بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1 - صفحه 22
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-13 07:24:262021-08-26 18:42:45بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربان وهدایتگرم
سلام به استادعزیزی که بارها باعث شد مرزها در ذهنم جابجا بشه وسدهایی رو در درونم شکسته
وسلام به شما دوستان عزیزی که واقعا کامنتهاتون گنجی های عظیمی است و خیلی مواقع منو از تاریکیها بدر اورده و بعضا باعث شده کلام استادو بهتر درک کنم
چندروز قبل در پاسخ به یه سوالی که از خداوند داشتم به پیشنهاد یکی از دوستان هدایت شدم به فایل 1+160 سفر به دور آمریکا
این فایلو قبلا هم دیده بودم و حسابی احساساتی شده بودم
اینبار یه آن اومد تو ذهنم خوش بحالشون چقدر همشون راحت استادو در آغوش گرفتن
وبعد گفتم منکه انقدر دوست دارم استادو ببینم روزی که این اتفاق افتاد من چیکار میکنم ؟
ایا میتونم به این راحتی استادو بغل کنم و عذاب وجدانم نگیرم که گناه بود؟ نبود؟
میدونید این جا بود که یه ترک در باورهای ذهنم ایجادشد وموصوعی که هیچ وقت برام موضوعیت نداشت شد یه چالش ودلم میخواست به قول استاد محکم قدم بردارم باشک وتردید نمیشه زندگی کرد
همونجا از خدا پرسیدم خدایا تو بهم بگو چی درسته؟ پوششی که من دارم و سالیان سال توذهنمون کردن یا سبک زندگی استاد تو این زمینه؟
واقعا برام شده بود یه چالش ذهنی و فهمیدن جواب درست یه خواسته مهم شد برام
من تمام فایلهای دانلودی استادو گوش داده بودم قبل از خرید دوره ها
ولی مقاومت شدیدی ذهنم داشت که برم سری فایلهای حجاب رو ببینم
بالاخره فک کنم یه سال قبل بود که این کارو کردم ودو نه به دونه این مجموعه رو دیدم رفتم آیه ها رو پیدا کردم وخوندم و یکم به سد ذهنیم دراینباره تکان شدیدی دادم
و خب همه چی تموم شد تا چند روز قبل که دوباره این موضوع به شکل یه خواسته مهم در من ایجادشد
رفتم تو نشانه روزانه وهدایت خواستم ولی یه فایلی اومد که واقعا هیچ ربطی به سوالم نداشت فایل و کامنتها همه در مورد ثروت بود
گفتم باشه حتما هنوز اماده دریافت جواب نیستم و ولش کردم
فردای اونروز که دیروز بود ومیدونستم مریم جان فایل جدید میزارن
قبلا از اینکه گوشی رو باز کنم گفتم خدایا امیدوارم این فایل جواب واضحی به یکی از سوالام باشه
وقتی رفتم توسایت و این فایلو دیدم خشکم زد باورم نمیشد گفتم خداجونم تو دیروزم میتونستی تو نشانم این فایلو بیاری ولی نیاوردی چرا؟
چون من احساس نیاز شدید داشتم به جواب و اینکه اون ارامش درونی که امروز دارم رو نداشتم
ولی دقیقا فرداش باید به مریم جان الهام کنی یکی اون سر دنیا در این زمینه سوال داره وخودش بخاطر باورهایی که تا الان درش ایجادشده حاضر نیست بره این مجموعه رو ببینه
پس تو الان این فایلو بزار روسایت
انقدر ذوق زده شدم با اینکه میدونستم جمع بندی اخر استاد چیه ولی تشنه تشته فایل اول رو پلی کردم بعد فایل دوم رو بعدمثله ادم تشنه فقط میخواستم بفهمم اخرش چی میشه با اینکه میدونستم ولی اینم میدونستم اندفعه قراره حرفای جدید بشنوم و بخونم رفتم فایل اخر کامنت منتخب رو خوندم بعد یه سری کامنتهای دیگه بعد لومدم فایل سوم باز کامنتها فقط دیگه کامتت خوندم و خوندم و چه درهایی برام باز شد
چه تجربیات نابی از دوستان دستگیرم شد چقدر همه چیزو از زاویه ای دیگه تونستم ببینم
بدون پیش داوری بدون تعصب
البته من اصلا ادم متعصبی نبوده ونیستم ولی خب همیشه احساسم این بود که باید این موها پوشیده باشع و راحتم بودم با این قضیه
من مانتو تنم میکردم برخلاف خانواده چادری که دارم ویه بار گفتم من از 15 سالگی یعنی بیش از 30 سال قبل خودم انتخاب کردم مانتو بپوشم باهمه حرفهایی که شنیدم اونم تو اون زمان که بیشتر جامعه خیلی به پوشش اهمیت بیشتری میدادن
ولی انتخاب کردم باهاشم اکی بودم و احساس خوبی هم داشتم
حتی الانم با اینکه تو رامسریکی از شهرهای ازاد ایران زندگی میکنم که فقط کافیه برا پیاده روی بری بلوار
اکثریت بدون هیچ گونه پوششی هستن ولی من راحت هستم با خودم
یعنی نه هیچ وقت تعصب داشتم نه اینکه باجریان جامعه تغییر مسیر میدادم
ولی با همه این مسائل دلم میخواست بفهمم خود خدا نظر واقعیش دراین زمینه چی بوده
نکنه تمام چیزهایی که شنیدم اشتباه بوده ؟
امروزم رو هم تصمیم دارم به یاری خداوند بقیه قسمتهای این مجموعه رو کامل گوش کنم بازم کامنت بخونم و نهایتا بتونم با جمع بندی تمام مطالب برا خودم یه باور جدید درست کنم با پایه های منطقی انشالله
خیلی خوشحالم که تواین مسیرم خیلی احساس خوبی دارم که میتونم با اطمینان جواب سوالای دخترم رو تواین زمینه بدم چون اون بارها ازم پرسیده که مامان جراتو روسری سرت میکنی؟ ولی فلانی نه؟ چرا اون خانمه چادر سرشه؟ وخلاصه براش سواله که جرا هرکی یه شکلیه ومنم همیشه میگفتم هرکسی هرجوری دوست داره زندگی میکنه و اونم میگفت منکه بزرگ بشم دوست دارم بدون روسری باشم
خداروشکر هیچ وقت باهاش درمورد چیزهایی که به من ازبجگی گفتن صحبت نکردم وگاهی میگفتم این بزرگتر بشه من باید چیو بهش یاد بدم وچطور باهاش برخورد کنم ولی یه جورایی ته دلم رها بودم میگفتم خدا خودش هدایت میکنه
خیلی ممنونم از خداوند که منو ادمی بسیارمنعطف و قابل تغییر آفرید واقعا من فطرتا با تغییر اکی هستم راحت میپذیرم واینو مدیون خداوندم که درخمیرمایه من این منعطف بودنو قرار داد
خیلی ممنونم از مریم جان که به الهامات قلبیشون گوش دادن و این مجموعه رو روسایت قرار دادن
ونهایتا خیلی ممنون استاد عزیزم هستم که یه زمانی تصمیم گرفتن به این سوال خواهرشون حواب بدن
وبدین شکل ما رو باحقیقت قران اشنا کردن .
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
سلام به استاد
عزیز. بانو شایسته عزیز
وتمام دوستان این کلبه الهی .
استاد خیلی سپاسگذارم از شما بابت این آگاهی های الهی که به صورت هدیه در اختیار ما قرار می دهید
اول تشخیص اصل از فرع می تواند خیلی از مسائل مان حل کند در مورد دین در مورد خدا وهر آنچه که بیشتر مردم در گیر آن هست از جمله خودم قبل از اینکه با این قوانین آشنا شوم خیلی سوال داشتم که چطور می توانم دل خدایم را بدست بیارم که مرا به جهنم نندازد هزاران بار روایات شنیده بودم در مراسم های مذهبی و تکیه خانه که در فلان وقت بخاطر نماز جنین جهاد شد بخاطر حجاب چه کسانی قربانی شد وتمام جنگ جهاد که در راه اسلام شده بخاطر این جور چیزا بوده واگر یکی اعضای فامیل ما حجاب سفت و محکم می داشت آن شخص در همه جا مورد تشویق و تعریف بود. این قدر لیست این گناهان زیاد بود بعضی وقتا تکالیفم را چندین بار انجام می دا دم بخاطر که بتونم رضایت خدا را به دست بیارم شک هم می کردم که نکند من فلان حرف عربی یا دعا یا قرآن را غلط و اشتباه تلفظ کرده با شم و دوباره تکرار می کردم که شاید این بار درست تلفظ کدم موقع دعا ونماز خواندن با این زهنیت ها اینقدر در گیر بودم که اصلا از تمام کار و درس ها م ماندم همیشه سوالم این بود که چطور می توانم با این زنده گی با این با این گنا هان به بهشت بروم و خیلی رفتار های نا درستی داشتم به دلیل کمبود نعمت در زندگی داشتم همیشه اون رفتار هام جلو چشمم بود به این باور رسیده بودم دیگه خدا نمی بخشه چون این گنه را انجام ولیست ام زیاد شده و سوال های بسیاری در زهنم بود در مورد خدا بعضی اوقات قرآن که می خواندم اصلا درک نمی توانستم که از آن کوچکترین نتیجه دستم بیاد در مراکز مذهبی روی خواص قرآن حرف می زد ک فلان سوره فلان خاصیت دارد که چند بار بخوانی از فلان بلا نجات پیدا می کنی و….
واین سوالات باعث یک سری هدایت ها شد و بالاخره هدایت شدم به جواب سوالاتم که این سایت خدایی هست حالا سوالاتم خیلی کم شده و دارم روی مسیر خداوند حرکت می کنم .
خدایا هزاران مرتبه شکریت بابت این فضای بهشتی که در اختیار مان است و اگر هدایت نمی شدم شاید از جمله گمراهان بودم..
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 161
خداوند و هزاران میلیارد بار شکر میکنم بابت زمانی که فایل حجاب در قرآن که به صورت کاملآ تصادفی برام تو تلگرام باز شد و صدای استاد عزیزم و شنیدم و چقدر این صدای استاد به دلم نشست طوری که نقطه عطفی برای من شد که وارد سایت شدم و دوره تکاملم و برای وارد شدن به سایت با فایل حجاب در قرآن شروع کردم و در سریال زندگی در بهشت چهره ی استاد عزیزم و دیدم و مسیر زندگی من تغییر کرد و شناختم نسبت به جهان و خدای خودم متفاوت از قبلم شد و چقدر دید من نسبت به جهانی که در آن زندگی میکنم زیباتر و بهتر شد چقدر به خدای خودم نزدیکتر شدم و چه خدای دوستداشتنی برام شد اون خدایی که جرعت نمیکردم موقع دعا خوندن سرم بالا بگیرم حالا خدایی شده که در درون من جای گرفته و همیشه همراه منه در کنار منع و منو هدایت میکنه قبلاً هم بود ولی من غافل بودم و خودم لایق همصحبتی با خدای خودم نمیدونستم خودم و لایق نمیدونستم که خواستم و مستقیم به خدای خودم بگم همش آویزون این و اون بودم تا یه نیم نگاهی به من داشته باشه خدایا من چقدر از اون زمان تا به حال تغییر کردم و دیدم به تو چقدر عالی تر شده چقدر من به آرامش رسیدم چقدر احساس خوبی در دل دارم و چقدر حالم خوبه فقط با شناختی که از خداوند بدست آوردم قرآن و با عشق میخونم و درک میکنم و میفهمم الان دیگه برام نقطهی کوری نداره تمام چراهایی که تو ذهنم بود با آموزشهای استاد عزیزم پاسخ داده شده استاد یه نمونه بینظیر الگو برای منه شاگرده که تمام حرفای استادم و اگه مثل وحی منزل گوش کنم و انجام بدم خیر دنیا و آخرت و برای خودم خریدم …
رد پای امروز من خدایا سپاسگزارم بابت هدایتم
به نام خدایی که ستایش مخصوص اوست به نام خدایی که منو خالق زندگیم آفریده خدایا ممنونتم شکرت سپاسگزارتم
سلام به استاد عزیزم ممنونتم چقدر قشنگ توضیح دادین در مورد حجاب خدا خیرتون بده
خدا رحمت کنه همه اموات رو مادر من همیشه میگفت دخترم اگه موهاتو نامحرم ببینه اون دنیا از موهات آویزون میکنن و من برام سوال بود همیشه چطوری موهای ظریف و پوست نازک ما وزن بدن ما رو تحمل میکنه و وقتی بهش فکر میکردم چقدر اذیت میشدم و میترسیدم و بعد هم بزرگتر شدم ازدواج که کردم دوره قرآن ها میرفتم اونا هم تفسیر میکردن که اگه گناه کنی و حجابتو رعایت نکنی پل صراط نازکتر از مو هست و خیلی از این چرت و پرتها و بعد از دوره میومدیم خونه احساسه بدی به من دست میدادو خوبیش این بود باور نمیکردم
تا موقعی که با استاد عزیز آشنا شدم
کم کم فهمیدم که وقتی جایی احساسم بد میشه نباید برم و اعراض کنم و همین کار رو عملی کردم و الان نزدیک به یه سال میشه دوره قرآن نرفتم و چقدر حالم خوبه
و من مدیون شما استاد عزیز هستم که دستان خداوند شدین برای من و خانواده ام ممنونم ای بنده خوب خداوند ای راهنمای من در زندگیم
الان شکر خداوند الحمدالله زندگیم رفتارم افکارم باورهام و همه و همه متفاوت سده از بقیه حتی از خواهر بردارم و این یعنی رشد و پیشرفت
یعنی تکامل طی کردن
خداوندا من در برابر قدرت و علم و آگاهی تو تسلیمم من عاجزم تو برام همه کارهامو به راحتی و آسانی انجام بده خدایا آسان کن آسانیها رو برایم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
در پناه ایزد منان باشین
روز شمار تحول زندگی من فصل ششم
ردپای روز 161
سلام به خداوند نور و روشنایی
سلام به خداوند نور و عشق الهی
سلام به خداوند وهاب وفور و فراوانی
سلام به بهترین فرشتگان الهی و دوستان عزیزم
سلام و هزاران درود و سلام خدمت دو استادان عزیزم
سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
خدایا شکرت که امروز هم با بهترینع بهترین فرصت ها شادی ها خوش خبری ها و سلامتی و تندرستی کامل و با زیباترین دیده ها شنیده ها و آگاهی و آرامش الهی صبح زیبا رو شروع کرده و بلطف خدای وهابم با موفقیت و اتمام تمام کارهایم روزم رو به شب می رسانم الهی آمین
بررسی حجاب در قرآن | قسمت 1
اگر خانومی میخواد در امنیت و امن و امان و راحتی باشه باید طبق پوشش جامعه ای که درش زندگی می کنه و قرار داره لباسی مناسب و زیبا و راحت بر تن داشته باشه…
واز اونجا که خانومها روح لطیفی دارند و یا ممکنه بخاطر ناسلامتی بودن جامعه و یا بخاطر زیبایی هاشون مورد سوآستفاده قرار گیرند و مورد نگاههای سوءاستفاده گرانه ای قرار گیرند و احساس نا امنی کنند …خداوند ، فرموده که پوششی داشته باش که آسیب نبینی و در سلامت بسر ببری …. حالا این پوشش و امنیت در هر چیزی می تونه باشه..
مثلا من خودم به نور شدید آفتاب حساسیت دارم و یا حتی سرمای زمستون .. وقتی پیاده روی می کنم سعی می کنم دست و صورتم رو با کرم های ضدآفتاب بپوشونم و همچنین دست هام خیلی خیلی بیشتر می سوزه و حتی جوش و دانه دانه های قرمز میزنه و آنقدر خشک میشه که به شدت خارش میوفته بخاطر همین همیشه دستامو هم کرم مرطوب کننده میزنم هم پماد میزنم هم کرم ضدآفتاب و هم دستکش سفید دستم میکنم .. بخاطر اینکه دست هام از آسیب دیدگی در امان باشه …خب حالا در قرآن هم داره همینو میگه که طبق شرایط محیط تون لباس بپوشید که آسیب نبینیم …
یا مثلاً .. موقع خوابیدن .. آیا میشه لباس مجلسی و پولک دوری و نگین و منجق دار و یا زیپ و دکمه دار و تنگ پوشید و خوابید ؟؟ خب مسلمه که به بدن آسیب میرسه و اصلا احساس آرامش و راحتی نمی کنیم و آسیب میبینیم پس لباس مناسب و راحت ….
در مورد عرف جامعه هم همین طوره .. یعنی تا حدودی پوشندگی لازم هست تا خودمون احساس آرامش و آسایش و امنیت کنیم و در سلامت باشیم..
استاد جان خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم برای توضیحاتی که در مورد حجاب صحبت کردید و این را از دید قرآن توضیح دادید که در قرآن حجاب موضوع اصلی نیست و آنرا فرع می دانید و حتی در قرآن هم برای آن عذابی تعریف نشده است..
من که کلا هیچوقت حجابی که در جامعه ی ما بعنوان یک قانون خشک و خشن براش تعریف شده و این محدودیت های سفت و سخت رو هیچوقت قبول نداشتم و کلا با دین و مذهب میونه ی خوبی نداشتم چون سوالات زیادی در ذهنم داشتم که جرآت پرسیدن رو نداشتم و اکثرا بی جواب باقی می ماند فقط یک ترسی در اعماق ذهنم وجود داشت
کلا حجابی که با رعب وحشت و ترس و دلنگرانی وخشم و خشونت و زور باشه و یا بخاطر دین و مذهبی که از خودشون اختراع کردند رو هیچ وقت دلیل منطقی براش نداشتم و ندارم. ولی پوشش مناسب و در عین حال آزاد و راحت و خوش رنگ و زیبا رو خیلی هم دوست میدارم و باید احساس آرامش و امنیت و سلامتی داشته باشم..
وقتی تعصبات مذهبی رو کنار بذاریم و به قانونمندی اخلاقی توجه داشته باشیم و ذهن مون رو روشن کنیم دیگه بفکر حجاب با چادر و مقنعه و پوشش هایی که تعریف شده نیستیم … ما بعنوان یک انسان آزاده باید بتوانیم به حق و حقوق دیگران احترام بگذاریم و لا اکراه فی دین رو در نظر داشته باشیم
این چند وقتی که خانم ها آزادانه لباس می پوشیدن و تر و تمیز و زیبا در خیابان ها حضور داشتند واقعا لذت بخش بود چون آقایون هم چشماشون به این آزادی ها عادت کرده بود و منی که یک زن بودم بیشتر خانمها رو نگاهشون می کردم تا آقایون .. بخدا جوانان و آقایون خیلی خیلی بهتر با این موضوع آزادی پوشش برخورد می کردند و آنقدر عادی و طبیعی برخورد می کردند که انگار هیچ تغییری نکرده.. واقعا وقتی افق دیدگاه انسان رشد کنه و به اصل توجه کنه یعنی فقط به درون و خدای درونش توجه می کنه به حاشیه ها توجه نمی کنه که سرگرم مسایل حاشیه ای بشه. .. چند ماه پیش رفته بودم منزل خاله جانم بلوار کشاورز .. غروب تصمیم گرفته بودیم بریم میدان ولیعصر خرید کنیم کلی هم پیاده روی کردیم از ولیعصر تا فاطمی رو پیاده رفتیم و تا ساعت 10 الی 12 شب فقط بالا پایین میرفتیم آنقدر از این آزادی خانمها لذت میبردیم که انگار خارج از کشور بودیم حتی خانم های که حجاب کامل و چادر بر سر داشتند برخورد خوبی با خانم های حجاب آزاد رو داشتند چون مردم واقعا خوشحال بودند و در صلح و صفا و امنیت حضور داشتند … بنظر من سرزمین ایران ما.. بهترین مردمان خوب دنیا رو داریم ..
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
ای خالق جهان هستی کمکم کن هدایتم کنی تا برای همه چیزهای خوب و عالی در بهترین ها باشم و در سرزمینی آزاد و پاک و شاد و خوشحال با امنیت کامل زندگی کنم و من به کمتر از بهترینها رضایت نمیدهم ..
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا هدایتم کن
خدایاااا تنهافقط و فقط ترا می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.
حجاب مبحثی که سالهای سال منو درگیر خودش کرده بود.
چ ترسها ونگرانی هایی تو جونم انداخته بود و چ لذتهایی را از من گرفته بود.
آدم مذهبی ای نبودم منتهی به داشتن حجاب خیلی مقید بودم .
نه اینکه علاقه داشته باشم .فقط ب دلیل افکار وباور های غلط .
فقط ب خاطر ترس از خدا وآخرت .
دقیقا داشتن حجاب رو مهمترین فاکتور مذهب وخداپرستی میدونستم .
واز همه ی کسانی که حجاب نداشتن یا درست رعایت نمیکردن متنفر بودم .
به هیچوجه دوست نداشتم کنارم باشن وجایی که اونا هستن من باشم .
چرا ؟فقط به یک دلیل ،چون حسودیم میشد که اونا راحت وآزاد هر تیپی که دلشون میخاد میزنن ولی من نمیتونم .
چون میترسیدم نمیتونستمبه خودم اجازه بدم که شبیه اونا بشم یا طوری که خودم دلم میخاست باشم .
کلا در رنج وعذاب بودم .
تنها دل خوشیم این بود که عوضش در آخرت مواخذه وعذاب نمیشکم .وب خاطر رعایت کردنش پاداش بهم داده میشه .
تنها دل خوشیم واقعن همین بود فقط این باور بود که آرومم میکرد وبهم صبر میداد.
شاید باورتون نشه همین حجاب زوری وتحمیلی ،باعث شده بود خیلی جاها اعتماد بنفس وعزت نفسمون زیر سوال بره.
یادمه خیلی وقتا از خودم خوشم نمیومد .
خیلی وقتا خستم میکرد.
عصبیم میکرد. لجمو در میوورد.
تو گرما به شدت اذیت میشدم .چادر و روسری ومانتو. وااای عذابم میدادن .
حالاشم میبینم که خیلی ها همین عذابو میکشن وباورهای گذشته ی منو دارن که خدا ، به میزان عذاب کشیدنشون، بهشون پاداش میده که تونستن در برابر نامحرم مقاومت کنن .
اگه بخام صادقانه بگم باوجود اینکه استاد عزیزخیلی ذهن منو تغییر دادن ونگرشمو به این قضیه عوض کردن اما چون تو شهر مذهبی ینی قم هستم ،باز یه جاهایی این مقاومت رو دارم .
اما اینبار به خودم یادآوری میکنم که ناهید خانوم تو هر کاری اگه احساس خوبی نداری مطمئنا اون کار واون مسیرت درست نیست.
اگه حجاب داشتی وهرروز با احساس بد مواجه بودی وحتی گله مند وشاکی بودی از دست خدا ،پس رعایت کردنش باعث اجر و ثوابی نمیشد.
وقتی با این همه فرکانس منفی ای ک داشتی،فک میکردی ب ظاهر کار مثبتی انجام میدی ،حتمن پاسخ خوبی دریافت نمیکردی .
تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم خودمو تغییر بدم وبشم اون چیزی که خودم دلم میخاد باشم .
شاید خیلی ها نپسندن اما حداقل اینه که خودم آرامش دارم .
همینم شد.از طرف خانوادم واطرافیان خیلی ملامت شدم .
خیلی توهین ها شنیدم که از دین خارج شدی.هنوز پدرم میگه تو بی ایمانی !
نگاهها فرق کرد.
البته یه عده که شبیه خودشون شدم وباورهای متفاوتی داشتن خوشحال شدن . اما تو خانواده ی خودم اکثرن مخالفت خودشونو بیان میکردن .
یه خواهر دارم فوق مذهبی ، با وجود اینکه تهران زندگی میکنه حتی چند شب پیشم خونه ی ما دعوت بودن .بعد از رفتنش به مادرم گفته بود، از اینکه دستای خواهرام بیرونه یا لباس رو شلوارشون، کوتاهه پیش شوهرم اذیت میشم .
گفته بود اونا باید پیش من رعایت کنن .
باورش اینه که مردها تحریک میشن و وظیفه ی ما زنهاس که حجاب رعایت کنیم تا از عفت خودمون وعفت مردها محافظت کنیم .
چیزی که خودمم سالها بر این باور بودم .
هنوزم بخام بش فک کنم میترسم ونگران میشم .
اما دیگه تمرکزی روی این قضیه ندارم .
وآگاهانه تمرکزمو رو موضوعات دیگه میزارم وبا چنین افرادی وارد بحث نمیشم چون بهشون حق میدم که اینطور فک کنن.
خوب میفهمم چ دردی میکشن شاید خیلیا نتونن درک کنن ولی وقتی جایی بزرگ شده باشی که این مسائل خیلی مهم و اساسی باشه تو زندگیت ناخود آگاه تو ،هم درگیرش میشی.
میگم با وجود اینکه فرق کردم اما هنوزم یه جاهایی باز از تیپ خانومهای دیگه که چند درجه آزادتر از خودم هستن اذیتم میکنه .
خودم میدونم محیط خیلی تاثیر داره .
چون وقتی شمال میریم این تعصبات خیلی کمرنگ میشه .شایدم دیده نشه .
با وجود تغییر باورم ،مشکلی برام بوجود نیومده .ینی در معرض خطری قرار نگرفتم .چون میگن اگه بی حجاب باشی تو خیابون یا مکان عمومی بیشتر آسیب میبینی ومردها بیشتر تهاجمی میشن .
در حالیکه هیچ چیزی تو زندگی بیرون و داخل من فرقی نکرده .
ومن همه جا احساس امنیت میکنم .
تا حالا نشده کسی مزاحمم بشه .
خیلیا خیلی چیزا واتفاقاتی رو تعریف میکنن ولی برای من هیچ وقت هیچ موردی تو زندگیم پیش نیومده .
نه اون موقعه که حجاب داشتم و نه الان که یه کم آزادترم .
خداروشکر هیچ وقت آدم ناتو و مرد نانجیب جذب نکردم .
ولی یادمه که وقتی حجاب داشتم خیلی عقده ای بودم .
خیلی کمبود در خودم حس میکردم .
خیلی خودمو با این و اون مقایسه میکردم .
تا به خودم اومدم گفتم تا کی میخای بر خلاف میلت حجاب داشته باشی.
عفت و پاکدامنی هر خانومی مسئله مهمی هستش که در دین ما متأسفانه این عفت وپاکدامنی رو به حجاب ربط میدن .
نمیشه دیدگاه وافکار وباور کسیو تغییر داد.
به قول استاد عزیز ما مسیر خودمونو میریم وکاری به کسی نداریم .
دیگران هم آزادم هر طور که میخان باشن .
چ اونی که با حجاب تر از منه چ اونی که آزاد تر از منه .
اینجا هم باز مشکل از منه که هنوز پذیرش ودرک درستی از آزادی ندارم .
شاید که ن مطمئنم مثل گذشتم با گذشت زمان به این درک هم میرسم .
ودر مسیرم ، هم فرکانسهای خودم قرار میگیرن .
شاید کسی مثل خواهرم احساسشو بگه اما چیزی نیست که بخاد ذهن من یا حال منو بد کنه .
باید یاد بگیرم همه جور آدمی رو درک کنم وبا کسی بحث وکلنجاری نداشته باشم .
هر کسی طبق باورهای خودش پیش میره .
آزادی مال همس .
اگه جایی اذیت میشم مشکل از کسی نیست بلکه مشکل از خودمه که باید حلش کنم .
نباید رفتار وبرخورد خود خواهانه داشت .
خداروشکر امروز بهتر از قبل هستم هرچند نیاز خیلی بیشتری دارم تا همه ی آدمها را در همه ی شرایط وموقعیتی بپذیرم .طوری که آرامشم بهم نریزه واز لحظاتم لذت بیشتری ببرم .
باید بزرگتر بشم .باید افکارم روشنفکرانه تر بشه .
باید فراتر از دیدگاه شخصی خودم به قضایا نگاه کنم .
ترسها ومقامتها رو بشکنم .
تو دل ترس برم تا برای همیشه از بین ببرمشون .
نمیدونم چ دلیلی داره که ما خانومهای ایرانی انقد به مردهامون تعصب داریم ؟
جالبه شاید دوسشون هم نداشته باشیم .شاید ظاهر خودمون ،خیلی سر تر از همسرمونم باشه ، اما باز ب خاطر ترس هامون تعصب به خرج میدیم .
که ب نظرم واقعن مسخرس!
چرا ؟ فقط ب این دلیل که تو مغز ما افکار وباور های مخرب پر کردن که حواستون به مردهاتون باشه .
اونا هم ب همین دلیل اعتماد ب نفساشون بیشتر از ماست .
چون اونا هم شنیده های ما رو شنیدن.
کسی حواسش به خانومش نیست همه ی حواسها به مردهاس!
که گر چه اونم درست نیست .
هر کسی مختار هرطور که دوست داره باشه چون هیچ کس نمیتونه ازدست قانون فرار کنه .
کسی که فک کنه داره زرنگ بازی در میاره این خیال خودشه .
قانون با همه به یک شکل ویک سبک بر خورد میکنه .
همه ی اینا توهمات ما ایرانی هاس .
متاسفانه انقد بسته بزرگ شدیم که بسته وکوچیک فکر میکنیم .
امیدوارم رشد کنیم وافکاروباورهامون را هم بزرگتر کنیم .هیچ کس نمیتونه به ما آسیب بزنه و هیچ قدرتی نمیتونه به ما سلطه جویی کنه تا وقتی که ما در مسیر هدایت خداوند هستیم .
من با این باور سعی میکنم همه چیزو رها کنم وکنترل کسی رو در دست نگیریم .
چون میدونم کنترل کردن بقیه چ آسیبهایی بهم میزنه .
خداروشکر عباس منشی دارم که هرجا خطا کردم با حرفها وتجربه هاش آرومم کنه وحالمو خوب کنه ومنو دوباره به مسیر بر گردونه .
در کل که توجه وتمرکز گذاشتن رو این موضوع ،کاری باهامون کرده بود که از انجام دادن خیلی از کارای واجب دست کشیده بودیم .
همانطور که استاد گفتن اصل رو ول کرده بودیم وبه حواشی پرداخته بودیم.
برای ذخیره ی آخرت انقد کارهای بزرگ وقشنگی هس که با افکار وباور های درست میشه انجامش داد که ما فراموشش کرده بودیم و توجهی بهشون نداشتیم .
میشه همین جا دنیایی ساخت که لذت برد ازش و باورهایی ساخت که آخرت رو هم به همراه داشته باشه .
خدا پرستی وپرستش خداوند در چن کلام مثل حجاب ونماز وروزه خلاصه نمیشه. خیلی فراتر از این چیزاس .
امیدوارم خداوند همیشه همراه ما باشه وما را در هر لحظه هدایت کنه .
خودمو میگم هنوز خیلی جا دارم برای داشتن افکار وباور های مثبت ودرست .
که امیدوارم به درک تک تکشون برسم .
استاد جونم بی نهایت دوستت دارم .
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خداروشکر میکنم امروز هم با فایل ارزشمند مباحث قرآنی در باره حجاب چقدر دیدگاه مفیدی توی زندگیم اتفاق میافتد و نگاه درستی از قرآن به دست می اورم اما بازم میگم قبلأ از ،این دستورالعملها،بامن سازگاری نداشت . وقتی استادتواین زمینه ،صحبت کردن وزحمت تحقیق اصلی ماراهم کشیدن ،دیگه بهم ثابت شد،احساسم همیشه درست میگفته.
واقعا بررسی که کنیم ،می بینیم ،فقط تقلیداز پدرومادر هامون وگفته هاشون ،مغزماشستشوداده شده.وماهم به خاطراعتمادبی جابه اونها،وتنبلی خودمون که دنبال حرفاشون رانگرفتیم که چراوبه چ دلیل ،چیزی میگن
به ناچارپذیرفتیم ونسل به نسل گشته و شده جرعه باورهای ما
خداخیربده انسانهایی مثل استادمون را،که ذهن ماراطوری سروسامون دادن،که برای انجام هرکاری ،خودمون، دنبال منطقی باشیم که کاری راازروی عادت ویاترس انجام ندیم.چقدر زیبا در مورد این آیات صحبت کردید واقعا لذت بردم و باهمه وجودم خداروشکر کردم که در این مسیر هستم از خداوند مهربان میخوام که هدایتم کنه به راه کسانی که هدایت شده اند و این آگاهایهارو به بهترین شکل ممکن زندگیش میکنن
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام واقعن روحم بیدار شد چند وقتی بود که دنبال آیات متشابه بودم واصل قرآن که تنها قدرت رب است رو ندیدم با این تفسیر روحم بیدار شد که دنبال آیات متشابه نرم وزندگی به اصل واساس قرآن که رب هست بسپارم واگر هم فرکانس بشی بارب نوری در وجودت بیدار می کند که حالی باشد بین تو ونازیباها تشکر میکنم از استا با تفکر درستش واز اینجا از خداوند درخواست میکنم اون نور وجودمو آنچنادرخشان کنه سراسروجودمو روشنای،در بر بگیره چون واقعا درون من همین الان نیاز به وجود خداوند داره تا در پرتو نور اون زندگی کنم و زیبای های خداوند رو ببینم ولذت ببرم خدایا معجزه ای کن وسراسر وجودم سرشار از نور خودت کن این به معنی حجاب است
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت اساتید بزرگم
امروز این فایل نشونه ی من و جوابه سوالم بود
اینکه راجع به آیاته متشابه نباید دنبالشون باشیم به هیچ وجه مثلا راجع به روح استاد گفتن تو یکی از همین جلسه های بررسی حجاب در قرآن نمیدونم دقیقا کدوم جلسه ش هست اما گفتن خدا تو قرآن بهمون گفته غیر از خدا راجع بهش کسی چیزی نمیدونه دنبالش نرین و کسانی میرن دنبالش که تو قلبشون مریضی هست
کاملا متوجه شدم الاناینکه میان میگن ما کپی هستیم و باید به اصلمون برگردیم و ما مرکزه جهان نیستیم و خدا مرکزه جهان هست غلطه ما خارجه از خدا نیستیم
و این نمیدونم فیزیکه کوانتومه این حرفا نباید راجع بهش اظهار نظر کنیم چون هیچ کس نمیدونه بجز خدا و اینکه ما خود خداییم و خالقیم و هیچ جبری وجود نداره و تماما اختیاره کامل هست و اینکه میگن این لحظه رو مثلا ما میلیاردها بار زندگی شده توسط کپی های دیگه از ما انسانها وجود نداره ما چیزی نمیدونیم و همه ی اینها نظریه هست و کسی نمیدونه به جز الله پس بهتره دنباله اصل همین قوانین اصله جهان هستی باشیم همین آگاهی ها باشیم و تمام الان درک میکنم کاملا این موضوع رو و متوجه شدم
عاشقتونم
فعلا در پناه الله یکتا باشین
درود بر استاد توانمند و آگاهم
سپاس گذارم از این همه آگاهی و داده هایی ک ب ما میدین
من هیچ مذهب خاصی ندارم چون معتقدم هیچ پلی بین من و خداوند قرار نداره هیچ رابطی وجود نداره ک من بخام از اون طریق ب خدا وصل بشم و مستقیما خداوند در قلب من هست اما از کتاب خدا بهره میبرم چون راه کیفیت بهتر ارتباط با خداوند رو نشون داده و در رابطه با حجاب همیشه دوری کردم از حجاب فیزیکی چون برگرفته از جهله،مگر ما معتقد نیستیم ک خدای ما مهربانه پس چطور ممکنه ک برای موهای من،منو ب قعر جهنم نازل کنه،مگه من تکه ای وجود خدا نیستم،مس چطور ک اون بخدا تکه ای از وجودشو عذاب بده!!!
و از این طرف هم معتقدم پوشش باید طوری باشه ک عروسک جنسی تلقی نشم
من خیلی معمولی باید تیشرت و بدون حجاب برای موهام بیرون میرم و خیلی بهم میگن گناه مردها شهوت دادن،و نظر من اینه ک من حق دارم ک آزاد باشم و اون مردهای بیمار یه فکری ب حال درمان بیماری خودشون کنن و میتونن چقدر شخصیت بیماری داشته باشن ک از طریق موی یک زن برداشتهای جنسی کنن،و همیشه میگم اون مرد بیماره و همچین نظری داره من چرا خودمو ب سختی بندازم و حجاب کنم ب خاطر اینکه ب خیال بد نکنه،من مگه مسئول افکار بقیه هستم!!!
اما متاسفانه هنوزم زن های بسیاری داریم ک خودشون ب این ظلم ب خود دامن میزنند و معتقدند ک باید خودشون رو بپوشونن،همون طوری ک مثلا تابستونه و یک مرد دمای بدنش بالا میره منم دمای بدنم با اون مرد یکیه چرا ب خودم ظلم کنم و ب خاطر افکار زنگ زده ی دیگران خودمو بپوشنم خب من گرمم میشه و ب اندهزه ی یک مرد حق آزادی دارم
آرامش من:نرگس بِنساله