بررسی حجاب در قرآن | قسمت 3 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

183 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    حجاب در قرآن قسمت 3

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب

    مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

    آره شنیدن این آگاهی ها نتیجه استمرار و تعهد به بودن در این مسیره و گرنه اگر من و امثال من وسط راه ول میکردیم و بر میگشتیم به شیوه ی قبلیمون الان در مدار شنیدن این آگاهی ها نبودیم

    پس لیاقتمون رفته بالا و خدا رو شکر که تونستیم این ارزشمندی رو در خودمون بسازیم

    پس مرحله اول که شنیدنه اتفاق افتاده

    حالا میرسیم به مرحله دوم که درک کردنه اون هم با منطق

    .یادمه استاد میگفتین که من عاشق این منطق قرآنم که اگر چیزی رو گفته دلیلش رو هم گفته نه اینکه بگه چون من خدام بنابراین هرچی میگم شما باید بگین چشم چشمتون کو ردندتون هم نرم مثل اون چیزایی که سال های سال به ما گفتن :

    چرا باید چادر بپوشم؟ چون خدا گفته

    چرا باید جوراب ضخیم مشکی بپوشم؟ چون خدا گفته

    چرا باید مقنعه بپوشم؟ چون خدا گفته

    چرا باید زیر مانتوم ی چیز دیگه ای هم بپوشم ؟چون خدا گفته

    چرا نباید موهام بیرون باشه ؟چون خدا گفته

    چرا نباید لاک بزنم ؟ چون خدا گفته

    چرا مردا نمیپوشن ؟ چون خدا گفته

    و من :

    پس چرا زن های دیگه توی کشورهای دیگه اینجوری نمیپوشن ؟چون اونا مسلمون نیستن و میرن جهنم

    یعنی اینهمه آدم توی اینهمه کشور میخوان برن جهنم ؟ آره پس چی .تو این دنیا لذت میبرن اما اونجا تو آتیشن

    و من :

    پس بهتره اینجا خودم رو خفه کنم تا اون دنیا برم بهشت

    ی دختر 12 ساله نیم وجبی که چادرش ده برابر خودش بود و توش گم میشد که روش سنگینی میکرد که اگر نمیپوشید معلم پرورشی نمره اش رو کم میکرد

    که اگر جوراب رنگی میپوشید توبیخ میشد

    که اگر موش بیرون بود باید هدبند میزد که موهاش رو بپوشونه

    که باید ساق دست میپوشید که نامحرم دستش رو نبینه

    تعجب نکنین اینا حقیقت داشته توی ایران

    و این بود منطقی که به ما یاد دادن .منطقی که هیچ پایه و اساسی نداشت و ما هم چشم بسته قبول کردیم و پذیرفتیم. چرا؟

    چون بازم بهمون گفته بودن :

    تا باد چنین بادا

    باید بگی چشم چون خدا گفته و گرنه میشی ی دختر جلف و …………………………..

    و من:

    کجا گفته این خدای نامرد ؟

    توی قرآن

    و من: آها پس درسته

    الان که دارم فکر میکنم میگم آخه ما عقل نداشتیم که بریم بخونیم این قرآن رو که کجا گفته اینا رو !!!!!!

    خدا رو شکر که قبل از اینکه بمیریم به مسیری هدایت شدیم که داره حقیقتی که وجود داشت و داره رو به ما یاد آوری میکنه اونم با زبانی ساده و قابل درک .

    بله استاد ما هم تایید میکنیم که تا حالا هیچ کسی قرآن رو اینجوری توضیح نداده .43 سال کم نیست برای صحه گذاشتن بر این ادعا .

    استاد شما توی دوره دوازده قدم گفته بودین که برای فهم مفاهیم برید ریشه های سه حرفی اونها رو پیدا کنید و بعد تمام آیه هایی که اون ریشه ها توش استفاده شده رو کنار هم بزارید اونوقت میرسین به ی درکی از اون موضوع .چقدر قشنگ اینجا دارم به صورت عملی این رو میبینم و درک میکنم .باید اعتراف کنم که الان این موضوع رو درک کردم تا حالا فکر میکردم که درک کردم

    من همه ی این آیه ها رو خوندم اما اصلا دقت نکرده بودم به اهمیت کلمه زین

    اونقدر شما استاد قشنگ مهنی آیه ها رو میگین که آدم اگر ساعت ها هم بشینه پای صحبتتون احساس خستگی نمیکنه بر خلاف اون مفسرهایی که اونقدر لقمه رو دور دهن میچرخونن که آدم خسته میشه و عطای فهمیدن رو به لقاش میبخشه

    نمیخواد خیلی دور بریم تو کشور خودمون هم تو عصر جهالت برا پسرها بیشتر ارزش قائل بودن و هر وقتی دختری براشون بدنیا می اومد عزا میگرفتن .

    هست دور و برمون خونواده هایی که بخاطر پسر چهار پنج تا بچه آوردن و دارن با فلاکت زندگی میکنن فقط به خاطر پسر دار شدن .

    واین نشون میده که چه چیزهای فرعی اصل شدن توی ی دور و زمانه ای اما چون اصل نبودن ماندگار نشدن و از بین رفتن

    چه نکته ای رو گفتین استاد:

    که آدم وقتی توی مسیر نادرست باشه رفتار نادرست براش لذت بخشه و رفتار درست براش زجر آور درست مثل ی آدم معتاد که اعتیاد براش لذت بخشه و ترک اون براش زجر آور چون جای اهرم رنج و لذت توی ذهنش جابجا شده از بس که اون عادت نادرست تکرار شده

    حالا درک میکنم چرا وقتی دوسه روز تو خونه ام و نمیتونم برم سر کار برای تعطیلی های اجباری چرا حالم خوب نیست چون من عادت ندارم به بیکاری .درسته بعضی وقتها خشته میشم اما وقتی چند روز پشت سر هم خونه باشم احساس بدی بهم دست میده که باید آگاهنه هی کنترلش کنم ی جورایی آرامشم رو میریزه بهم . وقتی به دور برم نگاه میکنم میبینم اگر شرایط این بیماری هی بدتر میشه توی کشور ما و هی تعطیلی های بیخودی نتیجه همین فرکانس های اکثریت که دوس دارن توی خونه باشن و هیچ کاری نکنن و ی پولی به حسابشون واریز بشه و نتیجش هم شده این .این بیکاری توی خونه براشون لذت بخش شده

    خدا رو شکر که با این نشونه مواد مخدر فهمیدم که خدا توی قلبم جا داره چون حتی از بوش هم حالم بهم میخوره چه برسه به اینکه توی مکاانشون قرار بگیرم

    وای استاد بحث مواد و توهم رو زدین استاد که یارو توهم میزنه و همسرش رو میکشه ی تجربه ای از خودم یاد اومد. من یک سال پیش ی خواستگاری داشتم که سابقه اعتیاد داشت من از خداوند کمک خواستم که هدایتم کنه و زدم روی نشانه من .هدایت شدم به کامنت یکی از بچه ها توش نوشته بود که ی آدم شیشه ای وقتی توهم بزنه ممکنه ی چاقو برداره و سر همسرش رو ببره .این کامنت حجت رو بر من تموم کرد و من ردش کردم .هنوز که هنوز وقتی به این هدایت فکر میکنم از دقتش حیرت زده ام چون اون آدم دقیقا شیشه هم می کشیده .حالا درسته که من با باورهای غلطم اون آدم رو جذب کرده بودم چون اون موقع هنوز تکامل رو به این صورت طی نکرده بودم اما جریان هدایت به سمت اون کامنت فوق العاده بود

    چقدر برام جالب بود این آیه:

    ۞ یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ

    رفتم سرچ کردم بینم چی ترجمه کردن:

    الهی قمشه ای:

    ای فرزندان آدم، زیورهای خود را در مقام هر عبادت به خود برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید، که خدا مسرفان را دوست نمی‌دارد.

    انصاریان: ای فرزندان آدم! [هنگام هر نماز و] در هر مسجدی، آرایش و زینتِ [مادی و معنوی خود را متناسب با آن عمل و مکان] همراه خود برگیرید، و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید؛ زیرا خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد.

    فولادوند:اى فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازى برگیرید، و بخورید و بیاشامید و[لى‌] زیاده‌روى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمى‌دارد.

    مکارم شیرازی : ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد!

    خوب این زینته چیه که هم مردا میتونن داشته باشن و هم زنها ؟ سوال اینه

    و چه رابطه ای با خوردن و آشامیدن داره ؟

    آدم اگر اهل فکر کردن باشه سوالای بالا رو از خودش میپرسه

    و ایه 32:

    قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ

    رفتم ترجمه ها رو نگاه کردم :

    اکثرا نوشتن زینت و منظورشون طلا و جواهراته و نهایتش لباس های زینتی

    اما به نظرم وقتی اینجا میگه اخرج لعباده خداوند که خودش نمیاد طلا و جواهر رو استخراج کنه یا بعضی ها گفتن لباس. مگه خدا لباس رو اخراج میکنه از ی جایی برا فرزندان آدم !!! .منظور چیزیه که فقط خداوند میتونه خارجش کنه و به نظرم همون اندام تناسلی منظورشه

    که اگر این برداشت درست باشه اونجا هم توی اون آیه منظور همون پوشیدن اندام تناسلی نه جاهای دیگه بدن .یعنی کاری که توی جوامع غیر مسلمان داره بدرستی انجام میشه

    در حد درکم نوشتم

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2149 روز

    بنام خدا

    استاد عزیزم سلام

    من زودتر از روز شمار اومدم و تا فایل 6 رو گوش دادم

    فکر کنم یبار دوسال پیش اومدم و همینطوری که داشتم‌تو اشپزخونه میچرخیدم

    فایلها رو زدم و گوش میدادم

    ولی یادم تا 2 بیشتر کوش ندادم ( تو مدار درک نبودم)

    و تو این مدت اخیر هی ی چیزی میگفت برو گوش کن

    ولی انگار ی مقاومت تو‌وجودم داشتم نمیدونم چرا

    استاد من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم

    خانواده ای که حجاب نجابت ب حساب میاد ( مثلا یکی از عمه هام که از اون ور بوم‌افتاده

    جلوی عموم و بابام یعنی برادرهاش هم مقنعه بلند و لباس کشاد و بلند میپوشه و اسمش میذاره نجابت)

    نماز و روزه و روضه امام حسین و ،،، بهترین اعماله

    و تو‌دیگه ادم بهشتی هستی

    ولی با ورود ب دوره نوجوانی

    تنش های من و‌خواهرم با خانواده شروع شد

    دوست داشتیم مانتو‌کوتاه بپوشیم ارایش کنیم

    اجازه نداشتیم

    اجازه بیرون رفتن با دوستامون رو نداشتیم

    و فشارها جوری بود که باعث شده بود دزدکی کارهایی رو که دوست داشتیم انجام میدادیم

    مثلا ب بهانه باشکاه بیرون میرفتیم

    ب بهانه پست میرفتم‌کافی شاپ

    دزدکی ارایش میکردیم

    و همیشه خدا ی اضطراب داشتیم که مبادا کسی ما رو ببینه

    و‌گذشت و ازدواج کردم و همسرم هم از اینکه من مانتو‌گوتاه بپوشم

    موهام بیرون بریزم خوشش نمیاد و بارها و بارها سر همین موضوع باهم بحث کردیم

    و بازم اون شرایط گاهی تکرار میشه

    بعضی وقتی تنها میرم بیرون اکر شالم از سرم بیوفته زود درستش نمیکنم یعنی اصلا مشکلی با افتادن شال از سرم ندارم

    ( البته الان چند سالی هست که خودم از ارایش کردن خسته شدم و گاهی نهایت ی رژ و ریمل میزنم‌که صورتم از بی روحی دربیاد)

    استاد من متوجه ی کشمکش درونیم شده

    خودم ازادی رو دوست دارم اینکه با ی پیراهن

    با تیشرت و شلوار بدون روسری بیرون برم

    از طرفی وقتی میبینم‌خانمها و دخترهایی رو که

    مثلا نیم تنه پوشیدن اومدن بیرون

    یا کلا بدون روسری هستن

    یا ارایش انچنانی دادن

    ناخوداگاه ی لحظه اون حرفها و‌دیدگاه های خانوادگیم از تو مغزم رد میشه

    چیزی ب زبون‌نمیارم

    ولی میفهمم که ی زنگ خطری تو ذهنم میزنه

    که اینا اون طوری هستن که من تو‌بچگی ازم مراقبت شده تا اینطوری نباشم ( بی حیا)

    دقیقا تو خانواده بارها شنیده بودم این لغت بی حیا رو

    کسی که نمیتونه ی کلمه با هم دانشگاهی پسرش حرف بزنه

    ارایش نباید بکنه

    تاپ و لباس استین حلقه ای نباید بپوشه،

    واسه اینکه برجستگی سوتین مشخص نباشه تو اون گرما تو خونه باید دوتا لباس میپوشیدم

    یا زیر مانتو

    خرید نواربهداشتی به عهده فقط مادر بود

    و بعد از ازدواج ب عهده همسر

    اینکه بری داروخانه و مثلا خودت بخوای کاندوم بخری

    زشته و بی حیایی

    وااای بقیه چ فکری میکنن

    اگه اشنا اونجا باشه چی ( مخصوصا اگه مرد باشه)

    نمیگن این زن چ پرو و بی حیاست

    شوهر بیغیرتش کجاس که این اومده خرید

    و اینها شده ی لیست از نجیب و‌با حیا بودن ی خانم

    تو کله من

    من ازادی رو‌دوست دارم ولی اون باورها و تذکرات و نصیحت ها و تشرها

    تو وجودم خیلیی زورشون زیادتر

    استاد یادمه ی سال از طرف دانشگاه رفتیم جمکران

    و یادمه یکی اونجا ب ما کفت که توی قم اگر چادر نپوشی اذیتت میکنن

    و منم چون دوست نداشتم متلک بشنوم

    یادم چادرم رو روی مقنعه ام کشیدم که همون ی ذره مو هم درنیاد

    واقعا چ جوری داشتن چادر و مقنعه رو از این ایات قران دراوردن نمیدونم

    سالهای سال عذاب وجدان و ترس از عذاب خدا مثل خوره تو وجودم بود

    ک من ی بنده گنهکار و بی حیام

    چون دوست پسر داشتم

    چون دزدکی ی ارایشی میکردم

    چون دوست داشتم لباس استین حلقه ای بپوشم

    دوست داشتم‌برقصم

    خداروشکر که اگاهتر شدم

    و بار اون عذاب وجدان های الکی از روم برداشته شد

    استاد بسیار از شما سپاسکزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  3. -
    ام البنین بیگدلی فر گفته:
    مدت عضویت: 3074 روز

    به نام خداى مهربان و هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    استاد شما بى نظیرى . من همیشه عاشق نگاهتون به تمام مسایل هستم .

    استاد تا حالا همچنین درک و نگاهى رو به آیات قرآن از کسى ندیدم و نشنیدم.

    بار اول که گوش کردم هنگ بودم .

    شما گفتید تنها راه درک مفهوم کلمه زین اینه که تمام آیاتى رو که از ریشه آن کلمه استفاده کرده در بیاریم، این کلمه در ۴٣ آیه تکرار شده.

    سوره بقره – آیه ٢١٢: به معنى زیبا جلوه دادن حیات دنیا براى کافران

    سوره آل عمران – آیه ١۴: تو ذهن مردم مزین شده علاقه به زن و پسران و …..

    سوره انعام – آیه ۴٣: هنگامى که عذاب به آنها رسید ، چرا زارى نکردن ، بلکه دلهایشان سخت شد. شیطان کردارشان را زینت داد.

    سوره انعام – آیه ١٠٨: کردار هر گروه را بیاراستیم.

    آنها که به غیر خدا ایمان دارن رفتار نادرست زینت داده شده و کسانى که به خدا ایمان دارن یسرى رفتار درست زینت داده شده است.

    در واقع افراد باتوجه به افکار و باورها و فرکانسهاشون در هر مسیرى ، چه مسیر درست ، چه مسیر نادرست که خودش انتخاب میکنه و به سمتش حرکت میکنه یکسرى رفتارها زینت داده شده است.

    سوره انعام – آیه ١٢٢: آیا آن دل مرده اى که زنده اش کردیم و نورى برایش مقرر کردیم تا با آن در میان مردم به رفتار آید مانند کسى است که در تاریکى ها بسر مى برد و راه خروجى ندارد . کردار کافران بدین گونه برایشان آراسته شده.

    یعنى میگه آن کسى که در تاریکى ، تاریکى رو دوست داره.

    استاد اینجا مثال کسانى که مواد مخدر مصرف مى کنن رو گفتن : اینکه آنهایى که قلب و روحشون رو مواد مخدر تسخیر کرده همش دنبال جاهاى کثیف و نامناسب و افرادى مثل خودش ، اما افرادى که روح و قلبش رو مواد تسخیر نکرده و خداوند در قلبش ، به محض دیدن این مکانها و افراد ، فرکانس آنجا رو حس میکنه و قلبش بهش میگه اینجا جاى تو نیست.

    یعنى براى کسى که قلبش به سمت خداست ، خوبى تزیین شده و براى کسى که قلبش رو مواد گرفته ، شیطان گرفته، کثیفى تزیین شده.

    سوره انعام – آیه ١٣٧: و بدین سان آراستیم( جلوه زیبا دادیم ) براى خیلى از مشرکین کشتن فرزندشان را ، شریکانشان تا بلغزندانشان آشفته شان سازند تا هلاکشان کنن و آیین آنها را مشتبه سازن . اگر خدا مى خواست ( بمنظور مشیت الهى ) آنها این کار را نمى کردن بنابراین آنها را با تهمت هایشان کنار بگذارید.

    سوره اعراف – آیه ٣١: اى فرزندان آدم بردارید زینتتان را در هر عبادتگاهى که میرید.

    پس یک زینتى هست که همه ى آدم ها موقع رفتن به زیارت باید بردارن.

    استاد از شما بخاطر آگاهى هاى بى نظیرتون بسیار بسیار سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    مریم چراغی گفته:
    مدت عضویت: 620 روز

    به نام یگانه خالق یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم عزیزم

    سلام به خانواده دوستداشتنی عباسمنش

    این فایل نشانه امروز من بود

    اولش که متن رو دیدم، گفتم خدایا این که اصلا با موضوعی که تو ذهن منه….

    امااا خب گفتم هیچی بی حکمت نیست، برو ببینش، تو از خدا نشونه خواستی، و اون بهترین نشونه رو بهت میده

    وهمین طور هم شد

    اولش در مورد خود قرآن، که خدااای من، چه چیزهایی که به نادرست تو ذهنم بوده، چه باورهای اشتباهی داشتم،، و مقصرش خودم بودم که فقط باور کردم و هیچ تحقیقی انجام ندادم

    زینت،،

    من عاشق کار کردنم،، صبح بزنم بیرون تا آخرای شب روی کاری که دوست دارم با عشق کار کنم،، توی اون لحظات، خستگی اصلا برام معنایی نداره،، تازه حتی شبش هم با آرامش بیشتری میخوابم،، و همین لذت بردن از کارم، خودش یک نوع زینته

    تفریح کردن،، کوه و طبیعت گردی،، که من عااااشقشم

    و باهاش توی فرکانس آرامش قرار میگیرم و وقتی که به نعمت های بی همتا و فراوانش نگاه میکنم و غرق در بزرگی و ابهت خداوند میشم و شکر گذاری هام برای هر چیزی که خلق کرده هر لحظه بیشتر میشه

    و این هم یک نوع زینته

    اینکه شنیدیم حتی،، میگن که اصراف نکنین،، حتی توی دوست داشتن هم حَد نگه دارین،، توی عشق ورزیدن حَد نگه دارین،، نکنه طرف عادت کنه و ولتون کنه

    در صورتی که اگه اون آدم هم فرکانستون باشه،، با محبت و عشق ورزیدن که از خصوصیات خداونده،،

    نه تنها زده نمیشه، بلکه با شما هم پا میشه، و کنار هم حالتون خوبه، و با هم به جلو حرکت میکنین

    و اینکه برای کاری که میخوام انجام بدم و خواسته ای که از خداوند دارم،، اگر با فکر کردن بهش،، حسم خوبه و قلبم آرومه. پس کار درستیه و با توکل بر خداوند انجامش بدم

    و اگر برای انجام کاری قلبم ناآروم بود، و آرامشم رو مختل کرد،، پس کار درستی نیست،، حالا هرچند که من خودم طالب اون باشم،، چون نادرسته نباید انجامش بدم

    سپاس بیکران ازتون استاد عزیزم و مریم عزیزم،،

    درپناه الله یکتا

    شاد، سالم، موفق، خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام خدا

    سلام

    ریشه کلمه (ز ی ن) در قرآن 46 بار در 43 آیه آمده است

    زینت به معنای آراستگی و جلوه گیری هست

    آیه های این فایل

    1)آیه 212 سوره بقره

    زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا ۘ وَالَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ

    زندگی [زودگذرِ] دنیا برای کافران آراسته شده، و [به این سبب] مؤمنان را مسخره می کنند، در حالی که پروا پیشگان در روز قیامت [از هر جهت] برتر از آنان هستند، و خدا هر که را بخواهد، بی حساب روزی می دهد.

    2)آیه 14 آل عمران

    زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

    محبت و عشق به خواستنی ها [که عبارت است] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگیِ [زودگذرِ] دنیاست؛ و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست

    3)آیه 43 سوره انعام

    فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَٰکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

    پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید، فروتنی و زاری نکردند؟ بلکه دل هایشان سخت شد و شیطان، اعمال ناپسندی که همواره مرتکب می شدند در نظرشان آراست

    4)آیه 108 سوره انعام

    وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ ۗ کَذَٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

    و معبودانی را که کافران به جای خدا می پرستند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی عملشان را آراستیم [تا به کیفر لجاجت و عنادشان گمان کنند که آنچه انجام می دهند نیکوست،] سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، پس آنان را به اعمالی که همواره انجام می دادند، آگاه می کند.

    5)آیه 122 سوره انعام

    أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا ۚ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

    آیا کسی که [از نظر عقلی و روحی] مرده بود و ما او را [به وسیله هدایت و ایمان] زنده کردیم، و برای وی نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم [به درستی و سلامت] حرکت کند، مانند کسی است که در تاریکی ها [یِ جهل و گمراهی] است و از آن بیرون شدنی نیست؟! این گونه برای کافران [به خاطر لجاجت و عنادشان] آنچه انجام می دادند، آراسته شد [تا گمان کنند اعمالی را که انجام می دهند نیکوست.

    6)آیه 137 سوره انعام

    وَکَذَٰلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَکَاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَلِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ ۖ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ

    مانند [این سهم بندی بی اساس که هوای نفسشان در نظرشان آراست] بتان، کشتن فرزندانشان را در نظرشان آراستند تا سرگردان و هلاکشان سازند و دینشان را بر آنان مُشتبه [و آمیخته به بدعت ها و خرافات] کنند؛ اگر خدا می خواست [اجباراً] آن کار را نمی کردند [ولی اجبار به عمل و ترک آن مشمول خواست خدا نیست؛] پس آنان را با آنچه دروغ می سازند واگذار

    7)آیه 31 اعراف

    یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ

    ای فرزندان آدم! [هنگام هر نماز و] در هر مسجدی، آرایش و زینتِ [مادی و معنوی خود را متناسب با آن عمل و مکان] همراه خود برگیرید، و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید؛ زیرا خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3349 روز

    سلام

    ممنونم استاد عزیز بسیارعالی بود

    اصلا اگر آدم عیب جو هم باشه نمیتوانه ازحرفهای شما عیبی در بیاورد. بسیار عالی است و بسیار اطلاعاتم را بالا می برد.

    خوشحالم که در سه مورد که ریشه زینت را پیدا کرده بودم درست بود این برای خودم عالی است و کلی امیدوارم کرد. حالا ریشه اسراف را باید پیدا کنم. ممنونم

    وقتی شما تفسیر می کنید من هم یاد میگیرم که باید چطوری تفسیر کنم بسیار عالی است و برایم کاربردی است و این دقیقا چیزی است که از خدا خواسته بودم. تشکر

    ازشما یادگرفتم که هر کسی هر چی گفت باور نکنم خودم باید به نتیجه برسم و مثل گوسفند نباشیم که هر کسی هر کاری کرد ما هم دنباله رو آن باشیم بدون اینکه از خود بپرسیم که چرا.

    اگر این طوری بودم از سالهای پیش این قدر الان برای تغییر باورهایم؛ کار نداشتم و خیلی راحتتر بودم

    خدایا شکرت

    JUST DO IT NOW

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    مهدی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 3809 روز

    سلام و درود

    عالی عالی

    درود بر آقای عباس منش عزیز که اینگونه، اصولی و ریزبینانه و از روی آیات قرآن مسائل را بررسی می نمایند. بنده از بچگی با قواعد و اصول قرائت و ترتیل و تفسیر قرآن بزرگ شدم و کسی رو ندیدم که اینگونه با منطق و اصولی مسائل را بررسی نمایند. خداوند را شاکرم که از سال ۱۳۹۳ با شما آشنا شدم و قدم به قدم رشد کرده و میکنم.

    هر جلسه را شاید ۱۰ الی ۲۰ بار گوش میکنم و این چند روزه دارم نکات را یادداشت میکنم و روی آن مطالب تعقل و فکر میکنم.

    کاش زمان هر جلسه حداقل بین ۳۰ الی ۴۵ دقیقه بود.

    بهر حال بسیار سپاسگزارم.

    خدا قوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    محمد علی نامجو گفته:
    مدت عضویت: 1789 روز

    سلام استاد عزیزم ،، تا اینجا من چیزی که به ذهنم میرسه اینه که چطور میشه اسراف کردن رو به زینت و حجاب وصل کرد و در حقیقت هیچی به ذهنم نمیرسه جز اینکه منظور قرآن از حجاب، یه خلق و خوی انسانی باید باشه یه چیزی مثل شهوت که یه جاهایی زن و مرد باید نگهش دارن ویه جاهایی نباید بروز بدن ،، در حقیقت یه خورده گیج هم شدم و برای اینکه برام روشن تر بشه باید ادامه این بحث رو از زبون خودتون بشنوم ، درسته که حجاب به گفته خودتون یه موضوع بی اهمیته ولی چون توی جامعه ما خیلی بهش بها داده شده اهمیت هم پیدا کرده و باید برامون از زبون خدا و قرآن معنا بشه تا اهمیت بیخودش رنگ ببازه ،، ازتون بسیار بسیار ممنونم جناب عباس منش عزیز و همسرتون که زحمت ادیت رو میکشن پاداشش رو از خدا حتما دریافت خواهید کرد 💛💚💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  9. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1147 روز

    سلام به استادعزیزوگرامی ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.

    همانطور که استاد عزیزفرمودن اکثر ما بدون فکر کردن وبطور تقلیدی از گذشتگان ،به مسیری که بهمون گفته میشد ادامه می‌دادیم.

    جالب اینجا بود که با وجود مقاومت کردنمون واینکه خیلی هامون مثل خودم بر خلاف میلمون عمل میکردیم ،حجاب چیزی بود که اصلا دوسش نداشتم فقط از روی ترسم اونم ترس از آخرت رعایتش میکردم .فک میکردم گفته ها وشنیدهای دیگران ب خصوص تیپ مذهبی خیلی درسته،بنابراین وظیفه ی خودم میدونستم انجامش بدم .

    چن روز پیش با دوستان دوره ی دبیرستانم ،بحث وگفتگو میکردیم .

    اونایی که مذهبی بودن میگفتن تمام فساد جامعه به خاطر این ذهن بیمار افراد هستش که میگن آزادی باید باشه و جامعه رو دارن به گند وکثافت میکشن .

    اگه اینا آرایش نکنن .اگه لباساوچادرمناسب سرشون کنن مردها سالم میمونن وکمترمردی به بیراهه کشیده میشه .

    باورشون این بود که تمام خیانتها وبه هم خوردگی زندگی وروابط زن و شوهرها به همین علته ،به علت بی حجابی زنها ودخترها !

    تازه باورشون این بود که این زنها هستن که گناه میکنن و در آخرت باید پاسخگوی خدا باشن.چون تو وجود مردها شهوت آفریده شده وزنها عامل پدیدار شدن شهوت مردها میشن پس اونا خطاکار وگناهکار هستن.

    هر کسی یه بحثی میکرد و یه نظری میداد.

    خیلی دلم میخاست وارد بحث بشم در واقع اگه افکار گذشتمو داشتم وارد بحثشون میشدم اما به خودم گفتم ناهید فقط سکوت .

    یه کلمه نوشتم این بحث خیلی گستردس .دوستم گفت اصلا گسترده و پیچیده نیست .واقعیت همینی هستش که من میگم .تازه می‌گفت مگه شما غیر این میبینید؟!

    واقعا حرفی برای گفتن ومتقاعد کردن چنین افرادی ندارم .نه وقتمو میزارم سر این موضوعات ونه اینکه کاری بهشون دارم .

    در گذشته بارها تجربه کردم که بحث کردن با این افراد فایده ای نداره وبه اندازه ی نوک سوزن تغییر نمیکنن و رو حرف خودشون پافشاری دارن.

    تازه با نظر دادن وبیان کردن عقایدت،آدم بد داستان هم میشی .

    پس ب نظرم کار درستی انجام دادم که وارد بحثشون نشدم .

    تازه سعی کردم متن هاشونم زیاد نخونم چون یه کم عصبیم میکرد.که البته باید انقد انتقاد پذیرباشم که حرف یا کلام کسی باعث آزارم نشه .

    خودم تو خلوت خودم فک کردم .

    گفتم ینی باید یه عده آدم جور ،پرهیز از گناه یه عده ی دیگه رو بکشن !!!!

    این چ‌منطقیه که زنها باید با حجاب باشن تا مردها تحریک نشن ؟!!!

    واقعا چ استدلالی پشت این قضیس ؟!!!

    اتفاقا درد دل خیلی از خانومها را شنیدم که ب خاطر آزادی خانومها عذاب میکشن .

    میتونم درکشون کنم چون خودم تو گذشته با همین احساس مواجه بودم اما بر این باور نبودم که نداشتن حجاب عامل تحریک مردهاس !

    چون مردی که ذهن بیمار داشته باشه دست از سر چادری هم بر نمیداره .ب نظرم اینا بهونس .

    در گذشته چون خودم با حجاب بودم از خانوما ودخترهای بی حجاب خوشم نمیومد.

    الان که ظاهرم متفاوت شده ،میتونم درک کنم که ربطی به قضیه ای که دوستام میگفتن ، نداره .

    من استدلالهای اونا رو ندارم .

    من برای دل خودم وبرای آرامش خودم سبک حجابمو تغییر دادم .

    چیزی بود که از اولم دوس داشتم اینطور باشم منتهی ب خاطر یه سری از افکار وباور ها، که همراه با ترس بود ،حجابمو رعایت میکردم .

    کاری نداریم به بعضی از خانومهای بیمار که عمدا لوندی میکنن .

    خب بله این جور مواقع مردممکنه زودتر مرتکب اشتباه بشه .

    اما ما داریم در مورد عموم جامعه و فرهنگ یک جامعه حرف می‌زنیم .

    از دید مذهبی ها ،نداشتن حجاب از بزرگترین گناهان کبیره ونابخشودنی هستش .

    حتی به همین علت خیلی نگران فرزنداشون هستن .

    من نمیگم که نداشتن حجاب خوبه نه منم هنوزدر مقابل بعضی از بی حجابی ها ،تعصب دارم چون خودم شبیه اونا نمی‌گردم .

    واقعا هر کس مختاره هر جوروهر طور که خودش دلش میخاد بگرده که البته باید به درک وشعور این برسه که هر جا چهر مکانی چ تیپی میطلبه.

    چون خودم در حد تعادل هستم، همتیپ خودمو میتونم هضم کنم .که فک میکنم طبیعی هستش .

    شهر ما شهری بسیار مذهبی هستش .البته الان خیلی خیلی بهتر از سال‌های قبل شده .

    منتهی هنوز خیلی جای کار داره تا آدما به خاطر عدم حجاب ظاهری، به هم اعتماد کنن .

    صددرصد کسانی که جاهای بازتر وآزاد تر زندگی میکنن چنین فرهنگی ندارن واصلا شاید نتونن حرف منو بفهمن .

    ولی اینو خوب میتونم درک کنم که حجاب داشتن یا نداشتن کسی به من ربطی نداره.

    اگه من مشکلی داشته باشم حتمن ایراد از خودمه .

    حتمن یه سری از افکار منفی بهم غالبترن که بایدتغییرشون بدم .

    جنگی با کسی ندارم .

    سعی میکنم بپذیرم اماهنوز یه جاهایی از درون با خودم کلنجار میرم تا بپذیرم .

    ب نسبت خیلیا دیرتر میپذیرم .

    یه نکته ی دیگه این وسط هس که دلم میخاد صادقانه بگم .

    واون‌ اینه که به افراد ناشناخته تعصبی ندارم وفرقی برام نمیکنه چطور وچ شکل پوششی داشته باشن.

    گاهی این مشکلم به افراد خودی وآشنا مرتبطه.

    اونم چن نفر که دقیقا حسم میگه دارن لوندی میکنن.

    واینم می‌دونم دقیقا ب خاطر کمبودهای زندگیشونه ب خصوص کمبود عاطفی !

    ولی من تراز خودمو باید بگیرم ،ک فک میکنم ومطمئنم ضعفهایی در درونم هس که این احساس بد رو پیدا میکنم .

    می‌دونم خیلی از دوستانی که این دیدگاه رو بخونن درکی از صحبتهای من شاید نداشته باشن چون از ابتدا به شکل دیگه ای وروشن بینانه تر با این قضیه کنار اومدن.

    اتفاقا جدیدا تمرکزمو گذاشتم رو این موضوع که حلش کنم .

    چون دوست ندارم خودمو بیخود وبی جهت اذیت کنم .ارزش شخصیتی من خیلی بالاتر از این افکار بچگانس!

    می‌دونم خداوند کنارمه وحتمن درسها وپیامهای خودشو بهم میده .

    همانطور که به نسبت سالهای قبل روشن فکر ترومنطقی تر شدم .حتمن روشن فکرترم خواهم شد.

    می‌دونم با تکامل همه چی حل میشه .

    بقدری دنیامون کوچیک‌بود که تمام فکر وذهنمون کنترل کردن دیگران بود اونم ب خاطر بد حجابی!

    که خداروشکر خیلی خیلی بهتر از قبل هستم واصلا حالت تهاجمی واون تعصبات رو ندارم.

    گفتم که خودم از حرفها ونظرات دوستانم شاکی بودم .

    چون خودم این مرحله رو گذروندم بهتر میفهمم که همه اینا از عدم آگاهیمونه .

    که چقد این عدم آگاهی ودرک درست حقیقت ،ما رو از رشد وپیشرفت باز داشته بود.

    ب جای اینکه تمرکزمون رو موضوعات ومسائل مهم تر باشه به چ‌چیزهایی توجه میکردیم .

    واقعا تاسف برانگیزه!!!

    خودم سعی کردم که به هیچ وجه این چیزای تحمیلی رو به بچه هام یاد ندم .

    واقعا از همه جهت آزاد گذاشتمشون که انتخاب با خودشون باشه .

    ب نظرم همه ی آدمها ، خوب وبد رو از هم تشخیص میدن .

    فقط ترس از قضاوت بقیه و یه سری باورهای محدود کنندس که ما رو تو دام چنین افکاری میندازه .

    وگرنه همه جای جهان ،با هر تیپ و قیافه تو هر فرهنگ و جامعه آدمهایی که ذهن بیمار دارن ،هس.

    و اینا ربطی به بی حجابی نداره.

    حجاب آدمها باید ذاتا واز درون باید باشه .

    نباید کسیو از ظاهرش قضاوت کرد.

    ما آلوده به خیلی از گناه‌ها هستیم بی آنکه توجهی بهشون داشته باشیم .

    فقط چسبیدیم به چیزی که چشم و ظاهرمون میبینه و از طریق همین چشم ،صدها حرف وحدیث برا هم در میاریم .

    راحت غیبت میکنیم تهمت می‌زنیم قضاوت میکنیم .عابروی بقیه رو زیر سوال میبریم و…..

    خداروشکر امروز درک وفهممون با قبل خیلی فرق کرده وخیلی کمتر با چنین افکاری درگیر میشیم .

    دقت کردن و وارد شدن به این موضوعات ما رو از بهبود شخصیتی دور می‌کنه .

    باید به خودمون واعمال خودمون توجه وتمرکز داشته باشیم تا بهترین و زیباترین شخصیتو داشته باشیم.

    اینکه دیگران چکار میکنن وچطوری هستن ،به ما چه ؟

    اگه من در مسیر درست باشم هیچ فردی با هیچ نگرشی نمیتونه منو از پا در بیاره.

    اگه جایی اذیت میشم باید نشون دهنده ی این باشه که هنوز نیاز به تغییرات بهتر دارم .

    خدا همه جا محافظ آدمهای خوب ودرستکاره .

    قدرت خدا خیلی خیلی فراتر از قدرت این مردم هستش.

    کسی نمیتونه هیچ جا وبه هیچ طریقی به ما آسیب بزنه مگر اینکه خودمون با افکارمون جذبش کرده باشیم .

    پس دنبال تغییرات خودمون باشیم نه دیگران !

    استاد جونم مرسی از این همه آگاهی نابت.

    خوشحالم در این مسیر هستم وخیلی نیاز به هدایت الله دارم .

    استاد جونم عاشقتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    Mohamadreza گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستانی که این پیام رو میخونن🌹

    استاد جان واقعا شما بهترین استاد دنیایید به خودم افتخار میکنم که در محضر شما عزیز و بزرگوار کسب فیض میکنم و اصول زندگی و نحوه نگرش به زندگی رو می آموزم

    چقدررررر من از تفسیر و تحلیلهای شما در هر زمینه ای لذت میبرم

    وقتی به صحبتهای شما گوش میدم احساس میکنم بارانی از رحمت الهی و آگاهیهای ناب بر سرم میبارد و من مورد لطف خدا قرار گرفته ام و احساس ثروتمندی عظیمی میکنم

    دلم میخواد فریاد بزنم خدایا سپاسگزارم که من رو مورد لطف و مهربانی و بخشندگی و سخاوتمندی خودتون قرار دادید و چنین استاد قدرتمندی رو بر سر راه من قرار دادید

    استاد جانم فقط میخواستم بگم که بگو و بگو و باز هم بگو که گفتن تو مانند آب سردیست که بر جانهای آتش گرفته و پاره پاره ما ریخته میشود و من و امثال من رو از جهالتی که ناخودآگاه گرفتارش شدیم نجات میده

    همیشه سپاسگزار شما و خداوندی که شما رو سر راه من قرار داد هستم و از آموزشهای طلایی و بی نظیرتون استفاده میکنم و لذت میبرم

    آرزو میکنم هر روز ظرف وجودتون از آگاهیهای ناب خداوند بیشتر و بیشتر بشه و ما هم درسایه پر مهر و محبت شما بیشتر و بیشتر کسب فیض کنیم و زتدگیمون رو به لطف خدا روز به روز اصیل تر و خداپسندانه تر کنیم

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    ❤❤❤❤❤❤❤

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: