شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 77
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام دوستان گلم..به نظر من خدای عزیزمون این قلب مهربونو بهمون داده تا محبت و عشق بورزیم ولی بجا..اینکه میخوایم به ثروت برسیم فقط کافیه با اطمینان و کاملا راسخ و جدی و با قدرت از خدا بخوایم و موضوعو تمام شده بدونیم و با حس خوب روی باورهای درست کار کنیم و همه چیز رو از سطح بالا ببینیم و پیش بریم و اینکه معامله کنیم با خدا و بگیم اگه پولدار بشیم این خیرو انجام میدیم و آن کار را انجام میدیم دیدگاهمون رو از قدرتمون خیلی سطح پایین گرفتیم و این تعریف مهربانی و کار خیر نیست.. ما با ثروتمند شدنمون خود به خود به همنوعانمون کمک میکنیم.. فقط اول باید به خودمون کمک کنیم و نسخه اصلی و کامل خودمون بشیم و این فقط با ایمان قوی و از جایگاهی صورت میگیره که خودمون رو لایق و بزرگ بدونیم.جوری که انگار داریم به دنیا دستور میدیم.. خداوند آنقدر بخشنده هست که تا درخواست کنیم بهمون بده..یا حق
یا وهاب
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
وقتی که به سوال گوش میدادم کلی جواب و فکر به نظرم رسید که میخوام با دوستان به اشتراک بزارم
1 – اون فرد در خودش اون لیاقت رو حس نمیکنه که خدا بخاطر خودش به اون پول بده و میخواد در سایه افراد مستمند به پول برسه
2- باور و نگاه فرد به خدا به شکلی هست که خدا رو دارای عواطف و احساسات انسانی میبینه و به نوعی میخواد که با خدا معامله کنه
3 – مورد دیگه این هست که میخواد نقش خدا رو بازی کنه و به خدا میگه بده من بدم مثل اینکه خدا خودش نمیتونه مستقیم بده
4- تمرکز فرد بیشتر روی کمبود هست و بیشتر فقیر ها رو میبینه و این یعنی اینکه روی ورودی ها باید کار بشه
5- طبق گفته های استاد پول و ثروت مثل ذره بین عمل میکنه و خصوصیات افراد رو بولدتر میکنه کسی که وقتی یک میلیون درامد داره نمیبخشه اگر میلیاردها هم داشته باشه نمیبخشه
6- تنها کسی میتونه ببخشه که به خدا و فراوانی نعمت هاش ایمان داشته باشه و کسی که از خدا میخواد که به اون بده تا کار خیر کنه به خدا و فراوانی ایمان نداره
7- بخشش اول از همه به نزدیکان رواست ، اگر کسی اهل کمک و کار خیر باشه کلی آدم همخون یا فامیل داره که فقیر هست به همونا کمک میکنه با همین وضعیت مالی
8- و به نظرم اصلی ترین نکته این هست که فرد به نو عی پول و ثروت رو معنوی نمیدونه و فکر میکنه با کار خیر و کمک میتونه اون ثروت رو پاک کنه و یا به معنویت برسه
شاد و ثروتمند باشید
سلام دوستان گلم..به نظر من خدای عزیزمون این قلب مهربونو بهمون داده تا محبت و عشق بورزیم ولی بجا..اینکه میخوایم به ثروت برسیم فقط کافیه با اطمینان و کاملا راسخ و جدی و با قدرت از خدا بخوایم و موضوعو تمام شده بدونیم و با حس خوب روی باورهای درست کار کنیم و همه چیز رو از سطح بالا ببینیم و پیش بریم و اینکه معامله کنیم با خدا و بگیم اگه پولدار بشیم این خیرو انجام میدیم و آن کار را انجام میدیم دیدگاهمون رو از قدرتمون خیلی سطح پایین گرفتیم و این تعریف مهربانی و کار خیر نیست..ما با ثروتمند شدنمون خود به خود به همنوعانمون کمک میکنیم.. فقط اول باید به خودمون کمک کنیم و نسخه اصلی و کامل خودمون بشیم و این فقط با ایمان قوی و از جایگاهی صورت میگیره که خودمون رو لایق و بزرگ بدونیم. و خداوند و بخشنده..آنقدر بخشنده که تا درخواست کنیم بهمون داده..یا حق
سلام استاد جونی و خانواده صمیمی و عزیزم!!!
اولا به خاطر این حال عالی که دارم ازهمه تون سپاسگزارم هیچ وقت تابحال تو کل زندگیم انقدر حالم عالی نبوده و انقدر رها نبودم. از استاد جون و دوست عزیز فیلمبردار به خاطر این فایلهای قشنگ متشکرم!
دوستان از خوندن کامنتهاتون مبهوت و شگفت زده شدم خداروشکر که چنین دوستان آگاهی دارم!
من هنوز به قانون مسلط نیستم ولی از خداوند خواستم بهم کمک کنه تا جواب رو پیدا کنم. فک میکنم استاد جون تو خیلی از فایلا مثلا فایل رایگان چگونه به دیگران کمک کنیم” و فایل رایگان “خدا و ثروت”، فایل رایگان “نامه 13 حضرت علی به اما حسن” و فایل هفتم؟ “دوره عزت نفس” فایل رایگان به کبوترها غذا ندهیم” تا حدودی جواب این سوال رو داده و منم سعی کردم و از باورهای قدرتمند کننده و قوانین کیهانی این فایلها برای پاسخ دادن به این سوال جالب کمک بگیرم!
اولین فایلی که داشتم اتفاقی گوش میکردم و جوابو بهم الهام کرد فایل چگونه کمک کنیم بود:
ترمز اول: اگر یک قانون جهان هستی رو درک کنیم تمام این سوالات جواب داده میشه: تک تک ما به یک اندازه به خداوند نزدیک هستیم ما بی اندازه به خداوند نزدیک هستیم بی اندازه. همه ما بینهایت متصل هستیم و دسترسی داریم به نعمتهای خداوند. دنیا مثل یک سلف سرویسی هست که تمام انواع خوراکی ها اونجا هست و تک تک ما به این خوان نعمت به یک اندازه دسترسی داریم همه ما به یک اندازه. یعنی اینجوری نیس که فک کنیم مثلا یه آدم خاصی بیشتر دسترسی داره یه سری آدما کمتر دسترسی دارن و اونی که بیشتر دسترسی داره باید یه کاری بکنه برای اونایی که کمتر دسترسی دارن نه اینطور نیست همه به یک اندازه دسترسی دارن حالا اگر اون آدمایی که به قول قرآن خودشون خودشونو محروم کردن خودشون به خودشون دارن ظلم میکنن اگر اون آدما بیدار بشن دست دراز میکنن نعمتارو هر چی که بخوان برمیدارن اگه بیدار نشن شما اگه دست دراز کنی و به اونها بدی بر خلاف مسیر قانون حرکت کردی و به خودت ضربه زدی و حتی به اونا ضربه زدی. یعنی یه مواقعی هست که درد و غم و گشنگی و تشنگی و دربه دری و بیچارگی و بی خونگی و هر رنجی که میتونی تصورشو بکنی نیازه برای بیداری یک انسان اصلا باید این مرحله تکامل رو طی کنه مثل جوجه ای هست که باید اون درد رو اون فشار بیرون اومدن از تخم رو بپذیره اون درد رو بکشه برای اینکه بدنش قوی بشه اگه ما بیایم بهش کمک کنیم مثل باز کردن پیله برای کرم ابریشم ما باعث میشیم جوجه مون از بین بره اون باید خودش این تلاش رو بکنه اون تلاش و حرکت بهش کمک میکنه ما باید تفاوت خدمت به خلق رو درک کنیم. (رفرنس: فایل چگونه به دیگران کمک کنیم) به قول یه ضرب المثلی اگه میخوای به دیگران کمک کنی بهشون ماهی نده بهشون ماهیگیری یاد بده! چه بسا ممکنه ما یه کمکی به کسی بکنیم ولی چون در مدارش نیست کل اون پولو به باد بده! پس در نهایت کمک خاصی نمیتونیم به کسی بکنیم شاید به صورت مقطعی و موقتی بتونیم احساسشو خوب کنیم ولی این فرکانس های خود اون فرد هست که تعیین میکنه چقدر خوشحال و خوشبخت باشه.
موقع فکر کردن به جواب، این سوال برام پیش اومد (شاید سوال شما هم باشه) که پس چرا خداوند از ما خواسته که زکات بدهیم؟ در قرآن خداوند بارها و بارها بعد از نماز مومنان را به دادن زکات سفارش کرده.
“و اقیموا الصّلوه و آتوا الزکوه و ما تُقدّموا لانفسکم مِن خیرٍ تجدوهُ عندالله انّ الله بما تعملون بصیرٌ”
“و نماز به پا دارید و زکات بدهید؛ و هرگونه نیکى که براى خویش از پیش فرستید، آن را نزد خدا باز خواهد یافت، آرى خدا به آنچه مى کنید بیناست”
من برای جواب این سوال از بخش عقل کل کمک گرفتم: البته این خوبه که آدم بخواد و به دیگران یا به عزیزانش کمک کنه. ولی زکات به معنی انفاق و بخششه یعنی تمرکز و توجه تان به سمت خدا و رهایی از وابستگی ها یعنی دم و بازدم و تا انسان نبخشد جریان ثروت، آگاهی، رحمت و عشق الهی به سمت زندگیش جاری نمی شود تا نفستان را بیرون ندهید، قادر نخواهید بود نفس بکشید زکات، انفاق و بخشش موجب می شود شایسته دریافت پاسخ شوید و وابستگی هایتان به دنیا از هر جهت قطع شود وقتی از وابستگی هایتان رها می شوید به خداوند نزدیک تر می شوید. زکات یعنی فرکانس بخشش و بخشندگی و بزرگ کردن ظرف وجودی و افزایش رزق و روزی. لازمه پرواز رهاییست زمانی میتونی در نمازمون محو بشیم که بند هارو پاره کنیم و از وابستگی ها رها باشیم. بخاطر همین خداوند از ما خواسته که زکات بپردازیم نه به این خاطر که بندگانش به ما احتیاج دارند. در حقیقت خداوند نیازی به انفاق ما ندارد، حتی با انفاق قادر نیستیم به دیگران کمک کنیم بلکه انفاق موجب می شود جریان انرژی الهی به صورت چند برابر به سمت زندگی مان برگردد. در واقع با نماز و زکات در اصل قانون سپاسگزاری و بخشش رو رعایت میکنیم که دو اصل مهم در رسیدن به نعمت و افزایش نعمت هست،،،، با سپاسگزاری (نماز) ورود نعمتها رو به زندگی افزایش میدیم و با بخشش (زکات) مقدار ورود نعمت رو افزایش میدیم یجورایی ظرفمون رو بزرگتر و بزرگتر میکنیم و این دو لازمه ایمان و باور به فراوانی است. ما فکر میکنیم که داریم به دیگران کمک میکنیم. اما در واقع کمک های ما به دیگران کمک نمیکنه به خودمون کمک میکنه. اگر شما فک میکنی داری به کسی کمک میکنی اشتباه میکنی. چون کمک کردن به دیگران به ما حس خوب میده و احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب. (رفرنس: اطلاعات بخش عقل کل سایت و فایل چگونه کمک کنیم)
ترمز دوم به دلیل عدم شناخت صحیح ما از خداوند بوجود میاد. ما خدا رو مثل یه آدم فرض میکنیم و میخوایم با شرطو شروط گذاشتن باهاش وارد معامله داد و ستد بشیم درصورتی که خداوند و جهان یک سیستم کاملا هوشمنده که فقط و فقط به احساسات و فرکانس های ما واکنش میده. هر چقدر ما بتونیم دیدگاه سیستمی به خداوند داشته باشیم به خوشبختی و سعادت بیشتری تو زندگیمون میرسیم. سیستمی دیدن خداوند یعنی احساسات در این سیستم هیچ جایی نداره خداوند احساساتی نمیشه خداوند مبرا از هرگونه احساسات بشریه. همینطور که در قرآن فرموده:” ما قسم خوردیم که جهنم را از جن و انس کافر پر کنیم”. بنابراین ما نمیتونیم با شرط گذاشتن دل خدا رو به رحم بیاریم و اونو احساساتی کنیم. جهان قانونمنده احساسات بشری در سیستم جهان (خداوند) هیچ جایی نداره. ولی جهان هستی براساس قوانین و قانونمندی ها حرکت میکنه و به هیچ عنوان چیزی به عنوان احساسات و عواطف بشری که ما احساس میکنیم در این انرژی که ما به عنوان خدا میشناسیم وجود نداره اصلا خداوند قوانینی رو وضع کرده به قول قرآن مشیت هایی رو در جهان قرار داده که جهان داره طبق اون حرکت میکنه ما وقتی در مسیر و فرکانس اشتباه و ناخواسته ها قرار میگیریم لاجرم اتفاقات بد برامون بوجود میاد و وقتی در فرکانس خوب و خواسته هامون قرار میگیرم اتفاقات خوب رو تجربه می کنیم و این اصن کار خدا نیس که خدا شخصا برای من یه نفر این اتفاقو بوجود بیاره. سیستم داره این اتفاقو بوجود میاره. یک سیستم کاملا قانونمند و بدون تغییر. خداوند در قرآن به پیامبر میفرماید: ” تو هرگز تغییری در سنت الهی نخواهی یافت”. (رفرنس: فایل خدا و ثروت)
ترمز سوم: ما وقتی این مدلی از خداوند درخواست میکنیم یعنی مطمئن نیستیم امیدی نداریم بهمون میده! یعنی به ربوبیتشبه فضلش به وهاب و رزاق بودنش ایمان نداریم فقط داریم حرفشو میزنیم.. دچار اضطرار و نگرانی نسبت به برآورده شدن دعامون هستیم. شاید چون فکر میکنیم لیاقتشو نداریم (احتمالا به خاطر احساس گناه و عذاب وجدان). به خاطر همین فک میکنیم اگه به بنده های خدا کمک کنیم لیاقت دریافت نعمت های خدا رو پیدا میکنیم انگار میخوایم با وعده و وعید دادن به خدا درمورد کمک به بنده هاش لیاقت خودمونو به خدا ثابت کنیم در صورتی که خداوند خودش ما رو خلق کرده، به درون ما آگاهه، به اندازه ایمان و باورمون بهمون پاسخ میده نه بیشتر. به اندازه ظرف وجودیمون سطلمون. به اندازه احساس و فرکانس خوبمون. ” بخشش الهی به اندازه نیت است” هرچی بیشتر احساس لیاقت کنیم و برای خودمون ارزش قائل باشیم و عزت نفس بیشتری داشته باشیم از خداوند درخواست های بیشتری داریم و خداوند هم بیشتر به ما نعمت میده. خداوند از فضل خودش به ما نعمت میبخشه نه به خاطر لیاقت ما. اصلا خدا از قبل همه نعمتها رو برای ما خلق کرده. خداوند کل آسمانها و زمین رو مسخر ما کرده و هر کس میتونه به اندازه ظرفیتش بهرمند بشه (رفرس: فایل نامه 31 حضرت علی)
ترمز چهارم: ما وقتی فک میکنیم باید به دیگران کمک کنیم یه جورایی احساس دلسوزی و ترحم داریم که بدترین فرکانس رو به جهان هستی ارسال میکنه. چون ما فک میکنیم در حق مردم یه ظلمی شده یه بی عدالتی شده و یه جای کار این دنیا خرابه و ما باید بسازیمش درصورتی که هر کسی هرجایی که الان هست چه توی تخت بیمارستان چه توی مسابقات المپیک در درستترین جایگاهش قرار گرفته. و تا بحال در طول تاریخ در حق هیچ کسی ظلمی نشده. هر کسی داره نون باوراشو میخوره. اونا اگر از نعمت های خدا بی بهره هستند وظیفه ما نیست که اونا رو بهره مند کنیم. فداکاری و ایثار بیخود و بیجهت ما رو از خواسته هامون دور میکنه ما فقط وقتی میتونیم به دیگران ببخشیم که لبریز باشیم از ثروت و از مازادش ببخشیم اما اگه تکه از وجود خودمونو ببخشیم بعدا از اون فرد متوقع میشیم و انتظار داریم برای ما جبران کنه و اگر جبران نکنه واویلا میشه توی درونمون! (رفرنس: فایل هفتم دوره عزت نفس)
ترمز پنجم مربوط اینه که خداوند نیازی نداره که ما به بنده هاش کمک کنیم خودش به بنده هاش هرچقدر که بخواد کمک میکنه روزی همه دست خداست اصلا ما چه کاره ایم که بخوایم به بنده های خدا روزی برسونیم؟ به قول قرآن “خداوند به هر کس که بخواهد وسعت روزی میبخشد و هر کس را که بخواهد تنگ روزی می کند”. یعنی به هرکس به اندازه باورهایش نعمت میدهد. خدا هیچ نیازی به واسطه نداره. واسطه قرار دادن بین خداوند و دریافت نعمت ها یه جور شرک مخفیه. ما فقط یه وسیله ایم ما میتونیم دستی از دستان خداوند باشیم که به دیگران کمک کنیم اما بنده های خدا به کمک ما نیازی ندارن چون خداوند بی نهایت دست داره. اگه ما نباشیم خداوند از دستان دیگرش به اون افراد کمک میرسونه
((جالبه که منم جزو کسانی هستم که دقیقا این هدف و خواسته رو داشتم مثلا همیشه دوست داشتم به یه ثروت و جایگاهی برسم که بتونم به مادرم و پدرم کمک کنم. مخصوصا دوست داشتم بفرستمشون مکه و کربلا که خیلی آرزوشو داشتن (میدونم استاد هم این خواسته رو داشتن) یا مثلا دوست داشتم برای کل اعضای خونواده ام (6 تا برادرام) هر کدوم یه واحد مسکونی بگیرم! خخخ یا دوست داشتم مثلا برای دانشجوها خوابگاههایی با امکانات عالی بسازم.))
راستشن الان که با دید باز و طبق قانون “احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب و احساس بد مساوی با اتفاقات بد” به این خواستم نگاه میکنم مییبینم خوبه که من از خداوند ثروت زیاد میخوام که به دیگران کمک کنم ولی این خواسته همیشه بدون اینکه متوجه باشم چرا چند تا احساس بد (ترمز) رو در وجودم ایجاد میکرده:
ترمز ششم: توی دلم همیشه یک حالت اضطرار و نگرانی داشتم که مبادا فرصت از دستم بره مبادا نشه نکنه عمر من یا عمر مادر و پدرم کفاف نده و این یعنی احساس بد که منو از خواستم دورتر و دورتر میکنه. و میخوام زود به خواستم برسم یعنی دنبال یه راه میانبر هستم که بتونم زود به ثروت برسم و این یعنی قانون تکامل رو نادیده میگیرم و نمیتونم از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم قبل از اینکه به خواستم برسم. (رفرنس: فایل اول دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها) احساس میکردم من مسئول برآورده کردن نیازها و کمبودها و خواسته های دیگران (بویژه پدر و مادرم هستم) و یک فشار مضاعفی رو روی دوشم احساس میکردم که اگه نتونم اونا رو به خواستشون برسونم اونا ناکام از این دنیا میرن!
ترمز هفتم: وقتی من از خدا میخوام بهم ثروت بده یعنی احساس نداری میکنم. فرکانس نداری رو ارسال میکنم. احساس میکنم الان کمبود دارم ولی هروقت کمبودم برطرف شد اونموقع میتونم کار خیر انجام بدم. درصورتی که اصلا نیازی نیست من به یه جایگاه خاصی برسم تا بخوام به کسی خدمت کنم. من همین الان در هر شرایطی به هر شکلی یا هر هدیه ای که در توانم باشه میتونم به مردم یا پدر و مادرم خدمت کنم برای اینکه خودم به احساس دارندگی برسم. مثلا من میتونم حتی با احساس خوبم با لبخند زدن، خوش اخلاق بودن، احترام گذاشتن یا با یه هدیه بهشون احساس خوب بدم (در واقع پدر و مادر من هم همینکه ببینن من حالم خوبه و زندگی خوبی دارم براشون بهترین هدیه اس و کلی از نگرانیاشون برطرف میشه). برای اینکه چیزی رو دریافت کنم باید باهاش هم فرکانس شم یعنی باید احساس کنم دارمش یعنی احساس دارندگی و بی نیازی کنم و رها از خواسته ام باشم. (رفرنس: کامنتهای دوستان عزیزم)
ترمز هشتم: باور کمبود یعنی فک میکنیم ثروت در جهان محدوده و ما باید ثروتمون رو به دیگران ببخشیم تا اونا به یه نون و نوایی برسن درصورتی که ثروت نامحدوده و بیش از نیاز همه مردم جهان ثروت وجود داره اگر کسی کمبودی داره به خاطر کمبود ثروت نیست به خاطر باورهای محدود خودشه.
ترمز نهم: باور کثیف بودن پول یعنی ثروت به خودی خود معنوی و پاک نیس و باید با بخشیدن اموالم اونو پاک کنم وکسی که همچین باوری به پول داشته باشه قطعا نمیتونه بهش برسه
ترمز دهم: باور به اینکه ثروتمندان آدم های بد و خسیسی هستن و من اگه ثروتمند شدم برای اینکه آدم خوبی باشم باید به دیگران ببخشم وگرنه پول منو تبدیل به آدم بدی میکنه و چون میترسم با ثروتمند شدنم معنویتم رو از دست بدم هرگز ثروتمند نمیشم.
ترمز یازدهم: تمرکز روی کمبودها و نداری ها و مشکلات و بدبختی ها که طبق قانون به هرچی تمرکز کنی اساس همون رو به زندگیت دعوت میکنی. وقتی من دارم روی کمبودهای دیگران تمرکز میکنم کمبودهای بیشتری رو هم به زندگیم جذب میکنم.
البته این چند ترمز اخیر رو تحت تاثیر خوندن کامنتای فوق العاده شما نوشتم!
فعلا اینا به ذهنم رسید! ممنونم از نگاه قشنگتون!
سلام.ممنون از دیدگاهتتون یه آگاهی عالیییی بهم داد که تاحالا بهش فکر نکرده بودم
سلام دوست خوبم
دیدگاهتون عاااالی بود . بهتون تبریک میگم بسیار قلم روونی دارید و خیلی قشنگ و به زبان ساده بیان کردید.
من بعد از خوندن کامنت های دیگه یه کم گیج و سردرگم شدم ولی با خوندن کامنت شما خیلی از ترمزها واضح برام روشن شد
سپاسگذارم
به امید موفقیت های لحظه افزون برای شما و هم خانواده ای های عزیز
سلام
من قصد شرکت در مسابقه ندارم فقط خواستم از تهیه این فایل بخاطر احساس خوبی که با این مناظر زیبا میده تشکر کنم
چقدر زیبا و قشنگ
خدا هر لحظه نعمت هاش رو برای شما و خانواده تون بیشتر کنه استاد
موفق و شاد باشین
سلام به استاد عزیز وبزرگوارم وهمه دوستان خوبم در خانواده صمیمی خودم دراین سایت
وقتی خواسته هامو بعد دیدن فایل مسابقه مورور کردم دیدم واقعا همینطوره که استاد گفتن از خداوند چیزهایی خواستم که اگر بهم بدهد من هم ان رابه دیگران میدهم.
اماجواب من برای این سوال
1_یکی اینکه لیاقت داشتن ثروت رو از خودم گرفتم واونو شرطی کردم وگفتم خداوندا به من ثروت بده تا مناین کارو بکنم ویا به فلانی بدهم از ثروتم درصورتی که مانند حضرت سلیمان باید خودم رو لایق داشتن اون ثروت بدونم بدون هیچ شرطی چون خداوند اول ازهمه خوشبختی مرا میخواد,اسایش وارامش مرا میخواهد مثل ضرب المثلی که میگوید( چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام)
2_اینکه همچی در مسیر خودش باید طی بشه ولذت ببریم از ممیر وانتظار از رسیدن به لحظه بدست اوردن اشتباه است یعنی تکامل هرچیز باید طی شود تا بتوان به ان رسید وقتی من ببخشش را زمانی انجام بدهم که پول فراوان بدستم رسید ایا ان زمان همچین جنبه ایی خواهم داشت وقتی هیچ ببخششی توی مسریر انجام ندادم وبلد نیستم باید قدم به قدم حرکت کرد ویاد گرفت مثل بخشیدن اموخته هات به افرادی که کمک میخوان ازت یا زمانی که داریم رو ازش برای محبت به دیگران خرج کنیم ,از لبخند زدن ,تشکر کردن های زیاد از هرچیزی که بتونیم ذهنمون رو به بخشیدن عادت بدیم تا وقتی به درامد هم رسیدیم ذهنمون بابخشش همخونی داشته باشه
این چنتا مورد چیزیهایی بودن که قبل خوندن نظرات بچها با فکر خودم بهش رسیدم ومطمئنم که با خوندن نظرات دوستانم اطلاعات مهم وبیشتری بدست میارم وذهنم بازتر میشه.
خوشحالم که دوستانی عالی دارم که بی ریا اطلاعاتشونو دراختیارما میگذارن واز استاد مهربون وصمیمی خودم هم تشکر میکنم.
در پناه پروردگار جهان پایدار وثروتمند باشید.???
سلام میکنم به خانواده صمیمی و گرم عباسمنش
این سوال ، سوال واقعا قشنگی بود.
وقتی صحبت از باورهای خالص توحیدی به عمل می آید ، این یعنی تو با خلوص نیت و بدون ارائه قید و شرط برای پروردگارت ، از او طلب عشق ، آرامش ، سلامتی و ثروت و … میکنی.
خلوص این باور توحیدی در این نکته نهفته است که به چه میزان ربِّ عالَم را منبع آگاهیِ تامّ بدانی (تا اینکه او را یک موجود انسان صفت با توانایی هایی بیشتر از توانایی بشری بدانی.)
همیشه بایستی به خود یادآوری کنیم ، که هرگاه درخواستهایی از خداوند داریم ، در کدامین پیشگاه ، این کار را انجام میدهیم. در عین حال که از رگ گردن به ما نزدیکتر است و همواره در درون ماست ، از آن طرف هم ، لایتناهی است و تمام عالم ، تجلی اوست؛ در واقع همه انسانها تجلی او هستند نه فقط من نوعی. زمانی که میگوییم خدایا فلان چیز را به من عطا کن و من هم قول میدهم فلان کار خیر را انجام دهم ، آیا در نظر تو این تعهدی است که ” از روی عشق حقیقی به پروردگارت است و عاشقانه منتظر لحظه ی خیررسانی هستی ” و یا اینکه این تعهد ” ناشی از یک معامله است که قرار است بین تو و رب عالَم صورت گیرد ” ؟ آیا قرار است خداوند را با وعده های زیبایی همچون خیررسانی خوشنود سازی؟ مگر او انسان است !! الله یکتا که نیازمند خیررسانی های بشر نیست ، خداوند منبع خشنودی و خیر است ، آن هم برای تمام عالم ؛ و این انسان است که تصمیم میگیرد از این منبع خیرِ بی انتها بهره جوید یا همچنان در خفا بماند ! بنابراین تمام انسانها میتوانند از نعمات بی انتهای خداوند بهره جویند و محتاج ما نیستند هر چند ما و تمام انسانها دستی از دستان خداوند هستیم اما تنها دستی که بخواهد به فلان کس خیر برساند ، صرفا ما نیستیم و به عبارتی حقیقت اینست که او برای خوشبختی به ما نیاز ندارد بلکه فقط بایستی محتاج خداوند باشد و ما هم میتوانیم یک ” دست ” یا وسیله باشیم.
پس ؛
اولا خلوص نیت در نگاهمان به خدا بایستی بیشتر شود و قدرت بی انتهای او را بیشتر درک کنیم
ثانیا برای تجسم خیررسانی ، ” آن حس زیبای بخشش به طبیعت” بایستی در انسان جلوه گر شود(زیرا تو داری آنچه را میبخشی که خودِ طبیعت بعنوان دست خدا به تو بخشیده است ؛ و چون میدانی همه چیز از آن اوست دیگر دریغی هم از بخشش نداری. این نگاه به بخشش ، بسی متفاوت از معامله است. )
ثالثا بی قید و شرط به پروردگارت عشق بورزی و بی قید و شرط از او بخواهی ( و خود را لایق خوبی ها و زیبایی ها بدانی) ..
سلام به همه هم ردیفام
سادگی و تمرکز واسم همه چیزه پس بدون حاشیه میپردازم به جواب سوال؛
یک اینکه چون باور داریم که انسان های زیادی بعد از ثروتمند شدنشان به کارهای خلاف میپردازن و از مسیر درست خارج میشن با این طرز تفکر بین خود و خدایمان عهد میبندیم که از مسیر درست خارج نشیم و قول میدهیم که انسان خوبی بمانیم،
دواینکه وقتی قول میدهیم به بقیه کمک کنیم حس میکنیم بقیه از این کار خوششون میاد و ما تو نقطه توجه اونا قرار میگیریم بهتره بگم میخوایم خدایی بکنیم و جای خدارو بگیریم چون قبل این تعهد خدا نمیتونست به بنده هاش کمک کنه ما میخوایم جبران کنیم ،
سه اینکه این احساس بهمون دس میده که بعضی انسان ها ضعیف هستن و قربانی این جامعه و این مملکت شدند و ما میخواهیم اونارو نجات بدیم تا به خوشبختی برسن و ماهم احساس خوبی پیدا کنیم و این نشانگر پایین بودن عزت نفسمان هست،
چهار اینکه چون همه ما دوس داریم یه شبه ثروتمند شویم ویا یه شبه مشکلاتمون حل بشه به این دلیل ما میخوایم به بقیه کمک کنیم که اونا تونسته باشن یه شبه مسائلشون حل بشه ویا سریعتر به خواستشون رسیده باشن و خودمونو یه بابانوئلی میبینیم که خواسته بچه هارو روز کریسمس بشون میده و یه شبه به آرزوشون میرسن ،،،،،
واقعیتش میتونستم ادامه بدم ولی الان میخوام بخوابم ۳هفته هم هس که به استانبول مهاجرت کردم و انقدر اتتفاقات خوبی واسم افتاده که حدی نداره ایشالله که بتونم همیشه رو خدا حساب باز کنم و واقعا بخوام که رو باورام کار کنم تا به اهدافم برسم من چن سالی هس که با این گروه آشنا شدم ولی به اندازه کافی رو باورام کار نکردم ولی دوس دارم با انگیزه تر از قبل رو باورام کار کنم??.
خدایا شکرت بابت همه چی ?
با سلام به همه دوستان و استاد عباس منش عزیز
? باور این فرد اینه که خداوند من رو دوست نداره و من إنسان دوست داشتنی نیستم که خدا به من ثروت بده
? احساس گناه داره چون ثروتمند شدن کار معنوی نیست در نظرش ،احساس بی ارزشی داره در وجودش، میگه من که لا یقش نیستم شاید اگه به خدا بگم به فقرا کمک میکنم خدا دلش به رحم بیاد و کمکم کنه
?ترس داره اگه ثروتمند بشه و به فقرا کمک نکنه فردی ظالم به نظر بیاد و از خدا دور بشه
? ایمان نداره خداوند رزاقه و خداوند از فضلش به همه میده باور کمبود و عدم فراوانی داره تو وجودش برای همین مظلوم نمایی میکنه و اسم فقرا رو میاره وباور نداره که این خداونده که میتونه روزی همه موجودات عالم رو بده
?باور اشتباه دیگه این فرد اینه که خداوند خواسته اون رو بهش نمیده مگر به واسطه بخشش اون به فقرا وخیری که انجام میده.. فکر میکنه خداوند ثروتمندا رو دوست نداره و این درخواست بی شرمانه ای از خداونده
? ثروتمند شدن رو یه عامل بیرون از وجود خودش میدونه قدرت وجود خودش رو دست کم میگیره وتصورش اینه خداوند نمیتونه از عهده کمک به فقرا بر بیاد مگر به کمک این شخص.
شادوموفق باشید
واضح و عالی بود ممنون
سلام خدمت دوستان واستاد عزیز و عاشقم
اول این فایل زدین یک خبر خوب که به نظر من خبر بدیه خخخخ
در پاسخ به سوال مسابقه نظر بنده اینه که
اولا بتوچه که کی مریضه کی نداره کی فقیره عدالت خدا نباید زیر سوال بره هرکسی آنچه که کاشته برداشت میگنه همه انسان ها به یک اندازه به این ثروتها دسترسی دارند
دومین مشکل این درخواست اینه که پول و ثروت نخواه برا کسی اول خودت دوم خودت صدم هم خودت بعد اگه دیدی بکارت نمیاد بده به کسی