شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 207

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهرداد ایران نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3935 روز

    سلام دوستان عزیز و گلم

    انشالله که همیشه حالتون خوب باشه البته این یک دعایی هستش که ما هر روز برای همه می کنیم اما هنوز خودمون درگیر این حال خوب و بدیم .

    امروز بعد از به روز رسانی قسمت دانلود ها که واقعا دست مریزاد میگم به استاد و گروهشون که بسیار زحمت کشیدن و اینجور سرو سامان دادن و فهرست وار می تونیم به دنبال فایل ها و جوابهای عالی بگردیم که کار بسیار ارزشمند و فوق العاده ای بود که مطمنن به خاطر تکامل استاد و خانم شایسته در این راه بوده .

    من توی این یکی دو ماه اخیر 2تا ترمز وحشتناک رو پیدا کرده بودم که گفتم خالی از لطف نیست به دوستان هم بگم انشالله که اونها هم بتونن رفعش کنن چون وقتی که اینها رو پیدا کردم و باورهای مناسبش رو نوشتم مثل بمب هسته ای بود و درامد منو 10 برابر افزایش داده که بسیار عالی بوده.

    1- ترمز اول این بود که دوست داشتم همیشه سریع به ثروت برسم تا بتونم به کشور دیگه ای برم تا اجناس لوکس و خونه های لوکس با قیمت واقعی بخرم یعنی همیشه می گفتم یعنی پراید شده 90 میلیون اصلا این ماشین ارزش داره که من پول بدم یا گوشی ایفون شده 45 میلیون مگه این چیه که باید اینقدر پول بابتش بدم و اینکه توی کسب و کارم دیدم که افرادی هستن که مخصوصا این پول رو میدن چون می خان به خودشون ثابت کنن که من بابت این جنس اگه ارزش هم نداره پول میدم اما باز با توجه به قانون فراوونی خدا بدست میارم و با اینکه می دونن این جنس گرونه چون ثروتمندان بسیار به قیمت ها واقفن اما چون می خان به خودشون و جهان ثابت کنن که من باز به دست میارم باز می خرن و باز برای خودشون خواسته های جدید می سازن .

    خب وقتی من این ترمز رو کشفش کردم و فهمیدم که اصلا چرا باید همش دنبال قیمت و جنس هایی باشم که بگم اصلا ارزش خرید داره یا نه فهمیدم یه ترمز وحشتناکه و این یعنی تو قانون فراوونی خدا رو قبول نداری تا خداوند بیشتر وارد زندگیت کنه و یکی از مسائل بسیار مهم دیگه این بود که به قول استاد ما خواسته هامون رو فرستادیم یعنی فرکانس رو ارسال کردیم فقط باید پامون رو از روی ترمز برداریم که خدا رو شکر بعد از این اتفاقات فهمیدم که ارزش کسب و کارم و ارزش خودم بسیار بالاس و اگه من بتونم توی این کشور بسازم پس همه جا می تونم بسازم و هر کشور دیگه ای که بخام برم می تونمم همین قانون رو اجرا کنم .

    2- دومین ترمز وحشتناک دیگه ای که کشفش کردم و فکر نکنم هنوز هیچکدوم از دوستان دیگه بهش اشاره کرده باشن این بود که ما به طور وحشتناکی هر روز داریم به خودمون با گفتن یه جمله کوچولو و روزانه هزاران خبری که خودمون اگاهانه نمی خاستیم گوش کنیم رو با این جمله دعوت می کنیم به زندگیمون و این جمله این بود :

    در اولین لحظه احوال پرسی با هر کسی که می رسیم می گیم : سلام …… چه خبر؟ …. خوبی…..

    این جمله بسیار وحشتناک و ریز که توی مکالمات روزانه ما باب شده و توی همه زبان ها هستش یعنی (( چه خبر؟ ))

    یعنی هر چیو که من خبر ندارم تو به من بگو …

    یعنی اعم از اخبار مثبت و منفی فقط بگو….

    بعد از چند دقیقه مکالمه باز می گیم خب دیگه چه خبر؟….

    خیلی خنده داره که هی این جمله رو تکرار می کنیم و باز می گیم باز بگو، از قبل تر بگو، از اون بگو، از این بگو و ….

    یعنی اینکه باید بگردیم جملاتی رو به جای این جمله چه خبر به کار ببریم و چکار داریم که دیگران چه خبری دارن یعنی اصلا اجازه ندیم که دیگران ذهن ما رو درگیر کنن و ما رو از هدفمون دور کنن و ذهنمون درگیر اخباری که اون دوستان به ما میدن بشیم .

    امیدوارم که این دو ترمز برای دوستان خوب باشه البته حرف بسیاره و منم تونسته باشم کمکی به دوستان گلم کرده باشم روزگارتون عالی و متعالی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      ناهید زرین گفته:
      مدت عضویت: 2037 روز

      دوست عزیز چه نکته خوبی گفتین اجازه ندیم دیگران ذهنمون رو درگیر کنن و مارو از هدفمون دور کنن اشاره به تمرکز داره که چند روزی بود تمرکزمو از دست دادم و به سمت مسائل حاشیه ای هدفم رفته و دارم تلاش میکنم تا تمرکزمو بدست بیارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    بهروز گفته:
    مدت عضویت: 2422 روز

    سلام.

    سپاس مخصوص الله مهربان.

    در خصوص این پرسش در نگاه اول یک ترمز بزرگ، پیدا و اشکار هست،اون هم احساس عدم لیاقت هست.

    ۹۹درصد ما فراموش کردیم که ثروتمند بودن،یک امر طبیعی و ذاتی برای انسانهاست.

    شاید ریشه این فراموشی از جایی هست که ما باور نداریم از خدا هستیم،خلیفه خداوندیم،از ذات او نشات میگیریم و فراموش کردیم که خداوند صاحب همه ثروت هاست.

    فکر میکنیم قانون هستی مثل قانون معامله بین انسانهاست.حتما باید بابت هر کالایی،کالا یا پولی بدیم.در صورتیکه هستی مشتاق رساندن نعمت ها به ماست،تا بدین وسیله گسترش پیدا کنه.

    نسل به نسل به ما گفتند که ما از ابی فرومایه افریده شده ایم(ایات قران را هم برای اثبات حرفشان مثال زدند)ولی نگفتند که منظور ،خلقت جسم فانی ما بوده و اصل ما، روح الهی ماست.

    اما یک ترمز بسیار قوی بجز احساس عدم لیاقت در این پرسش وجود دارد که شاید زیاد هم به باورهای ما مربوط نباشه.ما هر چقدر روی باورهای قدرتمند کننده کار کرده باشیم و حتی باور احساس لیاقت را ساخته باشیم باز هم با این خواسته یکی از قوانین بسیار مهم جهان را نادیده میگیریم.

    (((ما تنها اختیار دعوت نعمت ها به زندگی خودمان را داریم و نمیتوانیم تاثیری بر زندگی و سرنوشت دیگران داشته باشیم)))

    ایا فرد یا افراد یا جامعه ای که قصد کمک به ان را داریم،در مدار دریافت ان نعمت ها هستند.

    بله ما میتونیم طلب خیر و نعمت برای دیگران کنیم،انهم بیشتر بخاطر اینکه تمرکز روی خوبیها کنیم و خوبیها را جذب کنیم،ولی نمیتونیم مسیر رسیدن خیر و نعمت برای دیگران و حتی برای خودمان را هم تعیین کنیم.

    جالب اینجاست که تصور کنید اگر کسی روی باورهای قدرتمند کننده ای مثل فراوانی،توحید،و ….کار نکرده باشه و عادت هایی مثل حرص،طمع،حسادت را ترک نکرده باشه و بخواد همچین معامله ای هم با خدا بکنه چی میشه؟

    نه به داره نه به باره……

    دچار جنگ داخلی میشه!!!!!!!

    به برکت این پرسش،این ترمزها را که میدونستم در ناخوداگاهم مخفی شده را امشب گیر انداختم و کامنت گذاشتم تا قفس محکمی براشون بسازم.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهناز نظری گفته:
      مدت عضویت: 1801 روز

      سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان گلم…من فکر میکنم یکی از اون ترمزا اینه که چرآ نمیشه پس کی میشه این باعث میشه ما تکون نخوریم واز هدفمون دورشیم همون تمرکز رو کی میشه ؤچرا نمیشه خودش یه ترمز علاوه بر چیزایی که دوستان عزیزگفتن .یکی دیگع از اون ترمزا لیاقت که خودمونودرحدآون خواسته شاید نبینیم واگه دقت کنیم بازهم ترمزای دئگه مثل باوروایمان نداشتن به خواستمون که محقق میشه شک داریم .ویا ترس ً…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    امید رضا گفته:
    مدت عضویت: 2251 روز

    کسلام به استاد عزیزم و دوستان عزیزم

    سوال:

    چرا من وقتی درخواستی دارم از خدا مثلا میخوام که خدا درآمدم رو ۱۰ برابر کنه و همون لحظه میخوام در قبال درخواستم یه کار خیرخواهانه انجام بدم مثلا خدایا تو اگه درآمدم رو ۱۰ برابرکنی من قول میدم که یک سومش رو ببخشم با ماهی فلان تومان به دست تنگ ها و فقرا کمک کنم ،چرا دلیلش چیه؟چه باورهای اشتباهی دارم من که اینجوری درخواست میکنم ؟

    پاسخ:

    ۱.فکر میکنم که ثروت زیاد وجود نداره تو جهان و یه ثروت محدودی هست که اگه خدا بهم بده به بقیه نمیرسه و من باید سهم اون بقیه رو هم پرداخت کنم یعنی اگه خدا بهم این پوله رو میده مثل یه وامه که باید بهش برگردونم وگرنه از حساب بانک خدا کم میشه و بانک خدا هم که همه توش سهم دارن دیگه پس اون پولی که خدا بهم داده مثه این میمونه که از سهم حسابدار های دیگه یعنی همون بنده های دیگه خدا باشه و من باید این پول که خدا بهم داده روبا کارهای خیر انجام دادن و بخشش کردن یجورایی به حساب بنده های خدا برگردونم (اااا یعنی همچین مانعی تو ذهنمه!! من فقط سوال پرسیدم و جواب دادم و جوابه خودش اومد، انصافا این خیلی عجیب غریبه یعنی این باور اشتباه رو دارم من که از کمبود نشئت میگیره؟!)

    ۲.من وظیفمه که به بقیه کمک کنم بالاخره دیگه باید کمک کنم به بقیه پس از خود گذشتگی و نمیدونم خداشناسیم کجا رفته مردانگیم کجا رفته من داشته باشم و به بقیه کمک نکنم چطور میتونم؟چطور وجدانم راحت باشه؟(اینو قبلا کار کردم روش ولی الان این پاسخ اومد انصافا نمیدونم اینم ترمزه برام یعنی الان؟ دوستان با تجربه لطفا پاسخ بدن )

    ۳.چون خودم رو بی قید و شرط لایق داشتن ثروت خداوند نمیدونم و باید ببخشم تا خدا بهم بده

    ۴.دیدگاه انسانی به خدا دارم و حالت گرو کشی به قضیه نگاه میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    رامین بهیارفرد گفته:
    مدت عضویت: 1899 روز

    سلام ب همه عزیزان همین الان ک دارم میخونم ب ذهنم خورد

    باور اشتباه اینکه من از درخواست ثروت و نعمت کردن از خدا میترسم این دقیقا نداشتن لیاقت ثروتمند شدن پس ب دلیل ترسم از اینکه خداوند چیزی ب من همین جوری نمیده می‌خوام خداوند رو توجیه کنم ک من پول رو واس خودم نمبخوام

    واقعا ک چه باور وحشتناکی مثل سیمان استاد چسبیده بود ب ذهنم حالا ک دارم می‌نویسم انگار ک خدارو خیلی بیشتر دوست دارم چونکه داره بهم میگه من تورو نیافریدم ک تو اینجوری از خودت حس بی لیاقتی کنی و من الان خودم رو بیشتر لایق می‌دونم لایق ثروت تمام نعمت های خداوند بی منت ب خدا و بی ترس همه چی رو از خداوند می‌خوام

    استاد خیلی دوستون دارم در پناه الله یکتا شاد سعادت مند و ثروتمند در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    عیسی غریبلو گفته:
    مدت عضویت: 3134 روز

    سلام خدمت خانواده عزیز

    بحث قشنگی هست در مورد ترمز ها

    اول از همه تشکر می کنیم بخاطر تلاش های بی منت و عاشقانه خانم شایسته عزیز

    چیزهایی که در مورد خودم وجود دارند و بنظرم جزو بزرگترین ترمز ها می تونه باشه اینکه :

    برای مثال من به هدفم فکر می کنم و خودم را در فلان موقعیت می بینم ولی ذهنم درگیر مسایل متفرقه میشه :

    مثلا دندان های من نیاز به تعمیر دارند یا کوتاهی قد من می تونه مورد تمسخر دیگران قرار بگیره و …..

    یکی ممکنه با خودش بگه خوب من زشتم وقتی به فلان مقام برسم مردم در مورد من چی فکر می کنند؟!

    البته برخی موارد چون برای ذهن منطقی شده و برای اونها جواب منطقی داره سخته که براحتی از کنارش عبور کنیم ؟!

    برای مثال ذهن میگه خوب مردم بهت نگاه می کنند و نیگن اگر فلان شخص خودش موفق بود و پولسازی بلد بود الان وضع ظاهری تون اینجوری نبود که ؟>>>>>>>>…..!! و این حرف ذهن کاملا منطقی هست و باید با منطق پاسخ اون رو داد ؟!

    و پاسخ ذهن این باید باشه که وقتی تو به مقامی که در تصورت داری برسی حتما قبلش پول های زیادی بدست آوردی و می تونی براحتی وضع ظاهری خود را مطلوب سازی ———— حتی اگه اون موقه که پول شو داشتی اینقدر اعتماد به نفس پیدا میکنی که شاید دیگه این نیاز رو هم نداشته باشی که برای ظاهر خودت پول خرج کنی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    دل آرا گفته:
    مدت عضویت: 2061 روز

    سلام استاد عزیزم

    از دیدگاه من ترمز اصلی توی این حرف اینکه : ما اصولا میخواهیم به درخواستهامون پیش خدا یه مقبولیتی بدیم و بگیم که مثلا من این پولو برای کارهای نامناسب نمیخوام و من فقط این پولو برای کارهای خیر و کمک به بقیه مردم میخوام .

    در واقع مثل یه بچه فکر میکنیم که انگار از مادر و پدرش یه چیزی میخواد . بعد اونها میگن برای چی میخوای ؟ و برای اینکه ما اونها را راضی کنیم که اون چیز را برا ما بخرن یا بهمون بدن ؛ باید یه دلیل مناسب و دلخواه اونها ارائه بدیم !!!

    حالا همین الگوی فکری ما توی خواسته هامون از خدا هم نقش بسته که انگار ما میخوایم خدا را از خودمون راضی کنیم !

    ما با خودمون فکر می کنیم که خدا این پولو الکی نمیاد بده به من برای هر کاری که دلم خواست بکنم . یهو خدا فک نکنه من این پولو تو راههای نامناسب خرج میکنم و از مسیرش دور میشم یا نکنه خدا این پولو فقط برای کارهای خیر میده و در غیر اینصورت این پول رو به من نمیده…. این در حالیه که خدا هیچگاه به اینکه بندش این پولو برای چی میخواد و کجا میخواد خرج کنه کاری نداره و ما برای درخواستهامون لازم نیست دلیل و منطقی بیاریم که دلخواه خداوند باشه و خداوند در هر صورت اگه ما در فرکانس صحیح و مناسب باشیم و احساسمون خوب باشه این پول و ثروت را به ما میده .

    متاسفانه این دیدگاه نادرست در نگاه مذهبی ما خیلی ترویج شده …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    وحید مفید گفته:
    مدت عضویت: 3625 روز

    با سلام و عرض ادب و مهربانی خدمت هرکسی که این نوشته را میخواند

    موضوع موضوع لیاقت هست، فقط و فقط لیاقت.

    خداوند بزرگ فقط سیستم که در جهان هستی و در ابدیت و ازلیت بوده و هست وخواهد بود.

    چقدر زیاد هستن پروژه هایی که با این نیات به سرانجام نرسیدن مثل ساختن مساجد و مدارس و بیمارستانها و کارگاهها و کارخانه هایی که نیمه کاره رهاشدن و مطمئن هستم و شک ندارم پشت این ها همه انسان هایی بودن که با خود و خدا شرط کردن.

    چه بسیارن انسان هایی که میخواهند پدر و مادر خود را به زیارت خدا (مکه) بفرستند ولی ناتوانن، هم در فرستادنشان هم در پول دار شدن خودشان.

    فرکانس بنظر بنده یعنی تکرار و تکرار و تکرار و تکرار و تمرین و تمرین و تمرین و تمرین وتمرین.

    و ترمز مخرب اصلی که در این باورهای ثروت ساز هست اینه که ما فرکانس شرطی سازی با خدا بسته ایم و فکر می کنم ما ایرانی ها خیلی شرطی هستیم و واقعا نمی دونم این همه شرطی سازی ها از کجای تاریخ ما نشات می گیرد.

    تکرار و تکرار اینکه ما اگر خدا ثروت بدهی در فلان کار خرجش میکنم فرستادن این باور هست که ما خودمان به خودی خود لیاقت داشتن این ثروت را نداریم و از همه مهمتر شرک به خدا داشته ایم و کفر ورزیدیم. وبنظرم این جور خواسته ها و این شرط ها معادل با این است که خدا باعث و بانی مشکلی شده و خدایا خودت بده تا درستش کنم.

    من تشکر می کنم از تمامی افرادی که نظراتشون رو میزارن و باعث رشد فکری و عقلانی افراد میشن.

    و امیدوارم بنده و دوستان عزیز بتوانیم تمامی این گفته های و نوشته ها رو به عمل تبدیل کنیم . و فقط وفقط با تکرار و تمرین هر روز و هرساعت در ناخودآگاه خودمان به این تعالی برسیم حتما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    محمد خضری گفته:
    مدت عضویت: 2356 روز

    با سلام خدمت همه دوستان و همچنین استاد عزیز

    به نظر من زمانی که ما میگیم خدایا این ثروت رو به من بده و من قول میدم به فلان کس کمک کنم ، مدرسه بسازم ، به نیازمندان کمک کنم و….

    در این جا ما داریم خداوند رو به عنوان یک انسان ، یک شخص در نظر می گیریم

    که در اصل ما باید خداوند رو به عنوان یک سیستم در نظر بگیریم که قوانینی رو وضع کرده ، که ما رو میتونه به خواسته ها مون برسونه

    حالا قانون چیه ؟؟؟؟

    قانون آینه احساس خوب = اتفاقات خوب

    زمانی که ما احساس مون خوب ، شاد هستیم و به خواسته ها مون نمی چسبیم،سپاسگزارم هستی بابت نعمت های که داریم ، رها هستیم

    و دریک کلام حال مون خوبه یعنی اینکه در مسیر درست هستیم

    زمانی که در حال بهبود همیشگی هستیم ،زمانی که شجاع هستیم و ایمان داریم که خداوند به شجاعان پاسخ می دهد و وارد دل ترس هایمان می شویم ،

    قطعا به خواسته ها مون می رسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    نغمه گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و دوستان خوبم در این جمع صمیمی

    بسیار عالی بود نظر تمام دوستانم.خیلی خیلی زیاد استفاده کردم.

    یک سوال برام پیش اومد همین الان و اون اینه که استاد بزرگوار، خودشون در فایل سوم “چگونه درآمد خود را ۳برابر کنیم”میفرمایند که خیلی لذت بخشه آدم پولدار بشه به مادرش و پدرش و خواهر و برادرش کمک کنه،مکه ببرشون، خونه بخره براشون،کمک هزینه دانشگاهشون رو بده و…

    و اینکه در جایی از قرآن که آیه و سوره ش رو حضور ذهن ندارم،خداوند در ذم و ملامتِ کسانی صحبت میکنه که بهشون گفته میشه به فقرا کمک کنید،میگن :اگه خداوند میخواست، به اونها کمک میکرد ،و میگن پس ما چرا ببخشیم؟؟اگه خدا میخواست ،بهشون میداد.

    این نجوای ذهنی رو چگونه خاموش باید کرد؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علی انگورج تقوی گفته:
      مدت عضویت: 2615 روز

      با سلام خدمت دوست عزیز🌷

      ببین نیت ها فرق میکنه… ❌یه جایی شما میخوای ثروتمند بشی و برای اینکار چون خدا رو به شکل انسان میبینی و عدم لیاقت داری به خدا میگی که تو اگه بدی من قول میدم کمک کنم خب این کلا غلطه

      ✔️ در جای دیگر شما میخوای ثروتمند بشی و بخاطر خودت، بخاطر لذت بردن و جاری شدن انرژی ثروت، بخاطر فراوانی جهان هستی میای میبخشی و کمک میکنی.

      این دوتا باهم خیلی فرق داره. در قرآن که ملامت شده واسه فردیه که نه عظمت و رزاق بودن خدا رو باور داره و نه فراوانی جهان رو

      امیدوارم تونسته باشم پاسخ مناسبی بدم. شاد و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محسن قنادی عرب گفته:
      مدت عضویت: 1900 روز

      سلام دوست عزیز

      دوتا موضوعه

      ی وقت داریم درخواست میکنیم از خدا و خودمون موقع درخواست کردن شرط میزاریم اگر پولدار شدم این کار رو میکنم اون کار رو انجام میدم اینجا ارتعاشی که ارسال میکنیم عدم احساس لیاقته احساس گناهه وشاید ارتعاش این موضوع که پولدار شدن خوب نیست ولی من قول میدم کارهای خوب میکنم باورهای پشت این قول و قرارها مهمه….

      ی وقتی داریم برای ذهن پول رو منطقی میکنیم میتونیم بگیم پولدار شدم این کار رو میکنم اون کار رو میکنم

      امیدوارم تونسته باشم منظورم رو گفته باشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: