پیغامِ هدایتگرایانه ی تضادها

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

اولین بار که پدرم به قصد یاد دادن موتور سواری‌، به من اجازه داد تا فرمان موتور را در دست بگیرم‌، خواسته‌ی داشتن موتور و عشق به موتور سواری به شدت در من شکل گرفت.

باورهای محدودکننده‌ام درباره ثروت‌، آنقدر داشتن یک موتور عالی را برایم دور از دسترس ساخته بود که‌، نتیجه‌ی «ترکیب خواسته‌ی شدید‌ و عشق علاقه به موتور سواری با آن باورهای محدودکننده‌»، موتور یاماهای ۱۰۰ تنه جوشی رنگ خورده را جذب زندگی‌‌ام کرد. یعنی ارزانترین حالتی  که می‌شد آن روزها یک موتور را خرید.

اما من هرگز لذت بردن از زندگی را به تعویق نمی‌انداختم و تا جایی که می‌توانستم‌، از امکانات همان لحظه‌ام برای لذت بردن بهره می‌بردم. حتی با آن موتور، با همسرم مسافرتی از قم به شمال داشتیم. فکر می‌کنم‌، حفظ همین ویژ‌‌گی و اشتیاق همیشگی‌ام برای تغییر اوضاع‌، بالاخره کار خودش را کرد و من را به مسیرشناخت قوانین خداوند و خواندن فکر خداوند‌، هدایت کرد. زیرا وعده‌ی خداوند إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى‏ است که تأکید می‌کند‌، به راستی (همین است و جز این نیست) هدایت به عهده‌ی ماست. 

تمام تضادهای حاصل از تجربه موتور سواری با آن موتور زهوار در رفته، خواسته‌هایی مثل: داشتن استقلال مالی و آزادی زمانی و مکانی برای تجربه‌ی هر آنچه که بخواهم را در من زنده کرد. سپس به اندازه‌ای که من توانستم مقاومت‌های ذهنی‌ام را کنار بگذارم‌، هدایت شدم و به محض اینکه باورهایم درباره ثروت درست شد‌، آن خواسته‌ها یکی پس از دیگری‌، به صورت طبیعی و از راههای منطقی وارد زندگی‌ام شدند که یک مثال کوچک از تغییر آن باورها‌، مجموعه‌ای از موتورسیکلت‌های با کیفیت، با‌ قابلیت‌های متفاوت و متنوع مثل سرعت‌، قدرت‌، طی مسافت‌های بسیار طولانی‌ و… جایگزین آن موتور یاماهای زهوار در رفته شده که نتیجه‌ی باورهای محدودکننده‌ی قبلی‌ام بود.

نکته‌ای که با ذکر این داستان می‌خواهم بگویم این است که‌: تضادهایی که در زندگی با آنها برخورد می‌کنی، نه فقط خواسته‌هایی را در وجودتان شکل می‌دهد‌، بلکه شور و اشتیاق و توانایی‌هایی را در وجودت بیدار می‌کند که‌، اگر آنها را با باورهای قدرتمندکننده همراه کنید‌‌، آن خواسته به صورت طبیعی وارد زندگی‌تان می‌شود. تمام پیشرفت‌های بشر و تکاملی که امروز در جهان شاهد آن هستیم‌، نتیجه‌ی برخورد با این تضادها بوده است.

این قانون و شیوه‌ی رشد جهان است: قرار بوده‌، ما به عنوان موجوداتی فرکانسی‌، وارد جهانی شویم که اساس آن پاسخ به فرکانس‌ها و بازتاب آنها در زندگی‌مان است. هدف ما از ورود به این جهان مادّی‌ این بوده که به واسطه‌ی برخورد با تضادها‌‌، خواسته‌های‌مان را بشناسیم و با ارسال فرکانسهای هماهنگ با آن خواسته‌، آنها را خلق کنیم. این طبیعت ماست.

اما آنچه باعث شده با وجود برخورد با تضادها و مشخص شدن خواسته‌هایت‌، هنوز به خواسته‌هایت نرسیده باشی‌، مقاومت‌های ذهنی‌، ترمزها و باورهای محدودکننده‌‌ای است که مثل یک سدّ‌، آن خواسته‌ها را پشت خود جمع کرده و اجازه جاری شدن آنها به زندگی‌ات را نمی‌دهد. اما به محض اینکه با کار کردن روی ذهنت‌ و کنترل کانون توجه‌ات‌، باورهای قدرتمندکننده تری می‌سازی‌، آن مقاومت‌های ذهنی برداشته می‌شود‌ و آن موانع را حذف می‌کند. سپس نعمت‌ها در زندگی‌ات جاری می‌شود.

این اتفاقی است که در دوره ۱۲ قدم در حال وقوع است. به همین دلیل می‌توانم بگویم‌، دوره ۱۲ قدم‌، تمرینی عملی است‌، برای عادت کردن به زندگی به شیوه طبیعی. زیرا طبیعت ما این است که‌، به محض مشخص شدن خواسته‌ای‌، آن را تجربه کنیم. در این دوره‌، قدم به قدم‌، نحوه ساختن همان باورهایی را به دوستان شرکت کننده در این دوره آموزش می‌دهم که‌، خودم را از زندگی در یک اتاق سیمانی در بندرعباس‌، به زندگی در یکی از زیباترین مناطق فلوریدای آمریکا هدایت کرده است.

هر فردی که به دنبال یک دلیل قطعی و محکم می‌گردد تا باور کند تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است و سپس برای خلق شرایط دلخواهش‌، جهادی اکبر برای تغییر باورهایش به راه اندازد‌ و به این وسیله‌، درهایی از نعمت‌، ثروت‌، سلامتی‌، آرامش و تجربه روابط عاشقانه را به زندگی‌اش باز کند‌، به زندگی من نگاه کند و از نتایج زندگی من‌، به عنوان سند و مدرکی قطعی برای اهمیت و اولویت تغییر باورها‌، استفاده کند.


 
به دلیل ماهیت فایل، فقط شامل فایل تصویری است
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    416MB
    35 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

307 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «afshin abbaspoor» در این صفحه: 1
  1. -
    afshin abbaspoor گفته:
    مدت عضویت: 2584 روز

    سلام دوستان صمیمی و عزیز سایت عباسمنش

    ما بخاطر این به رویاهامون باور نداریم چون شرایط حالمون رو بررسی میکنیم و از داشته هامون لذت نمیبریم؛

    این فایل استاد منو یاد داستان رسیدن به لب تاپ رو در دانشگاه در شرایط بی پولی انداخت که براتون میگم…

    یادم میاد در دانشگاه خیلی به لب تاپ نیاز داشتم و همین تضاد باعث شده بود به فکر خریدش بیفتم اما من پولم خیلی کم بود اصلا نمیشد حتی بفکر خریدش بود، من باتوجه به چیزی که در کتابها یادگرفته بودم ؛

    میرفتم در فروشگاه های کامپیوتر لپ تاپ ها رو نگا میکردم و قیمت میکردم و دوسداشتم مدل ایسوز بخرم لیست قیمت لپ تاپ رو گرفتم و میرفتم خوابگاه و بدون اینکه به قدرت مالیم نگاه کنم مشخصاتشون رو بررسی میکردم که کدوم برا کارم مناسب همشو مقایسه میکردم و دیگ به مدلش گوش نمیکردم فقط مشخصاتش رو توجه میکردم…

    اما ذهن منطقیم میگفت تو الان برای پروژه هات چکار میکنی منم میگفتم باید برا انجام کارهای کامپیوتریم در اون زمان یه راه حلی پیدا میکردم…

    همانگونه که استاد از موتور قدیمی یاماها لذت میبردند …

    منم یادم افتاد که شاید بشه از سیستمهای دانشگاه استفاده کرد،

    رفتم دانشگاه و از مسئول اتاق کامپیوتر درخواست کردم که اتاق کامپیوتر رو زمانی که خالیه در اختیارم بگذارد و منم با کارت دانشجویی از اون کامپیوتر ها به نحو احسن استفاده کردم و لذت بردم از لحظاتم و احساس کمبود بروز ندادم ولی چون ترمزهای زیادی داشتم و زیادی به خواستم وابسته شدم اونسال بدون لب تاپ گذروندم.

    جالبه بعد از مدتی ک دانشگاهم تموم شد یک لب تاپ بصورت غیر منتظره از طریق داییم بهم با قیمت ١۵٠ هزار تومن داده شد که شارژ ایناشو گم شده بود و گفته بودن که من لب تاپ میخوام

    و جالبه مدلش سونی بود و حتی مشخصاتشم بالاتر از چیزی بود که درخواستم کرده بودم…

    برام جالب بود لپ تاپی که چند میلیون پولش بود رو خدا با این هزینه کم برام بفرسته درسته زمان رسیدنش دیر بود ولی برام سوال بود چرا دیر بهش رسیدم!؟

    من این روش درخواست رو از کتاب راز که سالها پیش خونده بودم یاد گرفتم بودم

    و ناقص بود و سوالهای زیادی در ذهنم بود

    اما حالا که با سایت استاد عباسمنش هدایت شدم جواب سوالهامو پیدا کردم

    چون ترمزهای زیادی داشتم که ان زمان به آموزه های استاد دسرسی نداشتم اما حالا که به آگاهی های استاد عباسمنش دسترسی پیدا کردم یاد گرفته ام با برداشتن ترمز های مقابل خواستم و درک قوانین تکامل و تجسم و تمرکز بر نقاط مثبت به رویاهام زودتر جامه عمل بپوشم و اینو گفتم به همه که به رویاهاتون باور داشته باشید و برا خودمم یادآوری شد که وقتی من یک چیز کوچکی که آنزمان برایم بزرگ بود رو خلق کردم میتونم رویا ها و خواسته های خیلی بزرگتر رو نیز خلق کنم و ذهن منطقیمون رو قانع کنیم…

    شاد و سعادتمند و ثرمتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: