خیلی از ما، خواسته هایی داریم که معتقدیم با اینکه باورهای لازم برای رسیدن به آن خواسته را ساخته ایم و حتی هر ایده ای که به ذهنمان رسیده را اجرا نموده ایم و از هیچ تلاشی فروگذار نکرده ایم، اما هنوز هم به آن خواسته نرسیده ایم و نمی دانیم اشکال کار کجاست!
خواه آن خواسته درباره ازدواج با فرد دلخواهت باشد یا رسیدن به استقلال مالی، کسب سلامتی و…
در واقع دلیل رخ ندادن اتفاق مورد انتظار ما، وجود یک یا چند مانع ذهنی است که مثل سدّی مانع جاری شدن نتیجه باورهای قدرتمند کننده ای شده است که ساخته ایم.
در دوره کشف قوانین ذهنی، ما نام این موانع ذهنی را “کدهای مخرب” یا “ترمز ها” نامیده ایم.
ترمز ها، همان موانع ذهنی پیش روی خواسته ها هستند که آنقدر نامحسوس در تار و پود وجودمان نفوذ می کند و آنقدر مخفی است که گاهی نه تنها چهره ی یک مانع را ندارند بلکه یک فضیلت هم به حساب می آیند.
تمرکز دوره کشف قوانین زندگی، آموختن نحوه شناسایی این موانع ذهنی و رفع آنهاست. زیرا به محض اینکه موفق به شناسایی این موانع می شوید و در جهت رفع شان اقدام می کنید، به یکباره ثمره ی باورهایی که ساخته اید و اقداماتی که در راستای آن باورها انجام داده اید، وارد زندگی تان می شود.
در همین راستا، تصمیم به طرح سوالی گرفتیم برای: «شناسایی و رفع ترمزهای ذهنی در برابر تجربه ثروت»
تفکر به این سوال، پاسخ به آن و مطالعه پاسخ های دوستانی که به این سوال در بخش نظرات پاسخ داده اند، به شما کمک می کند تا ترمزهایی را در ذهن خود پیدا و رفع کنید که درهایی از نعمت و برکت را در همه جنبه های زندگی بر روی شما می گشاید.
یک سوال به عنوان تمرینی برای «به شناخت رسیدن درباره ی ترمزهای ذهی تان درباره ثروت»:
ایده افراد زیادی برای ثروتمند شدن این است که، از خداوند بخواهند به آنها ثروت زیادی ببخشد تا آنها با مقداری از آن ثروت در جهت انجام کارهای خیر استفاده نمایند. مثلاً بیمارستان، مدرسه، خیریه، مسجد و … بسازند یا به پدر و مادرشان رسیدگی کنند یا مقداری از ثروت شان را صرف تأمین نیازهای بیماران سرطانی و … نمایند.
به عبارت دیگر، افراد زیادی در اولین قدم برای ثروتمند شدن، وارد چنین قراردادی با خدا می شوند که به آنها ثروت ببخشد تا آنها به افراد نیازمند کمک کنند.
در این موضوع و جملاتی که شرح داده شد، یک سری ترمزهای ذهنی در برابر خواسته ی “ثروتمند شدن” وجود دارد. به نظر شما آن ترمزها چه می توانند باشند؟ آنها را در بخش نظرات همین صفحه بنویس.
مهمترین نتیجه و پاداش انجام این تمرین:
پاداش انجام این تمرین و رسیدن به چنین حدی از شناخت درباره ی برنامه ریزی ذهن تان درمورد ثروت و تفکر و تأمل برای شناسایی موانع در ذهن تان -که تا کنون درهای برکت و ثروت را به زندگی تان بسته است- می تواند
تجربه استقلال مالی و آزادی زمانی برای انجام هر کاری و پرداختن به هر علاقه ای و زندگی در هر مکانی و هر شرایطی باشد.
رسیدن به خودشناسی و خداشناسی و باور خودت به عنوان خالق زندگی ات باشد.
خلق زندگی دلخواه ات، به کمک هماهنگی با قوانین خداوندی باشد که قدرت خلق زندگی ات را به تو بخشیده است. خداوندی که: سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولا «منزه است پروردگار ما که وعده هایش انجام شدنى است.»
و این جنس از به شناخت رسیدن درباره ی ذهنت، اولین و مهمترین گام برای باز کردن درهای نعمت و ثروت به زندگی ات است.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD0MB9 دقیقه
- فایل صوتی شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت0MB9 دقیقه
به نام مهربان خدایی که همیشه با بندگانش مهربان بوده و هست و خواهد بود❤
سلام به استاد عزیزم، هر باررررر که یه فایل از شما گوش می کنم شما رو برای این درک عالی از قانون تحسین می کنم و لذّت می برم.👏👏👏💪💪💪
امروز که داشتم این فایل رو گوش می کردم یاد یکی از دوستانم افتادم که وقتی با قانون جذب آشنا شد بهش چند بار گفتم که بیا تو سایت استاد عباس منش و از این دریای عظیم آگاهی استفاده کن .بعد از چند وقت جویای احوالش شدم و گفت که داره از محصولات یه استاد دیگه استفاده می کنه و منم گفتم خیره انشاءالله. بعد از چند ساعت دوباره خودش پیام داد و ازم پرسید چرا این استادا اینقدددر اصرار دارن که اول خودت باید ببخشی و میگن همیشه بخشی از مالتون رو ببخشید و این حرفا؟! آخه ما پولمون کجا بود؟خودمون وقتی داریم به زور زندگی می کنیم چطور می تونیم ببخشیم؟اگه راست میگن خودشون چرا بخشی از این آگاهی ها رو نمی بخشن ، تازه وقتی محصول رو هم می خریم چیز خاصی هم عایدمون نمیشه؟! من در جوابش گفتم که از استادایی که شما میگی من خبر ندارم ، نه از خودشون و نه از محصولاتشون ، نمی خوام هم بدونم. گفتم اما استادی که من دارم اصلاً اینارو نمیگه و اتفاقاً برعکسش رو می گه ! میگه وقتی خودت زندگیت روبراه نیست چطور می تونی ببخشی؟باید ثروتمند بشی تا بتونی ببخشی و لذّت ببری از بخششت! و بهش گفتم استاد کلی فایل دانلود رایگان داره که حقیقتاً پر از آگاهیه.فقط خودمون باید حسابی تمرین کنیم تا از همون فایلا نتیجه بگیریم.خلاصه که ایشون بعد از یکی دو روز عضو این سایت بینظیر شد و ….
الان که این فایلو گوش می کردم با خودم گفتم وقتی مثلاً اساتید کنترل ذهن تا این حد در این زمینه اشتباه می کنن و تازه بدتر اینکه این اشتباه بزرگ رو به دیگران هم آموزش میدن پس چقدرررر مغز ما هم از خیلی سال ها قبل پر شده از این دست کدهای مخرّب که به شدّت هم مخفی هستن.همین لحظه شما رو تحسین کردم استاد که چقدر زیبا زوایای قانون رو آگاهید و خییییلی خیلی ممنونم که این فایل رو گذاشتین اونم چند سال پیش. خدا برکت و نعمت کثیر از ثروت و عشق و سلامتی و …. به شما عطا کنه.امروز اولین باری نبود که این فایل رو می شنیدم ، چون دیدم تو فایل ها دارمش پس قبلاً هم شنیدمش اما مطمئنم که اون موقع فکر نکردم که ترمز های ذهنم رو پیدا کنم ، یادم هم نیست که کامنت ها رو خونده باشم. اما الان بدون این کامنت ها رو بخونم دلم خواست که جواب سوالتون رو بدم ، ممنون از این سوال عالی که اگه بهش فکر کنیم چه جواب های خوبی هم پیدا می کنیم که می تونه راهگشا باشه برای مسیر موفقیت مالیمون و همینطور میشه تعمیمش داد به کلی زمینه های دیگه، روابط سلامتی و …..🙏🙏🙏❤
من مطمئناً قبلاً این طرز تفکّر رو بسیار زیاد داشتم و خب الان تو این دو سال و اندی آشنایی با شما خیییلی کمرنگ تر شده اما هنوزم یه رگه هایی قطعاً هست، اینو برا این میگم چون نتایجم هنوز فرسنگ هااااااا با اون نتایج دلخواه من فاصله داره، و این یعنی ترمز ها هنوز هستند.
الان می خوام افکار قبلم رو که یادم میاد بگم، شماره میذارم چون می خوام اون باور کمبود پشت فکر مخرّب رو بعدش بگم ،
۱️⃣یادمه که پنج سال پیش همسرم که تو محل کارش زمین خورده بود و آسیب دیده بود مشمول دیه حوادث کار شده بود و یه مقدار باید پیگیری می کرد . من تو دلم میگفتم خدایا کمک کن این کار اوکی بشه اونوقت من به همسرم میگم ده میلیون از این پول رو مثلاً به یکی قرض بده تا کارش راه بیافته و هر وقت داشت به ما بده😅🤔
❌یه باور مخرّب که تو همه ی موارد پائینی هم هست به نظرم این بود که انگار وقتی خدا وقتی به من کمک میکنه که من چیزی در عوض کمکش بدم و اگه اون رو ندم کمکی در کار نیست! انگار بی حساب روزی دادن خدا هیچ رقمه تو کَتم نمی رفت🤦♀️من نمی دونم واقعاً چه دیدی به خداوند یکتا داشتم که هر چی ازش می خواستم باید اول بالقوّه یه چیزی گرو میذاشتم 😐 اما به لطف الله مدت هاست که این مدلی با خدا حرف نزدم، چیزی که الان بارها و بارها ازش می خوام هدایت ما به مسیر درسته در هر خواسته ای!
و اتفاقاً هر جا حواسم بوده و هدایت خواستم ازش بسیار سریع جواب داده!در صورتیکه اون موقع ها به یه سری مزخرفات باور داشتم که دعا شرایط داره و نمی دونم زمان داره و مکان داره و از این محدودیت هایی که نمی دونم ریشه اش واقعاً از کجاست؟!
اما خدای الان من هرررر لحظه می شنوه و هررررر لحظه به من آگاهه و فقط کافیه من باورم درست باشه!
باور مخرّب دیگه ای که پشت این حرف هست که ریشه ی اصلیش کمبود عزّت نفس و باور عدم لیاقت هست، اینه که چیزی که حقّش بود رو فکر می کردم باید بخشی اش رو به دیگران ببخشه یا حداقل باهاش کار دیگران رو راه بندازه!درصورتیکه شرایط ایمنی اون محل کار افتضاح بود و کارگرها هم چندین بار گفته بودن که انبار به خاطر قفسه ای بلندش باید نردبان های متصل مخصوص داشته باشه .دقیقاً بعد از اتفاقی که برای همسرم افتاد بیمه بهشون گیر داد و سریع شرایط رو ایمن کردن!
۲️⃣یا مثلاً می گفتم که خدایا کمک کن ما خونه دار بشیم اونوقت چند وقت یه بار روضه می گیرم تو خونه مون !!! تازه من که تا سال نود و هفت که پونزده سال از زندگی مشترکم می گذشت حتی یه دونه روضه هم نگرفته بودم اینو میگفتم ، یادمه فقط اواخر اسفند سال نود و هفت یه روضه گرفتم اونم نیّتم این بود که حاجقا در مورد یه آگاهی خاصی که من می خواستم صحبت کنه، چقدر هم اتفاقاً روضه ی خوبی شد بقیه رو نمی دونم اما به خود من خیلی تو مصمم شدن به ادامه ی این مسیر کمک کرد و از من آدم شادتری ساخت.خلاصه این یکی از افکاری بود که یادم میاد اون سال ها چند بار به ذهنم می اومد.
❌یادمه اون موقع ها یه سری اطرافیان یا قبل از اینکه خونه بخرن به این نیت روضه می گرفتن و یا بعد از اینکه خونه دار شده بودن روضه می گرفتن.انگار فکر می کردم یکی از شروط خونه دار شدنه!!!
من روضه هایی که آگاهی دهنده باشه رو واقعاً دوست دارم اما الان اصلاً با دید قبل به روضه نگاه نمی کنم . باور مخرّب این تفکر هم به نظرم اینه که خدا مستقیم بهم جواب نمی داده و باید واسطه ای در کار می بوده!و خب اون موقع ها روضه تو ذهن من یه جور توسل بود ، با اینکه اصلاً روضه نگرفته بودم اما این فکر رو حتماً داشتم دیگه. اون یه روضه ای هم که گرفتم دنبال کسب آگاهی هم برای خودم و هم برای دیگران بودم. و هم دوست داشتم که یه جمع فامیلی تو خونه ما تشکیل بشه و اتفاقاً خیلیا ازم تشکر کردن که فلانی رو خیلی وقت بود ندیده بودیم و چقدر خوب شد و یادمه بعد از اون روضه به جای غمگین بودن و …. به شدت شاداب تر شدم. این قضیه حتماً باورهای مخرّب بیشتری داره اما چیزی به ذهنم نمیاد.مثلاً نمی گفتم که یه شام توپ به فامیل میدم و صفا و جشن و …. انگار که غم رو بیشتر از شادی می پسندیدم! تازه من که تقریباً آدم شادی بودم!و شاید یه ترمز دیگه این باشه که ثروتمندی با این کارا پایدارتر میشه!
۳️⃣یا مثلاً می گفتم که اگه کلاس بگیرم بخشی از پولم رو به دیگران هدیه میدم که یادمه همین کار رو هم کردم ، اتفاقاً بعد از چند وقت که یه کلاس خصوصی داشتم تمام درآمد ماه اول رو به اعضای خانواده ام نقداً هدیه دادم!!!
❌یعنی قرونی برای خودم خرج نکرده بودم و حتی در این حد هم خودم رو لایق داشتن پول ندونستم!!!چقددددر عزت نفسم پائین بود که اول دیگران تو ذهنم واجب بودن بعد اون آخرا اگه جایی بود برای من که دیگه پولی هم نبود که لطفی برای دل خودم بکنم!اصلاً خودی نبود اون وقتا! اینو الان می فهمم!که تا چه حد وجودم به نظرم بی ارزش بود و من باید برای دیگران و احساسات و نیاز دیگران ارزش قائل میشدم نه برای خودم و یادم نیست الان ولی این رو شاید خودخواهی می دونستم! ترمزی مخفی که هنوزم رگه هاش با من هست و البته پیدا کردنش هم بسیار برام سخته!
و یه ترمز دیگه اش اینه که همیشه خودم رو مدیون دیگران می دونستم!و یادمه که اگه کسی پول ازم قرض می خواست و یا خواسته ی دیگه ای داشت ، خودم که نداشتم اما هر جور شده باید برای طرف جور می کردم و چه دردسرها که برای خودم درست نکرده بودم اون زمان ها ….در صورتیکه یه کلمه باید می گفتم ندارم یا نه نمیشه و خودت برو به طرف بگو و ….اما عزت نفسش رو نداشتم که نه بگم! و انگار محبت آدما رو بسته به جواب خودم می دیدم که الان اگه به فلانی نه بگم چجور میشه و اون جور میشه و ازین افکار به شدت مخرب! اما الان یه سالی هست که وقتی باید بگم نه خیلی راحت میگم نه و اتفاقاً هیچ اتفاقی هم بعدش نمیافته.
۴️⃣یا مثلاً آرزو داشتم که پول زیادی داشته باشم و یه عالمه خونه بسازم که جوون های نوبخت برن و چند سالی توش زندگی کنن تا صاحب خونه بشن!!!
❌اینجا انگار خونه داشتن و مرفه بودن من وقتی مجاز بود که اول مطمئن باشم خلقی رو در رفاه قرار دادم تا بتونم از داشتن خونه ی خودم لذت ببرم!و این باور کمبود هم هست یعنی اون جوونا خودشون نمی تونستن خونه دار بشن و حتماً باید یه جوری ساپورت میشدن و لابد مثلاً چون خودم نتونستم خونه دار بشم فکر می کردم اگه کسی بود که چنین کمکی بهم می کرد حتماً من خونه دار می شدم! و ترمز تکیه و توکل بر خلق خدا اینجا موج میزنه!این کد مخرّب هنوزم تو جنبه های مختلفی با من هست!فلانی کلاسم رو دیده بود و خیلی خوشش اومده بود و از تدریسم تعریف کرد حالا من جلوی یکی دیگه برای تائید خودم اسم اون آقا رو بیارم که مخاطبم توجیه بشه که تدریسم خوبه! این همین ماه گذشته برام اتفاق افتاد، به محض گفتنش فهمیدم چه ترمز خفنی بود!
۵️⃣یادم میاد که یکی از افکارم این بود که اگه پولدار بشم حتماً زود بزود میرم مشهد پابوس امام رضا علیه السّلام😘
❌ کد مخرّبش اینه که وقتی پولدار میشم باید جاهای مذهبی زیاد برم که مبادا آلوده به چرک پول بشم! در صورتیکه به لطف الله پول الان تو باور من جای بسیار ارزشمندی داره و دوست دارم هر لحظه باهاش رفیق تر بشم! امام رضا و صحن و سراش رو خییییلی دوست دارم اما الان اگه بخوام اونطوری فکر کنم حالم از خودم بهم می خوره! الانم خیلی دوست دارم که زود بزود برم مشهد برای زیارت و سیاحت اما با یه دیدگاه دیگه که مطمئنم بسیااااار بیشتر از قبل لذت خواهم برد
۶️⃣و یا اینکه دیگران رو می فرستم مشهد زیارت!!!
❌یه کد مخرب اینجا، همون انجام کار برای دیگران هست که بالاتر گفتم و دیگه اینکه انگار پولم کثیف بوده و قراره اینطوری پاک بشه! و به نظرم بدتر از اینا این باشه برای دیگران این کارا رو بکنم که نگاهشون نسبت به من اوکی باشه و ثابت کنم که من اگه ثروتمند شدم آدم خوبی ام و حواسم به دیگران هست و …….وااااای خدااااا🥺 اما الان تا حد زیادی از اینکه نظر دیگران برام مهم باشه کاسته شده ، اما هنوز یه رگه هایی هست که وقتی برطرف بشن چقددددر سبکبال میشم🤩
۷️⃣یادمه تا همین پارسال با خودم می گفتم که اگه پولدار بشم حتماً سرپرستی چند تا یتیم رو به عهده می گیرم!
❌ همه ی این کارا فی نفسه خوبن، اما باوری که پشتش مخفی شده تعیین میکنه که این کار الان خوب و بجابود یا نه!؟
انگار همیشه فکر می کردم تا بخشش نباشه ثروتمندی درست نیست!
۸️⃣یا مثلاً می گفتم که اگه ثروتمند باشم یه سری از مدارس رو فول امکانات می کنم تا بچه ها بتونن بهتر درس بخونن!!!
❌ کد مخرب این بود که موفقیت رو به داشتن امکانات ربط می دادم!یادمه که سیزده سال پیش وقتی لیسانس گرفتم با همون مقدار اطلاعاتی که داشتم، آزمایشی آزمون فوق دادم و مشاورم فکر می کرد که من خونده بودم ، وقتی فهمید که نخونده بودم بهم گفت که تو اگه کلاس بری و بخونی رتبه ات تک رقمی میشه! خودش رو مثال زد که وقتی کلاس رفت نتیجه اش صدها برابر بهتر از اولین آزمونش شده.
خب معلومه دیگه من با خودم گفتم که کلاس که نمی تونم برم ، حالا مگه خوندن من چقدر فایده داره!همیشه نقش امکانات تو ذهن من پرنگ بوده و هنوز هم گاهی پیش میاد که گول این کد مخرّب رو می خورم!
۹️⃣یا مثلاً می گفتم که اگه پولدار بشم حتماً به آستان حرم ها پول زیادی میدم!
❌انگار پول من باید تو یه جای مذهبی خرج می شد که ماندگار بشه!و برکت بگیره!
🔟یا اینکه با خودم می گفتم بسته های خوراک و پوشاک آماده می کنم و هر ماه از این طریق می بخشم !
❌ یعنی هیچ وقت فکر نکرده بودم که اگه پولدار بشم تغذیه و پوشاک خودم چگونه خواهد شد، اما به این فکر می کردم که برای دیگران چکار کنم!!!
یادمه سه سال پیش تو مطالعاتی که تو قانون جذب داشتم وقتی با این تمرین مواجه شدم که اگه پولدار شدید چه کارهایی برای خودتون می کنید و چه چیزایی برای خودتون می گیرید یه جورایی تعجب کردم و یادمه که از ته دلم نمی نوشتم!!! اما یواش یواش سیمانای مغزم در این زمینه شل شد و الان دوست دارم به این تمرین فکر کنم یا در موردش بنویسم و حرف بزنم و لذت می برم از این تمرین
خخخخ نمایه ی اعداد تموم شد و کد های مخرب همچنان باقیست🤣
۱۱⬅️ یا مثلاً با خودم می گفتم وقتی کلاسام بیشتر بشه کلاس رایگان هم میذارم (کاری که همین چند وقت پیش انجامش دادم!!! و اتفاقاً طرف اصلاً سر سوزنی از کلاس استفاده نمی کرد 🤣🤔 )
❌ این دو جنبه داره یکی همون کد مخرّب داشتن پول به شرط بخشش
و ترمز دیگه اینکه برای جذب بیشتر یه بخش رایگان باید بذارم ، مردم حاضر نیستن راحت اعتماد کنند وقتی مثلاً بگم دو هفته رایگان یه کم تمایل پیدا می کنن که امتحان کنن! و همینطوری کسی رو نمی تونم جذب کنم و قیمتی که من گذاشتم برای مردم بالاست و نظر ابن و اون رو در مورد قیمت کلاسم بپرسم ! افکار و باورهایی که همبن الان با من هستند بسیااار هم پر رنگن! به طوری که حدود سه هفته ی پیش برای طرحی که ابتکار خودم بود به مدارس رفتم و تبلیغ کارم رو کردم و بدون استثناء هر کسی نمونه ی کلاس های آنلاینم رو دید حیرت زده شد، اما یک نفر رو هم نتونستم جذب کنم! چطور ممکنه کسی حاضر بشه برای کارم پول پرداخت کنه وقتی خودم این باورها رو دارم، برای همین با خودم عهد کردم که شش ماه تمرکزیِ تمرکزی رو باورهام کار کنم و دنبال شاگرد جدید نباشم و اول تبرم رو تیز کنم!و فکر می کنم سر در آوردن از این صفحه هم نتیجه ی همون تعهد و عمل این چند روزومن هست که هدایت شدم به اینجا و با حجم زیاد کارهای امروزم نتونستم از کنار این کامنت بگذرم و حتی چند ساعت دیرتر بنویسمش!باید الان می نوشتمش و خدا روشکر که دارم می نویسم
۱۲⬅️ یادم اومد که به خودم می گفتم روزی که دو سه تا ماشین داشته باشم اونوقت یه ماشین برای یکی به عنوان هدیه یا بخشش می گیرم!!!
❌ کد مخرّب این ذهنیت هم به نظرم اینه که سختم بوده بخوام از امکانات رفاهی استفاده کنم وقتی در اطرافم کسانی رو ببینم که سوار بر موتورن یا اصلاً وسیله نقلیه ندارن و خیلی برای خودم زننده بود که من در رفاه باشم تو جهی به اطرافم نداشته باشم!
و از طرفی این نشون دهنده ی ذهن به شدت فقیر من بود که داشتن یه ماشین خوب رو موجّه می دونست اما بیشتر از اون موجّه نبود و یه جور اصراف بود که حالا اگه به فکر دیگران بودم شاید مثلاً از درجه پلیدی این کار کم می شد!
خدایا چقدددددر خوشحالم چقددددددر خوشحالم که از بیشتر اون ذهنیت ها فاصله دارم و خیلی هاشون الان برام حقیقتاً مسخره است و مطمئنم که الان که برم کامنت های دوستان عزیزم رو بخونم یک عاااالمه ترمز کشف خواهم کرد ، چه ترمز هایی که پام رو از روشون ب داشتم و خودم خبر ندارم و چه ترمزهایی که هنوز در وجودم هست!
چقدددر بزرگی استاد عزیزم ، چقددددر باور فراوانی رو خوب در وجودت ساختی که این فایل فوق العاده و صدها فایل عااااااالی دیگه رو به رایگان در اختیارمون گذاشتی. و یاد یه حرف تون افتادم که بارها شنیدم که گفتین: تو همین فایل های دانلودی آگاهی های مهمی گفته شده که کافیه که فقط یکیش رو خوب درک کنید و بهش عمل کنید و همون یه دونه آگاهی زندگیتون رو زیر و رو می کنه.
قبلاً اصلاً نمی تونستم بفهمم که یعنی چی یه دونه آگاهی می تونه زندگیمون رو عوض کنه اما مدتیه یه کوچولو افتادم تو مدار این حرف و خیلی بیشتر از قبل تو ذهنم چراغ روشن می کنه و دلم می خواد یه روزی برسه که همینطور تکاملی نه یه دونه که تمام حرفاتون رو به خوبی درک کنم و به نحو عالی بهش عمل کنم!
بازم برای این تمرین خییییلی ممنونم استاد جان🌹❤
و دوست دارم نازنین خدایی را که از رگ گردنم به من نزدیک تر است❤❤❤
سلااااااممممم جناب فتاحی عزیز🌹
شما در تاریخ ۲۷ مهر ماه ۹۷ این کامنت زیبا رو نوشتین و من امروز ۴ آبان ماه ۱۴۰۱ با این جملات ترمزهای بسیاااار مخفی ذهنم رو پیدا کردم.با اینکه قبلاً چند باااار از استاد جان شنیده بودم و همین جا از ایشون بسیااااار سپاسگزارم به خاطر تدریس عاااااالی ایشون🙏🏽🙏🏽🙏🏽 و از راه دور بوسه بر دستانت میزنم استاد عزیزم😘😘😘💟 و بعد هم توی چند تا از همین کامنت های دوستان هم خونده بودم و باید بگم که حدود یک ماه پیش حتی کامنت شما رو کامل تو دفتر مربوط به این بحث نوشته بودم و اون موقع فکر می کردم که خووووب فهمیدمش! اما ای دل غافل ای دل غافل😅 به خاطر مشغله هام(کار روی فایل های محصول ارزشمند عزت نفس) نتونستم مرور کامنت های این بحث مهم رو ادامه بدم و امروز بعد یه ماه اومدم تو همین صفحه دفترم رو که باز کردم ، گفتم اوّل، آخرین نوشته ام رو بخونم و بعد ادامه بدم .آخرین نوشته هم همین کامنت فوق العاده گویای شما بود و انگار که اولین بار بود من اینارو می شنیدم !وای خدای من واااای خدای من! به قول استاد با اون لحن دلبرانه شون اینااااا کجاااای ذهن من بووووده!!!؟؟؟ و احساس سبکی عظیمی کردم و خوشحااااال شدم خوشحااااال شدم مررررررسی از شما مرررررسی از شما دوست عزیز و مرررررسی از استادم و مررررسی از تمااااامی دوستانی که تو این کامنت گذاشتن که قطعاً تمامی نوشته ها هر کدومشون ضربه ای کوچکند به سیمان های سفت باورهای منفی ذهن ما و وقتی این ضربه ها تکرار میشن آرام آرام اون دیوار ترک برمی داره و یهو با یه ضربه ی کوچیک دیگه دیوار فرو می ریزه و خییییییلی خوشحاااالم خییییلی خوشحالم ، از خوشحالی بغض کردم و الله یکتا رو شااااااکرم برای این هدایت ها برای این چراغ های راه رستگاری و از خودم و از 💟خودممممم💟 هم بسیااااااااار سپاسگزارم که به جای اینکه خواب باشم ، توی این سکوت زیبای شبانه هرررر شب حدود ساعت ۲ بامداد بیدار میشم و دارم رو باورهام کار می کنم و آرام آرام به باورهای منفی و تنومند و ریشه دار ذهنم ضربه هایی هر چند آراااام وارد می کنم و بالاخره با تداوم این کار به ظاهر ساده پاسخ می گیرم 💟❤💟.و شیرینی این لحظه نووووش جونم.
چقددددر خوب توضیح دادین و مرور دوباره ی کامنت زیبای شما اون ضربه ی آخر بود دقیقاً هرررر چهار مورد به طرزی بسیااااار مخفی و به ظاهر بسیااااار زیباااا پس ذهن من بود!!! و میرم که با ادمه مرور تک تک کامنت های این فایل ارزشمند ، مقدّس و آسمانی ته مونده های این ریشه ها و علف هرزها و دیوارهای سیمانی رو پیدا کنم و آزاد تر و آزادتر بشم و سبک بال تر و سبک بال تر بشممممممم.
و قطعاً کار روی فایل های عزت نفس باعث شده خودم رو ارزشمند تر بدونم و همون احساس ارزشمندی باعث شده که گوش جانم امروز این حقایق ناب رو از کامنت شما بشنوه و بهم بگه تو هم این باورها رو داری و پرده برداره از چهره ی زشت این باورهای منفی!
💟خییییلی دوستتت دااااارمممممم سمیه ی عززززززیز💟
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم🙏🏽
💟و تو از رگ گردن به من نزدیکتری دلبرا💟