شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 285
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم
میخوام ترمزمو درمورد ثروت کشف کنم
میدونم که در هر مسیری قدم بردارم خداوند به من کمک میکنه
تمرکزمون روی این کاره که شما یه سری خواسته داری
هر ایده ای هم به ذهنت میرسه انجام دتدی اما موفقیت کسب نکردی
دلیلش ترمز هاست
شما گاز میدی اما پات رو ترمزه
برای کشف این کد دارم قانون رو مرور میکنم….
جهان به افکار و باورهای ما پاسخ میده
باید ریشه عمل از افکار و باورهای درست باشه
اینکه خدایا بهمن پول بده تا به دیگران بدم
از چند جا ریشه محدود کننده و کمبود داره
یک . باور کمبود و باور محدود کننده کمبود فرصت ها و موقعیت ها برای پول ساختن
دو . کمبود لیاقت در مورد داشتن و نگه داشتن پول و ثروت و نعمت
سه . باور محدود کننده ثروت بده و مامع رسیدن ما به خداست
چهار . اگه به خودت برسی خودخواه میشی و خدارو فراموش میکنی
پنج . تو لیاقت نداری ارزش نداری تا به خودت برسی اگر به خودت برسی خدارو فراموش میکنی و خود خواه میشی
شیش . باید خودتو درویش کنی ندار باشی تا خداوند بهت نظر کنه
هفت . خداوند با آدمایی که ثروتمند خستن و دنبال عیشو نوشنند همش تفریح میکنند حرف نمیزنه
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم مریم جان وهمه اعضای خانواده صمیمی ام
من که به این فایل گوش دادم با خودمگفتممن هیچ وقت نمی خواماصلا به ثروتم به دیگران بدم
چون فکر میکنم باید باهاش زندگیمو بسازم ولایق خودمم
ولی وقتی بیشتر فرو رفتم به این سوال این جواب ها رو پیدا کردم
هر چند رو زبونم نمیگفتم
میگم با فرکانسم با افکار غالبم به خدا که اگر بهم ثروت بدی یا اینکه در شرایطی بهم ثروت بده که لایق استفاده درست ازش باشم و راکد نگه ندارم و ….
بخدا واسه همین تا پولم یکم جمع میشد فکر میکردم اگه الان مثلا ازش استفاده نکنم مخصوصا استفاده درست ( مثلا ببخشم ، خواسته هایی که می خوام رو بخرم ، سرمایه گذاری هم کنم ، پس از اندازم کنم ) از دست میره و خدایی که با این شرطی که خودم واسش گذاشتم و داد اگر خودم تعهد رو اجرا نکنم حتما میگیره وواسع همین تو ابعاد مختلف زندگیم حس از دست دادن دارم
که اتفاقا در گذشته هم یه از دست دادن های شدیدی رو تجربه کرده بودم
حتی واسه خونه و ماشین هم همینم
میگم اگه تو شرایطی باشم که نتونم قشنگ و درست و زیاد ازش استفاده کنم به جریان بندازمش پس لایق نیستم و خدا نمیده
خدا در صورتی بهم ثروت میده که قرون به قرونش درست استفاده کنم و به هیچ عنوان راکد نگه ندارم
واسه همین با سرمایه گذاری کلا یه جوری بودن حس بدی بهم میداد
1- خدایا بهم ثروت بده قول میدم درست استفاده کنم و خرج اضافه نکنم میبینی الان به ضروری ترین چیزها نیاز دارم پس دیگه باید بدی دیگه
2- خدایا بهم ثروت بده من بلدم ثروت رو برعکس دیگران درست به گردش جهان بندازم بقیه واسه خودشون می خوان من ولی واسه همین جهان خودت ، مثلا میرم خرید میکنم میرم به عناوین مختلف استفاده میکنم ( در واقع میدم به دیگران ) چون خودم لایق نیستم نگهش دارم و در زمان مناسب اگر خواستم خرج کنم
3- خدایا بهم ثروت بده خواسته های مالیم رو بده ، ببین چقد جون کندم که بقیه نکندن پس دیگه لایق شدم دیگه ، دیگه با وجود این همه گرفتاری هام نمیشه که ندی به هر حال خدایی منم اینطوری گولت میزنم و خودمو محتاج صفر میکنم تا مجبور شی دیگه چون تو حالت خوب و دارا بودن که نمیدی ولی صفر بشم چرا !!!!
4- خدایا وقتی بهم ثروت و خواسته های مالیم رو بده که آماده استفاده درست حسابی و با عشق و همه جانبه باشم اگر خیلی لذت نبرم از خواسته ام می دونم که میگیری تو منتظری ببینی کن چطوری استفاده میکنم چقدر قدردان هستم همون اندازه اون چیز رو ازم نمیگیری
5- خدایا بهم ثروت بده تا به جهانت کمک کنم بقیه هم راه بیوفتن چه مستقیم چه غیر مستقیم
6- خدایا من همیشه فعالم و خودم رو از طریق فعالیت زیادم لایق می کنم به خر حال تو دلت نمیاد فعالیت های منو بی جواب بزاری ( هرچند که فعالیت هام فقط واسه رفع تکلیف و لایق شدنم باشه ،.،….)
در کل دو تا مشکل اساسی تو وجودم پیدا کردم
1- متوجه شدم منم لایق بودنم تو زمینه ثروت رو مشروط کردم ( حالا به استفاده زیاد ، فعالیت زیاد و ….ب) و به خودی خود و بی قید شرط خودم رو لایق نمی دونم
2- خدا رو هم بخشنده بی قید شرط و همیشگی نمی دونم که بهم بده
3- پس با توجه به دوتا منطق و ذهنیت بالا نتیجه و خروجی و رویکردش واسه من این شده
((هر وقت خیلی فعالیت کنم و فعالیت درست اونم و اشتباه نکنم و اینو ادامه بدم خدا درین شرایط بهم پول و ثروت میده و خواسته ام برآورده میشه و همیشه باید حواسم باشه که اگه راکد بشه ازم گرفته میشه یا اینکه به همون صورتی که خدای پیش فرضم نخواد خرج کنم ))
خدا بهم پول میده
ولی تو شرایط خاصی ( که باید رعایت کنم )
و هر وقت هم قانون رو رعایت نکنم ازم میگیره
عجب خدایی تو ذهنم ساختم
خدایی که در ظاهر میگم رزاق ، وهاب و ….ً
ولی در واقع ته ذهنم اون رو خدای وابسته و شرطی میشناسم …..
خدایا خودت منو به باور صحیح و الهی و قوی از خودت تو همه زمینه ها به خصوص زمینه ثروت برسون ….. اینکه تو رو اونطوری که هستی بشناسم و درک کنم و به صورت عملی تو زندگیم از ویژگی هات استفاده کنم و وارد زندگیم تو همه ابعاد بشی …..
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و همه دوستان .
اول سپاس گزار خداوندم که منو هدایت کرد به این سایت بی نظیر و بعد سپاس گزار استاد عزیزم هستم که این اگاهی هارو به صورت هدیه با ما ب اشتراک میزاره .
به نظر من نداشتن احساس لیاقته که خدایا به من بده که به خانوادم به اقوامم به دوستام بدم که خدا رو یه جوری احساساتی کنیم که بگه این ادم خوبیه بهش بدم ک به بقیه کمک کنه در صورتی که هیچ وقت این جوری نمیشه البته خداروشکر الان خیلی بهترم فقط اول به فکر خودمم بعد میگم به خانوادم کمک میکنم اونم نه بخاطر این خدا رحمش بیاد بخاطر این که از بخشیدن لذت خاصی میبرم
درود بر استاد عزیز و همه عزیزان
چند تا دیدگاه و طرز فکر میتونه این جواب ابن سوال باشه
یکی از دلایلش اینه که ما خودمون رو مسئول میدونیم
که یه رسالتی داری و باید انجام بدی و تو یه سری چیزها رو باید تغییر بدی و اگه پولی خداوند بهت میده واسه اینه که امانت دار خوبی باشه و سهم یه سری ها رو به تو داده و خداوند از طریق تو میخواد به افراد پول برسونه یا نیازشون برآورده بشه
وقتی این باور رو داری یعنی فک میکنی همه به یه اندازه به پول و ثروت دسترسی ندارن
یعنی پول و ثروت محدوده
و به جاهایی میشه دلسوزی
و فک میکنی یه جاهایی یه سریا در جای درست خودشون قرار ندارن و تو رسالتت کمک به اونهاست که باور اینو میسازه که میشه که گاهی اوقات اون چیزی که برات اتفاق افتاده تو درش سهیم نیستی و تو خلقش نکردی و مقصر شرایط بیرونیه
و یه فکر دیگه برمیگرده به اینکه ما باید از پولم ببخشم که لایق دریافت پول باشم و اگه ببینم پول تو حسابمه و به کسی که نیاز به پول داره پول ندم
احساس گناه میکنم و پولم بهم سیخ میزنه
و فکر دیگه اینکه برای اینکه لایق دریافت پول و ثروت باشم باید یه کار خیری باهاش انجام بدم که خدا دوست داره و تعهد داشته باشم به مدل خرج کردنش که بهم پول و ثروت بده
به نام خدای من
سلام به استاد خانم شایسته و همه دوستان
ردپای من در این فایل برای ثابت کردن به ذهنم و اینکه من هم باید نظرم رو بگم چون هر سری یک عقل داره
به نظر من و دلایلی که توی کامنتها خوندم و خیلی کامل بودن چند تا دلیل برای این کار وجود داره
یکی از اونها اینه که من لیاقت این رو ندارم که خدا همینجوری بهم ثروت و نعمت بده پس باید یک کاری بکنم مخصوصا فیزیکی که لایق دریافت این خواسته بشم
یکی دیگه اینکه باید دینم رو انجام بدم انگار که مثلن خدا جبران کنه و برای من اون خواسته رو امجام بده و یر به یر بشیم
دیگه اینکه فقط منم که می تونم برای بقیه کاری بکنم و خودشون نمیتونن و من باید کاری کنم در حالیکه ای عین شرکه و هر کس فقط میتونه زندگی خودش رو بسازه و خدا تنها قدرت مطلقه
دلیل دیگه این درخواست اینه که من دلسوزه بقیه ام و بقیه نمیدونن و نمیخوان که به خودشون کمک کنن در حالیکه اگه تو بیل زنی باغچه خودت رو بیل بزن و اگر نتیجه گرفتی و بقیه پرسیدن به راه درست هدایتشون کن و ماهیگیری بهشون یاد بده نه اینکه ماهی بهشون بدی
یه دلیل مهم برای من اینه که این تنها راه ثروتمند شدنه و باید به بقیه کمک کنی وگرنه راه دیگه ای وجود نداره و خدا فقط به کسایی کمک میکنه که این کار رو انجام دادن یعنی به قول استاد بزرگ کردن این عامل که باید به کسی کمک کنی تا ثروتمند بشی در حالیکه خدا غفور و رحیمه و به همه میبخشه البته اون چیزی رو که درخواست کردن با فرکانسشون
پس دوباره بر میگردیم به قانون که
جهان مطابق کانون توجه ما به ما شرایط و ایده ها و ادمها و راهی میده که زندگی خودمون رو اونطور که میخایم خلق کنیم در هر لحظه و زمان و مکان و شرایط.
پس ارسال بهترین فرکانس یعنی شکرگزاری
خدایا شکرت برای این جهان قانون مند
خدایا شکرت برای این جهان زیبا
خدایا شکرت برای این جهان راحت
خدایا شکرت برای بودن در این مسیر زیبا
خدایا شکرت برای این هم مداری با استاد و خانم شایسته و دوستانم
خدایا هزاران بار شکرت
به نام پروردگار یکتا
قدم 100
سلام به همه عزیزان
چندتا باور که توی این قضیه ایراد داره رو مینویسم .
بعضی باورها خیلی تو در تو و درهم میکس هستند .
1- اولین و بزرگترین ترمز. باور اشتباه نسبت به خداوند است که در درونش چندین باور خوابیده:
الف:برای خودمان و خداوند شرط و شروط میذاریم که اگر به من بدی این کار خیر را میکنم
و باور نداریم که خدا نیاز به دلیل نداره و حق خودمون نمیدونیم
ب: باور کمبود نسبت به خدا داریم که از خزانه کم میشه و میگیم یه فلان تومن بده که کارم یا کارش راه بیوفته
ج: فکر میکنیم خداوند موجودی است که با احساساتی کردنش میشه به خواسته رسید و ما با دادن احساس قربانی بودن خودمان بیشتر در فقر و مشکلات فرو میریم
د:فکر میکنیم که ما مسئول زندگی بقیه هستیم و قدرت را از خداوند گرفتیم و باعث شرک و رفتن در منجلاب خودمون میشیم
2- با پول داشتن راحت نیستیم هرچند زبانی بگیم اما فکر میکینم باید یه کار خاصی انجام بدیم که لایقش بشیم یعنی هم راحت نیستیم و هم احساس بی لیاقتی داریم
3- نگران بودن و رها نبودن نسبت به پول و همینطور ترس از قضاوت خداوند که این باور که من اشتباه نکنم که خداوند به من ثروت ندهد و نگرانی اوردن
6- باور نداشتن به خالق بودن. اینکه هرکس خالق زندگی خودش است و من هم خالق زندگی خودم هستم و نمیتونم زندگی بقیه را تغییر بدم
7- احساس گناه داشتن نسبت به بقیه . نسبت به پول . نسبت به خودمان
8-ربط دادن حس خوب و ارزشمندی به کمک به دیگران که همان عدم ارزشمندی است
9-احساس دلسوزی کردن غیر از شرکت باعث میشه این احساس بد به زندگی ما بیاید
10- تمرکز کردن روی مشکلات بقیه و فقر و بی پولی که و به زندگی ما می اید
11- گاهی کمک ما برای حرف مردم است که باعث رنج و اتفاقات و ترمز میشه
12- قدرت دادن زیاد به پول و بنده پول شدن برای ما در زندگی مون
13- گوش دادن به حرف ها و زندگی افراد فقیر برامون ترمز میشه و باور در ذهن ما میکاره
14- قدرت دادن به عوامل بیرون که اینکه باعث تغییر زندگی میشه . چه مردم. چه پول و …
به نام خدا
سلام استاد عزیز و همه بچه های خانواده عباسمنش
شاید الان کمتر ولی بار ها و بارها این حرفا رو با خدای خودم گفتم گفتم تو این پولو بده یا این مساله رو حل کن یا این کار اوکی بشه بعد منم فلا کار میکنم برای خونوادم خونه میگیرم برای بقیه فامیل کار راه میندازم یا بهشون کار میدم وبه شکل های مختلف دارم باهاش معامله میکنم تو ذهنم
ولی الان که این فایل رو دیدم انگار حس کردم اولا خودم رو لایق نمیدونم و فکر میکنم اگه من بخوام این پولو داشته باشم به اندازه کافی لیاقت ندارم پس این کارو کنم که حداقل خدا دلش بسوزه بهم بده
یا فکر میکنم خدا رو درست نشتاختم و انگار به اندازه ای که به بقیه نزدیکه به من نزدیک نیست چون باور کردم که ادمایی که به خدا نزدیکن کا خیر میکنن و اونا خوبن از بچگی کردن تو ذهنم پس منم اگه میخوام به خدا نزدیک باشم باید کار خوب انجام بدم
یا شاید به خاطر اینکه فکر میکنم ثروت منو از خدا دور کنه پس باید کنار ثروتمندی یه کار خیر کنم تا خدا پولمو ازم نگیره و بهش نزدیک باشم
یا فکرمیکنم که بخوام پول و ثروت رو تو چشم بقیه کنم نمیدونم ولی من از این سوال این ترمزها تو ذهتم صدا داد
ممنون استاد که مارو تو مسیر درست قرار میدی
و خدایا شکرت که اینجام تا یه پله اگاهیم بیشتر بشه و بهتر درک کنم
خدارو شکر
در پناه خدا باشید
ترمز هایی که من فهمیدم
1 . من دلسوز بقیه هستم
2 . من از بقیه بیشتر میفهمم و دانا تر هستم
3 . خدا که خودش کاری نمیکنه چون بهش فشار میاد و خسیس حداقل به من که خیلی آدم دانا و دلسوزی هستم ثروت بده من بجای خدا به بقیه هم میبخشم
4 . مردم خودشون احمق هستن نمیدونن چطور زندگی کنن ولی من بلدم فقط باید خدا یکم بمن پول بده من کار بقیه رو هم راه میندازم.
5 . من که خسیس نیستم پول رو فقط برا خودم بخوام من از خدا پول بگیرم به بقیه هم میدم کمک میکنم
6 . اینجوری ، با این مدل دعا کردن هم به خواسته خودم میرسم هم خدا رو گول میزنم .
7 . اینجوری بگم شاید خدا براخاطر بقیه هم که شده بهم پول داد
8 . منکه از اون آدم های خوش شانس نیستم همینجوری خدا بهم پول بده در عوض پول دادن منم باید یک خدمتی بکنم به مردم برای رضای خدا که خدارو خوش بیاد
9 . من خیلی مهربونم کسی قدرم رو نمیدونه بزار پولدار بشم اونموقه همه میفهمن من چه جواهری هستم .
10 . وقتی برا مردم پول خرج کنی بهت احترام میزارن .
11 . چونکه پول داشتن یه کار بدیه من اینجوری خودمو پاک میکنم با کمک کردن به بقیه .
12 . اگه اینجوری بگم خدا دیگه بهم حسودی نمیکنه بگه همه پول هارو فقط برا خودت میخوای .
13 . آخه مردم گناه دارن اینجوری دلشون شاد میشه بعد منم خوشحال میشم
14 . آدم وقتی به خوشی میرسه باید با بقیه تقسیم کنه
15 . من اگه پولدار بشم مردم ازم توقع دارن
بازم بیشتر ازین ها میتونم بنویسم و هرکدوم ازین ترمز ها ساعت ها جای فکر داره
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش وتشکر فراوان برای این فایل هدیه ای ارزشمند…
تشکر فراوان از استاد عباسمنش دارم برای به اشتراک گذاری زیبایی های پرودایس،که هرچقدر انسان به این زیبایی ها نگاه کند خسته نمیشود ولذت بخش است…
یکی ازترمز های ذهنی ما برای ثروتمند شدن احادیث جعلی است که استاد عباسمنش در دوره ای روانشناسی ثروت یک به آن اشاره کردن مانند همین حدیث که اگر ثروتمند به بهشت برود مانند این است که شتر با بارش از سوراخ سوزن عبور کند…
در واقع این حدیث از حضرت عیسی علیه السلام است که وقتی رئیس های قبایل از او میخواهند که به آنها پند اندرز دهند وطبق متن کتاب مقدس:
18و یکی از روسا از وی سوال نموده، گفت: «ای استاد نیکو چه کنم تا حیات جاودانی را وارث گردم؟» 19عیسی وی را گفت: «از بهرچه مرا نیکو می گویی و حال آنکه هیچکس نیکو نیست جز یکی که خدا باشد. 20احکام را می دانی زنا مکن، قتل مکن، دزدی منما، شهادت دروغ مده و پدر و مادر خود را محترم دار.»
ودر ادامه حضرت عیسی به خاطر ظلم و ستمی که رئیس های قبایل آن زمان به مردم میکردن مانند زنده به گور کردن دختران و غارت اموال مردم،حضرت به آن روئسای ظالم میگوید اگر دولتمردان به بهشت بروند مانند این است که شتر با بارش از سوراخ سوزن عبور کنند…
ودر واقع اگر این حدیث جعلی هم نباشد منظور حضرت عیسی رؤسای ظالم قبایل آن زمان بوده نه تمام ثروتمندان…
اما گذشتگان ما به اشتباه در ذهن ما جا داده اند که ثروت با دین در تقابل است و انسان ثروتمند به بهشت نمیرود…
در واقع ثروتمند برای این که تأمین هست دزدی نمیکند و خیلی کارهای خطای دیگر را مرتکب نمیشود ولی فقیر به خاطر فقرش دست به هر عمل خطایی میزنند…
خدانگهدار
سلام سلام سلام.
خب ، من اولش به سوال جواب ندادم ، بعد دیدم که استاد یه فایل داره در مورد منطق های قوی که داخل فایل میگن دوست عزیز برو به سوال جواب بده حتی اگه بقیه جواب سوال رو دادن.بخاطر همین تصمیم بر این شد ک بیام جواب بدم.
نظر من با توجه به آگاهی هایی ک دارم اینه ک اولین کد بخاطر احساس لیاقته.جهان به مقداری ک ما برای خودمون احساس لیاقت و احساس لایق بودن ثروت زیاد رو داشته باشیم به ما ثروت و نعمت میده.با خودمون میگیم ک من اگه انقدر پول داشتم اول میرفتم برا بابام اینو میخریدم برا مامانم اینو میخریدم.خب باشه ، این نشون میده ک چقدر تو مهربونی، ولی احساس لایق بودن انسان رو میاره پایین.چرا خب اینجوری نگم که خدایا این پول رو بده من برم برا خودم اونو بخرم اینو بخرم.بهتر نیست؟داری به جهان میگی ک اره من ثروت میخوام من نعمت های بیشتری میخوام من میخوام که ادم ثروتمندی بشم.اولویت اول خودمم.خودم مهم ترم تا بقیه.خداوند برکت و نعمت های هر کسی رو بر اساس شکر کردن و باور هایی ک داره میده.اگر به فکر پدر یا مادر یا خانواده باشیم ، پس اون احساس لیاقت چی میشه؟باید باور کنیم ک خداوند حواسش به خانواده و عزیزان ما هست که البته بازم بستگی به باور های اونا داره.چرا باید وقت خودمون رو تلف کنیم که اونا چرا نعمت ندارن؟هر کسی ضعف هایی توی باور های خودش داره که اینا از بین نمیرن ، ما فقط باید درست شون کنیم و بصورت استمرار روی اونا کار کنیم.ما باید روی خودمون تمرکز کنیم ، تا با این کار به جهان بگیم که من لایق خوشبختی و ثروت و سلامتی هستم.
کد مخرب دوم اینه که چرا ما انقدر نگران نعمت ها و روزی بقیه ایم؟اصلا به ما چه ربطی داره؟مثل این میمونه که بگیم چرا خداوند مارو جوری آفریده ک چشم ها باید روی صورت باشن؟منطقیه آخه؟ خب اگه رو صورت نباشه پس چجوری ببینیم؟اگه انقدر نگران روزی بقیه ایم پس روزی و نعمت های خودمون چی میشه؟احساس لیاقت انسان توی خیلی چیزاس.اینکه حموم بری یعنی احساس لیاقت بده بهت که بدنی تمیز و خوشبو داشته باشی. اینکه 5 روز هفته کار کنی و دو روز آخر به خودت استراحت بدی و بری طبیعت یعنی احساس لیاقت داری به خودت میدی تو لایق استراحتی و میتونی لذت ببری.اینکه روی نکات مثبت زندگی و جهان تمرکز داشته باشی یعنی به خودت احساس لیاقت میدی که ذهنت لایق افکار مثبت هست.اینکه سر چیزای الکی و پیش پا افتاده خودتو ناراحت نکنی به خودت احساس لیاقت میدی که تو لایق فکر کردن در مورد این چیزا نیستی.
کد مخرب سوم احساس دِین هست.واااااااای.من 18 سال و 6 ماهه هستم.18 سال و 6 ماه هست ک من این حس رو نسبت به خانوادم دارم و حدود چند روزه ک شروع به کار کردن روی اونا هستم تا به خودم و جهان بگم ک من مسئول نیستم که به اونا کمک مالی کنم.دارم روی خووم کار میکنم که هر موقع خواسته ها و هدف هام رو مینویسم اینجوری نگم ک پدرم پول این رو داده و من باید تلاش کنم براش.مادرم انقدر حواسش بهم هست که من باید تلاش کنم تا جبران کنم.جبران؟آخه چرا جبران؟
مگه تو پول شهریه یا پول کلاسات رو از خدا نخواستی ؟پس چرا جبران؟مگه به خدا نگفتی که خدایا من پول میخوام ک این کتابارو بخرم.من پول میخوام تا اون پرینتر رو بخرم.من پول میخوام که اون لباس رو بخرم.خدا هم بهت داده.پس چرا جبران؟؟؟؟؟خدا همه خواسته هات رو میده ، پس چرا حرف جبران رو میاری؟خدا گفته جبران کن برام؟خدا یعنی نیاز ک داره ما براش جبران کنیم؟خدا بی نیازه از همچی .اون پول لباس اون پول کلاسا اون پول پرینتر که پدرت فکر میکنی داده همگی دستانی از بی نهایت دستان خداونده. اینا همگی بر میگرده به حرف هایی ک توی بچگی پدر و مادرامون به ما گفتن ، گفتن ک اگه دوستت یکاری برات کرد ، تو هم باید بعدا براش جبران کنی.اینا همش باور های اشتباهی هست همگی ما داریم و باید روی اونا کار کنیم.
من خودم تعهد بستم که رو باور هام کار کنم تا خوشبخت بشیم. ما به دنیا اومدیم که خوشبخت بشیم.جهان جای برای بدست اوردن غنیمت جنگی نیست.جهان جای آرامشه ، جای ثروتمند شدنه و لذت بردن از زندگیه.
این حرفایی ک زدم اگاهی هایی بود ک از فایل های رایگان استاد بدست اوردم.
ممنون از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز.
شکرگزار خداوندم که این سایت رو در زندگی ام وارد کرد.
موفق باشید. انشالله ک همگی ما به خواسته و هدف و تغییر باور هایمان برسیم.
با افتخار.ابوالفضل.