خیلی از ما، خواسته هایی داریم که معتقدیم با اینکه باورهای لازم برای رسیدن به آن خواسته را ساخته ایم و حتی هر ایده ای که به ذهنمان رسیده را اجرا نموده ایم و از هیچ تلاشی فروگذار نکرده ایم، اما هنوز هم به آن خواسته نرسیده ایم و نمی دانیم اشکال کار کجاست!
خواه آن خواسته درباره ازدواج با فرد دلخواهت باشد یا رسیدن به استقلال مالی، کسب سلامتی و…
در واقع دلیل رخ ندادن اتفاق مورد انتظار ما، وجود یک یا چند مانع ذهنی است که مثل سدّی مانع جاری شدن نتیجه باورهای قدرتمند کننده ای شده است که ساخته ایم.
در دوره کشف قوانین ذهنی، ما نام این موانع ذهنی را “کدهای مخرب” یا “ترمز ها” نامیده ایم.
ترمز ها، همان موانع ذهنی پیش روی خواسته ها هستند که آنقدر نامحسوس در تار و پود وجودمان نفوذ می کند و آنقدر مخفی است که گاهی نه تنها چهره ی یک مانع را ندارند بلکه یک فضیلت هم به حساب می آیند.
تمرکز دوره کشف قوانین زندگی، آموختن نحوه شناسایی این موانع ذهنی و رفع آنهاست. زیرا به محض اینکه موفق به شناسایی این موانع می شوید و در جهت رفع شان اقدام می کنید، به یکباره ثمره ی باورهایی که ساخته اید و اقداماتی که در راستای آن باورها انجام داده اید، وارد زندگی تان می شود.
در همین راستا، تصمیم به طرح سوالی گرفتیم برای: «شناسایی و رفع ترمزهای ذهنی در برابر تجربه ثروت»
تفکر به این سوال، پاسخ به آن و مطالعه پاسخ های دوستانی که به این سوال در بخش نظرات پاسخ داده اند، به شما کمک می کند تا ترمزهایی را در ذهن خود پیدا و رفع کنید که درهایی از نعمت و برکت را در همه جنبه های زندگی بر روی شما می گشاید.
یک سوال به عنوان تمرینی برای «به شناخت رسیدن درباره ی ترمزهای ذهی تان درباره ثروت»:
ایده افراد زیادی برای ثروتمند شدن این است که، از خداوند بخواهند به آنها ثروت زیادی ببخشد تا آنها با مقداری از آن ثروت در جهت انجام کارهای خیر استفاده نمایند. مثلاً بیمارستان، مدرسه، خیریه، مسجد و … بسازند یا به پدر و مادرشان رسیدگی کنند یا مقداری از ثروت شان را صرف تأمین نیازهای بیماران سرطانی و … نمایند.
به عبارت دیگر، افراد زیادی در اولین قدم برای ثروتمند شدن، وارد چنین قراردادی با خدا می شوند که به آنها ثروت ببخشد تا آنها به افراد نیازمند کمک کنند.
در این موضوع و جملاتی که شرح داده شد، یک سری ترمزهای ذهنی در برابر خواسته ی “ثروتمند شدن” وجود دارد. به نظر شما آن ترمزها چه می توانند باشند؟ آنها را در بخش نظرات همین صفحه بنویس.
مهمترین نتیجه و پاداش انجام این تمرین:
پاداش انجام این تمرین و رسیدن به چنین حدی از شناخت درباره ی برنامه ریزی ذهن تان درمورد ثروت و تفکر و تأمل برای شناسایی موانع در ذهن تان -که تا کنون درهای برکت و ثروت را به زندگی تان بسته است- می تواند
تجربه استقلال مالی و آزادی زمانی برای انجام هر کاری و پرداختن به هر علاقه ای و زندگی در هر مکانی و هر شرایطی باشد.
رسیدن به خودشناسی و خداشناسی و باور خودت به عنوان خالق زندگی ات باشد.
خلق زندگی دلخواه ات، به کمک هماهنگی با قوانین خداوندی باشد که قدرت خلق زندگی ات را به تو بخشیده است. خداوندی که: سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولا «منزه است پروردگار ما که وعده هایش انجام شدنى است.»
و این جنس از به شناخت رسیدن درباره ی ذهنت، اولین و مهمترین گام برای باز کردن درهای نعمت و ثروت به زندگی ات است.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD0MB9 دقیقه
- فایل صوتی شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت0MB9 دقیقه
با سلام خدمت استاد گرامی و همراهان عزیز خوشحالم ک میتونم نظری راجب این سواله بسیار خوب و ریشه ای استاد ارائه بدم.نظر همه همراهان بسیار عالیست..اول اینکه به نظر من دلیل این که سوال رو استاد پرسییدن اینه که ما فکر میکنیم خیلی از باورهایی که جایگزین باورهای اشتباهمون میکنیم درسته در صورتی که همین ها اشتباهه .و این سوال و باید بپرسیم که ما داریم به کی و چه کسی گوش می دیم و به منبعی از اطلاعات دسترسی داریم که این باورهای به ظاهر درست رو به خورد ذهن دوباره میدیم و دور باطل میزنیم. وقتی که ما می گوییم خدا اگر من ثروتمند شم این کار خیر ور انجام میدهم و با خدا شرط بندی میکنیم با خدا مثل انسان برخورد میکنیم و کبمود رو دقیق بیان میکنیم وو باور نداریم که بدون هیج شرطی خدا به ما نعمت میدهد…..مگر نعمت هایی مثل دست و پا و غیره رو خدا بر اساس شرط به ما داده؟ اینها هم جزیییی از ثروته.ولی ما اینو نمیبینیم .و این که اکر ما به قران مراجعه کنیم برای مثال حضرت سلیمان و یوسف که ثروتمند بودند اینو نگفتند …مگر شرط گذاشتند برای خدا که خدا به آنها به ثروت فراوان داد؟ فرموده حضرت سلیمان اینه که خدا به من ثروتی عطا کن که نه بعد از من و نه قبل من عطا نشده . و و نگفتند که اگر ثروت عطا کنی ..یا نمیشه و نمیدهی …..چون ایمان داشت و باور و لایق دونست خودشو و دریافت کرد. کسی که ثروت از نوع پول میخواد وقتی که دریافت کرد از سوی خدای رزاق چون باور داره و ایمان داره که فقط خدا این نعمت رو بدون منت عطا میکند.به دلیل فروتن شدنش و ثروتمند شدنش از مسیر درست بر اساس الهاماتی که بهش میشه ، میدونه این قانون رو که بخشش ثروتش رو زیادتر میکنه پس میبخشه با حس خوب بدون شرط چون شرط گذاشتن حس رو بد میکنه و با روح بخشنده انسان که از خداست منافات داره…. او بخشندگی رو از خدایی که ایمان واقعی بهش داره یاد میگیره و دیگه منت نهادن نیست. اگر در زمان حال که بر اساس باورهای محدودش کمتر داره ، در حد توان بخشید همان چیزی که داره بعدها هم بیشتر میبخشد این به ذات انسان بستگی دارد. کارهای خیر کردن فقط مالی نیست همین که لبخندی به لبی نشوندی کارخیر هست و داشتن حس خوب هست و فرستادن به کاینات،در عوض به شکلی دیگه حست خوب میشه یه نمونش هم پول که داشتنش حس خوب بهت میده ……فقط مالی نیست. و این باوری محدود کننده و ریز هست که کمتر توجه میشه….. لایق دونستن خودن خیلی مهمه وقتی خدا دیگر نعمت هایی که بهت داده رو داده اینم میده دیگه شرط و شروط نداره..(با سپاس فراوان و در پناه خدای فراوانی)
با سلام خدمت استاد گرامی و همراهان عزیز خوشحالم ک میتونم نظری راجب این سواله بسیار خوب و ریشه ای استاد ارئه بدم.نظر همه همراهان بسیار عالیست..اول اینکه به نظر من دلیل این که سوال رو استاد پرسییدن اینه که ما فکر میکنیم خیلی از باورهایی که جایگزین باورهای اشتباهمون میکنیم خودش اشتباهه .و این سوال و باید بپرسیم که ما داریم به کی و چه کسی گوش می دیم و به منبعی از اطلاعات دسترسی داریم که این باورهای به ظاهر درست رو به خورد ذهن دوباره میدیم و دور باطل میزنیم. وقتی که ما می گوییم خدا اگر من ثروتمند شم این کار خیر ور انجام میدهم و با خدا شرط بندی میکنیم با خدا مثل انسان برخورد میکنیم و کبمود رو دقیق بیان میکنیم وو باور نداریم که بدون هیج شرطی خدا به ما نعمت میدهد…..مگر نعمت هایی مثل دست و پا و غیره رو خدا بر اساس شرط به ما داده؟ اینها هم جزیییی از ثروته.ولی ما اینو نمیبینیم .و این که اکر ما به قران مراجعه کنیم برای مثال حضرت سلیمان و یوسف که ثروتمند بودند اینو نگفتند …مگر شرط گذاشتند برای خدا که خدا به آنها به ثروت فراوان داد؟ فرموده حضرت سلیمان اینه که خدا به من ثروتی عطا کن که نه بعد از من و نه قبل من عطا نشده . و و نگفتند که اگر ثروت عطا کنی ..یا نمیشه و نمیدهی …..چون ایمان داشت و باور و لایق دونست خودشو و دریافت کرد. کسی که ثروت از نوع پول میخواد وقتی که دریافت کرد از سوی خدای رزاق چون باور داره و ایمان داره که فقط خدا این نعمت رو بدون منت عطا میکند.به دلیل فروتن شدنش و ثروتمند شدنش از مسیر درست بر اساس الهاماتی که بهش میشه ، میدونه این قانون رو که بخشش ثروتش رو زیادتر میکنه پس میبخشه با حس خوب بدون شرط چون شرط گذاشتن حس رو بد میکنه و با روح بخشنده انسان که از خداست منافات داره…. او بخشندگی رو از خدایی که ایمان واقعی بهش داره یاد میگیره و دیگه منت نهادن نیست. اگر در زمان حال که بر اساس باورهای محدودش کمتر داره ، در حد توان بخشید همان چیزی که داره بعدها هم بیشتر میبخشد این به ذات انسان بستگی دارد. کارهای خیر کردن فقط مالی نیست همین که لبخندی به لبی نشوندی کارخیر هست و داشتن حس خوب هست و فرستادن به کاینات،در عوض به شکلی دیگه حست خوب میشه یه نمونش هم پول که داشتنش حس خوب بهت میده ……فقط مالی نیست. و این باوری محدود کننده و ریز هست که کمتر توجه میشه….. لایق دونستن خودن خیلی مهمه وقتی خدا دیگر نعمت هایی که بهت داده رو داده اینم میده دیگه شرط و شروط نداره..(با سپاس فراوان و در پناه خدای فراوانی)