شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 57

5014 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نازنین فرهمند گفته:
    مدت عضویت: 2840 روز

    باسلام به همه ی دوستان خوبم.وسلام فراوان به استاد عزیزم،خداوند رو شاکرهستم که شما رو خلق کرده ،،،ازتو استاد عزیزم بخاطر طرح این سوال بسیارررر خوب سپاس گذارهستم. من خودم شخصا همچین باوری رو داشتم ،قبل از آشنایی با استاد همیشه باخدا صحبت میکردم که اگه بهم خونه بدی قول میدم بدونه هیچ اجاره وحتی رهنی اون رو دراختیار مستآجر قرار میدم.یااینکه بارها دعا کردم که خدایا اگه درقرعه کشی برنده بشم نصفشو می بخشم. باطرح این سوال هوشمندانه ی استاد ،،،به این ترمز ها و موانع ذهنی رسیدم که اگر استاد این سوال رو مطرح نمیکردن هرگز خودم حتی فکرشو نمیکردم که چه باورهای مخربی داشتم. اولین ترمزی که در این نوع باور وجود دارد:به نظر من قدرت رو از خداوند گرفتن و خداوند رو کوچک دیدن است.و اینکه تنها راه نجات مردم حتی یک نفر هم که شده به دست من حل میشود ،،بااین شرط که خدا اگه اون پول رو بمن بده من هم میبخشم..یعنی بخشیدن در اختیار من هست نه خداوند ،،در این باور خداوند رو نادیده می گیریم و فکر میکنیم که خداوند خودش نمیتونه این لطف رو در حق بند اش بکنه و تنها راهش اینه که اول به من بده ،بعد من هم به بنده ی خدا میدم. دومین ترمزی که در این باور وجود دارداین است که :من قدرت تغییر و خوشبخت کردن افراد را دارم ،،من میتونم با بخشیدنم افراد رو ثروت من کنم این یعنی نادیده گرفتن عدل خداوند،یعنی نادیده گرفتن این قانون کیهانی( که ما هرگز در تغییر زندگی کسی اختیار و قدرت نداریم)واینکه فقط خالق شرایط وزندگی خودمون هستیم رو فراموش کردیم .بااین باور که من می بخشم و من میتونم دیگران رو ثروت مند کنم ،،،در کنارش با دعا کردن و قول و وعده دادن به خداوند ،،حس میکنیم داریم درحق خدا خوبی میکنیم میخوایم نشون بدیم که بنده ی خوب خدا هستیم ،،اما در پنهان خداوند رو محدود وبسیار کوچک میبنیم که نمیتواند به همه ببخشد ،،نمیتواند به افراد عطا کند جز این راه که اگه به من بده،، اون وقت من میتونم‌..یعنی من قدرتمند هستم وقادر هستم که ببخشم نه خداوند… سومین ترمز:شبیه ربا گرفتن و ربا دادن است ،،،وقتی فردی میخواهد از کسی وامی بگیرد ،،یا پولی قرض کند بهش قول میده که به این میزان رشوه وسود به تو میدم اگه تو این کار و برای من انجام بدی.در واقع در این معامله با خداوند نیز دچار همین گناه میشویم که اگه تو بمن بدی من هم در عوضش به بنده ی تو خواهم داد.خداوند رو در این ماجرا بدهکار می کنیم و طوری میخواهیم منت و بهای این لطف خداوند رو پرد اخت کرده باشیم که خدایا حسابمون پاکه … چهارمین ترمز اینه:وحشتی که در این تفکر وجود دارد ،وحشت از پول ،،وحشت از ثروت ،،،فکر میکنیم اگه ثروت مند بشیم آدم کثیف و گناهکاری شدیم و تنها راه پاک شدن از این کار ،: قول دادن به خداونده که با کمک کردن و بخشدینم به بنده های تو ،،،کفاره و گناه اون پول و ثروت رو پاک میکنم و کفاره شو دادم .. پنچمین ترمز:باور نداشتن به فراوانی و نعمت خداوند است.ایمان نداشتن به بی نهایت راه برای ثروت مند شدن..ایمان نداشتن به رحمان و رحیم بودن خداوند رو میرسونه.یعنی تنها راه رسیدن به ثروت اون هم به صورت حلال ،،،همین نوع درخواست کردن است که قول و وعده بدیم به خدا وبگیم اگه بهم ثروت بدی من هم اون و میبخشم …یعنی بستن دستان خداوند ،،،بستن درهای ثروت ونعمت به روی خودمون. در این نوع تفکر خداوند رو شبیه انسان با کمی قدرت بیشتر میبینیم که مثل آدم ها میشه باهاش معامله کرد ……. ششمین باور مخرب در این تفکر اینه که من خودم رو لایق ثروت و پول نمیدونم ،،یعنی نمیتونم از این باران بی نهایت خداوند یک جا استفاده کنم و به چشم گناه میدونم واسه همین خودم رو لایق کمتر میدونم جرات درخواست کامل و زیاد رو از خدا ندارم…فکر میکنم بنده ی خوب خدا نیستم ولایق ثروت زیاد رو ندارم….زمانی میتونم درخواست رو از خدا داشته باشم که همه رو واسه خودم نخوام. …………..با تشکر از همه دوستان واستاد عزیزم.. درپناه خداوند همگی موفق و پیروز باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مسعود آریا منش گفته:
    مدت عضویت: 2749 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام خدمت دوستان گلم و خدمت استاد محترم

    ممنون بازهم ازینکه سوالی رو مطرح کردین استاد که با مطرح کردن سوالات شما هزاران تجربه زیبا هزاران احساس زیبا هزاران توحید به رب و هزاران معنویت میشه استخراج کرد و در زندگی خودش استفاده کرد

    من زیاد اهل کامنت نوشتن نیستم و بیش‌تر در‌خلوت با خودم رو خودم کار میکنم و تعقل میکنم و تفکر میکنم و ازونجای که هیچ حرفی رو تا نفهمم منبعش کجاست و چیه قبولش نمیکنم و خلاصه بیش‌تر در فضای بیرونی با فایل های رایگان و کامنت های که خانم شایسته عزیز میزارن هستم و مطالعه میکنم و فقط در حال کد‌ سازی هستم روی برنامه خاصی که.در ذهنم در حال ساختنش هستم

    سوالی که استاد پرسیدن خیلی ربط داشت به این موضوعات و مطالبی که خیلی اخیرا من بهش فکر‌میکنم و در حال درکش هستم به همین سبب خودم رو لایق دونستم بیام و کامنت بزارم و از جای که نتایج فوق العاده گرفتم دگه گفتم صلاحیت کامنت گذاشتن رو دارم

    امیدوارم که در این کامنت بتونم با توجه به نتایجی که گرفتم و درکی که ازین موضوع داشتم رو بتونم خوب توضیح بدم بهتون

    خوب مدت اولی که من در‌کل توی این فضا اومدم تنها هدفم کسب کار شخصی و‌ازادی زمانی بود یعنی اینها بالاترین اولویت رو داشت و داره بهم و خییلی دنبال راهی بودم که بتونم بدستش بیارم و وقتی با این مباحث آشنا شدم از همون اول کار متوجه یک نکته بسیار مهم شدم و اونم بحث ورودی های ذهن بود و قرار گرفتن در‌مدار خاص

    خوب اوایل من فقط در‌مورد ورودی ذهن میدونستم که باید کنترل بشه اما نمیدونستم تماااام زندگی من بسته هست به این ورودی ها و بعد از‌درک به مراتب بالا تر بهترین دیدگاه خودم رو که تا الان درکش کردم رو در اختیار شما قرار میدم و توضیح بدم که کنترل ورودی های ذهن چه تاثیری روی کد نویسی افکار داره و چه مسائلی ریز و کوچکی تمرز های این کد ها هستن

    ببینید ما وقتی خواسته باشیم که یک اپلیکیشن بسازیم اول باید زمینه مساعد و خالی در اختیار داشته باشیم و در ضمن باید ملیون ها کد بنویسیم و در این شکی نیست خوب ‌

    اما اینکه چه کدی بنویسیم که دقیقا همون برنامه ای که میخواییم بشه در‌این باور ها و کد سازی های غلطی شاید بتونه تاثیر نا مناسب بزاره که به اصطلاح به شکل ترمز عمل میکنن

    پس اولین ترمز برای کار نکردن این برنامه میتونه کد های اشتباه قبلی باشه یعنی ذهنی با طرز فکر قبلی و کد‌ها و باور های مخرب قبلی حالا می‌خواد یک برنامه جدید بسازه پس اولین تمرز زمین نا مساعد برای ساختن کد‌ها هست ببینید وقتی ما با یک ذهنیت گذشته با یک سری باورهای گذشته میخواییم تعقیر ایجاد کنیم در اولین قدم به مشکل بر‌میخوریم و همچی رو از روی شک و تردید و در واقع با یک گذشته مخرب نگاه می‌کنیم و غافل ازین هستیم که دز افکار گذشته ما هزاران تمرز قرار داره که ما فکر می‌کنیم جوری که استاد گفتن همه کارهای درست رو انجام میدیدم ولی نتیجه نمیگیرم یک دلیل عمده زمین نا مساعد برای ساختن کد ها هست پس اولین شناخت تمرز ها میشه زمین نا مساعد قبلی که باید هموار بشه و پاک و صاف باشه هست و‌بعد ما میایم کد های درست رو روی اون میسازیم برای کار‌کزدن برنامه ی مطابق کد های که نوشتیم

    حالا موضوع بعدی که یکی از مهم‌ترین عوامل برای گذاشتن تمرز ها بصورت نا آگاهانه هست ساختن کد هاست ببینید وقتی ما میگیم کنترل ورودی ذهن یعنی منظور اینه که دقت کردن به کدی که مشابه برنامه ما باشه و در غیر آن اجازه ورودی ندهیم بهش

    وقتی در حال ساختن باور های درست برای زندگی آسایشی و رهایشی هستیم به شدت باید ببینیم چه کدی داریم در راستای زندگی آسایشی مینویسم زیرا هر کدی که حتی یک کد ریز هم که غیر از کدی در راستای زندگی رهایشی باشد بنویسیم برنامه درست کار نمیکند و اون کد تبیدیل می‌شود به ترمز

    مثلا در ساختن برنامه فیسبوک ما وقتی میتونیم به امکانات و دقیقا طراحی فیسبوک رو تجربه کنیم که کد مناسب در راستای فیسبوک نوشته باشیم نه اینستا گرام

    و در غیر این صورت ما نمیتونیم از طراحی و فضا و امکانات اپلیکیشن فیسبوک استفاده کنیم حالا ما باید چی کنیم تا برنامه ای با خصوصیات فیسبوک رو اجرا کنیم

    آیا غیر ازین هست که باید کنترل کنیم کد‌ های رو‌که در راستای ساختن فیسبوک داریم مینویسیم

    دقیقا به همین شکل وقتی ما در حال ساختن زندگی رویای خودمان هستیم باید کنترل کنیم کد های که مینویسیم رو تا برنامه دقیقا با طراحی و امکاناتی که میخواییم اجرا بشه و حالا چطور اجرا کنیم با کنترل ورودی ذهن که مهم ترین عامل هست برای نوشتن یک کد .یعنی وقتی. ما داریم در راستای زندگی رویای کنترل می‌کنیم ورودی های ذهنمون رو در واقع با کنترل ورودی داریم کد مینویسم و تمرکز به هر مسئله ای غیر از کد های شما یعنی ترمز همون ترمز های که شما با توجه کردن به نا‌خواسته بدست ‌آوردین

    و وقتی شما در حال کد‌نویسی بودین نا آگاهانه در بین کد های شما جا گرفته ‌والان بشکل تمرز عمل میکنه

    این دو‌موضوع که مهم‌ترین موضوع در تمام این مباحث هست و کمتر افراد به آن توجه دارن دقیقا همون چیزی هست که تمام خوشبختی ها به اونها بستگی داره

    به اینکه چه ورودی داریم با توجه به نکات مختلف به ذهن میدیم جون اون ورودی ها یعنی همون کد ها

    و وقتی ورودی نا مناسب میدی و‌کنترل نمیکنی کدهاتو باید متوجه باشی که داره هزاران ترمز ایجاد میشع درذهنت

    این هست که بیش‌تر افراد هم با انجام دادن تمام تمرینات نتیجه رو نمیگیرن چرا نمیگیرن به دلیل اینکه کنترل نکردن کد‌هاشونو به اندازه ای که کنترل کردن توانستند زندگی شونو بسازن اما به هر حال برنامه شون بعضی جاها استاپ میشع بعضی جاها گیر میکنه بعضی جاها نمیره تو پیچ بعدی

    دقیقا به همین شکل افراد بعضی جاها خوب نتیجه میگیرن اما بعضی جاها کاملا متوقف میشن و پیشرفتی ندارن بعضی جاها بیخیال میشن بعضی جاها دسترسی به مدار بالا تر بهشون کم میشه و قفل میمونن و غافل ازینکه فقط در اولین قدم‌کد نویسی زندگیشون نتونستن (۱)با زمین مساعد کد بنویسن یعنی با ذهنیت گذشته میخوان تعقیر کنن (۲) نتونستن کنترل کنن کد هاشونو در راستای ساختن برنامه دلخواهشون و به غفلت وسط دوتا کد خوب یک کد نا‌مناسب یا یک ترمز هم رفته و برنامه بدرستی کار نمیکنه این بود درک من از تاثیر کنترل ورودی های ذهن بر روی کد‌ نویسی زندگی و رفتن در مدار های بالا

    امیدوارم درست و دقیق شرح داده باشم با اینکه مباحث مختلفی دیگه ای هم هست ولی من مهم ترین عامل رو گفتم که میتونین با خواندن و استفاده کردن و باور کردن واقعا نتیجه فوق العاده بگیرین

    و من در حالی این حرفهارو میزنم که بخدا قسم از وقتی چنین درک زیبای رو از روش کد‌نویسی و تاثیر آن‌بر زندگی رو بدست آوردم اصلا بسیار عالی شدم‌روحیه زیبا کسب کار شخصی وقت آزادی که میخواستم و رابطه معنویت و همچیز های عالی یعنی تو زندگی من نیستین که ببینید واقعا خداوند رو سپاس گذارم که منو دستی از دستانش قرار داد و‌شمارو همچنین تاا بتونیم آگاهی های خوبمون رو باهم به اشتراک بزاریم سپاس گذار خداوند باشیم واقعا

    و یک گفتنی دگه هم داشتم دوستان اونم اینکه به فکر جایزه نباشین بخدا اگه هر کس حتی پنج خط از درکی که کرده رو بیاد بگه هزار تا پنج‌خط از‌درک زیبا میشه پنج هزار درک فوقالعاده شما فکر کنید پنج هزار درک فوقالعاده مطابق قانون رو بر روی موضوعات مختلف بدست بیارین مگه دگه چیزی مشکلی میتونه حریف شما بشه واقعا

    پس اصلا به فکر جایزه و فلان‌ نباشین بخدا اگه اونهارو درک کنیم اینقدر جایزه خداوند بهمون میده که نمیشه به‌زبون آورد

    ممنون استاد‌ محترم باز هم از‌سوال زیبا

    دوست خوبتون مسعود ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سجاد گل محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2831 روز

      سلام دوست خوبم مسعود عزیز

      بسیار دیدگاه زیبایی به من دادی وقتی این کامنت رو خوندم متحولم کرد و نگاه تازه ای به من داد که بابتش اول از خداوند سپاس گزارم که من رو به این کامنت هدایت کرد! و سپس از شما که دستی از دستان خداوند شدید تا این اگاهی که معلومه بهش رسیدید (چون وقتی خوندم تاثیر گذاشت واقعا)

      من خودم برنامه نویس هستم و از نوشته های شما حس میکنم شما هم برنامه نویس باشید .جالبه که این نوع نگاه که شما دارید درکش برای من خیلی راحت تره(فک کنم همه چیز رو دوست دارم باید نگاه برنامه نویسی یاد بگیرم خخخ :_) )

      دوست دارم این الگو که گفتید رو سرمشق خودم قرار بدم و اینجوری بیشتر حس خوبی بهم میده فکر و بیشتر خدارو سیستمی درک میکنم و حس قدرت بهم میده حس این که کاملا روی زندگی خودم کنترل دارم و دقیقا باید همون اپلیکیشن(زندگی) که میخوام رو کد هاشو بزنم چون در غیر اینصورت برنامه ام اررور میده(نتیجه ای نمی گیرم تو زندگیم یا نتیجه اون که میخوام نیست)

      بسیار سپاس گزارم که این آگاهیه زیباتون رو به اشتراک گذاشتین و انقدر زیبا توضیحش دادید

      در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادت مند باشید در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    نرگس وظيفه دان گفته:
    مدت عضویت: 3170 روز

    سلام به استاد عزیزم من فک می کنم یکی از ترمزها اینه که وقتی ما اینجوری از خدا در خواست میکنیم اولاً خدارو باورنکردیم بعد اینکه با اینجور درخواست کردن در خودمون احساس فقر می کنیم واین احساس باعث میشه فقر بیشتری رو جذب کنیم وترمز بعدی اینه که ثروت رو باید اول تو ذهنت بوجود بیاری چون همه چی درونی است وقتی احساس ثروتمن بودن داشته باشی ثروت هم به سمتت میاد.باید اول این باورو درخودت ایجاد کنی که ادم ثروتمندی هستی تا احساست خوب بشه وثروت خود به خود سراغت میاد و این که خود رو لایق ثروتمن شدن بدونی ولیاقت رو در خودت ایجاد کنی و دیگه اینکه از همون چیز کمی که داری ببخشی چون خود ببخشش به ما احساس ثروتمند بودن میده واین احساس خوب باعث میشه اتفاقات خوب و ثروت هم به سمتت بیادو ذوق واشتیاق برای رسیدن به خواستت رو باید در خودت ایجاد کنی ودرهر لحظه باید سپاسگزارخداوند باشیم به خاطر نعمتهایی که در اختیارمون قرار داده.و سپاسگزاری به همراه احساس باید باشه سپاسگزاری که احساس درش نباشه به درد نمی خوره..این چیزهایی بود که تا الان من از دورهای استاد یاد گرفتم .خیلی خیلی سپاسگزارم به خاطر امتیازاتی که می دهید با تشکر فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    الهه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2819 روز

    سلام استاد گرامی و دوستان قوی .

    من بیش از دو سال هست پیگیر فایل های استادم و الانم پیگیر دوره کشف قوانین.

    اما مشکلم اینجاس با اینکه سالهاس با اساتید دیگه هم همگام هستم و تحصیلات بالایی هم دارم

    اما صحبتای دوستان برام خیلی سطح بالاس . یعنی متوجه میشم ولی نمیتونم در عمل بعنوان باور مدام اجرا کنم . وقتی استاد تو وویس امروز به جذابیت پاسخ های دوستان اشاره کردن من سریع نشستم بخونم ببینم چی میتونم از توش استخراج کنم

    ولی استاد گرامی هر چقد سعی میکنم در عمل نمیتونم چه چیزی رو باید اجرا کنم. این باورا و ترمزامو چطور عملی کنم . جالب اینجاس دستیابی به ثروت بزرگترین و تنها هدف باقیمانده زندگی من هست . خووااااهش میکنم راهنمایی بفرمایید استاد گرامی.

    سپاسگذارم ازین همه وقتی که میزارین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مسعود محمدرضایی گفته:
    مدت عضویت: 2536 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیز و همه دوستان بزرگوارم

    اولین ترمز اینکه ما با این کار داریم خدا رو در حد یک بنده پایین میاریم و باهاش داد و ستد میکنیم و واسش شرط میذاریم ک این شرک

    دوم اینکه با توجه کردن به وضعیت سایرین ک میخوایم کمکشون کنیم داریم میگیم وضعیت اون نمیخوام پس خدا بهم ثروت بده ک مثل اونا نباشم

    سوم اینکه اشتیاق داشتن ثروت برای خودمون نداریم و نگران حرف مردم هستیم که اگر ثروتمند بشیم درباره ما چه چیزایی میگن پس وقتی کمک کنم راحتر میشم و حرف مردم پشت سرم کمتر میشه

    چهارم اینکه باورهای گذشته ما میگه که تا چیزی ندی چیزی بدست نمیاری ولی خدای وهاب بی حساب عطا میکنه بدون اینکه بپرسه چیزی دادیم یا نه

    پنجم اینکه خدا را تا حد بنده پایین میاریم و خودمون تا حد خدا بالا می‌بریم و فکر می‌کنیم ما بهتر از خدا میتونیم بندگان نیازمند کمک را پیدا کنیم درصورتی که وقتی هم ثروتمند میشیم ابزار و وسایل ب نحوی فراهم میشه که ب شخصی که باید کمک کنیم کمک میکنیم

    شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ملیحه خمر گفته:
    مدت عضویت: 3590 روز

    سلام رفقا

    من فکر کردم و باورهایی که در این موضوع تو خودم دیدم نوشتم

    اینم بگم که باور لیاقت یه جورایی پنهانه

    و من اینو تو رابطم با والدینم به خصوص مامانم یاد گرفتم

    جوری که با من رفتار کردن راجع به پول، انگار که پول حیفه،انگار که من لیاقت پول زیادو ندارم،از سرم زیادیه، انگار پول چیزیه که فقط برا چیزای مهمه

    خلاصه که من اکثر همه باورها و مخصوصا احساسمو راجع به پول، از احساسی که از پدرمادرم در رابطه با من و پول داشتن،گرفتم ، خیلی وقتا اونا حرف نزدن،اما احساسی داشتن که منم اون حسو فهمیدم و تو وجودم تکرارش کردم

    خلاصه اون فردی که استاد شرحش دادن، از نظر من این باورها رو در خودش ممکنه داشته باشه:

    *اینکه میگه من لیاقت ندارم پول واسه خودم باشه، باید واسه دیگران باشه

    -پول خیلییی چیز مهمیه فقط باید برای رفع بدبختیه نباید برا خوشی حروم بشه

    -کلا رفع مشکلات و زدن پول به به زخمی خیلیی مهمه ولی شادی کردن و خوش بودن کار ادم های علی بی غمه کع هیچی حالیشون نیس

    این کارها بی نتیجه ست،وقت تلف کردنه، ما رو به جایی تو زندگی نمیرسونه

    -من لایق این نیستم که پولن صرف خوشگذرونی خودم بشه ، این ولنگاری ها اصلا درس نیست

    -من باید بقیه رو راضی کنم، اگه تنها پولا مو خرج کنم،خودخواه به نظر میام، یه ادم بد، که همه چیزو برا خودش میخواد

    *ثروت کمه، محدوده، اگه من بهش برسم انگار حق بقیه با منه، من بهشون ظلم کردم، حقشونو خوردم، احساس گناه و دین میکنم، پس باید حتما به بدبحت بیچاره ها بدم تا احساس گناهم از بین بره و خودمو سرزنش نکنم

    -اون بدبخت بیچاره ها نمیتونن پول بدست بیارن، امکانی برا اونا نیست، بقیه باید بهشون کمک کنن، چون اونا شرایط بدست اوردن پولو از نظر جامعه ندارن، مثلا سلامت نیستن،خیلی پیرن، سواد ندارن، بچه هستن، تو منطقه محرومن

    -اگه ما بهشون کمک نکنیم اونا میمیرن یا بدبخت میشن

    -نمیشه که من حال کنم و بقیه بدبخت باشن، زندگی بقیه به منم ربط داره، من مسولم راجع به زندگی اونا، من باید تا جایی که میتونم زندگیشونو درس کنم وگرنه ادم بدیم(و این باور کع من میتونم تغییری تو زندگی بقیه ایجاد کنم)

    اونایی که ستاره زدم اونایی هستن که تو وجود من قوی هستن

    ماچ به همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    حسین عظیم زاده گفته:
    مدت عضویت: 2673 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرانقدر و دوست داشتنیمون

    واقعا خدارو شکر میکنم که در بزرگترین دانشگاه خودشناسی و خداشناسی حضور دارم و قبلا هم گفتم که بینهایت اتفاقات خوب برام افتاده از روزی که شروع کردم روی خودم کار کنم و به حرفهای استاد اعتماد کردم.تو تمام زمینه ها ی روابط، ثروت، معنویت و سلامتی پیشرفت زیادی داشته ام من تاکنون فقط از فایل های رایگان استفاده کردم و از کامنت های دوستان عزیزم بسیار استفاده کردم و مطمین هستم که به وقتش تمام محصولات استاد رو خریداری میکنم و پیشرفتم رو چند برابر میکنم.آنقدر تو مسیرم انرژی دارم که همه متعجب میشن و خیلی ها که من رو نمیشناسن تو اولین برخورد میگن خیلی انرژی مثبت دارم. خلاصه اینکه به لطف خداوند و دستان پرقدرتش بدون ذره ای شک و تردید تو این مسیر دارم حرکت میکنم و مدام در حال یادگیری و پیشرفت هستم. در پاسخ به سوال استاد عزیز باید بگم که به همه کامنت هایی که تا الان خوندم احترام میزارم و به نظرم همه اونها درست هستند.من همون ها رو با زبون خودم میگم:

    وقتی از خدا میخواهیم به ما ثروت بدهد تا بتونیم به دیگران کمک کنیم یه باور خوب توش نهفته است که استاد کلی تلاش کردند تا این باور تو ما تقویت بشه و اونم اینه که ثروت چیز خوبیه اگر ما ثروت داشته باشیم میتونیم مدرسه بسازیم کار خیر کنیم و …تا اینجای کار به نظر من یه پیشرفته.چون همیشه فکر میکردیم ثروت چیز بدیه و ثروتمندان آدمای درستی نیستتد.اما ترمزهایی که میتونه داشته باشه اینه که حال خودمون رو داریم از دست میدیم یعنی اینکه ما همین الان هم میتونیم به اندازه سهممون تو ساخت مدرسه و مسجد و کارهای خیر شریک باشیم. من سال گذشته مدرسه پسرم نیاز به کمک داشت که من یه مبلغ ناچیز در حد توانم کمک کردم اونقدر مدیر مدرسه خوشحال شد که گفت کلی از مشکلات ما با این پول حل میشه.اگر چه مبلغ اون ناچیز بود ولی تو یه مراسم از من و چند نفر دیگه تقدیر کردند و به من تندیس دادند که روش نوشته بود تقدیم به خیر مدرسه ساز اقای …

    در قرآن هم آیه مرتبط با موضوع فوق داریم:

    در سوره بقره ایه ۲۵۴ خداوند میفرماید:

    ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّهٌ وَلَا شَفَاعَهٌ ۗ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ )

    ای کسانی که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزی داده ایم؛ انفاق کنید پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه خرید و فروش است و نه دوستی و نه شفاعتی، و کافران خود ستمکارانند.

    پس این نکته مهمه که ما همین الان بخشنده باشیم نه اینکه کار رو به وقت دیگه ای موکول کنیم.این نحوه درخواست یعنی اینکه من بعد از ثروتمند شدن بخشنده میشم!

    نکته دوم که به ذهن من میرسه اینه که ما نباید برای خدا شرط بزازیم و باید به فراوانی خداوند اطمینان داشته باشیم خدا خودش گفته” ادعونی استجب لکم” یعنی تو بخواه من میدم نیاز به شرط نداره ما فقط باید با باور و یقین ازش بخواهیم خودش تضمین کرده که میده درخواست شرطی یعنی اینکه من به دادن خدا شک دارم و باور ندارم که میده و براش شرط میزارم.

    سومین نکته هم که دوستان به درستی اشاره کردند تو این خواسته باور کمبود (که خیلی مخفیه و من هم تا الان اصلا بهش توجه نکرده بودم)وجود داره و اینکه باور داریم که یه عده هستند که به ما نیاز دارند مگه ما چند نفر نیازمند رو میتونیم کمک کنیم؟خداوند وهاب خودش روزی همه را مشخص کرده ما فقط میتونیم دست خداوند در کمک به دیگران بشیم در واقع وهاب مطلق خودشه ما چیکاره هستیم که بتونیم به کسی کمک کنیم؟

    در پایان باز هم خدارو شکر میکنم که در جمع معنوی و دوست داشتنی شما هستم آرزی موفقیت در تمام ابعاد زندگی از خداوند متعال براتون خواستارم.

    استاد عزیز خیلی دوست دارم.

    موفق و موید باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    زینب آهویی گفته:
    مدت عضویت: 2604 روز

    به نام خدای آگاهی دهنده مهربان

    سلااااااااااااااااااااااممممممممممم به همه دوستان و خانواده عزیز واوووووووووو اینهمه شگفتی و همکاری درپاسخگویی و مشارکت

    الحق که استاد بی نظیرمون میدونن چکار دارن میکنن :)

    از صبح که وارد سایت شدم تا الان که ساعت 3 عصر هست درگیرخوندن جواب های دوستان هستم و واقعا دیگه نمی دونستم خودم باید چی در جواب سوال استاد بنویسم که بهتر دیدم درمورد طرز فکر و عمل خودم بنویسم ، من همیشه فکرم این بوده که تا جایی که به فکرم می رسه برای خواسته های خودم تلاش کنم و همیشه هم وقتی خواسته ای واقعا به دلم افتاده تونستم به یاری خدا بهش دست پیدا کنم البته بغیر از اون خواسته هایی که باورهای مخرب و خیلی از ترمزها باعث شد من عقب بکشم یا ازشون بگذرم . از جایی به بعد تو زندگی نخواستم به پولی به اصطلاح باد آورده فکر کنم و اینکه مثلا چشمم به غیر باشه تا برام کاری بکنن چون واقعا نتیجه ش رو که پوچ بوده توی زندگی خودم و خیلی از افراد دیدم و از اینکه یکسری افراد نگاهشون به دست دیگرانه که براشون کاری بکنن یا دستشون رو بگیرن متعجب میشم . و اینکه ما کمک و مساعدتمون به دیگران رو مشروط کنیم به این که پولدار بشیم یا به فلان حاجتمون برسیم یا مریضیمون خوب بشه و هزار و یک شرط دیگه همه ش یجور گرو کشیه که انگار خدا رو مثل انسانی فرض کنیم که در قبال خوبی ای که به ما کرده از ما توقع داره کاری در مقابلش انجام بدیم و یا خدا رو توی رو دربایستی قرار بدیم که خواسته ما رو برآورده کنه در حالیکه ما با چهره گشاده مون بیشتر از دست دهنده مون میتونیم انفاق کنیم وقتی حتی چیزی برای بخشش نداریم .

    انقدر که دوستان خوب و عالی پاسخ دادن من دیگه بیشتر از این طولانیش نمیکنم فقط خواستم بگم من هم تکه طنابی پوسیده آورده ام تا شاید نامم رو جزء خریداران یوسف قرار دهند . استاد بسیار سپاسگزارم بسیار موسیقی هایی که برای بعضی فایلها قرار میدین عالی هستن و حس بسیار خوبی رو در ما زنده میکنن . به لطف پروردگار شاد و سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رسول رئوف گفته:
    مدت عضویت: 3216 روز

    دوباره سلام دوستان

    در ادامه خواستم بگم اگر هنوز باور نداریم که هر کس خالق شرایط و موقعیت هایی هست که در آن می‌باشد،میتوانیم ثروت بخواهیم تا به دیگران در هر وضعیتی کمک کنیم، به نظر من این باور ما را متزلزل میکند،چرا که هر کس در مداری قراردارد که خودش انتخاب کرده،پس باید روی باورهای سازنده خودمان کار کنیم و دیگران هم همینطور تا شرایط دلخواه را بسازیم.

    با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    صادق گفته:
    مدت عضویت: 3553 روز

    سلام به دوستان و استاد عزیزم

    سوال این است که کد های مخرب موجود در این درخواست را شناسایی کنیم.

    درخواست:خدایا به من پول و ثروت بده تا در راه کمک به دیگران آن را بکار بگیرم.

    من در این درخواست چند باور و دیدگاه اشتباه شناسایی کردم که عرض خواهم کرد.

    1.فرد درخواست کننده سعی دارد با بیان کردن این که خدایا به من پول بده تا در راه تو خرج کنم باعث شود که خداوند احساساتی شود و درخواست اون را اجابت کند و به اون پول بدهد . درحالی که خداوند خالق احساس است و به هیچ عنوان احساساتی عمل نمیکند.

    فرد درخواست کننده گمان میکند خداوند هم مثل انسان ها عمل میکند بگذارید مثالی بزنم فرض کنید یک بچه از پدرش درخواست میکند که به او پولی بدهد و در توجیه درخواست خودش به پدرش میگوید که من این پول را در یک کلاس آموزشی هزینه خواهم کرد و از پدرش پول میگیرد

    چند امکان وجود دارد این فرد ممکن است فقط مقداری از پول را هزینه کلاس آموزشی کند و بقیه اش را برای خودش و لذت هایش هزینه کند ممکن است تمامی پولی را که گرفته را هزینه کار های خودش بکند و اینکه به پدرش میگوید در کلاس آموزشی میخواهم هزینه کنم فقط بهانه ای برای دریافت پول بوده

    در واقع این بچه با روش درخواست و توجیه خودش احساسات پدرش نصبت به خودش را برانگیخته میکند و پول را دریافت میکند

    فرد درخواست کننده گمان میکند از یک انسان درخواست میکند و میتواند خداوند را احساساتی کند در حالی که عظمت خدواند در قالب احساساتی عمل کردن نمیگنجد و خداوند هیچگاه از روی دلسوزی و احساس عمل نمیکند و قوانین را هیچگاه زیر پا نمیگذارد و به صورت یک سیستم عمل میکند

    ما یک انسان هستم و نباید فکر کنیم که خداوند هم رفتار های انسانی انجام میدهد او خالق انسان است پس نمیتواند مثل یک انسان عمل کند فرض کنید ما یک ربات درست میکنیم و ربات از ما یک درخواست میکند ربات باتوجه به اینکه از روی کد های مخصوص به خود عمل میکند گمان میکند انسان هم مثل او کد نویسی شده و با فکر ربات گونه خودش از ما درخواست میکند در حالی که ما خالق ربات هستیم و سیستمی فراتر از ربات داریم و یک ربات نباید گمان کند که خالق او هم سیستمی مثل او دارد

    پس ما باید بدانیم خداوند خالق احساس است و هرگز احساسی عمل نمیکند و باتوجه به قوانین ثابت و بدون تغییر خود عمل میکند و هرگز خارج از چهار چوب قوانین عمل نمیکند.

    2.فرد درخواست کننده بیان میکند که خدایا به من پول بده تا آن را ببخشم و در راه کمک خرج کنم این موضوع نیز بیان که فرد خودش را لایق ثروتمند شدن و آن پول نمیبیند

    فرد میگوید خدایا من این پول را برای خودم نمیخواهم برای هزینه در راه کمک میخواهم در واقع این فرد باور دارد که لایق این پول نیست این فرد در اعماق وجود خودش احساس میکند لیاقت داشتن مقدار پولی که درخواست کرده را ندارد و باید با کمک کردن این پول را ببخشد

    این فرد باور عدم لیاقت ثروتمند شدن را دارد

    برای مثال یک مدیر در یک مدرسه از اولیا درخواست میکند که به مدیر پول بدهند و بیان میکند شما باید به من این مقدار پول را بدهید که من برای پیشرفت کودکانتان هزینه کنم اون توضیح میدهد که من این پول را برای خودم نمیخواهم من برای پیشرفت فرزندان شما میخواهم در حالی که میتوانست اینگونه درخواست کند که اولیای محترم من از شما این مقدار پول رو درخواست دارم تا کمک کنم که فرزندان شما رشد کنند و من کاری میکنم که اون ها به عالی ترین شکل ممکن آموزش ببینند در هر دور درخواست پول صورت گرفته ولی در یکی از ریشه قدرت و لیاقت و در دیگری از ریشه ضعف و عدم لیاقت

    در واقع فرد درخواست کننده با بیان اینکه میخواهد به بقیه کمک کند این را میرساند که باور دارد که به هیچ عنوان لیاقت داشتن این پول را ندارد و این باور همان ترمزی است که نمیگذارد فرد به ثروت برسد

    3.اگر کمی در قسمت کمک کردن هم دقت کنیم میبینیم که این فرد این ترمز (باور اشتباه) را هم دارد که باید من به دیگران کمک کنم تا مشکلاتشان حل شود

    این فرد باور دارد که به یک سری از افراد ظلم و ناعدالتی شده و میخواهد با کمک کردن خود عدالت را برقرار کند . در واقع فکر میکند یک عاملی خارج از افراد باعث شده که آنها در این شرایط قرار بگیرند .

    فرد درخواست کننده باور ندارد که هر کسی در هر جایگاهی که هست خودش این شرایط رو با توجه به فرکانس ها،توجهات و باورهای خودش رقم زده و یک عامل خارجی را در نظر میگیرد

    این فرد میخواهد با پولی که دریافت میکند عدالت را برقرار کند و میخواهد یک شخص فقیر (ممکن است پدرش باشد) را با کمک های خودش ثروتمند کند درحالی که نمیداند حتی اگر کمک مالی هم به شخصی که فقیر است بکنیم بعد از مدتی شخص این پول رو از دست خواهد داد چون باورهای فقیر کننده دارد و نمیتوان اون فرد رو با یک عامل خارجی ثروتمند کرد

    فرد درخواست کننده برای برداشتن این مانع(اصلاح باور) باید بداند که اگر ما صورتمان کثیف باشد و آینه ما را کثیف نشان دهد ما نمیتوانیم با پاک کردن آینه مشکل را حل کنیم ما باید صورتمان را پاک کنیم و این یعنی این که ما نمیتوانیم اینگونه فکر کنیم که اگر یک فقیر را که ذهنش کثیف است و جهان(مثل آینه) به صورت شرایط این آلودگی را نشان میدهد این آلودگی بیرونی را پاک کنیم مشکل حل میشود برای درست شدن زندگی یک شخص باید از درون ذهنیتش درست شود و نه شرایط بیرونی

    بنابر این شخصی که گمان میکند عوامل خارجی هستند که زندگی دیگران را رقم میزنند حتما این باور را دارد که زندگی خودش را هم عواملی خارج از باور های خودش ساخته پس این شخص هرگز نمیتواند زندگی خودش را بسازد و باور ندارد که ثروت را خودش میسازد پس ثروتمند نمیشود.

    4.مورد بعدی این که این فرد میخواهد پولی را دریافت کند و به دیگران کمک کند سوال اینجاست مگر میشود ما گرسنه باشیم و غذای خودمان را به دیگران بدهیم؟

    بله این شخص باور بسیار اشتباهی دارد او نمیداند که وقتی ما خودمان نیازمند هستیم وقتی ما خودمان به پول نیاز داریم و به اصطلاح به نان شبمان محتاج هستیم نمیتوانیم به دیگران کمک کنیم

    ما اول باید خودمان بی نیاز شویم باید اول خودمان سیر شویم و بعد میتوانیم به بقیه کمک کنیم

    برای اینکه ما بتوانیم به دیگران کمک کنیم باید از پول و ثروتی که داریم نهایت استفاده را ببریم که دیگر دنبال یک قرون دو هزار نباشیم و بعد میتوانیم به دیگران کمک کنیم ما زمانی میتوانیم ببخشیم که خودمان محتاج بخشش نباشیم تمامی ثروتمندان دنیا زمانی میلیاردی میبخشند که خودشان بی نیاز هستند پس هرگز نمیشود فقیر بود و بخشید

    پس این درخواست از پایه اشتباه است چرا که فردی که خودش محتاج است چگونه میخواهد به دیگران کمک کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: