بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1 - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-13 07:24:262021-08-26 18:42:45بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
زنده باد… درود بر شما استاد و جسارت شما.
بله جهان به سمت آگاهی ناب هدایت میشه و خرافه ها وجهل و کج فهمی بشر به مرور زمان تبدیل به دانایی و قوانین ثابت و محکم میشه و هیچ کس نمیتونه جلوی این جریان تکامل جهان رو که به دست خداوند هستش رو بگیره…
سلام بر شما
جناب استاد عباس منش
درود خداوند بر شما که راه را از بی راهه نشان می دهید .
ای کاش در مورد کل قرآن سوره به سوره ترجمه میکردی شما .
من همیشه دنبال ترجمه واقعی قرآن هستم
و یک سوال هم برام پیش میاد که چرا خداوند در عصری که دوربین فیلمبرداری و ماهواره و .. وجود داره پیامبر نفرستاده که این بحث ها پیش نیاد مردم بهتر به سمت خداوند هدایت می شدن . اگر میشه شما توضیح دهید .
درود بر شما . موفق باشید
سلام و عرض ادب و تشکر بی کران از استاد،مریم جان و کسانی که برای دادن این آگاهیها بما تلاش میکنند
یه سوالی برام پیش اومده که منو اذیت میکنه
اوناییکه خودشونو راسخون در علم معرفی میکنند و به خودشون اجازه میدند احکام استخراج کنند وبما بگن چی درسته چی غلطه اگر این تفسیر استاد عباسمنش رو بشنون قطعا میگن چرا استاد فقط داره به قران استناد میکنه در حالی که طبق حدیث ثقلین باید از احادیث اهل بیت هم برای تاویل ایات استفاده بشه(اونا اینو میگن دوستان نه من🙂)
و ماهم میدونیم که استاد به اهل بیت اعتقاد دارن و قبول دارن که حضرت محمد و اهل بیتشون از بندگان شایسته خداوندن
سوال من اینه که استاد حدیث ثقلین رو قبول دارن ؟و اصلا منظور حضرت محمد از حدیث ثقلین رو چی برداشت میکنن
اگر کسی چیزی میدونه لطفا منو از این شک نجات بده یا اگر استاد در مورد این حدیث جایی صحبت کردن دوستان بگن تا من به اونجا مراجعه کنم تا کلا تکلیفم با مسئله حجاب روشن بشه
متشکر متشکر متشکر
سلام خانم ایروانی🌺، امیدوارم خوب و سلامت باشید.
درخصوص سوال شما چند نکته به ذهنم رسید که میخوام بیانشون کنم: شما برای اینکه مساله حجاب براتون حل بشه، راه درست (که در حال انجام دادنش هستید) اینه که تحقیق کنید در کتاب قرآن، سوال بپرسید از روحانیون و… اما به محض اینکه حقیقت رو فهمیدی، نباید سعی و تلاش کنی کل روحانیون و اطرافیانت رو قانع کنی که دچار کج فهمی شدید، ما باید قرآن رو با قرآن معنا کنیم، معنای حجاب در قرآن به این صورت آمده و… چون این کار جدای از اینکه وقت و انرژیت رو میگیره و شما رو خسته میکنه، نتیجه دیگهای نداره.🌹 شما خودت به آگاهی برس، خودت مساله رو برای خودت حل کن، جستجو و پرس و جو کن. 📍اما از این قانون هم اطلاع داشته باش که هر کسی که در مدار صحبتهای شما باشه، تغییر میکنه. نخواه دیگران رو به زور تغییر بدی، چون این کار با سنت الهی در تضادها.📍
مطلب بعدی در خصوص حدیث ثقلین، میخواستم بگم: بله اگه من یک نفر در دسترسم باشه، زنده باشه، میرم و نظرش رو میپرسم. اهل بیت رسول خدا که همگی به جز امام زمان شهید شدند و من فقط به احادیث آنها دسترسی دارم، احادیث هم که امکان جعل شدن دارن، پس چرا به سراغ قرآن که خدا از اون در مقابل تحریف محافظت کرده و دست نخورده باقی مونده نروم؟
یعنی خدا (نعوذ بالله) نمیدونسته که من به این مشکل برخورد میکنم، خودش فرموده:
وَلِکُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ
ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﺍﻣﺘﻲ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺍﺳﺖ ; ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺸﺎﻥ ﺁﻳﺪ ، ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭﺍﻧﺼﺎﻑ ﺩﺍﻭﺭﻱ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﺮﻓﺖ .(۴٧) یونس
خدایا تو که برای هر امتی رسول فرستادی، رسولی که برای امت ما فرستادی الان کجاست، تا برم و سوالم رو بپرسم؟ چرا توی قرآن ذکر نکردی؟ یا ذکر کرده و من حواسم نیست، 💖یا اینکه به محض اینکه آماده دریافت پاسخ بشم، هدایت میشم و جواب از راههایی که فکرش رو نمیکنم بهم میرسه.💖 یا اینکه مثلا موضوع حجاب اونقدرها اهمیت نداشته که بهش تاکید بشه، چرا؟🤔 چون عوامل دیگهای اصل و اساسه جهانه، چون عوامل دیگهای باعث موفقیت و رستگاری هر فردی میشه. 🌺
با تشکر، موفق باشید🌻
کلمات قران با قلبم آشنا هستند، این تفسیر و این تاویل آیات قرآن شیوه ای هست که منم ریز به ریز و با ذره بین فرکانسی یه چند مدت دنبالش میکردم از ابتدای قران، که البته بدلیل تنبلی یا حالا شرایط دیگه ادامه اش ندادم، بشدت نیاز دارم یه نفر مثل خودم با همین ریز بینی های زیبا آیات قرآن رو بررسی کنه و با هم پیش بریم.
استادجان شنیدم وسط حرفاتون گفتین به امید الله قراره یه دوره پژوهشی سفر به دور قرآن (البته اسمشو من گذاشتم) برگزار کنین؛ بی صبرانه منتظر این دوره الهی و نورانی هستم!
من اعتقاد دارم همونجوری که انسان ها یک بازی کامپیوتری میسازن و برای راهنمایی گیمر، بهش دفترچه راهنما میدن یا به هر شکلی کمکش میکنن که مراحل بازی رو انجام بده، خدا هم بعد از آفرینش انسان اون رو رها نکرده و دفترچه راهنمایی به نام قرآن براش فرستاده تا با استفاده از اون دفترچه، زندگی لذت بخشی داشته باشه و بدونه کارهایی که واسه خوشبختی در این دنیا و البته آخرت باید انجام بده چیان؟
قرآن برا من حکم سند علمی و اثبات شده ای رو داره که فقط به حرفای اونه که شک نمیکنم، من به اون دوستان عزیزی هم که گاهاً برمیدارن از امامان و پیامبران حدیث میارن میگم این احادیث رو بخونید و اگر قلبتون پذیرفت که درسته ازش استفاده کنین، اما در خصوص قرآن من هیچچوقت شک ندارم به حرفاش، هرچی قرآن بگه بدون شک درسته، چون تنها کتابی هست که تا به امروز تحریف نشده، به ترجمه هاش کاری ندارما، اصل قرآن تا به امروز تحریف نشده و معیار بزرگی برای شناسایی مسیر درست و غلط هست.
از استاد عزیز متشکرم بابت اینکه نوع دیدگاهشون به قرآن رو با ما هم به اشتراک گذاشتن، من همچنان منتظر اون دوره نورانی سفر به دور قران از زاویه فرکانسی هستم :)
سلام به استاد عزیز و هدایتگرم مریم بانو و خانواده صمیمی عباس منش
من قبل از فایل کامنت گذاشتم و بعد از فایل هم اومدم که هر چیزی از آموزه های استاد دستگیرم شد بنویسم
خدا رو شکر می کنم و ممنونم از استاد که من رو ترغیب به خوندن قرآن کردند که به لطف استاد مدت کوتاهی هست که قرآن رو شروع به خوندن به همراه ترجمه و تفسیر کرده ام
منم مثل بیشتر دوستان که این موضع براشون اهمیت داشت همیشه منتظر بودم که استاد بحث حجاب رو باز کنند چرا که از کودکی تو ذهنم بود که چرا پوشش
با شنیدن فایل استاد اول به سراغ ایه ۷ ال عمران رفتم و با اینکه قبلا خونده بودمش اصلا بهش دقت نکرده بودم بله همانطور که استاد فرمود همون اشتباه تفسیر و ترجمه حتی تو خوندن قرآن رو داشت که در خوندن هم بین الله و راسخون در علم وقف نزاشت
ممنونم از آقا علیرضا که منو به سمت برنامه آپ هدایت کردی و دیدم که اونجا هم مثل استاد درست ترجمه کرده بود
تمام آیاتی که استاد فرمودن و ریشه حجب داشت بررسی کردم هیچ کدام از حجاب پوششی زن نبود و همه یه پوشش فرکانسی بود به حز درباره صحبت با زنان پیامبر
در آیه ۳۱ سوره نور و چند ایه دیگه که من فعلا همین ایه رو خوندم که از پوشش که ما الان به این شکل داریم صحبت نکرده
اما یه سوال استاد جان خدا در قرآن درباره بعضی مسائل مثل ارث طلاق به طور کامل و واضع ریز به ریز رو گفتم اما درباره حجاب یا نماز کامل نگفتن
و در آیاتی هم خدا گفتن که اطاعت از من اطاعت از رسول هست و اطاعت از رسول اطاعت از من
آیات ۵۹ سوره نساء و ایه ۸
فک کنم ایه ۱۴ ال عمران اگه اشتباه نکرده باشم
من فک می کنم در این موارد باید به احادیث پیامبر مراجعه کنیم که من خودم بررسی کردم و در اینجا مجال گفتن نیست پیامبر به گردی صورت و کف دست اشاره کردن که البته حدیث زیاد هست و اگر کسی دوست داره بره تحقیق کنه
و در آخر به نظر من البته قصد جسارت به استاد رو ندارم چرا که هر چه آرامش در زندگی الانم دارم مدیون استاد هستم قرآن هیچ موضوعی را در خود ندارد که بی ارزش باشد و همه قرآن موضوعات ارزشمند و گرانبها هست
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشیم
سلام به استاد عزیز
مبحث بسیار عالی بود هر چند که ما از دورههای قبلی شما این موضوع رو کاملا اگه نگم ولی درصد بالاییش رو درک کردم و بسیار متشکرم.
ولی وقتی کامنتهای اینستا رو دیدم با خودم گفتم حیف از استاد که این فایلها و آگاهیها رو تو اینستا برا عموم میزاره. من اگه جای شما بودم به این راحتی مطالب تو اینستا نمیزاشتم. جالبه طرف با تمام مطالب شما چه گذشته و چه این فایل مخالفه و کلا مشخصه با شخصیت شما مخالف هستش ولی همچنان فالورتونه و برنامه هاتون رو دنبال میکنه اینم از اون شاهکارهای خلقت هستش که فقط ما ایرانیا فکر کنم اینجوری باشیم. خلاصه خسته نباشید خدا قوت ولی به نظرم اینستا آگاهی نزارین حیفه تونه.
به نام خدای مهربان
به نام فرمانروای کل عالمیان
به نام او که ما را با عقل و اختیار آفرید
سلام به استاد عزیزم. سلام به مریم شایسته ی مهربانم و سلام به هرآنکسی که این نوشته را میخواند…
استاد عزیزم نمیدونید چقدر ذوق زده شدم وقتی همسرم صدام زد و گفت استاد تو اینستاگرام فایل گذاشته و مثل یک آدم تشنه هرچی دستم بود گذاتم رو زمین و خودمو به همسرم رسوندم تا فایل رو باهاش ببینم. خدای من چه خبری دادی استاد. کولاک کردی در وجودم. اینکه یک عشق میتونه تو رو وادار کنه تا کاری که برات از اهمیتی کمی برخوردار بوده تا بخواین درموردش وقت بگذارین و حتی در موردش جوابی بدین حالا اینجور با عشق و شور وقت میگذارین که من از همه بیشتر مبهوت این عشق شدم. عشقی راستین که شوقی رو به پا میکنه که یک انسان مثل استاد عباسمنش به کم اهمیت ترین موضوع در قرآن بپردازه، به موضوعی که فرعه، به موضوعی که هیچ ربطی به اصل هایی که گفته نداره، به موضوعی که یک انرژی رو ازش میگیره چون میدونه باعث آزاد شدن کلی انرژی در ذهن حداقل خواهر عزیزشون میشه و میتونه با مقاومت کمتری به مسائل اساسی و اصل بپردازه، به موضوعی که به ما بچه های عباسمنشی یادآور میشه این موضوعی که بیشتر از 90 درصد فکر جامعه به اصطلاح و ظاهرا اسلامی ما رو دربرگرفته جز حاشیه ایی ترین و پیش پا افتاده ترین موضوعاتی هست که استاد الان اونم بخاطر یک انگیزه ایی و عشقی در پاسخ به یک سوالی که از قضا پر تکرارترین سوال کل آدم ها بوده پاسخ بدن و بشه سورپرایز برای ایشون و یک هدیه بسیار بسیار ارزشمند و رایگان برای کل بچه های خانواده صمیمی عباسمنشی. استاد یعنی من به وجد اومدم بیشتر از این انگیزه و عشق و تحسین تون کردم از این همه شور و شوقی که به خرج دادین و به عشق خواهر عزیزتون یک فایل رو ضبط کردین اونم به مدت سه ساعت، قطعا اونم هدایت خداوند بوده و تکامل این خانواده بزرگ که حالا یکم از فرعیات بشنون و سوال های خودمون رو کاملا به جواب برسونیم و انرژی مون رو آزاد کنیم. مقاومت های ذهنی مون رو کم کنیم و به درک درستی از خداوند و قوانین خداوند و کتاب الله یکتا برسیم.استاد من فقط وقتی داشتم اون فایل 5 دقیقه ایی رو گوش میدادم هی تحسین تون میکردم و هی میگفتم دمت گرم استاد. و از خواهر عزیزتون هم تشکر میکنم که اینقدر خوب داره روی خودش کار میکنه که استاد رو اینجور برانگیخته کردن تا راهگشا و پاسخ دهنده به ذهن های کنجکاو ما باشن.واقعا ازتون ممنونم خواهر استاد و واقعا شما رو هم تحسین میکنم که اینقدر در این مسیر با صبر پیش میرین و قدم های تاثیر گذار برمیدارین.مریم جانم از شما هم بی نهایت سپاسگزارم که در رکاب استاد با عشق هستی و با عشق برامون تدوین میکنی و سریع دوست داری این آگاهی ها رو گسترش بدی واقعا ممنونم و خیلی قدردان شما و استاد عزیز هستم و خیلی خیلی خوشحالم که دارمتون و خداوند رو سپاس گزارم که عضویی از این خانواده بزرگ هستم و افتخار اینو دارم که شاگرد استاد عباسمنش باشم و در دوره ایشون زندگی میکنم.واقعا خیلی خوشحالم خدایا شکرت…
استاد یعنی همین تیتر کافی بود که کلی خاطره و باورهای غلط و درست تو ذهن من رژه بره،کلی فکر کنم من برای پاسخ به این سوالم چه مسیرهایی رو رفتم و چه ها که نکردم و کردم…
شاید جالب باشه یک روندی از دیدگاه خودم از کودکی تا به الان درباره ی این موضوع در همین قسمت بگم.
منم مثل خیلی از دخترهای سرزمینم وقتی وارد مدرسه شدم از هفت سالگی با اینکه مثلا به سن تکلیف نرسیده بودم مجبور بودم مقنعه سرم کنم.
منم میشه گفت تقریبا در یک خانواده مذهبی رشد کردم حالا نه به شدت مذهبی اما خب اعتقادات غالب جامعه رو خیلی داشتن یکیش همین حجاب بود البته مادرم و خانواده سمت مادری ام بیشتر گیر بودن و تمام کل کل های من توی موضوعات مذهبی با مادربزرگ و مادرم بوده که گاهی به من برچسب چلچل زبون، پررو،گستاخ، زبون دراز و پرحرف و پرچونه میدادن. دقیق یادم نمیاد در دوران ابتدایی چه فکری داشتم میدونم یکبار فقط پرسیدم چرا مردا نباید چادر و روسری بپوشن؟چرا سن تکلیف باید اینجوری باشه و برای پسرها از سن 15 سالگی هست برای دخترها از 9 سالگی؟چرا اصلا باید موقع نماز هم چادر پوشید مگه خدا مرده یا نامحرمه یا حواس خدا پرت میشه؟خلاصه کلی سوال که یادم نیست. هیچ وقت هم جواب درستی نشنیدم جز اینکه خدا گفته. حالا خدا کجا گفته تو قرآن گفته. سواد دار شدم و یکبار قرآن رو با معنی خوندم هر چی دنبال جواب هام گشتم به پاسخ درستی نرسیدم تا اینکه به من فهموندن تو درکت از این کتاب کمه و کسانی که علمش رو دارند و تفسیر کردن آیه ها رو اومدن توضیح دادن تا ما متوجه بشیم. خلاصه گذشت و من کلا با اینکه مرجع تقلید داشته باشم مشکل داشتم نمیدونستم چرا درونم قبولشون نداره واقعا نمیدونستم چرا انگار احساسم میگفت این راه اشتباهه. و از طرفی هم با منطقم خودمو توجیه میکردم و به نوعی شاید اون موقع منطقی میکردم واسه خودم دینی که این همه اختلاف سر این موضوعات داره و حتی مراجع تقلید مختلف داره این چه جور دینی هست؟ اصلا مگه زمان حضرت محمد یا خود حضرت محمد مرجع تقلید بوده برای مردمش؟ خلاصه که هی به تضاد برمیخوردم هی به جواب کاملی نمیرسیدم. به جایی رسید که دیگه گفتم بابا من که زبونم فارسی هست چرا باید عربی نماز بخونم. مگه نمیگن نماز خوندن یعنی با خدا حرف زدن و در پیشگاه خدا حاضر شدن یعنی خدا زبون فارسی بلد نیست مگه میشه مگه داریم؟خلاصه گفتم بیخیال نماز رو… من سوم ابتدایی رسما دیگه از نامحرمان به شیوه ایی که از جامعه و معلم ها و خانواده یادگرفته بودم خودمو میپوشندم و حجاب میکردم و چقدر گاهی اون اوایل دچار حس گناه میشدم که موهام یکم دیده میشد.وای خدای من چقدر بچه بودم و چقدر نادان.
اتفاقا دیشب دایی ام یک عکس خیلی قدیمی رو از دهه 70 فرستادن که احتمالا مال سال 76 بود(که احتمالا نه ساله بودم) یک عکس جلوی یک حجله برای مراسم اومدن مادربزرگ و پدربزرگم که از مکه اومدن قیافه ام دقت کردم یادمه اینقدر روسریمو محکم میبستم که زیر گلوم درد میکرد وای چقدر من بچه و نادان بودم.
میخوام بگم من چطور با این دیدگاه و یک حس گناه در وجودم داشتم بزرگ میشدم تا سن 16 یا 17 سالگی که بانجوم و عظمت خدا بیشتر آشنا شده بودم. تا اینکه برام یک اتفاق شگفت انگیز و خارق العاده افتاد. من در کل خیلی کنجاو بودم و به همه چی خیلی عمیق میشدم اینقدر که گاهی از درس زیست وعظمت این نظم در بدن مون و این درایتی که در ساختار بدن مون هست من به وجد میومد و ساعتها فکر میکردم و فقط کتاب جلوم باز بود و مات و مبهوت اون همه حیرت و شگفتی بودم. یا حتی در ریاضی به بی نهایت و تمام معادله های بی جواب که میرسیدیم یک علامت سوال تو ذهنم روشن میشد که اون کنجکاوی مقدس منو شاید شعله ور تر میکرد.من یک مدت نماز خوندم نخوندم فارس خوندم عربی خوندم اما بعد مجاب شدم برای عربی خواندن و بهتر عربی رو درک کردن. چون حس میکردم عربی خوندنش واسه این که اون کلمات بار معنایی بیشتر و عظیم تری از این معنی های تو کتاب ها دارن. خلاصه من در سن 18 سالگی اگر اشتباه نکنم آره پیش دانشگاهی بودم و چندماهی مونده بود به پایان ترم. کلا من بیشتر از خوندن کتاب و امتحان در جستجو سوال های خودمو تحقیق های بی ربط به درس و مدرسه بودم. وقت سر موضوعاتی گذاشتم که هیچکدوم به امتحان یا درس اون زمان من ربز نداشت و حتی گاهی جلوتر از مطالب کتاب میرفتم(فکر کنم یک پاشنه آشیلم عجول بودن و تکامل رو رعایت نکردنه) یک از اون موضوعاتی که ذهن منو به خودش مشغول کرده بود کلمه “عشق” بود و همون زمان به وجودیت خدا هم شک کرده بودم با اینکه قرآن رو اون زمان یکی دوبار با معنی خونده بودم و یکسری تضادها و اون همه سوال های بی جواب داشت دیگه فوران میکرد. دقیق یادم نیست چی شد و چطور شد که تونستم یکبار جوری نماز بخونم که فقط خودمو در محضر خدا حس کردم. یعنی میدونم چندین بار از خدا پرسیده بودم خودش به من جواب بده مگه نمیگی من صدای بنده هامو میشنوم. من میخوام خودت جواب بدی. اگر عشق رو هم آفریدی و حقیقت داره و اگر خودت حقیقت داری نشون بده و به من جواب بده. اون شب من فقط با دقت خیلی زیاد وضو گرفتم و قبلش و روزهای قبل ترش با کلی سوال و خواستن از خدا فقط خواستم. وضو گرفتم که ادب رو رعایت کرده باشم و خودمو خوشبو زیبا کردم گفتم میرم که با خدا حرف بزنم. من که میدونم دیگه این دولا راست شدنه معنی اش چیه و به من یکبار حس سبکی داده بود. شروع کردم و نیت کردم و واقعا تو ذهنم اون زمان با نیتم انگار وصل شدم برای نزدیک شدن و قربه االله…استاد الان که میخوام اون صجنه رو بنویسم قلبم به تپش افتاد. من تا گفتم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین یهو قلبم لرزید الان که دارم مرور میکنم دارم بهتر متوجه میشم چی شدم کجا بودم چیکار کردم خدایا… من ادامه دادم الرحمن رحیم مالک یوم الدین خدایا اشک چی بود افتاد روی گونه ام احساس کردم بغض گلومو گرفته و ناخودآگاه شروع کردم به بلند خوندن تا بتونم خودمو کنترل کنم و شاید ته وجودم اون موقع مثل همیشه از خودم در درونم میپرسیدم خدایا کجایی خداجون صدامو میشنوی خداجون حودت جواب بده. ادامه میدادم و بدنم میلرزید و اشک میرختم طوری که یادمه به قول هو الله احد رسیدم انگار هق هق میکردم. خدای من چه حس عجیبی بود خدای من. فقط خودمو کنترل کردم و میگفتم درسته کی گفته گریه نماز رو غلط میکنه و ادامه دادم رکوع رفتم واقعا از خدا قوت خواستم تا منو بلند کنه تا بتونم بایستم دوباره. اشک هامو میدیدم که روی سجاده میفتن و بوی خوب بیشتر حس میکردم وبخاطر این همه اشگی که تو چشمام جمع بود زیاد جلوی پامو درست نمیدیم اونه که منزه و پاکه و منو داشت پاک میکرد زلال میکرد شفاف میکرد آماده میکرد تا ملاقاتش کنم در سکوت در روی زمین در به خاک افتادن در تسلیم شدن به سجده در اومدم یعنی واقعا افتادم به خاک افتادم نه اینکه درست سجده کرده باشم دیگه یادم نیست چه اتفاقی افتاد و فقط نور بود و بعد چشمامو تو بمارستان باز کردم که اونم صدای مامانمو شنیدم وگرنه هیچ وقت دوست نداشتم برگردم الان با بغض و اشکم از اون احساسی که دارم تجربه اش رو به یاد میارم. فقط به یاد آوردنش هم منو منقلب میکنه و اونجا بوده که قلبم تکون خورد و دنیا رنگ تازه ایی داشت و یک عالمه تضاد یک عالمه آگاهی دیدم که برای من شاید زود بود یا شاید نتونستم مواطبش باشم نمیدونم شاید اونم بخشی از تکاملم بود. (خدایا چه حسی بود از فرش اومدم به عرشت در صورتی که الان که تعریف کردم انگار از عرش افتادم به فرش. درصورتی که اون افتادن روی فرش بهترین لحظه عمرم بود. یکجا تو فایل آرامش در پرتو آگاهی8 میگه عشق ملاقات مرگ و زندگی است،ملاقاتی در نقطه اوج…من اون فایل رو با تمام وجود و پوست و استخوانم درک میکنم چون اون لحطه رو با عشق به خداو عشق خدا انگار در ثانیه هایی از زندگی ام به درستی درک کردم.) نمیدونم چرا اینا رو اینجا نوشتم میخواستم کوتاه تر از این بنویسم از دیدگاه من به حجاب رسیدم به نقطه ایی در زندگی ام که اون زمان تو دبیرستان که چند ماهی بود من خودم انتخاب کرده بودم که چادر بپوشم نمیدونم بالاتر نوشتم یا نه. من بخاطر تغییرات و شک ها و باز تغییر دیدگاهام یک مدتی از مامانم خواسته بودم برام چادر بدوزه و چادری شده بود منی که مخالف بودم و … اما باورتون میشه بعد از اون اتفاق من دیگه چادرمو گذاشتم کنار. نمارمو از سر عادت نمیخوندم که با عشق و پیدا کردن و وصل شدن به گمشده ام میخوندم.
این همه گفتم تا این سوالمو بگم که تو سایت استاد به جوابش رسیدم این سوال شاید همیشه در پس ذهنم بود که چرا اگر من به خدا رو حس کردم به خدا نزدیکتر شدم عشق رو با وجودم با قلبم درک کردم خدا منو برد به طوری که روی زمین نبودم تا جایی که کارم به بیمارستان کشیده بودچون انگار به گفته مامان و بابام نفس نمیکشیدم چون واقعا من برای مدتی نبودم چرا منی که اینقدر بخدا نزدیک شدم و بعدش با عشق به نمازخوندنم بدون عادت و رفع تکلیف ادامه دادم چادرمو که خودم انتخاب کردم و اجباری هم نبود گذاشتم کنار چرا؟؟؟ …اینجا فهمیدم چون قلبم اصل رو درک کرده بود و من کلی از فرعیات خودمو اون زمان دور کردم پاک کردم رها کردم سبک کردم و فقط همه چی رو خدا میدیم و اشک میریختم و اینقدر بقول استاد شفاف شده بودم که گاهی ناخودآگاه با دیدن یک چیزی من اشک هام سرازیر میشد و ناخوداگاه میگفتم خدایا شکرت.میخواستم بگم اقعا حجاب یک فرعیه که وقتی من اومدم تو سایت استاد اینقدر همه چی اصل بود بدون هیچ مقاومتی قلبم قبول میکرد و همراه استاد شده بودم. چون من یکجورایی قبلا دورهامو و کلی کنجاویی هامو درباره مسایل موفقیتی زده بودم…چون اینجا همه چی فرکانسیه. اینجا همه چی بر اساس توحید چیده شده اینجا فایل ها همه اش از یک عشقی در درون استاد جاری میشه. اینجا استاد نیست که فقط حرف میزنه اون قلبه استاده همون قلبی آرام میگیره با یاد خدا همون قلبی که در قران بهش اشاره شده…خدایا شکرت با تمام حس و خاطراتی که برام زنده شد تونستم بنویسم و تشکر کنم از استاد و بگم استاد تو همچین شاگردهایی داری که با قلب شون تو رو تحسین میکنن و راهتو تحسین میکنن و در مسیر این راه با تو هستن چون توحید اصله و من نیز یادگرفتم دنبال اصل باشم.
خدایا شکرت برای این لحظه برای این احساسم خدایا شکرت.
استاد با این فایل تون احساس میکنم کلی انرژی های گیر افتاده، کلی مقاومت ها و کجی فهمی ها رو اصلاح میکنید و باعث شروع تحولی در آموزش هاتون خواهید شد. کلی انرژی هایی که با احساس گناه محبوس شدن…
راستی آخر داستان تحول من بعد اون اتفاق شگفت انگیر و تجربه نابم من یکبار دیگه هم چادر پوشیدم و البته اینبار بخاطر احترام به مامانم و قولی که داده بودم. زمان دانشجویی ام هم کمتر از یکسال چادر پوشیدم که اونم سر یک حرف و کل کلی بود که من قول دادم و به قولم عمل کردم اما نتونستم این محدودیت و اون حس درونی من که دنبال آزادی بود رو نادیده بگیرم و بعد دوباره راه خودمو رفتم با اینکه مامانم خیلی خیلی ناراحت، با اینکه دوستان من اکثرا در دانشگاه اون زمان چادری بودن اما من دوباره به اختیار و با عقل ناقص خودم گذاشتم کنار. البته کل کل هام با مامانم درباره حجاب و بحث چادر تموم نشده بود. آخه منو مامانم یک هرزگاهی بحث داشتیم که یادمه یکبار به مامانم گفتم تو که اینقدر میگی چادر و حجاب رو خدا تو قران گفته اینقدر قران میخونی بگو کجاش گفته فقط واسه من روایت و تفسیر نیار از قران آیه بیار. که یادمه مامانم بنده خدا بعد چند روزی برام یکی دو تا آیه خوند یا معنی هاش گفت اینا. اینم سند و مدرک که میخواستی از خوده قرآن. من اون موقع انگار زیاد تو این فضا نبودم که خودمم برم تحقیق کنم شاید میترسیدم حرف مامانم درست باشه چون من عربی خوبی نداشتم و تسلطی هم به آیه های قران نداشتم ایه هایی از سوره نور و یا احزاب که برام خوند. من میگفتم خب برای مردم و زن های اون زمان و فرهنگ اون زمان بوده.با اینکه توجیه یکردم اما قلبم با تجربه ایی که از ان حجم آگاهی ها در لحظه ملاقات داشت میگفت ین چیزها رو بیخیال مسائل مهمتر هست.
حالا این مسئله ایی که حقیقتا منم خودم خیلی وقت نذاشتم و البته بلد هم نبودم چطور انجام بدم و برام یکار سخت و پیچیده بود. و یا شاید اینکه من با این باور که عربی من حرفه ایی نیست یا این باور که باید از اهل فن و دانش به قرآن کمک بگیرم یا این باور که باید مطالعات زیادی تو کتاب های مختلف داشته باشم تا بتونم به درک و تحقیق جامع و درستی برسم که البته این باور شاید ریشه در کمال گرایی من داشته. خلاصه که من خودم فقط سوره احزاب آیه 59 و سوره نور آیه 31 رو خوندم و هیچ وقت با پیدا کردن ریشه های سه حرفی کلمات در قرآن سرچ نکردم.این فایل استاد به من نشون داد و این باور رو در من ایجاد کرد که میشود. میشود برای هر سوالی که دارم برای تحقیق در قران از این روش استفاده کنم و با قدرت تعقلی که خداوند در وجودم قرار داده استفاده کنم. واقعا استاد با این فایل من مطمئنم یک حرکت متحولانه ایی ایجاد خواهی کرد. و فصل جدید آموزش ها و رشد سایت تون رو شاهد خواهیم بود و با این نشونه ها دیگه واقعا زمان ایجاد دوره قرآنی هست که دیگه وقتشه که دیگه دل ها آماده تر شده قلب ها شنواتر شده و خودتون هم مصمم تر و قوی تر شدین به لطف الله یکتا. چون قطعا این دوره به یادگار خواهد ماند مثل روان شناسی ثروت 1 که کولاکی در باورهای ثروت ساز ایجاد کردین. اینم جان دوباره ایی به نگرش ها برای مطالعه و خواندن قرآن میشه. یک بازنگری اساسی به آنچه از گذشتگان به ما رسیده و باورهایی که ایجاد کردند.
استاد همین آیه 7 سوره آل عمران خودش دنیایی از علم و معرفته. خودش نشون میده گمراهی ها و شرک ها با یک “و” عطف میتونه چه ها که ایجاد نکنه و چه سدی بسازه برای درک درست این آگاهی و فهم قرآن. قرانی که خودش گفته واضح و روشنه و هرکس میفهمه. پس چرا ما نفهمیم؟ چرا اصلا با خودمون فکر نکردیم این همه تضاد و نفهمی ما واسه چیه اگر این کتاب روشن و با زبان ساده بیان شده؟؟؟چرا شک نکردیم به همون چیزهایی که فکر میکردیم درسته؟
استاد همین معیاری که برای تشخیص اصل از فرع. آیه ایی که مشخص کننده ی شیوه ی مطالغه قرآن هست
اوست خدائی که قرآن را به تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که آنها اصل و مرجع سایر آیات کتاب خواهد بود و برخی دیگر آیاتی است متشابه تا آنکه گروهی که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته و امتحان شوند تا به تاویل کردن آن در دین راه شبه گری و فتنه گری پدید آرند، در صورتیکه تاویل آن کسی جز خدا نداند و اهل دانش گویند ما به همه ی آن کتاب گرویدیم که همه ی محکم و متشابه قرآن از جانب پروردگار ما آمده و بر این دانش و بر این معنی تنها خردمندان عالم آگاهند.
این از ترجمه قرآن خونه ما با ترجمه مهدی الهی قمشه ای هست که یکم بهتر از بقیه ترجمه هاست. البته چون پرانتزهاش کمه یکم آدم شک میکنه که شاید برداشت های خوده مترجم با ترجمه قاطی شده. الله اعلم…
استاد که خیلی ساده و کلمه به کلمه ترجمه کردند راحت تر میشه منطق و مفهوم رو پیدا کرد.
خدای من نصفه شب شد و من هنوز کامنتم رو ارسال نکردم. من از ساعت 19 شروع کردم به نوشتن تا الان که ساعت از 12 شب گذشته…یعنی این آیات متشابه چقدر ما رو گمراه کردند. چقدر خوبه دوستان علت اختلاف بین شیعه و سنی بدون قضاوت بخونیم و بعد با قدرت تعقل خودمون راه رو با هدایت خداوند یکتا پیدا کنیم…یک چیزی اون موقع داشتم مینوشتم که یادم رفت اینقدر که رفتم تو تحقیق و دیدن مستندات و خوندن قران و سوال های جدیدی که تو ذهنم ایجاد شد که هنگم و چند دقیقه ایی نشسته بودم داشتم فکر میکردم به تمام آنچه تو ذهنم از این آگاهی ها مرور میشد.
خدایا منو کمک کن تا از راه راست گمراه نشم و تنها تو را بجوییم و تنها از تو یاری بگیرم.
خدایا کمکم کن که فرعیات منو در گودال گمراهی و نفوذ چیزهای باطل در وجودم قرار نده. خدایا من ریسمان الهی تو چنگ میزنم و فقط از تو یاری میجویم.
خدایا من دنبال اسم دین اسلام و اسم بچه مسلمان بودن و شیعه بودن نیستم و تعصبی هم ندارم. چون شاید سنی درست بگه.شاید فقط باید دین ابراهیم حنیف رو پیش گرفت و فقط موحد بود و مشرک نبود همین و بس…
به نام یکتای بی همتا
سلام فهیمه جانم
دختر چه غوغایی بود این کامنت شما
یعنی حقیقتا یه جاهاییش اشک اومد توی چشمام
وقتی اون رابطه ناب رو با اصل میخوندم، دقیقا داشتم تصور میکردم چه حالی داشتی و چی زیباتر از این؟؟
از خداوند میخوام به هممون لیاقت اون نزدیکی ناب رو بده که بعدش دیگه همه چیز میشه فرع و فقط اون لحظه ها میشن اصل
خدایا شمرت بابت این جمع رویایی که همش برام حال خوب و آرامش داره
اینجا یه دنیاییکه فقط میشه ازش درس گرفت و چه زیبا گفتید که استاد، دیگه صلب و ذهن ما تکاملش رو طی کرده و ماها آماده اون دوره بذت بخش قرآنی هستیم که به یاری خداوند به زودی زود آماده بشه و هممون ازش نهایت بهره رو ببریم
بازم سپاس خواهر نازنینم و برای هممون شادی سلامتی آرامش و ثروت های بی انتها رو آرزو دارم🤗🤗🌷🌷✋🏻✋🏻🥰🥰🌺🌺⭐️⭐️🌹🌹✌️✌️
سلام به روی ماهت زهرا جانم
ممنونم از اینکه بام کامنت نوشتی. ممنونم که تا انتها خوندی و با احساس من همراه شدی.
بهت تبریک میگم که اینقدر زلالی و درک کردی احساس اون زمان منو و توام اشک برچشمانت اومد.
واقعا الهی که هممون لیاقت این جور ملاقات کردن های خدا رو در هر لحظه لحظه زندگی مون کسب کنیم. لیاقتی با پایه ایی از باورهای درست و محکم کسب کنیم که هیچ توپ و تانکی تکونش نده.
لیاقتی کسب کنیم که جملگی جان شویم و محرم جانان شویم و سراسر عشق و نور و لذت و حال خوب و مستی با او شویم.
ممنونم دوست خوبم برای اینکه برام نوشتی واقعا سپاس گزار این کامنت هات هستم.
برات بهترین ها رو از خداوند یکتای مهربان میخوام.
ارادتمندت فهیمه
سلام و عرض اااادب و احترام به هر شخصی که به من آگاهی میده
فهیمه عزیزم تو چقدرررر منی …. مشابه تجربه شما رو داشتم از فرش به عرش رسیدن و دیدن ذره ایی از عشق الله. که توانایی درک اون عشق ناچیز هم نداشتیم و از حال رفتیم.
با مرور خاطرات اشک از چشمانم سرازیر شد خدایا سپاسگزاااارم .
ممنون که تجربه ت رو نوشتی فهیمه عزیزم.
بعد از اون ماجرای تحول ابتدایی من؛ افرادی سواستفاده گر من رو در مسیر غلط بردن مسیری که باعث شد به مدت 5 سال یک خشک مذهب متعصب سیاسی بشم و آدم های اطرافم ازم بیزار بشن.
میدونستم یه چیزی غلطه ، آدم های متعادلتر بهم میگفتن ولی نمیپذیرفتم ، و مدام از خدا میخواستم هدایتم کنه به مسیر درست و حالم رو خوب کنه. اتفاقات خیلی خیلی بدی برای زندگی شخصی م افتاد که نمیخوام فضا رو منفی کنم و با یاداوریش حالم رو خراب کنم .
ولی بعداز سه سال درگیری فهمیدم کار خدا بوده که من لجباز رو آدم کنه از فرعی بیاره تو راه درست تو مدار درست، اینکه کار به اعتقادات و تفکرات کسی نداشته باشم و فقط رو فرکانس خودم باشم خدا خودش آدمهای غلط رو از زندگیم حذف میکنه.
خدایااااااا میدونم کار خودت بود ببخش که ناشکری کردم و بابت اون اتفاقات بهت شکایت کردم. سیلی خوبی خوردم درد داشت کبود شدم زخمی شدم . میخواستم باهات قهر کنم ولی دلم نمیومد و زیر چشمی باهات حرف میزدم و …
ولی در عوض بیدارم کردی که هرچی سرم اومد تقصیر خودم بوده فرکانس خودم بوده باورهای غلطی بوده که بدون تحقیق پذیرفتمشون.
اله من معبود زیبا من ،دوباره من و عاشق و شیدا و مجذوب خودت کن . اگه بادی بهم خورد و من و اینور اونور برد دوباره
دستم رو بگیر بیار تو صراط مستقیم …
این اولین کامنت من در این سایت هست. یک ماهه که در مسیر جدید آگاهیم قرار گرفتم و با یک استادی دوره شکرگزاری و آشنایی با قوانین جهان هستی رو میگذرونم در کنارش با این سایت اشنا شدم و بی نهایت سپاسگزار الله یکتا هستم. فعلا دارم دوره های رایگان رو گوش میدم امید است که خدا هدایتم کنه و دوره ایی که مناسب مدارم هست رو تهیه کنم.
تشکر میکنم از استاد عباس منش عزیز و همه افرادی که این سایت رو هدایت میکنن.
نور آگاهی و عشق الهی رو برای همتون آرزو میکنم دوستون داااارم
سلام استاد عزیز
وقتی بحث حجاب مطرح میشه ،فقط پوشش نیست
خیلی مباحث دیگه دنبالش میاد
بحث محرم و نامحرم
روابط بین زن و مرد
خوانندگی زنان
فعالیت زن در اجتماع
و خیلی مباحث دیگه
جدای دین و مذهب و قران
ریشه اخلاقی این موضوعات کجاست ؟
تا چه حدی زن و مرد میتونن با هم راحت باشن ؟
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان عزیزم
استاد عزیزم من همون اول رفتم آیه ی ۷ آل عمران رو مطالعه کردم و معنی اون آیه دقیقن همونی بود که شما گفتید و راسخون در علم رو به خدا وصل کرده بود اما در ادامه حتی در ترجمه هم کاملن معلوم بود که جمله ایی که معنی کردند بعد از راسخون در علم ناقص شده یه چیزی کم داره اما به صورت کاملن هدایتی از طریق برنامه آپ به بخشی برخوردم به نام معجزه که کل کتاب قرآن رو داخلش گذاشته ، سریع رفتم سراغ آیه ی ۷ آل عمران ، معنی که توی این برنامه بود الله رو از راسخون در علم جدا کرده و همون معنی درستی که شما صحبت کردید با ترجمه ی درست آورده این رو گفتم که اگر کسی دوست داشت بره این ترجمه رو هم ببینه.
در پناه ربّ العالمین شاد و ثروتمند باشید.
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان، امشب گفتم قبل خواب ی سر ب سایت بزنم و ببینم فایل جدید چی هست. وقتی دیدم این فایل جدید درباره حجاب هست بقدری خوشحال شدم ک انگار ی هدیه ی عاااالی دریافت کردم. ذوق بچه ای رو داشتم ک ی اسباب بازی کادو گرفته و حالا با خوشحالی زیاد مبخاد کادوشو باز کنه ک ببینه چ اسباب بازی براش خریدن. ممنونم استاد. واقعا همیشه توی دلم ارزو میکردم ک کاش استاد چند فایل درباره حجاب بزارن. ی چیزی بگم بهتون استاد و اون اینه ک شما همیشه در لایوهاتون ب سوال کسانی ک درباره ی حجاب سوال مبکردن میگفتید ک ” ۲تا ایه س بچه ها؛ ۲تااا ایه تو قران فقط در قران اومده؛ اگر براتون مهمه برید بخونید و اگر مهم نیس براتون ک هیچی” اینو بارها ازتون شنیدم. یکی این جمله تون و یکی ی جمله ی معروف دیگه تون ک همیشه میگید ” بچه ها منطق قران بی نقصه ؛ برید ۱بار معنی فارسی شو بخونید، فقط اون کلمات تو پرانتز رو نخونید؛ بقیه شو بخونید” استاد همین ۲تا حرف شما من رو مصمم کرد ک برم قرانو بخونم و ببینم اصلا چی گفته؟ اصل حرفش چیه؟
منی ک بخاطر باورهای غلط و باورهایی ک از طریق مدرسه و خانواده چنان متنفر شده بودم از قران و نماز و روزه و خصوصا حجاب . .بخاطر حرفایی ک شما زدید رفتم و قرانو خوندم و الان دارم سوره ب سوره پیش میرم. تفسیرشو از دکتر بازرگان گوش میکنم و تااااازه دارم میفهمم ک اون چیزایی ک ب ما گفتن در مورد حجاب و نماز و روزه زمین تا اسمان فرق هست. اصلا قران سخت نگرفته. بخدا قران کامل ترین کتابه. من هر چی بیشتر میخونم قرانو بیشتر ب این نتیجه میرسم ک خداوند چقدر اسان گرفته ب ما. اصلا غذابی در قران نیومده در مورد حجاب؛ چقدر مارو ترسوندن ک اگر ی تار موت بیرون باشه و نامحرم ببینه اون دنیا از همون تار مو اویزونت کنن. چقدر مارو دور کردن از اصل خدا؛ !!!!!
من تازه دوست شدم با قران. با عشق میخونم سوره های قرانو؛ منی ک متنفر بودم از قران. فقط بخاطر حرفای شما کنجکاو شدم و گفتم بقول استاد بزار ۱بار از اول تا اخر بخونم قرانو
و تازه متوجه شدم خدا تو هیچی سختگیری نکرده برامون. بقول خودش “ما آسونی میخایم براتون ما نمیخایم سخت بگیریم ب شما”
میخام ازتون ویژه تشکر کنم استاد عزیز هم بخاطر این فایل باارزش و هم بخاطر اینکه باعث شدید دوست بشم با قران
بخدا قران اون چیزی نیس ک تو گوش ما کردن
استاد خیر و سعادت دنیا و آخرت رو براتون میخام و همچنین خانم شایسته عزیز
💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖