چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

882 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خداروشکر میکنم که قدرت خلق زندگیم رو به من داده

    آیه 11 سوره اعراف

    داره از قدرتی که به من داده و من دارم حرف میزنه

    اینکه خداوند میگه که ما شما رو آفریدیم و خلق کردیم و از روح خودم در شما دمیدم

    یعنی چی؟

    میتونی واقعا همین یه قسمت رو درک کنی؟

    من از روح خودم در تو دمیدم ، از خداوندی که کلید گنج ها وآسمان دست و اوست و هر چی در این دنیا هست و نیست و بعدا خواهد آمد ، از زمین آسمان و خورشید و کهکشان ها و ، سایه و آب و هوا رو خلق کرده ، میگه من از روح خودم در تو دمیدم

    میدونی با این حرکت چه قدرتی به تو داد

    اینجا دیگه شغل خاص و موقعیت مکانی خاص و سن و سال و جنسیت معنی نداره اصلا مفهومی نداره ، پس باز متوجه میشم که عامل اصلی ثروتمند شدن فقط باورهاست

    پس چی شد تا اینجا

    کلیه امکانات برای ما فراهم شد، ما خلق شدیم ، و خداوند از روح خالق بودن خود در ما دمید و به من قدرت خلق زندگیم رو داد ،من رو درخت نکرد، من سنگ نیستم من یه موجود دیگه نیستم ، من یه انسان هستم ، همین که من موجود دیگری به غیر از انسان نیستم تامل و تفکر نداره ، اگر درخت بودی و میدید که انسانها چکار دارن میکنن دلت نمیخواست که جای اونها باشی و عشق کنی وصفا کنی و خلق کنی و همه چیز در دستان تو باشه

    واقعا خوب نگاه میکنم متوجه میشم که چه قدرتی دارم و خودم با افکارم جلوش رو گرفتم و محدودیت رو باور کردم

    پس این نشون میده که فقط باورها هستن که عامل اصلی موفقیت یا فقیر بودن من هست نه شغل خاص و موقعیت مکانی و زمانی و سن و سال و جنسیت

    در تمام قرآن میبینم که خداوند میگه که همه دارن برای خدا سجده میکنن و اینجا میگه که به این آدمی که خلق کردم و این قدرت خلق کنندگی رو بهش دادم سجده کنید

    یعنی انقد من جایگاه بالایی در این دنیا دارم که انقد که پیرو گام های شیطان بودم فراموش کردم

    تازه متوجه میشم که چرا من به خودی خود ارزشمند هستم و اصلا نیازی نیست که کاری انجام بدم که ارزشمند بشم و همینطور که هستم فقط به صرف اینکه به این دنیا اومدم و خداوند از روح خود درمن دمیده و به من قدرت داده و به فرشتگان گفته که به من سجده کنن ارزشمند هستم

    من فقط به همین دلیل ارزشمند هستم که خداوند به این شکل قدرت خلق زندگیم رو به من داده نه بخاطر کاری که انجام بدم یا ندم ارزشمند باشم ، یا مثل دیروز که فلانی بگه که تو توانایی مدیریت فلان چیز رو نداری و من احساس بی ارزشی کنم و بگم که من بی ارزشم و بی عرضه ام و به این شکل ندونسته و ناخواسته به خودم برچسب بزنم و خودم رو از مسیر درست از مسیر راحتی و آرامش و ثروت و نعمت و خداوند دور کنم

    اینو باید دائم با خودم تکرار کنم که من همینطوری که هستم ارزشمندم فقط به صرف اینکه به این دنیا اومدم و انسانم ،و قدرت خلق زندگی به من داده شده ، خداوند از روح خلق کنندگی خودش در من دمیده ، فقط به این دلیل من ارزشمندم نه بخاطر برچسب هایی که جامعه و خودم به خودم میزنم

    پس باید یه راهی پیدا کنم برای ساخت این باورها ،هیچ راه دیگه ای برای ثروتمند شدن و موفق شدن به غیر از تغییر این باورها و ساخت باورهای قدرتمند کننده نیست

    پس چرا اهمیتی قائل نیستم من برای کار ،چرا از ارزشمند ترین وقتم برای ساخت باور استفاده نمیکنم

    چرا از وقت های مرده و در اوج خستگی خودم برای ساخت باورهام استفاده میکنم

    اشکالی نداره قرار نیست که از کارم بزنم و بیام بشینم رو باورهام کار کنم ، باید یه وقتی رو آزاد کنم و متعهدانه روی این باورها کار کنم

    نباید احساساتی عمل کنم ،همین که از درون متعهدانه میخوام که باورهام رو تغییر بدم این خودش نشون میده که مسیر رو دارم درست میرم و اگر به فراوانی فک کنم متوجه میشم که نباید عجله کنم واجازه بدم که خداوند من رو هدایت کنه و نشانه ها رو بیاره و من رو در مسیر درست هدایت کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  2. -
    امیر بیات گفته:
    مدت عضویت: 2176 روز

    به نام رب تنها قدرت جهان

    سلام استاد جان

    هردفعه دیونه ترم میکنیفقط دوست دارم از این آگاهی ها اشک بریزم

    نکات فایل :

    1ـ خدا از شیطان پرسید چه چیز مانع شد تو به انسان سجده نکنی این نشون میده خدا با اینکه میتونه سریع شیطان رو نابود کنه اینکارو نمیکنه و اهل گفتگو هست بدون اینکه عصبانی بشه ناراحت بشه داره ازش سوال میکنه شاید دلیلش موجه باشه ما هم تو زندگی نباید زود قضاوت کنیم باید گفتگو کنیم.یکی از دلایلی که باعث میشه رابطه ها خراب بشه همین گفتگو نکردنه البته گفتگو باید منطقی و به دور از عصبانیت و دور از تعصب باشه.

    2-شیطان گفت چون من بهترم!

    این نشون میده هرزمان ما احساس برتری کردیم نسبت به دیگران در مسیر شیطان قرار گرفتیم احساس غرور جز بدترین احساسات هست و یعنی ما پا در مسیر شیطان گذاشتیم هرجا احساس کردیم ما به دلیل پول بیشتر هیکل قشنگ تر ظاهر زیباتر و… از دیگران برتریم در مسیر اشتباه هستیم.

    3-مقایسه کردن باعث میشه این احساس غرور بهمون دست بده مقایسه یک سم هست چه مقایسه خوب که اگر باعث احساس غرور بشه چه مقایسه بد که احساس حسادت بده.

    4-شیطان گمراهی خودش که از غرور خودش بود رو انداخت گردن خدا پس هروقت اتفاقات زندگیمون رو گردن خدا بندازیم اشتباه هست خدابارها گفته هرخیری به شما برسه از جانب منه و هر شری به شما برسه از سمت خودتون هست یعنی خدا خیر مطلق هست ما هستیم که با افکار و باورهامون داریم به خودمون شر میرسونیم ما خودمون خالق زندگی خودمون هستیم با فرکانسی که ارسال میکنیم پس خودمون مسول صد در صدی اتفاقاتمون هستیم.

    5ـشیطان گفت من به انسان میتازم وبیشترشان را سپاسگزار نخواهی یافت(چقدر این قران قشنگه و درس زندگی میده)

    یعنی هدف اصلی شیطان اینه که انسان سپاسگزار نباشه

    چون سپاسگزاری حتی بابت چیزهای کوچیک خالص ترین فرکانس به خداست

    البته سپاسگزاری واقعی که قلبت باز بشه نه زبونی.

    (کاری که من و زهره جونم سعی میکنیم انجام بدیم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  3. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1705 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد قشنگم

    چطور میتونیم از شما تشکر کنیم برای این جنس از فایل ها که ما رو نرم و سپاسگزار تر میکنه در مقابل الله مهربانمان

    از خدای قشنگم برای شما سلامتی میخوام

    من همیشه با خودم میگم

    میگم چون ما چشم باز کردیم و کره زمین رو دیدیم همه چی برای ما بدیهی هست

    من به تماشای کهکشان ها و سیارات دیگه علاقه دارم و مستندات رو دنبال میکنم

    میبینم که تو اون یکی سیارات زنده ماندن موجودات غیر ممکن یا سخت هست

    میبینم که چقدر خداوند زمین رو برای ما همواره کرده

    همیشه میگم اگر ما وسط های عمرمون از کره دیگه به کره زمین می اومدیم میدیدم که چقدر نعمت و ثروت هست ولی چون چشم باز کردیم این همه نعمت هارو دیدیم برای ما عادی هست

    تازه خیلیم از خدا طلبکاریم فلانی اینو داره من ندارم

    و شروع میکنیم مقایسه کردن

    حسادت میکنیم…

    به جای اینکه بشینم سپاسگزار این نعمت ها باشیم که خدایا ممنونم که این امکانات و شرایط رو فراهم کردی تا من با عشق و لذت زندگی کنیم

    ما عزیز خدا هستیم برای همین خدا این همه نعمت و ثروت در اختیار ما گذاشته

    واقعا وقتی آدم ریز میشه در نعمت های خداوند و اون حسی قشنگی که به آدم دست میده هیچ حسی بالاتر از حس سپاسگزاری نیست

    من حتی بابت تضادهام از خداوند تشکر میکنم که ممنونم خدایا بابت این تضاد

    اگه این تضاد نبود احتمالا این قسمت از شخصیتم بهبود پیدا نمی کرد

    ما انسان ها در شرایط عادی رفتارهای مناسب داریم

    این مهم هست کا در شرایط های حساس چه رفتاری از خود نشان دهیم چه باورهای رو اجازه بدیم تکرار بشن

    استاد عزیزم تشکر میکنم از شما

    عشق براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    لایق بهترین ها گفته:
    مدت عضویت: 2126 روز

    استاد عزیزم سلامممممم

    من زهرا هستم.

    استاد داستان هدایت این چند روزمو بهتون بگم که چقدر زیباست:

    ماجرا از اون جایی شروع شد که من همش حس میکردم یه چیزی توی زندگیم سرجاش نیست. مدتهای زیادی سعی میکردم باور برابری انسانها رو تو ذهنم جا بدم و هرچی هل میدادم تو مخم؛ ذهنم نمی پذیرفت. من بسیار زیاد! در برابر دیگران فروتن بودم و همیشه خودم رو پایین تر از دیگران میدونستم. یعنی من هرگز نمیگفتم دیگران از من پایین تر ند، اونور قضیه تو ذهن من جاش درست بود ولی اینور قضیه جاش درست نبود که من برابرم با دیگرانی که دستاوردهای بیشتری حالا تو هر زمینه ای از من دارند. این باگ رو من متوجهش شده بودم ولی زورم نرسیده بود که منطقیش کنم برای ذهنم. و همیشه ذهن کار خودشو میکرد و همچنان مقایسه ها رو میکرد. با دوره احساس لیاقت این قضیه کمتر شد ولی ریشه ای حل نشد. حتی گاهی میدیدم انسانهایی که خودشون رو برتر از دیگران می دونستند و اینقدر دستاورد داشتند که با خودم میگفتم کاش برای من اونور قضیه اوکی نبود. یعنی آرزو میکردم کاش پاشنه آشیل من این بود که خودمو برتر از دیگران میدونستم حداقل اینطوری نعمتهارو بخاطر احساس ارزشمندی داشتم!!!!! خلاصه این داستان اینکه من باید درست کنم این قضیه رو تو ذهنم بود تا خدا یه راهی بذاره جلوم.

    هفته پیش بود که من این متن رو جایی خوندم: که احساسات رو درجه بندی کرده بود که چه فرکانسهایی بالا حساب میشن چه فرکانسهایی پایین؛ خلاصه من اومدم نگاه کنم ببینم من کجام و چه احساساتی رو تجربه میکنم از اونجایی که قبلا مدار سپاسگزاری رو برای یه مدت کوتاه سه ماهه تجربه کرده بودم و میدونستم احساسات من اون بالاها نیست، رفتم از آخرین احساسات شروع کردم ببینم داستان من چیه. استاد؛ در واقع من مدتها بود که مسافرت میرفتم از ته قلبم شاد نبودم، رها نبودم، لذت نمیبردم از زندگیم، از درس خوندنم، از لحظات شادم تو رابطه عاشقانه م و مدام دنبال دلیلش بودم که نعمتها هستند ولی من چه باوری دارم که شاد نیستم با وجود این همه نعمت. من دو ساله که مهاجرت کردم امریکا؛ دارم دکتری میگیرم؛ کلی رشد کرده بود تو این دو سال و نعمت سرازیر شده بود، وقتی دوره احساس لیاقتو کار کردم بهتر شده بودم ولی باز یه جای کار میلنگید. حالا این سوال توی ذهن من بود و این طیف احساسات:

    1. نشاط / آگاهی / پذیرش / آزادی / عشق / سپاسگزاری

    2. شور و هیجان

    3. اشتیاق / شادی

    4. توقعات مثبت / باور

    5. خوش بینی

    6. امیدوار بودن

    7. رضایت

    8. ملال

    9. بدبینی

    10. سرخوردگی / بیقراری / بی صبری

    11. آشفته بودن

    12. مأیوس بودن

    13. تردید

    14. نگرانی

    15. ملامت کردن

    16. ناامیدی

    17. خشم

    18. انتقام

    19. نفرت / خشم

    20. حسادت

    21. عدم امنیت / احساس گناه / ناشایستگی

    22. ترس / اندوه / افسردگی / ناامیدی / نداشتن توانایی

    دیدم من حسادت رو خیلی قبلتر روش کار کردم و حسادت من ریشه در باور کمبود داشت و اینقدر تمرین کرده بودم که واقعا مدام تحسین میکنم موفقیت افراد رو. ولی احساسات عدم امنیت؛ احساس گناه, احساس بی ارزشی رو داشتم که اینها پایین ترین احساسات بودند. و بعد ترس، چقدر من ترس داشتم و دارم. وقتی که دیدم احساس گناه جز پایین ترین فرکانس ترین احساساته رفتم دوباره جلسات 9 و 10 دوره احساس لیاقت رو کار کردم و کامنتهارو دوباره مطالعه کردم و نوشتم که من بابت چه چیزهایی احساس گناه میکنم. استاد؛ بعضیاش اینقدر درونی شده بود که تشخیصش واقعا سخت بود؛ از بچگی بمن گفته بودند تو مامانت پا درد داره دکتر میشی پاهای مامانتو خوب میکنی! من ولی رشتم مهندسیه. و وقتی فکر کردم دیدم من چقدر احساس دین دارم به خانواده و جامعه و … و اصلا نمیتونستم از نعمتهام لذت ببرم چون بقیه نداشتند. یا بقیه ده سال پیش برای من کاری کردند و هدیه ای دادند و من هیچ کاری در عوض براشون نکردم.

    خلاصه این احساس گناه رو که کم کردم, خدا هدایتم کرد به پایین ترین فرکانس که ترس بود! و شما تو فایل توحید عملی پنج فکر کنم گفتین ترس از شرک میاد! من دیگه شروع کردم گفتم باید دوباره رو توحید کار کنم. استاد چقدر جواب سوالهام رو یافتم. اینکه میخواستم ناجی باشم؛ ناجی پدر و مادرم؛ ناجی خواهر و برادرهام؛ اینها از شرک بود. مگر خدا نمیتونه براشون کاری کنه ؟ اینکه من اینقدر دیگران رو تو ذهنم بزرگ کرده بودم که شده بودند خدای من و دو سال احساس ترس شدید رو تجربه میکردم و هیچکس از درون من خبر نداشت؛ حتی تو مسافرت تو مهمونی؛ از ترس از آدمها لذت نمی بردم. این احساس مدتش و شدتش زیاد بود برای من و هی بیشتر خودشو نشون میداد. ولی یادمه حتی اون شبهایی که از ادمها خیلی میترسیدم و در واقع شرک داشتم خدا هیچوقت منو رها نکرد. من یادمه که ذهنم زندگیو برام جهنم کرده بود با نجواهاش دقیقا مقل اینکه زنبورها بریزن سرت و یادمه میگفتم تو این شرایط چرا قلبم آرومه. قلبم مطمئن و محکم بود مثل قلب مادر موسی. یا شبهایی بود از باورهای شرک آلود نمیتونستم بخوابم خدا باهام حرف میزد. میخواست کمکم کنه من میرفتم طرف شیطان. من به شیطان اعتماد میکردم نه به ندای قلبم.

    استاد؛ من جواب سوالمو گرفتم. ارام اول احساس گناه و دین رو ازم دور کرد خداوند. بعد بهم گفت ترس از شرک میاد و اگر تو توی لحظات فوق العاده زندگیت نمیتونی لذت ببری و ترس درونت داری این بخاطر شرک هست. من فهمیدم تمام اتفاقات بدی که تجربه کردم دلیلش شرک بود. مرور کردم و یادم اومد همش. انگار اون چیزی که خدا میگه ما کارنامه اعمالتون رو نشونتون میدیم. من دیدمش. من دیدم باورهای شرک آلودمو ترسهام رو ترجبیاتمو. و دیدم همه چیز درست و عادلانه بود.

    ادامه دادم جست و جو و پرسش از خداوند رو. رفتم آیه شرک رو نمی بخشم رو تو قرآن پیدا کردم. دیدم خدا گفته که شرک رو نمی بخشم و گفته که: إِنَّ اللَّهَ لَا یغْفِرُ أَنْ یشْرَکَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذٰلِکَ لِمَنْ یشَاءُ ۚ وَمَنْ یشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا

    اون کلمه “گمراهی دور” چشمم رو گرفت. گفتم این بعید منظورش از نظر فرکانسی هست. درست مثل طیف احساسات بود. فرکانس خداوند اون بالاست فرکانس سپاسگزاریه؛ فرکانس شرک میشه ترس و احساس گناه و این واقعا گمراهی دوریه نسبت به فرکانس خداوند.

    بعد شروع کردم سپاسگزاری از خداوند، گفتم خدا تو حتی منو از شرک هم نجات دادی. تو منو آرام آرام اول حسادتمو کم کردی که زورش کمتر بود؛ بعد احساس گناه و دینمو کم کردی. بعد ترسمو کم کردی که دیگه ته فرکانس منفیه. استاد به آرامش رسیدم. گفتم خدایا هدایت از توعه و تو بهترین هدایت کنندگانی. تو منو هدایت کردی تا بتونم نفس بکشم. این فایل رو که اسمشو دیدم که کلمه دور رو داشت به ذهنم همون کلمه “بعید” توی قرآن اومد.

    استاد وقتی شرک رو کم کردم تو ذهنم؛ که اینم خودش هدایتی بود که چطور به صورت بهینه اینکارو کردم؛ اونور قضیه من خیلی راحت حل شد. وقتی خدا رو تنها قدرت قرار میدی؛ پازل حل میشه. برات راحته که خودتو برابر با دیگران بدونی حتی اگر دیگران دستاورهای بیشتری داشته باشند. چون دستاورد بیشتر باعث نمیشه اونا خدا بشند تو ذهن تو!

    استاد این هفته یه معمای بزرگ زندگیم رو تکاملی با هدایت خدا حل کردم و خیلی خوشحالم بابتش. کاش میتونستم دوربین بذارم که چطور این یک هفته اینطور خداوند دست منو گرفت و آرام آرام منو برد سمت مدارهای بالاتر.

    استاد چقدر دوستون دارم. با فایلهای قرآنیتون قلبم به آرامش میرسه. داشتم به خودم میگفتم هر چی فایلهای سفر به دور آمریکا رو دیدی و زندگی در بهشت رو استاد رو ندیدی و شاید دلیلش توحیدی بودن استاده. حالا شروع کردم روی توحید کار کردن و یه روزی از نزدیک میبینمتون استاد عزیزم که زندگی منو متحول کردید با آموزش های نابتون. بی نهایت سپاسگزارم ازتون.

    در پناه خداوند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    سید عبداله حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان.

    سلام استاد بزرگوار، استاد توحیدی دوست داشتنی.

    من تمام این فایل راگوش نکردم و استپ کردم‌ و

    آروم شدم و به خودم گفتم چقدر من راحت نا سپاسی می‌کنم، چقدر زود نعمت های خداوند را

    که بهم داده فراموش می‌کنم که ناسپاسی یه فرکانس ویران گری هست که به جهان ارسال می‌کنم.

    من وقتی این فایل را شنیدم یه احساس خوبی در من ایجاد شد که بیام به خاطر داشته هام سپاس گذار باشم.

    یادمه پدر من زیاد از این جملات استفاده میکرد

    خدا کریم است، الهی العفو، همیشه موقع نماز مخصوصا نام خداوند بر قلب و زبانش جاری بود

    خیلی فروتن و خاشع در مقابل خداوند و بندگان خدا بود که همه اهالی روستامون جدا از بقیه یه

    عزت و احترام خاصی براش قائل بودند.

    استاد یه مثال خوبی را بهش اشاره کردند مثال کره مریخ که هیچ گونه امکاناتی داخلش نیست که ایلان ماسک میخواد تو چند سال آینده قابل سکونتش بکنه و اما نکته مهم تری که استاد بهش اشاره کردند که ما همه چیز تو این کره زمین

    داریم از منابع زیر زمینی گرفته تا رو زمینی که این همه فراوانی ما داریم که هیچ وقت تموم شدنی نیست جهان در تمام ابعادش رو به گسترش و بزرگتر شدن هست از گونه های گیاهی، جانوری

    همین سیب زمینی که ما داریم مصرف می‌کنیم قبلا

    اینا نبودند.

    خداوند در قرآن میگه:

    اگر تمام درختان قلم شوند و تمام دریاها مرکب شوند نمیتونند نعمت های خداوند را بنویسند.

    خدا یا شکرت به خاطر خودم، وجود نازنینم،

    به خاطر سلامتی ام،

    به خاطر لباسی پوشیدم،

    به خاطر دستام،انگشتام ،

    به خاطر خونواده ام،

    به خاطر محیطی که دارم زندگی میکنم،

    به خاطر احساس خوبی که از وجودم دارم،

    به خاطر استاد عزیزم و خانم‌ شایسته عزیز گل دوست داشتنی،

    و بچه های عزیز این سایت فوق‌العاده.

    پیروز و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  6. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیز و همه دوستای گلم.

    واقعا جنس احساسی که سپاسگزاری در قلب آدم ایجاد میکنه متفاوته. و این کار جلوی خیلی از وسوسه ها و نجواهای شیطانی رو میگیره. اصلا واقعا گیم چنجره. ولی وقتی انجامش نمیدی، میفتی تو فاز مقایسه، عجله و همه حس های بد که زنجیروار دنبال هم میان.

    همه چیز برای من از مقایسه کردن شروع میشه. حتی مقایسه خودم با کسایی که تو برنامه های آموزشی استاد نیستن، یه جورایی انگار هول میزنم، با استفاده از قانون زودی به همه خواسته هام برسم که یه لیست بلند بالا از هدف های محقق شده داشته باشم، تا باهاش به اونایی که در جریان نیستن که جهان با قوانین داره اداره میشه، یه چیزایی رو ثابت کنم.

    امروز داشتم به خودم میگفتم مرضیه چرا اینقدر هولی که مثلا این خواسته هاتم تا آخر 2024 تیک بخوره، مگه مسابقس، مگه اگه مثلا یه ماه یا دو ماه دیرتر بشه چی میشه، نوشتم و نوشتم تا رسیدم به ریشه. ریشه این بود؛ داشتن لیست بلندتر از خواسته های محقق شده، برای ارائه به بقیه، برای دریافت تحسین. البته اینایی که دارم میگم مطلق نیستا، منظورم اینه که اینطوریم نیس که همه ساعت های روزم به این مدل فکر کردن بگذره، گاهی هم به خودم میگم، این خواسته هامم مثه قبلی ها در بهترین زمان محقق میشه، من سهم خودمو انجام دادم خدا هم که همیشه سهم خودشو فرای تصور من انجام میده، یا آگاهانه به خودم میگم عجله چرا، میدون مسابقه که نیس.

    اینو لازمه که هزار بار به خودم بگم که بپا نیفتی تو دام عادت کردن برای شنیدن تحسین، نیفتی تو دام بلند کردن لیست اهداف محقق شدت فقط به این دلیل که بقیه بگن دمش گرم، ترکونده. هزار بار باید به خودم بگم از مسیر لذت ببر. سپاسگزار باش و سعی کن ساعت های بیشتری از روز رو در این احساس ناب باشی. هزار بار باید به خودم بگم، اصل رو گم نکن، اگر داری کامنت مینویسی هی منتظر نباش که از کامنتت بازخورد بگیری، هی سایتو چک نکن ببین چن نفر لایک کردن و چن نفر جواب دادن. تو اونموقعی که داشتی کامنتو مینوشتی هدف اصلیت کنترل ذهن یا توجه به خواسته ها بوده، پس هدفو تو روزای بعدی با پیگیری اینکه چن تا لایک خورده، کی جواب داده یا کی نداده گم نکن.

    اینجا که شیطان میگه از همه جهت حمله میکنم تا از راه بدر کنم انسانو همینه، حتی وقتی داری رو خودت کار میکنی، تو رو ممکنه در این حد قاطی حواشی کنه ( با مقایسه نتایجت با بقیه دوستان تو سایت، با انتظار برای دریافت نقطه آبی از دوستان، با شمردن تعداد لایک ها و…..)خدایا ما رو آنی و کمتر از آنی به خودمون واگذار نکن.

    استاد عزیزم مثل همیشه دمتون گرم، تنتون سالم و خونتون آباد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  7. -
    محمدمهدی گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    به نام خداوند مهربان

    باورهای توحیدی پولادین استاد جانم

    I Make God

    من خیلی دوست دارم در مورد یک نیرویی صحبت کنم که من اسمشو گذاشتم خدا

    حالا یکی ممکنه کسی اسمشو فرشته نگهبان ، من برتر ، کیهان کائنات

    من اعتقاد دارم این خدایی که درون منه و همیشه با منه همه ایده ها رو داره ، تمام جوابها رو داره و این خدا هیچوقت از من دور نمیشه ، هیچوقت رابطه اش با من بد نمیشه

    من اعتقاد دارم این خدایی که فرمانروای کل کیهانه و برگی بدون اذن اون از درختی بر زمین نمیفته و به من عاشقانه کمک میکنه تا در مسیر خواسته هام حرکت کنم .

    دلیل اینکه کارهای من راحت انجام میشه این باورهاست.

    من نگران هیچ چیز در مورد هیچ موضوعی نیستم

    چون میدونم در زمان مناسب جواب همه سوالات به من داده میشه.

    من نگران هیچ چیز در آینده نیستم و سعی میکنم در همین لحظه زندگی کنم

    خیلی ایده های بزرگی دارم و برای انجامشون هیچ ایده ای ندارم اما ایمان دارم خداوند با در مورد این ایده ها الهام میکنه و صحبت میکنه.

    نه با من ، با همه صحبت میکنه

    حتی با مادر موسی ، حتی با زنبور عسل

    من اصلا هیچوقت نگران هیچ موضوعی نیستم

    من میگم میریم توی دل کار ، خداوند خودش حواسش به من هست و در زمان مناسب هدایتم میکنه.

    چرا نمیخوای ازین هدایت کنی ؟

    چرا نمیخوای برای کارت ، برای رابطه عاطفیت  و سلامتی و ثروتت حساب نمیکنی ؟

    چرا ما روی این نیرو که جهان رو داره هدایت میکنه حساب نمیکنیم ؟!

    من هرچی دارم از همین نیروئه

    من همه چیو راحت بدست آوردم

    اصلا هم اعتقاد ندارم که باید زجر بکشی تا به چیزی برسی

    و خیلی ها شاکی بودن که چرا همه چیز برای من مفت مفت بدون هیچ تلاشی بوجود میاد

    چون من یک مقدار بیشتر روی خداوند حساب کردم

    من از خودم هیچ چیزی ندارم و هرچی دارم از همین نیروئه.

    ما میخوایم از دیگران چی یاد یگیریم ؟! بقیه توی اندر خم یک کوچه خودشون موندن

    چی میخوایم از دیگران یاد بگیریم ؟!

    ما میتونیم با این نیرو ارتباط بگیریم و آن هدایتمون کنه .

    نگران نباش

    این نیرو با احساس خوب با ما صحبت میکنه

    این نیرو هیچ وقت مثل شیطان عجله نمیکنه و نمیگه بدو بدو دیر شد.

    بهت میگه همه چیز درست میشه خیالت راحت باشه

    خیالت تخت

    همه چیز بینهایت هست نگران نباش.

    بعد میبینی یکی یهو میاد یک راهکار بهت میده که میفهمی چیکار کنی

    چقدر میخوای ثروت بسازی و از زندگیت لذت ببری ؟

    همه جوابها رو میدونه

    تو مثل موسی به سمت نیل برو بعد بهت میگه چیکار کن

    تو مثل مادر موسی بچه رو بذار روی آب برو بعد اون‌ همه کارها رو برات انجام میده

    تو باورش کن ، اون بقیه کارها رو برات انجام میده

    تو باورش کن اون هایت میکنه به چیزی که تو میخوای

    ثروت میخوای به ثروت هدایتت میکنه

    قدرت میخوای به قدرت هدایتت میکنه

    بگذار هدایتت کنه

    ما هیچ فرقی با هیچ پیامبری و هیچ امامی نداریم.

    روی عقلت حساب نکن

    چون عقلت از ورودی هات ایجاد شده.

    یکی از مشکلات کار آفرینان اینه که خیلی فکر میکنند

    بقول رابرت دنیرو میگفت خیلی فکر میکنند

    خیلی فکر نکنید و خیلی تجزیه تحلیل نکنید .

    الان این نیرو رو باور میکنیم اما یک ساعت بعد یادمون میره ، شیطان همیشه کارشو انجام میده

    بخاطر همینه که باید بارها این اگاهی ها رو تکرار کنیم

    و آگاهانه ازین نیرو استفاده کنیم.

    میخوای بدونی چطور ثروتمند بشی ؟ بهت میگه.

    باورش کن که با دستودلبازی تمام و عاشقانه همه راه حل ها رو بهت میگه ، آنوقت همه چیو بهت میگه .

    نمیخواد زجر بکشی

    از یک نیرویی استفاده کن که پدر تو در نیاد.

    من همیشه میگم خدا یک اربابیه خیلی قدرتمند خیلی ثروتمند .

    کسی که باور داره خداوند بهش کمک میکنه نگران نیست

    کسی که زجه میزنه التماس میکنه که باور نداره خدا میتونه کمکش کنه

    .

    کسی که باور داره خداوند کمکش میکنه از زندگیش لذت میبره و نگران‌ نیست و میدونه در زمان مناسب خداوند بهش کمک میکنه .

    من راهکاری ندارم برای کسی که به خدا اعتقاد نداره

    منم تا وقتی به خدا اعتقاد نداشتم راهکار برای خودمم نداشتم چه برسه به دیگران

    اگر میخوای تو زندگیت موفق بشی باورتو نسبت به خداوند بیشتر کن نسبت به همه جنبه هاش

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2208 روز

    چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم

    خدا رو شکر تعهدی دادیم که روی خودمان کار کنیم و طبق تعهدم هم فقط به خداوند توکل کنیم

    وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ*

    و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی

    خدایااا شکرت که صبح بزرگترین لحظات زندگی است

    درود مجدد خدمت استادان عزیز نازنینم و همه ی دوستانی که در این فضای بهشتی ساکن هستند

    قسمت ششم در ادامه ی کامنت قبلیم در این فایل 95 دقیقه ای

    بعد از تضادی که در این چند روزه داشته ام که البته الخیر و فی ما وقع برایم بوده و فهمیدم این تابلوی نشانه ی خداوند است که باید جهت زندگیم را بسمت مسیر جدیدی بچرخانم و بلطف هدایت های خداوند در این چند روز به توفیق اجباری گزینش شدم یعنی یک چک و لقد تضادی عالی.

    دوست دارم داستانش را براتون اینجا بنویسم و ردپایی بجای بگذارم از این این تجربه ام که بفهمیم هر دری برامون بسته میشه با ایمان و یقین بدون معطلی تسلیم خداوند شویم..

    کسالتی برای سرماخوردگی داشتیم . (یعنی هم من و هم دخترم) دخترم شروع کرد به غرغر کردن و قضاوت و بحث و غیره در مورد همه چیز و منت گذاشتن با اینکه حال مساعدی نداشتم برای یک چیز ساده صداشو بالا برد و با فریاد و خشم شروع به توهین کردن و در همون لحظه آب عدسی رو با تحکم و کج و کولگی برام آورد . ولی من قبول نکردم و گفتم نمی‌خورم .. چون هیچ عزت و احترامی و یا مهر و محبتی در این حرکتش ندیدم .. و همانند افرادی مانند سالخورده ی معلول با من رفتار کرد . بلافاصله از روی مبل بلند شدم و بسمت اتاقم رفتم چون از صدای بلند مرجان میخواستم اعراض کنم . در راهرو خانه یک درب جداگانه ای است که یک سرویس حمام و توالت فرنگی در کنار اتاقم را از سالن پذیرای و غیره جدا میکند و رفتم بسمت اتاقم و آن درب راهرو رو بستم که صدای داد و فریاد ها رو نشنوم و بعدش دخترم با ناراحتی بدنبالم اومد تا بقیه ی صحبت هاشو ادامه بده که درب پشت سر منو باز کنه بیاد توی اتاقم ولی ناگهان دیدیم درب باز نمیشه .. دخترم فکر کرد من از لج اون درب را قفل کردم در صورتی که هیچ کلیدی روی درب راهرو وجود نداشت .. مانند حضرت یوسف که همه ی درها براش باز شد ولی بلطف خدا این درب برام بسته شد !!

    خلاصه جر و بحث و دعوا بالا گرفت از پشت همان درهای بسته و قفل شده ی بخواست خدا .. هر چی من میگفتم من کاریش نکردم . دخترم قبول نمی‌کرد بخاطر همین کج فهمی دخترم و یا شاید اشتباه من و یا هدایت خداوند دری به ناگهان بر من قفل شد که اولش تعجب کردم ?!… یعنی توی همون سر و صداها و جیغ و داد و فریاد ها ی دخترم . ناگهان به ذهنم رسید که این تضاد ناگهانی بنفع من و سبب خیر برام بوده و من در منزل خودم و در اتاق زیبایم که پنجره ی قدی رو به بالکن دارم بظاهر حبس شدم. و این تضاد و این کج فهمی ها میخواست به من چه چیزی بگه و چه چیزی رو باید کاملا درک کنم ؟؟؟

    مانند همان داستانی که استاد تعریف کردند ..در مورد اسباب کشی دوستی که قرار بود بیاد کمکمون کنه ولی روز اسباب کشی از آن دوستمون خبری نشد و ما هزاران قضاوت کردیم !! در صورتی که ممکنه آن دوستمون گوشی تلفن همراهش رو گم کرده باشه و یا اتفاقی براش افتاده که نتوانسته با ما در ارتباط باشه و ما هم اصلا تماسی نگرفتیم که بفهمیم چرا برای کمک بما نیومده شاید اصلا در اون لحظه به کمک ما نیاز داشته و یا هر چیز دیگری .. ولی ما اون شخص را قضاوت میکنیم… حالا دقیقا چنین اتفاقی هم برای من افتاد و دخترم هزار جور در مورد من قضاوت کرد و باعث شد این روابط به اختلاف بیشتری برسه .

    یعنی دو روز در حصر خانگی بودم . ولی خدا رو شکر آب و دستشویی موجود بود … زدم روی نشانه ام و کلیک کردم و از آنجایی که این سایت واقعا یک سایت الهی و بهشتی هست هدایت شدم به قسمت 141 سریال زندگی در بهشت . همون قسمتی که خانم شایسته و استاد در سفر بودند و گفتند چهار روز فقط آب میخورند .. منم گفتم ععععع چه خوب !! پس منم میتونم با خلوت گزینیم سه چهار روز فقط آب بخورم. .. و فقط روی روابطم کار کنم انگار خداوند ..

    خداوند باهم صحبت کرد . بهم گفت اینقدر بیخیال نباش و داری کم کاری می‌کنی .. تو باید روی عزت نفس و احساس لیاقت و روابط و قدرت جسمانیت بیشتر کار کنی .. چون جهان آینه ی من است . چون هر اتفاقی را خودم با افکارم رقم زده ام .. پس باید خلوت گزینی را پیشه کنم و بفهمم با خودم چند چندم ..

    ای کاش خداوند خودش این محصولات رو برام جور میکرد و میداشتمش..بقول سواد جان در کامنت انتخابی آن قسمت گفتند خدایا خودت این دوره رو برام بخر که شدیدا عاشق این دوره بی نظیر شدم و این خواسته هم در من شکل گرفته ولی الان فعلا با همین فایل های دانلودی ارزشمند استاد سعی میکنم خودم را برای مراحل بعدی آماده تر کنم تا در زمان مناسبش لایق دریافت این محصولات بشوم

    خداوند این تابلوی تضاد رو جلوی روم گذاشت و گفت از اونوری برو.. این مسیر رو دیگه نرو.. مادر فرزندی رو چشیدی ؟؟؟ فهمیدی که آدمها رو نمیشه تغییر داد ؟؟ فهمیدی که باید خودت را تغییر بدی ؟؟؟ فهمیدی الان زمان تغییرات در روابط هاست ؟؟؟ حتی نزدیکترین افراد .. حتی فرزندت رو نمی تونی تغییر بدی … برو روی خودت کار کن . برو شخصیت تو تغییر بده .. هر وقت خودتو تونستی تغییر بدی آنوقت جهان اطرافت هم تغییر میکند .

    آخه ما همیشه فکر میکنیم مسیر مادر فرزندی یک مسیر همیشگی است ، این مسیر مادر فرزندی هم تا یک حد و حدودی میشه جلو رفت و بلاخره تا همینجا بود و تمام شد ، و هیچ چیزی ماندگار نیست و باید پرونده ی این مسیر رو هم ببندم (تجربه کردم آن هم چه تجربه ای?؟ )

    حالا از اون یکی مسیر جدید برو . برو دنبال یک مسیر جدید . یک هدف جدید رو دنبال کن .. یک قله ی جدید… یعنی یکجورایی باید راه جدیدم رو پیدا کنم و وارد یک مرحله ی جدیدی بشم . هر چند هنوز نمی‌دونم مسیر جدیدم چیع ولی از خداوند هدایت خواستم که آن مسیر جدید رو بهم نشون بده و من دارم آماده میشم که عزممو جزم کنم و بسمت هدف جدیدم حرکت کنم هر چند می‌دونم که این مسیر جدیدم هم چالش های خاص خودش را بهمراه داره که باید بکمک خداوند حلش کنم!

    خب دوستان عزیزم نگران قفل اتاق هم نباشید . چون دخترم بعد از کلی لج بازی هایش بلاخره دیشب راضی شد که از همسایه کمک بگیریم برای باز کردن در .. چون دخترم فکر کرد بخیال خودش منو داره تنبیه می‌کنه و داره ازم انتقام میگیره و توی اتاق حبس شدم و از گشنگی الان میمیرم در صورتی که برای من گلستان بود و من نه گرسنه بودم و نه چیز مهمی برام بود بلکه توانستم حد اقل با این امکانات بهترین دستاورد رو در آن لحظات داشته باشم چون من توی اتاق گرم و نرمم روی تختخواب گرم و نرمم با سرویس دستشویی VIP شارژر و موبایلم و دفترهام و با خداوند تنهایی داشتیم خوش میگذروندیم !!!

    یاد فیلم زیبای تنها در خانه افتادم. چون پدر و مادر پسر کوچولو با دیگر فرزندانشان در جشن کریسمس رفتند مسافرت و توی پرواز تازه فهمیدن که پسر کوچیکه رو جا گذاشتند و دلرنگران بودند . ولی پسر کوچولو با کلی ماجراجویی ها داشت خوش میگذروند!!!

    خدایاا شکرت که من موجودی الهی هستم

    من عمیق ترین خواسته های خود هستم

    نعمت آزاد بودن یکی از بزرگترین نعمت های الهی است

    آزاد بودن در نفس کشیدن

    آزادی در آرامش و آسایش

    آزاد بودن در حرکت کردن

    آزادی در پول و ثروت

    آزادی در زمان و مکان

    آزادی عمل در انجام دادن هر کاری

    آزاد و رها بودن از قید و بندها

    آزاد و رها و تسلیم بودن

    خدایااا من به هر خیری که از جانب تو بر من فرو فهرستی نیازمند و محتاج هستم

    فرشته ی زیبایی درونم را از هر قید و بندی آزاد کرده ام من رها و آزاد هستم

    من تسلیم اراده ی نیکوی تو هستم

    من ایمان و باور و یقین دارم که هر آنچه که دارم از آن توست

    خدایاااا شکرت که همه ی شرایط اوضاع موقعیت ها انسان ها ابر و باد و مه و خورشید و همگی دست به دست هم داده آند و همه چیز را کنار هم قرار داده و چیدمان و برنامه ریزی و هماهنگ و هندل کرده آند تا بهترین مسیر جدید زندگیم را بر من آشکار و پدیدار و قابل لمس کند . چون من به کمتر از بهترین ها رضایت نمیدهم

    خدایااا من باور دارم که در روابط هم باید ثروتمند باشم

    خدایاا شکرت که من به نور و عشق الهی متصل شده ام

    من باور دارم که خداوند با منع . منو دوست داره ، خداوند عاشق منه، من نزد خداوند مقدس هستم ، با همین چیزی که هستم، من نزد خداوند مقدسم . من نزد خداوند محبوب هستم

    من انسان مقتدر و خلاق و دوست داشتنی هستم با هر کسی روبرو می شوم فقط و فقط مهر و محبت و مهربانی و عشق را دریافت میکنم

    خداوند قدر من را میداند من هم قدر خود را میدانم . پس انسان ها هم قدر من را میدانند و با عشق و مهر و محبت و عزت و احترام با من رفتار میکنند چون من لایق یک روابط درست و مناسب و محترم و عزتمندانع هستم ..

    خدایااا شکرت که دست لطف و مهربانی و با مهر و محبت الهی تو همواره در همه ی کارها همواره یار و یاور من است

    خدایا متشکرم که من ارتباط قلبی و عمیقی با تو دارم و هر روز این ارتباط عمیق و عمیق تر شده است

    خدایااا شکرت که وفور و فراوانی را در این عالم حاکم کرده ای

    خدایااا شکرت که خواستار و جاذب روابط درست و مناسب. و شگفت انگیز و عالی در کنار فرزندانم و اقوام و آشنایان و دوستان و افراد جدیدی هستم که هم فرکانس و در مدار همدیگر هستیم و همه ی پکیج یک روابط و زندگی سرشار از سلامتی و خوبی و شادی بهمراه پول و ثروت و سعادت و خوشبختی را دارم

    خدایااا من سزاوار بهترین روابط ها هستم . من هر لحظه آماده ی جذب خوبترین و بهترین افراد در زمینه ی روابط هستم

    بهترین روابط های خوب و سالم و شاد ،من را احاطه کرده است

    خدایا شکرت که به یادم آوردی که چه قدمهایی برایم برداشته ای که هرگز به تنهایی قادر به آنجامش نبودم و شکر خدا توفیق و فرصتی به من داده شده تا بدنبال قدم های خداوندم قدم به قدم گام به گام حرکت کنم.

    خدایاا سپاسگذار خداوندی هستم که بطور مداوم به یادم می آورد که هر روز بیشتر از همیشه سپاسگذار نعمت هایم باشم و از اینکه قدرت و نعمت شکرگذار بودن را به من عطا بخشیدی ممنون و سپاسگذارم

    اینکه. بخاطر این آرامش روز افزونم مدام سپاسگذار باشم و اگر تا کنون در مدار آرامش و آسایش بیشتری هستم فقط و فقط بخاطر این است که هر روز و شب و هر لحظه این آرامش و آسایش را بخودم یادآوری کرده ام و یادآوری میکنم و اینگونه روی افکارم بطور مداوم دارم کار میکنم.

    وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ «ابراهیم7»

    و (نیز به یادآور) هنگامى که پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شکر کنید، قطعاً (نعمت‌هاى) شما را مى‌افزایم، و اگر کفران کنید البتّه عذاب من سخت است.

    در واقع ظرف وجودمون برای دریافت نعمت هامون وسیعتر میشود وگرنه نعمت های خداوند که همیشه بوده

    تمام این نعمت ها و تمام سپاسگذاری هایی که بطور مداوم می نویسم و تا کنون نوشته ام فقط و فقط بخاطر این است که بخودم یادآوری کنم که هر آنچه که دارم از آن خداوند ی است که همواره با همین گفتن و کلام و گفتار و بیان کردن و اعمال و رفتار هاست که بهش متصل هستم خدایا بهم کمک کن که همواره بتوانم به این نیرو متصل باشم که اگر این ریسمان اتصالات را رها کنم دیگر به چه چیزی و قدرتی و نیرو می توانم متصل باشم؟؟

    خداوندی را سپاسگذارم که هر وقت دل بهش سپردیم یه قدم برداشتیم صد قدم برای ما برداشته، چه کسی و کی اینکارهارو انجام میده، کسی ک دوستمون داره..

    خدایا شکرت قدردان تک به تک شما دوستان عزیزم هستم که با خواندن کامنت های زیباتون قند توی دلم آب میشه و تحسین تون میکنم برای تمام آگاهی های که دریافت میکنم

    خدایا شکرت بخاطر چشمان زیبایی که صبوری بخرج دادند و این کامنت منو خونده آند…

    خداوندی را سپاسگذارم که هر لحظه بیادم می آورد که چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم

    خدایاااا شکرت که انرژی خداوند را در وجودم جاری کرده ای که همواره در مسیر این جاده ی نورانی الهی آت هدایت شوم

    خدایااآ کمکم کن و خط قرمزهایم را کنترل کن و تا از محدودیت هایم عبور کنم که من را به مسیر و جاده ی سرسبز رسیدن به خواسته هایم هدایتم کنی و اگر

     به همین راحتی تمام خط قرمزهایی را که تعیین کرده بودم برای اینکه از مسیر هدایت خارج نشوم؛ و فراموش کرده ام و یا

     حساسیت خودم را درباره فیلتر کردن ورودی های ذهن از دست داده ام؛ و یا ذهن خودم را در معرض هرگونه ورودی نامناسبی قرار داده ام و فکر می کنم که من دیگر ضد ضربه شده ام را با تلنگری این تابلوهای خطر و خط قرمز ها را بوضوح و به روشنی بر من آشکار و پدیدار کن و بهم یادآوری کن تا…

    یک گام برای نزدیک تر شدن به فرکانس خداوند به عنوان منبع خیر و برکت؛

    یک گام برای بیشتر ماندن در مدار خداوند؛

    یک گام برای بیشتر ماندن در احساس خوب و تجربه اتفاقات خوب بیشتر؛

    و یک گام برای بیشتر جدا ماندن از باورهای محدود کننده اکثریت جامعه؛ حرکت کنم

    خداوندی را سپاسگذارم که اگر علم و آگاهیش در وجود من جاری شود دیگر هیچ محدودیتی در مورد گام هایم نخواهم داشت

    چون منبع تمام این قدمهایم خودش نامحدود است خدایا خودت قدم به قدم گامهایم باش* این که بهش اعتماد کنی و خودتو بسپاری بهش . و ایمان و یقین داشته باشی که هر آنچه دارم از آن اوست توکل کنی.

    خدایاا شکرت سپاسگزارم ازین که منو هدایت کرده ای به گفتن آنچییزی که برای آگاهتر شدنم مناسبه و از اینکه لحظه به لحظه در مدار هدایت های الهی تو هستم ممنون و سپاسگذارم

    استاد عزیزم واقعا خداوند شما رو بما عطا کرد که در مدار آگاهی هدایت شویم و به مسیر نور و انرژی مثبت و قوانین درست و صحیح این جهان هستی حرکت کنیم . ممنون و سپاسگذارم برای این فایل های ارزشمند که بلطف انرژی خداوند توانستم جزء به جزء کلام شما را نکته برداری کنم و امیدوارم آنچیزی که شما می خواستید رو من درک کرده باشم و کج فهمیم در این راستا به راست فهمی تبدیل شده باشد

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  9. -
    محمد حسین گنجی گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    سلام به استاد عزیز و تمام اعضای صمیمی خانواده.

    إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿٣٠﴾

    بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد. (30)

    31

    نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۖ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ ﴿٣١﴾

    ما در زندگی دنیا و آخرت، یاران و دوستان شما هستیم، آنچه دلتان بخواهد، در بهشت برای شما فراهم است، و در آن هر چه را بخواهید، برای شما موجود است. (31)

    32

    نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ ﴿٣٢﴾

    رزق آماده ای از سوی آمرزنده مهربان است. (32)

    33

    وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿٣٣﴾

    و خوش گفتارتر از کسی که به سوی خدا دعوت کند و کار شایسته انجام دهد و گوید: من از تسلیم شدگان [در برابر فرمان ها و احکام خدا] هستم، کیست؟ (33)

    34

    وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ ﴿٣۴﴾

    نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است [چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است. (34)

    35

    وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ﴿٣۵﴾

    این بهترین شیوه را جز کسانی که [در زمینه خودسازی و تزکیه] پایداری کردند، نمی یابند، و جز کسانی که بهره بزرگی [از ایمان و تقوا] دارند به آن نمی رسند؛ (35)

    36

    وَإِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿٣۶﴾

    و اگر وسوسه ای از سوی شیطان تو را تحریک کند [که از این بهترین شیوه دست برداری] به خدا پناه ببر؛ بی تردید او شنوا و داناست. (36)

    37

    وَمِنْ آیَاتِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ۚ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ۩ ﴿٣٧﴾

    از نشانه های [ربوبیت و قدرت] او شب و روز و خورشید و ماه است؛ نه برای خورشید سجده کنید و نه برای ماه، برای خدایی که آنان را آفرید، سجده کنید، اگر می خواهید فقط او را بپرستید؛ (37)

    38

    فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا یَسْأَمُونَ ﴿٣٨﴾

    و اگر [از پرستش خدای یکتا] تکبّر ورزند، پس [باید بدانند چنین نیست که پرستش کننده ای برای او وجود ندارد،] کسانی که نزد پروردگار تواند [از فرشتگانی که شمار آنان را جز خدا نمی داند] شب و روز برای او تسبیح می گویند و [از تسبیح گویی] ملول و خسته نمی شوند. (38

    رب یعنی صاحب اختیار و اون کسی تمام قدرت از آن اوست.

    الله یعنی کسی که هر درخواستی داریم باید به اون بگیم.

    چون مردم قبلا الهه های مختلف داشتن و برای هر خواسته ای سراغ یکی از اونا میرفتن اما الله اومد و گفت تمام درخواست ها رو بسمت من معطوف کنید فقط به یک سمت فقط یک سمت.

    در آیه 30 این سوره ، رب و الله کنار هم اومده هرچی بیشتر به این مظنون فکر کنیم با تمام وجود خاشع میشیم در برابر فرمانروای کل کیهان…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  10. -
    اکرم گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    من الله هستم معبودی جز من نیست مرا بپرست و نماز را به یاد من بپادار. طه 14

    سلام

    سلامی به روشنایی نور الله به قلب شما استاد عزیزم

    و تک تک کسایی که این کامنت رو میخونید

    استاد جانم چقدر دلم براتون تنگ شده

    چقدر حرفاتون به موقع است

    اخه

    دیشب داشتم کتاب سپاسگزاری راندا برن رو میخوندم قبلا خیلی برام زیبا بود اما انگار دیگه مثل قبل نیست برام

    از خدا پرسیدم من چیکار کنم تا سپاسگزارتر باشم من حتی این کاررو هم بلد نیست تو بهم بگو تو بگو چیکار کنم

    و صبح بیدار شدم و فایل شما اومد و مژدگانی دوره سپاسگزاری

    اصلا این خدا چقد با فهم و شعور چقدر مهربان

    چه به موقع جواب داد

    استاد گفتی برای آب و کره زمین و خاک و…شکر گزاری کنیم

    شما فقططططط به من بگو

    برای وجود شما چقد باید خداروشکر کنم

    من چه طور میتونم شکر وجود شما رو به جا بیارم

    من چقدر از خدا شکر کنم که حق مطلب وجودت برام ادا بشه

    برای این سایت بی نظیر چقدر باید شکر کنم

    استاد دوره سپاسگزاری کی میاد که من از همین الان اعلام میکنم نفر اولی هستم که میخرمش و با جان و دل تمریناتشو عمل میکنم

    دوره احساس لیاقت من رو کن فیکون کرد

    من فقط اسمم عوض نشده استادجان

    وگرنه 180 درجه عوض شدم

    استاد همون 2 جلسه اول کاری با من کرد که چنگیز مغول با ایران نکرد

    منو تخریب کرد دوباره ساخت من رو تبدیل به یه ادم با احساس لیاقت دریافت بهترین نعمت های خدا کرد

    نتایج بی نظیری گرفتم

    من رو روابط مشکل داشتم ادمایی به سمت من میومدن که سطح پایین داشتن و حس لیاقت افراد درست و اینکه احترام بهم بذارن نداشتم

    خدا میدونه استاد جانم افرادی میان سر راهم که بقیه آرزوشون اون افرادهست

    و جوری بهم احترام میذارن که دیگران شاخ درمیارن از تعجب

    چند وقت پیش تو محل کارم بودم که یه اقای میانسال با کت وشلوار و چندنفر هیئت همراه اومدن محل کارم برای یه کاری

    منم اونو نمیشناختم اومد سمت من و شروع کرد سوال پرسیدن جوابشو محترمانه دادم

    و بعد خودشو معرفی کرد

    من آقای فلانی هستم معاون رییس فلان اداره کشور (یه اداره خیلی مهم کشور)

    و بعد اتیکت روی لباسم که اسم و فامیل ام بود رو خوند

    استاد خدا شاهد جلوی همکارام و هییت همراهش

    شروع کرد به تحسین و تمجید من خانم شما فامیلت …

    گفتم بله

    و انگار طایفه ما رو از قبل میشناخت

    گفت میدونی چه طایفه بزرگ و

    میدونی چه طایفه برجسته ای داری

    میدونی چه نشانی با خودت داری

    میدونی که جز چه افراد درستی هستید

    میدونی ….

    من مونده بودم چی جواب بدم در برابر این همه تحسین این اقا

    استاد خداشاهد قیافه همکارام دیدنی بود یعنی داشتن از تعجب شاخ درمیوردن

    بعد این شخص میاد جلوی این همه ادم انقدر ازم تعریف میکنه که چشمای بقیه چهارتا شد و جالبه از کنار بقیه با بی تفاوتی گذشت

    و گفت که هر کاری داشتی من در خدمتم

    و من تو دلم فقط خدارو شکر میکردم و میدونستم نتیجه دوره احساس لیاقته

    استاد من کسی بودم که از خودم میکندم به بقیه میدادم تا راضیشون کنم تا من رو خوب ببینن اما الان اصلا اینجوری نیست و من این رو از شما دارم

    من یه بار ازدواج کردم یه سال بعد جدا شدم

    رابطه درب و داغون داشتم

    از خودم میکندم تا همسرم راضی کنم

    کار میکردم حقوقم رو خودم برنمیداشتم

    خونه و زندگی عین دسته گل همیشه همه چی به راه ، غذای عالی خونه خوشبو من تمام وظایف رو به نحوه احسن انجام میدادم با اینکه زن شاغل بودم

    یعنی هیچ زن خونه داری به اندازه من به زندگیش نمیرسید

    اما با بی احترامی تمام باهام رفتار میشد که اطرافیانم تعجب میکردن از این رفتار با من

    اما گذشت و تمام شد و من بخشیدم و گذشتم

    برای همسرسابقم آرزوی خیر دنیا و آخرت رو دارم.

    با اون بود که من تازه فهمیدم چی میخوام

    و اما الان

    باورت میشه الان خواستگار دکترفوق تخصص میاد و من رد میکنم

    و من احساس لیاقت میکنم

    من لیاقت همه چیز رو باهم دارم

    من همه چیز رو باهم میخوام

    من علاوه بر جایگاه اجتماعی بالا و ثروت من از خدا فرد توحیدی میخوام

    کسی که هر روز باهاش در مورد خدا و قران حرف بزنم کسی که من رو به خدا نزدیکتر کنه…

    من هیچی نمیدونم خدا میدونه

    خدا صاحب گنج های عظیمه

    خدا که صاحب عشق بی نظیر

    و خدا صاحب قلب های افراد

    خودش بهترین فرد رو سر راهم قرار میده.

    مردان پاک از آن زنان پاکند و زنان پاک از آن مردان پاک.

    اگر ایمان داشته باشید و تقوا کنید برکات آسمان و زمین را به شما میدهیم.

    هر انچه در آسمان و زمین است برای شما خلق کرده است.

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای: