بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1

در اولین قسمت‌، اصلی مهم توضیح می‌شود که به ما شیوه ی صحیحِ مطالعه قرآن را یادآور می شود

این اصل که با استناد به آیه 7 سوره آل عمران‌، توضیح داده شده است‌، معیاری است برای تشخیص اصل از فرع.

«هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ ءَایَاتٌ محُّْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فىِ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَهِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ

وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کلُ‏ٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ(7)
و او کسى است که کتاب را بر تو نازل کرد، بعضى از آیات آن، آیات محکم است که اصل کتابند، و بعضى دیگر آیات متشابهند، اما آن کسانى که در دلهایشان انحراف است تنها آیات متشابه را پیروى مى‏کنند تا به این وسیله فتنه به پا کنند و به همین منظور آن آیات را به دلخواه خود تاویل مى‏کنند، در حالى که تاویل آن را نمى‏دانند مگر خداوند

و راسخین در علم، مى‏گویند به همه قرآن ایمان داریم که همه‏اش از ناحیه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آیات پند نمى‏گیرند (7)»

درک این اصل معیاری به دست مان می دهد تا از طریقِ درک منطق قرآن‌، قوانین خداوند را بشناسیم‌ و شیوه ی هماهنگ شدن با این قوانین را بدانیم.

وقتی قرآن را با معیاری مطالعه می کنیم که خداوند از طریق این آیه به دست مان داده است‌، آنوقت به قول قرآن هدایت می شویم. هدایتی که نتیجه اش سعادت هم در دنیا و هم آخرت است.

در ادامه‌‌ی توضیحات، تمام آیات قرآن با ریشه ی «ح ج ب» بررسی می شوند تا بعنوان قدم اول‌، با مفهوم کلیِ حجاب در قرآن آشنا بشویم و سپس به قدم های بعدی‌-یعنی آیاتی- هدایت بشویم که جنبه های دقیق تری از مفهوم حجاب را به ما توضیح می دهد.


بررسی حجاب در قرآن | قسمت 2

بررسی حجاب در قرآن | قسمت 3

بررسی حجاب در قرآن | قسمت 4

بررسی حجاب در قرآن | قسمت 5

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    405MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1
    24MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

308 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 5
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.

    حجاب مبحثی که سالهای سال منو درگیر خودش کرده بود.

    چ ترسها ونگرانی هایی تو جونم انداخته بود و چ‌ لذتهایی را از من گرفته بود.

    آدم مذهبی ای نبودم منتهی به داشتن حجاب خیلی مقید بودم .

    نه اینکه علاقه داشته باشم .فقط ب دلیل افکار وباور های غلط .

    فقط ب خاطر ترس از خدا وآخرت .

    دقیقا داشتن حجاب رو مهمترین فاکتور مذهب وخداپرستی میدونستم .

    واز همه ی کسانی که حجاب نداشتن یا درست رعایت نمی‌کردن متنفر بودم .

    به هیچ‌وجه دوست نداشتم کنارم باشن وجایی که اونا هستن من باشم .

    چرا ؟فقط به یک دلیل ،چون حسودیم میشد که اونا راحت وآزاد هر تیپی که دلشون میخاد میزنن ولی من نمیتونم .

    چون میترسیدم نمیتونستم‌به خودم اجازه بدم که شبیه اونا بشم یا طوری که خودم دلم میخاست باشم .

    کلا در رنج وعذاب بودم .

    تنها دل خوشیم این بود که عوضش در آخرت مواخذه وعذاب نمیشکم .وب خاطر رعایت کردنش پاداش بهم داده میشه .

    تنها دل خوشیم واقعن همین بود فقط این باور بود که آرومم میکرد وبهم صبر میداد.

    شاید باورتون نشه همین حجاب زوری وتحمیلی ،باعث شده بود خیلی جاها اعتماد بنفس وعزت نفسمون زیر سوال بره.

    یادمه خیلی وقتا از خودم خوشم نمیومد .

    خیلی وقتا خستم میکرد.

    عصبیم میکرد. لجمو در میوورد.

    تو گرما به شدت اذیت میشدم .چادر و روسری ومانتو. وااای عذابم میدادن .

    حالاشم میبینم که خیلی ها همین عذابو میکشن وباورهای گذشته ی منو دارن که خدا ، به میزان عذاب کشیدنشون، بهشون پاداش میده که تونستن در برابر نامحرم مقاومت کنن .

    اگه بخام صادقانه بگم باوجود اینکه استاد عزیزخیلی ذهن منو تغییر دادن ونگرشمو به این قضیه عوض کردن اما چون تو شهر مذهبی ینی قم هستم ،باز یه جاهایی این مقاومت رو دارم .

    اما اینبار به خودم یادآوری میکنم که ناهید خانوم تو هر کاری اگه احساس خوبی نداری مطمئنا اون ‌کار واون مسیرت درست نیست.

    اگه حجاب داشتی وهرروز با احساس بد مواجه بودی وحتی گله مند وشاکی بودی از دست خدا ،پس رعایت کردنش باعث اجر و ثوابی نمیشد.

    وقتی با این همه فرکانس منفی ای ک داشتی،فک میکردی ب ظاهر کار مثبتی انجام میدی ،حتمن پاسخ خوبی دریافت نمیکردی .

    تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم خودمو تغییر بدم وبشم اون چیزی که خودم دلم میخاد باشم .

    شاید خیلی ها نپسندن اما حداقل اینه که خودم آرامش دارم .

    همینم شد.از طرف خانوادم واطرافیان خیلی ملامت شدم .

    خیلی توهین ها شنیدم که از دین خارج شدی.هنوز پدرم میگه تو بی ایمانی !

    نگاهها فرق کرد.

    البته یه عده که شبیه خودشون شدم وباورهای متفاوتی داشتن خوشحال شدن . اما تو خانواده ی خودم اکثرن مخالفت خودشونو بیان میکردن .

    یه خواهر دارم فوق مذهبی ، با وجود اینکه تهران زندگی می‌کنه حتی چند شب پیشم خونه ی ما دعوت بودن .بعد از رفتنش به مادرم گفته بود، از اینکه دستای خواهرام بیرونه یا لباس رو شلوارشون، کوتاهه پیش شوهرم اذیت میشم .

    گفته بود اونا باید پیش من رعایت کنن .

    باورش اینه که مردها تحریک میشن و وظیفه ی ما زنهاس که حجاب رعایت کنیم تا از عفت خودمون وعفت مردها محافظت کنیم .

    چیزی که خودمم سالها بر این باور بودم .

    هنوزم بخام بش فک کنم میترسم ونگران میشم .

    اما دیگه تمرکزی روی این قضیه ندارم .

    وآگاهانه تمرکزمو رو موضوعات دیگه میزارم وبا چنین افرادی وارد بحث نمیشم چون بهشون حق میدم که اینطور فک کنن.

    خوب میفهمم چ دردی میکشن شاید خیلیا نتونن درک کنن ولی وقتی جایی بزرگ شده باشی که این مسائل خیلی مهم و اساسی باشه تو زندگیت ناخود آگاه تو ،هم درگیرش میشی.

    میگم با وجود اینکه فرق کردم اما هنوزم یه جاهایی باز از تیپ خانومهای دیگه که چند درجه آزادتر از خودم هستن اذیتم می‌کنه .

    خودم میدونم محیط خیلی تاثیر داره .

    چون وقتی شمال میریم این تعصبات خیلی کمرنگ میشه .شایدم دیده نشه .

    با وجود تغییر باورم ،مشکلی برام بوجود نیومده .ینی در معرض خطری قرار نگرفتم .چون میگن اگه بی حجاب باشی تو خیابون یا مکان عمومی بیشتر آسیب میبینی ومردها بیشتر تهاجمی میشن .

    در حالیکه هیچ چیزی تو زندگی بیرون و داخل من فرقی نکرده .

    ومن همه جا احساس امنیت میکنم .

    تا حالا نشده کسی مزاحمم بشه .

    خیلیا خیلی چیزا واتفاقاتی رو تعریف میکنن ولی برای من هیچ وقت هیچ موردی تو زندگیم پیش نیومده .

    نه اون موقعه که حجاب داشتم و نه الان که یه کم آزادترم .

    خداروشکر هیچ وقت آدم ناتو و مرد نانجیب جذب نکردم .

    ولی یادمه که وقتی حجاب داشتم خیلی عقده ای بودم .

    خیلی کمبود در خودم حس میکردم .

    خیلی خودمو با این و اون مقایسه میکردم .

    تا به خودم اومدم گفتم تا کی میخای بر خلاف میلت حجاب داشته باشی.

    عفت و پاکدامنی هر خانومی مسئله مهمی هستش که در دین ما متأسفانه این عفت وپاکدامنی رو به حجاب ربط میدن .

    نمیشه دیدگاه وافکار وباور کسیو تغییر داد.

    به قول استاد عزیز ما مسیر خودمونو میریم وکاری به کسی نداریم .

    دیگران هم آزادم هر طور که میخان باشن .

    چ اونی که با حجاب تر از منه چ اونی که آزاد تر از منه .

    اینجا هم باز مشکل از منه که هنوز پذیرش ودرک درستی از آزادی ندارم .

    شاید که ن مطمئنم مثل گذشتم با گذشت زمان به این درک هم میرسم .

    ودر مسیرم ، هم فرکانسهای خودم قرار میگیرن .

    شاید کسی مثل خواهرم احساسشو بگه اما چیزی نیست که بخاد ذهن من یا حال منو بد کنه .

    باید یاد بگیرم همه جور آدمی رو درک کنم وبا کسی بحث وکلنجاری نداشته باشم .

    هر کسی طبق باورهای خودش پیش میره .

    آزادی مال همس .

    اگه جایی اذیت میشم مشکل از کسی نیست بلکه مشکل از خودمه که باید حلش کنم .

    نباید رفتار وبرخورد خود خواهانه داشت .

    خداروشکر امروز بهتر از قبل هستم هرچند نیاز خیلی بیشتری دارم تا همه ی آدمها را در همه ی شرایط وموقعیتی بپذیرم .طوری که آرامشم بهم نریزه واز لحظاتم لذت بیشتری ببرم .

    باید بزرگتر بشم .باید افکارم روشنفکرانه تر بشه .

    باید فراتر از دیدگاه شخصی خودم به قضایا نگاه کنم .

    ترسها ومقامتها رو بشکنم .

    تو دل ترس برم تا برای همیشه از بین ببرمشون .

    نمی‌دونم چ دلیلی داره که ما خانومهای ایرانی انقد به مردهامون تعصب داریم ؟

    جالبه شاید دوسشون هم نداشته باشیم .شاید ظاهر خودمون ،خیلی سر تر از همسرمونم باشه ، اما باز ب خاطر ترس هامون تعصب به خرج میدیم .

    که ب نظرم واقعن مسخرس!

    چرا ؟ فقط ب این دلیل که تو مغز ما افکار وباور های مخرب پر کردن که حواستون به مردهاتون باشه .

    اونا هم ب همین دلیل اعتماد ب نفساشون بیشتر از ماست ‌.

    چون اونا هم شنیده های ما رو شنیدن.

    کسی حواسش به خانومش نیست همه ی حواسها به مردهاس!

    که گر چه اونم درست نیست .

    هر کسی مختار هرطور که دوست داره باشه چون هیچ کس نمیتونه ازدست قانون فرار کنه .

    کسی که فک کنه داره زرنگ بازی در میاره این خیال خودشه .

    قانون با همه به یک شکل ویک سبک بر خورد می‌کنه .

    همه ی اینا توهمات ما ایرانی هاس .

    متاسفانه انقد بسته بزرگ شدیم که بسته وکوچیک فکر میکنیم .

    امیدوارم رشد کنیم وافکاروباورهامون را هم بزرگتر کنیم .هیچ کس نمیتونه به ما آسیب بزنه و هیچ قدرتی نمیتونه به ما سلطه جویی کنه تا وقتی که ما در مسیر هدایت خداوند هستیم .

    من با این باور سعی میکنم همه چیزو رها کنم وکنترل کسی رو در دست نگیریم .

    چون می‌دونم کنترل کردن بقیه چ آسیبهایی بهم میزنه .

    خداروشکر عباس منشی دارم که هرجا خطا کردم با حرفها وتجربه هاش آرومم کنه وحالمو خوب کنه ومنو دوباره به مسیر بر گردونه .

    در کل که توجه وتمرکز گذاشتن رو این موضوع ،کاری باهامون کرده بود که از انجام دادن خیلی از کارای واجب دست کشیده بودیم .

    همانطور که استاد گفتن اصل رو ول کرده بودیم وبه حواشی پرداخته بودیم.

    برای ذخیره ی آخرت انقد کارهای بزرگ وقشنگی هس که با افکار وباور های درست میشه انجامش داد که ما فراموشش کرده بودیم و توجهی بهشون نداشتیم .

    میشه همین جا دنیایی ساخت که لذت برد ازش و باورهایی ساخت که آخرت رو هم به همراه داشته باشه .

    خدا پرستی وپرستش خداوند در چن کلام مثل حجاب ونماز وروزه خلاصه نمیشه. خیلی فراتر از این چیزاس .

    امیدوارم خداوند همیشه همراه ما باشه وما را در هر لحظه هدایت کنه .

    خودمو میگم هنوز خیلی جا دارم برای داشتن افکار وباور های مثبت ودرست .

    که امیدوارم به درک تک تکشون برسم .

    استاد جونم بی نهایت دوستت دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام خداوندمقصودومطلوب.

    سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.

    اولاتشکروسپاس اززحماتی که استادبرای پاسخ دادن به سوالاتی که ماهنوزبه درکش نرسیدیم ،میکشن.

    این سوال هم سالهابودمنم درگیرکرده بود.

    متاسفانه من ازاون دسته خانمهایی بودم که تکلیف خودمو،نمیدونستم .حجاب داشتم امادوسش نداشتم .حجاب نمی‌کردم ،یه جوردیگه عذاب می‌کشیدم .

    خوددرگیری بیش از اندازه ،داشتم‌.

    کارام تحمیلی وازروی ترس بود.

    انجام میدادم ،نمیفهمیدم براچی،انجام نمی‌دادم ،میگفتم وااای نکنه کارم اشتباهه.

    بالاخره حدوسط این دو موضوع راانتخاب کردم.الان حجابم تقریباطوریه که خودم احساس رضایت دارم .آزادم ودلم دراین حدرامیخاس،هنوزحجاب کامل راکنارنزاشتم ‌.البته اگه اسمش حجابه.

    همانطورکه همگی میدونید،الان توکشورمون سراین موضوع حجاب ،اتفاقاتی افتاده.

    وقانون کشورمون اینه که توحق انتخاب نداری ،وطبق قوانین این کشور،باید حجاب اجباری داشته باشی .واین حجاب راجزعه،اصلهای ، دین اسلام می‌دونن.

    نمی‌دونم طوری حرف میزنن ودلیل ومنطق میارن که ناچاری ،حرفاشونوباورکنی .

    اما بازم میگم ،قلبا،این دستورالعملها،بامن سازگاری نداشت . وقتی استادتواین زمینه ،صحبت کردن وزحمت تحقیق اصلی ماراهم کشیدن ،دیگه بهم ثابت شد،احساسم همیشه درست میگفته.

    واقعا بررسی که کنیم ،می بینیم ،فقط تقلیداز پدرومادر هامون وگفته هاشون ،مغزماشستشوداده شده.وماهم به خاطراعتمادبی جابه اونها،وتنبلی خودمون که دنبال حرفاشون رانگرفتیم که چراوبه چ دلیل ،چیزی میگن ؟

    به ناچارپذیرفتیم ونسل به نسل گشته و شده جرعه باورهای ما.

    خداخیربده انسانهایی مثل استادمون را،که ذهن ماراطوری سروسامون دادن،که برای انجام هرکاری ،خودمون، دنبال منطقی باشیم .

    که کاری راازروی عادت ویاترس انجام ندیم.

    هیچ وقت فکرنکردیم که چراوبه چ دلیل ،کاری راکه مرتبط به دینمونه ،راحق نداریم خودمون انتخاب کنیم وباید تابع وپیرو،راه اونها باشیم .فکرکنم خیلی دسته بالاگرفتیمشون.یانه خودمونو،روخیلی دسته پایین گرفتیم .به هر صورت ،وبه هر دلیلی ،کارمون وباورهامون اشتباه بوده.

    ازکجامطمئن شدم ،ازاون جایی که همیشه بااحساس بد،بودم .ازاونجاکه همیشه بااکراه انجام میدادم.جالبه هم حجاب رعایت میکردیم وهم انرژی منفی ساطرمیکردیم.بماندبااین حجابامون ،چقدرمانورم دادیم .البته جسارت نشه به عزیزانی که خودشون بامیل قلبی حجاب رعایت کردن ،رادوست دارن.اینااحساسهای بد،خودم بود.

    خداروشکرمیکنم که الان ذهنی بازودرکی بالاترازقبل دارم .حداقلش اینه که بااختیاروانتخاب خودم کاری را انجام میدم .

    امیدوارم مردمان ،کشورم هم به درک وآگاهی درست برسن وفکرنکن که به اجبار میشه ،دین رانگه داشت .

    ممنون ازاستادکه آیه های مربوط به حجاب رابهمون ،گفتن .

    اعتراف میکنم که من ،منتظرم یه نفرچیزی را ثابت کنه بعدپیرو،راه اون بشم .فقط فرقش اینه ازاستادعزیزمون انرژی مثبت وحس خوب می گیرم ،پس فکرمیکنم مسیرم درسته .

    لقمه ی حاضروآماده رادوست داریم ولی از شوخی گذشته،وقتی فردبزرگی مثل استادراهم فرکانس خودم دیدم ،دیدم‌هرچی میگن ،حرف دل واحساس منه.

    واگرنه اگر احساس خوبی به توضیحات استادم نداشتم ،به هیچ وجه ،سخنانشون رانمی پذیرفتم .

    می‌دونم که پذیرش وقبول هرچیزی،بامیل ورغبت خودت اگه باشه ،تواون زمینه موفق ترهستی .من عاشق کسانی هستم که حجاب کامل رادارن ولی به هیچ وجه بااحدی رفتارنادرستی به خاطر عدم حجاب ،ندارن .واینکار،رابالذت تمام وبامیل ورغبت خودشون انجام میدن.من به همه ی خانومهای محترم این چنینی ،احترام میزارم وحتی غبطشونم راهم میخورم .منتهی هیچ وقت به این درک واحساس خوب بابت حجاب نرسیدم.

    از کارهای تقلیدی خسته شدم وگذرزمان نشونم داده که چقدربااین افکاروباورهابه خودم،آسیب وخسارت زدم .

    استادقشنگم ممنون ممنون که انقدخوشگل وزیبا،قرآن راتفسیرمیکنی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام خداوندی که همه ی جهان ازآن اوست.

    سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.

    اولاتشکروسپاس اززحماتی که استادبرای پاسخ دادن به سوالاتی که ماهنوزبه درکش نرسیدیم ،میکشن.

    این سوال هم سالهابودمنم درگیرکرده بود.

    متاسفانه من ازاون دسته خانمهایی بودم که تکلیف خودمو،نمیدونستم .حجاب داشتم امادوسش نداشتم .حجاب نمی‌کردم ،یه جوردیگه عذاب می‌کشیدم .

    خوددرگیری بیش از اندازه ،داشتم‌.

    کارام تحمیلی وازروی ترس بود.

    انجام میدادم ،نمیفهمیدم براچی،انجام نمی‌دادم ،میگفتم وااای نکنه کارم اشتباهه.

    بالاخره حدوسط این دو موضوع راانتخاب کردم.الان حجابم تقریباطوریه که خودم احساس رضایت دارم .آزادم ودلم دراین حدرامیخاس،هنوزحجاب کامل راکنارنزاشتم ‌.البته اگه اسمش حجابه.

    همانطورکه همگی میدونید،الان توکشورمون سراین موضوع حجاب ،اتفاقاتی افتاده.

    وقانون کشورمون اینه که توحق انتخاب نداری ،وطبق قوانین این کشور،باید حجاب اجباری داشته باشی .واین حجاب راجزعه،اصلهای ، دین اسلام می‌دونن.

    نمی‌دونم طوری حرف میزنن ودلیل ومنطق میارن که ناچاری ،حرفاشونوباورکنی .

    اما بازم میگم ،قلبا،این دستورالعملها،بامن سازگاری نداشت . وقتی استادتواین زمینه ،صحبت کردن وزحمت تحقیق اصلی ماراهم کشیدن ،دیگه بهم ثابت شد،احساسم همیشه درست میگفته.

    واقعا بررسی که کنیم ،می بینیم ،فقط تقلیداز پدرومادر هامون وگفته هاشون ،مغزماشستشوداده شده.وماهم به خاطراعتمادبی جابه اونها،وتنبلی خودمون که دنبال حرفاشون رانگرفتیم که چراوبه چ دلیل ،چیزی میگن ؟

    به ناچارپذیرفتیم ونسل به نسل گشته و شده جرعه باورهای ما.

    خداخیربده انسانهایی مثل استادمون را،که ذهن ماراطوری سروسامون دادن،که برای انجام هرکاری ،خودمون، دنبال منطقی باشیم .

    که کاری راازروی عادت ویاترس انجام ندیم.

    هیچ وقت فکرنکردیم که چراوبه چ دلیل ،کاری راکه مرتبط به دینمونه ،راحق نداریم خودمون انتخاب کنیم وباید تابع وپیرو،راه اونها باشیم .فکرکنم خیلی دسته بالاگرفتیمشون.یانه خودمونو،روخیلی دسته پایین گرفتیم .به هر صورت ،وبه هر دلیلی ،کارمون وباورهامون اشتباه بوده.

    ازکجامطمئن شدم ،ازاون جایی که همیشه بااحساس بد،بودم .ازاونجاکه همیشه بااکراه انجام میدادم.جالبه هم حجاب رعایت میکردیم وهم انرژی منفی ساطرمیکردیم.بماندبااین حجابامون ،چقدرمانورم دادیم .البته جسارت نشه به عزیزانی که خودشون بامیل قلبی حجاب رعایت کردن ،رادوست دارن.اینااحساسهای بد،خودم بود.

    خداروشکرمیکنم که الان ذهنی بازودرکی بالاترازقبل دارم .حداقلش اینه که بااختیاروانتخاب خودم کاری را انجام میدم .

    امیدوارم مردمان ،کشورم هم به درک وآگاهی درست برسن وفکرنکن که به اجبار میشه ،دین رانگه داشت .

    ممنون ازاستادکه آیه های مربوط به حجاب رابهمون ،گفتن .

    اعتراف میکنم که من ،منتظرم یه نفرچیزی را ثابت کنه بعدپیرو،راه اون بشم .فقط فرقش اینه ازاستادعزیزمون انرژی مثبت وحس خوب می گیرم ،پس فکرمیکنم مسیرم درسته .

    لقمه ی حاضروآماده رادوست داریم ولی از شوخی گذشته،وقتی فردبزرگی مثل استادراهم فرکانس خودم دیدم ،دیدم‌هرچی میگن ،حرف دل واحساس منه.

    واگرنه اگر احساس خوبی به توضیحات استادم نداشتم ،به هیچ وجه ،سخنانشون رانمی پذیرفتم .

    می‌دونم که پذیرش وقبول هرچیزی،بامیل ورغبت خودت اگه باشه ،تواون زمینه موفق ترهستی .من عاشق کسانی هستم که حجاب کامل رادارن ولی به هیچ وجه بااحدی رفتارنادرستی به خاطر عدم حجاب ،ندارن .واینکار،رابالذت تمام وبامیل ورغبت خودشون انجام میدن.من به همه ی خانومهای محترم این چنینی ،احترام میزارم وحتی غبطشونم راهم میخورم .منتهی هیچ وقت به این درک واحساس خوب بابت حجاب نرسیدم.

    از کارهای تقلیدی خسته شدم وگذرزمان نشونم داده که چقدربااین افکاروباورهابه خودم،آسیب وخسارت زدم .

    استادقشنگم ممنون ممنون که انقدخوشگل وزیبا،قرآن راتفسیرمیکنی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام خداوندی که داوری ازآن اوست.

    سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.

    اولاتشکروسپاس اززحماتی که استادبرای پاسخ دادن به سوالاتی که ماهنوزبه درکش نرسیدیم ،میکشن.

    این سوال هم سالهابودمنم درگیرکرده بود.

    متاسفانه من ازاون دسته خانمهایی بودم که تکلیف خودمو،نمیدونستم .حجاب داشتم امادوسش نداشتم .حجاب نمی‌کردم ،یه جوردیگه عذاب می‌کشیدم .

    خوددرگیری بیش از اندازه ،داشتم‌.

    کارام تحمیلی وازروی ترس بود.

    انجام میدادم ،نمیفهمیدم براچی،انجام نمی‌دادم ،میگفتم وااای نکنه کارم اشتباهه.

    بالاخره حدوسط این دو موضوع راانتخاب کردم.الان حجابم تقریباطوریه که خودم احساس رضایت دارم .آزادم ودلم دراین حدرامیخاس،هنوزحجاب کامل راکنارنزاشتم ‌.البته اگه اسمش حجابه.

    همانطورکه همگی میدونید،الان توکشورمون سراین موضوع حجاب ،اتفاقاتی افتاده.

    وقانون کشورمون اینه که توحق انتخاب نداری ،وطبق قوانین این کشور،باید حجاب اجباری داشته باشی .واین حجاب راجزعه،اصلهای ، دین اسلام می‌دونن.

    نمی‌دونم طوری حرف میزنن ودلیل ومنطق میارن که ناچاری ،حرفاشونوباورکنی .

    اما بازم میگم ،قلبا،این دستورالعملها،بامن سازگاری نداشت . وقتی استادتواین زمینه ،صحبت کردن وزحمت تحقیق اصلی ماراهم کشیدن ،دیگه بهم ثابت شد،احساسم همیشه درست میگفته.

    واقعا بررسی که کنیم ،می بینیم ،فقط تقلیداز پدرومادر هامون وگفته هاشون ،مغزماشستشوداده شده.وماهم به خاطراعتمادبی جابه اونها،وتنبلی خودمون که دنبال حرفاشون رانگرفتیم که چراوبه چ دلیل ،چیزی میگن ؟

    به ناچارپذیرفتیم ونسل به نسل گشته و شده جرعه باورهای ما.

    خداخیربده انسانهایی مثل استادمون را،که ذهن ماراطوری سروسامون دادن،که برای انجام هرکاری ،خودمون، دنبال منطقی باشیم .

    که کاری راازروی عادت ویاترس انجام ندیم.

    هیچ وقت فکرنکردیم که چراوبه چ دلیل ،کاری راکه مرتبط به دینمونه ،راحق نداریم خودمون انتخاب کنیم وباید تابع وپیرو،راه اونها باشیم .فکرکنم خیلی دسته بالاگرفتیمشون.یانه خودمونو،روخیلی دسته پایین گرفتیم .به هر صورت ،وبه هر دلیلی ،کارمون وباورهامون اشتباه بوده.

    ازکجامطمئن شدم ،ازاون جایی که همیشه بااحساس بد،بودم .ازاونجاکه همیشه بااکراه انجام میدادم.جالبه هم حجاب رعایت میکردیم وهم انرژی منفی ساطرمیکردیم.بماندبااین حجابامون ،چقدرمانورم دادیم .البته جسارت نشه به عزیزانی که خودشون بامیل قلبی حجاب رعایت کردن ،رادوست دارن.اینااحساسهای بد،خودم بود.

    خداروشکرمیکنم که الان ذهنی بازودرکی بالاترازقبل دارم .حداقلش اینه که بااختیاروانتخاب خودم کاری را انجام میدم .

    امیدوارم مردمان ،کشورم هم به درک وآگاهی درست برسن وفکرنکن که به اجبار میشه ،دین رانگه داشت .

    ممنون ازاستادکه آیه های مربوط به حجاب رابهمون ،گفتن .

    اعتراف میکنم که من ،منتظرم یه نفرچیزی را ثابت کنه بعدپیرو،راه اون بشم .فقط فرقش اینه ازاستادعزیزمون انرژی مثبت وحس خوب می گیرم ،پس فکرمیکنم مسیرم درسته .

    لقمه ی حاضروآماده رادوست داریم ولی از شوخی گذشته،وقتی فردبزرگی مثل استادراهم فرکانس خودم دیدم ،دیدم‌هرچی میگن ،حرف دل واحساس منه.

    واگرنه اگر احساس خوبی به توضیحات استادم نداشتم ،به هیچ وجه ،سخنانشون رانمی پذیرفتم .

    می‌دونم که پذیرش وقبول هرچیزی،بامیل ورغبت خودت اگه باشه ،تواون زمینه موفق ترهستی .من عاشق کسانی هستم که حجاب کامل رادارن ولی به هیچ وجه بااحدی رفتارنادرستی به خاطر عدم حجاب ،ندارن .واینکار،رابالذت تمام وبامیل ورغبت خودشون انجام میدن.من به همه ی خانومهای محترم این چنینی ،احترام میزارم وحتی غبطشونم راهم میخورم .منتهی هیچ وقت به این درک واحساس خوب بابت حجاب نرسیدم.

    از کارهای تقلیدی خسته شدم وگذرزمان نشونم داده که چقدربااین افکاروباورهابه خودم،آسیب وخسارت زدم .

    استادقشنگم ممنون ممنون که انقدخوشگل وزیبا،قرآن راتفسیرمیکنی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام خداوندی که داوری ازآن اوست.

    سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.

    اولاتشکروسپاس اززحماتی که استادبرای پاسخ دادن به سوالاتی که ماهنوزبه درکش نرسیدیم ،میکشن.

    این سوال هم سالهابودمنم درگیرکرده بود.

    متاسفانه من ازاون دسته خانمهایی بودم که تکلیف خودمو،نمیدونستم .حجاب داشتم امادوسش نداشتم .حجاب نمی‌کردم ،یه جوردیگه عذاب می‌کشیدم .

    خوددرگیری بیش از اندازه ،داشتم‌.

    کارام تحمیلی وازروی ترس بود.

    انجام میدادم ،نمیفهمیدم براچی،انجام نمی‌دادم ،میگفتم وااای نکنه کارم اشتباهه.

    بالاخره حدوسط این دو موضوع راانتخاب کردم.الان حجابم تقریباطوریه که خودم احساس رضایت دارم .آزادم ودلم دراین حدرامیخاس،هنوزحجاب کامل راکنارنزاشتم ‌.البته اگه اسمش حجابه.

    همانطورکه همگی میدونید،الان توکشورمون سراین موضوع حجاب ،اتفاقاتی افتاده.

    وقانون کشورمون اینه که توحق انتخاب نداری ،وطبق قوانین این کشور،باید حجاب اجباری داشته باشی .واین حجاب راجزعه،اصلهای ، دین اسلام می‌دونن.

    نمی‌دونم طوری حرف میزنن ودلیل ومنطق میارن که ناچاری ،حرفاشونوباورکنی .

    اما بازم میگم ،قلبا،این دستورالعملها،بامن سازگاری نداشت . وقتی استادتواین زمینه ،صحبت کردن وزحمت تحقیق اصلی ماراهم کشیدن ،دیگه بهم ثابت شد،احساسم همیشه درست میگفته.

    واقعا بررسی که کنیم ،می بینیم ،فقط تقلیداز پدرومادر هامون وگفته هاشون ،مغزماشستشوداده شده.وماهم به خاطراعتمادبی جابه اونها،وتنبلی خودمون که دنبال حرفاشون رانگرفتیم که چراوبه چ دلیل ،چیزی میگن ؟

    به ناچارپذیرفتیم ونسل به نسل گشته و شده جرعه باورهای ما.

    خداخیربده انسانهایی مثل استادمون را،که ذهن ماراطوری سروسامون دادن،که برای انجام هرکاری ،خودمون، دنبال منطقی باشیم .

    که کاری راازروی عادت ویاترس انجام ندیم.

    هیچ وقت فکرنکردیم که چراوبه چ دلیل ،کاری راکه مرتبط به دینمونه ،راحق نداریم خودمون انتخاب کنیم وباید تابع وپیرو،راه اونها باشیم .فکرکنم خیلی دسته بالاگرفتیمشون.یانه خودمونو،روخیلی دسته پایین گرفتیم .به هر صورت ،وبه هر دلیلی ،کارمون وباورهامون اشتباه بوده.

    ازکجامطمئن شدم ،ازاون جایی که همیشه بااحساس بد،بودم .ازاونجاکه همیشه بااکراه انجام میدادم.جالبه هم حجاب رعایت میکردیم وهم انرژی منفی ساطرمیکردیم.بماندبااین حجابامون ،چقدرمانورم دادیم .البته جسارت نشه به عزیزانی که خودشون بامیل قلبی حجاب رعایت کردن ،رادوست دارن.اینااحساسهای بد،خودم بود.

    خداروشکرمیکنم که الان ذهنی بازودرکی بالاترازقبل دارم .حداقلش اینه که بااختیاروانتخاب خودم کاری را انجام میدم .

    امیدوارم مردمان ،کشورم هم به درک وآگاهی درست برسن وفکرنکن که به اجبار میشه ،دین رانگه داشت .

    ممنون ازاستادکه آیه های مربوط به حجاب رابهمون ،گفتن .

    اعتراف میکنم که من ،منتظرم یه نفرچیزی را ثابت کنه بعدپیرو،راه اون بشم .فقط فرقش اینه ازاستادعزیزمون انرژی مثبت وحس خوب می گیرم ،پس فکرمیکنم مسیرم درسته .

    لقمه ی حاضروآماده رادوست داریم ولی از شوخی گذشته،وقتی فردبزرگی مثل استادراهم فرکانس خودم دیدم ،گفتم که هرچی بگه ،حرف دل واحساس منه.

    واگرنه اگر احساس خوبی به توضیحات استادم نداشتم ،به هیچ وجه ،سخنانشون رانمی پذیرفتم .

    می‌دونم که پذیرش وقبول هرچیزی،بامیل ورغبت خودت اگه باشه ،تواون زمینه موفق ترهستی .

    استادقشنگم ممنون ممنون که انقدخوشگل وزیبا،قرآن راتفسیرمیکنی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: