شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 241

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    احمد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1998 روز

    سلام

    خیلی جالبه که قبلا این قرار داد رو با خدا میبستم اما الان خیلی وقته باهاش اینجور صحبت نمیکنم،علتش هم فکر کنم فهمیدم من به خودی خودم لیاقت دارم که حدا بهم بده نه برای خیریه دادن برای اینکه من شایسته بهترین ها هستم،و این آزادی مالی حق من هست بدون هیچ دلیلی،اصلا من بدنیا امدم که خوب زندگی کنم پس حقمه،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    کوروش حسنی گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    سلام عشق ها منم به صورت خلاصه بگم اینکه

    ۱. من اگر برن بدن سازی فقط بدنه خودم قوی و عضلانی میشه پس من برای دیگران نمیتونم ثروت بخوام چون من در مدار ثروت فقط برای خودم ثروت جذب میکنم

    ۲. خدا انسان گونه و احساساتی نیست بلکه به صورت سیستم کار میکند یعنی اگر ورودی خوب بدی خروجی خوب میگیری و تمام

    ۳. لیاقت خودت رو به هیچی و هیچ کسی گره نزن و به خودت بگو من هر آنچه که بخوام با ورودی خوب میسازم و هیچکس نمیتواند جلوی من رو بگیرد چون جهان هستی هدف من هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد جان برای جواب به این سوال باید بگویم وقتی که به خدا میگوییم مرا ثروتمند کن و قول میدهم بخشش کنم و آدم خوبی بمانم به این دلیل است که میخواهم با بخشش ثروت را پاک کنم. چون همیشه در سریالها و حتی تصاویر دیده ام که ثروتمندان آدمهای شکم باره و زورگو و حق مردم خوری هستند تمام سریالها و فیلم های که خان و رعیتی بوده، خانی ثروتمند در حال خوردن حق مردم…

    و حالا میخواهم خدا را گول بزنم که من مثل اون نیستم تو بده من قول میدهم ببخشم و خوب بمانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1832 روز

    به نام رب جهانیان

    سلام به استاد، خانم شایسته و دوستان عزیز

    سفرنامه روز ۱۰۰

    ترمزها و یا کدهای مخرب در مورد خواستن پول و ثروت از خداوند و قول و تعهد دادن اینکه در قبال گرفتن ثروت کار خاصی انجام دهیم.

    به نظر من اولین ترمزی که در این نوع درخواست وجود دارد.عدم احساس لیاقت است.یعنی من که لیاقت ندارم ثروتمند باشم مگر اینکه بخواهم این ثروت رو برای کاری که انگار خدا دوست داره. و بعدش یعنی من بنده دارم خدا رو گول میزنم آخه بابا مگه با بچه طرفی آقا میثم که از خدا پول بخوای تا به دیگران کمک کنی. مگه همون دیگران خدا ندارند و فقط خدا از طریق تو میتونه به اونها کمک کنه.وبعدش هم اگه اینجوری فکر کنیم و خدا هم فرضا به ما پولو بده به همون خدا اگه به کسی کمک کنیم.(البته اینا رو فقط در مورد خودم عرض می کنم.)

    و ترمز دیگه اینکه خدا فقط برای انجام کارهای خیر از دید من پول میده نه برای کارهای دیگه.

    خوب اگه اینجوری بود چرا یهودی ها ثروتمندترین انسان های روی زمین هستند.مگه اونا تمام پولشون رو مدرسه و مسجد می سازن .

    وترمز دیگه نگاه انسانی به خداوند است در موقع درخواست که با قرار دادن خداوند در دام احساسات بتونیم به خواسته مان برسیم.

    و غافل از سیستمی بودن خداوند و قوانین بدون تغییر.بازهم با توجه به نامه ۳۱ حضرت علی ع خطاب به فرزند بزرگش امام حسن ع

    که همواره تمام خواسته هایت را فقط از خداوند بخواه که اوست اجابت کننده هر درخواستی به محض خواستن.اما اگر اجابت نشد اولا نا امید نشو چون که حتما می‌خواهد بهترش را در زمان بهتری به تو عطا کند.و درخواست های تو به اندازه نیت(باور و فرکانس ) تو پاسخ داده می شود.

    در پناه الله مهربان برای شما دوستان و استاد عزیز آرزوی سعادت در دنیا و آخرت را دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2096 روز

    به نام مهربان خدایی که همیشه با بندگانش مهربان بوده و هست و خواهد بود❤

    سلام به استاد عزیزم، هر باررررر که یه فایل از شما گوش می کنم شما رو برای این درک عالی از قانون تحسین می کنم و لذّت می برم.👏👏👏💪💪💪

    امروز که داشتم این فایل رو گوش می کردم یاد یکی از دوستانم افتادم که وقتی با قانون جذب آشنا شد بهش چند بار گفتم که بیا تو سایت استاد عباس منش و از این دریای عظیم آگاهی استفاده کن .بعد از چند وقت جویای احوالش شدم و گفت که داره از محصولات یه استاد دیگه استفاده می کنه و منم گفتم خیره انشاءالله. بعد از چند ساعت دوباره خودش پیام داد و ازم پرسید چرا این استادا اینقدددر اصرار دارن که اول خودت باید ببخشی و میگن همیشه بخشی از مالتون رو ببخشید و این حرفا؟! آخه ما پولمون کجا بود؟خودمون وقتی داریم به زور زندگی می کنیم چطور می تونیم ببخشیم؟اگه راست میگن خودشون چرا بخشی از این آگاهی ها رو نمی بخشن ، تازه وقتی محصول رو هم می خریم چیز خاصی هم عایدمون نمیشه؟! من در جوابش گفتم که از استادایی که شما میگی من خبر ندارم ، نه از خودشون و نه از محصولاتشون ، نمی خوام هم بدونم. گفتم اما استادی که من دارم اصلاً اینارو نمیگه و اتفاقاً برعکسش رو می گه ! میگه وقتی خودت زندگیت روبراه نیست چطور می تونی ببخشی؟باید ثروتمند بشی تا بتونی ببخشی و لذّت ببری از بخششت! و بهش گفتم استاد کلی فایل دانلود رایگان داره که حقیقتاً پر از آگاهیه.فقط خودمون باید حسابی تمرین کنیم تا از همون فایلا نتیجه بگیریم.خلاصه که ایشون بعد از یکی دو روز عضو این سایت بینظیر شد و ….

    الان که این فایلو گوش می کردم با خودم گفتم وقتی مثلاً اساتید کنترل ذهن تا این حد در این زمینه اشتباه می کنن و تازه بدتر اینکه این اشتباه بزرگ رو به دیگران هم آموزش میدن پس چقدرررر مغز ما هم از خیلی سال ها قبل پر شده از این دست کدهای مخرّب که به شدّت هم مخفی هستن.همین لحظه شما رو تحسین کردم استاد که چقدر زیبا زوایای قانون رو آگاهید و خییییلی خیلی ممنونم که این فایل رو گذاشتین اونم چند سال پیش. خدا برکت و نعمت کثیر از ثروت و عشق و سلامتی و …. به شما عطا کنه.امروز اولین باری نبود که این فایل رو می شنیدم ، چون دیدم تو فایل ها دارمش پس قبلاً هم شنیدمش اما مطمئنم که اون موقع فکر نکردم که ترمز های ذهنم رو پیدا کنم ، یادم هم نیست که کامنت ها رو خونده باشم. اما الان بدون این کامنت ها رو بخونم دلم خواست که جواب سوالتون رو بدم ، ممنون از این سوال عالی که اگه بهش فکر کنیم چه جواب های خوبی هم پیدا می کنیم که می تونه راهگشا باشه برای مسیر موفقیت مالیمون و همینطور میشه تعمیمش داد به کلی زمینه های دیگه، روابط سلامتی و …..🙏🙏🙏❤

    من مطمئناً قبلاً این طرز تفکّر رو بسیار زیاد داشتم و خب الان تو این دو سال و اندی آشنایی با شما خیییلی کمرنگ تر شده اما هنوزم یه رگه هایی قطعاً هست، اینو برا این میگم چون نتایجم هنوز فرسنگ هااااااا با اون نتایج دلخواه من فاصله داره، و این یعنی ترمز ها هنوز هستند.

    الان می خوام افکار قبلم رو که یادم میاد بگم، شماره میذارم چون می خوام اون باور کمبود پشت فکر مخرّب رو بعدش بگم ،

    ۱️⃣یادمه که پنج سال پیش همسرم که تو محل کارش زمین خورده بود و آسیب دیده بود مشمول دیه حوادث کار شده بود و یه مقدار باید پیگیری می کرد . من تو دلم میگفتم خدایا کمک کن این کار اوکی بشه اونوقت من به همسرم میگم ده میلیون از این پول رو مثلاً به یکی قرض بده تا کارش راه بیافته و هر وقت داشت به ما بده😅🤔

    ❌یه باور مخرّب که تو همه ی موارد پائینی هم هست به نظرم این بود که انگار وقتی خدا وقتی به من کمک میکنه که من چیزی در عوض کمکش بدم و اگه اون رو ندم کمکی در کار نیست! انگار بی حساب روزی دادن خدا هیچ رقمه تو کَتم نمی رفت🤦‍♀️من نمی دونم واقعاً چه دیدی به خداوند یکتا داشتم که هر چی ازش می خواستم باید اول بالقوّه یه چیزی گرو میذاشتم 😐 اما به لطف الله مدت هاست که این مدلی با خدا حرف نزدم، چیزی که الان بارها و بارها ازش می خوام هدایت ما به مسیر درسته در هر خواسته ای!

    و اتفاقاً هر جا حواسم بوده و هدایت خواستم ازش بسیار سریع جواب داده!در صورتیکه اون موقع ها به یه سری مزخرفات باور داشتم که دعا شرایط داره و نمی دونم زمان داره و مکان داره و از این محدودیت هایی که نمی دونم ریشه اش واقعاً از کجاست؟!

    اما خدای الان من هرررر لحظه می شنوه و هررررر لحظه به من آگاهه و فقط کافیه من باورم درست باشه!

    باور مخرّب دیگه ای که پشت این حرف هست که ریشه ی اصلیش کمبود عزّت نفس و باور عدم لیاقت هست، اینه که چیزی که حقّش بود رو فکر می کردم باید بخشی اش رو به دیگران ببخشه یا حداقل باهاش کار دیگران رو راه بندازه!درصورتیکه شرایط ایمنی اون محل کار افتضاح بود و کارگرها هم چندین بار گفته بودن که انبار به خاطر قفسه ای بلندش باید نردبان های متصل مخصوص داشته باشه .دقیقاً بعد از اتفاقی که برای همسرم افتاد بیمه بهشون گیر داد و سریع شرایط رو ایمن کردن!

    ۲️⃣یا مثلاً می گفتم که خدایا کمک کن ما خونه دار بشیم اونوقت چند وقت یه بار روضه می گیرم تو خونه مون !!! تازه من که تا سال نود و هفت که پونزده سال از زندگی مشترکم می گذشت حتی یه دونه روضه هم نگرفته بودم اینو میگفتم ، یادمه فقط اواخر اسفند سال نود و هفت یه روضه گرفتم اونم نیّتم این بود که حاجقا در مورد یه آگاهی خاصی که من می خواستم صحبت کنه، چقدر هم اتفاقاً روضه ی خوبی شد بقیه رو نمی دونم اما به خود من خیلی تو مصمم شدن به ادامه ی این مسیر کمک کرد و از من آدم شادتری ساخت.خلاصه این یکی از افکاری بود که یادم میاد اون سال ها چند بار به ذهنم می اومد.

    ❌یادمه اون موقع ها یه سری اطرافیان یا قبل از اینکه خونه بخرن به این نیت روضه می گرفتن و یا بعد از اینکه خونه دار شده بودن روضه می گرفتن.انگار فکر می کردم یکی از شروط خونه دار شدنه!!!

    من روضه هایی که آگاهی دهنده باشه رو واقعاً دوست دارم اما الان اصلاً با دید قبل به روضه نگاه نمی کنم . باور مخرّب این تفکر هم به نظرم اینه که خدا مستقیم بهم جواب نمی داده و باید واسطه ای در کار می بوده!و خب اون موقع ها روضه تو ذهن من یه جور توسل بود ، با اینکه اصلاً روضه نگرفته بودم اما این فکر رو حتماً داشتم دیگه. اون یه روضه ای هم که گرفتم دنبال کسب آگاهی هم برای خودم و هم برای دیگران بودم. و هم دوست داشتم که یه جمع فامیلی تو خونه ما تشکیل بشه و اتفاقاً خیلیا ازم تشکر کردن که فلانی رو خیلی وقت بود ندیده بودیم و چقدر خوب شد و یادمه بعد از اون روضه به جای غمگین بودن و …. به شدت شاداب تر شدم. این قضیه حتماً باورهای مخرّب بیشتری داره اما چیزی به ذهنم نمیاد.مثلاً نمی گفتم که یه شام توپ به فامیل میدم و صفا و جشن و …. انگار که غم رو بیشتر از شادی می پسندیدم! تازه من که تقریباً آدم شادی بودم!و شاید یه ترمز دیگه این باشه که ثروتمندی با این کارا پایدارتر میشه!

    ۳️⃣یا مثلاً می گفتم که اگه کلاس بگیرم بخشی از پولم رو به دیگران هدیه میدم که یادمه همین کار رو هم کردم ، اتفاقاً بعد از چند وقت که یه کلاس خصوصی داشتم تمام درآمد ماه اول رو به اعضای خانواده ام نقداً هدیه دادم!!!

    ❌یعنی قرونی برای خودم خرج نکرده بودم و حتی در این حد هم خودم رو لایق داشتن پول ندونستم!!!چقددددر عزت نفسم پائین بود که اول دیگران تو ذهنم واجب بودن بعد اون آخرا اگه جایی بود برای من که دیگه پولی هم نبود که لطفی برای دل خودم بکنم!اصلاً خودی نبود اون وقتا! اینو الان می فهمم!که تا چه حد وجودم به نظرم بی ارزش بود و من باید برای دیگران و احساسات و نیاز دیگران ارزش قائل میشدم نه برای خودم و یادم نیست الان ولی این رو شاید خودخواهی می دونستم! ترمزی مخفی که هنوزم رگه هاش با من هست و البته پیدا کردنش هم بسیار برام سخته!

    و یه ترمز دیگه اش اینه که همیشه خودم رو مدیون دیگران می دونستم!و یادمه که اگه کسی پول ازم قرض می خواست و یا خواسته ی دیگه ای داشت ، خودم که نداشتم اما هر جور شده باید برای طرف جور می کردم و چه دردسرها که برای خودم درست نکرده بودم اون زمان ها ….در صورتیکه یه کلمه باید می گفتم ندارم یا نه نمیشه و خودت برو به طرف بگو و ….اما عزت نفسش رو نداشتم که نه بگم! و انگار محبت آدما رو بسته به جواب خودم می دیدم که الان اگه به فلانی نه بگم چجور میشه و اون جور میشه و ازین افکار به شدت مخرب! اما الان یه سالی هست که وقتی باید بگم نه خیلی راحت میگم نه و اتفاقاً هیچ اتفاقی هم بعدش نمیافته.

    ۴️⃣یا مثلاً آرزو داشتم که پول زیادی داشته باشم و یه عالمه خونه بسازم که جوون های نوبخت برن و چند سالی توش زندگی کنن تا صاحب خونه بشن!!!

    ❌اینجا انگار خونه داشتن و مرفه بودن من وقتی مجاز بود که اول مطمئن باشم خلقی رو در رفاه قرار دادم تا بتونم از داشتن خونه ی خودم لذت ببرم!و این باور کمبود هم هست یعنی اون جوونا خودشون نمی تونستن خونه دار بشن و حتماً باید یه جوری ساپورت میشدن و لابد مثلاً چون خودم نتونستم خونه دار بشم فکر می کردم اگه کسی بود که چنین کمکی بهم می کرد حتماً من خونه دار می شدم! و ترمز تکیه و توکل بر خلق خدا اینجا موج میزنه!این کد مخرّب هنوزم تو جنبه های مختلفی با من هست!فلانی کلاسم رو دیده بود و خیلی خوشش اومده بود و از تدریسم تعریف کرد حالا من جلوی یکی دیگه برای تائید خودم اسم اون آقا رو بیارم که مخاطبم توجیه بشه که تدریسم خوبه! این همین ماه گذشته برام اتفاق افتاد، به محض گفتنش فهمیدم چه ترمز خفنی بود!

    ۵️⃣یادم میاد که یکی از افکارم این بود که اگه پولدار بشم حتماً زود بزود میرم مشهد پابوس امام رضا علیه السّلام😘

    ❌ کد مخرّبش اینه که وقتی پولدار میشم باید جاهای مذهبی زیاد برم که مبادا آلوده به چرک پول بشم! در صورتیکه به لطف الله پول الان تو باور من جای بسیار ارزشمندی داره و دوست دارم هر لحظه باهاش رفیق تر بشم! امام رضا و صحن و سراش رو خییییلی دوست دارم اما الان اگه بخوام اونطوری فکر کنم حالم از خودم بهم می خوره! الانم خیلی دوست دارم که زود بزود برم مشهد برای زیارت و سیاحت اما با یه دیدگاه دیگه که مطمئنم بسیااااار بیشتر از قبل لذت خواهم برد

    ۶️⃣و یا اینکه دیگران رو می فرستم مشهد زیارت!!!

    ❌یه کد مخرب اینجا، همون انجام کار برای دیگران هست که بالاتر گفتم و دیگه اینکه انگار پولم کثیف بوده و قراره اینطوری پاک بشه! و به نظرم بدتر از اینا این باشه برای دیگران این کارا رو بکنم که نگاهشون نسبت به من اوکی باشه و ثابت کنم که من اگه ثروتمند شدم آدم خوبی ام و حواسم به دیگران هست و …….وااااای خدااااا🥺 اما الان تا حد زیادی از اینکه نظر دیگران برام مهم باشه کاسته شده ، اما هنوز یه رگه هایی هست که وقتی برطرف بشن چقددددر سبکبال میشم🤩

    ۷️⃣یادمه تا همین پارسال با خودم می گفتم که اگه پولدار بشم حتماً سرپرستی چند تا یتیم رو به عهده می گیرم!

    ❌ همه ی این کارا فی نفسه خوبن، اما باوری که پشتش مخفی شده تعیین میکنه که این کار الان خوب و بجابود یا نه!؟

    انگار همیشه فکر می کردم تا بخشش نباشه ثروتمندی درست نیست!

    ۸️⃣یا مثلاً می گفتم که اگه ثروتمند باشم یه سری از مدارس رو فول امکانات می کنم تا بچه ها بتونن بهتر درس بخونن!!!

    ❌ کد مخرب این بود که موفقیت رو به داشتن امکانات ربط می دادم!یادمه که سیزده سال پیش وقتی لیسانس گرفتم با همون مقدار اطلاعاتی که داشتم، آزمایشی آزمون فوق دادم و مشاورم فکر می کرد که من خونده بودم ، وقتی فهمید که نخونده بودم بهم گفت که تو اگه کلاس بری و بخونی رتبه ات تک رقمی میشه! خودش رو مثال زد که وقتی کلاس رفت نتیجه اش صدها برابر بهتر از اولین آزمونش شده.

    خب معلومه دیگه من با خودم گفتم که کلاس که نمی تونم برم ، حالا مگه خوندن من چقدر فایده داره!همیشه نقش امکانات تو ذهن من پرنگ بوده و هنوز هم گاهی پیش میاد که گول این کد مخرّب رو می خورم!

    ۹️⃣یا مثلاً می گفتم که اگه پولدار بشم حتماً به آستان حرم ها پول زیادی میدم!

    ❌انگار پول من باید تو یه جای مذهبی خرج می شد که ماندگار بشه!و برکت بگیره!

    🔟یا اینکه با خودم می گفتم بسته های خوراک و پوشاک آماده می کنم و هر ماه از این طریق می بخشم !

    ❌ یعنی هیچ وقت فکر نکرده بودم که اگه پولدار بشم تغذیه و پوشاک خودم چگونه خواهد شد، اما به این فکر می کردم که برای دیگران چکار کنم!!!

    یادمه سه سال پیش تو مطالعاتی که تو قانون جذب داشتم وقتی با این تمرین مواجه شدم که اگه پولدار شدید چه کارهایی برای خودتون می کنید و چه چیزایی برای خودتون می گیرید یه جورایی تعجب کردم و یادمه که از ته دلم نمی نوشتم!!! اما یواش یواش سیمانای مغزم در این زمینه شل شد و الان دوست دارم به این تمرین فکر کنم یا در موردش بنویسم و حرف بزنم و لذت می برم از این تمرین

    خخخخ نمایه ی اعداد تموم شد و کد های مخرب همچنان باقیست🤣

    ۱۱⬅️ یا مثلاً با خودم می گفتم وقتی کلاسام بیشتر بشه کلاس رایگان هم میذارم (کاری که همین چند وقت پیش انجامش دادم!!! و اتفاقاً طرف اصلاً سر سوزنی از کلاس استفاده نمی کرد 🤣🤔 )

    ❌ این دو جنبه داره یکی همون کد مخرّب داشتن پول به شرط بخشش

    و ترمز دیگه اینکه برای جذب بیشتر یه بخش رایگان باید بذارم ، مردم حاضر نیستن راحت اعتماد کنند وقتی مثلاً بگم دو هفته رایگان یه کم تمایل پیدا می کنن که امتحان کنن! و همینطوری کسی رو نمی تونم جذب کنم و قیمتی که من گذاشتم برای مردم بالاست و نظر ابن و اون رو در مورد قیمت کلاسم بپرسم ! افکار و باورهایی که همبن الان با من هستند بسیااار هم پر رنگن! به طوری که حدود سه هفته ی پیش برای طرحی که ابتکار خودم بود به مدارس رفتم و تبلیغ کارم رو کردم و بدون استثناء هر کسی نمونه ی کلاس های آنلاینم رو دید حیرت زده شد، اما یک نفر رو هم نتونستم جذب کنم! چطور ممکنه کسی حاضر بشه برای کارم پول پرداخت کنه وقتی خودم این باورها رو دارم، برای همین با خودم عهد کردم که شش ماه تمرکزیِ تمرکزی رو باورهام کار کنم و دنبال شاگرد جدید نباشم و اول تبرم رو تیز کنم!و فکر می کنم سر در آوردن از این صفحه هم نتیجه ی همون تعهد و عمل این چند روزومن هست که هدایت شدم به اینجا و با حجم زیاد کارهای امروزم نتونستم از کنار این کامنت بگذرم و حتی چند ساعت دیرتر بنویسمش!باید الان می نوشتمش و خدا روشکر که دارم می نویسم

    ۱۲⬅️ یادم اومد که به خودم می گفتم روزی که دو سه تا ماشین داشته باشم اونوقت یه ماشین برای یکی به عنوان هدیه یا بخشش می گیرم!!!

    ❌ کد مخرّب این ذهنیت هم به نظرم اینه که سختم بوده بخوام از امکانات رفاهی استفاده کنم وقتی در اطرافم کسانی رو ببینم که سوار بر موتورن یا اصلاً وسیله نقلیه ندارن و خیلی برای خودم زننده بود که من در رفاه باشم تو جهی به اطرافم نداشته باشم!

    و از طرفی این نشون دهنده ی ذهن به شدت فقیر من بود که داشتن یه ماشین خوب رو موجّه می دونست اما بیشتر از اون موجّه نبود و یه جور اصراف بود که حالا اگه به فکر دیگران بودم شاید مثلاً از درجه پلیدی این کار کم می شد!

    خدایا چقدددددر خوشحالم چقددددددر خوشحالم که از بیشتر اون ذهنیت ها فاصله دارم و خیلی هاشون الان برام حقیقتاً مسخره است و مطمئنم که الان که برم کامنت های دوستان عزیزم رو بخونم یک عاااالمه ترمز کشف خواهم کرد ، چه ترمز هایی که پام رو از روشون ب داشتم و خودم خبر ندارم و چه ترمزهایی که هنوز در وجودم هست!

    چقدددر بزرگی استاد عزیزم ، چقددددر باور فراوانی رو خوب در وجودت ساختی که این فایل فوق العاده و صدها فایل عااااااالی دیگه رو به رایگان در اختیارمون گذاشتی. و یاد یه حرف تون افتادم که بارها شنیدم که گفتین: تو همین فایل های دانلودی آگاهی های مهمی گفته شده که کافیه که فقط یکیش رو خوب درک کنید و بهش عمل کنید و همون یه دونه آگاهی زندگیتون رو زیر و رو می کنه.

    قبلاً اصلاً نمی تونستم بفهمم که یعنی چی یه دونه آگاهی می تونه زندگیمون رو عوض کنه اما مدتیه یه کوچولو افتادم تو مدار این حرف و خیلی بیشتر از قبل تو ذهنم چراغ روشن می کنه و دلم می خواد یه روزی برسه که همینطور تکاملی نه یه دونه که تمام حرفاتون رو به خوبی درک کنم و به نحو عالی بهش عمل کنم!

    بازم برای این تمرین خییییلی ممنونم استاد جان🌹❤

    و دوست دارم نازنین خدایی را که از رگ گردنم به من نزدیک تر است❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      امیر حسین ترابی گفته:
      مدت عضویت: 2179 روز

      سلام سمیه جان

      چقدر خوب توضیح دادی منم احساس میکردم خودم باید این کامنت رو نوشته باشم اینقدرکه من هم همین حدود نذر ونیازها داشتم و فکرهایی همین مدلی داشتم و الان یاد خودم افتادم اما خدا رو شکر به لطف خدا وبودن در سایت وشنیدن آگاهی ها از زبان استاد خیلی از این فکر ها پاک شدن و فکر میکنم اون باوری که مثل سیمان برام مونده باور عدم لیاقت هست بارها امتحان کردم هر وقت شروع میکنم وبا خودم میگم من لایق هستم من بی دلیل لایق بهترینها خلق شدم ومن لایق بهترین نعمت ها هستم همون روز یهو میبینم خواهرم یا خواهر زادم با ماشین خیلی خوبی که دارن میان دنبالم ومیرم بیرون وتفریح وکلی زیبایی رو تجربه میکنم وموندم چرااا مثل بلدوزر رو این باور کار نمیکنم چرااا تمرکز لیزری در طول شبانه روز براش خرج نمیکنم در حالی که همون اوایل که تشنه اگاهی بودم وخداوند من رو با اموزهای استاد اشنا کرد من با تمرکز لیزری زندگیم رو خیلی عوض کردم وتجربهایی ونعمت هایی وارد زندگیم شد که اگه مثل قبل بودم تا ده سال دیگه هم شاید بهشون نمیرسیم

      اما حیف که مسیری که رفتیم رو شل وسرسری میگیریم و دوباره متوقف میشیم یا بسیار کند پیش میریم

      واستاد عزیزم چقدر خوب همه ی این موضوعات رو بارها گفتن وخدا کمک کنه بتونیم خیلی خوب عمل کنیم وبا عملکرد وبدست آوردن نتایج عالی باعث شادی وخوش حالی بیشتر وبیشتر استاد بشویم وباعث حرکتو بیداری بقیه برای وارد شدن به این مسیر عالی باشیم.امین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      هادی احمدخانی گفته:
      مدت عضویت: 2540 روز

      سلام دوست عزیزم سمیه خانم

      چقدر درست و عالی تونستی کد های مخرب و مخفی ذهنت رو پیدا کنی

      چقدر عالی فهمیدی

      لذت بردم از این جمله که انگار بی حساب روزی دادن خدا هیچ رقمه تو کتم نمی رفت

      یا کلاس های رایگان و …

      موضوعاتی که خیلی خوب توضیح دادی

      و اینکه ایمان داری که همه چیز و همه علف های هرز تو ذهنمه و تبر برداری سراغشون

      واقعا دمت گرم آفرین آفرین

      قابل تحسین هستی

      خیلی عالی بود و ممنون بابت کامنت زیبایی که گذاشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      داریوش فضلعلیپور گفته:
      مدت عضویت: 1381 روز

      چقدر این حرفها خوب بودن واقعا همشون ترمزهای ذهنیم بودن

      نوشته هاتون واقعا به دل میشینه چون واقعی هستن

      اون ترمزی که گفتید اگر ثروتمندبشم سرپرستی چندتا بچرو قبول میکنم زنگ تو ذهن من به صدا درآمد

      من از بچگی این باوری که نمی‌دونم از کجا اومده رو داشتم که خدا به من بده تا چندتا بچرو سرپرستیشونو قبول کنم و الان فهمیدم که این ترمزمنه نمیگم این کار بد یا خوبیه

      اون باوری که پشت این کار هست اون مخربه و الان فهمیدم که من پول و ثروت خلق میکنم برای راحت زندگی کردن خودم و برای لذت بردن از زیبایی ها و نعمت های بیشمار خدای مهربانم

      ممنونم دوست عزیز 🌹🌹🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2671 روز

    سلام

    فایل ۱۰۰

    به نظرم دلیل چنین درخواستی احساس عدم لیاقت در داشتن ثروت است.

    خدایا به من ثروت بده تا ببخشم !!!

    چرا نمیگم خدایا به من ثروت بده تا از زندگیم لذت ببزم !! ؟؟

    دوتا موضوعه

    دید انسانی به خدا داشتن

    و احساس عدم لیاقت در داشتن ثروت ..

    دید انسانی باعث میشه ما خدا رو یک انسان قوی و بخشنده بدونیم و در باورهایمان این باشد که خدا شرطی عمل میکنه … یعنی خدایا من نذر میکنم و نذرمم اینه که ببخشم پس تو هم به من ثروت بده… دلیلش دید انسانی به خداست..وهمچنین لایق ندونستن خودمون در داشتن ثروت..

    نه نه ..

    اون افراد اگر شخصیتشون هم گام با ثروت باشه خودشون به ثروت میرسن من نیازی نیست با این فرض که خدا شرطیه و احساس گناه داشته باشم از خدا یه همچنین درخواستی بکنم..

    این درخواست به خاطر این باوره که ما باورمون اینه که میتونیم فرشته ی نجات دیگران باشیم و خدا رو شرطی فرض کرذیم..

    نه نه..

    خدایا به من ثروت بده تا خودم بهترین مسافرت ها و بهترین زندگی رو داشته باشم تا بقیه با دیدن من الگو بگیرن از من و دست از توجیح بردارن و حرکت کنن !!!!

    من خودم وقتی به ثروت میرسم که شخصیتم با ثروت همگام بشه..

    با دعا کردن و نذر کردن کسی به پول نمیرسه..

    ولی ازونجایی که ما اغلب در بچگی شرطی بار اومذیم همه چی رو شرطی فرض میکنیم و به جای تلاش برای اصلاح شخصیتمون هیچ کاری نمیکنیم و فکر میکنیم با نذر کردن به پول میرسیم..

    اگر هم تلاش کنیم و حرکت کتیم به خاطر اینکه خودمون زو لایق دریافت ثروت نمیدونیم میگیم خدایا به من ثروت بده تا مثلا دست این و اون رو بگیرم !!!

    در صورتی که واقعیت اینه که نمیتونیم فرشته ی نحات کسی جز خودمون باشیم..

    پس باید اول از همه ثزوت رو برای خودمون و رفاه خودمونیم در باورهاموم بخوایم تا تلاش هامون جواب بده …

    پس دو تا دسته داریم :

    دسته ی اول هیچ تلاشی نمیکنن و خدا خدا میکنن که پول برسن و نذر و نیاز و نماز روزه میگیزن و ورد میخونن ووووو به پول نمیرسن .. اینا اصولا در توهمن !!!

    دسته ی دوم همه ی تلاششون زو کردن و هر ایده ای رو اجرا کردن و مهارت کسب کردن ولی به پول نمیرسن… اینا به دلیل اینکه اعتماد به نفس پایینی دارن و خودشون رو لایق نمیدونن به خاطر اخساس عدم لیاقت ثروت رو برای این میخوان که به دیکران کمک کنن نه برای خودشون !!! که از دید انسانی به خدا میاد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    ماریه ثانوی گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    به نام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم

    من چند وقت پیش داشتم به این فکر میکردم چرا نمیتونم پول رو جذب کنم چرا نمیتونم باورهای خوبی درباره ثروت بسازم و از خدا خواستم هدایتم کنه به سمته فایلی که جواب این سوالو بگیرم و من در فایل هدایت روزانه به این فایل هدایت شدم.

    میدونم تایم زیادی گذشته از این فایل اما من دوست داشتم دیدگاه خودمو بگم..

    من با دیدن این فایل فهمیدم که کجای کاره من اشتباست، من خودمو لایق نمیدونم ، لایق ثروت زیاد نمیدونم و باوره من این بود که اگر خدا به من ثروت بده باید حتما از اون ثروت به کسی بدم و اگر اینکارو نکنم خدا ثروتو از من میگیره.

    من ۱۸ سالمه و از بچگی باورم این بود که وقتی بزرگ شدم ثروتمند شدم به همه کمک کنم تا خدا ثروتو از من نگیره و الان فهمیدم این اشتباست

    من خودمو لایق نمیدونستم فکر میکردم که اگر کمک نکنم بنده ای بده خدا هستم خدا دیگه محو دوست نداره و به قول معروف میخواستم پیشه خدا چاپلوسی کنم با کمک کردن به مردم که ببینه من مهربونم بخشندم اما اشتباه بود من فقط داشتم اعتماد به نفس ،احساس لیاقت خودمو کوچیک و کوچیک تر میکردم

    این باور از کمبود احساس لیاقت میاد و این باور نشونه ای اینکه ما خدارو دسته کم گرفتیم و فکر می‌کنیم که خدا به اندازه ی کافی قدرت نداره که به همه ای بندهاش ثروت نعمت سلامتی و عشق بده و یجور شرکه

    خدارو شکر میکنم که به سمته این فایل هدایت شدم و جوابمو گرفتم

    میدونم که تایم زیادی از گذاشتن این فایل گذشته اما دوست داشتم که منم جواب بدم به این سوال

    استاد عزیز عاشقتم ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    داش علی گفته:
    مدت عضویت: 2069 روز

    سلام خداقوت

    من یه چیزی در خودم شناسایی کردم…

    باور کمبود به شکلی درونم وجود داشت که باعث ترس میشد. ترس از دست دادن پول از دست دادن یا دزدیده شدن وسایلم به خصوص ماشینم.

    ریشه ی این ترس این بود که من فکر میکردم که در واقع هنوزم فکر میکنم که انگار همینه انگار همه چی کمه و کلا همینه که هست و قرارم نیست بیشتر بشه! البته در تلاشم برای کمرنگ کردنش.

    امروز توی اسنپ بودم… هزینه سفر من ۳۷ تومن میشد ولی من یه اسکناس ۵۰ تومنی بهش دادم. تقریبا از لحظه ای که سوار شدم داشتم با خودم صحبت میکردم و زمزمه میکردم که احساس بهتری پیدا کنم و با حال خوب این پولو بدم.

    اون زمزمه ها رسید به این جمله نهایی: من برای خودم این پولو میبخشم، و هیچ انتظاری هم ندارم.

    آنان که با اینکه به مالشان علاقه دارند در راه خدا میبخشند خداوند میبیند و پاسخ میدهد.

    خلاصه من پولو با یه حس خوب ۴۰ درصدی دادم.

    بعد اومدم سر کارم.

    امروز صابکارم یه ۵۰ تومنی بهم دشت داد!!!!

    بچه‌های قدیمی که ۴_۵ ساله کارمندشن گفتن ما تا بحال ندیدیم که ایشون دشت بدن!!!

    دقیقا خدا پولمو پس داد!!!

    تازه هزینه تاکسی هم داد!!!

    و یه حس خوب و یک باور خوب برام موند

    الحمدلله رب العالمین

    روزتون پر از احساس خوب👈👈🫀🫀🫀🫀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  9. -
    بابک هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 3170 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز خانم شایسته عزیز و همه دوستان و خانواده بزرگ صمیمی

    امروز ۱۲ اپریل ۲۰۲۲ هست که این فایل رو تماشا کردم

    خدارو هزاران هزار مرتبه شکر می کنم بابت آگاهی هایی که در این مدت با این خانواده بزرگ صمیمی به اشتراک گرفتم

    در پاسخ به این سوال استاد باید بگم که:

    مادر در مخیله خودمون خدا را مثل یک انسان می بینیم مثل یک رئیس مثل یک مدیر مثل کسی که باید ازش پوئن بگیریم و برای اینکه این امتیاز را به ما بده باید کاری رو براش انجام بدیم یا حرکتی رو بزنیم یا وعده و وعید رو بهش بدیم

    حداقل این ترمز ترمز من بود و شاید برای رفع خیلی تلاش نکردم

    و دومین ترمزی که در ذهن همه ما است این احساس عدم لیاقت که تمام دوستان بهش اشاره کردند

    اگر می خوام لایق یک نعمتی باشم باید وعده پرداخت خمس و زکاتش را پیش پیش بدم

    پس من که لایق نیستم و خدا هم که یک انسان و میتونم با پارتی بازی ازش امتیاز بگیرم

    امیدوارم در خودمان پیدا کنیم یعنی من در خودم پیدا کنم که خالق شرایط زندگی خودم فقط خودم هستم نه وعده و وعید هایی که برای رسیدن به خواسته هام هزینه می کنم

    تلاش و اعتقادات که به مسیرم دارم اعتقاداتی که به استعدادها و توانمندی هام دارم

    اعتقاداتی که به فراوانی نعمت در این کیهان در این جهان هستی دارم

    خدا قوت

    دمتون گرم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    هادی برهان گفته:
    مدت عضویت: 2303 روز

    سلام به استاد عشق و دوست داشتنی ام و همچننین عرض ادب خدمت خانم شایسته عزیز ترمز هایی که به واسطه سوال این فایل از ذهنم کشیدم بیرون مقدس نبودن پول،شرطی بودن خداوند،احساس عدم لیاقت،دخالت کردن در کار خداوند،کمبود پول نعمت و فراوانی باز هم ممنونم بابت این همه اگاهی فراوان و با ارزشی که به صورت کاملا رایگان و با عشق در اختیارمون قرار دادی امیدوارم همیشه در سایه الله شاد،سلامت و موفق و پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: