شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 127

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2614 روز

    سلام به خانواده بزرگ وصمیمی عباس منش

    برای اینکه نظرخودم رو بنویسم لازمه که جمله رو

    به۲قسمت تفکیک کنم.

    قسمت اول:

    خدایابه من ثروت زیادی ببخش،

    قسمت دوم:

    تامقداری ازآن ثروت را به نیازمندان ببخشم و

    کمک کنم.

    من درگفتاربالایکسری باورهای قدرتمندکه حکم

    گاز دادن رو دارندو

    یکسری باورهاوموانع ذهنی که حکم ترمزکردن رو

    دارند می بینم،

    که دربعضی مواردهمزمان یک پا روی گاز است

    وپای دیگر روی ترمز.

    (۱)_باورقدرتمند:

    خداوند تنهامنبع اصلی قدرت وحامی من است

    که این باور درجمله اول بابیان اینکه؛

    خدایابه من ثروت زیادی ببخش،

    کاملامشخص است و

    خواسته خود(ثروت)راازخداوند طلب کرده نه

    کس دیگر(پای خودراروی گاز گذاشته)

    ولی درجمله دوم

    مانع ذهنی وباورشرک آمیز:

    بابیان اینکه؛

    تامقداری ازآنرابه نیازمندان ببخشم وکمک کنم.

    خودرادرجایگاه حامی وپشتیبان دیگران معرفی

    کرده وخیلی پنهاااان خود راشریک خداقرار داده

    وبااین باور شرک آمیزهمزمان پای دیگرخود را

    روی پدال ترمزگذاشته است.

    که اگرغیر ازاین می بود میتوانست

    همانطور که برای خود ازخودخداطلب می کرد

    برای دیگران هم ثروت راازخودخدا طلب کند.

    (۲)_باورقدرتمندبخشش:

    قبل اینکه دراین موردتوضیح بدم بهتره معنای

    بخشش را مرور کنیم

    بخشش=دادن چیزی به کسی بدون قراردادن

    شرط یابدون انتظاروچشمداشتی.

    باورقدرتمندبخشش:

    خداوند بخشنده است.

    که باوربالا درجمله اول بابیان اینکه؛

    خدایابه من ثروت زیادی ببخش،

    کاملا مشخص است وبخشش خداوند نسبت

    به خود راباور دارد(بااین باور پا روی گازگذاشته)

    ولی درجمله دوم

    مانع ذهنی وعدم باوربه اصل مفهوم بخشش:

    مقداری ازثروت رابرای کمک به نیازمندان

    میبخشم اگررررررخدا به من ثروت زیادی ببخشی

    واین دیگربه معنی بخشیدن به دیگران نیست

    چون درمقابل بخشش خود چیزی طلب کرده

    بخش قراردادی نیست ویکطرفه است واینجا

    همزمان پای دیگر راروی پدال ترمز گذاشته.

    (۳)_باورقدرتمند فراوانی:

    باور فراوانی درجمله اول بابیان اینکه؛

    خدایا به من ثروت زیاااادی ببخش،

    کاملا نمایان است واین یعنی باور به فراوانی

    ثروت دارم(پاروی گاز گذاشته است)

    ولی درجمله دوم

    مانع ذهنی کمبود وعدم باور به فراوانی:

    بابیان اینکه؛

    تامقدارررری ازآنرابه نیازمندان کمک کنم.

    چرا که اگر به فراوانی ثروت باور وایمان کامل

    داشت از این باور به این شکل استفاده میکرد

    ومیگفت؛

    خدایا ثروت ونعمتهای تو آنقدر زیاد است و

    همان قدر که به دیگران ثروت زیاد دادی به

    من هم ثروت بده.

    چون ثروت ونعمت فراوان است واین ما هستیم که باید ظرف وجودمان را بزرگتر کنیم تا بتوانیم

    آنرا دریافت کنیم.

    درموارد۱و۲و۳ که خدمتتون نوشتم

    همزمان با فشاردادن گاز پای دیگر هم روی پدال

    ترمز گذاشته شده بود

    ولی درموارد۴ وبعدی پا روی ترمز است که خلاصه

    آنها رو مینویسم.

    (۴)_عدم باور به قانون پرداخت بها برای رسیدن

    به خواسته هاقبل ازرسیدن بهآن خواسته

    یا بهتر بگویم؛

    درک ناقص قانون پرداخت بها

    که درجملات این درک ناقص کاملا مشهود است

    اینطور گفته؛

    خدایا اول مدا به خواسته ام(ثروت)برسان

    بعداز رسیدن به خواسته ام(ثروت)

    مقداری از آنرا به………‌‌میبخشم.

    واز این طریق مثلا بهای خواسته ام را می پردازم

    که این دیگر به معنای پرداخت بها نیست

    هناتطور که استاد گفته اند:

    قبل از رسیدن یا در حین رسیدن به خواسته باید

    بهای آنرا پرداخت(نه بعد از آن)

    (۵)_عدم باور به عدالت خداوند:

    چرا که خدا به همه یکسان نعمت داده وفقط

    خودمان باید دستمان رادراز کنیم واستفاده کنیم

    (۶)_مانع ذهنی عدم باور به قانون تکامل:

    وگرنه این درخواست را به این شکل مطرح

    نمیکرد،

    واین باور دقیقا باوری است که دراکثرما هست

    ومارافلج میکندوحتی از حرکت کردن به جلو

    واینکه پای خود راروی گاز هم فشار دهیم باز

    می دارد ودوست داریم بدون طی مراحل تکامل

    لنگان لنگان دست دیگران را هم بگیریم و به

    دیگران کمک کنیم درصورتیکه هنوز پای ما

    روی ترمز است وآنرا هنوز رها نکرده ام چه برسد

    به اینکه گاز بدهیم و حرکت کنیم.

    درپناه الله یکتا شاد وموفق وپیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      سحر عامری گفته:
      مدت عضویت: 3138 روز

      اقای محمدرضا مرادی دوست عزیزم خیلی از دیدگاهتون خوشم اومد اره درسته ما اول برای ثروتمند شدن باید هزینه اش را پرداخت کنیم باید بهاش را پرداخت کنیم. یعنی تواول برادریت را ثابت کن. محصولات استاد همه شون ثروتند اگر ما از راه درست بدستش بیاریم وبهاش راپرداخت کنیم یعنی لیاقت استفاده ازاون محصول را داریم ثروت هم همینه ما باید احساس ثروتمند شدن را داشته باشیم نمیدونم چرا امروز هر باخوندن نظرات به ذهنم مرسه دوست دارم به اشتراک بذارم در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      غزل بانو گفته:
      مدت عضویت: 3112 روز

      اقای مرادی عزیز باور چهارم که درمورد پرداخت بها نوشته بودید نکته بسیار جالب و متفاوتی بود که من در کامنتهایی که تاحالا خوندم ندیده بودم باور خیلی ریز و مخربی بود ممنون که به این مطلب توجه کردید و اینجا نوشتید عالی بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    اسماعیل شاکری گفته:
    مدت عضویت: 2918 روز

    سلام بر شما و دوستان و استاد عزیز

    خدا را سپاسگزارم که حا همگیمون عالی هست

    زمانی که فایل را گوش کردم دقیقا فهمیدم که چرا با این همه کار کردن روی خودم به اون اعدادی که میخوام نمیرسم و اصلا من را برد به بچگی برد به رمان امتحان ها به اوت موقه که به خدا میگفتم من قبول بشم فلان کار را میکنم . بعد یکم جلو تر دیدم که هر جایی که بخاطر باور های خودم یه جا گیر میوفتادم دقیقا همین رفتار را میکنم خدایا این مشکل را حل کن من فلان میکنم . این موضوع همیشه با من بود و اصلا حتی فکرش را هم نمیکردم که این یه ترمز اساسی باشه تازه فکر میکردم کارم هم درسته از ماه رمضان امسال که تصمیم گرفتم به حقیقت پی ببرم و کل قرآن را خوندم و البته به آن عمل کنم بحث انفاق که خیلی هم توسیه شده تمیم جدی گرفتم که ببخشم حتی توی سناریو و فایل صوتی که ساخته بودم تو هدف گزاریام نوشتم که من میخوام دست بخشنده تو بشم ای خدا البته این به معنای گرو کشی نیست چون هم در قران در مورد انفاق کردن خیلی تاکیید کرده و حتی تو یه سوره ها گقته “کیست که به خدا قرض الحسنه دهدتا خدا مالش را پاک کند و چند برابر کند” و در ادامه میفرماید”اما انسان نتوانست از آن گردنه گدر کنه”منظور انفاق کردن هست . تصمیم این که به ایات قران عمل کنم که البته در خفا و بدون ریاکاری . با نیت پاک

    اما این ترمز بوده توی ذهنم که خدایا تو اینا بده من فلان میکنم یکم دیگه که بررسی کردم دیدم وایییی تمام نذر هایی که خودمون و اطرافیانمون دارن اثیر همین باور هدایا تو بچه من را سالم کن من هر سال فلان کار را میکنم . با یکم بررسی بیستر متوجه شدم که این باور بخاطر ورودی ها و تعصبات یکسان که در ایران هست در خیلیا هست کی دقیق متوجه میشیم که در ما هم هست زمانی که در یه کار به مشکل بر میخوریم دقیقا اونجا خودش را واضح نشون میده

    و این باورها را نسون میده که :

    1- من نمیتونم خودم با توکل به خدا با استفاده از قانون پول بسازم پس هدا تو به من بده من تصفش را میبخشم خیریه اگر من بتونیم بسازیم که انقدر بذل و بخشش نمیکنیم چرا تو بقیه کارهامون که توانایش را در خودمون میبینیم نصفش را نمیبخشیم . چون در خودمون نمیبینیم کخ مثلا 200 میلیون پول داشته باشیم.

    2-باور عدم شایستگی به شدت در این مورد هودش را نشون میده که من شایسته 200 میلیون نیستم حاظرم 100 میلیون را ببخشم ولی 100 میلیون نش را داشته باشم

    3- شرک مطلق که خدا این قدرت و بخشندگی را نداره که مثلا این 200 میلیون را بده برای خودم پس من باید یه عدد زیادش را ببخشم که خدا بخاطر اووون بخششه به من 100 میلیونش را بده نه بخاطر خودم

    4- خدا من را دوست نداره اگه دوست داشت به میداد پی باید یه مقدارش را ببخشم خدا بگه ببین چون بخشیدی بهت میدم

    5- خدا نمیخاد ما ثروت مند بشیم وگرنه انقدر پول ساختن گه سخت نبود و دنگ فنگ نداشت

    6-پول سازی خیییلی سخته پی من بیام با بخشش توجه خدا را جلب کنم که باز بخاطر بخشش به من پوله را بده باز (عدم شایستگی)

    7-ثروت ها محدوده نیست دیگه این به فرصت اگه من نصفشم نبخشم و به اون نصف دیگش قانع نباشم خب تموم میشه دیگه از این فرصت ها گیرم نمیاد.

    8- ما باید یه کاری بکنیم که خدا دوست داشته باشه تا بعد بخاطر اون کاره به ما ثروت بده ئگرنه از راه طبیعی که ثروت نمیده

    زمانی که شروع مردم به تایپ کردن فکرشم نمیکردم انقدر ترمز تو همین سوال فقط تو خودم داشته باشم همش از خودم سوال میکردم که چرا من که دارم خوب کار میکنم و هر کسی که من را میبینه تغییرات را به وضوح خوب میبینه و در خیلی از موارد نتیجه دیدم چرا در مورد ثروت نمیشه تا استاد سوال را طرح کرد متوجه شدم که ترمز ها تو همین قسمت هست الان که نوشتم و این باور ها خودشون را نشون دادن تازه فهمیدم کد خرابه کجاست و خوشحالم و از خدا سپاسگزارم ازش چند روز پیش خواسته بودم هدایتم کنه توسط استاد و طرح این سوال که خودم را به چالش بکشم جوابم را داد خدا جووون عاشقتم استتاد از شما هم سپاسگزارم

    دوستان همتون را دوست دارم و از همین لحظه حمله میکنم به این باور ها و به لطف خدای مهربون و رزاق بعد میام براتون نتایج را میگم دوستتون دارم

    در پناه خدای مهربون شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      غزل بانو گفته:
      مدت عضویت: 3112 روز

      سلام اقای شاکری عزیز

      درمورد نذر که نوشته بودید خیلی به فکر رفتم. من چند وقت پیش در سوالات عقل کل یه نفر درمورد نذر کردن پرسیده بود سوالشو دیدم ولی جواب خوبی براش پیدا نکردم دقیقا این حرف شما جواب درست بود که ما بخاطر همین باور مخرب میاییم نذر میکنیم

      ترمزهایی هم که نوشته بودید واقعا کامل بود بسیار مختصر و مفید و البته جامع و کامل

      متشکرم دوست گرامی از دیدگاه خیلی خوب و موثرتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی وحیدی پارسا گفته:
    مدت عضویت: 3046 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان.خدا رو سپاس گذارم که این فرصت رو به من داد تا منم تو بخشی از نوشتن این کتاب سهیم باشه.جواب سوال استاد رو من توی دفترم نوشتم بودم،به شکلی که هرچی فکر میکردم انچنان با سرعت میومد که حتی رو دست خطمم تاثیر گذاشته بود،تااینکه امشب فایل استاد رو دیدم که از کامنتا و جواب های خانوادمون صحبت میکردن.از خودم خجالت کشیدم و اصلا وظیفه دونستم انچه که به ذهنم رسیده رو انتشار بدم،حالا اگه ضعف داشته باشه استاد و بچه ها کمکم میکنن که اصلاحش کنم ،اگر درست باشه که تو جاری کردن آگاهی به بقیه سهیم بودم.

    و اما جواب سوال از نظر بنده:

    اول اینکه خداوند انسان نیست که با زبون خودمون باهاش صحبت کنیم.ما باید با زبان خوده خداوند باهاش صحبت و درخواست کنیم.چجوری؟

    با هدایت کردن افکارمون به سمتی که به احساس خوب برسیم .احساسی که از ایمان و باورهامون به وجود اومده باشه.

    همین که خواسته ای داریم و بدون در نظر گرفتن چگونگی رسیدن به خواسته و خیال راحت و لذت بردن در مسیر،به احساس خوبی برسیم،یعنی با درون خود و خداوند هماهنگ شدیم(برای اینکه زبان خداوند رو بهتر درک کنیم پیشنهادمم حتما کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم”استادو رو بخونیم)

    اما مطرح کردن این خواسته:

    به نظر من ما داریم بازهم بیشتر برای دیگران این خواسته رو مطرح میکنیم،کمک به بیماران،کمک به پدر و مادر،و ….اینها به نظر من برای دیگران زندگی کردن و بعد برای لدت بردن خودمونه.این خواسته این رو میرسونه که حالا من با بادفداکاری بعد از دیگران هم به نتیجه رسیدم مشکلی نیست?

    اینجوری به خداوند و بنده هاش کمک کردم?

    اما به نظر من این خواسته باید اینجوری مطرح بشه:

    خدایا من ازت ثروت میخوام تا از زیبایی های جهانت استفاده کنم،خدایا کمکم کن تا قوانین جهانت رو کامل درک کنم،و با کد نویسی اون قوانین در زندگی خودم بتونم به شکل دلخواهم به خواسته هام برسم.و بعد بتونم افرادی رو که میخوان و دنبال چگونگی رسیدن به خواسته هام رو سوال میکنن،بهشون ماهیگیری یاد بدم.خدایا من وقتی با کدنویسی همیشه سالم باشم،با کد نویسی یه رابطه ی سراسر عشق،لذت،محبت داشته باشم،با کد نویسی ثروتمند باشم و با کد نویسی در همه ی جنبه های زندگیم به کمال برسم میتونم به دیگران کمک کنم.نه اینکه تو زندگیشون دستی ببرم،که با اموزش کد نویسی بهشون کمک کنم.اونم نه اینکه من مجابشون کنم،که بعد از دیدن نتایج خودم بیان و کلاس برنامه نویسی ثبت نام کنن.این یکی از بزرگترین باگ های من در خواسته هام بود که خدایا به من ثروت به تا به پدرم کمک کنم.ینی من داشتم تو کامپیوتر خودم کد هارو مینوشتم اما منتظر بودم نتیجش تو کامپیوتر پدرم ظاهر شه.الان که فکر میکنم میبینم معلومه که این اتفاق نمیوفته .چون من اصلا دسترسی به پسوردهای کامپیوتر پدرم رو ندارم(باورها و فرکانس ها)حالا هی بیام کد بنویسم و هی دکمه ی اینتر رو هر بار باشدت هر چه تمام تر فشار بدم که تو کامپیوتر پدرم ظاهر شه.واقعا خندم میگیره??

    اما من باید نتیجه ی کد نویسیم رو تو کامپیوتر (زندگی)خودم بگیرم و بعد پدر با دیدن نتایج بیاد بهم بگه حالا به منم کد نویسی اموزش بده و منم باعشق اینکارو براش بکنم که دیگه اونموقع من کلی کد نوشتم که بابا با دیدنشون فقط کپی پیست میکنه تو کامپیوتر خودش(باورها و نتایج من که برای بابا راحت ساخته میشه)

    خدایا ازت میخوام تا تک تک اعضای خانواده عباس منشیمون و خود استادم نازنینم ،برنامه نویس قادر و ماهر زندگی خودمون باشیم.

    دوستون دارم خیلی زیاد.

    در پناه رب باشید.

    ??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      غزل بانو گفته:
      مدت عضویت: 3112 روز

      اقای پارسا مثالتون خیلی باحال و قابل فهم بود (من داشتم تو کامپیوتر خودم کد هارو مینوشتم اما منتظر بودم نتیجش تو کامپیوتر پدرم ظاهر شه) واقعا همینطوره باید دنبال ساختن زندگی خودمون باشیم نه دیگران. ممنونم از دیدگاه قشنگ و اگاهی بخش شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    هادی عبدولی گفته:
    مدت عضویت: 2943 روز

    سلام

    یک واقعیت در مورده من و خیلی های دیگه اینه که هنوز به این نرسیدیم که اگر میخواهیم خدا باشیم و قدرتمند باشیم باید خدایی فکر کنیم و باور داشته باشیم ..

    یعنی اگر میخواهیم ثروتی ببخشیم بی حساب ببخشیم نه بخاطر دریافت مزدی .ماها برای خدایی شدن باید به منبع انرژی یعنی خدا وصل شویم و وصل شدنمان تنها با یکی شدن با او محقق میشه توجه کنیم که خداوند بی حساب میبخشه هر چیزی رو محبت ثروت سلامتی و .. ما باید توی اون راه بی توقع حرکت کنیم تا بهش وصل بشیم . وقتی چیزی از خدا میخواهیم و واسش شرطی میزاریم خودمونو از رحمت خدایی که قبول داشتیم بی حساب میده دور میکنیم چراکه باعث نقض بخشندگیش شدیم پس دریافتش نمی‌کنیم

    مورده بعدش اینه که ما معامله میکنیم با خدا که از رحمتی که قراره بهمون با پارتی بده به بنده هایی که قرار نیست مورده رحمت قرار بگیرند بدهیم پس خدا عادل نیست باز هم نقض

    کورده بعدی اینه که میخوایم به خدا اثبات کنیم که من دارم شایستگیمو پیشاپیش برای داشتن ثروت بهت اعلام میکنم بجان تو من لیاقتش رو دارم ولی همین که ما زوم کردیم روش نشون میده احساس بی لیاقتی داریم

    مثل خدا فکر کنیم مثل اون همه چی خواهیم داشت چون زمین و آسمان در تسخیر ماست و برای ماست

    ما از روح خداییم پس راحت میتونیم بهش وصل بشیم

    فقط کافیه باورهای خدا گونه داشته باشیم . بی نیازی در اوج دارایی . ببخشش بی چشم داشت . از چیزی که الان داریم ببخشیم نه وعده سر خرمن بدیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    hamid n گفته:
    مدت عضویت: 3980 روز

    سلام

    اصلا همین از خدا خواستن نشون دهندی بی‌ ایمانیه! یعنی‌ با درخواست کردن داریم میگیم من قدرت خلق ندارم و سرنوشتم رو عوامل دیگه رقم میزنن.

    ما ماهیت خدا رو نشناختیم وهنوز از جهان به اندازه کافی‌ در مورد احساس و باورهامون بازخورد نگرفتیم(یعنی‌ به اندازه کافی‌ ایمان نداریم) که این باعث به وجود آمدن این باور می‌شه که من قدرت خلق و رسیدن به اهدفم رو ندارم و اتفاقات خاصی‌ باید بیفته که به هدف و آرزوم برسم(خدا بخواد، معجزه ای رخ بده، …)

    باور دیگه ای که هست اینه که خدا یا جهان به اندازهٔ کافی‌ غنی نیست و نمیتونه بی‌ حسابو کتاب نعمت رو وارد زندگی‌ عدم کنه.

    با تشکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    حامد محمدنیا گفته:
    مدت عضویت: 3808 روز

    ترمزهایی که در این باور وجود دارد که خدایا به من ثروت بده تا بتوانم به خانواده ام و کسایی که نیاز مالی دارند حالا چه از فامیل های خودم و چه مردم و یا ساخت مکان های زیارتی و مدارس و …

    ……..ترمزها……..

    ۱) خدایا تو به من ثروت بده تا در این دراه خرج کنم که بتوانم برای ان دنیا ثواب جمع کنم در حالی که همش فکر میکنم باید به نیازمندان کمک کنم و یا انسان خیری باشم تا بروم به بهشت

    ۲) در این راه خرج کنم که در چشم مردم یک ادم پولدار و خیر به حساب بیام و از این راه اعتبار کسب کنم

    ۳) در این راه خرج کنم چون میدانم که حتما باید یک کار خوب برای دیگران و فقیران انجام دهم تا تو به من ثروت دهی

    ۴) در این راه خرج کنم چون خودم و ایندم رو لایق ثروت تمام و کمال نمیدانم

    ۵) به من ثروت بده تا به دیگران کمک کنم در حالی که فکر میکنم مردم و فقیران به اجبار در شرایط فقر هستند و نمیتوانند خودشون رو از این وضعیت نجات دهند در حالی قوانین برای همه یکسان است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    فریما مزیدی گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام

    برای دختر من بیرون رفتن به همراه دوستان و همکلاسیهاش یجورایی نعمته ، وقتی میخواد رضایت منو جلبکنه کلی مقدمه چینی میکنه

    مامان اگه اجازه بدی برم قول میدم اومدم درسامو بخونم

    یا فلان کارو که میدونه از نظر من مثبته رو انجام میدم

    همیشه اولین فکری که به ذهنم خطور میکنه اینه :

    چرا اینقدر بی اعتماد بنفس و ضعیفه

    چرا فکر میکنه من در ازای انجام کاری میخوام بهش اجازه بدم انگار میخواد منو فریب بده

    توی دلم میگم اخه دختر عزیزم من اینقدر عاشق تو هستم که نیازی به شرط و شروط نیست اصلا شرط هاشو نمیشنوم, وقتی شرط میزاره دیگه حس خوبی ندارم

    این یه مثال سادست از روزمرگی های ما

    حالا فکر کنید وقتی به خدای عالم ،افریننده ی جهان که همه قدرت ازان اوست میگیم فلان چیزو میخوام اگه بهم بدی فلان کارو انجام میدم

    اولین دلیل اینه که من عزت نفس اینو ندارم به خالقم بگم من اینو میخوام، من خودمو لایق داشتن این نعمت نمیدونم یا اینکه خدایا تو بقیه ادما رو بیشتر از من دوست داری اگه به من فلان نعمت رو بدی من به عزیزانت خدمت میکنم یجورایی عدل خدا رو زیر سوال میبریم

    تصور کنید به یک رستوران سلف سرویس عالی رفتید و از همه ی غذاها و نوشیدنی ها به هر مقدار که میخواهید میتونید استفاده کنید انوقت شما به صاحب رستوران بگویید اگر فلان غذا رو به من بدی من ظرفهای رستوران رو هم میشورم تصور کنید پاسخ چیست

    سفره ی نعمت خدا گستردست نیازی نیست ما برای برخورداری از نعمتها شرطی بزاریم کافیه خودمونو لایق داشتن نعمتها بدونیم

    کافیه طبق قوانین عمل کنیم برای اینکه از غذاهای رستوران برخوردار شیم باید راهی رو طی کنیم تا به رستوران برسیم یه راه مشخص

    فقط همین راه مشخص رسیدن به نعمتها استفاده از قوانینه ،یه قوانین مشخص

    وقتی راهو طی کردیم و رسیدیم میتونیم از همه ی غذاها استفاده کنیم بدون اینکه شرطی بزاریم

    مثالهایی که زدم انقدر احساس بدی نسبت به شرط گذاشتن و نذر و …در ذهنم ایجاد کرد که یقینا هیچگاه برای رسیدن به خواسته هام مثل گذشته عمل نخواهم کرد

    دوستان نوشتن نظرها در درجه اول به خودمون کمک میکنه

    هر چی یادمه برای خدا شرط گذاشتم جالب اینجاست به هیچ کدوم از اون خواسته ها هم نرسیدم تازه فهمیدم همون شرط و شروط ترمز رسیدن به خواسته هام بودن

    امان از این باور کمبود

    امان از شرک

    میجنگم باهاشون و پیروز میشم همین الان هم خیلی پیشرفت کردم

    خدا رو شکر بخاطر اینهمه اگاهی که در اختیارم میزاره

    خدایا سپاسگزارتم که منو هر روز هدایت میکنی

    دوستانی که فقط نظرها رو میخونید به خودتون خدمت کنید و نظر بدید ،باورهای مخربتونو بکشید بیرون

    فقط با نوشتن این اتفاق میفته

    اولین نظری که در سایت گذاشتم انگار قوانین رو فقط حفظ کرده بودم ولی اینبار عمق فاجعه باورهای مخرب و ترمز های سالیان سال افکارم رو درک کردم

    بنویسید نظراتتون رو دوستان ،هر چیزی که به ذهنتون خطور میکنه ،اگر احساس کردید موضوع براتون بزرگ نیست چندین بار نظرهاتونو بنویسید تا درکتون تکاملشو طی کنه ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
    • -
      رضا عطارروشن گفته:
      مدت عضویت: 3826 روز

      سلام دوست خوبم

      چقدر عالی بود

      چه مثال خوبی زدید که بچه ها نسبت به والدین همین احساسی رو دارند که والدین نسبت به خدا دارند

      عالی بود

      خدا رو شکر که این دیدگاه رو خوندم و درس خوبی گرفتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مریم م گفته:
      مدت عضویت: 2765 روز

      دوست عزیز لذت بردم ،

      ???????

      یاد خودم افتادم که چندین سال پیش که

      میخواستم کنکور قبول بشم ، همش توی دعاهام میگفتم خدایا مت قبول بشم که مادرم خوشحال بشه و بزرگترین دلیلم خوشحالی مادرم بود و اصلا مهم نبود بقیه ش و وقتی هم قبول شدم شهرستان قبول شدم که اصلا دوست نداشتم برم و با پافشاری مادرم رفتم و چقدر اون چند سال به من سخت گذشت

      این یکی از نمونه های درخواستهایم از خدا بود و توش باور عدم لیاقت نسبت به خودم بود ?

      و یکی دیگه ش همش میگم خدایا من ثروتمند بشم به برادرهام کمک کنم ، و دقیقا عادل نبودن خدا و باز عدم لیاقت توی این درخواست است

      ولی یه چیزی در مورد کمک کردن و لذت بردن ازش هست که دوست دارم استاد بیشتر برامون باز کنه مثلا یکی از خواسته هام اینه که ثروتمند بشم تا یه سالن آمفی تاتر بزنم اما نمیدونم آیا باز تدی این درخواست هم شرک هست و یا ترمز

      در هر حال این سوال استاد خیلی چالش برانگیزه

      ممنون از همه دوستان خوبم با جوابهای عالی که خیلی از ترمزهایی که خودمون ناونشتیم پیدا کنیم توی این جوابها می بینیم

      ????????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مريم صالح گفته:
      مدت عضویت: 3420 روز

      دوست عزیز مثال زیبایی زدید .مثالی که هممون چه در جایگاه فرزند چه پدر یا مادر تجربه اش کردیم و واقعا همین طوره ، وقتی کوچیک هستیم ،قدرتی در خودمون نمیبینیم ،یه قدرت بالاتر هست به اسم (مامان و بابا )که میخواهیم با هر ترفندی که شده راضیشون کنیم غافل از اینکه پدر و مادر دست ما رو خیلی زودتر از اونچه که ما فکر کنیم خوندن(مثل خداوند که فکر ما رو میخونه) و حتی اگه دلیل منطقی هم بیارن که ما زیر بار نمیریم اون موقع فقط میخواهیم به هر قیمتی که شده فقط خواسته مون رو عملی کنیم اصلا به عواقبش هم فکر نمیکنیم حتی گاهی بهای سنگینی بابتش پرداخت میکنیم ، دقیقا مثل سیستم هوشمند جهان که همان حس کودکی رو درباره اش پیاده میکنیم ،به قول استاد خداوند رو انسانی میبینیم که با هر ترفندی میخواهیم راضیش کنیم . غافل از اینکه این سیستم هوشمند هی به ما پیغام میدهد که جاااااانم اول چاله چوله های رسیدن به خواسته ات رو پر کن (شناسایی موانع ذهنیمون)، نشونه ها رو ببین ، به درون خودت رجوع کن ، اونوقت دیگه نمیخواد زور بزنی و من رو راضی کنی ، منی نیست که بخواد راضی بشه ، تو خود حجاب خودی از میان برخیز ، ولی خوب دیگه بهاش رو باید بپردازیم چون خداوند با زبان نشانه با ما صحبت میکند ، و این ما هستیم که باید نشانه ها رو درک کنیم .?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 1527 روز

      سلام به شما دوست عزیزم

      وای خدای من. نمیدونید این کامنت شما در وجود من چه انقلابی به پا کرد!

      داشتم کامنت های اقای عطار روشن رو از ابتدای عضویتشون تا به امروز میخوندم که رسیدم به پاسخی که به کامنت شما دادند، و رسیدم به کامنت شما. عجب مثالی زدید! قشنگ دوزاریم افتاد فکر میکنم. خدا همیشه بهترین و قشنگتربن ها رو نصیبتون کنه و همیشه در ارامش و در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    امید حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2558 روز

    سلام دوستان.

    اگربریم در کامپیترمون بریم بە

    Start /search /run

    و انجا نبویسیم:

    cmd

    صفحەی سیاه داس باز کنیم وفقد این کد کوتاه

    = explorer

    بنویسیم داس( مای کامپیوتر)را با صورت خودکار باز میکند،

    اما اگر هر چیزی دیگری بهش اضافه کنیم( مای کامپیوتر )باز نمیکند حتی اگر بنویسیم:

    explorer = My computer

    چیزی باز نمیشە .

    میخواهم با این مثل کد نویسی ساده در داس جواب سوال استاد عباس منش را بدهم کە

    وقطی از خداوند بخواهیم به ما ثروت زیادی ببخشد و رو لیاقت خودمون تاکید کنیم کد کافی رو نوشتیم,

    چون ما خودمون بتنهایی لیاقت لطفی خدا رو داریم ک ثروتمند مان کند بدون هیچ کد اضافی.

    یک مثل در قواعد زبان عربی میگوید ( الزائد کالناقص) یعنی اضافه هم مثل نقص است .

    — از یک طرف دیگر مگر ما کی هستیم وارد چنین قراردادی با خدا شویم که به ما ثروت ببخشد تا ما به افراد نیازمند کمک کنیم.

    این هم بماند ک ما با این کار داریم عدالتی خداوند رو میبریم زیر سوال و میخواهیم ک بزور کسانی کە خودشون نمیخواهند را خوشبخت کنیم (انک لا تهدی من احببت).

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  9. -
    داریوش صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2930 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام خدمت استاد عباس منش گرانقدر و گروه تحقیقاتی ایشان و دوستان گرامی عضو سایت

    اولین ترمزی که به ذهنم رسید این است که من لیاقت ثروتمند شدن و زندگی خوب را ندارم(باور عدم لیاقت و کمبود عزت نفس)و ثروتمند شدن را وابسته به کمک دیگران می دانم.برای ثروتمند شدن شرط و شروط میگذارم.انگار دارم با خدا معامله میکنم که خداوندا تو مرا ثروتمند کن تا به بنده هات کمک کنم و این یک باور شرک آلود است که خداوند چیزی به من نمی دهد مگر مردم را واسطه و شفیع قرار دهم و انتظار رحمت و رزق خداوند را بواسطه کسان دیگر می طلبم.(باور شرک).ترمز دیگر توجه به ناخواسته ها(فقر و بیماری)می باشد که ما را از رسیدن به ثروت و سلامتی محروم می نماید.ترمز دیگر نگاه احساسی به خداوند است که انگار خداوند دارای احساس است که می توان با این قبیل درخواستها خداوند را تحت تاثیر قرار داد.که این دیدگاه از عدم شناخت دقیق قوانین خداوند نشات میگیرد.

    شاد .پیروز.سربلند و سلامتی برای همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      سامان مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2485 روز

      سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عزیزمون که دستی از دستان خدا هست که به ما از طریق خدا کمک میکنه که هر چه بهتر و راحت تر به مدار های بالاتری برسیم با اضافه کاری خیلی خیلی کمتر

      حقیقتا اون روز که این سوال مطرح شد من پیش خودم گفتم خوب من بخشش رو خیلی دوس دارم اصن وقتی میبخشم خودم حالم بهتر میشه تا اینکه اون پولو واسه خودم خرج کنم البته در بعضی مواقع ولی الان که کامنت ها رو خوندم متوجه شدم قوی ترین ترمز من اینه که به شدت دوس دارم کانون توجه این و اون قرار بگیرم در صورتی که بقیه کین یا به قول استاد مردم کیلو چند ?? در واقع من همیشه باید دنبال توجه خدا باشم چون اونه که همه چی دستشه نه مردم و من همیشه به خودم میگفتم خدایا این پول واسه من اوکی شه n تومنشو که اون شخص نیاز داره میدم واسه اینکه مشکلش حل شه و از همه مهمتر اینکه من تو نظر اون ادم یه منجی یه ادمی که الان مشکلش رو حل کردم و اون مدیونه منه شکل بگیرم در واقع علنا داشتم شرک میورزیدم به خدا واسه این طرز فکرم انگار خواسته اون ادمو من اجابت کردم الان میفهمم که چقدر این ترمز جاهای دیگه هم جلو خیلی از برکات رو واسه من گرفته فقط واسه اینکه همش دنبال اینم که بگن اووف فلانی چه ماشینی سواره چه خونه ای داره دمش گرم تا اخر عمر بهش مدیونیم که این مقدار پولو داد به ما انقدر جلو بیفتیم یعنی همش واسه نظر بقیه زندگی کردم تمام این مدت رو اصن انگار خودم مهم نبودم خدای من مهم نبوده اینا همش شرکه همش ترمز و من ممنونم که امروز با خوندن این کامنتا تازه چن تا از ترمزای بدی که داشتم و فک میکردم عالین و منو زودتر به اون چیزی که میخوام میرسونن بشناسم که همینم خودش زمان میبره تا درس شه واقعا تا اخر عمرم باید باهاش مقابله کنم ولی همین که امروز چنتاشو شناختم واقعا خدا رو ١٠٠ هزار مرتبه شکر و ممنون از شما و استاد مهربونمون ??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    محمد ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 3924 روز

    سلامی دوباره

    استاد من نظرمو تو کامنت قبلی بیان کردم

    یه چند تا نکته بود که فراموش کردم بگم

    اول اینکه بعد از اینکه فایل تموم شد برامون از ویلاتون و اسبتون “براونی” فیلم گرفتید که این خیلی عالیه و پیشنهاد میکنم تو فایلای رایگان و حتی سایر جلسات کشف قوانین این کارو بکنید

    چون باعث میشه تاثییر فایل چند برابر بشه و خیلی برای ما لذت بخشه

    نکته دوم اینکه اگه میشه این مسابقه رو برای موضوعات مختلف بزارید

    مثلاً الان مسابقه برای اینه که ترمزهای ثروت رو بگن دوستان

    در مسابقه بعدی ترمزهای سلامتی و در یک مسابقه دیگه ترمز روابط عاشقانه خوب و….

    این هم به همه مون کمک میکنه ترمزها رو بهتر بشناسیم.

    شاد و پیروز و ثروتمند باشیم و ایشالا منم زودتر بیام آمریکا پیش خودت استاد ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: