چگونه به راه راست هدایت می شویم یا از آن دور می شویم - صفحه 5

882 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیرین حمزه ای گفته:
    مدت عضویت: 2688 روز

    بنام خدای همواره حامی وهدایتگرم

    سلام به دواستادعزیزم استادعباسمنش وبانوشایسته

    سلام به تمام اعضای خانواده صمیمی عباسمنش

    تودرخواست ستاره قطبیم نوشنم امروز خدایا یهترین هدیه تولدروامروزتوبهم بده، واین فایل واقعا بهترین هدیه تولدم بود، خدایاشکرت

    خداروهزاران بارشکرگزارم برای این فایل های هدیه که بدون اغراق بزرگترین گنج ان برای من، چقدربه شناخت صحیح من ازخداوند وکج فهمی هام وریشه های مخفی باورهای شرک الودم داره کمک میکنه وخداوندداره ه بازاززبان شمااستادعزیزم روشن میکنه مسیرپیش روم رو، سپاسگزارم استادجانم وبراتون آرزوی عزت وسربلندی بیشتروبیشترمیکنم،

    وبازهم این فایل درمناسب ترین زمان برای من بود اینروزا لطف خدارو واینکه داره همراهیم میکنه برای بزرگترشدنم دارم باتمام وجودم حس میکنم ومیبینم، همین دیشب بود هنگام تماشای زیبایی غروب داشتم سپاسگزاریمومینوشتم نوشتم سپاسگزارم خدایی که دراین لحظه هم زیبایی غروبی وهم نورچشمان من برای تماشای غروب وهم احساس شوق درمنی وبامن نشستی وبامن مینویسی وهم شنوایی برای اجابت درخواستم ودرهمین لحظه میدونم که هرانچه برای رشدم لازمه محیاکردی ومن آرامم وایمان دارم به اینکه توآگاهترینی وتوبهترین گشایشگری، ودرخواستم این بود که خدایا من بزرگترین ضعفم ناسپاسی ومقایسه گربودنم هست خدایا توچشمانم روبرای وجودنعمت ها بینا کن وراهم روهموارکن برای آسانی ها…

    وبه این زیبایی امروزپاسخ داددرخواستم رو خدایامن ایمان اوردم به اجابتگری وهدایتگربودن تو ودرخواست میکنم به ایمانم بیفزایی، چون هرچی که پس گردنی خوردم ازناسپاسی خودم بوده وهرچی هم که نعمت دریافت کردم ازفضل توبوده که به همون یه ذره سپاسگزاربودنم صدهابرابرپاداش دادی..

    این فایل اینقدر نکته ها ودرس ها داره که خودش یه دوره آموزشیه پس نمیتونم بگم فهمیدم فقط میدونم که لازمه بارها وبارها گوشش بدم ودرهرروززندگیم ازش استفاده کنم انشالله که بتونم، اما خداروهزاران بارشکرمیکنم که فهمیدم درمسیردرستم وبایدبه همین مسیرادامه بدم چون هرروز که چکاب خودم رومینویسم میبینم چقدرهرروز این خصلت مقایسه کردن وحسادت کردن درمن داره کم رنگترمیشه ودرتحسین کردن دیگران بهتروبهترمیشم البته این جزوپاشنه های آشیلم هست انکارکردن موفقیت دیگران وندیدن نعمت های خودم، پس هرروزباید روی این ضعفم کارکنم، سپاسگزارم استادشایسته نازنینم برای این کپشن فوق العاده ونکته هایی که نوشتین باعث میشه بفهمم ازچه زاویه هایی باید خودم روکندوکاوکنم، خداروشاکرم برای وجودارزشمندتون

    به امیدبهبودهمیشگی برای هممون..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1526 روز

      سلام عزززیزززم

      تولدت مباااااااارک

      الهی که هرروز ت تولد وسوپرایزم خدااااا باشه

      الهی که هرروز غرق در شادی و خوشبختی باشی

      الهی که ثروت وپول از زمین وآسمان برات بیاره

      الهی که هرآنچه میخواهید به راحتی وسادگی خلقش کنی وبهش برسی

      این مسیر توحیدی نوش جوووونت

      روی ماهت رو میبوسم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        شیرین حمزه ای گفته:
        مدت عضویت: 2688 روز

        سلام بردوست ارزشمندم ممنونم عزیزززم ازپیام تبریک زیبات، هیچ هدیه ای زیباترازاین نیست که به محض بیدارشدن وبازشدن چشمانم که وارداین سایت بهشتی میشم پیام تبریک یک دوست بهشتی دریافت کنم خداروهزاران بارشاکرم برای بودنم دراین مسیر ووجودشما دوستان عزیزم که شاید ازلحاظ فیزیکی کیلومترها فاصله داریم ولی صمیمیترین ونزدیکترین به من هستین وبازم این ثابت میکنه که احساس عشق وشادی ودوستداشتن یک ارتعاشه که از انرژی شکل میگیره وبااحساس میشه دریافتش کرد، خدایاشکرت برای نعمت احساس که ازش برخورداریم،

        منم برای شما دوست عزیزم شادی وخوشبختی درتمام جنبه های زندگی آرزومیکنم الهی که هرروز ثروت های بینهایت رب العالمین درزندگیتون جاری باشه عشق سلامتی پول وهرآچه خیرونیکی هست.. آمییین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فاطمه سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    بنام خداوند مهربان

    من از لب تو منتظر یک حرف تازام تا قشنگترین قصه عالم رو بسازم.

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوست‌داشتنی

    استاد عزیزم میخواستم مژده یک معجزه را در زندگیم به شما بدم. ولی قلبم میگه فاطمه بذار دست پر بیایی.

    صحبت من با تمام دوستان و خانم شایسته عزیز در این سایت الهی هست. استاد و خانم شایسته منابع اگاهیهای دیگری را برای تکمیل درک فایل امروز معرفی کردند. اما من از همه و حتی از خود شما استاد خواهش میکنم نمیدونید چقدر چقدر چقدر هر چی بگم کم اصلا” زبان من قاصر از گفتنش که شما ریشه این فایلی که امروز گفتید یک سال هست روش کار میکنید از اینجاست به رب یگانه قسم میخورم .و خانم شایسته درخواست میکنم . یکبار فایل رسالت من استاد را با دقت کنار همین فایل قبل از خواندن کامنتها حتما” ببینند در یوتیوب ، یک حسی از روز پنج شنبه به من گفت این فایل دانلود کردم . و همین الان هم بعد از فایل امروز درام میبینم که 15 دقیقه از اون ‌گذشته و یک الهام قلبی ‌گفت بیام و این کامنت بنویسم. حتما بارها و بارها و بارها ببینید .از دوستا خواهش میکنم قبل از دیدن 11 فایل توحید عملی حتما” ببینند . که واقعا” راحتر و بهتر متوجه صحبت‌های استاد میشن.

    خیلی تاثیر. زیادی روی شکستن مقاومت‌های ذهن برای درک صحبت‌های استاد داره.

    اصلا” تمام نغییرات و ریشه همین معجزه در زندگی من از اینجا شروع شد.

    خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم. استاد در مسیر زندگی من قرار دارد و. دست من گرفت و در این سایت توحیدی قرار داد. و از شما استادم سپاسگذارم به الهامات قلبی خودتون عمل میکنید . و ما را از این آگاهی‌ها بهرمند میکنید.

    استاد الهی 150 سال محکم در بغل خدا باشید و از این اقیانوس بیکران توحید ما را نیز بهرمند کنید و ما در عمل اجرا کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1657 روز

    به نام خدا

    سلام عرض میکنم خدمت استاد و اعضای سایت

    استاد ازتون تشکر میکنم بخاطر این آگاهی هایی که رایگان در اختیار ما میزاری

    1- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ. (سوره 2، البقره، آیه 172)

    اى کسانى که ایمان آورده اید از نعمت هاى پاکیزه اى که روزى شما کرده ایم بخورید و اگر تنها او را مى پرستید خدا را شکر کنید.

    وقتی که ما در مدار خداوند حرکت کنیم در اون مدار نعمت های فراوان ، انسان های شکرگزار ، ثروت ها ، آرامش ، هدایت ها وجود داره وقتی آرامش داشته باشیم و از خداوند هدایت بخوایم خداوند مارو هدایت میکنه به سمت خواسته ها و ما باید در هر حال آماده دریافت از سمت خداوند باشیم و این ماییم که باید از اون هدایت ها پیروی کنیم که به چیزی که میخوایم برسیم

    و کسانی که در مدار شیطان حرکت میکنن انسان‌هایی هستن که آرامش ندارن چون مدام نجواهای شیطان اونارو ناامید میکنه و از هر شرایطی اونارو میترسونه از وضعیت اقتصادی ، از روابط بد ، از کمبود ثروت ، از کمبود نعمت ها از هر چیزی و هر کسی میترسن چون این افراد به جای هدایت خداوند از شیطان پیروی میکنن و این افراد همانند شیطان که بعد از اینکه خداوند بخاطر ناسپاسی که کرد اونو از جایگاهی که داشت محروم کرد شیطان بخاطر اون غروری که داشت خدا رو مقصر این گمراهیش دونست دقیقا کسانی که در مسیر شیطان هستن همیشه عدم موفقیت و نرسیدن به خواسته هاشون رو دیگران و جامعه یا شهر یا اون کشوری که در اون زندگی میکنن رو مقصر میدونن و خودشون رو مسئول زندگی که دارن نمیدونن و بیشتر افراد شاید 90 درصد افراد با اینکه به حرف میگن که به خدا ایمان دارن ولی در عمل اینجور نیستن و به جای بندگی خدا برده شیطان هستن و این افراد انسانهای ناسپاسی هستن

    حتی همه ما که در این سایت هستیم و بعد از اینکه قوانین رو فهمیدیم باز یه جاهایی پاشنه آشیل های زیادی داریم و هر جایی که انسان فکر کنه همه چی میدونه اونجاس که شیطان به طور نامحسوس داره رو تفکر اون فرد نفوذ میکنه که دیگه از اون جلوتر نره و بهش تلقین میکنه که آره تو که قوانین رو میدونی و آگاهیت رفته بالا و ..‌ و اونجاس که باعث میشه دیگه یه جاهایی کم کاری کنیم و از مسیر خارج بشیم مثل شیطان که هزاران سال یا بیشتر واسه خداوند عبادت کرد و جز مقربان درگاه خداوند بود ولی با یه غرور بیجا و نافرمانی کردن و مقایسه کردن و برتر دونستن خودش از انسان باعث سقوط خودش از جایگاهی که داشت شد اکثر آدما یه جاهایی شیطانی عمل میکنن ولی خودشون نمیدونن و صفات شیطان رو در خودشون روز به روز بیشتر میکنن صفاتی مثل مقایسه کردن ، حسادت ، غرور ، خودپسندی ، خود برتر بینی و…

    اِنَّ الْاِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ؛ [1] همانا آدمی نسبت به پروردگار خویش بسیار ناسپاس است.» آیا آیه 6 سوره عادیات

    خب وقتی انسان زندگی و شرایط خودشو با کسانی مقایسه میکنه که طبق گفته های استاد مراحل تکاملی رو طی کردن اونجاس که ناسپاس میشه یعنی به جای اینکه به نعمت هایی که خدا بهش داده توجه کنه و شکر اونارو به جا بیاره داره حسرت داشته های افراد دیگه رو میخوره و قدر نعمت هایی که داره رو نمیدونه و وقتی انسان ناسپاس باشه از مسیر هدایت دور میشه و اینجاس که به خودش ظلم میکنه و خداوند در سوره شوری در مورد کفران نعمت و ظلم انسان به خودش میگه وَ مَا ظَلَمُونَا وَلَکن کانُواْ أَنفُسَهُمْ یظْلِمُونَ؛ (ولى آن‌ها کفران کردند) آن‌ها به ما ستم نکردند، بلکه به خود ستم مینمودند»

    خدایا مارو ببخش بخاطر هر ثانیه ای با رفتار و اعمالمون به خودمون ظلم کردیم و خودمون رو از هدایت هایی که از سمت خودت بوده محروم کردیم خدایا مارو ببخش که اونجور که سزاوارت هست نتونستیم شکرت رو بجا بیاریم

    خدایا مارو ببخش اگه گاهی به جای تغییر خودمون و باورهامون سعی کردیم که دیگران رو تغییر بدیم

    خدایا مارو ببخش که به جای سپاسگزاری واسه داشته هامون واسه نداشته ها ناشکری کردیم

    خدایا مارو ببخش که با باورهای مخرب و منفی ذهنمون رو محدود کردیم

    خدایا مارو ببخش اگه جاهایی ناخودآگاه از شیطان پیروی کردیم

    خدایا مارو به مسیر درست هدایت کنی مسیری که خوشنودی تو و خوشبختی و آرامش ما تو اون راه باشه الهی آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 683 روز

    بسم تعالی

    خدایا هر آنچه دارم از آن توست !

    درود سلام خدمت استاد گرامی

    و سلام به تمام همفرکانسی های عزیز

    چگونه به راه راست هدایت می شویم و یا از آن دور می شویم !

    چقدر این همه آگاهی های فایل آگاه دهنده است

    همین که میگه الله ما برای شما در این دنیا همه چیز را قرار دادیم و برای شما هر چیزی دادیم تا اینکه شما سپاسگذار باشین

    کلا روی بحث از سپاسگذاری آغاز شد و به سپاسگذاری ختم شد چقدر این سپاسگذاری برای ما خوب است و چقدر ما را به الله نزدیکتر میکنه

    فایل توحید عملی 11 بود که درک درست از سپاسگذاری را حس کردم و مه دقیقا همان وقت بود که از افغانستان به مدت ده روز بخاطر تفریح بیرون از کشور شده بودم و همین که تانستم تا ایران بروم برای تفریح برایم در آن وقت همه گپ بود چون همین قدر توانش را داشتم وقتی ایران رسیدیم اولین برنامه مه رفتن به شمال بود بعدش برج میلاد بسیار جا های مشهور ایران که هروز با سپاس گذاری بیشتر روزم را آغاز میکردم و صبح به محض اینکه بیدار میشدم سپاسگذاری میکردم و‌تا حالا عادتم شده سپاسگذاری در کوچکترین مسله زندگیم از خداوند متعال سپاسگذاری میکنم

    خداوند برای ما یک زمانی را داده باید در هر لحظه ازش سپاسگذار باشیم و‌ما چقدر زود همه چیز را فراموش میکنیم

    همین که فعلا ایلان ماسک پلان داره تعداد زیادی را به مریخ بفرسته خودش یک آگاهی است برای ما چون واقعین ما در این دنیای که هستیم همه چیز آماده است همه چیز مثل اب ، برق ، خانه، ماشین ، آهن ، نفت و گاز وووووو

    وقتی این همه آدم ها وقتی به مریخ رفتن اصلا هیچی نیست مثلا نه ابی است و‌نه خانه ای ، نه خوراکه ای و‌نه باران و اصلا نمیدانیم که چرا این همه نعمت های در زمین است چرا سپاس گذاری همین نباشیم چرا

    و‌خداوند هم می فرماید که شما هر آنچه بخاید من در همین دنیا برای شما گذاشتیم و ما هنوز نتوانستیم که همه چیز را کشف کنیم هنوز بسیار چیز ها مانده و‌تازه نفت جدید را کشف کردن

    و‌هر چقدر هم از نعمت های خداوند بنویسیم کمست چندین وقتی فرصت پیدا میکنم و تمام نعمت های الهی را زره زره مینویسم

    خدایا ازت بی نهایت شاکرم برای این همه آگاهی های که نصیب من شد امروز به محض اینکه صفحه را باز کردم دیدم و شکر گفتم

    در حفظ الله باشید !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1080 روز

      سلام به رامش جان عزیزم

      سپاسگزارم از کامنت پربرکتت

      دلم خواست همین جا زیر کامنت پراز نعمت خودت واست پاسخ بنویسم

      داستان هدایتت خوندم وکیف کردم

      تحسینت میکنم دوست بالیاقتم

      نوش جونت که در مسیرتوحیدی

      تونستی به خواسته هات برسی

      و تیک خوردن ومحقق شدن ..

      خداروشکر هزاران بار شکر

      برای کسب وکار آنلاین تون

      چقدر خوبه که این چنین متعهدانه دارین رو خودتون کار میکنید

      خداروشکر برای وجود ارزشمندتون در این جهان وسایت بهشتی

      الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        رامش فردوسی گفته:
        مدت عضویت: 683 روز

        سلام به فاطمه عزیز و‌ توحیدی سایت!

        چقدر با خواندن کامنت شما حالم خوب میشه کلی حرف از توحید میزنین و من هم چند روز است روی باور های توحیدیم کار میکنیم به همین دلیل است که به مسیر توحید هدایت میشوم

        و‌این که شما برای من کامنت گذشتن بی نهایت از تان سپاسگذارم

        در هر کجای دنیا هستین سر شار از انرژی باشید خدا را شکر برای وجود همه عزیزان توحیدی و شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا(١٠ فتح)

    در حقیقت، کسانى که با تو بیعت مى‌کنند، جز این نیست که با خدا بیعت مى‌کنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر که پیمان‌شکنى کند، تنها به زیان خود پیمان مى‌شکند، و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‌بخشد.

    =====================================

    خدای عزیز و شیرین و دلبرم،نسیم خنک و هوای مطبوع و اکسیژن خالص اطرافم،قرمز و نارنجیِ دلبرانه ی برگ های پائیزی،آسمونِ آبی بیکران،زمین سفت و محکمِ زیر پاهام،چشم هایی که میبینه،گوش هایی که میشنوه،دستانی که مینویسه،به من،به عقلم،به درکم،به ایمانم،به توحیدم،به شرح صدرم،از نورت خودت ببار و کمکم کن که این صلات رو برای رضای تو و برای روشنی قلبم بنویسم و اون رو مایه برکت و نعمت و روشنی مسیرم به سمت صراط المستقیم قرار بده،خدایا از شر همزات شیطان به تو پناه میارم که تنها پناه عالمی تویی.

    =====================================

    چه خوش است صوت قرآن …ز تو دلربا شنیدن …

    به رخت نظاره کردن …سخن خدا شنیدن…

    سلام به استادِ جان،سلام به پیغام آورِ الله،سلام به الگو و اسوه ی تمام زندگیم.

    سلام به استاد شایسته ،به دست قدرتمند الله برای یاری رساندن به موسی.

    سلام به دوستان عزیز و توحیدی و ارزشمندم مقیم در غار حرا!

    سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله مهربانم به جسم و جان و قلب سلیمتون.

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای فرصت یک روز دیگه زندگی کردن،فرصت یک تجربه ی دیگه از فرکانس شکرگزاری،برای بیدار شدن،نفس کشیدن،صحبت کردن،شنیدن و نوشتن…برای تلاش ها و بهبود های کوچک اما مستمر برای راه یافتن به صراط المستقیم.

    صلاتم رو ازین صحبت ارزشمند استاد شروع میکنم که من اون آدمی ام که باید خدا هدایتم کنه سپاسگزارتر باشم.خاشع تر باشم.مطیع تر باشم.تسلیم تر باشم.

    منی که ٢ طرف این بازی رو با گوشت و پوست و استخونم درک کردم و خیلی زود این همه تغییرات زندگیم برام عادی شد و فکر کردم همیشه همینجوری بوده…درحالیکه هیچ وقت و در هیچ روزی از زندگیم قبل از آشنایی با قرآن و توحید و قانون ،من این مدل زندگی رو نتنها تجربه نکردم که اصلا فکر نمی‌کردم میشه اینجوری هم زندگی کرد …

    منی که خودم رو برگی در باد می‌دیدم که خداوند با تموم وجودش میخواد که من توی این زندگی بلا و مصیبت تجربه کنم و اینجوری در سرای آخرت ارج و قرب بالاتری خواهم داشت.

    چه شب ها که با گریه خوابیدم …چه قرص هایی که زیر تختم پنهان کرده بودم که یک روزی جسارت پایان دادن به زندگیم رو پیدا کنم،چه تلاش هایی کردم تا احساس ارزشمندی رو از شریک عاطفیم دریافت کنم،چه محبت ها و از خودگذشتگی هایی برای دوستانم کردم که در کنار خودم نگهشون دارم،چه هدیه ها و تولد هایی برای تموم اعضای خانواده و فامیل گرفتم برای اینکه انسان ارزشمندی دیده بشم و ….این قصه سر دراز دارد …

    امروز صبح ،قهوم روی تراس خونه ی مادربزرگم می‌خوردم و به گذشته فکر میکردم …روز های اولی که با قانون و شکرگزاری آشنا شده بودم،برای اینکه کسی منو نبینه میرفتم توی اتاقک بالابر خونه ی مادربزرگم،با هندزفری به آهنگ های فرکانس بالا گوش میدادم و صفحه ها مینوشتم….

    به این فکر میکردم که همون موقع که آگاهی من از قانون در حد یک دفتر شکرگزاری و چهارتا آهنگ با فرکانس بالا بود ،استاد و این سایت و این آموزش ها بود …

    ولی من نبودم…من در مدار و فرکانسش نبودم.

    خیلی واضح و روشن قانون مدارها به یادم اومد که چطور من در مدار های پایین تر …و استاد و این آموزش ها در مدار های بالاتر بود …

    ما هیچ اطلاعی از هم نداشتم …نه من ازین آگاهی های ناب مطلع بودم …نه این سایت کامنت هایی به اسم سعیده شهریاری داشت …

    چه اتفاقی افتاد ؟!

    وقتی من به اندازه ی کافی روی خودم کار کردم و مدارم رشد پیدا کرد ،من وارد مداری شدم که این سایت و استاد و آموزش ها در اون مدار بود و ما باهم برخورد کردیم …

    بعد به خودم گفتم ببین سعیده،همینه،توی تموم جنبه ها بازی همینه،توی تموم خواسته هایی که داری فقط روی خودت کار کن،روی بهبود باورهات،روی بهبود شخصیتت،روی توانایی هات،روی سپاسگزاری بیشتر از داشته هات …

    بعد خود به خود همه چیز اتفاق می‌افته !!!

    اون بیرون درست میشه !!!

    کی اون بیرون رو درست می‌کنه؟!

    کی اصلا توانایی این کار رو داره ؟!

    اون خدایی که این جهان رو خلق کرده …

    اون روزی که من فقط ٢ تا کتاب معجزه ی شکرگزاری و چهار فلورانس رو داشتم و ساعت ها روی تمرین هاش کار میکردم،چطور میتونستم تصور کنم یک همچین جهان توحیدی هست،یک همچین آگاهی های نابی هست ،و من وارد این سایت میشم و نتنها زندگیم رو کنفیکون میکنم که میتونم به لطف الله یک الگوی کوچیک برای بقیه باشم؟!

    اصلا کی میتونسته این همه اتفاق رو رقم بزنه ؟!غیر از الله ؟!

    چطور میتونست اون پدری که من میترسیدم به چشم هاش نگاه کنم،انقدر قلبش نرم بشه که امروز بشنونم به نیلا نیکا گفته یک بار دیگه ببینم با دختر من بد حرف زدید و به حرفش گوش ندادید ،من می‌دونم با شما دوتا !!!!

    چطور میتونست تموم دوستانِ مدار های پایینم به راحتی از زندگیم حذف بشه و دوستانی وارد زندگیم کنه که فقط تجلی نور خدان؟!

    چطور میتونست اعزام و cpr و راند و جهنم اورژانس کودکان رو ازم بگیره و به جاش بهم یک کارت بانکی بده که خودش شارژش کنه ؟!؟!

    چطور میتونست بارِ فشار مالی سنگین توی جزیره رو ازم بگیره و من رو دوباره روی دوش خودش سوار کنه و بگه تو اینجا بشین و بنویس و بقیه ش با من …

    چطور میتونست اون معده ی داغون،اون خواب الودگی،اون بادی ایمیج مختل رو ازم بگیره و به جاش من رو انقدر سالم و سرحال و جوونتر کنه؟!

    استاد تو رو به الله قسم این دوره ی شکرگزاری رو هر چه زودتر لانچ کن …خدایا ازت می‌خوام به من سعادت بدی که بتونم با این دوره هم مدار باشم ..

    استاد واقعا از دست و زبان من دیگه برنمیاد که بتونم نعمت های زندگیم رو سپاسگزاری کنم …شما بیا به من یاد بده چطور بنده ی بهتری باشم؟چطور خاشع تر باشم ؟چطور سپاسگزار تر باشم ؟!

    استاد جان ،به جانِ عزیزت قسم که با آموزش های شما،خدا یک کاری توی زندگی من کرده که هر طرف رو نگاه میکنم فقط نور میبینم..فقط خوبی میبینم…فقط عشق میبینم..

    استاد این سعیده که الان داره با چشم های خیس براتون مینویسه،همین سعیده تموم عمرش به خدا می‌گفت بالاخره میام اون دنیا و یقه ت رو میگیرم و تو باید بهم جواب پس بدی که چرا انقدر سرم بلا آوردی …

    لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ

    لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ

    لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ

    خدا نبود که سرم بلا می‌آورد …من بودم که اون همه بلا رو ناآگاهانه به زندگیم دعوت کردم …

    خدایا صدامو می‌شنوی ؟!

    منو میبینی وسط این پارک آزاد و رها نشستم؟!

    دیدی با چه عشقی دخترامو رسوندم مدرسه و با آزادی زمانی اومدم پیاده روی ؟!میبینی از دیشب هیچی نخوردم و اصلا احساس گرسنگی ندارم ؟!میبینی چقدر همه بهم احترام میزارند؟!میبینی چقدر همه دوستم دارند؟!خدایا میبینی که یک استاد دارم که فقط از شما و قرآن برام میگه ؟!میبینی دوستانی دارم که هرکدومشون میلیون دلار ارزش دارند؟!خدایا میبینی این سعیده و این آرامش و این صلح و این آسونی و این عزت و احترام رو ؟!

    خدایا به عظمت قسم،به وسعت کیهان و کهکشان هات قسم،به قدرت مطلقی که سرانگشت های من رو بعد از مرگم سرهم می‌کنه ،به انرژی ای که این کیهان رو خلق کرده و داره مدیریت می‌کنه،خدایا به تو و به بزرگیت قسم میخورم من بدون تو هیچی نیستم.خدایا هرچی دارم تو بهم دادی.خدایا هر روز بهت میگم و باز تکرار میکنم خدایا سر من رو جلوی خودت بیار پایین،میگم خدایا من شاید حواسم پرت کارهای دنیا بشه ولی میلیون بار در دقیقه به خودت بگو که سعیده عاشقمه،خدایا من اونیم که نیاز دارم عاشق تو باشم.خدایا من اونیم که نیاز دارم بنده ی تو باشم.خدایا من اونیم که همیشه و همیشه و همیشه به تو فقیرم.

    خدایا آنی و کمتر از آنی من رو به حال خودم وانگذار.

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

    پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.

    استاد عزیزتر از جانم

    سپاسگزاری از شما به کلمات نمیاد.

    همیشه این آیه ی سوره ی توبه من رو به یاد شما میندازه :

    لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ ﴿١٢٨توبه﴾

    یقیناً پیامبری از جنس خودتان به سویتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدی به [هدایتِ] شما دارد، و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.

    دوستون دارم استاد از روشنی قلبم

    دعا میکنم ببینمتون …در بهترین زمان و مکان …با بهترین نتایج توحیدی …

    قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

    از شمال ایران به شمال فلوریدا

    فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿١٢٩توبه ﴾

    پس اگر از حق روی گرداندند، بگو: خدا مرا بس است، هیچ معبودی جز او نیست، فقط بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 442 رای:
    • -
      ابراهیم خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1367 روز

      خدا اشکت رو در بیاره که اشکمو در آوردی

      می‌بینم که جمعتون جمعه!!!

      شما،رسول خانکی،فاطمه خانم،پاکیزه جان،اسدالله !!!

      خوب نیست یکیتون سراغ منو بگیره!

      اینجوری میخوای بیای عروسیم!!!

      به به

      بنازم خواهریتو…

      کجایی!!!

      چکار میکنی!

      اون بالا هوا خوبه!

      خوش میگذره !

      میدونم کجایی منم همون دور و ورام

      اونجایی که دیگه چیزی ناراحتم نمیکنه!

      جایی ام که دیگه هوا خنکه!

      نه خنکه معمولی ها!

      اون خنکایی که تو بدنت نفوذ میکنه!

      آسمون پیشه من هر روز یه رنگه

      درسته برا همه معمولیه اما اونجایی که من هستم رنگش فرق میکنه!

      راستی آدما باهات چطورند!

      پیشه تو هم دارن از همدیگه سبقت میگیرن که بهت خوبی کنن که تو در راحتی باشی!؟

      پول چی!؟

      چقدر پول داری!؟

      تو هم دستگاه چاپ اسکناس زدی!؟

      خواستم بگم منم مثله توام منم پول دارم

      اینقدری دارم که 2 برای کل حقوق 3 سال پیشم پول دادم یه ساعت خریدم

      اینقدری دارم که 15 برابر کل حقوق 3 سال پیشم پول دادم به بابام

      اینقدری دارم که 5 براب حقوق 3 سال پیشم فقط گذاشتم کنار تو حسابم بمونه

      هر چند اینا خاله بازیه

      تو زرنگ تر از اونایی که گوله این چیزارو بخوری !

      یه وقتایی با بعضی از آیه های قرآن ارتباط برقرار نمی‌کنم

      اونجاهایی هست که میگه ما آدم خکبارو می‌بریم بهشت بهشون میوه میدیم و درخت و …

      من تو ادامه ی اون آیه ها دنباله چیزای بهتر از اینا میگردم

      اون خداهه رو میخوام

      تو هم همینجوری آره!؟

      میشششناسم جنستو که میگم

      برا همین آماتور دارم که کجاهایی، تو چه فکرایی هستی

      راستی سعیده!

      این روزا یه چیزایی در مورد خدا فهمیدم نمیدونم تو هم میدونم با نه گفتم‌ بهت بگم درجریان باشی

      این خداهه هست همونی که پیششی !

      سعیده این خدا رب العالمینه ها!

      میدونستی!

      بخدا من 2 روزه فهمیدم!

      میدونی رب العالمین یعنی چی!؟

      حالا اگه اشکا گذاشتن چارکلام ما بنویسیم

      رب العالمین یعنی خودش رئیسه!

      یعنی همممه پولا پیشه خودشه!

      تااازه اینکه چیزی نیست!!!

      حتی میتونه در دردی رو درمان کنه!

      منظورم درده زانو یا سر درد نیستا!!!

      اینا هیچن!

      خدا میتونه دل درد آدما رو خوب کنه!

      تو هم دل درد داشتی!

      من که تقریبا 80٪ عمرم دل درد داشتم اما از وقتی که اجازه دادم بیاد تو خونه ام دیگه دل دردم خسیییلی کم شده !

      چون خودش اصن تیکه کلامش اینه میگه که

      فقط با یاد من دلها آرام می‌گیرد!

      من یا برای پول دلم درد میکرد

      یا برا اینکه آدما دوستم داشته باشن دل‌درد داشتم

      تازه ایما به کنار!

      همیشه وقتی دل درد داشتم هیچکس نمیتونست خوبم کنه!

      اتفاقا بر عکس پول و همون آدمه بدتر دردمو بیشتر میکردن!

      داشتم در مورد رب العالمین میگفتم!

      بیین رب العامین یعنی خدا هممممه کاری میتونه کنه!

      اگه یکی بخواد بزنت نمیزاره میزنه تو دهنش

      اگه یکی بخواد بدونه اطلاع تو واست دردسر درست کنه بدونه اینکه تو بدونی اون دردسر رو به خیر تبدیل میکنه برات!

      بعد تو رو بزرگت میکنه !!!!

      میدونی چی میگم!

      کاری میکنه اسمت رو زبونا بیوفته!

      کاری میکنه بقیه دوست داشته باشن!

      خواب

      خواب!

      یه جووووری بغلت میکنه می‌خوابونت که صدتا مادر هم نمیتونه اینجوری بخوابونت!

      تا حالا بغلش کردی بخوابی!

      آخ آخ

      وقتی بعدش میکنی که بخوابی اینقدر اروووووم

      اروووووم خوابت میبره که وقتی بیدار میشی یادت میره کی خوابت برد

      میگم وقتی بیدار میشی به تو هم میگن چرا چشات قرمزه!!!!

      به من که میگن

      البته اونا که یه جا دیگه ان بهم میگن مواد مصرف میکنی که هر وقت بیدار میشی چشات قرمزن!؟

      اونا نمیدونن که قبل از اینکه بخوام بخوابم با خدا حرف میزنم

      حتما مستحضر هستی که!!!!

      وقتی آدم باهاش حرف میزنه این چشما شروع میکنن باریدن!!!

      سعیده تو چجور باهاش حرف میزنی!

      تو هم وسط حرف زدنت یهو قه قهه میزنی

      تو هم یهو تهه دلت قنج میره!

      میگم این خدا خیییلی بلده ها!

      من تا حالا هرکدوم از کارامو بهش سپردم انصافا خراب کاری نکرده!!!!

      خواهری!

      از تو چه پنهون این روزا خیلی تغییر سایز دادم!

      دیگه لباسای گذشته اندازم نیست!

      هر دقیقه یه سایزم!

      یه وقتایی که میفهمم چقدر باهمدیگه رفیقیم خییییلی بزرگ میشم در حد 4x لارج

      اما بعضی وقتا هم که میفهمم من دارم با کی حرف میزنم و میبینم چقدر بزززززرگه اصن انداره ی دونه ی کنجد میشم!

      بخدا!!!!!

      این حدا خیییلی زور داره!

      اینقدری زور داره که خودش گفته تو کتابش

      دست من بالاترین دستهاست!!!

      چیه!

      چرا اینجوری کامنتم رو میخونی!

      من تازه دارم میفهمم رب العالمین یعنی چی!

      اینم من نفهمیدم

      خودش بهم گفت

      تازه ته همشو هم

      اندازه ی فهمم

      درمانی که فهم من هیچه!

      به قوله مرحوم حسین پناهی:

      تاره داشتم می‌فهمیدم که فهمه من چقدر کمه

      اتم تو دنیای خودش حریفه صدتا رستمه!

      تازه داره حالیم میشه چکاره ام

      میچرخم و میچرخم و سیاره ام

      سعیده!

      من بعد از 31 سااااال تاره دیروز ترک های پوست دستم رو دیدم!!!‌‌

      باورت میشه!

      من تا کی میرسم خدارو ببینم!!!

      تا کی میرسم خودمو ببینم!

      اونوقت آقای سید حسین عباسمنش فایل میزاره که شکرگزارش باشید!

      من هنوز نتونستم بفهمم و حضم کنم که چه نعمت هایی دارم تا کی بتونم شکرگزارش باشم!!!!

      من که دیگه آخرامه!

      دارم تمام میشم

      تو اگه چیزی میدونی بگو

      خوب نشستی سر سفره اش هی جلوت خم و راست میشن بگو کجایی ما هم بیایم اونجا!!!

      از کدوم مسیر رفتی!؟

      لطفا لوکیشن

      با مشخصات دقیققق!!!

      میبینمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 119 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ ﴿6٢انفال﴾

        و اگر بخواهند تو را بفریبند، یقیناً خدا تو را بس است؛ اوست کسی که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان نیرومند ساخت.

        وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿6٣ انفال)

        و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

        یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿64 انفال)

        ای پیامبر! خدا و مؤمنانی که از تو پیروی می کنند برای تو بس است.

        =====================================

        سلام داداش ابراهیم!

        چطوری مرد بزرگ ؟!

        رو به راهی ؟! رو به رشدی ؟!

        بِببین!

        من این کامنتی که نوشتی رو نخوندم!!!

        من این کامنت رو زندگی کردم …روز و شب …شب و روز…

        دوربین گذاشتی توی اتاقم ؟!

        یا نه مدل عشق بازی خدا با همه همینه؟!

        همه رو محکم بغل می‌کنه ؟!

        وقتی بغلت می‌کنه تو هم خواب از سرت میپره و دلت نمی‌خواد بخوابی ؟!

        دلت میخواد محکم و محکم تر بغلش کنی؟!

        میخوای بیشتر و بیشتر تو بغلش بمونی!؟هوم؟!

        خوبه پس من دیوونه نشدم! خدایا شکرت !

        من دیوونه نشدم که ساعت ها راه میرم و به خدا فکر میکنم.

        دفتر ها مینویسم و با خداحرف میزنم .

        من دیوونه نشدم که این روز ها کارم شده رفتن تو قبرستون!

        ابراهیم !داداش توحیدی من…خیلی چیزها رو نمیتونم بگم از ترس اینکه قضاوت بشم.

        خیلی چیزها پیش خودم و خدا میمونه …

        اما الان قلبم دعوتم میکنه برات از دیوونه بازی هام‌با خدا بگم…

        جدیدا برای اینکه قدرت رب العالمین بودنش رو توی گوشت و پوست و استخونم بگنجونم،فقط شب ها میرم تو قبرستون!

        سوره ی یاسین رو میزارم توی گوشم …مخصوصا اون صوت ترجمه ای که فاطمه جان با دستور جریان هدایت برام فرستاده به اسم (شراب بهشتی)کاش بتونی بهش گوش بدی و مست قدرت الله بشی …

        ابراهیم میدونی چی کار میکنم؟!

        میرم وایمیستم بالا سر قبرهایی که عکس داره!

        خوب به چهره شون نگاه میکنم!

        و بعد به تاریخ مرگشون!

        و این سوال رو از خودم میپرسم:

        بعد از ده سال در خاک خوابیدن،چه چیزی ازین جسم و صورت مونده ؟!یک مشت استخوان …؟!

        خدایا تو از چه قدرتی حرف میزنی که میگی همه ی این هارو دوباره زنده میکنم و حتی سرانگشتانشون رو دوباره سرهم میارم !!!

        قالب تهی میکنم ابراهیم! دیوونه میشم از فکر کردن به این قدرت…سرم میاد پایین و پایین و پایین تر…

        و بعد همون موقع این ترجمه از آیه های سوره ی یاسین پخش میشه :

        و در صور دمیده شود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوی پروردگارشان می شتابند.

        می گویند: ای وای بر ما، چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟ این واقعیتی است که [خدای] رحمان وعده داده بود و پیامبران راست گفته بودند!

        باورت میشه ؟!

        که من دیگه از قبرستون نمی‌ترسم ؟!از نشستن تو دل تاریکی و گوش کردن به قرآن و چشم دوختن به قبرها نمی‌ترسم ؟!باورت میشه که هر بار که این کار رو میکنم،آرامش قلبم صد برابر میشه ؟!

        اینارو به کسی نمیتونم بگم!

        یک وقتایی میگم من دارم میرم پیاده روی …بعد ٢،٣ ساعت که برمی‌گردم مادرم کلی باهم بحث می‌کنه چرا انقدر پیاده رویت طول کشید …چی بهش بگم؟! بگم من فقط یک ساعت رو توی قبرستونا داشتم مراقبه میکردم ؟!هیچی ندارم بهش بگم.چون نمیتونه اصلا درک کنه،مادره،نگران میشه.فکر می‌کنه دخترش دیوونه شده.

        نمیدونه دخترش فقط عاشق شده،دخترش فقط دیوونه ی رب شده و نمیتونه دیگه ازین عشق بگذره…

        داداش ابراهیم پاسخ شما،اولین نقطه ی آبی پر برکتی بود که امشب خوندم.با وضو خوندمش،با وضو برات از قرآن هدایت گرفتم و اول کامنتم نوشتم و با وضو این صلات رو به جا آوردم .

        باشد که مایه ی روشنی قلبم،نزدیکتر شدنم به الله و تسلیم تر شدن و خاشع تر شدن و مطیع تر شدنم باشد…

        سپاسگزارم از شما و قلب سلیمت که با قلبت نوشتی.

        به امید دریافت یک نقطه‌ی آبی پربرکت دیگه ای ازت.در پناه نور میسپارمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 89 رای:
        • -
          فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
          مدت عضویت: 1315 روز

          بازم سلام و درود به سعیده عزیز..

          الان 3 ساعتی از اون ساعت.،” رفتن تو تاریکی در قبرستان میگذره..

          سعیده! همون لحظه” حسی بهم گفت.پیامتو بنویس..خلاصه تمومش کن…تا در دفترچه مسیر تکاملیم ثبت بشه..

          ولی چون میخاستم “حسم نسبت به قبرستان و مرده ها عمیقتر بشه.نتونستم زیاد باهات صحبت کنم!..

          خلاصه مطلب………..

          بعد اون…بهم گفت

          بشین سر قبری که اسمش،”با اسم تو هماهنگه..

          سوال گرفتم دیدم مادر دوست قدیمیم بوده..ایشون سید هست..چه حس نابی بود.چقدر همجا پر از ارامش بود..هیچ وقت اینجور حسی نداشتم.نسبت به قبرستان!

          چقدر حالم خوب بود.خیلی بهم خوش گذشت!…

          .ولی ناگفته نمونه یه حس کوچولو ترس بود..ولی نور الهی باهام همراه بود..

          با این باور که خداوند همراهمه..مسیرمو ادامه دادم.

          سعی کردم بحرفش گوش بدم..

          یه نیم ساعتی تو اون تنهایی موندم…

          و یادم بحرفت اومد…

          که راجع بجاهایی که میرم با کسی صحبت نکنم..خداوند روی،” صحبتت بهم گوشزد کرد به کسی چیزی نگو..که قضاوتت کنن.

          هوا تاریک شد..و فقط نگاه به قبر ادمها میکردم.صحبت شما تو گوشم میپیچید…

          از صحبتهایی که وقتی ادمها از گور برانگیخته میشند…

          واقعا بخودم اومدم..

          گفتم چقدر باید بیشتر سپاسگزار خداوند باشم بخاطر …زنده بودنم..بخاطر بودنم و گوش دادن به حرفهای الهیم..

          و دریافت نعمتهای خداوند و لذت بردن در مدار خداوند..

          خیلی خوشحالم که در مدار الهیم.

          در مدار استاد سید حسین عباسمنشم!

          چقدر ما خوشبختیم..که قبل از اینکه بمیریم..الله اکبر رو با خداوند ندا کردیم..

          من باید ،”مدام بخودم گوشزد کنم..بخودم نهیب بزنم…که نرگس یادت بمونه تو چه جایگاهی قرار گرفتی..قدر تمام لحظاتتو بدون…

          قدر این نعمتهای خدا رو بدون!..

          قدر این لحظات غلبه بر ترسهاتو بدون!..

          سعیده جان..من هر روز دارم بزرگتر و بزرگتر میشم..

          خیلی بخودم افتخار میکنم.

          راسی بگم..من همیشه از مسیر قبرستان ،”که از میون یه نخلستانی تاریک رد میشه..همیشه کابوس بچگیام بود..و همین چند مدتم بود..

          بازم با شهامت “بلند شدم اون قسمتو با تاریکی رد کردم..بهم گفت نور گوشیتو خاموش کن فقط صفحه گوشیتو یه کوچولو باز کن…

          من با یه شخصی با هم برخورد کردیم.لطف خدا اصلا ترسی نداشتم..

          و ایشون بهم معذرت خاست رد شد..

          این ترس بعد از مدتی که خیلی دوستداشتم تجربش کنم.لطف خدا شامل حالم شد امشب تیکش!بزنم.

          و یه پیاده روی دیگه داشتم و چه همزمانیهایی چه الهاماتی…خیلی امشب باحال بود.بعد از یه بارون عالی…خیلی لذت داشت..

          خیلی سپاسگزار خداوندم که منو هدایت کرد با تکامل به این مسیر، غلبه بر ترس،”که با جسارت و با ایمان بخداوند .انجام دادم…

          و نکته بعد…راسی سعیده جان !.

          میشه بگی این کلیپ چیه!

          (سوره ی یاسین رو میزارم توی گوشم …مخصوصا اون صوت ترجمه ای که فاطمه جان با دستور جریان هدایت برام فرستاده به اسم (شراب بهشتی)کاش بتونی بهش گوش بدی و مست قدرت الله بشی ……

          منم دوستدارم تجربش کنم.

          به امید غلبه بر ترسهای دیگه..

          به امید دیدار بعدی….

          از جنوب غرب استان فارس،” تا شما ایران…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1284 روز

            سلام نرگس قشنگم

            امیدوارم حال دلت عالی باشه و پر از نور خدا باشی…

            نوشتن این کامنت،میشه آخرین تمرین ستاره ی قطبی امشب من…بینهایت تحسینت میکنم برای اینکه داری میری تو دل ترس هات و داری از خودت بزرگتر میشی و جهان رو به کرنش در میاری که ببرت مدار های بالاتر …

            عالی داری پیش میری،به خودت افتخار کن،و اصلا به خودت سخت نگیر.

            نامبرده که دیگه بچه کف قبرستون شده:))) بازم یک وقتایی با یک صدای کوچیک برمیگرده ببینه چی پشت سرشه:) آدمیزادیم دیگه بابا! هرچقدرم هارت و‌پورت کنیم بازم یک انسانیم که قدرت خلق یک مگس هم نداره،اون بالایی داره کیهان رو مدیریت میکنه،همین که میبینه ما داریم به ترس هامون غلبه میکنیم،خودش فایو استارشو میفرسته….

            راستی اون چیزی که گوش میدم،ترجمه ی سوره ی یاسین از سایت شراب بهشتی ،میتونی خودت دانلودش کنی…و گوش بدی و از نوری که به قلبت میباره،لذت ببری …

            دیگه داره چشم هام بسته میشه…

            بوس به کله ت از شمال تا جنوب.

            به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
            • -
              فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
              مدت عضویت: 1315 روز

              بازم سلام و درود به سعیده زیباییم.

              بخدا همین الان گفتم دلم یه ایه از قرآن میخاد…

              خیلی ممنونم که بهم معرفی کردین.چقدر سایت عالی هست…

              ….

              میدونی این سوره منو بیاد چه شبی انداخت…

              حدودا چند شب پیش خواب دیدم..

              حدودای دم دمای صبح بود.بهم گفت بلند نشو کارت دارم..

              یه لحظه یه صحنه تاریکی جلوی چشمم اومد…

              بیین خواب و بیداری..صدای اطرافمو میشنیدم ولی اینقدر عمق این رویا واضح بود..که فقط داشتم با تمام وجودم درکش میکردم..

              ..اره….میگفتم..

              دیدم تو قعر جهنم هستم..

              جهنمی که فلت و فلت بود هیچی نداشت.جز پر از چاله هایی که وقتی نگاش میکردی عمقشو نمیدونستی به کجا ختم میشه…

              افرادی که داشتم اون قسمت با من بودن..میشناختمشون ولی هر کدومشون در پی کارهای خودشون بودن.همه سرگردان بودن…

              یه شخص اومد…بهم گفت تو سبزی خشک کرده “منو ندیدی..

              شخصو کاملا شناختمش چون چند شب قبلش با هم برخورد کردیم..

              و افرادای دیگه هر کسی در پی خاسته هاشون سرگردان بودن..

              خیلی وحشتناک و خیلی پر از درس برام داشت..

              و یه لحظه که داشتم به درون چاه ها نگاه میکردم..

              یه لحظه اون صحنه برام محو شده..

              دیدم توی بهشت خداوندم..یه تصویر زیبا تو یه جنگلی سرسبز و روبروم کوه…و صدای پرندگان سعیده عزیز هوش از سرت میپریید…

              حسش بینظیر بود…

              اینقدر ولوم صدای پرندگان زیاد بود…که بدنم سراسر میلرزید زیر پتو..

              حالم خیلی خوب بود…

              و بعد از چند دقیقه ایی همه چیز محو شد…

              و خداوند بهم یاداوری کرد که یادت باشه تو چه مداری هستی…

              قدر بودنت تو این بهشت را بدان…

              …..

              بعد از اون هدایتم “در شب به قبرستان.بازم شب بخاطر اشوبی که داشتم..نوری بر چشمم زد همراه با یه اهنگ زیبا..ارامشی بر قلبم گذاشت…و درس از قبرستان رو بهم یاداوری نمود..

              درسی که از قبرستان بعد از اون شب گرفتم.این بود!…

              که بازم قدردان لحظه به لحظه مدارم باشم..

              خودمو دوستداشته باشم.و قدر تک به تک نعمتهایم را بدانم و سپاسگزارش!باشم..

              بخدا سعیده…یه قسمتی جدیدی” از مرده ها تو قبرستان دارییم همه جوون.همه زیبا.احساس کردم همه در مقابل خداوند تسلیم هستند…احساس فقیر بودن خودمو کردم.که وقتی میمیریم چقدر دستمون از دنیا کوتاه هست…..

              بعد از اون!…

              بخودم یاداوری کردم..ببین…تو هم میتونی تو این مسیر باشیا..ولی تو انتخاب میکنی.!

              .قدر زنده بودنتو بدون..

              قدر خودتو بدون.

              انگار این حس برام تکرار میشد…که تو میخای اینده بجاهای خیلی خوبی برسی..قدر تک به تک ثانیهای زندگیتو بدون..

              در مسیر درستی..از دنیات خوب استفاده کن..

              اون حس از قبرستان همینجور این صحبتها تو ذهنم رد و بدل میشد…

              هر چقدر بخودم نهیب بزنم بخدا کمه..

              دوستان عزیزم تجربه کنید..درسته خیلی ترس داره ها..برای من عذاب بود..اینقدر رفتم و رفتم در روز در تنهایی ..یجوری بود که تکاملم طی شد..ولی گفتم من باید ایمانمو نشون بدم…

              خیلی ارامش داره..خیلی قدر بودنمو میدونیم…

              اینا رو بخودم میگم…

              بخدا فقط برای خودم.چون ما انسانیم بقول سعیده ترس هست.که فکر میکنی کسی پشت سرتو.روتو برمیگردونی…خخخ

              …یه

              مثالی میزنن.به شوخیه…(مرده بلند شو زنده بگیر)..

              واقعا حس خاصیه ولی تجربش یچیز متفاوتیه!..

              یادمه دانشجو بودم..بخدا انگار اون موقع استارتش تو ذهنم خورد.ولی میگفتم مگه دیوانه ام…

              اره میگفتم..یه استاد داشتیم این فرد خیلی عجیب غریب بود..اینقدر این استاد فوق العاده بود که یه دانشجو سر کلاسش غیبت نمیکرد..

              ایشون میگفت.من بیشتر وقتا “حدودای عصر که میخوره به شب..میرم قبرستان هر جا که دلم گرفت میشینم فقط فکر میکنم..

              همه دانشجوا میگفتن استاد نمیترسی؟”میخندید…..

              وای خدا…

              اینم بهشت زهرای شیراز حالا من که نرفتم ولی میگن خیلی بزرگه…

              ولی ایشون میگفت کل کار من همینه…که بیشتر وقتا میرم…

              ایشون یسری صحبتها میکرد که واقعا. نمیشد تو ذهنت هضمش کنی…

              ولی من امروز دارم بحرف استادم میرسم…درسته طول کشید.چون حجمش برام سخت بود..ولی انجامش!دادم..

              سعیده ببخش پیامم زیاد شد…

              ولی اینا ردیابی برای گذشتمه.چون ما خیلی زود” فریب زندگی دنیوی روزانه ایی میشیم..

              بازم میفتیم تو دام عجله برای رسیدن به خاستهامون..خودمو میگم!انگشت اشاره بسمت خودمه…

              اره میگفتم..من به این نتیجه رسیدم…

              وقتی ما میمیریم..بهترین و زیباترین عکسمونو با بهترین سنگ قبر..و با نوشته های زیبا.رومون به یادگار میزارن…

              ولی ایا!؟تونستیم پیرو سنت الهی باشیم…

              که…..

              اصل ذات ما انسانها هست…

              که خودم همون شب..دیدم روی سنگ قبر خودم نشستم..چقدر خودمو دوستداشتم..چقدر مدام به دیدار خودم میام..چقدر افراد میومدن کنار قبرم…

              اون رفتنها به قبرستان و الهامات اونشب غوغایی در دلم روشن کرد.منو چند پله انداخت بالا…

              بقول سعیده فقط کسی ندونه!….

              انشالله که درسشو یاد بگیریم و پیشه راه خودمون کنیم!….

              به امید روزهای عالی و غلبه بر ترسهای بزرگ.که باید تکاملی طی بشه..

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
            • -
              مجید بختیارپور عمران گفته:
              مدت عضویت: 962 روز

              سلام ودرود بر سعیده عزیز دوست و خواهر توحیدی ام

              قلم زیبایت را تحسین میکنم و بیشتر از همه خودت را تحسین میکنم که از کجا به کجا رسیدی و چقد دلم داره لک میزنه برای رفتن به دل ترسها که خیلی دلم میخواد جراتشو پیدا کنم از تاریکی میترسم تنهایی که هیچ اصلاااا حدود قبرستون نمیتونم برم ولی مطمعنم رفتن در دل این ترس چنان بزرگم میکنه چنان حس و حالمو دگرگون میکنه که شما حسش کردین و بهتراز من میدونین چقد حض کردم چقد عشق کردم خوندم از دل و جراتی که خرج کردی بهم بگو چیجورررررری تنها تو تاریکی شب میری قبرستون که من بهش فکر میکنم از ترس تپش قلب میگیرم ولی بایددددد اینو تجربه کنم تمام ترسهام همه بخاطر داستانها و فیلمهای بیخودی ترسناکی که از بچگی میدیدم هست خدایاااااا این مهمترین خواستمو بهم بده دل جرات تنها رفتن تو قبرستون تنها رفتن تو جنگل چندشب زندگی کردن یعنی میشه روزی برسه که منم بیام بنویسم که تموم شد منم بزرگ شدم و با آب و تاب براتون بگم واقعا افت داره عباسمنشی باشی و از تاریکی یا هرچیز دیکه ای بترسی چه کیفی میکنم این داستانها رو از دوستام که شما هستین اینجا میشنوم احساس میکنم دارم در مدارش قرار میگیرم یعنی میشه …

              ممنونم خواهر گلم بابت سایت شراب بهشتی که معرفی کردی رفتم توش هم چندتا دعا رو سیو کردم هم چندتا سوره ای که دوست دارم خیلی بشنوم مثل واقعه .نبا.رحمان.یاسین و دعای اعتراف گناه و پاکی درون و کمک از خدا از صحیفه سجادیه ممنوووووونم ازت خواهرگلم ممنووووونم روز اول که تصمیم گرفتی شب بری قبرستون ترس نداشتی اگه داشتی برام روششو بنویس تا ایمانم قویتر بشه ممنوووونم سعیده عزیز

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          ابراهیم خسروی گفته:
          مدت عضویت: 1367 روز

          سلام

          ای رب العالمین بر قلمم جاری شو تا کلام تو قلب کسانی رو آروم کنه که به تو ایمان دارن و عملکرد نیک دارند.

          سلام سعیده جان

          شبت بخیر.

          ساعت 2 شب کامنت من رو میخونی از اهواز!

          دیشب خداوند بهم گفت در حال حاضر تو 4 تا مسؤلیت داری که باید انجام بدی

          1/لذت بردن از زندگی با مسافرت و طبیعت‌گردی و پینگ پنگ و پیاده روی و…

          2/کار کردن و اجرای دوره ی احساس لیاقت

          3/شناخت خداوند در قرآن

          4/نوشتن و تمرکز روی آنچه که دوست داری همسر آینده ات داشته باشه و باهاش تجربه کنی.

          تازه داشتم سوره ی بقره رو بررسی میکردم!

          رسیدم به یه آیه ای که وقتی خوندمش برای اینکه بتونم بیشتر حضمش کنم شروع کردم به قدم زدن تو خونه ام!

          اون ایه این بود:

          (کسانی که ایمان آورند، و کسانی که یهودی، مسیحی،و صابئین هستند،چنانچه به خدای بزرگ و روز آخرت ایمان داشته باشند و دارای عملکرد نیک و مفید باشند،پاداششان بر عهده ی خداوند است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‌شوند!)

          قبل از هرچیزی بگم که قلبم گفت این آیه رو برا تو بفرستم

          حالا میخوام برم سراغ آنچه که خدا بهم گفت در مورد تفسیر معنیه این آیه!

          ببین!

          اینجا خداوند 4 تا مورد رو پشت سر هم میاره

          1/کسانی که ایمان آوردند به خدای بزرگ

          2/کسانی که عملکردشان نیک و مفید است

          3/پاداش‌پاداششان بر عهده ی خداوند است

          4/آنها نه غمگین می‌شوند و نه می‌ترسند!

          متوجه شدی چی شد!؟

          اول میگه کسانی که ایمان آوردند!

          بعدش در ادامه میگه منطور از ایمان آوردن چیه!

          (منظورش کسانیه که عملکرد نیک و مفید دارند)

          کیا عملکرد نیک و مفید دارن!؟

          کسانی که شکرگزار خدا باشن!

          من تا الان فکر میکردم شکرگزاری یعنی اینکه بگن خدایا شکرت که دلفین دارم!

          خدایا شکرت که شغل دلخواهم رو بهم دادی و خدا خوشش میاد و لبخند رضایت میشینه روی لباش و میگه آفرین

          آفرین

          بیشتر بگو

          بیشتر بگو

          در مورد خونه ات هم ازم تشکر کن!

          اما نه اینجوری نیست!

          وقتی که من بابت دلفین از خدا شکرگزاری میکنم دارم از صمیم قلبم با فروتنی اعتبار دلفین رو میدم به خدا!

          و درواقع خودم رو محتاج تر به خداوند میدونم!

          و فروتن تر میشم!

          از طرفی بنظر من شکرگزار واقعی کسیه که بابت کوچکترین نعمت های زندگیش هم جوری شکرگزار خداوند باشه که برای بزرگترین نعمت هاش شکرگزاره!

          حتی برای دمپایی دستشویی!

          حتی برای چراغ حمام!

          حتی برای قابلمه ای که باهاش غذا درست میکنه!

          مگه نه خدا تو قرآن میگه

          (هر خیری بهتون میرسه از منه)

          پی مگه دمپایی دستشویی خیر نیست!

          مگه قابلمه یا حتی پشه کش خیر نیست!!!!

          چرا برا اینا شکرگزار خداوند نباشم!؟

          و این شکرگزاری منو بیشتر و بیشتر محتاج و وابسته به خداوند میکنه تو ایخ هدی قبل همین سوره ببین چقدر قوم بنی اسرائیل گناه و خطا میکردن اما خداوند میگه (ما مهربانانه توبه ی سما را پذیرفتیم شاید شکرگزار باشید)

          یعنی شکرگزاری از مهمترین اتصالات من به خداونده!

          موضوع بعد در مورد افرادی که ایمان آوردند که نشونه ی این ایمان در ادامه ی آیه خدا میگه کسانی که عملکرد مفید و نیک داشتند،برمیگرده به اینکه ما تو عملکردهامون خدارو در نظر بگیریم!

          یعنی چی!؟

          یعنی اونجا که خدا میگه

          من روزی دهنده ام

          دست من بالاترین دستهاست

          من میگم باش و موجود می‌شود

          اختیار آسمانها و زمین دسته منه

          خداوند به آنچه که پنهان می‌کنید و یا آشکارا انجام می‌دهید آگاه‌ هست

          او مردگان را زنده می‌کند

          و…

          من همه ی اینهارو در نظر بگیرم و در ادامه ی آیه خداوند میگه که

          (پاداش آنها بر عهده ی خداوند است)

          اینجا خدا داره ضمانت میکنه پاداش این افراد رو

          چه افرادی!؟

          برو سراغ جملات قبل

          (کسانی که به خداوند و روز قیامت ایمان دارند )

          (و عملکرد نیک و مفید دارند)

          بعد از این دو مورد خدا میاد ضمانت عملکردشون میشه و میگه

          (کسانی که نه ترسی آنها را می‌گیرد و نه غمگین می‌شوند)

          گرفتی چی،شد!؟

          ییییییعنی تو تمامه آیات قبل از گناهان و خطاهای قوم بنی اسرائیل میگه، بعد میاد نشونه ی آدم های با ایمان رو میگه و در نهایت میگه

          (آنها نه می‌ترسند و نه غمگین می‌شوند)

          یعتی چی!؟

          یعنی ترسیدن و غمگین شدن دقققییییققققااااااا نقطه ی مقابله ایمان به خداوند و عملکرد مفیده!!!!

          گرفتی چی شد!؟

          یعنی میگه اگه تو می‌ترسی یا غمگین بشی یعنی منو باور نداری!

          کیو باور نداری!؟

          همونی که خودش رو با آیاتش معرفی کرده!

          جبار

          غفار

          رزاق

          انا اقول له و کن فیکون

          من میگم باش و موجود می‌شود

          همون که میگه دست من بالاترین دست هاست!

          وقتی من میترسم از هرررچی!

          از تمام شدنه بنزین دلفین

          از خراب شدنه دلفین تو جاده ی بیرون از شهر تو دله شب

          از درگیری

          غمگین میشم بابت رفتارم همکارم

          و…

          اینا همش نقطه ی مقابل ایمان به خداونده!

          کدوم خدا!

          همون خدایی که گفته من از همه چیز آگاهم!

          همون خدایی که وقتی حضرت موسی خواست بره پیشه فرعون ،گفت گناهان از اونها بر گردنه منه!

          خدا گفت ما میبینیم و میشنویم!!!

          میدونی!

          گرفتی قضیه رو!؟

          سعیده خدا خیییلی داره به ما حال میده هاااا!

          میگه تو اگه نترسی و غمگین نشی پاداش این شجاعت و ایمانت بر عهده ی منه!!!

          به الله واحدی که میپرستم!

          اگر من به اندازه ی سویچ مخفی دلفین که یک برقکار با 4،5 متر سیم برق 1/5 با یک سوکت برای دلفین گذاشت به خداوند ایمان داشته باشم در زندگیم هیچوقت نه غمی منو میگیره نه ترسی!!!

          اگر من اندازه ی حساب دار شرکت فولاد خوزستان به خداوند ایمان بیارم که حقوقم رو میده رزق بینهایت زندگیم رو میگیره!

          عاااااح خدایا شکرت!

          یه شعری دارم میگه که

          خداوندی که من دارم نگاهی مهربان دارد/برای آتش روحم دلی آتش نشان دارد/

          خداوندی که من دارم خداوندیست بخشنده/من از دنبا خدا دارم خدا هفت آسمان دارد/مشو مغرور پیروزی که من این هستم و آنم/خدا در سرفرازی های تو دستی نهان دارد/

          خیییییلی خوشحالم!

          خییییلی ذوق زده ام!

          قللللبم جون گرفت

          بابا بیا بزنم به بیییخیالی!

          به قوله رضا صادقی

          به چیزی میشه دیگه!!!

          اون خداهه که صاحب و مالکه همه چیزه میگه تو غمگین نباش!

          تو نترس!

          پاداش نترسیدن و غمگین نبودنت بر عهده ی منه!

          باباااااااااا دیییگه چیزی بهتر از این!!!

          کی این حرفو زده!

          کسی که میگه

          خداوند هرگز زیر قولش نمی‌زند!

          کیست از خداوند وفادار تر به قولش!؟

          اصن به ما چه ربطی داره!

          مگه ما قدرت اینو داریم که از خودمون محافظت کنیم!

          بابا من قدرت اینو ندارم اگه خوابیدم خودم خودمو بیدار کنم!!!!

          برو سوره ی کهف رو بخون خدا میگه ما از این پهلو به آن پهلو میچرخاندیمشان!!!

          ما حتی قدرت اینم نداریم چه برسه به مابقی چیزا!

          این خدا بعضی آیاتش انسان رو به خودش میاره که چقدر حقیر و ناتوانه!!!

          خدا تو قرآن میگه

          (اگر آب روی زمین در دل زمین فرو رود چه کسی قدرت این را دارد که آن آب را بیرون بیاورد!!!)

          یا قضیه ی اون دوتا باغبون تو قرآن که یکیش میگه من باغم فلااانه و بهمانه و…

          آخرشم به غلط کردم افتاد!

          خدایا دمتتت گرم!

          به عزت و بزرگیت ممنونتم!!

          منو میبینی!

          امشب ساعت 22 روز جمعه خوابیدم چون فردا از ساعت 8 صبح تا 11 شب سرکارم هم کلاس دارم هم بابد برم سرکار!!!

          از خواب بیدار شدم فکردم طرفای 6،5 صبح شده!

          دیدم گوشیم زده ساعت 23:20 دقیقه!

          اینقدر شوکه شدم که فکر کردم ساعت گوشیم عقب مونده!!!

          یه دوش گرفتم و خوشحال شدم، گفتن بجای اینکه الان ساعت 6 صبح روز شنبه بود الان 2،3 ساعت از عمرم بیشتر میتونم زوی خودم کار کنم و اومدم سوره ی بقره رو کار کردم و الان دارم ضعف میگنن از گشنگی اما کامنت نوشتن رو به غذا خوردن ترجیح میدم و الان ساعت2:43دقیقه است!

          یعنی حدودا 43 دقیقه است که من دست به گوشی ام!

          هی میخوام کامنت رو ببیندم باز یا ه این آیه میوفتم که میگه

          پاداش کسانی که ایمان آوردند بر عهده ی خداوند است!!!!

          خدایا چی بت بگم!

          فقط میتونم بگم منو ببخش که اینقدر داری التماسم میکنی که وظیفه ی تو لذت بردنه،وظیفه من فراهم کردنه شرایط اون لذت هاست اما بازم من بهت بی اعتمادم!!!

          دیدی یه چیره خیییلی خوشمزه و ترش میخوای بزاری تو دهنه بچه ات یا کسی که میخوای بهش لذت بدی!؟

          به طرف میگی چشاتو ببند میخوام به خوراکی بزارم تو دهنت!

          حالا تو هی اسرار میکنی که بابا به قرآن چیزه بدی نیست سوپرایزه!

          اما اون آدم با اینکه شخصیت تو رو میشناسه و با اینکه میدونه دوستش داری اما بازم با نگرانی وتردید دهنش رو باز میکنه و وقتی که اون خوراکی رو میزا ی تو دهنش با احتیاط مزه مزه اش میکنه!

          حکایت ما و خدا هم همینه!!!

          خدا میگه ارزشه ایمان به من اینه که ندونی میخوام چکار کم اما سکوت کنی و به من بسپاری و تسلیم باشی!

          تسلیم بودنه که حاله خوب رو به دنبال میاره دیگه!

          من امشب یه چیزیو فهمیدم اونم اینکه

          نقطه ی مقابل بی ایمانی به خداوند، ترسیدن و نگران شدنه!!!

          و کسی‌که نترسه و غمگین نشه،پاداش این ایمانش بر عهده ی خداونده.!

          خدایا شکرت

          ممنونم که قلبم رو بروی فهم قرآنت باز کردی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
          • -
            مژگان گفته:
            مدت عضویت: 991 روز

            سلام داداش ابراهیم شب خوش

            من باب رسم خودتون :منه خوزستانی از شاهین شهر این پیامو براتون میفرستم امیدوارم مثل همیشه خوش وخرم باشی.

            از شکر گزاری گفتین با وجود اینکه همیشه شکر گزاری میکنم( خدا قبول کنه)وبازم هرچی شکر گزاری کنم کمه دیروز یه اتفاقی افتاد که هرلحظه شکر گزاری همراه اشک شوق بود.

            دیشب خواب دیدم همسرم که سه شنبه باید از سر کار میاومد اومده ویعنی دوسه روز زودتر واونم اول صبح خونهء داره یه سینی بزرگ دیری همون خرما طلایی ها که کمی خشکن خودت بهتر میدونی داره اونهارو تمیز میکنه میگم چطور شده زود اومدی تو که باید دو سه روز دیگه میاومدی حالا هم اومدی برو استراحت کن چه عجله داری میگه نه خسته نیستم بزار اینا رو برات اماده کنم.خوب تا اینجا.

            دیروز بهش زنگ زدم گفتم یه چنین خوابی دیدم با تعجب گفت خونت اباد اخه چطوری.من پیش دوستم که رامهرمزیه صحبت میکردم خانمم اینا رو دوست داره حالا که اومده کلی خریده اورده برات .

            داداش باور میکنی از خوشحالی چه حالی داشتم گفتم خدا جونم قربونت برم از اونور همسرم پیش این اقا صحبت کنه

            طرفو خدا بفرسته بازار از جایی بره که اینا باشن وخدا نشونش بده وبه دلش بندازه برا من بگیره .

            بعد از اینور من که خبر ندارم تو خوابم بیا بگه همسرت میاد برات خرما میاره یعنی داشتم از این نمیدونم چی بگم الهامه معجزست چیه هرچیه قدرت مافوق خداوندکه همه چیو اینجور ردیف میکنه بال در میاوردم که اینطور بهم پیام میده کجای کاری برا چی بخوای یه وقت نگران بشی من حواسم به خرمای خونت هم هست پس خیالت راحت برو بندگیتو بکن.

            اونوقت ما انسانها چطور دچار شک میشیم بقول خودت اگه اونقدر که به ریئس شرکت ایمان داشتیم به خدا داشتیم چی میشد

            هر چند ما که تو مسیر نور ورحمت توحیدیم باز خدارا شکر با بقیه فرق میکنیم ایمان وامید وتوکلمون بیشتره ودر تلاشیم بهتر باشیم هر روز.به امید خدا

            درپناه خدا که پناه همه عالمه باشی.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            مریم دوستداشتنی گفته:
            مدت عضویت: 1914 روز

            سلام به خدای آقای ابراهیم گل ودوست داشتنی

            سلام آقا ابراهیم

            چقدر خوبه که شما دارید سوره بقره رو میخونید اینقدر قشنگ نکته برداری میکنید

            اتفاقا منم وقتی متعهد شدم که دیگه دست وپا شکسته نباشم تو این مسیر

            امدم از قرآن شروع کردم والان سوره بقره هستم و وقتی شما این آیه ها رو اینقدر قشنگ درک کردین نوشتین وچون منم دارم این سوره رو فقط معنیشو میخونم درکش برای یکم راحت تر شده انگار شما داری برام این آیه هارو اگرم من بهش توجه نکردم دارید برام مرور میکنید

            تا بهتر متوجه بشم

            وقتی به من گفتین حاشیه رو حذف کنید اونم فضای مجازی ومن حتی اقای قمیشی رو اینقدر قبول دارم باز نگاه نمیکنم اگه درست متوجه شده باشم

            دیدم به به من چقدر تو اینستا پبجهای مختلف از استادای مختلف رو دارم همینجوری نگاه میکنم حواسمم نیست

            که امشب همه آنفالو

            فقط کاررر

            هربار که پیامای شمارو میخونم میگم خدا با منم مثل ابراهیم صحبت کن

            منم قول دادم متعهد باشم درسته شیطون گولم میزنه ولی تو هدایتم کن کمکم کن

            آقا ابراهیم بازم از سوره هایی که میخونی واینقد خوب درک میکنی بزارید

            باتشکر

            مریم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            سمیه زمانی گفته:
            مدت عضویت: 2223 روز

            سلام به ابراهیم عزیز…امیدوارم حال دلت عالی باشه… چه اشکایی که این کامنت شما جاری نکرده ابراهیم جان!!

            ممنونم از این پاسخی که به سعیده جان نوشتی و ما رو هم مستفیض کردی… راستش من تا همین یکی دو هفته پیش در فرکانس کامنتای شما نبودم… یعنی می خوندما ولی بعضی قسمتای کامنت اون طور که باید به دلم نمی نشست… می گفتم این بابا زیادی معروفه… فکر کرده چه خبره… یادم افتاد همین حس رو نسبت به علی خوشدل داشتم اوایل ولی بعد مدتی حس می کردم از کامنتاش… البته حس که نیست فرکانسه دیگه… خلاصه این دوتا کامنتی که اینجا گذاشتی برای سعیده اصلا جنسش و فرکانسش فرق می کنه با بقیه کامنتات… و من تا دلت بخواد اشک ریختم باشون و حس خوب گرفتم… آنچنان به عمق جانم نشسته این پاسخهای اینجا که اصلا اشکام دست خودم نبود… حسش متفاوت بود… موضوع اینه که هم سعیده نویسنده ی فوق العاده ایه و هم شما… و واقعا آدم از خوندن متنهاتون سیر نمی شه… خیییلی دلیه، خیلی وصله… من پریشب 4 ساعت فقط خوابیده بودم، دیروزم که لیلین دختر ده ماهه م رو تحویل دادم به همسر که بیام دو ساعت ظهر بخوابم، فقط یک ساعتش رو داشتم کامنت رو فایل آخر می ذاشتم… بعد دیشب گفتم سعی می کنم زود بخوابم چون 6 صبح باید برای بیدار کردن اون یکی دخترم تینا برای مدرسه بیدار می شدم… از طرفی هم این روزا عین این بچه ها که می دونن تو یخچال بستنی هست دل تو دلشون نیست و طاقت نمیارن یواشکی می رن سر یخچال، همش دلم پر میکشه برای سایت و کامنتا، بخصوص که کامنت بچه ها رو فایل آخر هنوز خیلیاش رو نخونده بودم… خلاصه دیروز همش هرچی وقت گیر میومد کامنت می خوندم… شب دیگه جمع و جورام رو کردم و سپاسگزاریم رو کردم قبل خواب از خدا هدایت قرآنی خواستم قرآن رو باز کردم و

            آیاتی از سوره ی حج اومد

            إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ

            ـ مسلماً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، به بهشت‌هائی درآورد که نهرها از زیر آن جاری است؛ در آنجا به زیورآلاتی از طلا و مروارید آراسته شوند و لباس‌شان در آنجا از حریر است.

            وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَـوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِیدِ

            و [از نظر معنوی نیز] به گفتار پاک و نیز به راهی ستوده شده هدایت شوند.

            با یه حس خوشایند و فوق العاده اومدم بخوابم ساعت 12 بود، همینجوری که خوابیده بودم گفتم خدایا شکرت که هی یاداوری می کنی بهم و تایید می کنی مسیری که ما داریم می ریم و یاد می گیریم از استاد نازنینمون همون صراط الحمیدی هست که می گی… پاداشش جنات تجری من تحتها الانهار هست… شکرت که به حرفهای خوب هدایت می شم و کلی کامنت خوب تو سایت می خونم و همون موقع یادم افتاد عه تو کامنت سعیده جان خونده بودم که شما جوابی براش نوشتی که منقلبش کرده و من هنوز نخوندمش… عقلم می گفت تو به خواب احتیاج داری فردا باید بری شرکت صبحم که زود باید پاشی دیشب کم خوابیدی… ولی نوچچچ… قلبم چیز دیگه می گفت… یعنی اصلا نمی گفت فرمونو گرفته بود دستش و آورد منو اینجا… کامنت شما رو خوندم و اشک ریختم، اول بغض بود بعد آروم اشکام اومد بعد هق هق شد و بعد دوباره آروم اشک می ریختم… آخه دقیقا اینا مکالمات چند وقت اخیر من با رب العالمینه… که خدایا قربون مهربونی و رزاقیت و وهابیتت برم… تو که منو از هیچ خلق کردی، تو که دستم رو گرفتی و آوردی تو این مسیر، تو که اینننننهمه نعمت و رزق و برکت بهم دادی، تو که ارتباطاتم رو پر کردی از آدمای نازنین، تو که منواینجور شیفته ی خودت کردی… تو که داری مزه ی عشق به خودت رو بهم می چشونی…من ایمانی از جنس ایمان یه نوزاد به مادرش می خوام… دقیقا مثل وقتی که لیلین رو می ذارم رو صندلی و خودم رو زانوهام پایین پاش می شینم و تا دستم رو از پهلوهاش برمی دارم و ولش می کنم شیرجه می زنه به سمت من و صدم درصدی احساس خطر نمی کنه یا شک نداره من مادر می گیرمش… بابا من یه آدمم، می تونم اشتباه کنم تازه بچه م رو هم تو خلق کردی نه من… ولی تو خدایی، رب العالمینی قدرت مطلقی… چجوری منِ آفریده ی تو ده درصد اون اعتماد رو به تو ندارم… که اگه داشتم الان شرایط و نتایجم خیییییلی تفاوت داشت با اینی که هست، که اگه داشتم کوچکترین نگرانی معنی نداشت ترس معنا نداشت… خدایا من از اون جنس ایمان می خوام… می خوام دلم قرص باشه محکم انگار یه گره ی سفت زدنش که اتصاله هیچ وقت قطع نمی شه… نمی دونم حرفم رو درک می کنی یا نه، می تونم منظورم رو برسونم یا نه… من قلم شیوای تو یا سعیده جانم رو ندارم ولی می دونم این حسی که جدیدا دارم این اشکایی که دست من نیستن دیگه از یه مدار دیگه س از یه جنس دیگه س…

            خلاصه دیشب انقدر اشکام آروم آروم اومد که نفهمیدم کی خوابم برد فقط یادمه بالشم خیس بود…

            از صبح تو این فکرم که کامنت بنویسم برات و تشکر کنم از این حس فوق العاده ای که با کامنتت به من و قطعا به خیلی های دیگه دادی… مشتاقانه منتظر خوندن کامنتای بعدیت از این جنس ناب هستم… امیدوارم این حس و حال پایدار بشه و بریم برای مدار بالاتر و حس‌ و حالایی از اینم عمیق تر و زیباتر و توحیدی تر…

            خدای مهربونم رب من چجوری سپاس این همه رزق و نعمت رو بجا بیارم… عاشقتم خداجون عاشقتم…

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        مریم امیدی گفته:
        مدت عضویت: 1584 روز

        سلام اقا ابراهیم

        خدا اشکتو بیاره که اشکمونو دراوردی برادر

        کامنت هات کلا عطر خوش توحید دارن انگار از قلب خودم میان

        یه پسردارم ماهان 8 سالشه بسیار باهوشه شعورش درحد یه آدم 25ساله ی باعقله

        امروز صبح باهم صحبت میکردیم درمورد خدا قبلت بهش گفتم خدا یه نوره توی قلبمون

        امروز گفت مامان خدا یکیه که توی قلب هممه آدماست یا تو قلب هر آدمی خدای خودش وجود داره

        من که کلا فیوز پروندم خخخخخخ

        خیلی ذهنش درگیر حضور خداست قدرت خدا، میگه من اسمشو گذاشتم جانان دلها

        الان یه بارون نم نم داره میباره خدا داره باهامون عشق بازی میکنه وایی که چقد عاشقمونه

        وایی که چقد دوست دارم با یکی از خدا بگم از عشقش حضورش مهربانیش عمرمون که هرلحظه داره میگذره و ما اندرخم یک کوچه ایم

        همدمم فقط شده خودم و کامنت های سایت، اطرافیان که همه تو در و دیوارن

        از در درآمدی و من از خود به درشدم /گویی کزین جهان به جهان دگر شدم/چشمم به راه تاکه خبرمیرسد زدوست/صاحب خبر بیامد ومن بی خبرشدم

        راستی غروب های اندیمشک هم بسیارزیبا و دلربا شدن

        به همسرم گفتم باید منو ببری دره شهر طبیعت پاییزیشو بیینم میگن خیلی زیباست درسته؟ از اونجا برام بگو از درختای زرد و نارنجی و قرررمز وایییییی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      علی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1026 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته توانا و همه ی دوستان این سایت الهی و خانم شهریاری با ایمان

      سلام منو از کرج شهر اشتهارد از محل کارم میشنوید ساعت دقیقا 4:05 صب

      خانم شهریاری یه جای کامنت تون ب استاد گفتید :

      چطور خاشع تر باشم ؟چطور سپاسگزار تر باشم ؟!

      یاد ایه46؛45بقره افتادم که خداوند میفرماید :

      ………………………………………

      وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ

      الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

      از صبر و نماز یاری جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز برای خاشعان، گران است.

      آنها کسانی هستند که می‌دانند دیدارکننده پروردگار خویشند، و به سوی او بازمی‌گردند

      این ایه چندتا نکته کلیدی برای من داشت که شاید بتوانم خاشع باشم

      1) نماز ؛ صبر

      2) کسانی که ایمان دارند خداوند را ملاقات خواهند کرد

      (کسانی که ب غیب ایمان دارند)

      خداوند دقیقا داره جواب میده ب سوال خانم شهریاری

      ( چطور خاشع تر باشم ؟چطور سپاسگزار تر باشم ؟!)

      این برداشت من از این ایه قران بود

      امیدوارم تونسته باشم یه چراغ راهی باشم براتون تو مسیر توحید و خاشع بودن

      ………………………………………..

      کامنتم و با یه ایه از سوره شعرا تموم میکنم الله اکبر ببین چه ایه اومد

      84شعرا

      وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ

      برای من در میان امّتهای آینده، زبان صدق (و ذکر خیری) قرار ده!

      آمین ………………………..‌…………

      هرجا هستی شاد و سبز و ثروتمند باشی

      ارادتمند شما علی برزگر

      4آذر 1403

      ساعت 4:22

      شیفت شب

      یه استیکر لبخند …………

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        سلام داداش علی!

        سلام به قلب سلیمت!

        سلام به نور قلبت!

        بازهم پیغام خدارو برام آو‌ردی…آیه ی 84 شعرا یک رمز‌ بین‌ من و خدا!

        مرسی که رمز شب رو گفتی!

        یک تیک دیگه به درخواست های ستاره قطبی امروزم.

        سپاسگزارم ازت و‌در پناه نور میسپارمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        یافتم! یافتم!

        داداش علی یک پاسخ‌دیگه از طرف خدا برام فرستادی!

        از وقتی این کامنت رو‌خوندم دارم به رمز و راز اون آیه ها فکر میکنم.

        صبر،صلات،ایمان به روز آخر و ملاقات خداوند!

        ماچ به کله ی خداوند!

        قشنگ لایکشو ازون‌بالا فرستاد.

        مرسی علی آقا،نور به قلب و‌زندگیت بباره،بشینی روی دوش خدا و مثل موشک بری مدار های بالاتر…

        به امید دریافت دوباره ی نقطه های آبی پر نور شما!

        الله یارت باشه همیشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
        • -
          انسیه زمانی مهر گفته:
          مدت عضویت: 694 روز

          سلام سعیده جان فقط میتونم تحسینه کنم چون راه رسیدن به ابن ارتباط عاشقانه فقط تحسین کردن عاشق هاست

          سعیده جان چند شب پیش این آیه رو می خوندم هدایت اومد کسانی که می‌دانند هر لحظه در حضور خدا هستند

          امیدوارم همیشه این عشق بازی هات بیشتر بشه و من بتونم این رابطه درک کنم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          علی برزگر گفته:
          مدت عضویت: 1026 روز

          به اندازه‌ای که در مقابل خداوند فروتن هستیم به همان اندازه خداوند به ما برکت و جلال و جبروت میده به اندازه‌ای که در مقابل خداوند سرمون پایینه به همون اندازه سرمان را بالا نگه می‌داره در مقابل غیر خداوند

          توحید عملی 9

          سلام خواهر جان

          نمیدونم چی شد داشتم توحید عملی 9 و گوش میکردم

          رسیدم ب آخرش که استاد ترکوند ( جمله بالا)

          یهو نوشتم بهم گفته شد سعیده منتظره

          اصلا چی میگم من خدااااااا

          امروز انقد فرکانسم عالیه ب دوستم آقا سلیمان هم زنگ زدم صحبت کردیم از قانون

          ………………………………………………………..

          فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ أَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَهٌ فَهِیَ خَاوِیَهٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُعَطَّلَهٍ وَقَصْرٍ مَشِیدٍ

          سوره حج ایه 45

          چه بسیار شهرها و آبادیهایی که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالی که (مردمش) ستمگر بودند، بگونه‌ای که بر سقفهای خود فروریخت! (نخست سقفها ویران گشت؛ و بعد دیوارها بر روی سقفها!) و چه بسیار چاه پر آب که بی‌صاحب ماند؛ و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع!

          ( این ایه چی میگه خدا )

          ……………………………………………………..

          الان تو محیط کارم یهو چشمم خورد ب سیستم کامپیوتر که ب برق وصله

          اب سرد کن که ب برق وصله

          بخاری برقی به برق وصله

          یعنی هر چیزی تو این دنیا باید از یه منبع تغذیه کنه تا بتونه کار کنه

          حالا ما چرا خودم و از منبع بی نهایت قطع کردیم

          که چی و ثابت کنیم بابا علی آقا اگه ب منبع الهی وصل نباشی نابودی نابووووود

          تسلیم باش و با ایمان و تقوا و کنترل ذهن دوباره خودت و ب خداوند وصل کن تا روشن بمانی

          بخدا نمیدونم چی نوشتم

          خواهر جان شما خودتون نویسنده هستید

          خودتون ببخشید این پراکندگی و ……………..

          معین چقد قشنگ میگه :

          یکم صبر کن تحمل کن بمون شاید درست شه………….

          این کامنت یکی از عجیب ترین کامنت های من بود

          نیومده رفتیم

          یا حق …………

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
          • -
            پریسا و جلال گفته:
            مدت عضویت: 1166 روز

            به نام خداوند بخشنده مهربان

            سلام خدمت دوست هم فرکانسی آقای برزگر و سعیده عزیزم

            دقیقا درسته

            من هم زمانی که داشتم کامنت سعیده جان رو میخوندم این آهنگ از معین از اسپیکر مغازه همسرم دقیقا با این جملات آغاز شد:

            یکم صبر کن تحمل کن بمون شاید درست شه………

            دقیقا زمانی که شروع کردم به خوندن کامنت سعیده جان بار اول

            ولی من پاسخ رو از کامنت شما دریافت کردم و متوجه شدم که یه الهام از طرف خداوند بوده

            خدا خیلی دقیق میچینه و حواسش به همه هست و همه رو در هر لحظه هدایت میکنه

            ببین، چی بشه که من اون موقع از شب ،تقریبا ساعت یازده و نیم شب بود ، مغازه همسرم باشم و دقیقا زمانی که خواستم کامنت رو بخونم همزمان آهنگ قبلی تموم شد و آهنگ معین پخش شد و تازه روز بعد بیام پاسخ هارو بخونم و ببینم که کلمات اول آهنگ همون پاسخ سوال سعیده جان هست

            خدایا شکرت

            مچکرم که نوشتی

            امیدوارم هر کجا که باشی شاد و سلامت باشی و ثروتمند

            موفق باشید

            پریسا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1837 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم….

      بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ(علق1)

      بخوان به نام پروردگارت که بیافرید.

      سلام به سعیده نورانی ….

      سعیده دیدی استاد چکارمون کرد؟؟؟

      دیدی چه فایلی گذاشت؟؟؟

      دیدی چقدر قشنگ در گوشمون گفت؟؟؟

      دیدی انگار تازه متولد شدی؟؟؟

      دید انگار همجا سکوت بود و سکوت بود وسکوت؟؟؟

      دیدی انگار خود خدا داشت باهامنو حرف میزد؟؟؟

      دیدی سعیده؟؟؟؟

      اینا برای هر کسی نیست باید به خودمون و خدایی که داره برامون خدایی میکنه افتخار کنیم….

      باید برای اینکه انتخاب شدیم افتخار کنیم و خیلی حواسمون باشه که ما انتخاب شدیم…

      سعیده دیدی چقدر خدا با معرفت و مهربون بابا عاشقه عاشقه….

      خدایاااااااااااااااااااا دوستت دارم خدایا عاشقتم….

      خدایا خودت کمک کن تو این مسیر از لایقین باشم….

      من نمتونم بهت ثابت کنم که سپاس گزار نعمتهات هستم و نمیدونم چطور باید سپاس گزاری کنم ….

      این من بازی گوش رو رهااا نکن خدا جونننننننننننننننن دوستت دارم بینهایت….

      سعیده مرسی برای این کامنت قشنگ خدارو شکرررررررررررررر……

      استاد مریم بانو دوستتون دارم و بینهایت ازتون سپاس کزارممممم عشق باشه در پناه رب….

      در پناه جان جانان رب العامین نور باشه سلامتی باشه ثروت باشه…

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢55بقره)

        خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات است، هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی گیرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را پیش روی مردم است و آنچه را پشت سر آنان است می داند. و آنان به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. تخت ش آسمان ها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آنان بر او گران و مشقت آور نیست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است.

        لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢56بقره)

        در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست مسلماً راه هدایت از گمراهی روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بی تردید به محکم ترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست.

        =====================================

        سلام به داداش حسین عزیزم

        چطوری بنده ی خوب خدا ؟!

        من چقدر خوشبختم که همیشه ازت نقطه‌ های آبی پربرکت دریافت میکنم.مرسی که همیشه برام نور میفرستی داداش.همیشه خوندن کامنت هات قلبم رو روشن میکنه…الهی که خدا تموم زندگیت رو روشن کنه!

        کدوم خدا؟!

        همونی که ازش برات از قرآن هدایت خواستم و به قشنگی آیه های بالا پاسخ داد …

        نوش جانت داداش …نوش جانت.

        به امید دیدار روی ماه شما و ملکه مینا در بهترین زمان و مکان و قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
        • -
          حسین عبادی گفته:
          مدت عضویت: 1837 روز

          بنام خداونده بخشنده و مهربانم….

          المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿1﴾

          الف لام میم راء این است آیات کتاب و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است ولى بیشتر مردم نمى‏ گروند (1)

          اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿2﴾

          خدا [همان] کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت آنگاه بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را رام گردانید هر کدام براى مدتى معین به سیر خود ادامه مى‏ دهند [خداوند] در کار [آفرینش] تدبیر مى ‏کند و آیات [خود] را به روشنى بیان مى ‏نماید امید که شما به لقاى پروردگارتان یقین حاصل کنید (2)

          وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿3﴾

          و اوست کسى که زمین را گسترانید و در آن کوهها و رودها نهاد و از هر گونه میوه‏ اى در آن جفت جفت قرار داد روز را به شب مى ‏پوشاند قطعا در این [امور] براى مردمى که تفکر مى کنند نشانه‏ هایى وجود دارد (3)

          وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿4﴾

          و در زمین قطعاتى است کنار هم و باغهایى از انگور و کشتزارها و درختان خرما چه از یک ریشه و چه از غیر یک ریشه که با یک آب سیراب مى‏ گردند و [با این همه] برخى از آنها را در میوه [از حیث مزه و نوع و کیفیت] بر برخى دیگر برترى مى‏ دهیم بى گمان در این [امر نیز] براى مردمى که تعقل مى کنند دلایل [روشنى] است (4)

          وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿5﴾

          و اگر عجب دارى عجب از سخن آنان [=کافران] است که آیا وقتى خاک شدیم به راستى در آفرینش جدیدى خواهیم بود اینان همان کسانند که به پروردگارشان کفر ورزیده‏ اند و در گردنهایشان زنجیرهاست و آنان همدم آتشند و در آن ماندگار خواهند بود (5)

          سلام به اجی سعیده نورانی و بزرگ قلب و عزیز کرده خدا….

          اجی چند روز پیش تلگرافت به دستم رسید اما جوابی نمیتونستم بدم به این تلگراف نمیتونستم….

          الهی که همیشه باشی و از تلگراف داشت باشم و لذت برم از حضورت. خدا حافظت باشه اجی سعیده قشنگ قلب و نورانی….

          مینا خانومم بینهایت سلام میرسون بهتون و مشتاق دیدارتون…

          در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمنمد و نورانی باشی…

          با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1903 روز

      سلام سعیده جانِ عزیزم.

      قلبم جلا پیدا کرد با کامنتت.

      الهی شکر که سمانه جانم هم اینجاست.

      تو این محیطِ زیبایِ دلبرِ امنِ خوش آب و هوا.

      جایی که حرف های داخلش همه خوش بو و زیباست.

      توجه ها به سمتِ بهترین هاست.

      محلی که نام و یاد و سپاس گزاری از خدا، الویتِ همه است.

      الهی شکر برای استاد و سایت و تک تک بچه های سایت.

      هر روز بیشتر از لحظه ی قبل، سرشار شی از عشق به خدا، فروتنی به درگاه خدا، لذت بردن در محضر خدا…

      برای همه مون همین دعا رو دارم.

      سعیده جانم بنویس و بنویس و بنویس.

      که وقتی مینویسی و جمله بندی هاتو میخونم کیف میکنم هم از متن هات، نوشته های با مثال و کاربردیت، هم بیانشون و انتقال زیبای مفاهیم، هم نگارششون، هم رعایت اصول درست نویسی و املا و …

      کلا یه پکیج تر و تمیز و زیبا و جذاب تحویل چشم های نازنینِ مخاطبینت میدی.

      احسنت به تو.

      فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        سلام مامان قشنگ حافظ جون

        پسری که بند بند وجودش در دل مادرِ توحیدی ساخته شده و‌پر از‌نو‌ر خداست …

        مرسی که برام نوشتی،من عاشقتونم،همیشه با عشششق عکساتون رو‌ نگاه میکنم و‌لذت میبرم.

        دوستت دارم سمانه

        به امید دیدارت در بهترین زمان و‌مکان

        خانواده ی 3 نفره ی قشنگتون رو‌ در پناه نور میسپارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1903 روز

          سلام سعیده جان.

          مامانِ قشنگ و توحیدیِ نیلا و نیکا جان.

          امروز داشتم با اکانت همسرم 6 تا کامنت تمرینت در دوره روانشناسی ثروت 1 رو میخوندم و میخواستم همونجا برات پیام بذارم که فرصت و شرایطش نشد.

          نمیدونی چقدر کیف کردم از مثال هات.

          از مثالِ عمو، دختر عمو و همسرش، پسر خاله و …

          مرسی که با مثال هات باعث میشی باورپذیری آسان تر شه.

          هم برای خودت هم برای بقیه.

          من تو پیدا کردن الگو خوب عمل نمیکنم.

          ولی یه لحظه به خودم گفتم اشکال نداره سمانه، بشین الگوهای تو کامنت های بچه ها رو بخون تا باورهات تغییر کنن.

          اون سَدِ باورهای مالیِ معیوبت ریز ریز بشکنه.

          مرسی برای همه ی کامنت هات تو همه ی صفحه ها.

          خیلی خوشحالم که تونستم کامنتهات تو دوره ثروت 1 رو بخونم.

          راستی دیروز تو خیابون روی گوش یه دختربچه تو ماشین با لباس مدرسه از این گوش گیرهای خرگوشی دیدم که با یه دسته گوش هاش تکون میخورد و یادِ تو و داستان گوش گیرهای نیلا و نیکا جان افتادم که تو کامنت نوشته بودی.

          خیلی برام جالب بود که دیدمشون.

          انگار یه اتصالی بین جهان اطرافِ من و جهانِ داخلِ سایت برقرار شد، یا هم مداری.

          هر چی بود برام خیلی جذاب بود.

          یه چیز دیگه

          قبلا من تو مدار دیدن بچه های سایت از نزدیک نبودم، یعنی فقط تمایل داشتم تو کامنتها با هم گپ بزنیم.

          ولی الان مدتیه واقعا با قلبم دوست دارم بچه های سایت که میشناسمشون رو از نزدیک ببینم.

          اونم نه با هماهنگی.

          کاملا بدون هماهنگی.

          اینطوری که مدار ها یکسان شه و ملاقات صورت بگیره.

          خیلی یهویی.

          خیلی هیجان انگیزه برام.

          قبلا فکر میکردم نمیشه و سخته، مخصوصا اگه شهرها یا کشور مختلف باشه…

          اما الان دیگه راحت تر باورم میشه که امکان پذیره.

          هم مدار شدن به این چیزا کار نداره.

          به قول خودت

          به امید دیدارت در بهترین زمان و‌مکان.

          ماچ به روی ماهت.

          در پناهِ نورِ عالم باشی همیشه.

          فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

          الهی شکرت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      جواد بایرامی گفته:
      مدت عضویت: 1899 روز

      سلام به سعیده عزیز

      بنده توحیدی و با ایمان خداوند و دوست ارزشمندم

      سلام به سعیده عزیز که تبدیل به یک الگوی تمام عیار برای من شده که در این مسیر نورانی و بی نظیر ، نتایج عالی شما رو ببینم ، و آگاهی های ناب و پاک الهی رو که بر قلب شما جاری می شه رو دریافت کنم و ایمانم قوی تر بشه.

      کامنت های شما دوست عزیزم همیشه ناب و الهی و بی نظیر و تاثیر گذار هستند.

      اشک ما از شوق بندگی واقعی بودن شما جاری شد

      کلام بی نظیر و دلنشین شما ، قلب هر انسان طالب حقیقت رو باز می کنه.

      چقدر این فضا و این سایت ، نورانی و لذت بخش و فوق العاده است.

      کلام الهی شما و مسیری که طی کردید و تغییرات بزرگی که خلق کردید ، کل بدنم رو لرزه انداخت

      آفرین بر شما بنده ابراهیمی خداوند.

      چقدر شجاعت و جسارت و شهامت و رفتار شما تحسین برانگیز هست .

      بسیار بسیار برای من الهام بخش هستید.

      قسم می خورم که هیچ برهه ای از زندگیم ، مثل لحظاتی که در این سایت حضور دارم ، قلبم سرشار از نور ایمان نبوده ،

      این آرامش و اطمینان قلبی رو که من در این سایت از کلام توحیدی و نافذ استاد و هم شاگردی های بی نظیر و موفقی چون شما تجربه می کنم رو هیچ جا نمیشه پیدا کرد.

      من هم مثل شما ، زمان هایی که وقت می ذارم و در دل کوه میرم یا در مسیر برگشت فایل های استاد رو مرور می کنم ، اشک هام مثل ابر بهاری جاری میشه از این همه نعمت و بهبود و تغییرات بی نظیر در زندگیم ، از این همه حضور خداوند در تک تک لحظاتم . و از ناسپاس بودنم شرم می کنم و ازش هدایت می خوام که کمک کنه در این مسیر بهتر و عمیق تر و خالص تر بتونم بندگیش رو بکنم.

      برای شما دوست عزیزم ، ناب ترین و خالص ترین لحظات رو از خداوند خواستارم.

      انشاالله در تمام مسیر زندگیتون بهتر از قبل بدرخشید و از آگاهی های بی نظیرتون ما هم لذت ببریم و ایمان مون در این مسیر قوی تر بشه .

      و انشاالله خداوند کمک کنه در این مسیر ثابت قدم باشم.

      دلتون همیشه خدایی

      حال تون همیشه الهی

      لحظات تون لبریز از حضور خداوند

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1031 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام به سعیده ی عزیز

      سپاس گزارم که نوشتی و بار دیگه با لبی خندون و قلبی ارام که با خوندن هر سطر ارامتر میشد ،خوندم و لذت بردم از این صلات

      تحسینت میکنم سعیده جان عزیز بابت ثبات در مسیر و این کار کردن روی خودت

      چقدر لذت بردم از نوشته های قشنگت ،اونجا که نوشتی هر طرف رو میبینم عشق میبینم ،همه دوسم دارن ،رابطتت با پدر خوب شده ،انسانها بهت عشق میورزن و عزت و احترام داری و همه هواتو دارن ،در واقع این نشون میده که روی دوش خداوند سواری و من عشق کردم و میدونم که با چه حسی این کلمات رو نوشتی و این حس برام اشناست ، خلاصه که خوب روی دوش خدا سوار شدی و خوب معامله اییم کردی که من مینویسم اینجا بیرونو تو درس کن هههه میدونی چیه ؟؟؟ این توحید چقد تنبلمون کرده ،یعنی من عاشق این خدام که اصن میگم خدایا تو باید بگی من انجام بدم تو باید هدایت کنی توباید کارهارو انجام بدی و بعد حالا منم اگه نیاز بود بگو قدم و بردارم ولی زیاد به من فشار نیار ههه مخصوصا این چنتا فایلی که اخیرا اومده روی سایت که دیگه اصن …….. بماند

      الهی صد هزار مرتبه شکرت که فرمول رو میدونیم

      من لذت میبرم و بابت داشته هام سپاس گزاری میکنم و در احساس خوب و ارامش میمونم و خدا داره کارهارو انجام میده و قدم هایی که بردارمم به من میگه و تماااااااام ،

      واقعا چه بار سنگینی از رو دوشمون برداشته شده و حواسمون نیست ؟؟؟یاد اون ایه از قران میفتم که خدا به پیامبر میگه ایا ما بار سنگین رو از دوشت برنداشتیم ؟؟؟

      واقعا چقدر از بارهای سنگین رو از رو دوشمون برداشته خداوند که اصن برامون عادی شده ، به ثول خودت انگار از اول اینجوری بود ،در حالی که واقعا نبود بار غم بار احساس گناه بار سنگین حرف مردم و قضاوت هاشون ،بار سنگین قدرت دادن به این و اون ،بار محتاج و گدایی عشق از این و اون ،بار بلا تکلیفی که چیکار کنم چیکار نکنم چرا اومدم به تین دنیا چجوری زندگی کنم ؟؟؟ همه ی اینها یک زمانی واقعا مارو داشت به مرز جنون میرسوند و داشتیم عادت میکردیم که زندگی همینه که خداوند اون نور تابید و مارو برگزید تا بنده های سپاس گزارش باشیم ،مثل استاد که میگه الان من خیلی بیشتر از امریکایی ها که از اول تو این فضا و این امکانات بودن سپاس گزارم ،چون تضادهارو دیدم ، و بابت تمام اون تضادها الهی شکرت ، مام دیدیم اون تضادهارو ولی عادی شده برامون ؟؟؟

      این روابط فوق العاده ، این سلامتی این معنویت و ارامش ؟؟؟ این روان شدن چرخ زندگی این گردش اسان پول توی زندگی به راحتی ؟؟؟

      خدایا به ما توفیق سپاس گزاری بیشتر بده

      یادت رو همواره و در هر لحظه در دلمان جاری گردان و مارو خودت به خودت نزدیکتر کن

      تنها تورا مبپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم .

      در پناه الله یکتا باشی دوست عزیزه من

      الهی که همواره روی دوش خدا لذت ببری از این سفر چند روزه .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 989 روز

      سلام به روی ماهت سعیده عزیز دوست توحیدی

      گاهی حسودی ام میشه برای این همه ایمان به ما بگو چکار میکنی این جوری رفیق فابریک خدا شدی فکر کنم مثل حضرت ابراهیم رفیقش شدی

      چقدر لذت بردم بغض کردم

      واقعا دوست داشتنی هستی گاهی میگم سعیده همش با خداست شایددیگه نیاد توسایت بنویسه برامون

      ای بابا نوشته هات این قدر به دل میشینه خودت دیگه چه جوری

      دلم برای کامنت هات تنگ میشه وقتی دیر می خونم

      به قول خودت بوس به کله مبارکت رفیق غار حرا

      سعیده جون می دونم چهره ات از نور خدا برق میزنه

      دوستت دارم

      خدا رو شکر برای وجودت مبارکت

      در پناه خداوند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1455 روز

      سلام سعیده خانوم

      حالتون خوبه

      برام‌جالب بود

      که شما تو قبرستان به حسی عالی میرسید

      من هم در زمانهایی که گذروندم و روخودم کار میکردم

      چند سال قبل بیشتر توی پارک و تو فضای طبیعت حسم عالی میشد

      ولی مدتیه مثلا یکی دو سال

      که تو محیط هایی مثل حرم امامان علیهم السلام یا در امام زاده ها خیلی حس خوبی دارم

      نور زیادی ازشون احساس میکنم

      و وقتی که اونجا هستم اگر اطرافم خلوت باشه سروصدایی یاعامل حواس پرتی ای نباشه

      و مدت موندنم هم کمی طول بکشه

      چنان الهامات سطح بالایی دریافت میکنم که واقعا من رو به حسی ماورائی میرسونه

      تجربه شما واسم جالب بود چون خودم هم این رو شبیهش رو داشتم

      ممکنه خیلی ها که بشنون براشون واقعا قابل درک نباشه که چرا یکنفر میره و تواون محیط میمونه

      ولی خود شخص میفهمه.چه حسی اونجا داره

      این طی کردن مدارها و روز به روز نزدیکتر شدن به خداوند یکتا رو بهتون تبریک میگم

      دیدید اگر کسی رو خیلی دوست داشته باشیم

      ترس از دست دادنش رو داریم ؟

      مثل بچه ها که دوری مادرشون براشون سخته ؟

      وقتی تو مسیر سیر الی الله هستیم

      این ترس رو نسبت به این داریم

      که نکنه من خطایی کنم و از خدا دور بشم

      دقیقا حس فرزند در برابر مادرش که عاشقشه

      دستتون در دست الله و نور خدا در تک تک سلولهاتون جاری و از خدا براتون مهر تایید الله رو بر سلول به سلولتون میخوام

      اینو گفتم . یاد یه خوابی افتادم که اردیبهشت ماه دیدم

      خواب میدیدم که مادرم اومده خونمون من بودم و مادرم و همسرم

      مادرم جوری نشسته بود که یکی از پاهاش روی اون یکی پاش بود

      یک دفعه دیدم کف پای مادرم

      با رنگ سبز و خطی زیبا نوشته شده الله …

      بعد از اون خواب

      مادرم رفتند مشهد

      و من و همسرم هم چند روز بعد رفتیم

      و همینطور که در خوابم ما سه نفر بودیم

      اونجا هم در اون فضای پر از نور الله

      ما سه نفر باهم بودیم

      و تازه میفهمیدم حکمت اینکه میگن کف پای پدر مادرتون رو ببوسید چیه

      کف پای مادر من الله نقش بسته بود

      یا میشه این تعبیر رو از این خواب داشت

      که پای مادرم راهی مسیری بود که در اون مسیر الله جلوه داشت …

      از خدا میخوام نام زیبای خودش رو بر تک تک سلولهامون حک کنه

      در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1315 روز

      بنام خداوند بخشنده مهربان

      سلام ودرود به سعیده دوستداشتنی توحیدی…

      میدونی تو این ساعت الان کجا هستم..

      تو قبرستان…

      بعد از ماها ترس از تنهایی بعد این موقع از ساعت روز..بالای سر قبری با هدایت الله..نشستم که اسمش نرگس.هست…

      اسم اصلی خودم.اخه من دو اسمی هستم.هم فاطمه..ولی تو خونه بهم میگن نرگس…چه هدایتی!….ولی ..

      یه حس ترسم کنارم هست “و…اونطرف تر یه پسر جوونی وایساده..

      ولی دوستدارم منم این موقع از این ساعت شب تجربش کنم.یه حس عجیب غریبی و پر از ارامشه…

      الان صدای الله اکبر میاد…

      چه حسیه!ولی سعی میکنم تو ارامش خودم بمونم.و بر ترسم غلبه کنم.

      پیامت خیلی زیبا بود..پیامتو بارها خوندم.چه مدارهایی رو دریافت کردم….

      وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم چقدر من در اشتباهات خودم غوطه ور شده بودم.جوری که بودنم در این دنیا به شدت عذاب اور بود..

      ولی دیگه نمیخام در موردش صحبت کنم.فقط میخام بگم منم تو این موقعیت قرار گرفتم..ببیینم چه ترسیه نمیزاره من ارامش داشته باشم…

      دوستت دارم دوست هم فرکانسیم در پناه خداوند باشید..

      بازم میخام یاداوری کنم ایات قرانیت عالی بود…

      عالی بود..

      عالی بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مصطفی ابوطالبی گفته:
      مدت عضویت: 532 روز

      سلام خانم سعیده شهریاری

      هر وقت کامنتایی که می‌زاری توی سایت میخونم اشکم میاد

      دیروز کلی با کامنتت اشک ریختم چقدر با معنی و دقیق و درست و عالی مینویسی این سخنان شما داره از قلب میاد که اشک آدم رو در میاره نتونستم گریه نکنم چند وقتی هست که کامنتاتون رو میخونم اصلا روح آدم نوازش میشه و این جملات تازه میشه

      تحسینت میکنم برای پایدار بودنت تو مسیر توحید

      تحسینت میکنم که لایق این هستید که این همه نعمت وارد زندگیت بشه که اصلی ترینش حال خوبته

      چقددددر یک انسان می‌تونه خودشو از قهر چاه بیاره بالا و به همه بگه این رد پای منه هر کسی میخواد بیاد من تونستم شما هم میتونید

      این جای شکر داره سعیده عزیز که شما کامنت مینویسید و بنده لایق خوندنش پیدا میکنم و اگر زرنگ باشم ازش درس میگیرم

      شرایط الان منم مثل گذشته شما هست و در حد توان دارم تلاش خودم رو میکنم که تغیر بدم زندگیم رو الان علاقم رو پیدا کردم و دارم توش فعالیت میکنم و درآمد پایینی دارم

      سعیده جان من عاشق پرندگان و کبوتر هستم دارم از اونا کم کم پول می‌سازم باهاشون زندگی میکنم میدونی وقتی با اونا هستم اصلا زمان و اینجور چیزا برام ارزش ندارد

      ولی متاسفانه بخواطر یک اشتباه باعث شد همه کبوترام مریض بشم که الان به مدت ده پانزه روزه که دارم درمانشون میکنم که امیدوارم بتونم سلامتیشون رو دوباره به دست بیارم

      امیدوارم خداوند کمکم کنه تا بتونم دوباره عشقام رو درمان کنم

      سعیده جان از خدا گفتی اینکه باهات حرف میزنه

      سعیده جان میدونی من هر موقع در کارم با کبوترام به مشکل بربهخورم خدا بهم میگه چیکار کنم اصلا اون لحظه ای که بهم میگه تو کارم چکار کنم تا موفق بشم قابل وصف نیست یه وقتایی هم به حرفاش گوش نکردم با مخ اومدم رو زمین یه وقتایی هم عجله کردم شکست خوردم

      خدا با همه ما حرف میزنه

      اصلا همین کامنت هم که دارم برات مینویسم اول ذهنم گفت تو چی داری بنویسی برا سعیده اما پا گذاشتم روش شروع کردم به نوشتن و خدا کمکم کرد

      این روزا کامنت نوشتن هم کم شده برام میدونی چرا چون عشقهام مریض شدن و دارم درمانشون میکنم

      برا من زیبا تمرین لحظه ای که می‌تونه باشه اون لحظست که کبوترم حالش خوب شده و داره تسبیح پروردگار رو میگه ولی الآنم که حالشون اینجوره خدا را سپاس بابت این تضاد که میخواد درسهایی رو بهم یاد بده تا من بزرگتر بشم

      سپاسگذارم ازت سعیده جان که وقت گذاشتی و کامنتمو خوندی به قول خودت بوس به چشمهای زیبات دوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    ریحانه قبادی نیا گفته:
    مدت عضویت: 385 روز

    به نام خدا

    سلام

    اینکه من چه قدر سپاس گزار این فایل هستم هنوز مشخص نیست چون با هر جمله از این آگاهی خداروشکر میکنم و قطعا چندین بار دیگه گوش می‌کنم تا بتونم به آگاهی های بیشتر هدایت بشم

    واقعا سپاس گزاری اساس و پایه ی ارتباط با خداوند است و تسلیم بودن در برابر خدا ما رو به سمت زیبایی های بیشتر هدایت می کند و خواهد کرد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    زینب فرخی گفته:
    مدت عضویت: 1162 روز

    سلام استاد عزیزم

    امیدوارم ک همین گونه ک حال ما رو با گذاشتن این گونه فایل ها خوب می‌کنید خداوند حال خوب روز افزون رو نصیب تون کنه بیشتر و بیشتر

    چقدر آگاهی های این فایل نیاز من بود ک امروز بهش دست پیدا کردم

    قبل از شنیدن همین اگاهی داشتم فکر میکردم که چقدر خوبه ک من میتونم این همه سفر برم و کلی عکس بگیرم و بزارم تو اینستا تا بقیه هم بگن اوووووووو چقدر این سفر می‌ره

    چقدر پولدار شده

    چقدر بزرگ شده

    و همین نشون دادن خودم هست ک منو از مسیر دور میکنه

    تصمیم گرفتم ک بدونم خداوند ک منو ب مسیر اسانی ها هدایت میکنه و اینو مدام ب خودم یاداوری کنم و مغرور نشم

    البته ک سعی میکنم ک اینگونه نباشم ولی ذهن دیگ

    تا یک سری حرف ها رو میزنه خداوند منو ب راه راست هدایت میکنه

    ک مدام ازش میخوام ک منو ب راه راست راه کسانی که نعمت دادی هدایت کنه

    تصمیم گرفتم ک دیگ خودم رو ادم بزرگی نشون ندم و کاری نکنم ک خودم رو شعاف کنم ب بقیه

    بله من روی خودم کار میکنم و نتایج هم میاد ولی نباید اون ها رو از خودت بدونی

    و خب باز بقول شما باید خودت رو هم زود ببخشی و خودتم ناراحت نکنی

    من همیشه از شما یادم گرفتم ک سپاسگزارم باشم

    یادم گرفتم ک از دیگران و دستان خداوند سپاسگزار باشم

    یاد گرفتم ک نعمت ها رو ببینم و مدت هاست که هر روز مینویسم و سپاسگزار هستم ک میدونم خیلی کم و باید خیلی بیشتر این کارو انجام داد

    ک چقدر همین کار چرخ زندگیم رو روانتر و راحت تر کرده

    و باز یاد گرفتم ک چیزهایی که میخوام و برام اتفاق می افتد رو بپذیرم و نگم خدایا مقصر تویی

    من سال هاست ک پذیرفتم در هر جایگاهی هستم حق منه

    ولی یادآوری مداوم این مسایل ب من کمک میکنه ک راحت تر جلو برم و تبکر و مغرور نورزم یا حداقل سعی کنم ک کم ترشون کنم

    سپاسگزارم استاد ازتون سپاسگزارم از وجودتون سپاسگزارم از گفتن از جملات ناب ک در و گوهری هست بر وجود ما

    و سپاسگزار خداوندی هستم ک منو در این مسیر زیبا قرار داد و بهترین انسان ها رو برای هدایتم فرستاد که این اصول ک اصلی هستند رو مدام گوشزد کنن برای من

    وجودتون پر برکت

    عاشقتم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    فروزان لک گفته:
    مدت عضویت: 228 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیز و همراهان خوب

    این اولین دیدکاهی هست که دارم مینویسم خیلی خوشحالم که یه تضاد باعث شد که من توی این راه قدم بزارم و ادامه بدم و ادامه بدم و خداروشکر که با این سایت و استاد عزیز اشنا شدم و حالم هر روز داره بهتر میشه و تلاش میکنم که حالمو خوب نگه دارم و وقتی تضاد میاد اون موقع میفهمم که یه چیزی توی من هست که باعث جذب این شده که حال من بد بشه و زود تلاش میکنم با شکرگزاری حالمو خوب کنم وقتی داشتم این فایلو گوش میدادم دقیقا از حمام اومده بودم و داشتم به خاطر آب که راحت باهاش پاکیزه بشم و دوشی که راحتتر باهاش حمام کنم و حمامی که همیشه در دسترس هست که هر وقت خواستم برم و آب گرمی که دارم و راحتتر دوش میگیرم و آب گرم کن که خیلی راحت آب رو گرم میکنه برامون و حتی شامپو و حتی صابون و هر چیزی که هست شکرگزاری میکردم و اومدم و توی این فایل هم به این نکته اشاره شد و خواستم بگم واقعا وقتی توجه کنی لحظه لحظه هم شکرگزار باشیم بازم کمه و این خیلی زیباست و خوشحالن که دارم تلاش میکنم که فقط زیبایی ها رو ببینم حتی از دل بدی ها

    خدارو شکر که اینجام

    خدارو شکر که مسیرم رو پیدا کردم

    خدارو شکر که میتونم شکرگزار باشم

    من به هر خیری که از سمت تو بیاد فقیرم خدا ی مهربان و عزیزم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    سلام استاد عزیزم

    چقد عالی که فایل گذاشتید

    خیلی خوشحال شدم

    قربونتون برم

    عاشقتونم

    استادگلم

    به ترتیب آگاهی های این فایل رو مینویسم

    تا فراموش نکنم

    آیه اول از سوره اعراف خداوند میفرماید که

    الأعراف

    وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ

    ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺟﺎﻱ ﺩﺍﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭﺯﻧﺪﮔﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ، ﻭﻟﻲ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﻧﺪﻙ ﻭ ﻛﻢ ، ﺳﭙﺎﺱ ﻣﻰ ﮔﺰﺍﺭﻳﺪ .(١٠)

    واقعا لذت بردم از استدلال شما از پروژه مریخ ایلان ماسک

    واقعا همینطوره ما هنوز از امکانات سیاره خودمون استفاده نکردیم

    بعد میخوایم بریم یه سیاره دیگه

    ما هنوز از امکانات وجودی خودمون استفاده نکردیم

    بعد دنبال این هستیم که آرامش رو شادی رو پول رو از دیگران طلب کنیم.

    ما فقط داریم با دیگران چونه میزنیم

    خودمون حرکت نمیکنیم

    و همش دوس داریم خانوادمون رو هدایت کنیم

    بابا خودت هدایت شو

    بقیه پیش کش

    خودت اگر کار درست رو انجام بدی لذت میبری

    مثلا توی روابط خودت اگر هدایت بشی خودت اگر کار درست رو انجام بدی از غذا خوردنت لذت ببری از راه رفتنت کار کردنت ورزش کردنت با خودت بری بیرون با خودت حرفای خوب بزنی

    خودتو تحسین کنی

    دیگه نیازی نداری اینقدرررر آویزون اینو اون بشی

    اینقدررررر تلاش کنی که دیگران برات کاری بکنن

    مثل اینکه ما از امکانات خودمون استفاده نمیکنیم بعد انتظار داریم یکی دیگه رو آباد کنیم تا اون مارو به جایی برسونه

    به خاطر اینکه خودمونو میخوایم بع بقیه ثابت کنیم بگیم من از تو برترم

    تو چیکار داری چیزی رو به بقیه ثابت کنی

    شتو باید خودت. به خودت ثابت کنی به خدات ثابت کنی

    البته ثابت کردن هم فقط به خاطر این هست که بتونیم مسیر بندگی خداوند رو ادامه بدیم

    به قول شما این استدلال بسیار غیر منطقیه

    مثلا وقتی خودت خودت رو تحسین نمیکنی

    و منتظری که مردم تاییت کنن

    واقعا چجوری میتونی این استدلال مسخره رو داشته باشی

    خودت خودت رو کامل داری میبینی که چقدررررررررر توانایی زیبایی داری بعد انتظار داری کسانی که اصلا تورو نمیشناسن فقط یک هزارم تورو دیدن تاییدت کنن؟؟

    مثلا به خدات باور نداری که بهت خیر میرسونه بعد میخوای به دیگران ثابت کنی که من از شما بهترم خداوند به من نعمت داده به شما نداده

    همش به دیگران فکر میکنی

    که به اونا ثابت کنی که نعمت رو از اونها بگیری

    که تحسین بشنوی

    یا حتی اونارو خرد کنی که از خداوند تحسین بشنوی

    درحالی که توی جهان رقابتی درکار نیست

    هرکسی نعمت خودشو داره جهان بی انتهاست

    نعمت های خداوند بی انتهاست

    این استدلال چقدرررر احمقانس

    تو باید تلاش کنی خودت به جایی برسی

    به شادی

    به پول

    به سلامتی

    ببین اصلا میتونی؟

    چیکار داری به بقیه

    تو میتونی الهامات خودت رو کنترل کنی

    نمیتونی الهامات دیگران رو کنترل کنی

    بهترین شرایط برات فراهم هست تا الهامات رو بشنوی

    توی کارت

    بزای خودت کار کن

    اطلاعات رو برای خودت تولید کن

    و بزار تو اینترنت

    مثل یک دفترچه اینترنتی ویدیویی

    چیکار داری که به دیگران که قبول میکنن یا نه

    تو اطلاعات رو برای خودت تولید کن لذت ببر بخون به خودت آموزش بده

    تو نیازی به پول و توجه نداری

    توجه فراوان در تو هست

    پول و نعمت فراوان در زندگیت هست

    تو فقط خلق ارزش کن

    تو کارتو انجام بده

    پول نتیجه طبیعی این سبک زندگیه

    در مورد روابطتت

    تو هنوز از امکاناتی که رابطتت در اختیار گذاشته استفاده نکردی

    تو هنوز از عشقی که همسرت مادرت پدرت دوستات بهت میدن استفاده نکردی یاد آوری نکردی میدونی چقدررررر امکانات در اختیارت گذاشتن؟ میدونی چقدرررررر بهت لطف میکنن

    تو از اینا استفاده کن

    به خاطر تک تک مهربونی هاشون به تو تک تک مهربونی هاشون به خودشون

    سپاس گزار باش

    نعمت ها روان در زندگیت هستن

    تو کافیه به قول استاد ظرفتو بزرگ ترکنی هانیه گلم بوس بهت

    احساس لیاقتت رو بالاتر ببری

    به هیییچ عنوان غمو غصه رو فقر مریضی رو تحقیرو نپذیری تحمل نکنی

    نشنوی توجه نکنی

    هرکاری که بهش هدایت میشی رو باید انجام بدی چرا؟

    چون خداوند مهربان به تو این قدرت رو داده

    حالا یه زمانی راهش در روابط اینه وقتی کسی قدر مثلا غذایی که براش پختی رو نمیدونه

    و هر غذایی میپزی ایراد میگیره

    براش غذا نپزی

    ینی اینجوری اعراض کنی که دیگ نشونی تحقیرو

    دزکنارش غذا پختن خودتو تحسین کنی

    یه زمانی اعراض این هست که وقتی تحقیر میشی

    بری اونیکی اتاق بخوابی و خودتو تحسین کنی از رابطت با خودت لذت ببری از رابطتت با مادرت پدرت لذت ببری و بدونی چقدر ارزشمندی

    به شکل های مختلف باید اعراض کنی تا دیگه اون رفتارهارو نبینی حالا هر رفتار بدی هست

    یا سره عقل میاد و اصلاح میکنه خداوند هدایتش میکنه

    یا خداوند شمارو از هم جدا میکنه

    باید بزاری جریان اینکارو بکنه

    واقعا من دوس ندارم وقتی یه رفتار بدی میبینم از نگاه بالا به پایین به طرف داشته باشم

    دوس ندارم بگم که من از تو بهترم تو عصبانی شدی ترسیدی به خدا باور نداشتی

    دوس دارم نبینم همچین رفتارهایی رو برای همین اعراض میکنم

    استاد شما وقتی درمورد آیه دوم و سوم صحبت کردید و گفتید که

    خداوند پخش کرده خودش رو در ما انسان ها

    من یه مفهومی رو دریافت کردم

    اونم این بود که ما میتونیم انتخاب کنیم

    که با کدوم قست خداوند روبرو بشیم

    همه انسان ها جلوه هایی از خداوند هستن

    دستانی از بی نهایت دست خداوند هستند

    چون خداوند به هرشکلی که هرکسی بخواد میتونه دربیاد

    مثل یک آب که شکل ظرف رو میگیره به خودش

    در هرمسیری بریم بهمون کمک میشه که اون مسیر ادامه بدیم

    میتونیم انتخاب کنیم که با کدوم ظرف با کدوم شکل وجه خداوند روبرو بشیم

    راهش از شکرگزاری

    و اعراض میگذره

    وقتی که به قول شما اون احساس ارزشمندی در درون خودمون باور کنیم

    باور میکنیم که لیاقت بهترین هارو داریم و شروع میکنیم به اعراض کردن

    استاد توی این آیه درمورد شیطان صحبت شد و من یچیزی یادم افتاد

    خیلی وقته من شیطان رو احساس نکردم

    خیلی وقته که فقط خدارو احساس میکنم

    قبلا خیلی احساسش میکردم قدرتشو روی من روی آدمهای دیگه

    ولی الان بعد از کارکردن تمرکزی روی آموزه های شما و کنترل ورودی هام حالا متوجه شدم خیلی وقته که شیطان رو احساس خاصی نکردم

    قبلا همش کنارم احساس میکردم

    ولی حالا خیلی وقته که خدارو احساس میکنم

    چه ارتباطی بین فروتنی دربرابر خداوند و احساس خود ارزشمندی درونی وجود دارد؟

    حواست باشه تکبر نورزی

    حواست باشه فکر نکنی تو یک استعداد عجیب و غریبی داشتی که اینکارهارو کردی نه اینارو خداوند به تو داده

    یادت باشه منبع تمام آنچه که در زندگیت داری

    و بایدمثل یک مانترا و زکر هر لحظه اینو به خودت بگی که یادت باشه منبع همه آنچه که در زندگیت داری خداونده

    هر آنچه که دارم از آن توست

    خداونده که از فضل خودش داره به تو میبخشه

    داره هدایتت میکنه

    خداونده که داره این نعمت هارو بهت میده

    خواست باشه فکر نکنی به خاطر چیز دیگس

    مفهوم غرور مخرب

    غرور مخرب این هست که ما فکر میکنیم

    چیزایی که داریم رو خودمون بدست آوردیم

    و احساس برتری نسبت بهدیگران داریم

    درحالیکه اینطور نیست

    بلکه خداوند مارو هدایت میکنه

    ((غرور مولد ))در ارتباطات به ادم کمک میکنه که ورودی هامونو کنترل کنیم

    و مرز بندی در روابط به ادم کمک میکنه که بتونیم ورودی هامونو کنترل کنیم

    و این به ادم کمک میکنه تا بیشتر در برابر خداوند کوچیک باشه بیشتر خداوند رو باور کنه

    من خودم این مرز بندی رو رعایت میکنم برای همین کمتر حرفای بد میشنوم

    و خیلی موقع ها شده محکم و با ادب گفتم نمیخوام در این مورد بشنوم

    و کاری نداشتم که الان ینی من برترم از تو و فلان من درمورد رابطم با خداوند درمورد کنترل وردی هام چه غذایی چه کلامی رو در بایستی با کسی ندارم

    از وقتی که سفت و سخت ورودی هامو کنترل کردم از چند نفر شنیدم که گفتم حالا چی میشه مثلا اگر اینو بخوری وقتی این غذا میره توی معدت منو تو هیچ فرقی نداریم

    یا شنیدم که میگن فلانی انگار دختر شاه

    ولی سعی کردم همیشه دیگران رو تحسین کنم

    برای همین خیلی تاثیر نداشته توی روابطم با اینکه من مرز بندی های سفتو سختی برای خودم دارم

    انگار همه میدونن که من عاشقشونم ولی نمیتونم کار دارم

    توی ارتباط با آدمها سعی کنیم فکر نکنیم که من یه جایگاه برتری دارم و من از اونها بهتر

    هرفردی رو با هر پوششی وضع مالی هرچیزی ارزشمند میدونم

    و سعی میکنم که هرچقدر دارایی داشته باشم افتاده تر باشم در برابر خداوند و انسان ها

    نخوای تحقیر کنی مسخره کنی

    باید شرایط خوبت رو از خدا ببینی

    و باور داشته باشی دیگران هم میتونن داشته باشن و دلسوزی نکنی براشون

    دلسوزی کردن هم یک مدا غرور هست

    که ینی مثلا تو نمیتونی از هدایت خدا بهره مند بشی من بهت کمک کنم

    اگر غرور مولد نباشه

    ما سقووط میکنیم

    ما نباید از جایگاه برتر بینی با آدمها ارتباط برقرار کنیم

    فکر نکنیم با ارتباط برقرار کردن ما چه کمکی به طرف میشه

    اونوقت خودمونو نابود میکنیم

    من یه نفری رو میشناسم که فکر میکنم چون دلسوزی میکنه

    همیشه آدمهای مشکل دار رو جذب میکنه همیشه با آدمهای ضعیف رابطه داره

    و با آدمهایی که شرایط بهتری دارن نمیتونه بمونه

    این جایگاه برتر بینی مارو از مسیر گمراه میکنه

    اگر ما بالا آمدیم به خاطر هدایت های خداوند بوده

    نه به خاطر احساس خوبیکه اون آدمها به ما دادن

    اخه دیدین وقتی به افراد ضعیف کمک میکنی چقدر آدم احساس برتری میکنه

    ولی خب تواضع دربرابر انسان ها خیلی خوبه

    هدایت خداوند شامل همه میشه

    من با همه برابرم نه از کسی بالاترم

    نه از کسی پایین ترم

    فقط برتری من به این دلیل میتونه باشه که کنترل ذهن بالاتر و تقوای بیشتری داشته باشم

    اگر هم کناره میگیری از آدمها فقط به خاطر کنترل ذهن بیشتر هست

    شیطان به خاطر این نگاه خودبرتر بینی از درگاه خداوند رانده شد

    ـــــــــــــــــــــــــــــــ

    (( مقایسه ))دروازه ورود به مسیر گمراهی

    مقایسه در هردوصورت باعث گمراهی است

    چه منفی چه مثبت

    =========

    راهکار برای کنترل افکاری که منجر به حسادت و مقایسه میشود

    وقتی مقایسه میکنی اصلا مشخص نیست که آیا مقایسه تو درسته یا نه

    مقایسه کردن آدمو از صلح درونی با خودش خارج میکنه

    چه مقایسه کنی که من برترم چه مقایسه کنی که من پست ترم

    اعتماد به نفس رو نابود میکنه

    مقایسه باعث ایجاد حسادت میشه

    باعث ایجاد خشم میشه که خدایا چرا به من ندادی

    خیلی مهمه

    یسری توانایی هایی داره یسری استعداد هایی داره یسری تلاش هایی کرده یسری دستاورد هایی هایی داره

    اگر ماهم استفاده کنیم نتیجه میگیریم

    از اونجایی که ما باید حواسمون به احساساتمون باشه

    باید بدونیم که ما وقتی که حتی میخوایم چک کنیم دیگران چه نتایجی گرفتن

    احساس بی عرضگی به درد نخورد بودن احساس بی ارزشی میکنم

    حالمون بد میشه

    راحت ترین سریع ترین و بهترین کار برای اینکه تمرکزمون روی خودمون باشه و

    زمانی که ما احساس ارزشمندی رو در درون خودمون باور میکنیم

    فرکانس های ما خیلی مثبت میشه

    اما وقتی نسبت به خودمون بی توجهیم

    و خودمونو تحسین نمیکنیم حالمون خیلی بد میشه

    ما قسمتی از خداوند هستیم که داره خلق میکنه زندگی خودش رو

    ما زمانی به راه راست هدایت میشویم که

    برتری رو فقط از خداوند بخوایم

    برتری رو از درون خودمون بفهمیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 962 روز

      سلام و درود به دوست و خواهر توحیدی ام

      احسن برتو بسیار تحسینت میکنم که چقد زیبا همه چیو توضیح دادین و یاد گرفتم که زندگی شاد میخوام هر زیبایی که در زندگیم دیدم هر راحتی که دیدم همون لحظه بسیااار شکرگزارش باشم حالا این زیبایی اگه در رفتار همسرم هست یا فرزندانم یا اطرافیانم یا مشتریام یا اون زیبایی منظره ای باشه یا غذایی باشه یا لباسی یا حیوانی یا هر چیزی یاد گرفتم روابط عاشفانه میخوام از اخلاقای خوب همسرم تو ذهنم یاد کنم و شکر گزار باشم یاد گرفتم هرگززززز خودمو نه از کسی بالاتر بدانم نه پستر بله درست گفتین هر انسانی یک استعدادی داره و برای کاری درست شده قیاس کردن باعث نابودی و خاموشی استعدادی که در ما هست میشه کامنتت خیلی بهم حال داد خیلی آگاهی نابی توش هست بسیاااار لذت بردم و اصلانم برام طولانی نبود هرچند من عاشق کامنتای طولانی هستم چون میدونم با انرژی خوب ووعالی نوشته شد که دلش نمیاد تمومش کنه خداروشکر میکنم برای این فایل پراز آگاهی های ناب استاد و مثل همیشه داستان های زیبا و ناب دوستان که همه چیو تکمیل میکنه خداروشکر میکنم

      الحمدالله رب العالمین

      هانیه عزیز ممنونم از کامنت عالی نوشتی وآگاهی های نابی را به ما تزریق کردی ازت ممنونم و موفقیت و پیروزی و شادی پایدار را برایت دعامیکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان جان جان من و دوستان توحیدی ام

    استاد تا دقیقه 16 این فایل رو دیدم ، دیگه نتوستم طاقت بیارم گفتم باید بیام از شما تشکر کنم . من واقعا نمیدونم چطوری باید سپاسگزار این خدای مهربانم باشم که شما را در مسیر راه زندگی ام قرار داد . چطور باید سپاسگزار این خداوند وهابم باشم که از جهل و شرک من رو بیرون آورد ، من رو آگاه کرد. استاد هر روز این باور در من قوی‌تر میشه که خدا عاشق منه . خدا هدایتگر منه ، خداوند هر لحظه داره من رو هدایت میکنه . وییییییی استاد نفسم بند اومده . آخه چقدر این قانون ساده بود من نمیدونستم . خدایا یعنی چقدر این قانون سپاسگزاری مهمه و چقدر با همین یه قانون ساده ما آسون میشیم برای آسونی ها .

    استاد هر روز دارم نسبت به روز قبلم، زمان های بیشتری خیالم راحت تر میشه و نگرانیم کمتر . الله اکبر. الله اکبر

    الرزق رزقان. همینجوری داره میاد . این آگاهی ها همینجوری به صورت رایگان داره میاد ، فقط با انجام دادن یه قانون ساده اما ارزشمند ( قانون سپاسگزاری )

    ثروت هم داره میاد

    کارها داره راحت تر میشه

    استاد این فایل های اخیر شما هر کدومش میلیون ها دلار ارزش داره و چقدر من راحت دارم دریافتش میکنم ، میدونی چرا؟ چون من لایقم چون من ارزشمندم، چون من تیکه ایی از خدا هستم ، چون من قدرت خلق کنندگی دارم . طبیعی ش همینه . انا علینا للهدی غیر از این باشه غیر طبیعی هستش . چون قانون رو رعایت کنی همین نتیجه رو داره و اگر به غیر از این نتیجه ، نتیجه ی دیگه باشه مشکل از منه ، مشکل از کد خرابی هستش که خودم ناآگاهانه یا آگاهانه تو وجودم نسبش کردم .

    دو روز پیش بعد از یک مراقبه یک دقیقه ایی ، یک صحنه ایی از سریال پایتخت 1 جلوی چشمانم ظاهر شد و گفتم دلیل دیدن این صحنه چی بود ؟ گفته شد : انسانهای درستکار و صادق و خانواده دوست همیشه به دردسر های زیادی می افتند ( کد خراب )

    میبینی استاد ما با دیدن سریال های مزخرف ایرانی در گذشته چقدر خودمون رو آسون کردیم برای سختی ها . بعدش داستان دوست شما رو به ذهنم گفتم : آدم های درستکار همواره مورد هدایت خداوند هستند و دچار هیچ دردسری نمیشن و خداوند همواره آنها را از خطرات و دردسرها محافظت میکنه . فالله خیر الحافظین

    امروز صبح قرآن رو باز کردم به آیه ایی هدایت شدم که فرشتگان نزد حضرت ابراهیم آمدند و بشارت فرزند رو در اون سن بالا به او دادند چیزی که با ذهن منطقی قابل باور نیست اما این بشارت به ابراهیم داده شد و با خودم گفتم امروز، روز معجزه است و خداوند پیام خودش رو با این آیه داد . و معجزه من همین فایل هستش ، همین درکی که دارم پیدا میکنم .

    استاد دیروز به فایلی از سفر به دور آمریکا هدایت شدم که شما و مریم جانم درباره ی کامنت های قسمت 168 سفر به دور آمریکا صحبت می کردید .

    اونجا شما گفتید : وقتی که سپاسگزاری میکنید یعنی انتخاب کردید که در مسیر توحید باشید و اگر ناسپاسی کنید یعنی انتخاب کردید که در مسیر شیطان باشید و سپاسگزاری مرز بین مسیر خداوند و مسیر شیطان هست . الله اکبر

    من هر روز تو دفتر شکرگزاری هام مینویسم خدایا ما را آسان برای آسانی ها و چقدر خداوند کارش رو خوب بلده

    تنها خدا برایم کافیست

    تنها خدا برایم کافیست

    تنها خدا برایم کافیست

    استاد بی نهایت سپاسگزارم به خاطر وجود خودتون ، پدر معنوی من

    چقدر لباستون قشنگ و زیباست و خیلی هم بهتون میاد ، من رو یاد پرهای قشنگ گنی هاتون انداخت . همیشه گنی هاتون رو میدیدم میگفتم دوست دارم یه لباس با رنگ پر گنی ها داشته باشم .

    برم بقیه فایل رو ببینم

    دوستتون دارم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: