چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

882 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 516 روز

    به نام خدای معجزه ها

    قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِیَدِکَ الْخَیْرُ ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

    بگو: خدایا! ای مالک همه موجودات! به هر که خواهی حکومت می دهی و از هر که خواهی حکومت را می ستانی، و هر که را خواهی عزت می بخشی و هر که را خواهی خوار و بی مقدار می کنی، هر خیری به دست توست، یقیناً تو بر هر کاری توانایی.

    داشتم وارد اتاق میشدم دیدم دختر عزیزم داره قرآن روخوانی میکنه ،قلبم گفت :برگرد بپرس وقتی وارد شدی کدوم آیه بود که میخوند ؛ذهنم هم مثل نقی معمولی گفت وله کن بابا (با لبخند) ولی صدای خدا همیشه ولومش بالاست برگشتم و دیدم آیه 26 سوره ال عمران رو میخونده

    یادمه خیلی عاشقانه و با جدیت و شور و اشتیاق درس میخوندم ، همیشه یعنی زبانزد بودم در عشق به تحصیل اما استاد من وقتی وارد دانشگاه سید حسین عباسمنش شدم فهمیدم تمام مسیر رو اشتباه اومدم تمام مسیر رو به غلط با عشق یاد گرفتم ،میدونید همین آیه رو که قبلا میخوندم

    فکر میکردم خداوند با یه چماق وایستاده و میخواد کتک حسابی بهم بزنه با هر اشتباهی ،خدا رو اشتباه فهمیده بودم نتایجم گویا بود نمیخوام بگم الان متحول شدم نهههه من راه درازی دارم ولی حداقلش اینه که اون خدای جبار و ظالم در وجود من خیلییییی کم رنگ شده و من با خدایی که عینه گمشده ایه که پیداش کردم عشق میکنم وقتی فقط 5 ثانیه بهش وصل میشم دنیامو آباد میکنه

    ولی من در مکتب معلم عزیزم استاد عباسمنش یاد گرفتم که همه چی منم،منم خالق این زندگی ،من اگه طبق قوانین الهی پیش برم لاجرم دنیا به کامم میشه طبق خواسته هام میشه و من راضی میشم آسون میشم برای آسونیا…

    استاد عزیزم ، 18 سال درس خوندن در مدرسه و دانشگاه یه طرف این 441 روز یه طرف

    شاگرد شما وقتی وارد سایت شد

    به بزرگترین وعده الهی که از همون زمان شناخت خودم که بهم میگفت ببین به جایی هست یه مکانی هست یه آگاهی هایی هست که تو رو به اونجا میرسونم و تمام این برچسب‌هایی که بهت میچسبونن به فراموشی سپرده میشه

    از بچگی با قرآن همیشه آروم میشدم

    با یا خدا همیشه آروم بودم

    و من روزی که عضو سایت شدم صدای خدا رو شنیدم که بهم تبریک گفت ابن نعمت بزرگی رو که سالیان سال بهم وعدشو داده بود استاد من بایه بشکن افتادم وسط گنج ### هنوزم که هنوزه گاهی معطل می مونم از کدوم آگاهی استفاده کنم یعنی طلا و جواهرات در برابر اینا کمه !!!

    وقتی وارد سایت شدم آرزوی کوچکی بودم پر از ترس ،حس حقارت ،حس بی ارزشی ،پر از افکار منفی که تو هیچی نمیشی وااای پر بودم از بدهی و قسط و قرض و چه کنم چه کنم ### یک ناآرامی و معذرت میخوام وحشی بازی عظیمی در رفتار و برخوردام بود وحشتناک قشنگ یادمه قرص ضد افسردگی میخوردم خلاصه اوضاع بد اندر بد بود

    ولی استاد شما برخلاف تمام معلم ها به من الفبای زندگی الفبای با خدا دوست شدم الفبای قدرتمند و خالق بودن آرزو،الفبای تونستن رو به آرامی و با عشق و بدون هیچ تقلایی یاد دادی

    من اگه 18 سال با همون شور و اشتیاق دوران تحصیلم تو این مسیر بمونم ،راضی و خشنود میشم به اوج میرسم تو همین مدت کم بدهیا صفر شد ،هیچ قسطی در کار نیست آرامش درون دارم ناارامیم خیلی کم شده ،دیگه قرص افسردگی نمیخورم ،خیلی بهتر از قبل سرم تو کار خودمه ،فهمیدم که من خودم هر اتفاقی که در زندگیم میفته خودم باعث و بانیشم و من 100 درصد مسول اتفاقات زندگیمم با وجود همه اینا من خدا رو در وجودم پیدا کردم …. الحمدالله رب العالمین که هر آنچه دارم از جانب خداست .

    ولی استاد با اینکه در طی این مدت شما فریاد میزدین که همه چی ذهنه، باوره، ولی من آرزو بعد از اینهمه مدت تاااازه بعد از اتمام جلسه 7 قدم اول و طبق هدایت خدای خوبم من تاااااااازه 6 روزه که فهمیدم درک کردم که همه چی ذهنه باید ذهنمو بسازم ؛ذهن ذهن ذهن ؛همه چیه ارزووووو جانم

    استاد به خدا تازه فهمیدم؛ ببین چقدر زمان برده ،ای خدای من ای شیرین من کمکم کن اشرف بشم ،اشرف بشم تا به تو برسم خدای خوبم ….

    استادان عزیزم روز معلم رو به شما معلم های عزیزم تبریک میگم و برای خودم خیلی خوشحالم که لایق بودن در این دانشگاه مقدس و معنوی هستم .

    خدایا کمکم کن در این مسیر استمرار داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1325 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم آرزو دوست ارزشمند وتوحیدی و فعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فرشته رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    با نام خدای مهربان درود ب استاد ومریم جان ودیگر دوستان استاد خیلی ازت سپاسگزارم خداوند عمر با عزت بهت بده چقد نکات ارزشمندیرو تو این فایل بهمون گفتید من ک فقط میگفتم خدایا شکرت تا حالا این مطالب ب این زیبای نشنیده بودم امروز فقط فایل جدید گوش میکردم بعدش ب خودم میگفتم حالا فهمیدی خوب زندگی کردند رو از خواب غفلت بیدار شو و از خودت یک انسان شکر گزار بساز واز انچه ک داری شکر کن وحال دلت رو خوب نگهدار ودر فرکانس خدا قرار بگیر خودتو دوست داشته باش وبا خودت در صلح دوستی برقرار کن خوب زندگی کن وبزار دنیا جای خوبی برای همه باش دوستان این فایل میلیارد ی ارزش داره از محتوای آن غافل نشوید امیدوارم بتوانم خوب زندگی کردن و ب خودم طبق آموزه‌های استاد ک آموزه‌های قرانیست انجام بدم ب امید خدای مهربان همه رو ب خدا میسپارم ب امید دیدار فرشته رحیمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1077 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز

    و همه دوستان سایت

    صبح که من سایت و باز کردم

    دیدم فایل جدید روی سایت اومده کلی سمر گذار خداوند شدم

    ولی گفتم باید با تمرکز گوش کنم

    و رفتم سر کار و بعد از ظهر که بیمار شدم

    فایل و گوش کردم

    و جز کلام الله در این جنس سخنان استاد چیزی نبود جز کلام الله

    که خداوند زمین و آسمان را مسخر ما کرده

    و مارو آفریده و از روح خودش در ما دمیده تا خودمان خالق زندگی خودمان باشیم

    همه مارو یکسان آفریده

    همه را از یک نوع سیستم مغز و عصبی آفریده .یعنی هر چه را دیگران دارند و بهترین هست را هم ما میتونیم داشته باشیم

    هیچ برتری یا پست تری هم وجود ندارد

    خداوند همه را یکسان آفرید و هر کس که افتاده تر و تسلیم تراست در برابرش هزاران برابرش را باز بهش می‌بخشد

    که من بارها و بارها درس گرفتم از استاد که فقط خدارا شکر گذار باشم

    خدایا تو هدایتگر. من هستی .و هر آنچه. را که دارم از آن توست

    من فقط یک مصرف کننده نعمات تو هستم و همه نزد من امانت هست تا من فقط لذت ببرم و لذت

    نه یک دورهمی را میتوانم با خودم ببرم .در زمان مرگ

    فقط اعمالم که من تسلیم بودم در این دنیا در برابر خدا و خداوند ادامه زندگی زیبایی که در این دنیا رو دارم در اون دنیا هم بهم میدهد

    پس چرا باید شرک کنم که من ندارم اون داره .یا من بالاترم اون پایین تر هیچ تفاوتی ندارد

    چون همه ما روح خدا گونه داریم در وجودمان

    خدایا تسلیم تو هستم تو هدایتگرم باش.

    استاد

    وقتی از خلقت ما سخن می‌گفت که به شیطان خداوند گفت سجده کن بر بنده من و شیطان خودش را بالاتر دانست

    خدا اون را نابود نکرد و دلیل خواست از شیطان

    پس چرا باید من که هیچ قدرتی بر دیگران ندارم بیام دیگران را مسخر بدبختی های خودم بدانم

    و این یعنی اینکه من در هر جایی که هستم در سر جایه خودم هستم

    و دیگران هم در هر جایی هستند در سر جایه خودشان هستند هیچ ظلمی به هیچ کس نشده است

    هر ظلمی شده خودمان به خودمان کردیم

    که خداوند به پیامبرش می‌گوید هر ظلمی میشود از جانب خودتان هست و هر خیری از جانب من

    خدایا من تسلیم تو هستم

    جز خیر در این دنیا از تو ندیدم . هر شری هم اگر بوده برام خودم ایجادش کردم

    با افکارم و فرکانس هایی که فرستادم به جهان هستی

    و طبق قانونی که وصف کردی من شرایط زندگی خودمان را خلق کرده و میکنیم

    و اینکه من به این ایمان رسیدم که هر چه را که بخواهم می‌توانم خلق کنم

    فقط باید تکامل را طی کنم

    استاد باز هم کل کاشتی

    کلی منو متحول کردی

    کلی بهم درس دادین با آموزه هایی که از کتاب قرآن. برام گفتی و من درک کردم کلام شما را و هنوز هم جای رشد دارم

    چون هر بار که فایل هایت را گوش میکنم باز هم مسیر بهتر را دارم درک میکنم

    استاد ممنونم از شما

    خدایا سپاس گذارم ازت که منو با این دوستان همراه کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    یا الله

    سلام استادِ جان

    من مغزم گیرپاژه از این حجم آگاهی

    الان ساعت 2 نصف شبه و این فایل رو تا آخر دیدم

    انقدر عمیق و دقیق و پُر بودن دونه به دونه کلمات که نمیدونم!!!!!

    نمیدونم از کجا شروع و از کجا تموم کنم

    فقط میخوام برم تو لاک خودم تا صبح به این حرف ها فکر کنم

    انگار یک انفجار در قلبم و مغزم اتفاق افتاده که هیچی سر جای خودش نیست، همه دانسته های قبلی ریخته بهم و پراکنده شدن

    و باید بشینم دونه به دونه باور و دانسته های درست رو جایگزینشون کنم..

    فقط اومدم اینجا دو سه بیت از مولانا بگم و برم که راجب سپاس گذاریه:

    شکر نعمت، خوشتر از نعمت بود

    شکرباره، کی سوی نعمت رود

    شکرْ جانِ نعمت و نعمت چو پوست

    زآنکِ شکر آرد تورا تا کوی دوست

    دقت کنید مولانا میگه یه چیزی هست که از خودِ نعمت بهتره!!!!! واییی یا الله

    یچیزی هست که از نعمت سلامتی بهتره

    یچیزی هست که از نعمت ثروت بهتره

    یچیزی هست که از نعمت رابطه عالی بهتره

    یچیزی هست که از نعمت اعتبار بهتره

    یچیزی هست که از نعمت خانواده بهتره

    و و و ….

    یچیزی هست که از خودِ نعمت بهتره و اون شکرِ نعمته

    شکرِ که تورو به الله میرسونه، تورو تو قلب خدا میبره، تورو توی بغل خدا میزاره

    تورو از تمام هرآنچه غیر خدا هست بینیاز میکنه

    تورو از هرآنچه غیر خدا هست رها میکنه

    تورو از وابستگی بغیر از خداوند، رها میکنه

    تورو از هرچیزی بی‌نیاز میکنه…

    … یا الله …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    همای سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2320 روز

    سلام از روز دوازده تعهد

    استاد توحیدی ویکتا پرست من سلام

    مریم بانوی زیبا سلام

    استاد احساس میکنم جنس فایلایی که این سری میذاریدم عوض شده

    چقدر این سری تو مدار توحید دارید خالص ومخلص میشید

    نوش جونتون باشه این آگاهی های ناب و الهام پروردگار

    نوش جون ما باشه که همچین استادی داریم و هرروز مدارمون با گوش دل سپردن به حرفای شما بالاتر میره

    خدایا از تو ممنون وسپاسگذاریم برای هر منتی که بر سر ما گذاشتی

    خدایا هرچه داریم از تو داریم

    هرچه به دست اوردیم هم که خودت دادی

    خیلی وقتا وقتی دارم باهاش حرف میزنم میگمش عجب خدایی هستی

    خودت دعوت میکنی

    خودت پذیرایی میکنی

    خودت اجازه میدی سپاگذار بشیم

    خودت لیاقت میدی بندگی کنیم

    بعد سر همون چیزایی هم که همش از خودت بوده بهمون پاداش میدی

    کجا همچین اربابی پیدا میشه اخه

    کجا یه رییس یه کارمندو استخدام‌میکنه بهش کار میده بهش پول و امکانات میده بعدشم برای همون کاری که پولشو بهش داده دوباره براش پاداش در نظر میگیره

    حالا کاش ما کاری کرده بودیم برای این همه نعمت

    خدایا برای تمام لحظه هایی که بدون سپاسگذاری سپری کردیم از تو عذرخواهیم

    و‌خدایا من بی انتها مدیونتم که اجازه دادی تو اوج‌جوانی و قبل از مرگم این لذت تو رو داشتن و باتو بودن رو تجربه کنم

    استاد ذره ای کبر وغرور بیاد این حس ناب دارایی خود خدا از دست میره

    استاد من حاضرم هرچی دارم و ندارم بدم و پای این حس وایسم

    استاد جنس عشق خدا انقد خالصه انقد قویه که ادم سبک میشه

    این فایل خیلی برام هشدار دهنده بود دو سه روزی بود نااگاهانه باهمسرم که حرف میزدیم از یکی دونفری که اطرافمون هستن و شرایطشون بده صحبت میکردیم و میگفتیم عجب گیری افتادن

    من یادمه توی فکر میکنم قدم هفت بود که این موضوع رو باز کردین که هرکی هرجایی هست سر جای درستشه

    از اون وقت تاحالا هرجا هرکسی رو میبینم تا میام دلم بسوزه یا میام از بالا نگاه کنم این جمله میاد توی ذهنم

    بعدشم خداوکیلی حیف نیست ادم وقتی می تونه توجهش را پاک نگه داره تا خدای خودش را دریافت کنه حواسش بره پیش این واون؟

    من که بی نهایت به این حس محتاجم

    بی نهایت عاجزم برای نگه داشتن این حس

    خدایا من بی نهایت میخوامت

    حاضرم برای داشتن تو هرکاری بکنم عزیز دلم

    ومیدونم هرکاری که من میکنمم هم خودت لطفشو کردی

    پس واقعا دیگه چی داریم که بخوایم بهش مغرور بشیم؟

    واقعا جز سر پایین و دست دراز به سمت پروردگار چی داریم؟

    و انگارفقط در همین حالته که اون سیمه وصل میشه

    عجب حالت عجیبیه

    یه لحظه خالی میشی از تمام چیزای فیک والکی و پوشالی

    و در لحظه وصل میشی به منبع اصل و اساسش

    استاد عاشقتونم

    عاشق این نگاهتونم

    اصلا وقتی این فایلارو گوش میدما میگم کاش همه فایلا درباره توحید خالص بود

    بخدا پول و ثروت ونعمت و جا ومقام و هرچی در این دنیا هست هم از در همین خونه بهمون داده میشه

    یه وقتایی خودشو میده یه وقتایی یه حس غنی بودنی میده که اصلا تو جای خالی برای هیچی نمیبنی که بخوای پرش کنی

    الحمد لله هرچی بدی خوبه رب العالمین من

    اولای فایل که داشتین شروع میکردین و صحبت از برتری واینا شد این ایه اومد تو ذهنم که ان اکرمکم‌عند الله اتقاکم که بعدشم شما گفتینش

    استاد من دقت کردم خدا هیچ راهی برای معیار بندی در این دنیا برای ادما نذاشته

    هر دری. بوده بسته که هرکسی فقط سرش به کار خودش باشه

    کی می تونه تقوای کسی رو بسنجه؟

    فرضا مال و ثروت کسی و زیباییشو تونستیم بسنجیم کی خبر از دل ادما داره؟

    من چمیدونم حال خوشی که یه ادم مثلا نازیبا و یا مثلا چاق داره از ادمی که بی نهایت زیبا و خوش فرمه بیشتر نیست؟

    کی می تونه بفهمه کدوم دل به خدا متصل تره

    من خودم هربار میام مقایسه کنم و احساس برتری پیدا کنم سریع به خودم نهیب میزنم میگم حواست باشه یه وقت اگه سیم اون به خدا وصل تر باشه خاکت تو سره ها

    و‌خدا نجاتم میده از شر غرور وکبر در اون لحظه

    دیگه معیارمون‌برای هر فکر وعملی باید یه چیز باشه

    اونم اینه که

    ایا این فکر وعمل داره اون حس قشنگه و خال خوبه ی منو کم میکنه یا زیاد؟

    بقیشم تمام وکمال به ما گفته میشه

    خدایا ما به هرخیری از جانب تو برسه فقیریم عزیزم

    خدایا ما هرآنچه دارم ازآن توست

    خدایا تنها دارایی ما یه دله که می تونیم باهاش به تو وصل بشیم و همین برای.دنیا واخرت ما کافیه

    عهد می بندم که از این نعمت بی انتها ارزشمندی که بهم دادی یعنی این. دل واین بندگی تمام مراقبتمو‌بکنم

    تسلیم باشم

    بنده باشم

    و تمام امورمو به تو بسپارم ای جان جانان

    قول میدم هرروز روی فروتن تر شدن و برتری ندادن به خودم تلاش کنم

    ودل خوشم به این آیه که میگه

    ولیس للانسان الا ما سعی

    خدایا به امید خودت

    استاد عزیزم بازم ازتون ممنونم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خداروشکر میکنم که قدرت خلق زندگیم رو به من داده

    از روح خودم در او دمیدم

    همین جا باید صبر کنم و تامل کنم ،

    از روح خودم در او دمیدم ، این خودش نشون میده که من خدا نیستم و بخشی از خدا هستم ، این نشون میده که من خود خدا نیستم و چون بخشی از خداوند هستم ، تمام قدرت خلق زندگی خودم دست خودم هست

    یعنی قدرت خلق زندگی هیچ کس دست من نیست ولی قدرت خلق زندگی من دست خودم هست

    پس شد خداوند کل جهان و کیهان و هر چه در آن هست رو خلق کرده و بخشی از روح خودش رو در من دمیده که اون بخشی میشه قدرت خلق کل زندگی خودم که به من داده شده ، و این تمام اون چیزی هست که من نیاز داشتم و دارم و در دسترسم هست، قدرت در دستان من هست ،من میتونم که خلق کنم اون چیزی رو که دلم میخواد و خداوند میسازه اون رو برای من

    سوال :

    چرا خداوند سوال میپرسه و اون سوال رو در قرآن میاره و میگه که ما قرآن رو مگه آسان نکردیم برای شما چرا تامل نمیکنید

    و چرا استاد میگه که بیایم یاد بگیریم از خداوند

    پس این نشون میده که من از خداوند باید درس بگیرم ببینم اون چطور رفتار میکنه منم همون کارو کنم

    در اینجا یاد میگیرم که از این به بعد اگر از موردی عصبانی شدم تمام تلاشم این بشه که خودم رو کنترل کنم و و واکنش نشون ندم ،چون من خیلی واکنش نشون میدم ، پس از این لحظه به بعد نباید واکنش نشون بدم و ذهنم رو کنترل کنم

    درس

    مشکلی که من دارم اینه که منم اصلا فرصت حرف زدن رو ندارم با همسر و فرزندم ، چون یا صبح تا شب سر کارم یا غروب هم که میام سرم تو کار خودم هست ،ولی خب رابطه ی ما که در همین حد خوب هست همش بخاطر قانون هست چون به خاطر قانون و عمل به قانون و سعی در کنترل ذهن هر مسئله ای هم پیش اومده من سعی کردم که بعد از چندین چک و لقد از جهان حلش کنم ولی خب الان چک و لقد ها کمتر شده و و وقتی که همسرم یه حرفی یا مشکلی رو عنوان میکنه سعی میکنم دفعه بعد حلش کنم و این باعث شده که رابطه ما بهتر بشه ولی این مشکل حرف نزدن همچنان هست

    خب چطور میتونم از این لحظه به بعد این قانون رو عمل کنم هم با فرزندم حرف بزنم هم با همسرم؟

    نجوا

    ول کن بابا تو همش درگیر کاری دیگه فرصت نداری که میخوای چکار چرا همه سختی ها رو به دوش میکشی ولش کن

    قانون

    همیشه راهی هست ، خداوند همه خواسته های من رو تا به الان به من داده ، اونهایی که باورم نسبت بهش خوب بوده ، پس از این به بعد هم میده چون من دارم روی باورهام کار میکنم

    اینجا خداوند داره درس میده

    گفت که من از اون بهترم

    همین جا اولین نکته اش مقایسه است

    همین جا درس میگیرم که هر کلمه و آیه قرآن چراغ راه است

    پس هر جایی که من فک کنم از بقیه بهترم یا از بقیه بد ترم یا در کل خودم رو با بقیه مقایسه کنم دقیقا در مسیر شیطان قرار گرفتم و از مسیر خداوند دور شدم ، از کدام مسیر؟ مسیر راست ، از مسیر کسانی که به آنها نعمت داده ، از سعادت دنیا و آخرت،از ثروت از پول ، از آرامش ، از سعادت مندی، از لذت دنیا و آخرت، از خداوند

    درس گرفتم که کاری که قبلا میکردم اشتباه بوده

    من قبلا می اومدم میگفتم خب خداروشکر که من فلان چیز رو دارم و بقیه ندارن و یا فلان شخص رو میدیدم که بهمان چیز رو نداره و من از دورن احساس شادی میکردم که خب من دارم واون نداره

    الان درس گرفتم که این کار کاملا اشتباهه و درسی که از این لحظه به بعد حتی به اندازه ذره ای هم متعهد میشم که انجام ندم اینه که به اندازه کلمه ای ، لحظه ای در زندگی دیگران سرک نکشم یا اصلا کاری به دیگران نداشته باشم و اصلا هیچ حرفی هم نشنوم از دیگران و به هیچ عنوان مقایسه نکنم و اگر ذهن حمله کرد و من رو مقایسه کرد سریع یادآور بشم که از مسیر خداوند دارم دور میشم

    این نشون میده که اگر من دائم سرم تو کار خودم باشه و و دائم و در هر لحظه در حال تکرار باورهای خوب و توجه به داشته های خودم کنم عملا از تمرکز روی دیگران رها میکنم خودم رو

    درسی که گرفتم اینه که از این لحظه به بعد همه چیز رو با نگاه قانون نگاه کنم ،چون فهمیدم که هر چیزی در این دنیا و جهان هست فقط نشانه است از ثروت و فراوانی

    منبع هر آنچه که در زندگیت داری از خداونده

    سوال : چطور میتونم این رو در ذهنم ایجاد کنم ؟

    البته تا همین چند روز پیش دنبال این بودم که یه کاری کنم که مدیرم از کار من خوشش بیاد آخر سال درخواست اضافه حقوق کنم ازش و بگم انقد به من بده و اونم با منت بگه باشه ، به ظاهر این کار خوبیه ولی با چه باوری

    من این رو تو ذهن داشتم نه با این باور که من درخواست میکنم و خداوند به من میده ، با این باور که من درخواست میکنم و اون به من میده واگر اون نده کار من تمومه و من محکوم به ادامه زندگی به همین شکل هستم ، خب معلومه که این دیدگاه شرک آلود هست

    یه موقع هست من درخواست مکنم و تو ذهنم اینه که خداوند به نظرم قراره از این آدم به من روزی بده و خواسته من رو اجابت کنه و اگر شد که بهتر و شکر گذارم نشد بازم میگم شکر خدا احتمالا از شخص دیگه ای قراره که خواسته من به من داده بشه

    و هیچ ناراحتی نیست

    این میشه دائم روی خودت کار کردن و این میشه عامل اصلی ثروتمند شدن نه شغل خاص و نوع شغل و جنسیت و سن و سال و موقعیت مکانی

    درسی که گرفتم که از این لحظه به بعد عمل کنم اینه که منم بیام این رو هم تکرار کنم و هم ببینم در زندگیم

    که بگم خدایا من هر آنچه که دارم از آن توست

    بعدش سپاسگزاری هام رو بنویسم

    بعد خواسته هام رو از خداوند

    و بعد بیام هر کدام رو در شب بررسی کنم و تیک بزنم و از خداوند سپاسگزاری کنم و بگم که من اینها رو نداشتم و خداوند به من داد

    کار اصلی من اینه نه هر چیز دیگه ای

    کار اصلی من باور ساخت و باور کردن خداوند و کلا زندگیم رو از اون دونستن

    نجوا:

    ول کن الان وقت گفتن این ها نیست تو که چیزی نداری تو زندگیت ، بزار هر وقت وضعت خوب شده یه چارتا چیز اومد تو زندگیت اون وقت بگو

    تویی که هنوز کارمندی وخونه مستاجری داری و یه قرون ته حسابت نیست آخه چی داری برای گفتن ، الکی بیای بگی که من فلان و بهمان

    استاد که می بینی این حرف رو داره میزنه ، برای اینه که کلی چیز داره،ثروت و شهرت و محبوبیت داره، اون رو میگه که یه وقت گمراه نشه ،تو آخه چی داری ، اصلا خدا با تو کاری نداره ، خدا با کله گنده ها کار داره با دونه درشت ها ، تو پشه ام نیستی که بخواد با تو کار داشته باشه

    قانون:

    همون خدایی که میگی به تو نگاه نمیکنه اول آیه گفت که ما برای شما مکان دادیم و معیشت قرار دادیم ولی عده کمی شکر گذار هستن و اصلا اسمی از گروه خاصی نیاورد ،منظور همه است

    همین جا که استاد میگه که خداوند الهام کرده به من که یادت باشه که من از فضل خودم دارم میدم و فک نکنی که استعداد و توانایی داری که خبری باشه

    این نشون میده که عامل اصلی ثروتمند شدن این باورها هستن باور ما نسبت به خداوند و نه هیچ عامل دیگه ای

    نجوا

    تو بیچاره ای ببین ،ببین استاد چقد در زمینه ارتباطات غرور داره و تو چقد بی عرضه ای که اجازه میدی هر کسی هر چیزی و هر فضای فکری رو برای تو بوجود بیاره ، ببین چقد بیچاره ای تو

    قانون

    تو در حال یادگیری هستی

    درس:

    نخوای با غرور باهاشون برخورد کنی ،چون دیگران تکه ای از خداوند هستن ، نخوای تحقیرشون کنی، نخوای مسخره اشون کنی ،نخوای به احساسات اونها لطمه ایجاد کنی،حواست باشه که چه رفتاری داری

    این احساس رو من به خودم میدم بعضی جاها : مثلا وقتی که یه موقع هایی میرم در مناطق بالای تهران برای گردش یا برای دیدن پاساژها و این مسائل ، ناخودآگاه میگم که من آدم نیستم و اینها آدم هستن ، این در حالی هست که من در خیابون در حال قدم زدن هستم نه اینکه با کسی صحبت کنم ،و این نشون میده که فرکانسی که من ارسال میکنم از ناحیه شیطان هست و باعث فقر و بدبختی من میشه

    و خودم رو بی ارزش میکنم و میگم که چون من بی پولم پس آدم بدردنخوری هستم

    در صورتی که من تکه ای از خداوند هستم و خداوند از روح خودش در من دمیده و من چون ایمان نداشتم به خداوند و باورهای غلطی داشتم الان وضع مالیم این هست وگرنه که منم وضع مالیم خوب میشد و خب فرقی نداشتم

    پس یادم باشه تکرار کنم برای خودم که من ارزشمندم و همه ارزشمندن و اصلا کاری به کسی نداشته باشم و خودم رو با کسی مقایسه نکنم

    مثال هایی که استاد زد بسیار عالی هست

    من در مورد روستایی وشهری قبلا داشتم ، البته چون من خودم نسبت به خودم اینطور فک میکنم باعث شده که همه رو اونطور ببینم مثلا من چون در روستا زندگی میکردم و همیشه میگفتم اونهایی که در شهر زندگی میکنن آدم هستن و من آدم نیستم و اونهایی که در تهران زندگی میکنن آدم هستن و من که در روستا زندگی میکنم آدم نیستم ، این باعث شده که وقتی که به شهرستان ها میرم احساس کنم که من از تهران اومدم و آدم هستن و اینها بدخت و آدم نیستن

    ولی خداروشکر از زمانی که خودم رو بستم به فایلها این دیدگاه ها ضعیف تر شده ولی خب یاد گرفتم که باید تکرار کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1592 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    استادقشنگم،بی نهایت سپاسگزار خداوند وشما هستم، به خاطر اینکه لطف خدا شامل حالم شد تا از طریق شما هدایت بشم به مسیر درست وصراط مستقیم زندگی که هم خیر دنیا رو به همراه داره وهم خیر آخرت رو، الهی هزاران بار شکرالله مهربانم رو…

    بزرگترین آگاهی که من از شما کسب کردم وبه ارث بردم والان جزء بزرگترین دارایی های معنوی من هست، اینه که سیستمی بودن جهان هستی رو درک کردم البته هنوز نه صد درصد ولی تا حدی که منو هدایت کرده برای آسان زندگی کردن…

    اینکه درک کردم در جهانی زندگی می کنم با افریدگاری و قوانینی که خودم خالق اتفاقات زندگیم هستم…

    در گذشته های نه چندان دور زندگی رو جبری میدیم تغییر نیافتنی…

    احساس میکردم توی قفسی تنگ وتاریک گیر افتادم و خداوند داره بدجور عذابم میده، چون قدرتمنده، چون جباره، چون نیرویی داره که میگه من مالک تو وهمه چیز هستم و هرچی من بگم همونه!!!!

    ولی از وقتی با قوانین جهان هستی به لطف خودش و به لطف شما آشنایی پیدا کردم و خیلی چیزها دست به دست هم داد تا منو که تشنه ی یافتن حقیقت این جهان هستم ،هدایت کنه از طریقهای مختلف که با دیدن وتجربشون ودرکشون مهر تایید بیشتری بخوره بر اونچه که شما از اصل جهان هستی به من اموختید..

    یکی از بزرگترین مشکلات من توی زندگی این بود که یکسره در حال دلسوزی به حال خودم وعزیزانم بودم واین دلسوزی منو وادار میکرد که پاشم یه کاری برای خودم وعزیزانم انجام بدم، حالا این پاشدن وکاری کردن در حالی بود که فکر میکردم می تونم با اون همه حس بد و عجز وناتوانی در مقابل قدرت خداوند، باز منجی ونجات دهنده باشم!!!!

    هم از خدا می ترسیدم هم ازش دلخور بودم، هم باور داشتم ظالم وجبار وقدرتمنده، وهم میخواستم دورش بزنم، هم میخواستم ازش جلو بزنم، هم میخواستم بشینم جاش و برای خودم وعزیزانم خدایی کنم چون، فکر میکردم خودم میدونم چی برای من وعزیزانم خوبه، واین بهم قدرت وانگیزه میداد تا حماقت کنم ودست به رفتار وگفتار و اعمالی بزنم که نه تنها کاری از پیش نمی برد بلکه هربار منو سرخورده تر میکرد…

    انقدر من سالها با این نقص با این عیب بزرگ زندگی کردم که از یه جایی به بعد احساس کردم واقعا نابود شدم ودیگه حتی نمی تونم برای خودم هم کاری بکنم…

    خیلی فرقه بین اینکه من احساس کنم یا فکر کنم که خالق هستم وقدرتمند هستم ومی تونم وبلدم و میدونم، در صورتیکه اصلا شناختی نسبت به خودم وخداوند و قوانین جهان هستی ندارم تاااااااا. اینکه باور کنم خداوند از روح خودش در من دمیده، منو دوست داره، عاشق منه، خودش هر انچه که من نیاز داشته باشم بهم عطاء میکنه و قدرت خلق زندگی خودم رو بهم داده، البته با مشارکت و همکاری وهمراهی خودش!!!!!!!!

    خیلی فرقه بین اینکه من بگم ویا باور داشته باشم من باید دیگران رو ارشاد کنم هدایت کنم راه درست رو نشونشون بدم، برم کمکشون کنم ناجیشون باشم چون وظیفه ی انسانی منه، و بنی آدم اعضای یکدیگرند، در حالیکه خودم نیازمند اینم بهم کمک بشه وهدایت بشم، بااااااا زمانیکه من باور کنم ودرک کنم که من، فقط مسئول زندگی خودم هستم من فقط می تونم اتفاقات زندگی خودم رو رقم بزنم، من فقط می تونم خودم رو نجات بدم، من فقط می تونم خودم رو خوشبخت یا بدبخت کنم ودر مورد دیگران حتی فرزندم کاری ازم ساخته نیست!!!!

    من کی اینهارو بلد بودم اخه؟؟؟

    کی بود که بهم یادش بده؟؟

    جز شما استاد قشنگم که از سمت خداوند انتخاب شدید وخداوند این جرات وجسارت و عشق وعلاقه وتعهد وایمان رو در شما دید و شمارو برگزید تا بیاین واز طرفش هدایت کننده باشید به سمت مسیر درست زندگی ،برای هرکسی که خواهان هدایت باشه….الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو به خاطر تک تک نعمت هاش، خصوصا نعمت حضور و وجود و کلام شما در زندگی تک تک ما…

    شما توی دوره ی 12 قدم، به راستی که قدم به قدم دستمون رو گرفتید و اوردید توی مسیر درست زندگی، در مسیری که فقط خیر وخوشی درش هست، به شرط تسلیم بودن، به شرط پاکی دل، به شرط صداقت داشتن، به شرط خواستن قلبی، به شرط عملکرد داشتن و ادامه دادن …

    دوره 12 قدم و اگاهیهاش از من آدمی ساخت که می تونم به جرات قسم بخورم از نو متولد شدم، ولطف خداوند شامل حالم شد تا به نرمی به ارامی تواین دوسه سال اخیر،جوری باورها وشخصیت من تغییر کنه، که نه غم گذشته رو بخورم و نه ترسی از آینده داشته باشم وبتونم در اکنون وزمان حال زندگی کنم و خودم با کمک خداوند تک تک شرایط واتفاقات زندگیم رو خلق کنم…

    این در صورتی اتفاق افتاد که من توی این 4 سالی که باشما هستم سعی کردم هر چی باور از قبل داشتم بریزم دور، و ذهن و قلب و چشمها وگوشهام رو باز کنم به روی اگاهیهایی که قلبم گواهی میداد درست هستند…

    وقتی درک نسبی از خودم وخداوند وقوانین جهان هستی بدست اوردم دیدم ای دل غافل، من حتی نمی تونم بدون لطف وهدایت والهامات خداوند برای خودم کاری بکنم چه برسه به اینکه بخوام برای دیگری کاری کنم که زندگیش تغییر کنه…

    یادمه اون اوایل یکی دو بار اومدم در مورد ستمی که پدرم نسبت به مادرم روا داشته همه عمر نوشتم و احساس دلسوزی کردم بعد یکی از دوستان گلم که اسمشون یادم نیست اومدن نوشتن برام که مینا جان اگر مادرتون الان در چنین شرایطی هست جای درستش هست و هیچ ظلمی بهشون نشده!!!!!!!

    (((( والبته که زندگی در نزدیکی مادرم بعد از 20 سالی که ازشون دور بودم بهم ثابت کرد که دقیقا مادرم خودش به خوش تمام عمر ظلم کرده نه پدرم ))))

    اونموقعه ها تقریبا تازه وارد بودم و نمی تونستم به خوبی این اگاهی رو که هرکسی جای درست زندگیش هست رو درک کنم، از نظر من هیچکس وهیچ چیز توی این دنیا سر جاش نبود!!!!

    چون من سرجای خودم نبودم، چون من سهم خودم رو بلد نبودم و نمی تونستم که انجام بدم، چون من حواسم به همه کس و همه چیز بود جز به خودم وزندگیم، چون من درگیر دیگران بودم جای اینکه درگیر خودم باشم وتمرکزم روی خودم باشه…

    من برای اینکه به خودم ثابت کنم خدا ظالمه میگشتم وهزاران دلیل پیدا میکردم از نوزادی که بدنیا اومده بود و یکروزه میمرد، یا برعکس از زنی که سر زایمان از دنیا میرفت و طفلش زنده وبی مادر می موند، از آدمهایی که تو تصادفات، یا سیل یا زلزله یا بیماری به بدترین شکل می مردند، از کسایی که بهشون خیانت شده بود، یا توکارشون ورشکست شده بودند، از نگرانی و اقتصاد داغون و خلاصه هزاران چیز منفی برای خودم دلیل میاوردم که ثابت کنم دنیا دنیای بدی هست پراز ظلم و داد پراز گناه وکثیفی و زشتی!!!!

    واز اون طرف هرکیو میدیدم زیباست، پولداره، خوش میگذرونه، حالش خوبه ومیخنده و زندگیش خوبه، میگفتم خب معلوم نیست با کدوم بالا نشین ها دستشون تو یه کاسه اس، پارتی دارند تو دولت، بابای پولدار داشته، حالا شانس اورده، حتما کلاه برداره، حتما اهل دزدی وخیانته، حتما اهل جادو و جمبل و طلسم و ….این چیزهاست شایدم گنجی چیزی پیدا کرده یا با اجنه و ارواح در ارتباطه !!!!!

    یعنی یک عمر با همین باورهای غلط با همین منطق من دراوردی اکثرمون زندگیمون رو سپری کرده بودیم….

    یعنی هر جایی بودیم جز سر جای خودمون!!!!

    کسیکه یکسره کله اش، چشمهاش گوشهاش فکر وحواسش به زندگی این و اونه اصلا وقتی داره صدای خودش رو بشنوه؟؟

    خودش رو ببینه؟؟

    خودش رو بفهمه؟؟

    اصلا وقت داره به این فکر کنه که بابا شاید منم که مشکل دارم نه دیگری ودیگران وخداوند وجهان؟!!!

    من خودم از وقتی شما استادقشنگم گفتید 6 ماه بیاین وبا اگاهیهای من زندگی کنید اینکارو کردم نه فقط 6 ماه بلکه الان حدودا 3 سال واندی هست ،که کم کم با تمرین کردن سعی کردم دوربین رو برگردونم سمت خودم در مورد خودم بشنونم خودم رو ببینم ، نه اون منی که دلم به حالش میسوخت، نه اون منی که فکر میکردم توی جبر وظلم خداوند وسرنوشتی از پیش تعیین شده گیر کرده، نه اون منی که اومده بود تو این دنیا زجر بکشه وبازجر به همه چیز برسه…

    من منی رو دیدم که به حرفهای مردی ایمان اورده که حرفهاش بو وعطر امنیت میده، بوی ارامش میده ، بوی عشق میده، بوی ثروت میده، بوی شادی میده …من از کلام شما به امنیت وارامش رسیده بودم، ارامشی که قلبم وتمام وجودم اونو میخواست وطلب میکرد….

    شما خیلی زیبا وقشنگ و ساده و روان و دوستداشتنی، توی دوره 12 قدم والبته که توی تک تک فایلهای دانلودی این سایت، توی تک تک قسمت های سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت و در تک تک فایلهای تمرکز بر نکات مثبت وبدون شک در تک تک دوره هاتون، اومدید کانون توجه ما رو بردید به سمت شناخت ودرک خداوند و شناخت قوانین جهان هستی، که باورش منجرب به شناخت ودرک خودمون شده…

    وقتی آگاهی نسبی به قوانین جهان هستی وسیستمی بودنش پیدا کردم، دیگه تا حدود زیادی کلیدتمام درهای بسته مغزم رو پیدا کردم و جواب تک تک سوالهایی که یک عمر از خداوند داشتم رو گرفتم…

    با هر درک واگاهی که کسب میکردم جهان منو در شرایطی قرار داد تا بتونم تجربه اش کنم ، وحالا با درک جدیدی که از جهان وقوانین داشتم بدون شک افکار وگفتار ورفتار جدید و تازه والبته درستر وبهتری از خودم توی شرایط نشون میدادم وبه طبع نتایج هم هربار بهتر و بهتر میشد ومیشه…

    من بادرک اینکه خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم با فلش بکی که هربار میزدم تو گذشته وهربار بیشتر میدیدم که خداوند سهمش رو درست انجام داده بوده واین من بودم که سرجای خودم نبودم ومسئولییت پذیر نبودم بیشتر باور کردم که زندگی خودم رو خودم دارم شکل میدم، اونم در لحظه، وهیچ جبری برای من وجود نداره….

    درسته نمی تونی برگردی و گذشته رو جبران کنی واین شاید جبر این دنیا به نظر بیاد ولی زیباییش به اینه که می تونی از همین جایی که هستی شروع کنی وامروزت رو زیبا بسازی تا وقتی بعدها به این گذشته ی جدیدت نگاه میکنی حال دلت خوب باشه واز خودت راضی باشی و در نهایت اینده تو همین امروزها واین ساعتها ولحظه هایی هست که داری آگاهانه خلقشون میکنی….

    اگر کسی بخواد جهان وخداوند رو درک کنه بدون شک خداوند از هر طریقی هدایتش میکنه تا به این درک برسه و من از هزاران راه ومسیر هدایت شدم تا این اگاهیهایی که شما استاد قشنگم بهم دادید رو درک کنم وبه یقین تبدیلش کنم…

    حتی در مورد مرگ عزیزان، در مورد از دست دادنها، توی تضادها وناخواسته ها،در مورد هر چیزی هر سوالی که برام پیش بیاد جواب دقیقا همون موقعه در ذهن وقلب و چشمها وگوشها ودر تمام جان من جاری میشه…

    اونجا که میگید سالهاست کتابی نمی خونید جز قرآن، چون سوالی توی ذهنتون نیست که دنبال جوابش بگردید و بلدش نباشید، منم مدتهاست که سوالی توی ذهنم در مورد چیزی ندارم، همه چیز طبق قوانین بدون تغییر خداوند شفاف و واضح هست….

    در جهان هر چیز چیزی جذب کرد….

    گرم گرمی را کشید و سرد سرد…

    به زیبایی همین دو بیت شعر!!!!

    تمام جهان برای من به مانند آینه است، من وهرکسی در این جهان دقیقا همینی هستیم که در درون هستیم !!!

    هرکسی دقیقا جای درست زندگیش هست وحتی خود من ودرک این موضوع درک این اگاهی بار سنگینی از روی دوش من برداشت…

    اینکه دیگه خشم وحسادت و غبطه وقضاوت و عجله و تردید وترس و کینه و غم و غصه و ناامیدی و…..در من وبرای من معنایی نداره واقعا…

    اگر جایی حسرتی یا غبطه ای بیاد سراغم بازم نسبت خودم به خودم هست، که چرا خداوند رو دیر شناختم، وچرا گاهی ازش دور میشم، ودرگیر روزمرگی میشم و از مسیر خارج میشم..

    دقیقا اونجاهایی که حواسم از خودم پرت میشه ومیفته جایی که من اونجا نیستم واصلا اونجا جایی نیست که باید باشم…

    وچقدر تفسیر وتعریف ودرک قشنگی داشتید از اونجایی که گفتید خداوند وقتی دید شیطان سجده نکرد و نافرمانی کرد، نگفت همون لحظه نابود شو!!!

    بلکه پرسید دلیلش چی بود؟؟

    واینکه بهش فرصت داد….

    واین یعنی خداوند همیشه باعشق ومهربانی وصبر، منتظره که بنده هاش پشیمون بشند از ظلم به خودشون وبرگردند…وجبران کنند برای خودشون…

    وچقدر خوبه که ما هم با درک همین بزرگی وبخشندگی خداوند با خودمون و دیگران در ارتکاب اشتباهات وخطاها صبور باشیم وفرصت توضیح و تفکر و جبران به خودمون ودیگران بدیم!!!

    خدارو هزاران بارشکر به خاطر اینکه به همه ی ما که اینجا هستیم فرصت جبران داده وفرصتی برای خودسازی وخوشبختی و رسیدن به خیر دنیا واخرت ان شالله…

    انقدر هر دقیقه از این فایلها پر معنا هست واگاهی داره که اگر بخوایم براش تفسیر وتوضیح ودرکی داشته باشیم که بنویسیم میشه یه کتاب …

    استاد جانم ان شالله هر جا که هستید کنار مریم جان در پناه امن خداوند باشید هر لحظه وهمیشه…

    دوستتون دارم وبه شدت دلتنگ دیدن پرادایس و شما دو عزیز توی اون سرزمین بهشتی کنار هم هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    پدرام فصیح زاده گفته:
    مدت عضویت: 1214 روز

    بعد از مدتها دارم کامنت مینویسم.

    خدایا شکرت که دارم از روزمرگی خارج میشم و دوباره دارم به ریل سپاسگزاری و حس خوب برمیگردم.

    طی دوماه گذشته متاسفانه کمتر تونستم کنترل ذهن داشته باشم و پشت ی هم اتفاقات ریز و درشت ناجالب میفتاد تا اینکه با دوتا فایل عالی استاد نشستم دودوتا چهارتا کردم و تعهد دادم که ان شاء الله دوباره شروع کنم.

    واقعأ داره دوباره زندگیم میفته روی ریل آسانی.

    یه مثال کوچیک بزنم که دارم کم کم از خدا کمک میگیرم و دست و پا شکسته عمل میکنم و نتیجه واقعا عالیه و داره کمکم میکنه هر روز توی شنیدن صدای خداوند بهتر بشم.

    ” دیروز نزدیک نانوایی بربری گفتم خب برم نون بگیرم و بعدش برم آش بگیرم بزنم بر بدن. نرسیده به نانوایی من گفتم خدایا اگه قراره نون و آش بخورم راحت جای پارک بهم بده و نانوایی هم خلوت با‌شه.

    یه جای پارک خالی گیر اومد، تا اومدم برم پارک کنم، یهو یه ماشین اومد کنارم رد بشه و اصلا نمیشد برم توی جاپارک و پشت سرم هم ماشین بود.

    همون لحظه یه کوچولو به خودم گفتم خدا میگه نمیخواد وایسی نون بگیری. ولی متأسفانه مقاومت کردم و رفتم یکم دورتر پارک کردم و نون خریدم و اومدم. رفتم با سمت آش فروشی تا بسته هست.

    یکم خورد تو ذوقم. ولی گفتم میرم آش فروشی بعدی. رفتم یه گوشه پارک کردم که برم، دیدم کنارم یه موکب برای ایام فاطمیه گذاشتن و دارو صبحانه لقمه نون و پنیر و خیار و چایی میدن.

    همونجا با خودم گفتم ببین خدا میدونست اینجا صبحانه آماده هست و نمی‌خواست بری الکی نون بخری. ولی مقاومت کردی و خریدی، اشکال نداره درس خوبی بود. و جاتون خالی صبحانه رو زدم و درسش رو هم خداروشکر فهمیدم و توو نون بربری رو هم نصف بیشترشو دادم به یکی از مشتریان و بقه اش رو هم کم کم خوردم تا تموم شد.

    خیلی زیاد موارد ابن مدلی رو دارم تجربه میکنم، میخوام برم فلان خیابون، همینکه میخوام وارد خیابون بشمهمون لحظه ماشین میاد و نمیتونم برم، همون لحظه راهمو تغییر میدم و نمیرم. میخوام مثلا گردو بخرم، اولین گردو رو که برمیدارم میشکنم که ببینم چطوره، اگه خراب باشه دیگه بر نمیدارم، چون پیغام رو میگیرم.

    بارها به همین الهامات ریز گوش کردم و مثلا نرفتم فلان جا، بعد فهمیدم یه مشکل بوده و خداروشکر من به کمک خدا نرفتم اونجا.

    خلاصه دارم کم کم قانون آسانی رو جایگزین قانون سختی میکنم.

    یعنی اگه چیزی سخت پیش میره، همون لحظه میگم قطعا راه ساده تری هست و نباید اینجوری باشه و خداروشکر دام عالی میرم جلو.”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    نگین سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 972 روز

    سلام و درود به همه خصوصا استاد عباس منش نازنینم که هر روز خوشگلتر و بهتر هم میشه از همه لحاظ این بهبود تو ظاهر هم خیلی عینیه

    وای من این فایل رو چقدر دوست دارم چقدر پرباره نکته های خوب داره اموزنده ست و بنظرم یه هفته باید روش کار بشه نباید به سادگی ازش گذشت.

    این دید متفاوت به جهان و کره زمین چقدر قشنگه واقعا امروز به تمام حرفاتون فکر کردم وقتی که افتاب ظهر بعد کلاس دانشگاه بهم تابیده بود چقدر گرمیش مطلوب و لذت بخش بود نه سوزان بود نه سرد خیلی متعادل و انرژی بخش اینکه کره زمین ما در میان سیارگان جوری قرار گرفته که دقیقا فاصله ش با خورشید متناسبه واقعا این چطوری میتونه اتفاقی باشه مگر اینکه فکر و تدبیر بسیار قوی پشتشه واقعا کسایی که ایمان ندارند خدا همین یه جمله رو میگه تعقل نمیکنند انسان وقتی فکر کنه پدیده های اطراف رو که تحلیل میکنه همه چی به طور منظم و بی نقصی تدوین شده و اینا مگه میشه اتفاقی به وجود اومده باشه؟ ادم متحیر میشه و همونجا سپاگزاری کردم بابت اینکه ما تو این کره ی قشنگ و پر منابع داریم زندگی میکنیم چقدر حسش قشنگ بود وقتی هرروز صبح از ماست و لبنیات خوشمزه استفاده میکردم ولی با دید امروز بهشون نگاه نمیکردم امروز جور دیگری سپاسگزار خدا بودم که ببین اومده حیواناتی رو برای ما خلق کرده که دقیقا نیازای بدن ما به پروتین و ویتامین هارو تامین میکنه و چقدر هم خوشمزه و لذیذه اخه شما تو کدوم سیاره میتونی این منابع و این میوه های خوشمزه رو پیدا کنی.وای باورم نمیشه منی که سیب بهم تعارف میکردن میلی به خوردنش نداشتم ولی امروز با لذت فراوانی خوردم اونو وقتی با این دید نگاه کردم که غیراز این کره خاکی هیچ جای دیگه ای همچین میوه ی خوش طعمی پیدا نمیشه.

    خدایا شکرت واقعا فراموش کردیم فراموش کردم که چیا دارم از چه نعمت ها و ثروت هایی استفاده میکنم برای مغزم عادی شده که هر وقت رفتم حموم اب هست هر وقت صبح بیدار میشم روزه برای مغزم عادی شده که غذا همیشه هست خدایا شکرت چون همین روتین و کار هرروزمون و هر لحظه مون که شکرگزاریه میتونه به روش های مختلف و جالبتر انجام بشه.

    میرسیم به بحث غرور واقعا هرجایی که برای چیزی احساس غرور جدا از خالقم کردم و حس کردم قدرتش دست من بوده خدا بهم نشون داده و بهم فهمونده که نگین یادت نره من بهت دادم من راهشو باز کردم یادت نره یه وقت و خدات رو فراموش کنی اگرم بخوام ازت میگیرم به سادگی

    دقیقا یه مدته بخاطر اینکه از اموزه های استاد استفاده میکنم اینجوریم که میگم من چقدر از بقیه جلوم چقدر خوبه که میدونم اما خداروشکر هیچوقت به بدرفتاری و خدایی نکرده به این منجر نشده که با بقیه خوب نباشم.چون همیشه تحسین میکنم ادمهایی که تواضع دارن و دوسشون دارم

    خداجانم انگار تمام این قوانین در یک قانون جمع میشه اینکه توحید رو درتمام ابعاد به کار ببریم اینکه قدرت رو جز به خداوند به هیچ عبد دیگه ای ندیم از خودش کمک بگیریم صحبت کنیم ایمان داشته باشیم به کارش به تدبیرش به عملش و صبور باشیم و اینکه هدایت هارو بپذیریم حرکت کنیم جسور باشیم همه ی اینها یعنی ایمان و تمام کنترل ذهن یعنی ایمان وقتی که سعی میکنی جوری به قضیه نگاه کنی تا احساست خوب باشه یعنی ایمان چرا؟ چون کسی که ایمان به خداوند داره دچار احساس بد نمیشه مثل مادره مثلا بچه ای با دوستش دعوا میکنه میره پیش مادرش میگه فلانی ادم بدیه اون مادر به بچه ش میگه ادم بدی نیست به این دلیل این اتفاق افتاده و اون بچه چون به مادرش اعتماد کامل داره باورش داره می پذیره حرفش رو و اروم میشه دقیقا اروم شدن ارام بودن رها بودن همه ی اینها ایمانه شجاع بودن نترس بودن عاشق بودن خدایا چقدر دوست دارم چقدر عاشقتم وقتایی که تنها میشم هیچوقت قلبم نمیگیره چون ایمان دارم تو دقیقا کنار دستمی دستمو گرفتی مثل یه رفیق پا به پام میای و هوامو داری من دلم قرصه به بودنت.

    استاد از شما سپاسگزارم یک دنیا برای اینکه ایمان دارید و میاید فایل هارو ضبط میکنید و خداوند به جای شما شروع میکنه به صحبت کردن برای ما تا ما هدایت بشیم تا ما تعقل کنیم.

    این فایل خیلی پر باره و میخوام هرروز یک دور ببینم دوباره بیام درمورد بخشی از اون کامنت بزارم.

    ممنون از تمام دوستان عزیزی که میان اینجا و نظراتشون رو بیان میکنن تا ماهم استفاده ببریم و ممنون که نظر بنده رو خوندید‌

    براتون ارزوی بهترین هارو دارم از ته دلم شما هرچقدر سالم تر سرحال تر و ثروتمند تر باشید من خوشحال ترم.

    خدانگهدار به خدا میسپارمتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      رویا میانکاله گفته:
      مدت عضویت: 998 روز

      بنام یگانه خالق هستی من

      سلام نگین جانم قربون شکل ماهت برم عزیزم

      میدونی چیه از روزی که این فایل اومده تمام کار و زندگیم خلاصه شد تو کامنت خوندن این فایل تو کمتر از 20 روز 45 صفحه ،هر روز بیشتر میشه،

      من تشنه این نوع فایل، نه من بلکه همه دوستان.

      چون روح همه نون توحید صدا میزنه ،همه مون تکه ای از وجود همیم.

      دارم دوره دستیابی به رویا ها رو کار میکنم جلسه 4 میگه تمرکزت روی یک چیز بزار باقی خط بزن.

      من کلاس زبانم،بدنسازی،والیبال همه رو کنار گذاشتم و دیدم چقدر روحم آروم شد اونطوری انگار همش تو استرس بودم .

      و وقتی این فایل گوش دادم دیدم هدف من هدف همه انسان ها فقط و فقط تو خود شناسی کسی که خودش بشناس همه هستی در خدمتش.

      و مهر تایید اونجا خورد که خواهرم تکه ای از برنامه زندگی پس از زندگی امسال که آقای بود مریض بود موهاش ریخت اسمش نمیدونم رفتم سرچ کردم کل مستند دیدم

      دیدم این آقا رفته اونجا پرسیده هدف اصلی انسان ها چیه و گفتن اولین هدف و مهم ترین هدف خدمت کردن به خودت و خودشناسی دومین هدف خدمت به چیزی یا کسی که بهت خیلی نزدیک.

      این اصل تو قرآن هم اومده .

      من رویا اگه بتونم خودم بشناسم یعنی محیط اطرافم شناختم.

      هر روز صبح بعد رفتن همسر و بچه هام که به خدا میسپارمشون میام سراغ کامنت این فایل نشد که اشک شوق نریزم نشد که عطش نداشته باشم و از سر روتین بودن بیام.

      من تشنه خدا شدم شناخت خودم شدم.

      آره چه مثال خوبی زدید همین دیروز پسر بزرگم رفتم مدرسه دنبالش چندین بار بهم گفت یه دانش آموزی اذیتش میکنه و هر چقدر هم به معلم و معاون میگه اون دانش آموز کار خودش می‌کرد و پسرم فقط میخواست من برم انگار منو از معلم و معاونش بیشتر قبول داشت منم رفتم به اون بچه گفتم پسر قشنگم لطفا با امیرعلی دوست باش باهاش کاری نداشته باش دیدم تو چهره پسرم شوق و شادی میباره بهش گفتم خیالت راحت دیگ باهات کاری نداره.

      من خودم یه موقع از چیزی اذیت بشم گاهی وقتها اشکم میاد با خدای خودم حرف میزنم به زبون بچگانه ،که مگه من یکی یدونه تو هستم تو قهرمان زندگی منی تو قدرتمندی ثروتمندی عالمی قادری توانایی میدونم هرچی بگم گوش میدی میدونم تو دل تضاد برام بهترینا رو میخوای و همین که حرفم زدم خیالم راحت راحت ،با اینکه در ظاهر کسی نیست ولی همون که من حرفم زدم تمام مهر تایید میخوره قلبم آروم میکنه.

      اینجاست که تو قرآن میگه ای کسانی که ایمان آوردید به غیب ایمان دارن ما قلبشون آروم میکنیم.

      راستی نگین جان من از تو کامنت دوستان خوندم که برنامه آیه در روز تو گوشی دارن هر روز رندوم یک ایه میاد .

      به ربم قسم تو این چند روز آیه های که برام میاد اولش گفته ای کسانی که ایمان آوردید

      بخدا من با همین پیان اولش که بهم میگه کسانی که ایمان آوردید یعنی منو جر کسانی که به خدا ایمان دارن گذاشته نه مردم،من همون اول اشکم میاد این روزا اشکم دم مشکم هست از سر شوق .

      بعد با عشق مفهوم آیه بهم میگه .

      یکی از خواسته هام این بود که آیات قرآن بفهمم و این آیه ها چون فقط یک ایه انگار قشنگ منظورش بهم میرسونه با اتفاقی که اون روز میافته بهم آگاهی میده.

      نمیدونم چی شد چی نوشتم فقط خواستم حرف دلم ،حسم بیان کنم اول از همه به خودم بعد با نگین جانم که دستی شده تا من این کامنت زیر کامنت شما بزارم.

      از رب بهترین ها رو برات میخوام عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نگین سلیمی گفته:
        مدت عضویت: 972 روز

        سلام بهت رویای قشنگم

        امیدوارم که حال دلت عالی باشه همینطور خونواده و بچه های عزیزت

        ببخشید که دیر جواب کامنتت رو دادم شرمنده به هر میزان که از سایت دور میشم سرم شلوغ میشه باکارای دیگه خدا میاد میزنه پس کلم که نگین داری چیکارمیکنی فراموش نکن اولویت همیشه کار کردن روی خودته

        چقدر برات خوشحالم دقیقا چه حرف قشنگی زدی همه چی خلاصه میشه تو خودشناسی به قول استاد که میگفت چندبار بخاطر حرف بقیه کاری رو انجام دادی ما چقدر بخاطر خونواده همسر و بچه هامون از خودمون گذشتیم چون اونا دوست داشتن درصورتی که اولویت با خودمونه دقیقا چه خوب گفتی اولین و مهم ترین هدف اول خدمت به خودمونه بعد بقیه.

        این برنامه ای که گفتی اتفاقا منم تو کامنتا دیدم اسمش چیه ؟ منم دانلود کنم چه خوبه که خداوند از در و دیوار داره باهامون حرف میزنه چقدر حس ارزشمندیه چقدر والاست

        برات بهترین هارو ارزو میکنم مشتاقانه منتظر خوندن نتایجت هستم قشنگم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          رویا میانکاله گفته:
          مدت عضویت: 998 روز

          سلام قشنگم

          صبح بخیر منو از شمال ایران خطه سرسبز بابل پذیرا باش

          نگین جانم همه ما یه تایمی انگار سرگرم میشیمولی اینم قشنگه ،که خودمون متوجه میشیم و چه خدای بخشنده و بزرگی داریم که هر دفع بیای پیشش بازم بغلمون میکنه.

          یکبار نشد بگه دیگ باهات قهرم برو به کارات برس،

          خدا خودش از وجودمون خبر داره چون خودش خلقمون کرد و از اول میدونست ما خطاکار هستیم ما ناسپاس هستیم ولی بازم عاشقمونه.

          اصلا انگار با همین اشتباه کردن ما و بخشیدن ما از طرف خدا ،بخشنده بودن و بزرگ بودنش مشخص میشه.

          جان دلم

          اسم این برنامه زندگی پس از زندگی که چندین سال ماه‌های رمضان از شبکه چهار پخش میشه

          این قسمتی که من گفتم باید سرچ کنی برنامه سال قبل ،همین یه تیکه بزنی مردی که مریض بود و کچل خودش میاره.

          منم دقت به اسم شخص نکردم میتونید قسمت های قبل و بعد هم ببینید .

          از خدا براتون سراسر عشق و نعمت میخوام.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    فاطمه قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1068 روز

    دیدم رخ خوب گلشنی را

    آن چشم و چراغ روشنی را

    آن قبله و سجده گاه جان را

    آن عشرت و جای ایمنی را

    دل گفت که جان سپارم آن جا

    بگذارم هستی و منی را

    جان هم به سماع اندرآمد

    آغاز نهاد کف زنی را

    عقل آمد و گفت من چه گویم

    این بخت و سعادت سنی را

    این بوی گلی که کرد چون سرو

    هر پشت دوتای منحنی را

    در عشق بدل شود همه چیز

    ترکی سازند ارمنی را

    ای جان تو به جان جان رسیدی

    وی تن بگذاشتی تنی را

    یاقوت زکات دوست ما راست

    درویش خورد زر غنی را

    آن مریم دردمند یابد

    تازه رطب تر جنی را

    تا دیده غیر برنیفتد

    منمای به خلق محسنی را

    ز ایمان اگرت مراد امنست

    در عزلت جوی ایمنی را

    عزلت گه چیست خانه دل

    در دل خو گیر ساکنی را

    در خانه دل همی‌رسانند

    آن ساغر باقی هنی را

    خامش کن و فن خامشی گیر

    بگذار تو لاف پرفنی را

    زیرا که دلست جای ایمان

    در دل می‌دارمؤمنی را

    غزل 122دیوان شمس مولانا

    رخسار زیبای حضرت معشوق را که به سان گلستان بود دیدم همان که به منزله چشم و چراغ روشن خلایق جهان هستی است. هم او که قبله و سجده‌گاه جمیع جان‌هاست همون که مایه خورشید و جایگاه ایمنی همگان است وصفی ست عاشقانه و مستانه از کمال حضرت معشوق اوست زیبایی و پایدار. دل گفت که در درگاه حضرت معشوق جان می‌سپارم یعنی من عاشق در حضور حضرت حق از هستی کاذب خود گذر می‌کنم و هست و نیستم را در پای معشوق می‌ریزم و می‌گذرم و خودبینی و منیتم را رها می‌کنم جان عاشق نیز از عشق حق به سماع افلاکیان اندر شد و به دست افشانی پرداخت. عقل قدسی و بهره‌مند از افاضات ربانی آمد و گفت چه بگویم از این حضرت معشوق که مایه بخت و اقبال بلند است همو که از نفات دلاویز و بوی عطر معنوی حضورش جان‌های افسرده و خمیده را چنان به شادی و نشاط آورد که همچون سرو راست قامت شدند.شعر‌؛

    هستیت را در هست آن هستی نواز

    همچو مس در کیمیا اندر گداز

    در من و ما سخت کردستی دو دست

    هست این جمله خرابی از دو هست

    مثنوی

    در عشق هر چیزی دگرگونه شود مثلاً عشق ناگهان ارمنی را تبدیل به ترک می‌کند و بالعکس

    عشق قدرت تبدیلگری دارد و با این کار وحدت پدید می‌آورد چنانکه مثلاً ارمنی را تبدیل به ترک می‌کند چون عشق همدلی ایجاد می‌کند و همدلی از همزبانی و خویشاوندی و هم قومی خوشتر و بالاتر از در یکی از حکایات اسطوره‌ای هندی آمده است که چن دیداس متعلق به طبقه اشراف و بزرگان

    ازراهی می گذشت. زنان رختشوی که متعلق به طبقه شودرا که پست‌ترین موقعیت اجتماعی را داشتند سرگرم شستن رخت و لباس بودند رامی دختر جوانی بود که در میان شودراه‌ها رخت می‌شست چن دیداس همین که نگاهش به او افتاد شعله عشق در دلش زبانه کشید اما سنت دینی و طبقاتی هندو و مانع بود. آخر دختر رختشوی را با برهمن والا تبار چه کار؟ این دختر باید فقط رختشویی کند و غبار از کفش و چکمه راجه ها بزداید. لیکن عشق فرمان خود را می‌راند و به این قراردادهای اعتباری اعتنایی نمی‌کرد پس چن دیداس که طبع شعر و شاعری هم داشت اشعاری در حد پرستش و نیایش برای آن دختر می‌سرود و این عشق سبب آشوب و غوغایی در میان جامعه سنتی آن زمان شد. طولی نکشید که چن دیداس از طرف جامعه مذهبی هندو به عنوان مرتد محکوم به اعدام شد. برادر او که فردی صاحب نفوذ بود او را از اعدام نجات داد به شرط آنکه در معبد در برابر عموم حاضران توبه کند عبد از جمعیت موج می‌زد و روحانیان هندو نیز حاضر اما همین که نگاه چن دیداس به رامی افتاد بی‌اختیار به شیوه هندوها کف‌های دست را بر هم نهاد و به او تعظیم کرد گویی که به عنایت حق پرده پندار از برابر چشم برهمنان نیز کنار رفت و رامی رختشوی نجس در هیات شکوهمند ایزد بانویی بلند مرتبت در ظهور آمد و بی‌درنگ همه برهمنان و حاضران به او تعظیم کردند در واقع عشق سبب شد که وجه الوهی آن دختر آشکار گردد. این داستان مربوط به بیت 7غزل می باشد.ای عاشق راستین تو بر اثر سیر به حضرت معشوق رسیدی ی به سیر الی الله موفق شدی و از این پس سیر فی الله آغاز می‌شود که آن را نهایتی نیز چون بی‌نهایت حضرت از این بارگاه و ای تن تو نیز از مرتبه مادی گذشتی چرا چون تن نیز به رنگ و خاصیت روح در می‌آید. یاقوت است که از هرگونه رگه‌های زائد و مواد اضافی پاک و خالص است و متعلق به یار به ما می‌رسد چرا برای اینکه فقیران از ثروت توانگران ارتزاق می‌کنندفضل های بدیع حق تعالی به فقیران حقیقی می‌رسد هر که خود را فقیرتر بیند از عنایت حق برخوردارتر شود چنانکه حضرت مریم ع به واسطه درد و نیاز خرمای تر و تازه نصیبش شد.

    برای آنکه هر چشم نالایقی به کمال و جمال معنوی تو نیفتد آن را به هر کسی نشان مده چون معمولا آدمیان بی‌هنر و فاقد کمال دچار حسادتند و حسودان مداوم خواهان زوال نعمت از دیگرانند زیرا آنان تاب دیدن توفیقات غیر را ندارند و دیدن هرکمال در دیگری حریق در سینه ایشان می‌افکند.

    اگر منظورت از ایمان به حق رسیدن به ایمنی روانی و آرامش درونی است آن را باید در خلوت نشینی جستجو کنی محل خلوت نشینی کجاست؟

    آیا غارها و زاویه‌های فراموش است نخیر بلکه باید در خانه دل خلوت بگزینی عادت کن که در خلوتگاه که دل خویش ساکن شوی زیرا در خلوتگاه دل است که جام گوارای معرفت میدهند.

    مولانا در این دو بیت می‌گوید سالک باید خلوت در انجمن داشته باشد یعنی ظاهرش با خلق و باطنش با حق باشد.

    سوره نسا آیه 103 (خدای یگانه را در همه حال یاد کنید چه ایستاده و چه نشسته و چه به پهلو که دراز کشیده‌اید)

    ساکت شو و هنر خاموشی کسب کن و اینقدر از هنرمندی و فضیلت داشتن خود دم مزن زیرا دل جایگاه ایمان است و باید قلباً اهل ایمان باشی نه فقط در شکل و ظاهر.

    سپاس گذاروقدردان هستم ازخداوند بابت حضورشما استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: