شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 162

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدعلی گفته:
    مدت عضویت: 3123 روز

    سلام خدمت همه ی دوستان گلم امیدوارم که از مطالب این انسان لذت ببرید

    من هم از خود افشاری ابایی ندارم

    خوب دقیق یادم نیست که اینکه از این دست از معامله ها با خدا کردم ولی کردم و پول زیادی خواستم تا ببخشم قابل از این که داستان این طور نیست که من جایی میخوام مهم فرکانسی است که جهان دریافت میکنه مهمه ، باید ثروتمند گونه فرکانس ارسال بشه تا به پول نعمت ثروت و هرچی که نیاز داریم برسیم و در یک کلام در فرکانس قرار بگیریم و اینکه قوانین رو رعایت کنیم .نه اینکه خدا رو عین یک انسان فرض کنیم تا بهش یک زیر میزیی یک شرطی . . . خلاصه به یک بهانه ای پولش بزنیم راضیش کنیم تا پول بده این خیلی ترمز بزرگه که دقیقا عین این باورها که خدا نمیخواد ثروت بدست بیارم موفق بشم حالا تو هر موضوعی که هست ودرست مثله ترمز دستی برقی خودرو های جدید که مو را درزش نمی ره یه???

    و دوم موضوع که به ذهنم رسید اینه که ما برای خودمون ارزش قائل نیستیم و این موضوع درمورد 97%افراد جامعه به اضافه خودم درسته و جابه شکر گذاری ه که متوجه ش شدم و رو خودم کار کنم

    مثلا من یک مثال کاملا شخصی از خودم میزنم من مکانیکم و تو نظرات میتونیم ببین که هست و درصد کار شدم به لطف خدا خلاصه بگذریم من هفته ی پیش چهارصدتومن کار کردم و قبل اینکه درصد کار بشم شاگرد بودم و درآمد کله بهانه ام میشد چهارصدتومن و به خودم به خدا می گفتم تو شکر گذاری هام می نوشتم من درصد کار بشم از درآمدم 10%میبخشم این ها رو به خودم می گفتم درحالی که برای خودم چند ماه بود که یک لباس نو یک چیز با حال که میدونستم بخرم و این نشونه رو میداد که برای خودم ارزش قائل م رو میخریدند درحالی که میرفتم برای مثلا داداشم یا مامانم یک شال پنجاه هزار تومان می خریدم یا برای. داداشم تی شرت و شلوار می خریدم صد تومن و بعد اون ها می گفتن برای خودت فلان مثلا تسمه کمر بند و خریدی ؟ می گفتم میخرم حالا و با خودم فکر میکردم دارم کار درست انجام میدم و یک ویژگی خوبه نگو که اول باید برای خودت ارزش قائل باشی بازهم اگه چیزی یادم آمد میام و می نویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2950 روز

    سلام بر استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی

    استاد واقعا این چالش ب موقع بود چون خودم هم دقیقا همینطوری بودم و بعد از فک کردن ب قانون الان میفهمم ک چرا تا الان ب اون ثروت مورد دلخواهم نرسیدم. بعد از این سوال شما و فک کردن به این نتیجه رسیدم ک من خودم با بخشیدن ثروت و کارهای خیرخواهانه مثل مسجد و مدرسه میخواستم ک ان دنیام و بخرم و از ثواب ان بهره مند بشم و اینگونه بار گناهانم کم بشه و در این دنیا بندگان خدا با نماز خواندن در مسجدی ک مثلا من میسازم ثوابی هم در ان دنیا نصیب من و از عذابهایی ک قراره دامنم و بگیره کاسته بشه. چون از بچگی در مدرسه و بزرگترها و بالای منبرها شنیده بودیم ک ادمهای خیر با همچین کارهایی ان دنیای خود را میخرند و در واقع اینجوری خودشون رو بیمه میکنن.

    فک میکردم ک اگر بخوام همه پولی ک دارم رو برای خودم نگه دارم از نظر دیگران ادم پست و خودخواهی هستم ک ب فکر اطرافیانش نیست بنابراین باید هر وقت انها از من طلب پول کنند به انها ببخشم یا قرض بدهم تا بدون عذاب وجدان بتونم بقیه پولم و خرج کنم و فک میکردم ک اه و ناله انها دامنم و میگیره در نهایت بدبیاری میارم برای خرج کردن این پول.

    از کودکی این باور به ذهن ما وارد شده ک خدا فقرا رو بیشتر از ثروتمندا دوست داره پس ما با کمک به انها در واقع جلب رضایت خدا روبجا میاریم در نتیجه خدا پاداش بیشتری به ما میده .و بعد از اموزه های استاد و شناخت قوانین به این نتیجه رسیدم ک همه این باورهای اشتباه مانع رسیدن من به ثروت بوده و من باید اول خودم و از این نعمت الهی سیراب کنم بعد از اون درصدی رو هم به دیگران ببخشم .کاری ک الان مدتهاست دارم میکنم حتی اگه ب پولی ک دستمه و نیازهای خودم رو هم براورده نمیکنه 10% اون رو میبخشم چون باور دارم خداوند رزاق از جایی ک به عقل من نمیرسه بهم روزی میده. البته بارها بود ک وقتی پولی رو میبخشیدم منتظر بودم اون 70 برابری رو ک خدا وعده داده رو فرتی بریزه به حسابم بعدا فهمیدم ک باید بدون هیچ چشمداشتی و با احساس خوب و لذت ببخشم . خلاصه کلی ترمزهای ریز تو باورها و عملکردمون هست ک همش پیش خودمون میگیم من ک فلان کاری ک استاد گفت رو کردم پس چرا هیچ اتفاقی نیفتاد؟ ولی یکی یکی ترمزها رو پیدا میکنیم اونم به لطف استاد و اگاهیهایی ک از نوشته های دوستان در این سایت پیدا میکنیم. بخودم قول دادم ک تک تک این 1800 نظر رو بخونم و هنوز تموم نکردم

    در ادامه صحبتهام خواستم بگم شاید بعضیها بگن ک ما اصلا پولی نداریم ک بخوایم ببخشیم. میخوام بگم در اینصورت هم ما کلی کار میتونیم بکنیم برای اینکه یه جوری به دیگران کمک کرده باشیم ما میتونیم یک لبخند یه کمک فکری یا حتی یک همنشینی ساده با کسی ک فک میکنیم اینکارمون حالش خوب میکنه داشته باشیم .ما میتونیم مثلا اگه کاری یا هنری داریم اون و به دیگران یاد بدیم ک شاید برای اون شخص یه منبع درامدی باشه . فک میکنم اکثر ما یه توانایی هایی داریم ک شاید از نظر خودمون کم ارزش یا بی ارزش باشه ولی کسی باشه ک اون و دوست داشته باشه و برای یاد گرفتنش باید کلی هزینه کنه مثلا من خیاطی بلدم میتونم اون و به کسی ک بهش علاقه داره بدون دستمزد یاد بدم و شاید اینکار من زندگی اون شخص رو از لحاظ مالی متحول کنه. یکی ممکنه نجاری بلد باشه یکی ارایشگری . یکی بنایی…… میتونیم یک روز در هفته مجانی برای دیگران کار کنیم میخوام بگم برای نبخشیدن هیچ توجیهی وجود نداره پس با هم میتونیم مهربانانه تر و متواضعانه تر و خوبتر باشیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه . البته قبلش از خدا برای خودمون طلب زندگی عالی کنیم و وکیل وصی دیگران نباشیم .به شخصه به این نتیجه رسیدم تا هر کی خودش نخواد من کاری نمیتونم براش بکنم خدای من خدای همه است و همه از این خوان نعمت به یک اندازه برخوردارند فقط باید سطلمون و بزرگتر کنیم ظرفمون و بزرگتر کنیم در دنیا بیش از نیاز ما ثروت و نعمت وجود داره اینکه چقد ازش بهره ببریم بر میگرده به باورها مون و شناسایی باورهای مخربی ک مانع دسترسی به این همه نعمت و ثروت میشه. وقتی احساس لیاقت و ارزشمندی رو در خودمون بوجود بیاریم و خودمون رو لایق این ثروت بدونیم ثروت و نعمت مثل باران وارد زندگیمون میشه پس اگه تا حالا نشده معنیش اینه ک هنوز خودمون رو لایقش نمیدونیم و میگیم من و این همه خوشبختی محاله در نتیجه هر روز فاصله مون ازش بیشتر میشه. از خدا برای همه مون ثروت و سلامتی ارزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ۰۰۰۰ گفته:
    مدت عضویت: 2969 روز

    به نام خدا

    با سلام خدمت استاد محترم و دوستان

    راستش این سوالی که استاد مطرح کردند دقیقا پاشنه آشیل من است من سال ۸ع تصمیم گرفتم بروم دنبال آرزویم و آرزویم پزشکی لود من هوش و حافظه فوق العاده ای دارم و دو نیمکره مغزم هم به شدت فعال و خلاقیت فو ق العاده ای دارم والبته باور می توانم فوق العاده بالایی هم دارم من از دوم راهنمایی شروع کردم و ۶ سال تحصیلی رو در سه سال ونیم تمام کردم بعد از شروع کارم مسائلی پیش آمد که کار من سخت شد من اصلا کلاس نرفتم غیر حضوری و همه رو تقریبا نزدیک امتحان خوندم اما به کنکور که رسیدم نشد بخوانم سال بعد هم نشد یک مشکلی دیگر ایجاد شد و ۵سال طول کشید من آرزویم را کنار گذاشتم خلاصه به خواسته ام نرسیدم .این گفتم که بگویم من دقیقا همین دید را داشتم ونرسیدم و نه تنها در این مورد بلکه در موارد دیگر نیز وقتی با این نیت جلو میروم شکست میخورم و در مورد دور و بر خود نیز دیدم هرکی با این نیت جلو میرود موفق نمی شود اگر هم بشود باعث خوشبختی و گوارای نمی شود من فهمیدم که این نوع نگاه که من بروم ثروتمند شوم تا به خانواده ام کمک کنم تا آنها در فراوانی قرار گیرند عیبهای زیادی دارد اولین عیب آن این بود که من ته وجودم احساس میکردم چطور میتوانی خوشبخت و موفق باشی وقتی افراد خانواده ات زندگی ایده عالی ندارند تو چقدر بدی پس اول باید آنها را خوشبخت کنی که لایق خوشبختی باشی و من همیشه احساس گناه داشتم به خاطر اینکه به هر خواسته ای برسم چون خانواده زندگی ایده عال خود را نداشتند.باور بعدی که فهمیدم این بود که من مسئول درست کردن زندگی دیگران باز در این مورد هم احساس گناه ایجاد میشد انگار در ناخودآگاه من گفته میشد تو باید دیگران را کمک کنی و تو مسئولی واگر این کار را نکنی انسان بدی هستی

    باور بعدی این بود که تو آمدی در این دنیا خدمت کنی و اگر خدمت نکنی و اگر خود را به دیگران ترجیح دهی انسان خیلی بدی هستی باور بعدی این بود که همه چیز در دنیا خراب است و هیچ چیز سر جای خودش نیست ومن باید نظم بدهم به دنیا و باور بعدی این است که به ما گفته انداینکه بخواهیم به جهان خدمت کنیم و موقع هدف گذاری اصل را برای رسیدن دیگران به خوشبختی قرار دهیم این نوع باور باور درستی است و چون فکر میکنیم درست است به نگرش علطمان قوت می باشیم که البته اصل این نگاه ایراد ندارد ولی نیت ما ایراد دارد که در آخر توضیح میدهم. باور بعدی و مهم ترین باور باور شرک آلودی بود که من نمی دانستم این نوع نگاه شرک است اینکه من توانایی درست کردن جهان را دارم و خدا کارش را بلد نیست این نوع نگاه در اصل این ارتعاش را میدهد و ما نمی دانیم که با این کار خودمان را شریک خدا میدانیم.پس نتیجه میگیریم

    ۱.باور اینکه خود را لایق خوشبختی نمی دانیم و برای اینکه خود را لایق کنیم میخواهیم هدفمان را برای دیگران انجام دهیم تا احساس گناه ناشی از موفقیت را ازبین ببریم و علاوه براین چون روی کمبود های جهان تمرکز میکنیم به آن نمی رسیم و چون روی ناخواسته های دیگران تمرکز کردیم هم آن ناخواسته ها بیشتر میشود و هم وارد زندگی خودمان هم ممکن است بشود

    ۲.باور اینکه دیگران مهم تر هستند و ما آدم نیستیم و دیگران مهم تر ازما هستند در صورتی که خداوند به یک اندازه به همه نزدیک است و فقط قرار است ما با باورهای خوب و رشد معنوی و روحی موانع بین خود و خدا را برداریم و هرکسی میتواند به تمام خواسته هایش برسد و نیازی به ما ندارد اگر هر کسی در این جهان در رنج است به دلیل نگرشها و اعمال خودش است و همه به نعمتهای خداوند نزدیک هستند

    ۳.مامسئول درست کردن زندگی دیگرانیم در صورتی که هر کسی باید خودش بهای خواسته اش را بپردازد ما باید اجازه دهیم به دیگران رشد کنند هر کسی تکلم اش در چیزی است و این درست نیست که ما مانع رشد دیگران شویم و بگذاریم همانطور که مسائل خودمان باعث رشد مان شده باعث رشد دیگران هم بشود تا آنها هم احساس قدرت و بزرگی کنند وخدایشان را بهتر بشناسند

    ۴.ما آمدیم به این دنیا ویا به دیگران خدمت کنیم و .مانمی توانیم به دیگران خدمت کنیم وقتی آنها در مدار درست نیستند و اگر کسی در مدار درست قرار گیرد خداوند خودش افرادی را برای کمک به آنها قرار میدهد که ممکن است آن فرد ما باشیم یا کسی دیگر ما باید رها باشیم و به دنبال دل خود برویم و البته رضای خداوند که رضای خداوند در وهله اول رشد خودمان است و رسیدن به کمال مطلق انسانی که این بدون ابزار دنیایی امکان ندارد چون وقتی نیازهای اولیه ما حاصل می شود ما به جای بندگی و رشد معنوی تمام فکر وذکرمان نداشته هایمان است پس رسیدن به اهداف الزامی است و خداوند در آخرت از ما به خاطر اینها باز خواست میکند واگر ما خودمان فقیر باشیم نمی توانیم به کسی کمک کنیم اشکال کار همین است که ما در فقر به دنبال کمک هستیم و نتیجه هم نمیگیری خد اوند دوست دارد خدمت کنیم ولی اول به خود واحساس خوب خودمان و غنی کردن روحمان وبعد که در هر حوزه غنی شدیم این نگاه خدمت درست است و معنا پیدا میکند

    ۵. ما باور داریم چیزی در جهان خراب است و ما باید درستش کنیم در صورتی که خدای توانا عالم چیزی را عبث خلق نکرده

    ۶.مهم ترین باور که اصلی ترین باور در این نوع نگاه است شرک است که خدا خودش بلد نیست چه کند ما باید دنیا را درست کنیم و ابن از همه باور ها غلط تر بدتر است

    امیدوارم پیروز و موفق باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    معصومه 🌹🌹🌹 گفته:
    مدت عضویت: 3048 روز

    سلام استاد عزیزم

    دقیقا سوال این مسابقه برمیگرده به حضرت سلیمان موقعی از خدا درخاست کرد من میخوام خودم غذای تمام جانداران روی زمین رو بر عهده بگیرم و وقتی شروع کرد به غذا دادن و همه رو سیراب کرد رسید نهنگ بزرگترین ماهی دریا و تا اونجایی که میتونست غذا براش اماده کرد وقتی نهنگ غذارو خورد گفت که من هنوز گرسنه ام غذای بیشتری میخوام این تازه نیم قورت از یک وعده غذایی من بود من هر وعده غذا سه قورت میخورم و حضرت سلیمان متوجه شد که فقط این از عهده ی خداوند بر میاد و بس …میخاست کاری که فقط از عهده ی خداوند بر میاد رو خودش انجام بده

    و ماهم الان داریم همین کارو انجام میدیم میخوایم خودمون رو جای خدا قرار بدیم و قدرت و توانایی خدارو دست کم گرفتیم میگیم خدا که به اینا کمک نمیکنه بزار من پولدار بشم خودم کمکشون میکنم تا اونا هم زندگیه خوبی داشته باشن

    و اینکه باور نداریم خدا به ما هم میتونه پول زیاد بده برا همین براش شرط میزاریم خدایا تو این پولو به من بده من که برا خودم چیزی نمیخوام میخوام به بنده هات کمک کنم

    و اینا همش برمیگرده به اینکه ما هنوز قدرت و عدالت خدارو باور نکردیم

    یه مثال خندار هم بزنم که تا این حد مردم خدارو باور ندارن …دو سال پیش بعد از چند سال توی شهرمون خیلی بارن اومد طوری که خیابونا شده بود مثل رودخونه و یکی از همسایه ها وایساده بود دم در بعد داشت میگفت کاری که از خدا بر نمیاد اینم حضرت ابوالفضل یه کاری کرد بارون اومد..از این جور ادما زیاد هستن …میتونم بگم حتی یه ذره هم خدارو نمیشناسن و باورش ندارن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مجتبی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2627 روز

    سلام به همه افریده های خدا

    اشرف مخلوقات

    وقتی که من احساس میکنم که در خواست ثروت دارم ولی به ان دسترسی ندارم فکر میکنم اگر ی شرطی بین من و خدا باشه درست میشه این شرط اینه که (خایا به من پول و ثروت بده تا من بتونم ی کارخانه بسازم تا 50 نفر بتونن انجا کار کنند و از درامد حاصله از کارخونه یک موسسه خیریه راه بندازم که به دیگران کمک کنه)

    این شرط از جایی توی فکر مکن میاد که:

    1-من لایق ثروت و پول نیستم.

    2- من به باور فراوانی نعمت و ثروت ایمان ندارم .

    3-خدا رو با این خواسته توی احساس شدید قرار بدم.

    4- اعتماد بنفس کمی دارم و با این کار میخوام جبران بشه.

    5-من خودمو در دیدگاه دیگران میخوام قهرمان جلوه بدم

    همه اینا به شرطه دادن ثروت از طرف خداست اگه نداد خودش نمیخوا د و هیچ مسولیتی به گردن من نیست

    اینا ترمزای من بود

    درود بر شما که مینویسید و میخونید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    خاطره گفته:
    مدت عضویت: 3377 روز

    به نام خدا. به نظر من هرگونه معامله با خداوند یعنی اینکه ما فراموش کردیم که خداوند ذاتش غنی است و بی نیاز از نذر و خیرات ما و در این مورد هم که با نگاه دلسوزی برای افراد فقیر ثروت را میخواهیم بیشتر تمرکز ما روی فقر است نه ثروت درحالی که خداوند عادل است و هر کس در جایگاه مناسب خودش است و در ضمن نیازی هم ندارد که ما ببخشیم تا بعد مارا ثروتمند کند. و موضوع دیگر در این مورد عدم باور فراوانی ثروت است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سودابه گفته:
    مدت عضویت: 2545 روز

    سلام و سپاس فراوان ازخداوند و هواداران کویش (را چو جان خویشتن دانم)

    بطور خلاصه وقت دوستان را نمیگیرم

    1- (مدثر 16 بازهم طمع دارد که بیفزاییم) – (بقره 3 و مما رزقناهم ینفقون از انچه روزیشان کردیم انفاق می کنند) = قانون خلا طمع کاران در مقابل انفاق کنندگان همه انسانها حتی ندارترین ها از جهت مال و فرزند و سلامتی باز هم برای بخشیدن چیزهایی دارند که باید اگاه باشند نسبت به داشته هاشون ندیدن داشته ها و نداشتن فرکانس خوب . سپاسگزار نبودن عدم رهایی و وابسته بودن ترمز اول

    2- مدثر 38 هرکس گرو دستاوردهای خویش است من خوب نیستم ثروت خوب نیست لیاقت ثروتمند شدن را ندارم از طریق کار خیر ثروت رو حلال میکنم ترمز دوم

    3- نسا 128 جانهای ادمیان بخل و ازمندی را حاضر دارد اسراء 100 کان الانسان قتورا بخیلی که بخل را به نهایت رسانده است حشر 9 هرکس از خست جانش خود را مصون نگه دارد رستگار میشود انسان ذاتا خسیس است باز برمیگردیم به قانون خلا نمیتوانیم رهایی را تجربه کنیم فکر میکنیم ایراد از نداشتن و نبخشیدن است

    به سختی بین عوامل بالا تفکیک قایل شدم بنظرم همه مباحث با هم ارتباط تنگاتنگی دارند برای انجام هرکاری دنبال منفعتش هستیم از اموزش به همکار از بخل و خستی که مبادا کارم رو بدزده از راه انداختن مشتریان به من چه پولشو یکی دیگه میگیره زحمتش سر منه تا حتی همکاری در امور خانه بین افراد خانواده زن با شوهر یا بچه ها با همدیگر و الی اخر

    سپاس و تشکر فراوان از اقای عباسمنش شما در شعور و اگاهی من با ((هواداران کویش )) گره خورده اید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مونا روشنا گفته:
      مدت عضویت: 1460 روز

      سلام سودابه ی دوست داشتنی و فعال

      امید که خوب و عالی و غرق رحمت، نعمت و فضل پروردگار عالمیان باشی

      همین چند دقیقه ی پیش از خدای مهربون و الهام بخشم هدایتی خواستم. بابت همین، آیه ای تصادفی از کتاب قرآن را از سایت قیدار باز کردم . دقیقا همین آیه از سوره ی مبارکه ی مدثر برایم آمد :

      ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ

      باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم!

      جندین بار معنی آیه را خواندم . به آیه های قبل و بعد رجوع کردم . اما فهوای کلام را نگرفتم. متوجه این هدایت مشخص خداوند رزاقم نشدم. به خاطر همین اومدم داخل سایت و به دنبال این کلمه در بین دیدگاه ها گشتم تا شاید چراغی باشد بر سر راهم. که به دیدگاه توحیدی شما دوست خوبم رسیدم و شگفت زده شدم از این همه درک و آگاهی. خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که جایی امن و ایمن مثل این سایت پر نور دارم که میتونم بیام و از همه چی کنده شم و فقط یاد بگیرمو یاد بگیرم.

      نگاهت به این آیه و دیدگاهت نسبت به اون منو شگفت زده کرد دوست توحیدی من. اینکه اولین برخورد من با ترجمه ی آیه سخت منو گیج کرد. که خدا میخواد بهم چی بگه. اما بعد با خواندن نظرت اونجایی که گفتی داشته هاتو ببین. طمع نکن؛ حرص نورز .

      همه ی ما در هر موقعیت و شرایطی باشیم باز هم به لطف الله توانا چیزی برای سپاسگزاری داریم. اتفاقا نشانه ی امروزم هم فایل ارزشمند ” زیبایی ها را ببینیم ” بود. خدایا شکرت که منو در مسیر درست هدایت میکنی. الهی شکرت خدای منانم. خدایا کمکم کن که قدرت شکرگزاری رو بیشتر درک کنم و اونو توی زندگیم به کار ببندم. هرچند که الان یاد گرفتم هرجا که توانایی شکرگزاری نداشتم و در مدار اون نبودم، شروع به تحسین کردن کنم که خودش سراسر احساس خوب و غوطه ور شدن در نعمت ها و زیبایی هاست.

      الهی شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    منیر م گفته:
    مدت عضویت: 3538 روز

    با سلام و درود خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی و مثبت گذارمبه نظر من خیلی موانع برای ثروتمند شدن وجود دارد ولی چیزی که به نظر من مهمه تره وجود ترس و باورهای منفی می باشد وقتی به افکاری که برای پول داشتم فکر می کنم می بینم چقدر مخرب بوده ترس اینکه اگر پولدار بشم نکنه نظر بخورم اگر پولدار بشم نکنه خدا رو فراموش کنم اگر پولدار بشم نکنه به راه خلاف کشیده بشم اگر پولدار بشم نکنه خانواده ام رو از دست بدم اگر پولدار بشم نکنه از راه درست نباشه و هزار علت….

    این بودکه با خدا معامله می کردم اگر تو منو به ثروت برسونی مدرسه می سازم خیریه راه می اندازم به فقرا کمک می کنم نمیزارم جوانها بیکار بنونه کار افرینی می کنم چیزهایی رو میگفتم که می دونستم خدا راضی می شه ولی الان می فهمم که اینها زایده فکر خراب من بود وقتی که گفته های ایتاد رو گوش کردم دیدم به همه چیز عوض شد فهمیدم که خداوند رزاق ه برای تمام بندگانش فرق نمی زاره اون سطل منه که بیش تر نمی خوام

    الان یکی از هدفهام رسیدن به ثروت ه به اینکه به دیگران بگم که واقعا خدا رزاق ه بگم که هر چی ما از خدا بخواهیم بیشتر خوشحال می شه می فهمه که ما قبولش داریم و باورش کردیم اگر ثروتمند بشم به خاطر معامله با خدا کمک نمی کنم برای عشقی که در وجودم بوجود امده می بخشم چرا که می دونم خدای که باورش کردم بخشنده هست پس منم با عشق به همه می بخشم

    خدایا چنان کن سرانجام کار

    تو خشنود باشی ما رستگار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سعیده زارعی گفته:
    مدت عضویت: 3552 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

    امیدوارم همیشه حال دلتون عالی باشه و نعمت و برکات الهی مثل بارون بر سرتون بباره

    دوستان من باور دارم وقتی که برای خدا شرط بزاریم که اگه پولدار بشم این کارهای خیر رو انجام میدم سه تا اشکال و کد مخرب توی این شرط وجود داره

    یکی اینکه یعنی خداوند بی قید و شرط به بنده هاش نعمت نمیده و منم از ترس اینکه اگه شرطی برای کار خیر کردن نزارم خدا بهم ثروت نمیده سریع انجام کارهای خیر و کمک به دیگران رو واسطه می کنم تا خدا دلش به رحم بیاد و به من که بنده خوبی هستم (به واسطه شرطی که گذاشتم که به دیگران کمک خواهم کرد و خیر خواهم بود) نعمت و ثروت بده

    غافل از اینکه خداوند صفت رحمن و رحیم رو همزمان داره و حتی اگر کسی خوب هم نباشه شامل این نعمت و برکات میشه و اصلا خداوند با احساس من و چگونه خرج کردن اون پولها کاری نداره فقط باید توی قانون درک فراوانی جهان و رزاق بودن بی قید و شرط خداوند قرار بگیرم و کمبودها و محدودیتها رو نبینم و نعمتها رو ببینم تا نعمتهای بیشتری بهم عطا بشه

    دومین ایراد این نوع خواستن این هست که وقتی من میگم خدایا تو به من پول بده تا به بنده هات کمک کنم و دستشون رو بگیرم خیلی خنده داره به نظر من چون انگار خدا خودش نمیتونه به بنده هاش کمک کنه و دستشون رو بگیره و یه شخص سومی لازمه (من) تا دست اونها رو بگیرم و این باور دقیقا آینه وار به خودم هم برمیگرده انگار یه شخص سومی لازمه که دست منو بگیره این یعنی خود شرک و شریک گذاشتن به خدایی که هر لحظه در حال هدایت و نعمت دادن همه بنده هاش هست بدون هیچ قید و شرطی و این باور چشم منو از دستان خدا میگره و میبره به دستای بنده هاش و روزیمو از اونها طلب میکنم

    در مورد این باور باید بگم وقتی خدا رو روزی رسان و کمک رسان بدونم درسته که خدا با بینهایت دستهاش منو کمک میکنه و اون دستها هم میتونن همون بنده هاش هستن ولی قضیه با قبل خیلی فرق داره این باور کجا که از روی توکل خدا بنده هاشو سر راهت بزاره و اون کجا که از سر شرک چشممون به دست دیگران باشه تا روزی ما رو بدن

    سوم اینکه خدا برای ساخت مسجد و مدرسه و بیمارستان و …. و کلا گسترش جهانش نیازی به من نداره و از هر راهی که بخواد میتونه این کار رو انجام بده من اگه کارمو خوب انجام بدم خدا خودش توفیق میده که منم یکی از دستانش روی زمین باشم و کارهای خیر خواهانه انجام بدم و الا دستان خداوند برای همه کارها بسیار بسیار زیاد هستند

    در پناه خداوند رحمن و رحیم

    پر روزی و راضی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نادر گفته:
    مدت عضویت: 2507 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

    استاد من زیاد حرف می زنم و تو زیاد حرف زدن نکاتی که برای موفقیت لازمه و بنده باید اجرا کنم رو به زبون میارم و ذهنم (ناخودآگاهم) اینطور میفهمه که کار شده و دیگه پیگیرش نمی شه و منم پیگیرش نمی شم (شاید هم چون شنیدم که وختی هدفی رو به زبون میاری، ذهن ناخوداگاه فکر میکنه که بهش رسیدی و دیگه پیگیرش نمیشه و من اینو باور کردم! و البته همیشه پس ذهنم هم هست)

    یکی دیگه از موانع موفقیت برای من این باشه که من «ول کننده حرفه ای هستم»!

    از پول می ترسم، از ثروتمند شدن می ترسم، لایق نمیدونم خودم رو؛ ولی چیزی که بیشتر از همه آزارم میده، زیاد حرف زدن هستش!

    راستی … خیلیآ وختی ویدیو یا عکسی از شما می بینن، فکر می کنن منم! :-)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: