پیغامِ هدایتگرایانه ی تضادها - صفحه 19
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-67.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-05-25 11:13:272024-07-25 11:27:44پیغامِ هدایتگرایانه ی تضادهاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده مهربان
فایل : پیغام هدایت گرایانه ی تضاد ها
خدا جونم هرچقدر هم که سپاسگزار باشم ، توانایی اینو ندارم که از تک تک نعمت هائی که بهم دادی ، سپاسگزاری کنم .
از کدوم نعمت ها صحبت کنم .
از سلامتی بگم …
از امنیت بگم …
از موهبت زندگی بگم …
خلاصه نمیدونم چگونه و چطور سپاسگزارت باشم .
همین که جان بخشیدی تا دنیای خاکی رو ببینم و تجربه ی زندگی کردن بیاموزم ، باید سالیان سال ازت سپاسگزاری کنم .
این مواردی که یادداشت کردم با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست .
بهر حال باز هم میگم :
عاشقتم و شکرگزاری تو انجام میدم …
خدایا تو را هزاران بار شکرت …
این فایل رو داشتم نگاه میکردم ، استاد عباس منش میگفت : یه موتور سیکلت یاماها 100 سی سی داشتم که داغون داغون بود . مدل سال 1360
تنه ی جوشی .
بدنه با اسپری رنگ شده .
به محض داغ شدن دیگه راه نمیرفت .
روغن سوزی .
اینا ویژگی های اون موتور یاماهای 100 سی سی بود .
داستان مسافرت تون هم خیلی جالب و خنده دار بود .
ولی معلوم بوده با خانوم تون حسابی لذت بردید و عشق کردین .
خیلی خندیدم اون موقع که گفتین :
همون شروع سفر ، زنجیر پاره کرد و با یه نیسان بارش کردیم و به نزدیک ترین تعمیر گاه بردیمش .
امیدوارم تو اون یک هفته ای که شمال تو سلمان شهر بودین حسابی خوش گذشته باشه . حسابی حال کرده باشین .
راست گفتید استاد عباس منش که خواسته های انسان از دل تضاد ها بوجود میاد .
اگه تو اون دوران شما یک موتور سیکلت فوقالعاده داشتید که هیچ وقت کنجکاوی نداشتین تا موتور بخرین .
هی دوست داشتین این آرزو رو امتحان کنین . برای همین بوده که این خواسته همیشه تو گوشه ی ذهنتون بوده .
داشتم به ادامه ی صحبت ها تون گوش میدادم که هر خواسته ای داشته باشی که خیلی برات بزرگ باشه ، اصلاً 100 درصد بهش میرسی .
دقیقاً من این جمله تون رو زندگی کردم .
تو دوران هنرستان ، از معلم ما مون میشنیدم که در مورد دانشگاه صحبت میکردند .
خیلی از محیط و جو دانشگاه حرف میزدند .
نمیدونی بقدری عاشق و دلباخته ی رفتن به دانشگاه شده بودم که تمام وجودم این خواسته رو فریاد میزد .
اما اون زمان نمیدونستم که دقیق آرزو کنم .
فقط میخواستم برم دانشگاه و محیط شو تجربه کنم .
در صورتی که باید درخواست میکردم از خداوند که :
من میخوام فلان دانشگاه قبول بشم .
علاقه دارم در تمام اون مدت معدلم باشه بالای 18
دوست دارم تو محیط دانشگاه دوستان فوقالعاده ای داشته باشم تا بهم کمک کنند .
دوست دارم در محیط دانشگاه روابط رویایی رو تجربه کنم .
میخوام تو دانشگاه با اساتید مون روابط عالی برقرار کنم .
تو دانشگاه میخوام تجربه های زیادی کسب کنم .
دوست دارم تو دانشگاه دید و نگرشی بهتر نسبت به جامعه پیدا کنم .
دوست دارم تو محیط دانشگاه بر ترس هام غلبه کنم و خودم رو مطرح کنم .
خوب این خواسته خیلی دقیق تر و شفاف تر بود . خیلی بهم کمک میکرد که وقتی دانشگاه قبول شدم چی میخوام داشته باشم .
اما خواسته ام این بود که فقط قبول بشم دانشگاه .
یا یکی دیگه از خواسته هام این بود که برای خدمت سربازی بتونم امریه بگیرم .
در نهایت این اتفاق افتاد و من امریه سربازی رو گرفتم اما اونجا کلی خواسته ی دیگه هم برام بوجود اومد .
مثلاً خیلی بهتر بود که از خداوند میخواستم تا تو شهرستان خودم خدمت کنم .
اما نمیدونستم که باید به صورت دقیق درخواست میکردم .
اما یه چیزی رو خیلی خوب میدونم . زمانی که یک خواسته ای از خداوند داری و ازش درخواست میکنی ، خداوند نه تنها اون خواسته رو بهت میده بلکه هزاران خواسته ی دیگه رو هم در کنار اون درخواست بهت هدیه میده . من این موضوع رو خیلی باور دارم .
خواسته ی استاد عباس منش این بوده تا فقط یک موتور تریل داشته باشند و باهاش برن تو طبیعت دور بزنند .
اما خداوند به جای اون موتور چندین موتور رو به استاد عباس منش هدیه داد .
یاماها تریل
یاما 650 سی سی قرمز رنگ
یاما 1000 سی سی نقره ای رنگ
هارلی دیوید سون 1700 سی سی قرمز رنگ
سوزوکی هایابوسا 1300 سی سی آبی رنگ
هندا 125 سی سی
موتور 50 سی سی سفید رنگ
این همه نعمت . تازه در شرایطی این خواسته برآورده شد که استاد عباس منش میتونن تجربه و استفاده کنند .
بذارین از نکات مثبت این فایل هم بگم :
بنده در محیطی بزرگ شدم که هیچ کس رابطه ی درستی نداشت .
همه خیلی بد با هم صحبت میکردند . چیزی تحت عنوان احترام وجود نداشت .
کلا تو طایفه و منطقه ی ما همه ی خانواده ها همین جوری هستند . برای همینه که با دیدن این صحنه شگفت زده شدم .
رابطه ی رویایی و بی نظیر استاد عباس منش با پسر شون آقا میکائیل ، خیلی برام جالب بود .
چه رابطه ی فوقالعاده دوستداشتنی با هم دیگه دارند .
پروردگارا برای این دو شخصیت که اینقدر رابطه ی زیبایی با هم دارند ، آرزوی خوشبختی دارم .
خدا جونم برای این پدر و پسر که همچین رابطه ی رویایی و عاطفی با هم دیگه دارند ، آرزوی موفقیت دارم .
چقدر این رابطه دوست داشتنی است .
خیلی خیلی لذت بردم .
حقیقتش تا به امروز ندیده بودم که پدر و پسری ، اینقدر با هم دیگه راحت باشند .
خدایا من این نوع رابطه رو خیلی دوست دارم .
خیلی دوست دارم این نوع رابطه رو تجربه کنم .
بشینیم روی مبل راحتی و با پسرم ، ساعت های متوالی در مورد ، اتفاقات خوب صحبت کنیم .
اصلاً خیلی علاقه مندم تا از همون دوران کودکی به پسرم ، اعتماد بنفس بدم .
همیشه بهش میگم :
خداوند همیشه همراهته . همه ی کار ها رو برات انجام میده .
انسان ها همگی شون خوبن . همگی شون فوق العاده هستند .
خداوند تو رو آفرید تا به تمام خواسته هات برسی .
ازش بپرسم به چه موضوعی علاقه داره . بهش بگم : برو دنبال همون چیزی که بهش علاقه داری و تا آخرین روز زندگیت از زندگی لذت ببر .
هر روز صبح که بیدار میشه یک باور قدرتمند کننده و مناسب رو بهش بگم . در مورد اون باور حسابی توضیح بدم تا تو مغزش نقش ببنده .
از توانایی و استعدادش هر روز تعریف کنم .
مستقل زندگی کردن رو بهش آموزش بدم .
شجاعت و راستگویی رو در وجودش میسازم .
و کلی موضوع دیگه …
البته من در حال حاضر مجرد هستم ، اما وقتی رابطه ی رویایی و عاشقانه بین استاد عباس منش و آقا پسر شون رو دیدم ، مشتاق شدم تا در زندگیم تجربه کنم .
خدای من درک کردن آگاهی های ناب این فایل خیلی برام لذتبخش بود .
خدایا تو را هزاران بار شکرت که هر دفعه منو ، به مسیر های بهتری هدایت کنی .
سپاسگزارم ازت …
به نام تنها قدرت کیهان
سلام
نکته ی اول،تضاد چیست ؟ به نظر من تضاد یعنی متناقض ها ویا ناخواسته خب حالا مرز این کلمه با کلماتی همچون مشکل ،مانع،مسعله و چالش کجاست. زیاد نمی خواهم درگیر کلمات شوم اما تحلیل کلمات را مفید میدونم.
من کلا تضاد را در دو بعد برسی میکنم
¥1تضاد در محتوا ، دیدگاه وکلام
2 ¥تضاد در عقاید اتفاقات وشرایط
خب ابتدا در مورد تضاد در دیدگاه وحرف صحبت میکنم. تضاد در کلام به نظرم 5 دسته است
اول اشتباه تکاملی که دیدگاهی که به مرور زمان وبا گذر از شرایط واگاهی های مختلف بروزرسانی و اصلاح شده مثلا از استاد عباسمنش پرسیدن که چرا فلان زمان فلان حرف را گفتی والآن حرف دیگه ای میگی وایشون جواب دادن( این یکم نامردی ،خوشحالم که درخت نیستم ودارم تغییر میکنم)
دوم تضادی که به خواطر اشتباهِ کلمات ومنظور به وجود اومده مثلا استاد یه جا میگن نیتی که میکنی مهم نیست یه جای دیگه میگن نیتِ مهمه. در واقع منظور نیت اولی در اون فایل استاد با نیت دومی در یکی دیگه از فایل های استاد با هم فرق میکنه.
من کلا نیت را چهار وجه میکنم
1 قصد خوب از انجام کاری که هیچ وقت انجام داددیم
2 قصد بد برای انجام کاری که ان کار را نکردیم
3قصد خوب داشتیم وان کار را کریدم
(انفاق به منظور تقویت احساس قدرت وهماهنگی با خدا و فطرتی که بخشنده ی فراگیر است)
4 قصد بد یا اشتباهی داشتیم وان کار را کردیم
(بخشش انجام شده از روی ترحم ودلسوزی)
در واقع در مورد سوم وچهارم یک فعل اتفاق افتاده، بخشش اما نیتا با هم فرق دارن واینجا نیت خیلی مهم، نیت کاری که انجام شده البته ومنظورم استاد هم در اون فایل همین بوده که میگه نیت از عمل مهم تره یعنی دلیل وقصد فلان کاری که اتفاق افتاده و انجام دادیم خیلی مهمه
واونجا که استاد میگه نیت هیچ اهمیتی نداره منظورش از نیت کاری که انتخاب کردیم ، مثلا نذر کردیم ولی انجام ندادیم و شرایط مهیا نشد ومسمر ثمر نگردیده ،اون نیت مهم نیست. مثلا ما نیت کردیم خوبی کنیم ولی نشد افراد قدر مارا ندونستم وتعجب کردیم که فلانی از ما بد تر بود ولی چرا مردم اونا انتخاب کردن. در واقع اینجا نیت مهم نیست باور مهمه
نیت مورد اول و دوم خیلی با باور های ما چفت و بست ندارن اما نیت مورد سه وچهار به نوعی خودشون یک باور هستن. همین که مثلا با بخشش کردین از سر افزایش حس قدرت به خواطر کمک به طبیعت یا از دل سوزی و ترحم خودش یک باور هست.
واین مورد که استاد گفتن نیت مهم نیست وجای دیگه گفتن نیت مهمه یک تضاد کلامی لفظیِ ومنظوریِ است که در حقیقت هیچ تناقضی با هم نداره مثل صنعت ادبی پارادوکس که از نظر مفهومی هیچ نقضی نیست ولی از نظر ادبی تضاد نشون داده
سومین تضاد کلامی تضادی هست که دو حرف یا دیگاه در ظاهر متناقض هم میان ولی در اصل ودر باطن حرف مکمل هم هستند. مثل خیلی از ایات قران وخیلی از صحبت های استاد عباسمنش، که این تضاد ها وجه تکمیلی دارن وشاید انتباق این نوع حرف ها و دیدگاه ها ملزم به قوه ادراک باشه ونشه با استدلال نشون داد که دو دیدگاه مکمل و هم راستا هستند.
یک مثال تشبیهی خوب دارم مثلا یک 360 ضلعی منتظم، اضلاعش 179 درجه خلاف جهت هم هستند اما این اختلاف جهات 179 درجه ای موجب تشکیل این چند ضلعی شده خیلی جالبه
در مورد مثال واقعی هم مثلا کلام قرآن که میگه خدا فقط منبع خیره وبعد جای دیگا میگه خداوند مهر بر قلب های کافران زده ! ظاهرا متناقض هستند.
البته من ادعا ندارم که وجه تکمیلی این ایه را پیدا و درک کردم اما برام خیلی از این مدل اتفاقات افتاده شده که با تجربیاتم فهمیدم که فلان موضوعات متناقض اصلا متناقض نبودن و تازه مکمل هم هستند.
چهارمین تضاد در کلام تناقضی است که واقعا دو دیگاه ویا دو ادعا یا دو حرف یا دو مطلبی وقعا ضد هم هستند وشاید دلیل گفتن و ابراز ان، دروع گویی طرف گوینده ویا به هم ریختگی صلح درونی و عدم خودشناسی طرف باشد و…
5 تضاد در دیگاه تضادی است که فلان سخن در فلان شرایط ماهیت مفید و کارامدی داشته ودر شرایط دیگر مثلا عکس ان کارایی مفیدی دارد
برای مثال در قرآن گفته شده ببخشید در جای دیگر ودر داستانی دیگر گفته بجنگید وبه کشتار دعوت کرده در وقع شرایط ماهیت کار مفید را تغییر میدهد وبعضی دیگاه ها همیشه یک ماهیت دارد ولی بعضی ها در شرایط خاص حرف درستی خواهد بود.
¥2تضاد در زندگی شرایط واتفافقات
اولین تضاد که بیشترین نوع تضاد در زندگی است به طوری که انواع دیگر تضاد را هم پوشش میده وشاید همه ی تضاد های زیر مجموعه ی ان باشند تضادِ ناخواسته،مانع وچالش هست که برای رشد و پیشترفت ضروری و همیشگی است البته انسان هایی که خیلی اهل تغییر وبهتر شدن اند کمتر به تضاد بر می خورد اما در هرحال دوقطبی بودن جهان طبق قانونمندی جهان و دیدگاه استاد همیشه در جهان برای موجودات رخ خواهد داد که لازمه پیشرفت است وبرای عدم عقبگرد و پیشرفت همیشگی باید نگرش درستی به هر تضاد داشت. طبق فرمایش استاد این قانون تضاد وارزش تضاد بسیار فرار والبته مهم است بدین جهت دوره ی ارزش تضاد که می توانست بخشی از دوره کشف قوانین یا قانون افرینش باشد به خواطر اهمیتش یک دوره ی مجزا ساخته شد دقیقا مثل درس انشا که زیرمجموعه ی ادبیات است ولی به دلیل اهمیتش درستی جداگانه تالیف شد به بحث اصلی برمیگردیم این کلمه ی تضاد شاید بیانگر کلمه ی فتنه در قرآن است.
دومین تضاد تضادِ الهام است مثلا ترسی از رفتن یا برگشتن به ما دست میدهد که به نوعی مارا از وقایا مطلع میکند معمولا ترس ها از نوع اول تضاد هستند که باید به دل ترس زد وارامش را پیدا کرد، برترس قلبه کرد وپیشرفت کرد اما بعضی اوقاتِ خیلی کمیاب پیش میاید که نوع ترس در وجودمان نوعی الهام برای انجام یا اعراض از فلان کار است واین تضاد می تواند از جنس وحی واگاهی باشد که تشخیص ان مهارت دست یافتنی است
(برای وضوح الهامات وباور به اینکه فلان چیز الهامی بوده باید به نظرم من پروسه ی حمله به الهامات انجام گیرد تا ادراک درستی از وحی داشته باشیم)
سوم :تضادِ ازمایش برای ارزیابی خودمان است که طبیعت از این چالش، پتانسیل مارا به ما نشان میدهد من این تضاد را من خوب تونستم تشخیص بدم در چند موارد، که خودشناسی من را بالا میبرد وموقیعت من را. وراه بهتر را برام روشن کرد. به نوعی این ازمایش هدایت بود نه وسیله ای برای آزار وحسابرسی از کسی وبه گفته استاد خداوند برای ازمایش ما سادیسم ندارد
این نوع تضاد فکر کنم با توجه به مطالعاتم کلمه ی بلا در قران باشد و به نظرم کلمه مصیبت نیست کلمه ی مصیبت هم البته می تواند نوعی تضاد باشد.
چهارمین تضاد در زندگی ودر دسته بندی و تفکیک من تضادی است که نتیجه فرکانس ها واعمال و عقاید ما هست که برای ما نامطلوب است این نوع تضاد هم فروان است . البته مجدد برایم خودم تکرار میکنم تضاد ها با هم همپوشانی دارد وتضاد نوع اول همه تضاد هارا دربر میگیرد که ذات جهان مادی است البته وجود تضاد را نباید آفتِ خوشبختی بدونم چالش ها بیشترین لذت وزیبایی را برای ما فراهم کردن.
این بخشی از اگاهی وجمع بندی من از اموخته هایم در مورد “تضاد” بود
در پنهاه خدای مهربان باشید
به نام خدای نور
خدایا سپاس گذارم که به این فایل هدایت شدم و هروقت نیاز دارم با نشونه هات بهم نشون میدی که راه درست چیه.
نباید نسبت به چیزی که میخوام نا امید بشم و بترسم، و شروع نکنم ترسی وجود نداره وقتی خدارو دارم. و من وقتی باورمو درست کنم همه ی نعمت هایی که میخوام و دریافت میکنم فقط نیاز دارم که باورهامو درست کنم قطعا به تمام ارزوهام و هدفم میرسم همه چیز به وقتش که باورمو درست کنم برام اتفاق میوفته اینم از نشونه ی امروز من خدایاشکرت.
شاد سلامت ثروتمند و موفق باشید.
دروداستادعزیزم ومریم جانم و آقامیکائیل نازنین
وهمه دوستان عالیم
خداروشکربابت یک روزعالی دیگروهدیه ای ارزنده ازطرف خداوندیکتای بی همتایم ودعامیکنم امروزکارنامه ای درخشان ازعملکردم به نمایش بگذارم دردرگاه پروردگارم.
چقدرزیبابیان کردیددرهرشرایط تفریح وشادی چقدرتاثیرگذاراست که ازشمایادگرفته وملکه ذهنم کرده ام وبه قول شماشده جزئی ازشخصیتم …
آخی والا استادچقدرخداوندمارودوست داشته که شماروازبرخی اتفاقات درایران سالم وسرزنده برای مانگه داشته ،خدایابی نهایت شکرت.
چقدرزیبااین شبهاکه کشف قوانین زندگی کارمی کنم وازتضادهاصحبت می کنیدوسربلندبیرون آمدن ازآنها.
عزیزم میکائیل چه ذوقی می کندای جانم.
چقدرذوق وانگیزه شمامثال زدنی است استادجان ومرابرای هرروزلبریزازشادی وعشق به همه چیزمی کندوانگیزه عالی برای اهداف وخواسته هایم راوخداوندیکی یکی خواسته هایم راتیک می زند.
استادتضادهامراخیلی قدرتمندکردکه الان هرشرایطی درزندگیم رقم میخوردباآغوش بازمی پذیرم ومنتظر نتایج عالی آن وشیرینی های آن هستم تایک پله مرابالاترببردومن احساس عالی هرروز خودم راباتمرکزبرفایل هاوصحبتهای ناب شماتنظیم کرده ام .
چقدرایده های عالی داریدوعکس هاوپیامهای طلایی وتاثیرگذار که به ماهم یادداده ایدهمه چیزدرس است وآموختن ورشدوپیشرفت درتمام زمینه هاکنارشما،الهی شکر.
نگاه شمابه آسمان وتفسیرزیبایتان وتازگی داشتن زیباییها
برایتان کلی برای من درس داردهمین چیزهاست که دیگرمرابه هم نمی ریزد،توجه به نکات مثبت وسلول به سلول داشته هایی که روزی آرزویمان بودوالان هم بایدنگاهشان کردوسجده شکرگذاشت.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام بر استاد عزیز
سلام بر دوستان خوب خودم
یک نکته
چقدر برخورد استاد با پسر خودشان عالی است
این خیلی درس ها و نکته ها برای من داشت
من می توانم براحتی از این رفتار استاد درس یاد بگیرم و آنها را برای خودم الگو بسازم و از آنها استفاده کنم
درس عالی دیگر برای من این داشت
از هر لحظه و هر موقعیت خودم استفاده کنم
دنبال بهانه باشم برای شاد بودن
از تمام لحظات زندگی خودم لذت ببرم و بتوانم شادی را برای خودم بسازم
این درس جدید برای امروز من بود
خواسته های من هرگز از بین نمی رود و جهان هستی با تضاد هایی که در سر راه من قرار می دهد به من کمک می کند تا خواسته ها در من شکل بگیرد و من آروزها در من شکل بگیرد و من بتوانم به خواسته های خودم برسد
همه صحبت های استاد بدین معنی است که من خواسته ها و تضادهای خودم را فر اموش نکنم
می توان براحتی و آسانی از زندگی خود لذت برد و حال خود را خوب کرد
و این قانون را هرگز فراموش نکنم
از چیزهای کوچک زندگی خودم لذت ببرم
دیدن موتوهای استاد برای ذهن منطقی من این را داشت که می توان به خواسته های خود دست پیدا کرد
آنچه که در زندگی من تضاد برای من رخ می دهد می شود بعد از آن لذت برد و حال خودم را خوب نگه دارم و بی شک به خواسته های خودم خواهم رسید
وقتی که من از نکات کوچک زندگی خودم لذت ببرم جهان هستی هم از همان جنس و از همان زیبایی ها بیشتر در زندگی من برایم مهیا می کند و این بدان معنی است که به هرچیزی توجه کنم از همان جنس بیشتر در زندگی من نمود پیدا خواهد کرد
یاد باشد که شرایط و موقعیت های من تغییر خواهد کرد
پس اکر قبلا نداشتم به دین دلیل نیست که دیگر نخواهم داشت و می توانم داشته باشم
آرزوهای من قابل تحقق است و دست یافتنی
هیچ آرزویی اینقدر بزرگ نیست که نتوان به آن دست پیدا کرد
ممنونم استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل عالی
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خداوندی که من رو خالق آفرید تا دنیامو زندگیمو خلق کنم
سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش و همه دوستان عزیزم
بینهایت سپاسگذار خداوندی هستم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و همین تضادهایی که استاد شما میفرمائید سبب شده من الان اینجا باشم.
این فایل نشانه روزم بوده
زمانی که من وارد سایت شدم شاید بزرگترین تضاد من مسائل مالی بوده؛ اونموقع من تلاش میکردم پروژه بگیرم تا درآمد داشته باشم؛ اما تلاش کافی نبود، گاهی اوقات اصلا تلاش نیاز نبود؛ من باورهام نمیذاشت من پروژه بگیرم یا ورودی مالی داشته باشم؛ دی ماه 1400 من وارد سایت شده و با 250 میلیون بدهی و با استفاده از آموزش های سایت من 1401 درآمدم رسید به ماهی 50 میلیون و الان دارم به استقلال زمانی، به استقلال مکانی و استقلال مالی فکر میکنم؛ که در مسیری قرار بگیرم مثل استاد که کارو، زندگی، تفریح و عشق و علاقه و مسافرت یکی باشه و آزاد باشم و الان تضاد هایی که دارم سبب شده اینا خواسته های من باشه و من یقین دارم که به زودی به این خواسته هام میرسم و خواسته های بزرگتری در من شکل میگیره
استاد بینهایت تحسینتون میکنم که به این حد از ثروت و استقلال رسیدین و بینهایت سپاسگذارتونم که ثروت خودتون رو با ما به اشتراک میذارین و این خواسته در ما شکل میگیره و بابت تموم داشته هام از خداوند تشکر میکنم
خدایا شکرت
سلام به شما استاد عزیز
خواستم یک تجربه از برخورد با یک تضاد بنویسم که دیروز برام اتفاق افتاد
استاد من خیلی به فوتبال علاقه دارم و لذت میبرم ازش عین شما دقیقا که علاقه دارید
دیروز هم دوتا بازی فوتبال بود بین استقلال و پرسپولیس در فینال جام حذفی و یکی دیگه رم و سویا در فینال لیگ اروپا
که خب نتیجه ش رو احتمالا میدونید که استقلال باخت و رم هم در فینال باخت
حالا موضوع چیه… موضوع اینه که استاد من استقلالی هستم و این تیم رو دوست داشتم، و بشدت هم به ژوزه مورینیو علاقه دارم خیلی زیاد…
حتی یکی دوسال پیش اسمم توی سایت شما آقای خاص بود…
استاد دیروز خب هردوتا تیم مورد علاقم باختن و خیلی خیلی زیاد من ناراحت شدم، و واقعا برام قابل باور نبود…
بازی استقلال ساعت ده و نیم شب تموم شد و بازی رم هم ساعت 1شب تموم شد…
بعد از تموم شدنشون من واقعا عصبانی و ناراحت بودم واقعا، همین دیشب یعنی…
اما بعد از تموم شدن بازی ها یک تلنگر شدیدی بمن خورد از درون… یهو به خودم اومدم گفتم واقعا چرا باید من تعصب داشته باشم انقدر در حدی که یک چیز بیرونی باعث بشه من فرکانسم داغون بشه!!!؟؟
واقعا چرا باید یک بازی فوتبال منو انقدر بهم بریزه و از شادی و خوشحالی و هماهنگی با درونم دورم کنه؟؟؟
واقعا یک جای کار میلنگه… منی که فایل های استاد عباسمنش رو گوش میدم و به قول خودم دارم کار میکنم روی خودم و در این مسیر توحیدی هستم آیا باید بازی فوتبال منو بهم بریزه؟ مشکل کجاست واقعا
استاد واقعا به فکر فرو رفتم که این مورد اشکال بزرگی در منه…و واقعا نفهمیده بودمش تا همین دیشب… واقعا متوجهش نبودم… شما میگید تضاد ها کمک خداوند به توئه و میتونی با بهره برداری ازش خیلی پیشرفت کنی دقیقا همین شد برام…. استاد واقعا من چرا باید مثلا به ژوزه مورینیو، یا اصلا هر شخص دیگه، انقدر علاقه و تعصب نشون بدم که حتی توی سایت شما اسمم رو بزارم لقب اون! واقعا غیرقابل باوره!
یا تا همین دوسال پیش من عکساش رو میزاشتم پروفایل تلگرامم! واقعا الان که میبینیم متوجه میشم یک ایراد بسیار بزرگه این… واقعا چرا؟!
این چه تعصب و شرکی هست که من دارم…
استاد من با خودم گفتم ببین تو به فوتبال علاقه داری، اصلا هم اشکال نداره و کسی نگفته این ایراده… اما به جایی رسوندی که اجازه دادی حال و احساست رو بهم بریزه… و بد شدن حالت یعنی کنترل زندگیت رو دادن دست بقیه، یعنی عامل بیرونی، یعنی شرک، یعنی اتفاقات بد…
استاد شماهم علاقه شدیدی به فوتبال دارید و خیلی دنبال میکنید اما بنظرم تعصبی به هیچ کسی یا هیچ تیمی ندارید، حتی تو فایل توحید عملی 2 اشاره کرده بودید که قبلا استقلالی بودید و همین الانشم دوست دارید استقلال ببره، اما اصلا دنبال نمیکنید به اون صورت، یعنی اصلا دیگه تعصب ندارید بهش و مهم نیست زیاد.. اگه ببره خوشحال میشید اگه نبره هم اصلا چیز خاصی نیست، ناراحت نمیشید…
حتی به لاتزیو هم علاقه دارید اما من فکر نمیکنم اصلا تعصبی داشته باشید و جوری بشه که “مهم” بشه براتون…
فقط یک علاقه ساده هست….
و این یعنی روش درستش و روش کنترل شدش…
این عصبانیت و ناراحتی دیشب من باعث شد به این موضوع پی ببرم که این جای کارم ایراد داره، و باید ترمیمش کنم… یعنی من خودم متوجهش نشدم تا وقتی یک تضاد سخت اومد برام و واقعا منو بهم ریخت تازه متوجهش شدم… یعنی بازم همون صحبت شما که گفتید اگه خودمون دست به تغییر نزنیم، جهان بما تضاد میده و با تضاد کمک میکنه تغییر کنیم و حواسمون جمع باشه…
واقعا تضاد یک نعمته، واقعا هروقت من به یک تضادی میخورم بعدش خیلی مُصِر تر میشم به مسیر درست، خیلی حواسم رو جمع میکنم، خیلی اصلاح مسیر میکنم، واقعا تضاد یک نعمت بزرگه، تضاد باعث میشه اصلاح مسیر کنیم… من شاید قبلا اینجوری نبودم اما به لطف اموزه های شما،دقیقا یادم نیست از کی، ولی مدتیه به هرتضادی میخورم، خیلی سریع خیلی سریع خودم رو پیدا میکنم و میگم ببین امیرحسین این یعنی نیاز به اصلاح مسیر داری، این یعنی کمک خدا و بعدش خیلی زیااااااد انگیزم بیشتر میشه و خیلی خودمو جمع و جور میکنم و خیلی بهتر میکنم شرایط رو و واقعا تغییر میدم خودم رو…
من قبلا کسی بودم که وقتی به تضاد میخوردم بشدت تا مدتها میرفتم تو لاک غم و ناراحتی و بعدش هم یادم میرفت و دوباره عادی میشد زندگی و بازم یجا دیگه همون تضاد میومد سراغم… استاد الان واقعا خوشحال شدم این متن رو نوشتم! چون طبق معمول وقت نوشتن یچیزایی از خودم و مسیرم فهمیدم که نمیدونستم تا الان…
خداروشکر میکنم واقعا… من ادمی نبودم که وقتی به تضاد بخورم سریع بلند شم و انگیزمم صدچندان بشه! ولی الان متوجه شدم که من مدتهاست این واکنش رو به تضاد ها میدم!!!!
و این به لطف اموزه های شماست و دقیقا همون موضوع رو میگه که ما آروم آروم تغییر میکنیم و خودمون هم متوجهش نمیشیم!
خیلی برام جالب بود که چرا من دقیقا بعد از دو تا فوتبال دیشب هنوز یک ربع از اتمام بازی دوم نگذشته من ناخوداگاه به خودم گفتم این اشکاله و باید تغییر بدی خودت رو و این راه درستش نیست! در صورتی که خودتون میدونید فوتبالیا چجوری هستن، اگه تیم مورد علاقشون ببازه کلا تا 10 روز نابودن! حالا من که دوتا تیم مورد علاقم باختن، اونم تو فینالی که جام میدادن!
استاد واقعا برای خودم عجیبه که چرا این واکنش رو نشون دادم! واکنش بسیار درست و طبق قانون رو نشون دادم… حالت عالیش اینه که وقتی به تضاد نخوردم خودم رو اصلاح کنم، اما من بازم خیلی پیشرفت کردم… چون وقتی به تضاد خوردم خیلی سرررررریع بلند شدم و برگشتم و به فکر تغییر خودم و تغییر باورهام و رفتارهام افتادم! این یعنی پیشرفت… این پیشرفت خیلی بزرگیه… اونم پیشرفتی که ناخوداگاه درست رفتار کردم… واقعا خوشحالم از این بابت…
استاد من واقعا ادمی بودم که به محض خوردن به یک تضادی، کلا پا پس میکشیدم و فرار میکردم از اون مسئله… اما الان اگه بخورم به یک تضادی، خیلی سریع انگیزه هام صدچندان میشه برای تغییر و برای اصلاح مسیر…
چقدر این گوش دادن به فایل ها این کامنت نوشتن ها این دنبال کردن فایل ها و محصولات این کامنت خوندن ها این تمرین انجام دادن ها چقدرررررر داره نم نم و اهسته اهسته ادم رو تغییر میده جوری که خودمونم متوجهش نیستیم!
واقعا خوشحالم واقعا خوشحالم… و بازم معجزه ی نوشتن رو درک کردم، بارها و بارها و بارها من با نوشتن کامنت به چیزای جدیدی از نتایجم و از شخصیتم و از تغییراتم و از الهامات پی بردم…
این بار چندمه که با نوشتن کامنت و تحلیلش به چیزای خیلی جدیدی پی برم…
البته نوشتن کامنت و تحلیل رفتارهام و شیوه انجام تمرینات و بررسی خودم…
واقعا سپاسگزارم خداوند رو…
و این تضاد فوتبال و تعصب شرک امیز رو هم خدا بهم داد که پیشرفت کنم…
خودمم سرزنش نمیکنم که چرا اینجوری بودم، چون من قراره هر روز بهتر و بهتر بشم و رشد کنم و قدم به قدم و اهسته اهسته بهتر میشم… علاقه ی شدیدی به فوتبال دارم و خب اشکالی هم نداره اما دیگه سعی میکنم از این تعصب و طرفداری دست بکشم…
اصلا این طرفداری بنظرم خودش نوعی شرکه… طرفداری!
چرا باید طرفدار کسی یا تیمی باشیم جوری که رفتارهامون و احساساتمون رو تحت تاثیر قرار بده و مارو کنترل کنه! واقعا چرا؟
اصلا از اسمش مشخصه، طرفدار کسی بودن کاملا اشتباهه و کاملا شرکه…
ما میگیم وابسته ی کسی بودن شرکه و باید اون ادم باشه تا حال من خوب باشه… حالا این علاقه به تیم ها یا سرمربی ها، جوری که با نبردنش اینجوری بم میریزم آیا شرک نیست؟! قطعا هست…
اصلا به قول شما استاد هرچیزی که کنترل احساسات منو ازم بگیره یعنی دارم اشتباه میرم…
کنترل افکار و احساسات من باید دست خودم باشه نه عامل بیرونی… و اگه بدمش به عامل بیرونی مثلا جوری که احساسات من بستگی داشته باشه به بردن یا نبردن تیمی، این خودش کاملا اشتباهه و شرکه…
کنترل احساسات من فقط باید دست خودم باشه و وصلش نکنم به چیز دیگه ای… هرچیز دیگه ای میخواد باشه…
تصمیم گرفتم فوتبال ایران رو تقریبا دنبال نکنم دیگه، چون اصلا ارزش دنبال کردن رو نداره، استاد شما فکر کن تیمی که بدهی چندصد میلیونیش رو به سرمربی قبلی خارجیش انقدر نمیرده تا میشه 1 میلیون دلار! و باعث حذفش از اسیا میشه… این فوتبال اصلا ارزش دنبال کردن نداره… بعدشم طبق قانون هرتیمی باورهای مناسبی داشته باشه، هرتیمی لایق تر باشه نتیجه میگیره و عوامل بیرونی هم به نفعش تموم میشه…
در مورد فوتبال های اروپایی هم فقط مثل شما دنبال میکنم نتایج رو و وقتم رو صرف دیدن فوتبال نمیکنم… هروقت وقت اضافه داشتم و میتونستم و اگه بازی مهمی بود خب میبینم، اونم برای تفریح و سرگرمی و فان، اما نه اینکه از خودم و زندگیم بزنم و نه اینکه طرفدار کسی یا تیمی باشم و نه جوری که مهم باشه برام و نه جوری که حالم رو بد کنه… فقط برای علاقم به این ورزش دنبالش میکنم… و طرفدار هیچ تیم خاصی هم نیستم و تیم های بزرگ و سرمربی های بزرگ رو فقط برای لذت بردن دنبال میکنم و اصلا تعصبی سعی میکنم نداشته باشم به هیچکس و هیچ تیمی… فقط برای لذت بردن مثل شما استاد، که هم از زیدان صحبت میکنید، هم از مسی، هم از رونالدو، هم از گواردیولا و اصلا تعصب گونه و طرفدار گونه نیست رفتارتون… فقط برای تحسین، برای تایید قانون، برای الگو گرفتن، و برای درس گرفتن و برای لذت بردن دنبال میکنید… و این راه درستشه…
خداروشکر واقعا… خداروشکر خداروشکر…باید بازم بیام و از خودم و رفتارهام و افکارم و ضعف های شخصیتیم بنویسم و بنویسم و بررسی کنم تا بازم درهایی از اگاهی و الهامات و تغییراتی که درونم شکل گرفته به روم باز بشه…
سلاممم امیر حسین عزیز
الهی که حال دلت عالی باشد برادر عزیز
امیر حسین جان از جایی که میدانم هیچ اتفاق اتفاقی نیست
چند لحظه پیش من به سوالی شما طوری بسیارر عجیب که پنج سال پیش پرسیده بودید در عقل کل بر خورده ام سوال شما روی صفحه امده بود من هم خواستم بیبینم چی هست سوال و جواب ها
از او جالبتر حالا یکی از دوست ها که دنبال شان میکنم در اینجا کمنت گذاشته بودن و ایمیل به من آمد آمدم دیدم چی هست حتی کمنت اونا را نخواندم فایل استاد گوش ندادیم صفحه را پایین کشیدم دیدم این عکس چند لحظه پیش دیدم در عقل کل سوالی که توجه ام را جلب کرد دوباره رفتم دیدم خودتان هستین و فهمیدم اتفاقی نیست و این یک نشانه از طرف خداوند بوده هست
حالا سوال تان این بود که چقدر طول میکشد با استفاده از فایل های استاد به نتایج مالی برسم چیزی که من هم میخواهم حالا پنج سال از سوال شما گذشته و قطعا شما موفقیت های عالی داشته اید با این تعهد که ادامه دادین بگویید بعد چقدر مدت گوش دادن به نتایج مالی رسیدید و چگونه فایل ها را گوش میدادید
در خدا شاد پیروز ثروتمند آرام باشید
سلام وقتتون بخیر و شادی
ممنون از پیامتون
انشالله همیشه شاد باشید دوست عزیزم
ببنید خب من نتایج خوبی گرفتم در زمینه های مختلف اما موضوع اصلی اینه که الان در این لحظه چون خواسته هام و توقعاتم بیشتر و بیشتر شده هی دارم در هر زمینه ای بهترشو میخوام و یجورایی مایا نیستم به هر قیمتی به خواسته هام برسم
بنظرم هرچی بیشتر در این مسیر پیش برید کلا همه چی فرق میکنه براتون…کلا شرایط عوض میشه…کلا آدم سابق نیستید دیگه…
من با وضع روحی و عزت نفسی فاجعه خیلی کارا کردم که آفرین داشت واقعا…و خیلی پیشرفت کردم نسبت به قبل خودم
اینم بگم من اصلا تعهد کاملی نداشتم اصلا
تا همین الانشم به صورت سینوسی کار میکنم روی خودم اما واقعا هروقت کار میکنم روی خودم نتایجش میاد واقعا
اینکه میگید با تعهد کامل کار کردی نه اینطور نبوده
میگم وقتی این مسیر رو شروع کردم خیلی تضاد ها خیلی شرایط جدید خیلی خواسته های جدید و خیلی موضوعات دیگه پیش اومده که دیگه من اون آدم قبلی نیستم
شماهم خواسته هایی که الان دارید پنج سال بعد اصلا ندارید
من شغل های مختلف و جاهای مختلف و روابط مختلف رو تجربه کردم ولی خیلی زود بیشتر و بهتر خواستم و دنبالشم همچنان
اینم بگم بهتون که خیلی مهمه، اینکه اصلا خودتون رو با هیچ کس مقایسه نکنید، خودتون رو با اعضای سایت هم مقایسه نکنید، خودتون رو با گذشته ی خودتون مقایسه کنید
من اگه بخوام خودم رو با اول اشناییم با استاد عباس منش مقایسه بینهایت تغییر کردم خیلی زیاد و این یعنی مسیرم درسته و باید ادامه بدم
اما شاید اگه خودم رو با یکی دیگه مقایسه کنم نتایجم صفر باشه…
در مورد گوش دادن به فایل ها، تمام فایل های دانلودی رو دانلود کنید و ببینید و بعدش هر فایلی که در هر لحظه بهتون حس خوبی میده گوش کنید…اصلا سختی ندید به خودتون…هر فایلی که لذت میده بهتون گوش کنید…گوش به دلتون کنید…هرکسی راه خودش رو داره…
و مهمتر از همه فایل های عزت نفسی رو عمل کنید….من انقدر هنوز ضعف دارم توی عزت نفس که یک ذره بهتر میشم توش باورتون نمیشه چقدر زود نتایجش میاد…
مهمترین موضوع عزت نفس و موارد توحیدیه
اگه هم میتونید دوره عزت نفس رو تهیه و کار کنید
و آخرین حرفم اینکه دنبال نتایج سریع نباشید و خودتون رو اصلا با کسی مقایسه نکنید…آدما فرق دارن با همدیگه…و مقایسه خود با کسی دیگه کاملا میتونه منحرف کنه شمارو از مسیر…و اینکه عمل کنید …هروقت به مواردی که براتون سخته عمل کنید اون موقع نتایج میاد
موفق باشید
سلام امیر حسین عزیز
برادر عزیزم
خداوند چقدر به موقع و عالی پاسخ میدهد
من جواب شما را امروز دیدم بعد از اینکه غرق مقایسه خودم با دیگران بودم
تقریبا نو روز بخاطر نداشتن انترنت من به سایت سر نزدم و در این نو روز ما از یک خانه به دیگر خانه رفتیم غرق تضاد بودم با حال بد و پر از مقایسه خودم با دیگران و شکایت که حق من چینین نیست
میدانی امیر جان چقدر زیبا بیان کردی من موضوع مقایسه را که گفتین با گوشت پوست استخوان درک کردم و عزت نفس را
در این نو روز هر چی شنیدم هر چی گفتم گله کدم و مهمتر از همه
موفقیت های نزدیکانم دیدم و با خودم مقایسه کردم میدانن حالم با گذشته که روی خودم کار میکردم زمین آسمان فرق داشت بسیاررر از درون ناراحت جگرخون بودم
دختر های خالم امریکا رفتن از نزدیک از وضعیت که داشتن آگاه بودم ولی در این دوسال آنقدر پیشرفت کردن با دیدن شان ناخود آگاه حسادت کردم حالم بد شد فقط میخواستم به حال خودم اشک بریزم بس چقدر خوب هست آدم خودش با خود مقایسه کند
و عزت نفس هم بسیارررر مهم هست خدایا شکرت
تشکررر دوست من از پاسخ زیبایت
خداوند پول دوره عزت نفس را بسازد در اسرع وقت خریداری میکنم
خدایاااا شکرت برای همه چیز
از خداوند وهاب بهترین ها را برایت آرزو دارم امیر عزیز
به نام خداونده رنگین کمان
امید وارم حاله دلتون عالیییی باشه
واقعا هر بار داستان مسافرت با موتور یاماها 100 به شمال رو از شما میشنوم مغزم رگ به رگ میشه اخه مگه داریممممممم مگه میشههههه ی جورایی ی حسه ذوق و تعجب دارم که واقعا ی آدم می تونه بدون توجه به شرایط خواسته های خودشو عملی کنه. و منم مثل شما عاشقه موتور هستم الان اینجا خیلی موتور cb1300 مود هست
مدل های کاوازاکی نینجا و h2r که غول مرحله ی آخر هست و حتما منم به زودی حسه شما رو تجربه میکنم.
در مورد اون جارو برقی کوچولو و هوشمند چقدررر فوقالعاده بود به این فکر کنیم که در آینده ای نزدیک لازم نیست وقتمون رو برای کار هایی مثل جارو کردن هدر بدیم و وسایلی اختراع شدن که میتونن عملا به ما زمان بیشتری بدن تا ما کار های مفید تری انجام بدیم و بسیار راحت تر و لذت بخش تر زندگی کنیم.
خدایا شکرت بابت این همه نعمت
خدایا شکرت بابت این همه فراوانی
خدایا شکرت بابت این که ما رو در این راه قرار داد
و می دونیم که میشه تغییر کرد ..
سلام به همه شما دوستان (◍•ᴗ•◍)
خدارو شکر میکنم برای هدایت بی وقفش. کمکم کن تا رنگ و بوی تو بر کلامم جاری شه.
من احساس میکنم تازگی ها مسیر درست رو پیدا کردم. و یک سری تر مز های قدیمی رو که مدت ها باهام بوده پیدا کردم.
با دیدن این فایل خواسته های زیادی در من زنده شد. مخصوصا با دیدن اون موتور ژاپنی فوق العاده از برند سوزوکی. من عاشق ژاپنم. واقعا فرهنگشون و تاریخشون برای من درس های زیادی داره. حتی همین موتور که واقعا زیباس و نتیجه تکامل یک ارزوس. خیلی قشنگ بود. واقعا نمیدونستم موتور ها می تونن اینقد سریع برن. من از این مدل موتور خیلی خوشم میاد. حتی با هدایت خداوند تو مسیرم یه مغازه ای بود که موتوری داشت اگه اشتباه نکنم هوندا بود. اونم ژاپنی بود •́ ‿ ,•̀
ابی و نارنجی واقعا قشنگ بود . همیشه تحسینش میکردمش و ارزو داشتم صاحبش ازش کلی لذت ببره . واقعا زیبا بود . رنگش زیر نور آفتاب برق میزد.
مثل مال استاد . (゚∀゚)
من خودم بیشتر تو فاز ماشین بودم و با دیدن گاراژ استاد با خودم گفتم این یه نشونس . یه گاراژ پرش میکنم از ماشین و موتور های مورد علاقم. به سبک ژاپن نیسان تویوتا هوندا مزدا
. Nissan LM , gtr , sky line
Honda NSX
Supra
Porsche
و کلی برند دیگه که عاشقشونم. ԅ( ͒ ͒ )ᕤ
باید از همین الان شروع کنم و شادی رو به تعویق نندازم.
یادمه امروز یا دیروز داشتم ارزوهامو مینوشتم و توش نوشتم هدفون بلوتوثی میخوام. ولی گفتم الان که نمیشه و لی یهو با خودم گفتم نه من فقط میخوام خدا میده. باور کن که میشه.
من کلا تو زندگیم یه چیزی رو بزرگ کردم و همیشه میگم بعد از اون. ترمز خیلی بزرگ ذهنم که دارم روش کار میکنم که حتی الانم میشه به خواستم برسم . نه اینکه همه چیزو به تعویق بندازم برا بعد اون.
من هدفون خودم یه سمتش خراب بود ولی سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و غر نزنم.
داشتم باهاش گوش میدادم . که خالم گفت این چیه و هدفونت چطوره و اینا.
بعد گفت من یه هدفون بلوتوثی دارم نمی خوامش بیا بدمش بهت.
و من خیلی قشنگ فهمیدم این نتیجه خواستم بوده و کنترل ذهنم و اینکه واقعا رها بودم و خیلی مهمتر از همه من تا اون لحظه داشتم از هدفون خودم لذت میبردم و حال خوبم رو به تعویق ننداختم.
این واقعا مهم بود بنظرم. این کلید رسیدن به خواسته هاس.
باید در خودم این باورو ایجاد کنم که نیاز نیس موقعیت بیرونی خاصی اتفاق بیفته تا من خوشبخت بشم . من همین الان رو باور هام کار میکنم و نتایج معلوم میشه.
خدایا شکرت کمکمون در مسیر درست بمونیم و نشونه هاتو بیبینیم.
خدا رو دارم تکاملمو طی میکنم و کامنت های بهتر و بهتری میزارم.
سلام استاد عزیز و مایک دوسداشتنی
موهبت تضادها و انرژی مضاعفی که با استفاده از اهرم این تضاد باعث خلق خواستهای شد که از دوران کودکی به همراه داشتین و باعث باور پذیری شاگردان شما و تمام کسانی شدین که از خداوند درخواستهای دارن ولی هنوز جرات اجرای ایدها رو در عمل نداشتن..
من خودم یادمه روزاهای اولی که سایت زیرو رو میکردم و شما رو با کیفیت بالای زندگیتون میدیدم همش فک میکردم که شما یه موجود بسیار عجسب و غریبی هستین که با من فرق دارین و بیشتر از اینکه لذت ببرم از دیدن این همه فروانی و تحسینشون کنم ته ذهنم حسرت کیفیت زندگیتونو میخورد همش به خودم میگفتم یعنی میشه منم از این موتورا داشته باشم ..
خدا میدونه چقدر اشک ریختم چقدر حسرت خوردم و چقدر انگسزه گرفتم که منم میتونم و الان یکسال از اون روزا میگذره و کلی تکامل طی کردم کلی اتفاقات خوب برام افتاد و کلی باورهای خوب برای خودم ساختم ..
الان ذهنم خیلی راحت قبول میکنه منم میتونم داشته باشم منم میتونم ..
چقدر دیدن موتورهاتون لذتبخش بود ..همیشه آرزوی داشتن هارلی دیویدسون داشتم و مطمنا میخرمش
خونه رویای ،ماشین فوق العاده..
دیدن این فایل بهم انگیزه میده تجسممو قوی تر میکنه
استاد منم مثل شما عاشق خریدن لوازم آشپزخونم ،از قاشق چنگال گرفته تا ماشین لباسشوی و هر چی که فکرشو کنی و چقدر کیف میکنم وقتی میبینم شما هم مثل خود منی
مایک دوسداشتنی که عین پسرم دوسدارم از خدا برات آرزوی بهترینها رو دارم و همیشه وقتی میبنمت بی اختیار تجسم اینکه مث شما و استاد منم با پسرم که الان جدا از منه با همیم و از موتور سواری لذت میبریم
..در پناه خدای که قدرت رو به ما داده و خالق زندگس خودمون هستیم