شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 170
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان ومخصوصا استاد عزیز. بنده دو روزه که با استاد آشنا شدم و شوق عجیبی در من بوجود اومده. از سال 78 پیگیر قانون جذب و تغییر باور بودم ولی هیچ کتابی وهیچ سمیناری تا این حد در من اشتیاق ایجاد نکرده واقعا از خدا بابت این فرصت سگاسگذارم.
و اما جواب مسابقه به نظر من وقتی از خدا چیزی می خوایم ودر قبال قولهایی میدیم در این میان چند مانع وجود داره
1.اینکه شان خداوند رو به اندازه یک انسان پایین آوردیم. و انگار می خوایم به خدا رشوه بدیم.
2.فراموش میکنیم که خداوند اگر ما ازش چیزی بخوایم به شرط ایمان و باور به ما میده و ما با اینطور در خواست کردن جایگاه خودمون رو پیش خدا فراموش کردیم. و در واقع اینو عنوان میکنیم که ما لیاقت ثروت رو نداریم مگر به شرط کمک به دیگران.
3.وقتی میگیم به پدرمون یا مادر یا چند آدم مستمند کمک میکنیم یعنی انگار خودمون رو در جایگاه خدا واسه اونها قرار دادیم و می خوایم واسه اون افراد خدایی کنیم.
سلام خیلی خیلی خوش اومدی
بسیار کامنت تاثیر گزاری بود
با ارزوی موفقیت بینهایت در تمام جنبهای زندگی تون
سلاااااااااام به همه سلام به استادم سلام به خانواده گلم
دم همتووووون گررررم چه شور و شوقی اینجا هست چقدرررر انرژی اینجا هست
الهی روغن ترمزهاتون خشک بشه الهی همتون با هم ترمز ببرید و با کله برید تو مسیر وشبختی
شاااااد باشید
دم شما هم گرررررم با این دعا (نفرین) کردنتون . تا حالا از کسی که دعا کنه ترمز ببرم اینقدر سپاسگزار نشده بودم
در ادامه دیدگاه من کد مخرب دیگه ای که بهش پی بردم ووجود داره اینه که با ثروتمند شدن در برابر فقرا و دیگران یه حس عذاب وجدان وجود داردکه من دارم ولی اونا ندارن
سلام خدمت استاد بهتر از جان واعضای محترم خانواده صمیمی عباسمنش
درمورد سوال برنامه من سوالو این طور برداشت کردم که من بعد از شناخت قوانین جهان هستی هیچ گونه در خواستی به این شکل نداشتم چون دریافت کرده بودم که جهان فقط به فرکانسهای من واکنش نشان میدهد وبس.
ولی از آنجا که استاد این سوالو مطرح کردند ذهنم مشغول شد و به این نتیجه رسیدم که این ترمزبرای من
اینه :
که من لیاقت ندارم که ثروتمند باشم زیرا در ناخودآگاهم اینطور باور کرده بودم که من به اندازه نیاز خانوادهام درامد داشته باشمو بس نه بیشتر به همین صورت هم فرکانسی که ارسال میشه طبق کدی هست که نوشته ام و جهان هستی هم اون رو پاسخ میداد ومن هم هرچی تلاش مو بیشتر میکردم اخرش به این میرسیدم که فلان کار یا فعالیت به صلاحم نیست و منصرف میشدم
این ترمزی بود که توسط خدا من بهم الهام شد و من هم نوشتم سپاسگزارم از خدا از بی نهایت نعمت های که من داده است
به قول استاد من برنده ام چون به این شناخت از خودم رسیدم که چه ترمزی در باورهام وجود دارد وبا رفع کردن اون به بی نهایت ثروت برسم
به امید یافتن بقیه ترمزها
سلام به همه انرژی مثبتا
من هم اینو همیشه میگفتم که خدایا اگه به فلان ثروت برسم حتما به بچه های سرطانی کمک خواهم کرد حتی الان که رو افکارم دارم کار میکنم اینو پس ذهنم داشتم .
الان که فکر میکنم به نظرم علت های مختلفی داشت
یکی از اون علت ها دیدگاه انسانی به خداوند ینی مثل ما انسانها که اگر کسی ازمون پول هنگفتی بخواد حتما باید پشتش دلیل محکمی داشته باشه تا توجیح بشیم برای دادن اون پول ، فکر میکردم باید برای خدا هم توضیح بدم که همشو واسه خودم نمیخوام کارای خوب هم باهاش میکنم ?پس اول خداوندو با صفات انسانی دیدن .
دوم اینکه عدم باور فراوانی در جهان یعنی چون اون پول تو ذهن خودم و دنیای کوچیک خودم خیلی زیاد بود فکر میکردم برای خداوند هم زیاده و مثل یک خزانه ای که الان قرار مقدار زیادی ازش برداشته شه و به من داده شه واسه همین توضیح میدادم که این کم شدن خزانه خداوند برا من تنها نیست به بقیه هم کمک میکنم
باورنداشتم که فراوانی در این جهان لایتناهی ست و اون مقدار ثروت در نظر من زیاده برای خداوند اعداد و ارقام بی معنیست. ?پس دومین دلیل عدم باور ثروت لایتناهی خداوند ثروتی بدون حدومرز ، ورای باورها.
ودر آخر احساس عدم لیاقت برای اون ثروت مد نظرم، من توی ذهنم اون مقدار پولو برای خودم خواسته زیادی میدونستم آخه چرا خداوند به من بده مگه من لایق این همه پول هستم چرا مثلا به فلانی که از من خوشگل تر و بهتر و موفقتره نده ؟ واسه همین پس بازهم باید توضیح میدادم که خدایا اگه بدی، من به بنده های که لایق این پولن و نیازمندترن هم کمک خواهم کرد من میشم یک وسیله از طرف تو برای کمک به اونا پس اگه به من این پولو بدی اشتباه نکردی.
یادمه بچه که بودم هر زمان از بابام پول سوای از پول هفتگی که خودش در نظر گرفته بود میخواستم باید توضیح میدادم چرا این پولو میخوام و با اون پولای هفتگیم چیکا میکنم پس.
گاهی وقتی پولی میخواستم که به نظرم زیاد بود و پدرم نمیداد میشستم از قبل جملاتم کنار هم میچیدم که چی بگم که راضی شه و بدونه که با اون پول کار خوبی میخوام بکنم یا چیز خوبی میخوام بخرم و هدرو حرومش نمیکنم .
اون مال زمان بچگیم بود که گذشت ولی تا الان که بزرگ شدم با خدای خودم هم همینطور حرف میزدم .
امان از باورهای محدودی که ازکودکی ما با ما بزرگ شد بدون اینکه متوجه بشیم .
خدایا این روزها عجیب حست میکنم ،من همواره در پناه توام عشق ابدی من ?
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم سید حسین عباس منش و دوستان حاضر در سایت به نظر من این نوع دعا کردن داری کدهای اشتباهی هست که اونها رو می نویسم
باور نداشتن به سیستمی بودن خداوند: وقتی که ما می گوییم خدایا فلان قدر به من ثروت بده تا از آن به دیگران ببخشم در واقع نگاه سیستماتیک به خداوند را زیر سوال برده ایم و او را مثل یک شخص در نظر گرفته ایم چون خداوند مثل یک نوع سیستم است که یک سری قوانین و باید ها و نباید ها را دارد که در این سیستم انجام یا عدم انجام این قوانین باعث بدست آمدن نتایج خاصی می شود ….خداوند شخص نیست و خصوصیات انسانی نداره تا ما مثل یک انسان با او قرار داد ببندیم و بگیم خدایا به من ثروت بده تا ببخشم پس این نوع دعا کردن نتیجه ای یک باور اشتباه است اما شاید برای دوستان سوال پیش بیاد که نگاه سیستمی یعنی چه؟ اجازه بدین با یک مثال که استاد در اموزش های خودشون گفتن براتون توضیح بدم فرض کنید رییس یک دانشگاه تعدادی قوانین و اصول برای دانشگاه خود بوجود بیاره که براساس آن دانشگاه را مدیریت می کنه مثلا گرفتن نمره بالاتر از ۱۲ باعث قبولی و نمره بالا تر از ۱۸ باعث گرفتن جایزه میشود با توجه به این قوانین در پایان ترم دانشجویانی که این قوانین را رعایت کرده اند قبول می شوند و جایزه میگیرند اما کسانی که این قوانین را انجام ندهند پایان ترم مشروط شده و اخراج می شوند و واضح است که نتیجه پایان ترم هر دانشجو به خود او بستگی دارد و رئیس دانشگاه ظلمی در حق کسی نمی کند و حتی نیاز نیست که نمرات همه دانشجویان را شخصا چک کند چون قوانین و سیستم این کار را انجام می دهد ما باید با این دید سیستمی به خداوند نگاه کنیم در واقع در این مثال جهان هستی دانشگاه است و رئیس دانشگاه خداوند است که با قوانین مخصوص خود به بندگانش ثروت و نعمت می دهد حتی خودم هم قبل از اینکه با قوانین اشنا بشم گاهی برایم سوال پیش میومد که اگه روزی بندگان دست خداست و اوست که روزی بندگان را می رسونه پس چرا روزانه هزاران نفر توی کشورهای آفریقایی از گرسنگی میمیرند؟ آیا خدا نخواسته به این افراد روزی بده؟ آیا خداوند نعوذبالله ظالمه و در حق این افراد ظلم کرده ؟
اما از وقتی به خداوند سیستماتیک نگاه میکنم متوجه جواب این سوالات شدم و فهمیدم که خدا روزی بندگان را بصورت سیستمی می رسونه و افرادی به این روزی میرسند که قوانین را عمل کنند و این قوانین در واقع همون باورهای درستی هستند که استاد اموزش میده
باور عدم لیاقت : وقتی ما می گوییم خدایا به من ثروت بده تا به دیگران ببخشم در واقع احساس عدم لیاقت داریم چون با خود فکر می کنیم من که به طور طبیعی لیاقت ثروتمند بودن را ندارم پس برای ثروتمند شدن با خدا معامله می کنم و قرار می گذارم که بعد از پول دار شدن به فقرا ببخشم
باور اشتباه اول ثروت بعد بخشش: یک باور اشتباه که در چنین طرز فکری وجود دارد این است که من برای بخشیدن اول باید ثروتمند باشم و بعد از این که ثروتمند شدم ببخشم در حالی که می دانیم یکی از شروط ثروتمند شدن بخشیدن است و استاد در دوره های مختلف به خصوص روانشناسی ثروت گفته اند که برای این که ثروتمند باشیم باید به صورت منظم و ماهیانه بخشی از درآمد های خود را با احساس خوب به دیگران ببخشیم تا هم پول در زندگی ما به جریان بیافتد و هم فرکانس فراوانی به جهان ارسال کنیم و هم به نوعی قانون رهایی را انجام دهیم در واقع می توان گفت شرط ثروتمند شدن و دستیابی به پول بیش تر ….بخشش است نه این که بخشش با شرط داشتن ثروت انجام شود
باور کمبود نعمت ها: با این طرز تفکر فرکانس کمبود به جهان ارسال می کنیم و در واقع داریم به کائنات می گوییم من که چیزی ندارم تا ببخشم من در فقر مطلق به سر می برم من در کمبود نعمت به سر می برم من ناتوانم و توانایی کمک مالی به دیگران را ندارم پس خدایا به من ثروت بده تا ببخشم در واقع با این طرز فکر علاوه بر ارسال فرکانس کمبود به ناخواسته های خود هم توجه می کنیم که همان بی پولی نداشتن ثروت و ناتوانی مالی است و همه می دانیم بر اساس قانون توجه ما به هر چیزی توجه کنیم بیش تر از همان موضوع را دریافت می کنیم متاسفانه این نوع باور یک باور فراگیر و عمومی در جامعه ای ماست که هر وقت در مورد کمک به دیگران و بخشیدن با کسی صحبت میکنیم سریع مقابل ما می ایستد و می گوید بخشش مال پولدار هاست من که چیزی ندارم من که آدم فقیر و بدبختی هستم هر وقت خدا به من بدهد من هم می بخشم در واقع با این حرف ها به ناخواسته ها توجه می کنند
شرطی کردن خداوند: ما با چنین گفتن چنین درخواستی در واقع داریم خداوند رو شرطی میکنیم و به نوعی گرو گوشی انجام می دهیم به این معنی که خدایا تو اول به من فلان قد پول بده تا بعد که ثروتمند شدم به دیگران ببخشم در واقع به نوعی داریم برای دریافت پول با خدا قرار داد دوجانبه امضا می کنیم و شرط قرار داد اینه که خدایا تو بده تا منم به دیگران بدم در حالی که همه می دانیم که خداوند کاملا بی نیازه و هیچ وقت لازم نیست که چیزی از ما طلب کنه تا چیزی به ما بده و می تونه از بی نهایت دستان خودش به ما نعمت و ثروت برسونه و نیازی هم نداره که با ما قرار بزاره که بعد از این که به ما نعمت داد از ما چیزی بگیره .
نیازمند دانستن خداوند: اگر ما چنین شروطی با خداوند ببندیم این معنی رو می رسونه که ما به بی نیازی خداوند اعتقاد نداریم چون باور داریم که با کمک های ما به نیازمندان داریم به خدا کمک می کنیم. یعنی مثل یک معامله که دو طرف اون هر کدوم یک سری نیاز ها دارند و برای رفع نیاز معامله می کنند مثلا من پول نیاز دارم و طرف مقابلم به یک کالای خاص نیاز داره من کالای خودم رو به طرف خودم میدم و اون هم به من پول میده و هر کدوم از ما به نیاز خودمون رو بدست میاریم در حالی که خداوند بی نیاز و به کمک ما نیاز نداره و اگر هم ما به فقرا کمک کنیم چیزی به خداوند اضافه نمیشه و اگر کمک نکنیم چیزی از خدا کم نمیشه و با کمک کردن به دیگران در واقع به خودمون کمک کردیم
باور اشتباه نبود عدالت در جهان: وقتی ما چنین درخواستی از خداوند داریم نشان دهنده این است که به عدالت خداوند اعتقاد نداریم چون باور نداریم هر کسی در جای درست خود قرار گرفته و هر شخصی با توجه به عملکرد خود و عمل به قوانین به ثروت میرسد بنابراین میخواهیم با کمک به دیگران و بخشش پول و ثروت خود این نابرابری را درست کنیم چون معتقد به عدل خداوند نیستیم در حالی که حقیقت این است که هر شخصی و حتی هر ملتی با توجه به میزان تلاش خود در عمل به قوانین کیهانی به ثروت و موفقیت می رسد و هیچ بی عدالتی در کار نیست و اگر با نگاه سیستمی به قضیه نگاه کنیم به هیچ کس ظلمی نشده و به قول استاد هیچ عامل بیرونی در مورد فقیر شدن افراد دخیل نیست جز باورها و چه یک گدا و چه ثروتمند ترین انسان هر کدام در جای درست خود قرار گرفته و اشتباهی صورت نگرفته است که ما بخواهیم با بخشش پول به دیگران آن را درست کنیم
از این که وقت گذاشتین و جواب منو رو خوندین سپاس گذارم
سلام ، همین چند روز پیش یاد یک باوری افتادم که تو بچگی خیلی گفته بودند بهم اونم این هست که ، میگفتند پول کثیفه و یا خیلی ها میگند پول خوبه ولی زیادش نه مشکلایجاد میکنه دور میکنه ، ،
من خداراشکر حدود 6 ماهی هست که تلوزیون را کنار گذاشتم و این بهترین اتفاق زندگیم بود ، به دوستان پیشنهاد میکنم همین کار را بکنند ، من خوب با پدر و مادر زندگی مکینم اوایلش خیلی قانون را بلد نبودم و هی بحث میکردم با خانواده که نبینید و …. خیلی بعد گفتم به خودم نه این نیست راهش راهش بحث و توجیه و … نیست بحث اعراض ه
ولی دیشب مهمونی بودم سریال را گذاشته بودند دیدم پسر هنوز که هنوزه تم تموم سریال ها همینه که طرق ثروتمند بود نشون میداد خانومه که خیلی ثروتمنده و وضعیت مالیش خوبه خیلی ماشین و خونه بالاشهر و … آدم کشت و خیلی دروغ میگفت قصد فرار داشت و …..
بعد خندیدم و به خودم گفتم ببین هنوز که هنوزه دارند چطوری ذهن ها را برنامه ریزی میکنند و ثروت چطور نشون میدند و فقر را چه قدر خوب و معنوی
موانع ذهنی در برابر این نوع خواسته ی “ثروتمند شدن” وجود دارد.
شما از خداوند آرزوی ثرتمند شدن دارین و اگه دادن ثروت منوط به انجام کار خیر بنماییدبا اصل فراوانی درتضاد است .
شما از خداوند آرزوی ثرتمند شدن دارین و اگه دادن ثروت منوط به انجام کار خیر بنماییداحساسی عدم لیاقت بی منت ثروت را دارید.
ساختن مدرسه انجام کار خیرو . . . امور پسندیده ای است و لازم نیست این اوامر منوط به بدست آوردن ثروت باشدشما انجام کار خیر را اینگونه با ثروت اتصال بدین که خدایا من اگه ثروتمند باشم، بهتر می تونم به کار خیر برسم .
شما از خداوند آرزوی ثرتمند شدن دارین و اگه دادن ثروت منوط به انجام کار خیر بنماییدیعنی اینکه خدایا اگه کار خیر انجام ندادم این جریان ثروت رو از من قطع کن.
شما از خداوند آرزوی ثرتمند شدن دارین و اگه دادن ثروت منوط به انجام کار خیر نماییدیعنی ایجاد احساس ترحم در خدا و برانگیختن حس ترحم واین با سیستمی بودن کارخدا و جهان در تضاد است
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستان بی نظیرم
اول خیلی تشکر میکنم به خاطر سایت بی نظیرتون و اموزش های خوبتون
به نظر من در این دیدگاه احساس بی لیاقتی وجود داره اینکه من به خودیه خود لیاقت دریافت ثروت و موهبت های خدارو ندارم و با قول دادن برای کمک به دیگران میخوام احساس لیاقت در خودم ایجاد کنم
دوم اینکه نشناختن خداوند و احساسی برخورد کردن با پروردگار هست یعنی اینطوری احساسات خدارو تحریک کنیم که دلش بسوزه و به خاطر فقرا به ما ثروت بده
سوم اینکه این نگاه باعث توجه به نداشتن ها میشود یعنی من الان ثروتی ندارم که بخوام کمک کنم و این باعث توجه به ناخواسته ها و جذب ناخواسته های بیشتر میشود در صورتی که انسان باید از کمترین چیزهایی که دارد انفاق کند برای اینکه این حس دارندگی و ثروت رو به کاینات بفرستد و توجه به داشته هارو پیدا کند که کاینات بیشتر از این قبیل توجهش رو یعنی ثروت بهش بدهد
چهارم این نگاه از یک باور منفی نسبت به ثروت میاد که ثروت یه چیز بد هست که باید با انجام کارهای خیر اونو پاک کرد یعنی انسان میخواد از این طریق دیدگاه منفیشو در مورد ثروت تغییر بده
سپاس فراوان از استاد عزیزم و هم خانواده های دوست داشتنیه گروه خوب استاد عباسمنش
با سلام خدمت استاد عزیز وگرامی ودوستان محترم
منم همیشه به این طریق از خداوند ثرورت را خواستم که خدایا به من ثروت بده منم یک پنجم از ثروتم را به نیازمندان ببخشم و اگاه نبودم که دارم با خداوند معامله میکنم ترمزی که تو این خواسته من وجود داره اینه که با خداوندصادق نبودم همه ما صد در صد ثروت را اول به خاطر خودمون وراحتی واسایش میخواهیم ولی وقتی درخواست میکنیم میگیم به ما بده تا ما هم به دیگران ببخشیم و خودمون رو لایق نمیدونیم ما باید اول به خاطرخودمون از خداوند بخوایم و واقعا با خداوند صادق باشیم چون خداوند به همه چیز اگاه است واز دل بنده هاش خبر داره