شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 138

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خالد غفاری گفته:
    مدت عضویت: 2803 روز

    سلام خدمت سید عزیزمون استاد بزرگوارمون و خدمت همه دوستان همراه من چند صفحه از نظرات رو خونده بودم که امروز استاد تو فایل جدیدشون که عالی بود گفت برید بنویسید از ترمز هاتون وقتی خوب فکر کردم دیدم چقدر آجر چیدم جلو چرخهای این ماشین ترمز هم گرفتم تا ته همیشه می گفتم خدایا من اگر پول دار بشم مثل فلان آشنای پولدارمون نمیشم که  خیلی بهتر از اون میتونم پولم رو در راه خیر خرج کنم چرا اون بلد نیست چطور پولش رو  برای کمک به بقیه هزینه کنه یا فلان پولدار اطراف رو که میشناسم که میلیاردها سرمایه و پول داره چرا کاراهای خیر بزرگ نمیکنه من اگر اینقدر ثروت خداوند بهم بده فلان و فلان میکنم خیلی بهتر از اینها بلدم کار خیر انجام بدم خدایا به من این ثروت رو بده تا نشون بدم چه فکرها ی برای کمک به اطرافیانم دارم چقدر من بهتر بلدم ثروتم رو به خدمت آشناها و اطرافیانم در بیارم خدایا ثروت و برکات خودت رو بهم نشون بده تا تا به بقیه هم کمک کنم من خیلی بهتر از ثروتمندای که میشناسم میتونم ثروتم رو ببخشم در راه خیر .خدایا اینا رو که دارم می نویسم خودش داره میاد کجای ذهن بوده این ترمزها اینکه تا الان فکر میکردم و توی ذهنم بود که خدایا تو من رو ثروتمند کن تا نشون بدم چطور میتونم به بقیه کمک کنم کمکهای که ثروتمندهای که من میشناسم بلد نیستن اصلا اونا حتی بلد نیستن پولشونو برای خودشون خرج کنن این تفکر من بود استاد واقعا مچکرم که به من یادآوری کردی که بنویسم تا بفهمم چه باورهای مخربی توی ذهن هست که جلوی پیشرفت و حرکتم رو گرفته  ممنون به خاطر فایل جدید که کلی انرژی گرفتیم از این همه فراوانی و ثروت در جهان و از این آدمهای خندان سربلند و موفق باشید 

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    نعمت شکیبی گفته:
    مدت عضویت: 2654 روز

    سلام به دوستان عزیز سایت عباسمنش

    ممنون از این همه اطلاعاتی که از خودتون از داستانهایی که در مورد زندگی خودتون برای رسیدن به موفقیت و موانع و ترمزهاش میگین

    واقعا لذت بردم اصلا انگار سرعت به سوی موفقیت با هر کامنتی توی ذهن آدم داره بیشتر میشه

    مرسی که هستین

    ممنونم از همتون خصوصا :

    آقایون محبی و آقای جلال الدینی با کامنت های زیباتون:

    abasmanesh.com

    abasmanesh.com

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محسن قاضی زاهدی گفته:
    مدت عضویت: 2727 روز

    با سلام خدمت دوستان گرامی

    من بر این باورم که بخشش و کمک کردن اصلا بد نیست حتی خوب هم هست اما در جواب سوال اگر بخوام نظر خودمو بدم اینه که وقتی من به الله میگم من اگر این مقدار ثروت رو بدست بیارم فلان مبلغ رو کمک میکنم به نیازمندان یا بیمارستان یا هر چیزی از این قبیل

    یا اینطور بگم که اگر این مبلغ وارد زندگیم شه من فلان مبلغ رو میبخشم

    این اگرررر ها یعنی شک یعنی تردید

    اگر وقتی توی معامله بیاد یعنی احتمال نشدن

    ترمز این گونه درخواست ها همین تردید هست همین شک که شاید نشه.

    با خدا اگر وارد معامله میشیم اگر و اما توش نیاریم خالصانه و بدون هیچگونه تردیدی بخوایم اونوقته که خدا جواب میدهد درخواستمان را…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    علي راد گفته:
    مدت عضویت: 2994 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانواده دوست داشتنی عباس منش

    استاد سپاسگزارم از شما که با چنین سوالاتی دارین ماهی گیری رو بهمون یاد می‌دین

    اینکه حتی در نیت‌های خیرمون، تدبیرهای به ظاهر درست و پاک چقدر باورهای شرک الود و غلط وجود داره

    استاد من هم مثل همه دوستان همچین تفکرها و نیت‌های درستی داشتم و دارم و قبل این سوال شما به خودم افتخار میکردم و این نیتهارو محرکی واسه ثروتمند شدن میدونستم و اینکه حالا که این تعهد رو میدم خداهم حتما بهم کمک می‌کنه

    ترمز اول :

    دادن تعهد بزرگ مثلاً اگه من ثروتمند بشم نصف ثروتم رو می‌بخشم یا صرف امور خیریه میکنم

    ثروتمند شدن شخصیت مارو تغییر نمی‌دهد فقط نمایانتر می‌کنه

    اگه من الان پولی بهم برسه چقدر میتونم ببخشم چقدر راحتره واسم

    همان‌قدر تعهد بدم چون واقعی تره چون ایمان دارم به اینکه راحت میتونم انجامش بدم و اصلا هم احساس نمی‌کنم که دارم سر خدا با یه تعهد احساسی کلاه می‌زارم

    اگه با یک نفر قرار بزاریم و به تعهد خودمون باور داشته باشیم که میتونیم انجام بدیم اون کار ۱۰۰٪ از سمت دو طرف انجام میشه

    ترمز دوم :

    از خدا ثروت قابل لمس بخواهیم منکه نمیدونم ۱۰۰ میلیارد چقدر پوله و چه کارهای میشه باهاش کرد و احساس لیاقتش رو نمیتونم داشته باشم چرا در مقابلش تعهد میدم ؟ ولی واسه ۱۰۰ میلیون همه راحت میتونن برنامه ریزی کنند

    ترمز سوم :

    سهم شادی خودمون رو از تعهد مشخص کنیم

    من تعهد میدم اگه خدا بهم ۱۰۰میلیادر بده ۹۰ میلیارد جهت اشتغال زایی هزینه میکنم و کارخانجات احداث میکنم و…

    خوب اگه من باور داشته باشم که تو این مملکت کار افرینی و کارگر زیاد داشتن خیلی دردسر داره و واسم زجر اور باشه هیچ وقت بهم داده نمیشود

    ترمز چهارم :

    خدا به باورها و فرکانسهای ما جواب میده ثروت میده نه به تعهدات ما

    تغییر کنیم ثروتمند بشیم نه اینکه خدا ثروت بده بعد ما یه سری کارها انجام بدهیم

    ما فقط باید از خدا بخواهیم خدا هم به انسان بد و هم انسان خوب ثروت میدهد به باورها نه تعهدات

    اون کارگر بیکار اون بیمار سرطانی ما اگه ثروتمندترین مرد جهان هم باشیم تا خودشون و خدا نخواهند کاری از دست ما بر نمی آید

    خودمون رو گول نزنیم که اگه به خدا تعهد دادیم دیگه تمومه نه اگه تغییر نکنیم هروز فقیرتر میشم و مشرکتر و کافر تر

    خدایا مارو هدایت کن به هرانچه که به صلاح ما میدانی نه تدبیرهای ناقص ما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محمد نیک پور گفته:
    مدت عضویت: 2635 روز

    با سلام گاهی روزها میشینم با خودم فکر میکنم که چه اتفاقی افتاده که نتونستم به ثروت برسم و حالا تا حدود زیادی فهمیدم چرا … با خوندن کامنت هایی که دیدم و گوش دادن فایل استاد به این نتیجه رسیدم که کدهای مخرب ما کجای ذهن و داستان زندگی ما قرار داره

    ماها هیچ اعتقادی به عدالت خداوند نداریم –

    -ماها به این اعتقاد نداریم که همه انسان ها سر جای خودشون هستن و ما نمیتونیم جایگاه اونها رو تغییر بدیم حتی پدرمون مادرمون برادرمون خواهرمون همسرمون فرزندمون

    -ماها باور نداریم که ثروت میتونه به دست ما برسه مگر از طریق جذب ترحم خداوند یا فریب دادنش ( بابا داره میگه من به سخن شما کاری ندارم به قلبتون رجوع میکنم و چقدر احمقانه با خودمون فکر میکنیم که میتونیم فریب بدیم خداوندو )

    -ماها اعتقاد نداریم که ثروت پاکه و جزیی از نعمات خداونده و اینقد که این ورودی های منفی به ما نشون داده شده که فلان پولدار رانت داره ، فلان وامو گرفته پس نداده کشیده بالا در رفته ، یا پارتی داشته ، یا آقا زاده است و و و و

    -ماها باور نداریم که اگر 1 میلیارد پول داشته باشیم میتونیم 1 میلیونشو کمک کنیم یا 100 میلیونشو فرقی نداره فقط منتظر باش دلت بهت بگه ، ماها با خودمون میگیم نهههههه مردم چی میگن بزار بیشتر بدم بزار بیشتر کمک کنیم تا هم مورد رحمت بیشتر خداوند قرار بگیریم هم جلوی مردم آبروی بخریم …. اما موقعی که ما حتی پول اینو نداریم که لباس های دلخواهمونو بخریم یا ماشین مورد علاقه امونو سوار بشیم یا خونه دلخواهمونو داشته باشیم چه طور میخاییم کمک کنیم با کدوم دل راضی ؟

    -ماها اول از همه به فکر پدر و مادر خواهران و برادرانمونیم در صورتی که نمیبینیم خودمون در چه شرایطی گیر افتادیم نمیبینیم چقدر نیازها داریم که به نیازهای اونا ارجع تره

    -ماها میخاییم با این کار اشتباهات گذشتگان خودمونو جبران کنیم در صورتی که ماها انسانیم و خداوند آدمیان کس دیگه ایی

    -ماهابه دنبال این هستیم که بشیم دستان خدا روی زرمین اما چه دستانی؟؟؟دستانی که خودشون تو گچ هستن و به گردنشون آویزون اول باید گچ دور دست خودمونو باز کنیم آزادی عمل بدیم به خودمون ماها اینقدر در گیر و دار داشتن ثروت برای کمک کردن به دیگرانیم که حتی خواسته های خودمونو بعد از به دست اوردن ثروت رو نمیدونیم اما تا میگن برای کمک کردن چه نهادهایی رو مد نظر دارین 100 نهاد سازمان موسسه رو نام میبریم حتی میدونیم چه مبلغی رو باید بدیم بهشون

    -ماها فکر میکنیم خدا هم رئیس بانکیه که میخاد یک وام بلاعوض بهمون بده و برای اینکه بتونیم دلشو به ترحم بیاریم حاضریم حتی تو دعاهامون براش طوری نقش بازی کنیم که اره من با پولی که میخای بهمون بدی میخام کار خیر بکنم مدرسه بزنم بیمارستان بزنم اخه مگه خدا متنظر کار خیر و من و شماست ما هر خیری که ایجاد کنیم نفعش برای خودمونه ماها فقط باید به فکر گسترش جهانمون باشیم اونجوری خدا کلی حال میکنه میگه تو بخواه من بهت میدم تو جهان منو گسترش بده من بهت بیشتر بیشتر میدم اما نه تا زمانی که خودمونو نتونستیم اغنا کنیم

    -ماها خدارو مثله انسانی میبینیم که با ترحم میشه فریبش داد مثله بیشتر کارهایی که در تمام دوران زندگیمون انجام دادیم جلوی معلم جلوی قاضی جلوی مدیر اداره (مادرم مریضه 0- همسایمون به پول نیاز داره – آشنایی داریم تو زندانه و و و

    دلم میخاد تا فردا براتون بنویسم و به همه بگم که چقدر ما دچار سو تفاهمیم در مورد خدا ، در مورد سیستمش ، ثروتش و وهابیتش و رحمانیتش

    البته بیشتر این سوتفاهم ها برمیگرده به گذشته ما، به سریال ها به تلویزیون به ماهواره به فیلم ها به ورودی های منفی به تبلیغات ( هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم) ، یادتون میاد این تبلیغو؟ اونموقع بچه بودم با خودم میگفتم اگه پولدار بشم حتما اول میرم ،نصف پولمو میدم به این سازمان….

    خدایا حال عجیبی دارم حتی گاهی میگم شاید اصن این ده درصدی هم که داریم میدیم به فقرا کار اشتباهی باشه اما میبینم که قران گفته انفاق کنید ، اما ماهایی که اینقدر به فکر کمک کردنیم بهتر نیست این انفاقو برای کسانی انجام بدیم که در خانواده، فامیل و اشنایان هستند که مستحق این کمک باشند واگر ندیدم و پیدا نکردیم که خیلی بعید میدونم بعدش بریم کمک کنیم به مستمندان یا سازمان ها به نظر من این معنی انفاقه واقعیه دوستان من باید یکم خودخواه بود تا تونست برای پیشرفت خودمون خانواده امون و اطرافیانمون مفید واقع بشیم (این نظر منه اگر راهکار دیگه ایی داره بگید)

    خلاصه اینکه استاد دمت گرم تو چراغ راه مایی ما داریم توی کوه جا پاهاتو دنبال میکنیم ،مسیر گاهی سخت میشه گاهی دو دل میشیم گاهی دلمون میلرزه گاهی چوخان خان میاد نجوای شیطانی میکنی اما ته دل ما روشنه داریم حرکت میکنیم دوستان من اگر زندگی هامون تغییرات آنچنانی نکرده اگر وضعیت مالیمون تغییرات آنچنانی نکرده مشکل در کار ما نیست مشکل در قوانین نیست مشکل در آموزه های استاد نیست مشکل در درون ماست ..

    و در اخر از خدا عذرخواهی میکنم که نتونستم حکمت و سیستمش درست درک کنم گاهی نقش دایه مهربان تر از مادرو بازی کردم واسه بنده هاش گاهی خواستم فریبش بدم تا بهم پول بده

    گاهی به عدالتش شک کردم

    گاهی گاهی گاهی و جمع شدن این گاهی ها و شدند باورو اینقد قوی شدن که شروع به ارسال فرکانس کردن و اینجایی که هستیم شد جایگاه واقعی ماست

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    نسرین مظاهری گفته:
    مدت عضویت: 2808 روز

    به نظر من برای رسیدن به خواسته هامون هرچی که باشه ثروت یا رابطه عاطفی یا هرچیزی باید یه خودخواهی هم داشته باشیم. باید خودمون رو دوست داشته باشیم .

    خیلی وقتا من دیدم به خواسته هام نمیرسم چون میگم خوب اون اول برسه بعد من یا حالا اشکالی نداره با همینم قانعم ، و همین باعث شده به خواسته نرسم

    جایی که واقعا خواستم برای خودم شخصا و شور و شوق داشتم برای رسیدن بهش اون خواسته من هرچی که بوده اتفاق افتاده .

    ادم باید به خودش احترام بزاره

    اول خودم بعد بقیه

    هروقت انقدر داشتم که لبریز میشد به بقیه میبخشم

    البته الانم در حد معقول اتفاق داشته باشیم ولی هروقت که خیلی پر شدیم و انقدر ارضاع شد وجودمون که اگه چیزی رو بخشیدیم دیگه دنبال این نباشیم که طرف باهاش چکار کرد اون موقع ببخشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2800 روز

    سلام استاد گل گلاب سلام دوستان جون جونی سلام و درود به همه شما با این همه آگاهیهای ناب

    کامنت اولم یکم طولانی شد اینبار تجربه شخصی خودم رو از این دعا که همیشه تو ذهنم بود”خدایا به من انقدر ثروت بده تا به مادر و پدرم خدمت کنم” به طور خلاصه بنویسم:

    از اونجایی که احساس و فرکانسی که از دعا ارسال میکنیم تعیین کننده برآورده شدن دعا هست نه صرفا خود دعا، من دقیقا الان دارم کشف میکنم که این دعا بهم چه حسی میداد: (دقیقا دنبال اون احساسه هستم)

    1) حس ناامیدی: چون باورم نمیشد برآورده بشه چون برآورده شدن دعام برام بدیهی نبود و مبتنی به یه سری شرط و شروط بود “به شرط اینکه به مادرو پدرم خدمت کنم”

    2) حس دلسوزی: چون من دلم برای مادر و پدرم میسوخت فک میکردم اونا به آرزوشون نرسیدن آخی چقد گناه دارن طفلکیا و میدونین که حس دلسوزی مخربترین فرکانس رو به جهان ارسال میکنه چون فک میکردم بی عدالتی شده در حق پدرو مادرم ظلم شده

    3) حس اضطرار و نگرانی و چسبندگی و وابستگی به خواسته: چون من میترسیدم به خواستم نرسم می خواستم زود برسم مبادا عمر پدرو مادرم تموم شه و من نتونم اونا رو به آرزوشون برسونم نکنه ناکام از دنیا برن و این حس باعث میشه نتونم از زندگیم لذت ببرم و صبور باشم بذارم تکاملم طی بشه

    4) حس مسئولیت پذیری بی مورد: چون فک میکردم من هستم که مسئول خواسته هایی پدر و مادرم هستم من وظیفه دارم زحمت هایی که پدر و مادرم برام کشیدن رو جبران کنم و یه فشار و استرس مضاعفی رو روی دوشم حس میکردم اگر جبران نکنم آدم بدی هستم

    5) حس بد در مورد پول: اینکه پول کثیف و غیر معنویه و من با خدمت کردن به پدر و مادرم میخوام بهش معنویت بدم

    6) حس بد در مورد ثروتمند شدن: اینکه اگه ثروتمند بشم آدم خسیس و بدی میشم: یا اینکه ثروتمندان آدمای از خدا بی خبری هستن و به دیگران کمک نمی کنن.

    7) حس نگرانی از مجاب شدن یا متقاعد شدن خداوند: فک میکردم خداوند یه آدمه و من دارم با یه آدم معامله می کنم و باید معامله وین وین باشه تا قبول کنه وگرنه قبول نمیکنه باید یه دلیل قانع کننده براش بیارم “تو رو خدا بهم ثروت بده بخدا قول میدم کار خیر انجام بدم”

    8) حس کمبود: چون فک میکردم که پول کمه پدر و مادر من خودشون نمیتونن پول بدست بیارن و من باید پول بدست بیارم و قسمتیشو به اونا ببخشم

    9) حس نگرانی و ترس: چون میدونستم که تعهد کردم یه بخشی از پولمو ببخشم در صورتی که ته دلم همشو برای خودم می خوام و میترسم کم بیاد

    10) حس نگرانی در مورد ثروتمند شدن: اینکه اگه ثروتمند بشم آدما از جمله پدر و مادرم از من متوقع میشن 11) حس عدم لیاقت: خدا من پولو واسه خودم نمیخواما من واسه کار خیر میخوام فک نکنی اگه بهم پول بدی واسه خودم خرج میکنم

    12) حس گناه: لذت بردن از زندگی رو احساس گناه بهم میده چون از بچگی به ما گفتن تکون بخوری گناه کردی

    فعلا همینا اومد به ذهنم بازم اگه اومد مینویسم.

    استاد مرسی ما با این روش که بهمون یاد دادی میتونیم تک تک خواسته ها یا دعاهامونو بازنویسی کنیم

    مرسی از همتون عشقولیا

    خدایا شکرت که بهم قدرت فکر کردن دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    هێژا مەهتابی گفته:
    مدت عضویت: 3210 روز

    به نام خداوند مهم ترین مانع برای این که ثروتمند نمی شویم این هست که دلایل کافی نداریم برای ثروتمند شدن من خودم با تجربه کردن از حل تمرین کتاب رویاهایی که رویا نیستند به این نتیجه رسیدم که در روز های اول دلایل متعدد خوبی داریم اما بعد از مدتی به سختی ذهنمون دلیل مثبت میاره برای ثروتمند شدن با چندین دقیقه فکر کرد تا یک دلیل به ذهنم برسه و اون دلایلی که خیلی باید روشون فکر کرد مهم ترین دلایل به ثروت رسیدن هست که به راحتی به ذهنمون خطور نمیکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سید شهاب حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2661 روز

    سلام خدمت همه ی دوستان فوق العاده عالی باحال خودم،جواب این سوال استاد عزیز رو من فک میکنم به چند باور اشتباه ما برگرده،اولین باور اشتباه اینه که بعضی از ما باور داریم که خدا در ازای انجام یک کار خیر به ما روزی و ثروت میده،و باور اشتباه بعدی اینه که ما باور نداریم که خودمون مستحق و لیاقت رسیدن به ثروت رو داریم و با صرف قسمتی از ثرمتمون برای کارهای خیر،میخواهیم به خدا لیاقت رسیدن به ثروت رو اثبات کنیم،من عاشق آیه ۲و۳ سوره طلاقم،که خدا میگه تو فقط به من ایمان داشته باش،من از جایی که گمان نمیکنی بهت ثروت و روزی میدم،و خدا برای ما کافیه،با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: