شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 82
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-62.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-10-19 18:24:222024-07-17 13:54:48شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و سایر دوستان با انگیزه و موفقم
بنده حدود سه سال است که سعی در فهمیدن قوانین حاکم بر جهان هستی کردم و در این مدت و طی این مسیر البته دانش و درکم از جهان بهتر شده و دنیا را با دید جدید نگاه میکنم ولی در رسیدن به اهدافم مخصوصاٌ اهداف مالی ام موفق نبودم.
حدود یک سال است که با استاد عباس منش آشنا شدم و گاهاٌ به سایت سر می زدم ولی از زمانی که دوره کشف قوانین زندگی استاد را تهیه کردم بطور خیلی خیلی جدی مطالب استاد را پیگیر می شوم و تمام همت و توانم را پای این کار گذشتم که رموز این جهانی را که در آن زندگی می کنم کشف کنم
در جلسه دوم کشف قوانین زندگی که استاد موضوع ترمز ها را بیان فرمودند فهمیدم که دلیل اصلی نرسیدن به اهداف مالی ام همان ترمز هاست
قبلاٌ روی خواسته هایم به اندازه کافی کار کرده ام و آنها را به خداوند عرضه داشتم اینکه اتفاق نیافتاده کار همین ترمز هاست که استاد مطرح فرمودند تو این مدت خیلی خیلی روی این موضوع فکر کردم یکی دو تا ترمز و باور غلط را یافتم که دارم روی باور های درست آن کار میکنم ولی یکی از باور اصلی و هدف اصلی ام که کمک به دیگران و انجام کارهای خیریه و عام المنفعه بود اصلاٌ توجه نمی کردم.
استاد عزیزم و دوستان بزرگوارم اهدافی که در این مدت برای خودم در پروسه زمانی 5 ساله نوشته بودم اولین آن خیر نمونه شدن و تحت سرپرستی گرفتن کودکان یتیم آزادی زندانیان غیر عمد و سایر بود تو این مدت خیلی روی این هدف ام تصویر سازی کردم که بعد از ثروتمند شدن من این کارها را بکنم و خیر نمونه انتخاب بشوم.و دلایلی که این باور در من بوجود آمده بود یکی این بود که در قران موضوع انفاق بارها ذکر شده و بخشش در نظر من ارزش است و خودم وقتی که به نیازمندی کمک میکنم از عمق وجود لذت می برم
از وقتی که استاد ترمز و کد های مخرب را بیان فرمودند که در این فکر و باور وجود دارد دو روز است که تماماٌ فکر و ذهنم مشغول فکر کردن به این موضوع است که اشکال کار و ترمز این باور چه میتونه باشه این باور خیلی در من عمیق است و ترمز اصلی نرسیدن به اهداف مالی ام حتماٌ این باور می باشد
با مطالعه دیدگاه های دوستان و فکری که روی ترمز های این باور کردم به نظرم کد های مخرب این باور اینها می تونه باشه
1- این باور در تضاد با قوانین جهان هستی است کسی که در هر فرکانس و مدار قرار بگیره همان اتفاقات را رقم خواهد زد لذا کسی که در مدار فقر و نداری قرار گرفته است تا خودش باور و مدارش را عوض نکند من نمیتوانم مدار او را عوض کنم .
2- فکر کردن به این موضوع به نظرم توجه و تمرکز بر نداری و فقر است نه بر مدار و فرکانس ثروت
3- شرط اصلی رسیدن به خواسته ها ایمان کامل است و اینکه درخواست ات اجابت شده و شما باید الان پذیرش کنید لذا باید احساس خوبی داشت که من به خواسته ام همین الان رسیدم و دریافت کردم ولی در این کار شک و تردید وجود دارد که ای خدا به من ثروت بده این کار ها را بکنم یعنی هنوز باور وجود ندارد که خدا ثروت را داده او باید جذب کند.
منتظر نظرات و راهنمای های دوستان عزیز هستم مخصوصا با توجه به دلایل قبلی ایجاد این باور
امیدوارم با نظرات استاد کد مخرب این باور را بشناسم و با اصلاح آن ترمز رسیدن به اهدافم برداشته بشه
سلام و ارادت
در سوال فوق خود را لایق ثروت نمی داند لذا کمک به دیگران را بیان میکند و این خودش مانع دستیابی به ثروت است .
سلام.. باور های مخرب رو با شماره گذاری مشخص میکنم
فکر میکنیم:
1 لیاقت نداریم ک بهمون ثروت داده شه و با کمک ب افراد فقیر ارزشمند میشیم
2 شاید درصحبتهامون باور داریم ک خدا واقعا دوست داره بنده هاش ثروتمند بشن اما در عمل باور نداریم.
و این ۲ باور این نتیجه رو میده ک فکر کنیم باید از یه طریقی خدا رو راضی کنیم ک مارو ثروتمند کنه.
3 فکر میکنیم ک خدا ب انسان های فقیر و یا مشکل دار توجه بیشتری میکنه و اونهارو بیشتر دوست داره.
4فکر میکنیم ک دنیا با کمک ب چنین افرادی پیشرفت میکنه و خدا چون میخواد دنیا پیشرفت کنه اگر ما وعده بدیم ک با ثروتمند شدنمون ب چنین انسانهایی کمک میکنیم مارو ب سمت ثروت هدایت میکنه
5بعضی از ما وقتی ب ثروتمند شدنمون فکر میکنیم یک احساس گناه درونی و مخفی در ما ب وجود میاد چون هنوز ب مقدس بودن ثروت باور نداریم
و مورد۳و۴و۵باعث میشه تا با وعده دادنِ کمک ب افراد محتاج احساس گناهمون رو آروم کنیم و ب خدا نشون بدیم ک ما ارزش ثروتمند شدن رو پیدا کردیم.
?باورهای خوب دررابطه با این۵مورد:
همه ما در هر حال ارزشمندیم
خدا از ما بیشتر میخواد ک ثروتمند شیم
خدا همه بنده هاشو ب یک اندازه دوست داره
دنیا در هر لحظه در حال پیشرفته چ ما کاری بکنیم چ نکنیم
ثروت بسیار موفق است
قانونه ثروتمند شدن ب علاقه داشتن خدا ب ما بستگی نداره و فقط بحث باورها و توجهات ما مطرح است و با توجه ب چنین مواردی مثل فقر،اون رو ب زندگیمون دعوت میکنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
تا حدودی همگی بنظرم این عقیده و باور در وجودمان هست که نفی هر گونه شادی،کار خدای است.
«زندگی را تحسین و ستایش نکردن کار الهی است»
مثال همین پول و ثروت خواستن از خدا،و در ادامه میگویم خدا کار خیر انجام میدم کمک میکنم بنظرتان چرا؟
چون فکر میکنیم خواستی داریم غیر الهی و با گفتن کمک کردن به دیگران،به خواستمان رنگ و وجوه الهی میدیم.
که خدا نگاه من دنیاتو نمیخوام فکر نکن من دنیا پرستم،
چون از بچگی شنیدیم حب الدنیا راس کل خطیئته.
من پول میخوام برای اینکه کار خیر انجام بدم میخوام باهاش در نهایت آخرتم آباد کنم،
در اول متنم گفتم که تحسین و ستایش نکردن دنیا کار الهی است الان در خواست ثروت کار غیر الهی است از نظر ما،
احساس بوجود آمده برای خودم عذاب وجدان کار غیر الهی کردن توجه به دنیا،در خواست بعدی برای انجام کارهای خیر ،احساس خوب دونبالش میات.
بنظرم احساسی که از این در خواست و ادامش میات یچیزی متضاد،اول احساس بد،و بعد احساس خوب.
اولین کار ما این است دست از این قضاوت برداریم، سعی کنیم بدانیم روح چه آرزوی دارد،
آرزوی غنی شدن که جزء صفات خداوند میباشد.
و روح که دونبال عالتیرین احساس که همان وحدت با ذات یگانه است.
بنظرم ارزو یا خواستی روح غنی بودن، ولی دانش ما باورهای که در ما از جامعه شکل گرفت چیز دیگه است.
همون چیزی که استاد میگه پاشنه آشیلش بود،ثروتمندها به بهشت نمیرون،و تعویض با این باور که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست.
و منظور از حدیث بالا،وابستگی نداشتن به دنیا است،ولی طوری که برای ما جا افتاده پول خواستن حب الدنیاست.
«ومنهم من یقول ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه وقنا عذاب النار،اولئک لهم نصیب مما کسبوا و الله سریع الحساب.»
سلام استادعزیزم
سلام دوستان خوبم
به عنوان مقدمه میخوام بگم که بخشش اصلا چیز بدی نیست وباعث فزونی نعمت درزندگی انسانها می شود و همه ثروتمندان جهان هم این روش رو در پیش گرفته اند از جمله خوداستاد عزیزمون .اما این که بخواد به صورت گرو کشی باشه واینکه خدایا تو به من بده تا من به بنده هات بدم صورت زیبایی نداره .خودمن درزمانهای مختلف سعی میکنم مبلغی از درآمدم رو به این کار اختصاص بدم واز تصوراینکه بارسیدن به استقلال مالی چه خدماتی می تونم به هموطنام ارائه بدم به وجد میام واحساس سپاسگذار ی تمام سلولهای بدنم رو در برمی گیره و یکی از برنامه های زندگیم اینه که هرزمان به استقلال مالی رسیدم یک استراحتگاه مجهز برای یکی از بیمارستانها ی شهرم بسازم تاافرادی که از شهرهای دیگه به عنوان بیمار یا همراه برای درمان به این بیمارستان میان نگرانی از جهت مکان و خوراکشون نداشته باشن .اماهمین الان هم در حد توانم کمکهایی انجام میدم .
فکرمیکنم منظوراستاداین باشه که یه جورایی به خدا باج بدیم که خدایا اگه به من این چیزاروبدی منم این کاررو برای توانجام میدم و خدارو به شکل یک موجود نیاز مندمی بینیم که فقط از طریق مامی تونه به بنده هاش روز ی برسونه غافل لزاینکه خداوند راههای متعددو دستان بی شماری برای کمک رسانی به بنده هاش داره و میتونه از هزاران دست خودش به شیوه های مختلف این کار رو انجام بده.من فکر میکنم عیب این کار دراینه که :
1- توجه ما روی فقر وکمبود متمرکزمیشه وبجای تمرکز برزیباییهای جهان وفراوانی ونعمتی که جهان رو در یر گرفته باتوجه کردن به فقر و وجود انسانهای نیاز مند خودمون رو از این نعمتها دور ودورتر می کنیم.
2-ممکنست این کار به ما آن احساس شعفی را که بایدبدهد ندهدو مدام به این فکرکنیم که طبق قولی که من به خدادادم هرزمان که به ثروت برسم مقدارزیادی از آن را باید ببخشم وچیز زیادی برای خودم باقی نمی ماند که این خودش به عنوان یک ترمز می تواند باشد درست مثل فردی که تر جیح میدهد ثروتمند نشود تامالیات هم نپردازد یادوست دارد ثروت کمتری داشته باشد تا مالیا ت کمتری هم بپردازد .
3-فردی که چنین معامله ای با خداوندمیکند ممکنست از هرگونه تلاشی درجهت رسیدن به خواسته های خوددست بردارد وبادیدن خداوند به عنوان فردی که به احساسات ماواکنش نشان می دهد منتظر نتیجه بماند و پس از مدتی که به خواسته هایش نرسید احساس ناامیدی می کند وبی ایمانی نیز در او قوت بیشتر ی می گیرد .
4-ممکنست هدف فرد از بخشش کسب شهرت ومقام در بین افراد جامعه باشد که شاید برای رسیدن به این هدف سختی های زیادی را متحمل شود ورسیدن به این هدف به او احساس شادی ندهد .
به نظر من بخشش کوشه ای از اهداف افراد زیادی رادر برگرفته است واصلاهم هیچ ایرادی ندارد ولی اینکه به شکل معامله کردن با خدا باشد می تواند جلوی رشد وپیشرفت انسان ها را بگیرد وفرد حتی موقعیت براورده کردن خواسته های خودش راهم نتواند ایجادکند .
در پناه حق
به نام پروردگار یکتا..سلام.. باور های مخرب رو با شماره گذاری مشخص میکنم
فکر میکنیم:
1 لیاقت نداریم ک بهمون ثروت داده شه و با کمک ب افراد فقیر ارزشمند میشیم
2 شاید درصحبتهامون باور داریم ک خدا واقعا دوست داره بنده هاش ثروتمند بشن اما در عمل باور نداریم.
و این ۲ باور این نتیجه رو میده ک فکر کنیم باید از یه طریقی خدا رو راضی کنیم ک مارو ثروتمند کنه.
3 فکر میکنیم ک خدا ب انسان های فقیر و یا مشکل دار توجه بیشتری میکنه و اونهارو بیشتر دوست داره.
4فکر میکنیم ک دنیا با کمک ب چنین افرادی پیشرفت میکنه و خدا چون میخواد دنیا پیشرفت کنه اگر ما وعده بدیم ک با ثروتمند شدنمون ب چنین انسانهایی کمک میکنیم مارو ب سمت ثروت هدایت میکنه
5بعضی از ما وقتی ب ثروتمند شدنمون فکر میکنیم یک احساس گناه درونی و مخفی در ما ب وجود میاد چون هنوز ب مقدس بودن ثروت باور نداریم
و مورد۳و۴و۵باعث میشه تا با وعده دادنِ کمک ب افراد محتاج احساس گناهمون رو آروم کنیم و ب خدا نشون بدیم ک ما ارزش ثروتمند شدن رو پیدا کردیم.
?باورهای خوب دررابطه با این۵مورد:
همه ما در هر حال ارزشمندیم
خدا از ما بیشتر میخواد ک ثروتمند شیم
خدا همه بنده هاشو ب یک اندازه دوست داره
دنیا در هر لحظه در حال پیشرفته چ ما کاری بکنیم چ نکنیم
ثروت بسیار موفق است
قانونه ثروتمند شدن ب علاقه داشتن خدا ب ما بستگی نداره و فقط بحث باورها و توجهات ما مطرح است
عرض سلامو احترام دارم خدمت استاد گرانقدر و همه ی دوستان خوبو صمیمیم.نظر من اینکه ما فکر میکنیم خدای ما خدای دلسوز و خدای گریه هست که هر وقت ما دست به دعا میشیم میگم که خدایا به من ثروت بده که من به بنده هات کمک کنم و خدام دلش بسوزه هم به حال ما و هم به حال بنده هایی که فقیرن و به کمک ما احتیاج دارن ..چون این باور رو داریم و از وقتی که بچه بودیم فکر میکردیم باید به کسانی که فقیر هستن کمک کنیم برای همین الان هم که بزرگ شدیم بازم حسمون میگه که باید ما پولدار شیم که بندگان خدارو نجات بدیم از فقر ..در صورتی که خدای ما از ما میخواد که ما ثروتمند بشیم خوشبخت باشیم و به همه بگیم که با ثروتمند شدن میتونین خوشبختی سلامتی رابطه خوبو عالی رو و حس زیبای زندگی کردن رو تجربه کنید نه با فقر..و ما به هیچ عنوان نمیتونیم از خدا بخوایم که به ما پول بده برای خوشبخت کردن بنده هاش.و کسانی که در مدار خوشبختی قرار بگیرن خداوند مهربان به هر کسی که بخواد نعمت و ثروت رو میده .از خدای بسیار مهربانم سپاسگزارم که استادی به این خوبی نازنینی رو سر راهم قرار داد که منم از قانون دنیا استفاده کنم و به تمام خوشبختیهای دنیا برسم ممنونم استاد عزیزم
درود بر استادعزیز
بصورت خلاصه اگه بخوام بگم به نظرم با داشتن موارد زیر می تونیم به خواسته هامون برسیم
ایمان واقعی به خداوند وهاب و رزاق (که مارو از هرگونه ترس و دو دلی دور میکنه)
داشتن باورهای درست
ارسال فرکانس های صحیح
احساس خوب داشتن
کنترل ورودی ها
داشتن تجسم خلاق
عبارات تاکیدی روزانه
سلام خدمت استاد مهربانیها و قوانین زندگى
و سلام به همه اعضاى محترم خانواده بزرگ عباسمنش
من خودم هم این باور و این درخواست رو همیشه و همیشه از خداوند داشتم و تا بحال فکر میکردم که اینجورى میشه خداوند رو قانع و راضى کرد که بخشى از ثروتش رو هم در اختیار من قرار بده (،زهى خیال باطل ) .الان که براى بار دوم این فایل رو میدیدم توى یک لحظه جرقه اى تو ذهنم زد و فایل رو قطع کردم و قبل از خوندن حتى یک کامنت تصمیم گرفتم اول نظر خودمو بگم بعد برم سر وقت کامنتهاى دوستان . من متوجه شدم که وقتى که من از خدا درخواست میکنم که در قبال کمک به دیگران به من ثروت بده حد اقل دوتا باور محدود کننده توى این درخواست وجود داره اول این اینکه من خودم رو لایق ثروت نمیدونم و فکر میکنم که خدا هم منو لایق ثروتمند شدن نمیدونه و میخوام که رب یا فرمانروا بخاطر دیگران به من قدرت بده (قدرت مالى) و دوم اینکه فکر میکنم ثروت خدا محدوده و اگه به افراد فقر یا اطرافیان و در کل کسانى که من میخواهم بهشون کمک کنم ثروت بده به من ثروت کمترى میرثه ، و همینطور و یه باور غلط دیگه که همین الان تو نوشتن متوجهش شدم اینه که اگر خدا به من ثروت بده و من به دیگران کمک کنم میتونم به این واسطه بین مردم عزت داشته باشمو اینها هستند موانع ثروتمند شدن من ، در حالى که متوجه شدم که من لایقترین شخص براى داشتن ثروت وثروتمند شدن هستم و از این به بعد فقط براى شادى خودم از خدا ثروت میخوام( و البته این معنیش این نیست که با کسى کارى ندارم و به کسى کمک نمیکنم ) ولى دلیل درخواست من از این به بعد فقط خودم هستم و عزت نفس خودم . نمیدونید چقدر خوشحالم و چه ذوقى دارم بخاطر کشف این باورهاى غلط و محدود کننده و نیز کشف این باورهاى جایگززین ، استاد ممنونم من جایزم رو از این مسابقه گرفتم واقعاً خدارو بخاطر اینکه منو در مسیر رشد و کمال قرار داده شکر میکنم کارى که هر روز انجام میدم و از شما هم بخاطر اینکه منو از ناهوشیارى به هوشیارى هدایت میکنید ممنونم.
بنام خدا باسلام خدمت استاد عزیز وارجمند و دوستان هم فرکانسی . به نظر من یکی از ترمزهای این طرز تفکر اینه که ما درخواست ثروت ونعمتهارا شرطی میکنیم . یعنی اینکه از خداوند میخواهیم اگر به ما ثروت بدهی ما هم قسمتی از آنرا میبخشم ، یعنی بخشش رو زمانی انجام میدهیم که دریافتش کنیم واین میتونه خودش یک ترمز باشه (در غیر اینصورت نمی بخشم ) . درصورتیکه ما به هرحال باید بخشنده باشیم به نسبت دریافتیهامون تا نعمتها وثروت به سوی ما سرازیر بشه وده برابر اونیکه می بخشیم رو دریافت کنیم .دومین دیدگاهی که این درخواست ایجاد میکنه میتونه باور کمبود باشه ، به این معنا که زمانی میتوان در کار خیر مشارکت کرد که خودت داشته باشی ، اما به نظر من هر چقدر هم انسان دستش تنگ باشه اگر بخشنده باشه وبا نیت خیر واین باور که هر چقدر ببخشه دهها برابر اون رو دریافت میکنه ، اگر هم دریافت نکنه حداقل همون پول یا ثروتی رو که داره برکت پیدا میکنه ، کما اینکه این قضیه برای خود من اتفاق افتاده ومن بعضی وقتا که خودم مشکل داشتم اما با وجود بخشندگی واقعآ برکت مالم رو احساس کردم وبرام ملموس بوده .