شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 253
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه دوستان،من نمیدونم این فایل چه تاریخی گذاشته شد توی سایت و اصلا نرفتم پایین و دیدگاه بقیه دوستان رو بخونم و برداشت از اون دیدگاه ها رو اینجا کپی کنم،الان در تاریخ 14،9،1401 این دیدگاه رو ثبت میکنم،
من یه چیزایی توی این نوع درخواست از خدا رو دارم میبینم در صورتی که تا چند ماه پیش خودم همین نوع معامله رو با خدا داشتم و الان بیشتر رشد کردم و فهمیدم داستان چیه
اولین ترمز،عدم لیاقت داشتن ثروت برای فرد،
یعنی فرد این فرکانس رو ارسال میکنه که خدایا تو ثروت بده من میخوام خرج بقیه بکنم و بخدا قول میدم همش رو برا خودم نگه ندارم و خودم لایق داشتن ثروت نیستم،تو بده من هم خرج بقیه میکنم،
دومین ترمز،تفکر اینکه من ثروتمند بشوم و هزینه نا آگاهی و حماقت و فقر دیگران رو من میدم از همون ثروت ،و برای خودم اون مقدار پول رو برای مسافرت،جهان بینی،خرید بهترین خانه یا راه انداختن یک خط تولید و اشتغالزایی خرج نکنم،یعنی برم مسجدی بسازم 5 میلیارد هزینه بکنم که صدها نفر انسان ناآگاه برن توش و الکی بزنن توی سر خودشون به عنوان عبادت و خداپرستی،(بی احترامی نکردم به مسلمانان)
به من پول بده تا بدم به فقرایی که عادت کردن به سر کیسه کردن مردم و شغلشون شده و خودشون نمیخوان که تغییری بکنن
ترمز سوم،معامله و قرارداد بستن با خدایی که بی منت و بدون چشم داشت به ما نعمت و ثروت میده،
میاد میگه خدایا این ثروت رو بهم بده تا برای رضای تو اون کارو بکنم وگرنه اگه ثروت بهم ندی اون کار رو انجام نمیدم،
در صورتی که این شرک و کفره،این حس کلاه گذاشتن روی خداست،این گول زدنه،(در صورتیکه سیستم هدایت جهان هوشمندانه ترین سیستم جهانه و گول نمیخوره،)
خداوند بدون دلیل به ما ثروت میده فقط کافیه بهش ایمان داشته باشیم و باورهامون رو در راستای اهدافمون و دیدگاهمون رو نسبت به جهان و خداوند و قوانین درست کنیم همین،تماااااام،دیگه نیازی نیست بخوای معامله کنی،نیازی نیست دروغ به خدا بگی،
باید بگه خدایا ثروت به من بده میخوام فصل زمستون برم پیست اسکی نروژ با خانوادم و لحظه لحظه از مسافرتم لذت ببرم که تو خدای من از خوشحالی من خوشحال باشی،باید بگه خدایا ثروت به من بده که بهترین ویلا رو توی زیباترین شهر انگلیس بخرم و خانوادم از جای جای اون مکان لذت ببرن،باید بگه خدایا به من ثروت بده که شغلم رو گسترش بدم،بهترین خدمات رو به انسان ها ارائه بدم،اشتغالزایی بکنم،تولید محتوا بکنم،روابط بین المللی کاری و دوستانه برقرار کنم،زیباترین و مرفه ترین اتومبیل روز دنیا رو بخرم،بهترین نقاط جهان رو بگردم و بهترین خوراکی ها و با کیفیت ترین غذاها رو بخورم،باید بگه خدایا منو ثروتمند کن که دغدغه و یا حتی فکر تورم رو هم نکنم،ثروتمندم کن که دیگه تفکر و نظرات رئیس مجلس و یا وزیر اقتصاد توی ذهنم نچرخه،ثروتمندم کن که در تمام شهرهای زیبای دنیا یک خونه بزرگ،یک اتومبیل گران قیمت،یک دفتر کار یا شعبه از شرکتم و چندین اقامتگاه قوی توی تمام دنیا داشته باشم
من از خدا میخوام که زندگیم رو سرشار از ثروت کنه چون خواسته من ثروتمند شدنه که در اوج سلامتی،آرامش،عشق و شادی از ثروتم نهایت لذت را ببرم،
و امیدوارم همه شما دوستان عزیز هم به تک تک خواسته هاتون میرسید حتما
سلام وعرض ادب
به نظر من بزرگترین ترمز در این داستان اینه
که با این طرز تفکر ثروتمند شدن یه چیز بده
وما با بخشیدن قسمتی از آن ثروت میتونیم
اون ثروت را طیب وطاهر وپاک کنیم.
واگر ثروت را بخواهیم تنها استفاده کنیم وچیزی
از آن را بذل وبخشش نکنیم اون ثروت اخ میشه
وما را از خدا دور میکنه،ونکته قابل توجه اینه که
انفاق که خداوند کریم بارها وبارها در قرآن دستور
به اجرای آن داده،فقط وفقط برای کمک به خود
شخص انفاق کننده هست وباعث پیشرفت اون
شخص در مسیریکه انفاق کرده میشه…
یعنی ما با بذل وبخشش فقط وفقط به پیشرفت
خودمون کمک کرده ایم،وبا بخشیدن چیزی،اعم از
مال،محبت،علم و…ما باید از طرف مقابل ممنون
وسپاسگزار باشیم که کمک ما که باعث پیشرفت
ماست را از ما قبول کرده….
آرزوی توفیق وسرافرای برای شما دوستان عزیز
سلام به استاد عزیزم و خانواده ی بزرگ و بینظیر عباسمنش💝
امروز صبح با دیدن قسمت 18 سفر به دور امریکا که نشانه ی امروز من بود, یه دفعه متوجه یک ترمز مخفی ذهن در برابر ثروت شدم که توی ذهنم جرقه زد 🤔
اقا… من نسبت به انعام دادن حس خوبی ندارم
یعنی فکر میکنم که نیازی نیست به کسی که حقوق میگیره برای انجام وظیفه ش پول اضافه تری داده بشه
با وجودی که صدقه زیاد میدم
حتی گاهی به افرادی که در شرایط ظاهری بدی میبینمشون به راحتی تراول هم میدم و مثلا میگم بره و برای خودش غذا بگیره و بخوره
ولی در مورد انعام با خودم فکر میکنم که این ادم یه حقوق دریافتی داره و نیازمند نیست…
حالا واقعا درست و غلط بودن این ایده رو نمیدونم
ولی الان با دیدن این قسمت از سفربه دور امریکا, این موضوع منو به فکر واداشت که این می تونه یک ترمز ذهنی در برابر جذب ثروت باشه…
هر چند هنوز هم با این فکر خودم کنار نیومدم و قانع نشدم
ولی فکر میکنم شاید این رفتار من ناشی از باور کمبود باشه؟؟🤔
ولی آخه برای صدقه دادن به هر مقدار که باشه, حتی در حد صدها هزار تومن هم مشکلی ندارم 😒
ولی خوشحالم که این جرقه در ذهنم ایجاد شده
چون این فایل ها رو قبلا هم دیده بودم ولی این دفعه اینجوری یهو توجهم رو جلب کرد
امیدوارم با کمک شما دوستای عزیزم بتونم با دلایل قانع کننده برای ذهنم , این ذهنیت رو اصلاح کنم 🙏
در پناه الله یکتا شاد باشید دوستان😇
سلام دوست عزیزم
نظر من این هست که شما نسبت به اون شخص نیازمند حس دلسوزی دارید که یه فکر بسیار مخرب هست و توجه شما رو روی فقر می بره چون به هرچی توجه کنید اون گسترش پیدا می کنه .فقط این رو باور کنید که هر شخصی به اندازه شما دسترسی به خدا و نعمت های او داره و باید تغییر کنه تا بتونه از بی نهایت نعمت های این دنیا استفاده کنه و شما خدای اون فرد نیستید و با این کمک شما هم تغییر خاصی در زندگیش رخ نمیده .وقتی کمک می کنید تو ذهنتون این باشه که شما به خاطر حس خوبی که در خودتون از انفاق به وجود میاد بخشش می کنید و اینکه این بخشش به چه کسی باشه اصلا مهم نیست شما اونجا دست خدا هستین برای رساندن نعمت نه خدایی کردن براش چون گاهی لطف ما به این افراد مانع رشد اونها میشه و باعث میشه اونها نیازمند انسانها شوند. پس اون باور شما موقع کمک مهم هست.
سلام مرضیه جان
و متشکرم بابت وقتی که گذاشتین و زحمتی که برای پاسخ به سوال من کشیدید
بسیار سپاسگزارم
اول اینو بگم که خیلی حس خوبی بهم دست داد وقتی ایمیل پاسخ به دیدگاهم رو دریافت کردم, چون فکر نمیکردم کسی به این زودیا دیدگاهم رو زیر فایلی که چندین هزار کامنت براش اومده رو بخونه و پاسخ بده
این اولین بازخورد احساسی بود که در من ایجاد شد
سپاسگزارم
چه پاسخ جالب و به نظرم درستی دادین.
تا حالا به موضوع از این منظر نگاه نکرده بودم
باز هم ممنون و سپاسگزارم
و خداروشکر میکنم و از استاد عزیز و مسئول فنی سایت هم بسسسسسیار سپاسگزارم بابت اطلاع رسانی از طریق ایمیل ,
چقدر این امکان, کارِ ما رو راحت کرده که هر زمان پاسخی به دیدگاه مون داده بشه به راحتی و بدون کوچکترین اذیتی, مستقیما به خوندن اون پاسخ دسترسی داریم.
بینهایت سپاسگزارم
به نام الله یکتا
سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیزم
ترمز های ذهنی این درخواست:
1.من لیاقت ثروت و پولدار شدن رو ندارم.(عدم لیاقت)
2.خدایا من با تو معامله میکنم که اگر بهم ثروت بدی من هم در عوضش کار خیر میکنم.(خدارو انسان فرض میکنیم)
3.اگر پول زیاد از خدا بخوام معنوی نیست ،ناپسنده، گناهه،شرم آوره،… و باید با یک کار معنوی درخواستم رو پوشش بدم.(ثروتمند شدن غیرمعنویه)
4.اگر از خدا پول زیاد برای خودم بخوام ،اگر بخوام تو رفاه زندگی کنم خدا قبول نمیکنه.
5.پول کمه؛ من باید بخشی از پولی که دریافت میکنم رو به دیگران ببخشم.(باور کمبود)
6.اگر برای خودم ثروت بخوام خدا بهم نمیده اما اگر به نیت خیر اشاره کنم میتونم از خدا راحتتر ثروت دریافت کنم.
7.خدا بی دلیل پولی رو به کسی نمی بخشه.(حساب کتاب میکنه)
8.دیگران نیاز به کمک من دارند و من میتونم روی بهبود زندگی دیگران اثر بزارم.
9.میخواهیم خدارو گول بزنیم.(من ثروت رو برای خودم نمیخوام برای کمک و کار خیرخواهانه میخوام)
چ جالب من دو روزه دارم ب این فایل و حرف های استاد و کامنت بچه ها فکر میکنم…
و امروز یادم اومد از یه خاطره ای ک مربوط ب زمان بچگی من میشد…
این احساس عدم لیاقته ک باعث میشه ما برای خدا شرط و شروط بزاریم ک تو بهم پول بده منم یکمشو میدم ب فلانی یا اینکار خیر رو انجام میدم و از این جور حرف ها…
این باور از بچگی تو ما پرورش دادن
من یادم بچه بودم شاید ۱۰ یا ۱۱ ساله بودم ک با یه جمعی بازار رفتیم و مامان بابام همراهم نبودن ولی بهم پول دادن ک هر چی خواستم برا خودم بخرم ک خوب من با اون جمع تو هر مغازه ای ک میرفتم نگاه میکردم ک چی داره ک برا مامانم بخرم یا برا بابا یا خواهرم الان اصلا یادپ نیماد ک من برای خودم چیزی خریده باشم..
این پردسه بازار رفتن یه دو سه روزی ادامه داشت ک خب شب اول ک رفتیم خونه من وسایلی ک برای خانواده ام خریده بودم رو بهشون دادم و یادم میاد چقدر من رو تشویق کردن ک ببین سپیده هیچی برا خودش نخریده تو هر مغازه ای ک میرفته نکا میکرده ببینه چی برا مامانش یا بقیه خانواده اش داره برای اونا خریده و شایدم ی چیز کوچیکی برا خودمم خریده باشم ولی بیشتر تمرکزم رو این بود ک برا اونا چیزی بخرم و از تشویقشون از حرفاشون من فکر میکردم ک هر جا میرم باید ی همچین کاری بکنم و اردو میرفتیم دقیقا همینجوری بود نگا میکردم ببینم چی داره ک مثلا براشون چیزی بخرم یا مثلا موقع تعطیلات ک میخواستیم بریم شهرستان از قبلش من پولامو جمع میکردم ک میریم اونجا با بچه ها خوراکی بخریم چون وضع مالی ما بهتر بود یا وسایلم رو میبردم میدادم ب فامیلامون ک باهم رابطمون صمیمی تر بود ک مثلا این یادگاری باشه از طرف من برای تو…
الان ک نگاه میکنم میبینم ک توی این رفتارم احساس گناه بوده ک مثلا فلانی ک خیلی باهم صمیمی هستیم از لحاظ مالی وضعش اینجوری و من تو راحتی هستم اینجوری سعیرمیکردم یکم این حس نانوبررو از خودم دور کنم و در کل من خودم رو لایق این همه ثروت و راحتی نمیدونستم
ک خوب اینها از محیطی ک توش بزرگ شدم و طرز فکر خانوادمم دقیقا همینجوری بود و الان متوجه میشم ک چ باور های نادرستی در من شکل گرفته و میدونم خیلی بیشتر از این هاست ولی این خاطره یه دفه تو ذهنم اومد گفتم بیام اینجا ثبتش کنم تا هم برای شما کارامد باشه هم خودم بفهمم ک این بورم از کجا داره اب میخوره…
من فکر میکنم این درخواست از خدا که میگیم خدایا به ما ثروت بده ما کارهای خیر میکنیم و … این باور های مخرب در ذهنمون وجود داره:
1. احساس عدم لیاقت ثروت
به این خاطر که خودمون رو لایق داشتن ثروت نمیدونیم و به خدا میگیم که به ما ثروت بده تا ما با انجام کارهای خیر لایق داشتن ثروت بشیم
چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه برم کامنت بچه ها رو بخونم راجبشون فکر کنم
سلام به همه عزیزان
خدارو شاکرم برای مسیر عالی که درونش قرار دارم
در رابطه با سوال مطرح شده استاد چند تا ترمز به ذهنم رسید
۱. ما فکر میکنیم باید معامله کنیم با خدا بطوری که تو بده منم میدم در صورتیکه اگه بحث انفاق باشه من بخشی از درآمدم به خاطر جریان ثروت میبخشم نه اینکه اگه به من اینقدر بدی منم میرم خیر میشم
۲. ما درون خودمون نمیبینیم که میتونیم ثروتمند باشیم فکر میکنیم ما که لایق نیستیم تو مشیت الهی باشیم پس بیایم از این دیدگاه به خدا درخواست بدیم مثل همونی که استاد تو کتاب فکر خدا عنوان کردین خدارو انسان میبینیم که مثلا گولش بزنیم که بذار این راه هم امتحان کنم ببینم شاید داد
۳. یک جور شرک هم هست که مثلا اون شخص یا اشخاص باید نعمت از دست من بگیرن مثلا با ساختن مدرسه توسط من اون فرد با سواد میشه در صورتیکه فکر میکنیم فقط از طریق ما این موضوع اتفاق میفته اگه خدا به من نده اونو بیسواد میکنه و بعضی مواقع برمیگرده به خودمون که خیلی مواقع برای خودمون رسیدن نعمت را فیلتر کردیم توسط یک نفر یک کار یا هرچیزی و قدرت دست خدا نمیدیم
۴. احساس موقع درخواست کردنمون یک ترمز هست مثلا از جایگاه فقر داریم درخواست میکنیم که الان بیمارستان، مدرسه کم داریم یا بیسواد داریم یا بیمار زیاد داریم یا خانوادمون فقر داره یعنی یک طور بی عدالتی انگار تو جهان میبینیم که ماییم با پولمون باید اینکار کنیم و چون احساس ما لحظه درخواست فرکانس پایین داره دریافتمون اتفاق نمیفته
ممنون بابت سوال که حسابی باعث میشه خاک ذهنمون زیر رو کنیم تا بذر درونمون تغذیه کنه و رشد کنه
عاشقتم آقای عباس منش عزیز و ممنون خانم شایسته قدرتمند🌹❤️
سلام استاد عزیزم و دوستان
همه ی ما اولش که از خدا ثروت خواستیم همچین چیزی رو به خداگفتیم
من خودم میگفتم خدایا تو به من بده من کمپ میزنم همه کسایی که اعتیاد دارن رو زوری ترک میدم
به نظرم بااین حرف یعنی من لیاقت ندارم تو ب من ثروت بده منم این کار رو به جاش انجام میدم
و باور اشتباه بعدی این که من میتونم زندگی بقیه رو هم تغییر بدم حتی زوری
ولی مسیر تکاملم رو ک طی کردم متوجه شدم من نمیتونم تو زندگی کسی تاثیر بذارم همه چی به باور خود طرف ربط داره
به نام خدای متعال
سلام به استاد عزیز و سرشار از عشق الهی و مریم عزیز همسفر استاد در این بزم الهی 😍
من اولین بار که دارم کامنت میزارن خیلی خوش حالم
من حس میکنم این درخواست خودش یه شرک به حساب میاد ،یه جورایی فکر میکنم ما برای خداوند شرط میزاریم که اگه این ثروت رو بهم بدی منم به دیگران کمک میکنم یا اینکه ما فکر میکنیم اگه این ثروت رو فقط برای خودمون بخوابم خدا بهمون نمیده ،اگه بگیم اونو میبخشیم ارزشش بیشتر میشه ،انگار خودمون رو لایقش نمیدونیم و اینکه به گفته شما ما مسول زندگی هیچ کس نیستیم ما فقط مسول زندگی خودمون هستیم ما نمیتونیم با کمک کردن به کسی زندگی رو براش بهتر کنیم مگر اینکه خودش هم بخواد .
خدایا باران رحمتت را بر سرمان بباران و وجودمان را لبریز از عشق خودت کن 🙏♥️
با آرزوی بهترین ها برای همه
باسلام
من نظرم اینکه اگه از خدا ثروت وپول فراوان بخوام و بااین نیت که خدا به من بده من بخشی از ثروتم را خیرات میکنم مسجد، مدرسه ، کمک به فقرا میکنم ،، ۲تا ترمز خطای ذهنی است ، اول اینکه: نبودن عزت نفس را نشان میدهد یعنی من لیاقت ثروت فراوان راندارم اگه به من بده من هم در قبال این بخشش سهمی بعنوان خیرات در نظر میگیرم.
دوم اینکه: ما خداوند را مثل یک انسان فرض کردهایم که به نوعی باید اورا راضی کنیم، درحالی که این طور نیست ، کار خدا سیستمی است وقانون او درجهان ثابت عمل میکنه واحساس نیست ، بلکه مطابق فرکانس ما که ارسال میکنم ، شرایط دریافت ثروت وهر چیز دیگر برایمان آماده میشه،
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🥬🥬🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥬🥬🥬🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥦🥬🥬🥬🥬🥬🥬