شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

خیلی از ما، خواسته هایی داریم که معتقدیم با اینکه باورهای لازم برای رسیدن به آن خواسته را ساخته ایم و حتی هر ایده ای که به ذهنمان رسیده را اجرا نموده ایم و از هیچ تلاشی فروگذار نکرده ایم، اما هنوز هم به آن خواسته نرسیده ایم و نمی دانیم اشکال کار کجاست!

خواه آن خواسته درباره ازدواج با فرد دلخواهت باشد یا رسیدن به استقلال مالی، کسب سلامتی و…

در واقع دلیل رخ ندادن اتفاق مورد انتظار ما، وجود یک یا چند مانع ذهنی است که مثل سدّی مانع جاری شدن نتیجه باورهای قدرتمند کننده ای شده است که ساخته ایم.

در دوره کشف قوانین ذهنی، ما نام این موانع ذهنی را “کدهای مخرب” یا “ترمز ها” نامیده ایم.

ترمز ها، همان موانع ذهنی پیش روی خواسته ها هستند که آنقدر نامحسوس در تار و پود وجودمان نفوذ می کند و آنقدر مخفی است که گاهی نه تنها چهره ی یک مانع را ندارند بلکه یک فضیلت هم به حساب می آیند.

تمرکز دوره کشف قوانین زندگی، آموختن نحوه شناسایی این موانع ذهنی و رفع آنهاست. زیرا به محض اینکه موفق به شناسایی این موانع می شوید و در جهت رفع شان اقدام می کنید، به یکباره ثمره ی باورهایی که ساخته اید و اقداماتی که در راستای آن باورها انجام داده اید، وارد زندگی تان می شود.

در همین راستا، تصمیم به طرح سوالی گرفتیم برای: «شناسایی و رفع ترمزهای ذهنی در برابر تجربه ثروت»

تفکر به این سوال، پاسخ به آن و مطالعه پاسخ های دوستانی که به این سوال در بخش نظرات پاسخ داده اند، به شما کمک می کند تا ترمزهایی را در ذهن خود پیدا و رفع کنید که درهایی از نعمت و برکت را در همه جنبه های زندگی بر روی شما می گشاید.


یک سوال به عنوان تمرینی برای «به شناخت رسیدن درباره ی ترمزهای ذهی تان درباره ثروت»:

ایده افراد زیادی برای ثروتمند شدن این است که، از خداوند بخواهند به آنها ثروت زیادی ببخشد تا آنها با مقداری از آن ثروت در جهت انجام کارهای خیر استفاده نمایند. مثلاً بیمارستان، مدرسه، خیریه، مسجد و … بسازند یا به پدر و مادرشان رسیدگی کنند یا مقداری از ثروت شان را صرف تأمین نیازهای بیماران سرطانی و … نمایند.

به عبارت دیگر، افراد زیادی در اولین قدم برای ثروتمند شدن، وارد چنین قراردادی با خدا می شوند که به آنها ثروت ببخشد تا آنها به افراد نیازمند کمک کنند.

در این موضوع و جملاتی که شرح داده شد، یک سری ترمزهای ذهنی در برابر خواسته ی “ثروتمند شدن” وجود دارد. به نظر شما آن ترمزها چه می توانند باشند؟ آنها را در بخش نظرات همین صفحه بنویس.


مهمترین نتیجه و پاداش انجام این تمرین:

پاداش انجام این تمرین و رسیدن به چنین حدی از شناخت درباره ی برنامه ریزی ذهن تان درمورد ثروت و تفکر و تأمل برای شناسایی موانع در ذهن تان -که تا کنون درهای برکت و ثروت را به زندگی تان بسته است- می تواند

تجربه استقلال مالی و آزادی زمانی برای انجام هر کاری و پرداختن به هر علاقه ای و زندگی در هر مکانی و هر شرایطی باشد.
رسیدن به خودشناسی و خداشناسی و باور خودت به عنوان خالق زندگی ات باشد.
خلق زندگی دلخواه ات، به کمک هماهنگی با قوانین خداوندی باشد که قدرت خلق زندگی ات را به تو بخشیده است. خداوندی که: سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولا «منزه است پروردگار ما که وعده‏ هایش انجام شدنى است.»

و این جنس از به شناخت رسیدن درباره ی ذهنت، اولین و مهمترین گام برای باز کردن درهای نعمت و ثروت به زندگی ات است.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    9 دقیقه
  • فایل صوتی شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت
    0MB
    9 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیه نوری» در این صفحه: 1
  1. -
    سمیه نوری گفته:
    مدت عضویت: 3842 روز

    درود بر استاد عزیز و اعضا محترم خانواده صمیمی عباس منش،روز بخیر،خدا قوت، امیدوارم همگی عالی باشید. درخصوص موضوع مورد بحث باید بگم که، بله، متاسفانه من هم هر وقت درخواستی از خدا داشته باشم همین قرارداد را با خدا می بستم، لذا تصمیم گرفتم با توجه به اگاهی هایی که امروز دارم این باور غلط،محدود کننده و ترمز های موجود در ان در مورد خودم تحلیل کنم. چون خودم و باورهام را بیشتر از دیگران میشناسم.

    – با این قرارداد میخوام به خدا این اطمینان را بدم که مطمین باش اگر به من ثروت و نعمت بدی من بنده بدی نمی شوم، ادم خوب و خیری خواهم ماند، به فکر بنده هات خواهم بود، طغیان نخواهم کرد و سرکش نخواهم شد، خلاصه می خوام بگم خدایا خیالت تخت، به من ثروت بده من ادم بدی نمی شم. که خوب این ناشی از باور محدودکننده ای هست که در مورد ثروت داریم، این باور مخرب که ادم های ثروتمند از خدا دور می شوند.

    – دوم: یک باور محدود کننده ای که از بچگی هم والدین هم معلم های محترم دینی و قران مدرسه تو مغزم فرو کردند، و اون اینکه ما اومدیم تو این دنیا ازمایش الهی را پس بدیم و از ان سر بلند بیرون بریم حتی با استناد به ایه های قران این باور را در مغزم فرو کرده بودند خصوصا اون ایه سوره بقره که هست «ولیبلونکم به شی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و النفس و الثمرات…»که هنوز هم صدای معلم ام تو گوشم هست که خداوند با نقص در اموال و جسم و … شما را ازمایش میکنه و این وعده الهی است. حتی بهتون ثروت میده که ازمایش تون کنه. لذا خوب به دلیل این باور مخرب و شرک الود و ترس از ازمایش الهی، به طور ناخوداگاه قبل هر درخواستی با خدا عهد می کردم که مطمین باش هر چی به من بدی می بخشم و‌بنده خوب ات می مونم. حتی سالها از اینکه فرزندی به دنیا بیارم واهمه داشتم، چون می ترسیدم این فرصت را به خدا بدم که من را با فرزندم ازمایش کنه، واقعا خنده داره، الان که فکر میکنم واقعا به این باورهای مخرب و کدهای ویروسی و شرک الود خنده ام میگیره

    -یک باور مخرب دیگه ای که داشتم این بود که خانواده ام این باور را در مغزم نهادینه کرده بود که ظرف روزی هر کس یک اندازه محدود هست و اگر حرص مال دنیا را بزنی و بیشتر از اون را بدست بیاری، خدا از یک جای دیگه از زندگی ات، مازادش را خارج میکنه، لذا همیشه با خدا عهد می کردم اون ثروتی را که میخوام به من بده ولی من قول میدم ببرم تو راه خیر استفاده کنم لذا شما من را به بلا و مصیبت دچار نکن و اون ثروت را بصورت مریضی و‌بلا و درد و رنج ازم نگیر، شما بده ،من قول میدم ببرم تو راه خیر

    -بصورت ناخوداگاه خودم را لایق اون ثروت نمی دوستم. درسته دوست داشتم اون ثروت را داشته باشم،ولی خودم را لایق اش نمی دوستم

    -ترس از اینکه مردم در مورد من چی فکر میکنن.من برام مهم بود که از دید همه دنیا ادم بسیار خوبی باشم. خوب ببخش و خیر بودن هم از مهم ترین ایتم هایی هست که مردم از انسانها به اون صفات یاد میکنن. پس با خدا عهد میکردم که اگر بهم ثروت بدی این کارها را انجام میدم

    -یک باور محدود کننده دیگه ای که داشتم این بود که دوست داشتم فرشته نجات همه باشم.فرشته محقق کردن ارزوهای همه، که باز هم نشات میگیره از اینکه دوست داشتم از دید همه ادم خوبه باشم.درحالیکه همون خدایی که به من میده به دیگران هم میتونه بده

    در واقع اگر بخوام جمع بندی کنم محکم ترین ترمز این عهد با خدا در خصوص من،ترس از ازمایش الهی بود و اینکه خدا را مطمین کنم که باور کنه اگر به من ثروتی بده من همچنان بنده خوبش می مونم و من را به ازمایش مبتلا نکنه.

    وقتی خوب فکر میکنم واقعا در ناخوداگاهم نسبت به خدا باورهای شرک الود زیادی داشتم که بسیار مخفی ان، و همه ناشی از باورهایی است که خانواده،معلم ها و جامعه در مغزم فرو کرده بودند.

    خداوند را شاکرم که به کمک دست بی نظیری از دستانش(استاد عباس منش عزیز) اگاهی های ناب امروزم را بدست اوردم، و با ساختن باورهای قدرتمند به خداوند واقعی و خالق واقعی جهان هستی نزدیکتر شدم، خداوندا بابت اگاهی های امروزم از تو سپاسگزارم و امیدوارم من را هر چه بیشتر به راه کسانی که به انها نعمت و ثروت دادی هدایت کنی، امیدوارم همگی در پناه الله یکتا، سلامت،ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: