؤال کنند که قیامت کى بر پا شود؟
إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخۡشَىٰهَا
تو را جز این نباشد که اهل ایمان را هر کس از یاد آن روز هراسان مى شود به احوال آن روز آگاه سازی
تا آخرین آیه که خوندم بازم هیچی نفهمیدم یعنی فهمیدم اما پیام اصلی رو نگرفتم
یه دفه ترسم از گذاشتن تلاوت قرآن و فکر کردنم درمورد قیامت و افکار بعدش بهم یادآوری شد که چند دقیقه پیش بود این افکارم
متعجب شدم
گفتم ببین من اصلا نمیدونستم تو قرآن کدوم سوره معنیش درمورد قیامت هست که بخوام آیه شو ببینم و بخونم
چقدر خدا دقیقه
وقتی دید ترسیدم و سوالی پرسیدم
کمی بعد به زبونم جاری کرد این آیه رو
و من دیدم مرتبط بود با ترس من
إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخۡشَىٰهَا
تو را جز این نباشد که اهل ایمان را هر کس از یاد آن روز هراسان مى شود به احوال آن روز آگاه سازی
این آیه رو دقیقا خدا به من گفت تا بگه دقتتو بیشتر کن در کنترل ذهن و خداگونه بودن و متواضع لودنت
طیبه جان تلاشتو میبینم ولی بیشتر آگاه باش
متواضع باش در برابر من
چقدر خدا دقیقه
درسته من جزء سی رو وقتی بچه بودم حفظ کرده بودم ،اما خیلی سوره ها فراموشم شده بود و اینکه فقط حفظ کرده بودم و هیچ وقت کسی نگفت معنیاشو بخون و منم از بچگی فقط جزء 30 رو حفظ کردم و مدرک دادن بهم اما بعد به کل خیلی آیات فراموشم شد
و حتی وقتی این آیه به زبونم جاری شد فکر کردم سوره ضحی هست و وقتی دیدم نیست گفتم پس چه سوره ای هست
که دیدم سوره نازعات هست
و من این سوره رو اون موقع خیلی میخوندم
و تقریبا تا حدودی تو خاطرم مونده
الان که داشتم مینوشتم رفتم از اول بخونم و با چشمای بسته خوندم که ببینم تا چه حد حفظ موندم و یادمه
و به آیات 17 به بعد که رسیدم دیدم یادم نیست
و از یه آیه از رو دیدم دوباره ادامه دادم و یادم اومد
به این آیه که رسیدم انگار یه نیرویی منو متوقف کرد که نخونم و ادامه ندم و معنی آیه رو خوندم
فَحَشَرَ فَنَادَىٰ
پس (با رجال بزرگ دربار خود) انجمن کرد و ندا داد
فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّکُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ
و گفت: منم خداى بزرگ شما
فَأَخَذَهُ ٱللَّهُ نَکَالَ ٱلۡأٓخِرَهِ وَٱلۡأُولَىٰٓ
خدا هم او را به عقاب دنیا و آخرت گرفتار کرد
معنیشو که خوندم گریه کردم
متوجه اشتباهم شده بودم معذرت خواهی کردم از خدا
چون من امروز یعنی 30 آبان دوباره افکاری مثل افکار فرعون داشتم ،که یه بار چند روز پیش ، آقای نارنجی ثانی تو سایت با نوشته هاشون بهم فهموندن که آگاه باش و مثل فرعون نباش که تو رد پای روز 18 آبانم طبق نوشته هام بهم گفتن دقت کن
و گفتن که
طیبه عزیز ، همه ما هدایت میشیم ولی آیا براه درست ؟
نه ،بلکه هدایت میشیم به باورهامون ، به آنچه برای ذهنمون تثبیت شده.
من با اینکه تو این یکسال از استاد این جملات رو با یه جمله بندی دیگه شنیده بودم ،اما انگار وقت درکش الان بود که مسیرم رو درست نرم و خدا از طریق آقای نارنجی ثانی بهم بگه و من سعی در اصلاحش تلاش کنم
ولی اینبار چرا دوباره خدا با این آیه و سوره به من تکرار کرد ؟ اونم تو این تقریبا 10 روز به شکل های مختلف بهم گفت متواضع باش ،تو خدا نیستی این یادت باشه
به خودم میگم ، طیبه ، مگه میشه خودمو نشناسم
امروز دوباره چند بار افکاری اومد به ذهنم که گفتم من جمعه برم برای فروش تو جمعه بازار فروشمون بیشتر میشه، اگر من نرم مامانم نمیتونه بفروشه یا کم میفروشه
و هی میگفتم من و بعد یادم آوردم که چی داری میگی طیبه تو هیچی نیستیا یکم پول دستت اومد فکر نکن قدرتی داری فکر میکنی تو داری این همه تو یه روز میفروشی که میخوای بگی
من اگر با مادرم نرم و نفروشم فروشش کمتره
و هی من ، من میکردم
و اون لحظه ها که من ، میگفتم سریع یادم آوردم گفتم طییه چند روز پیش آقای نارنجی ثانی چی گفت بهت
مراقب باش ،مثل فرعون نشی ،به عاقبتش دچار بشی
تو خدا نیستی طیبه
درسته با خدا یکی هستی ولی هیچی نیستی هیچی
پس خیال خدایی برت نداره که تو جمعه میری و فروشتون بیشتر میشه
آخه من با مادرم درمورد فروش گل سرا ،چند روز پیش تصمیمی گرفتیم که گفت یه مقدار از گل سرای منو با نقاشیات ، با آینه دستیات بفروش ، هرچقدر درآمد داشتی از فروشت که برای من گل سر فروختی یه مبلغی به عنوان فروشم، بهم پرداخت میکنه تا دو نفری که فروختیم بیشتر بشه فروخت و منم قبول کردم
اما بعد این افکارم داشتم
امروز دوباره همچین فکری کردم که منم که میرم و جمعه فروشم بیشتر میشه
خدایا منو ببخش
خدارو بی نهایت سپاسگزارم که وقتی میبینه متوجه میشم دارم اشتباه فکر میکنم ولی مقاومت دارم
استاد تو همین فایل که جدید گذاشتن گفتن که
همیشه متواضع باش مخصوصا در مقابل خداوند ، البته که بندگان خداوند هم قسمتی از خداوند هستن
و باید حواست باشه که نخوای با غرور برخورد کنی
حواست باشه چه رفتاری داری
مخصوصا تو شرایط مالی
اینارو که در این فایل جدید شنیدم و اینم شنیدم که استاد گفت شیطان مغرور شد
به خودم گفتم ببین طیبه همه این نشانه ها رو قشنگ ببین
حتی استاد وقتی گفتن که
آدمایی که یکم شرایط مالیشون بهتر شد فکر کردن خدان
وای اینارو که شنیدم تک تک اون سه تا سوره ، تک تک صحبت های آقای نارنجی ثانی ،همه این نشونه های این چند روز میش اومد به یادم
و گفتم خدایا منو ببخش
وقتی استاد ادامه داد تو فایل که یسری آدما ،انگار خدا بهشون فرصت میده خودشونو جمع و جور کنن
خداروشکر میکنم که همین اول بهم فهموند که طیبه مراقب باش ، از همین اول راهت ،بهت تک تک آیاتی که لازم بود بگم رو گفتم ، تو الان تازه مدارت یکم بالا رفته و دو ماهه که داری فروش 10 میلیون فقط در روز جمعه رو داری که ببین چقدر راحت در یک روز درآمد داری
پس حواست باشه که همه رو من برات عطا میکنم نه خودت
همین اول راهت بهت میگم تا یادت باشه و خودتو اول راه جمع و جور کنی تا بعد پشیمون نشی طیبه
خدا با بی نهایت نشونه هاش که الان آیه رو از قلبم جاری کرد تا بهم بگه مراقب باش
متواضع باش
خدای من
ربّ من ، قلبم رو باز کن تا متواضع تر باشم در مقابل تو
قلبم رو باز کن تا فقط و فقط تو رو ، ربّ و قدرتمند ترین بدونم و به خودم یادآوری کنم که هیچی ندارم و هیچی نیستم
قلبم رو باز کن ، برای درک آگاهی ها در هر لحظه و عمل کردن و قدم برداشتن در راستای خداگونه بودن بردارم
بی نهایت سپاسگزارم ازت
میدونم که منو بخشیدی اما درخواستم اینه قلبم رو باز کنی تا بیشتر آگاه تر باشم به افکارم ،آگاه تر باشم به همه چیز در همه جنبه های زندگیم
وقتی شب 1 آذر بعد تکرار شدن آیه سوره نازعات درک کردم و نوشتم ،بعدش گفتم بذار دوباره سوره نازعات رو بخونم با معنی
فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَهࣱ وَٰحِدَهࣱ
جز یک صداى مهیب نشنوند
یاد حرف خودم افتادم که وقتی صدای اذان اومد از مسجدمون که ساعت 12 شب بود ، و گفتم تو قیامت یه صدای زیادی میاد که همه میترسن
وای این یهویی گذاشتن اذان اونم تو این ساعت ،کار خدا بود خواست که من برترسم ، بترسم از مقام خدا ،که فکر نکنم خبریه و من کاری کردم
میخواست به من پیامشو برسونه که متواضع باشم و چند وقتیه که هر روز صبحیادم میره و نمیگم و یادآوری نمیکنم که طیبه تو هیچی نیستی ، تا یادم باشه و کنترل کنم نجوای ذهنم رو سعی خودمو میکنم هر روز به خودم یادآوری کنم
تویی قدرت مند ترین ربّ جهان هستی
سپاسگزارم
الان ادامه همون نشانه هارو که صبح بیدار شدم دوباره خدا هدایتم کرد
اول آذر ماه خدا دوباره برای من تاکید کرد
صبح که بیدار شدم شروع کردم به گفتن و صحبت کردن با خدا
اینکه من هیچی نیستم و با توجه به تاکید خدا که دیشب یهویی ساعت 12 شب مسجد کنار خونه مون خود به خود قرآن گذاشت و منم مرحله به مرحله پیام خدا رو دریافت کردم
صبح که بیدار شدم به خودم یادآوری کردم که هیچی نیستم و از خدا کمک خواستم به روش دعای حضرت موسی
دوباره اومدم سایت تا رد پایی که دیشب از جریان قرآن و سوره نازعات نوشتم رو بخونم
وقتی خوندم تموم شد
دوباره یه آیه به زبونم جاری شد
وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ
اما هر کس بخل ورزید و خود را بى نیاز دانست
وَکَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ
و نیکویى را تکذیب کرد
خدای من متحیر بودم از این همه دقت خدا
خدا داشت دوباره بهم میگفت مراقب باش این بار با سوره لیل
البته اینم حس کردم که بهم این سوره هارو یادآوری کرد تا بهش فکر کنم و سعی کنم هر لحظه یادم باشه که هیچی نیستم
و این آیه رو که خوندم
فَأَنذَرۡتُکُمۡ نَارࣰا تَلَظَّىٰ
من شما را از آتش شعله ور دوزخ ترسانیدم و آگاه ساختم
لَا یَصۡلَىٰهَآ إِلَّا ٱلۡأَشۡقَى
که هیچ کس در آن آتش در نیفتد مگر شقى ترین خلق
وَسَیُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى
و اهل تقوا را از آن آتش دور سازند
این آیات برای من بودن که دقت کنم و این آیه
إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ
و البته بر ماست که هدایت کنیم
که بهم فهموند تو وقتی اجازه دادی هدایتت کنم ،برماست که هدایت کنیم
خیلی خوشحالم از اینکه خدا بیشتر از خودم مراقب ریز ترین افکارمه و وقتی میبینه مقاومت دارم در گرفتن پیام ، تاکید میکنه که طیبه آگاه باش از آتش دوزخی که خودت اگر کنترل نکنی افکارت رو ،خودت برای خودت مهیا خواهی کردآتش رو
طیبه حواستو هر لحظه جمع کن
خدای من کمکم کن ، میدونم که هر لحظه کمکم میکنی ،و با این نشانه هاست که قلبم رو آروم میکنی
و میدونم که باید تکاملم هم طی بشه
من هیچی نیستم تو کمکم کن در فروش و فراران ازم خرید کن
تویی که به من رزق و روزی فراوان عطا میکنی
قلبم رو باز کن برای دریافت آگاهی و درکش و عمل کردن و قدم برداشتن
خدای من میدونم که افکاری که این چند روز داشتم و مثل فرعون فکر کردم رو بخشیدی ، سعیمو میکنم که اصلاح کنم خودم رو و بیشتر عمل کنم و بیشتر به یاد بیارم که تویی قدرتمند ترین ربّ .
از خدا سپاسگزارم که آرامش قلبم هست و هر لحظه مراقبم هست
و ازش میخوام ،فردا صبح که رفتیم جمعه بازار
قلبم رو باز کنه برای دریافت نعمت بی نهایتش
قلبم رو باز کنه برای آرامش
و درخواست دارم ازش که فردا رو هوا خوب باشه چون من باید نقاشیامو بگیرم دستم و راه برم تا با گل سرا که با مادرم توافق کردیم و هرچقدر فروختم مبلغی برای خودم بردارم ، در هوای صاف و آفتابی راحت بفروشم
ولی باز هم به یاد میارم که من درخواستمو گفتم ،اما هرچی که خیره و از خدا به من برسه من به اون خیر محتاجم
هرچی تو بگی ربّ من
بی نهایت دوستت دارم ربّ ماچ ماچی من
وقتی این درکم رو هم تو سایت نوشتم خدا سومین بار دوباره هدایتم کرد این بار متفاوت تر و من نوشتم که در سایت :
این سومین باریه که به ترتیب از دیشب تا الان خدا به من آیه ای رو یادآوری میکنه
دیشب و صبح دوتا آیه
یکی از سوره نازعات
و یکی از سوره لیل
و وقتی رد پامو نوشتم یکم بعدش دوباره این آیه به زبانم جاری شد
یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ
از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان گرانبها بیرون آید
نمیدونستم کدوم سوره هست وقتی تو قسمت جستجوی اپلیکیش قرآن نوشتم دیدم سوره الرحمن آیه 22 هست
نمیدونم منظورش از این آیه برای من چیه
دیشب و صبح با سوره نازعات و لیل گفت که مراقب باش و درمورد قیامت و مثل فرعون نبودن تاکید کرد
اما سوره الرحمن و این آیه
چه چیزی باید بدونم ؟؟
در ادامه آیه ها
این آیه
کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانࣲ
هر که روى زمین است دستخوش مرگ و فناست
دوباره یادآوری کرد برای من
تو هیچی نیستی طیبه
وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ
و زندۀ ابدى ذات خداى با جلال و عظمت توست
و خداست که قدرت تمام جهان هستی هست
دوباره داشت برای بار سوم آتش جهنم رو برای من یادآوری میکرد که بهم بفهمونه
ببین قدرت من رو
ببین تنها من قدرت دارم و ببین مرحله به مرحله دقیقا آیاتی از سوره هارو بهت نشونه دادم و به زبونت جاری کردم تا کل سوره رو بخونی و ببینی که چقدر دقیق دارم باهات صحبت میکنم
بفهمی چقدر دقیق و بزرگ و قدرتمندم که انقدر دقیق میگم آیاتی رو که درمورد قیامت و جهنم و عذاب جهنم هست که اگر آگاه نباشی به افکارت و کنترل نکنی ذهنت رو
و اعمالی انجام بدی ، و فکر خدایی در سر داشته باشی تو هم با اعمالت جهنم رو برای خودت خلق خواهی کرد
پس دوباره تاکید میکنم
تو هیچی نیستی طیبه
همه کارهات رو بسپر به خدا به ربّ و صاحب اختیارت
و بترس و عبرت بگیر از عاقبت فرعون و امثال فرعون
تا کنترل کنی افکارت رو و در عمل توحیدی رفتار و اجرا کنی
خدای من سپاسگزارم که انقدر دقیق و هوشمندانه به من پیامت رو رسوندی
و باز هم به کمکت نیاز دارم
قلبم رو برای آرامش و دریافت نور عظیمت باز کن
و وقتی با این سه سوره من رو متوجه کرد تا بفهمم و آگاه باشم
و به یکباره قلبم رو آروم کرد در ادامه آیات
و وقتی ادامه سوره الرحمن رو خوندم
بهم قوت قلبی داد که حالمو خوب کرد
وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ
و هر که از مقام خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود
و انقدر بهشت رو زیبا گفت برای من که بی نهایت ازش سپاسگزارم و تمام سعیمو میکنم تا به یاد بیارم هر لحظه و متواضع باشم
تَبَٰرَکَ ٱسۡمُ رَبِّکَ ذِی ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ
بزرگوار و مبارک نام پروردگار توست که خداوند جلال و عزّت و احسان و کرامت است
خدا توی این مدت بارها به من نشونه داد و با این یه سوره کامل بهم گفت
تا فکر کنم و بعد در آخر بهشت رو به من نشونه داد که اگر کنترل کنی ذهنت رو و تقوا داشته باشی ، زندگیت بهشت میشه
اما برای اینکه به بهشت در دنیا و آخرت نصیب بشی باید متواضع باشی
هر روز و هر لحظه بگو که هیچی نیستی و هرچی داری از آن ربّ و صاحب اختیارت هست
این فایل رو هم برای تو محیا کرده بودم با فایل قبلی ،ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 1 و 2
آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟
تسلیم بودن در برابر خداوند
طیبه این فایلارو بیشتر گوش بده بیشتر حواست باشه
اینارو مخصوص تو هست تا میتونی بیشتر گوش بده و عمل کن
از استاد عباس منش عزیز سپاسگزارم که این فایل های ارزشمند رو از قرآن برای ما تو سایت میذارم تا یاد بگیریم و بفهمیم و عمل کنیم
سعیمو میکنم که خوب گوش بدم و عمل کنم
خدای من شکرت
سپاسگزارم ازت ربّ من
به نام خداوند بخشنده مهربان.
«والقرآن الحکیم»
سوگند به قرآن حکیم.
سلام به استاد عزیز و با درکم.
سلام به همه دوستان عاشق قرآن.
استاد عزیز واقعا شما یکی از افرادی هستید که می اندیشید،تعقل میکنید، تفکر میکنید.
همان انتظاری که خدا از انسانها دارد.(در قران)
افلا تعقلون.
که چرا نمی اندیشید،
شما خیلی قشنگ در ایات قرآن تفکر میکنید طوری که ماها وقتی قرآن میخوانیم ،از چنین زاویه ایی به آیات توجه نمیکنیم.واقعا قرآن نور هدایتی است برای انسانها. بی شک دلیل این همه موفقیت شما هم استفاده از قوانین خداوند در قران بوده است.به نظرم خودتون هم این موضوع رو قبول داشته باشین.این همه ارامش در وجود شما ،نشانه استفاده از مفاهیم قرآن در زندگی شماست.
به نظر من اگه انسانها به فکر اینن که برن مریخ یا برن کره ماه، همش از باور کمبود میاد، همش نجوای شیطانه که به انسان وعده فقر میدهد،.
به قول شما این همه نعمت و زیبایی و برکت و راحتی
در کره دوست داشتنی زمین وجود دارد ،ولی برخی انسانها به فکر زندگی در کره (سرد بی آب وعلف، بی اکسیژن بی جو،)مریخ ،با اون همه هزینه وسختی هستند. من که هیچ وقت نمیرم.خخ عشق است کره زیبای زمین ،
خداوند در قرآن میفرماید ،اگر تمام درختان قلم شوند و تمام دریاها مرکب شوند نمیتوانند نعمتهای خداوند رو بشمارند.
باز هم تکرار میکنم، این افکار کمبود ،از نجواهای شیطان است.
موضوع بعدی : پرسیدن دلیل خطای شیطان.
واقعا یاد خودم افتادم،خیلی از روابطم رو به همین خاطر (نپرسیدن دلیل خطا از دیگران) از دست داده ام.
تازه به خودم افتخار میکردم،که من آدم محکمی هستم و سبک خاصی دارم .
خدایا مرا ببخش به خاطر این سبک از غرور و سنگ دلی.
خداوند با اون همه عظمت و بزرگی ، و قدرت و ابهت
میاد از شیطان دلیل خطاش رو میپرسه،
بعد اصغر نمیتونه قلب بزرگی داشته باشه، وبدون پرسش ،قطع رابطه میکنه،و شماره طرف رو هم حذف میکنه.
چه اگاهی بزرگی ،وچه دریچه ی زیبایی برای لطافت قلب،برای صبر بیشتر، برای قضاوت نکردن.برای منطقی بودن.
موضوع بعدی تکبر:
تمام مثالهایی که زدید، یاد شخصیت خودم میفتادم.
الله اکبر
همیشه خودم رو باهوش تر از دیگران
دانا تر از دیگران
حرف بلدتر از دیگران
سالم تر از دیگران
خوش اندام تر از دیگران
منظم تر و صادق تر از دیگران
میدونستم.
واقعا شیطان در وجودم، مخفی شده بود.
از الان به بعد میخوام متواضع باشم در برار الله، میخوام سعی کنم خودم رو از دیگران بالاتر ندونم(از یک کارگر شهرداری، از یک فردفقیرتر، از یک انسان سیاه پوست، از یک خارجی ،افغانی، از یک معتاد، و…)
همه ما روح هایی از خداوند کریم هستیم. هریک با درک رسالتمون ، میتونیم،وجهی از خداوندبی مانند وبی همتا رو تجلی کنیم.
در رابطه با دوستانی که وضعیت مالی بهتری داشتن
یه مقدار
احساس ضعف و پایین تر بودن داشتم.
ونباید هیچ وقت خودم رو از هیچ بشری پایین تر بدونم.
ما روح خداییم.ما خلیفه خداییم،
انسانها با افکارشون،با رفتارشون با اعمالشون، میتونن به معراج وبه دیدار رب برن،
وبرعکس میتونن به جایگاه اسفل سافلین(پست ترین پستان)
برن.
اگرخودمان رابا کسی که از ما ثروتمندتر است مقایسه کنیم وارد بحث حسادت میشیم.
بالاترین فرکانس، فرکانس شکر گزاری است.
شکر گزاری قلبی داشته ها، باعث احساس خوب بیشتر میشود، و احساس خوب باعث دریافت نعمتهای بیشتر میشود.
خدایا ذوق سپاسگزاری بهم بده تا بتونم شکر نعمتهایی که به من و خانواده ام داده ای رو به جا بیارم.
در پناه خداوند رحمان باشید.
سجده کردن برای خدا
تنها سر خم کردنی است که انسان را
به سربلندی میرساند…
سلام به استاد گرانقدرم ومریم نازنینم
و همه دوستانم در ادامه دادنِ این مسیر توحیدی
پروردگارا …
مرا به راه های نیک هدایت کن،
به هر چیزی که حال مرا خوب می کند
از آنچه که فکـر می کنم و بهتر از آنچه آرزو دارم،
عزم و اراده ام را قـوی کن ..
دلی به من عطا کن که لبریز از محبتت باشد
و در جستجوی رضایت تو باشد…
خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم برای این لحظه، این حال و احساس عالیم که واقعا از شکرگزاری هایم سرچشمه گرفته است ،برای الانم که در حیاط خانه نشسته ام زیر هفت اقلیم آسمان زیبا و باشکوه و ستاره های خوشگل تا با نگاه کردن شان گل از گلم بشکُفَت و باز شُکرش را گویم و به قول مولانا
(آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد ،هر کسی را هر چه لایق بود داد) و خدا کند که هر لحظه لایق شکرگزاری سلول به سلول داشته هایم باشم در مسیر صراط المستقیم گام بردارم و هرچه می خواهم از خودش درخواست کنم و چه به وقت هدایت می کند
حتی در کاشتن نهال درخت که امسال هدایت شدیم چند تا درخت میوه هم بکاریم و مصطفی جان شروع کرد چاله زدن و بعد هدایت به سمت کودی که صاحبش به اندازه دوتا گونی بزرگ به ما دادند و بعد هم کاشتن هفت درخت میوه و لذّت بردن مان از این نعمت ها و هدایت های خودمان و این در حالی بود که پارسال شرایطش نبود و چه زیبا در وقت مناسب خداوند هدایت مان کرد و چقدر درس ها دارد این روش و در واقع سبک زندگی ،اینکه می دانی در مسیری قرار گرفته ای با احساس وآرامش عالی و شکرگزاری بابت اینکه بلاخره هدف خریدن بوده مثلا همین درخت ها، اما یکسال می گذرد و می بینی بابت هر روزش خداروشکر کرده ای حتی بابت درختانی که هنوز نیامده اند اما آموخته ای که هر چیزی درزمان مناسب به سمتش جذب می شوی وقتی ایمانت جایش را به عجله می دهد و نگرانی جایش را به امید
این برای من معجزه هست که وقتی خیالت راحت است و همه فکرو ذکرت این است که درست و پاک زندگی کنی وعاشق این هستی که هرروز ورژنی عالی تراز روز قبل خود، برای خودت و خداوندت ارائه دهی و قدم به قدم با استادت پیش رفته و تمام سعی ات این باشد به آنچه آموخته ای عمل کنی ، دیگر جز طعم خوشبختی و سعادت را نمی چشی و هر لحظه شکرگزارتر و با ایمان تر به پیش می روی چون ایمان داری
اون چیزی که خدا برات کنار گذاشته،سهم هیچکسی نمیشه،پس عجله هم نمی کنی فقط با هدایت ها و الهاماتش پیش می روی بی شک به تو داده می شود، عالی تر و اعجاب انگیز تر از آنچه که فکرش را می کنی
و من در تجربه خانه دارشدن و کسب وکارمان معجزات خداوند را دیدم و تا به امروز وقتی به آنها و هرچه که دارم نگاه می کنم اشک شوقم جاری می شود و بر زبانم شکرگزاری جاری ، به خدا که هیچ چیز تکراری برایم نمی شود که حتی مرا شکرگزارتر کرده و انعکاس آن شده یک زندگی عالی، آرامش، احساس عالی، سلامتی ،سلامتی وسلامتی و چه نعمتی ارزشمندتر از همین سلامتی ….. ،حالا بماند بقیه لطف و فضل خداونداز جمله هدایت به سمت وحود ارزشمند استاد جان و شما ببینید که عمل به فرامین ایشان چه کرد با وجود و زندگی من و انسان های دیگر،همین ایمان به خداوند که در وجودم بیدارشد و جهت درست و درمون گرفت و من هرروز ادامه دادم و تا به امروز حدود تقریبا نه ساعت از زمان گرانبهای من صرف گوش کردن و آموختن بوده تا گرانبهاتر شود و کیفیت و درک زندگی کردنم در این مدتی که در این دنیای زیبا هستم هرروز بالاتر رود چون حیف است باید برای هرلحظه زندگی کردن و حیات داشتن زانو زد و خداروشکر کرد و چه چیز اعجاب انگیز نر از این بودن در این مسیر زیبا،رویایی و سرنوشت ساز کنار استاد عزیزمان با این تواضع و فروتنی خاص و منحصر به فردشان و
خدایا هرچقدر شکرت کنم کم است
و معجزه دیگر رابطه ای رویایی که با عزیزدلم داریم و هرروز شادتر وعاشقانه تر کنار هم وصحبت ها و شکرگزاری هایمان در اکثر لحظات و این ها همان معجزه شکرگزاری هاست و امیدوارم هرروز کیفیتش عالی تر شود ….
خداروشکر که تمام توجه مان بر روی این مسیر قرار داده شده و از دنیای بیرون بی خبر و این چقدر در روند بهبودی مان تاثیر بسزایی گذاشته است و زیباتر اینکه افکار و باورهای مان به سمت زیبایی های خداوند و دیدن شان در همه چیز جهت پیدا کرده و باعث شده که تمام تمرکزمان بر هدف هایی که به رشدوپیشرفت مان در تمام زمینه ها کمک شایانی می کند معطوف شود و چقدر چرخ زندگی مان روان پیش می رود و کارها آسان وراحت انجام می شوند چون این را به خود می گویم که یادت باشه
جایی که تو دستت نمیرسه
خدا شاخه رو میاره پایین!
فقط تسلیم خواست و اراده خداوند باش ،خودش وقتی می بیند نیت تو را و هدف و مقصدت را عالی تر از آنچه که فکرش را بکنی به تو عطا می کند.
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید در این مسیر جادویی و لبریز از معجزه…..عاشقتونم
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام و درود بر مریم عزیز
دوست خوبم چقد به این نوع تفکرات نیاز مبرم دارم خیلی لذت بردم از کامنتتون خصوصا این بخش آخری که وجودمو گرم کرد تسلیم شدن ووسپردن به او و نیت خیر داشتن واقعا لذت بردم ؛
جایی که تو دستت نمیرسه
خدا شاخه رو میاره پایین!
فقط تسلیم خواست و اراده خداوند باش ،خودش وقتی می بیند نیت تو را و هدف و مقصدت را عالی تر از آنچه که فکرش را بکنی به تو عطا می کند
بسیاااااار عالی گفتی و دوست دارم این بره تو وجود تک تک سلولهای تنم نهادینه بشه .الهی شکرت که مرا در اینجا قرار دادی بقول استاد تتها مسجد در جهانه که اونجا اسم خدا بیشتر و از صمیم قلب برده میشه تنها مکانی که نیت همه یکی است ولی هرکی با راه خودش به او وصل میشه الهی شکرت اینجا تنها مسجد پاک جهان بعد مسجد نبی دوران پیامبر و شاید همپایه آن مسجد باشد خدایا شکررررت برای پیامبر زمانمان خداروشکر برای پیروان توحید این پیامبر زمان خداروشکر شکر شکر شکر شکر.
سپاس از شما که دلمو گرم کردی با این پیام که نیتم و پاک سازم همه چیو بسپارم دست خودش.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز
و همه دوستان سایت
صبح که من سایت و باز کردم
دیدم فایل جدید روی سایت اومده کلی سمر گذار خداوند شدم
ولی گفتم باید با تمرکز گوش کنم
و رفتم سر کار و بعد از ظهر که بیمار شدم
فایل و گوش کردم
و جز کلام الله در این جنس سخنان استاد چیزی نبود جز کلام الله
که خداوند زمین و آسمان را مسخر ما کرده
و مارو آفریده و از روح خودش در ما دمیده تا خودمان خالق زندگی خودمان باشیم
همه مارو یکسان آفریده
همه را از یک نوع سیستم مغز و عصبی آفریده .یعنی هر چه را دیگران دارند و بهترین هست را هم ما میتونیم داشته باشیم
هیچ برتری یا پست تری هم وجود ندارد
خداوند همه را یکسان آفرید و هر کس که افتاده تر و تسلیم تراست در برابرش هزاران برابرش را باز بهش میبخشد
که من بارها و بارها درس گرفتم از استاد که فقط خدارا شکر گذار باشم
خدایا تو هدایتگر. من هستی .و هر آنچه. را که دارم از آن توست
من فقط یک مصرف کننده نعمات تو هستم و همه نزد من امانت هست تا من فقط لذت ببرم و لذت
نه یک دورهمی را میتوانم با خودم ببرم .در زمان مرگ
فقط اعمالم که من تسلیم بودم در این دنیا در برابر خدا و خداوند ادامه زندگی زیبایی که در این دنیا رو دارم در اون دنیا هم بهم میدهد
پس چرا باید شرک کنم که من ندارم اون داره .یا من بالاترم اون پایین تر هیچ تفاوتی ندارد
چون همه ما روح خدا گونه داریم در وجودمان
خدایا تسلیم تو هستم تو هدایتگرم باش.
استاد
وقتی از خلقت ما سخن میگفت که به شیطان خداوند گفت سجده کن بر بنده من و شیطان خودش را بالاتر دانست
خدا اون را نابود نکرد و دلیل خواست از شیطان
پس چرا باید من که هیچ قدرتی بر دیگران ندارم بیام دیگران را مسخر بدبختی های خودم بدانم
و این یعنی اینکه من در هر جایی که هستم در سر جایه خودم هستم
و دیگران هم در هر جایی هستند در سر جایه خودشان هستند هیچ ظلمی به هیچ کس نشده است
هر ظلمی شده خودمان به خودمان کردیم
که خداوند به پیامبرش میگوید هر ظلمی میشود از جانب خودتان هست و هر خیری از جانب من
خدایا من تسلیم تو هستم
جز خیر در این دنیا از تو ندیدم . هر شری هم اگر بوده برام خودم ایجادش کردم
با افکارم و فرکانس هایی که فرستادم به جهان هستی
و طبق قانونی که وصف کردی من شرایط زندگی خودمان را خلق کرده و میکنیم
و اینکه من به این ایمان رسیدم که هر چه را که بخواهم میتوانم خلق کنم
فقط باید تکامل را طی کنم
استاد باز هم کل کاشتی
کلی منو متحول کردی
کلی بهم درس دادین با آموزه هایی که از کتاب قرآن. برام گفتی و من درک کردم کلام شما را و هنوز هم جای رشد دارم
چون هر بار که فایل هایت را گوش میکنم باز هم مسیر بهتر را دارم درک میکنم
استاد ممنونم از شما
خدایا سپاس گذارم ازت که منو با این دوستان همراه کردی
سلام سلام به دوستای قشنگم و استاد مهربانم
اول که با داستان حضرت آدم شروع کردید با خودم گفتم چقدر همیشه برام سوال بود خدا که انسان رو اینقدر دوست داره چرا میگن تبعیدش کرده روس زمین بخاطر یه اشتباه؟ مگه خدا نمیگن بخشنده و پذیرنده توبه هست پس این داستانش چیه؟
که خدارو صدهزار مرتبه شکر فهمیدم من در اشتباه بودم و داستان اصلا یه جور دیگه ای بوده :)
با شکر گزاری شروع کردین و من احساس میکنم توی این زمینه انصافا کم کارم
یعنی اینقدر خدا برام از زمین و آسمون نعمت میفرسته و فرستاده و خواهد فرستاد که من حتی فراموش میکنم بگم خدایا متشکرم و اون وسطها یادم بیوفته بهش میگم مرسی خدایا
قبل از اینکه این فایل رو ببینم یعنی دو روز پیش من برای خودم چالش شکر گزاری گذاشتم تا بشه روتینم و خداروشکر صبح که بیدار شدم اول شکرگزاریم رو نوشتم توی دفترم و سعی کردم این شکرگزاریم رو توی رفتارم هم نشون بدم
قربونش برم یه وقتایی فراموشش میکنم و چرخ های زندگیم سخت تر حرکت میکنه و انصافا همیشه همیشه حواسش بهم بوده حتی وقتی حواسم بهش نبوده واسه همین یه کوچولو ازش خجالت میکشم که یه وقتایی حضورش رو یادم میره
هرچند که اونم بیکار نمیشینه…یه وقتایی با سوپرایزایی میاد پیشم که میگم بابا تو دیگه کی هستی اصلا من عاااشقتمممم که عشق من الله مهربونم
یعنی حتی نمیتونم باور کنم که قبلا چه رنج و دردی رو توی زندگیم تحمل میکردم و حالا به طرز عجیبی زندگیم ساده شده و چرخ های زندگیم قشنگگگگگ روان شده توسط قلبم خدای مهربونم
زندگی داره روی قشنگش رو بهم نشون میده و من فقط میگم نمیدونم چجوری ولی همش کار خدا بوده….ازش خواستم و اون اجابتم کرد
یسری اتفاقای قشنگ داره توی زندگیم میوفته که انشالله بعد از اتفاق افتادن کامل میام و بیان میکنم که چقدر اتفاقای زندگیم داره بشکل عجیب و غریبی زیبا رقم میخوره
خدایاشکرت
عاشقتونم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ودرود فراوان براستادعزیز ومریم جان نازنین وهمه خانواده صمیمی والهی عباسمنش
استاد عزیز بسیارعالی این آیات زیبا راشرح دادید ونکات آن رابیان کردید
یادآوری وتوجه به نعمتهای الهی زمینه ساز رشد وشکوفایی ومحبت وتسلیم خداشدن است
خداوند زمین پهناور باتمام امکانات راافریده ودراختیار همه انسانها قرارداده
آفرینش زمین وشرایط آن وحالت چرخش آن ونورخورشید وفاصله مناسب زمین باخورشید که حرارت آن مناسب باشد ومارانسوزاند ونورمناسب و روشنایی روز وآرامش شب وماه وستارگان وجذب ودفع آبها وبخارشدن آبها وتبدیل به ابر وبارش باران وچرخه بانظم تولید آب ورویش گیاهان واینکه فضولات حیوانی وانسانی وگیاهان خشک شده دوباره به زمین برمیگردند وتولید گیاهان ومیوه ها ورویش درختان وهمه وهمه به گونه ای است که میتواند نیازمندی های انسان را برطرف کند وطبیعت مسخر انسان است ومعیشت انسان بطورکامل درزمین تأمین میشود
نعمتهای الهی باید زمینه ساز شکر وسپاسگزاری باشند نه عامل غفلت
شیطان باتکبر وخودبزرگ بینی نافرمانی کردوما نیز بسیاری جاها به حکمت دستورات الهی توجه نکرده وازفرمان خدا اطاعت نمیکنیم
راه نجات انسان تسلیم دربرابر خداوند مهربان است نه فقط عبادتهای طولانی
همانطور که شیطان باوجود سالها عبادت با یک نافرمانی وتکبر وایستادن دربرابر خدا رانده شد
نافرمانی ازخداوند وگناه خودرابه تقدیر وقضاوقدرالهی نسبت دادن کارشیطانی است
اشتباهات خودمان رابه گردن خدا بیندازیم ومسولیت کاراشتباه خودرا نپذیرفتن کارهای شیطانی است
راه مستقیم مسیر تسلیم خدابودن وشکرگزاری است وشیطان راه مستقیم راشناخته بودکه گفت درمسیر مستقیم مینشینم وبندگان رامنحرف وناسپاس میکنم
هدف وآرزوی شیطان ناسپاسی انسان است وانسان سپاسگزار درراه مستقیم است
شکرگزاری یک عمل است نه حرف وفقط برزبان آوردن خداراشکر
شکرگزار واقعی کسی است که ازنعمتهای خداوند استفاده درست کند وبه هرنعمتی پاسخ عملی دهد
شاکر مقامی والاست ویکی ازاسامی خداوند متعال است
عمل به شکر خدمت به خلق خداست ودرهرکاری هستیم خدمات صادقانه وباکیفیت ارائه دهیم ومخلوقات خدارا ازمهرومحبت وعشق وخدمات خودمان برخوردار کنیم
نعمات وبرکات الهی راتوسعه دهیم وهر نعمت متناسب باشکرگزاری عملی ما بیش ازپیش میگردد وافزون میشود
خداوند مهربان هم شاکر وقدردان است وازصفات خداوند شاکر است خدا اصل معرفت وحقیقت شکروسپاس است وشاکر وشکور خداست
وقتی بندگان خدا کارهایشان رادرست انجام دهند وبه نعمتهایشان توجه نشان دهند وسپاسگزاری کنند خداوند هم قدردان است وبیشتر وبیشتر نعمت میدهد
انشالا خداوند ازفیض خودش ارزانی ماکند وتوفیق سپاسگزاری نصیب ما کند
استاد عزیز درفایلهای مختلف درسایت ودرسریال سفربه دورامریکا وزندگی دربهشت توجه به کوچکترین نعمتها وداشته ها وسپاسگزاری کردن راازشما یادگرفتم وبکار بردم وازبرکات آن بهره مند شدم
خداراشکر درسایت توحیدی عباسمنش هستم این نکات عالی رامیشنوم
درپناه خدا سلامت وشاد وسرفراز وموفق وپاینده باشید
تو مسئله ی روابط من خیلی خودمو مقایسه میکنم با دیگران ، اینکه فلانی چقدر قشنگ حرف میزنه ، چقدر قشنگ ارتباط برقرار میکنه
حتی با ماه قشنگم خیلی خودمو مقایسه میکنم نگاه کن توی این سن چه ارتباطاتی ساخته ، چقدر خوب میتونه ذهنشو کنترل کنه ، چقدر قشنگ تونست آرامششو حفط کنه ، چقدر خوب میتونه به راحتی درآمد کسب کنه ولی من نمیتونم
این خیلی من خشمگین میکنه صادقانه بخوام بگم گاهی سره همین مقایسه ها از دستش عصبی شدم و بحث الکی راه انداختم در صورتی که در درونم میدونستم من دارم مقایسه میکنم خودمو ولی اون خیلی کم یا بگم من ندیدم خودشو مقایسه کنه ، راستش من درونن خیلی حسادت میکردم هم به ماه قشنگم هم به دوستانم که نگاه من اون چقدر خوب درآمد کسب میکنه و چقدر خوبه که وقت آزاد میاره اما من ندارم و حرص میخورم و میسورم ، خودم درونن میفهمم که دارم حسادت میورزم ولی فقط نظاره گر بودم تو اکثر مواقع
مقایسه سمه واقعا سمه به قول استاد سهیل میگه تو فقط 30 ثانیه یا نهایت یک دقیقه از زندگی فلان آدمه معروف یا هر کسه دیگه ای رو میبینی تو شبکه های اجتماعی و داری خودتو مقایسه میکنی تو از زندگی اون فرد خبر نداری واقعیت همینه ، همین چشمو همچشمی ها باعث نابودی رابطه میشه همین مقایسه کردن ،من پای اکثر دعواهای خانوادم نشستم تو اکثر بحثاشون دیگران رو مثال میزنن و خودشون و رابطشون رومقایسه میکنن شاید اگر این مقایسه عا نباشه بالا 80 درصد از مسائلشون حل بشه ، من برای خودم زندگی میکنم نه برای دیگران ، در دنیای مادی هیچ کس در جایگاه مقایسه با هیچ کس نیست ، هرکسی داره مسیر تکامل خودشو طی میکنه
الهی شکرت
سلامممممم
استاد عزیزم واقعا از شما سپاگزارم که انقدررررر روی اصول خودتون موندید و کمک میکنید تا ماهم اصول خودمون رو پیدا کنیم
شما چقدرررر و چقدررر به هزار دلیل و روش به ما میگید شبکه اجتماعی رو پاک کن بابا . من خودم همون یکی دوماه اول اینستاگرام رو پاک کردم و نمیدونید چقدر هر روز دوستام پیام میدادن اینستا نیستی ؟ بعد تعجببب میکردند
بعد من از تاثیرات روشون میگفتم اونا میگفتند رو ما همچین تاثیری نداره .البته این مال دوسال پیشه
اونوقت شما هنوز بعد این همه سال تو هررررر فایلی گفتید از شبکه اجتماعی بیاااا بیرون . استاد جونم واقعا ببخشید که همیشه باید اینو به ما بگید
الان اگه پیش بیاد که نمیاد اگه بگن که شبکه اجتماعی داری یا نه ! یه جوری تعجب میکنند انگار که دست وپا ندارم
من فکر میکنم حتی اگه کسب درامد هم داشته باشه این اینستاگرام انقدرررر مسموم هست و انقدر گمراه کننده و غیر طبیعی که ارزش نداره
برای من قدم گذاشتن تو راهی که شما به ما اموزش دادید تصورش اینجوریه که یه راهیه که اولا خیلی خلوته و خیلیییی قشنگه و تر و تمیزه جاده که پیدا میشه مثل همون مسیر ستاره قطبی . یه مسیریه بین جامعه ست صداهاشون رو میشنویم ولی همچنان ازین جاده خنک و سکوت و درختهای زیبا خوشمون اومده یه سری از بارهای سنگینمون رو اون اول جاده میگن بزارش زمین مثلا بار سنگین نق زدن و ناله و شکوه بعد همینطور که داریم تو اون جاده راه میریم که خیلیم خلوت و قشنگ و پر از سکوت خداست بارهای دیگمونم برمیداریم مثل بار شبکه های اجتماعی . ندیدن اخبار . احساس قربانی بودن . توقع از دولت و خانواده بعد انگار حالا که سبکتریم میپیچیم تو یک جنگل سرسبزتر و بازهم خلوت تر اینجا انقدررر عطر و بوی خداهست که توجهمون به خاطر نبودن اون بارهای سنگین بیشتر به زیبایی های معطوفه .دیگه تو جامعه راه میریم ولی به جای نازیبایی داریم به زیبایی ها توجه میکنیم . کما بیش احساسمون خوبه . علایقمون به سمتمون میاد . نعمتها راحتتر در اختیارمونه . با بقیه چنددددماهه دعوا و قهر نداشتیم ولی یه صدایی از اون ته میاد میگه بیاجلوتر بقیه ی بارهای سنگینت هم بزار پایین از مقایسه و حس بی ارزشیت کوتاه بیا . نعمت ها و فراوانی ها را ببین . بدون ثروت و خدا یکی هستند و بیا جلو و سبکبال تر شو . مسئولیت ها و حمایتگری هات رو بزار کنار و بیا جلوتر و بپر تو این بهشتی که به متقین وعده دادم . اینجا دیگه همه چیز هست مثل همون بهشتی که به استاد عباسمشن دادم .اینجا به معنای واقعی غنی شدی از توجهات مردم بی نیازی . از هرررچی که فکر کنی بی نیازی و دیگه ذره ای هم صداهای جامعه رو نمیشنوی . اینجا همون جاییه که روحت میخواست بخاطرش به دنیا بیای . بیشتر وقتت رو در بی نیازی در حال کار مورد علاقت هستی یا نقاشیه یا موسیقی شاید هم ورزش یا کوهنوردی .بیییی تفاوت از نگاه بقیه اینجا داری روز به روز بهتر میشی
میخوام بگم
بزار جامعه هر طرفی میخواد بره تو ارزشهات رو تغییر نده .
جامعه داره خودشو میکشه برای زیبایی های دروغی با عمل و تزریق و…. تو بدون زیباییت از خداونده و نباید دستش بزنی
جامعه هر روز داره با وام بیشتر ماشین بدون شاسیش رو تبدیل میکنه به شاسی تو هرماشین با هر رنگی که دوست داری رو بخر
جامعه روابط نادرست رو تبلیغ میکنه . بی ارزشی رو ارزش کرده ؟ تو همون متعهد و نجیب بمون
استاد من تازه فهمیدم یعنی تازه لمسش کردم که لذت بردن رایگانه اصلا هزینه نمیخواد . بارها شده بود دوستانم میگفتند این چه زندگی ایه خوشی هم پول زیاد میخواد که نمیدونم هرشب بریم فلان بولینگ .فلان رستوران و فلان کنسرت و….. بارها رفتم نمیگم لذت نداشت داشت ولی اون چای خورن بالای کوه . اون حلیم عدس صبح زود تو طبیعت .اون نسکافه ی دم غروب روبروی خورشید رو نوک قله بخدااااااا ارزشش هزار برابر بیشتر بود . حالش بیشتر بود . بخدا لذت ربطی به خرج کردن نداره میشه دورهمی با یه تخته نرد انقدر بخندی ولی تو کنسرت برج میلاد انقدر خوش نگذره .
نمیگم خرج نکن ولی میگم خوشی بی ربطه به بیشتر پول خرج کردن . اصلا انقدر متفاوتند که حد نداره و میگم که مثل دوستای من جوونیتو هدر ندی .دوبار دنبالم بیا کوه و طبیعت و لب رودخونه تا لذتو نشونت بدم خخخخ
عاشقتونم .
سلام عزیزدلم
چقدر کامنتتون به جونم نشست و به قولی انگار نفس راحت کشیدم که منم مثل شما دانشجوی دوره 12 قدم بودم و هستم اولین دوره بعد ورودم 3 ماه به سایت بود سال 1401.
منم از پارسال اینستا پاک کردم چسبیدم به خودم چقدر پیشرفت کردم عاشق خودم شدم به کمک دوره عزت نفس.
یک ماه پیش دوباره نصب کردم ولی یک هفته پیش به این نتیجه بیشتر پی بردم که وقتم هدر میره اصلا جذابیت نداره خنده ام میگیره که بقیه چطور آنقدر ساعت ها وقت میزارن براش.
منم حاضرم حتی غذا نخورم برم دل کوه و بیابون و جنگل ،لذت ببرم از صدای پرنده،سکوت،زیبایی جنگل و رنگ و رنگ بودن.
منم لذت میبرم از روز جمعه ای که با دوتا گل پسرام و همسرم کنار هم عذا بخوریم شوخی کنیم بخندیم بازی کنیم تکالیف حل کنیم نقاشی بکشیم ورزش کنیم برقصیم
منم لذت میبرم تو مسافرت حدالامکان از چادر استفاده کنم تا دستم باز باشه همه جا رو ببینم خوابیدن زیر سقف آسمون خدا تجربه کنم هدایت بشیم به جای که خدا برام مهیا کرده نه با اصرار خودم.
منم لذت میبرم هر لباسی دوست دارم هر نوع آرایشی دلم بخواد بپوشم بدون اینکه نظر دیگران مهم باش از همین قیافه خودم لذت ببرم و تو آینه قربون صدقه اش برم اینکه با بچه هام شبا زودتر بخوابیم صبح با عشق بیدار بشم نماز صبحم بخونم دفتر سپاسگزاری باز کنم شکرگزاری کنم ستاره قطبی بنویسم صبحانه بچه هام آماده کنم لباسهاشون مرتب روی مبل بزارم ،خمیر دندان روی مسواکشون بریزم با عشق بیدارشون کنم خودم راهی سرویس مدرسه بشم باقی کارها خودشون برسن .
واقعا اینا الان برام اوج لذت. درصورتی که قبلا هم داشتم ولی چشمم دنبال زندگی دیگران بود الان اگه یه چیز بهتر ببینم میام به خودم میگم آیا من این سبک دوست دارم پس درخواستش به خدا میدم و رها،تحسین میکنم شکر گزاری میکنم که خدایا من این سبک این رفتار این ماشین و … دیدم تا درخواستش بهت بده وگرنه لازم نبود ببینم .
و چقدر لذت بخش این سبک زندگی .
از شما سپاسگزارم که این کامنت گذاشتین کامنت متفاوتی برام بود
در پناه حق شاد و پیروز باشید
سلام رویای عزیز
خیلی ممنون که خوندی و تحربت رو برام نوشتی, من واااقعا خیلی خوشحال شدم که بین همچین دوستای ارزشمندی هستم که انقدر قائم به ذات هستند, امیدوارم همیشه روی خوش دنیارو ببینی دوست خوبم
پریشب که کامنتت برام اومد تازه از بیرون اومده بودم خونه و انقدرررر خوشحال بودم و میگفتم به ارزوم رسییییدم, فکر میکنی ارزوم چی بود؟ همیشه دوست داشتم وقتی اب زاینده رود رو باز میکنند منم اونجا باشم که وقتی اب میاد و رودخونه اروم اروم پر اب میشه و مردم خوشحالند و میرقصند و شعر میخونند منم باشم ,اگه میشد برات کلیپاش رو میفرستادم, وقتی می رسیدم همیشه یا دیر بود و اب رودخونه کااامل پر شده بود یا زود بود و چندساعت بعدش میرسید, ولی تصمیم گرفتم همینم بگم خدا بهم بده, انقدر ان تایم رسیدم که خودمم باورم نمیشد و صدبار گفتیم تایم هرر چیزی رو خدا باید تعیین کنه
داشتم به خودم میگفتم ایییین همه ذوق طبیعیه اصلا؟ که پیامت رو دیدم
خیلی خوشحال شدم, خیلییی, زندگی همیناست دیگه
اینکه همچین مادر مهربونی هستی که از نقاشی با بچه هات هم لذت میبری واقعا برام تحسین برانگیزه, همیشه اینجور مادرای مهربون و خوش ذوق رو تحسین میکنم و دوست دارم خانواده اینده ی خودمم همین شکل باشه
برات خوشحالم عزیزم, و مطمئنم دنیا خوشحالی هات رو بیشتر و بیشتر میکنه
راستی اسمت رو خیلیییی دوست دارم, چندسال پیش که دلم میخواست اسمم رو به دلیل تعدد زیادش عوض کنم میخواستم بزارم رویا که خب نشد و کنسل شد.
شاد باشی دوست الهی من
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
خداروشکر میکنم که در مدار شنیدن این آگاهی های ناب قرار داشتم…
داستان این فایل از بعدازظهر پنجشنبه برای من شروع شد:
ما هرماه برای خرید مایحتاج زندگی به بهترین و بزرگترین هایپرمارکت نیاوران در شمال تهران میریم… همینجا یه فلش بک بزنم به گذشته ام حیفه ننویسم چون یادآوری اش برای خودم هم سپاسگزاریه هم به حال خوبم کمک میکنه هم باعث میشه سرسوزنی بیشتر قدردان خدا باشم و با شوق بیشتری این مسیر رو ادامه بدم …
چند سال پیش خیلی از لحاظ مالی اوضاع نابسامانی داشتم و مسافرکشی میکردم و پول همون روز رو میبردم و مثلاً دوتا نون و دوتا سیب زمینی و دوتا پیاز میخریدم یعنی مایحتاج منزل رو به صورت روزانه و دونه ای در همون سوپری های محل میخریدم یه روز که با دوتا تخم مرغ و دوتا نون و دوتا پیاز رفتم خونه همسرم گفت که هیچی نداریم و من برنج پختم و باید برنج خالی بخوریم فقط نمک نداریم برو یک بسته نمک بخر…
بهش گفتم پول ندارم!!! گفت یعنی چی حتی به اندازه یه دونه نمک هم پول نداری ؟!؟!؟!
گفتم هرچی داشتم دادم به همون دوتا دونه نون و پیاز و واقعا هیچی ندارم حتی یک ریال…
خلاصه اون روز ما برنج خوردیم برنج خالی بدون نمک اونقدر بد مزه بود که هیچوقت اون مزه بد یادم نمیره…
همون روزا بود با همسرم داشتیم پیاده قدم میزدیم یادمه بهش گفتم آرزو دارم یه روزی برسه که بدون دغدغه خرید کنیم اون هم در بهترین مغازه های شمال تهران و یخچالمون اونقدر پر بشه که درش رو به زور ببندیم چون وسایل رو دونه ای میخریدم همون روز مصرف میشد و یخچالمون همیشه خالی بود و من به همسرم میگفتم این یخچال هم الکی فقط برق مصرف میکنه بهتر نیست از برق بکشیم و به عنوان کمد لباس استفاده کنیم!!!
برگردیم به پنجشنبه:
حالا من بعد از چندسال عضویت در سایت و کارکردن جسته و گریخته روی فایل ها و البته یکسال کارکردن تمرکزی روی دوره ارزشمند دوازده قدم از لحاظ مالی اونقدر تغییر کردم که در نیاوران در شمالی ترین نقطه تهران و در یکی از بهترین هایپرمارکت ها کل مایحتاج یک ماه زندگی رو یکجا و به صورت نقد خرید میکنم و هرچی دلم بخواد میخرم بدون نگاه کردن به برچسب قیمت و یخچال خونه دیگه جا نداره و درش به زور بسته میشه و من چقدر باید سپاسگزار همین یک موضوع باشم؟؟؟
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
اما چرا میگم این فایل از پنجشنبه برای من شروع شد:
چند ماهه که زندگی من خیلی روان شده پول به راحتی توی زندگیم میاد
آدم ها خیلی بهم احترام میزارن
رئیسم یه جوری بهم احترام میزاره که بقیه فکر میکنن من رئیسم و اون کارمند
سلامت سلامتم و آخرین باری که مریض شدم یادم نیست
روابط عالی دارم
هرچی از خدا میخوام در لحظه اجابت میشه
و یک عالمه نعمت دیگه که لیست کردن و سپاسگزاری اش از توان من خارج هست…
اما اما یه چند وقته که با خودم میگفتم این نعمت ها که چیزی نیست من شاسی بلند میخوام من خونه میخوام من یه شرکت خفن میخوام و کلی از این دست خواسته ها من اینا رو میخوام این نعمت هایی که دارم که چیزی نیست اینا خیلی کوچیکه چرا اون اتفاقی که گیم چنجر هست برام نمیفته و این فکر کم کم داشت افکارم رو مسموم و احساسم رو بد میکرد و همش میگفتم خدایا هدایتم کن نکنه گمراه بشم هدایتم کن به مسیر درست هدایتم کن که ظرفم بزرگتر بشه برای دریافت نعمت های بیشتر خدایا میدونم اگر شاسی بلند ندارم مشکل از طرف منه اگه خونه ندارم من ایراد دارم خدایا هدایتم کن که بفهمم ایرادم کجاست…
ما پنجشنبه رفته بودیم خرید در همون هایپرمارکت شمال شهر اونجا یه ماشین اسباب بازی هست که شکل آدم آهنیه و بچه ها سوار میشن و لذت میبرن اون روز دخترم گیر داد که بابا من میخوام سوار آدم آهنی بشم و منم گفتم باشه و رفتیم داخل صف و منتظر نشستیم که دخترم سوار بشه چون کلی توی فروشگاه گشته بودیم من خیلی خسته بودم و رفتم کنار دخل آقای صاحب آدم آهنی نشستم که دوتا کاغذ دست نوشته با زبان عربی توجهم رو جلب کرد و کنجکاو شدم ببینم چی نوشته و نور موبایلم رو روشن کردم و دیدم در دو طرف دخل یک آیه نوشته شده و ترجمه هم زیرش قید شده و شروع کردم به خوندن آیه که این آیه بود:
وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ ۗ قَلِیلًا مَا تَشْکُرُونَ(10 اعراف)
و شما را در زمین جای دادیم، و در آن برای شما وسایل و ابزارزندگی قرار دادیم، ولی بسیار اندک و کم، سپاس می گزارید.
اون روز چیزی از این آیه و منظور خداوند از این هدایت نفهمیدم و گفتم خدایا من نمیفهمم من عقل ناقص دارم به قول خانم شهریاری من همونی هستم که نمیتونستم گردن خودمو نگه دارم لطفاً واضح و شفاف بهم بگو منظورت از این هدایت چیه؟؟؟ منم مثل ابراهیم… بابا اون که ابراهیم بود بهت گفت بهم بگو چطور مرده رو زنده میکنی بهش گفتی مگه ایمان نداری گفت چرا به خدا بهت ایمان دارم ولی میخوام ایمانم قوی تر بشه منم میدونم و ایمان دارم که تو هدایتم میکنی ولی لطفا شسته و رفته و تر و تمیز بهم بگو منظورت از اینکه اون لحظه من باید این آیه ی 10 سوره اعراف رو میدیم چیه اونم درست در زمانی که همش بهت میگفتم خدایا خیلی خوبه که زندگیم روان شده ولی من اون اتفاق بزرگه رو میخوام …
پنجشنبه »»»»جمعه»»»» شنبه
امروز وارد سایت شدم و دیدم فایل جدید اومده وقتی استاد گفت میخوام از آیه ی 10 سوره ی اعراف صحبت کنم همونجا تنم سرد شد مو به تنم سیخ شد که خدای من …
بابا تو دیگه کی هستی …
جواب اون هدایت رو برام فرستادی اون هم شسته و رفته و تر و تمیز به بهترین و شیوا ترین روش ممکن از زبان بهترین استاد دنیا…
ای خدا با این هدایت های عالی چقدر مهربانانه گفتی که ناسپاسم گفتی که دارم خودم رو مقایسه میکنم و کل ایراداتم رو گفتی… خیلی دوستت دارم…
براستی که:
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند.
خدایا شکرت
ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا
ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی
سلام به مرد فوق العاده خاص ،دوست عزیزم
واقعا که مو به تن منم سیخ شده
یه حس عجیبی گرفتم ،راستش یک هفته فایل چندین بار گوش دادم شروع به خوندن کامنت ها کردم هنوز به آخر نرسیدم و هر روز بیشتر میشه.
کامنت ها رو میخونم ولی بعضی از کامنت ها قلبم میلرزون متوجه میشه منم تو اون کامنت یه پاشنه آشیل دارم درست مثل شما ،
تو کامنت یکی از دوستان که در مورد دستاورد چندین سال با کار کردن روی خودشون بدست آوردن گفتن.
اینکه بعد چند سال نعمت های که بدست آوردیم بدیهی شده و دائما باید اون نعمت ها رو گوش زد کرد .
واقعا از شما سپاسگزارم که بازم روی این موضوع تاکید کردین که من باز به خودم یاد آور بشم.
با این سپاسگزاری و رها بودن به تک تک خواسته ها میرسبم .
چون خدا از قلبمون آگاه و میدونه چه خواسته ای داریم.
بازم تحسین میکنم که همچنان بعد چندین سال تو مسیر باقی موندین و یکی یکی خواسته هاتون تیک میزنید.
در پناه حق شاد و پیروز باشید
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه یابند.
————————————————————————————————————-
سلام استاد عباسمنش عزیزو خانم شایسته جان
سلام اقای خاص سلام بنده خوب خدا
اشکهامو پاک کردم تا بنویسم از هدایتی که اون مهربون از شنبه 31 شهریور امسال روز تولد پیامبر, برای من و خانواده ام فرستاده و هرروز به شکلی تکرارش کرد تا همین لحظه که ساعت دو نیمه شب 26 اذرماه هست.
خدای رحمان
اونروز وقتی خانوادگی کنار هم نشسته بودیم و پی چاره بودیم؛ بافرستادن خانم شایسته عزیز و پروژه خانه تکانی ذهن و نشانه هایی که تک کلمه بود در اون فایل صوتی و بعد مستقیم در یکی از فایلهای دوره ها که الان دقیق یادم نیست فکر میکنم جلسه قرانی قدم نه باشه, مارو به این ایه هدایت کرد.
حتما جزییات زیبای این هدایت رو بعدا اینجا مینویسم (البته در دفترم مفصل نوشتم) .
از اونروز تا همین امشب خدای مهربانم خدای حامی خدای هدایتگرم هرروز این ایه را به طریقی به من نشون داد.
میگفت اجابت شدی اذادعان
و حالا وقت پذیرفتن دعوت من توسط تو هست
وقت ایمان اوردن تو هست
میخواستی مدار بعدی بری ؛ درسته؟
باشه لعلهم یرشدون
و امشب گفت بنویس بنویس بنویس برای همه بنویس
که بخواهید و دعوتم کنید؛ دعوتتون میکنم جواب بدین
بقیه حله
از استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز صمیمانه متشکرم.
پراز نور و عشق
پراز رحمت و مهربانی خدا
باشیدبیشتر و بیشتر.
و ازشما اقای خاص خیلی متشکرم برای اینکه امشب دست خدا شدید برای من .
متشکرم که نوشتید
متشکرم که ندونسته پیام اور شدید
و خدای بزرگ و هدایتگرم را شکر و سپاس
که هر لحظه خلوتی کردم
و خواستم سراسر حس خوب باشم در عین همه نجواها
صدای خودش را بالا برد
وقلبم را با نور این ایه گرم وامیدوار کرد.
خدایا پروردگارم برای تمام ره یافتگان نوری
نور السموات و الارض
من سالهاست عضو هستم اما به تعداد انگشتان دست کامنت ندارم
چرا نوشتم
گفت بنویس
خدایاشکرت که به فرمانت به دعوتت پاسخ دادم و ایمان دارم که لعلهم یرشدون
به نام خدایی که هرآنچه دارم از آن اوست و اوست که مرا درهرلحظه هدایت وحمایت میکند
سلامودرود فراوان به استاد توحیدی ارزشمندم،سپاسگزارم از لطف بی کران شما عزیزان که انقدر سخاوتمندانه آگاهی های ارزشمند و بی نظیری رو هربار به رایگان دراختیار ما میذارید
سپاسگزارم از لطف بی کران خداوند که مرا درمسیر صراط المستقیم قرارداده،درمسیر زندگیم بهترین بنده های نابش رو قرارداده
خدایابی نهایت بار شکرتو بجای میارم که حدود هزاروپانصد روز از عمر سی ساله ام رو دراین فضای مقدس به سر برده ام،و باوجود بالا وپایین هایی که درزندگیم به سر بردم اما خداروشکر تونستم این مسیر رو حفظ کنم و پای به پای صحبتهای استاد گرانقدرم پیش برم و در حد ایمانم به اونها عمل کنم
توزندگیم تابه الان رسیدم به یک تنهایی لذت بخش و فوق العاده،که منم و خدای من که هرلحظه باهدایتهای نابش دارم در احساس عمیق تر سپاسگزاری و آرامش بیشتری میرم
درسته که من نسبت به استادعزیز ازلحاظ فرکانسی میلیاردها فرسنگ فاصله دارم،ولی همینکه این مدت توی مسیربودم و در مدار شنیدن این آگاهی های ناب و خالص جدید استاد هستم این برای من بسیار جای شکرگزاری داره و مطمئنم آینده ی فوق العاده ای درپیش دارم ان شالله..
استاد هرچه ازشما سپاسگزاری کنم بازهم کمه،هرچه ازخدای خودم سپاسگزاری کنم بازهم کمه،چرا که این چهارسالی که به یک خودشناسی و یک خداشناسی رسیدم،بی نهایت ازهمه لحاظ تغییرات بی نظیری درزندگیم ایجاد شده
همین که دیگه هیچ تقلایی نمیکنم برای اون دست ازآدمایی که همیشه ورد کلام و رفتارشون توهین و تحقیربود،تااونها رو ازخودم راضی نگه دارم
همین که دیگه خیلی گیرای الکی نمیدم و نمیخوام سر کسیو به درد بیارم با آهوناله هام و بگم این چه زندگیه که من دارم
همین که موبایلم پرشده از برنامه های قرانی و حدود دویست گیگ از حافظه ی موبایلم سرشار از زیبایی های ایالتهای امریکاست و پراز آگاهی های باتجربه ازدوستان
همین که توی حاشیه ی تاحدود هشتاددرصد نیستم،و فامیل تعجب میکنه ازینکه دیگه منو پیدانیست و تو خلوت بی نهایت لذتبخش خودم درخانه نشستم و دارم روی معنویتم روی ارتباطم باخدا کار میکنم
همین کههمسرم دستی ازدستان خداوندشده که کارت بانکی منو پرازپول میکنه بی منت و باعشق…
همین که دختر دلبندم هردقیقه به من میگه عاشقتم و منو روزی هزارمرتبه میبوسه
همین که آدمای پرحاشیه و پرتوقع به راحتی،واقعا به راحای با بهونه های بیجای خودشون از زندگیم رفتند به سلامت
واقعاهمه ی اینا اگه نعمت نیست،اگهموهبت الهی نیست پس چیه…؟
استادعزیز چقدر ازین دست فایلها نیازداشتم،وچقدر این فایلهای اخیرتون باعث شده کهمن بیشتر احساس سپاسگزاری عمیق تر کنم،و بیشتر دارم سعی میکنم که تسلیم خدا باشم
چقدر عاشق این کلمه ی تسلیم هستم،چون وقتی به معنای تمام تسلیم خدا میشم،یک جنسی از آرامش وجودمرو فرا میگیره،کهواقعا هرچی شیطان ازهمه ی جهت ها سعی میکنه احساس منو ناآرام کنه انگار که نمیتونهموفق بشه،و اون جنس از ارامش چنان لذتبخشه که فقط دوست داری درزمان حال باشی و به هیچ چیز و هیچکسی غیرازخدا فکر نکنی و خیالت از همه چیز جمعه که اون قراره همه کارا رو برات ردیف کنه…
هرموقع بیشتر روی خودم کار میکنم و سعی میکنم بیشتر به خدا تکیه کنم و به اون اعتماد کنم،احساس میکنم مثل یک دختر بچه ای میمونم که هرچی میخواد به پدرش میگه تابراش تهیه کنه و مطمئنه که حتما پدرش تاشب براش اون چیز رو فراهم کرده،دقیقا منم شدم مثل همون دختربچه ای که یک بار ازخدا درخواست میکنم و پشتم مثل کوه یا حتی از کوه عظیم تر بهش گرمه و مطمئنم که در وقت مناسبش اون درخواست رو اجابت میکنه
اون اوایل فکر میکردم یک درخواستی ازخدا داشته باشم،بعداز سالیانه سال اون خواستمو اجابت میکنه،و گاهی وقتا تومسیر ناامیدمیشدم و هی عجله داشتم که پس کی قراره به خواستم برسم
وبه همون اندازه ای که عجله کردم و تسلیم نبودم خوب نتیجش رو هم دیدم
اما بااینکه نزدیک به ششصدتا فایل ارزشمند ازاستاد شنیدم،ولی این چندفایل اخیر انگار که یک چکیده ی کامل ازکل ششصدتا فایل بود که برقلبوجان من نشست،و فهمیدم که آقا تو زندگی فقط باید تسلیم باشی،خاضع باشی،منم منم نکنی،خودتو نه با کمترازخودت و نه با بالاتراز خودت مقایسه کنی،چون اگه تو باتلاق مقایسه ی شیطانی افتادی، خیلی باسرعت تمام تو همه ی جنبه های زنذگیت ریشه میدوونه و اون وقت سوزوندشون کار حضرته فیله!
چقدر این سایت هربار باکامنتهای دوستان عزیزم که آیه های قرانی میارن،و تجربه های توحیدی زندگیشونرو بیانمیکنن،باعث شده من از غرورتکبرم در تمامی جنبه های زندگیم کم بشه،چقدر باعث شده که من در مقابل درگاه خداوند خودم رو محتاج و فقیر بدونم
چقدر واقعا مادرمقابل عظمت پروردگارمون هیچی هستیم،وای براون روزی که بخوام یروز گردنکشی کنم و بخوام اعتبارتموم تحولات زندگیم رو به خودم بدم…
وای بر اون روزی که فکر کنم خودم بودم ک این همه رشدوپیشرفت کردم
استاد واقعا رسیدم به جایی که حتی برام مهم نیست که نزدیکترین افراد درزندگیم چی درموردم فکر میکنند،و وقتی یک صدایی درونم میگه اگه به فلان موفقیت رسیدی به هیچ کسی حتی پدرمادرتم نگو،من فقط چشم گفتم و نیازی نمیبینم که اونموفقیت رو حتی پدرمادرم ببینند و خیالم ازخودم راحته ازینکه اون موفقیت رو کسب کردم و اون خلأ رو ندارم که بخوام تأیید و تمجید دیگران رو بگیرم
روزی هزاران مرتبه هم باخدای خودم میگم من هیییچ کاری برای اون موفقیت نکردم،چون تمومش هدایت خودت بود وخودت بودی که درهرلحظه بهم میگفتی چیکار کن چیکارنکن…
یعنی من هرچی میخوام اعتبار زندگیم رو به خودم بدم،میبینم که واقعا عاجز بودم به انجام خیلی ازکارها،و فقط کافی بوده به خدا اعتمادکنم و اجازه بدم که اون همه کار برام انجام بده
این چندآیه ببین چه غوغایی درونما برپاکرد و چقدر این نهیب رو به مازد که ما چه ارزش و اعتباری نزد خدا داریم،و خیلی ازماها واقعا چقدر خیلی ازجاهای زندگیمون کثیف رفتارمیکنیم،و هیچوقت نخواستیم یکبار درستوحسابی بخاطر همین اکسیژنی که به رایگان درهرهزارم ثانیه دراختیارداریم،ازخداوند خالصانه تشکر کنیم
چقدر اول فایل باور فراوانی رو زیبا و دلنشین برامون توضیح دادید،و چقدر یک لحظه احساس شوروشعف بهم دست داد،که خدا منو انسان آفریده،و از روح خودش درمن دمیده،چقدر به خودم افتخارکردم که من جانشین خداوند برروی سیاره ی زمین هستم و کلی امکانات و تنوعات گسترده ای دراختیارم هست
خدای عزیزم ازتومیخوام که به بزرگی وعظمتت من رو ببخشی واگر تابه امروز بنده ی ناسپاس تو بودم،از سر تقصیراتم در گذری و منو به خاطر ناشکریام مجازات نکنی و مثل همیشه لطفت رو شامل حالم کنی
چقدر به یاد اوردم اون روزایی رو که فکر میکردم خدا داره عمدا بلا سرم میاره تا جایگاه خوبی رو تو بهشت نصیبم کنه،و چقدر گاهی وقتا ناخوداگاه برای خودم مشکلو بلا خلق میکردم تا به خیال خودم جایگاه خوبی در آخرت داشته باشم!
چقدر این باور تو ایران رایجه،که هرکسی مریض میشه و خیلی زجر میکشه،خدا داره اون رو پاک میکنه تا در سرای آخرت پاک از دنیا رفته باشه
هیچ وقت کسی نخواسته عمیق به این قضیه فکر کنه که بودند پیامبرانی که بدون هیچ دردومریضیی سالم ازدنیا رفتند،پس این دلیل نمیشه که اون پیامبر پاداشش در آخرت کمتره،به این دلیل که بدون زجر از دنیا نرفته….
استاد آرامش در کلامتون رو هزاران بار تحسین میکنم،این مسیری که چندین ساله دارید ثابت قدم تر پیش میرید رو واقعا هزاران بار تحسین میکنم..
امیال یکی ازمهمترین هدفهام رو توی دفترم نوشتم که میخوام ازلحاظ توحیدی یک خانم خداشناس،خداپرست،موحد و یک الگوی ناب دربین اطرافیانم باشم،و بخاطر اون شخصیت خداگونم بشم یک سرمشق عالی برای کسی که میخواد توزندگیش خدارو بشناسه..
و خیلی خداروشکر میکنم که امسال جنس آگاهی های تموم فایلهاتون خداگون تر و توحیدی تربود و بسیاربسیار به من کمک کرده تا بیشتر احساس لیاقتمندی در مقابل دریافت هدایتهای خداوند داشته باشم،بیشتر احساس خودارزشمندی کنم و توی هرجمعی که پراز غیبت و توهین وتهمت هست نرم،و چقدر واقعا من دارم یک آدم دیگه ای میشم،و بسیار بسیار کم پیش میاد که من از دست یک فردی عصبانی میشم و اون رو قضاوت کنم،مگر اینکه اون فرد واقعا ازلحاظ شخصیتی خیلی دربوداغون باشه و من ازدستش عصبانی بشم که چرااون یکم به خودش نمیاد،و یکم خودش رو مقصر بی محلی های اطرافیان نمیدونه،و همیشه توقع داره باوجود این شخصیت دربوداغون دیگران به اون احترام بذارن
وگرنه ته تهش که به همون فرد هم فکرمیکنم،باخودم میگم الان توهرجایگاهی هست سرجای درستشه و داره پاسخ اون شخصیت خودش رو که نشأت گرفته از رفتاروکلامش هست،میبینه و نیازی نیست من بخوام خودم روعصبانی کنم،کافیه که اعراض کنم تادیگه ازین دست افراد به کل از زندگیم خارج بشن
از روزیکه پروژه ی خانه تکانی ذهن برپاشد قشنگ میفهمم یک انقلاب عظیم داره دروجودم به پاشده و هربار دارم باعطش فراوان به این آگاهیا گوش میکنم و هربار دارم یک چیز جدیدتری ازاون آگاهیا دریافت میکنم،واقعا توصیف نشدنیه اون احساس آرامشی که درزندگیم دارم و اون ایمانی که میگه لاخوف علیهم و لاهم یحزنون،واقعا داره اون ایمان درقلبم شکل میگیره و دیگه هیچ ترسو غمو اندوهی منو نگران نمیکنه..
خداروصدهزارمرتبه شکر برای این روز مبارک و خوش یمن که بااین آگاهی ارزشمند شروع شد
امروز یک حس بسیار قویی بهم میگفت خودت رو مجبور به نوشتن کن که نوشتن درهای جدیدی از معجزه قراره وارد زندگیت کنه،این جمله چندین بار در دلم تکرارشد،و شروع کردم خونه رومرتب کردن ولباسامو توی لباسشویی انداختم و فضای خونه رو خلوت وتمیزکردم و نشستم پای دفتر شکرگزاریم و اولین جمله ای که نوشتم همین جمله ی اول کامنت الانم بود و گفتم خدایا هرانچه دارم از ان توست و درهرلحظه مرا باهدایتهات حمایت کن،و بعدازکلی نوشتن و سپاسگزاری کردن انگار یه حس سبکی و ارامش بهم دست داد،و دوباره اون صدا بهم گفت الان وقتشه بری داخل سایت ومنتظر یک آگاهی ناب باشی،اصلا وقتی سایت رو رفرش کردم ازخوشحالی توی پوست خودم نمیگنجیدم،و میدونستم قراره امروز استاد بااین فایل یک انقلاب عظیمی درونم دوباره به پاکنه،و خیلی خوشحال شدم که استاد دراین باره صحبت کردند که همیشه این رو به یادخودتون بیارید که خدایا هرآنچه دارم ازآن توست…ومن بی نهایت بار ازخداوند سپاسگزارم که درمسیردرستی قراردارم و اعتبار تموم این مسیر رو به خدای رب العالمینم میدم
الهی شکرت ای خدایی که برتمامی کارها توانمندی،مارا به راه راست،راه کسانی کهنعمت،سلامتی،ثروت،شادی وخوشبختی داده ای هدایت کن الهی آمین
استادعزیزوگرانقدرم هرچه زود منتظر دوره ی جدیدتون هستیم و ان شالله درمدار دریافت اون آگاهی های خالص شما باشم و بتونم تواین دوره ی مقدس شرکت کنم و براتون آرزوی بهترینهارو ازخداوند متعال خواهانم…